• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 23
زمان آخرین مطلب : 4837روز قبل
طنز و سرگرمی

یک ایرانی داخل بانکی در نیویورک شد، نزد کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا رو داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری به مبلغ 5000 دلار داره. کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره و مرد هم سریع دستش رو توی جیبش کرد و کلید ماشین فراری جدیدش راکه دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو، بالاخره با وام آقا موافقت کرد، آن هم فقط برای دو هفته، کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گران قیمت را گرفت و ماشین رو به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.

مرد بعد از دو هفته همان طور که قرار بود برگشت 5000 دلار + 15.86 دلار کارمزد وام را پرداخت کرد. کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت: از این که بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم، ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک میلیونر هستید. سوالی که برای من پیش اومده اینه که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام بگیرید؟

آقای ایرانی یه نگاهی به کارشناس کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک می تونم ماشین 250 هزار دلاری رو برای 2 هفته با اطمینان خاطر و فقط با 15.86 دلار پارک کنم؟

چهارشنبه 15/10/1389 - 13:2
طنز و سرگرمی

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:

"ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"

مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی " ۱٨"۲۴ ۸۷ و عرض  جغرافیایی " ۴۱"۲۱  ۳۷ هستید.

مرد بالن سوار :  شما باید مهندس باشید

مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟"

مرد بالن سوار :  چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"

مرد روی زمین :  شما باید مدیر باشید.

مرد بالن سوار :  بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"

مرد روی زمین :  چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقیق هم به دردتان نمیخورد!

چهارشنبه 15/10/1389 - 13:1
اهل بیت
 

یکی دیگر از خرافات قائل شدن یک سری تقدسات برای برخی خاک ها وتسبیح هاست.  

زیاد دیده می شود که برروی مهرها  نوشته اند تر بت اعلی مال مشهد ، یا تربت اعلی مال شلمچه  و... . کمی دیگر هم لابد تربت می آورند تربت اعلی مال کانادا !!!

در حالی که تنها تربت امام  حسین است که : درست كردن تسبیح از ان و سجده برآن مستحب است و بقیه خاک ها حتی خاک بقیع و خاک زیر کعبه و... ارزشی بر خاك های دیگر ندارند و با خاك جاهای دیگر مساوی اند هر چند رعایت احترام انها به خاطر شرافت اماكن مقدسه واجب است اما این باعث نمی شود كه ما تقدسی به خاك های مختلف قائل شویم. و چنانکه  فرد برای مهر های دیگرخواصی همچون خاک کربلا معتقد گردد وبه عنوان  این  که همچون خاک کربلا سجده بر آن مستحب است عمل کند علاوه بر این که کار اشتباهی کرده ومعتقد به خرافات شده و این كار او بدعت محسوب می شود ! چون این كار سندیّتی ندارد وهیچ دلیلی بر استحسان  این عمل وارد نشده است علاوه بر این که این خاک ها خاصه خاک مناطق جنگی درست است که به خون شهیدان آغشته شده اما آلوده به مواد شیمیایی است که برای آن دوران است و ضرر دارد .

خاک کربلا و هدیه ملائک : در روایات میباشد که خداوند عالم خاک کربلا را تحفه و هدیه حورالعین قرار داده است ، چنانچه در کتاب شریف سفینة النّجاة روایت شده است که :هر گاه ملائک ملا اعلى و مقرب درگاه خداوند بر زمین نزول مى کنند حورالعین به ایشان میگویند که از براى ما خاک کربلا و تسبیحى از آن ارض ‍ منوّر بیاورید.

نتیجه : تنها تسبیح و تربت امام حسین است که خواص معنوی و شفا بخش دارد و گرداندن آن در دست و ذكر گفتن با ان مستحب است و نه هیچ تسبیح دیگری .

فضیلت خاک کربلا و تربت امام حسین (ع) 

 

1- عبدالله بن سنان گوید : از امام صادق علیه السلام شندیم كه می فرمودند :

(قبر حسین بن علی علیهما السلام بیست ذراع در بیست ذراع مكسرا باغی از باغهای بهشت و محل صعود ملائكه به آسمان است و هیچ یك ملك مقرب و نبی مرسلی نیست مگر آنكه از خداوند می خواهد تا آن حضرت را زیارت كند پس گروهی از آنها (برای زیارت ) پایین می آیند و فوجی بالا می روند )(1)

2- فضل بن یحی از پدرش از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه حضرت فرمودند : زیارت كنید كربلا را و آن را ترك نكنید همانا زمین كربلا بهترین اولاد انبیا را در بر دارد گرفته است . آگاه باشید كه ملائكه هزار سال قبل از اینكه جدم حسین علیه السلام در آنجا دفن شود كربلا را زیارت كردند پس بكوش ای یحیی كه جایت در آنجا خالی نماند (2)

3- امام صادق علیه السلام فرمودند : زمین كعبه ( به خود افتخار كرد و ) گفت : كیست مانند من ! در حالی كه خداوند خانه خویش را بر روی من بنا نمود و مردم از راههای دور به جانب من می آیند و من حرم خدا و محل امن او شده ام .

پس خداوند به او وحی نمود كه ساكت باش سوگند به عزت و جلالم كه فضیلت تو در مقایسه با آنچه به زمین كربلا عطا نموده ام نیست مگر به مقدار رطوبتی كه یك سوزن به هنگام فرو رفتن در دریا به خود می گیرد و اگر خاك كربلا نبود تو را فضیلت نمی دادم و اگر نبود آن كسی كه سرزمین كربلا او را در بر گرفته ترا نمی آفریدم و آن « خانه » را كه به آن می بالی نمی آفریدم .

پس آرام خاموش سر بزیر متواضع خاضع و خاشع باش  . هرگز به زمین كربلا فخر فروشی مكن و گر نه تو را در زمین فرو می برم و در آتش جهنم سرنگونت می نمایم (3)

علامه بحر العلوم در قصیده معروف خود به این حدیث اشاره كرده می فرماید :

از حدیث (مفاخره ) كعبه و كربلا برتری رتبه و شان كربلا ظاهر شد (4)   4- امام محمد باقر علیه السلام فرمودند : خداوند متعال بیست و چهار هزار سال پیش از خلقت كعبه زمین كربلا را آفرید و آن را مقدس و مبارك قرار داد .

پیش از آنكه خداوند موجودات را خلق نماید این زمین پاك و پاكیزه و مبارك بود و همیشه اینطور خواهد ماند تا اینكه خداوند آن را بهترین زمین در بهشت و بهترین منزل و مسكنی كه اولیایش را در بهشت در آن ساكن  می گرداند قرار دهد (5)

5- امام صادق علیه السلام فرمودند : حضرت امیر المومنین علیه السلام  از شهر خارج شده با عده ای سیر می كردند. یكی دو میل به كربلا مانده آن جناب  از رفقای خود پیشی گرفت و خود را به قتلگاه شهدا رسانید.

سپس فرمود: دویست پیامبر و دویست وصی پیامبر سبط در اینجا از دنیا رفته اند كه همگی بدست پیروانشان شهید شده اند.

پس آن بزرگوار در حالی كه سوار بر قاطر خود بودند پا از ركاب خارج كرده  در آنجا طواف می كردند و می خواندند:

محل پیاده شدن سواران و بر زمین افتادن شهیدانی است كه از گذشتگان كسی از آنها جلو نیفتاده  و از آیندگان كسی به مقام آنها نخواهد رسید(6)

6-ابوهاشم جعفری گوید : من و محمد بن حمزه به خدمت ابوالحسن امام هادی علیه السلام وارد شدیم كه از آن حضرت به خاطر بیماری كه داشت عیادت كنیم . پس آن جناب به ما فرمودند : عده ای را با خرج من به حائر بفرستید ( كه برای من دعا كنند).

چون از نزد آن بزرگوار بیرون رفتیم محمد بن حمزه به من گفت: آن حضرت می فرمایند : عده ای را به حائر حسینی بفرستیم در صورتی كه خود بمنزله آن كسی است كه در حائر است !

ابوهاشم گوید : من برگشتم و سخن او را بازگو كردم آن جناب فرمودند : اینگونه نیست كه او می گوید همانا ( دعای من مستجاب است لكن ) برای خداوند مواضعی است كه دوست دارد در آنجا عبادت شود و حائر حسین علیه السلام  از آن محلها ست (7)

مرحوم ابن قولویه دو حدیث دیگر به همین مضمون – با تفصیل بیشتری – از امام هادی علیه السلام روایت كرده است. (8 )

7- امام صادق علیه السلام فرمودند : همانا خاك حائر حضرت حسین علیه السلام شفاء از هر درد و امان از هر خوفی می باشد .(9)

8- امام صادق علیه فرمودند: سجده بر تربت قبر حضرت حسین علیه السلام تا (طبقه ) هفتم زمین نورافشانی می كند و كسی كه تسبیح تربت با او باشد جزء‌ تسبیح گویان نوشته می شود اگر چه با آن تسبیح نگوید . (10)

غیر از آنچه گذشت احادیث بسیاری در فضیلت زمین كربلا و تربت حسینی و استشفا از آن و كیفیت اخذ و نگهداری تربت و ادعیه مربوط وارد شده است كه جمع آنها كتابی مستقل می شود و ما نمونه ای از آنها را بطور خلاصه یادآور می شویم . برا تحقیق و آشنایی بیشتر می توانید به مصادر مراجعه فرمائید : (11)

1-    زمین كربلا اشرف از كعبه است .

2-    این زمین را خداوند24 هزار سال پیش از كعبه آفرید و آن را مبارك و پاكیزه قرار داد.

3-  پیش از شهادت آن سرور دویست نبی و دویست وصی و دویست سبط – كه همگی شهید شده اند – در آن سرزمین دفن شده اند .

4-  این زمین همیشه مبارك و پاكیزه بوده و خواهد بود بلكه پاك ترین بقعه روی زمین و حرمت آن از همه جا بیشتر است .

5-    باغی از باغهای بهشت است.

6-  بهترین زمین در بهشت و بهترین منزل و مسكنی خواهد بود كه اولیاء خدا در بهشت در آن ساكن می شوند . ماخذ این موارد از احادیث گذشت .

7-  همانطور كه ستاره درخشان [ زهره ] در بین ستارگان برا ی اهل زمین می درخشد زمین كربلا در بین باغهای بهشت می درخشد و چشمان همه اهل بهشت را خیره می كند و آن زمین ندا می كند: (منم آن زمین مقدس پاك و مباركی كه جسد حضرت سید الشهدا و سید جوانان اهل بهشت را در بر دارم )‌(12)

8-  دفن كردن میت در آن سرزمین سبب می شود بدون حساب داخل بهشت گردد. مرحوم نوری در چندین خواب در فضیلت مدفون شدن در زمین كربلا و عظمت تربت سید الشهدا علیه السلام نقل كرده است از آن جمله : از استاد كل علامه بهبهانی نقل می كند كه گفت : حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را در خواب دیدم عرض كردم :‌ای سید و مولای من آیا از كسی كه در جوار شما دفن شده سؤال می كنند؟  فرمودند : كدام ملك جرئت دارد كه از او سؤال كند ؟! (13)

9-  هرگاه ملائكه بهشت به زمین نازل شوند حور العین از آنها خواهش می كنند تا تسبیح و تربت قبر حسین علیه السلام را برای آنها هدیه ببرند.(14)

10-   مستحب است حنوط میت را با تربت آن سرور مخلوط كنند و چون او را در قبر می گذارند همراه او تربت دفن نمایند و  در مقابل صورتش بگذارند. (15)

11-  مستحب است سجده كردن بر آن تربت مقدس كه در احادیث وارد شده حجابهای هفتگانه را پاره می كند (16)

12-  سجده ای كه بر تربت قبر حسین علیه السلام انجام پذیرد تا زمین هفتم نورافشانی می كند (16)

13-  به كسی كه تسبیح تربت با او باشد ولو تسبیح نمی گوید به او ثوابش داده می شود و جزء‌ تسبیح گویان نوشته می شود.(17)

14-        خوردن خاك و گل  حرام و مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك است مگر تربت آن حضرت به قصد استشفاء كه خداوند شفای هر دردی را در آن قرار داده با شرائطی ه در جای خود ذكر شده است . (18)

15-   اگر كسی كه با تسبیح تربت استغفار كند هفتاد برابر به او پاداش داده می شود . (19)

16- همراه داشتن آن خاك مطهر سبب امن از ترس است اگر به این نیت برداند (20)

17-   مستحب است كام طفل را با آن خاك بردارند تا در امان باشد(21)

18-   گذاشتن آن خاك در كالای تجارتی سبب بركت آن می شود.(22)

19- كربلا بقعه مباركی است كه  در آن قرآن یاد شده چنانكه امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 30 از سوره قصص فرمودند: منظور از  [ شاطیء الواد الایمن ]‌ كه خداوند در قرآن فرموده «‌فرات» و منظور از [البقعه المباركه ] همان « كربلا » می باشد.(23)

20-   جمیع ملائكه این خاك مقدس را در آسمان بو كرده از آن تبرك جسته و بر قاتلان حضرت و پیروانشان لعنت فرستاده اند(23)

 

 ---------------------------------------------------------- 

1-    كامل الزیارات / 112 ب 38 ح 3 بحار الانوار 101/ 106 باب الحائر و فضله ح 1

2-    كامل الریارات / 269 ب 88 ح 10 بحارالانوار : 101 / 109 ح 16

3-    كامل الریارات / 267  ح 3  بحارالانوار : 101 / 106 ح 3 

4-    سفینه البحار :‌2 / 475 ( ماده كربلا )

5-    كامل الریارات /268  ح 4  بحارالانوار : 101 / 106 ح42  

6-    كامل الریارات / 270  ح 12 بحارالانوار : 101 / 116  ح 42

7-    كامل الریارات / 273 ب 90 ح 2 بحارالانوار : 101 / 113 ح33

8-    كامل الریارات / 273 ب 88 ح1  و 3

9-    یابیع الحكمه :‌1/ 315 ب 3

10- یابیع الحكمه 1/ 317 ح 9

11- بحارالانوار 101 / 118 باب التربه الحسین علیه السلام

12- كامل الزیارات / 268 ب 101 / 108

13- دار السلام : 2/ 148 كلمه طیبه

14- بحارالانوار 101 / 134ح 67 مكارم الاخلاق / 281 ب 10ف 2

15- بحارالانوار 101 / 133 و 136 تهذیب :‌ 6/ 76

16- بحارالانوار 101 /  135 وسائل : 5 / 366 ب 16

17- من لا یحضره الفقیه : 1/ 174 باب ما یسجد عیله ( ب 40 )

18- من لا یحضره الفقیه : 1/ 174 باب ما یسجد عیله ( ب 40 )

19- بحارالانوار 101 / 130 و 118 كامل الزیارات / 285 ب 95

20- بحارالانوار : 101 /136

21- بحارالانوار : 101 / 118 و 126 امالی طوسی : 1/ 325

22- كامل الزیارات / 278 ب 92 ح 2 بحارالانوار : 101 / 124

23- كامل الزیارات / 278 ح 3 بحارالانوار : 101 / 125

24- تهذیب : 6/ 38 ح 24 كامل الزیارات / 48 ب 13 ح 11

25- كامل الزیارات / 67 ب 21 ح 3 و بحارالانوار 45/ 221

چهارشنبه 15/10/1389 - 12:59
اخلاق

انتخاب دوست در زندگی نقش مؤثری ایفا می كند. در بسیاری از مواقع سرنوشت افراد با دوستی ها گره می خورد و فرد از این ره آورد یا به سعادت می رسد و یا زندگی اش به شقاوت ختم می شود. امیرالمؤمنین(ع) معیار انتخاب دوست را بیان فرمود: "دوستت كسی است كه تو را از بدی باز بدارد و دشمنت آن كس است كه تو را به بدی وادار كند".(1)

دوست خوب انسان را به طرف خدا می كشاند. آشنایی با مسجد و نماز، بازداری از بدزبانی و دشنام، احسان و نیكی به دوستان و مستمندان، وفای به عهد، خوش خُلقی و هر چه كه در مسیر تقوا و درستكاری قرار گیرد، دستاورد رفاقت صحیح است.

پیامبر گرامی اسلام فرمود:‌"ارزش مرد به دین دوست او است. باید بنگرد با چه كسی دوستی دارد".(2)

امام صادق(ع) در حدیثی ویژگی های دوست خوب را بیان فرمود: "هیچ كس را به دوستی مشناس تا او را در سه چیز بیازمایی. به خشمش بنگر كه او را از حق به باطل گرایش می دهد یا نه؟ در درهم و دینار (هنگامی كه به پول محتاج هستی از وی طلب كن) و هنگامی كه با او مسافرت می كنی (انسان در سفر جوهرة خود را نشان می دهد)".(3)

داشتم خُلق نیكو جلب كننده خوبی ها است، امیرمؤمنان (ع) فرمود:‌"هر كسی كه دارای اخلاق نیكو باشد، دوستانش بسیار می شوند و مردم با او اُنس و اُلفت می گیرند".(4)

اگر كسی بخواهد مردم او را دوست داشته باشند، باید در هنگام برخورد با ایشان گشاده رو و با لبخند باشد تا در دل افراد از هر صنف نفوذ كند.

در ضمن مطالعة كتاب آیین دوست یابی "دیل كارنگی" توصیه می شود.

 

پی نوشت ها:

1.       شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج 20، ص 335.

2.       آثار الصادقین، ج 10ك

3.       بحارالانوار، ج 71، ص 180 ، حدیث 28.

4.       غررالحكم ، چاپ دانشگاه تهران،‌ج 5، ص 2631،‌حدیث 9

 
چهارشنبه 15/10/1389 - 12:57
داستان و حکایت
 

غالباً در زندگی  اتفاق هایی می افتد كه واقعاً از اختیار ما خارج است. فعالیت شركتی كه ما در آن كار می كنیم محدودتر می شود و ما را كنار می گذارد، همسرمان از ما جدا می شود، یكی از اعضای خانواده بیمار می شود، یكی از نزدیكانمان می میرد و یا دولت جلو یكی از طرح های ما را می گیرد و ...
در چنین شرایطی است كه حس می كنیم كاری از دستمان ساخته نیست و نمی توانیم بهبودی در وضع خود ایجاد كنیم.
وقتی راه تازه ای را امتحان می كنیم تمام توانایی های خود را به كار می گیریم و باز به هدف خود نمی رسیم، غالباً از این كه به كوشش تازه ای دست بزنیم می ترسیم. چرا؟
علتش این است كه از رنج گریزانیم! هیچ كس دلش نمی خواهد شكست بخورد. اغلب ما پس از چندبار تلاش و تقلا نومید می شویم و دست از كوشش می كشیم! و در این وقت است كه شما خود را درمانده می پندارید. اما در اشتباهید. شما قادر به انجام كارهایی هستید كه می توانید از همین امروز شروع كنید. توماس ادیسون می گفت: «من دلسرد نمی شوم زیرا هر اشتباهی كه می كنم مرا یك قدم به جلو می راند.»
اغلب اوقات اشخاص به این دلیل می گویند قادر به انجام كاری نیستند كه در گذشته كارهایی را انجام داده و نتیجه نگرفته اند. اما به خاطر داشته باشید كه گذشته شما با آینده تان فرق دارد. كاری كه دیروز كرده اید مهم نیست، بلكه كاری كه هم اكنون انجام می دهید، دارای اهمیت است

«جین وبستر» در كتاب «بابالنگ دراز» می نویسد:
«باید برای حال زندگی كرد ؛ نباید به خاطر گذشته ها افسوس خورد و نباید چشم به راه آینده ماند. بلكه باید از همین لحظاتی كه داریم حداكثر استفاده را ببریم. بیشتر مردم زندگی نمی كنند بلكه فقط با سرعت می دوند . آنها سعی می كنند به هدفی دست یابند كه در افقی دور دست قرار گرفته و در گرما گرم تلاش خود به حدی هیجان زده و خسته می شوند كه تمام مناظر زیبای محیط آرامی كه در آن عبور می كنند از نظرشان دور می ماند و بعد وقتی به خود می آیند كه پیر و فرسوده شده اند و در آن زمان دیگر رسیدن یا نرسیدن برای آدم فرقی نمی كند.
برای این منظور كافی است مطالعه ای بر روی زندگی افراد موفق كه در گوشه و كنار ما زندگی می كنند انجام دهید.
بیشتر افراد موفق چندین و چندبار شكست خورده اند ولی با نیروی عظیمی به نام «پشتكار» باز هم دست از تلاش برنداشته اند و موفق شده اند.

یك تصمیم واقعی
خیلی از مردم فكر می كنند افراد ثروتمند و موفقی كه در زمینه ای صاحب شهرت شده اند از اول ثروتمند بوده اند اما این یك فكر منفی است. خیلی ها با وجود داشتن ثروت  بی شمار، بدون فكر و عمل ، تمام دارایی خود را از دست می دهند. افراد موفق یك تصمیم واقعی گرفته اند.
تصمیم می تواند زندگی همه را تغییر دهد. می تواند رؤیاهای ما را به واقعیت تبدیل كند. امور نامریی را به امور مریی تبدیل كند و این كه می تواند ما را به عنوان یك انسان به بیش از آن چیزی كه هستیم تبدیل كند.
از تصمیم گیری غلط نباید بترسیم. هر كسی حتی بهترین افراد هم همیشه تصمیم درست نگرفته اند.بلكه گاهی آنها هم تصمیم اشتباه گرفته اند. به علت این كه موفقیت  نتیجه قضاوت صحیح است و قضاوت درست ناشی از تجربه است و تجربه غالبا چیزی به جز قضاوت غلط نیست.
متأسفانه عده ای وقتی دچار مشكل می شوند دنیا در نظرشان به پایان می رسد و مثلاً تصمیم به خودكشی می گیرند . ولی هیچ شخص یا هیچ مشكلی ارزش آن را ندارد كه به خاطرش دست به خودكشی بزنیم. زندگی همیشه ارزش زیستن دارد و همیشه چیزی هست كه می توان به خاطرش سپاسگزار بود چون می دانیم خداوند بندگانش را دوست دارد. بنابراین چیزی به نام شكست وجود ندارد اگر دست به كاری بزنید كه ظاهراً هیچ نتیجه ای نگرفته اید، دست كم نكته ای می آموزید كه در آینده به دردتان خواهد خورد و آن وقت واقعاً موفق خواهید شد.
پس همه چیز به خود ما بستگی دارد. ما یك زندگی ارزشمند و واقعی در اختیار داریم كه با هیچ چیز دیگر قابل معاوضه نیست. به ما امتیازات و فرصت هایی اعطا شده است كه مسئولیم با توسعه وجود خود بخشی از دینی را كه به گردن داریم ادا نماییم.
 

«آنتونی رابینز» در كتاب «یادداشت های یك دوست» می نویسد:
دوست من «دابلیو میچل» در یك حادثه وحشتناك موتورسیكلت دو سوم بدنش سوخت. هنگامی كه در بیمارستان بستری بود تصمیم گرفت به هر قیمتی كه شده، راهی برای كمك به اطرافیان خود پیدا كند، صورت او چنان سوخته بود كه شناخته نمی شد. معذلك اعتقاد داشت كه لبخندش می تواند دنیای دیگران را روشن كند و چنین شد. او معتقد بود كه می تواند موجب شادمانی دیگران شود، به درددل مردم گوش كند و به آنان آرامش  ببخشد و چنین كرد. چند سال بعد حادثه دیگری برایش اتفاق افتاد. در یك سانحه هوایی از كمر به پایین فلج شد. آیا امید خود را از دست داد؟
خیر. بلكه توجه او به پرستار زیبایی كه در بیمارستان خدمت می كرد جلب شد. از خود پرسید:«چگونه می توانم دل او را به دست آورم؟»
دوستانش او را ابله خواندند. شاید در دل خود حرف آنها را تصدیق می كرد، با وجود این هرگز از رؤیاهای خود دست برنداشت. دابلیو میچل آینده خود را در كنار این زن بسیار تابناك می دید. بنابراین از فنون جلب توجه و هوش  و شوخ طبعی، روح آزاده ، و شخصیت  پویای خود برای جلب توجه او كمك گرفت و سرانجام با وی ازدواج كرد.
بیشتر مردم اگر در شرایط او باشند برای رسیدن به چنین هدفی كمترین تلاشی هم نمی كنند ، اما او بخت خود را آزمود و زندگیش برای همیشه تغییر كرد.
پس تعلل نكنیم و بدانیم كه ما بهترین افراد برای داشتن یك زندگی عالی هستیم. بنابراین نباید خود را محدود كنیم. با خودتان دوست شوید، بابت اتفاق هایی كه در گذشته رخ داده خود را مجازات نكنید بلكه خود را از مشكلات  برگیرید و به راه حل ها فكر كنید. اهداف و آرزوهای خود را در برگه سفیدی بنویسید و برای آنها زمان معین كنید. باور كنید اگر روزی دوبار در جای آرامی بنشینید و چند دقیقه ای به هدفتان فكر كنید حتماً به آنها دست می یابید. لذت، غرور، هیجان ناشی از رسیدن به آرزوها را احساس كنید و در صفحه ذهن خود جزئیات شگفت انگیز آن موفقیت  را به چشم ببینید و به گوش بشنوید. لازم نیست تنها به خودتان فكر كنید بلكه كسان دیگری را هم كه در زندگیتان نقشی دارند در نظر بگیرید. اگر دلیل كافی برای نیل به هدف های خود داشته باشید واقعاً می توانید هر كاری را در این جهان انجام دهید.
پس به امید آرزوهای شاد برای همه شما

چهارشنبه 15/10/1389 - 12:56
آرایشی و زیبایی
در این مطلب نکات جالب و قابل توجهی را در رابطه با رشد ناخن های می خوانید.

 

 

رشد ناخن در افراد مختلف و از یك انگشت تا انگشت دیگر متفاوت است.

* ناخن‌های انگشتان میانی كمی‌ سریع‌تر از ناخن‌های شست و انگشت كوچك رشد می‌كنند.
 
* میزان متوسط رشد ناخن، حدود 3 میلی متر در ماه است.بنابراین وقتی ناخن در اثر آسیب دیدگی از دست برود، 3 تا 6 ماه طول می‌كشد تا ناخن جدیدی رشد كند.
 
* ناخن‌های آقایان به علت بستر بزرگ تر ناخن، سریع‌تر از ناخن‌های خانم ها رشد می‌كند.
 
* هورمون‌ها نیز در رشد ناخن نقش دارند؛ به عنوان مثال میزان رشد ناخن هنگام بارداری و در پُركاری تیرویید افزایش می‌یابد.
* هیچ ماده غذایی از جمله ژلاتین كه اغلب مشتریان زیادی دارد، رشد ناخن را افزایش نمی‌دهد ولی سوءتغذیه به‌طور مسلم رشد آن را كند می‌كند. همچنین عواملی مانند هوای سرد، عمل جراحی بزرگ و بیماری شدید رشد ناخن ها را كاهش می دهند.
 
7 فرمان به صاحبان ناخن‌های بلند
-
ناخن را با برس ویژه تمیز كنید، مخصوصا پس از كار با مواد آلوده.
 
- از ناخن‌ها استفاده ابزاری نكنید، مثلا از آنها برای بیرون آوردن منگنه استفاده نكنید.

- پس از سوهان كشیدن ناخن‌ها، آنهـا را برای چنـد دقیـقه درون آب گرم صابون دار ماساژ دهید تا چربی ناخن‌ها گرفته شود.
 
- یك تا سه ماه از سال را به ناخن‌های خود استراحت دهید و هیچ گـونه لاك یـا نـاخـن مصنوعی به‌كار نبرید تا ناخن‌ها مجددا سلامتی خود را بازیابند.

- براق كننده لب برای نرم كردن ناخن‌ها بسیار موثر می‌باشد.
 

6 نكته درباره سرعت رشد ناخن
سرعت رشد ناخن بستگی به عوامل بسیاری از جمله سن، تغذیه، بیماری‌ها، هورمون‌ها و فصول سال دارد.
توجه كنید:
1- ناخن به طور طبیعی 0/1 میلی‌متر در روز و یا 3 میلی‌متر در ماه رشد می‌كند.

2- سرعت رشد ناخن انگشتان دست از انگشتان پا بیشتر می‌باشد ( 2تا 3 برابر).
 
3- سرعت رشد ناخن‌ها در تابستان بیشتر از زمستان می‌باشد.
 
4- سرعت رشد ناخن‌ها در افراد راست دست، در دست راستشان و در افراد چپ دست، در دست چپشان بیشتر است.

5- سرعت رشد ناخن‌های آقایان بیشتر از خانم هاست (جز در زنان باردار و مسن)

6- اگر ناخن به طور كامل از جایش كنده شود، برای ناخن‌های دست 3 تا 6 ماه طول می‌كشد تا مجددا ناخن به طور كامل رشد كند. این زمان برای ناخن‌های پا 12تا 18ماه می‌باشد.
چهارشنبه 15/10/1389 - 12:56
اهل بیت

آلبرت اینشتین» فیزیكدان بزرگ معاصر، در آخرین رساله‌ علمی خود با عنوان «دی اركلارونگ Die Erklarung» (به معنای بیانیه) كه در سال 1954 در آمریكا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را كامل‌ترین ومعقول‌ترین دین دانسته است.

این رساله در حقیقت همان نامه‌نگاری محرمانه اینشتین با مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی است. اینشتین در این رساله «نظریه نسبیت» خود را با آیاتی از قرآن كریم و احادیثی از كتاب‌های شریف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته است كه هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی‌شود و تنها این مذهب شیعه است كه احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده «نسبیت» را ارائه داده ولی اكثر دانشمندان آن را نفهمیده‌اند.                                                 
یكی از این حدیث‌ها حدیثی است كه علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اكرم (ص) نقل می‌كند كه: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارك پیامبر به ظرف آبی می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اینكه پیامبر اكرم(ص) از معراج جسمانی باز می‌گردند مشاهده می‌كنند كه پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است».
اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیكی مفصلی بر آن می‌نویسد. اینشتین همچنین در این رساله «معاد جسمانی» را از راه فیزیكی اثبات می‌كند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عكس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» می‌داند: E = M.C2 >> M = E /C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره می‌تواند عینا به تبدیل به ماده و زنده شود.
چهارشنبه 15/10/1389 - 12:54
شهدا و دفاع مقدس
 

مرثیه شهید دکتر مصطفی چمران در هنگام خاک سپاری دكتر علی شریعتی در دمشق

ای علی! همیشه فکر می‌کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم ! ای علی! من آمده‌ام که بر حال زار خود گریه کنم، زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی!...خوش داشتم که وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.می‌خواستم که غم‌های دلم را بر تو بگشایم و تو «اکسیر صفت» غم‌های کثیفم را به زیبایی مبدّل کنی و سوزوگداز دلم را تسکین بخشی.

می‌خواستم که پرده‌های جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) می‌گذرد، بر تو نشان دهم و کینه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسیسه‌بازی‌های کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمایانم.

ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها می‌دیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم می‌کردم؛ اما هنگامی ‌که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو هم‌راز و همنشین شدم.

ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمی‌دانستم. تو دریچه‌ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها می‌برد و ازلیّت و ابدیّت را متصل می‌کرد؛ کویری که در آن ندای عدم را می‌شنیدم، از فشار وجود می‌آرمیدم، به ملکوت آسمان‌ها پرواز می‌کردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت می‌رسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، می‌گداخت و همه ناخالصی‌ها را دود و خاکستر می‌کرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم می‌نمود...
ای علی! همراه تو به کویر می‌روم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفان‌های سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بی‌انتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما می‌تازد.

ای علی! همراه تو به حج می‌روم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو می‌شوم، اندامم می‌لرزد و خدا را از دریچه چشم تو می‌بینم و همراه روح بلند تو به پرواز در می‌آیم و با خدا به درجه وحدت می‌رسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو می‌روم، راه و رسم عشق بازی را می‌آموزم و به علی بزرگ آن‌قدر عشق می‌ورزم که از سر تا به پا می‌سوزم....

ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه می‌روم؛ اتاقی که با همه کوچکی‌اش، از دنیا و همه تاریخ بزرگتر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است.

راستی چقدر دل‌انگیز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان می‌دهی که صورت خاک‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌های بسیار کوچکش نوازش می‌دهد و زیر بغل او را که بی‌هوش بر زمین افتاده است، می‌گیرد و بلند می‌کند!

ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بی‌امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی، شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنین‌اراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوان‌پاره‌ای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» می‌کوبد و خون به راه می‌اندازد! من فریاد ضجه‌آسای ابوذر را از حلقوم تو می‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را می‌بینم، در سوز و گداز تو، بیابان سوزان ربذه را می‌یابم که ابوذر قهرمان، بر شن‌های داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان می‌دهد ... .‌ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطان‌ها و طاغوت‌ها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانی‌نمایان، با دشمنی غرب‌زدگان، با تحریف تاریخ، با خدعه علم، با جادوگری هنر روبه‌رو شدی، همه آنها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ایمان و روح، بر آنها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.
ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» می‌نامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانت‌ها کردند. رژیم شاه نیز که نمی‌توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود می‌دید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره... «شهید» کرد...

چهارشنبه 15/10/1389 - 12:53
بهداشت روانی
 

-   آیا ممکن است کسی که هیپنوتیزم شده از خواب بیدار نشود؟

2-   آیا با هیپنوتیزم میتوان  کسی را مجبور به کاری کرد که اصلا دوست ندارد انجام دهد؟ مثلا جنایت

3-   آیا میتوان با هیپنوتیزم کردن جواهر فروشی دست به سرقت از آن زد؟

4-   آیا میتوانیم عملیاتی که بدن ما ناخوداگاه انجام میدهد مانند تنظیم قند خون با هیپنوتیزم کنترل کنیم؟

5-   چگونه بعضی افراد بدون بی هوشی  تحت عمل جراحی قرار میگیرند و هیچ دردی حس نمیکنند؟

6-   چگونه کسی بدون هیچ رژیم غذایی و ورزشی فقط با  هیپنوتیزم وزن خود را  کم یا زیاد میکند؟

7-   آیا با هیپنوتیزم میتوان فلج مادرزاد را درمان کرد؟

8-   آیا  در حالت هیپنوتیزم روح انسان  از بدن خارج میشود؟

9-   آیا  میتوان در هیپنوتیزم  با ارواح ارتباط برقرارکرد؟

10-                      آیا جنگیران هم از هیپنوتیزم برای ارتباط با اجنه استفاده میکنند؟

11-                      این هاله ای که میگویند در هنگام هیپنوتیزم از بدن خارج مشود چیست؟

12-                      آیا واقعا ما بجز روح و جسم بدن دیگری به نام هاله اختری داریم؟

13-                      چگونه مرتاضها با  هیپنوتیزم کردن خود آینده را پیشگویی میکنند؟

14-                      تله پاتی چیست و چگونه میتوان افکار دیگران را خواند؟

15-                      علم تاثیر  بر اجسام و انتقال فکر به ذهن دیگران (تله کینه سیس و تله پسیشی)  چگونه رخ میدهد؟

16-                      آیا آینه بینها که با هیپنوتیزم  دیگران  غیب گویی میکنند واقعیت را میگویند؟

17-                      چه ارتباطی بین   علم دعانویسی ( جَفر) با هیپنوتیزم  وجود دارد؟

18-                      آیا یوگی ها در  حالت هیپنوتیزم نفس نمیکشند؟

19-                      این درست است که  یوگی های هند خود را غیب میکنند؟یا با نگاهشان قطاررا از حرکت باز میدارند؟

این سوالات و سوالات بسیاری دیگر که دوستان عزیز در طول سال گذشته  از من پرسیده اند و من نتوانستم به اکثر آنها  جواب بدهم باعث شد تا مطلبی  کوتاه در باب آشنایی راجع به  این علم برایتان بنویسم  تا هم به یک شناخت نسبی از علم هیپنوتیزم دست پیدا کنید هم اینکه چون ثبت نام دوره آموزشی خودهیپنوتیزم شروع شده با محتوی مفاد آموزش آشنا بشوید شاید شما هم علاقمند باشید ازاین کلاسها استفاده کنید.

 

هیپنوتیزم چیست؟

برای اینکه عمیقتر با این پدیده آشنا بشویم مروری داریم بر ساختارعملی هیپوتیزم

در اولین مرحله یعنی شروع هیپنوتیزم حالتی شبیه چرت زدن ذهن شمارا فرا میگیرد ، (امواج مغزی به حالت آلفا میروند) رخوتی وجود شما را فرامیگیرد که انگار درحال به خواب رفتن هستید اما حفظ تمرکز دراین مرحله موجب میشود برخلاف خواب وارد مرحله بعدی هیپنوتیزم شوید.

درمرحله دوم با بالا رفتن تمرکز و عمیقتر شدن هیپنوتیزم بدن شما رفته رفته کاملا ریلاکس شده و احساس آرامش تمام وجودتان را در بر میگیرد  بطوریکه در نهات  بدن در حالت بیحسی کامل قرار میگیرد مانند زمانی که در حال بیهوش شدن هستید. البته  در این مقطع همانند بیهوشی زمان و مکان را هم کاملا فراموش میکنید اما باز هم با افزایش تمرکز حواس شما به مرحله سوم هیپنوتیزم وارد میشوید

در مرحله سوم هوشیاری و آگاهی از محیط پیرامونمان رفته رفته کم میشود تا جایی که هیچ صدایی را نمیشنویم و با چشمان باز هیچ چیزی را نمیبینیم و به هیچ چیزی فکر نمیکنیم وهیچ فکری هم به مغرمان خطور نمیکند  گویا روحمان از بدن خارج شده است و در واقع در این مرحله تنها چیزی که میبینیم میشنویم  حس میکنیم همان چیزی است که به آن تمرکز کرده ایم  مثل عاشقی که در هر لحظه فقط  به معشوق خود می اندیشد و بس

این حالت را میتوان با نشئگی حاصل از مواد مخدر مقایسه کرد که لذت فوق لعاده ای به شخص هیپنوتیزم شده میدهد البته برخلاف نشئگی حاصل از مصرف مواد مخدر که مضرات بیشماری از جمله خماری در پی دارد  این حالت نه تنها مضر نیست بلکه از نظر علمی اثبات شده که برای بدن انسان بسیار مفید نیز میباشد ولذت آن همراه با بهبودی وسلامت است.

دراین مقال به توضیح همین مقدار اکتفا میکنیم بهتر است برای آشنایی بیشتر با مراحل عمیقتر هیپنوتیزم که حالات کشف وشهودی است در دوره آموزشی خودهیپنوتیزم شرکت کنید. حالا باهم نگاهی می اندازیم به  فوائدی که از هیپنوتیزم عاید ما میشوند.

فوائد هیپنوتیزم

1-   امواج مغزی در حالت آلفا قرار میگیرد:

شاید شما از آن دسته افراد هستید که مطالعات وسیعی راجع به  امواج مغزی آلفا   داشته اند و شاید هم تا بحال اسم آن هم به گوشتان نرسیده  در هر حال درحالت هیپنوتیزم امواج مغزی ما درحالت آلفا قرار دارند و این حالت برای ما فوائد بسیاری دارد که از آن جمله میتوان به آرامش اعصاب،  رفع اضطراب و نگرانیهاف تقویت قوای روحی و جسمی بدن مثل حافظه و ... اشاره کرد 

2-   تمرکز حواس ما بالا میرود:

در واقع تمرکز حواس یعنی توجه بالا رقتن توجه.هر کاری که میکنیم با توجه بیشتر کیفیت بالاتری خواهد داشت. هر فکری که در سر میپرورانیم با توجه بالاتر به شکل ایده ال خود نزدیکتر است و هر آرزوی که دردل داریم با توجه بیشتر امکان دستیابی آن افزونتر است و حتما متوجه شدید که هیپنوتیزم یعنی تمرکز فوق العاده وهرچه بوانیم خود را به مراحل بالاتر هیپنوتیزم ببریم در اصل تمرکز خود را افزایش داده ایم  و این یعنی بالا رفتن کیفیت هر کاری که میکنیم، هر فکری که در سر می پرورانیم وهرآرزویی که در دل داریم

3-   تخیل ما به حد اعلاء رشد میکند:

تنها در حالت هیپنوتیزم است که میتوانیم آنچه به آن فکر میکنیم در تخیلمان به وضوح حس کنیم صدایش را بشنویم وتصویرش را ببینیم اگر روی غذایی تمرکز کرده ایم  حتی بوی غذا را استشمام کنیم و طعم آنرا روی زبان خود  بچشیم اگر در  حالت از هیپنوتیزم چشمهایمان باز باشد  این غذا را در بشقاب  خالی روی میز چنان  واضح میبینیم که نمیتوانیم این غذای تخیلی را از  غذای واقعی تمییز دهیم . مثل سراب چیزی را واقعی میبینیم که درواقع خیالی است.

4-   ضمیر ناخوداگاه بیدار میشود:

این عینیت بخشیدن به افکار و آرزوهای ما موجب میشود با کلید تلقین براحتی وارد ضمیر ناخودآگاه خود شده و بتوانیم آنچه میخواهیم به آسانی در خود ایجاد کنیم. باورهای غلط قدیمی را از ذهن خود پاک کرده  و باورهای جدیدی در خود ایجاد کنیم.

عادات بد را با عادت بهتر جایگزین کنیم. تند خویی خود را به  خوش اخلاقی، استرس را به آرامش و دلهره را به صبر.بد بینی را به خوشبینی ،بی نظمی را به انضباط و...  بسیاری دیگر از خصوصیات منفی خود را به خصوصیا اخلاقی مصبت تبدیل کنیم و شخصیت خود را دگرگون کنیم و همان آدم جذابی  باشیم که همه آرزو دارند.

5-   کنترل اعصاب وروان به دست میگیریم:

حتما با طب سوزنی (طب سنتی چین) آشنایی دارید طبی که با کنترل و تحریک اعصاب به درمان بیماریها میپردازد در هیپنوتیزم  شما طب سوزنی را نمی آموزید اما درسایه آرامشی که به دست میآوریم میتوانیم با تمرکز برروی بدن خود  میتوانیم همان کنترل اعصاب و تحریکات لازم را بر اعصاب و روان خود بدست بیاوریم ، مثلا با هیپنوتیزم میتوان کنترل  گردش خون را بدست گرفت تا جایی که نبض خود را بسیار پایین بیاوریم وحتی از آن را نگه داریم!!! به منطقه درد بی حسی منتقل نماییم، چربی و قند خون خود را تنظیم کنیم و  کارهای بسیار دیگری که شاید در نگاه  اول اعجاب انگیز به نظربرسند

   ذکر همین چند مورد نشان میدهد هیپنوتیزم مارا فرمانده روح و جسم خود میکند. انجام این امور و تصدی ما بر روح و جسممان موجب میشود که درخت خود باوری درون ما شکوفا شده و اعتماد به نفس بی سابقه ای در خود می یابیم و در سایه این خود باوری و با اجرای تکنیکهای خودهیپنوتیزم به موفقیت در تمام امور زندگی میرسیم.

فوائدی که از یادگیری خودهیپنوتیزم عاید ما میشود آنقدر زیاداست که زمان  شرح آنها بیشتر از زمان آموختن این علم میشود تا اینجا با  فوائدی از ین علم بصورت کلی آشنا شدید امیدوارم این مطالب برای شما مفید بوده باشد و قسمتی از ابهامات ذهنیتان را برطرف کرده باشد .

چهارشنبه 15/10/1389 - 12:51
اقتصاد
8 راهكار اجرایی برای موفقیت در بازاریابی شبکه ای 

در مباحث مرتبط با مدیریت تغییر، افراد را می توان به دو دسته تقسیم كرد: آنهایی كه در برابر تغییرات مقاومت می‌كنند و آنها كه تغییرات را می‌پذیرند.

 تجربه ثابت كرده‌است كه افراد موفق در دسته دوم جای دارند. آنها نه تنها تغییرات را می پذیرند، بلكه برای روبرو شدن و پاسخ دادن به تغییرات كاملاً آماده هستند. اگر شما 8 مورد كــــــاربردی كسب و كار نتورك ماركتینگ را به كار ببرید، كارهایتان را ساده‌تر، سودتان را چند برابر و احتمال موفقیت خود را افزونتر خواهید كرد. این درسها بر اساس سالها تحقیق و تجربه عملی صدها نتوركر در تمامی نقاط جهان است كه به درجات بالایی از موفقیت بی سابقه رسیده اند:


۱- خودتان را بشناسید(Self Consciousness): علایق، مهارتها، تواناییها، ضعفها، قوتها و محدودیتهای خود را بشناسید. برای اینكه یك نتوركر در كسب و كار خود موفق شود، از خودگذشتگیهای بسیاری لازم است و شما باید خود را آماده كنید. باید با دیدی بیطرفانه نگاه دقیقی به تمامی نقاط قوت و ضعف خود بیندازید. تحلیل درستی از شخصیت خود داشته باشید و خود را آنگونه كه واقعا هستید بپذیرید. خیلی از افراد تنها به دلیل آنكه نمی‌توانند نقاط ضعف خود را تشخیص دهند از رفع آنها عاجزند، درحالیكه درصورت شناخت درست از خود می‌توانند نقاط ضعفشان را رفع و حتی به نقاط قوت تبدیل كنند. ضعفهای خود را لیست كنید و برای رفع آنها مطالعه و برنامه‌ریزی داشته باشید. حتی در برخی موارد می‌توانید از نظرات مشاورین مرتبط نیز بهر‌ه‌مند شوید. قوتهای خود را نیز لیست كنید و برای حفظ، تقویت و اعتلای آنها مطالعه و برنامه‌ریزی داشته‌باشید. مطالعات خود را در زمینه خودشناسی افزایش دهید، در جلسات مربوط به این زمینه حتما شركت كنید و نكاتی را كه فرا می‌گیرید در عمل پیاده كنید.

 

2 - برنامه رو به جلو داشته باشید(Business Plan): از دیدگاه صاحبنظران، اصلی‌ترین دلیل 80 درصد شكستها در هر كسب و كاری، طی پنج سال نخست، معمولاً پول نیست. بلكه فقدان اطلاعات و دانش صحیح و نداشتن برنامه است. رمز موفقیت شما در این است كه بدانید چگونه می توان با اجرای یك برنامه تجاری(Business Plan) موثر، تصمیمات صحیح گرفت. در تهیه این برنامه حتما نظرات راهبرانتان را نیز جویا شوید و از تجربیات مثبت و منفی آنها در این تجارت بهره‌ بگیرید. یكی از مزایای اصلی این تجارت همین تجربیات همكارانتان است كه بصورت رایگان و بی منت در اختیار شما قرار می‌گیرد. در تهیه برنامه خود به اصل قرار گرفتن در مرز محافظه‌كاری و رویا پردازی توجه كنید. بعبارت دیگر مراقب باشید از هیچكدام از دو لبه پشت بام پرت نشوید. 

 

3 – صنعت(Business) خود را بشناسید: شما نمی‌توانید یك پزشك، مهندس، تاجر، مدیر، آرایشگر و .... موفقی باشید بدون آنكه در زمینه تخصصی خود اطلاعات كافی داشته باشید. بنابراین  اطلاعات خود را درباره این صنعت ( نتورك ماركتینگ)، تجارت الكترونیك،‌ بازاریابی، مدیریت و ... همیشه افزایش دهید و خود را بروز نگه دارید. سلاح اصلی یك نتوركر در مواجهه با مخالفان و سئوالات (Objections)، اطلاعات است. شما با داشتن اطلاعات كامل و بمباران اطلاعاتی این افراد،‌ آنها را عملا خلع سلاح خواهید كرد. در حال حاضر یكی از معیارهای اصلی افرادی كه تصمیم به فعالیت در این صنعت می‌گیرند و برای فعالیت با بیش از یك پیشنهاد مواجه می‌شوند، میزان اطلاعات و دانش راهبران گروهها در مورد این صنعت است. هرچه شما در مواجهه با این افراد اطلاعات بیشتری داشته باشید و آن را به رخ آنها بكشید در اثر گذاری برروی تصمیم و انتخاب آنها موفقتر خواهید بود.

 

4 – دوستان خود را درك كنید: به نیازها، خواسته‌ها، مسائل و مشكلات آنها توجه كنید. به آنها كمك كنید تا بر مشكلاتشان فائق شوند و در مسیر درست حركت كنند. همیشه در دسترس باشید و به آنها اطمینان دهید كه همیشه به فكر آنها هستید و واقعا هم اینگونه باشید. اوقات تنهایی خود را به اندیشیدن در خصوص آینده كاری و برنامه‌هایی كه برای افرادتان دارید صرف كنید. با دوستانتان، همكاران، خویشان و ... كه هنوز وارد مجموعه شما نشده اند ‌ارتباط مناسبی برقرار كنید.

 

5 - روشهای رهبری(Leadership) سالم را به كار ببرید: نكته‌ای كه هیچ وقت نباید فراموش كنید این است كه شما مدیر سازمانتان(شبكه خود) نیستید بلكه راهبر شبكه خود می‌باشید. با فكر و اراده مجموعه خود را از بالا تا پایین اداره كنید. شما باید در تصمیمات خود، به نظرات مشتریان (افراد زیرمجموعه) اهمیت بدهید، منابع و زمان را مدیریت كنید، و بدانید كه چگونه تجارت كرده و كسب و كار را به بهترین وجه ممكن اداره كنید. از تلاشهای افراد زیر مجموعه خود قدردانی كنید، آنها باارزشترین سرمایه شما در این صنعت هستند. با مدیران سازمانتان (راهبران فعال زیر مجموعه‌تان) در تصمیم‌‌گیری‌ها مشورت كنید (مدیریت مشاركتی) و از خودرایی و استبداد مدیریتی دوری كنید. برقلبها مدیریت كنید نه بر فیزیك و اجسام. فنون نوین مدیریت و رهبری را بیاموزید و در سازمان خود پیاده كنید. كتابهای حاوی خاطرات مدیران و رهبران موفق و مشهور را مطالعه كنید و تجربیات آنها را شبیه‌سازی نموده و به طرز صحیحی در شبكه خود پیاده كنید.

 

6 - تصویر و ذهنیت(Image) ممتاز خود را توسعه دهید: تصویر و ذهنیتی كه شما ایجاد می كنید بسیار مهم است و تمامی حوزه كسب و كارتان را به هم متصل می‌كند. درست یا غلط، تصویری كه شما از خود در ذهن افراد دیگر ساخته‌اید ممكن است باعث بهبود یا تضعیف موقعیت شما در این تجارت شود. تمام تلاش شما در این كسب و كار باید بر این امر استوار باشد كه در نگاه افراد زیر مجموعه‌تان به عنوان یك راهبر قابل اتكا، قدرتمند، با دانش،‌ با احساس مسئولیت قوی، انعطاف پذیر، خوش برخورد، با پرستیژ و ... باشید. فراموش نكنید كه شما استاندارد و الگوی شبكه خود هستید و مسئولیت سنگینی از این بابت متوجه شما می‌باشد. كوچكترین حركت اشتباهی از جانب شما می‌تواند خسارات جبران ناپذیری به مجموعه شما وارد كند. هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی دروغ نگویید و با دیگران صادق باشید. به دوستانتان بفهمانید كه انجام این كار چه تحول عظیمی در شخصیت، زندگی و آینده شما ایجاد كرده است. این كار را به هر طریق ممكن به انجام برسانید. تاثیر فوق‌العاده‌ای بر افرادی دارد كه منتظر دیدن تغییر در شما هستند تا به دعوت شما برای ورود به این تجارت پاسخ مثبت دهند. آنها صرفا به دنبال تغییرات مادی نیستند. عادتهای كاری و شخصیتی غلط خود را ترك نماید و به جای آن به روش نوین و جهانی فعالیت كند. بتواند در یك جمع چند صد نفره به خوبی صحبت كند، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد و ....

 

7 - از حرفه ای‌ها(Leaders) درس بگیرید: در جلسات راهبران گروهتان حضور مستمر و اثربخش داشته‌باشید و از تجربیات همكارانتان استفاده كنید. در مواردی كه پیش بینی می‌كنید تصمیمتان بر آینده سازمان شما اثر خواهد گذاشت، قبل از آن با راهبرانتان مشورت كنید و نظرات و تجربیات آنها را جویا شوید. به وبلاگها و سایتهای مرتبط با این تجارت سر بزنید و مطالب جدید آنها را دسته بندی كرده، مطالعه نموده و برای زیر مجموعه‌های خود نیز ارسال كنید. از هر فرصتی برای گفتگو و كسب تجربه از راهبران گروهتان در جلسات استفاده كنید. مسائل و مشكلاتی كه در مجموعه خود با آنها دست به گریبان هستید را در جلسات راهبران مطرح نموده و از همكارانتان درخواست همفكری نمایید. در صورتی كه بصورت پاره وقت به این كار می‌پردازید، این نكته را همیشه به خاطر داشته باشید كه شما به علت محدودیت وقتی، حق اشتباه كردن را در این كار ندارید، چونكه برای برگشت و تصحیح اشتباهتان با كمبود وقت مواجه هستید، بنابراین به جای خلاقیت باید منطقی باشید و در این كار از تجربیات راهبرانتان استفاده كنید تا به مشكل برنخورید.

 

8 – در هنگام نیاز كمك(S.O.S) بخواهید: هیچگاه خود را فارغ از كسب نظر و همفكری راهبرانتان ندانید. مطمئن باشید كه تمام مسائلی كه در حال حاضر شما با آنها دست به گریبان هستید، یك زمانی مسائل و مشكلات راهبران شما نیز بوده‌است. در این مواقع حتما از آنها بپرسید كه در چنین موقعیتی آنها چه تصمیمی گرفتند و چه كرده‌اند. به راهبر خود اعتماد و اعتقاد داشته باشید و مسائل و مشكلات كاری و حتی شخصی خود را با وی در میان بگذارید. مطمئن باشید كه راهبر شما پس از مطرح شدن مسئله،‌ تا زمانی كه یك راهكار مناسب در اختیار شما قرار ندهد، آسوده نخواهد خوابید.
چهارشنبه 15/10/1389 - 12:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته