تبیان، دستیار زندگی

و اذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا و اذا خلا بعضهم الي بعض قالوا ا تحدثونهم بما فتح الله عليکم ليحاجوکم به عند ربکم ا فلا تعقلون (76)  

ای پیامبر! این کسانی که تحریف می کنند، وقتی به مؤمنین می رسند می گویند:

«ایمان آورده‏ایم.» ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت می‏کنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده،) می‏گویند: «چرا مطالبی را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو می‏کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمی‏فهمید؟!»

ا فتطمعون ان يؤمنوا لکم و قد کان فريق منهم يسمعون کلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون (75)  

آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‏ای از آنان، سخنان خدا را می‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‏کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!

تا آیۀ 74 خداوند داستانهایی ازبنی اسرائیل را تعریف می کند. دراین آیه طرف سخن خداوند، پیامبر(ص)است. خداوند به پیامبرمی گوید: آیا طمع داری که یهودیان به توایمان بیاورند؟ وبقیۀ آیه!

تحریف کردن، همین الان هم وجود دارد. آن طورنیست که فکرکنیم درزمان یهودیان ویا چند صد سال پیش تحریف بوده است! عده ای که نسبت به دین خود تعصب دارند ومی خواهند دینهای دیگررا ازبین ببرند ویا اینکه دینهای دیگررا خراب کنند، هنوزهم تحریف می کنند. متاسفانه ما مسلمانان هم با رفتاروکردارخود به آنها کمک می کنیم. به خاطررفتاروکرداروگفتارما مسلمانان است که بندیکت شانزدهم به خود اجازه می دهد بگوید: اسلام دین خشونت است.  

لازم به ذکراست که این تحریف، ربطی به تحریف نشدن قران ندارد.

داستانی ازیک تحریف  که مربوط به چند ماه پیش است برایتان تعریف کنم.

شخصی مسیحی دریکی ازکانالهای ماهواره درمورد اینکه اسلام دینی دروغین است صحبت می کرد. اوبا زیرکی خاصی ازآیۀ 67 سورۀ آل عمران سوء استفاده کرده ومی گفت:

قران می گوید: ابراهیم یهودی ومسیحی نبود ولی مسلمان بود.

ابراهیمی که قبل ازموسی وعیسی آمده، نه یهودی است ونه مسیحی! آن وقت همین ابراهیم می آید ومسلمان می شود. آن هم اسلامی که بعد ازیهودیت ومسیحیت آمده است. خوب اگرابراهیم می خواست دینی داشته باشد، یهودیت را برمی گزید که اولین دین بعد ازاوبوده است.

خوب من وشما هم این حرف را تأیید می کنیم. چطورابراهیم یهودی نبوده، مسیحی هم نبوده، بعد آمده مسلمان شده؟ اگراین آیه به این صورت معنی شود، حرف آن مسیحی درست است. اما آیه معنی دیگری دارد. وآن اینکه: ابراهیم یهودی ومسیحی نبود ولی تسلیم خدا بود.

ببینید این دومعنی چقدربا هم فرق دارند. واین یک تحریف زیرکانه است. دشمن ازهرترفندی برای پیش بردن مقاصد خود استفاده می کند. ما مسلمانان باید هوشیاروبیدارباشیم که متاسفانه، نیستیم.      

« ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهي کالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة لما يتفجر منه الانهار و ان منها لما يشقق فيخرج منه الماء و ان منها لما يهبط من خشية الله و ما الله بغافل عما تعملون» (74)

پس سخت شد دلهایتان بعد ازآن، همچون سنگ ویا سخت ترازسنگ!    

خداوند دراین آیه می گوید:

این معجزه را نشان شما دادیم تا دلهایتان نرم شود وایمان بیاورید ولی نه تنها نرم نشد بلکه مثل سنگ سخت شد وحتی ازسنگ هم سخت ترشد. به خاطراینکه سنگ را لااقل می توان به مرورزمان سوراخ کرد تا آب ازآن جاری شود. ویا اینکه می توان سنگ را شکافت وازآن چشمه جاری کرد. وحتی سنگ هست که ازترس خدا فرومی ریزد.(مثل کوه طور) وبدانید که خدا ازاعمال شما غافل نیست.

