• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 606
تعداد نظرات : 112
زمان آخرین مطلب : 3412روز قبل
حجاب و عفاف

در بحارالانوار روایت می کند که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «روزی من و فاطمه زهرا (س) وارد شدیم بر حبیب خدا محمد (ص)، رسول الله را گریان دیدیم. فاطمه زهرا (س) از پدرش علت گریه را سؤال کرد، حضرت فرمود: متذکر شدم آنچه را که در لیلة المعراج از عذاب زنها نشانم دادند. حضرت زهرا (س) به پدر عرض کرد: «مگر راجع به عذاب زنها چه دیدید؟» خلاصه روایت شریفه آن که: «حضرت فرمود: دیدم زنی را که به مویش آویزان کرده اند در حالی که مغزش می جوشد. و دیدم زنی را که به زبانش آویزان شده و در حلقش حمیم جهنم می ریزند. و دیدم زنی را که به پستانش آویزان کرده اند و دیدم زنی را که دست و پایش را بسته و مارها بدان می پیچند و دیدم زنی را که سرش خنزیر (خوک) و بدنش شکل الاغ است.
حضرت زهرا منقلب شده و عرض کرد: مگر چکار کرده اند که چنین می شوند؟ حضرت فرمود: «آن زنی را که به مویش آویزان کرده اند و مغزش می جوشد، زنی است که مویش را نامحرم ببیند.» (زمان ما چه خبر است از بس منکر شایع شده، قبح آن هم از بین رفته است. دختر مسلمان، بی حجاب بیرون می آید. حجاب حکم خداست در قرآن مجید؛ البته آنها که به مسجد می آیند منزهند؛ اما بر عهده شان است که به بستگانشان هم برسانند. باید به زنهای دیگر گفت نص صریح قرآن است، جایی که حرام است پیدا بودن موی زن و نگاه کردن به او در حالی که محرک شهوت نیست، پس اگر برجستگیهای محرک شهوت خود را نپوشاند، آیا این گونه زنها فکر نمی کنند روزی هم این صورت را روی خاک می نهند، با سر وارد قبرشان می کنند، اول خودتان بعد دیگران را مطلع کنید. اگر از بستگانتان کسی این طور است، اول به زبان ملایم و بعد به تندی بعد به اعراض بگویید، به بیچاره ها، به بی اطلاعها شما برای خدا تذکر دهید، نگویید فایده ندارد، برای کسی که دلش نمرده باشد، فایده و تأثیر دارد، خصوصا زن که خدا حیایش را زیاد قرار داده است.)
حضرت فرمود: «آن که را به زبانش آویزان کرده بودند و در گلوی او از حمیم جهنم می ریختند زنی است که به شوهرش جسارت کند، بی ادبی کند». در روایت دارد که: «کمترین اذیت زن نسبت به شوهر آن است که بگوید من در خانه تو خیری ندیدم». پس شما متوجه باشید هر کدام دختر دارید سفارش کنید زبانش را نگه دارد و الا اگر کلمه درشتی به شوهرش بگوید، این است عقوبتش.
فرمود: «آن که را به پستانش آویزان کرده اند آن زنی است که بدون علت شوهرش را از هم بستری با او مانع شود».
فرمود: «آن زنی که به پاهایش آویزان شده زنی است که بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود.»
دیگر آن که حضرت فرمودند: «زنی را دیدم که گوشتهای بدنش را با مقراض می چیدند و مجبورش می کردند که بخورد. این زنی است که برای مرد بیگانه آرایش کند»، بی حیای بی شرم معلوم نیست کجا می خواهد برود. لباسی را که برای شوهرش باید بپوشد، زینتی را که باید برای شوهرش بنماید، برای مردم می کند نه برای شوهرش؛ مستحب است زن بهترین آرایشها را کند، اما برای شوهرش حتی منع شده که خضاب نکند؛ مثلا اگر مویش سفید شده، موی خود را خضاب بزند تا شوهرش از او متنفر نشود، ولی این کار را برای شوهرش بکند نه برای صد هزار نفر.
فرمود: «آن زنی که دست و پایش را بهم بسته و اطرافش را مارها و عقربهای عالم برزخ احاطه کرده اند زنی است که رعایت پاکی بدن و لباس خود را نمی نماید و غسل حیض و جنایت نمی کند و نماز را خفیف می شمارد». مستحب است که زنها در همان موقع قاعدگی هم وضو بگیرند و بر سجاده بنشینند و به همان مدتی که در غیر آن حالت نماز می خواندند، نشسته ذکر بخوانند، مؤمنات باید متوجه باشند که همیشه لباس و بدنشان پاک باشد. حدیث را تمام کنیم.
فرمود: «اما آن زنی را که دیدم صورتش صورت خوک و بدنش به شکل الاغ است این زن نمامه است.» نمام؛ یعنی کسی که حرف کسی را پیش دیگری نقل می کند که باعث فساد گردد. فرمود: «و همچنین است عقوبت کذاب (یعنی کسی که خیلی دروغ می گوید)».
فرمود: «زنی را دیدم که سرتا پایش شکل سگ و آتش از پایینش داخل و از حلقش خارج می شود. این زن آوازه خوان است.» و فرمود: «دیدم زنی را که کر و کور و گنگ می باشد و آن زنی است که بچه از زنا بیاورد و به شوهرش ببندد.» و فرمود: «دیدم زنی را که گوشتش را با مقراضها قطع می نمودند و آن زنی است که خود را به مرد اجنبی عرضه بدارد.» و فرمود: «زنی را دیدم که صورت و بدنش می سوزد و امعای خود را می خورد و آن زنی است که قواده بوده است (یعنی دو نفر را به حرام بهم می رسانده)».

 

آیت الله عبدالحسین دستغیب- معراج- صفحه 39-44

چهارشنبه 5/9/1393 - 22:56
حجاب و عفاف

در مجله خواندنی ها، شماره 79، از سال 34 مورخه 4 تیرماه / 53، مقاله ای از مهنامه شهربانی تحت عنوان "سرگذشت هائی از زنان کارگر در جامعه آمریکا" نقل کرده است. این مقاله ترجمه ای است از مجله کورونت. این مقاله مفصل و خواندنی است. ابتدا درد دل خانمی را نقل می کند که چگونه به عنوان تساوی زن و مرد، رعایتهائی که سابقا از زنان کارگر می شد که مثلا "وزنه های بیش از 25 پوندی را بلند نکنند، در حالی که برای مردان چنین محدودیتی وجود نداشت" دیگر امروز وجود ندارد، او می گوید: "حالا شرائط کار در کارخانه جنرال موتور ایالت اهایو یا به عبارت بهتر همان جائی که قریب 2500 زن در حال زجر کشیدن هستند تغییر یافته است".
خانم مذکور همچنین خود را در حال نگهداشتن یک ماشین بخار بسیار قوی، یا پاک کردن یک تنور فلزی 25 پوندی که چند لحظه قبل مرد قوی هیکلی آن را بر جای گذاشته می بیند و با خود می گوید سر تا پا کوفته و مجروح شدم. او می گوید "در هر دقیقه باید یک دسته 25 تا 50 اینچی را که بالغ بر 35 پوند وزن دارد به قلابها آویزان کنم، همیشه دستهایم متورم و درد آلود است".
این مقاله سپس درد دلها و تشویش و اضطراب های خانم دیگری را بازگو می کند که شوهرش یک ملوان نیروی دریائی است و اخیرا دریا سالار تصمیم گرفته است تعدادی زن را در کشتی مردان به کار بگمارد. می نویسد: "در این میان نیروی دریائی یک کشتی را با 40 زن و 480 ملوان مرد به مأموریت فرستاد". اما وقتی این کشتی پس از اولین سفر دریائی "مختلط" خود به بندر بازگشت ترس و وحشت همسران ملوان ها مورد تأیید قرار گرفت. زیرا به زودی معلوم شد که نه تنها داستانهای عشقی زیادی در کشتی اتفاق افتاده، بلکه اغلب زنان به جای یک نفر با چند نفر آمیزش جنسی داشته اند". می نویسد: "در ایالت فلوریدا، نگرانی بعد از آزادی، گریبانگیر زنان بیوه گردیده است، زیرا یکی از قضات این ایالت به نام "توماس تستا" اخیرا قانونی را که برای زنان بیوه تا 500 دلار بخشودگی مالیاتی در نظر گرفته بود غیر قانونی اعلام کرده است و اظهار می دارد که این قانون تبعیضی علیه مردان به شمار می رود". آنگاه اضافه می کند: "خانم مک دانیل در دستهایش احساس سوزش می کند، خانم استون (آنکه شوهرش ملوان بود)، دچار تشویش و اضطراب گردیده است. زنان بیوه ایالت فلوریدا جریمه نقدی شده اند و سایرین هم هر یک به سهم خود طعم آزادی را خواهند چشید". برای خیلی ها این سؤال پیش آمده است که آیا خانمها بیش از این چیزی که کسب کرده اند، از دست نداده اند. حالا دیگر بحث بی فایده است، زیرا این بازی شروع شده و تماشاچیان تازه موفق به پیدا کردن صندلی های خود شده اند، امسال قرار است بیست و هفتمین ماده اصلاحی قانون اساسی کشور آمریکا تصویب شود و به موجب آن کلیه برتریهای ناشی از جنسیت غیر قانونی اعلام گردد. و بدین ترتیب اظهارات "رسکوباوند" استاد دانشکده حقوق هاروارد که آزادی زنان را مبدأ نتایج تأسف آور مقام قانونی زن در کشور امریکا می خواند، تحقق خواهد پذیرفت.
یکی از سناتورهای ایالت کارولینای شمالی به نام "جی اروین" بعد از مطالعه جامعه امریکائی زنان و مردان متساوی الحقوق پیشنهاد می کند:
" قوانین خانوادگی همه باید تغییر کند، دیگر مردان نباید مسؤول قانون تأمین مخارج خانواده باشند".
این مجله می نویسد، خانم مک دانیل می گوید: "یکی از زنان به علت برداشتن وزنه های سنگین دچار خونریزی داخلی شده است ما می خواهیم به وضع سابق برگردیم، دلمان می خواهد مردان با ما مثل زن رفتار کنند نه مثل یک کارگر برای طرفداران آزادی زنان این موضوع خیلی ساده است که در اتاقهای مجلل خود بنشینند و بگویند زنان و مردان با هم برابرند، زیرا تاکنون گذارشان به کارخانه ها نیافتاده است. آنها خبر ندارند که بیشتر زنان مزد بگیر این کشور باید مثل من در کارخانه ها کار کنند و جان بکنند. من این برابری را نمی خواهم، زیرا انجام کارهای مخصوص مردان از عهده ام بر نمی آید. مردان از نظر جسمی از ما قوی ترند و اگر قرار باشد که ما با آنها رقابت شغلی داشته باشیم و کارمان نسبت به کار آنها سنجیده شود من به سهم خودم ترجیح می دهم که از کار برکنار شوم. امتیازاتی را که زنان کارگر ایالت اهایو از دست داده اند به مراتب بیش از آن مزایائی است که توسط قانون حمایت کارگران کسب کرده اند. ما شخصیت زن بودن را از دست داده ایم، من نمی توانم بفهمم از آن وقتی که آزاد شده ایم چه چیزی عایدمان شده است، البته امکان دارد عده معدودی از زنان وضعشان بهتر شده باشد ولی مسلما ما جزء آنها نیستیم".

مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 22-20

 

چهارشنبه 5/9/1393 - 22:54
حجاب و عفاف

آیه "پوشش" که همان آیه 31 سوره نور است و برای بیان این وظیفه و تعیین حدود آن است، پوشانیدن وجه و کفین را لازم نشمرده است. در این آیه به دو جمله می توان استناد جست. یکی جمله «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»؛ «زینت های خود را جز آنچه نمایان است آشکار نسازند». و دیگر جمله «و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن»؛ «و باید روسری های خود را بر سینه های خویش فرواندازند». (نور/ 31).
در مورد جمله اول دیدیم که اکثر مفسران و عموم روایات، خضاب و سرمه و انگشتر و دستبند و امثال اینها را مصداق مستثنی (الاماظهر)، دانسته اند. این زینت ها، زینت هائی است که در چهره و دو دست تا مچ، صورت می گیرد. خضاب و انگشتر و دستبند مربوط به دست است، و سرمه مربوط به چشم. کسانی که پوشش وجه و کفین را واجب می دانند باید استثناء "الاماظهر" را منحصر بدانند به لباس رو، و واضح است که حمل استثناء بر این معنی بسیار بعید و خلاف بلاغت قرآن کریم است. مخفی داشتن لباس رو، به علت اینکه غیر ممکن است، احتیاج به استثناء ندارد. گذشته از اینکه لباس را وقتی می توان زینت محسوب کرد که قسمتی از بدن نمایان باشد. مثلا در مورد زنان بی پوشش می توان گفت که لباس آنها یکی از زینت های آنهاست، ولی اگر زن تمام بدن را با یک لباس سرتاسری بپوشاند چنین لباس زینت شمرده نمی شود. خلاصه اینکه ظهور آیه را در اینکه قسمتی از زینت بدن را استثناء می کند نمی توان منکر شد، و صراحت روایات هم ابدا قابل تردید نیست.
در مورد جمله دوم باید گفت: آیه دلالت دارد که پوشانیدن گریبان لازم است، و چون در مقام بیان حد است اگر پوشانیدن چهره هم لازم بود، بیان می کرد. دقت فرمائید! "خمار=روسری" اساسا برای پوشانیدن سر وضع شده است. ذکر کلمه "خمر" در آیه می فهماند که زن باید روسری داشته باشد، و واضح است که با روسری پوشانیدن، مربوط به سر است، و اما اینکه غیر از سر آیا قسمت دیگری را هم باید با روسری پوشانید یا نه؟ بستگی به بیان آن دارد. و چون در آیه فقط زدن دو طرف روسری بر گریبان مطرح است، معلوم می شود که همین مقدار واجب است. ممکن است کسی خیال کند معنی "و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن" این است که روسری های را مانند پرده از جلو چهره آویزان کنند تا حدی که روی گریبان و سینه را بپوشاند. ولی متأسفانه به هیچ وجه نمی توان آیه را بدین معنی حمل کرد زیرا: اولا کلمه "خمار" به کار رفته نه کلمه "جلباب". خمار روسری کوچک است و جلباب روسری بزرگ. روسری کوچک را نمی توان آن اندازه جلو کشید و مانند پرده آویزان کرد به طوری که چهره و دور گردن و گریبان و سینه را بپوشاند و در عین حال سر و پشت گردن و موها که معمولا در آن زمان بلند بوده است پوشیده بماند. ثانیا آیه می فرماید با همان روسری ها که دارید چنین عملی انجام دهید. بدیهی است اگر آن روسری ها را بدان شکل روی چهره می آویختند، جلو پای خود را به هیچ وجه نمی دیدند و راه رفتن برایشان غیر ممکن بود. آن روسری ها قبلا "مشبک" و "توری" ساخته نشده بود که برای این منظور مفید باشد. اگر منظور این بود که لزوما روسری ها از پیش رو آویخته شود دستور می رسید که روسری هائی تهیه کنید غیر از این روسری های موجود که بتوانید هم چهره را بپوشانید و هم راه بروید.
ثالثا ترکیب ماده "ضرب" و کلمه "علی" مقید مفهوم آویختن نیست. چنانکه قبلا گفتیم و از اهل فن لغت و ادب عرب نقل کردیم، ترکیب "ضرب" با "علی" فقط مقید این معنی است که فلان چیز را بر روی فلان شیء مانند حائلی قرار داد. مثلا معنی جمله «فضربنا علی آذانهم» این است که بر روی گوش های اینها حائلی قرار دادیم. علیهذا مفهوم «و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن» این است که با روسری ها بر روی سینه و گریبان حائلی قرار دهید. پس وقتی در مقام تحدید و بیان حدود پوشش است و می فرماید با روسری ها بر روی گریبان ها و سینه ها حائلی قرار دهید و نمی گوید بر روی چهره حائلی قرار دهید، معلوم می شود حائل قرار دادن بر روی چهره واجب و لازم نیست. یک نکته دیگر که باید اینجا اضافه کرد این است که باید دید زنان مسلمان قبل از نزول این آیه، روسری را به چه کیفیت به کار می برده اند؟ از لحاظ تاریخ مسلم است که زنان مسلمان قبل از نزول آیات پوشش، به حکم عادت معمول آن روز عرب، چهره خود را نمی پوشانیده اند، چنانکه قبلا نقل کردیم روسری را از پشت گوش ها رد کرده و اطراف آن را به پشت خود می انداخته اند و در نتیجه گوش ها، گوشواره ها، چهره، گردن و گریبان نمایان بوده است. وقتی در همچو زمینه ای دستور داده شد که روسری را بر گریبان بزنند معنای این دستور این است که دو طرف روسری را از جانب راست و چپ به جلو آورده و به طور چپ و راست بر گریبان بزنند. به کار بردن این دستور موجب می شود که گوش ها و گوشواره ها و گردن و گریبان پوشیده شود و چهره باز بماند. به نظر ما در اینکه آیه مورد نظر، همین معنی را می فهماند هیچ تردیدی نیست و چون توجه کنیم که آیه در مقام بیان حدود پوشش است و به اصطلاح اصولیین اهمال در مقام بیان جایز نیست، به طور قطع می فهمیم که پوشانیدن چهره واجب نیست.

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 175-172

 

چهارشنبه 5/9/1393 - 22:53
حجاب و عفاف

اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خود نمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
اگر می بینیم که وظیفه "پوشش" به زن اختصاص یافته است از این جهت است که ملاک آن مخصوص زن است. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهرا به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده نه به مرد. لهذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است، عملا مردان پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند، زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است نه به خود نمایی و بر عکس تمایل زن بیشتر به خود نمایی است نه به چشم چرانی. تمایل مرد به چشم چرانی بیشتر زن را تحریک به خودنمایی می کند و تمایل به چشم چرانی کمتر در زنان وجود دارد. لهذا مردان کمتر تمایل به خود نمایی دارند و به همین جهت "تبرج" از مختصات زنان است.
حقیقت امر اینست که در مسئله پوشش -و به اصطلاح عصر اخیر حجاب- سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسایل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کام جویی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.
درست است که صورت ظاهر مسئله اینست که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آنکس که مسئله به نام او عنوان می شود زن است و احیانا مسئله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسئله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن، جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسئله ذی نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسئله ذی نفع تر است. به قول ویل دورانت «دامن های کوتاه برای همه جهانیان به جز خیاطان نعمتی است.»
پس روح مسئله، محدودیت کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع، یا آزاد بودن کامیابی ها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه اول است. از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 75-76 و 80-81 و 131

 

سه شنبه 4/9/1393 - 21:42
حجاب و عفاف

اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خود نمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
اگر می بینیم که وظیفه "پوشش" به زن اختصاص یافته است از این جهت است که ملاک آن مخصوص زن است. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهرا به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده نه به مرد. لهذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است، عملا مردان پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند، زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است نه به خود نمایی و بر عکس تمایل زن بیشتر به خود نمایی است نه به چشم چرانی. تمایل مرد به چشم چرانی بیشتر زن را تحریک به خودنمایی می کند و تمایل به چشم چرانی کمتر در زنان وجود دارد. لهذا مردان کمتر تمایل به خود نمایی دارند و به همین جهت "تبرج" از مختصات زنان است.
حقیقت امر اینست که در مسئله پوشش -و به اصطلاح عصر اخیر حجاب- سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسایل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کام جویی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.
درست است که صورت ظاهر مسئله اینست که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آنکس که مسئله به نام او عنوان می شود زن است و احیانا مسئله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسئله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن، جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسئله ذی نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسئله ذی نفع تر است. به قول ویل دورانت «دامن های کوتاه برای همه جهانیان به جز خیاطان نعمتی است.»
پس روح مسئله، محدودیت کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع، یا آزاد بودن کامیابی ها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه اول است. از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 75-76 و 80-81 و 131

 

سه شنبه 4/9/1393 - 21:41
حجاب و عفاف

اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خود نمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
اگر می بینیم که وظیفه "پوشش" به زن اختصاص یافته است از این جهت است که ملاک آن مخصوص زن است. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهرا به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده نه به مرد. لهذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است، عملا مردان پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند، زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است نه به خود نمایی و بر عکس تمایل زن بیشتر به خود نمایی است نه به چشم چرانی. تمایل مرد به چشم چرانی بیشتر زن را تحریک به خودنمایی می کند و تمایل به چشم چرانی کمتر در زنان وجود دارد. لهذا مردان کمتر تمایل به خود نمایی دارند و به همین جهت "تبرج" از مختصات زنان است.
حقیقت امر اینست که در مسئله پوشش -و به اصطلاح عصر اخیر حجاب- سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسایل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کام جویی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.
درست است که صورت ظاهر مسئله اینست که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آنکس که مسئله به نام او عنوان می شود زن است و احیانا مسئله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسئله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن، جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسئله ذی نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسئله ذی نفع تر است. به قول ویل دورانت «دامن های کوتاه برای همه جهانیان به جز خیاطان نعمتی است.»
پس روح مسئله، محدودیت کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع، یا آزاد بودن کامیابی ها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه اول است. از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 75-76 و 80-81 و 131

 

سه شنبه 4/9/1393 - 21:39
حجاب و عفاف

معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست؟ کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن کریم در داستان حضرت سلیمان (ع)، غروب خورشید را اینطور توصیف می کند: «حتی توارت بالحجاب» (ص/ 32) یعنی تا آنوقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پرده حاجز میان قلب و شکم را "حجاب" می نامند.
در دستوری که امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر نوشته است می فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک؛ در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن، حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندی ها و شکایت خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بی اطلاع نمانی.» (نهج البلاغه، نامه 53)
ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان "فصل فی الحجاب کیف یقع فی الدول و انه یعظم عند الهرم"، در این فصل بیان می کند که حکومت ها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصله ای قرار نمی دهند ولی تدریجا حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیم تر می شود تا بالاخره عواقب ناگواری به وجود می آورد. ابن خلدون کلمه حجاب را به معنی پرده و حائل -نه پوشش- به کار برده است.
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه "ستر" که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه "ستر" را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه "پوشش" را به کار می بردیم. زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایرانقدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن کریم و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رایج فقهاء یعنی ستر و پوشش، کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجاب هایی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد.

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 72-73 و 75

 

سه شنبه 4/9/1393 - 21:38
حجاب و عفاف

فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.
حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن اینست که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
علل پیدایش حجاب اسلامی عبارتند از:
1- آرامش روانی
2- استحکام پیوند خانوادگی
3- استواری اجتماع
4- ارزش و احترام زن
مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسایل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود. بعدا در تفسیر آیه 59 سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید: «ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین»؛ «این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمیدهند بهتر است و در نتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر می گردد.»

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 76-77 و 86-87

 

سه شنبه 4/9/1393 - 21:35
حجاب و عفاف

چرا باید مسئله محرم و نامحرم مطرح باشد؟ چرا باید زن خودش را از غیر محارم خودش بپوشاند؟ رمز و سر این مطلب چیست و چه فایده ای دارد؟ اولین خاصیتش خاصیت روانی است، یعنی آرامش روانی. در هر جامعه ای که روابط زن و مرد بر اساس عفاف بود عفاف در همین حدود اسلامی که عرض می کنم یعنی زنان در خارج دایره ازدواج، خودآرا و خودنما نبودند و وسیله تهییج مردان را فراهم نکردند و مردان هم در خارج از دایره ازدواج دنبال لذت جویی و کامجویی به وسیله چشم، دست، لامسه و غیر لامسه نبودند قلب ها و روح ها آرام و سالم است و در هر جامعه ای که بر عکس (این حالت) است اولین ناراحتی اجتماعی، ناراحتی های روانی است. گروهی از فرنگی ها گفتند خیر، وقتی زن و مرد از یکدیگر دور باشند ناراحتی های روانی و عقده های روانی به وجود می آید.
ولی تجربه همین یک قرن گذشته و کمتر از یک قرن گذشته کاملا ثابت کرد که مسئله بر عکس است، به هر اندازه که آزادی در مسایل جنسی بیشتر است التهاب در افراد زیادتر و بیشتر است چون غریزه جنسی انسان (مانند چند غریزه دیگر مثل غریزه جاه طلبی، غریزه علم طلبی و غریزه عبادت) صرفا ظرفیت جسمانی ندارد، ظرفیت روحی هم دارد.
غرایزی که صرفا ظرفیت جسمانی دارند مثل خوردن، دارای یک ظرفیت محدودی هستند. انسان یک مقدار محدود می تواند غذا بخورد، از آن بیشتر نمی تواند، اگر بگویند باز هم می خواهی، برایش مجازات است.
ولی مالکیت چطور؟ مالکیت هم مثل خوردن است؟ آیا ظرفیت مالکیت برای انسان یک ظرفیت محدود است، یعنی اگر انسان مالک صد هزار تومان شد دیگر روحش هم از مالکیت (سیر می شود؟) نه، وقتی صد هزار تومان را دارا شد می خواهد دویست هزار تومان داشته باشد، وقتی دویست هزار تومان دارا شد تشنه تر است برای پانصد هزار تومان، میلیونر که شد تشنه تر می شود برای میلیاردر شدن، و آنکه از همه مردم دنیا ثروتمندتر است از همه مردم دنیا برای ثروت تشنه تر است.
جاه طلبی چطور؟ آن هم همین طور است. یک آدمی که هیچ چیز ندارد، برای اینکه رئیس یک انجمن بشود دلش (لک) می زند ولی آیا رئیس انجمن که شد دیگر ظرفیتش پر می شود و می گوید همین کافی است؟ نه، بعد دلش می خواهد توسعه بیشتری پیدا کند، شهردار یک منطقه یا یک شهر کوچک بشود، بعد، از آن بالاتر (را می خواهد). اگر به یک نفر تمام دنیا را بدهند و بگویند تو سلطان جمیع عالم هستی، باز دغدغه بیشتری دارد که آیا می شود یک کره دیگری را هم تصاحب کنیم و بر آن کره هم حکومت کنیم؟ غریزه جنسی انسان هم همین طور است...

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 4- صفحه 94-95

 

سه شنبه 4/9/1393 - 21:32
حجاب و عفاف
در مورد حجاب و پوشش، یک علت اساسی در کار است که مورد غفلت واقع شده است. آن علت این است که ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حایل میان زن و مرد را در میل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن، یا حسادت مرد، یا عدم امنیت اجتماعی، یا عادت زنانگی نباید جستجو کرد و لااقل باید کمتر در اینها جستجو کرد. ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزی خود زن باید جستجو کرد.
به طور کلی بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا نظریاتی ابراز شده است.
دقیق ترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانب ها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور بازوی مرد بر نمی آید و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مظلومیت قرار داده است. در طبیعت، جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است.
به قول ویل دورانت: «آداب جفت جویی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان و عقب نشینی برای دلبری و فریبندگی در زنان... مرد طبعا جنگی و حیوان شکاری است، عملش مثبت و تهاجمی است. زن برای مرد همچون جایزه ای است که باید آن را برباید.»
وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همان طور که متوسل به زیور و خود آرایی و تجمل شد که از آن راه مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.
ویل دورانت می گوید: «حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند.» وی می گوید: «خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می کردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس می کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می دهد.»
می گویند: "مشتاقی است مایه مهجوری". این صحیح است، اما عکس آن هم صحیح است که: "مهجوری است مایه مشتاقی".
امروز یکی از خلأ هایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خلأ عشق است. در کلمات دانشمندان اروپایی زیاد این نکته به چشم می خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است. در جهان امروز هرگز عشق هایی از نوع عشق های شرقی از قبیل عشق های مجنون و لیلی و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی کند.
از این داستان ها می توان فهمید که زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است؟ قطعا درک زن از این حقیقت، در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تأثیر فراوان داشته است .
سه شنبه 4/9/1393 - 21:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته