• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4577روز قبل
آرایشی و زیبایی
روش صحیح استفاده ازشامپو در همین سایت به صورت جداگانه شرح داده شده برای یادآوری نکات مهم آن تذکر داده می شود:

۱- قبل از اینکه زیر دوش بروید و مرحله شستشوی اولیه موها را انجام دهید گره های موی خود را با نوک انگشتان و یا با استفاده از یک شانه دندانه درشت به خوبی برطرف کنید.

۲- موی خود را خیس نموده و مقدار کمی شامپو مخصوص صاف کردن مو( مثل شامپو سبز رنگ پنتن ) کف دستتان بریزید.

۳- دستهای خود را به هم مالش دهید تا شامپو کف دست شما پخش شود. حرارت دستهای شما به عملکرد بهتر شامپو کمک خواهد نمود.

۴- با استفاده از نوک انگشتان آن را به آرامی روی ریشه های موی خود پخش کنید.

۵- با آب گرم موها را به خوبی آبکشی نمائید تا هیچ گونه اثری از شامپو روی موی شما باقی نماند.

مرحله دوم- کاندیشن کردن
کاندیشن کردن یک مرحله کلیدی در ایجاد درخشش و حفظ سلامتی ظاهری مو می باشد.

بعد از عمل شامپو کردن، آب و رطوبت اضافی مو را با استفاده از یک حوله مناسب خشک کنید. دقت کنید که این کار را باید به آرامی و با روش گذاشتن و برداشتن انجام داد نه با چنگ زدن ، پیچیدن و چلاندن موها

مقدار کمی از کاندیشنر مخصوص صاف کردن مو (مثل کاندیشنر سبز رنگ پنتن) کف دست خود ریخته و دستهایتان را به هم مالش دهید سپس آن را روی موی خود به کاربرید.

· اگر درخشش بیشتر مورد نظرتان است کلیه اندام تارهای مو را کاندیشن کنید.

· اگر انبوه به نظر آمدن مو مورد نظرتان است فقط قسمت انتهائی تارهای مو را کاندیشن کنید.

مرحله سوم- مدل دادن به مو
به کار بردن فراورده شکل دهنده، بر روی موئی که مقداری نم دارد راحت تر است بنابراین ابتدا موی خود را کمی با حوله خشک کنید.

مقداری ژل و یا کرم صاف کننده مو (مثل کرم و یا ژل سبز رنگ پنتن ) کف دست خود ریخته و دستها را مالش دهید.

سپس آن را به طور یکنواخت بر روی موی خود پخش نمائید. به این صورت که بخشهای مختلف موی خود را بین کف دو دست گرفته، در حالی که با نیروی اندکی موها را بین دو دست خود فشار می دهید به آرامی به سمت پائین حرکت دهید.

مرحله چهارم- خشک کردن با سشوار(؟Blow dryer
1- در ابتدا برای تسریع در عمل خشک شدن، سشوار را روی حالت داغ قرار دهید.

۲- وقتی نیمی از رطوبت مو خشک شد، آن را به بخشهائی تقسیم کنید تا بتوانید خشک کن و برس را روی منطقه خاصی متمرکز نمائید.

۳- با استفاده از گیره(Clips)، مو را به چند قسمت (بالائی، جلوئی و کناری) تقسیم بندی نمائید. سپس هر قسمت را به صورت جداگانه با استفاده ازسشوار و با کمک یک برس پهن خشک کنید.

بهتر است اندازه رشته ها، کوچک و از جنس موی بدن حیوانات (مثل موی گراز) باشد. . . . . . . .

برس های پدالی پهن(Flat paddle brush)، بهترین عملکرد را برای صاف کردن مودارند. زیرا سطح وسیع آن مو را به خوبی در بر گرفته و محکم نگه می دارد.

۴- وقتی که مو تقریبا خشک شد حرارت را کم نموده و از جمع کننده(Nozzle) استفاده نمائید. از ریشه شروع کرده و به سمت پائین برس بزنید. موها را محکم و به حالت کشیده(Taut) نگه دارید اما نه آنقدر که کش بیاید.

توجه داشته باشید حرارت بیش از حد باعث تخریب مو می گردد.

۵- در آخرین مرحله سشوار را روی درجه خنک قرار دهید. جریان هوای خنک مدل دلخواه را بر روی موی شما تثبیت می نماید.

مرحله پنچم- تثبیت نهایی مدل مو
استفاده از اسپری صاف کننده مو مثل اسپری های سبزرنگ پنتن مدل موهای شما را به صورت صاف شده تثبیت می نماید.
دوشنبه 1/1/1390 - 19:18
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
در بین ما افرادی وجود دارند که مجردند و ترجیح می دهند هر چه زودتر تشکیل خانواده بدهند، اما در این بین هستند اشخاصی که ترجیح می دهند همچنان مجرد بمانند و یا دیر تر ازدواج کنند. باید اشاره داشت در بیشتر افرادی که تشکیل خانواده می دهند میل به ازدواج احساس می شود، یعنی زمانی که این احساس در آنها به وجود آمد تشکیل خانواده می دهند… حال شاید شما بپرسید، این نیاز را چگونه باید در وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم… آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود می آید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یا خیر؟


۱- آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان می بینید، غبطه می خورید؟
الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۲- آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده می بینید، افسوس می خورید؟
الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۳-آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت می برید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۴- زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید،به خود می گویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۵-آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۶- آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۷-آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۸- آیا شما موسیقی های آرام گوش می دهید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۹- آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۰- آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدواریم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند.

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۱- آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۲- زمانی که پدر مادرتان می گویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمی کنید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۳- آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور می کنید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات

۱۴- آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟

الف)بله ب)خیر ج)گاهی اوقات نتیجه:





اگر از ۱۴ پرسش بالا به ده گزینه پاسخ بلی داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج در وجودتان احساس شده است.

اگر به ده گزینه پاسخ خیر داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج هنوز در وجودتان احساس نشده است .
اگر به هفت گزینه پاسخ گاهی اوقات داده اید به این معنی است که هنوز سر در گم هستید و نمی دانید که باید ازدواج کنید یا نه، همچنان مجرد بمانید.
دوشنبه 1/1/1390 - 19:6
تزیینات و دکوراسیون

سال ۱۳۹۰ سال خرگوش است . به همین مناسبت تزئیناتی را به شما پیشنهاد می کنیم که امیدواریم بتوانید آنها را در خانه آماده کنید و حال و هوای خرگوشی به سفره هفت سینتان بدهید.

سروته تخم مرغ را با یک چاقوی مخصوص ( سرآن کج است ) سوراخ کنید. چاقوی خود را داخل سوراخ انتهایی کمی فشار دهید تا بزرگ تر شود. با یک دستمال این سوراخها را بپوشانید وکمی آن را تکان دهید به طوری که محتویات داخل آن به هم بخورد. سپس تخم مرغ را طوری نگه دارید که سوراخ کوچک تر بالا وسوراخ بزرگ تر پایین باشد.سوزن سرنگ را وارد سوراخ کوچک کرده وهوای آن را بصورت کامل وارد تخم مرغ کنید .با این کار محتویات داخل تخم مرغ از سوراخ بزرگ خارج خواهد شد (چنانچه لازم بود این کار را تکرار کنید.) لازم به ذکر است به جای سرنگ می توانید از تمییز کننده پیپ هم استفاده کنید. در انتها، تخم مرغ را با آب گرم خوب بشوئید و دوباره توسط سرنگ تمییز شده به همان روش قبلی آب آن را خارج کنید ودر جایی امن آن را بگذارید تا خشک شود. 

 

 

 

اطرافتان را با چند دستمال پارچه ای بپوشانید.در یک شیشه دهانه گشاد یک قاشق چایخوری سرکه، 20قطره رنگ خوراکی ( رنگی که از لبو ، پیاز قرمز ویا نعنا گرفته باشید ) ویک فنجان آب گرم را با هم مخلوط کنید. سپس تخم مرغ ها را داخل این محلول فرو ببرید.چنانچه می خواهید رنگ تخم مرغ روشن باشد پس از 5 دقیقه ودر غیر این صورت پس از 10 دقیقه تخم مرغ ها را با ملاقه از داخل محلول در آورید وآن را درجایی مطمئن بگذارید تا خشک شود.لازم به ذکر است قبل از شروع دوره بعدی رنگ ها باید کاملا خشک شده باشند. 

 

 

روی یک مقوا یا کاغذ رنگی یک کاربن قرارداده و روی کاربن یک کاغذ سفید بگذارید. سپس روی کاغذ سفید تصویر خرگوش، گل، پروانه و یا هر آنچه را می خواهید نقاشی کنید. قسمت نقاشی شده را توسط یک قیچی تیز کوچک از بقیه قسمتها جدا کنید برای طرحی که در نظر دارید چسب ها را به شکل نقطه ای به بدنه تخم مرغ بزنید، 20 دقیقه صبر کنید تا خشک شود، سپس کاغذ یا مقوای بریده شده را به همان نقاط بچسبانید. 

 

 

 

با استفاده از یک سوزن بلند که ارتفاع آن کمی بیشتر از تخم مرغ است روبانی را به صورت دولا از داخل تخم مرغ رد کنید. و سر آن را از سمتی که از تخم مرغ بیرون آوردید گره بزنید.در سمت دیگر تخم مرغ نیز دو سرروبان را گره بزنید.

 

 

برای زیبایی بیشتر می توانید این تخم مرغ را از سر چند شاخه ویا هر چیز دیگری که سمبل فصل بهار باشد آویزان کنید. 

داخل تخم مرغ ها را مانند طرح اول خالی کنید . 

با یک قیچی تیز وکوچک گلها را به آرامی ازدستمال سفره جدا کنید وقسمت های سفید را دور بریزید. نیازی نیست گلها را خیلی با دقت دور بری کنید زیرا سفیدی اطراف گلها در سفیدی پوسته تخم مرغ گم خواهد شد.
قسمتهایی از تخم مرغ ویا پشت گلهای بریده شده را به آرامی چسب بزنید وگلها را به تخم مرغ بچسبانید وباز آن را در گوشه ای امن رها کنید تاخشک شود. ( بهتر است با یک برس کوچک چسب را روی سطوح متخب تخم مرغ ویا پشت گلها پخش کنید.) تمام سطح تخم مرغ را یک لایه خیلی نازک چسب بزنید وبگذارید خشک شود.

 

 

 

می توانید این تخم مرغ ها را داخل یک سبد قرار دهید و آن را با روبان تزئین کنید و در کنار آنها از یک عروسک ، مجسمه سفالی و یا شکلاتی به شکل خرگوش استفاده کنید. 

دوشنبه 1/1/1390 - 18:46
نوجوان و جوان

فرهنگ عرفی ما در یك نگاه كلی بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می كند و متأسفانه در برخی شؤون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می شناسند

ناآگاهی، مهمترین ضعف بهداشت بلوغ در جامعه ماست؛ این ناآگاهی نه تنها نوجوانان بلكه در بسیاری حوزه ها، بزرگسالان جامعه را هم در برمی گیرد و از این طریق به منشأ ناشناخته برای تولید آسیبهای دامنه دار اجتماعی تبدیل می شود.

فرهنگ عرفی ما در یك نگاه كلی بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می كند و متأسفانه در برخی شؤون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می شناسند. دامنه ناآگاهی برای پسران گسترده تر است و از این رو بزه جنسی و رفتاری در میان مردان جامعه ما فراوانی بیشتری دارد و دنبال آسیبهای دوران بلوغ كه به صورت عقده های مزمن روانی، تلقیات نادرست و تمایل به فرهنگ منحط جنسی آشكار می شود تا سنین پیش از ازدواج و حتی چندین سال پس از آن ادامه می یابد و بحران می آفریند.

تحقیقات تطبیقی نشان می دهد حداقل 20 درصد نوجوانان جامعه از تغییرات جسمی و روحی بلوغ به نگرانی جدی دچار می شوند.


به نظر اینجانب گروهی از نوجوانان كه والدین، مربیان و كاركردهای اجتماعی آنها را با این نوع تغییرات آشنا نكرده اند، دچار ترس، اندوه و حتی افسردگی می شوند و از خود می پرسند این چه اتفاقی است كه برای من می افتد، آیا طبیعی است؟ آیا برای همه این اتفاق می افتد؟ مبادا برایم مشكلی ایجاد كند. در واقع نوجوانان به دلیل ناآگاهی دوره بلوغ را با ترس و اضطراب طی می كنند و به تدریج قدرت تطبیق با شرایط متغیر آن را از دست می دهد.

اینجاست كه آسیب های رفتاری در كمین وی قرار می گیرد و تباهی های زندگی اش را رقم می زند. باید والدین با زبانی ساده و بدون پیچیدگی شرایط بلوغ را برای نوجوان تشریح كنند و به او اطلاعاتی متناسب با سن و پیشرفت مراحل بلوغ ارائه كنند.

نوجوان تازه بالغ باید پیش از شروع تغییرات عمده جسمی به آنها آگاه باشد و بداند كه دیگر كودكی خردسال و نوجوانی سر به هوا نیست و برای خود آقا یا خانمی شده كه جامعه و اطرافیانش انتظارهایی متناسب از وی دارند.


از آنجا كه بسیاری از والدین به دلیل موانع فرهنگی یا بر اساس شرمی نابه جا از ارائه توضیحات كامل و جامع در این باره خودداری می كنند، آموزشهای اجتماعی دوره بلوغ اهمیتی دو چندان می یابند. برگزاری جشن تكلیف در مدارس و حوزه های آموزش های بلوغ اقدامی فرخنده اما ناكافی است.

به نظر می رسد خلاء اصلی در این باره طرح نشدن نكات آموزشی، بهداشتی و پزشكی بلوغ در كتابهای درسی است. در چنین شرایطی تلاش رسانه های صوتی، تصویری و مكتوب و اجرای برنامه های آموزشی از سوی نهادهای فرهنگی و حمایتی می توانند تا اندازه ای راهگشا باشند و شرایط را برای ارائه آموزش های رسمی، كامل و متناسب درباره بلوغ مهیا كنند.

كمبود آگاهی درباره بلوغ در زمینه های رفتاری و روانی نیز مطرح است و بیشتر در رفتار بزرگسالان در تقابل با نوجوانان نمایان می شود. پایش این ناآگاهی دردسرساز از برخی جبهه گیری های احتمالی و گاه غیرواقعی در جامعه ناشی می شود. این جبهه گیری بیش از آنكه واقعی و ملموس باشد، ناظر بر نوعی خود سانسوری است. گویا مسؤولان آموزشی و فرهنگی جامعه از طرح صورت مسأله هم پرهیز می كنند و ابا دارند و گمان می كنند آموزش درباره مسائل جسمی و روانی بلوغ نزد افكار عمومی به ترویج فساد و فحشا تبدیل شود؛ تفكری كه همیشه چوب آن را خورده ایم و عبرت نمی گیریم.

به راستی چرا باید بخشی از آموزش های حیاتی برای جامعه به دلیل ترس از شبهات و قضاوتهای نادرست و احتمالاً متلك پرانی به نیازمندان آن ارائه نشود و آیا پیشگیری از آسیبهای این حوزه با فرهنگ جامعه، متناسب تر نیست؟

پاسخ این پرسش ها ساده است و در این موضوع خلاصه می شود كه بلد نیستیم چگونه به ارائه آموزشهای بلوغ بپردازیم كه حساسیت نینگیزد، مخالف شؤون دینی و فرهنگی ما نباشد و به كار آید و از آسیبها جلوگیری كند.
آموزش بهداشت بلوغ در مدارس، بویژه در مقطع راهنمایی كه مصادف با سنین بلوغ است با مشكلات و كمبودهای جدی دست و پنجه نرم می كند. آموزشها چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم ارائه شود، همواره با حاشیه امنیت همراه است و در عمل بخش بزرگی از محصلان نوجوان را به دلیل شرایط جامعه و ناپسند دانستن صحبت در این باره در محیط های بیرونی و خانواده ها از دستیابی به اطلاعات كامل و جامع و متناسب محروم می كند.

اگر قبول داشته باشیم كه وظایف نظام آموزشی و پرورشی تنها در آموزش ریاضی، علوم، هندسه و تولید انواع و اقسام نخبه و دانش آموز ممتاز! خلاصه نمی شود و پرورشی هم در كار است كه ابعاد جسمی، شخصیتی، روانی، رفتاری و اجتماعی محصلان را در برمی گیرد، به ضعفهای جدی این نظام در حوزه مسائل اجتماعی نوجوانان و محصلان پی می بریم.به هر ترتیب نوجوان باید در دوران بلوغ روشهای حفظ سلامتش را بشناسد و بداند چه چیزی بهداشت جسم و روانش را به خطر می اندازد تا بتواند با تهدیدهای بیرونی مقابله كند و از نوجوانی اش در مسیر تكامل لذت ببرد. در این دوره تغییرات جسمی و روانی نوجوان سریع است. احساسات، تفكر، رابطه های اجتماعی و منطق وی رشد می كند و از این گذرگاه به شناخت خویش و محیط پیرامون اقدام می كند. این تغییرات ذاتاً مقدس هستند و هدایت و كنترل آنها از طریق شناخت مقتضیات دوره بلوغ، وی را از گمراهی، گناه و آسیب نجات می دهد.

دوشنبه 1/1/1390 - 18:27
آلبوم تصاویر

 فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز      
 
 سال نومبارک
برای دیدن عکس واقعی روی عکس کلیک کنید
چهارشنبه 25/12/1389 - 21:35
ورزش و تحرک

دوست دارید سر کار تند و تیز تر شوید؟ وقتی به خانه می آیید کمتر احساس خستگی کنید؟ بتوانید ساعاتی را به آسودگی کنار همسرتان بگذرانید؟ یا حتی بتوانید بدون احساس گناه شیرینی بخورید؟

 اگر پاسخ شما به این سؤالات مثبت است، ورزش چاره ی کارتان است! 

 فعال بودن از نظر جسمی فواید و مزایای بسیار زیادی برای شما دارد. اگر به دنبال انگیزه ای برای شروع یک برنامه ی ورزشی هستید یا می خواهید تمرینات خود را به صورت منظم از سر بگیرید، در این مقاله 10 نکته درمورد ورزش فیتنس و بدنسازی برایتان عنوان می کنیم که امیدواریم بتواند انگیزه ی لازم را در شما ایجاد کند. 

 

1.  ورزش قوای مغزی را تقویت می کند.

 دیوید اَتکینسون، مربی حرفه ای بدنسازی اعتقاد دارد که ورزش نه تنها باعث تقویت بنیه و جسم شما می شود، بلکه به عملکرد مغزتان هم کمک می کند. 

 

"ورزش سطح انرژی بدن را بالا برده و همچنین میزان سروتونین موجود در مغز را که باعث افزایش کارکرد آن می شود را نیز افزایش می دهد. آشکار است که کسانی که فعالیت بدنی بالایی دارند یا ورزش می کنند، کارایی بسیار بالاتری در محل کار دارند. شرکت ها و کمپانی هایی که ساعات اتلاف وقت و مرخصی های استعلاجی کارکنانشان کمتر باشد، نه تنها هزینه های بهداشتی و درمانی کمتری متقبل می شوند، بلکه درکل پیشرفت بیشتری نیز در کار خواهند داشت."

 

2.  جنبش و تکاپو، استرس را از بین می برد.

 به همان اندازه که فکر و خیال ورزش کردن ممکن است باعث ایجاد استرس در شما شود، وقتی کار تمریناتتان را شروع کردید، در کلیه ی جنبه های زندگی با استرس بسیار کمتری مواجه خواهید شد. 

 

سدریک بریانت روانشناس ورزشی عقیده دارد، "ورزش واکنش تمدد اعصاب در بدن ایجاد خواهد کرد و به نوعی حواس افراد را از آشفتگی ها و فشارهای روحی روانی به طرز مثبتی پرت میکند." او همچنین می گوید ورزش خلق و خو را بهتر کرده و از بروز افسردگی جلوگیری می کند.

 

شما تنها کسی نیستید که می تواند از خوشبختی و فقدان استرس در زندگی لذت ببرد. هرچه استرستان کمتر باشد، تند مزاجی و زود رنجیتان نیز کمتر خواهد شد و این مسئله باعث تقویت رابطه تان با همسر، فرزندان و دوستانتان خواهد شد.

 

3.  ورزش به شما انرژی می دهد.

 ممکن است تعجب کنید که چطور 30 دقیقه در روز ورزش کردن می تواند کل روزتان را تغییر دهد. وقتی طی ورزش، اندورفین به جریان خونتان وارد می شود، بقیه ی روز احساس انرژی بیشتر خواهید داشت. 

 

و وقتی قدرت و استقامت بدنیتان را تقویت کردید، انجام کارهای روزانه مثل حمل خریدهای خانه یا بالا رفتن از پله ها برایتان ساده تر خواهد شد. و این مسئله باعث می شود درطول روز بسیار پرانرژی تر باشید.

 

یکی از مهمترین بهانه های افراد که به مشاوران ورزشی مراجعه می کنند این است که برای ورزش کردن خسته هستند. متخصصین عقیده دارند با اینکه ورزش در ابتدای کار ممکن است خستگی شما را بیشتر کند، اما این وضع خیلی دوام نمی آورد. احساس خستگی جسمی که بعد از ورزش کردن دارید مثل خستگی های عادی روزمره نیست. بعلاوه وقتی بدنتان به ورزش عادت کرد، میزان انرژیتان روز به روز بیشتر خواهد شد.

 

4.  پیدا کردن کمی وقت برای ورزش چندان هم دشوار نیست.

 اَتکینسون اعتقاد دارد که کلید کار این است که از زمانتان بهتر و عاقلانه تر بهره گیرید. باید با یک تیر دو نشان بزنید. 

 

فرزندانتان را به پارک ببرید یا با آنها به دوچرخه سواری بروید. با اینکار نه تنها کمی فعالیت بدنی انجام داده اید بلکه از بودن کنار خانواده هم لذت برده اید. با بچه ها به شنا بروید. حتی قایم باشک بازی با آنها هم نوعی فعالیت فیزیکی به شمار می رود و بهتر از هیچی است.

 

با همکارانتان قرار پیاده روی و بیلیارد بگذارید. این فکر را از ذهنتان دور کنید که برای ورزش کردن حتماً باید به باشگاه بروید و روزی یک ساعت در آنجا مشغول به تمرین شوید. با اضافه کردن کمی فعالیت بدنی به کارهای روزانه تان به همان میزان به سلامت جسمتان کمک خواهید کرد.

 

اتکینسون می گوید، "همه باید حداقل 20 دقیقه در روز فعالیت جسمانی در حد ورزش داشته باشند. گاهی اوقات 10 دقیقه طناب زدن از 20 دقیقه پیاده روی یا دو بهتر است. جاروبرقی کشیدن خانه در صبح، بردن بچه ها به پارک در بعد از ظهر و کمی پیاده روی با همسرتان هنگام شب می تواند روزی بسیار فعال را برایتان بسازد.

 

دستورالعمل های جدید دولت عنوان میکند که برای کاهش وزن و حفظ آن، باید حداقل روزی 60 دقیقه ورزش کنید، اما برای حفظ سلامتی و استفاده از فواید ورزش در مقابله با بیماری ها، روزی نیم ساعت هم کفایت می کند.

 

5.  ورزش به ایجاد رابطه ها کمک می کند.

 مطمئناً ورزش کردن به همراه کسی دیگر، همسر، خواهر یا برادر، یا یک دوست، در تقویت رابطه تان با او بسیار مثمرثمر خواهد بود. علاوه بر این متخصصین عقیده دارند که ورزش اگر به صورت جمعی یا دونفره انجام شود، لذت بخش تر می شود.  

 

به همین خاطر برنامه ای بریزید که هر شب بعد از شام با همسرتان به پیاده روی بروید. با خواهر یا برادرتان یا دوستتان هم برنامه ی تنیس بگذارید یا با هم به باشگاه ایروبیک بروید.

 

کسانی که برای ورزش کردن خود یک همراه دارند، نسبت به کسانی که تنهایی ورزش می کنند، در ادامه ی تمرینات خود پایدارتر هستند و بیشتر به اهدافشان دست پیدا می کنند.

 

6.  ورزش از بروز بیماری ها جلوگیری می کند.

 تحقیقات نشان داده است که ورزش می تواند بروز بیماری های قلبی، سکته، فشارخون بالا، کلسترول بالا، دیابت نوع دو، پوکی استخوان، ورم مفاصل، و از دست رفتن حجم عضلانی را کندتر کرده یا از آن جلوگیری کند. 

 

ورزش همچنین پیر شدن را هم آسانتر می کند. سدریک بریانت عقیده دارد، "از آنجا که ورزش باعث تقویت عضلات و مفاصل می شود، از بسیاری از دردهای دوران میانسالی که به خاطر عدم فعالیت فیزیکی ایجاد می شود، می کاهد.

 

ورزش همچنین باعث تقیت سیستم دفاعی بدن نیز می شود و به همین دلیل کمتر به سرماخوردگی یا آنفولانزا مبتلا خواهید شد. بریانت می گوید، "هیچ نوع بیماری خاصی وجود ندارد که ورزش کردن روی آن تاثیر مثبت نداشته باشد."

 

7.  فیتنس قلبتان را تقویت می کند.

 بریانت عقیده دارد ورزش نه تنها به مقابله با بیماری ها مقابله می کند، بلکه قلبتان را هم تقویت می کند. و این مسئله باعث می شود ورزش کردن یا سایر فعالیت های فیزیکی روزانه تان، برایتان ساده تر شود. 

 

او می گوید، "قلب شما و سیستم قلبی-عروقیتان، با ورزش بسیار کارآمدتر عمل خواهند کرد و قلبتان پلاک های کمتری خواهد ساخت.  و وقتی قلب قدرت بیشتری پیدا کرد، برای ایجاد همان مقدار نیرو، لازم نیست آنقدر تند بتپد.

 

فقط پس از چند روز از شروع تمریناتتان، بدن خود را با این محرکات جدید هماهنگ می کند و ورزش برایتان ساده تر خواهد شد و خستگی کمتری احساس خواهید کرد. تنفستان نیز حین ورزش بهتر می شود.

 

8.  ورزش اجازه می دهد بیشتر بخورید.

 حجم عضلانی کالری بیشتری نسبت به چربی های بدن می سوزانند. از اینرو، هر چه عضلات بدنتان بیشتر باشد، میزان سوخت و ساز بدنتان حین استراحت بیشتر خواهد شد. و وقتی هم که ورزش می کنید کالری بیشتری می سوزانید. 

 

اینها به این معناست که وقتی به طور منظم ورزش می کنید می توانید هر از گاهی از شیرینی جات یا شکلات هایی که دوست دارید، نه دزدکی، بخورید. وقتی مداوم ورزش کنید باعث نمی شود که با خوردن یک شیرینی 10 قدم به عقب برگردید.

 

9.  ورزش کارائیتان را بالا می برد.

 بعد از چند هفته ورزش منظم، ممکن است لباستان طور دیگری در تنتان بایستد و احساس کنید که شکل ماهیچه هایتان متفاوت شده اند. 

 

ورزش مداوم عضلات و ماهیچه هایتان را تقویت می کند، انعطاف پذیریتان را بیشتر می کند، و کارایی کلیتان را هم ارتقاء می دهید.

 

بریانت در این زمینه می گوید، "عضلاتتان خیلی کارآمدتر کار میکنند و استقامتتان بالاتر خواهد رفت. همچنین زمان واکنش و توازن بدنتان هم تقویت خواهد شد."

 

10.  کاهش وزن مهمترین هدف نیست.

 یکی از مهمترین دلایل ورزش کردن برای خیلی از افراد کم کردن وزن است. اما مطمئناً این تنها فایده ی یک برنامه ی ورزشی نیست. 

 

بریانت می گوید، کاهش وزن برای آندسته از افرادی که به تازگی تمرینات ورزشی خود را شروع کرده اند، هدفی دراز مدت است و این می تواند تا قسمتی ناامید کننده باشد. مردم معمولاً اگر نتوانند سریع نتیجه بگیرند، قادر به ادامه ی کار نیستند.

 

از اینرو بریانت عقیده دارد که، مردم علاوه بر کاهش وزن باید بر فوایدی که ورزش میتواند کاراییتان در کارهای روزانه داشته باشد نیز فکر کنند. این هم می تواند انگیزه ای برای ادامه ی راهشان باشد.

 

وقتی برنامه ی ورزشیتان را شروع می کنید، هر هدفی که از کاهش وزن در ذهنتان باشد، نباید بگذارید که تنها هدفتان باشد. سعی کنید برای انرژی بیشتری که به شما می دهد، برای اینکه استرستان را کم می کند و قوای جسمانیتان را تقویت میکند به سراغ ورزش بروید.

 وقتی این اهداف باهم در ذهنتان باشد، خیلی زود ورزش قسمتی از زندگیتان خواهد شد.

 

سه شنبه 24/12/1389 - 20:35
مد و لباس

 این روزها هرچه موی آقایان ژولیده‌تر می‌شود، کفش خانم‌ها نوک تیزتر می شود. وقتی علتش را جویا می‌شوی همه تقصیرها گردن واژه‌ای می‌افتد به نام مد. البته کفش آقایان هم دست‌کمی از کفش خانم‌ها ندارد و رفته‌رفته شبیه منقار پرندگان می‌شود. گویا این مد است که باید شیوه لباس پوشیدن مردان و زنان را تعیین کند.  اما از بد ماجرا طراحان مد اصلا به فکر سلامت مصرف‌کنندگان نیستند و این مصرف‌کننده است که باید تاوان مدهای ناسالم را بپردازد.

•  کفش‌های نوک باریک

 به هر دلیل این روزها درمیان خانم‌ها ونیز آقایان، پوشیدن کفش‌هایی که نوک باریک دارند، مد شده است. کفش هایی که در کوچه و خیابان پای خیلی‌ها می‌بینی اولین چیزی که به خاطر می‌آ‌ورد این است که پای بیچاره این همه فشار را چگونه تحمل می‌کند ؟ استدلال برخی افرادی که از این‌گونه کفش‌ها استفاده می‌کنند این است که پس این همه آدم چگونه این کفش ها را می پوشند و بیمار نمی‌شوند در حالی که اگر از خود این افراد بپرسید خاطرات تلخ زیادی برای گفتن دارند.

 

مثلا یکی از این خاطرات چنین است:< تازه از این کفش‌های نوک باریک مد شده بود. من هم رفتم و یکی از آنها را خریدم و تمام روز پوشیدم و پز دادم. فردای آن روز وقتی خواستم دوباره کفشم را بپوشم، متوجه درد شدیدی در شستم شدم.اول خیلی به آن اعتنا نکردم، ولی دیدم قابل تحمل نیست. انگشتم را که نگاه کردم دیدم قرمز شده و مجبور شدم با دمپایی بروم دکتر. دکتر گفت ناخنت داخل گوشت انگشت فرو رفته و بایدآن را بیرون بیاورم.

 

فرو رفتن ناخن به داخل گوشت، یکی از عوارض پوشیدن کفش‌های تنگ و نوک باریک و ضایعه شایعی است که بیشتر برای شست پا پیش می‌آید. در این بیماری به دلیل فشار فیزیکی، معمولا بافت حاشیه ناخن شست پا به سمت ناخن فشرده می‌شود و در نهایت ناخن به داخل بافت کناری فرو می‌رود. این عارضه معمولا دردناک است و کم کم عفونت هم به آن اضافه می‌شود. برای پیشگیری از این عارضه باید ناخن‌ها را به طرز درستی کوتاه کرد و کفش تنگ و نوک باریک نپوشید.

 

فرو رفتن ناخن به گوشت تنها عارضه دردناک کفش‌های نوک باریک نیست و بسیاری از کسانی که به پوشیدن این کفش‌های خطرناک عادت دارند، دچار عارضه‌ای می‌شوند که به مراتب پر دردسرتر از قبلی است. این عارضه که در واقع انحراف دائمی انگشت شست پا به سمت انگشت دوم است <هالوس والگوس> نام دارد. گفته می‌شود، اصلا شیوع این بیماری با ظهور کفش در جوامع بشری آغاز شده است.

 

نتایج مطالعات دانشمندان عربستان سعودی حاکی است، هیچ هالوس والگوسی در میان زنان وجود ندارد که بر اثر پوشیدن کفش نوک باریک ایجاد نشده باشد. به عبارتی صددرصد زنان دچار این بیماری در این کشور کفش‌های نوک باریک می‌پوشند. البته شاید بگویید مگر چند نفر از کسانی که کفش نوک باریک می‌پوشند، دچار هالوس والگوس می‌شوند که این همه در باره آن سر و صدا به پا شده است؟

در پاسخ به این سوال دکتر عبدالوهاب، استاد دانشگاه ملک سعود ریاض، می‌گوید: <حدود 81 درصد کسانی که مدت‌ طولانی کفش‌نوک باریک می‌پوشند، درنهایت دچار هالوس والگوس می‌شوند.>

 

غیر از دو عارضه فوق، کفش‌های نوک باریک عوارض متعدد دیگری نیز به همراه دارند که از آن میان می‌توان به پینه، میخچه و کج شدن و خمیدگی انگشتان اشاره کرد. در‌نهایت می‌توان به جرات گفت پوشیدن کفش‌های نوک باریک، صرف‌نظر از مد بودنشان اصلا به صلاح پاهای شما نیست.

 

 کفش‌های پاشنه بلند

 پوشیدن کفش پاشنه بلند برای بسیاری از دختر بچه‌ها یک آرزوست. البته بیشتر صدای پاشنه این کفش‌هاست که دختر بچه‌ها را شیفته خود می‌کند اما در بزرگسالی این آرزو گاه به مد‌تبدیل می‌شود که اغلب دردسرساز است.

 

خانم 33 ساله ای که دچار یکی از این دردسرها شده بود، مدتی کفش پاشنه بلند ‌پوشیده واستخوان پای راستش بر اثر پیچ خوردن مچ پا شکسته بود. طول پاشنه کفشی که دیگر نمی‌توانست با آن راه برود ، 10 سانتی‌متر بود. خودش می‌گفت:‌( همش به خاطر این کفش‌های پاشنه بلنده! نمی‌دونم چی شد که پام پیچ خورد و خوردم زمین. ) ولی گویا لذت پوشیدن این کفش های پاشنه بلند بیشتر از درد شکستگی استخوان است. چون وقتی همین خانم ? هفته بعد برای باز کردن گچ پایش آمد، می‌گفت: ( بازم دلم می‌خواد کفش پاشنه بلند بپوشم، چون به من احساس اعتماد به نفس میده و قدم رو بلندتر می کنه)!

 

شاید بعضی خانم‌ها گمان کنند، زمین نخوردن با پاشنه 10 سانتی‌متری عرضه می‌خواهد که لابد این خانم 33 ساله نداشته است. اما پیچ خوردگی و شکستگی مچ پا تنها عارضه کفش‌های پاشنه بلند نیست. بلکه حتی اگر تمام عمر روی پاشنه 10 یا 15 سانتی‌متر راه بروید و زمین هم نخورید، سایر عوارض آن شما را گرفتار می کند. یکی از این عوارض کوتاه شدن طول عضلات پشت ساق پاست. یعنی اگر خانمی بیش از 6 ماه به طور مداوم کفش پاشنه بلند بپوشد، طول عضلات پشت ساق پایش کوتاه می‌شود.

 

نتیجه این عارضه کج و کوله شدن پا و کوتاه شدن قد نیست که برخی پاشنه بلند پوش‌ها بگویند، عضلات پای ما که کوتاه نشد . بلکه محصول این پدیده از بین رفتن قوس کف پاست. البته معمولا خود فرد متوجه کف پای صافش نمی‌شود، ولی حتما کمر دردهای ناشی از آن آزارش خواهد داد .یکی دیگر از عوارض کفش پاشنه بلند، فشار بیشتر به زانوهاست. بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاه هاروارد، کفش‌های دارای پاشنه بلند و پهن، 26 درصد میزان فشار روی زانوی فرد را افزایش می‌دهند.

 

همچنین کفش‌های با پاشنه بلند و نازک، 22 درصد فشار روی زانو را افزایش می‌دهند. از طرفی سلامت غضروف بین استخوان های مفصل زانو، به مایع مفصلی زانو بستگی دارد. چرا که تغذیه این غضروف از طریق همین مایع صورت می‌گیرد. وقتی فشار روی مفصل زیاد شود، هم غضروف فشار بیشتری را تحمل می‌کند و هم تغذیه آن از مایع مفصلی دچار اشکال می‌شود، به مرور زمان این پدیده باعث بروز آرتروز مفصل زانو می شود.

 

 لباس‌های تنگ

 در گذر زمان و با تغییر نسل‌ها، گویا یک پدیده اجتناب‌ناپذیر است و آن کوچک شدن همه چیز است. خانه‌های نقلی، ماشین‌های کوچک، شلوارهای کوتاه و تنگ، مانتوهای چسبان و پیراهن‌های تنگ. این موارد آخر در ذهن تداعی می‌کند که خیاط همیشه پارچه کم می‌آورد.  اما این لباس‌های تنگ اگر محصول جبر زمانه نباشند حاصل مد که هستند. اما این مد همبرای سلامت خطرناک است. شایع‌ترین خطر و عارضه لباس تنگ چیزی است که شاید بسیاری تجربه کرده باشند، ولی به روی خود نیاورند یا ندانند که علت آن چه بوده است.

 

لباس تنگ عروق پوست را تحت تاثیر قرار داده و در قسمت‌هایی مانع‌ ‌گردش صحیح خون می‌شود به خصوص اگر تنگی لباس‌ ‌در ناحیه لگن،‌ ‌زانو، سینه و حلقه آستین ها باشد.  همین اختلال جریان خون باعث همان عارضه شایع لباس های تنگ می‌شود، یعنی کوفتکی و خستگی. البته گاهی این تنگی به حدی زیاد می‌شود که قسمت‌هایی از پوست کبود می شود. یکی دیگر از مشکلات لباس‌های تنگ مشکلات گوارشی است.

 

در واقع لباس تنگ حرکات دودی (حرکات‌ ‌کرم گونه) دستگاه گوارش را مختل می‌کند و موجب تجمع گاز در معده و نفخ شکم می‌شود‌ ‌که معمولا با درد شکم همراه است.همچنین پوشیدن‌ لباس‌ زیر تنگ‌ و بدون‌ تبادل‌ هوا باعث افزایش احتمال ابتلا به عفونت مثانه در زنان می‌شود.

 

یکی دیگر از عوارض لباس‌های تنگ نوعی کهیر به نام کهیر فشاری است. این نوع کهیر در اثر فشار موضعی بر بدن مثل پوشیدن لباس‌های تنگ ایجاد می شود. معمولا 4 تا 6 ساعت پس از پوشیدن لباس تنگ یک تورم عمقی همراه با خارش، سوزش و درد ایجاد می‌شود که پس از 8 تا 72 ساعت از بین می‌رود. گاهی تب ولرز، ضعف و خستگی و سردرد هم در کنار این عارضه وجود دارد.

سه شنبه 24/12/1389 - 20:12
آرایشی و زیبایی

 

ماسک آلوی قرمز

براى تهیه ماسک آلوى قرمز کافى است هسته آلوى قرمز را درآورید و سپس آلوها را له کنید و چند قطره روغن بادام شیرین به آن اضافه کنید و خوب مخلوط نمایید و سپس به مدت 20 دقیقه آن را بر روى پوست بمالید و آنگاه با پنبه آغشته به گلاب آن را پاک کنید.

 

ماسک لیمو ترش

براى تهیه ماسک لیموترش آب دو عدد لیمو را بگیرید و با یک قاشق عسل گرم، مخلوط کنید و روى پوست بمالید و پس از 20 دقیقه آن را با پنبه آغشته به گلاب پاک کنید.

 

ماسک هویج

ماسک هویج نیز به وسیله آب هویج تهیه مى شود. براى این منظور مقدارى آب هویج را با ماست مخلوط کنید و با انگشت روى پوست بمالید و پس از 20 دقیقه آن را با پنبه آغشته به گلاب پاک کنید.

 

ماسک کدو حلوایى

مقدارى کدو حلوایى رسیده را له کنید و به صورت ماسک براى متعادل ساختن چربى پوست صورت استفاده کنید.

 

ماسک سفیده تخم مرغ

یک عدد سفیده تخم مرغ را خوب بزنید؛ پس از کف کردن به آن نصف لیوان لیموترش اضافه کنید وبه هم بزنید و روى تمام پوست بمالید. پس از 15 دقیقه با آب ولرم بشویید.

 

ماسک پرتقال و لیمو

دو قاشق آب پرتقال و یک قاشق آب لیمو ترش را خوب مخلوط نمایید و به صورت بمالید. بعد از 15 دقیقه با آب ولرم بشویید.

 

ماسک خیار

خیار را بپزید و له کنید، به صورت ماسک روى صورت بگذارید و پس از 20 دقیقه با آب ولرم بشویید.

 

ماسک زرده تخم مرغ و آووکادو

 1 قاشق سوپخورى خاک رس (خاک رس یا خمیر پاک کننده که به شکل پودر در تمام مغازه ها و فروشگاه هاى غذایى بهداشتى موجوداست) + یک عدد زرده تخم مرغ + یک چهارم قاشق آووکادو له شده + مقدارى روغن فندق (براى این که یک مخلوط نرم داشته باشیم) را با هم مخلوط کرده و بر روى پوست خود به مدت 15 الى 20 دقیقه گذاشته و بعد با آب ولرم بشویید. (زرده تخم مرغ وآووکادورطوبت از دست رفته پوست را دوباره باز مى گرداند، خمیر پاک کننده ترشحات چربى پوست راخشک کرده، روغن فندق این حالت را در پوست تعدیل کرده و آن را تقویت مى کند ) .

 

ماسک سیب

 یک عدد سیب رنده شده را با 5 قاشق سوپخورى عسل مخلوط کنید و سپس روى پوست صورتتان بمالید و پس از 10 دقیقه با آب سرد بشویید.

 

ماسک گوجه فرنگى

 یک عدد گوجه فرنگى را خوب له کنید و بگذارید به مدت 15 تا 20 دقیقه روى پوستتان بماند. سپس پوستتان را با آب گرم بشویید.

 

پوست هاى چرب نسبت به موادپاک کننده و مواد آرایشى و دارویى حساس هستند و ممکن است در اثر مصرف مواد پاک کننده یا محلول هاى الکل دار دچار قرمزى، خشکى، خارش یا پوسته ریزى شوند. در این صورت بایدمصرف هرگونه شیرپاک کن، محلول هاى طبى و داروهاى موضعى را متوقف و به پزشک مراجعه کرد تا پماد ساختنى (ترکیبى) التیام دهنده اى را تجویز کند. روى پوست هاى چرب که این گونه تحریک شده اند نباید پماد یا کرم بتامتازون، تریامسینولون، هیدروکورتیزون یا فلوسینولون مالید و نیز در این مواقع نباید صابون اسیدى مصرف کرد.

 

افرادى که پوست چرب دارند باید مصرف چربى و قند را به حداقل برسانند و غذاهایى مثل خرما، پسته، فندق، گردو، شکلات و موز را بسیار کم مصرف کنند. این افراد براى کنترل چربى پوست خود و برخوردارى از یک پوست شاداب و خوب باید خواب کافى، اعصاب راحت و تغذیه مناسب داشته باشند و هرچه مى توانند سبزى و میوه مصرف کنند.


سه شنبه 24/12/1389 - 19:54
اهل بیت
سیره امام حسن عسگری (علیه السّلام )
ولادت باسعادت آن حضرت در مدینه طیبه در سنه دویست و سى و دوم هجرى در مـاه ربـیـع الثـانى بوده و در تعیین روز آن اختلاف است . علامه مجلسى رحمه اللّه فرموده اشـهـر آن اسـت كـه روز ولادت ، روز جـمـعـه هـشتم ماه ربیع الثانى بود و بعضى دهم ماه مذكور و بعضى در شب چهارم نیز گفته اند.
 
 
 
اسـم شریف آن حضرت حسن و كنیه اش
 
ابومحمّد و اشهر.
القابش زكى و عسكرى است و به آن حـضـرت و هـمـچـنـیـن بـه پـدر و جـدش عـلیهما السلام ( ابن الرضا ) مى گفتند و نـقش خاتمش : ( سُبْحانَ مَنْ لْهُ مَقالِیدُ السَّمواتِ وَ الارْض ) و به قولى ( اَنَا للّهِ شَهیدٌ ) بوده .
والده مـاجـده آن حـضـرت نـامـش ( حـدیـث ) و بـه قـولى ( سـلیل ) بوده و او را ( جده ) مى گفتند و در نهایت صلاح و ورع و تقوى بوده . و در ( جـنـات الخـلود ) است كه در ولایت خودش پادشاه زاده بوده و كـافـى اسـت در فـضـیـلت او كـه مـفـزع شـیعه و پناه و دادرس ایشان بوده بعد از وفات حـضـرت امـام حـسن عسكرى علیه السلام . مسعودى در ( اثبات الوصیة ) فرموده كه روایـت شـده از ( عـالم ) عـلیـه السـلام كـه وقـتـى كـه داخـل شـد سـلیـل مـادر حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام بر امام على نقى علیه السلام فرمود: سلیل بیرون كشیده شده از هر آفت و عاهت و هر پلیدى و نجاست بعد فرمود به او زود است كه حق تعالى عطا فرماید به تو حجت خود را بر خلق خود كه پر كند زمین را از عدل همچنان كه پر شده باشد از جور. آنگاه مسعودى فرموده كه حامله شد آن مخدره به امام حسن عسكرى علیه السلام در مدینه و متولد شد آن حضرت در مدینه در سنه دویست و سى و یـك و سـن شـریـف امـام عـلى نـقـى عـلیـه السـلام در آن زمـان شـانـزده سـال و چـند ماه بود و حركت فرمود با آن حضرت به عراق در سنه دویست و سى و شش و سن مباركش چهار سال و چند ماه بود.
فـقیر گوید: در احوال حضرت هادى علیهالسلام در ذكر سید محمّد، نصوصى از حضرت هادى علیه السلام بر امامت حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام مذكور شد.

در بیان منش و اخلاق آن حضرت
شـیـخ مـفـیـد و غـیـره روایـت كـرده انـد كـه بـنـى عـبـاس داخل شدند بر صالح بن وصیف در زمانى كه حبس كرده بود حضرت امام حسن عسكرى علیه السـلام را و به او گفتند كه تنگ گیر بر او و وسعت مده بر او. صالح گفت : چه كنم من بـا او هـمـانا سپرده ام او را به دست دو نفرى كه بدترین اشخاص مى باشند كه من پیدا كـرده ام ایـشـان را، یـكـى را نـام عـلى بـن یـارمـش اسـت و دیـگـرى اقـتامش و اینك آن دو نفر اهل نماز و روزه گشته اند و رسیده اند در عبادت به مقامى عظیم ، پس امر كرد آن دو نفر را آوردنـد پـس ایـشـان را عـتـاب كـرد و گفت : واى بر شما! چیست شاءن شما با این شخص ؟ گـفـتـنـد: چـه گـوییم در حق مردى كه روزها را روزه مى گیرد و شبها را تا به صبح به عـبـادت مشغول است ، تكلم نمى كند با كسى و مشغول نمى شود به غیر از عبادت و هر وقت نـظـر بـر مـا مـى افـكـنـد بـدن مـا مـى لرزد و چـنـان مى شویم كه مالك نفس خود نیستیم و خـوددارى نـمـى تـوانـیـم بكنیم . آل عباس چون این را شنیدند برگشتند از نزد صالح در كمال ذلت به بدترین حالى .

زمینه سازى براى غیبت امام زمان علیه السلام
مـؤ لف گـویـد: از روایـات ظـاهر مى شود كه آن حضرت بیشتر اوقات محبوس و ممنوع از مـعـاشـرات بـود و پـیـوسته مشغول بود به عبادت چنانچه از روایت بعد ظاهر مى شود. و مـسـعـودى روایـت كـرده كـه حـضـرت امـام عـلى نـقـى عـلیه السلام پنهان مى كرد خود را از بـسـیارى از شیعیان خود مگر از عدد قلیلى از خواص خود و چون امر منتهى شد به حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام از پشت پرده با خواص و غیر خواص تكلم مى فرمود مگر در آن اوقـات كـه سـوار مـى شـد بـراى رفـتـن بـه خـانـه سـلطـان ، و ایـن عـمـل از آن جـنـاب و از پـدر بـزرگـوارش پـیـش از او مقدمه بود براى غیبت حضرت صاحب الزمـان عـلیـه السـلام كه شیعه به این ماءلوف شوند و از غیبت وحشت نكنند و عادت جارى شود در احتجاب و اختفاء.

رهایى از زندان معتمد عباسى
روایـت شده زمانى كه معتمد حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام را حبس كرد در دست على بن حزین و حبس كرد جعفر برادرش را با او، پیوسته ( معتمد ) خبر آن حضرت را از عـلى بـن حـزیـن مـى پـرسـیـد، او مـى گـفـت كـه روزهـا روزه مـى گـیـرد و شـبـهـا مشغول نماز است تا آنكه روزى از حال آن جناب پرسید، على همان جواب را داد، معتمد گفت : هـمـیـن ساعت برو به نزد او و او را از من سلام برسان و به او بگو برو به منزلت به سـلامـت . عـلى بـن حـزین گفت : رفتم به سوى زندان دیدم بر در زندان حمارى زین كرده مـهـیـا اسـت داخـل زنـدان شـدم دیـدم آن حـضـرت را نـشـسته ، موزه و طیلستا و شاشه خود را پـوشـیـده یـعـنـى آنـكـه خـود را مهیا فرموده بود براى بیرون شدن از زندان و رفتن به مـنـزل ، پـس چون مرا دید برخاست ، من ادا كردم رسالت خود را، پس سوار شد بر حمار و ایـسـتـاد، مـن گـفـتم به آن حضرت براى چه ایستادى اى سید من ؟ فرمود: تا بیاید جعفر، گفتم : معتمد مرا امر كرده كه شما را از حبس رها كنم بدون جعفر، فرمود: برگرد به نزد او و بگو ما هر دو با هم از یك خانه بیرون آمده ایم پس من برگردم و او با من نباشد، خود شـمـا مـى دانـیـد كـه در ایـن چه خواهد بود. پس آن مرد رفت و برگشت گفت : مى گوید من جعفر را رها كرده ام براى تو و من حبس كرده بودم او را به سبب خیانت و تقصیرى كه وارد كـرده بود بر خود و بر تو و به سبب آن حرفهایى كه از او سر زده بود. پس جعفر با آن حضرت رفت به خانه اش

خبر دادن از تولد فرزند
از عـیـسى بن صبیح روایت است كه گفت : در اوقاتى كه ما در محبس بودیم حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام را نیز حبس كردند و آوردند آن حضرت را در مجلس ما و من به آن جـنـاب عـارف و شـنـاسـا بـودم ، فـرمـود: تـو شـصـت و پـنـج سـال و چـنـد مـاه و روزى عـمر كرده اى و بود با من كتاب دعایى كه تاریخ ولادت من در آن نوشته شده بود رجوع به آن كردم یافتم چنان بود كه آن حضرت خبر داد! پس ‍ فرمود: فـرزنـدى روزى تـو شـده ؟ گـفـتـم : نـه ، گـفـت : خدایا روزى كن او را ولدى كه عضد و بـازوى او بـاشـد هـمـانـا خـوب عـضـدى اسـت ولد،

تدبیر امام علیه السلام براى جلوگیرى ازتاءلیف كندى
 
ابـن شـهـر آشـوب از ( كـتـاب تـبـدیـل ) ابـوالقـاسـم كـوفـى نـقـل كـرده كـه اسـحـاق كـنـدى ك فـیلسوف عراق بود در زمان خود شروع كرد در تاءلیف كـتـابى در تناقض قرآن و مشغول كرد خود را به آن امر به حدى كه از مردم كناره كرده و در منزل بود و پیوسته به این كار اهتمام داشت تا آنكه یكى از شاگردان او خدمت حضرت امـام حـسـن عـسكرى علیه السلام رسید، حضرت به او فرمود: آیا نیست در میان شما یك مرد رشـیـدى كـه بـرگـردانـد اسـتـاد شما كندى را از این شغلى كه براى خود قرار داده ؟ آن تـلمـیـذ گـفـت : چـگـونـه مـا مـى تـوانیم اعتراض كنیم بر او در این امر یا در غیر این امر و شـایـسـتـه نـیست از ما نسبت به او این كار. حضرت فرمود: اگر من چیزى به تو القا كنم تـو بـه او مـى رسـانى ؟ عرض كرد: آرى ، فرمود: برو به نزد او و انس بگیر با او و لطـف و مـدارا كـن بـا او در مـؤ انـسـت و اعانت او پس چون واقع شد انس فیمابین شما با وى بگو مساءله اى به نظرم رسیده مى خواهم آن را از تو بپرسم ، پس بگو با او كه اگر بـیاید به نزد تو متكلم به قرآن و بگوید كه آیا جایز است كه حق تعالى اراده فرموده بـاشـد از آن كـلامـى كـه در قـرآن است غیر آن معنى كه تو گمان كرده اى و آن را معنى آن گرفته اى ؟ او در جواب گوید: جایز است زیرا كه او مردى است كه فهم مى كند چیزى را كه شنید، پس به او بگو شاید كه خداوندى اراده فرموده باشد در قرآن غیر آن معنى كه تو براى آن نموده اى و آن را مراد حق تعالى گرفته اى فَتَكُونُ واضِعا لِغَیْرِ مَعانِیه . پـس آن شـاگـرد رفـت نزد كندى و ملاطفت كرد با او تا آنكه القا كرد بر او آن مساءله را كه حضرت به او تعلیم فرموده بود، كندى گفت : كه این مساءله را اعاده كن بر من ، اعاده كـرد، فـكـرى كـرد در آن یـافـت كـه بـر حـسـب لغـت و نـظـر جـایـز اسـت و مـحـتمل است معنى دیگرى را، گفت : قسم مى دهم تو را كه خبر مى دهى به من كه این مساءله را كى تعلیم تو كرده ؟ گفت : به قلبم عارض شد، گفت : چنین نیست كه تو مى گویى زیرا كه این كلامى نیست كه از مانند تو سر زند و تو هنوز به آن مرتبه نرسیده اى كه فـهـم چـنـیـن مـطـلبى كنى ، با من بگو از كجا گفتى آن را؟ گفت : حضرت امام حسن عسكرى عـلیـه السـلام مـرا بـه آن امـر فـرمـود، كـنـدى گـفـت : الا ن حـقـیـقـت حـال را بـیـان كردى ، این نحو مطالب بیرون نمى آید مگر از این بیت ، پس آتش طلبید و آنچه در این باب تاءلیف كرده بود سوزانید.

در شهادت حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام)
عـلامـه مـجـلس رحـمـه اللّه در ( جـلاءالعیون ) فرموده : ابن بابویه رحمه اللّه و دیـگـران روایـت كـرده اند از مردى از اهل قم كه گفت : روزى حاضر شدم در مجلس ‍ احمد بن عـبـیـداللّه بـن خاقان كه از جانب خلفاء والى اوقاف و صدقات بود در قم و نهایت عداوت نـسـبـت بـه اهـل بـیـت رسـالت داشـت ، پـس در مـجـلس او مـذكـور شـد احوال سادات علوى كه در سرّ من راءى مى بودند و مذهبهاى ایشان و صلاح و فساد و قرب و منزلت ایشان نزد خلیفه هر زمان . احمد بن عبیداللّه گفت كه من در سرّ من راءى ندیدم از سـادات علوى كسى مانند حسن بن على عسكرى علیه السلام در علم و زهد و امراء و سادات و وقـار و مـهـابـت و عـفّت و حیا و شرف و قدر و منزلت نزد خلفاء و امراء و سادات و سایر بـنـى هـاشـم او را مـقـّدم مـى داشـتـنـد بـر پیران خود، و صغیر و كبیر ایشان تعظیم او مى نمودند و همچنین وزراء و امراء و سایر اهل عسكر و اصناف خلق در اعزاز و اكرام او دقیقه اى فرو نمى گذاشتند.
مـن روزى در بـالاى سـر پـدر خـود ایـسـتـاده بـودم در روز دیـوان او، نـاگـاه دربـانـان و خـدمـتـكـاران دویـدنـد و گـفـتند: ابن الّرضا علیه السلام در خانه ایستاده است پدرم با صـداى بـلنـد گـفـت : رخـصـت دهـیـد او را و بـه مـجـلس در آوریـد. نـاگـاه دیـدم مـردى داخـل شـد گـنـدم گـون و گـشـاده چـشـم و خـوش قـامـت و نـیـكـو روى و خـوش بـدن در اوّل سـنّ جـوانـى و مـن در او مهابتى و جلالتى مشاهده كردم چون نظر پدرم بر او افتاد از جـاى جـسـت و بـه اسـتـقبال او شتافت و هرگز ندیدم كه چنین كارى نسبت به احدى از بنى هاشم یا امرا خلیفه یا فرزندان او بكند چون به نزدیك او رسید دست در گردن او در آورد و دستهاى او را بوسید و دست او ر گرفت و در جاى خود نشانید و با ادب در خدمت او نشست و بـا او سـخـن مـى گفت و از روى تعظیم او را به كنیت خطاب مى نمود و جان خود و پدر و مـادر خـود را فـداى او مى كرد. من از مشاهده این احوال تعجّب مى كردم ناگاه دربانان گفتند مـوفّق كه خلیفه آن زمان بود مى آید. و قاعده چنان بود كه چون خلیفه به نزد پدرم مى آمـد بیشتر حاجبان و یساولان و خدمتكاران مخصوص او مى آمدند و از نزدیك پدرم تا درگاه خـلیـفـه دو صـف مـى ایـستادند تا آنكه خلیفه مى آمد و بیرون مى رفت . و با وجود استماع آمـدن خـلیـفـه باز پدرم روى به او داشت و با اوسخن مى گفت تا آنكه غلامان مخصوص او پـیدا شدند. پس گفت : فداى تو شوم ! اكنون اگر خواهى برخیز، غلامان خود را امر كرد كـه او را از پـشـت صـف مـردم بـبـریـد كـه نـظـر یـساولان بر آن حضرت نیفتد. باز پدرم بـرخـاسـت او را تـعـظـیـم كـرد و مـیـان پـیـشـانـیـش را بـوسـیـد و او را روانـه كـرد و بـه استقبال خلیفه رفت ، من از حاجبان و غلامان پدر خود پرسیدم كه این مردكى بود كه پدرم ایـن قـدر مبالغه در اعزاز و اكرام او نمود؟ گفتند: او مردى است از اكابر عرب حسن بن على نـام دارد و مـعـروف اسـت بـه ابـن الرّضا پس تعجّب من زیاد گردید و در تمام آن روز در فكر و تحیّر بودم .
چـون شـب پـدرم بـه عـادتـى كـه داشـت بـعـد از نـمـاز شـام و خـفـتـن نـشـسـت و مـشـغـول دیـدن كاغذها و عرایض مردم شد كه روز به خلیفه عرض نماید. من نزد او نشستم پـرسـیـد كـه حـاجـتـى دارى ؟ گـفـتـم : بـلى ، اگـر رخـصـت فـرمـایـى سـؤ ال كـنـم . چـون رخـصـت داد گـفتم : اى پدر! كى بود آن مردى كه امروز بامداد در تعظیم و اكـرام او مـبـالغـه را از حـّة گـذرانیدى و جان خود و پدر و مادر خود را فداى او مى كردى ؟ گفت : اى فرزند! این امام رافضیان است ، پس ساعتى ساكت شد و گفت : اى فرزند! اگر خـلافـت از بـنى عبّاس به در رود كسى از بنى هاشم به غیر آن مرد مستحقّ آن نیست ، زیرا كـه او سـزاوار خـلافـت اسـت بـه سـبـب اتـّصـاف او بـه زهـد و عـبـادت و فضل و علم و كمال و عفّت نفس و شرافت نسب و علّو حسب و سایر صفات كمالیّه ، اگر مى دیـدى پـدر او را مـردى بـود در نـهـایـت شـرافـت و جـلالت و فـضـیـلت و عـلم و فضل و كمال ، پس از این سخنان كه از پدرم شنیدم خشم من زیاده گردید و تفكّر و تحیّر من افزون شد.
بعد از آن پیوسته از مردم تفحّص احوال او مى نمودم ، پس نشنیدم از وزراء و كتّاب و امراء و سـادان و عـلویـّان و سـایـر مـردم بـه غـیـر تـعـریـف و تـوصـیـف و فضل و جلالت و علم و بزرگوارى او امام رافضیان است . پس قدر و منزلت او در نظر من عـظـیـم شـد و رفـعـت و شـاءن او را دانـسـتـم ، زیـرا كـه از دوسـت و دشـمن به غیر نیكى و بـزرگـى او چـیـزى نـشـنـیـدم . پـس مـردى از اهـل مـجـلس از او سـؤ ال كـنـد یـا نـام او را بـا نـام امـام حـسـن مـقـرون گـردانـد؟ جـعـفر مردى بود فاسق و فاجر وشـرابـخـوار و بدكردار، مانند او كسى در رسوایى و بى عقلى و بدكارى ندیده بودم ، پـس جـعـفـر را مـذمـت بـسـیار كرد باز به ذكر احوال آن حضرت برگشت و گفت : به خدا سـوگـنـد! در هنگاام وفات حسن بن على علیه السلام حالتى بر خلیفه و دیگران عارض شد كه من گمان نداشتم كه در وفات هیچ كس چنین امرى تواند شد.
این واقعه چنان بود كه روزى براى پدرم خبر آوردند كه ابن الّرضا رنجور شده ، پدرم بـه سـرعـت تـمـام نـزد خـلیـفـه رفـت و خبر را به خلیفه داد، خلیفه پنج نفر از معتمدان و مـخـصـوصـان خود را با او همراه كرد یكى از ایشان تحریر خادم بود كه از محرمان خاصّ خـلیـفـه بـود، امـر كـرد ایـشـان را كـه پـیـوسـتـه مـلازم خـانـه آن حـضـرت بـاشند و بر احـوال آن حـضـرت بـرود و از احـوال او مطّلع گردند و طبیبى را مقرّر كرد كه هر بامداد و پـسـیـن نـزد آن حـضرت برود و از احوال او مطّلع باشد بعد از دور روز براى پدرم خبر آوردنـد كـه مـرض آن حـضـرت صـعـب شـده اسـت و ضعف بر او مستولى گردیده است . پس بامداد سوار شد نزد آن حضرت رفت و اطبا را امر كرد كه از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضى القضاة را طلبید و گفت ده نفر از علماى مشهور را حاضر گردان كه پیوسته نزد آن حـضـرت باشند. ایشان اینها را براى آن مى كردند كه آن زهرى كه به آن حضرت داده بـودنـد بـر مـردم مـعـلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند كه كه آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته . پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنكه بعد از گذشتن چند روز از مـاه ربـیـع الا ول آن امـام مـظـلوم از دار فـانـى بـه سـراى بـاقـى رحلت نمود و از جور ستمكاران و مخالفان رهایى یافت .
چون خبر وفات آن حضرت در شهر سامره منتشر شد قیامتى در آن شهر برپا شد از جمیع مـردم صـداى نـاله و فـغـان و شیون بلند گردید، خلیفه در تفحص فرزند سعادتمند آن حضرت درآمد، جمعى را فرستاد كه بر دور خانه آن حضرت حراست نمایند و جمیع حجره ها را تـفـحـص نـمـایـنـد شـایـد آن حضرت را بیابند و زنان قابله را فرستاد كه كنیزان آن حـضـرت را تـفـحـص كـنـند كه مبادا حمل در ایشان باشد پس یكى از زنان گفت كه یكى از كـنـیـزان آن جـنـاب را احـتـمـال حـمـلى هـسـت ، خـلیـفـه نـحـریـر خـادم را بـر او مـوكل گردانید كه بر احوال او مطلع باشد تا صدق و كذب آن سخن ظاهر شود بعد از آن مـتـوجـه تـجهیز آن جناب شد. جمیع اهل بازارها مطلع شدند صغیر و كبیر و وضیع و شریف خلایق در جنازه آن برگزیده خالق جمع آمدند. پدرم كه وزیر خلیفه بود با سایر وزراء و نویسندگان و اتباع خلیفه و بنى هاشم و علویان به تجهیز آن امام زمان حاضر شدند و در آن روز سـامـره مانند صحراى قیامت بود از كثرت ناله و شیون و گریه مردم چون از غـسل و كفن آن جناب فارغ شدند خلیفه ابوعیسى را فرستا كه بر آن جناب نماز كند چون جـنـازه آن جناب را براى نماز بر زمین گذاشتند ابوعیسى به نزدیك حضرت آمده و كفن را از روى مـبـارك دور كـرد و بـراى رفـع تـهـمـت خلیفه علویان و هاشمیان و امراء و وزراء و نـویـسـندگان و قضات و علماء و سایر اشراف و اعیان را نزدیك طلبید و گفت : بیایید و نـظر كنید كه این حسن بن على فرزندزاده امام رضا علیه السلام است بر فراش خود به مرگ خود مرده است و كسى آسیبى به او نرسانیده است و در مدت مرض او اطباء و قضات و مـعـتمدان و عدول حاضر بودند و بر احوال او مطلع گردیده اند و بر این معنى شهادت مى دهند پس پیش ایستاد و بر آن حضرت نماز خواند بعد از نماز، آن جناب را در پهلوى پدر بزرگوار خود دفن كردند و بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد؛ زیـرا شـنـیـده بـود كـه فـرزنـد آن جـنـاب بـر عـالم مـسـتـولى خـواهـد شـد و اهـل بـاطـل را مـنـقرض خواهد كرد. چندان كه تفحص كردند چیزى از آن حضرت نیافتند و آن كـنـیـز را كـه گـمـان حـمـل بـه او بـرده بـودنـد تـا دو سال تفحص احوال او مى كردند و اثرى ظاهر نشد.
پـس مـوافـق مـذهـب اهـل سـنـت ، میراث آن حضرت را قسمت كردند براى مادر و جعفر كذاب كه بـرادر آن جـنـاب بـود و مـادرش دعـوى كـرد كـه مـن وصـى اویـم و نزد قاضى به ثبوت رسـانیده باز خلیفه در تفحص فرزند آن جناب بود و دست از تجسس بر نمى داشت . پس جـعـفـر كـذاب نـزد پدر من آمد و گفت : مى خواهم منصب برادرم را به من تفویض نمایى ، من تـقبل مى نمایم كه هر سال دویست هزار دینار طلا بدهم . پدرم از استماع این سخن در خشم شـد گـفـت : اى احـمـق ! مـنـصـب بـرادر تـو مـنـصـبـى نـیـسـت كـه بـه مـال و تـقـبـل تـوان گـرفت و سالها است كه خلفاء شمشیر كشیده اند و مردم را مى كشند و زجـر مـى نـمایند كه [مردم ] از اعتقاد به امامت پدر و برادر تو برگردند نتوانستند اگر تو نزد شیعیان مرتبه امامت دارى همه به سوى تو خواهند آمد و تو را احتیاج به خلیفه و دیـگرى نیست و اگر نزد ایشان مرتبه اى ندارى خلیفه و دیگرى این مرتبه را براى تو تـحـصـیـل نـمـى تـوانـنـد كـرد. و پـدرم بـه ایـن سـخـن خـفـت عـقـل و سـفـاهـت و عدم دیانت او را دانست امر كرد دیگر او را به مجلس ‍ راه ندهند و بعد از آن به مجلس پدرم راه نیافت تا پدرم فوت شد، تا امروز خلیفه تفحص از فرزند آن جناب مى كند و بر آثار او مطلع نمى شود و دست بر او نمى یابد.
ابـن بـابـویـه بـه سـند معتبر از ابوالا دیان روایت كرده است كه من خدمت حضرت امام حسن عـسـكرى علیه السلام را مى نمودم و نامه هاى آن جناب را به شهرها مى بردم . پس روزى در بـیـمـاریـى كـه در آن مـرض بـه عالم بقاء رحلت فرمودند مرا طلبیدند و نامه اى چند نـوشـتـنـد بـه مـدایـن و فـرمـودنـد كـه بـعـد از پـانـزده روز بـاز داخـل سـامـره خـواهـى شـد و صـداى شـیـون از خـانـه مـن خـواهـى شـنـیـد و مـرا در آن وقـت غـسـل دهـنـد، ابـوالا دیان گفت : اى سید! هرگاه این واقعه هائله روى دهد امر امامت با كیست ؟ فـرمـود: هـركـه جواب نامه مرا از تو طلب كند او امام است بعد از من ، گفتم : دیگر علامتى بـفرما، فرمود: هر كه بر من نماز كند او جانشین من خواهد بود، گفتم : دیگر بفرما، گفت : هـركـه بگوید كه در همیان چه چیز است او امام شما است . ابوالا دیان گفت : مهابت حضرت مـانـع شـد كـه بـپـرسـم كـدام هـمـیـان ، پـس بـیـرون آمـدم و نـامـه هـا را بـه اهل مداین رسانیدم و جوابها گرفته برگشتم چنانچه فرموده بود.
روز پـانـزدهـم داخـل سـامـره شـدم صـداى نـوحـه و شـیـون از مـنـزل منور آن امام مطهر بلند شده بود چون به در خانه آمدم جعفر [كذاب ] را دیدم كه به در خانه نشسته و شیعیان برگرد او بر آمده اند و او را تعزیت به وفات برادر و تهنیت بـه امـامـت خـود مى گویند، پس من در خاطر خود گفتم كه اگر این امام است امامت نوع دیگر شده ، این فاسق كى اهلیت امامت دارد؛ زیرا كه پیشتر او را مى شناختم كه شراب مى خورد و قـمـار مـى بـاخـت و طـنـبـور مـى نـواخـت . پس پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم و هیچ سؤ ال از مـن نـكـرد، در ایـن حال ( عقید خادم ) بیرون آمد و به جعفر كذاب خطاب كرد كه بـرادر تـو را كـفـن كـرده انـد بـیـا و بر او نماز كن ، جعفر برخاست و شیعیان با او همراه شدند چون به صحن خانه رسیدیم دیدیم كه حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام را كفن كـرده بـر روى نعش گذاشته اند پس جعفر پیش ایستاد بر برادر اطهر خود نماز كند چون خواست تكبیر گوید طفلى گندم گون پیچیده موى گشاده دندانى مانند پاره ماه بیرون آمد و رداى جعفر را كشید و گفت : اى عمو! پس بایست كه من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو، پس جعفر عق ایستاد و رنگش متغیر شد.
آن طـفـل پـیـش ایـستاد و بر پدر بزرگوار خود نماز كرد و آن جناب را در پهلوى امام على نقى علیه السلام دفن كرد و متوجه من شد و گفت اى بصرى بده جواب نامه را كه با تو است ، پس تسلیم كردم و در خاطر خود گفتم كه دو نشان از آن نشانها كه حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام فرموده بود ظاهر شد و یك علامت مانده بیرون آمدم پس حاجز وشابه جـفـعـر گـفـت : بـراى آنـكـه حـجـت بـر او تـمـام كـنـد كـه او امـام نـیست ، گفت : كى بود آن طفل ؟ جعفر گفت : كه واللّه ! من او را هرگز ندیده بودم و نمى شناختم . پس در این حالت جـماعتى از اهل قم آمدند و سؤ ال كردند از احوال حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام چون دانـسـتـنـد كه وفات یافته است پرسیدند كه امامت با كیست ؟ مردم اشاره كردند به سوى جـعـفـر، پـس نزدیك رفتند و تعزیت و تهنیت دادند و گفتند با ما نامه و مالى چند هست بگو كـه نـامـه هـا از چـه جـماعت است و مالها چه مقدار است [تا] ما تسلیم كنیم . جعفر برخاست و گـفـت : مـردم از ما علم غیب مى خواهند، در آن حال خادم بیرون آمد از جانب حضرت صاحب الا مر علیه السلام و گفت با شما نامه فلان شخص و فلان و فلان هست و همیانى هست كه در آن هـزار اشـرفى هست ؛ در آن میان ده اشرف هست كه طلا را روكش كرده اند، آن جماعت نامه ها و مـالهـا را تـسـلیـم كـردنـد و گـفـتـند هر كه تو را فرستاده است كه این نامه ها و مالها را بـگـیـرى او امـام زمـان اسـت و مـراد امـام حسن عسكرى علیه السلام همین همیان بود. پس جعفر كـذاب رفـت نـزد مـعـتـمـد كـه خـلیـفـه بـه نـاحـق آن زمـان بـود و ایـن واقـعـه را نـقـل كـرد، مـعـتـمـد خـدمـتـكـاران خـود را فـرسـتـاد كـه صـیـقـل كـنـیـز حـضـرت امـام حـسـن عـسـكـرى عـلیـه السـلام را گـرفـتـنـد كـه آن طفل را به ما نشان ده ، او انكار كرد و از او براى رفع مظنه ایشان گفت حملى دارم من از آن حضرت ، به این سبب او را به ابن ابى الشوارب قاضى سپردند كه چون فرزند متولد شـد بـكـشـنـد، بـناگاه عبیداللّه بن یحیى وزیر مرد و صاحب الزنج در بصره خروج كرد ایشان به حال خود درماندند و كنیز از خانه قاضى به خانه خود آمد.
ایـضـا بـه سـنـد مـعـتبر از محمّد بن حسن روایت كرده است كه حضرت امام حسن عسكرى علیه السـلام در روز جـمعه هشتم ماه ربیع الا ول سال دویست و شصتم از هجرت وقت نماز بامداد بـه سـراى بـاقـى رحـلت فـرمـود و در هـمـان شب نامه هاى بسیار به دست مبارك خود به اهل مدینه نوشته بود و در آن وقت نزد آن حضرت حاضر نبود مگر جاریه آن جناب كه او را ( صـیـقل ) مى گفتند و غلان آن جناب كه او را ( عقید ) مى نامیدند و آن كسى كـه مـردم بر او مطلع نبودند یعنى حضرت صاحب الا مر علیه السلام . عقید گفت كه در آن وقت حضرت امام حسن علیه السلام آبى طلبید كه با مصطكى جوشانیده بودند خواست كه بـیـاشـامـد، چـون حـاضر كردیم فرمود: اول آبى بیاورید كه نماز كنم . چون آب آوردیم دستمالى در دامن خود گسترده و وضو ساخت و نماز بامداد را ادا كرد و قدح آب مصطكى كه جوشانیده بودند گرفت كه بیاشامد از غایت ضعف و شدت مرض دست مباركش ‍ مى لرزید و قـدح بـر دنـدانـهـاى شـریـفـش مـى خـورد، چـون آب را بـیـاشـامـیـد و صیقل قدح را گرفت روح مقدسش به عالم قدس پرواز نمود. شهادت آن حضرت به اتفاق اكـثـرى از مـحـدثـان و مـورخـان در هـشـتـم مـاه ربـیـع الا ول دویـسـت و شـصـتـم هـجـرت بـود، شـیـخ طـوسـى در ( مصباح ) اول مـاه مـذكـور نـیـز گـفـتـه ، و اكـثـر گفته اند كه روز جمعه بود، و بضى چهارشنبه و بـعـضـى یـكـشـنـبـه نـیـز گـفـتـه انـد، و از عـمـر شـریـف آن حـضـرت بـیـسـت و نـه سـال گـذشـته بود و بعضى بیست و هشت نیز گفته اند و مدت امامت آن حضرت نزدیك به شش سال بود.

يکشنبه 22/12/1389 - 21:59
دعا و زیارت

  آیة الکرسی دورکننده هزاربدی

ازحضرت باقرعلیه السلام روایت است که هرکس یک مرتبه آیة الکرسی راقرائت کند دورکرده می شودازاوهزارمکروه وبدیازبدیهای دنیاوهزارمکروه وبدی ازبدیهای آخرتوساده ترمکروه دنیا فقروساده ترمکروه آخرت عذاب قبراست.

 

 آیة الکرسی باعث دوری شیطان می گردد

حضرت رسول اکرم فرمود:آیة الکرسی رادرهیچ خانه ای نخواند مگراین که شیطان تا سی روزازآن خانه دورمی شود.بعدازآن به حضرت امیرالمومنین علیه السلام خطاب کردوفرمود:ای علی این آیه ی عظیم رابه فرزندان خودتعلیم ده آن رابه اهل وهمسایه های خودبیاموزکه حق تعالی هیچ آیه ای بزرگوارترازاین آیه نفرستاده است.

 

داستانی جالب درباره ی آیة الکرسی

ازامام صادق علیه السلام روایت شده است که دونفربرادرآمدندنزدپیامبراکرم صلی الله گفتند:ما می خواهیم برای امرتجارت به شام برویم بما تعلیم بده که درهنگام مواجهه بادشمن وراهزنان چه بگوییم.

 

پیامبراسلام صلی الله فرمودند :هنگامی که جائی فرودآمدید ونمازعشاء رابجای آوردیدوپس ازآن هریک ازشماخواست برای استراحت نزداسباب خود بخوابدابتداءتسبیح حضرت فاطمه علیه السلام وبعدازآن آیة الکرسی رابخواند که شماواموالتان رامحفوظ می کندتااینکه این دونفردرجائی اطراق کردندوآن گروه دزدان یک نفری رافرستادندکه ببیند این دونفردرچه حالی هستندآیاخواب هستندیابیداروقتی غلام به سمت آنها آمد دیدفقط دیواری است وهیچ انسانی واسبابی درآنجانیست برگشت وبه افراداین موضوع راخبردادآنها رامزمت کردند که ترسیده است خودشان حرکت کردند دیدندوضع همانگونه است که غلام گزارش کرده است تااینکه صبح شد دیدند وضعیت فرق کرده است نه دیواری است نه چیزی بلکه همان انسانها بالوازم تجارت هستند تعجب کردندآمدندنزدآنهاوقصه راسوال کردند آنها گفتنداین موضوع راپیامبراسلام صلی الله به ماتعلیم داده است دزدان وراهزنان به آنهاگفتندشماآزادهستیدوهرگزشماراتعقیب نخواهیم کردوبرشماهیچ دزدی قادرنیست که اذیت کند.

 

 راهنمایی:آیة الکرسی درسوره ی بقره آیه 254تا257اگه

حفظ باشید خیلی خوبه موفق باشید یاعلی

  منبع ازکتاب رهنمای گرفتاران

 

 

                              

اگه اینونتونستین بخونیم اینوبخونین یاعلی 
باکلیک روی هرعکس تصازیرراواقعی ببینید

 

 

 

  همراه بامعنی فارسی وانگلیسی

 

هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زندگان كه قائم به ذات خویش است؛) و موجودات دیگر، قائم به اوهستند؛ هیچ یك خواب سبك‏مغزان و سهل‏انگاری او را فرانمی‏گیرد؛ (و لحظه‏ای از تدبیر جهان هستی،) غافل نمی‏ماند; آن‌كه‏ذلیل در آسمان، و آن‌كه‏ذلیل در زمین است؛) از آن اوست‏»! كیست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعتند، برای آنها)! كه شایسته شفاعت‏كنندگان، از مالكیت مطلقه او نمی‏كاهد!) آن‌كه‏ذلیل را در پیشاپیش روی آنها)! (بندگان) و پشت سركردگان است می‏خواهند (و گذشته و آینده‏ای در پیشبرد علم او، یكسانند. است.) و كسی از علم او آگاه نمی‏گردد، جز به مقداری كه او بخواهد. (اوست كه به همواره) ؿیز آگاه است؟!» و علم و دانش محدود دیگران، پرتگاه از علم بیاورید!» و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمان، و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهشان آن دو (آسمان و زمین )، او را خسته نمی‏گیرند؟! بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255)

در قبول دین، اكراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر اینجا) كسی كه به طاغوت (بت و شیطانند! و هر موجود طغیانشان كافر شود و به خدا ایمان آورد، به دست‏نخورده محكمی ؿنگ زده است؛) كه گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. (256)

خداوند، ولی و سرپرستتان كسانی است كه ایمان آورده‏اند; آنها)! را از ظلمتها،به سویشان نور بینا)! می‏آویزم! (اما) كسانی كه كافر شدند، اولیای آنها)! طاغوت‏» هستند؛ كه آنها)! را از نور، به سویشان ظلمتها بینا)! می‏افتد آنها)! اهل آتشند! و همین‏گونه) در آن خواهند ماند. (257)

 

 

انگلیسی

 

255. Allâh! Lâ ilâha illa Huwa (none has the Right to be worshipped but He), the ever living, the one who sustains and protects All that exists. neither slumber, nor sleep overtake Him. to Him belongs whatever is In the heavens and whatever is on earth. who is He that can intercede with Him except with his Permission? He knows what happens to them (his creatures) In This world, and what will happen to them In the Hereafter . and they will never compass anything of his knowledge except that which He wills. his Kursî extends over the heavens and the earth, and He feels no fatigue In guarding and preserving them. and He is the Most High, the Most Great. [This Verse 2:255 is called Ayat-ul-Kursî.]

256. there is no compulsion In religion. Verily, the Right Path has become distinct from the wrong Path. whoever disbelieves In Tâghût and believes In Allâh, Then He has grasped the Most trustworthy handhold that will never break. and Allâh is All-Hearer, All-Knower.

257. Allâh is the Walî (protector or guardian) of those who believe. He brings them out from darkness into light. but as for those who disbelieve, their Auliyâ (supporters and helpers) are Tâghût [false deities and false leaders, etc.], they bring them out from light into darkness. those are the dwellers of the Fire, and they will abide therein forever.

 

 

 

جمعه 20/12/1389 - 0:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته