• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 206
تعداد نظرات : 20
زمان آخرین مطلب : 3529روز قبل
خواص خوراکی ها

 
خواص زرچوبه، فلفل، پودر سیر، دارچین و زعفران: ادویه ها جزو طعم دهنده های پرکاربرد در آشپزخانه ما ایرانی ها هستند. کمتر غذایی را می توان یافت که حداقل ۱ تا ۲ نوع ادویه در آن به کار نرفته باشد. اصلا غذاهای ایرانی با این ادویه ها عطر و طعم پیدا می کنند.

 

  

 

دارچین علیه اضطراب

۱- دارچین، پوست خشک شده شاخه های نوعی درخت بومی هند است. این ادویه خوش عطر، طبع گرم و خشکی دارد.

۲- شادی آور، آرام بخش، تقویت کننده کبد و قلب، کاهنده قندخون، برطرف کننده بوی بد دهان، ادرارآور و قاعده آور است. می تواند جلوی اسهال را بگیرد، فشارخون را کاهش بدهد، گرفتگی های عضلانی را تا حدی از بین ببرد، تب را پایین بیاورد و یک آنتی هیستامین خوب و طبیعی هم محسوب شود.

۳- خانم های باردار، شیرده و افراد مبتلا به زخم ها و ناراحتی های گوارشی باید در مورد میزان مصرف دارچین با پزشک خود مشورت کنند زیرا زیاده روی در مصرف این ادویه می تواند برای برخی از افراد، تپش قلب، تعریق و حساسیت را به دنبال داشته باشد. در ضمن، مصرف بیش از حد دارچین به افرادی با مزاج گرم نیز توصیه نمی شود.

یادآوری: بهتر است چوب درسته و پودرنشده دارچین را به چای یا غذاهای خود اضافه و کمی پیش از سرو غذا، چوب را از ظرف غذا خارج کنید. جوشیدن چوب دارچین بیشتر از ۱۵ ۱۰ دقیقه داخل چای یا غذا توصیه نمی شود چون می تواند باعث تلخ شدن آن شود.

زعفران علیه افسردگی

۱- این ادویه بسیار خوش عطر و رنگ، جزو ادویه های نشاط آور است و باعث بهبود خلق وخو می شود.

۲- زعفران میل جنسی را تقویت می کند، ادرارآور و قاعده آور است، پوست را شاداب و قلب و کبد را تقویت می کند، بوی بد دهان را از بین می برد و در درمان افسردگی کاربرد دارد. در ضمن، آرام بخش و خواب آور هم است، تب و تهوع را تخفیف و قدرت حافظه را افزایش می دهد، فشار و چربی خون را کم می کند و ضدنفخ خوبی نیز محسوب می شود.

یادآوری: زعفران را باید برای حفظ عطر، طعم و رنگ منحصربفرد آن، حدود ۳ ۲ دقیقه پیش از پایان پخت به غذا اضافه کرد و آن را در جای خشک و خنک نگه داشت.

زرچوبه علیه کبدچرب

۱- زرچوبه که در اصطلاح عامیانه به آن زردچوبه می گویند، جزو ادویه های پرخاصیتی است که مصرف ۳ تا ۴ گرم از آن در روز می تواند احتمال ابتلا به سرطان را کاهش دهد.

۲- مصرف این ادویه پرکاربرد، به دلیل تقویت کبد و خاصیت سم زدایی به افراد مبتلا به هپاتیت و کبدچرب توصیه می شود.

۳- زرچوبه، ضدنفخ و ضدگرفتگی عضلات، به خصوص عضلات شکم بعد از صرف غذا یا در زمان عادت ماهیانه است.

یادآوری: زرچوبه قابلیت جذب رطوبت بسیار بالایی دارد بنابراین باید در جای کاملا خشک و خنک و در ظرف های کاملا دربسته نگهداری شود. این ادویه پرخاصیت، حاوی ترکیب هایی فنولی و حساس به حرارت است بنابراین توصیه می شود برای پیشگیری از هدر رفتن خواصش، این ادویه را ۵ تا ۱۰ ثانیه در مقدار کمی روغن تفت بدهید و ۱۰ دقیقه پیش از پایان زمان پخت، آن را به غذا اضافه کنید.

فلفل علیه چاقی

۱- فلفل، طبع گرمی دارد و می تواند تا اندازه ای باعث افزایش سوخت و ساز بدن هم شود. به همین دلیل خیلی از ما بعد از خوردن غذاهای تند و حاوی فلفل، احساس گرما و گرگرفتگی می کنیم.

۲- استفاده از فلفل سیاه یا قرمز یا مصرف غذاهای حاوی آن ها، باعث تحریک معده و دستگاه گوارش می شود بنابراین بهتر است افراد مبتلا به زخم های گوارشی، ورم معده یا ریفلاکس، قید خوردن این ۲ ادویه تند و آتشین را بزنند.

۳- مصرف حجم متعادلی از فلفل سیاه یا قرمز به افراد دچار اضافه وزن برای افزایش متابولیسم بدن آن ها در کنار رعایت رژیم غذایی و ورزش توصیه می شود.

یادآوری: بهتر است برای حفظ عطر و طعم فلفل سیاه، آن را به صورت دانه های درسته از عطاری ها یا فروشگاه های موادغذایی تهیه و خودتان به اندازه نیاز روزانه خانواده، این دانه ها را بکوبید یا آسیاب کنید. در ضمن، فلفل ها مانند زرچوبه، بوی خامی ندارند و برای حفظ خاصیت آن ها، می توان حدود ۱۵ ۱۰ دقیقه پیش از پایان زمان پخت، آن ها را به غذا اضافه کرد.

پودرسیر علیه فشارخون

۱- سیر یکی از گیاهان دارویی بسیار پرخاصیت است که می تواند به کاهش و تنظیم فشارخون، کاهش غلظت خون، کاهش کلسترول خون و تقویت کبد کمک کند.

۲- سیر حاوی ویتامین های A،B و C است و به هضم غذا کمک می کند. بیشتر این خواص، در سیر تازه و بودار پیدا می شوند و پودرکردن آن، تا حد زیادی خواصش را هم از بین می برد.

یادآوری: اگر شما جزو طرفداران ادویه پودرسیر هستید و می خواهید کمی از خاصیت های سیر هم با مصرف پودرسیر به بدن تان برسد، باید خودتان سیر را با پوسته رویی آن خشک کنید و درست پیش از مصرف، مقداری از سیر خشک شده را آسیاب و در مراحل پایانی پخت، به غذای تان اضافه کنید.

منبع: روزنامه سلامت
دوشنبه 30/10/1392 - 19:22
ازدواج و همسرداری

 
شاید شما هم به این نتیجه رسیده باشید که«حرف»، درد زیادی دارد. برخی از واژه ها و جملات سال ها مغز و روح آدمی را می خوردند و او را از درون نابود می کنند. بسیاری از انسان ها نمی دانند حرف هایشان چه تاثیرات مخربی بر روحیه اطرافیان دارد و خیلی راحت هر آن چه می خواهند را به زبان می آورند و اصلا هم برایشان مهم نیست چه ضربه ای به طرف وارد کرده اند.

انسان ها با همین کلمات به هم قول می دهند، به یکدیگر عشق می ورزند و به هم محبت می کنند. چرا باید از حرف و کلمات در جهت آزردن یکدیگر استفاده کنیم؟ چرا وقتی می توان با حرف های خوب شخصیت یک انسان را تقویت کرد و موجب پیشرفت او شد، از آن برای تخریب شخصیت انسان ها و اطرافیان استفاده می کنیم؟

در میان زوج ها استفاده غلط از واژه ها بسیار رواج دارد. بسیاری از آن ها نمی دانند به مرور زندگی خود و روحیه طرف را نابود می کنند و برخی واژه یا عبارت های تلخ را به طور مکرر تکرار می کنند. انسان ها شاید این کلمات را فراموش کنند، اما تاثیرات روحی آن را فراموش نمی کنند. زخم بعضی حرف ها حتی پس از عذرخواهی نیز ترمیم نمی شود. متاسفانه انسان نمی تواند لحظه های سخت خود را به راحتی فراموش کند. برای همین است که بعضی از آدم ها حتی سال ها بعد خاطره حرف زشتی که به او گفته اید را برایتان تعریف می کنند و متوجه می شوید تا چه اندازه این حرف برایشان سنگین بوده که تاکنون در دل نگه داشته اند.

 

  

 

هرگز

در زندگی زناشویی نباید از واژه«هرگز» در مقابل همسر خود استفاده کنید. وقتی همسر شما می خواهد کاری انجام دهد این واژه را استفاده نکنید زیرا موجب برانگیخته شدن حس ناامیدی در او می شود.

همیشه

«همیشه» یکی از واژه های خطرناک زندگی زناشویی است. وقتی این واژه را به کار می گیرید گویا به طور غیر مستقیم به طرف می گوید او همیشه کار اشتباه انجام می دهد و این شما هستید که درست فکر می کنید و تصمیم می گیرید. «همیشه» بار«همه» یا«هیچ» دارد. از آن پرهیز کنید.

تنفر

تنفر به طور ذاتی بار منفی دارد. «تنفر» کلمه بسیار سنگینی است. زخم این واژه بسیار عمیق است. بسیاری از زن و شوهرها از این واژه برای کارهای یکدیگر استفاده می کنند. در واقع از سنگینی این واژه سواستفاده می کنند تا خواسته های خود را به طرف مقابل تحمیل کند. اما این کار علاوه بر این که غیر اخلاقی است، ناراحتی های عمیقی در روحیه طرف هم ایجاد می کند.

چاق

با تکرار واژه«چاق» در گوش همسر خود، او لاغر نمی شود. به جای استفاده از این واژه منفی که بار تمسخرآمیز دارد به او کمک کنید با ورزش و رژیم لاغر شود. برخی ها فکر می کنند اینقدر این را می گویم تا به خودت بیایی و لاغر شوی. اما این طور نمی شود. فقط به او لطمه روحی وارد می کنید.

احمق/ گُنگ

توهین به شعور طرف مقابل به هیچ عنوان ایده خوبی نیست. به طور کلی مسخره کردن دیگران بسیار غیراخلاقی است. اما زن و شوهرها باید بیشتر مراقب باشند تا به شعور و سطح درک یکدیگر توهین نکنند. در ضمن، اگر آن ها خنگ و گنگ و احمق بوده اند که با شما ازدواج نمی کردند!

تنبل

با گفتن واژه تنبل نمی توانید کسی را مجبور کنید که زرنگ شود. تکرار این واژه باعث می شود طرف خودش هم باور کند تنبل است و اوضاع از آن چه بوده وخیم تر هم خواهد شد.

از تو یاد گرفته ...

اگر فرزند شما کاری انجام می دهد که اعصاب شما را به هم می ریزد و اصلا تحمل آن را ندارید، فورا انگشت اتهام به سمت همسر خود دراز نکنید که او این کارها را از تو یاد گرفته است.

این زشت/ بی ارزش است

آیا شده است برای کسی کار خوبی انجام دهید و او در عوض تشکر، کاری انجام دهد که موجب ناراحتی شما بشود؟ شاید شما از دست پخت یا زیورآلات او خوشتان نیاید اما دلیلی ندارد برای خالی کردن حرص خود با او رفتاری زننده داشته باشید. همیشه تشکر و احترام گذاشتن به آدم ها نتیجه بهتر دارد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

این مشکل من نیست

هنگامی که با کسی ازدواج می کنید مشکلات او، مشکلات شما می شود و برعکس. ازدواج یعنی شراکت در همه چیز. به جای اینکه خود را از مشکلات همسر خود دور کنید باید به او کمک کنید تا آن ها را هر چه سریع تر برطرف کند. گفتن این که این مشکل من نیست هیچ مفهومی ندارد و نتیجه ای جز سرد شدن رابطه در انتظار شما نخواهد بود.

عجله کن!

هیچ کس دوست ندارد این واژه را بشنود. تقریبا همه می دانیم وقتی دیر شده است باید عجله کنیم و همه تلاش خود را در این راستا انجام می دهید. بنابراین تکرار این واژه فقط باعث استرس و ایجاد فضای منفی می شود.

ترکت می کنم

زن و شوهرها هنگامی که عصبانی هستند و کنترل اعصاب خود را از دست می دهند واژه های زشتی به یکدیگر می گویند و در خلال آن ها شاید از عبارت بسیار سنگین ترکت خواهم کرد یا طلاق هم استفاده کنند. اگر واقعا نمی خواهید با فردی نامزدی یا ازدواج خود را ادامه دهید به جای تهدید واقعا این مساله را در جوی آرام مطرح کنید و از او بخواهید شما را ترک کند.
دوشنبه 30/10/1392 - 19:22
ازدواج و همسرداری

 
اختلاف نظر بین دو نفر طبیعی است. طبیعی تر از آن اختلاف نظر میان دو جنس مخالف است. درست است که همسران اغلب به تصور داشتن تفاهم با هم ازدواج می کنند ولی این تفاهم به معنای هم عقیده بودن در همه جریانات زندگی نیست. خیلی وقت ها همسران بر سر یک مسئله هر چقدر هم بی ارزش با هم اختلاف عقیده پیدا کرده و بار ها و بار ها از دست هم عصبانی می شوند. گاهی اوقات این عصبانیت ساعت ها طول کشیده و تبدیل به یک معضل می شود و گاه زود به پایان می رسد اما نکته اینجاست که چگونه در مواقع عصبانیت خود را کنترل کنیم تا به معضلات جدی تر گرفتار نشویم.

 

  

 

۱- علت عصبانیت را فوراً پیدا کنید: زمانی هایی وجود دارد که به طور ناگهانی با عصبانیت همسرتان مواجه می شوید بدون آنکه بدانید او به چه علت عصبانی است. گاهی رفتار عصبی همسرتان ممکن است دلیلی خارج از خانه و رابطه زناشویی داشته باشد بنابراین بهتر است زن یا شوهر از علت عصبانیت همسرشان آگاهی پیدا کنند. در این مواقع ترک کردن فرد عصبانی کار عاقلانه ای نیست زیرا تصور بر این است که اگر او را ترک کند او آرامش پیدا می کند در حالی که این مسئله نه تنها بهبود پیدا نمی کند بلکه اوضاع را بد تر خواهد کرد. زیرا هجوم افکار همراه با تنش و عصبانیت در مواقع تنهایی او را رها نخواهد کرد.

۲- آرام باشید: عصبانیت، غذای عصبانیت است. وقتی همسرتان عصبانی است و شما علت عصبانیت آن را فهمیده اید، حتی اگر شما موضوع عصبانیت او باشید سعی کنید در آن موقعیت شما نیز عصبانی نشوید زیرا به هم ریختن اوضاع و فضا تنها باعث ادامه مشاجرات شده و اوضاع را بد تر از پیش خواهد کرد. در آن موقعیت سعی کنید آرام باشید حتی اگر حق با شما باشد و بحث درباره موضوع را به وقت دیگری موکول کنید.

۳- احساسات همسرتان را در نظر گرفته و به زبان آورید: خیلی آرام و بدون پرده به او بگویید «می دانم عصبانی هستی». این بیان به فرد عصبانی اطمینان می دهد که همسرش درک مناسبی از او داشته و موضوع بزودی حل می شود. وقتی همسر بداند هنگام تنش فکری تنها نیست احساس آرامش بیشتری می کند.

۴- با همسرتان همدردی کنید: اگر شما هم احساس عصبانیت می کنید و از احساس عصبانیت همسرتان ناراحت هستید این احساس خود را به زبان آورید زیرا اگر فرد عصبانی بداند که همسرش احساسات واقعی اش را انکار کرده و نسبت به موضوع پیش آمده بی تفاوت است، خشم اش بیشتر می شود.

۵- برای صلح پیش قدم شوید: وقتی از دلایل عصبانیت همسرتان با خبر شدید و به طور واقع بینانه متوجه شدید شما نیز در این ماجرا مقصر بوده اید برای صلح چند قدم بردارید این قدم ها بیانگر این است که خواهان آشتی هستید و بخشی از اشتباهات خود را پذیرفته اید و قصد دارید مشکل پیش آمده را هر چه سریع تر حل کنید. البته در این راه چند قدم واقعی تر هم باید بردارید.

۶- از تکنیک رکوردشکنی استفاده کنید: غالب اوقات رسم خانه شما این است که پس از چند روز قهر دوباره صلح برقرار شود. حال شما از همان ابتدا پیش قدم شده و این رسم کهنه را بشکنید. عصبانیت و کشدار کردن ماجرا را به روزهای بعدی موکول کنید و با آرامش به حرف های همسرتان گوش فرا دهید. اگر هنگام صحبت پیرامون موضوع پیش آمده مقوله عصبانیت را فراموش کنید. آرامش، همه چیز را حل خواهد کرد.

۷- تکنیک مه آلود: این تکنیک به شما کمک می کند تا عیب جویی های بی دلیل را دفع کنید چون عیب جویی باعث می شود عصبانیت همسرتان اوج گرفته و اوضاع بد تر شود، به جای بحث کردن با همسرتان درباره موضوع پیش آمده سعی کنید او را از فضای عصبانیتش منحرف کرده و وارد جاده مه آلود کنید. به طور مثال وقتی او به خاطر خودپسندی شما عصبانی است به او بگویید«موافقم بعضی وقت ها درباره عواقب کار ها فکر نمی کنم اما در این راه سعی خودم را بیشتر می کنم» یا اگر او به خاطر تأخیرتان عصبانی است به جای دلیل آوردن تنها به او بگویید«می دانم تأخیر داشته ام سعی می کنم همین امروز این مسئله را طور دیگری جبران کنم.»
دوشنبه 30/10/1392 - 19:21
ازدواج و همسرداری

 
این که چرا برخی از همسران به دنبال توقعاتی هستند و در صورت بر آورده نشدن آن به درگیری و اختلاف می پردازند پاسخ های متعددی دارد.

 

  

 

علل توقعات:

این که چرا برخی از همسران به دنبال توقعاتی هستند و در صورت بر آورده نشدن آن به درگیری و اختلاف می پردازند پاسخ های متعددی دارد که برخی از آن ها بدین قرارند:

تحریک ها و دو بهم زنی ها: ما درمواردی شاهد تحریک ها ودو بهم زنی ها از سوی افرادی هستیم که با سخنان گزاف سعی می کنند زنی را نسبت به شوهرش متوقع ویا در شوهر حالت تنوع وفزون خواهی پدیدآورند؛ مثلاً به او می گویند حیف از وجود تو نیست که با چنین همسری زندگی می کنی توچه چیزازدیگران کمترداری همه مایل به زندگی با تو هستند تو نیاز به همسری داری که قدر تو را بداند و... با این حرف ها او را نسبت به همسرخود بدبین کرده وسطح توقعش را بالا می برند وبا عدم برآوردن توقعات، کشمکش و درگیری صورت می گیرد.

وعده های قبل از ازدواج: گاهی زنان و شوهران جوان را می بینیم که با هم در حال نزاع هستند. این که علت آن چیست باید گفت علت آشکاری دراین رابطه وجود ندارد، گاهی اوقات وعده های قبلی آنان دروغ از آب درآمده، بنابراین باعث بهانه گیری از یکدیگر می شود. باید یاد آور شد وعده های پوچ و دروغین همه آن چه را که محکم به نظر می رسد پاره می کند و معلوم نیست که بتوانند راحت در کنار هم زندگی کنند. این که انسانی بکوشد با لباس عاریتی مردم، خود را زیبا جلوه دهد و با وعده های دروغین دیگران را به خود متمایل کند باید آگاه بود که این امر پایدار نیست.

عدم آشنایی با مشکلات هم: همسری را درنظر آورید که بیمار و دلتنگ است. توقع دارد شریک زندگیش در کنار او بنشیند وبه درد دلهایش گوش دهد و محبت خود را نثار او کند. غافل از این که او گرفتاری ها و مشغولیت های زیادی دارد و به این کارها نمی رسد. پس همسر متوقع بر اساس عادت خود خواهانه اش کینه او را به دل می گیرد و منتظر فرصتی برای درگیری است.

توقع و آزمایش: در مواردی پرتوقعی ها مربوط به آزمایش است. همسر جوانی می خواهد بداند که شریک زندگی او تا چه حد برایش ارزش و اعتبار قائل است. به این منظور از او در زمینه خاصی توقعی دارد. برآورده نشدن آن توقع سبب می شود که او دراصل به محبت و صفای همسر شک کند و بگومگوهایی رخ بدهد وکار به درگیری بکشد. حال اگر طرف مقابل بتواند به او تفهیم کند که توان برآوردن آن توقع را ندارد شاید مسائل تا حدودی حل شود.

عدم درک و اطمینان به هم: یکی دیگر از عوامل و انگیزه های مهم درگیری ها عدم درک هم و در نتیجه توقع های بیجا از یکدیگر است که ممکن است این موضوع گاهی ناشی از تفاوت های سنی و حتی علمی باشد. یکی از زوجین به تناسب سن و مقتضای اندیشه اش در وضع و موقعیتی خاص است و آن دیگری در وضع و موقعیتی دیگر. یکی به دنبال تفریح و گشت و گذار است و آن دیگری به دنبال تحقیق و بررسی. نتیجه این دو گانگی در درک زمینه را برای جدایی فکری و بعد درگیری فراهم می کند. از مسائل دیگر در این زمینه وجود حالت کودکانه،عدم اطمینان به زندگی، جستجوی یک زندگی اتکالی، قدرت طلبی، عقده تکانی، عدم درک ریزه کاری ، ظرافت ها و...است که برای رعایت اختصار از ذکر آن ها خودداری می کنیم.

خودخواهی ها: چه بسیارند کسانی که در اثر تربیت غلط و افراط در نازکشی لوس و خودخواه بارآمده اند، آنان گمان می کنند که صاحب رتبه و مقامی هستند و همه افراد حتی همسر و فرزندان شان می بایست درخدمت بی چون و چرای آن ها باشند، غرور بی جا،این افراد را وا می دارد که اگر امری خلاف مصلحت و توقع خویش یافتند در برابر ش بایستند و یا موضع خشونت باربگیرند. طبعاً طرف مقابل نیز تسلیم این جریان نمی شود و همین امر سبب پیدایش درگیری می شود.

خستگی های ناشی از کار: زن و شوهری با هم درگیری پیدا می کنند که هر کدام بدین حساب که از کار روزانه خسته شده ونیاز به حمایت دارند می خواهند تملقی و تحسینی از آن ها مطرح شود تا میزانی از خستگی شان کاسته گردد ولی هیچ واسطه ای وجود ندارد که زبان این دو را برای هم ترجمه کند، در نتیجه عقده یکدیگر را در دل می گیرند و به اندک بهانه ای با هم به درگیری می پردازند.

عوامل افزایش توقع: عوامل بسیاری باعث افزایش توقع و میزان طلب در افراد می شود. دیدن رفتار دیگران، به ویژه آن ها که در راحتی و تنعمند، زندگی توأم با عصیان و سرکشی دیگران، بی توجهی به آینده، بی غمی و عدم پذیرش مسئولیت بر این درد آنان دامن می زنند.

بررسی توقعات: این که زن و شوهر در سایه ازدواج توقعاتی از هم دارند جای بحث نیست و بسیار به جاست که تا حد امکان توقعات یکدیگر را در چارچوب ضوابط شرع بر آورده کنند. اما آنچه مهم است رعایت این مسئله است که توقعات باید به گونه ای باشد که طرف مقابل بتواند آن را برآورده سازد و درخواست های خارج از اندازه باعث می شود که امکان برآورده شدن آن نباشد، در نتیجه موجبات بدبینی نسبت به هم فراهم می شود و کار به درگیری می کشد و این خود علت بسیاری از مسائل و مشکلات بعدی است. توقع به میزانی خوب است که تمایلات عادی و طبیعی یکدیگر را برآورده سازند. البته زن و شوهر باید به میزانی نقش پدر و مادری را درباره یکدیگر ایفا کنند ولی مسئله نباید به گونه ای باشد که رؤیاهای یکدیگر را هم کاملاً محقق نمایند.

ضرورت مهار هوس ها: این ضرورت حیات خانوادگی است که زن و شوهر به میزانی از خواسته ها و توقعات خویش بکاهند و حتی بر هوس های خود فائق آیند و عزت نفس خود را در بی توقعی از همسر بدانند. اگر سطح توقعات از یکدیگر را پایین آورند مسائل و دشواری ها سبکتر شده و مشکلات از میان خواهد رفت. این امر بخصوص باید مورد توجه زنان باشد. از آن جهت که عشق مرد رمنده است و در مواردی که توان رفع دشواری ها و برآورده ساختن توقعات را نداشته باشد از زندگی و شرمساری های آن خود را فارغ خواهد ساخت. تمتع از زندگی زناشویی در سایه توقعات بی حساب و رنگارنگ کردن زندگی و در خواست های متنوع نیست. این امر زندگی را دشوار خواهد کرد و حتی موجب وارد آمدن صدمه روحی بر دیگری خواهد شد و این سبب تیرگی زندگی است. در برابر آن چه که می خواهید بدان برسید حلیم و بردبار باشید، ملایمت و احساس شما زندگی را شیرین و زندگی مشترک را محکم تر خواهد کرد. برای وصول به چنین هدفی بکوشید.
دوشنبه 30/10/1392 - 19:21
اخلاق

 
 

در آیات و روایات بسیار از حیا و عفت سخن گفته شده است. حیا که در زبان فارسی از آن به شرم و آزرم تعبیر می شود، حالت نفسانی است که در انسان به طور طبیعی و فطری وجود دارد و نیازمند حفظ و تقویت می باشد؛ زیرا حیا همانند ایمان به خدا در ذات و فطرت هر انسانی سرشته شده و آدمی به طور طبیعی نسبت به زشتی ها و پلیدی ها واکنش منفی نشان می دهد. چنان که به سوی کمالات و خوبی ها نیز گرایش ذاتی دارد. 
امام صادق (علیه السلام) حیاء و ایمان را مقرون هم می داند که به یک ریسمان بسته شده است به گونه ای که اگر یکی برود دیگری نیز برود. حیا از ایمان است کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد. (1)

 

  

 

مراتب شرم و حیا 
حیا مراتبی دارد. به این معنا که گاه انسان نسبت به انجام عملی زشت در پیشگاه دیگری شرم می ورزد و از انجام آن خودداری می کند و یا خود را از بیگانه می -پوشاند و گاه دیگر انسان از خودش حیا می کند. این مرتبه که عالی ترین مرتبه شرم و حیاست از آن مؤمنانی است که همواره خود را در پیشگاه خدا می یابند و چنان خود را تربیت کرده اند که نسبت به هر عمل زشت و پلیدی واکنش منفی دارند و به خود اجازه نمی دهند تا درباره آن بیندیشند چه رسد که آن را انجام دهند. 
امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: غایه الحیاء ان یستحبی الرجل من نفسه؛ آخرین درجه شرم و حیا آن است که انسان از خودش حیا کند. (2)
دست یابی به چنین مقام و منزلتی، زمانی تحقق می یابد که شخص در ایمان به خدا و حضور در پیشگاه وی به نهایت درجه رسیده باشد، زیرا حیایی اینگونه، بیانگر ایمان قوی در انسان است؛ چون شرم کردن شخص از خودش، نمی تواند چیزی جز ثمره ایمان واقعی باشد. (3) 
آن حضرت(علیه السلام) از نظر زیباشناسی نیز به این مسئله توجه می دهد و می فرماید: احسن الحیاء استحیاوک من نفسک؛ بهترین شرم آن است که ازخودت شرم کنی. (4) بنابراین زیباترین نوع و مرتب حیا آن است که انسان خود را به گونه ای تربیت کند که به طور طبیعی نسبت به انجام زشتی ها و پلیدی ها شرم داشته باشد. این گونه است که چهره ای زیبا از باطن خویش را به نمایش می گذارد و خداوند نیز پاداش این منش را به گونه ای قرار می دهد که زشتی هایش نهان می شود و عیوبش از دیدگان دیگران محو می گردد و مردم وی را تنها در چهره زیبا و بی عیب و نقص می بینند. آن حضرت می فرماید: من کساه الحیاء ثوبه لم یرالناس عیبه؛ هر که جامه حیا به تن کند مردم عیب او را نخواهند دید. (5)
از آن جایی که چنین شخصی در همه حال از خداوند حیا می کند و آن را در خلوت خویش به نمایش می گذارد، خداوند او را چنین پاداش نیک می دهد تا کسی عیوب او را نبیند. بر همین اساس علی (علیه السلام) می فرماید: الحیاء جمیل؛ شرم و حیا زیباست (6) زیرا موجب می شود تا انسان، زیبا جلوه داده شده و عیوب و نواقص وی در پس پرده حیا پوشیده شود.
انسان در مسیر زندگی به هر حال دچار خطا و اشتباه می شود و باید به سرعت توبه کند و از کارش شرم نماید. اگر این گونه واکنش به خود نشان ندهد، در یک فرآیندی هرزشتی برای او نیک جلوه داده خواهد شد و زیبا می شود. از این رو امیر مومنان علی (علیه السلام) می فرماید: کسی که خطاتش فراوان باشد حیایش کم است و کسی که حیاتش کم باشد کم تر از گناهان خودداری می کند و کسی که کم تر از گناهان خودداری کند دلش می میرد و کسی که دلش بمیرد وارد آتش می شود. (7)
چنین شخصی دیگر از کسی شرم و حیا نمی کند و اعمال زشت و پلید را درجلوی دیدگان دیگران انجام می دهد. افراد گستاخ که در برابر دیگران زشتکاری می کنند دیگر هیچ حرمت و حیایی در برابر خداوند نیز نخواهند داشت. از این رو علی (علیه السلام) می فرماید: هر که از مردم شرم نکند از خداوند سبحان نیز شرم نمی کند. (8) زیرا کسی که در برابر دیدگان ظاهری مردم کارهای زشت می کند از خداوند نهان هیچ باک و حیایی ندارد.

چون بی حیایی، هر چه خواهی کن
انسان اگر شرم و حیا نداشته باشد و هیچ چیزی را عار و ننگ وزشت نداند، می توان گفت که از دایره انسان و انسانیت بیرون رفته است و تفاوتی میان او و پست ترین موجودات نیست. از این رو پیامبر (صلی الله وعلیه واله)می فرماید: اذا لم تستح فاصنع ما شئت؛ هرگاه شرم و حیا نکردی هر کاری می خواهی بکن. (9) 
بنابر این آن چه بازدارنده از سقوط آدمی است همان شرم و حیایی است که در انسان وجود دارد. اگر ایمان به خدا داشته باشد، این شرم و حیا درونی می شود و حتی شخص از خودش شرم می کند و اگر ایمان نداشته یاسست ایمان باشد دست کم در برابر دیگران شرم و حیا می کند ولی اگر هیچ شرم و حیایی نداشته باشد و کارهای زشت را در انظار مردم انجام دهد، دیگر بازدارنده ای نیست و از مقام انسانیت سقوط می کند و از پست ترین موجودات می شود، بر این اساس حضرت امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرماید: من لاحیاء له لاخیر فیه؛ کسی که شرم و حیا ندارد خیری در او نیست (10)؛ زیرا اصولا کلید هر خیری را می بایست در حیا و شرم جست. الحیاء مفتاح الخیر (11) بنابر این کسی که حیا و شرم ندارد هیچ در خیری بر روی او گشاده نیست تا خیری در او باشد و دیگران از آن خیر بهره ای ببرند. پس لازم است که از چنین اشخاصی پرهیز کرد؛ زیرا شر ایشان دامنگیر آدمی می شود.

عفت، میوه حیاء 
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) درباره نتیجه و ثمره حیا و شرم ورزی از سوی انسان ها می فرماید: ثمره الحیاء العفه؛ نتیجه شرم و حیا، عفت و پاکدامنی است.
عفت که در زبان فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر می شود، مرتبه ای روحی و روانی در آدمی است. انسان پاکدامن و عفیف خود را چنان می پوشاند که هیچ کس عیبی از او نبیند و چنان جامه حیا بر سر می کشد که نه تنها هیچ زشتی و عیبی در او دیده نشود بلکه همه اش زیبایی است که از وی برمی خیزد و به اطرافیان می رسد. البته همان گونه که دامنه حیا و شرم گسترده است و امور بسیاری فراتر از مسایل جنسی را دربرمی گیرد، عفت نیز که نتیجه و ثمره حیا می باشد، گستره وسیعی را شامل می شود. 
راغب اصفهانی در کتاب ارزشمند «مفردات الفاظ القرآن الکریم»، «عفت» را به معنای پدید آمدن حالتی در نفس دانسته که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و «عفیف» به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد. 
صاحب «مقاییس اللغه » می نویسد: «عفت در اصل به دو معنا آمده است: نخست، خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی. از این رو عرب به باقی مانده شیر در پستان مادر «عفه» (بر وزن مدت) می گوید.» 
با این همه از کلام راغب اصفهانی در مفردات استفاده می شود که هر دو معنای پیش گفته به یک چیز و اصل باز می گردد که همان قناعت به چیز کم و اندک است. از این رو عفیف به کسی می گویند که به چیز کم قانع باشد. 
حسن مصطفوی مؤلف کتاب التحقیق می نویسد: «این ماده در اصل، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است، همان گونه که تقوا به معنی حفظ نفس از انجام گناهان می باشد، بنابراین عفت یک صفت درونی است، در حالی که تقوا ناظر به اعمال خارجی است». 
علمای اخلاق نیز در تعریف «عفت»، آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته اند.
آنچه بیان شد، تفسیر «عفت» به مفهوم عام کلمه بود، زیرا بعضی برای معرفی «عفت» از نقطه مقابل آن، یعنی، پرده دری نیز استفاده کرده اند. به همین علت در بسیاری از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهیزگاری در خصوص مسایل جنسی استعمال کرده اند. 
به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می شود که «عفت» به هر دو معنای آن، از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی الله، بدون داشتن «عفت» به جایی نمی رسد. در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است. 
پس عفت دارای دامنه وسیع معنایی است و شامل امور بسیاری می شود که عفت در امور جنسی و مالی بخشی از گستره معنایی و مصداقی آن است. از این رو در برخی از روایات، عفت، افضل العباده (12) شمرده شده که بر همین معنای وسیع دلالت می کند. هر چند که بیش تر مردم با دو مصداق اصلی عفت یعنی مالی و جنسی بیش تر درگیر می باشند و روایات زیادی نیز خواستار عفت در این دو حوزه و زمینه شده است. (13)
با توجه به آن چه گفته شد، معلوم می شود که ارتباط تنگاتنگی میان ایمان و حیا و عفت وجود دارد و اگر انسان بخواهد به برترین فضیلت های انسانی دست یابد باید به شرم و حیا توجه ویژه ای داشته باشد؛ زیرا بی آن از دایره انسانیت خارج شده و در مقام پست تر از چارپایان سقوط می کند؛ زیرا هر مسئولیت و تکلیفی از وی برداشته می شود و شخص می تواند هر کاری را انجام دهد بی آن که خود را مسئول بشمارد در این حالت گفته می شود که خداوند او را به حال خود واگذاشته و رها کرده است، هر چند که تبعات و پیامدهای این واگذاری از سوی خداوند را در دنیا و آخرت به شکل عذاب های مختلف خواهد دید. 
به هر حال انسان بی حیا و بی شرم از دایره تکلیف و ایمان و مسئولیت بیرون است و هیچ خیری به خودش و دیگران از جانب وی نمی رسد بلکه چیزی جز شر و بدی و عذاب ندارد.

پی نوشت ها :
1- کافی/۲/۱۰۶
2- غرر الحکم، ص ۵۰۴
3- غررالحکم، ص ۳۸۶
4- همان، ص ۱۹۱
5- بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۷
6- غرر الحکم، ص ۹
7- نهج البلاغه، فیض، ص ۱۲۳۹
8- غرر الحکم، ص ۷۱۱
9- مستدرک وسایل الشیعه، نوری، ج ۲، ص ۲۶
10- غرر الحکم، ص ۶۴۶
11- غرر الحکم، ص ۱۶
12- اصول کافی، ج۲، ص۹۷
13- همان
دوشنبه 30/10/1392 - 19:21
خواص خوراکی ها

 
آنتی اکسیدان ها هزار و یک خاصیت دارند و مواد غذایی حاوی این ترکیبات مغذی اسرار طول عمر و سلامتی را در خود نهفته اند.مواد غذایی حاوی آنتی اکسیدان ها معمولاً رنگارنگ و خوشمزه هستند. در واقع هیچ عذر و بهانه ای برای جذب این ترکیبات مغذی وجود ندارد چون هم خوش رنگ و لعابند و هم خوش طعم. با ما باشید تا با رنگین کمانی از آنتی اکسیدان ها آشنای تان کنیم.

 

  

 

میوه ها و سبزیجات نارنجی پوش

کدوحلوایی، هویج، انبه و سیب زمینی شیرین قوی ترین های نارنجی پوش ها هستند. رنگ نارنجی نشان از میزان بالای کاروتنوئیدها دارد. این ترکیبات آنتی اکسیدانی برای قوه بینایی و پیشگیری از بسیاری از بیماری ها موثرند. انبه یکی از این میوه های نارنجی بسیار خوشمزه و مفید محسوب می شود. سبزیجاتی مانند کدو حلوایی، هویج و سیب زمینی شیرین نیز جزو بهترین سبزیجات مغذی برای زمستان می باشند.

میوه های آبی

میوه های کوچک آبی رنگ مانند آلو، بلوبری و غیره سرشار از آنتی اکسیدان ها هستند. در بین این میوه های آبی رنگ بلوبری حاوی بیشترین میزان آنتی اکسیدان ها می باشد. امیدواریم هر چه زودتر این میوه را در بازار میوه ایران هم ببینیم.

سرخ جامه های پر خاصیت

وقتی صحبت از قرمزپوش ها می شود یاد توت فرنگی، تمشک، انگور و زغال اخته زنده می شود. این میوه ها قهرمانان آنتی اکسیدانی هستند. شاید به نظرتان این میوه های خوش رنگ خیلی کوچک به نظر برسند اما همین میوه های ریز دنیایی از آنتی اکسیدان ها و آنتوسیانین ها را در خود جمع کرده اند. زمستان هم که می شود می توانید به انار قرمزپوش اعتماد کنید. این میوه سخت پوست با آن دانه های قرمز و طعم شیرین و کمی ترش منبع فوق العاده آنتی اکسیدان هاست.

سفیدپوش ها را فراموش نکنید

پیاز سفید، پیازچه، تره فرنگی و سیر جزو سفیدپوش هایی هستند که حاوی ترکیبات مفید برای پیشگیری از برخی از سرطان ها می باشند. سعی کنید غذاها و سالادهای تان را پر از این سبزیجات بکنید. حتما در آشتان تره فرنگی بریزید. خلاصه این که آشپزخانه را پر از بوی پیاز داغ و سیر بکنید.

سبزها در بشقاب

سبزیجات سبز مانند اسفناج، نخودفرنگی، لوبیا سبز، بروکلی و غیره سرشار از ویتامین ها و آنتی اکسیدان هایی مانند لوتئین ها هستند. ترکیباتی که از ابتلا به بیماری های چشمی مانند دژنراسیون ماکولای مربوط به پیری جلوگیری می کنند. علاوه بر این سبزیجات باعث تقویت سیستم ایمنی بدن شده و شما را در برابر بیماری های دیگر مصون نگه می دارند.

کاکائو

کاکائو سرشار از آنتی اکسیدان هاست. برای همین هم می گوییم در انتخاب شکلات سیاه دقت کنید و شکلات هایی انتخاب کنید که درصد کاکائوی آن ها بالاتر باشد. به خاطر این که میزان آنتی اکسیدان شکلات سیاه بیشتر از شکلات های سفید و شیری است. توصیه می کنیم روزی یک مربع شکلات سیاه میل کنید تا هم پوست تان تقویت شود و هم این که ایمنی بدن تان در برابر بیماری ها بالا برود.

زردی زردچوبه

زردچوبه یکی از ادویه های خوش طعم و خوش رنگی است که خواص زیادی هم دارد. نتایج پژوهش هایی که روی حیوانات آزمایشگاهی انجام شده نشان می دهد زردچوبه نقش موثری در پیشگیری از سرطان ها دارد. توصیه می کنیم خورش ها، سس ها و کلا غذاهای تان را به عطر و طعم زردچوبه مزین کنید.

نویسنده: فاطمه مهدی پور

منبع: روزنامه آرمان
دوشنبه 30/10/1392 - 19:21
آموزش و تحقيقات
شاید روزی برسد که فرزند دانش‌آموز شما دچار افت تحصیلی شده و اعلام کند که نیازمند کمک فردی به غیر از معلم و مربیان مدرسه​ یا والدین است تا مشکلات درسی اش را مرتفع کند. گاهی هم اتفاق می‌افتد که او به دلیل کاهش نمراتش در بعضی دروس و تحمیل بودجه‌ای بر خانواده برای دریافت آموزشی ورای آنچه که وجود دارد احساس ناراحتی و شرمندگی کند.
 بوجود آمدن چنین شرایطی برای والدین و بچه‌ها استرس‌زاست و فکر خانواده را به خود مشغول می‌کند، اما الزاما کمک گرفتن برای درس و مدرسه فرزندان دانش‌آموز هزینه بر نیست و تنها با کمی دقت و تحقیق پیرامون این موضوع راه‌های مختلفی را می‌توان بررسی کرد و به فراخور وضع خانواده از نظر زمان و بودجه یکی را انتخاب کرد. اگر نمی‌دانید کجا و چگونه به دنبال یک معلم خوب برای رفع ضعف درسی فرزندتان بگردید، می‌توانید به چند توصیه‌ ارائه شده، نظری بیندازید. پیشنهاد می‌کنیم این راهکار​ها را به دقت مطالعه کنید. به شما قول می‌دهیم پس از پایان مطلب ایده‌های مناسبی در ذهن شما شکل خواهد گرفت.

ارتباط با مدرسه

خانواده اولین و بهترین حامی دانش‌آموز است و در امور تحصیلی می‌تواند فرزند خود را یاری کند. اولین گام در این راه کمک گرفتن از مدرسه است، بسیاری از مدارس پس از ساعات رسمی‌آموزش، کلاس‌های تقویتی برای بالا بردن کیفیت آموزشی دانش‌آموزان ضعیف در بعضی از دروس پایه‌ای تشکیل می‌دهد و در این کلاس‌ها از معلمان همان مدرسه یا از افراد شناخته شده و مورد تائید بهره می‌گیرد. قرار گرفتن دانش‌آموز در محیطی آشنا و در میان تعدادی از دوستان و معلم مورد اعتمادش کمک بسزایی برای رفع مشکلات درسی او خواهد بود. این کلاس‌ها با هزینه‌ای بسیار کم و در بعضی مواقع رایگان برگزار می‌شود و تقریبا همه خانواده‌ها بدون نگرانی می‌توانند از آنها بهره بگیرند.

​کمک گرفتن از گروه همسالان

گاهی شرایط طوری است که بچه نیاز به معلم خاصی ندارد بلکه​ همکلاسی‌ها یا همسالان او که با هم در یک سطح درسی هستند​ یا حتی دانش‌آموزی بزرگ‌تر که تا حدودی در دروس مورد نظر موفق‌ترند می‌توانند نقش یک معلم خوب را به عهده بگیرند. دانش‌آموز در کنار همکلاسی خود که آموزش او را به عهده گرفته موفق‌تر است زیرا مفاهیم درس را راحتتر درک می‌کند. حتی کمک کردن در این فضای صمیمی می‌تواند از همان ابتدای شکل‌گیری روابط دوستانه آغاز شده و در طول سال تحصیلی ادامه پیدا کند. همچنین راه دیگر تشکیل گروه‌های چند نفره در کلاس است به صورتی که تعدادی از بچه‌های ضعیف‌تر تحت نظارت دانش‌آموزی موفق‌تر قرار گرفته و اشکالات درسی‌شان را به وسیله او برطرف می‌کنند. البته این در صورتی است که فرزند شما مشکل عمده‌تری نداشته باشد.

پیدا کردن معلم از طریق موسسات آموزشی

امروزه در تمام شهرهای بزرگ و کوچک موسسات آموزشی گوناگونی در حال فعالیت هستند که یکی از خدمات آنان معرفی معلم خصوصی به متقاضیان است. با تماس یا مراجعه به یکی از موسسات، می‌توانید با هر بودجه یا وضعی​ با توجه به محل زندگی‌تان و زمان مد نظر خود معلمی با شرایط دلخواه و مهارتی خاص را پیدا کنید. آگهی‌های این موسسات در نشریات آموزشی و تربیتی، مطبوعات، رادیو و تلویزیون و سایت‌های اینترنتی به وفور یافت می‌شود. گاهی می‌توانید معلمی را پیدا کنید که آموزش گروه‌های دو تا پنج نفره را در ساعتی مشخص به عهده بگیرد وهزینه یک جلسه خصوصی بین افراد گروه تقسیم​شود و به این صورت خانواده‌ها متحمل هزینه کمتری می‌شوند. در ضمن این معلم‌ها از سوی موسسه تائید شده ​ و سوابق کاری و میزان تجربه آنان مشخص و معلوم است و شما پس از بررسی صلاحیت وی می‌توانید با او قرارداد ببندید.

جستجو در جمع آشنایان

در جمع دوستان، اعضای خانواده و فامیل، همسایگان و همکاران از تصمیم خود برای به کارگیری معلم خصوصی صحبت کنید. اطرافیان شما هرکدام به فراخور تجربیات خود گاهی می‌توانند معلم خوبی را به شما معرفی کنند و اطلاعات سودمندی از او در اختیارتان قرار دهند. به این افراد بهتر می‌توان اعتماد کرد چون​ در واقع به نوعی تضمین شده هستند. در این نوع انتخاب شما از قبل با معلم فرزندتان و شیوه تدریس، اخلاق و منش او آشنایی تقریبی پیدا کرده و با آرامش بیشتری فرزند خودرا به او می‌سپارید.

استفاده از کامپیوتر و اینترنت

چنانچه کودک شما هنگام قرار گرفتن کنار یک غریبه دچار استرس شده و تمرکز خود را از دست می‌دهد، اگر ترتیب دادن یک کلاس خصوصی درمنزلتان یا در کتابخانه محل برایتان مقدور نیست و از نظر زمانی نمی‌توانید خود را با آنها هماهنگ کنید در صورتی که در منزل کامپیوتر دارید با یک برنامه‌ریزی دقیق می‌توانید از نرم‌افزارهای آموزشی یا کلاس‌های اینترنتی استفاده کنید ​.
جمعه 24/8/1392 - 21:45
آموزش و تحقيقات
بخش مهمی از وظایف والدین نسبت به فرزندانشان رسیدگی به امور تحصیلی آنهاست. بعضی از پدر و مادرها خود به تنهایی قادرند در انجام تکالیف درسی به فرزندانشان کمک کنند، بعضی دیگر تا مقطعی از دوران تحصیلی می‌توانند کنار او باشند و عده‌ای دیگر بعلت مشغله فراوان اصلا وقت ندارند به این امور رسیدگی کنند.
 هنگامی که بچه‌ها به مقاطع بالا​تر درسی می‌ر‌سند و درس‌ها سخت‌تر و پرحجم‌تر می‌شود و نیز به خاطر این‌که هر یک از اعضا خانواده به نوعی درگیر مشکلات و مسائل روزمره خود هستند، در چنین شرایطی اختصاص بخشی از بودجه خانواده برای آموزشی مازاد بر آنچه که هست و به صورت جداگانه، می‌تواند محرکی بسیار قوی برای جبران ضعف‌های درسی دانش‌آموزان باشد. این کار همچنین موجب افزایش شوروشوق یادگیری و احساس رضایتمندی در فرزند شما خواهد شد. در هر صورت اگر اکنون زمان آن فرا رسیده تا به فکر یک نیروی کمک درسی بیرون از منزلتان باشید، به نظر شما چه عواملی تعیین کننده این نیاز در فرزند شماست؟

نارضایتی والدین یا فرزند خانواده از کارنامه تحصیلی

چنانچه توانایی فرزند خود را در زمینه درسی بیش از آنچه که کارنامه تحصیلی‌اش نشان می‌دهد می‌دانید، اگر متوجه افت تدریجی ​یا ناگهانی درس‌هایش شده‌اید، ابتدا به دیدن معلم فرزندتان بروید و با او صحبت کنید. معلم قطعا می‌تواند نقاط ضعف درسی او را به شما بگوید و دقیقا مشخص کند در چه درسی مشکل دارد وعلت آن را برایتان توضیح دهد. به عنوان مثال اگر فرزند شما در درس ریاضی نمره خوب گرفته ولی با درس فارسی و روخوانی مشکل دارد می‌تواند علت این باشد که بیشتر وقت خود را صرف تمرکز روی درس ریاضی کرده و در نتیجه نپرداختن به موضوع روخوانی، در این درس دچار ضعف شده باشد. همچنین شما از طریق معلم مطلع می‌شوید که آیا فرزند شما هنگام تدریس، توجه کافی به درس داشته ، حواسش پرت بوده ​ یا به هر دلیل دیگری به اندازه کافی درس را
فرا نگرفته. با روشن شدن علت واقعی افت تحصیلی براحتی می‌توانید خود​ یا با کمک معلمی خانگی ​ وضع درسی او را سر و سامان دهید.

دانش‌آموز وقت‌کشی می‌کند

گاهی متوجه می‌شوید فرزندتان به انجام تکالیف مدرسه‌اش اهمیت نمی‌دهد و آن را مرتب به تاخیر می‌اندازد. در این صورت شاید او قادر نیست به تنهایی خود را با افزایش درس‌ها و میزان تکالیفش تطبیق دهد. اگر این پشت‌گوش‌اندازی‌ها گهگاه باشد تا حدی قابل قبول است ولی تنبلی دائمی می‌تواند نشانه‌ای از یک مشکل بزرگ‌تر باشد. بخصوص اگر او به تذکرات مکرر والدین و مربیان خود بی‌اعتنا باشد. در امر تحصیل دانش‌آموزان هوشیاری، درایت و تیزبینی پدر و مادرها برای شناسایی هر​گونه ناهنجاری تحصیلی بسیار موثر خواهد بود. اگر آنها متوجه افت درسی فرزند خود در یک درس بخصوص یا تمام دروس شدند ​یا گاهی شک کنند که شاید در یادگیری ناتوانائی‌هایی دارد، با کمک گرفتن بموقع از یک معلم شایسته می‌توانید این خلأ آموزشی را برای فرزندتان پر​کنید. معلم خصوصی توانا می‌تواند کمک و حامی خوبی برای ارتقای عادات پسندیده تحصیلی، خودانگیختگی، شوق انجام تکالیف محوله و آمادگی برای امتحانات دانش‌آموز ضعیف باشد.

دائما گیج و سردر​گم است

گاهی متوجه می‌شوید بعضی از بچه‌ها با وجود تلاشی که می‌کنند نتیجه مطلوب دریافت نمی‌کنند، علت این است که آنها براحتی مطالب درسی را متوجه نمی‌شوند. برای درک مفاهیم خیلی ساده، واضح و روشن گیج شده و سطح درسی‌شان مطابق با میزان هوششان نیست ​یا حتی شاید دیر​آموزتر از دیگران هستند. بنابراین از بقیه بچه‌ها عقب مانده، بی‌انگیزه شده، از تن دادن به این شرایط طفره می‌روند و هنگام اعتراض والدین و معلم حالت دفاعی به خود می‌گیرند. در چنین وضعی حضور معلم خصوصی می‌تواند تا حد زیادی مثمر ثمر باشد.

فاقد اعتماد به نفس است

طبیعی است وقتی دانش‌آموزی درحال یادگیری مطلب جدیدی است دچار شک و تردید شود و در عین حال بسیار خوب است که دانش‌آموز خود اعتراف می‌کند در مدرسه زمان تدریس مطالب جدید، نمی‌تواند خیلی خوب درس را یاد بگیرد. وقتی او از این وضع ناراضی است و می‌گوید تمرکز کافی ندارد و از دیگران عقب می‌ماند این اعتراض نشان‌دهنده تمایل او به یادگیری و رقابت با سایر همکلاسی‌هایش است و می‌خواهد به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شما در خواست کمک کند. اگر فرزندتان چنین حسی داشته باشد و به او کمک نشود اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد. اگر خود به هر دلیلی نمی‌توانید او راحمایت و کمک کنید از معلمی خصوصی بخواهید ساعاتی را در امر آموزش درس‌ها به او کمک کند. بزودی متوجه خواهید شد که تشویش و نگرانی او از بین رفته و اعتماد به نفس تازه‌ای در او شکل می‌گیرد. این کار همان چیزی است که دانش‌آموز برای پشت سر گذاشتن ضعف‌های تحصیلی و مشارکت در بحث‌های کلاسی بشدت نیازمند آن است.

فقدان نظارت کافی والدین

گاهی شرایطی وجود دارد یا پیش می‌آید که والدین نمی‌توانند خود مستقیما بر روند تحصیلی فرزندشان نظارت کافی داشته باشند. اشتغال هر دو​ والدین، مشکلات موجود میان اعضای خانواده، افزایش سن دانش‌آموز و سخت‌تر شدن مطالب درسی، تغییر شیوه‌های آموزشی و... از عواملی است که باعث می‌شود رابطه میان فرزند و والدین کم رنگ تر شده و بعضا موجب بروز افت تحصیلی در دانش‌آموز شود. در چنین شرایطی می‌توان این مسئولیت را به فردی مطمئن در خارج از منزل واگذار کرد. کمک گرفتن از فردی دیگر برای نظارت بر روند تحصیلی فرزندتان و حمایت او می‌تواند چاره‌ساز باشد. در واقع با این کار به نوعی می‌توانید کنترل بر یادگیری او داشته و نیز رابطه‌ای غیرمستقیم با فرزند دانش‌آموزتان برقرار کنید. پس یاری گرفتن از معلم خانگی در شرایطی که پدر و مادر کنار فرزندشان نیستند یک ایده عالی است.

برخی از ناتوانی‌های جسمی

بعضی از ناهماهنگی‌ها از قبیل ADHD یا بیش فعالی، واژه کوری (ناتوانی فرد در خواندن بعضی کلمات)، کم‌بینایی، کم‌شنوایی و دیرآموزی می‌تواند باعث شود دانش‌آموز دارای این مشکلات نسبت به سایر همسالان و همکلاسی‌های خود یادگیری و پیشرفت سخت‌تر و کندتری داشته باشند.خوشبختانه برای چنین بچه‌هایی نیز معلمان کار آزموده و با تجربه و متخصصی وجود دارند که توانایی کمک کردن به این نوع دانش‌آموزان خاص را داشته و می‌توانند براحتی به آنها آموزش دهند و یادگیری را در وجود آنها نهادینه و پایدار کنند.

یک معلم با تجربه در این زمینه می‌تواند اطلاعات درسی را به روش آسان‌تر و قابل‌فهم‌تر به این قبیل از دانش‌آموزان منتقل کند. این معلم‌ها کسانی هستند که می‌توانند مدرسه رفتن را برای چنین دانش‌آموزان​ آسان و دلپذیر کنند.
جمعه 24/8/1392 - 21:45
كودك
تربیت گام به گام کودک
از روزی که نطفه​شکل می​گیرد، مسئولیت شما هم شروع می‌شود. چون و چرا هم ندارد. خربزه می‌خورید، پای لرزش هم بنشینید، هرچند لرزش ناشی از این خربزه معمولا یک عمر طول می‌کشد. برای پذیرایی از مهمان دائمی زندگانی‌تان باید پیش از آن‌که قدم‌رنجه​کند، تدارک ببینید. 
همان طور که در بازار می‌چرخید که برایش بهترین سیسمونی را بخرید، باید برنامه‌ای جامع تدوین کنید تا انسانی که شکل می‌گیرد دست‌کم قابل‌دفاع باشد. زمان هم کم است، یعنی کار به‌صورت فشرده شروع می‌شود اما در طول سالیان از فشار کار کم می‌شود. نقطه شروعش هم در خوشبینانه‌ترین حالت زمان بسته شدن نطفه است، بگذریم که کارشناسان معتقدند ماجرا پیش از این حرف‌ها شروع می‌شود و برخی آنقدر عقب رفته‌اند که شروع کار را تا زمان به دنیا آمدن شما پدر و مادر بالقوه عزیز عقب برده‌اند. ​ اوج این روند هم از زمان تولد کودکتان تا پنج سالگی اوست. در این بازه زمانی 90 درصد شخصیت یک انسان شکل می‌گیرد.

حالا اگر همان زمانی را که سال‌های اولیه زیست کودک است ، درنظر بگیریم چه باید بکنیم؟ چه کنیم که روزی که بچه قد کشید و دچار غرور نوجوانی شد و زل زد در چشم‌هایمان، نپرسد شماها اصلا چرا مرا به دنیا آوردید؟ مگر در خودتان چه دیده بودید؟ باور کنید جواب این سوال میزان دارایی‌های شما نیست، جوابش چگونگی تربیت و میزان مهارت‌هایی است که در این سال‌ها به او آموخته‌اید.

در این نوشتار​ یک بسته تربیتی شسته و رفته داریم که برگرفته از نظرات کارشناسان مختلف روان‌شناسی و تربیت اجتماعی داخلی و خارجی است.

راهکارهای کودکانه

یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی که کودک باید فرابگیرد، برقراری ارتباط موثر است. آموزش این مهارت را از دوره جنینی شروع کنید. پدر و مادر آموزگار اصلی این مهارت هستند. اگر مشکلی برایتان پیش آمد، درباره‌اش حرف بزنید، آنقدر که مساله برای طرفین حل ‌شود یعنی به نظر جدیدی برسید که برای هر دوی شما مثمرثمر باشد. اگر فرصت حرف زدن ندارید، وعده‌ای بگذارید تا درباره آن حرف زده شود و حتما بی‌خداحافظی فضای گفت‌وگو را ترک نکنید. شیوه استدلال و میزان هیجان شما در هنگام گفت‌وگو، بشدت شبیه همان رفتاری است که کودک‌تان از خود بروز خواهد داد، پس دقت‌تان را مضاعف کنید. زمانی هم که کودک متولد شد در هر سطحی او را درگیر زندگی خودش کنید. بویژه از زمانی که سخن گفتن را فرا گرفت، با او درباره مسائل مربوط به زندگی سه‌نفره‌تان صحبت کنید، او ذهن جستجوگری دارد، مطمئن باشید تعداد راهکارهایی که برای یک مساله ارائه می‌دهد از راهکارهایی که به ذهن شما می‌رسد، بیشتر است. پدرومادر باید بتوانند شنونده خوبی باشند و به تمامی راهکارهای کودکانه فرزندشان گوش داده و درباره نتایج احتمالی آنها با او به گفت‌وگو بپردازند.

به این ترتیب او در بزرگسالی هم انسانی تک‌محور نمی‌شود، چراکه او تمرین کرده درباره راهکارهای متنوعی فکر کند. چنین انسان‌هایی​ سخت به بن‌بست می‌رسند.

یک خانواده 3 نفره

اولین‌ نکته‌ای که پس از تغییر تعداد اعضای خانواده باید در نظر گرفت، به رسمیت شناختن عضو جدید است. حال که یک نفر به خانواده اضافه شده، در همه شئون زندگی دخیل است و تنها خط‌قرمزش روابط خصوصی پدرومادر است. پس دقت کنید هر تصمیمی که می‌گیرید و هر فعالیتی که انجام می‌دهید هم خود او و هم نظر او را در نظر بگیرید. او هم مثل شما یک رای دارد. تا زمانی که حرف نمی‌زند از روی رفتارش براساس مشاوره‌های بزرگ‌ترها و روان‌شناس‌ها تصمیم بگیرید و از زمانی که زبان باز کرد، او را مخاطب قرار دهید. این کار البته شیوه خاصی دارد که برایتان خواهیم گفت. شما شیوه گفت‌وگوی سه‌نفره را در زندگی الگوی خود قرار دهید، از این پس همه مسئول اتفاقی که در خانواده می‌افتد، هستند و بنابراین فرصت کمی برای سرزنش دیگری به‌دست می‌‌آید.

اگر راهکار کودک اشتباه باشد

گاهی ماجرا طوری پیش می‌‌رود که پدر و مادر آن را صحیح نمی‌دانند. به‌عبارت بهتر کودک به نتیجه‌ای می‌رسد که اشتباه است. حتی گاهی ممکن است تصمیمی بگیرد که به او آسیب می‌زند. در این شرایط به پدرومادر توصیه اکید می‌شود که تجارب خود را به بچه انتقال ندهند، از خاطرات خودشان هم برایش نگویند، نصیحت هم نکنند بلکه طوری با بچه برخورد کنند که بچه با عقل خودش به این نتیجه برسد که آن امر غلط است.

خوب گوش کردن به دلایل کودکانه، تایید و همراهی کردن او و طرح سوال از شیوه‌های برقراری ارتباط در این شرایط است. اما اگر فرزندتان باز هم به نتیجه درستی نرسید، عجله نکنید و هول نشوید. بهتر است درباره نتایج نظرش طرح سوال، کنید. پیش از آن‌که اقدامی در این زمینه انجام دهد از او بخواهید برای حل مشکلات نتایج حاصل از عملش راه‌حل بدهد. همچنین می‌‌توانید بدون این‌که حرفی بزنید کودک را با زندگی یکی از آشنایان که آن اشتباه را مرتکب شده آشنا کنید تا خودش نتایج تصمیمش را ببیند.

در کل باید دقت کنید که پدر و مادر وسواسی لقب نگیرید. ​مشکل اینجاست که پدرومادر وسواسی مداخله می‌کنند،‌ به جای مداخله، آموزش دهید. چاقو را تا چه زمانی می‌توانید از دست کودک مخفی کنید؟ بهتر است همان اول شیوه استفاده از آن و کاربردش را به او آموزش ‌دهید. تمرین کنید تا کودکتان با نظارت خودتان تجربه کند. در این شرایط حتی بریدن دستش مشکلی ایجاد نمی‌کند، هر قدر هم بریدگی عمیق باشد باز هم بهتر از این است که کاربرد چاقو را نشناسد و دور از چشم شما بخواهد آن را تجربه کند.

درباره سایر آموزش‌ها هم می‌توانید همین گونه عمل کنید مثل عبور از پله‌ها. تجربه افتادن ضرری ندارد. برای عبور کودک از پله، پدر و مادر به جای این‌که دست بچه را بگیرند باید ابتدا به او آموزش بدهند و سپس یک پله از او جلوتر و رو به او حرکت کنند تا کودک خودش پایین بیاید. در این شرایط اگر کودک بیفتد، دستش را می‌گیرید تا حداکثر یک پله بیفتد. سپس تمرین را تکرار می‌کنید.

خارج از خانه

کودک با افراد دیگری ​‌جز پدرومادرش نیز ارتباط دارد و از آنها نیز الگو می‌پذیرد. روان‌شناسان تاکید می‌کنند مدیریت نحوه ارتباطات فرزند با دیگران در محیط خارج از خانه برعهده پدرومادر است. اگر پدرومادر آموزش‌دیده در ​​گفت‌وگوی کودک با سایر کودکان حضور داشته باشند، خودبه‌خود گفت‌وگوها در مسیر رشد صورت می‌پذیرد، چراکه اگر آسیبی در آن وجود داشته باشد، پدر و مادر فعال، مداخله مناسب انجام می‌دهد.

اگر کسی نظر غلطی بدهد، پدرومادر باتوجه به تجربه و تبحرش در مهارت‌های ارتباطی با طرح سوال درباره نتایج طرح باعث می‌شود نظرش را اصلاح کند. کودک هم یاد می‌گیرد که اگر فردی نظر غلطی داشت چگونه​ برخورد کند. به این ترتیب بچه‌ها سیستم تغییر و اصلاح نظرات خودشان را هم یاد می‌گیرند.

البته این ارتباطات تنها در کوچه و مهدکودک و مدرسه اتفاق نمی‌افتد و ممکن است در ارتباطات فامیلی هم باشد . پدر و مادر باید ارتباط​ با خانواده‌هایی را که ممکن‌ است آسیب‌زا باشد، مدیریت ‌کنند. حتی ممکن است این ارتباطات را قطع کنند یا به حداقل برسانند تا بچه‌ در معرض آسیب نباشد.

مثلا اگر در خانواده‌ای از اقوام شما دروغگویی رایج شده، ​ بدون این‌که پیش فرزندتان از آن خانواده انتقاد شدیدی بکنید، روابط‌تان را با آنها کم کرده ، در کنار آن با طرح داستان‌هایی ارزش راستگویی را در کودکتان نهادینه کنید یا اگر ماجرا جنبه ظاهری دارد و نه رفتاری،‌ مانند حجاب که خانواده شما به آن تاکید وی‍‍‍‍ژه دارد و خانواده یکی از خویشان شما نه، می‌توانید به‌جای کم کردن رابطه از خانواده مذکور بخواهید در حضور فرزند شما کمی پوشش خود را تغییر دهد تا کودکتان دچار دوگانگی نشود.

وقتی حرف راست از بچه شنیده نمی‌شود

​ بچه‌ها گاه​ کارهایی می‌کنند که از طرف بزرگ‌ترها به‌عنوان خط‌قرمز تعریف می‌شود. البته این خط‌قرمز معمولا در رابطه با بچه‌هاست و بزرگ‌ترها می‌توانند از هر خطی عبور کنند. مثلا وقتی کودکی دروغ می‌گوید یا پرخاشگری می‌کند. در این شرایط چه باید کرد؟

خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر سه سال معنا ندارد؛ آنها نمی‌دانند که حوزه تفکرشان خصوصی است و فکر می‌کنند والدین می‌توانند ذهن آنها را بخوانند. بین سه تا چهار سالگی درمی‌یابد که دیگران نمی‌دانند او چه فکر می‌کند و نمی‌توانند ذهنش را بخوانند. در این سن قدرت تخیل و تصویرپردازی به اوج خود می‌رسد و کودک همزمان با یادگیری مهارت‌ها و اطلاعات جدید، قدرت ذهنی خود را بالاتر می‌برد. در این سن داستان‌پردازی کودک بسیار قوی است و یاد می‌گیرد کار بدش را گردن یک فرد خیالی بیندازد. او بین واقعیت و خیال، مرزی قرار نمی‌دهد و گاهی والدین خیال‌پردازی​ وی را به اشتباه دروغ نام می‌گذارند.

کودکان از حدود شش سالگی دروغ را می‌شناسند و در 8 تا 9سالگی تفاوت ​ واقعیت و دنیای فانتزی را در‌می‌یابند و تا ده سالگی کاملا بین حقیقت‌گویی به عنوان یک کار صحیح و دروغ‌گویی به‌عنوان یک کار نادرست تفاوت می‌گذارند.

اما در کل این دوران رفتار پدرومادر تاثیر زیادی بر دروغگو شدن فرزندشان دارد. مثلا وقتی کودک به مادرش می‌گوید که از برادرش متنفر است، مادر شاید او را به خاطر این حقیقت‌گویی تنبیه کند، ‌اما اگر همین کودک در آن لحظه آشکارا​ بگوید ​حالا دیگر برادرش را دوست دارد، مادرش شاید به او پاداش دهد و او را در آغوش بگیرد و ببوسد. خوب این کودک چه نتیجه‌ای از این تجربه خواهد گرفت؟ او متوجه می‌شود مادرش دروغگوهای کوچولو را دوست دارد! پس اگر مایل هستید به کودکان خود راستگویی را آموزش دهید، باید برای گوش دادن به حقایق تلخ به اندازه حقایق شیرین تحمل داشته باشید. اگر قرار است کودک راستگو بار آید، نباید او را ترغیب کرد، درباره احساسش دروغ بگوید، چه این احساسات مثبت باشد و یا منفی.

لازم است درباره رفتارهای کودک و دلایل دروغگویی‌اش آگاهانه تصمیم گرفت. هرگز نباید کودک را دروغگو خطاب کرد. این لقب منفی باعث از دست رفتن اعتماد به نفس وی می‌شود و او را به سمت دروغگویی بیشتر ترغیب می‌کند.

اگر فرزندتان درباره فرود آمدن یک بالگرد در خیابان حرف می‌زند از او درباره چگونگی هدایت بالگرد ​بپرسید. به تصورات ذهنی او پر و بال بدهید نه این که او را متهم به دروغگویی کنید. همچنین او را به دروغگویی تشویق نکنید. اگر کاری که خواسته بودید انجام نداده است درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است. درباره پرخاشگری یا سایر ناهنجاری‌ها هم وضع به همین منوال است. سعی کنید ریشه‌های رفتار او را دریابید و با رفتارتان به‌طور ضمنی ناهنجاری را کارآمدتر جلوه ندهید.

پدر خودپرداز نیست

از نظریات روان‌شناختی مثل آنچه فروید درباره عقده ادیپ و میل به غلبه بر پدر و این طور حرف‌ها گفته، بگیرید تا نظریات سنتی که نقش پدر در تربیت فرزند را تنها ژنتیک​ پنداشته و عامل ثانویه در رشد او قلمداد می‌کند؛ همه به یک چیز اذعان دارند و آن​ جایگاه پدر در خانواده است.

هرچند بعضی‌ها نقش پدری را مانند دورانی که انسان‌های اولیه زیست بدوی داشتند و تنها از طریق شکار و تامین غذا، نقش خود را در قبال قبیله ایفا می‌کردند، هنوز​ به «نان‌آوری» و گاهی هم «سروصدا کردن» تقلیل می‌دهند، اما واقعیت این است که کارشناسان امروزه برای پدرها نقش‌های مهم‌تری علاوه بر کارویژه‌های ژنتیک​ و نان‌آوری و خشونت قائلند.

مثلا نظریات جدید در حوزه تربیت فرزند نشان می‌دهد که پدران گاه بدون آن‌که حتی خود بدانند با حضور «موثر» در خانه و پشتیبانی عاطفی از فرزندانشان، عامل مهمی می‌شوند در رشد آنها حتی از نظر رشد جنسی. پدران می‌توانند نگاه دختران خود را به مردان​ تغییر دهند و به پسران‌شان مسئولیت‌پذیری یا از زیر کار دررفتن را آموزش
دهند.

بنابراین آنچه به پدران امروز آموزش داده می‌شود، حضور موثر در تربیت فرزند، گفت‌وگو با او، ایجاد تعادل میان کار بیرون از منزل و تربیت فرزند و تقویت ارتباطات اجتماعی او با مشارکت فعالانه و آشنایی با دوستان اوست. شاید به همین خاطر باشد که طبق بررسی‌های صورت گرفته، کودکانی کم‌ترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند که پدرانشان سرد، قدرت‌طلب، ستیزه‌جو و مداخله‌گر بوده‌اند.

به عقیده صاحب‌نظران، بازی‌هایی که معمولا فرزندان با پدرانشان انجام می‌دهند، هیجان‌آمیزتر و به‌نوعی شلوغ‌تر از بازی هایی است که با مادران تجربه می‌کنند ​ و به همین دلیل خلاقیت فرزند برای خلق بازی‌های نوآورانه و گشایش راه‌های جدید برای بازی‌های تکراری را بیشتر می‌کند.

به این ترتیب در نظام‌های نوین تربیتی، دیگر تفکیک‌های سفت و سخت میان وظایف مادری و پدری وجود ندارد و این ایده که پدر باید تامین نیازهای مادی را ​ بیرون از خانه دنبال کند و مادر در درون خانه تربیت و پاسخ به نیازهای عاطفی را دنبال کند، بشدت کمرنگ شده ​ و اتفاقا گاه تاکید می‌شود که پدران می‌توانند نقش موثرتری در تربیت فرزند و تقویت عواطف او ایفا کنند.

بنابراین حالا که پدر شده‌اید و زندگی فراتر از زیست دونفره را انتخاب کرده‌اید، بهتر است به‌جای رفتن به سراغ راه‌های ساده تربیت فرزند- که همان بیرون از خانه بودن و ساعاتی طولانی کار دشوار کردن است- به راه‌های پیچیده‌تر و کارآمدتری فکر کنید. راه‌هایی که هرچند در ظاهر ممکن است شما را پدری سختکوش نشان ندهد، اما بی‌تردید می‌تواند فرزندان مفیدتری برای جامعه بسازد. پس آستین‌ها را بالا زده، به سراغ فرزندتان بروید و حسب سن و سالی که دارد، بازی یا گفت‌وگو یا ورزش و تفریح همراه وی را بیازمایید و حتی اگر به خاطر خاطرات گذشته، ابتدا شما را پس زد، باز ناامید نشوید و فراموش نکنید که پول توجیبی همه آن چیزی نیست که فرزند از پدرش می‌خواهد و هیچ‌گاه جایگاه خود در خانواده را به یک خودپرداز فرونکاهید.

چه کنیم که «مغزبادام» تلخ نشود

«مغز بادام»، حکایت نسبت نوه است با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایش. به دنیا آمدن او برای آنها شیرین‌تر است چون دردسر اضافه ندارد و کسی هم مراقبت و تربیت نوه را وظیفه پدربزرگ و مادربزرگ نمی‌داند و به این ترتیب همانند مغز بادام می‌شود بی‌هیچ واسطه‌​ از حضور نوه جدید لذت برد.

با وجود این پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها باید دقت کنند که هرچند راهنمایی آنها به پدر و مادر بی‌تجربه در امر فرزندداری موثر است، اما نباید با زیاده‌روی، نقش​ مداخله‌گر را ایفا کنند. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها باید در میانه مسیری بایستند که یک‌سوی آن بی‌توجهی به تربیت نوه و قهر با پدر و مادر در امر تربیت است و سوی دیگرش ایفای نقش پدری و مادری و فاصله گرفتن از جایگاه مشاور.

از یاد نباید برد که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نقشی هویت‌ساز برای کودکان دارند​. پس نباید مقابل کودک از سوی پدر و مادر مورد مواخذه قرار گیرند و همین اتفاق نباید بالعکس از سوی پدربزرگ و مادربزرگ نسبت به پدر و مادر رخ دهد. کودک هم برای پدر و مادر و هم برای پدربزرگ و مادربزرگ نقشی حمایتی قائل است و اختلاف میان آنها در حضور کودک، ناگهان او را دچار خلأ عاطفی و بحران حمایتی می‌کند.

با این همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های امروزی کاری سخت در مواجهه با نوه خود در پیش دارند. ابتدا باید کمی خود را مُد روز کنند، چراکه اگر کودک احساس کند پدربزرگ و مادربزرگش از بدیهی‌ترین موضوعات روزمره‌ای که او با آن مواجه است، اطلاعی ندارد، نمی‌تواند به آنها تکیه کند. همچنین آنها باید برای نوادگان خود وقت بگذارند و گوش شنوا برای حرف‌هایشان داشته باشند. کیست که نداند کودکان بازی و زیاد حرف زدن و پرسیدن و جستجو کردن را دوست دارند و پدربزرگ و مادربزرگ‌ها نباید به این نیازها پاسخی منفی دهند.

این را هم باید گفت که پدربزرگ و مادربزرگ خوب، پدربزرگ و مادربزرگی منفعل نیست، بلکه باید با انتقاد سازنده و نه ایراد گرفتن​ پی‌درپی و ناامیدکننده، نوه را نسبت به راهنمایی و حمایت آگاهانه امیدوار کرد. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌توانند در قالب بازی، ساختن کاردستی یا خواندن داستان‌های جذاب، انتقادهای احتمالی خود از نوه را غیرمستقیم بیان کنند چراکه مهم‌ترین توصیه روان‌شناسان به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها این است که سعی نکنند با نصیحت مستقیم و سخنرانی‌های طولانی- که شاید به ظاهر با سکوت تائیدآمیز کودک همراه باشد- نوه را از خود دور کنند.

همچنین اگر می‌خواهید برای نوه‌تان جذاب باشید تا همیشه در کنارتان باشد، بهتر است ورزش، رژیم غذایی مناسب، حفظ شادابی و زیبایی و آراستگی و رعایت بهداشت و مطالعه را فراموش نکنید، چراکه نبود هر یک از آنها می‌تواند نوه را از شما دور کرده و جایگاهتان را به انسان‌هایی که فقط «چون بزرگ‌تر هستند، باید به آنان احترام گذاشته شود»، تقلیل دهد.

این را هم اضافه کنیم که باید توجه کنید نوه شما تنها یک پدربزرگ و مادربزرگ ندارد و پدربزرگ و مادربزرگ​ دیگری نیز هستند که نوه شما به آنان نیز علاقه‌مند است. پس رقابت منفی با آنها را کنار گذاشته​ سعی نکنید حس مثبت نوه به خودتان را به بهای بدبینی به طرف مقابل بخرید. فراموش نکنید، رفتارهای کوچک شما در شکل گرفتن شخصیت فرزند بسیار موثر است و نباید با تکرار مداوم این جملات که کودک چه کسی را بیشتر دوست دارد، از او شخصیتی حسود ساخت.

به​روز باشید

حتی اگر در را ببندید، از پنجره وارد می‌شود. تکنولوژی‌های امروزی چنین است، شهرفرنگ قدیمی نیست که تنها از دریچه‌ای کوچک دنیایی مدرن را ترسیم کند و بشود کودک را از نظر انداختن به این دریچه منع کرد. کودک امروز شما، جوان آینده است و آینده در دست تکنولوژی‌هایی است که ناآگاهی و بی‌اطلاعی از آن بسیار مخرب‌تر از آشنایی و فهم معذوریت‌هایش است.

امروزه کم نیستند پدر و مادرهایی که می‌پرسند نسبت فرزندشان با اینترنت و ماهواره و تبلت و شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های رایانه‌ای و گوشی‌های هوشمند و انواع و اقسام تکنولوژی‌های امروزی چیست؟ خیلی‌ها نگرانند جهان مجازی چنان ذهن و هوش و حواس فرزندشان را برباید که در جهان واقعی نتوانند نسخه‌ای برای درمانش بپیچند و البته این نگرانی چندان هم بیراه نیست!

بسیاری از پژوهش‌ها نشان می‌دهد رها کردن کودک در دنیای عجیب و غریب تکنولوژی‌های امروزی با همه رنگ و لعاب و جذابیت‌هایی که دارد، او را نسبت به معایب دنیای مجازی آسیب‌پذیر می‌کند. اما راه مقابله با این آسیب‌پذیری، دور نگه داشتن کودک از دستاوردهای به اصطلاح امروزی بشر هم نیست.

بنابراین برای آن‌که بتوانیم کودکی آگاه و در عین حال باهوش نسبت به علوم و ابزارهای روز داشته باشیم ، ابتدا باید ​به عنوان پدر و مادر، آگاهی خود از تکنولوژی‌های جدید را بالا ببریم تا کودک برای استفاده از این دست ابزارآلات متکی به راهنمایی​ ما باشد. بدیهی است وقتی فرزند پدر و مادرش را کاملا بی‌اطلاع از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی​ می‌یابد، نمی‌تواند به توصیه‌های او درباره آسیب‌های این امکانات اعتماد کند. البته برای اطلاعات داشتن، حتما نباید کاربر این تکنولوژی‌ها بود، اما می‌توان با پرس‌وجو و مطالعه، آماده پاسخ به سوالاتی بود که کودک دیر یا زود از ما درباره اینترنت و ماهواره و امکانات جدید تلفن‌های همراه و... می‌پرسد و پنهان کردن این ابزارها هم معمولا نه شدنی است و نه لازم.

کودک باید احساس کند پدر و مادرش توصیه‌هایی واقع‌بینانه دارند، پس به استقلال شخصیتی او احترام بگذارید، دوستانش که ممکن است حتی معتاد به این ابزارها باشند را مورد تمسخر یا توهین قرار ندهید، با محیط آموزشی که در آن قرار دارد هماهنگ باشید تا کودک در دو نظام تربیتی دور از هم دچار پارادوکس فکری و فرهنگی نشود. تکنولوژی را وقتی وارد خانه کنید که پیش از آن آموزش‌های لازم داده شده و هشدارهای منطقی نهادینه شده باشد و اصطلاحا فرهنگ استفاده از آن برای کودک جاافتاده باشد.

اگر فکر می‌کنید در مسیر استفاده از برخی ابزارهای روز باید محدودیت‌هایی برای کودک ایجاد کنید، دلیل این محدودیت را برای او توضیح دهید تا قانع شود. از یاد نبرید که بدترین نوع محدودسازی، استفاده از روش‌های استبدادی و به‌کار بردن پیاپی عباراتی است نظیر «همینی که من می‌گم...»​از پرسش‌های کودک استقبال کرده و بدون نفی اطلاعاتی که از این سو و آن سو به دست آورده، بتدریج و گام به گام نسبت به اصلاح ذهنیتی که دارد، تلاش کنید.

خلاصه برای آن‌که بتوانید فرزندی داشته باشید به‌روز و آگاه نسبت به کارکردهای منفی و مثبت ابزارهای جدید ارتباطی، ابتدا خود را به‌روز کنید و بعد سعی کنید منطقی باشید تا اعتماد متقابلی شکل بگیرد و تنها در پرتو این اعتماد مشترک است که می‌شود امیدوار به استفاده سالم از ابزارهایی چون اینترنت و ماهواره بود.
جمعه 24/8/1392 - 21:45
عقاید و احکام
دیده‌اید، کودکان و نوجوانانی را که با آن سن و سال کم به در خانه‌ها می‌روند و برای برپایی هیات عزاداری سالار شهیدان مبالغی را جمع می‌کنند. مردان کوچکی که معلوم نیست عشق به حسین چگونه در آنان نهادینه شده است. 
شاید آنها همان نوزادان کوچکی باشند که در آغوش مادرانشان روزی، علی‌اصغر شده بودند و حالا که بزرگ‌تر شده‌اند نور حسین چشم دلشان را به خود خیره کرده است. حالا آنها از والدینشان هم عاشق‌ترند. با اصرار، زنجیر، طبل و سنج می‌خرند و با شور و ذوق غیرقابل وصفی ساعت‌ها در مراسم سینه‌زنی زنجیر می‌زنند و وفاداری‌شان را پررنگ‌تر و خالصانه‌تر به حسین نشان می‌دهند. قلب‌هایشان پر از نور است و خلوص نیت در نگاهشان موج می‌زند.

 

شنیده‌اید، نوای دل‌انگیز کودک یا نوجوانی را که در جمع سینه‌زنان کوچک مداحی می‌کند و گاهی ذکر مصیبت می‌گوید. ذکر یا حسین یا حسین یا ابوالفضل را که می‌گوید یک دفعه مردان بی‌ادعای کوچک همنوا می‌شوند و صدای آهنگین آنان عجب دگرگون کننده است. پاکی و بی‌ریایی آنان اشک را از چشمان جاری می‌کند و انرژی و شور و حال خاصی به اطرافیان می‌بخشد و بی‌اختیار جمع را به حرکت در آورده و به همراهی دعوت می‌کند. جالب‌تر حضور پدر و مادرهایی است که این سینه‌زنان کوچک را همراهی کرده و به مراسم جلوه زیباتری می‌بخشد.

این کودکان خود جوشند

اما چه عاملی سبب افزایش علاقه و اشتیاق کودک و نوجوان شده تا در هیات‌های سینه‌زنی و عزاداری‌های حسینی حضور پررنگ​‌تری داشته باشد؟

حجت‌الاسلام نصیر عابدینی، کارشناس ارشد روان‌شناسی می‌گوید: کودکان، اولین و بهترین درس دینداری و دین‌پروری را از طریق مشاهده عملکرد والدین به ارث می‌‌برند. وقتی فرزند مشاهده می‌‌کند که پدر و مادرش نسبت به امور مذهبی و شرکت در مجالس و مناسبت‌های دینی مختلف همچون شرکت در عزاداری سالار شهیدان مشتاق‌تر بوده و حساسیت و دقت ‌نظر بیشتری دارد و آن را پر اهمیت می‌داند، کودک هم به صورت خودجوش به این قبیل امور علاقه‌مند شده و مجذوب حالات ملکوتی این مراسم می‌شود و به نوعی تکریم به ارزش‌ها و مناسبت‌های دینی در او جنبه عملی پیدا کرده و ریشه این گرایش‌ها به صورت آگاهانه شکل می‌‌گیرد و با ایجاد بصیرت دینی، رفتار از حالت تقلیدی به حالت نگرش همراه با آگاهی عمیق تبدیل می‌شود و کودک هرگز آن عمل را در مراحل بعدی زندگی‌اش ترک نخواهد کرد. به گفته عابدینی، کودکان زیر 12 سال به دلیل آن که به طرز فکر انتزاعی نرسیده‌اند، هنوز بخوبی نمی‌توانند مسائل یا مناسبت‌های دینی را متوجه شوند و در نتیجه درک اهمیت شهادت اهل بیت و وفاداری آنان در دین‌پروری برای آنها دشوار است، اما این روان‌شناس تاکید می‌کند هر چه میزان شرکت کودک و فعالیت‌های او در مناسبت‌های دینی بیشتر باشد به نگرش‌های دینی والاتری خواهد رسید و این امر کمک شایانی به تحکیم عقاید دینی او در آینده خواهد کرد.

تحمل کودکان امروز و دیروز

عابدینی ادامه می‌دهد: با توجه به این که برنامه‌های رسانه‌های صوتی و تصویری متنوع‌تر از قبل‌شده و کودکان امروزی بیشتر اوقات فراغت خود را با برنامه‌های شاد تلویزیونی پر می‌کنند یا بازی‌های رایانه‌ای زیادی که مطابق میل‌شان است، انجام می‌دهند و به نوعی فرزندسالاری در خانواده‌ها رواج یافته است، موجب‌شده که مرکز لذت‌جوی مغز کودک در حال گسترش باشد. به همین دلیل کودک لذت‌جوی امروزی در مقایسه با کودک سختکوش دیروز همیشه در پی شادکامی است و تاب و تحمل ناکامی را ندارد و نمی‌تواند براحتی با واقعیات تلخ و سخت روزگار کنار بیاید. درجه خویشتنداری او ضعیف می‌شود و به نوعی تنوع طلب‌شده و تا خواسته ذهنی‌اش ارضا نشود، ناآرام و بهانه‌گیر است و کوچک‌ترین ناکامی در اولین موضوعی موجب ضربه روحی او می‌شود و این می‌تواند برای آینده این کودک زیانبار باشد و حتی احتمال دارد در آینده طلاق و متارکه را با بروز اولین مشکل در زندگی مشترک خود تجربه کند.

عابدینی خاطر نشان می‌کند: حضور کودک و نوجوان در هیات‌های عزاداری و سینه‌زنی موجب می‌شود که کودک از طریق شنیدن و دیدن سوگواری، نوحه‌سرایی، سینه‌زنی، تعزیه‌خوانی یا زنجیرزنی به طورغیر مستقیم تا حدودی با سختی، ناکامی و درد و رنج آشنا شود و این می‌تواند او را به عالم واقع نزدیک‌تر کند و تاب و تحملش را بالا برده و بداند و بفهمد که همیشه زندگی به کام نیست و نیاز به صبر و گذشت دارد.

عابدینی به یکی دیگر از مزایای شرکت در این مراسم اشاره می‌کند و می‌گوید حضور در چنین مراسمی به فرزندان کمک می‌کند که روابط بین فردی خود را گسترده‌تر از دایره ارتباط با والدین و اقوام درجه یک کرده و دوستان خوبی پیدا کنند.
جمعه 24/8/1392 - 21:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته