• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 178
تعداد نظرات : 221
زمان آخرین مطلب : 5038روز قبل
محبت و عاطفه

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشی اش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد.

سه شنبه 1/5/1387 - 10:28
ادبی هنری
مانند زودپز باش . هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن...
سه شنبه 1/5/1387 - 10:27
دعا و زیارت
جایی در پشت ذهنت بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز است....
سه شنبه 1/5/1387 - 10:26
دعا و زیارت
از عرش صدای ربنا می آیدآوای خوش خدا خدا می آیدگویند گشوده شد باب برکاتبر احمد و محمود و محمد صلواتاللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سه شنبه 1/5/1387 - 10:25
دعا و زیارت

مشكلاتت رو با مداد بنویس و بعد پاك كن را در اختیار خدا بگذار..............

دوشنبه 10/4/1387 - 12:12
دعا و زیارت

یا ایتها النفس المطمئنه، سلام بر تو ای امام امت و سلام بر دل های سرشار از عشق به تو. سلام بر شهیدان راهت که لاله های باغ تو بودند.

ای کوه استوار که بادها تو را نلرزاند، ای پیشوای میلیونها خواستار برپایی جمهوری اسلامی، به یاد تو و از غم تو در سینه ام غمی بزرگ پنهان کرده ام.

آخر، من هم دوست داشتم دیدارت را. وقتی روی ایوان جماران می آمدی، و دست های مشتاق، گره می خورد و نغمه سر می داد: «روح منی خمینی ... بت شکنی خمینی ...» . آن حسینیه ساده را دیده ام و جای خالی تو را هم. دست تو مانند دست پدری، از دور، همه را نوازش می کرد. در سینه چه داشتی؟ قلبت از چه جنسی بود که از پای در نمی آمدی و ترس را نمی شناختی؟ قلبت از چه جنسی بود که در مقابل دشمن چنان استوار و راسخ بودی ولی کودکان یتیم، دلت را می لرزاندند و تعداد غنچه های باغچه را می دانستی؟

ما فرزندان توییم، فرزندان انقلاب تو. قسم به عشقی که در سینه به تو و جانشین تو، حضرت آیت الله خامنه ای داریم، نخواهیم گذاشت انقلاب تو، انقلاب ما، به دست نا اهلان و نا محرمان بیفتد.

دوشنبه 10/4/1387 - 9:34
طنز و سرگرمی

درس من درس حساب است وکتاب  

 درس عشق وعاشقی یک عشق ناب

درس جمع عشقها تفریق غم

ضرب شادی ها اگر چه بیش وکم

درس تقسیم محبت در جهان

جذر از کینه گرفتن هر زمان

درس من رسم محیطی با صفاست

یک مساحت طول وعرضش از وفاست

درس من خط عمود وقائمه

گفتن حق هر زمان بی واهمه

 درس من صحبت زکار مثبت است

نهی از منفی نمودن صحبت است

درس بردار صحیح از ابتدا

سمت مثبت رفتن تا انتها

دوشنبه 10/4/1387 - 9:28
طنز و سرگرمی
 

 باز هم خواب ریاضی دیده ام / خواب خطهای موازی دیده ام

خواب دیدم می خورم ایگرگ زِگون / خنجر دیفرانسیل ها گشته کند

از سر هر جای گشتی می پرم / دامن هر اتحادی می درم

دست و پای بازه ها را بسته ام / از کمند منحنی ها رسته ام

گاه در زندان قدر مطلقم / گه اسیر زُلف حد و مشتقم

گاه خطها را موازی می کنم / با توان ها نقطه بازی می کنم؛

ناگهان دیدم توابع مرده اند / پاره خطها، نقطه ها پژمرده اند

از لُگ و بسط و نیر آثار نیست / ردپایی از خط و بردار نیست

کاروان جذرها کوچیده اند / استخوان کسرها پوسیده اند

هیچ کس را زین مصیبت غم نبود / صفرصفرم هم دگر مبهم نبود؛

 آری آری، خواب افسون می کند / غصه ها را از سینه بیرون می کند،

مردم زین ایکس و ایگرگ داد داد / روزهای بی ریاضی یاد باد

دوشنبه 10/4/1387 - 9:27
دعا و زیارت

خدایا نمی دونم چرا وقتی خوشحالم ازت دور میشم و یا وقتی خوشحالم بات راحت نیستم انگار همیشه باید درد و مرض بگیرم تا دوباره در خونت بیام خدا

خدایا خودت شاهد بودی که تو سخت ترین دوران زندگیم شاد بودم چون تو با من بودی قوی بودم چون احساست کردم همینقدر که احساست کردم راضی بودم خدا تو هیچوقت مثل نبودی هیچوقت تنهام نذاشتی هیچوقت ترکم نکردی خدایا ازت می خوام به من حسی عنایت کنی که همیشه تو رو در کنار خودم حس کنم.

نگاهی بم بدی که جز عظمت و زیباییت چیز دیگه ای نبینم

خدایا من خیلی کوچیکم و تو خیلی بزرگی چی میشه از دریای کرمت منو بی نیاز کنی خدایا ازت میخوام کا حال منو مثل روزهای ماه رمضون مثل روزهای اعتکاف عوض کنی خدایا دلم میخواد همه چیزمو بگیری فقط همیشه حال اون لحظه آخر اعتکاف رو داشته باشم .

خدایا می خوام گوشی داشته باشم که جز صدای مناجاتت چیز دیگه ای رو نشنوه  گوشی که جز صدای قرآن و حدیث رو نشناسه خدا میدونم که با شکسته هایی میدونم که با پاکان و اهل بهشتی ولی خدا تا کارنامه ام از این سیاه تر نشده خودت کمکم کن بیا و خدایی کن دستم رو بگیر

 در امتداد ثانیه ها (ادامه دارد)...

دوشنبه 10/4/1387 - 9:23
دعا و زیارت
 

گر بنا باشد به جرم معصیت دوزخ روم كاش نام سینه زن،مولا نمی دادی مرا 

 گر كه نیت بود از اول مرا آتش زنی كاش مهر حضرت زهرا(س) نمی دادی مرا

عبد شیطان گر بنا باشد شوم محشور،كاش بندگی زینب كبری(س) نمی دادی مرا

قصد تو گر رحمتو احسان بخشیدن نبود،شوق دیدار شب احیاء نمی دادی مرا

لطف تو گر شامل حال خراب دل نبود جلوه از آن یار خوشسیما نمیدادی مرا 

دوشنبه 10/4/1387 - 9:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته