• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 273
تعداد نظرات : 100
زمان آخرین مطلب : 4702روز قبل
دانستنی های علمی

 بسم رب الزهراء (س)

 

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

3ـ کارکرد جلباب

برای فهمیدن کارکرد جلباب و چگونگی پوشش آن لازم است به این پرسش پاسخ داده شود که معنای «یدنین» در آیه جلباب چیست؟

«یدنین» از ریشه لغوی «دنو» و مصدر اِدناء؛ به معنای نزدیک کردن در مقابل دور کردن است.

دور نمودن هر چیز، مناسب با آن است، مثلاً دور کردن دشمن یعنی فاصله انداختن بین دشمن و خود؛ دور کردن اخلاق زشت یعنی آراسته شدن به صفات نیک و نابود کردن اخلاق ناشایست؛ دور کردن لباس یعنی کَندن و بیرون آوردن آن؛ در مقابل نزدیک کردن لباس یعنی پوشیدن آن. اما چرا قرآن از «دنو» و معنای نزدیک کردن استفاده کرده، ریشه های لغوی مثل ستر به معنای پوشاندن و پوشیدن را به کار نبرده است؟

کلمه چادر واژه ای است پهلوی که به دو صورت «چادُر و چادَر» به کار رفته است. در کتاب های لغت به خاستگاه فارسی و ایرانی بودن این واژه اشاره شده است.

جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.

پاسخ: به قرینه تقابل معنوی بین معنای نزدیک و دور کردن به نظر می رسد علت این باشد که دور کردن و کَندن لباس، همراه و ملازم با نوعی تنفّر و انزجار است، مثل وقتی که انسان هنگام خستگی، انزجارآمیز لباسش را دور می افکند. در مقابل، نزدیک کردن لباس به بدن، همراه و ملازم با قرابت و ارتباط معنوی می باشد.

قرآن مجید با استفاده از تعبیر «دنو» و نزدیکی در آیه جلباب به بانوان دستور داده است که جلباب را با علاقه بپوشند، تا با نوعی محافظت و دقت همراه باشد، نه مانند کسی که به صورت اجبار، لباسی را به تن می کند.

با این همه برخی تفسیرها از جمله تفسیر معتبر المیزان علامه طباطبایی، ادناء در آیه را به ستر و پوشاندن معنا کرده اند.

استاد مطهری نیز تصریح کرده است که مقصود از نزدیک ساختن جلباب، پوشاندن با آن می باشد، یعنی زنان وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند، روسری بزرگ خود را بردارند؛ البته معنی لغوی «ادناء» و نزدیک ساختن چیزی، پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می شود.

وقتی به زن بگویند جامه ات را به خود نزدیک کن، مقصود این است که آن را رها نکن. آن را جمع و جور کن و خود را با آن بپوشان.

استفاده زنان از پوشش های بزرگ که بر سر می افکنده اند دو نوع بوده است:

یک نوع جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است، همچنان که در عصر حاضر چادر داشتن بعضی بانوان صرفا جنبه تشریفاتی دارد و با چادر بدن خود را نمی پوشانند بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر سرکردن شان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قرار بگیرند ابا و امتناعی ندارند.

نوع دیگر بر عکس بوده، زن چنان با مراقبت جامه های خویش را به خود می گیرد و آن را رها نمی کند که نشان می دهد اهل عفاف و حجاب است، که ناپاک دلان را نومید می سازد. تعلیل دنباله آیه جلباب «ذلِکَ أدْنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» مؤید نوع دوم است.

حال که آشکار گشت «یدنین» و «ادناء» در آیه به معنای پوشاندن است، در مورد کیفیت پوشش بدن با جلباب، برخی از تفاسیر از ابن سیرین نقل کرده اند: مراد قرار دادن جلباب و رداء بالای ابرو و گرد کردن و قرار دادن گوشه های جمع شده آن بالای بینی است.

کیفیت پوشش بیان شده برای جلباب همان کاری است که امروزه بسیاری از دختران و زنان مؤمن و مسلمان چادرپوش (که حساسیت بیشتری نسبت به رعایت حجاب دارند) انجام می دهند.

 

دوشنبه 25/8/1388 - 15:20
دانستنی های علمی

 بسم رب الزهراء (س)

 

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

 برداشت ها

از نحوه پوشش حضرت چند نکته استفاده می شود:

اوّل: پوشش حضرت فاطمه(س) در بیرون منزل همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است. بر این اساس نظر طرفداران دیدگاه سوم که جلباب را به خمار (مقنعه) معنی کرده اند، ردّ می گردد.

دوم: از عبارت «اشتملت بجلبابها» استفاده می شود جلباب پوششی سرتاسری مثل چادر بوده که تمام بدن حضرت را فرا می گرفته است، بنا بر این نظر طرفداران دیدگاه دوم که معتقد بودند جلباب تقریبا تا زانوها را می پوشاند نیز پذیرفته نمی شود.

شاهد چهارم: زمخشری در تفسیر «کشاف» و آلوسی در تفسیر «روح المعانی» از ابن عباس صحابی پیامبر اکرم(ص) و شاگرد امام علی(ع) در تفسیر قرآن نقل کرده اند: «جلباب پوششی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشاند.» که با این شاهد، بطلان دیدگاه دوم اثبات می گردد.

گواه پنجم: احادیثی همچون حدیث نبوی: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب: درع، خمار و جلباب و ازار؛ حجاب زن در برخورد با نامحرم چهار پوشش است: پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار». در این حدیث از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل و در عرض هم نام برده شده است، که بطلان دیدگاه دوم استفاده می شود. همچنین در برخی کتاب های لغت مثل «مصباح المنیر» فیومی آمده است: «الجلباب ثوب أوسع مِن الْخمار؛ جلباب لباس گسترده تر از خمار است» که ناهمگونی و مستقل بودن جلباب و خمار استفاده می شود.

نتیجه اینکه، با شواهد و قراین ذکر شده اثبات می گردد که از بین دیدگاههای پنج گانه، دیدگاه اوّل صحیح است.

دوشنبه 25/8/1388 - 15:19
دانستنی های علمی

 بسم رب الزهراء (س)

 

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

 

بسیاری از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در اینکه جلباب به معنای پوشش فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی در باره اندازه دقیق جلباب دیدگاههای متفاوتی دارند. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه جلباب پنج دیدگاه قابل اشاره است:

اوّل: جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.

دوم: جلباب پوششی بزرگ تر از خمار و مقنعه بوده که کمتر از مقدار رداء یعنی تقریبا تا زانوها را می پوشانده است. این دیدگاه از برخی کتاب های لغت استفاده می شود. براساس این قول به نظر می رسد که جلباب روسری های بزرگی بوده که تا روی زانوها را می پوشانده است.

سوم: جلباب همان خمار و مقنعه است، یعنی پوششی که فقط سر و سینه ها را می پوشانده است.

بسیاری از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در اینکه جلباب به معنای پوشش فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی در باره اندازه دقیق جلباب دیدگاههای متفاوتی دارند.

چهارم: جلباب به معنای قمیص و پیراهن بلند و چیره بر انسان است که بدن را می پوشاند.

پنجم: جلباب به معنای مانتو است. این دیدگاه اخیرا مطرح شده است: «جلباب نیز که در قرآن آمده و بر آن در عرف عرب اطلاق جُبّه هم می شود در فارسی به معنای مانتو است.»

همانندی سه دیدگاه اوّل این است که جلباب سر را می پوشاند، با این تفاوت که در دیدگاه اوّل، سر و همه بدن پوشانده می شود.

در نگرش دوم، علاوه بر سر، مقدار زیادی از بدن تا روی زانوها پوشانده می شود.

براساس دیدگاه سوم، سر و اطراف گردن و سینه ها فقط پوشانده می شود.

وجه اشتراک دو دیدگاه آخر این است که مربوط به پوشش بدن غیر از سر هستند. شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اوّل و مخدوش بودن دیدگاههای دیگر را اثبات می کند که بعضی عبارتند از:

شاهد اوّل: در برخی گزاره های تاریخی تعابیری آمده است که اثبات می کند دیدگاه پنجم و چهارم (که جلباب را به معنای پیراهن بلند و مانتو دانسته اند) درست نیست، مثلاً از عایشه نقل شده است: «خمّرت وجهی بجلبابی؛ صورتم را به وسیله جلباب خود پوشاندم.» از این گفته به خوبی استفاده می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و یا مانتو نیست چون پوشاندن صورت به وسیله پیراهن و مانتو انجام نمی شود. همچنین آمده است: «سدلتْ أحدانا جلبابها مِن رأسها علی وجهها؛ یکی از ما جلباب خود را از روی سرش به صورتش افکند.» از این تعبیر نیز معلوم می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و مانتو نبوده بلکه پوششی بوده که روی سر قرار می گرفته، از این رو قرار دادن آن روی صورت ممکن بوده است؛ برخلاف پیراهن بلند و مانتو که پوشاندن صورت با آن انجام نمی شود.

گواه دوم: از آمدن لفظ «علی» که دلالت بر استعلاء و احاطه می کند در آیه جلباب و همچنین برخی شعرها مثل شعر دختر عمرو ذی الکلب استفاده می شود که جلباب پوششی بوده محیط بر همه بدن به گونه ای که سر را نیز می پوشانده است.

شاهد سوم: در باره پوشش حضرت فاطمه زهرا(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک نقل شده است:

«لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها؛ مقنعه اش را محکم بر سر بست و جلباب که تمام بدنش را می پوشاند بر تن کرد.»

دوشنبه 25/8/1388 - 15:18
دانستنی های علمی

 بسم رب الزهراء (س)

 

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

 

برخی فرهنگ نامه های ویژه لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:

1ـ لسان التنزیل،

2ـ فرهنگ نامه قرآنی،

3ـ الدّرّ فی الترجمان،

4ـ تفسیر مفردات قرآن نسخه کهن،

5ـ نثر طوبی،

6ـ قاموس قرآن،

7ـ واژه های دخیل در قرآن مجید.

برخی تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:

1ـ تفسیر نسفی،

2ـ تفسیر شریف لاهیجی،

3ـ تفسیر ابوالفتوح رازی،

4ـ مخزن العرفان،

5ـ مواهب علّیه (تفسیر حسینی)،

6ـ تفسیر سورآبادی،

7ـ تفسیر شریف البلابل و القلاقل،

8ـ تفسیر اثنی عشری،

9ـ منهج الصادقین فی الزام المخالفین،

10ـ اطیب البیان فی تفسیر القرآن.

برخی رساله های علمی در باره حجاب که جلباب را چادر معنا کرده اند:

1ـ سدول الجلباب فی وجوب الحجاب (1291ش) آیت اللّه سیدعبداللّه بلادی بوشهری.

2ـ رساله شریفه لزوم حجاب (1293ش)، مؤلف: چند نفر از مسلمین مشروطه خواه.

3ـ رساله ردّ کشف حجاب (1296ش) سیداسداللّه خرقانی.

4ـ صواب الخطا فی اتقان الحجاب (1304) میرمحمد هاشم مرندی خویی.

5ـ جوابیه مقاله ضالّه طالبین رفع حجاب (1306ش) زینب بیگم شیرازی.

6ـ وسیلة العفاف یا طومار عفت (1306ش) شیخ یوسف نجفی گیلانی.

7ـ سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان در وجوب حجاب و لزوم نقاب (1307ش) سیدمحمدعلی مبارکه ای.

8ـ رساله حجابیه (1317ش) شیخ فیاض الدین زنجانی.

9ـ رساله در اثبات وجوب حجاب (1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.

10ـ حجاب و پرده داری (1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.

نویسندگان همه رساله های ذکر شده در ذیل بحث از آیه 59 سوره احزاب تصریح کرده اند که جلباب به معنای چادر است. به عنوان نمونه عبارت رساله حجاب و پرده داری را بیان می کنیم: «جلباب یعنی لباس سرتاسری؛ لباسی که تمام بدن را می پوشاند و به عبارت فارسی یعنی چادر.»

دوشنبه 25/8/1388 - 15:17
دانستنی های علمی

 بسم رب الزهراء (س)

 

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

1ـ مفهوم جلباب

اصل ریشه لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی کتاب های لغت مثل معجم مقاییس اللغه دارای دو معناست:

معنای اوّل آوردن شی ء از جایی به جایی،

و معنای دوم چیزی که شی ء دیگر را می پوشاند.

جلباب از معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.

یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.

گفته شد که جلباب نام پوشش ویژه ای است؛ این پوشش چیست و ویژگی های آن چه می باشد؟ یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد. مهم این است که بررسی شود جلباب هنگام نزول آیه به چه معنا و مفهومی بوده است. به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را می پوشاند.

گرچه در اسم گذاری برای بیان پوشش گسترده از واژه ها و تعبیرهای همانند و نزدیک به هم مثل ملائه، عبائه، رداء، ازار و کساء استفاده کرده اند ولی همه الفاظ مختلف بیان کننده معنای پوشش سرتاسری و کامل است که قسمت های بیرونی و ظاهری بدن را می پوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.

در ادامه ملاحظه خواهید کرد که بسیاری از همین الفاظ و تعابیر در مورد نحوه پوشش زنان اهل بیت به کار رفته است.

در ایران و در زبان فارسی و فرهنگ های لغت عربی به فارسی، پوشش گسترده قرآنی (که برای حجاب و پوشش بانوان مسلمان در برخورد با نامحرم و در بیرون از منزل به کار می رود) با لفظ و اسم «چادر» شناخته می شود.

در دوره اسلامی چادر (Cador)یا چادَر (Cadar) (به عربی: Sader) به شکل تن پوشی رویی، بی آستین، گشاد و چیره بر بدن، توسط زنان در ایران با توجه به ضوابط پوشش اسلامی انتخاب گردید. در آیه 59 سوره احزاب، حکم شرعی این است که زنان هنگام بیرون رفتن از خانه می باید تن پوش های رویی را به دور خود بپیچند. جلباب، تن پوشی رویی بزرگ بوده که سر و بدن را می پوشانده، به نظر می رسد به معنای چادر امروزی باشد.

چادر (به عنوان یکی از کامل ترین انواع تن پوش های مورد قبول براساس معیارهای اسلامی) شکل یکسانی نداشته است. آثار ادبی این احتمال را می رساند که چادر در اصل روبنده یا تن پوشی بوده که کل بدن و صورت را در بر می گرفته است. چادر احتمالاً از پوشش مخصوص نماز که تن پوشی یکپارچه و کاملاً پوشاننده بوده، به جامه هم شکل زنان ایرانی در بیرون از خانه تبدیل شده است.

زنان طبقات متوسط سنتی تمایل به استفاده از دو چادر داشتند: یکی برای بیرون از منزل (که تیره رنگ و اغلب از جنس کرپ چینی بوده) و دیگری که برای نماز خواندن، روشن تر بوده و داخل جانماز به صورت تاکرده قرار می گرفته، اکنون نیز چنین است.

دوشنبه 25/8/1388 - 15:16
دانستنی های علمی

 بسم رب الزهراء (س)

 

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

درآمد

از نظر قرآن شکل خاصی از حجاب و پوشش که تأمین کننده حجاب حداکثری است «جلباب» نام دارد که در آیه زیر بیان شده است:

«یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیِبِهنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما؛

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ جلباب

دوشنبه 25/8/1388 - 15:15
دانستنی های علمی

نانی که از تنور بیرون می آید استریل است ولی بلافاصله بعد از خروج از تنور و سرد شدن، به اسپور کپک های موجود در محیط آلوده می شود و اگر در نگهداری آن دقت نشود، به سرعت کپک خواهد زد. برای جلوگیری از کپک زدن و حفظ نان از بیاتی زودرس، باید در خنک کردن و نگهداری آن دقت کرد.

نان بعد از خروج از تنور باید سرد شود و برای حفظ بافت آن هرگز نباید به تعداد زیاد روی هم چیده شود.

در منزل و یا شرایطی که بخواهیم مقدار زیادی نان را برای مدت بیشتر از یک روز تا چند ماه نگهداری کنیم باید از روش خشک کردن و یا از روش انجماد استفاده کنیم. هر یک از این روش ها بستگی به نوع نان و شرایط نگهداری دارد. مثلاً برای نگهداری نان بربری نمی شود آن را خشک کرد ولی با انجماد می توان کیفیت و تازگی آن را برای مدت چند ماه حفظ کرد. درجه حرارت یخچال فقط از کپک زدن نان به مدت چند روز جلوگیری می کند ولی در بیاتی آن اثر منفی دارد.

توصیه ها:

1ـ کیفیت نان در مدت زمان نگهداری آن مؤثر است، هر چه نان با کیفیت مطلوب تر تهیه شود، مدت زمان ماندگاری نان بیشتر می شود.

2ـ دسته کردن نان داغ، کپک زدگی را تسریع، فسادزدگی را تسهیل و ضایعات نان را تشدید می کند. در حقیقت درجه حرارت نان در هنگام بسته بندی از عوامل مهم در مدت زمان نگهداری نان است.

3ـ توصیه می شود نان مصرفی به شکل روزانه تهیه گردد. اگر امکان چنین کاری نیست باید نان به شکل اصولی قبل از قرار دادن در داخل یک نایلون تمیز، خنک گردد زیرا در غیر این صورت نان داغ در داخل نایلون اصطلاحا عرق کرده و با توجه به رطوبت حاصل از تعریق ممکن است کپک بزند. بعد از خنک کردن نان می توان آن را در داخل نایلون تمیز قرار داد و در فریزر به مدت بیشتری نگهداری کرد.

4ـ قرار دادن نان در یخچال، بیات شدن آن را تسریع می کند. نگهداری نان در درجه حرارت یخچال نه تنها از بیاتی نان جلوگیری نمی کند بلکه موجب شتاب آن می شود. بنابراین بهترین دمای نگهداری نان، درجه حرارت فریزر است.

5ـ و بالاخره اینکه از قرار دادن نان در داخل روزنامه و یا داخل کیسه نایلون سیاه (بازیافتی) خودداری کنید.

منابع: ــــــــــــــــــــــــــ

1ـ مهندس پایان، رسول، «تکنولوژی فرآورده های غلات».

2ـ دکتر محمودی، سوسن و همکاران، «بهداشت و ایمنی مواد غذایی».

3ـ دکتر فرج زاده آلان، داود، «بهداشت مواد غذایی».

دوشنبه 25/8/1388 - 15:12
دانستنی های علمی

IN THE NAME OF GOD

 

عشق مانند عابری است که گاه خود را به کوری میزند تا تو از خیابان عبورش دهی بی انکه بدانی عبورت داد

 

بگذار سرنوشت هر راهی که میخواهد برود راهه من جداست بگذار این ابرها تا میتوانند ببارند چتر من خداست 

 

دوشنبه 25/8/1388 - 11:39
دعا و زیارت

 

 بسم رب الزهراء (س)

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

رسول خدا(ص):

«کُل أمر ذی بالٍ لا یُبدَأ فیهِ بِبِسمِ اللّه الرحمن الرحیم أقطع؛

هر کار مهمی که با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آغاز نشود، بی فرجام است.»

انسان برای آنکه از خطر راهزنان سلوک ایمن باشد، سزاوار است که در بدایت طریقت، خود را به سلاحی مجهز کند که سلامتی وی را تا نهایت راه تضمین کند و در عالم هیچ چیزی جز خداوند تبارک و تعالی نمی تواند در هر کاری نگهبان و حافظ انسان باشد. زیرا نام او بالاترین نام هاست و عزت و جلالت او بر همه سایه افکنده است.

طبیعی است که انسان در شروع هر کاری، به پایان آن می اندیشد و آن کسی کار را به درستی انجام داده است که بتواند آن را به اتمام برساند. اگر فردی نخستین آجر بنایی را کج بگذارد، آن سرا تا ثریا کج بالا می رود و هیچ بنیان محکم و استواری ندارد و هر لحظه امکان تخریب و فروپاشی دارد. پس در هر چیزی اولین قدم، تعیین کننده ترین گام به حساب می آید. اینکه به ما توصیه شده است در آغاز هر عملی به نام خدا تمسک بجوییم و استمداد بخواهیم، برای این است که عاقبت آن کار به خیر و موفقیت ختم شود. چون تنها کسی که همیشه مانایی و تداوم و جاودانگی دارد، حضرت حق است. پس برای آنکه کار بنده ای ابتر و عقیم نماند و در نیمه قطع نشود، باید به جایی وصل شود که سرچشمه افاضاتش کامل و مداوم باشد.

ضمن اینکه تنها کسی که قدرت برتر در عالم است و می تواند انسان را در اجرای امورش قادر و موفق سازد، خدای تعالی است و لطف و عنایت خداوند تا آنجاست که اگر کسی وی را به کمک بطلبد، او را تنها نخواهد گذاشت و بی تردید به یاری او خواهد شتافت.

رمز اینکه در آغاز خدا را به نام «اللّه » می خوانند این است که اسم اعظم و جامع جمیع صفات و اسماء الهی است و تمام صفات و اسماء دیگر خداوند را نیز در خود دارد. پس امر آدمی به هر یک از صفات حق تعالی که مربوط باشد، آن را در «اللّه » خواهد یافت، و گرنه خدا را به هر یک اسماء حُسنی بخوانیم، او ما را اجابت خواهد کرد.

پس چه چیز بهتر از اینکه در شروع هر برنامه ای با گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم» خداوند را نیز در کار خود به همکاری و یاری بطلبیم، تا در آنجا که عقل ناقص ما پای در گِل می ماند و دل به بن بست می رسد، خداوند گره از کار بگشاید و راه را باز کند.

دوشنبه 25/8/1388 - 9:19
دانستنی های علمی

 

 بسم رب الزهراء (س)

هر کاری که با نام خدا آغاز نشود ابتر است

 

 

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد. "رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت كه همه‌ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. "حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌كنند كه حاج قلی در دكانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به "نام خانوادگی" تبدیل شد. رجب خان با پولی كه از ماترك پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یك یخچال طبیعی احداث كرده بود و از همین راه، مخارج زندگی خانواده‌ پرجمعیت خود را تأمین می‌كرد.

 

نخستین واقعه‌ای كه در كودكی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد كرد، آن بود كه مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده‌ ناچار شد خانه‌ مسكونی خود را گرو بگذارد. تختی سالها بعد در آخرین مصاحبه‌ خود با یادآوری این ماجرای تلخ می‌گوید: "یك روز طلبكاران به خانه‌ ما آمدند و اثاثیه‌ خانه و ساكنینش را به كوچه ریختند، ما مجبور شدیم كه دو شب را توی كوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه‌ همسایه‌ها و دو اتاق اجاره كردیم. چندی بعد روزگار، عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ كرد تا این كه مجبور شد یخچال طبیعی‌اش را نیز بفروشد. این حوادث تأثیر فراوانی در روحیه‌ پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد."

 

در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹سال به تحصیل پرداخت. وی خود می‌گوید: "مدت ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری كه در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره‌ای كه از دوران تحصیل به یاد دارم، این است كه هیچوقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت كه فكر می‌كنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها كسب كنم.

 

زندگی همچنین به من آموخت كه مردم را دوست بدارم و تا آنجا كه در حد توانایی من است، به آنان كمك كنم. حال، این كمك از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر كس به قدر تواناییش ..."

غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز كرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی كه تازه به فكر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت كه ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

شادروان تختی در مصاحبه‌ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی‌اش می‌گوید: "با آن كه علاقه‌ی فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم كه در جستجوی كاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، كار كردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می‌گذشت."

 

آشنایی حقیقی تختی با ورزش و كشتی در باشگاه "پولاد" آغاز شد. وی كه پیش از این گودها و زورخانه‌های فراوانی دیده بود و شیفته‌ تواضع و افتادگی پهلوانانی كشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال هزار و سیصد و سی و نُه به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری كه نسبت به كشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرار گرفت.

 

تختی، خود می گوید: "رضی خان آدم خوبی بود، اگر كسی را نشان می‌كرد و می‌دید كه استعداد كشتی دارد، دست از سرش بر نمی‌داشت. در گرمای تابستان لخت می‌شدیم و هر روز از ساعت دو بعد از ظهر تا چندین ساعت كشتی می‌گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود. كشتی گیران برای وزن كم كردن، به خزینه می‌رفتند تشكهای كشتی را با پنبه پر می‌كردند، اما خاك و خاشاك آن، بیش از پنبه بود."

 

تختی كه پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سلیمان) روانه‌ خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، به ‌ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون كشتی كه در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات كشتی خود را بار دیگر آغاز كرد. تختی خود در این باره می‌گوید: "وقتی در سال ۱۳۲۸در مسابقه‌ بزرگ ورزشی (كاپ فرانسه) شركت كردم، در همان اولین دوره ضربه فنی شدم. اما تمرینهای جدی و سختی كه در پیش گرفتم، مرا یاری كرد تا حقیقت مبارزه را درك كنم؛ اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما كار و كوشش را سرآغاز پیروزی می‌دانستم."

 

به این ترتیب تختی با تمرین و پشتكار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده‌ها بیرون كشید و سرانجام در سال هزار و سیصد و سی در وزن هفتاد و نه کیلوگرم به عضویت تیم ملی درآمد. وی در نخستین دوره‌ مسابقه‌های كشتی آزاد قهرمانی جهان (هلسینكی، ۱۹۵۱) با وجود آن كه هنوز ۲۱سال داشت، نایب قهرمان جهان شد. درخشش خیره‌ كننده‌ی تختی در رقابتهای كشتی هلسینكی كه در نخستین حضور او در مسابقه‌های قهرمانی جهان و در فاصله‌ كمتر از دو سال از ورودش به میادین ورزشی داخلی اتفاق افتاد، بیش از هرچیز نمایانگر ایمان و تلاش و اراده‌ كم نظیر تختی و همچنین استعداد و مهارت فوق‌ العاده‌ او در زمینه‌ كشتی بود.

 

گفتنی است در اولین دوره مسابقات قهرمانی كشتی آزاد جهان كه از لحاظ تاریخی میدان معتبر و تعیین كننده‌ای برای كشتی ایران و جهان بود، تیم ملی كشتی آزاد ایران با تركیب كامل و در هر هشت وزن آن زمان حضور پیدا كرد و با كسب دو نشان نقره (محمود ملاقاسمی و غلامرضا تختی) و دو نشان برنز (عبدالله مجتبوی و مهدی یعقوبی) در نتیجه‌ ای درخشان و غیر قابل تصور پس از تیمهای ملی تركیه و سوئد عنوان سوم جهان را به دست آورد.

 

مسابقات سال ۱۹۵۱هلسینكی (فنلاند) برای تختی آغاز راهی بود كه طی ۱۵سال آینده با كسب دهها پیروزی و فتح سكوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین‌المللی كشتی ادامه یافت.

شادروان غلامرضا تختی در سال ۱۳۳۱(۱۹۵۲) در نخستین حضور خود در رقابتهای المپیك با كسب شش پیروزی و قبول یك شكست در برابر "دیوید جیما كوریدزه" از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقه‌ها توانست حیدر ظفر ترك را كه سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شكست دهد.

 

تختی در دومین دوره‌ مسابقات جهانی كه در خرداد ماه هزار و سیصد و سی و سه (1954) که در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (هفتاد و هشت کیلو) به رقابت پرداخت كه با وجود پیروزیهای درخشان و شایستگی فراوانی كه از خود بروز داد با قبول یك شكست غیر منتظره در برابر "وایكینگ پالم" سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد.

تختی شش ماه بعد در یك دیدار دوستانه در سوئد، «پالم» را با ضربه‌ فنی شكست داد و باخت غافلگیرانه توكیو را به خوبی جبران كرد.

 

شادروان تختی همچنین در سال ۱۹۵۵ در جشنواره‌ بین‌المللی ورشو موفق به كسب نشان نقره شد. اما سومین دوره‌ مسابقه‌های قهرمانی جهان (استانبول، ۱۹۵۷) تجربه‌ تلخی برای مرحوم تختی بود. وی كه در این دوره از رقابتها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان (۸۷+ كیلوگرم) كشتی می‌گرفت، به دلیل وزن بسیار كمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد. پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه كشتی گرفت و نتایجی كه به دست آورد با توجه به آن كه با وزن ۹۲كیلوگرم به مصاف كشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیر قابل قبول نبود.

 

به عنوان نمونه «دیتریش» آلمان و «ایوان ویخریستیوك» روس، حریفان اصلی تختی در این رقابتها صد و ده كیلوگرم وزن داشتند و علاوه بر آن در وزن خود نیز از تجربه‌ خوبی برخوردار بودند.

 

در بازیهای المپیك ملبورن (استرالیا) كه در آذرماه ۱۳۳۵(۱۹۵۶) برگزار شد تختی یك بار دیگر در وزن هفتم (۸۷ كیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریكا، ژاپن آفریقای جنوبی، كانادا و استرالیا رفت و با شكست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت. این برای نخستین بار بود كه دو قهرمان از آمریكا و شوروی در یك سكوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار می‌گرفتند. جهان پهلوان تختی در اسفند ماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سالهای سی و شش و سی و هفت نیز این عنوان را تکرار کرد. جهان پهلوان تختی در سال ۱۹۵۸در بازیهای آسیایی توكیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشانهای طلا و نقره‌ این رقابتها را به گردن آویخت و در مهر ماه سال سی و هشت (هزار و نهصد و پنجاه و نه) در چهارمین دوره‌ مسابقات كشتی آزاد قهرمانی جهان كه در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را كسب كرد. "بوریس كولایف" از شوروی تنها كشتی گیری بود كه با امتیاز به تختی باخت و در ۵ كشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترك تختی با ضربه‌ فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.

 

تیم ملی كشتی آزاد ایران كه در رقابتهای تهران با اكتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخوردی از امتیاز میزبانی در حفظ عنوان سومی سالهای قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره‌ی بازیهای المپیك (ایتالیا، هزار و نهصد و شصت) تا مكان پنجم رده بندی سقوط كرد. تختی كاپیتان تیم ملی و پر تجربه ‌ترین كشتی‌گیر ایران كه در این رقابتها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار با در مسابقه‌ نهایی با قبول شكست در برابر "عصمت آتلی" از تركیه به گردن آویز نقره دست یافت.

 

مسابقه‌های قهرمانی جهان در یوكوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای كشتی ایران بود. تیم ملی كشتی آزاد كشورمان پس از حضور در  ۸دوره مسابقات المپیك و جام جهانی در رقابتهای جهانی ۱۹۵۹ژاپن، پر افتخار‌ترین حضور خود در تاریخ كشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یك نشان نقره، یك نشان برنز و یك عنوان پنجمی به مقام قهرمانی كشتی آزاد جهان دست یافت.

 

جهان پهلوان تختی كه در این مسابقات در وزن ۸۷ كیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت. كشتی‌گیران آزاد ایران در ششمین دوره‌ی رقابتهای قهرمانی جهان در تولیدوی آمریكا (۱۹۶۲) نیز حضوری شایسته داشتند.


تیم ملی ایران اگرچه نتوانست مقام قهرمانی خود را در این مسابقات حفظ كند ولی كسب مقام سوم جهان نیز با توجه به كارشكنیها و ناداوریهایی كه در حق تختی و سایر كشتی‌گیران ایران روا شد نتیجه‌ قابل قبولی تلقی می‌شود. جهان پهلوان تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر «وان براند» آمریكایی، «مروید» روسی و
«عصمت آتلی» كه از قهرمانان صاحب نام وزن هفتم بودند از حیثیت كشتی ایران به خوبی دفاع كرد و در نهایت پس از تساوی با «مروید» جوان تنها به دلیل ۲۰۰گرم اضافه وزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردن آویز نقره رضایت داد.

 

قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شركت كرد كه از بیماری خطرناكی رنج می‌برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان كشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود كه پس از دیدار فینال سریعاً به نیویورك منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورك تحت عمل جراحی قرار گرفت. در فاصله  سالهای هزار و نهصد و شصت و دو تا هزار و نهصد و شصت و شش، جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازیهای المپیك هزار و نهصد و شصت و چهار توکیو شركت كرد كه در این دیدار با بد ‌اقبالی از كسب چهارمین نشان المپیك خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اكتفا كرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه (هزار و نهصد و شصت و سه) و منچستر (هزار و نهصد و شصت و پنج) ‌از دریافت حتی یك امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در كنار عشق وافری كه ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواستهای مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابتهای جهانی را برانگیخته بود. پهلوان سی و شش ساله  ایران با وجود عدم آمادگی كافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شركت در مسابقه های جهانی هزار و نهصد و شصت و شش (تیر ماه هزار و سیصد و چهل و پنج) تولیدو را پذیرفت.

 

تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی هزار و نهصد و شصت و شش از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه‌ فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین كشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریكا شده بود با این حال كارشكنیها و برخوردهای سوئی كه از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می‌شد روحیه‌ او را تضعیف كرده بود.

 

جهان پهلوان به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی كه برای بدرقه  او و همراهانش آمده بودند در گفت‌ و گو با خبرنگار "كیهان ورزشی" گفت: "هیچ چیز نمی‌تواند مرا خوشحال كند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی كه به فرودگاه آمده‌اند، احساس شرمندگی می‌كنم. راستی چقدر محبت بدهكارم؟ من چرا باید كشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم، مسافرت كنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می‌دانستم من هم می‌توانستم ادعا كنم چون دیگران هستم ... وقتی كسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی‌اش خواهد شد، یقیناً نخواهد توانست بگوید چرا كشتی می‌گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می‌كند." تختی كه بی‌امید به مصاف تازه نفسی ها و جوانان جویای نام رفته بود، متأسفانه با بدترین قرعه‌ ممكن نیز مواجه شد به طوری كه پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف «الكساندر مدوید» و «احمد آئیك» (نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها) رفت و با قبول شكست در برابر آنها برای همیشه با صحنه‌ كشتی خداحافظی كرد.
 

یادش گرامی باد!

 

دوشنبه 25/8/1388 - 9:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته