• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 606
تعداد نظرات : 112
زمان آخرین مطلب : 3412روز قبل
حجاب و عفاف

خِمار یا همان مقنعه، یكی از دو پوششی است كه در قرآن كریم برای حفظ حریم عفاف زن به آن اشاره گردیده است. این پوشش، از شمار پوشش هایی است كه بلافاصله پس از به تكلیف رسیدن دختران غیر مملوك و آزاد بر آنان واجب می گردد. از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمود:
عَلَی الصَّبِیِّ إذَا احْتَلَمَ الصّیامُ و عَلی الجاریة إذا حاضَتْ الصِیّامُ و الخمار إلاّ أن تكون مملوكة.
هنگامی كه پسر به بلوغ رسید، روزه گرفتن بر او واجب می گردد و هنگامی كه دختر به بلوغ رسید، روزه گرفتن و مقنعه پوشیدن بر او واجب می شود، مگر اینكه دختر مملوك باشد (آزاد نباشد).
پوشیدن این نوع حجاب در آیین مقدس اسلام، از تأكید خاصّی برخوردار است. خداوند تعالی در آیه 31 سوره نور كه به آیه حجاب نیز معروف است، پس از اعلام دستور پوشش به زن، بلافاصله بی هیچ درنگی خطاب به زن های مؤمن می فرماید: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ؛ و (زنان) باید سینه و بر دوش خود را به مقنعه بپوشانند».
در فصل دوم، دیدگاه های لغت شناسان را در مورد واژه خمار گفتیم. از مجموع آنها می توان نتیجه گرفت خمار، پوششی است كه زن به واسطه آن، سرش را می پوشاند و این همان لُبِّ مطلبی است كه در مورد مفهوم مقنعه و چارقد در كتاب های لغت فارسی مطرح شده است. بنابراین، خِمار همان مقنعه و روسری است كه در ایران و نیز بسیاری از كشورهای دیگر متداول بوده و زنان آن را بر سر انداخته، موهایشان را در زیر آن پنهان می ساختند.
مفسّران نیز ذیل آیه مورد نظر، خمار را به همین ترتیب معنا كرده اند كه برای اطلاع بیشتر خوانندگان، به پاره ای از آنها اشاره می شود:
الف) المیزان: آن جامه ای است كه زن سر خود را با آن می پیچد و زاید آن را به سینه اش آویزان می كند.
ب) مجمع البیان: خُمُر: مقنعه هاست (جمع خمار) و آن پوشش سر زن است كه به پیشانی آویخته می شود.
ج) التبیان: خِمار پوشش سرِ زن است كه بر پیشانی می آویزد و جمع آن خُمُر است. جبائی گوید: خُمُر همان مقانع (مقنعه ها) است.
د) روح المعانی: مقنعه ای كه زن بر سر قرار می دهد.
ه ) الجامع لأحكام القرآن: خُمُر: جمع خمار است و چیزی است كه زن سرش را با آن می پوشاند.
و) أحسن الحدیث: خمر «به ضمّ خاء و میم» روسری ها و مفرد آن خِمار است.
جالب اینجاست كه یكی از چیزهایی كه به عنوان جهیزیّه برای حضرت زهرا علیهاالسلام خریداری شده، همین «خمار» (مقنعه) بوده است.

این پوشش، همراه با پیراهن و شلوار، حدّ متوسّط پوشش زن در مقابل نامحرم است. محمد بن مسلم در مورد كفّاره قسم كه اطعام یا پوشش ده مسكین است و خداوند در مورد آن می فرماید: «مِنْ اَوْسَطِ مَا تُطْعِموُنَ اَهْلیكُمْ اَوْ كِسْوَتِهِمْ» (مائده: 89)، از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام روایت می كند كه فرمودند: «برای هر مردِ مسكین یك ازار و یك رداء و برای هر زن، آنچه محرّمات بدن او را می پوشاند: شلوار، مقنعه و پیراهن (ازار، خمار یا درع)».
نكته قابل توجّه اینكه در قسمت قبلِ آیه، به پوشش زینت های پنهان زن دستور داده شده بود و مو و سر و گردن زن نیز از زینت های چشم گیر او به شمار می آید و دستور دوباره به پوشش مقنعه و تأكید مضاعفِ این مطلب، می تواند نشان از اهمیت و حساسیت پوششِ این قسمت از بدن زن باشد.
در كتاب التحقیق فی كلمات قرآن الكریم، در بحث از این آیه آمده است: «ذكر این جمله پس از امر به پوشش و پنهان داشتن زینت، بر شدّت این امر و تأكید در آن دلالت دارد».
تاریخ ثابت كرده كه فساد، همیشه از برهنگی سرِ زن كه سر آغاز همه برهنگی هاست، شروع شده و به تدریج به دیگر اعضای او سرایت می كند. استعمارگران نیز همین كه بخواهند ملّتی را استثمار كنند، نخست بدن زنان آن ملت را عریان می سازند و در این مسیر از سر شروع می كنند. این همان كاری است كه استعمار فرانسه با ملّت رنج دیده الجزایر انجام داد. فرانتس فانون، جامعه شناس و روان شناس مشهور می گوید: «نخستین اقدام ضدّ فرهنگی كه فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود و در این كار موفق شد و هر چه بدن زن الجزایری را بیشتر عریان كرد، چنگال استعمارگر بیشتر به حلقوم الجزایری فرو رفت».
گویا تاریخ نیز گواهی می دهد برهنگی ها همه پیرو برهنه شدن سر است و تا دست به تركیب جمجمه نزنند، اعضای دیگر حاضر نیستند تركیبشان به هم بخورد، بلكه با تصرّف جمجمه است كه همه چیز به استثمار و استعمار پایان می پذیرد.

 ازاین رو، اسلام در خصوص برهنگی سرِ زنان حساسیت نشان می دهد؛ چون پایه گذار همه برهنگی هاست و مفسده های فراوانی به آن وابسته است.
بر این اساس است كه دُردانه امام حسین علیه السلام در نخستین ملاقات با پدر بزرگوار خویش، پس از شهادت ایشان كه فرصت درد دل كردن پیش آمده، با وجود اینكه شهادت پدر بزرگوار، عموی با وفا، برادران گران قدرش و صدها مصیبت جان سوز دیگر، جگرش را به آتش كشیده و اسارت، كتك، اهانت و زخم زبان نامردان، سراسر وجودش را پر از درد و رنج كرده بود، به عنوان اولین شِكوه و درد دل عرضه می دارد: «یا أَبَتَا اُنْظُر إلیَ رُؤُسِنَا المُكشَفَة ؛ پدر جان، سرهای برهنه مان را ببین».
آری، این آغاز درد دل دختر با پدر است و می فهماند كه جانگدازترین مصیبت برای او، برهنه شدن سرش می باشد كه از همه مصیبت هایی كه در این مدّت بر وی وارد گردیده، پراهمیّت تر است. هرچند بر اساس نقل مقاتل معتبر، حضرت أبا عبداللّه الحسین علیه السلام پیش از رفتن به میدان، به زنان و دختران سفارش كردند تا در زیر معجر، پارچه هایی را محكم بر سر و موی خویش ببندند تا هنگام غارتِ معجرها از سوی دشمن، سر و موهایشان آشكار نگردد. آنان نیز چنین كردند و ازاین رو، سر و موی دختر امام پس از به غارت رفتنِ مقنعه او آشكار نگردید، ولی همین قدر برهنگی و كشف حجاب نیز او را آزار می دهد و همان گونه كه هر حركت و سخن امام در برابر مردم برای تعلیم و مكتب سازی است، این حركت و شكواییّه دختر ایشان خطاب به پدر بزرگوارش نیز می تواند هشداری تكان دهنده به همه دختران، در مورد اهمیت و حسّاسیت پوشیدگی سر باشد.

دوشنبه 10/9/1393 - 18:58
حجاب و عفاف

گزارش های ناگوار و تكان دهنده ای كه از رسانه های گروهی دنیا در این زمینه در اختیار افكار عمومی قرار داده می شود، نیز این مطلب را تأیید می كند و از بحرانی روحی و جنسی در جوامع امروزی خبرمی دهد كه هر دو، دست در دست هم، امنیّت زن را خدشه دار ساخته و آسایش خاطر او را سلب كرده اند. روزنامه معروف فرانسوی (لوموند) در شماره 20 اكتبر 1984، از قول «نهضت زنان ایتالیا» آمار تجاوزها به زنان را چنین گزارش می دهد: «در ایتالیا، سالیانه تعداد بیست هزار زن مورد تجاوز قرار می گیرند كه به ندرت یك دهم از آنها به علّت بی فایده بودن شكایت، درصدد شكایت به مقامات قضایی برمی آیند».
در تاریخ 18 اوت 1984، كانال اول تلویزیون فرانسه، در ساعت یك بعد از ظهر به وقت پاریس، ضمن گزارش در مورد گسترش روزافزون تجاوزها در فرانسه اعلام كرد: «در فرانسه، سالیانه سیصد هزار نفر، مورد حمله و تجاوز قرار می گیرند».


این تهدیدها و نا امنی ها، زنان غربی را بر آن داشته تا هنگام خروج از منزل، همراه خود وسیله های دفاعی همچون اسلحه های سرد و گرم و اسپری های مخصوصی كه از گاز اشك آور پُر شده حمل كنند. همچنین آنها به تقویت قدرت بدنی خود می پردازند. ازاین رو، بر خلاف آسیب پذیری و ظرافت اندام خود، با اشتیاق، در كلاس های فراگیری «آموزش های رزمی» كه ورزشی مردانه و خشن است، شركت می جویند. در این كلاس ها، آموزش های ژاپنی مخصوص دفاع زنان آموخته می شود. به گزارش نشریه معروف آلمانی اشتوتكارتو، «چهار درصد زنان آلمانی در سطح كشور، شیوه های مختلف دفاع از خود را در این كلاس ها فرا گرفته اند كه این رقم، در شهرهای بزرگ تا ده درصد رسیده است. در حال حاضر، آموزشگاه های یادگیری فنون دفاع از خود، در اغلب شهرهای مختلف آلمان غربی تشكیل و مشغول به كار شده است».
البته این تدابیر نیز نتوانسته از اضطراب و دلهره زن غربی بكاهد و امنّیت او را تضمین كند. شاهد این مدّعا، افزایش آمار تجاوزهای ناجوان مردانه به زنان است. روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از همان نشریه كه به گزارش ها و طرح و بررسی مسائل و مشكلات زندگی زنان اختصاص دارد، می نویسد: «دویست فقره تجاوز به زن در یك روز. هر روز در كشور آلمان غربی، دویست فقره تجاوز به عنف صورت می گیرد و زنان، قربانیان اصلی این فاجعه می باشند. اخیراً روزنامه آلمانی اشتوتكارتو، ضمن بررسی پی آمدهای افزایش مفاسد اخلاقی و جنسی در آلمان غربی نوشت: سالیانه، هفتاد و پنج هزار تجاوز به عنف به زنان در این كشور صورت می گیرد».
این آمار، مربوط به بیست سال قبل است، ولی آمار مربوط به دهه پایانی سال 2000 (دو هزار) میلادی وحشتناك تر است. با تأسف باید گفت فقط در كشور امریكا، تعداد فرزندان نامشروع، 440/257/1 نفر در سال 1997 بوده كه رقم قابل توجهی از آن، ناشی از تجاوز به عنف است. رقم تجاوز به عنف روزانه در سال 1996 نیز، 52 مورد گزارش شده است.
با مرور گزارش های مستند یاد شده و دیگر آماری كه هر روزه به وسیله رسانه های گروهی و دیگر منابع معتبر ارائه می گردد، این پرسش به ذهن می رسد كه آیا به راستی زنان در این اوضاع و احوال، چه تكلیف و وظیفه ای دارند؟ آن گاه كه به دلیل نیاز یا اقتضای شرایط زندگی اجتماعی، ناچارند در هر گام با مردان تماس داشته باشند و پناه بردن به مأمنِ امن خانه و خانواده نیز برایشان ناممكن است. آیا در صورت خودآرایی و تحریك مردان بیگانه، از امنیت بیشتری بهره مند خواهد بود یا با پوشانیدن خود و آنان را از زیبایی ها و آرایه های پنهان خویش با خبر نكردن و به تبع، امیال خفته شان را بیدار نكردن؟ زن در مقام پیش گیری از این تهدیدها و ناامنی ها، چه باید بكند؟

چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث /نویسنده: اكرم السادات دهقانى 

دوشنبه 10/9/1393 - 18:56
حجاب و عفاف
فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی
عنوان اصلی: The Culture of Nakedness and The Cultural Nakedness
نویسنده: دکتر غلامعلی حداد عادل 
موضوع: پوشاک اسلامی، فلسفه پوشش
قیمت : ۳۲۰۰۰ ریال 
سال چاپ: ۱۳۹۱
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
نوبت چاپ: 
شابک : 5-0063-12-964-978 
دیویی : 001 / 391 
شناسه ملی : 249-62 م 
کد کنگره : 4 ف 4 ح / 521 GT 
لباس پوشیدن شأنی از شئون انسان است و منشأ اصلی پیدایش لباس نیاز به محفوظ ماندن و عفیف ماندن و زیبا بودن است. اما آنچه پوشش گروه های اجتماعی را در جوامع گوناگون از هم متمایز می کند وجهة دیگری از لباس است که وجهه و بعد فرهنگی آن است. اختلاف بین تن پوش مردم جوامع مختلف ناشی از فرهنگ و جهان بینی آن جوامع نیز هست؛ حتی مبین و آئینة آن جهان بینی نیز تواند بود. دکتر حداد عادل در این کتاب با زبان و استدلالی روشن و بدون تعقید دربارة فرهنگ برهنگی و نیز برهنگی و فقر فرهنگی سخن گفته است. رابطة لباس غربی با فرهنگ غربی، سرمایه داری و لباس، زمینه های تاریخی وبازوهای علمی و فلسفی تبلیغ برهنگی، رابطة حجاب با فرهنگ اسلامی، لباس وسرّ ضمیر، ورود بی حجابی به ایران و غربی شدن لباس ژاپنی های سنتی با استدلالاتی سرراست و منطقی واکاویده شده اند. "فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی" اعتراضی صادقانه است در برابر جهانی که برهنگی را لباس می داند.
جمعه 7/9/1393 - 12:28
حجاب و عفاف

شناخت واژگانی حجاب

«حجاب» واژه ای است عربی، به معنای پرده، پوشش، وسیله پوشش، حایل و... .

در زبان فارسی نیز برای کلمه حجاب، معانی ذیل را آورده اند:

پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، روی بند و چادری که زنان سر تا پای خود را بدان پوشانند. حجاب در معنای اصطلاحی« پوشش مخصوص زنان» است، ولی گاهی هم به معنای پرده و حاجز می آید.

حجاب در قرآن

;خدا ستوده به قرآن که زن بپوشد رخ ;دری که بسته از او شد، که فتح باب کند؟
;کسی که نام تمدن برد چرا شب و روز ;برای رفع حجاب این قدر شتاب کند؟
;کسی که پرده ندارد به فکر پرده دری است ;هوای فتنه و آشوب و انقلاب کند

سیدمحمد نطنزی طباطبایی

مهم ترین دلایل شرعی وجوب پوشش دینی، آیه های سوره نور و احزاب است؛ خدای تعالی در سوره نور، آیه 31 فرموده است:

به مردان مؤمن بگو که چشم های خود را فرو پوشند و دامان خویش را نگاه دارند، این عمل برای ایشان پاکیزه تر است؛ همانا خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است و به بانوان باایمان بگو چشم های خود را فرو پوشند و عورت های خود را از نگاه دیگران پوشیده دارند و زینت های خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینت های خود را آشکار نسازند، مگر برای محارم نسبی و سببی.

آشکار کردن زینت ها در یکی دیگر از آیه های قرآن نهی شده است:

وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ اْلأُولی. (احزاب: 33)

در خانه های خود قرار گیرید و همانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودنمایی نکنید.

البته ناگفته نماند که نمایش آرایش و زیورهای زن، تنها در برابر نا محرم آثار ناگواری را در پی دارد و چنانچه برای همسر انجام شود، کار پسندیده ای خواهد بود.

;آن ماه دو هفته در نقاب است ;یا حوری دست در خضاب است
;آن وسمه ابروان دل بند ;یا قوس قزح بر آفتاب است

فردوسی

پایه های حجاب

1. ایمان به خدا و آخرت

ایمان به خدا و ترس از آخرت، از مهم ترین پایه های حجاب به شمار می رود؛ زیرا حجاب، لباس اهل ایمان است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است: « انسان به سبب ایمان، بر عمل های شایسته رهنمون می گردد».

;ز پرده برون کس ندیده مرا ;نه هرگز کس آوا شنیده مرا

فردوسی

2. آگاهی

شناخت سیمای وجودی زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن، از جمله پایه های مستحکم پوشش دینی است. وقتی یک زن به این پرسش درونی خود که چرا باید پوشیده باشم جواب دهد، پایه اعتقادی حجاب دینی در درون او شکل می گیرد و این آگاهی، به عمل او معنا و ارزش و دوام می بخشد.

برای مثال: اگر انسان به فواید باران آگاهی نداشته باشد، باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمی پندارد که موجب رکود فعالیت ها، محدودیت در بیرون رفتن از منزل و مانند آنها می شود، ولی وقتی بداند که نتیجه باران، سرسبزی و طراوت زمین، حیات جنگل ها، رشد و تغذیه موجودات زنده و آثار فراوان دیگری است، به بارش باران مشتاق می شود.

;حجاب زن ز کجا سد باب معرفت است ;ز رفع پرده چه معلومی اکتساب کند
;ز رو گشادن زن ها چه معرفت خیزد ;به جز مبادی اخلاق را خراب کند
;حجاب، بهر مسلمان و اهل ایمان است ;کسی که این دو ندارد چه احتجاب کند

سید محمد نطنزی طباطبایی

3. تقو

پرهیزکاری، یکی دیگر از پایه های حجاب اسلامی است. تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه استوار در قلب انسان شکل نگیرد، لباس ایمان آراسته نخواهد شد.

در قرآن کریم آمده است:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ. (انفال: 29)

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر خدا ترس و باتقوا باشید، خدا برای شما تشخیص( حق از باطل و سعادت از شقاوت) را قرار می دهد و گناهان شما را می زداید و شما را می آمرزد و خداوند دارای فضل و رحمتی بزرگ است.

;ای که هست از صدف عفت و عصمت گهرت ;مفکن پرده عصمت ز رخ چون قمرت

آیت الله گلپایگانی

حجاب، عاملی برای ازدواج های مشروع

با رعایت حجاب ، ازدواج صورت مشروع به خود می گیرد. این گونه ازدواج ها پیوند زن و شوهر را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود که در نتیجه، کانون خانواده گرم تر می شود، در حالی که بدحجابی و بی حجابی و آزادی بدون قید و بند، به فرو پاشی کانون خانواده می انجامد؛ زیرا در این حالت اساس خانواده بر روی غریزه جنسی پایه گذاری می شود و پس از مدتی که این غریزه فروکش می کند، مسائلی دیگر از جمله عدم توافق اخلاقی، مشکلات خانوادگی و... بروز می کند و در نتیجه به طلاق و آوارگی فرزندان منجر می شود و اساسا این نوع زندگی ها و روابط زناشویی دوامی نخواهد داشت.

حجاب، سدی در برابر امیال هوس بازان است و در نتیجه مشوق جوانان به ازدواج، در حالی که بی حجابی و بی عفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج می شود که به شیوه های مختلف از زیر بار آن شانه خالی می کنند؛ زیرا مانعی برای رسیدن به خواسته های غیراخلاقی خود نمی بینند.

;بر دانه های دام به حسرت مکن نظر ;این دانه جز برای فریب و شکار نیست
;پرهیز مکن که هر که در اینجا اسیر شد ;او را امید چاره و راه فرار نیست

خانم همایون فیض ربانی، متخلص به هم

آمارهای قطعی و مستندی موجوداست که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل»؛ یعنی هوس های سرکش بخواهد، به هر قیمتی که باشد به دنبال آن می رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبری می بندد و با دیگری وداع می گوید.

در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت می شود، احساسات و عشق و عواطف همسران مخصوص یکدیگر است، ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی برای تماشا درآمده اند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی تواند داشته باشد و خانواده ها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می شوند و کودکان، بی سرپرست می مانند.

حجاب و عفت زنان، عامل استواری خانواده و اجتماع

بر اساس نظام تکوین، غریزه خودآرایی و جلوه نمایی برای استحکام خانواده در سرشت هر زن تعبیه شده است، آن گاه خداوند با الهام درونی و فرستادن پیامبران و نازل کردن کتب آسمانی، روش صحیح بهره مندی از این دو غریزه را به او نشان داده و او را آگاه کرده است که مکان خودنمایی با آرایش، محیط داخلی خانواده و محل پوشش واحتجاب، خارج از خانه و در برابر بیگانگان است.

پوشش زن سبب می شود که استفاده های جنسی، محدود به محیط خانواده شود که در این صورت، حفظ اجتماع و استفاده کامل از نیروی فعال آنان را در پی دارد. در حالی که وجود زنان بی حجاب و بدحجاب که دل مردان سست اراده و کم ایمان را می ربایند و با حرکات و آرایش خود همه نظرها را متوجه خودشان می سازند، به رکود فعالیت های اجتماعی و عدم موفقیت در مراحل گوناگون کمک می کند و در نهایت به پاشیدگی و تیرگی کانون خانواده می انجامد.

;کاشکی پرده براندازد از آن منظر حسن ;تا همه خلق ببینند نگارستان را

سعدی

غیرت نسبت به ناموس

اما تسحیون و لا تغارون، نسائکم یخرجن الی الأسواق و یزاحمن العلوج.

آیا شما (مردان)، حیا نمی کنید و غیرت نمی ورزید، زنانتان به بازارها می روند و مزاحم بیماردلان می گردند.

;ای پری روی بنه چادر عصمت به سرت ;وی سیه موی، مران پرده عصمت ز برت
;همچو گل باز مکن غنچه ات، ای مایه ناز ;که خزان آید و ریزد همه برگ و برت
;حالیا بکری و پاکی و منزه چون گل ;وای از آن روز، نمایند به نوع دگرت

کاظم لاکانی

حجاب، مایه آرامش خانواده

حجاب، عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار برای حفظ آرامش و صفا و صمیمیت در زندگی خانوادگی است. حجاب برای این است که زندگی ها از هم نگسلد و مردان به زنان و دختران پاکدامن و عفیف، نگاه آلوده نکنند و اساس خانه و خانواده را ویران نسازند.

همچنین عاملی است در جهت حفظ پاکی نسل و اینکه فرزند، پدر و مادر معین و متعهدی داشته باشد و از تربیت و محبت پدر و مادر خود برخوردار باشد، از طرفی حجاب می تواند راهکاری باشد بر تسلط معنوی زن بر مرد.

حجاب، وسیله حفاظت

در صورت حفظ ارزش حجاب، مردان فقط در محیط خانوادگی از همسران قانونی خود کام جویی می کنند؛ زیرا زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانواده کام یاب سازند، منع شده اند.

این محدودیت و در واقع مصلحت خداوندی، به یقین نتایج خوبی را در بر خواهد داشت؛ همچون:

1. تأمین بهداشت روانی: وقتی بین زن و مرد حریمی وجود نداشته باشد، به طور قطع هیجان ها و التهاب های جنسی افزون می شود و تقاضای شهوی به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی آید.

2. گرمی و دوام خانواده: اگر زن و شوهر از هرگونه کام جویی نامشروع جنسی چشم بپوشند و مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد، زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد، کانون خانواده گرم و پرشکوه خواهد شد.

حجاب نشانه متانت و عفت

برای حفظ امنیت و صفا و پایداری خانواده، زن و شوهر هر یک وظایفی دارند:

زن وظیفه دارد جمال و زیبایی خود را از نامحرمان بپوشاند و طنازی و دلبری نکند و به این ترتیب، امانت و وفاداری و علاقه خود را نسبت به شوهرش اثبات کند.

مرد هم وظیفه دارد وفادار باشد و از زنان نامحرم و بیگانه به کلی چشم بپوشد و اگر هم ناخودآگاه و بی اختیار چشمش به زنی افتاد، فورا دیده بربندد و چشم فرو گیرد؛ زیرا پی گیری نگاه و نگاه های پی در پی آتش هوس و شهوت را برمی افروزد و همین موجب انحراف می شود.

نگاه پی در پی، زهرآلود است و چشمه زلال و باصفای زندگی خانوادگی را کدر و مسموم می کند. این نکته را نیز نباید از نظر دور نگه داریم که رعایت حجاب و متانت اسلامی در برابر خویشاوندان واجب و عدم رعایت آن گناه است و چه بسا موجب ناراحتی زن و شوهر از یکدیگر شود و از صفا و محبتی که بین آنهاست، بکاهد. پس چه خوب است که به این سخن از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله توجه کنیم که می فرماید: « هر لباسی که بدن زن را بپوشاند، باعث آمرزش و رحمت حق تعالی خواهد شد.» و چه زیبا در جایی دیگر فرمود: «زن، زیباروی و محبوب است، هر کس او را گرفت و با او ازدواج کرد، باید او را بپوشاند».

;از عفت و شرف همه جا گفت وگو مکن ;هر دامنی که لایق این افتخار نیست
;با دامن ملوثِ آلوده خو مکن ;آلوده را به نزد کسی اعتبار نیست
;مفروش عفت و شرفت را به سیم و زر ;پایان این معامله جز انتحار نیست

خانم همایون فیض ربانی، متخلص به هم

سعادت زن و شوهر در سایه حجاب

اسلام می خواهد زن برای شوهر و فرزندانش باشد، ولی دیگران می خواهند زن برای همگان باشد و هیچ کس برای او نباشد. دنیای استعمار روز، این همه بدبختی را از آنجا برای زن شروع می کند که حجاب را از سر او بردارد و او را از محیط امن بیرون کشد و او را آرایش دوست و مدپسند سازد و در معرض دیده های پلید قرار دهد.

اینان بانویی را که اسلام از او می خواهد احترام و شخصیت خود را نگاه دارد تا فردی برای خواستگاری خدمتش برسد، مجبور می سازند در مکان هایی چون اداره، خیابان و بازار خود را عرضه کند تا همسری برای خود بیابد.

اسلام می فرماید: زن در حالی که جاذبه دارد یا باید از خانه امن خود بیرون نیاید، یا اگر برای صله رحم و معالجه و گرفتن حق خویش و دیگر کارهای ضروری از خانه خارج می شود، جذابیت خود را بپوشاند، به گونه ای که لباس و حالات و کردارش عادی باشد تا رفت و آمدش هیچ نظری را جلب نکند. «انّه قد اذن لکنّ أن تخرجن لحوائجهنّ؛ یعنی همانا او اجازه داده است به شما که اگر حاجتی دارید، بیرون روید».

در جای دیگر امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام چنین توصیه می فرماید:

«تا می توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی کند».

;عصمتیان را به مقام جلال ;جلوه حرام است مگر با حلال
;دیده به هر روی نباید گشاد ;پای به هر کوی نباید نهاد
;این همه آفت که به تن می رسد ;از نظر توبه شکن می رسد
;روی فرو پوش، چو درّ در صدف ;تا نشوی تیر بلا را هدف

عوامل و روش های ترویج پوشش دینی

پوشش دینی یک فرهنگ است و از همین رو تحقق آن نیازمند حرکت های فرهنگی سازنده ای است که تعدادی از آنها را به صورت کوتاه بیان می کنیم:

1. تشویق

تشویق همواره به عنوان اصل مهم در جهت تربیت اسلامی توصیه و استفاده شده است. یکی از دلایل ذکر نعمت های بهشتی در آیه ها و روایت ها، بعد تشویقی آن است که تأثیر به سزایی بر گرایش مردم به احکام دین و پرهیز از گناهان دارد. ماهیت تشویق ها متنوع است، از جمله بار عاطفی، مالی، تشریفاتی، شغلی، سیاسی، علمی و مانند آن که از تمام این موارد می توان در ترویج فرهنگ حجاب بهره گرفت. برای نمونه: سرپرست خانواده ای به همسر یا دخترش اظهار دارد که در صورت رعایت پوشش دینی، محبت من نسبت به تو بیشتر خواهد شد. یا معلمی به دانش آموزان خود وعده نمره انضباطی بالاتر بدهد و یا مدیری اعلام کند که همکاری لازم را با کارمندان و کادر آموزشی خواهد داشت؛ چنانچه پوشش اسلامی و حجاب را رعایت کنند.

البته تشویق های مالی باید هماهنگ با خواست تشویق شونده و نیازهای منطقی و شرعی زندگی او باشد و اگر فردی نیازمند تشویق خاصی بود، به همان نوع او را باید تشویق کرد. اگر یک تقدیرنامه همراه با قابی زیبا به بانویی نمونه در زمینه پوشش دینی داده شود، اثری به مراتب قوی تر از اعطای برخی هدیه های مادی دارد که پس از مدتی به مصرف می رسد یا کهنه می شود. همین طور است، اعطای یک جلد قرآن نفیس یا مفاتیح الجنان، نهج البلاغه و امثال آن که تأثیر عمیق و پایداری به دنبال خواهد داشت.

;فرمان خدا، قول نبی، نص کتاب است ;از بهر زنان افضل طاعات حجاب است

2. فعالیت های علمی، فرهنگی و هنری

عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیت های گسترده علمی، فرهنگی و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است. ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتاب های مفید به افراد جامعه، از زن و مرد گرفته تا دختران و پسران می تواند سبب ارتقای سطح آگاهی آنها در این زمینه شود. البته باید از سخنان و نوشته هایی استفاده شود که افزون بر جنبه های علمی و نظری به تحقق عملی پوشش اسلامی پرداخته باشند. برگزاری میزگردها و فراخوانی مقالات، شعر، ادبیات و انشا، هنرهای تجسمی و تصویری، مسابقات فرهنگی و امثال آن با تعیین موضوع حجاب برای آنها نیز از حرکت هایی هستند که آثار مثبتی در این زمینه به همراه دارند. پخش برنامه ها و فیلم های مفید و آموزشی از رسانه های تصویری و شنیداری اثری فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینی بانوانی که در فیلم های سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش می کنند و یا با هر مسئولیتی بر صفحه تلویزیون ظاهر می شوند نیز تأثیر مثبتی بر فرهنگ جامعه دارد.

;دو چشمش بسان دو نرگس به باغ ;مژه تیرگی برده از پر زاغ
;دو ابرو بسان کمان طراز ;بر او تور پوشیده از مشک تار

فردوسی

3. ترویج فرهنگ غیرت

بدون شک، زن با هر تفکر و عقیده ای که باشد به نظر و سلیقه همسر خود در انتخاب ها توجه دارد که از جمله آنها انتخاب لباس و نوع وضع ظاهری است. با توجه به این واقعیت، ترویج فرهنگ غیرت در میان مردان به ترویج و تحقق پوشش دینی در جامعه کمک می کند و موجب استحکام و دوام پیوندهای خانوادگی می شود. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

« ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی که هیزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ کنید». (تحریم: 6)

در روایتی از پیامبر آمده است: « خداوند بینی هر یک از مؤمنان را که غیرت نمی ورزد، به خاک می مالد.» همچنین در حدیث دیگری می فرماید: « غیرت از ایمان است».

4. توصیه به حجاب و نهی از بی حجابی و جلوه گری

یکی دیگر از راه های عمومی ترویج پوشش دینی در جهت استحکام خانواده و اجتماع، توصیه به حجاب و نهی از بی حجابی است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «پند ده که پند برای مؤمنان مفید است». (ذاریات: 55)

5. خانواده

محیط خانواده نقشی بسیار مهم در حجاب یا بی حجابی دختران دارد. ازاین رو، باید به آموزش خانواده ها در این باره توجه جدی شود. اگر پدر و مادر حجاب دینی و آثار مثبت و فایده ها و نقش آن را در سلامت و حفظ همه جانبه شخصیت دختران خود بدانند و اینکه حجاب یک حکم الهی است که در قرآن به آن اشاره شده است، به یقین، می کوشند تا فرزندان خود را هم با فرهنگ الهی حجاب همراه سازند.

;حجب و عفت نعمت واهب بود ;ستر موها و تنت واجب بود

6 . شناخت و پیروی الگوهای الهی

شناخت ابعاد وجودی و اعتقادی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی صالح و شایسته زنان که خداوند نیز ایشان را برای هدایت آنان برگزید، یک اصل مهم است و باید به طرز جامع و حساب شده ای دانش آموزان را با این امر آشنا ساخت؛ زیرا وقتی دختران و زنان بدانند فاطمه، دختر رسول الله و حجت خداست و سخنان و اعمال او معیار الهی حرکت های زندگی است و عفاف و حجاب از ویژگی های بارز الهی او به شمار می رفت، طبعاً از او که جز به خواست خداوند عمل نمی کرد، پیروی خواهند کرد تا به عزت دنیا و سعادت آخرت دست یابند.

کلام گهربار فاطمه زهرا علیهاالسلام نشانگر لزوم حفظ جایگاه والای انسان است که می فرماید: «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند».

;حجاب کامل زن، زهد و عصمت ناب است ;که آبروی وی از روی باز، بر آب است
;به روسری نرسد عفت زنان به کمال ;حجاب چادر زهرا حجاب جلباب است

جمعه 7/9/1393 - 12:11
حجاب و عفاف

1 . غریزه جنسی، قوی ترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار می دهد . این غریزه در کنار غریزه گرسنگی، بسترساز فرهنگ های انسانی در طول تاریخ شده و دین با ورود در این بستر، معنا بخش فرهنگ انسانی می شود; به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره مسئله جنسی سخن نگفته باشد .

2 . غریزه جنسی در یک چارچوب، مورد توجه ادیان قرار می گیرد و در چارچوب جهان بینی آن دین، جایگاه مسئله جنسی را با توجه به انسان شناسی خود، و جهان شناسی و اخلاقیات مبتنی بر آن، تشریح و تفسیر می کند که اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه ای و متعالی دینی، مثل پیامبران و یا بنیان گزاران دین مثل بودا قرار می گیرد .

3 . در غرب مسیحی قرون وسطی که انسان کامل مسیحی محور معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و سپس جامعه شناسی واقع شده بود، درباره مسئله جنسی، چه از بعد انسان شناسی و چه جامعه شناسی، به همان میزان قضاوت می شد و چون انسان های کامل مسیحی، حضرت مسیح و حضرت مریم و حضرت یحیی (ع)، هر سه ازدواج نکرده، در مسیحیت دوری از عمل جنسی، یک شرط برای انسان کامل شمرده شد و کم کم ترک عمل جنسی به ترک کلی عمل جسمی کشانده می شود و در دوران قرون وسطی، انسان هایی اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل ها و کوه ها و بیابان زندگی می کردند که به دور از لذت های جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همین جهت قلمداد می شد; یعنی دوری از لذت های جسمانی بطور کامل .

4 . با شروع رنسانس، تفسیری دیگر از انسان کامل ارائه شد که بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت; این تفسیر آن بود که چون خدا در جسم انسان (عیسی) تجلی یافته است، پس جسم انسان تقدس می یابد، به همین دلیل سعی در زیباشناسی جسم انسان است و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ، پی، ماهیچه، استخوان و ... به ترسیم جسم های زیبا پرداخته شود که این مهم به وسیله «لئوناردو داوینچی » و «میکل آنژ» و «رافائل » ، بر روی دیواره های کلیساهای روم و فلورانس انجام می شود . به طوری که جسم های برهنه و بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم و یا در مجسمه ها تجسم می یابند . شرمگاه اناث حذف و ذکور بسیار کوچک ترسیم می شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسی آن، ولی با همین ترسیم انسان برهنه، اولین قدم برهنگی در غرب، توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ می دهد .

5 . دو تفسیر حجابی و برهنگی از انسان کامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه یافت تا تفسیر یهودی دین مسیحیت در قالب پروتستانیزیم اتفاق افتاد و بر تفسیر برهنگی انسان کامل بصورت شدیدتر تاکید شده است و کفه به طرف برهنگی در جامعه غربی سنگینی کرد تا آنکه بر برهنگی انسان به شدت تاکید شد و این زمانی بود که انقلاب صنعتی رخ داد و ماشین به صحنه زندگی انسان ها آمد .

6 . این تاکید از سوی فروید صورت گرفت که بر فرهنگ یهودی در باب جنسیت تاکید می کرد و نمونه های آن در نامه های خصوصی او مشاهده می شود . فرهنگ یهودی یکی از جنسی ترین فرهنگ های دینی است که بر رابطه های جنسی محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با دیده اغماض نگریسته است و آنها را بی اشکال دانسته است . فروید با فرهنگ یهودی بر فرهنگ جنسی مسیحیت هجوم برد و سعی کرد که بر برهنگی جنسی، چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تاکید کند و ریشه تمامی عقده های انسانی را در حجاب (به معنای عام) خلاصه کند که مانع عمل جنسی، بطور برهنه، در طول زندگی انسانی می شود .

7 . انقلاب صنعتی در غرب و مهاجرت جغرافیایی انسان ها از مکان های کوچک به مکان های بزرگ و تماس های دو جنس در سطوح مختلف کاری، هنجارشکنی جنسی را افزایش داد . حال اگر این را به برهنگی اجباری زنان، به علت کار با دستگاه های خطرناک و کشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباس های زنانه اضافه کنیم، به خوبی برهنگی زنان در محیط کار ترسیم می کند . تاثیر صنعت تا جایی رسید که همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسی فراتر از ازدواج روی آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان در قالب فحشا و فاحشه های برهنه افزایش یابد (رابطه صنعت و برهنگی در دائره المعارف غرب مثل بریتانیکا آمده است) .

8 . ورود ماشین به زندگی عمومی انسان ها در غرب، برهنگی را افزایش داد، چرا که ماشین ها انسان ها را از خانه و خانواده جدا می کرد و حتی ماشین به عنوان جایگزین خانه مطرح شد و خانه های متحرک در ماشین ترسیم شدند . پس ماشین رقیب خانه و انسان های ماشین دار رقیب خانواده شدند . پس روابط جنسی غیر معمول و غیر عادی رواج یافت و روابط جنسی غیر معمول، برهنگی را بیشتر رواج داد; مثل نقاشی های برهنه جنسی و تشویق برای برهنگی (فیلم تایتانیک و شکسپیر عاشق به خوبی این مسئله را نشان می دهد) .

9 . ماشین و محیط کار صنعتی و نظریه مبتنی بر فرهنگ یهودی جنسی فروید، سه عاملی بودند که انقلاب جنسی در غرب را به وجود آوردند . و غرب را از دوران ملکه ویکتوریا به دوران برهنگی وارد کرد و بر همین اساس، گروه هایی به وجود آمدند که سخت بر برهنگی جمعی تاکید کرده و برهنگی را نیز معیار گروهی قرار دادند، این گروه ها هیپی ها، پانک ها، رپ ها و ... بودند و سبب رواج برهنگی شدیدتر شدند که امروزه به Nake یا برهنه های مادرزاد مشهور شده اند .

10 . بنابراین، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، یعنی دوری شدید از عمل جنسی و غریزه جنسی (چه زن و مرد) و اگر برهنگی مطرح شده است، یعنی آزادی عمل جنسی و رفتن در آن . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غریزه قرار گرفته است، بطوری که اگر کسی حجاب داشته باشد، علیه انسانیت خود قدم برداشته است و بی حجابی، یعنی برگشت و بازگشت به خویشتن خویش .

11 . ولی این برهنگی به جای بازگشت به خویشتن انسانی، موجب شد که انسان ها از خودشان بیشتر دورتر شوند، اول آنکه برهنگی وسیله ای شد که بدن انسانی طعمه مطامع اقتصادی شود . بدن فروشی، به صورت فحشا و به صورت مانکن تبلیغاتی کالا و به صورت بازیگران فوتبال و ورزش های دیگر و به صورت هنرمندان سینمایی و تلویزیونی و ... معمول شد; یعنی به جای کرامت انسانی، ذلت و رذالت انسانی نصیب او گردید .

12 . انسان های معمولی ای که برهنه شدند نیز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهای اقتصادگردان سرمایه داری » در مصرف تعیین شدند و از لباس زیر تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد یا لباس تنگ و یا ترکیبی از آن دو و . .). ; در نتیجه مد به عنوان تنوع طلبی مطرح شد، ولی در واقع سبب غفلت زایی مداوم از خود و هم نوع خود و جهان اطراف گردید; بنابراین برهنگی عمومی، از خودبیگانگی عمومی را برای انسان غربی به ارمغان آورد .

13 . برهنگی در غرب، بی رغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ می شود، ولی در نهایت به سرد مزاجی جنسی تبدیل می شود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بی رغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی می شود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرص های نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بی رغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی می رود و فحشا جای آن را پر می کند و افسردگی فردی بر افراد حاکم می شود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .

14 . حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک می کند و سبب می شود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بی معنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او می داند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام می باشد و هر کس از این سنت روی بر می گرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .

پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می شود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسی تر از غرب قرار داده شده است و تاریخ شرق و غرب نیز مؤید مسئله است و شاید به همین دلیل است که عرفان شرقی در هند و عالم اسلام به زبان جنسی بیان می شود; مثل شعر حافظ و ابن عربی که فص محمدیه را فص نکاحیه و جنسی نامیده است; به همین دلیل است که معنویت از جنسیت جدا نیست و حجاب علاوه بر حفظ کرامت انسانی، سبب رشد انگیزه جنسی در جامعه و نیز رشد نشاط جامعه اسلامی می شود، بدون آنکه به سستی و لهو و لعب دچار شود .

منبع :پایگاه حوزه  

جمعه 7/9/1393 - 12:8
حجاب و عفاف
 در کنار هم و به ترتیب نزول آوردن آیات و دقت و درنگ روی آنها، نشان خواهد داد که حکم حجاب،یک باره اعلام نشده،بلکه کم کم و با گذشت زمان و آماده شدن زمینه و... بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است.

ابتدا، در روزهای پایانی سال پنجم هجری، در جریان ولیمه ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش(همسر طلاق داده شده زیدابن حارثه) آیه حجاب همسران پیامبر(ص) بر آن حضرت نازل شد.

همه مردان برابر دستور این آیه شریفه می بایست از پس پرده با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند.

در مرحله دوم، خویشاوندان نسبی از دایره این حکم بیرون شدند و آنان اجازه یافتند با همسران پیامبر(ص) بی آن که پرده ای در بین باشد، سخن بگویند.

در مرحله سوم، جلباب (چادر) به عنوان حقی برای همسران و دختران پیامبر(ص) و زنان مؤمن قرار داده شد.

در مرحله چهارم، آیات سوره نور احکام حجاب بانوان را روشن ساخت.

در مرحله پنجم، اجازه گرفتن برای ورود به محل استراحت بانوان محرم، مطرح شد.

چند نکته از این بررسی به دست می آید:

1.در نگاه به بانوان محرم و اندازه پوشش آنان در برابر محرمان، بین خویشاوندان نسبی و سببی فرق است;یعنی هیچ گاه پوشش مادر نزد فرزند، همانند پوشش مادرزن در نزد داماد نیست.

2. این که گفته می شود محرمان، چه سببی و چه نسبی، می توانند به همه جای بدن یکدیگر نظر بیفکنند، به جز عورت و شرمگاه، سخنی است بی دلیل.این بخش از بحث مقداری به درازا کشید که چاره ای نبود;زیرا فقیهان روزگار ما، آن گونه که از حاشیه های عروة الوثقی برمی آید، همه،برخلاف این نظر دارند;از این روی بایسته بود که دلیلهای این مساله بیش تر به بوته بررسی گذاشته شود.

3.روایات رسیده از معصومان در این موضوع،سخن جدیدی،غیر از آنچه از آیه های حجاب فهمیده می شود، بیان نکرده اند.

4.از ملاکها و معیارهای به دست آمده از بحث و کندوکاو در آیات شریف، در گزاره های جدید و مسائل نوپیدا بهره بردیم و آنها را به گونه استدلالی، شرح دادیم.در مثل فرق بین عکس و صاحب عکس و فیلم شخص و خود شخص بیان شده است.

مجله فقه، شماره 23 |سیری در ایات حجاب/ عابدینی، احمد 
 
 
جمعه 7/9/1393 - 11:50
حجاب و عفاف

برای جلباب معناها و نمونه های گوناگون در کتابهای لغت و تفسیر ذکر شده است.

در روح المعانی چند معنی برای جلباب آورده شده است:

1. آنچه از بالا تا به پایین بپوشاند، مانند چادر.

2. مقنعه.

3. ملحفه.

4. هر لباسی که زن آن را روی لباسهایش بپوشد، مانند روپوش و....

5. هر آنچه با آن پوشش انجام بگیرد، چه عبا باشد و چه غیر آن.

6. لباسی گشادتر از سرپوش و کوچک تر از رداء. (21)

تفسیر مجمع البیان:

«الجلباب: خمار المراة الذی یغطی راسها و وجهها اذا خرجت لحاجة.» (22)

جلباب، ردایی که سر و روی زن را می پوشاند، وقتی که برای کاری از منزل خارج می شود.

المیزان:

«هو ثوب تشتمل به المراة فیغطی جمیع بدنها، او الخمار الذی تغطی به راسها ووجهها.» (23)

لباسی که تمامی بدن زن را در بر می گیرد و می پوشاند، یا سرپوشی که با آن، سر و روی را می پوشاند.

التفسیر الکاشف:

«وفی معناه اقوال: منها انه رداء یغطی المراة من راسها الی قدمیها ومنها انه الخمار الذی یغطی راسها و وجهها.» (24)

در معنای جلباب اقوالی است، از جمله:

1. ردایی که از سر تا پای زن را بپوشاند.

2.سرپوشی که سر و روی زن را بپوشاند.

قاموس قرآن:

«جلابیب » جمع جلباب و در معنای آن اختلاف است:

راغب، آن را پیراهن و روسری گفته (قمیص و خمار)

مجمع البیان در لغت فرموده: روسری زن که وقت خارج شدن از منزل، سر و صورتش را با آن می پوشاند.

صحاح، آن را ملحفه (چادر مانند) گفته.

ابن اثیر، در نهایه آن را چادر و رداء معنی کرده و می گوید: گفته شده.

مانند چارقد و مانند ملحف است.

در قاموس آمده: پیراهن و لباس گشاد، کوچک تر از ملحفه، یا چیزی است مثل ملحفه که زن لباس خود را با آن می پوشاند.

در نهج البلاغه، حضرت می فرماید:

«سترنی عنکم جلباب الدین.»

و می فرماید:

«من احبنا اهل البیت فلیستعد للفقر جلبابا.»

هر که ما اهل بیت را دوست دارد، برای فقر لباسی آماده کند.

و نیز، به بعضی از کارگزارانش می نویسد:

«فالبس لهم جلبابا من اللین.»

برای مردم لباسی از نرمی بپوش.

با این قرائن و آنچه از نهایه و صحاح و قاموس نقل شده می شود گفت: جلباب ملحفه و لباس بالایی و چادر مانند است، نه فقط روسری و خمار. (25)

از لغت نامه ها و تفسیرهای قرآن استفاده می شود: برای جلباب، دو معنی یاد شده است، که برای روشن شدن زوایای بحث، نگاهی می افکنیم به روایاتی که واژه جلباب در آنها آمده است.

در بحارالانوار، 60 بار جلباب، جلبابا، جلبابها، جلبابک و... به کار رفته است که 32 بار جلباب و 30 بار جلبابا. در مجموع، از این واژه، دو معنی اراده شده است:

1. پرده:

«قال سلمان فکانها البسنا جلباب المذله.» (26)

«سترنی عنکم جلباب الدین.» (27)

«جلباب اللیل.» (28)

«من القی جلباب الحیاء عن وجهه فلاغیبة له.» (29)

«البخل جلباب المسکنة.» (30)

روایتهایی که واژه «جلبابا» در آنها آمده بیش تر این گونه اند: «فلیتخذ للفقر جلبابا»، یا «للفاقة جلبابا» که در تمامی موردها، می توان جلباب را به معنای پرده گرفت: پرده فقر، پرده ذلت، پرده شب، پرده حیاء. پرده هم تمامی بدن را می پوشاند. با این معنی برای «جلباب » روایتها جایگاه خود را از لحاظ معنی، خوب پیدا می کنند.

2. روایاتی نیز وجود دارد که «جلباب » بی گمان در آنها به معنای لباس سرتاسری نیست; در مثل راوی می گوید به حضرت امام صادق(ع) وارد شدم و از نزد همسران خود پیش ما آمد «و لیس علیه جلباب ». (31)

روشن است که در این جا، مراد لباس سرتاسری و چادر نبوده، بلکه شاید مراد عبا باشد و دشداشه(پیراهن عربی).

در روایت دیگری آمده که حضرت صادق(ع) در وصف عذاب گروهی فرمود:

«لیقطع لهن جلباب من نار ودرع من نار.» (32)

به قرینه درع، «جلباب » نمی تواند لباس سرتاسری باشد وگرنه واژه «درع » بی فایده می شد. نکته شایان توجه این که روایاتی که در آنها «جلباب » به معنای پرده و لباس سرتاسری است، به طور معمول، از رسول خدا(ص) و علی(ع) وایت شده; ولی روایاتی که در آنها «جلباب »، به معنای دشداشه، یا لباس کوتاه است، از امام صادق(ع) روایت شده است.

بنابراین می توان گفت: مراد از «جلباب » در آیه شریفه، چادر و لباس سرتاسری است; ولی در زمانهای بعدی، به لباس گشادی که بیش تر بدن را در خود می گیرد و می پوشاند نیز، جلباب می گفته اند و کم کم به هر دو معنی گسترش یافته است.

خلاصه: واژه جلباب، به معنای چادر و همانند آن است، نه به معنای روسری و پوشیه. در این جا باید به این نکته توجه داشت که چادر، به طور معمول، جلو بسته نیست. بنابراین، چادر سر کردن، با بازبودن و آشکار بودن جلوی سر و صورت و گوشها، منافاتی نداشته است.

به قرینه این که سوره حشر، پیش از سوره نور نازل شده، معلوم می شود که این آیه در صدد تحدید حجاب و نمایاندن حد و مرز برای آن نبوده است; بلکه بر آن بوده نشانه ای برای زنان آزاده و پاکدامن برنهد و می خواسته با این امتیاز و امتیاز قلمداد کردن آن، کاری کند که بانوان با شوق، پذیرای حجاب شوند.

و شاید این گونه نشانه گذاری و جداسازی صف پاکدامنان از ناپاک دامنان و یا آزادگان از کنیزکان، باخواست خود زنان صورت گرفته باشد.

به این بیان، چون مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش قرار می گرفتند، گاه وبی گاه، به پیامبر(ص) شکوه می کرده و خواستار راه چاره ای بوده اند که خداوند این راه چاره را برای آنان مطرح کرده است.

شاهد بر این، آیه بعدی است که با لحن شدیدی منافقان و آزاردهندگان به زنان پاکدامن را تهدید می کند و می فرماید:

«لئن لم ینته المنافقون والذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی المدینة لنغرینک بهم ثم لایجاورنک فیها الا قلیلا.» (33)

[پس از این] اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض و ناپاکی است و هم آنان که شایعه می افکنند [دست از این زشت کاری برندارند] تو را علیه آنان برانگیزیم; تا پس از اندک زمانی در مدینه در جوار تو، زیست نتوانند کرد.

روشن است که منافقان و بیمار دلان کارشکنیهای گوناگون می کردند. گاهی به آزار و اذیت زنان می پرداختند، گاهی شایعه هایی درباره شکست مسلمانان، در بین مردم می پراکندند. هر زمان برای کار خود بهانه و عذر می آوردند; در مثل هنگامی که به آزار زنان دست می یازیدند، می گفتند: فکر کردیم کنیز است و...

خداوند، در مرحله نخست، نشانه ای برای بازشناسی کنیز از آزاد، نهاد و سپس به منافقان هشدار داد: پس از قرار دادن نشانه، دیگر هیچ توجیهی برای آزار آزاد زن مسلمانان ندارند.

مجله فقه، شماره 23 |سیری در ایات حجاب/ عابدینی، احمد 

جمعه 7/9/1393 - 11:47
حجاب و عفاف

مقصود از حجاب در رفتار اعمال و افعالی است که به واسطه ی اعضا و جوارح پدید می آیند . آن چه به حجاب در رفتار تعلق می گیرد ، مجموع چند امر و نهی الهی است :

    1) آشکار ساختن زینت های پنهان : خداوند در سوره مبارکه نور می فرماید : «ولایضر بنَ بار جُِلِهِنَّ ِلِیعلَمَ ما یخفینَ مِن زینَتِهِنَّ» ؛(سوره نور، آیه 31) «به زنان مؤمن بگو آن گونه بر زمین پای نزنند که خلخال و زینت پنهان پاهای شان معلوم شود .» نهی مذکور در آیه ی شریفه مرتبط با بحث زینت در حجاب فیزیکی است و از به جلوه درآوردن و اظهار زینت های پنهان زنانه سخن می گوید . اظهار نمودن بدون ظاهر نمودن ، یعنی سهل انگاری یا مکر زنانه در جلوه گری و خود نمایی . خداوند متعال در آیه ی شریفه از نحوه ی خاصی از راه رفتن نهی نموده است ؛ راه رفتنی که دیگران را به زینت های پنهانی زن آگاه می کند .

   شهید مطهری در ذیل آیه شریفه چنین می گوید : «زنان عرب معمولاً خلخال به پا می کردند و برای آن که بفهمانند خلخال قیمتی به پا دارند، پای خود را محکم بر زمین می کوفتند . از این دستور می توان فهمید که آنچه موجب جلب توجه مردان می گردد ؛ مانند استعمال عطرهای تند و زننده و هم چنین آرایش های جالب نظر در چهره ممنوع است و به طور کلی زن در معاشرت نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجه مردان نامحرم گردد .»2 (مطهری ، 1353 : 145)

 برخی دیگر از صاحب نظران معتقد هستند آن چه در این بخش از آیه ی شریفه از آن نهی شده است ، آشکار شدن هر گونه زینت و زیبایی های زنانه است که پنهان است و باید پوشیده بماند و این اعم از صدای النگو و صدای پاشنه کفش است که موجب جلب توجه نامحرم به خود زن یا پای زن می باشد . از سوی دیگر ، زینت پنهان می تواند پوشیدن لباس ها و زینت های خاصی در زیر چادر باشد که با اندک کنار رفتن چادر ، آن زینت ها آشکار شده و ناقض حجاب می گردد . » 1 (شجاعی ، 1385 : 177)

  2) استعمال عطر : از جمله مواردی که به شدت از آن نهی شده است ، این است که زن به هنگام خروج از خانه خود را معطر سازد ، به طوری که بوی عطر وی به مشام نامحرم برسد . حضرت پیامبر (ص) می فرمایند : «هر زنی که به خود عطر بزند و از خانه اش خارج شود تا وقتی که به خانه اش برگردد لعنت و نفرین  می شود [تا] هر وقت که برگردد .» (شعبه الحرانی 1363: 42)آن چه مسلم است ، این است که عطر زدن برای خانم ها نه تنها اشکالی ندارد بلکه استحباب نیز دارد ، به خصوص که برای همسر باشد . آن چه که از آن نهی شده این است که زن موقع بیرون رفتن از منزل و یا موقعی که با نامحرم در تماس است ، طوری عطر بزند که بوی آن به مشام نامحرم برسد و ایجاد مفسده کند .»2 (همان ، ص 178)

   3) آرام گرفتن در خانه و پرهیز از تبّرج جاهلی : در آیه ی شریفه 33 سوره احزاب به زنان پیامبر (ص) علاوه بر تقوا ، امر می شود که در خانه های خود آرام و قرار گیرند و هم چون جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوند .» 3 (سوره احزاب ، آیه ی 33)

  «کلمه ی «قَرن» امر از ماده ی قرء است که به معنای پا برجا شدن است و ممکن است از ماده ی قازیقار به معنای اجتماع و کنایه از ثابت ماندن در خانه ها باشد . »4  (طباطبایی ، 1396 هـ .ق : 483) و کلمه ی «برج» یعنی آشکار شدن . صاحب مجمع البیان می گوید : «تبّرج آن است که زن زیبایی های خود را اظهار کند . اصل آن به معنای ظهور است و به عبارتی دیگر ، از آن جهت به آن «برج» گویند که ظاهر و هویداست . زمخشری نیز در کشاف می گوید : «بداو برز» به معنای ظهور و نظیر تبرج هستند . اشتقاق بروج از تبرج است به جهت ظاهر بودن آن ها . براساس نظرات تفسیری مذکور ، معنای آیه شریفه «و تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی» ؛ «ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید مانند خودنمایی «جاهلیت اولی» .»5 (قریشی ، 1378، ج 1 : 174)

 نکته ای که در این آیه شریفه مطرح گردیده است «تحرّز و پرهیز از آمیزش و مراوده با مردان بیگانه » اختصاص به زنان رسول خدا (ص) ندارد بلکه و شامل عموم زنان می شود . همان گونه که در روایت های  بسیاری آمده است که بهترین محیط زندگی برای زن خانه اش است، حتی ثواب نماز زنان جوان در خانه به مراتب از حضور در مساجد و مجامع بالاتر شمرده شده است و البته این بدان معنی نیست که زن از فعالیت اجتماعی محروم باشند .

 مقصود از این دستور زندانی کردن زنان پیغمبر (ص) و هیچ زنی در خانه نیست ؛ زیرا تاریخ اسلام به صراحت گواه است که رسول خدا (ص) زنان خود را با خود به سفر می برد و آنان را از بیرون شدن از خانه منع نمی فرمود . بلکه مقصود از این دستور ، آن است که زن به منظور خودنمایی از خانه بیرون نشود . آن چنان که امروز عده ای از زنان برای بیرون رفتن از خانه و خودنمایی و پرسه زدن در خیابان ها ، ساعت ها در پای میز آرایش به سر و وضع خود و لباس خویش می رسند .» 1 (هدایت خواه ، 1363 : 186)

پنج شنبه 6/9/1393 - 22:13
حجاب و عفاف

اصل حجاب

تمام ملل و مردم جهان زنانشان دارای حجاب بوده اند اگرچه در کیفیت پوشش فرق داشته اند. نخستین مردمى که به سرزمین ایران آمدند، آریایى ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس ها» تقسیم مى شدند. با اتحاد مادها، دولت «ماد» تشکیل شد. پس از مدتى پارس ها توانستند دولت ماد را از بین ببرند و سلسله هاى هخامنشیان، اشکانیان وساسانیان را بنیانگذارى کنند. پژوهش ها نشان مى دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، داراى حجاب کاملى، شامل پیراهن بلند چین دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلى بلند بر روى لباس ها بوده اند. این حجاب در دوران سلسله هاى مختلف پارس ها نیز معمول بوده است. بنابراین، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانى از حجابى کامل برخوردار بوده اند. برابر متون تاریخى، در همه آن زمان ها پوشاندن موى سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادى در محیط بیرون خانه رفت و آمد مى کردند و همپاى مردان به کار مى پرداختند، ولى این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهاى فسادانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگى پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه اى است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامى کهخشایارشاه به ملکه «وشى» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران، زیبایى اندام او را بنگرند، وى امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچى، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد. در زمان ساسانیان (که پس از نبوت زرتشت است) افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته ویل دورانت پس از داریوش، زنان طبقات بالاى اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمى شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردى حتى پدر و برادرشان را ببینند. در نقش هایى که از ایران باستان بر جاى مانده است، هیچ صورت زنى دیده نمى شود و نامى از ایشان نیامده است.
تجلیات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخى از اندیشمندان و تمدن نگاران، ایران را منبع اصلى ترویج حجاب در جهان معرفى کرده اند. با کند و کاو در تاریخ ایران باستان و آثار به جای مانده از آن دوران که اغلب مردمشان کیش زرتشت داشتند چنین به دست می آید که زنان ایران از دیرباز حجاب و اخلاق نیکو و پاکدامنیشان زبانزد همه بوده است و این حقیقت نیز روشن می شود که با ورود اسلام به ایران، حجاب وارد ایران نشده است بلکه بانوان ایران از قدیم الایام حجاب داشته اند. در تاریخ آمده است که: «هنگامی که سه تن از دختران کسری (شاهنشاه ساسانی) را به همراه غنائم فراوان نزد عمر آوردند وی دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد کشند که پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند، و یک مشت بر سینة نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند.»

حجاب در سخنان زرتشت

از آن جا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ایران بوده است و آن حضرت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خویش کمبودى نمى دیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهاى، خود ریشه هاى درونى حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استوارى حجاب معمول قرار دهد. «آشو زرتشت» با توصیه ها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایه های حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملی در ظاهر عرف خود رعایت می کنند، در عمق روح آنان مستحکم نماید و از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تامین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحرافهای اخلاقی پنهان، بیمه کند. قسمتی از پند و اندرزهایی که «آشو زرتشت» به پیروان خود توصیه نموده عبارتند از او می فرماید: «ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرمی همراه باشد.
ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گرد دروغ و خوشی های زودگذری که تباه کننده زندگی اند، نگردید، زیرا لذتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده ای است که با شیرینی در آمیخته و همانند خودشدوزخی است. با این گونه کارها زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. پاداش رهروان نیکی، به کسی می رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد. کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس، چیز دیگری نخواهد بود. فریب خوردگانی که دست به کردار زشت می زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است، ولی زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرا می دهند، آرامش و خوشی زندگی بهره شان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیکنامی جاودانی خواهند رسید.»
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می خوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد، چنانکه روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و برش، همان شلوار بانوان کرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است.»

حجاب در شریعت زرتشت

شریعت زرتشت، عقیده دارد که حجاب یکی از ابتدایی ترین باورهایی است که در شریعت زرتشت به آن تاکید شده است. در کتاب "وندیداد " زرتشتیان این گونه آمده است: «کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود می کند، از تو ای مرد خواهش می کنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز، از تو ای زن خواهش می کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز.»
شریعت زرتشت انسان را موجودی هوشمند و خردمند می داند که برای رسیدن به ارزشهای انسانی و دوری از خصلت های حیوانی تلاش می کند، حفظ حجاب همراه با عفت باطنی از جمله این ارزشهای انسانی است که شریعت زرتشت بر آن تاکید دارد. دین زرتشت، بر سه اصل اساسی، «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردارنیک» استوار گشته است. موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک می گویند: «یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید.» در اندرز «آذرباد ماراسپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن.»
گفتنى است که در دین زرتشت، لباس یا کیفیت خاصى براى حجاب زنان واجب نشده است؛ بلکه لباس رایج آن زمان که شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش (یعنى چادر یا شنلى بر روى آن) بوده است، مورد تقریر و تنفیذ قرار گرفته است. هر چند که استفاده از سدره و کشتى (لباس مذهبى ویژه زرتشتیان) توصیه شده است. البته بر هر مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادى و نیایش، سر خود را بپوشاند. بنا به گفته مؤبد «رستم شهرزادى» پوشش زنان باید به گونه اى باشد که هیچ یک از موهاى سر زن از سرپوش بیرون نباشد.
در خرده اوستا، به طور صریح چنین آمده است: «نامى زت واجیم، همگى سر واپوشیم و همگى نماز و کریم به دادارهورمزد؛ یعنى همگان نامى ز تو بر گوییم و همگان سر خود را مى پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مى کنیم.» بر اساس آموزه هاى دینى، یک زرتشتى مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دورى جوید و حتى از به کارگیرى چنین مردانى خوددارى کند. در اندرز «آذرباد ماراسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن.»
پوشش موى سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانیان نیز ادامه یافته است. به این نمونه بنگرید: «پس از فتح ایران، هنگامى که سه تن از دختران کسرى، شاهنشاه ساسانى را براى عمر آوردند، شاهزادگان ایرانى همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گیرند تا خریداران پس از نگاه، پول بیشترى مبذول دارند. دوشیزگان ایرانى خوددارى کردند و به سینه مأمور اجراى حکم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسیار خشمناک شد؛ ولى امام على (ع) او را به مدارا و تکریم آنان توصیه فرمود.»

زن نیکوی ایرانی و حجاب او در جاهای مختلف شاهنامه

همچنین در جاهای مختلف شاهنامه سخن از زن نیکوی ایرانی و حجاب او به میان آمده است که از این اشعار استعاره می شود که زنان ایرانی از دیرباز حجاب داشته اند.
چنین گفت شیرین که ای مهتران *** جهان گشته و کار دیده سران
سه چیز باشد زنان را بهی *** که باشند زیبای گاه مهی
یکی آنکه با شرم و با خواستست *** که جفتش بدو خانه آراستست
دگر آنکه فرخ پسر زاید او *** ز شوی خجسته بیفزاید او
سه دیگر که بالا و رویش بود *** به پوشیدگی نیز مویش بود
بدانگه من جفت خسرو بدم *** به پوشیدگی در جهان نو بدم
بگفت این بگشاد چادر ز روی *** همه روی ماه و همه پشت موی
مرا از هنر موی بد در نهان *** که او را ندیدی کس اندر جهان
نمودم همه پشت این جادویی *** نه از تنبل و مکر و ز بدخویی
نه کس سوی من پیش از این دیده بود *** نه از مهتران نیز شنیده بود
سخن تهمینه همسر رستم:
به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست *** چون من زیر چرخ کبود اندکیست
کس از پرده بیرون ندیدی مرا *** نه هرگز کسی آواز شنیدی مرا
سخن منیژه:
منیژه منم دخت افراسیاب *** برهنه ندیده رخم آفتاب

سخن ویل دورانت درباره حجاب زنان ایران

ویل دورانت درباره حجاب زنان ایران می نویسد: «در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود. این نقشها نشان می دهد که زنان دارای حجاب، مخصوصا با چادر بوده اند.»
نویسنده کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در این رابطه می نویسد: «تاریخ نویسان درباره پوشاک آن زمان اکثرا به سکوت گذرانده اند.... با این وصف از روی برخی نقوش که از آن زمان به جای مانده، به زنانی از این دوره بر می خوریم که از پهلو بر اسب سوارند، اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده اند و در زیر آن یک پیراهن دامن بلند، و زیر این نیز یک پیراهن دیگر بلندتر تا به مچ پا نمایان است.»
با این حال لباس مذهبی زرتشتیان در حال حاضر نشان دهنده وجود حجاب در دین زرتشت است. زرتشتیان دارای جامه ویژه مذهبی هستند که هر فرد پسر یا دختر، پس از رسیدن به سن پانزده سالگی، باید آن را به تن نماید. به گونه ای که نپوشیدن آن جامه مذهبی باعث ایجاد دیو "دروج ناسو" شمرده است. این لباس "سدره و کشتی" نام دارد و کیفیت آن، که می تواند پوشش کاملی برای زنان به حساب آید. تمام بدن را می پوشاند. و از نظر زرتشت بر هر یک از مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشانند.
بنا به گفته مؤبد "رستم شهرزادی" پوشش زنان باید به گونه ای باشد که هیچ یک از موهای سر زن از سرپوش بیرون نباشد. در خرده اوستا به طور صریح چنین آمده است: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می پوشیم آنگاه به درگاه دادار اهورا مزدا نماز می کنیم.» بنابراین حجاب در کیش زرتشت مانند سایر ادیان وجود داشته است و این یک ضرورت اجتماعی است که آیینهای آسمانی به آن توجه کرده اند و مورد تأکید قرار داده اند، هرچند که عده ای از تعالیم دینی خود سرپیچی می کنند و رو به سوی بدحجابی و بی حجابی می آورند.

منابع: 

علی محمدی آشنایی- حجاب در ادیان- نشر یاقوت- چاپ دوم- 1378- صفحه 135

ویل دورانت تاریخ تمدن- جلد 1 صفحه 434- سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی- 1365

رستم شهرزادی- آموزش های زرتشت پیامبر ایران- انجمن زرتشتیان ایران- آبان 76

علی محمدی- مقاله حجاب در ادیان الهی- مجله حدیث زندگی- شماره 6

 

چهارشنبه 5/9/1393 - 22:59
حجاب و عفاف

احکام و اوصاف صنف زن از دو دیدگاه قابل مطالعه و بر دو قسم است:
قسم اول: راجع به اصل زن بودن او است که هیچ گونه تفاوتی در طی قرون و اعصار به آنها رخ نمی دهد. مانند لزوم حجاب و عفاف و صدها حکم عبادی و غیرعبادی، که مخصوص زن است و هرگونه دگرگون نخواهد شد. و بین افراد زن هم هیچ فرقی در آن جهت مشترک زنان نیست.
قسم دوم: ناظر به کیفیت تربیت و نحوه محیط پرورش آن است که اگر در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیاندیشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شود، همانند تمایزی است که بین خود مردها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزه ها و دانشگاههای علمی راه یابند و همانند طلاب و دانشجویان مرد به فراگیری علوم و معارف الهی بپردازند و از لحاظ جهان بینی و انسان شناسی و دنیاشناسی و آخرت شناسی و سایر مسائل اسلامی، در دروس مشترک بین محصلین حوزه آگاهی کامل یابند و نحوه تعلیم و تبلیغ دینی آنان چون رجال مذهبی باشد، چه این که زنان فعلا به برکت انقلاب اسلامی این چنین اند، آیا باز هم می توان گفت روایاتی که در نکوهش زنان آمده و احادیثی که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادله ای که در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد و هیچ گونه انصرافی نسبت به زنان دانشمند و محققان از این صنف ندارد و همچون قسم اول موضوع همه آن ادله ذات زن از حیث زن بودن است؟ مثلا گفته های حضرت علی (ع)؛ در بیان وهن عقول زنان که فرمود: "یا أشباه الرجال و لا رجال، حلوم الأطفال و عقول رباب الحجال؛ ای گونه های نامرد، با آرزوهای کودکانه! و اندیشه زنان پرده نشین!"
"ایاک و مشورة النساء فان رأیهن الی أفن و عزمهن الی وهن...؛ بپرهیز از مشورت با زنان، که رأی آنان ناقص و تصمیم آنان سست است."
هیچ گونه انصرافی از زنان محقق و دانشمند ندارد؟ و آیا می توان گفت که عقل آنان در بخش عقل نظری، چون زنند و تنها به خاطر انوثت بدن آنها همتای عقل کودکان می باشد، و اراده و تصمیم و عزم آنها در بخش عقل عملی سست و ناپایدار است. و یا آن که این تعبیرها به لحاظ غلبه خارجی است که منشأ آن، دور نگه داشتن این صنف گرانقدر از تعلیم و محروم نگه داشتن این گروه توانمند از تربیت صحیح است، که اگر شرایط درست برای فراگیری آنها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود حتما غلبه برعکس خواهد شد و یا لااقل غلبه ای در کار نیست تا منشأ نکوهش گردد.
خلاصه آن که وهن عزم چون مسأله حجاب و عفاف از احکام قسم اول نخواهد بود. هوشمندی و نبوغ برخی از زنان سابقه دیرین داشته و سبقت آنان در موعظت پذیری نسبت به مردها شواهد تاریخی دارد. وقتی اسلام به عنوان دین جدید در جاهلیت دامنه دار حجاز جلوه کرد، تشخیص حقانیت آن از نظر عقل نظری محتاج به هوشمندی والا، و پذیرش آن از جهت عقل عملی نیازمند به عزمی فولادین بوده است تا هرگونه خطر را تحمل نماید. لذا کسی که در آن شرایط پیش از دیگران مسلمان می شد از برجستگی خاص برخوردار بوده و همین سبقت، از فضائل او به شمار می رفت. چون تنها سبق زمانی یا مکانی نبوده است که معیار ارزش جوهری نباشد بلکه سبق رتبی و مکانتی بود که مدار ارج گوهر ذات خواهد بود. چنانکه سبق اسلام حضرت علی (ع) از فضائل رسمی آن حضرت به شمار می رود. از این رهگذر می توان به هوشمندی و نبوغ زنانی پی برد که قبل از همسران خود دین حنیف اسلام را پذیرفته و حقانیت آن را با استدلال تشخیص داده و در پرتو عزم استوار به آن ایمان آورده اند. در حالی که مردان فراوانی نه تنها از پذیرش آن استنکاف داشته و در حقانیت آن تردید داشتند بلکه برای اطفاء نور آن سعی بلیغ می نمودند گرچه طرفی نمی بستند.
مالک بن انس (179-95 هـ.ق) در «موطأ» خود چنین نقل می کند که عده ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده اند مانند دختر ولید بن مغیره که همسر صفوان بن امیه بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نیز ام حکیمدختر حارث بن هشام که شوهرش عکرمه بن ابی جهل بود، پیش از همسرش اسلام آورد.

 

آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 36-38

چهارشنبه 5/9/1393 - 22:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته