• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 256
تعداد نظرات : 66
زمان آخرین مطلب : 5984روز قبل
ادبی هنری

جهان به کا م من اکنون شود که دورزما ن------ مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

می گویند: یکی ازافتخارات پیامبر اکرم(ص)این است که قبل ازاینکه رسول خدا با شد بندة خداست.(اشهد ان محمد عبده ورسوله).

براستی که بنده خدا بودن یعنی آرامش داشتن- یعنی آزاد بودن ازهمه چیز، یعنی به کام بودن جهان.ای کاش که دورزمان ما را نیز به بندگی بیندازد.

                                      با تشکر- آریوبرزن

چهارشنبه 29/1/1386 - 22:55
ادبی هنری

حافظ زدیده دانه اشکی همی فشان------ باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

حافظ درجای دیگرمی گوید:

بکن معامله ای وین دل شکسته بخر------- که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

واقعیت این است که خداوند خریدار دل شکسته است.چرا که تا وقتی خوشحال وسا لم وبی نیاز هستی، یاد خداوند نمی کنی.اما وقتی که گرفتار می شوی(به هردلیل)خدا را صدا می زنی.

چیزی که ما را به خدا وصل می کند دانة اشک ویا دل شکسته است.

                                           با تشکر- آریوبرزن

چهارشنبه 29/1/1386 - 22:53
ادبی هنری

هرگزنمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق------- ثبت است برجریده عالم دوام ما

افلاطون می گوید: دونوع عشق داریم- عشق بازاری—عشق آسمانی.

درهردوعشق میل به دوام وجاودانگی وجود دارد.درعشق بازاری با ازدواج شروع می شود وباتولد فرزند دوام می یابد.اما درعشق آسمانی اثری متولد می شود که نام عاشق را برجریده عالم ثبت می کند.نام اوهمیشه درذهن ویاد مردم باقی می ماند.

                                     با تشکر- آریوبرزن

چهارشنبه 29/1/1386 - 22:52
ادبی هنری

حافظ نه غلامی است که ازخواجه گریزد------ صلحی کن وباز آی که خرابم زعتابت

اگربگوییم که شعرحافظ تفسیرقرآن است، سخنی به گزاف نگفته ایم. وبراستی شعرحافظ، ادّعای اورا که می گوید قرآن را با چهارده روایت حفظ بوده، ثابت می کند.

وقتی که انسان کارخطایی می کند ودرکار خطای خود اسرارهم می کند، آنوقت است که خدا ازاو روی برمی گرداند .دراین حا ل برگشتن امکان ندارد تا اینکه خداوند طرف انسان برگردد که به آن توبه می گویند وهمین است که حافظ می گوید :صلحی کن وباز آی.

درکل معنی شعراین است که حافظ بنده ای نیست که خدا را برحرف بپرستد که اگرخیری به اورسید دلش آرام گیرد واگرشرّی به اورسید(به خاطراعمالش) روی برگرداند.

                                    با تشکر- آریوبرزن

چهارشنبه 29/1/1386 - 22:51
خاطرات و روز نوشت

حافظا می خورورندی کن وخوش باش ولی------ دام تزویرمکن چون دگران قرآن را

بسیاری ازمردم براین باورند که حافظ دراین بیت اجازة خوردن شراب را صادرکرده است.

درحالی که حافظ دراین بیت به شدّت می را بد دانسته است.به اعتقاد من حافظ خواسته است بگوید که دام تزویرکردن قرآن، ازخوردن می که بسیارزشت ونا پسند است، بدتراست.واین مسئله خباثت می را ازنظرحافظ می رساند.

درثانی وقتی که یک انسان مومن معمولی خوردن می را کاری حرام می داند، چطورباورکنیم که حافظی که قرآن را با چهارده روایت حفظ است، خوردن می را حلال می داند؟

آیا اینکه بگوییم حافظ می، می خورده ویا با خوردن می مخالف نبوده، توهین به حافظ نیست؟

                                      با تشکر- آریوبرزن

چهارشنبه 29/1/1386 - 22:49
خاطرات و روز نوشت

حدیث ازمطرب ومی گوورازدهرکمترجوی---- که کس نگشودونگشاید به حکمت این معما را

مطرب یعنی به طرب در آورنده، یعنی کسی که دیگران را با اعمال ورفتارخود به طرب وشادی وا می دارد .

منظوراینکه حرفها یی که باعث خوشحالی می شود، بزن ودنبال رازورمزدنیا نباش چرا که تا به حال کسی نتوانسته این معمای رازخلقت را کشف کند وبعد ازاین هم کسی نمی تواند این معما را حل کند.پس بیهوده خودت را به زحمت نینداز.

                                      با تشکر- آریوبرزن

چهارشنبه 29/1/1386 - 22:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته