• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1361
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 4136روز قبل
اهل بیت

شرافت شهر مقدس قم، از فاطمه معصومه (س) است

وی گفت: در احادیث فراوانی به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق علیه‌السلام قم را حرم اهل بیت علیه‌السلام معرفی و خاک آن را پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. همچنین ایشان در ضمن حدیث مشهوری که درباره قداست قم به گروهی از اهالی آن بیان کردند، فرمودند: بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می‌کند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. راوی می‌گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام هنوز دیده به جهان نگشوده بود.

استاد حوزه علمیه خواهران افزود: این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده بر می‌دارد و روشن می‌سازد که این همه فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها سرچشمه می‌گیرد که در این سرزمین، دیده از جهان فرو می‌بندد و مدفون می‌شود.

این استاد حوزه گفت: احادیث متعددی درباره فضیلت زیارت ایشان نقل شده از جمله از امام جواد علیه‌السلام روایت شده کسی که عمه‌ام را در قم زیارت کند بهشت بر او واجب است. همچنین امام رضا علیه‌السلام فرمودند: هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست. یا در حدیث دیگری آمده است: زیارت او، هم سنگ بهشت است.

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 21:5
اهل بیت

چرا به حضرت معصومه (س)، «معصومه» می‌گویند؟

زندیه گفت: شاید یکی از دلایل نامیده شدن این بانو به معصومه این باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها در او تجلی یافته است. بر اساس پاره‌ای از روایات این لقب از سوی امام رضا علیه‌السلام به این بانوی والا مقام اسلام داده شده است. چنانکه علامه مجلسی در این‌باره می‌گویند: امام رضا علیه‌السلام فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن‏ زارنى‏» هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.

حجت الاسلام زندیه گفت: بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است که در قرآن کریم، از آن به مقام محمود تعبیر شده است، همین طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می‌تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد، این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هستند. پس از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه سلام الله علیها نمی‌رسد. بر همین اساس است که حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند.

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 21:4
اهل بیت

فاطمه معصومه علیهاالسلام کریمه اهل بیت است

مدیر گروه شیعه شناسی موسسه عالی امام رضا گفت: حضرت معصومه در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه به لقب کریمه اهل بیت یاد می‌شود. از میان بانوان اهل بیت این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته و بر اساس رویای صادق و صحیح عالم گرانقدر مرحوم آیت الله سید محمود مرعشی نجفی این لقب از طرف امام صادق علیه‌السلام بر حضرت معصومه سلام الله علیها اطلاق شده است.

وی گفت: در این رویا امام صادق علیه‌السلام به آیت الله سید محمود مرعشی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، آغاز کرده بود خطاب فرمود: بر تو باد به کریمه اهل بیت.

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 21:4
اهل بیت

حضرت معصومه(س) «محدثه» بود

مدیر گروه شیعه‌شناسی موسسه عالی امام رضا علیه‌السلام گفت: یکی دیگر از ویژگی‌های ایشان این است که آن حضرت محدثه بودند. محدثه به کسی می‌گویند که حدیث نقل می‌کند. در کتاب مسلسلات و در کتاب جامع الاحادیث آیت الله بروجردی احادیث متعددی به حضرت معصومه سلام الله علیها نسبت داده شده و این نشان از مقام بالای ایشان است مثلاً حدیث معروفی را ایشان با سلسله سندی که خودش داشته و همه فاطمه نام داشتند تا برسد به فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل می‌کنند.

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 21:2
اهل بیت

مقام علمی حضرت معصومه بسیار بالاست

استاد حوزه علمیه خواهران گفت: ایشان شأن علمی بسیار بالایی داشتند. روزی جمعی از شیعیان به قصد دیدار امام کاظم علیه‌السلام و پرسیدن پرسش‌هایی از ایشان به مدینه منوره مشرف شدند. وقتی به مدینه رسیدند و منزل امام کاظم علیه‌السلام می‌روند، می‌بینند که ایشان در سفر هستند و امام رضا علیه‌السلام نیز در منزل نبودند که سوالات علمی خود را از ایشان بپرسند و خیلی ناراحت شدند که راهی طولانی را آمدند ولی نمی‌توانند جواب سوالات خود را بگیرند. زمانی که فاطمه معصومه سلام الله علیها متوجه این ناراحتی شیعیان می‌شوند، می‌فرمایند: سوالات را به من بدهید خودم جواب می‌دهم و حضرت سوالات را جواب می‌دهند و به شیعیان می‌دهند. در راه برگشت، شیعیان امام کاظم علیه‌السلام را ملاقات می‌کنند و جریان را به ایشان توضیح می‌دهند و نامه‌ها را به امام کاظم نشان می‌دهند که بررسی کند و ایشان وقتی نامه‌ها را خواندند، از  جواب های علمی و مناسب دخترشان خیلی خوشحال شدند و سه بار گفتند: فداها ابوها (پدرش به فدایش).

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 20:56
اهل بیت

حضرت معصومه(س) بعد از امام رضا(ع) سرآمد فرزندان امام کاظم است

حجت‌الاسلام زندیه در ابتدای این گفت‌وگو ضمن تسلیت به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام‌ الله علیها بیان داشت: حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام  در اول ذیقعده سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. اسم این بانوی بزرگوار فاطمه و لقب ایشان معصومه است. مادرشان نجمه خاتون بوده که مادر امام رضا علیه‌السلام نیز هست.

وی گفت: حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در بین فرزندان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام بعد از برادرش امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام در والاترین رتبه جای دارد، و این در حالی است که بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم، دست کم ۱۸ تن بوده‌اند و فاطمه در بین این همه بانوی گران قدر سر آمد بوده است.

وی افزود: امام صادق علیه‌السلام به شیعیان بشارت تولد حضرت را قبل از تولد ایشان داده بودند لذا زمانی که به دنیا آمدند همه به ویژه خانواده امام کاظم علیه‌السلام خیلی خوشحال شدند.

حجت‌الاسلام زندیه گفت: در تاریخ ابعاد شخصیتی ایشان خیلی ناشناخته مانده و کسی هم آنچنان در این زمینه کار نکرده است. ولی در لابه لای برگه‌های تاریخ می‌توان یافت که این حضرت چه شخصیت والایی داشتند.

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 20:56
اهل بیت
«زندیه گفت: یک سال بعد از هجرت امام رضا علیه‌السلام، حضرت معصومه به شوق دیدار برادر و ادای پیام ولایت ـ مانند حضرت زینب کبری ـ به همراه عده‌اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مسلمان مى‌رساندند و مخالفت خود و اهل بیت را با حکومت بنى عباس اظهار مى‌کردند ولی بین راه در شهر ساوه بیمار شدند و چون توان رفتن به خراسان را در خود ندیدند تصمیم گرفتند به قم بروند و همچنین روی آینده نگری که داشتند و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می‌آید و روی توجهی که به موقعیت این سرزمین داشتند خود را به این شهر رساندند.».

سایت فرهنگی و مذهبی نگار

مدیر گروه شیعه‌شناسی موسسه عالی امام رضا(ع) با اشاره به «محدثه» بودن کریمه اهل بیت، دلایل اطلاق نام «معصومه» به آن حضرت را تشریح و بر وجود زیارتنامه مأثور برای حضرت معصومه(س) تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت سالروز وفات کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین «مهدی زندیه» استاد حوزه علمیه خواهران و مدیر گروه شیعه‌شناسی موسسه عالی امام رضا علیه‌السلام انجام داده‌ایم که مشروح آن تقدیم خوانندگان می‌شود.

منبع:نگار-چارچوب 

جمعه 26/8/1391 - 20:55
اهل بیت
« امتی که ادعای تبعیت از رسول اکرم(ص) را داشتند، خون به دل فاطمه کردند و با هجوم به خانه ایشان، نهایتاً ایشان را به شهادت رساندند. این موضوع بعنوان یک حقیقت تلخ تاریخی، قلب هر مؤمنی را آزرده کرده و بر مصائب آن حضرت اشک را روان می کند. ولی ما در دوران فعلی از این مهم غافلیم که اگر دیروز فاطمه(س) در مظلومیت بود امروز نیز در میان مؤمنین همچنان مظلوم باقی مانده و کسی برای رفع این مظلومیت، تلاشی صورت نمی دهد».

سایت فرهنگی و مذهبی نگار حاجی حسن پور
هر فرد و جامعه برای نیل به اهداف خویش، نیازمند الگو و به تعبیری نمونه های موفق در تمام امور است. در دنیای امروز این مهم قدری جدی تر شده چراکه کسانی که ادعای الگو بودن را دارند رو به تزاید بوده به طوری که تشخیص الگوی راستین در این میان بسیار سخت می گردد.
یکی از زمینه هایی که همه انسان ها به الگو احتیاج دارند مسائل معنوی است که بر حسب تمدن ها و فرهنگ ها متفاوت است. به این معنی که هر فرد، براساس باورهای خویش به الگوی موردنظر خود تمسک کرده و او را در زندگی خویش به عنوان مدل بهتر زیستن قرار می دهد.
براساس آموزه های اسلامی، پیامبر(ص) بعنوان بهترین الگو مطرح می باشد(احزاب/۲۱) که لازم است مسلمانان به ایشان تمسک نموده و از آن حضرت تبعیت کنند. بی تردید این معنا نسبت به اهل بیت(ع) که براساس آیه مباهله جان پیامبر(ص) هستند (آل عمران/۶۱) نیز صدق کرده و ایشان بسان رسول اکرم(ص) بعنوان اسوه های حسنه برای مسلمین مطرح می باشند. فاطمه زهرا بعنوان کسی که از سوی پدر به شرف «ام ابیها»، «جگرگوشه رسول»، «فداها ابوها» و… مفتخر است از جمله مصادیق آیه اسوه حسنه است. برخلاف عده ای که بر این پندارند که حضرت فاطمه(س) تنها برای جامعه زنان می تواند الگو باشد باید گفت ایشان برای همه افراد اعم از زنان و مردان الگو هستند با این بیان که در مسائل مشترک میان مردان و زنان باید همگان ایشان را الگوی خویش قرار دهند و در مسائل مختص بانوان، آن حضرت تنها برای زنان می توانند الگو باشند.
اما در عین حال باید این پرسش را مطرح کرد که آیا ما به عنوان پیروان اهل بیت(ع) توانسته ایم فاطمه اطهر را به درستی شناخته و از حیات پربرکت ایشان الگو گرفته و برای زندگی خویش مدل سازی کنیم؟
همگی می دانیم که فاطمه زهرا در دوران حیات پس از پدر، در مظلومیت قرار گرفت به گونه ای که امتی که ادعای تبعیت از رسول اکرم(ص) را داشتند، خون به دل فاطمه کردند و با هجوم به خانه ایشان، نهایتاً ایشان را به شهادت رساندند. این موضوع بعنوان یک حقیقت تلخ تاریخی، قلب هر مؤمنی را آزرده کرده و بر مصائب آن حضرت اشک را روان می کند. ولی ما در دوران فعلی از این مهم غافلیم که اگر دیروز فاطمه(س) در مظلومیت بود امروز نیز در میان مؤمنین همچنان مظلوم باقی مانده و کسی برای رفع این مظلومیت، تلاشی صورت نمی دهد.
ضرورت شناخت حقیقت زهرا(س)
توضیح اینکه ما به عنوان کسانی که ادعای تبعیت از فرهنگ و منش فاطمی داریم و آئین های مختلفی در ولادت و نیز ایام شهادت ایشان برگزار می کنیم به این توجه نداریم که فاطمه چه شخصیتی است و از ما چه می خواهد؟ از این جا پاسخ به پرسش پیشین آغاز می شود که هر چند باید در تجلیل از مقام شامخ فاطمی، تمام پیروان راستین اقدام به برگزاری برخی مجالس نمایند ولی روشن است که این موضوع هرچند شرط لازم است ولی شرط کافی نخواهد بود ، چراکه واقعاً ما در دنیای کنونی نیازمند دست گیری فاطمی از خویش هستیم تا از این رهگذر به زندگی ایده آل و مطلوب خداوند دست یابیم.
آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است اینکه برای احیای الگوی فاطمی در میان پیروان و محبان ایشان لازم است در گام اول به شناخت حقیقی ایشان اقدام نماییم به این که حقیقت این سخن پیامبر(ص) را که خشنودی فاطمه را خشنودی خدا و غضب فاطمه را غضب خدا می داند(۱) ادراک نماییم. به عبارتی ما باید در اولین مرحله حقیقت شخصیت زهرا(س) را بشناسیم.
در گام بعدی به این مهم بپردازیم که حضرت زهرا(س) در زندگی علمی و عملی خویش چگونه عمل کرد تا آن را برای زندگی فردی و جمعی خود به یک مدل تبدیل و در گام نهایی به آن عمل نماییم.
براستی چرا در زندگی امروز ما فاطمه مهجور است و بیشتر اوقات تنها به انجام اعمال شعاری و صوری بسنده می شود؟ آیا اگر الگوی فاطمه(س) در زندگی ما حضور می داشت وضعیت حجاب ما این گونه بود؟ اگر الگوی زندگی ما فاطمه بود اوضاع خانواده های ما به همین شکل و محتوایی بود که امروز شاهد آن هستیم؟ ما اگر فاطمه را به خوبی اسوه خویش می ساختیم، معنویات در جامعه ما همین گونه بود؟ جامعه ما اگر به فاطمه تمسک می کرد آیا وجدان کاری ما در ادارات به همین وضعیت کنونی می بود؟ و دیگر پرسش هایی که در درون حیات فردی و جمعی ما مطرح است.
خلاصه باید گفت اگر فاطمه، دیروز در مدینه و در میان مدعیان تبعیت از رسول اکرم(ص) در مظلومیت بود و سرانجام به دست همین مدعیان دروغین با حیات این جهانی وداع کرد و به شهادت رسید، امروز نیز فاطمه در زندگی ما مهجور و ناشناخته است و بیشتر به جای تمسک و تبعیت عملی از ایشان، تنها به طرح برخی شعارهای خالی از محتوا بسنده می شود که نه دنیا و نه آخرت را تأمین نمی کند و به تعبیری گروهی از ما شیعیان به نوعی به پوسته ای ظاهری از حقیقت فاطمی تمسک کرده و در تلاش برای شناخت حقیقی ایشان نیستیم. بی تردید اگر بخواهیم از بسیاری از باتلاق های فردی و جمعی عبور نماییم و جامعه خویش را بخوبی بازسازی کنیم لازم است زندگی اهل بیت(ع) از جمله فاطمه زهرا(س) را الگو و مدل زندگی خویش قرار دهیم و براساس آن برای آینده هایی درخشان، تلاش و کوشش نماییم که تحقیقاً این چنین خواهد شد.

۱- بحارالانوار ج۲۱ ص۲۷۹

جمعه 26/8/1391 - 20:54
مهدویت

تنها زن باکره ای که پیغمبر گرفت عایشه بود و پیغمبر او را در مکه بعد از مرگ خدیجه عقد کرد و زفاف او بعد از هجرت در مدینه واقع شد. همه همسرانی که ایشان بعد از رحلت حضرت خدیجه(س) اختیار کرده جز عایشه، بیوه بوده اند. این زنان عبارتند از: ۱- سوده ۲- زینب بنت خزیمه ۳- حفصه ۴- ام السلمه ۵- زینب بنت جحش ۶- جویریه ۷- ام حبیبه ۸- صفیه ۹- میمونه. طبق شهادت تاریخ ازدواج آن حضرت با ام سلمه که پیره زنی بیش نبود و همچنین با زینب دختر «جحش» (به فتح جیم و سکون حا و شین) که ۰۵سال داشت، بعد از ازدواج با عایشه بوده است.
تاریخ نگاران و مسلمانان با اجماع بر این نکته تأکید دارند که انگیزه های ازدواج حضرت(ص)، نه از سر شهوت رانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً بر طبق دستور الهی و بر پایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود. پاره ای از ازدواج های حضرت صرفاً برای افزایش نفوذ اجتماعی و سیاسی بوده و می خواست از راه وصلت، دامنه نفوذ خانوادگی خود را در قبایل و عشیره های عربی گسترش داده و از آن به نفع تبلیغ اسلام استفاده کند؛ چرا که پیوندهای قبیله ای اصل حاکم در آن روزگار بوده است؛ همچنین بعضی از ازدواج های آن حضرت(ص) فقط برای این بود که دلی را به دست آورده و دلجویی از طرف نموده باشد و می خواست تا شخص در پرتو ازدواج، از بعضی خطرات احتمالی محفوظ بماند. در برخی ازدواج ها قصدش این بود که صرفاً زنی را از بدبختی و فلاکت فقر نجات داده و معاش او را تأمین کند و می خواست با این ازدواج عملا پیروان خود را تربیت نموده و نگهداری از فقرا و بیچارگان را در بین آنها عملا برقرار سازد. در تعدادی ازدواجها، نظر این بود که حکمی از احکام الهی را اجرا کند و به این ترتیب افکار غلط دوره جاهلیت را درهم بکوبد.
مسلمانان و اندیشمندان اسلامی در بیان فلسفه و انگیزه های ازدواج های پیامبر(ص)، ازدواج های آن حضرت(ص) را در سه دسته تقسیم بندی کرده اند:
۱- انگیزه های دینی: چنانکه اشاره شد، بعضی از ازدواج های پیامبر(ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیش قدم می شدند؛ اینجا می توان به ازدواج با زینب بنت جحش اشاره کرد. در اسلام «پسر خوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ درحالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می دادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل کرد. پیامبر(ص) به دستور خدا با زینب بنت جحش همسر مطلقه زیدبن حارثه، یعنی همسر پسرخوانده خود، ازدواج کرد تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم پذیرای نقض حکم جاهلی باشند. خداوند در این باره می فرماید: و آنگاه که به کسی که خدا بر او نعمت ارزانی داشته بود و تو نیز به او نعمت داده بودی، می گفتی: «همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار» و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود، در دل خود نهان می کردی و از مردم می ترسیدی، با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی. پس چون زید از آن زن کام برگرفت و او را ترک گفت وی را به نکاح تو درآوردیم تا در آینده در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان- چون آنان را طلاق گفتند- گناهی نباشد، و فرمان خدا صورت اجرا پذیرد. (احزاب، آیه۷۳). نکته مهم و اساسی دیگر در مسأله این است که اگر این ازدواج صورت نمی گرفت، ممکن بود زیدبن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(ص) دگرگون می شد.
۲- مصالح اجتماعی و سیاسی: قرائن زیادی در دست داریم که نشان می دهد ازدواج های پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته و مصالح اجتماعی امت اسلام مدنظر گرفته است. در راستای این اهداف، پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»، حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی خلال و سفیه از بنی اسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد؛ چراکه ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی در آن فرهنگ بوده و این ارتباط خانوادگی و خویشی موجب تقویت پایگاه اسلام در حجاز و نجد شد و تأثیر بسیاری از خود به جای گذاشت. در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن خلدون، جنگ و خونریزی جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویی بود. با دقت در ازدواج های حضرت، به این نکته پی می بریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطه ای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنی هایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج، آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل می کرد، به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد. «گیورگیو» نویسنده مسیحی می نویسد: «محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه شد».
درباره خصوصیات حفصه دختر عمربن خطاب باید گفت که وی پیش از پیغمبر همسر خنیس بن حذافه سهمی بود و خنیس از اصحاب بدر بود و در سال سوم هجرت در مدینه وفات یافت و پس از انقضای عده وفات، حفصه با پیغمبر ازدواج کرد. در ازدواج پیامبر با حفصه دختر عمر آمده است که چون ابوبکر و عثمان از ازدواج با حفصه خودداری نمودند، عمر شکوه به نزد پیامبر برد و پیامبر با پیشنهاد ازدواج با حفصه عمر را آرام کرد. گویند وی زنی زشت صورت بوده و پدرش او را به ابوبکر عرضه کرد و او سکوت اختیار نمود؛ و زمانی که رقیه دختر پیامبر، همسر عثمان از دنیا رفته بود، حفصه را به عثمان عرضه داشت. عثمان گفت: فعلا قصد ازدواج ندارم. عمر این مطلب را به رسول خدا(ص) گفت. پس پیامبر(ص) حفصه را از عمر خواستگاری کرده و به ازدواج خویش درآورد.
علت ازدواج ایشان با ام حبیبه (رمله) دختر ابوسفیان این بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا(ص) برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت. هدف پیامبر(ص) از این ازدواج خشنود کردن این زن مؤمنه و اکرام و احترام او نسبت به پایداری و استقامت و پایبندی به دین اسلام بود، چرا که او در اوایل بعثت برغم مخالفت هایی که از جانب پدر داشت مسلمان شده بود و این عمل می توانست سبب خشنودی ابوسفیان و علاقه مندی او به اسلام باشد و از شدت دشمنی اش بکاهد. (برای اطلاعات بیشتر ر.ک: دایره المعارف تشیع)
در برخی از ازدواج ها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنانکه با صفیه دختر حیی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد. (ر.ک: المغازی، ج ۲ ص ۴۷۶ و ۵۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۲۲) حضرت (ص) با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابی ضرار رئیس طایفه بنی المصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان وقتی دیدند این طایفه با پیامبر(ص) خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنی المصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند. (بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۶۹۱؛ طبقات ابن سعد، ج ۸، ص ۸۳؛ و الاصابه، ج ۱، ص ۶۵۲)
۳- مصالح اخلاقی: ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت می گرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد. (بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۹۱) رسول خدا(ص) برای کمک به تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به ام مساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد. انگیزه ایشان در ازدواج با ام سلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود. زینب مدت کمی در خانه پیامبر بود و در سال چهارم وفات کرد. (بحارالانوار، ج ۰۲، صص ۲۱ و ۵۸۱)منبع:نگار-چارچوب

جمعه 26/8/1391 - 20:52
اهل بیت

فلسفه تعدد زوجات
یکی از قوانین اسلامی که در میان اقوام دیگر مطرح بوده و هست، تعدد زوجات است که علل گوناگونی داشته و دارد. (نساء، آیات ۳ و ۱۳۹) از جمله می توان به عوامل و عللی چون رسیدن دختران به بلوغ جنسی پیش از پسران، مقاومت دختران در برابر بیماری ها بیش از پسران و افزایش تعداد دختران از پسران، کشته شدن پسران و مردن در جنگ ها و افزایش تعداد دختران و همچنین زنان بیوه و بی سرپرست و مانند آن اشاره کرد.
علل و مقتضیاتی که محققان برای حکم جواز تعدد زوجات ذکر کرده اند، در واقع حکمتهای آن به شمار می رود. برخی از این حکمت ها جنبه فردی دارد، مانند نازا بودن یا بیماری یائسه شدن زن و برخی دیگر جنبه اجتماعی دارد از جمله نیاز جامعه یا مرد به کثرت نفوس، عامل اقتصادی و فزونی زنان آماده ازدواج بر مردان (رجوع کنید به: نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، ص ۳۱۴-۳۰۶، نظره الی المرأه و الرجل فی الاسلام، بالیسانی ص ۴۷-۶۴ وسائل الاسلام فی المحافظه علی الحیاه الزوجیه صلاح عبدالغنی محمد ج ۳ ص۱۱۴-۲۱۱، بیت الطاعه و تعدد الزوجات و الطلاق فی الاسلام، علی عبدالواحد
وافی، ص ۸۲-۴۲)
به نظر برخی نویسندگان در حالات عادی آمار زنان در بسیاری از جوامع بیش از مردان است. سبب این امر کاهش تعداد مردان بر اثر وقوع جنگ، مقاومت بیشتر زنان در برابر بیماریها و بیشتر بودن موالید دختر نسبت به پسر در برخی جوامع ذکر شده است. (المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۱۴۹-۸۴۱ نظره الی المرأه والرجل فی الاسلام، بالیسانی ص ۵۴-۲۴) به نوشته شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام ص ۵۲۳-۴۲۳، فزونی زنان آماده ازدواج بر مردان، این حق را برای زن ایجاد می کند یا به تعبیر دیگر این تکلیف را برای مرد و اجتماع پدید می آورد که با پذیرش و اعمال تعدد زوجات نیاز مذکور برآورده شود. منع از تعدد زوجات در چنین شرایطی موجب رواج فحشا و جرائم و بروز بیماری های روحی و جسمی و عوارض دیگر می شود.
تعدد زوجات، نوعی چند همسری است که در اسلام با شرایطی پذیرفته شده است. تک همسری طبیعی ترین شکل زندگی زناشویی است. برخی اشکال دیگر ازدواج از جمله چندشوهری و ازدواج اشتراکی جز در میان برخی اقوام بدوی مانند اقوام ساکن تبت بروز نداشته (رجوع کنید به تاریخ تمدن ویل دورانت ج۱ ص ۹۴-۰۵) و عملا از میان رفته اما چند زنی یا تعدد زوجات ظهور بیشتری داشته و تا حدودی دوام یافته است (رجوع کنید: تعدد الزوجات فی الاسلام، ابراهیم محمدحسن جمل، ص۱۱-۲۲). تعدد زوجات در نظام حقوقی اسلام با قیود و شرایطی پذیرفته شده است. با این همه دانشمندان مسلمان درباره چگونگی پذیرش تعدد زوجات در اسلام و حدود آن آرای مختلفی ابراز داشته اند. همچنین اسلام شناسان غیرمسلمان از این امر انتقادهایی کرده اند که واکنش محققان اسلامی را در پی داشته است.
رسم تعدد زوجات در اعصار پیش از اسلام، هم در میان ملتها و هم در ادیان مختلف وجود داشته است مثلا درعراق قدیم قانون حمورایی، ازدواج دوم را برای زوج در صورت بیماری زوجه روا می دانست. آشوریان نیز با تعدد زوجات آشنا بوده اند. در دیگر تمدنهای بزرگ از جمله در ایران و مصر و چین و هند هم تعدد زوجات رواج داشته (رجوع کنید به: المرأه فی الفکرالاسلامی باجوری ج۱ ص۳۴۱-۴۴۱) – بیت الطاعه و تعدد الزوجات و الطلاق فی الاسلام، علی عبدالواحد وافی ص ۵۵- فلسفه نظام الاسره فی الاسلام، احمد کبیسی ص ۰۸ و ۱۸) و در میان عرب پیش از اسلام نیز چند زنی رایج بوده است (رجوع کنید حقوق المرأه بین الاسلام و الدیانات الاخری، محمود عبدالحمید محمد ص ۷۴۱ -۹۴۱) براین اساس همچنانکه برخی مستشرقان گفته اند ( تمدن اسلام و غرب گوستاو لوبون ص۶۹۴ تاریخ تمدن، ج۱ص۰۵)
این تصور در اروپای قرون وسطا که تعدد زوجات از نوآوریهای اسلام و پیامبر اکرم است نادرست است.
ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۱۶ می گوید: علمای دینی در قرون وسطی چنین تصور می کردند که تعدد زوجات از ابتکارات پیغمبر اسلام است، در صورتی که چنین نیست و چنانکه دیدیم در اجتماعات ابتدائی جریان چند همسری بیشتر مطابق آن بوده است. عللی که سبب پیدایش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدائی گشته، فراوان است. به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شکار، زندگی مرد بیشتر در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان تلف می شدند و فزونی عده زنان بر مردان سبب می شد که یا تعدد زوجات رواج پیدا کند و یا عده ای از زنان در بی شوهری به سر برند، ولی در میان آن ملل که مرگ و میر فراوان بود هیچ شایستگی نداشت که عده ای زن مجرد بمانند و تولید مثل نکنند.
تعدد زوجات در ادیان آسمانی پیشین نیز امری معهود و مقبول بوده است. در دین یهود تعدد زوجات تا حد توانایی زوج مباح شمرده می شده، هرچند نصوص تلمود برای عامه مردم تنها چهار همسر را جایز دانسته است. (حقوق المرآه بین الاسلام والدیالات الاخری، محمود عبدالحمید محمد. ص ۰۵۱-۱۵۱) در انجیل های کنونی نیز درباره منع تعدد زوجات نصی دیده نمی شود و حتی تعبیر برخی نامه های پولس به جواز آن اشعار دارد (رجوع کنید به :المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۲۴۱-۴۴۱، الاسره المسلمه و الاسره المعاصره ، عبدالغنی عبود ص ۱۴۴-۵۱۴؛ حقوق المرأه بین الاسلام و الدیانات الاخری، ص ۱۵۱-۷۵۱) در جهان مسیحیت نیز تعدد زوجات دست کم تا قرن هفدهم رسما وجود داشت و پادشاهان بسیاری در اروپا همسران متعدد داشتند. بعدها نظام جدید کلیسا تعدد زوجات را ممنوع کرد. برای این تحریم انگیزه های مختلفی بیان شده که هیچیک جنبه دینی ندارد. تعدد زوجات در سیره برخی انبیای پیشین از جمله حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت داود و حضرت سلیمان علیهم السلام هم گزارش شده است. ؛رجوع کنید: نظره الی المرآه والرجل فی الاسلام، بالیسانی ص ۰۴؛ المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۲۴۱)
خدیجه(س)، تنها همسر پیامبر(ص) تا پنجاه سالگی
مهمترین نکته در ازدواج پیامبر(ص) این است که آن حضرت(ص) در طولانی ترین بخش عمر خویش یعنی از ۵۲ تا ۰۵ سالگی فقط با همسر اول خود حضرت خدیجه(ص) زندگی کرد و تا ایشان زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. با توجه به این که رحلت آن حضرت(ص) در سن ۳۶ سالگی بوده است؛ می توان دریافت که ایشان در طول اقامت ۳۱ سال در مدینه به دلیل اجرای برخی از احکام و زدودن افکار جاهلی تن به برخی از ازدواج ها داده و در برخی دیگر مصالح جامعه اسلامی را در نظر داشته است.
اولین زنی که پیغمبر اکرم گرفت، حضرت خدیجه(س) بود. ازدواج پیغمبر با خدیجه در سال ۵۱ قبل از بعثت بوده و پیغمبر در سن ۲۵ سالگی خدیجه را که ۰۴ سال داشت به ازدواج خود در آورد. خدیجه زن بیوه ای بود که قبلا دو شوهر کرده بود. شوهر اول او مردی بود به نام «عتیق بن عابد مخزومی» و از او فرزندی به نام جاریه داشت و شوهر دومش «ابوهاله بن منذر اسدی» بود که از او هم فرزندی به نام هند داشت. آن حضرت(ص) بیش از ۰۲ سال و بدون اینکه زن دیگری بگیرد، با او زندگی کرده و دو ثلث از عمر بعد از ازدواج خود را فقط با او به سر برد. بعثت پیغمبر در دوران بعد از ازدواج با حضرت خدیجه(س) بود، آن حضرت(ص) پس از بعثت، سیزده سال در مکه به سر برد. پس ایشان مهمترین زمان زندگی خود را با تک همسری گذراند و همسری جز حضرت خدیجه(س) بر نگزید.
فلسفه ازدواج های پیامبر(ص)؛ مصالح دینی، سیاسی- اجتماعی و اخلاقی
با نگاهی به ازدواج های پیامبر(ص) می توان دریافت که این ازدواج نه از سر هوسرانی یا تسلط قوای جنسی بوده است نه تحت تأثیر قوانین حاکم بر جامعه جاهلی و حمایت و حفاظت از آن سنت ها؛ بلکه همه این ازدواج ها تابع مصالح دینی و اجتماعی بوده است که در آیات و روایات و نیز منابع تاریخی بیان شده است.
پیغمبر بعد از خدیجه با زنانی ازدواج کرد که اکثر قریب به اتفاق آنها بیوه بودند و در میان زن های آن حضرت جوان و پیر هر دو دیده می شد و این آزادی در ازدواج هم بیش از ده سال دوام نداشت و پس از آن، ازدواج تازه بر آن حضرت حرام شد. (تحریم بوسیله این آیه شد: «لایحل النساء من بعد و لاان تبدل بهن من ازواج ولو اعجبک حسنهن الا ماملکت یمینک و کان الله علی کل شیء رقیبا» سوره احزاب، آیه۲۵).
با این ترتیب، پیداست که داستان تعدد زوجات پیغمبر را نمی توان حمل بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن نمود، چه آنکه برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا فرمود و همچنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن دوستی آن حضرت دارد. علاوه بر اینکه ما می بینیم معمولاً کسانی که عشق فراوانی به زن داشته و تمایل زیادی نسبت به آن ابراز می دارند، عاشق جمال و زینت نیز بوده و شیفته ناز و کرشمه می باشند. علاقه این قبیل مردان بیشتر به زن جوان و زیبا چهره ای است که در بهار زندگی باشد. در صورتی که هیچ یک از این خصوصیات در قیافه روحی پیغمبر اسلام نمودار نیست.
او در ازدواج های خود به هیچیک از این امور مقید نبود و لذا در تاریخ می بینیم که بعد از ازدواج با دوشیزه، با بیوه هم ازدواج کرده است.

منبع:نگار-چارچوب

جمعه 26/8/1391 - 20:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته