تبیان، دستیار زندگی

گویند که غروب خورشید غم انگیز است اما هیچ غروبی غم انگیز تر از غروب تنهایی نیست زندگی زیباست اما نه به زیبایی حقیقت حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی جدایی سخت است اما نه به سختی انتظار مراقب شادی توام همچنان که تو پاسبان شادی منی در آرامش نخواهم بود اگر در آرامش نباشی به چشمانم می نگری و روحم می خندد ، گرما ، و امنیت و شادی را حس می کنم . نزدیک منی و دنیای من هیچ کم ند ارد ... آن گاه که عشق تو را می خواند.

چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن . . . برای دیگران چون كوه بودن ولی در چشم خود آرام شكستن . . . برای هر لبی شعری سرودن ولی لبهای خود همواره بستن . . . به رسم دوستی دستی فشردن ولی با هر سخن قلبی شكستن . . . به نزد عاشقان چون سنگ خاموش ولی در بطن خود غوغا نشستن

گفت پنج وارونه چه معنا دارد ؟? خواهر كوچكم این را پرسید? من به او خندیدم? كمی آزرده و حیرت زده گفت? روی دیوار و درختان دیدم? بازهم خندیدم? آنقدر خنده برم داشت كه طفلك ترسید? بغلش كردم و بوسیدم و با خود گفتم? بعدها وقتی غم? سقف كوتاه دلت را خم كرد? بی گمان می فهمی? پنج وارونه چه معنا دارد

پایان رنگ آبی شبی سیاه و تار است عشق به رنگ قرمز « همیشه افتخار است g h e r m e z e t e

امسال هم میریم برا قهرمانی ........... 1 2 3 پرسپولیس

چه دعایی كنمت بهتر از این ، خنده ات از ته دل، گریه ات از سر شوق

زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟ شوهر: آره، خوب یادمه، گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم. زن: خوب، پس چی شد؟ شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه. زن: کیو خوشبخت کردی؟ شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه

 امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد گفتگو با دل دیوانه عجب صفایی دارد همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت باز این یار قدیمی چه وفایی دارد .

حالا چی عشق من باز تنهایی انگار ،کجا رفتن اون همه یار؟ که می گفتی جون می دن واست هزار, نه صد هزار بار ،حالا چی عشق من ببین کیو می بینی واسش افسانه بچینی که قشنگ و نازنینی و چنانی و چنینی .......