• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 320
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 3611روز قبل
نماز
فلسفه وضو و غسل چیست؟احكام شرعى دو گونه اند: 1ـ دسته اى كه برخى از حكمت هاى آنها در قرآن و روایات اسلامى بیان شده است; مانند روزه كه یكى از حكمت هاى آن را قرآن پرهیز از گناه دانسته است (بقره، آیه183).
    2ـ احكامى كه در آیات و روایات اشاره اى به فلسفه آنها نشده و یا دست كم به دست ما نرسیده است. در این موارد ممكن است با دلیل هاى عقلى یا تجربى به بخشى از آنها پى ببریم، ولى چون علم و عقل ما محدود است نمى توانیم فلسفه كامل آن را به دست آوریم. البته این بدان معنا نیست كه انجام كار را بر دانستن حكمتش مبتنى كنیم، بلكه روحیه بندگى خداوند اقتضا مى كند تا فرمان بردار بى چون و چراى پروردگار خود باشیم و هر دستورى را ـ هر چند بدون آگاهى از حكمت آن ـ اطاعت كنیم و این به معناى تقلید كوركورانه نیست، چرا كه فرض این است كه پروردگار خود را به خوبى مى شناسیم و مى دانیم كه هرگز فرمانى را به زیان بنده اش صادر نمى كند، بلكه تمام احكام الهى براى رساندن او به كمال و تأمین سعادت و خوش بختى او در آخرت است و هر دستورى به ما دهد، صلاح و خیر ما را در آن دیده است. هم چنان كه یك بیمار چون مى داند پزشك معالجش خیر و صلاح او را مى خواهد و در پى بهبودى بیمارى اوست، داروهایى را كه برایش تجویز كرده است مصرف مى كند، بدون این كه از حكمت آنها آگاهى داشته باشد.[1]
    درباره حكمت و فلسفه وضو و غسل نیز همه حكمت هاى آنها براى ما روشن نیست، لیكن دست كم دو فایده روشن مى توان براى آنها بیان كرد:
نخست: فایده بهداشتى; از نظر بهداشتى، شستن دست ها و صورت، آن هم پنج بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى بر نظافت بدن دارد، ضمن این كه تماس آب با پوست بدن در تعادل اعصاب بسیار مؤثر است.
دوّم: فایده اخلاقى و معنوى; از نظر اخلاقى و معنوى نیز چون این عمل با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود، اثر تربیتى دارد و به یك معنا انسان با انجام وضو از فرق سر تا قدم، در راه اطاعت خدا گام بر مى دارد.
امام رضا(علیه السلام) فرمود: فرمان به وضو، براى این است كه بندگان هنگام ملاقات خدا پاك باشندو دستورهاى او را به كار بندند; از آلودگى ها و نجاست ها بر كنار شوند; علاوه بر این، وضو سبب مى شود كه آثار خواب و كسالت از انسان برطرف شده و قلب براى قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد.[2]
    غسل نیز فلسفه مشابهى دارد و طهارت و پاكى بدن از آلودگى ها در آن نهاده شده و مانند عبادت، سبب تقرب الهى و رشد معنویت انسان است.البته برخى مى گویند: موضع خاصى در غسل نجس شده و شستن همان موضع باید كافى باشد، پس چرا همه بدن را باید شست؟
درپاسخ باید گفت:از نكاتى كه دانشمندان مى گویند و هم چنین روایتى كه از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است استفاده مى شود كه جنابت، همه بدن را تحت تأثیر قرار مى دهد، نه موضع خاصى را، لذا شستن همه بدن لازم است.[3]
    این مطالب از آیه 6 سوره مائده نیز استفاده مى شود: (مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْكُم مِّنْ حَرَج وَلَـكِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَكُمْ); خدا نمى خواهد براى شما مشكل ایجاد كند، بلكه مى خواهد شما را پاك سازد.[4] هم چنین انسان وقتى در محضر بزرگى قرار مى گیرد، خود را آراسته و نظیف مى نماید و شرف یابى به محضر خدا به طهارت و نظافت نیاز دارد كه با غسل و وضو تأمین مى شود.
[1]. محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، ج26، ص38.
[2]. حرّعاملى، وسائل الشیعه، ج1، ص257; ناصر مكارم شیرازى، پرسش و پاسخ، ص397.
[3]. همان، وسائل الشیعه، ج1، ص466; همان، پرسش و پاسخ، ص399.
[4]. برگرفته از تفسیرنمونه، ج4، ص291.
چهارشنبه 7/3/1393 - 6:23
نماز
«غَسل» از نظر قرآن به چه معناست؟

اهل لغت، بین «غَسل» و «غُسل» فرق گذاشته اند: «غَسل» آن است كه انسان اعضاى مخصوص بدن را به نیت وضو یا غسل، با قصد قربت الهى بشوید، ولى «غُسل»، نتیجه شستوشو را گویند كه به آن «طهارت» گفته مى شود.[1]  در قرآن نیز، به دو معناى مذكور اشاره شده است.

    در مورد «غَسل» قرآن كریم مى فرماید: (فاغسلوا)[2]; بشویید. شستن در وضو، شستوشوى صورت، دست ها، مسح سر و دو پا به نیت وضو را گویند و شستن در غَسل، به معناى شستوشوى سر و گردن، سمت راست بدن و سپس طرف چپ بدن همراه با نیت غسل است. درباره «غُسل» قرآن كریم مى فرماید: (وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ...)[3]; و اگر جنب بودید، خود را پاك سازید. كه این طهارت، نتیجه انجام دادن غُسل است.
[1]. ر.ك: راغب اصفهانى، مفردات، ص373.
[2]. مائده، آیه6.
[3]. همان.
چهارشنبه 7/3/1393 - 6:22
نماز
در كدام آیه قرآن، به تیمم اشاره شده است؟ لطفاً در این زمینه توضیح دهید؟

در سوره مائده،آیه 6 به چگونگى تیمم اشاره شده است كه انسان باید پس از نیت دست بر خاك پاك زده، صورت و دست ها را مسح كند. براى آگاهى بیشتر از نحوه تیمم به رساله هاى عملیه مراجعه كنید.[1]
[1]. ر.ك: رساله هاى توضیح المسایل، بخش تیمم.


چهارشنبه 7/3/1393 - 6:21
نماز
درچه مواردى باید به جاى وضو یا غسل، «تیمم» كرد؟ اگر چیزى براى تیمم كردن وجود نداشت، چه وظیفه اى داریم؟

الف) باتوجه به آیه6 سوره مائده و 43 نساء در رساله هاى عملیه چنین آمده است: «در هفت مورد به جاى وضو و غسل باید تیمم كرد: 1. پیدا نكردن آب; 2. مشقت بیش از حدّ; 3. ترس از ضرر; 4. نیاز به آب براى حفظ جان; 5. نیاز به آب براى تطهیر; 6. نداشتن آب مباح; 7. نداشتن وقت براى وضو یا غسل.

ب) «تیمم» بر خاك، ریگ، كلوخ، سنگ گچ، سنگ آهك، سنگ مرمر سیاه و سایر اقسام سنگ ها به شرط این كه پاك باشند صحیح است و اگر خاك و ریگ و كلوخ و سنگ پیدا نشود، باید به گرد و غبارى كه روى فرش و لباس و مانند اینهاست، تیمم نماید و چنان چه گَرد پیدا نشود، باید به گِل تیمم كند و اگر گل هم پیدا نشود، احتیاط مستحب آن است كه نماز را بدون تیمم بخواند و بنابر احتیاط، بعداً قضاى آن را به جا آورد.[1]
[1]. ر.ك: همان، تفسیر نمونه، ج4، ص284; توضیح المسائل مراجع، ج1، ص388، مسئله 684، 685 و 686.
چهارشنبه 7/3/1393 - 6:19
نماز
چرا زنان در نماز باید پوشش و حجاب داشته باشند؟ آیا در قرآن به این موضوع اشاره اى شده است؟

نخست لازم به یادآورى است كه قرآن به مسئله پوشش زن در نماز اشاره اى به صراحت ندارد، لكن روایاتى كه به تفسیر آیاتى همچون آیات 26 و 31 سوره اعراف پرداخته اند به این مسئله اشاره كرده اند.[1]  اما فقها به استفاده از روایاتى كه در این زمینه وارد شده به مسئله پرداخته اند.
    درباره پوشش در نماز باید گفت: مسئله محرم و نامحرم مربوط به انسان هاست و خداوند منزّه از آن است، ولى فلسفه پوشش انسان تنها مربوط به مسئله محرم و نامحرمى نیست، چون بر هر نمازگزارى (زن باشد یا مرد) واجب است خود را در نماز به مقدارى كه در شرع مقدس واجب شده بپوشاند; اگرچه تنها باشد و در خلوت نماز بخواند و هیچ كس او را نبیند.
    پوشش براى انسان، اعم از زن و مرد، نوعى كرامت الهى است. تنها آدمیان لباس مى پوشند، امّا هیچ حیوانى لباس نمى پوشد; بنابراین پوشش نشانه اى براى شخصیت و احترام انسان محسوب مى شود;[2] افزون بر این، در نماز علاوه بر خشوع قلبى، خشوع ظاهرى و احترام در مقابل ذات حق تعالى هم لازم است و آنچه خداوند براى بانوان در خضوع و احترام بندگى مى خواهد، مسئله رعایت حجاب هنگام نماز است. قرآن كریم مى فرماید: (وَ نَحنُ أَقرَبُ إِلَیهِ مِن حَبلِ الورِید);[3] و ما از شاه رگ ]او [(انسان) به او نزدیك تریم.
    از این كه خداوند، رعایت حجاب را هنگام نماز واجب كرده، مى فهمیم كه حجاب، بهترین و تنها لباسِ حضور نزد پروردگار است. حجاب براى زنان مؤمن، مقدمه قرب و نزدیكى به حق تعالى است و بهترین تمرین براى حفظ و رعایت آن براى بانوان در برابر نامحرم به شمار مى رود، زیرا خانمى كه پنج نوبت در شبانه روز در آن جا كه نامحرمى نیست این گونه خود را بپوشاند، بى گمان خود را در برابر نامحرم بهتر مى پوشاند; البته مسئله لزوم رعایت حجاب براى بانوان در نماز، ممكن است حكمت هاى دیگرى هم داشته باشد كه براى ما معلوم نیست، چون فلسفه و حكمت همه احكام براى ما بیان نشده و آنچه بیان شده نیز به طور كامل به دست ما نرسیده است.[4] براى آگاهى بیشتر چند كتاب درباره حجاب معرفى مى كنیم.[5]
[1]. ر.ك: بحارالانوار، ج 80، ص 164ـ168ـ173ـ185 / ترجمه المیزان، ج 8، ص 86.
[2]. ر.ك: ترجمه المیزان، ج 8، ص 86.
[3]. ق، آیه16.
[4]. اقتباس از: محمد وحیدى، احكام بانوان، ص17; على محمدى، فلسفه حجاب، ص17.
[5]. 1. شهریار تهرانى; آیا حجاب ضرورت دارد؟، 2. محسن قرائتى و محمد محمدى اشتهاردى; پوشش زن در اسلام، 3. مهدى مهریزى; حجاب، 4. على محمدى آشنایى; حجاب در ادیان الهى، 5. محمدرضا اكبرى; حجاب در عصر ما، 6. مقالات كنگره اسلام و زن; حجاب و آزادى، 7. محمد مهدى شمس الدین; حدود پوشش و نگاه در اسلام، 8. رسول جعفریان; رسائل حجابیه، 9. مرتضى مطهرى، مسئله حجاب.

چهارشنبه 7/3/1393 - 6:18
نماز
در شرع مقدّس اسلام، طلا بر مرد حرام است، امّا برخى از آیه ها كه پاداش بهشتیان را بیان مى كند مى فرماید: دست بندهاى ایشان از طلا و لباس هایشان از حریر است. با این كه مى دانیم حكم به حلال و حرام بودن اشیا، ذاتى است نه اعتبارى لطفاً علت را بیان كنید.


(یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَب وَ لُؤْلُؤًا وَ لِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ);[1]. در آن جا با دستبندهاى زرّین و مروارید آراسته شوند و جامه شان در آن جا دیباست.
    الف) خداوندِ متعال، طلا و لباس حریر را بر مردان، در دنیا حرام كرد، ولى در بهشت زیباترین لباس هایى را كه در دنیا، از آن محروم بودند، در تن مى كنند و دست بندهاى جواهرنشان در دست دارند. اگر مردان در این دنیا، از اینها محروم شده اند، شاید به علت غرور و غفلت و... بوده است و چون در بهشت، این مسائل مطرح نیست، این ممنوعیّت ها برداشته مى شود و جبران مى گردد.
    ب) براى بیان نعمت هاى بهشتى، الفاظ معمولى دنیا، هرگز كافى نیست و چاره اى نیست جز این كه با این الفاظ، اشاره اى به آن نعمت هاى عظیم و توصیف ناكردنى شود.[2]
    ج) دنیا، جایگاه تكلیف است و ما به انجام دادن همه فرمان هاى الهى موظّف هستیم، گرچه در برخى از موارد، سبب حقیقى را ندانیم. آخرت، جایگاه نتیجه است و قابل مقایسه و تطبیق با این دنیا نیست.
    د) آن چه حرمت آن در شریعت ثابت است، تنها طلاى زرد است كه سبب آن، شاید آثار فیزیكى سوئى كه بر جسم مرد مى گذارد باشد. بدیهى است كه انسان، در آخرت، هرگز تحت تأثیر چنین عواملى قرار نمى گیرد.
در ضمن، چه كسى گفته كه حرمت و حلیّت ذاتى اشیا است؟ تشریع، چه از سوى شارع مقدّس و چه از سوى انسان، امرى اعتبارى است; در شریعت هاى گذشته، بعضى محرّمات بوده، كه در شریعت اسلام، حلال است; قرآن مى فرماید: (وَلاُِحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَیْكُمْ)[3].
    بنابراین حرمت مربوط به دنیاست، نه آخرت.
[1]. حج، آیه23.
[2]. تفسیر نمونه، ج14، ص57 و ج25، ص371.
[3]. آل عمران، آیه50.

سه شنبه 6/3/1393 - 15:2
نماز

تأكید و اهمیت «مسجد»، از منظر قرآن، از چند جهت قابل ملاحظه است:
    1. بدون شك، خلقت انسان بیهوده نیست و قرآن كریم، هدف از خلقت انسان را رشد و تكامل معنوى او دانسته است و راه رسیدن به این تكامل را در «بندگى» خداوند متعال معرفى كرده، مى فرماید: من جن و انس را نیافریدم، جز براى این كه مرا عبادت كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)(ذاریات، آیه56). از طرفى دیگر، خداوند متعال در قرآن، «مسجد» را كانون و پایگاهى براى عبادت ذكر كرده، مى فرماید: (مَسَـجِدُ یُذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِیرًا)[1]; مساجدى كه نام خدا در آن بسیار برده مى شود. پس مسجد پایگاهى براى عبادت و یاد خداوند متعال است و در آیه دیگرى مى فرماید: توجه خویش را در هر مسجد (و هنگام عبادت) به سوى او كنید، و او را بخوانید در حالى كه دین (خود) را براى او خالص گردانید(اعراف، آیه29).
    2. هر چند تمامى آسمان ها و زمین از آن خداست، لیكن به خاطر توجه و اهمیتى كه خداوند به «كعبه» دارد و با توجه به شرافتش، «خانه خدا» (بیت الله) از آن تعبیر شده است; از طرفى، بر طبق آموزه هاى حدیثى ما، هر مسجدى نیز خانه خداست; امام صادق(علیه السلام)مى فرمایند: (عَلَیكُم بِاِیتَانِ المَساجِدِ فَاِنَّها بیُوتُ اللهِ فِى الاَرضِ); بر شما باد به رفتن مساجد، زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمینند.[2]
    3. قرآن كریم، كسانى را كه از بردن نام خدا در مساجد، جلوگیرى مى كنند، ستم كارترین مردم معرفى كرده، مى فرماید: (وَ مَنْ أَظْـلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَـجِدَ اللَّهِ أَن یُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِى خَرَابِهَآ)[3]; كیست ستمكارتر ازآن كسانى كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى كرده اند و سعى در ویرانى آنها دارند؟! بنابراین هر كس و هر گروهى كه به نوعى در تخریب مساجد الهى كوشش كند و یا مانع از آن شود كه نام خدا و عبادت او در آن جا انجام گیرد، مشمول همین حكم است، بلكه هر عملى كه نتیجه آن تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نیز هم چنین است، چرا كه جلوگیرى از مراكز توحید، نتیجه اى جز سوق مردم به بى دینى نخواهد داشت.[4]
    4. ممنوعیت مشركان از تعمیر مساجد: خداوند مى فرماید: (مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِینَ أَن یَعْمُرُوا مَسَـجِدَ اللَّهِ شَـهِدِینَ عَلَى أَنفُسِهِم بِالْكُفْر)[5]; مشركان حق ندارند مساجد خدا را آباد كنند، در حالى كه به كفر خویش گواهى مى دهند.
    پس مشركان و بت پرستان، نه حق شركت در مساجد را دارند و نه حق تعمیر و بناى ساختمان آن را، چرا كه همان طورى كه «شرك» با «توحید» قابل جمع نیست، اعمال مشركان، با ساختن مراكز توحیدى یا رونق بخشیدن به آن نیز غیر قابل جمع است.
    در مقابل، خداوند متعال، صفات عمران كنندگان مساجد را چنین بر مى شمرد: مساجد خدا را تنها كسى آباد مى كند كه ایمان به خدا و روز قیامت آورده است و نماز را برپا دارد و زكات را بپردازد و جز از خدا نترسد(توبه، آیه18).
    این دو آیه شریف، حكایت از قداست بالاى مساجد نزد خداوند متعال دارد كه عمران و آبادانى مسجد را در صلاحیت هر كسى نمى داند.[6]
    5. در اهمیت «مسجد» همین مقدار بس كه دو مسجد بزرگ و با اهمیت در اسلام، سكوى معراج پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) قرار مى گیرد; خداوند مى فرماید: (سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا الَّذِى بَـرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ ءَایَـتِنَآ)[7]; پاك و منزه است خدایى كه بنده اش را در یك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى ـ كه گرداگردش را پر بركت ساخته ایم ـ برد، تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم.
    6. «مسجد»، جهت قبله براى عبادت همه مسلمانان عالَم مى گردد، در یك زمان «مسجد الاقصى» و در زمانى «مسجد الحرام»: (فَلَنُوَلِّیَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَـهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَیْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه)[8]; اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن خشنود باشى، باز مى گردانیم، پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن، و هر جا باشید روى خود را به سوى آن بگردانید.
    7. دو پیامبر الهى مسئول طهارت خانه خدا مى گردند: و ما به ابراهیم و اسماعیل امر كردیم كه: خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكیزه كنید.
و این آیه نشان عظمت و شرافت «مسجد» به خصوص مسجد الحرام است كه خادمان آن از وارسته ترین افراد زمان خود، انتخاب مى شوند; كما این كه خدمت گزارى در مسجد الحرام یكى از افتخارات مهم عرب جاهلى بوده است.[9]
    8. به دلیل قداست و اهمیتى كه اسلام به مسجد مى دهد، قرآن مى فرماید: (یَـبَنِىءَادَمَ خُذُوا زِینَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد)[10]; اى فرزندان آدم! زینت خود را هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید. كه از این آیه، ضرورت نظافت و بهداشت و زینت كردن هنگام رفتن به مسجد، استفاده مى شود.
    9. در بلندى و عظمت و منزلت مساجد همین بس كه خداوند مى فرماید: (فِى بُیُوت أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ...)[11]; ]این چراغ پرفروغ الهى[ در خانه هایى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا ببرند ]تا از دست برد شیاطین و هوس بازان در امان باشد[; خانه هایى كه نام خدا در آنها برده مى شود. با توجه به این كه مراد از «بیوت» هر كانونى است كه به فرمان خدا برپا شده است، و نام خدا در آن برده مى شود و هر صبح و شام مردانى با ایمان در آن خانه ها مشغول ذكر خدایند. به تعبیر مرحوم علامه طباطبایى، «از مصادیق یقینى این «بیوت» مساجد است» كه به اذن خداوند منزلت و عظمت بلندى یافته اند.[12] و این همه، تنها بخشى از آیاتى بود كه اهمیت «مسجد» را مى توان از آن استفاده كرد، اما در روایات، كه دریایى از كلمات نورانى امامان مى باشد، وادى دیگرى است كه مجال آن نیست.[13]

[1]. حج، آیه40.
[2]. شیخ صدوق، أمالى صدوق، ص293، ح8; همان، تفسیر المیزان، ج20، ص49.
[3]. بقره، آیه114.
[4]. همان، تفسیر نمونه، ج1، ص411.
[5]. توبه، آیه17.
[6]. ر.ك: همان، ج7، ص314.
[7]. اسراء، آیه1.
[8]. بقره، آیه144.
[9]. ر.ك: توبه، آیه19.
[10]. اعراف، آیه31.
[11]. نور، آیه36.
[12]. تفسیر المیزان، ج15، ص126; ر.ك: تفسیر نمونه، ج14، ص481.
[13]. ر.ك: محمدى رى شهرى، میزان الحكمه، ترجمه حمید رضا شیخى، ج5، ص2390; خسرو تقدسى نیا، مسجد در آینه قرآن و روایات.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:59
نماز
مسجد در آیات و روایات، كانون توحید، پایگاه هر گونه حركت سازنده، محیطى براى پاك سازى عقاید انحرافى، پایگاهى براى دفاع از میراث هاى اسلامى و... معرفى شده است. در ذیل به برخى از ویژگى هاى مسجد از دیدگاه آیات اشاره مى كنیم:
    1. مساجد جایگاه ذكر انوار الهى است كه به فرمان خداوند برپا شده و در آن جا تنها نام خداوند برده مى شود و جایى است كه زندگى مادى انسان ها در آن جا آنان را از یاد خدا غافل نمى كند و در آن جا همیشه مشغول تسبیح و تقدیس خداوندند: (فِى بُیُوت أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَْصَالِ)[1];

    2. صاحب مسجد خداست; خداونددر مسجد میزبان بندگان مؤمنى است كه براى عبادت او به مسجد مى آیند. طبیعى است چنین مكانى كه از آنِ خداست بزرگ ترین پایگاه توحید خواهد بود: (وَ أَنَّ الْمَسَـجِدَ لِلَّهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا)[2]; و این كه مساجد از آنِ خداست، در این مساجد احدى را با خدا نخوانید.
    3. مساجد پایگاه نمایش روزانه امّت اسلام اند: (وَأَقِیمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّین)[3]; و توجه خویش را در هر مسجد ]و به هنگام عبادت [به سوى او كنید و او را بخوانید و دین ]خود [را براى او خالص گردانید. توجه به این نكته كه هر روز میلیون ها انسان رو به قبله و رو به طرف خانه خدا مى ایستند، ضمن آن كه نمایشى از امت اسلامى را نشان مى دهد و ما را به این رهنمون مى سازد كه هدف مسلمانان در فعالیت هاى مساجد باید خداوند باشد.
    4. مساجد پایگاه توحیدند; مسجد تقدس ذاتى ندارد; تنها در صورتى قداست دارد كه پایگاه توحید و در خدمت اهداف دین و محل ذكر و یاد خدا و عبادت بندگان مؤمن خدا باشد وگرنه اگر به جاى اینها در خدمت تفرقه و نفاق باشد و براى تضعیف جامعه اسلامى و رخنه در صفوف امت مسلمان تأسیس شده باشد، نه تنها تقدس ندارد، بلكه هم چون بتكده باید نابود شود: ]گروهى دیگر از آنان[ كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زیان به ]مسلمانان[ و ]تقویت [كفر و تفرقه میان مؤمنان و كمین گاه براى كسى كه با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه كرده بود، آنان سوگند یاد مى كنند كه نظرى جز نیكى و ]خدمت[ نداشته ایم، اما خداوند گواهى مى دهد كه آنان دروغ گو هستند...(توبه، 107ـ110)
علاوه بر این آیات، سیره عملى پیامبر گرامى اسلام و امامان معصوم(علیهم السلام) برخى از ویژگى هاى مسجد را نیز معرفى كرده است.
    الف: مسجد جایگاه آموزش و فراگیرى علوم اسلامى است.
    ب: از لحاظ اجتماعى ـ سیاسى، مسجد كانون رایزنى و مشورت، تعاون اجتماعى، پاسدارى از عدالت و حكومت اسلامى و... است.
    ج: از نظر نظامى، مسجد از یك سو، مهد و پرورش گاه نیروهاى مدافع اسلام و میهن اسلامى است. پایگاهى كه سربازان اسلام، آموزش هاى عقیدتى را در آن جا سپرى مى كنند و از سوى دیگر، هنگام بروز جنگ و پیدایش ناامنى در جامعه، مسجد بسان پایگاه و سنگرى استوار براى رزمندگان اسلام است. ما این ویژگى ها را در مسجد النبىِ صدر اسلام آشكارا مى بینیم.
[1]. نور، آیه36.
[2]. جن، آیه18.
[3]. اعراف، آیه29.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:58
نماز
آیاتى كه درباره ساختن مسجد آمده معرفى كنید؟

1. (انَّمَا یَعْمُرُ مَسَـجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الأخر وَأَقَامَ الصَّلَوةَ واتَى الزَّكَوة وَلَم یَخْش إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُولئكَ أَن یَكُونُوا مِنَ المُهتَدِین)[1]; مساجد الهى را كسى آباد مى كند كه ایمان به خدا و روز قیامت آورده، نماز را برپا دارد و زكات را بپردازد و از چیزى جز خدا نترسد، ممكن است چنین گروهى هدایت یابند.
    2. (لاَتَقُم فِیه أَبَدا لَّمَسْجِد أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِن أَوَّلِ یَوْم أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیه رِجَال یُحبُّونَ أَن یَتطَهَّرُوا واللَّهُ یُحِب الْمُطَّهّرِین)[2]; آن مسجدى كه از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته است كه در آن قیام ]و عبادت[ كنى. در آن مردانى هستند كه دوست دارند پاكیزه باشند و خداوند پاكیزگان را دوست دارد.
[1]. توبه، آیه18.
[2]. همان، آیه108.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:56
نماز
چرا خداوند در سوره اعراف، آیه 31 مى فرماید: هر گاه به مسجد مى روید، با خودتان زینت (جواهر) هم ببرید؟زینت سه گونه است: زینت باطنى، مثل علم و اعتقادات خوب; زینت بدنى، مانند نیرومندى و غیره و زینت خارجى، مثل زیور آلات، مال و غیره.[1]
    از مطلب بالا معلوم مى شود، زینت در همه آیات، به معناى «جواهر و زیور آلات» فارسى نیست، بلكه معناى دیگرى نیز دارد. در آیه 31 اعراف، غرض از «زینت» مى تواند هم اشاره به «زینت هاى جسمانى» باشد، كه شامل پوشیدن لباس هاى مرتب و تمیز و شانه زدن موها و به كار بردن عطر و زینت آلات حلال براى مرد و زن مى شود و هم شامل «زینت هاى معنوى»، یعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نیت و اخلاص.
در این آیه، به یكى از نكات مهم در زندگى انسان ها اشاره شده است; طبق این آیه، شایسته است مسلمانان در همه جا، به ویژه در نماز و مساجد كه محل اجتماع و رفت و آمد افراد گوناگون است، با زینت و آراستن خود ـ البته تا حدى كه باعث حسرت فقرا و... نشود ـ وارد شوند، چرا كه در نماز، در پیشگاه زیباترین وجود (خداوند) قرار مى گیریم و آراستگى در مسجد، سبب رغبت دیگران به مسجد و آرامش در آن مى شود.[2]
[1]. سید على اكبر قرشى، قاموس قرآن، واژه زینت.
[2]. هاشمى رفسنجانى و دیگران، تفسیر راهنما، ج5، ص514; تفسیر نمونه، ج6، ص148
سه شنبه 6/3/1393 - 14:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته