• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 475
تعداد نظرات : 273
زمان آخرین مطلب : 3461روز قبل
داستان و حکایت
سیّاحى از جنگلى میگذشت چشمش بگنجشكى افتاد كه بر روى درختى نشسته و با وضعیكه اضطراب و وحشت از آن آشكار بود صداهاى پى درپى مى داد آشفتگى گنجشك توجّه سیاح را بخود جلب نمود و دقت كرده دید در هر چند ثانیه آن حیوان حركت مینماید و بر گرد درخت دیگرى میپرد در این هنگام مشاهده كرد مار سیاهى از همان درخت در حال بالا رفتن است و در آن درخت لانه گنجشك است فهمید این مار قصد آشیانه و بچه هاى گنجشك را كرده در این بین دید گنجشك یك نوع برگ مخصوص با عجله تمام میچیند و بر گرد لانه خود قرار مى دهد.

 

همینكه اطراف آشیانه را پر از برگ نمود آنگاه بر روى شاخه اى نشسته منتظر نتیجه بود. مار بالا آمد و بسوى آشیانه رسید وقتى كه بوى برگها بمشامش خورد با شتاب زیاد بازگشت نموده از درخت بزیر آمد سیّاح دانست كه آن برگها براى مار سم كشنده اى بوده و خداوند عزیز گنجشك را براى حفظ از دشمن بآنها راهنمائى كرده و مكتبى از مافوق طبیعت متكفل آموزش و پرورش این جاندارانست .

http://cspfyazd.ir/persian/images/stories/other/1248172864.jpg
چهارشنبه 5/8/1389 - 11:54
دعا و زیارت
ماءمور الهى 

  ذوالنّون مصرى نقل كرده است : روزى به دلم افتاد كنار رود نیل بروم . از خانه بیرون رفتم ناگاه عقربى را دیدم كه به سرعت به طرف رودخانه مى رفت با خودم فكر كردم او حتما ماءموریتى دارد بنابر این دنبالش رفتم تا ببینم چه كار مى كند.
عقرب به كنار رودخانه رسید. در همین موقع قورباغه اى آمد و كنار ساحل ایستاد، عقرب بر پشت قورباغه سوار شد و قورباغه با سرعت به طرف دیگر ساحل به راه افتاد.
من نیز سوار قایق شدم و آن ها را تعقیب كردم در طرف دیگر ساحل عقرب پیاده شد و در خشكى به راه افتاد. من او را تعقیب كردم تا اینكه عقرب نزدیك درختى رسید كه در زیر آن جوانى به خواب رفته بود و مار بزرگى هم روى سرش نشسته بود و مى خواست دهان جوان را نیش ‍ بزند.
عقرب خودش را به گردن مار رسانید و او را نیش زد. نیش عقرب كارگر افتاد و مار را از كار انداخت عقرب از همان راهى كه آمده بود برگشت .
خودم را به جوان رسانیدم و با پا به پهلویش زدم و او را از خواب بیدار كردم . وقتى بیدار شد، فهمیدم كه مست كرده و از شدت مستى بیهوش ‍ افتاده است . برایش جریان عقرب را بازگو كردم و گفتم از مهربانى خداوند شرمنده نیستى ؟
جوان به لاشه مار نگاه كرد و ناگهان منقلب شد. خودش را روى خاك انداخت و از گناهى كه كرده بود توبه كرد.
در دعاى افتتاح مى خوانیم : پروردگارا تو مرا مى خوانى ولى من رو برمى گردانم تو به من محبت مى ورزى ولى من با تو دشمنى مى كنم ....


معارفى از قرآن : ص 68
پنج شنبه 2/2/1389 - 9:27
سياست

چهارشنبه 1/2/1389 - 2:31
دعا و زیارت

خدا كیست  

روزى مردى خدمت امام جعفر صادق (ع) رفت و عرض كرد: اى پسر رسول خدا خدا را برایم ثابت كن .
امام به او فرمود: آیا تا به حال مسافرت رفته اى ؟ مرد عرض كرد بله ، امام فرمود: سوار كشتى شده اى ؟ مرد گفت بله ، امام فرمود: آیا تاكنون اتفاق افتاده كه كشتى شما غرق شود و كشتى دیگرى براى نجات شما موجود نباشد و تو نیز شنا بلد نباشى كه بتوانى خودت را نجات دهى ؟
مرد گفت : بله ، امام فرمود: آن موقع به چه چیز امید دارى ؟ مرد عرض ‍ كرد: وقتى از همه جا ماءیوس و ناامید مى شدم و مى فهمیدم كه دیگر كسى نیست مرا نجات دهد ته قلبم نورى مى تابید و امیدوار مى شدم كه دستى از غیب بیرون آید و مرا نجات دهد.
امام لبخندى زد و فرمود: همان نیرویى كه امیدوار بودى ترا نجات دهد، در حالى كه هیچ وسیله اى براى نجات تو باقى نمانده بود همان خداست كه در نامیدى ها و بلاها به داد انسان مى رسد و او را نجات مى دهد.


قلب سلیم ج 1 ص 39

سه شنبه 31/1/1389 - 9:34
دانستنی های علمی

دوست دارید با نمادهای شیطان پرستی آشنا شوید؟

آیا می دانید همین الان ۱۰۰ فرقه شیطان پرستی در ایران مشغول تبلیغ خود هستند؟‌


http://www.alborznews.net/files/fa/news/1387/8/18/3156_713.jpg




در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است .

در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست‌بندها ، پیراهن ، شلوار ، کفش ،‌ ادکلن ، ساعت و … درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد :



اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف کنیم ، آن وقت یک ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند .

این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینکه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه (snvertedpentagram ) یا دیو (Buphomet ) و به شکل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .

برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی « تحت سلطه » این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا)

درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی ، ‌به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب کرده‌اند.

۶۶۶ : یک سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروه‌های هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان‌پرستان تلقی می‌شود و براساس مکاشافات ۱۳:۱۸ « … پس هر کس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زیرا که عدد انسان است و عددش ۶۶۶ است . »  از سال‌ها پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلف بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ کشور مشاهده می‌شد .



صلیب وارونه (upside down cross ) : این نماد و حکایت از « وارونه شدن مسیحیت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن این دین  است . صلیب وارونه در گردن بندهای بسیاری مشاهده شده و خواننده‌های راک انواع مختلف آنرا به همراه دارند .


نماد صلیب شکسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc) : چرخ خورشید یک نماد باستانی است که در برخی فرهنگ‌های دینی همچون کتیبه‌های بر جای مانده از بودایی‌ها و مقبره‌های سلتی و یونانی دیده شده‌است .

لازم به توضیح است این علامت سال‌ها بعد توسط هیتلر به کار رفت ،‌ لکن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان‌پرستی کردند .

چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخی نمادهای روشنفکری نیز به کار می‌رود . اما شیطان‌پرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم « ‌چشم شیطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .
این علامت در پیشگویی ،‌ جادوگری ، نفرین‌گری و کنترل‌های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می‌گیرد .گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکایی به کار رفته است .

این نمادها به انگلیسی (Ankh) انشاء‌می‌شود و سمبل شهوت‌رانی و باروری است .
این نمادها به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر می‌شود . امروزه نماد « فمنیسم » در واقع یک نماد برداشت شده دقیقا از سمبل‌های شیطانی است .

پرچم رژیم صهیونیستی : قابل توجه جدی است که رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایت‌های آشکار و پنهان ،حتی از قرار گرفتن نماد رسمی کشور نامشروعش در کانون علائم شیطان‌گرایان نیز پرهیز ندارد .

ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اینکه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار می آمده است شیطان‌پرستان تبر رو به پایین را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریک انتخاب کرده‌اند .

همچنین گفتنی است که فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمودند.


سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ، ‌بز مندس mendes (همان ba’al بعل خدای باروی مصر باستان) ، ‌بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی) این یکی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته می‌شود که مسیح مانند بره‌‌ای برای گناهان بشر کشته شد . همانطور که در توضیح نمادهای اول اشاره شد ،‌این نماد تصویر کاملی است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام .


هرج و مرج (Anarchy) : این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که « هر چه تخریب کننده است تو انجام بده » این نماد عمدتا مورد استفاده گروه‌های هوی‌متال است .

چشم شیطان (Aye of satan) :  این نماد نیز به معنای چشم « شیطان و نظارت و اقتدار » است و کمتر شناخته شده است.
 
منبع سایت: pedar
يکشنبه 29/1/1389 - 13:22
دعا و زیارت

 
 منبع سایت: pedar
سایت بزرگ تفریحی آموزشی -  www.pcparsi.com
 
 



هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست،بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.
هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست،بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.
پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند . رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان مسیحی فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود .تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد..



Dr. Maurice Bucaille

بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد،آن را مومیایی کرده اند . اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای به شدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.
La 
Bible, le Coran et la Science (Maurice Bucaille) FRENCH only

در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه‌ی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸م و تقریبا درحدود دویست سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی‌آورد… و با خود می گفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟
او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:

{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:۹۲]
این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:
من به اسلام و به این قرآن ایمان آوردم.

موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده ذر عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید).


حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی شد به نام:

قرآن و تورات و انجیل و علم



قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید


این کتاب به زبان های مختلف ترجمه شده است:
به زبان انگلیسی از اینجا دانلود کنید .
فایل ورد

The Holy Scriptures Examined In The Light  Of Modern Knowledge

by

Dr. Maurice Bucaille

فایل پی دی اف
به فرانسوی از اینجا مشاهده کنید.

au livre La Bible, le Coran et la Science du Dr. Bucaille

Download Now
به زبان عربی نیز از اینجا دانلود کنید:
تحمیل کتاب : القرآن الکریم والتوراة والانجیل والعلم – موریس بوکای
مشخصات این کتاب به زبان فارسی هم اینجاست
مقایسه ای میان: تورات، انجیل، قرآن و علم
يکشنبه 29/1/1389 - 12:54
داستان و حکایت
دزد حرف شنو 

 دزدى به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت ، اما چیزى نیافت كه قابل دزدى باشد . خواست كه نومید بازگردد كه ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت :اى جوان !سطل را بردار و از چاه ، آب بكش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزى از راه رسید، به تو بدهم ؛ مباد كه تو از این خانه با دستان خالى بیرون روى !دزد جوان ، آبى از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
روز شد . كسى در خانه احمد را زد . داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه ، به جناب شیخ است . احمد رو به دزد كرد و گفت : دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یك شبى است كه در آن نماز خواندى . حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. گریان به شیخ نزدیك تر شد و گفت : تاكنون به راه خطا مى رفتم . یك شب را براى خدا گذراندم و نماز خواندم ، خداوند مرا این چنین اكرام كرد و بى نیاز ساخت . مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم . كیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
يکشنبه 29/1/1389 - 5:5
داستان و حکایت
راهى نو براى یافتن خر! 
 ابو الحسن بوشنجى ، از جوانمردان خراسان و بسیار عالم و عابد بود . مدتى او را از شهر خود راندند و به نیشابور آمد . بوشنج یا پوشنگ ، نام منطقه اى است در خراسان آن روز . درگذشت وى در سال 348 ه .ق .اتفاق افتاد.
نوشته اند در نیشابور، مردى ، درازگوش خود را گم كرد . هر چه گشت ، نیافت . دانست كه خرش را ربوده اند . از مردم پرسید كه اكنون در نیشابور، پارساترین مرد كیست ؟ همه گفتند: ابوالحسن .
جست و ابوالحسن را یافت . نزدش آمد و گفت خر من را تو برده اى . اكنون آن را بازده .
ابو الحسن گفت : اى جوانمرد!اشتباه مى كنى . من تاكنون تو را ندیده ام و خر تو را نیز نمى دانم كجا است . مرد روستایى گفت : خیر؛ تو برده اى و اگر همین الان آن را باز ندهى ، بانگ بر مى آرم و مردم را علیه تو مى شورانم . ابوالحسن درماند و از سر درماندگى دست برداشت و گفت : خدایا!مرا از دست این مرد روستایى نجات ده .
ناگاه مردى از دور پیدا شد؛ با خود خرى را مى آورد .مرد روستایى خر خویش را شناخت و به استقبال آن رفت .
چون درازگوش خود را بازگرفت ، به ابوالحسن گفت : اى شیخ !مرا ببخشا. من از اول مى دانستم كه تو را حاجتى به خر من نیست و تو آن را نبرده اى ؛ اما با خود گفتم كه من به درگاه خدا، آبرویى ندارم تا دعا كنم و او اجابت فرماید . با خود اندیشیدم كه باید صاحب دلى را به دعا وادارم تا به بركت دعاى او، خر من پیدا شود. پس چنان كردم تا درمانى و به دعا التجا برى . خداوند، دعاى تو را اجابت كرد و خر من پیدا شد
يکشنبه 29/1/1389 - 5:3
دعا و زیارت
چه كنم با شرم ؟
 
 مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت :
یا رسول الله !گناهان من بسیار است . آیا در توبه به روى من نیز باز است ؟
پیامبر (ص ) فرمود: آرى ، راه توبه بر همگان ، هموار است . تو نیز از آن محروم نیستى .
مرد حبشى از نزد پیامبر (ص )رفت .
مدتى نگذشت كه بازگشت و گفت :
یا رسول الله !آن هنگام كه معصیت مى كردم ، خداوند، مرا مى دید؟
پیامبر (ص ) فرمود: آرى ، مى دید.
مرد حبشى ، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت : توبه ، جرم گناه را مى پوشاند؛ چه كنم با شرم آن ؟ در دم نعره اى زد و جان بداد
جمعه 27/1/1389 - 15:21
دعا و زیارت
به سرعت وضو ساخت و راهى مسجد شد . اگر امروز به نماز جماعت صبح نرسد، نخستین بار است كه نمازى در مسجد، از او فوت شده است . همیشه پیش از اذان صبح راه مى افتاد و چون به مسجد مى رسید، آن قدر نمازهاى مستحبى مى خواند تا مردم یك یك حاضر شوند ونماز جماعت برپا گردد . اما امروز، دیر كرده است . شتابان از خانه بیرون زد. كوچه ها را یكى پس از دیگرى ، پشت سر مى گذاشت .نمى داند آیا به جماعت مى رسد یا نه ؛ اما سعى خود را مى كند و یك لحظه از شتاب و سعى خود نمى كاهد.
بالاخره به كوچه مسجد مى رسد. از دور مسجد نمایان است ؛ اما دریغا كه مردم نه در حال داخل شدن به مسجد، كه در حال بیرون آمدن اند . دریغ و حسرت ، بر جانش چنگ مى زنند و آب در چشمانش جمع مى شود. پیش ‍ خود مى گوید: خوشا به حال این مردم كه امروز، نماز صبح خود را به پیامبر (ص ) اقتدا كردند و واى بر من كه از این فیض بزرگ محروم شدم . یك لحظه تردید مى كند: شاید اینان براى كارى دیگر بیرون مى آیند!شاید هنوز نماز جماعت برقرار است !شاید پیامبر (ص ) هنوز سلام نماز را نداده است . پیش تر مى رود. جلو مردى را كه از مسجد بیرون مى آید، مى گیرد و مى پرسد: آیا نماز، تمام شده است ؟ مرد نمازگزار به علامت تاءیید، سر خود را پایین مى آورد . آهى سرد از سینه بیرون مى دهد . آه او چنان بود كه گویى همه خاندان و دارایى اش را یكجا از دست داده است .
در میان نمازگزارانى كه شاهد این گفت و گو بودند، مردى قدم به پیش ‍ مى گذارد و به او كه همچنان در حال تاءسف و تحسر بود، مى گوید: من از جمله كسانى هستم كه نمازم را پشت سر پیامبر (ص ) اقامه كردم و بابت این توفیق خداى را سپاس گزارم . آیا حاضرى ثواب این نماز را كه در این صبح با پیامبر (ص ) گزاردم به تو دهم و در عوض ، تو پاداش فضیلت این آهى را كه الان كشیدى به من دهى ؟ پذیرفت و به این معامله تن داد؛ اما همچنان غمگین بود و نمى دانست كه بر فوت كدام ثواب ، حسرت خورد: حسرت نمازى كه از دست داده است یا آهى كه آن را فروخت و با آن ، ثواب نماز جماعت صبح را خرید؟
به خانه برگشت و روز را در همین اندیشه گذراند. شب كه تن خویش را به بستر خواب سپرد، در عالم رؤ یا دید كه كسى به او مى گوید: نماز را از تو پذیرفتم و آه را از او!
جمعه 27/1/1389 - 15:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته