حقوق
۱-تفکر خلاق
انیشتین گفت " جهانی که خلق کرده ایم حاصل طرز تفکر ماست " . هیچ چیز در آینده بدون روش های بنیادی نو اندیشی تغییر نخواهد کرد . اگر بخواهیم دنیای جدیدی خلق کنیم ابتدا باید تفکر خود و زمینه های فکریمان را تغییر دهیم ٪٨٠ مردم واکنشی فکر می کنند. آن ها زحمت می کشند تا چیزی را برطرف کنند. (معمولاً یک مشکل را ! ) ٪٢٠ دیگر متفکران خلاق هستند آن ها عمل می کنند تا چیزی را به وجود آورند. (خلق کنند). متفکران خلاق از پرسش" چه امکانی وجود دارد ؟ "ترقی می کنند . متفکران واکنشی می پرسند " چه چیزی اشتباه است ؟ یا "چه کسی را باید سرزنش کرد؟ " متفکران واکنشی در واکنش و پاسخ به محیط زندگی می کنند . متفکران خلاق فراتر از محیط می روند.
۲-آمادگی برای تحول
شخصی که آمادگی تغییر دارد، از تحول استقبال می کند. آنها مراحل تغییر و چگونگی اثرآن را بر اغلب کارکنان می دانند و در دخیل کردن کارکنان درآن، مهارت دارند . برخی از کارکنان در برابر تغییر مقاومت میکنند زیرا آنها را مجبور میکند از گوشه دنج خود بیرون آیند. یک راهبر می داند چگونه کارکنان را از کنج راحت خود با بزرگی و احترام بیرون آورد. او به افراد کمک میکند به درک مشترکی از گذشته برسند و علت تغییر را دریابند. سپس با ارائه تصویری مثبت از آینده، از طریق فعالیت هایی که همه با آن موافق باشند، آن ها را در جهت درست حرکت می دهد
۳-معمار چشم اندازهای دور
این وظیفه ابتدایی اوست تا محیط پویایی را بسازد که فرهنگ نامیده میشود. فرهنگ روح تعهد است. راهبر یک فرهنگ پیشه ی ماهر است . او پیکره محیطی را میتراشد. کارکنان را تحریک ، تشویق و دعوت می کند تا بهتر از آنچه می توانند باشند . راهبر معمار می داند که توانایی خلق محیطی چالش بر انگیز برای رشد کارکنان بسیار مهم تر از هر توانایی تکنیکی دیگری است .
۴-پیشرفت مداوم
راهبر امروزی به طورمنظم با عقاید کهنه به چالش برمی خیزد و نسبت به یادگیری و اعمال آن آموخته ها در دنیای واقعی پر شور و با حرارت است. او معمولاً سؤال مورد می کند" چه کسانی چیزی را متفاوت از آنچه که برای من معمول است، انجام می دهند و چه چیزی می توانم از آن ها بیاموزم ؟ "
۵-راهبر جدید با اصالت است
این که شما چه کسی و چگونه هستید به اندازه آنچه می دانید مهم است. خودتان را در بالاترین استاندارد ها نگه دارید. چیزی را که از خود انتظار ندارید از دیگران توقع نداشته باشید. دوستدار حقیقت باشید و حقیقت را بگویید. محترم ترین راهبران آنانی هستندکه در تمام کارهایشان راستگو، بیپرده و شفاف اند .
۶-مربی
یک رهبر باید مربی باشد و نه یک توصیه گر . او باید فضا را برای اتفاقاتی که می افتد باز بگذارد. گفته میشود وقتی رهبران به وظیفه خود به درستی عمل کنند کارکنان باور می کنند که کار را خودشان انجام داده اند. رهبران باید به کارکنان کمک کنند تا به مسائل از زاویه دیگری نگاه کنند، سؤالاتی را مطرح نمایند که کارکنان به یادگیری تشویق شوند.
۷-رهبر یک انسان دور اندیش است
به وضوح مستند است که رهبران دور اندیش در بسیج پتانسیل بشری موفق هستند. یک دوراندیش برای جهتمندی انرژی ها، مرکزیت ایجاد میکند. اهداف واضح با چارچوب معین کارکنان را به تصمیم گیری و تلاش وا میدارد. امروزه نیاز به شیوه ی جدید در رهبری به طور مشخص احساس می شود . به سبک وسیاق خودتان به دقت بنگرید و ببینید آیا برای زندگی و راهبری در قرن بیست و یک آماده هستید یا نه .
دوشنبه 27/11/1393 - 13:42
آموزش و تحقيقات
یکی از ویژگیهای جالب مواد نیمهرسانا، که آنها را از مواد رسانا متمایز میکند، چگونگی تغییر مقاومت ویژهی الکتریکی آنها با تغییرات دما است. برخلاف رسانا، در نیمه رسانا افزایش دما موجب کاهش مقاومت ویژهی الکتریکیِ نیمهرسانا میشود. آزمایش ها نشان می دهد ذراتی با بار مثبت و همجرم الکترون نیز در رسانایی الکتریکی نیمهرساناها نقش دارند این ذرات را که جای خالی الکترون ها در هر لایه هستند، حفره می گوییم. علاوه بر افزایش دما، با اضافه کردن مقادیر کمی ناخالصی به مادهی نیمهرسانا نیز میتوان تعداد حاملان بار الکتریکی را به طور قابل ملاحظهای افزایش داد. آلایش نیمهرسانا به دو روش مختلف انجام میشود. یک روش آن است که اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت بیشتر از اتمهای نیمهرسانای ذاتی داشته باشد و روش دیگر آن است که اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت کمتر از اتمهای نیمهرسانای ذاتی داشته باشد.
گفتیم برای توجیه پدیدهی رسانایی الکتریکی در جامدات، دیگر نظریهی کلاسیکِ الکترون آزاد پاسخگو نیست و نظریهی نواری، که مبتنی بر فیزیک کوانتوم است، برای تفسیر این پدیده استفاده میشود. در مقالهی قبل اندکی دربارهی این نظریه صحبت کردیم و با ساختار نواری جامدات رسانا، نارسانا و نیمهرسانا آشنا شدیم. در ادامه مطلب قبلی، در این مقاله دربارهی برخی ویژگیهای مواد نیمهرسانا سخن میگوییم.
برخی ویژگی های نیمه رساناها
یکی از ویژگیهای جالب مواد نیمهرسانا، که آنها را از مواد رسانا متمایز میکند، چگونگی تغییر مقاومت ویژهی الکتریکی آنها با تغییرات دما است. همانطور که میدانیم افزایش دما موجب افزایش مقاومت ویژهی الکتریکی مواد رسانا میشود. علت این پدیده نیز افزایش تعداد و شدت برخورد الکترونهای آزاد با اتمهای در حال نوسان در جسم رسانا است. با افزایش دما، جنبشِ ذراتِ تشکیلدهندهی جسم بیشتر میشود و بنابراین تعداد و شدت برخورد الکترونهای آزاد با اتمهای جسم افزایش مییابد. یعنی الکترونها که حاملان بار الکتریکی در جسم جامد رسانا هستند، برای انتقال بار الکتریکی با موانع بیشتری برخورد میکنند و در نتیجه رسانایی الکتریکیِ جسم کاهش مییابد.
آزمایش نشان میدهد، برخلاف رسانا، در نیمه رسانا افزایش دما موجب کاهش مقاومت ویژهی الکتریکیِ نیمهرسانا میشود. توجیه این پدیده در نیمهرسانا تنها با استفاده از نظریهی نواری امکانپذیر است.
در تصویر 1 ساختار نواری یک نیمهرسانا نشان داده شده است. همانگونه که در تصویر میبینیم در دماهای پایین نوار ظرفیت نیمهرسانا کاملا پُر از الکترون و نوار رسانش کاملا خالی از الکترون است. از این رو نه نوار ظرفیت در رسانش نقشی دارد (چون نوار کاملا پر است و هیچ الکترونی امکان گذار درون نوار را ندارد) و نه در نوار رسانش الکترونی هست تا موجب رسانایی الکتریکی شود. بنابراین در دماهای پایین، نیمهسانا مشابه نارسانا رفتار میکند. با افزایش دما، تعدادی از الکترونهای نوار ظرفیت به نوار رسانش گذار میکنند. بدین ترتیب هم الکترونهایی که در نوار رسانش قرار میگیرند، موجب رسانایی الکتریکی میشوند و هم تعدادی تراز خالی در نوار ظرفیت ایجاد میشود. ازاینرو امکان گذار برای الکترونهای نوار ظرفیت نیز (در همان نوار) فراهم میشود. به بیان دیگر، در این حالت هم نوار رسانش در رسانایی الکتریکی نقش دارد و هم نوار ظرفیت. به همین ترتیب با افزایش دما هم تعداد الکترونهای نوار رسانش بیشتر میشود و هم ترازهای خالی نوار ظرفیت افزایش مییابد. این مسئله سبب افزایش رسانایی الکتریکی نیمهرسانا میشود. اما مسئله به همینجا ختم نمیشود.
آزمایشهای گوناگون نشان میدهد که مقدار جریان الکتریکی در نیمه رسانا بیشتر از آن است که فقط با عبور الکترونها ایجاد شده باشد. این پدیده ایدهی وجود ذرات دیگری را به عنوان حامل بار الکتریکی مطرح میکند. به عبارت دیگر ما تا کنون فقط الکترونها را به عنوان حاملان بار الکتریکی در نظر میگرفتیم، اما آزمایشهای دقیقتر نشان میدهد ذراتی با بار مثبت و همجرم الکترون نیز در رسانایی الکتریکی نیمهرساناها نقش دارند.
این اتفاق با استفاده از نظریهی نواری اینچنین توجیه میشود؛ در نیمهرسانا علاوه بر الکترونهایی که در نوار رسانش قرار میگیرند و در رسانایی الکتریکی نقش دارند، جای خالی ایجاد شده در نوار ظرفیت نیز (که به دلیل گذار الکترونها به نوار رسانش تشکیل شده)، موجب رسانایی الکتریکی میشود.
با گذار الکترون از نوار ظرفیت به نوار رسانش، تعدادی جای خالی الکترون در نوار ظرفیت ایجاد میشود. جای خالی الکترون در نوار ظرفیت را حفره میگوییم. حالا با ایجاد این جاهای خالی در نوار ظرفیت، الکترونهای این نوار هم میتوانند گذار انجام دهند و از تراز انرژی پایینتر به تراز انرژی بالاتر بروند. این مسئله موجب رسانایی الکتریکی میشود.
گذار الکترون از تراز اولیهی خود به تراز خالی، مشابه آن است که بگوییم حفره از تراز بالاتر به تراز اولیهی الکترون گذار کرده است. بنابراین به جای آنکه بگوییم الکترون درون نوار ظرفیت گذار کرده است، میگوییم حفره تراز خود را تغییر داده است. در واقع زیاد بودن تعداد الکترونها، بررسی گذار آنها را دشوار میکند؛ اما چون تعداد حفرهها کم است، در نظر گرفتن آنها سادهتر است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، نحوه تعیین بار حفرههای نوار ظرفیت است. از آنجاییکه حفرهها، برخلاف الکترونها، از تراز بالاتر به تراز پایینتر گذار میکنند؛ قرارداد میکنیم که بار آنها را مثبت در نظر بگیریم.
پس در نیمهرسانا دو نوع حامل بار الکتریکی داریم؛ یکی الکترونهای نوار رسانش و دیگری حفرههای نوار ظرفیت.
آلایش نیمهرسانا
نیمهرسانایی را که ناخالصی نداشته باشد، نیمهرسانای ذاتی میگوییم. در نیمهرسانای ذاتی تعداد الکترونهای موجود در نوار رسانش با تعداد حفرههای موجود در نوار ظرفیت با هم برابرند.
همانطور که متوجه شدیم با افزایش دما میتوان تعداد حاملان بار الکتریکی و در نتیجه رسانایی الکتریکی را در مواد نیمهرسانا افزایش داد. علاوه بر افزایش دما، با اضافه کردن مقادیر کمی ناخالصی به مادهی نیمهرسانا نیز میتوان تعداد حاملان بار الکتریکی را به طور قابل ملاحظهای افزایش داد. منظور از ناخالصی، اتمهای غیرهمجنس با اتمهای نیمهرسانا است. به عمل اضافه کردن ناخالصی به نیمهرسانا، "آلایش نیمهرسانا" میگوییم و نیمهرسانایی را که به آن اتمهای ناخالصی اضافه شده است، نیمهرسانای غیرذاتی مینامند. با افزودن ناخالصی به نیمهرسانا، مقاومت ویژهی الکتریکی آن کاهش مییابد و در نتیجه رسانایی الکتریکی نیمهرسانا به صورت قابل توجهی بیشتر میشود.
آلایش نیمهرسانا به دو روش مختلف انجام میشود. یک روش آن است که اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت بیشتر از اتمهای نیمهرسانای ذاتی داشته باشد و روش دیگر آن است که اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت کمتر از اتمهای نیمهرسانای ذاتی داشته باشد. به عنوان مثال دو نیمهرسانای معروف که در بسیاری از قطعات الکترونیکی استفاده میشوند، عناصر سیلیسیوم (Si) و ژرمانیوم(Ge) هستند که هر دو چهار الکترون ظرفیت دارند. با اضافه کردن مقادیری ناخالصی از جنس فسفر(P) یا ارسنیک(As) که دارای پنج الکترون ظرفیت هستند به سیلیسیوم یا ژرمانیوم، نیمهرسانا را به روش اول آلایش کردهایم. همچنین با افزودن مقادیری ناخالصی از جنس بور (B) یا آلومینیوم (Al) که دارای سه الکترون ظرفیت هستند به سیلیسیوم یا ژرمانیوم، نیمهرسانا را به روش دوم آلایش کردهایم.
نیمهرسانایی را که به روش اول آلاییده میشود، یعنی اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت بیشتر از اتم نیمهرسانا داشته باشد، نیمهرسانای نوع n میگوییم و نیمهرسانایی را که به روش دوم آلاییده میشود، یعنی اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت کمتر از اتم نیمهرسانا داشته باشد، نیمهرسانای نوع p میگوییم.
الف) نیمهرسانای نوع n
با افزودن مقادیر کمی ناخالصی از جنس یک اتم پنج ظرفیتی مانند ارسنیک به نیمهرسانای سیلیسیوم که دارای چهار الکترون ظرفیت هست، نیمهرسانای نوع n تشکیل میشود. همانگونه که در تصویر 2 مشاهده میکنیم، چهار تا از الکترونهای ظرفیت اتم ارسنیک با اتمهای سیلیسیومِ همسایه پیوند تشکیل میدهند و در واقع این چهار الکترون به جای الکترونهای اتم سیلیسیوم، نوار ظرفیت را پُر میکنند.
با ورود ناخالصی به نیمهرسانا، ساختار نواری نیز تغییر میکند و یک تراز انرژی به نام "تراز دهنده" در فاصلهی بسیار کمی، زیر نوار رسانش تشکیل میشود که الکترون پنجمِ اتم ارسنیک در آن قرار میگیرد (تصویر 3). چون فاصلهی این تراز از نوار رسانش بسیار کم است، الکترونهای موجود در آن با جذب مقدار کمی انرژی وارد نوار رسانش میشوند و در رسانایی الکتریکی شرکت میکنند. اتمهای ناخالصی را که یک الکترون اضافی به نوار رسانش میدهند، "ناخالصی دهنده" مینامیم. همانطور که متوجه شدیم در این نوع نیمهرسانا حاملان بار الکتریکی بیشتر از نوع الکترونهای نوار رسانش هستند و از آنجاییکه الکترونها دارای بار الکتریکی منفی (negative) هستند، این نوع نیمهرسانا را نیمهرسانای نوع n مینامیم.
شکل 3- ساختار نواری سیلیسیوم آلایش شده با ارسنیک
ب) نیمهرسانای نوع p
اگر به نیمهرسانایی از جنس سیلیسیوم مقادیر کمی ناخالصی از یک اتم سه ظرفیتی مانند بور اضافه کنیم، مطابق آنچه در تصویر 4 مشاهده میکنیم، سه الکترون اتم بور با اتمهای سیلیسیومِ همسایه پیوند تشکیل میدهند. برای تکمیل شدن پیوند، الکترونهای موجود در نوار ظرفیت نیمهرسانا، جای یک الکترون ناقص را پر میکنند تا پیوند کامل شود. بدین ترتیب یک حفرهی اضافی در نوار ظرفیت نیمهرسانا تشکیل میشود.
در این نوع آلایش، برخلاف نوع قبل، تراز انرژی به نام "تراز پذیرنده" در فاصلهی کمی بالای نوار ظرفیت نیمهرسانا تشکیل میشود؛ بهگونهای که الکترونها با جذب مقدار کمی انرژی و به منظور کامل کردن پیوند اتمی، به این تراز گذار میکنند و موجب تشکیل حفرههای اضافی در نوار ظرفیت نیمهرسانا میشوند.
این نوع اتمهای ناخالصی را که یک الکترون اضافی از نوار ظرفیت میگیرند، "ناخالصی پذیرنده" مینامیم. از آنجاییکه حاملان بار الکتریکی در این نوع نیمهرسانا بیشتر از نوع حفرههای نوار ظرفیت و با بار الکتریکی مثبت (positive) هستند، این نوع نیمهرسانا را نیمهرسانای نوع p مینامیم.
filereader.php?p1=main_c672c7807147fbdaf
شکل 5- ساختار نواری سیلیسیوم آلایش شده با بور
به منظور درک بیشتر اهمیت آلایش نیمهرسانا و تاثیر آن بر میزان رسانایی الکتریکی نیمهرسانا یک مثال ذکر میکنیم. در هر سانتیمتر مکعب از نیمهرسانای ذاتی سیلیسیوم تقریبا 1010 حامل بار الکتریکی وجود دارد. با افزودن تعداد 1015 ناخالصی از جنس اتم آنتیموان (Sb) که یک اتم پنج ظرفیتی است، نیمه رسانای نوع n تشکیل میشود. با این روش مقاومت ویژهی الکتریکی نیمهرسانا از 105 * 2 اهم سانتیمتر به 5 اهم سانتیمتر کاهش مییابد. به بیان دیگر با افزودن مقادیری ناخالصی به نیمهرسانا، مقاومت ویژهی نیمهرسانای غیرذاتی تشکیل شده به اندازهی 104 * 4 برابر کاهش مییابد، که مقدار قابل ملاحظهای است.
دوشنبه 27/11/1393 - 13:39
تاریخ
) اخلاص بسیجی:
بسیجی کسی است که فقط رنگ خدایی را پذیرفته است.
«صبغه الله و من احسن من الله صبغه ـ سوره بقره آیه 138ـ رنگ خدایی بپذیرید، چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟»
امام صادق (علیه السلام) راجع به آیه فوق میفرمایند: «صبغ المؤمنین بالولایه فی المیثاق ـ خداوند مؤمنین را در زمان میثاق به ولایت رنگآمیزی کرده بود.»
امام خمینی (ره) «فرمودهاند: «آن اخلاص و محبت شما (بسیجیان) و آن ایثار در راه خدا، بالاترین ارزش است برای شما».
2) بسیج شجرهی طیبه است:
«الم ترکیف ضرب الله کلمهً طیبهً کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کلّ حین بِإذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون ـ سوره ابراهیم آیات 24 و 25ـ
آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشهی آن ثابت و شاخهی آن در آسمان است. هر زمان میوهی خود را به اذن پروردگارش میدهد و خداوند برای مردم مثلها میزند شاید متذکر شوند.»
منظور از کلمهی طیبه ممکن است کلمهی توحید باشد، و یا اوامر و فرمانهای الهی و یا ایمان و یا اینکه شخص مؤمن (بسیجی) باشد.
ویژگیهای این درخت پاکیزه که منظور همان مؤمن و بسیجی است:
1/2ـ شجره: موجودی است دارای رشد و نمو، نه بیروح، و نه جامد و بیحرکت، بلکه پویا و رویا و سازندهی دیگران و خویشتن.
2/2ـ طیبه: این درخت پاک است و طیب، از هر نظر (منظرهاش پاکیزه، میوهاش پاکیزه، شکوفه و گلش پاکیزه، حتی نسیم آن ...)
3/2ـ این شجره دارای تشکیلات و نظام حساب شدهای است (ردههای مقاومت بسیج).
4/2ـ اصل و ریشهی آن ثابت و مستحکم است بطوری که طوفانها و تندبادها و مشکلات نمیتوانند آن را از جا بر کنند.
5/2ـ و فرعها فی السماء: شاخههای این شجره در یک محیط پست و محدود نیست بلکه بلندِ آسمان جایگاه آن است، (افق فکر آنها محدود به دنیای کوچک نیست).
6/2ـ کل حین: اما نه در یک فصل یا دو فصل، بلکه در هر فصل، یعنی هر زمان که دست به سوی شاخههایش دراز کنی محروم بر نمیگردی.
7/2ـ باذن ربها: میوه دادن او هم بیحساب نیست، بلکه مشمول قوانین آفرینش است و به اذن پروردگارش میوهی خود را به همگان ارزانی میدارد.
امام خمینی (ره): «بسیج شجرهی طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد.»
3) شجاعت و شهامت بسیجیان:
«و لا تنهوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ـ
غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید، پیروزی نهایی از آن شماست ـ آل عمران آیه 139»
امام خمینی (ره) در این خصوص میفرمایند: «آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیهی بزرگ و قلب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان (بسیجیان) که سربازان حقیقی ولیالله الاعظم ارواحنا فداه هستند، میباشد و این است فتح الفتوح».
4) بسیجیان همیشه پیروز:
«و ان جندنا لهم الغالبون»
و لشکر ما در تمام صحنهها پیروزند. (صافات آیه 173)
در آیات 47 از سورهی روم، 40 از سورهی حج، 51 از سورهی غافر و 21 از سورهی مجادله نیز نظیر این مطلب آمده است.
و امام خمینی (ره) فرمود: «افتخار بر رزمندگانی که جبهههای نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطرآگین نمودهاند. فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته و پاسداری از مکتبی میکنند که شکستناپذیر و سر تا پا پیروزی است.»
5) استقامت و پایداری بسیجیان:
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، فتتنزّل علیهم الملائکه... ـ کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند. ملائکه بر آنها نازل میشوند و... ـ فصلت آیه 30»
امام علی (علیهالسلام) در خطبهی 176 نهجالبلاغه میفرمایند: «شما گفتید پروردگار ما الله است، اکنون بر سر این سخن پایمردی کنید، در راهی که فرمان داده استقامت کنید و از دایرهی فرمانش خارج نشوید».
امام خمینی (ره): «به شما (بسیجیان) که با مبارزات خویش، روی ابرقدرتها را سیاه کردید، درود میفرستم و در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامهی کفر و شرک را امضا نمیکنیم».
6) بسیجی تابع ولایت:
«یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله
ای کسانی که ایمان آوردهاید چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید و پیشی مگیرید. حجرات آیهی اوّل»
از جمله شأن نزولی که برای این آیه در تفسیر نمونه ج 22 آمده این است که: حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به هنگام حرکت به سوی «خیبر» میخواست کسی را به جای خود در «مدینه» نصب کند، عمر شخص دیگری را پیشنهاد کرد، آیهی فوق نازل شد و دستور داد بر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیشی مگیرید.
منظور از مقدم نداشتن چیزی در برابر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، پیشی نگرفتن بر آنها در کارها و ترک عجله و شتاب در مقابل خدا و حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است.
در برابر رهبر نباید در هیچ کار و هیچ سخن و برنامهای پیشی گرفت و شتاب و عجله کرد. حتی نباید در مسائل بیش از اندازهی لازم سؤال و گفتگو کرد، باید گذاشت که رهبر خودش به موقع مسائل را مطرح کند.
در تاریخ زندگی حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موارد زیادی دیده میشود که افرادی بر فرمان او پیشی گرفتند، عقب افتادند و از اطاعت او سرپیچی نمودند و مورد ملامت و سرزنش شدید قرار گرفتند. (فتح مکه، داستان حجهالوداع، تخلف از لشکر اسامه و داستان قلم و دوات و...)
7) آگاهی و آمادگی برای جهاد:
«یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم فانفرو ثبات اوانفروا جمیعاً ـ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، آمادگی خود را حفظ کنید و در دستههای متعدد یا به صورت دستهی واحد به سوی دشمن حرکت کنید. ـ نساء آیه 71»
امام خمینی (ره): «امروز روز عاشورای حسینی است، حسینیان آماده باشید، نهراسید که نمیهراسید، کمربندهاتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار بپاخیزید.»
«در هنگام خطر ملتی سر بلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشند.»
و مقام عظمای ولایت فرمودهاند: «همهی نیروهای مسلح باید هوشیار باشند، اما بسیج احتیاج به هوشیاری مضاعف دارد».
و فرمودند: «بسیجیان سلحشور باید همواره آماده و هوشیار باشند تا در مواقع لزوم به وظیفه دفاع مقدس قیام کنند».
يکشنبه 26/11/1393 - 20:25
تاریخ
یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْكُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِكُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَیْرٌ ذلِكَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّكَّرُونَ (اعراف ،26)
«ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم كه اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها ( همه ) از آیات خداست ، تا متذكّر ( نعمتهای او ) شوند!»
پوشش یكی از شئون انسانی است و این شأن انسان به خصوصیات متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط می شود و می توان گفت كه لباس پرچم وجود آدمی است كه از اعتقادات و فرهنگ و آداب و رسوم وی سخن می گوید.
پیدایش لباس منشأهای گوناگونی دارد، منشأ روانی، امنیتی، اجتماعی، اخلاقی و دینی و به خاطر این منشأها و كاربردهای گوناگون آن به عنوان نعمت از آن یاد می شود كه خداوند مثل بقیه نعمت ها به انسان ارزانی داشته و آن را وسیله ای برای پوشش و زیبایی و حفاظت از سرما و گرما و از همه مهم تر، انجام عبادات خداوند قرارداده است.
قرآن، مبحث پوشش را در لابلای آیاتی كه پیرامون آفرینش انسان اولیه «حضرت آدم» آورده است و آن را به عنوان نعمت الهی از طرف خدا معرفی می كند «یا بنی آدم قد انزلنا علیكم لباساً...» و به خاطر همین اهمیت لباس است كه شیطان با وسوسه هایش می خواهد آن را از تن ارزشمند انسان بكند و جدا كند و اگر در این زمینه موفق نشد تلاش می كند تا انسان از مسیر اصلی استفاده صحیح از لباس منحرف شود و راه افراط و تفریط را بپیماید. سفارش و تأكید قرآن و روایات به استفاده صحیح از این وسیله، به ما یادآوری می كند كه شكر نعمت لباس به استفاده صحیح و مناسب از آن نعمت است تا زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی انسان را فراهم كند و تأثیر پوشش صحیح را برآرامش و امنیت بیان نماید.
روایات به این نكته اشاره دارند كه لباس، نماد و سمبل اعتقاد انسان است و زبان گویای اوست كه از سردرون انسان، پرده برمی دارد و حتی نسبت به جنس و رنگ و شكل لباس حساسیت نشان می دهد و رهنمود ارایه می نماید تا ما به اهمیت لباس و پوشش برای انسان پی برده و بدانیم كه انسان با پوشیدن لباس، نشانه ها و نمادهای فرهنگی و اعتقادی خود را به نمایش می گذارد.
آنچه كه از آیات و روایات بر می آید دین مبین اسلام به پوشش و ویژگی های آن اهمیت ویژه ای قائل شده است و هم چنین در اسلام به داشتن لباس باطنی (لباس تقوا)اهمیت بیشتری داده شده است و آن برلباس ظاهری مقدم دانسته شده است. در دین اسلام پرداختن به این لباس ظاهری هم باید وسیله ای برای دستیابی به كمالات وزیبایی های باطنی (تقوا)باشد تا جایی كه لباس ظاهری یك مسلمان نباید با معیار های دست یابی به كمالات انسانی مخالفت داشته باشد. امام علی علیه السلام می فرماید: «بهترین لباس ؛ لباسی است كه تو را از خدا به خود مشغول نسازد.»
اهمیت پوشش در اسلام :
رسول خدا (ص) میفرماید:« آدمیزاد حق دارد (باید) لباسی داشته باشد تا عورت او را بپوشاند؛ نیز میفرماید: پوشش و لباس نشان بینیازی است؛ همچنین میفرماید: تن با سه چیز شاداب و پروریده میشود: بوی خوش و لباس ملایم و نوشیدن عسل.»
امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «لباس، زیبایی را نمایان میسازد؛ نیز میفرماید: لباس پاكیزه غم و اندوه را میزداید و برای نماز نیز لازم است.»
ویژگی های لباس از دیدگاه اسلام :
1. پوشیدن لباسهایی كه مخصوص زنان است، برای مردان و بالعكس پوشیدن لباسهای مخصوص مردان برای زنان، بنا بر احتیاط واجب جایز نیست؛ اما پوشیدن لباسهای مشترك اشكال ندارد و هم چنین پوشانیدن لباسهای مستعمل پسران به دختران یا بر عكس اشكال ندارد.
حرمت این مسأله، علل گوناگونی میتواند داشته باشد. یكی از مهم ترین حكمتهای آن جلوگیری از تشابه دو جنس زن و مرد است؛ زیرا این تشابه به تدریج زیانهای گوناگونی را در خانواده و اجتماع پدید میآورد.
نه تنها زنان نبایستی خود را به شكل مردان دربیاورند بلكه برعكس مردان نیز نبایستی خود را به شكل زنان در آورند.
در روایات متعددی از تشبه زنان به مردان و مردان به زنان نهی شده است.در چندین روایت اشخاصی كه خود را به شكل جنس مخالف در بیاورند یا در رفتار و لباس پوشیدن و ... خود را مانند جنس مخالف كنند مورد لعن خدا و رسول خدا( ص) قرار گرفته اند.( مستدركالوسائل 3 246 9- باب عدم جواز تشبه النساء بالرجال)
در روایتی از نبی مكرم اسلام ص آمده است كه «چهار گروه را خدا از رحمت خویش دور كرده است و خداو رسولش و ملاكه بر آنان لعن می فرستند ...یكی از این گروهها زنانی هستند كه خود را شبیه مردان می كنند »( مستدركالوسائل 13 203 70)
پیامبر فرموده اند:«خدا مردانی را كه شبیه زن میشوند و زنانی را كه خود را شبیه مرد قرارمیدهند ، نفرین كرده است.»
بی شك حرمت تشبیه زنان به مردان و بالعكس به خاطر مفاسدی است كه این كار برای فرد وجامعه در پی دارد.
دوگانگی شخصیتی و بحران هویت یكی از مهم ترین تاثیرات تشبیه به جنس مخالف است كه زمینه انحرافات شخصی، روانی و هم اجتماعی را در پی خواهد داشت.تشبیه به جنس مخالف زمینه ای برای جهت گیری كاركردی شخص و شخصیت فرد بر خلاف جنسیت خود است كه به ناكارآمدی و معطل ماندن استعدادهای شخصی و خدادادی می انجامد. این امر بزرگترین لطمه ای است كه می تواند بر یك فرد وارد شود و مصداق روشنی از دوری از رحمت خداست.
2. عدم تشبه به كفار در پوشش؛ بدین معنی كه مسلمانان در لباس، كفش، كلاه، انگشتر، گردن بند و سایر پوشیدنی ها، خود را شبیه كافران سازند؛ همانند پوشیدن كراوات، پاپیون و لباس هایی با مدل ها و تصاویر مخصوص به كفار كه شعار و مروج فرهنگ آنان است. در روایات، تشبه به كفار در خصوص پوشش مورد توجه قرار گرفته و مؤمنان از آن نهی شده اند.
حضرت علی(ع) می فرماید: «كم می شود كسی خود را شبیه قومی سازد و اندك اندك از آنها نشود.»( نهج البلاغه، كلمات قصار 207)
در حدیثی امام صادق(ع) فرموند: «خداوند عزوجل، به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود: به مؤمنان بگو! پوشش دشمنان من را نپوشند، از خوردنیهای ایشان نخورند و راههای آنان را نپیمایند، كه در این صورت، بسان دشمنان من خواهند بود.» ( من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 252)
3. رعایت آراستگی و پاكیزه بودن
پیامبر اكرم( صلى الله علیه و آله) :«خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاكیزه است و پاكیزگى را دوست دارد »
حضرت علی (علیه السلام) :«آراستگی از اخلاق مومنان است.»
امام صادق (علیه السلام) :«خداوند آراستگی و زیبایی را دوست دارد و از نپرداختن به آن و خود را ژولیده نشان دادن بدش می آید.»
پیامبراكرم (صلى الله علیه و آله) :«لباس سفید و روشن بپوشید كه پاكیزه و پاك تر است.»
پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله) :«خداوند دوست دارد كه وقتی بنده ای برای دیدار دوستش میرود خود را آراسته كند.»
امام صادق (علیهالسلام ):«لباس بپوش وتجمل كن به راستی كه خداوند زیباست وزیبایی را دوست دارد ولی این زیبایی باید حلال باشد .»
4.لباس شهرت نباشد.
پیامبراكرم (صلی الله علیه واله)فرمودند:«كسی كه دردنیا لباس شهرت بپوشد ، خداوند روز قیامت براو لباس ذلت خواهد پوشانید.» (میزان الحكمه جلد 5 ص 306(
لباس شهرت، لباسی است كه پوشیدن آن برای شخص، به جهت جنس پارچه یا رنگ یا كیفیت دوخت یا مندرس بودنش و مانند آن، معمول نبوده و خلاف شأن او به حساب آید؛ به طوری كه اگر آن را در برابر مردم بپوشد، توجه آنان را به خود جلب كرده و انگشت نما می شود. (حضرت آیت الله خامنه ای، اجوبة الاستفتائات، س 1361)
امام رضا (ع)فرمودند:«هر كس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری كند خدا رحمتش را از او باز می دارد.»
5. لباسی كه دارای پوشش كامل باشد.دین اسلام دستور میدهد تا در محیط اجتماع زنان و مردان مبادرت به حفظ پوشش بدنی خود كنند تا زمینههای نگاههای شهوت آلود را از بین ببرند تا از هر لحاظ محیط اجتماع محیطی سالم باشد.
یكی از اصحاب پیامبر میگوید روزی نشسته بودم و لباسم كنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر كه در حال عبور بودند، به من گفتند:« ران خود را بپوشان كه جزء عورت است.»
امام صادق(علیهالسلام) :«پوشیدگی شدید لقمان را از علل حكیم شدن وی میدانند.»
بر همین اساس به زنان و مردان دستور حجاب و پوشش میدهد كه بدن خود را بپوشانند. گر چه در مورد زنان به خاطر ظرافتها و ویژگیهای خاص این دستور مؤكد است. رسول خدا(ص) میفرماید:« برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشكار سازد و اگر مرتكب چنین عملی شد اول اینكه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میكند. دوم اینكه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود. سوم اینكه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میكنند. چهارم: عذاب دردناكی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی كه به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشكار نمیكند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمیسازد و هر زنی كه این كارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد كرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین كرده است.»
امّا این بدان معنی نیست كه مردان هیچ گونه دستوری در رعایت حجاب و پوشش ندارند. بلكه همان طور كه زنان موظف هستند ویژگیهای خاص جنسیتی خود را در اجتماع بروز ندهند، مردان نیز ملزمند محیط اجتماع را آلوده به مسائل جنسی و هوس آمیز ننمایند. به مردان توصیه میشود بدن خود را با لباسهای مناسب بپوشانند. مردان جایز نیستند از لباسهای تنگ استفاده كنند به طوری كه اندامهای آنها را به نحوی نمایان كند كه موجب تحریك و ایجاد مفسده شود. هم چنین لباسهای آستین كوتاه در صورتی كه سبب مفسده باشد یا به طوری كوتاه و زننده باشد كه موجب تحریك شهوات در اجتماع گردد برای مردان حرام است.
در یك روز بارانی حضرت علی(علیهالسلام) با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در بقیع بودند كه زنی سوار بر الاغ از آنجا عبور میكرد. ناگهان پای الاغ در چالهای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت كند. سپس فرمودند: ای مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا كه از پوشانندهترین لباسهای شماست. و بهوسیلهی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت كنید. (البته باید توجه داشت كه پیامبر، شلوار را به عنوان مكمل پوشش مطرح كردند، نه جایگزین پوشش!)
پیامبر سه بار فرمود :«خدایا ! زنان شلوار پوش را بیامرز . اى مردم ! شلوار بپوشید كه شلوار پوشاننده ترین جامههاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بیرون مىآیند با شلوار حفظ كنید.»
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:« هلاكت زنان امت من در دو چیز است: «طلا و لباس نازك».( شیخ مفید، امالی)
حضرت علی(ع) فرمودند:« بر شما باد بر پوشیدن لباس ضخیم؛ چرا كه هركس لباسش نازك باشد، دینش نازك است.»
امام صادق(ع) میفرمودند:«سزاوار نیست زن مسلمانی، لباسی بپوشد كه بدن وی را نمیپوشاند»
6. غصبی نباشد. پوشیدن لباس غصبی جایز نیست و شرعاً حرام است و نماز در آن نیز باطل است.(توضیح المسائل (امام) ، مسئله 815)
7.لباس مهیج نباشد.
پوشیدن هرگونه لباسی كه عرفاً مهیج است و جلب توجه نامحرم می كند حرام است چه برای زن و چه برای مرد.(امام، با استفاده از استفتاء از كتاب احكام بانوان، ص37)
مهیج بودن لباس خواه به خاطر رنگ آن باشد یا مدل آن یا جنس لباس و یا هر چیز دیگر باشد، لذا گاهی ممكن است. روسرى، مانتو، و مقنعه یا كفش خانمی بگونه ای باشد كه جلب نظر نامحرم كند و مهیج باشد كه در این صورت پوشیدن آن جایز نیست.(امام، اراكى، بهجت، خامنه اى، سیستانى، فاضل، گلپایگانی و مكارم)
رنگ لباس
دین مبین اسلام به طور ظریفی اثرات حداقل و ضعیف را در نظر دارد و اینكه این اثرات ضعیف چه مثبت و چه منفی در صورت تكرار میتوانند منجر به تأثیر كلی و محسوس گردند؛ لذا در همین رابطه دستورات خاصی در مورد رنگ لباس داده است.
رنگها آنچنان در روح و روان آدمی اثر می گذارد كه موجب تغییر رفتار وی میشوند و این نوع تغییر به تحول در خصوصیات و شخصیت افراد منجر میگردد، یك رنگ بخش میانی مغز را تحریك میكند و در نتیجه بر اعصاب و روان انسان اثر می گذارد .
دین مبین اسلام به طور ظریفی اثرات حداقل و ضعیف را در نظر دارد و اینكه این اثرات ضعیف چه مثبت و چه منفی در صورت تكرار میتوانند منجر به تأثیر كلی و محسوس گردند؛لذا در همین رابطه دستورات خاصی در مورد رنگ لباس داده است.
انسان و رنگ زیر مجموعهای از نظام كل و جهان میباشند،لذا انسان و رنگ و طبیعت دائماً در تعامل با هم بوده و در نهایت انسان محصور در چهار دیواری طبیعت را تحت تأثیر قرار میدهند. از جهت رنگ شناسی تعادل روانی زمانی در انسان به وجود میآید كه ارتباط بین انسان،رنگ و طبیعت متعادل باشد در آن صورت اثر مثبت بر روح و روان انسان خواهد گذاشت و در غیر این صورت با عدم جایگزینی صحیح رنگ در مكان خاص خود و به كارگیری نادرست آن در محیطهای انسانی صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد خواهد آمد. (رنگ و تربیت، صفحات ۱۵ الی ۲۵)
رنگ حجاب
به طور كلی رنگهای روشن اثر تحریكی زیادی دارند و به همین جهت رنگهای نزدیك به سفید علاوه بر افزایش فعالیت عمومی بدن باعث پیشرفت كار و فعالیتهای شغلی و حرفهای می گردند و برعكس رنگ های تیره نظیر:سرمهای و آبی و سیاه به جهت كاهش انعكاس نور،اثر محرّك كاهندگی داشته و باعث كم شدن فعالیت میشوند به همین جهت است كه در هر محیطی متناسب با آن باید رنگ مناسب استفاده شود.
آنچه از روایات اسلامی به دست میآید اینكه جمال و زیبایی امری پسندیده است و به همین قیاس استفاده از لباس زیبا به عنوان یك نعمت الهی شایسته محسوب می گردد. از حضرت علی( علیه السلام )روایت شده است:«ان اللّه جمیل و یحب الجمال و یحب ان یری نعمته علی عبده؛ خدا جمیل است و جمال را دوست دارد، دوست دارد كه نعمت خود را بر بنده خود بیند».( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۱۸، ص ۶۵)
«اظهارالنعمة احب الی الله من صیانتها فایاك ان تتزین الا فی احسن زی قومك؛ اظهار نعمت باری تعالی در نزد خدا محبوب تر است از نگاهداری آن نعمت،پس برحذر باش كه لباسی بپوشی مگر اینكه در بهترین پوشاك قوم خود باشی».( همان،ص ۷۱)
در روایتی از پیامبر اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم )آمده است:«حسنوا لباسكم و اصلحوا رحالكم حتی تكونوا كانّكم شامة فی الناس»( همان، ص ۶۳(
پیامبر اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم )در یك بیان كوتاه ارتباط سه گانهای كه میان شكل، رنگ و بوی لباس باید برقرار باشد را بیان فرمودهاند. عبارت«حسنوا» اشاره به زیبایی شكل لباس دارد،«اصلحوا» اشاره به رنگ لباس دارد، رنگ آن به گونه ای باشد كه ضمن ارتباط با شكل لباس، پوشنده لباس با محیط نیز تناسب داشته باشد و«شامّه» اشاره به عطر و بو دارد، در واقع نتیجه«حسنوا» و «اصلحوا» میباشد.( همان،ص ۷۱)
اگر همین روایت پیامبر اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم )را ملاك برای حجاب قرار دهیم. حسنوا و اصلحوا بودن پوشش،آن است كه رنگ و شكل آن به گونهای جذّاب كه توجه دیگران(مردان) را به خود جلب نماید،نباشد؛زیرا هدف از حكم حجاب پاكی و طهارت قلب انسان از هرگونه هیجانات و توجهات شهوت آلود است و این امر مكرر در آیات حجاب آمده است كه«ذلك ازكی لهم، ذلكم خیر لكم، ذلك ادنی این یعرفن فلا یؤذین، ان یستعفن خیر لهم، ذلكم اطهر لقلوبكم» و اگر دستوراتی در مورد نوع پوشش یا سخن گفتن و راه رفتن زنان آمده است،همه تأمین كننده سلامتی قلبی و طهارت باطنی زنان و مردان و نهایتاً سلامت و سعادت جامعه میباشد.
اكنون با توجه به حكمت و فلسفهی این حكم الهی این سؤال مطرح می گردد كه چه رنگی برای حجاب جایز است؟! آیا میتوان از رنگی غیر از سیاه استفاده نمود؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: در روایات اسلامی ضمن توصیه به استفاده از رنگهای سبز و زرد و سفید برای لباس سخنی در باب رنگ پوشش حجاب نیامده است.
اما آنچه منطقی و معقول است اینكه رنگ پوشش حجاب به گونهای باید باشد كه اثرات تحریك كنندگی و برانگیزاننده شهوت نداشته باشد و بر این اساس و با توجه به اثرات روانی رنگها تنها استفاده از رنگهای سرد برای پوشش حجاب شایسته است. رنگ هایی چون: سبز، آبی، خاكستری و اگر بانوان بیشتر از رنگ سیاه استفاده می نمایند به آن جهت است كه رنگ سیاه از نظر روانی فعّال نیست و توجّه دیگران را به خودجلب نمیكند، لذا استفاده از آن توسط بانوان باعث عدم توجه جنس مخالف میگردد.
يکشنبه 26/11/1393 - 20:24
اخلاق
بوعلی سینا می گوید: کسی که عهده دار تربیت کودکان می شود باید حداقل این خصوصیات را دارا باشد:
1- خردمند باشد: یعنی مهمترین خصیصه معلمی را که دانایی است دارا باشد و بر آنچه که آموزش می دهد تسلط علمی داشته باشد و بتواند پاسخگوی سوالات دانش آموزان باشد.
2- دیندار باشد: از دیدگاه تربیت دینی علی رغم اینکه بر دانایی معلم تاکید می گردد، با این وجود آن را شرط کافی برای نشستن بر کرسی معلمی نمی داند بلکه آنچه که معلم را الگو و سرمشق رفتاری دانش آموزان قرار می دهد، ادب، اخلاق و تقوای اوست. بنابراین منظوراز دینداری و دارا بودن این خصوصیات عالی، رفتاری است که لازم است شخصیت و منش معلم به آنها آراسته گردد.
3- آشنا با تربیت کودک باشد: بدون شناخت ویژگی های رشد و نیازها و خواسته های کودک در مراحل مختلف سنی و بدون آشنایی با چگونگی شکل گیری مفاهیم در ذهن کودک و دیگرابعاد شخصیتی او امکان تعلیم و تربیت وجود نخواهد داشت. معلم باید کودک را بشناسد و راههای تامین نیازهای عاطفی، اجتماعی وعقلی او را بفهمد.
4- باوقار و سنگین باشد: شغل معلمی به مانند دیگر شغل ها نیست، او با کرامت انسان سروکار دارد. اگر با وقار و با هیبت نباشد در چشم دانش آموزان کوچک جلوه می کند، در این صورت احترام و اعتماد از او سلب می شود. وقار و سنگینی و برخوردهای همراه با ادب و بیان سخنان حکیمانه، معلم را در نزد دانش آموزان بزرگ و قابل اعتماد می سازد و به عنوان الگو و تکیه گاه دانش آموزان محسوب می گردد.
5- با مروت باشد: این ویژگی نیز از این جهت مهم است که معلم با خردسالان و کودکان سروکار دارد، کسی که سخت دل و سنگدل است، نمی تواند با روحیه لطیف و ظریف کودک ارتباط برقرار کند. دل معلم باید نرم و به اصطلاح رحم دل باشد و از آنجایی که کودکان به علت کمی تجربه و کوچکی ظرفیت روانی خطاهای بسیاری را مرتکب می شود، معلم باید دارای روحیه گذشت و اغماض باشد و مروت و مردانگی را در مواقع لزوم و برای تادیب کودک در نظر داشته باشد.
6- پاکدامن باشد: این اصل از آنجا ناشی می شود که کودکان به معلم خود بسیار اعتماد دارند و هرگز در عفت و پاکدامنی او شک نمی کنند، لذا معلم باید از این اعتماد دانش آموزان در جهت تادیب آنها بهره جوید و حتی در اندیشه خود آنچه را که خلاف عفت و پارسایی است، نگذارند. فراموش نکنیم کوچکترین خلاف معلم در این راستا ضربه ای بر پیکره کودک می زند که قابل جبران نخواهد بود.
7- نظیف باشد: این اصل از این یافته روانشناسی ناشی می شود که کودکان قبل از آنکه به مرحله تفکر منطقی و تفکر انتزاعی برسند در مرحله حسی- حرکتی قرار دارند؛ یعنی ابزار شناختشان از جهان حواس آنهاست. کودکان دبستانی افراد را از وضع ظاهرشان ارزیابی می کنند، در واقع معلمی که سر و صورت و لباسش مرتب، تمیز و شیک است در نظر کودکان فردی بزرگ و قابل احترام است و فردی که تمیز و نظیف نباشد، از او دوری می کنند و حرفهایش را جدی نمی گیرند و اگر کودکان او را الگوی خود قرار دهند، کودکانی بار خواهند آمد که نسبت به نظافت و بهداشت فردی بی مسئولیت خواهند بود.
8- راه معاشرت را بداند: این ویژگی از اصل تفاوت های فردی ناشی می گردد. روانشناسی امروز در شناخت توانمندی های روحی و روانی آدمی معتقد است که افراد دارای الگوهای متفاوتی در رفتار هستند، زیرا محیط ژنتیکی و محیط اجتماعی کودکان و پایگاه های فرهنگی واقتصادی آنان با یکدیگر متفاوت است. حتی کودکان دوقلوی همسان با هم برابر نیستند. بنابراین معلم باید بداند که با هر کودک چگونه باید برخورد و معاشرت نماید. نسخه یکسان پیچیدن برای همه در سیستم تعلیم و تربیت جواب نمی دهد. از طرف دیگر معلم باید بداند که کودک را چه وقت تشویق و چه وقت تنبیه کند و زمان و مکان مناسب برای تعلیم و تربیت را بشناسد
يکشنبه 26/11/1393 - 20:22