این آیه را می توان عمومیت داد مبنی براینکه بسیاری ازما آدمها دل هایمان همچون سنگ سخت است. وحتی دربعضی مواقع ازسنگ هم سخت ترمی شود.                    می گویی نه!!! 

امشب بنشین درخانه وسعی کن ازترس خدا گریه کنی! البته به شرطی که غم قبلی ویا مشکل دنیوی ویا هرچیزی که دراین دنیا اشک انسان را درمی آورد نداشته باشی!

اگرتوانستی ازترس خدا گریه کنی بدان که خوب دلی داری وقدرش را بدان. اگرنتوانستی، بدان که دلت سنگ شده وشاید هم سخت ترازسنگ! فکری بکن! 

« فقلنا اضربوه ببعضها کذلک يحي الله الموتي و يريکم آياته لعلکم تعقلون» (73)

خداوند مستقما"به بنی اسرائیل می گوید:

قسمتی ازگاورا به مقتول بزنید. این چنین خدا مردگان را زنده می کند وآیاتش را به شما نشان می دهد شاید که فکرکنید.  

« و اذ قتلتم نفسا فاداراتم فيهاو الله مخرج ما کنتم تکتمون» (72)  

وهنگامی که شخصی را کشتید ودررابطه با آن به نزاع پرداختید وخداوند آنچه را مخفی می داشتید، آشکارمی سازد.

« قال انه يقول انها بقرة لا ذلول تثير الارض و لا تسقي الحرث مسلمة لا شية فيها قالوا الآن جئت بالحق فذبحوها و ما کادوا يفعلون» (71)  

حضرت موسی (ع) گفت:

خداوند می گوید: گاوی که نه برای شخم زدن رام شده ونه برای زراعت آبکشی کند. ازهرعیبی برکنارباشد.

قوم گفتند:

الان حق مطلب را آوردی.

سپس گاوی با آن مشخصات پیدا کرده وسربریدند. درحالی که مایل به انجام آن نبودند.

« قالوا ادع لنا ربک يبين لنا ما هي ان البقر تشابه علينا و انا ان شاء الله لمهتدون» (70)

وبازقوم بنی اسرائیل گفتند:

ازپروردگارت سؤال کن که گاوچگونه باشد؟ راستش این نشانیها باعث سردرگمی ما شده وامربرما مشتبه شده است. اگرخدا بخواهد متوجه می شویم وهدایت می یابیم.

« قالوا ادع لنا ربک يبين لنا ما لونها قال انه يقول انها بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرين» (69)   

بازقوم بنی اسرائیل گفتند:

بخوان پروردگارت را تا برای ما بیان کند که گاو چه رنگی باشد؟

حضرت موسی (ع) گفت:

پروردگارمی گوید: رنگ گاوزرد خالص باشد. رنگی که بیننده را شادمان ومسرورمی کند. 

« قالوا ادع لنا ربک يبين لنا ما هي قال انه يقول انها بقرة لا فارض و لا بکر عوان بين ذلک فافعلوا ما تؤمرون» (68)

مردم وقتی دیدند که واقعیت دارد وحضرت موسی اهل شوخی ومسخره کردن نیست گفتند:

ازپروردگارت بپرس که چه جور گاوی باشد؟ 

حضرت موسی گفت:

خداوند می گوید: که این گاو نه پیروازکارافتاده باشد ونه بکروجوان، چیزی مابین این دو وچیزی حد وسط پبروجوان. واینکه زودترآنچه که به شما گفته شده انجام دهید.    

« و اذ قال موسي لقومه ان الله يامرکم ان تذبحوا بقرة قالوا ا تتخذنا هزوا قال اعوذ بالله ان اکون من الجاهلين» (67) 

این چند آیه داستان (ایراد بنی اسرائیلی) را بیان می کند.

جریان به این صورت بود که جنازه ای درگوشه ای پیدا شد. فامیل مقتول به گمان اینکه یکی ازفلان فامیل قاتل است آمادۀ کارزاروجنگ شدند. حضرت موسی (ع) به مردم گفت:

جنگ لازم نیست خداوند امرکرده که گاوماده ای را بکشید.

مردم گفتند: یا موسی! ما را مسخره کرده ای؟

حضرت موسی (ع) گفت: پناه می برم به خدا که اگرمن اهل این کارها باشم.