• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1053
تعداد نظرات : 75
زمان آخرین مطلب : 4031روز قبل
اهل بیت

آهو

اعظم سعادتمند

تماشا می کنم از دور و پنهان می کنم رو را

به خاک افتاده ام شاید بگیرم دامن او را

به خاک افتاده ام پایم نمی آید به دنبالم

توانم نیست تا بردارم از این خاک زانو را

میان آسمان شهر پیدا نیست خورشیدی

که روشن کرده خورشیدش از اینجا تا فراسو را

دلم خو کرده با نامش کبوترهای بر بامش

بدون او نمی خواهم جهان پر هیاهو را

تمام این بیابان را پی صیاد می گردم

اگر از دام صیادی رها کرده است آهو را

 

behroozraha


يکشنبه 24/10/1391 - 13:18
اهل بیت

آهو

خدیجه پنجی

اندوه چشم های سیاهش را، پاشید سمت فاصله ها آهو

ای کاش با خودش برساند باد، این قصه را به گوش خدا، آهو

در دام مانده، راه مفری نیست، صیاد هم که رحم ندارد هیچ

تنها تو مانده ای و برآورده است، تا آسمان دو دست دعا آهو

ناگاه دیگ رحمت حق جوشید، نوری وزید و ماه نمایان شد

خوشحال باش و غصه نخور انگار! مردی شنید رنج تو را آهو!

تا او رسید، خانه غم لرزید، آرامشی غریب فراهم شد

از هم گسست بند اسارت ها، دیگر شده است شاد و رها آهو

«بر من ببخش صید خودت را مرد، من جای او اسیر تو خواهم ماند»

صیاد ماند و حیرت یک پرسش، با خود هزار مرتبه گفت: آه ـ او

آخر چگونه ضامن آهو شد؟ صیدی که رفته بود چرا برگشت؟

یعنی میان این دو چه پیوندی است؟ این نسبت میان رضا ـ آهو؟

این چرخ چرخه ای است که می چرخد، تا آخر زمین و زمان باقی است

در هر کجای خاک غریبی هست ـ فریاد می زند که رضا، «یاهو»

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:17
اهل بیت

ای امام رئوف!

حمزه کریم خانی

سلام بر تو ای عصمت هشتم! کوچه های توس، هنوز بوی عطرآگین تو را می دهد و آوای غریب ملایک هنوز در طواف حریم کبریایی ات به گوش می رسند.

نسیمی که از سمت ضریح تو می آید، زخم های ما را التیام می بخشد و جوانه های شکفته در زمین را نوازش می کند.

مولا! موج دریای مهر تو، ما را به اوج می برد و ما را در دریای دوستی تو به این سو و آن سو می کشد.

ای رضای حق و حقیقت، گل بوستان توحید، روح بیداری در تن زمین!

طنین صدای تو بود که پژواک توحید و رستگاری را در کمال رسایی، بر دل دشت ها و کوه ها نوشت و شرط ایمان و معنا را به همه گوشزد کرد.

نام تو، برکت جای جای زمین است. از نگاهت، بوی عشق می تراود و خورشید، با بوسه بر بارگاهت، روز را آغاز می کند و نور و گرما به جهانیان می بخشد.

مولا! اینک این روح ماست که در صحن و سرای نگاه تو، از سقاخانه لطفت سیراب می شود. این شکوه آینه های حرم توست که ما را به سمت نور هدایت می کند.

ای امام رئوف، ای امام غریب! ما را از قرب خویش مران و از باران رحمت مدام خویش بی نصیب مگردان.

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:16
اهل بیت

یک آهوی بی پناه

علی خالقی

دیوارهای شهر، غربتی بزرگ را آینه دارند؛ غربتی به وسعت تاریخ تشیع، غربتی به عظمت اشک هایی که در بدرقه ثامن الحجج جوشید.

آفتاب، گویا که دستار سیاه بر سر نهاده است! توس را هیچ گاه این گونه ملتهب و مصیبت زده ندیده بودند.

طومار بلند تقدیر، شعله شرم بر خویش نهاده بود. صحرا جز سنگ مصیبت، مرهمی بر زخم سینه نداشت. آهوان دشت را ضامنی نبود که مانع بندهای صیاد شود. کبوترانی که تا دیروز، خانه او را طواف می کردند، امروز صدایش را در کوچه های توس گم کرده اند.

مولای من! حَرَمَت حُرمت این خاک است و صحن و سرایت، آینه دار بهشت. تو در این خاک، قلبی تپنده شدی.

دستانم، سال هاست که حریم تو را برای دعا می شناسد و دلم مدت هاست که دخیل پنجره های اجابت توست.

آه، ای پناه بی پناهان! تو بارقه ای از نور مطلق خداوندی که بر زمین، به قصد هدایت غافلان تابانده شده است.


«در خاطرم از تو اشتیاقی مانده است

طرح حرم و صحن و رواقی مانده است


یک آهوی بی پناه باقی مانده است»

ای ضامن دل های غریبان اینجا 

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:15
اهل بیت

داغداری خورشید توس

محمد کاظم بدرالدین

امروز، رواق ها بوی غم گرفته اند. کاینات، هم صدا با صحن، سینه می زنند.

مفاتیح ها، غربتْ خوان نگاهی از ضریح توانَد.

زخم ها از جلوی چشمان تاریخ می گذرند.

به خاطراتِ زهرآگین شب نفرین! به دست های آلوده شورش لعنت! امروز، تقویم ها با دیده های پرسوگ، برای دل ها آتش می سرایند.

ای گوشه نشین غریب توس! ما گریه می کنیم برای تنهایی خراسانی ات.

هر چه هست، به مرحمت همین اشک هاست که سیاهی ها به آیین سپیدی درمی آیند.

به لطف این مراثی ست که دل از هر چه غبار گناه، خانه تکانی می شود.

امروز و در این عزا، قلب هر کدام از دوستدارانت، زیارت نامه ای است که در مشهد تو معطر می شود.

چند دفتر پر از ناگفته هاست که تنها در محضر تو خوانده می شود؛ با سوز. گریه ها از سمت بارانی سقاخانه ات می آیند.

سجاده ها از روشن ترین راز شبانه ات می گویند که «وصال» را می خواندی.

تو رفته ای و ما زخم هایی را که بر پیکره قصیده «دعبل» افتاده است، بازخوانی می کنیم.

قطرات اشک، پیکی می شود به سوی آستانت. همه ما تشنه جرعه ای عنایتیم.

... و من دلم را به پابوسی آستانت، مژده داده ام، تا برود نگاه کند وقتی که زائران، هنگام نماز، آستین بالا می زنند، چگونه حوض با خوش بویی اذان حرمت، وضو می گیرد.

برود نگاه کند که شیفتگان کوی معرفت آمده اند و دل ها را روانه کرده اند قسمت بالای سر.

برای این دل، شاید فرصتی باشد که پیرو آن سپید شود.

«آخر به کجا روی کند این همه رحمت گر بر در تو شخص گرفتار نیاید
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته که گنه کار نیاید»

السلام علیک یا امام الرئوف!

سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است.

امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.

ما و او ـ هر دو ـ داغدار خورشیدی هستیم که غروب می کند.

سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان که تمام انگورها، مرثیه خوان واپسین لحظات توانَد.

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:14
اهل بیت

... آهوانه

ابراهیم قبله آرباطان

کبوترانی در شقیقه ام بی تاب و آهوانی در گلویم تشنه اند.

خواب قبیله را می آشوبم و در تنهایی این برهوت، به صدایی فکر می کنم که در شب گلدسته ها روشن است. صدایت را می شناسم ای شمس؛ شعشعه غریبت را و غرور تیپا خورده کاینات را که در شانه هایت شکست.

از آن افق طلایی تو را می شنوم که از تمام دریچه های جانم می خندی.

می شنوم قهقهه فرو خفته جلادان را که از صبح نگاهت برنخاستند.

از دورها و منارها، صدای تکه تکه شدن خیالم می آید. دری بر این همه شوق می گشایم و خراسان در خراسان، زندگی مرا دربرمی گیرد.

بگیر دستم را تا در تمام نسیم ها، نجوایت کنم!

در باران دقیقه ها تو را می خوانم که از رضوان حجاز، بوی ریحان و رازیانه آوردی.

تو را می خوانم که چشم هایت مرا چون پرندگانی در بهشت کاشی ها، دست به دست می برند.

صدایت را می شناسم ای شمس؛ شعاع پریده رنگت را در ثانیه های زهر و آن فرشته ها را که بر رواق آینه کاری، از پیاله نیازت می نوشند.

تو را می شناسم. تو را می شنوم. تو را دوست دارم؛ که بر بام سرزمینم، چونان فرشته ای بی تاب، سرود غربت می خوانی.

سر می گذارم بر این اندوه بی بازگشت؛ از عطر خنک تاک ها تا خشم دژخیم انگورها.

درد، آرام آرام از پله های روحم بالا می رود، نعره ام درهم می ریزد و فریادی خیس، پوست صورتم را می شکافد؛ باید از این باران بی رحم بگریزم.

صبح دنیا را می نوشم و عطش این سرزمین بی تاب را می درم.

شاید سرود آخرم را بر پرتگاه آهوها، بلندتر بخوانم.

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:13
اهل بیت

چراغ یاد

حمیده رضایی

«گرفته ام به سر دست های خود جان را نشان دهید به من جاده خراسان را»

توس، ایستاده است و آخرین رمق نور، بی تاب از شانه های بلند کوه فرو می ریزد. توس ایستاده است و چشم هایش را به روی حادثه بسته است تا مباد آنکه ببیند و از شرم نمیرد!

تنها دشنه تاریکی است که برق می زند.

تنها دانه های سرخ انگور است که زهرآلود، می درخشند چون جام های پی در پی شوکران.

ابلیس، پشت هر دریچه چشم می چرخاند به امید خاموش کردن نور.

خورشید در سمت دیگر جهان فرو ریخته است؛ مشعلی نیست، نوری نیست، حادثه نزدیک است.

بزرگمرد! می خواهند تو را به غروب بکشانند، می خواهند چراغ یادت خاموش شود. می خواهند صدایت را به سکوت بیاویزند. می خواهند شب، تمام این حوالی را فرا بگیرد. می خواهند خورشید، رو به زوال بگذارد. تو را به مرگ فراخوانده اند و شهادت، مشتاقانه تو را آغوش گشوده است و تو خواهان رسیدن به نوری.

کبوتران بی تاب، هوای معطرت را بال گرفته اند.

رد می شوی و شانه های خاک، از رد گام هایت شکوفه خیز و شکوفه ریز می شود. رد می شوی و توس از خواب می پرد. رد می شوی و این خاک شرمگین، مشهد الرضا می شود. این خاک، این مچاله در انبوهِ اندوه.

سایه مهربان این دیار! تو را خاموشی نیست، تو را فراموشی نیست.

در سینه سوخته من، هزار کبوتر به عشق تو بال گرفته اند.

جذبه سرخ شفق، گریبان توس را رها نمی کند. از تمام یاخته های این خاک، رد گام های تو طلوع کرده است. تو را نشانه گرفته اند به کینه؛ اما چراغ یادت لحظه لحظه پرنورتر می شود.

«چه کرده چشم تو ای شمس با دل خورشید که هر سپیده چنین می درد گریبان را؟!»

پیراهنت را از غبار راه تکانده ای و از آن روز، توس بوی بهار می دهد؛ اگرچه تلخ مهمان نوازی ات کرده است.

تاریخ، شرمسار توست، شاخه های تاک، سر بر زانوی اندوه گرفته اند و خوشه خوشه اندوهِ خویش را دست چین می کنند.

افسوس که چشم هایت را نشناختند! روشنی خورشید این دیار، چشم های تا همیشه روشن توست.

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:12
اهل بیت

حلقه های اشک

عباس محمدی

خوشه انگور بر زمین می افتد؛ دانه ها یکی یکی بر زمین می غلتند. بوی انگورهای مست، تمام خراسان را پر می کند. مشهد شهید می شود، زمین گریه را شروع می کند؛ آن قدر بی اختیار می گرید که شانه هایش شروع به لرزیدن می کند.

زمین می لرزد؛ از بلخ تا مشهد، از نیشابور تا قونیه. تمام دنیا از بوی تلخی دانه های انگور، دیوانه شده است.

آهوان، صحراهای حیرانی را می دوند؛ می دوند رد پاهای گم شده را.

جهان، سراسیمه گوش فرا می دهد خبر یتمی اش را. کدام حنجره ای تاب آواز این داغ بزرگ را دارد؟

دهان به دهان، زهر دویده در رگ های خورشید خراسان، تلخ می چرخد؛ بغض تلخی که دهان به دهان می شود تا جهان گریه کند تلخی روزهای بی برکت اش را، روزهای دوری، روزهای بی غروری را.

بعد از تو کدام خورشیدی سر بلند می کند دلگرم، روزهای دلتنگی ما را تا خاک، غربت مان را در رد پاهای مانده بر تنش ببلعد؟ چه بسیار کبوترانی که بعد از رفتنت، آواز را فراموش کرده اند! چه بسیار گنجشکانی که بعد از تو، پرواز را بر شاخه های درختان فراموش کردند؛ درختانی دور که به خواب فراموشی گنجشک ها عادت کرده اند.

چه بسیار آهوانی که سال های سال، بی پناهی شان را در دام های گسترده صیادان، به امید دیدنت با اشک زانو زدند.

بعد از تو زمین، زمان های طولانی تلخی را سپری می کند و حنجره ها سال هاست که تنها آوازهای تلخ می خوانند.

لب ها سال هاست که لبخند را فراموش کرده اند و سال هاست که مدار چرخش زمین بعد از تو حلقه های اشک چشممان شده است.

behroozraha

يکشنبه 24/10/1391 - 13:8
اهل بیت

((درد دل))


ای عشق من، مولای من، جانم فدایت.

ای نازنین آقای من، جانم فدایت.

من چون كبوتر بر سر بامت نشینم،

ای دلبر زیبای من، جانم فدایت.

می دونی آقا همیشه، من به عشق تو اسیرم

دوس دارم ترو آقاجون، الهی برات بمیرم

همش آرزوم همینه، كه یه شب ترو ببینم

لااقل تو خواب و مستی، من كنار تو بشینم

پای اون پنجره فولاد، بشینم با چشم گریون

من برات كربلا را، بگیرم ازت آقاجون

می دونم خیلی بدم من، می دونم دلم سیاهه

می دونم اسیر دنیام، دل من غرق گناهه

می دونم با این بدی هام، دل پاك تو شكستم

ولی با این همه امشب،اومدم پیشت نشستم

اومدم بگم آقاجون، تو كه خیلی مهربونی

تموم خوب و بدم رو، اقاجون خودت می دونی

اومدم بگم كه امشب، شدم ار كارام پشیمون

درد دل هام كه زیاده، من میگم برات آقاجون

تو كه دنیای صفاییی، تو كه دریای عطایی

تو كریمی تو عزیزی، اومدم امشب گدایی

دستامو بگیر آقاجون، حاجت منو روا كن

امشبی كه پیشت هستم، بیا دردمو دوا كن

اشكامو ببین كه امشب، واسه تو شده روونه

الهی كه عشق پاكت، تو دلم دیگه بمونه

هرچه كه بد باشم آقا، من دوست دارم همیشه

زندگیم بدون عشقت، محاله دیگه نمیشه

یه روری بشه كه من هم، تو صف خوبا بمونم

الهی فدات شم آقا، درد تو بیاد به جونم

آقاجون، جون جوادت، امشبو برام دعا كن

جون مهدی، جون زهرا، منو از بدی «رها» كن

بهروز رها

يکشنبه 24/10/1391 - 10:17
اهل بیت

در برخی مسائل تربیت دینی، نقش جامعه نسبت به خانواده پر رنگ تر است؛ لذا در این نوشتار به برخی سازوکارهای تربیت نسل منتظر که بر عهده جامعه است، اشاره می‌کنیم. منظور از جامعه، نهادهای گوناگونی چون دستگاه‌های تبلیغاتی، ارگان‌های فرهنگی و آموزشی است.

1.شناساندن امام زمان به مردم

آشكار است كه اقبال قلبی، از شناخت و احساس محبّت، مایه می‌گیرد؛ از این رو مهم‌ترین وظیفه‌ای كه شیعة منتظر بر عهده دارد، كسب معرفت دربارة وجود مقدّس امام و حجّت زمان خویش است. در روایات نیز بر معرفت امام تأكید فراوانی شده است. در تربیت، معرفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بهترین وسیله تربیت ایمانی نسل منتظر است. اگر معرفت امام برای منتظر حاصل شود، او خود را در جبهه امام می‌بیند و احساس می‌كند در خیمه امام و كنار آن حضرت قرار گرفته است؛ بنابراین لحظه‌ای در تلاش برای تقویت جبهه امام خویش کوتاهی نمی کند. اگر بتوانیم انسان‌هایی با معرفت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تربیت کنیم، می‌توانیم بگوییم تا حدی برای ظهور، زمینه سازی کرده‌ایم.

امام رضا علیه السلام در هر فرصتی سعی داشت به معرفی آن امام بزرگوار بپردازد. امام به دعبل خزایی فرمود: «یا دعبل! الإمام بعدی محمّد ابنی و بعد محمّد ابنه علیّ، و بعد علیّ ابنه الحسن، و بعد الحسن ابنه الحجّة القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره، لو لم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد لطوّل اللّه عزّ و جلّ ذلك الیوم حتى یخرج فیملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا. (عطاردی، 1406: ج1، ص224)

امام در معرفی نشانه‌های قائم به اباصلت هروی فرمود:

در عمرِ پیرمردان و در منظرِ جوانان است، هر گاه كسى او را مشاهده كند، گمان می‌كند چهل ساله یا كمتر است. یكى از علامات او، این است كه با مرور شب و روز، پیر نمی‌شود؛ تا آن گاه كه اجلش فرا رسد. (عطاردی، 1406: ج1، ص226)

وظیفه نهادهای گوناگون آموزشی و فرهنگی است که چهره حقیقی امام عصر را برای نسل جوان معرفی كنند.

2. ترویج خدا گرایی در جامعه

ایمان به خدا و خداگرایی در رفتار و اعمال، از نکات مهم و اساسی برای منتظر است. خداوند متعال در قرآن کریم در بارة شیعیان منتظر در آخرالزمان آیاتی دارد که ما به یکی از آنها در اینجا اشاره می‌کنیم؛ خداوند می‌فرماید: >یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ< (مائده:54).

3.ترویج فرهنگ حق باوری (حق پویی)

در دوران آخر الزّمان همه چیز مشتبه می‌گردد و فتنه‌ها فراوان می‌شود، ستاره‌های آسمان هدایت، سالیان درازی از غروبشان می‌گذرد وآخرین آن‌ها مدّت‌ها است که از دیدگان بشرغایب شده است، در این وضعیت مشتبه و آلوده به شبهات، مؤمنان و متعهدان به امام عجل الله تعالی فرجه الشریف ‌باید مسیر حق را تشخیص داده، در مسیر آن حرکت كنند. در تربیت انسان منتظر، باید او را به گونه‌ای پرورش داد که به دنبال حقایق باشد. از منظر امام رضا علیه السلام حق، پذیرش توحید و حقانیت انبیا از آدم تا خاتم و تصدیق همة امامان در جایگاه جانشینان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. در یک کلام حق، پذیرفتن اصول دین است، آن گونه که قرآن و اهل بیت بیان می‌كنند.[4]

4. گسترش عدالت محوری در جامعه

وقتی به جهان كنونی و مردم ستم دیده و مظلوم می‌نگریم، در نگاه نخست، چنین به نظر می‌رسد كه پاك كردن زمین از ظلم و ستم و برچیدن بساط طاغوت، ناممكن است و مظلومان عالم، فریادرسی ندارند، تا حق آنان را از طاغوتیان بگیرد. از سویی، حكمت خداوند بر این تعلق گرفته است كه زندگانی انسان براساس فطرت خدادادی جاری شده، شالوده آن كه عدالت و عدالت خواهی و ظلم ستیزی است، بدون پاسخ نماند. از طرفی دیگر، مسأله عدل در اسلام از روز نخست در همة زمینه‌ها از بُعد عقیدتی و دینی گرفته تا بُعد فقهی و اجتماعی، مورد توجه و عنایت بوده است.

بشر در طول زمان، همیشه منتظر روزی بوده است كه عدالت در جوامع حاكم شود و هم‌چنان در آرزوی آن، لحظه شماری می‌كند؛ تا آن رؤیای دیرینه بشر با ظهور عدل مشتهر به وقوع بپیوندد. امام رضا علیه السلام امام زمان را عدالت گستر می‌داند و می‌فرماید:

الرابع من ولدی ابن سیّدة الإماء، یطهّر اللّه به الأرض من كلّ جور و یقدّسها من كلّ ظلم [و هو] الذى یشكّ الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه، فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره و وضع میزان العدل بین الناس، فلا یظلم أحد أحدا؛ (عطاردی، 1406ق: ج1، ص223).

در دعای افتتاح امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با عنوان عدل معرفی شده است: اللّهمَّ وصَلِّ علی ولیِّ أمرِکَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَالعَدْلِ المُنْتَظَر؛

 وقتی امامی عدالت گستر است، باید در جامعه نسلی را تربیت کرد که در پی عدالت و خواهان عدالت باشند. عدالت، باید محور اساسی مسائل جامعه باشد و در بحث عدالت، تفاوتی بین افراد نیست.

5. تقویت دین داری در جامعه

 امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: رحم اللَّه عبدا أحیا أمرنا. (فلسفی، 1368: ج1، ص109)

امر دین به معنای مجموعه‌ای از آموزه‌های اجتماعی دین است. امام رضا علیه السلام می‌خواهد که دین توسط مردم زنده نگه داشته شود، بنابراین در تربیت نسل منتظر، باید دقت کرد که آن‌ها را به گونه‌ای تربیت نمود که مفاهیم و آموزه‌های دین را به خوبی بدانند و به احیا و نشر آن نیز بپردازند.

6. منزلت شناسی

 از دیگر ابعاد تربیتی نسل منتظر، توجّه دادن او به موقعیت، ارزش و منزلتش در اجتماع بشری و نزد خداوند متعال است. نسل منتظر باید بداند که جایگاه و منزلتی که در روایات برای او ذکر شده، مقامی بس عظیم و ارزشمند است. بلندی و مرتبت مقام منتظر به حدی است که آنان را به شهدای در راه خدا تشبیه کرده‌اند. انتظار از باور‌های بسیار با ارزش در تفکر شیعی و اسلامی است که در روایات ما برترین اعمال امت نامیده شده است. بر همین اساس، منتظر نیز باید بهترین امت باشد. اتصاف به صفت انتظار، تناسب و سنخیت با این مفهوم باارزش را می‌طلبد. جایگاه منتظر، جایگاه یک مؤمن متدین و آشنا به وظایف خویش متناسب با زمان و مکان است. در ارزش، جایگاه و منزلت منتظر مؤمن و متعهد، همین بس که هر کدام از آنان با پنجاه نفر از اصحاب رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم مقایسه شده و برتر شناخته شده‌اند. این معنا در کلامی نورانی و آسمانی از وجود نازنین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم چنین آمده است:

«سیأتی قوم من بعدكم، الرجل منهم له أجر خمسین منكم». قالوا: «یا رسول الله نحن كنا معك ببدر و حنین و أحد و نزل فینا القرآن» فقال: «إنكم لو تحملون ما حملوا لم تصبروا صبرهم»؛ (مجلسی، 1421: ج52، ص130)

«بعد از شما قومی خواهد آمد که پاداش هر یک از آن‌ها برابر پاداش پنجاه نفر از شما است». گفتند: «یا رسول الله مگر نه این است که ما در حضور شما در بدر و احد و حنین شرکت جستیم و قرآن در میان ما نازل شد؟» فرمود: «اگر آنچه بر آن‌ها روی خواهد داد، بر شما روی می‌داد، شما نمی‌توانستید چون آن‌ها صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید».

بنابراین باید نسل منتظر را آشنا با وظایف و منزلتشان كرد؛ تا دشمنان نتوانند با تبلیغات، شأن و منزلت آن‌ها را کمرنگ نشان داده، آن‌ها را مجذوب خود کنند.

7.نهادینه کردن فرهنگ انتظار

 یکی از عقایدی که باید آن را در نسل منتظر نهادینه کرد، انتظار فرج است. عقیده منتظر بودن، انسان را به گونه‌ای رشد می‌دهد که متناسب با جامعه مهدوی باشد. امام رضا علیه السلام می‌فرماید:

إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِه؛ (ابن بابویه قمی، 1395: ج2، ص377) به راستى قائم ما كه مهدى است، آن است كه باید در حال غیبتش انتظار او را بكشند.

انتظار در زمان غیبت که امام رضا علیه السلام در کلام خود از آن سخن گفته است، انتظاری عملی است؛ یعنی نسلی که همچون امام زمان زندگی می‌کنند و می‌كوشند در غیاب حضرت، فرهنگ مهدوی را بر جامعه حاکم کنند. این انتظار است که پسندیده و نیکو و مورد نظر امام است.

8. ایجاد فضای مساعد تربیتی در جامعه

محیط مساعد تربیتی، برای تربیت همه جانبه لازم است. اگر جامعه اصلاح نشود، تلاش مربیان به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. جامعه فاسد، افراد را به فساد می‌كشاند. یك نسل مطهّر، نیازمند یك فضای سالم است تا بتواند در آن رشد كند؛ به عبارت دیگر، برای آنكه فرزندان و نسلی منتظر و مطهّر از خود به یادگار بگذاریم، لازم است پیش از آن، خود به این باور برسیم كه می‌توانیم و باید چنین فضای طاهری را مهیّا كنیم. در بستر چنین فضای طاهری است که انجام وظایف عبادی برای نسل جدید امکان پذیر می‌شود. انقلاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یک انقلاب جهانی است، نه یک انقلاب منطقه‌ای و محلی. نمی توان تنها به آموزش و تربیت کودک در خانه و مدرسه همت گماشت؛ در حالی که فضای کشور و جهان، فضایی ضد مهدوی است.

امام رضا علیه السلام در زمان خود با وجود حکامی چون مأمون با تدابیر خود فضای مطهّری را برای نشر فرهنگ اسلام به وجود آورد. به نظر می‌رسد زهد و پرهیزکاری امام بود که این فضای مطهّر را به وجود آورد؛ لذا بر متولیان امر تربیت است که با تمسک به سیره عملی امام، فضایی مطهر را در جامعه به وجود آورند. یکی از روش‌های امام علیه السلام امر به معروف بود که پیوسته آن را به اصحاب سفارش می‌کرد و می‌فرمود:

إذا امتّى تواكلت الأمر بالمعروف والنّهی عن المنكر فلیأذنوا بوقاع من اللّه تعالى؛ (عطاردی، 1406: ج2، ص382) هر گاه امت من امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند، باید در انتظار عذاب پروردگار باشند.

 امام نه تنها مردم را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌كرد، بلکه خود نیز به اجرای این فریضه الهی می‌پرداخت تا فساد و فحشای دشمن را خنثا كند. در کتاب ارشاد ذکر شده است كه على بن موسى علیه السلام در خلوت، مأمون را بسیار نصیحت می‌كرد و از خداوند عز و جل بیم مى‏داد و كارهاى خلافى را كه انجام مى‏داد، تقبیح مى‏كرد (شیخ مفید، 1413: ج2، ص269).

9. آموزش و گسترش مراسم عبادی در جامعه

 از راه‌های تعالی و رشد معنویت و باورهای دینی در خانواده و جامعه، آموزش وگسترش فرایض الهی در جامعه است. در این مورد نیز والدین باید در خانه بكوشند تا انجام فرایض عبادی و فلسفه آن را برای فرزند بیان کنند. در کنار این آموزش، نهادهای تربیتی جامعه چون آموزش و پرورش، دانشگاه، صدا و سیما و رسانه‌های تبلیغاتی هم باید در گسترش تعالیم و فرایض عبادی دین بکوشند؛ برای نمونه می‌توان در جامعه، فریضه الهی نماز را گسترش داد که به گفته قرآن کریم، نماز بازدارنده از فحشاء و منکرات است. امام رضا علیه السلام در بارة فلسفه نماز می‌فرماید:

إنّ علة الصلاة أنها إقرار بالرّبوبیة للّه عزّ و جلّ، و خلع الأنداد و قیام بین یدی الجبّار جلّ جلاله بالذّلة و المسكنة و الخضوع و الاعتراف، و الطّلب للإقالة من سالف الذّنوب، و وضع الوجه على الأرض كلّ یوم إعظاما للّه جلّ جلاله و أن یكون ذاكرا غیر ناس و لا بطر و یكون خاشعا متذلّلا راغبا طالبا للزیادة فی الدّین و الدنیا مع ما فیه من الإیجاب، و المداومة على ذكر اللّه عزّ و جل باللّیل و النهار و لئلّا ینسى العبد سیّده و مدبّره و خالقه، فیبطر و یطغى و یكون ذلك فی ذكره لربّه عزّ و جلّ، و قیامه بین یدیه‏ زاجرا له عن المعاصی، و مانعا له من أنواع الفساد. (عطاردی، همان: ج2، ص155)

از دیگر موارد تاثیرگذار در جامعه می‌توان به همجواری و بودن در محضر قرآن اشاره کرد. تعالیم قرآنی باید به طُرق گوناگون بین افراد جامعه شناخته و عمل شود. امام رضا علیه السلام می‌فرماید:

اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ الْقُرْآنُ یُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ سُکَّانُهُ فِی زِیَادَة؛ (فیض کاشانی، بی تا: ج2، ص220)

برای خانه‌های خود، بهره‌ای از قرآن کریم، قرار دهید؛ زیرا در خانه‌ای که قرآن قرائت شود، گشایش برای ساکنانش فراهم آید و خیرش فراوان شود و اهل خانه در برکت و فزونی باشند.

10. تأکید بر نقش تعقل در جامعه

 عده‏اى بر این باورند كه عبادات، منحصر است در انجام نماز و خواندن نمازهاى مستحب و گرفتن روزه‏هاى واجب و مستحب، بدون آن كه در رمز و راز آن اندیشه كنند، یا در زمان و اوضاع آن تعقل نمایند؛ در حالی که در قرآن بیش از هزار بار، كلمة «علم» و مشتقات آن، كه نشانه بارورى خرد و اندیشه است تكرار شده است و افزون بر هفده آیه به طور صریح انسان را به تفكّر دعوت كرده است. بیش از ده آیه با كلمه «انظروا» (دقت كنید) شروع شده است. بیش از پنجاه مورد كلمه «عقل» و مشتقّات آن به كار رفته است و در چهار آیه نیز قاطعانه به تدبّر در قرآن امر شده است. همچنین از كلمه «فقه» و «تفقّه» و امثال آن بهره گرفته شده است. امام هشتم اصلی‌ترین عبادت را اندیشیدن و بهره‏ورى از خرد مى‏داند و می‌فرماید:

لیست العبادة كثرة الصّیام والصّلوة، وانّما العبادة كثرة التّفكر فى امر اللّه؛ (ابن بابویه، 1378: ج1، ص156)

عبادت، زیادى روزه و نماز نیست؛ بلكه بسیار اندیشیدن در امر خداوند است.

11. ارج نهادن به پرهیزکاری در جامعه

 محمد بن موسى بن نصر رازى می‌گوید: از پدرم شنیدم كه می‌گفت: مردى به حضرت رضا علیه السلام عرض كرد: «به خدا قسم! روى زمین، از جهت پدر، احدى شریف تر از تو نیست» آن بزرگوار فرمود: « پدران مرا تقوا مشرف ساخت و اطاعت خدا، ایشان را بهره‏مند گردانید». مرد دیگرى به آن بزرگوار عرض كرد: «به خدا قسم كه بهترین مردمانى». آن حضرت فرمود: «اى مرد! قسم یاد مكن. بهتر از من كسى است كه نزد خدا تقواى او زیادتر از من باشد و اطاعت خدا را بیش از من رعایت كند. به خدا قسم! این آیه نسخ نشده است: >وَجَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم<. (ابن بابویه قمی، 1378: ج2، ص236)

12. تبلیغات سالم همراه با عمل

 در ارائه دین به مردم، نقش تبلیغات بسیار مهم است. امام رضا علیه السلام می‌فرماید: اگر مردم، معارف دین را از ما می‌شنیدند، عاشق دین می‌شدند. (ابن بابویه، 1403: ص180)

اگر اسلام ناب و صحیح از زبان اسلام شناسی آگاه و دلسوز گفته شود، همه تشنگان را به خود جذب کرده و مکاتب مادی و ضد دینی تعطیل می‌شود؛ چون مردم می‌فهمند که سعادت آن‌ها در سایه دین است.

امروزه کشورهای بزرگ، تحقیقات گسترده‌ای در زمینه اسلام انجام می‌دهند و به طور مرموز با نوشتن کتاب و مقاله و فیلم و نمایشنامه با نام دین، دین را می‌کوبند. وظیفه ما است که با تبلیغات سالم، همراه علم و عمل، به مبارزه با دشمنان اسلام برخیزیم.  

 

   behroozraha

شنبه 23/10/1391 - 12:3
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته