تبیان، دستیار زندگی

نویسنده: پاتریک مور

مترجم: محمد صادق شریعتی

تصویر گر: پل دو هرتی

چاپ چهارم_۱۳۸۳

گروه سنی: ب،ج

ناشر: کتاب های بنفشه

زمین سیاره ای است که به دور خورشید میگردد. گردش زمین به دور خورشید، یک سال طول میکشد. ماه به دور زمین میگردد. ماه به علت نزدیک بودن به زمین، به اندازه خورشید به نظر میرسد، اما از آن خیلی کوچکتر است.

مجموعه کتابهای رازهای آسمان شامل چهار جلد است و در هر جلد مناسب سن و تقاضای کودک و به اندازه ایجاد سوالات بیشتر به مطالبی پیرامون منظومه شمسی پرداخته است.

یا تهی کتاب های راز آسمان، فرزند شما اطلاعاتی ارزنده پیرامون سیارات، ستاره ها، ماه و خورشید، شهاب سنگ ها به دست می آورد.

مادر بانو

نویسنده: زهرا رازقی

مجموعه بچه ها به گوش با هدف آشنا سازی کودکان به اصول و مقررات زندگی اجتماعی ورعایت نکات ایمنی در بازی های جمعی تهیه و تدوین شده است. این مجموعه شامل ۵ جلد است.

-چه بچه های خوبی

- با هم بریم به خونه

-پیش هم عزیز باش

-بازی اشکنک داره

-آسه برو آسه بیا

بعضی از بچه ها ئر هنگام بازی کارهای خطرناکی میکنند. مثلا در سرسره بازی به جای اینکه از پله بالا بروند، از قسمت لیز سرسره بالا میروند. این کار بسیار خطرناک است، چون ممکن است ناگهان لیز بخورد و بیفتد و یا به  کسی که از بالا سر می خورد، برخورد کند و هر دو با هم بیفتند پایین. این کار خیلی خطرناک است.

حالا بگویید:

-هنگام بازی باید به چه چیزهایی توجه کنیم؟

- چرا نباید از قسمت لیز سرسره بالا برویم؟

سوالاتی در پایان هر صفحه و پس از آموزش مطرح میشود که در تثبیت مطلب  و به فکر فرو رفتن کودک نقش مهمی دارد.بع علاوه کودکبا پاسخ به این سوالات طریقه صحبت کردن منطقی را می آموزد.

نویسنده: وانگ پن

مترجم: الهام میرزانیا

تصویرگر: چی لی هوا

چاپ سوم_۱۳۸۶

نشر پیدایش

مادر بانو

یکی بود یکی نبود. سال ها پیش کلاغی روی درختی لانه داشت….

گوسفندها مشغول چرا بودند و از علف های تازه میخوردند. ناگهان عقابی ازآسمان پایین آمد و یکی از بره کوچولوها را به چنگال گرفت و با خود به آسمان برد. بقیه گوسفندها که ترسیده بودند به این طرف و آن طرف میدودند.

….

کلاغ با خود گفت: چه کار جالبی، عقاب بچه گوسفند را شکار کرد و آن را با خود برد تا بخورد. چرا من این کار را نمی کنم؟ بله من هم باید بروم و گوسفندی را شکار کنم و آن را بخورم. دیگر از پنیر و صابون خسته شده ام.

….

کلاغ نادان چوب چوپان را دید و فرار کرد و پرید و رفت. او حالا دیگر فهمیده بود که نباید ادای دیگران را در بیاورد.

نویسنده: شاگاهیراتا

ترجمه: نشر برف

چاپ دوم: ۱۳۸۶

گروه سنی: الف_ ب

این کتاب شامل سه داستان کوتاه بسیار زیبا و آموزنده است، داستان هایی که یاد کودک مانده و از نتایج آن الگو میپذیرد.

مادر بانو

نویسنده: زهرا رازقی

رنگ کنیم بدانیم(۱)

آموزش اعداد با رنگ آمیزی و شعر

سروده: سهیلا بهاری اویلق

تصویرگر: مریم بخشی گهر

انتشارات: همداد

گروه ستی: الف و ب

چاپ اول_۱۳۸۶

برای آموزش هر عدد( یک تا ده) یک تصویر زیبا که با رنگ آمیزی کودک شما زیباتر خواهد شد آمده است و کودک علاوه بر اینکه اشعار را به راحتی حفظ میکند، شمردن هم می آموزد.

دو صفحه از این کتاب هم جهت تثبیت مطلب آمده و حالت تست هوش دارد.

یک ۱

زرافه ام گردن دراز

اهلی و خال خالی و ناز

می ترسم از شیر بیشه

فراری از او همیشه

مادر بانو

معرفی کتاب از : اعظم بانو

این کتاب خیلی اتفاقی به دستم رسید، عنوان کتاب جذبم کرد و شروع کردم به مطالعه، خیلی برام جذاب بود و بعد از خوندنش گفتم اینجا هم معرفیش کنم .

شاید خیلی از مادرهایی که اینجا رو می خونن یه بدبینی خاصی نسبت به کتابهای روانشناسی خارجی داشته باشن، ولی از اونجایی که بد نیست آدم دانش دیگرانی که کار تحقیقاتی تجربی در مورد ارتباط با فرزندان کردن رو به دانش خودش اضافه کنه، خوندن بعضی از این کتابها بینش تازه و جدیدی به انسان می ده و با مثالهای عملی که در طول کتاب زده شده کاربرد دقیق این دانشها را می بینه .

کتاب داستان خانم جوانیه که می خواد مادر بشه و دنبال روش درست تربیتی می گرده، با مادرهای مختلفی صحبت می کنه و در آخر با دو نوع مادری کردن روبرو می شه یکی مادرهایی که “مقتدر” هستن و نظم و انضباط شدیدی در تربیتشون وجود داره و به اصطلاح خودشون “سنتی” بچه هاشون رو بزرگ می کنن و عده دیگری که به اصطلاح خودشان “مدرن و امروزی ” و “خوشرفتار” و ” آزادی دهنده ”  هستن . اما خانم جوان متوجه می شه که رفتار این دو نوع مادر تا اندازه ای کارایی دارد و به اصطلاح هر دوی اونا یک مادر نصفه نیمه هستن .

در جریان تحقیقاتش با مادرمسنی آشنا می شه که بهش می گفتن مادر یک دقیقه ای، مادری که روشهای ساده و کارامدی برای تربیت فرزندانش بلد بوده و هست، این مادر سه دختر جوان داشته که همه اونها روش تربیتی مادرشون رو می پسندیدن و در تربیت فرزندانشون هم به همون روشها عمل می کردن .

خانم جوان به ترتیب و جداگانه با مادرمسن و هر سه دخترش دیدار میکنه و در پایان هر دیدار به صورت مرتب و شماره گذاری شده خلاصه بحثهایی که با اونها داشته رو یادداشت می کنه .

در واقع روش این خانم مسن این بوده که سه روش ارتباطی داشته

۱-  اهداف یک دقیقه ای

۲-  تمجید یک دقیقه ای

۳-  تنبیه یک دقیقه ای

اهداف یک دقیقه ای شامل اهداف خانواده (اهداف ما ) و اهداف شخصی (اهداف من ) هستش، اهداف ما شامل اهدافی که می خوایم در خانواده عملی بشه و اهداف من شامل اهدافی که هر شخص برای خودش داره این کار از طریق نوشتن اهداف صورت می گیره که کار مرور و به یاد آوردن و دور نشدن از هدف رو آسونتر می کنه .

تمجیدهای یک دقیقه ای این کارایی رو داره که به کودک احساس خوبی در مورد خودش می ده و این احساس خوب باعث می شه توانایی های بالقوه ای رو در خودش کشف کنه، در این روش به جای اینکه مرتب روی بچه ها زوم کنیم و موقع خطا اونها رو گیر بندازیم، درست در موقعی که کار خوبی رو به شیوه درستی انجام میدن گیر میندازیم .

تنبیه های یک دقیقه ای هم شامل دو قسمت هستن قسمت اول که نیم دقیقه هستش، احساس خودمون رو از کار بدی که فرزندمون انجام داده درست بعد عملی که باعث ناراحتی ما شده و نه با تاخیر نشون می دیم و در نیمه دوم تنبیه این اطمینانرو به فرزندمون می دیم که برای ما دوست داشتنیه و ما فقط از کارش ناراحتیم .

این دو نیمه تنبیه باعث می شه که ما احساسی رو که نسبت به عمل فرزندمون داریمو به راحتی و بدون خشونت بهش نشون بدیم و از تلنبار شدن و در نهایت منفجرشدن اونها در درونمون جلوگیری کنیم و هم به فرزندمون می گیم که دقیقا از چه کار اون ناراحتیم و بعد این حس خوب رو بهش می دیم که برای ما دوست داشتنی است .

در سراسر این کتاب خوب و کم حجم که نوشته اسپنسر جانسون هستش و خانم سیمین محسنی اون رو ترجمه کرده با ذکر مثال جملات و اهداف این کتاب به روشنی در ذهن خواننده جا می افته

البته نسخه ای که من خوندم نسخه “مادر” این کتاب هستش ولی نسخه دیگه ای هم این کتاب داره که با توجه به تفاوتهای روحی مادران و پدران برای “پدر” نوشته شده .

خوندن این کتاب رو به همه مادرایی که دنبال راهکارهای ارتباط خوب و موثر با فرزندشون هستن توصیه می کنم .

مادر بانو

نویسنده: زهرا رازقی

پسر کوچکی تصمیم می گیرد تا برای آقای مهربانی که در خارج است نامه بنویسد و از راهپیماییها و مسائل دیگر برای او بنویسد. در یکی از نامه ها از یک شاه مقوایی می نویسد که برادرش ساخته است و خیال دارد آن را با حضور مردم در کوچه اعدام کند که … .
نام کتاب :شاه مقوایی
موضوع :داستان انقلاب
گروه سنی :ب
نویسنده :شهرام شفیعی
تصویرگر: بهراد امین سلماسی

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

چاپ اول: ۱۳۷۸

من یکدختر هشت ساله هستم. حتما یک عالمه تعجب می کنید و به خودتان میگویید: این دختر، نشانی مرا از کجا پیدا کرده است!

الان برایتان تعریف میکنم:

یک روز من، هی گریه کردم و به داداشم گفتم: مرا هم با خودت ببر راهپیمایی.

داداشم گفت: اهوک! راهپیمایی کهجای دختر فسقلی ها نیست. برو عروسک بازی ات را بکن.

…….

مادرم گفت نشانی کی را داری؟

میدانید بعدش داداشم چه کار کرد؟ دستش را گرفت طرف عکس شما.

من گفتم: اگر راست میگویی الان کجاست؟

داداشم گفت: معلوم است دیگر… توی خارج است. توی یک جایی که مال پاریس است. دلت می خواهد برایش نامه بنویسی؟

گفتم: حالا می بینی. برایش هزارتا نامه مینویسم.

داداشم گفت: اهوک… یکی بیشتر ننویس. هزار تا را که وقت ندارد بخواند.

آقای مهربان! الان مادرم خانه نیست. رفته توی صف نفت. صف نفت از اینجا تا خانه بابابزرگم است. از بس که دراز است. نقاشی صف نفت را هم برایتان کشیده ام. خواهرم دارد گریه میکند. باید بروم و شیشه شیرش را بگذارم توی دهانش.

مادر بانو 

اگر فیل بزرگ و خاکستری بخواهد حیوان دیگری باشد، به نظر شما دوست دارد چه حیوانی باشد؟ اگر پرنده زرد قشنگ،‌ ماهی سرخ دریا، مارمولک سبز صحرا و… بخواهند حیوان دیگری باشند، به نظر شما دوست دارند چه حیوانی باشند

نام کتاب :آرزوی فیل خاکستری

گروه سنی :الف
نویسنده :برونو ماری
تصویرگر:اورژینال
مترجم :فرشته طائرپور
نوبت چاپ :پنجم -١٣٨٠

کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان

مادر بانو 

نویسنده: زهرا رازقی

خاله رعنا جوراب هایش را پوشید. چادرش را سرش کرد، گربه نازش را صدا کرد، و از خانه بیرون آمد…..

عمه نساء از دیدن خاله رعنا خوشحال شد و به او خوش آمد گفت. عمه نساء برای خاله چای تازه دم ریخت ونخودچی و آجیل آورد…..

گربه خاله رعنا با گلوله نخ عمه نساء بازی را شروع کرد. گربه عمه نساء با گلوله نخ خاله رعنا مشغول بازی شد….

داستان درباره دو دوست است که به منزل یکدیگر رفته و مشغول بافتنی میشوند. گربه های این دودوست هم با نخ خای کاموا مشغول بازی میشوند. تا اینکه عمه نساء از دست گربه خاله رعنا عصبانی شد و او را می زند. خاله هم ناراحت میشود و خداحافطی کرده به خانه اش می رود. گربه عمه که شاهد ماجراست از ترسش پشت متکا قایم میشود. وقتی از پشیمانی عمه باخیر شده، دوباره مشغول بازی با کاموا میشود….

ماجرا ادامه پیدا میکند و نخ کاموا توسط گربه عمه تا خانه خاله برده میشود. همین ماجرا باعث آشتی دو دوست می شود…

قصه خاله رعنا و عمه نساء ( همراه با سی دی فیلم پویا نمایی)

نویسنده: عبدالرضا صمدی

تصویرگر: نیلوفر محمدی

چاپ پنجم: ۱۳۸۷

گروه سنی :ب

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

مادر بانو 

عمو پورنگ عموی همه بچه های ایران است که تاثیر زیادی بر اندیشه وعواطف طرفداران کوچک خود دارد.

مجموعه ۵ جلدی ماجراهای عمو وامیر با بهره گیری از رابطه عاطفی، نکات آموزشی واخلاقی را با زبان شعر به مخاطبان علاقمند ارائه می دهد.

این مجموعه با همکاری آقای داریوش فرضیایی و امیر محمد متقیان فراهم آمده است.

مجموعه شامل ۵ جلد کتاب با نامهای زیر می باشد:

_مدرسه ام دیر شد

_اردک و لک لک

_ دل و دل و دل ردیف کن

_الو الو عمو سلام

_ لب خندون

بخشی از کتاب مدرسه ام دیر شد:

چی کا کنم دیرم شد

کیف وکتابم کجاست؟

به من بگوعمو جون کفشوجورابم کجاست؟

صورتشونشسته  نخورده لقمه  ای نون ، کیفشو برمیداره    از خونه می ره بیرون

حالا امیر محمد پشت در کلاسه   نگاش به پاش می افته    وای که چه کم حواسه

کفشایی که به پاشه  دولنگه دوکفشه    یه لنگه اش سیاهه  یه لنگه هم بنفشه

امیر با نا امیدی نگاه به پاش میکنه   یک دفعه از پشت سر عمو صداش میکنه

امیر محمد، امیر   بگو حواست کجاست  به دست من نگاه کن  لنگه کفشت اینجاست

مدرسه ام دیر شد

شاعر: شکوه قاسم نیا

عکاس: اردلان فلاح

ناشر: کتاب های ارغنون

چاپ اول: ۱۳۸۵

گروه سنی الف_ ب

مادر بانو 

نام کتاب :مردی که زیاد نمی دانست
گروه سنی :ج
به روایت :الیزابت رز
تصویرگر:جرالد رز
مترجم :ناهید زارع
چاپ چهارم:۱۳۸۹

کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان

روزگاری مرد جوان و ساده دلی زندگی می کرد. او هفت سال پیش یک نعلبند کار کرده بود و یک روز تصمیم گرفت به خانه برگردد. نعلبند برای هفت سال کار او، یک تکه بزرگ نقره به او داد و او هم نقره را توی یک کیسه انداخت و به راه افتاد.

….

مرد چاقو تیز کن گفت: وقتی جیبم پر از پول است چرا خوشحال نباشم؟ ببینم این غاز قشنگ را از کجا آورده ای؟

گوسفند  را با آن عوض کرده ام.

_ گوسفند را از کجا آورده ای؟

_گاوم را با آن عوض کرده ام.

_گاو را از کجا آورده بودی؟

_اسبم را با آن عوض کرده.

_ اسب را از کجا آورده بودی؟

_ آن را با یک تکه نقره عوض کردم.

_ نقره را از کجا آوردی؟

_مزد هفت سال کارم بود.

مرد ساده دل از هر چه خوشش می آمد وآرزویش را میکرد به سرعت آن را به دست می آورد.

ولی متاسفانه در نهایت دست خالی راهی خانه میشود.

برای دانستن ماجراهایی که برایش اتفاق می افتد و ندانسته مزد هفت سال کارش را به آب می ریزد، پیشنهاد میکنم این کتاب را مطالعه کنید.

مادر بانو