• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1180
تعداد نظرات : 794
زمان آخرین مطلب : 5311روز قبل
فلسفه و عرفان
النبى الكریم صلى الله علیه و آله : بین الایمان و الكفر ترك الصلوة
پیامبر گرامى (درود خدا برو و خاندانش):
                              
                          مرز میان ایمان و كفر ترك نماز است .
                                        كنزالعمال، ج 7، ص 279، حدیث 18869
جمعه 9/12/1387 - 14:19
فلسفه و عرفان

 

اللهم صل علی محمد و آله وافعل بنا ما انت اهله ولاتفعل بنا ما نحن اهله یا اهل التقوی والمغفره یا ارحم الراحمین

جمعه 9/12/1387 - 14:16
دانستنی های علمی
 

 یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود:

شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می‌گذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند.

  •  یک پیرزن که در حال مرگ است.
  •  یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است.
  •  یک خانم یا آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید.

 شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید.

اگر شما بودید چه پاسخی می دادید؟


قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد:

پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد..

شما باید پزشک را سوار کنید، زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.

شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید، زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

 

-  شما بودید چه کار میکردید؟؟ شما بگید  من بعداز ظهر  میگم که شخصی که استخدام شد  جوابش  چی بود...!

جمعه 9/12/1387 - 11:48
خانواده

 

درد را از هر طرف که بخوانی درد است، بیهوده دنبال میانبر نباش

 

پ.ن: خیلی جدی نگیرید واسه خودم نوشتم...!

جمعه 9/12/1387 - 11:28
فلسفه و عرفان

به خداوند می گویند چه چیزی تو را ناراحت می کند؟

 

می گوید: وقتی بنده ام با من سخن می گوید چنان به حرفهایش گوش

 میدهم که گویا بنده ای جز او ندارم.

ولی او چنان با من سخن میگوید که گویا من خدای همه عالم هستم الا او !!!

جمعه 9/12/1387 - 11:27
دعا و زیارت

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

به خون نشانده دل دودمان عالم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمیدهم به سرور بهشت این غم را

غبار ماتم تو آبرو به من بخشـید

به عالـمی ندهـم این غـبار ماتـم را

به نیم قطره اشک محبت­ات ندهم

اگر دهنـد به دسـتـم تـمام عالـم را

به یمن گریه برای تو روز محشر من

خموش میکنم از اشک­خود جهنم را

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم

هـزار بـار بمیـرم نـبـیـنم آن دم را

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

خدا هر آنچه کند از تو ام جدا نکند

جمعه 9/12/1387 - 10:58
شعر و قطعات ادبی

شمع بگریست گه سوز و گداز

                  كاز چه پروانه زمن بیخبر است

بسوی من نگذشت آنكه همی

                 سوی برزن و كویش گذر است

به سرش فكر دو صد سودا بود

          عاشق آنست كه بی پا و سر است

گفت پروانه‌ی پر سوخته‌ ای

                  كه ترا چشم بایوان و در است

من بپای تو فكندم دل و جان

                   روزم از روز تو صد ره بتر است

پر خود سوختم و دم نزدم

                    گرچه پیرایه‌ی پروانه پر است

كس ندانست كه من میسوزم

                سوختن، هیچ نگفتن، هنر است

آتشِ ما ز كجا خواهی دید

                 تو كه بر آتش خویشت نظر است

به شرار تو چه آب افشاند

                   آنكه سر تا قدم اندر شرر است

با تو میسوزم و میگردم خاك

                     دگر از من چه امید دگر است

پر پروانه ز یك شعله بسوخت

              مهلت شمع، ز شب تا سحر است

سوی مرگ از تو بسی پیشترم

                  هر نفس آتش من بیشتر است

خویشتن دیدن و از خود گفتن

                       صنعت مردم كوته نظر است

پنج شنبه 8/12/1387 - 21:28
دانستنی های علمی



چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای كه امواج طوفان تو را می‌شناسند

اینك ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

كاش من هم عبور تو را دیده بودم
كوچه‌های خراسان، تو را می‌شناسند

 

پنج شنبه 8/12/1387 - 20:53
دعا و زیارت

قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت

از روزی كه با تو آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم

گفته ای هركی بیاد به پابوسم
توگرفتاری به دادش می رسم

گفته ای هركی بیاد به دیدنم
من میام سه جا بهش سر می زنم

منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در خونت اومدم

توی قبرم آقا جون منتظرم
كه كف پاتو بذاری روسرم

آقا از گناه پرم سوخته شده
چشم من به گنبدت دوخته شده

آقا جون جان جوادت رام بده
هرچی كه امروز ازت می خوام بده

دوریم از بدی و زشتی بده
بیا با خدا منو آشتی بده

دل عاشقات برات پر می زنه
گدا رو ببین داره در می زنه

آنقدر در می زنم این خانه رو
تا ببینم روی صاحب خانه رو

یه روزی میاد كه زیر خاك بشم
كی میشه كه از گنا هام پاك بشم

توكه از بیچارگیم خبر داری
چرا می پرسی باهام چكار داری

صابخونه مثل سگا ولم نكن
پشت در انقده معطلم نكن

اومدم با دل پرخون سوی تو
اومدم تا كه ببینم روی تو

اومدم تا عقده دل وا كنم
اومدم اینجا تو رو پیدا كنم

چی میشه به قلب خسته جون بدی
خودتو امشب به من نشون بدی

بیا ای نور دو چشمان ترم
می دونی جز توكسی رو ندارم

یه كناری روی خاكها می شینم
صحن با صفا تو مولا می بینم

دوست دارم تو هم رو چشمم بشینی
عاشقت رو روی خاكها ببینی

با وجودیكه تو رو ندیده ام
درد عشقت رو به جون خریده ام

تو به سرمایه من نكن نظر
بیا و امشب منو ندید بخر

قطره ام كه دل به دریا زده ام
خودمو تو زوارت جا زده ام

اومدم به دیدنت ابا الحسن
دست من به دامنت ابا الحسن

نكنم رد ز درت ابا الحسن
جان زهرا مادرت ابا الحسن

پنج شنبه 8/12/1387 - 20:40
دعا و زیارت

قال علیه السلام:

الحمدالله الملک المحمود؛والمالک الودود مصور کل مولود؛مال کل مطرود ساطح المهاد وموطد الاوطاد ومرسل الامطار عالم الاسرار ومدرکها ومدمر الاملاک ومهلکها ومکورالدهورومکررها وموردالامورومصدرها عم سماحه وکمل رکامه وهمل وطاوع السؤال والأمل اوسع الرمل وأرمل أحمد حمداً ممدوداً وأوحده کما وحد الاواه وهو الله لا اله للامم سواه ولاصادع لماعد له وسواه؛أرسل محمداً علماًللاسلام؛ واماماًللحکام؛ ومسدداًللرعاء ومعطل أحکام ود وسواع أعلم وعلم؛و حکم وأحکم؛أصل الاصول ومهد وأکد الموعود وأوعد أوصل الله له الاکرام؛ وأودع روحه السلام ورحم آله وأهله الکرام؛ ما لمع رائل وملع دال وطلع هلال؛وسمع اهلال اعملوا رعاکم الله أصلح الأعمال؛واسلکوا مسالک الحلال و اطرحوا الحرام ودعوه؛واسمعوا أمرالله وعوه وصلوا الأرحام وراعوها وعاصوا الأ هواء واردعوها وصاهروا أهل الصلاح و الورع وصارموا رهط اللهو والطمع؛ ومصاهرکم أطهر الأحرار مولداً؛ أسرارهم سؤدداً وأحلاهم مورداً وهاهوأمکم وحل حرمکم؛مملکا عرسکم المکرمه وما هو لها کما مهر؛رسول الله أم سلمه وهو أکرم صهر أودع الأولاد؛ وملک ما أراد؛وماسها مملکه ولاوهم ولا وکس ملاحمه ولا وصم أسأل الله لکم احماد وصاله .

دوام اسعاده؛ وألهم کلااصلاح حاله والا عداد لمآله ومعاده وله الحمد السرمد والمدح لرسوله أحمد(ص)

پنج شنبه 8/12/1387 - 17:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته