• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 227
تعداد نظرات : 173
زمان آخرین مطلب : 5089روز قبل
دعا و زیارت

ارتباط با خدا


انسان فراموشكار است. انسان زمانی كه توانایی فراهم كردن چیزی را داشته باشد ، خدا را فراموش می كند. هر چه تكنولوژی پیشرفته تر می شود ، میزان كفر و ناسپاسی انسان بالاتر می رود. انسانها زمانی از آب چشمه ها برای نوشیدن استفاده میكردند و هر زمان كه آب آن چشمه ها خشك می شد ، انسانها رو به آسمان می كردند و خدا را می خواندند و از او تقاضای باران میكردند. اما حالا تكنولوژی پیشرفت كرده است و با باز و بسته كردن یك شیر ، آب جریان پیدا می كند و در هر خانه ای آب فراوان یافت می شود و كسی كمبود آب را احساس نمی كند و حتی اگر آب هم كم بیاید ، كسی دست به دعا بر نمی دارد و خدا را برای آب نمی خواند. انسان نقش خدا را در زندگی و در نعمتهای مدرن فراموش كرده است. به عبارت ساده تر هر چه كه تكنولوژی و امكانات زندگی بیشتر و بهتر می شود ، نقش خدا در زندگی كمتر می شود. به همین دلیل ، آرامش در زندگی مدرن بسیار كم است ؛ زیرا امكانات بدون نقش و یاد خدا لذت بخش نیست.

[43:11] والذی نزل من السماء ماء بقدر فانشرنا به بلدة میتا كذلك تخرجون
[43:11] اوست که از آسمان آب را به میزان دقیق فرو می فرستد تا با آن سرزمین های مرده را دوباره زنده کند. مشابه آن، شما برانگیخته خواهید شد.

خواستن و شكرگذاری از خدا بسیار مهم است . آب سرد چشمه بسیار لذت بخش تر است از آب سرد دستگاه فریزر . زیرا شما در حین نوشیدن آب چشمه ، منبع و خالق آن را به خدا نسبت می دهید و مدام می گوئید ما شاء الله و خدا را شكر میگوئید. اما در حین خوردن آب داخل فریزر ، آن را از خود می دانید و خدا را شكر نمی گوئید. به همین خاطر است كه آب فریزر لذت بخش تر از آب چشمه نیست . انسان باید همه نعمتها را به خدا نسبت دهد و مدام خدا را شكرگذاری و سپاس گوید ؛ تا زندگی برایش لذت بخش شود. تنها از این طریق است كه روح انسان سیر می شود. در استفاده از هر نوع نعمت و وسیله ای ، شامل كامپیوتر ، اتوموبیل ، یخچال ، موبایل ، كشتی و ... باید خدا را سپاس و شكر گفت. در این حالت استفاده از آن وسایل و امكانات لذت بخش و دلنشین است. انسان آب چشمه را به خدا نسبت می دهد ، اما آب داخل فریزر را به خود نسبت می دهد و آن را از آن خود می داند ، به همین خاطر است كه آب چشمه لذت بخش تر از آب فریزر است. این نشان می دهد كه ما باید هر نعمت و وسیله ای از تكنولوژی جدید را هم به خدا نسبت دهیم و او را شكر گذاری كنیم. در غیر این صورت امكانات جدید و تكنولوژی جدید برای ما آرامش بخش نیست و روز به روز بیشتر اعصاب ما را خرد میكند.

[14:7] واذ تاذن ربكم لئن شكرتم لازیدنكم ولئن كفرتم ان عذابی لشدید
[14:7] پروردگارتان مقرر كرده است: "هرچه بیشتر شكر مرا به جا آورید، بیشتر به شما می دهم." اما اگر ناسپاس شوید، پس مجازات من شدید است.

انسان نمی تواند در زمانهای سختی و مشكلات به خودش دروغ بگوید . به همین خاطر در زمانهای سختی از فقط خدا می خواهد و فقط خدا را می خواند. اما همینكه از آن مشكل نجات یافت دوباره عادت غلط اولیه را از سر می گیرد.

[10:12] واذا مس الانسن الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما كشفنا عنه ضره مر كان لم یدعنا الى ضر مسه كذلك زین للمسرفین ما كانوا یعملون
[10:12] هنگامی كه آسیبی به انسان برسد، درازكشیده، نشسته، یا ایستاده به ما التماس میكند. اما همین كه آسیب را از او برداریم، او چنان به راه خود ادامه می دهد كه گویی هرگز برای رهایی از آسیب به ما التماس نكرده بود! اعمال ستمكاران این چنین در نظرشان زیبا جلوه می كند.

شكرگذاری و خواندن خدا در همه حال ، نوعی ارتباط با خداست. ارتباط همیشگی با خدا زندگی ما را بیمه می كند و پشتیبانی خدا را به همراه دارد. كسانی كه در زندگی و نسبت به نعمتهای جدید شكرگذار نیستند ، ارتباط خود با خدا را قطع كرده اند و به همین خاطر خیلی راحت دچار گناه می شوند. خلی راحت تحت تاثیر وسوسه های شیاطین قرار می گیرند و خیلی راحت از راه راست گمراه می شوند. شكرگذاری خدا و خواندن فقط خدا ارتباط با خداست. این ارتباط را حتی برای یك لحظه هم قطع نكنید ، تا از شر وسوسه شیاطین محفوظ بمانید.

فقط همین یك گناه


معمولا انسانها در انجام گناهان خود را فریب می دهند. آنها دنبال بدست آوردن پول و ثروت هستند و در این راه از هر روشی هم استفاده می كنند. در پست اداری مجوز غیرقانونی صادر میكنند و برای آن رشوه دریافت میكنند. پیش خود فكر میكنند و میگویند : فقط همین یك گناه را مرتكب می شوم ولی بعد كه پول كافی و سرمایه اولیه كافی گیرم آمد ، با خیال راحت زندگی سالمی را شروع میكنم و آدم صالحی میشوم و موقعیت خوبی پیش فامیل و دوستان پیدا میكنم. چنین فردی علنا به پول و سرمایه اتكا كرده است ، زیرا او خوشبختی خویش را در سرمایه اولیه میداند. داشتن پول و سرمایه اولیه برای او به یك عقده تبدیل شده است ، به همین خاطر رشوه ، ریاكاری ، دروغ را در بدست آوردن سرمایه اولیه به كار می برد و پیش خود فكر میكند و می گوید : من سرمایه اولیه را از طریق ریاكاری و دروغ و رشوه بدست می آورم (معمولا او خود را برای دروغ و ریاكاری و ... خوب توجیه میكند و مثلا میگوید كه همه اینكار را میكنند و همه جا اینجوریه!) ، اما بعد از آن زندگی كاملا سالمی را شروع میكنم و دیگر دست به دروغ و ریا و رشوه هم نمی زنم و بعد خوشبخت خوشبختم.
خدای مهربان در قرآن مثال زیبایی را در مورد چنین افرادی میفرماید. داستان یوسف و برادرانش را كه میدانید. برادارن یوسف به یوسف حسد می ورزند و محبت پدر نسبت به یوسف برای آنها به یك عقده بدل می شود.

[12:8] اذ قالوا لیوسف واخوه احب الى ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلل مبین
[12:8] آنها گفتند: "یوسف و برادرش مورد علاقه پدرمان هستند و ما در اكثریت هستیم. درواقع، پدر ما بسیار گمراه است.

همین حسد و خودخواهی باعث میشود كه آنها براساس قاعده " فقط همین یك گناه" فكر كنند. آنها میگویند : بیایید یوسف را بکشیم، یا او را دور کنیم، شاید قدری توجه پدر را جلب كنیم. پس از آن می توانیم مردمی صالح و درستکار شویم. پس میبینیم كه حتی برادران یوسف در ارتكاب گناهشان ، در نظر داشتند كه فقط همان یك گناه را انجام دهند.

[12:9] اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضا یخل لكم وجه ابیكم وتكونوا من بعده قوما صلحین
[12:9] "بیایید یوسف را بکشیم، یا او را دور کنیم، شاید قدری توجه پدرتان را جلب كنید. پس از آن می توانید مردمی صالح و درستکار شوید."

قانون "فقط همین یك گناه" یك قانون شیطانی است. شیطان از این طریق خیلی ها را گمراه میكند. به عنوان مثال زن و شوهری را در نظر بگیرید كه در زندگی خویش دچار اختلاف شده اند. از بس كه با هم جر و بحث میكنند ، از هم خسته می شوند و زود میخواهند كه از آن اعصاب خردی فرار كنند و به همین جهت راه غلطی را انتخاب میكنند. مثلا پیش خود می گویند: از همسرم جدا میشوم و بعد یك شوهر یا زن دیگر می گیرم كه مطابق با امیال و خواسته های من باشد و دیگر بعد از آن می دانم كه چطوری زندگی خوشی داشته باشم. دیگر بعد از آن می دانم كه چطوری با همسر جدیدم خوب برخورد كنم و او را رام خود میكنم و زندگی سالمی را در پیش می گیرم و آدم خوبی میشوم و آرامش پیدا میكنم و ...

اینها همه اش حیله شیطان است. آدم باید سعی خویش را در تصحیح و اصلاح امور و مشكلات بكند. برای این اصلاح باید خودخواهی و غرور را كنار گذاشت. اگر برادران یوسف خودخواهی و غرور را در وجود خود از بین می بردند ، وضعشان آن نمی شد. قاعده شیطانی "فقط همین یك گناه" از قواعد كاری شیطان است. معمولا كسی كه براساس این قاعده عمل كند ، برای گناههای بعدی هم راه می افتد. در انجام گناه ، برنداشتن قدم اولیه خیلی مهم است. قدم اول را برداشتی ، بقیه قدمها خیلی راحتتر گذاشته می شوند. كسی كه قدم اول را بگذارد ، خودبخود معتاد آن گناه میشود.
مثلا كسی كه معتاد الكل است ، ابتدا برای خوشی و كسب آرامش آن را می نوشد. او پیش خود فكر میكند و میگوید : بابا حداقل یكبار مصرف كنم تا كه مقداری آرامش پیدا كنم. بعد كه مصرف كرد ، به آن عادت میكند و چند بار دیگر هم مصرف میكند و بعد از مدتی كه چشم باز میكند ، می بیند كه معتاد شده است و نمی تواند بدون الكل و مواد مخدر زندگی كند.
قدم اولیه را در انجام گناهان برنداشتن خیلی مهم است. شما اگر میخواهید كه از گناه پرهیز كنید ، حتما در گذاشتن قدم اولیه محتاط باشید و فریب شیطان را نخورید.

[24:21] یایها الذین ءامنوا لا تتبعوا خطوت الشیطن ومن یتبع خطوت الشیطن فانه یامر بالفحشاء والمنكر ولولا فضل الله علیكم ورحمته ما زكی منكم من احد ابدا ولكن الله یزكی من یشاء والله سمیع علیم
[24:21] ای کسانی که ایمان آورده اید، از گام های شیطان پیروی نکنید. هرکس از گام های شیطان پیروی کند، باید بداند که او به گناه و پلیدی دعوت می کند. اگر موهبت خدا و رحمت او بر شما نبود، هیچ یک از شما خالص نمی شد. ولی خدا هر که را بخواهد، خالص می گرداند. خداست شنوا، دانا.

مثلا كسی كه میخواهد زن بگیرد ، انواع و اقسام دروغها را میگوید تا كه همسر دلخواهش را بستاند. او پیش خود میگوید: این دروغها را میگویم تا كه زن بگیرم ، بعد دیگر دروغ نمی گویم ، زیرا این دروغ اولیه لازم است و شرایط جامعه چنین اقتضا می كند ! چنین فردی در زندگی آینده اش هم خوشبخت نمی شود زیرا قدم اول را درست برنداشته است. پس قدم اول خیلی مهم است. شیطان آدم و حوا را با همین حیله از بهشت بیرون كرد . شیطان به آنها گفت كه اگر از این درخت بخورید ، دیگر بعد از آن فرشته می شوید و به آرامش دست پیدا می كنید.

[7:20] فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وری عنهما من سوءتهما وقال ما نهكما ربكما عن هذه الشجرة الا ان تكونا ملكین او تكونا من الخلدین
[7:20] شیطان آنها را وسوسه کرد، تا بدن هایشان را که بر آنها پوشیده بود، نمایان کند و گفت: "پروردگارتان فقط به این دلیل شما را از این درخت منع كرد، که شما را از فرشته شدن و دست یافتن به حیات جاودان بازدارد."

اما ما انسانها فراموشكاریم و به دور و بر خود زیاد توجه نمیكنیم و از آنها عبرت نمی گیریم. چه بسیار افرادی كه ثروتمندند ولی برای یك ذره آرامش در زندگی له له می زنند. چه بسیار افرادی كه چندین زن و شوهر عوض كرده اند ، ولی هنوز آرامش ندارند. چه بسیار افرادی كه رشوه و ریاكاری می كنند ولی آرامش در زندگی ندارند و ...

فردی كه بخواهد با ارتكاب گناه ، آرامش بدست آورد ؛ بدون اینكه خود متوجه باشد ، وارد وادی خطرناكی شده است. زیرا دیگر چیزی روح او را سیراب نمی كند. به همین خاطر راه را اشتباهی میرود. مثلا بعد از ارتكاب گناه ، متوجه میشود كه آن آرامش بدست نیامد ، ناگهانی راه غلط را انتخاب میكند و مثلا دنبال ماشین آخرین مدل میرود و سعی میكند از آن طریق زندگی آرامی را برای خود كسب كند. برای خرید ماشین آخرین مدل هم مجبور است كه همان گناهان قبلی را با شدت بیشتری انجام دهد. دقیقا به همین خاطر خدای قادر متعال می فرماید كه از قدمهای شیطان پیروی نكنید (لا تتبعوا خطوت الشیطن) . كسی كه دنبال قدمهای شیطان برود ، بعد از گذاشتن چند قدم اولیه ، بدون شیطان هم بقیه را خودش طی میكند.

اخلاص و اطمینان به خدا


خدای مهربان قول داده است كه دعاها و خواسته های ما را برآورده كند (2:186). فقط باید دعاها از ته دل باشد و نه فقط زبانی. خیلی از مردم دعاهایشان برآورده نمی شود زیرا واقعا از خدا نمی خواهند. یعنی به خدا اطمینان ندارند. مردم به خدا اطمینان و اعتماد نمی كنند. برای درك بیشتر موضوع یك مثال می زنم:

میگویند كه یك كوهنوردی در قله ای بلند مشغول بالارفتن می شود. در مه و كولاك گیر میكند. اما او بسیار سرسختانه از كوه مشغول بالارفتن می شود. پایش لیز می خورد و سقوط میكند. اما طنابی كه دور كمر خود بسته است او را نجات میدهد و بین آسمان و زمین معلق می شود. به علت مه و كولاك جایی را نمی تواند ببیند. در این حالت نمیداند چكار كند. كوهنورد از خدای قادر توانا كمك میخواهد. از خدا میخواهد كه او را از این مخمصه و مشكل نجات دهد. چون خواسته كوهنورد از ته دل بود ، خدای مهربان خواسته اش را جواب می گوید و به صورتی به كوهنورد الهام می شود كه راه نجات بریدن طناب است. اما كوهنورد در مورد بریدن طناب شك می كند. فكر میكند كه با بریدن طناب ، به دره سقوط می كند. و همین جوری معلق در هوا می ماند. چند روز بعد گروه نجات یك كوهنورد منجمد را معلق در هوا می بینند كه یخ بسته است و فقط نیم متر با زمین فاصله دارد. خدا جواب دعای او را داده بود ، اما او به خدا اعتماد نكرده بود. اگر او به خدا اعتماد كرده بود و طناب را می برید ، نجات پیدا میكرد.
خدای مهربان در قرآن كاملش مثال زیبایی در این مورد میزند. بنی اسرائیل به دستور خدا اعتماد نمی كنند و همین باعث شد كه سالها از اورشلیم دور بمانند. ترس از غیر خدا باعث عدم اجرای فرمان خدا شد. این یعنی عدم ایمان و اعتماد به خدا.

[2:58] واذ قلنا ادخلوا هذه القریة فكلوا منها حیث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لكم خطیكم وسنزید المحسنین
[2:58] به یاد آورید که گفتیم: "به این شهر وارد شوید، جایی که هر قدر روزی بخواهید، می یابید. فقط با تواضع از دروازه وارد شوید و با مردم خوش رفتار باشید. سپس گناهانتان را می بخشیم و بر پاداش پارسایان می افزاییم."

[2:59] فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم فانزلنا على الذین ظلموا رجزا من السماء بما كانوا یفسقون
[2:59] اما ستمكاران در میان آنها، دستورات دیگرى را به جاى احكامى كه به آنها داده شده بود، انجام دادند. درنتیجه، ما بر متجاوزان به خاطر ستمكارى هایشان بلایى از آسمان فرو فرستادیم.

ما باید به فرمانها و الهامهای خدا اعتماد و اطمینان كنیم. خوشبختی ما در گرو همین نكته است. خدا حتما دعاهای خالصانه را جواب می دهد. غیر ممكن است كه خدا بین بنده هایش استثنا قائل شود. برای خدا نژاد و زبان و قومیت و مذهب مادرزادی بی اهمیت است ؛ كافی است كه با او ارتباط برقرار كنید. مشركین در داخل كشتی میان موجهای دریا گیر می افتند ، در این حالت خالصانه از خدا نجات خویش را می خواهند و خدا هم جوابشان را میدهد. بعضی مردم به خدا اعتماد و اطمینان نمی كنند. بعضی مواقع خوشبختی در خانه شان را می زند ، اما به علت طمع ، ترس و ... آن را پس می زنند. او از خدا میخواهد كه بچه اش شفا یابد ، اما همزمان از مقدسین خویش هم میخواهد. این نشان میدهد كه او به خدا اعتماد نكرده است و به دعای خویش و به خدا ایمان ندارد. او علاوه بر خدا به چیزها و جاهای دیگر هم تكیه میكند. این نشانه خوبی برای دعای غیر خالصانه است. ایمان و اعتماد به خدا خیلی مهم است. برای درك بیشتر یك مثال دیگر می زنم. میگویند كه در یك جایی خشكسالی آمده بود ، فردی برای بارش باران از خدا طلب باران كرد. او آنقدر به خدای خویش ایمان داشت كه همزمان با دعا با خودش چتر برده بود. این نشان از اخلاص او بود. چتر بردن او برای ریا نبود بلكه واقعا به خدا اطمینان داشت ؛ او اطمینان داشت كه خدا خواسته بندگانش را جواب میدهد. خدای مهربان برای آرامش افرادی كه مستقیما از او میخواهند ، ملائكه می فرستد. ملائكه آرامش را برای این افراد می آورند. باور كنید كارهای خالصانه است كه جهان را درست میكند. كسی كه به خدا اعتماد نكند یعنی خالص نیست. بعضی مواقع فرد از خدا می خواهد ، اما همزمان به چیزهای دیگری هم تكیه می كند. این یعنی عدم اخلاص. مثلا فرد از خدا می خواهد كه آرامش را در زندگی به او بدهد. اما همزمان برای آرامش خویش از مال دنیا هم استفاده میكند زیرا او به خدا ایمان ندارد و در كنار خدا به مال دنیا هم اطمینان كرده است. او برای آرامش خویش سعی در استفاده آخرین مدلها می كند و به این طریق عملا آرامش را از طریقی دیگر می جوید.

[10:7] ان الذین لا یرجون لقاءنا ورضوا بالحیوة الدنیا واطمانوا بها والذین هم عن ءایتنا غفلون
[10:7] کسانی که انتظار دیدار ما را ندارند و سرگرم این زندگی دنیوی شده اند و با آن خوشنودند و نمی خواهند به مدارک ما توجه كنند؛

[22:11] ومن الناس من یعبد الله على حرف فان اصابه خیر اطمان به وان اصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنیا والاءخرة ذلك هو الخسران المبین
[22:11] در میان مردم کسی هست که خدا را تحت شرایطی پرستش می کند. اگر امور بر وفق مرادش پیش رود، راضی است، ولی چون گزندی به او برسد، چهره در هم می كشد. پس او، دنیا و آخرت، هر دو را از دست می دهد. چنین است باخت واقعی.

ولد دوباره

آخرین چاره ترك گناه ، تولد دوباره

آیا تا بحال به مرحله ایی در زندگی رسیده اید كه یك گناه را با علم بر آن چندین بار مكررا مرتكب شوید؟ آیا تابحال شده كه در هوای نفس خویش غرق شوید؟ چند بار با خودت عهد بستی كه از چشم خویش در نگاه های شهوت انگیز محافظت كنید؟ چند بار این عهد را شكستی؟ آیا تابحال شده كه در یك فیلم و یا یك سرگرمی چنان غرق شوید كه كلا آن روز نماز نخوانید؟ و هزاران سوال دیگر كه ممكن است برای هركدام از ما پیش آمده باشد.

بعضی مواقع نفس آدمی سركش و چموش میشود . مثلا تو میدانی كه باید چشم را از نگاه شهوت انگیز حفظ كرد ، ولی مكررا و روزانه این عمل شیطانی را مرتكب میشوید ، در ضمن تو همه چیز میدانی ، ضررهای این عمل را هم میدانی ، میدانی كه این كار چه عواقب خطرناكی برای نفس دارد ؛ اما باز هم سراغش میروید. چرا ؟ بارها توبه كرده اید ولی براحتی توبه خویش را شكسته اید و این گناه در نظرت به یك چیز عادی تبدیل گشته است. در این حالت راه چاره چیست؟ واقعا راه حل چیست؟ چطوری نفس خویش را پاك كنیم؟ چطوری از این مهلكه رهایی یابیم؟

بعضی ها راه حل شیطانی ارائه داده و میگویند كه باید آنقدر آن گناه را مرتكب شویم تا كه از چشم آدم بیفتد و بالاخره آن گناه را ترك كند. اما از نظر قرآن این راه حل ، راه حل شیطان است نه خدا. خدای حكیم هیچوقت برای ترك گناه امر به انجام آن گناه نمی كند.

تجربه شخصی یکی از دوستان از زبان خودش : چند سال پیش در ماه رمضان یك روز بسیار تشنه بودم و دلم برای آب خنك بیتابی میكرد. زمانی كه وقت افطار شد ، هول شدم و بدون معطلی به طرف ظرف آب یخ حمله كردم. بدون اینكه روزه را با نام خدا افطار كنم ، بدون اینكه به دیگران در سر سفره توجه كنم. بدون اینكه نمازم را به جا آورم. بعد كه از آب سیر شدم ، روحم احساس سنگینی میكرد. انگار كه نفسم چندین رتبه تنزل كرده است. به عینه تنزل روحم را دیدم. همه چیز را میدانستم ولی نتوانستم خودم را كنترل كنم.در این حالت یك فكری به نظرم رسید . تصمیم گرفتم كه تا آخر ماه رمضان از آب خنك استفاده نكنم . این تصمیم را برای تنبیه نفسم خودم گرفتم. ابتدا مشكل بود ولی بعد از چند روز عادت كردم و آن عطش زیاد به مرور از بین رفت. اما اگر این كار را تكرار میكردم و مثلا میگفتم كه بابا آن همه دستپاچگی به خاطرتشنگی بود ، بعد از مدتی به این كار عادت میكردم و بكلی روزه روی من بی تاثیر میشد. بعد از یك ماه ممنوعیت ، تازه احساس كردم كه آن تنزل روح را تا حدی جبران كرده ام.

بله یك جاهایی نفس آدمی سركش و چموش میشود و به اصطلاح معروف نافرمانی میكند. در این حالت تنها راه چاره كشتن نفس است. دشمن اصلی آدمی شیطان است. هوای نفس همان وسوسه های شیاطین است. وقتی یك دشمن بهت گیر بده و به هیچ وجه دست بردار نباشد ؛ در این حالت تنها راه چاره مبارزه است ، مبارزه با هوای نفس.

[2:54] واذ قال موسى لقومه یقوم انكم ظلمتم انفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا الى بارئكم فاقتلوا انفسكم

ذلكم خیر لكم عند بارئكم فتاب علیكم انه هو التواب الرحیم

[2:54] به یاد آورید که موسی به قوم خود گفت: "ای قوم من، شما با پرستش گوساله به نفس خود ستم کردید. پس به درگاه خالق خود توبه کنید و نفس شیطانی خود را بکشید که این نزد پروردگارتان برای شما بهتر است." او توبه شما را پذیرفت. اوست آمرزنده، مهربان ترین.


در آیه بالایی بنی اسرائیل نفسشان چموش میشود ، زیرا آنان از بس كه فرمانهای خدا را نادیده گرفته بودند ، به مرور زمان نفسشان تیره شده بود. زمانی كه نفس آدمی تیره شود ، دیگر با منطق و فرمان عادی درست نمیشود ، بلكه باید او را كشت. بله خدا به آنها دستور میدهد كه نفس خویش را بكشید. كشتن نفس ، زندگی جدیدی را برای شما به ارمغان میاورد. كشتن نفس از شما یك آدم دیگه میسازد. كشتن نفس یك تولد دیگر است.اگر یك گناه را نمیتوانید ترك كنید و بارها توبه كرده ولی مجددا به طرف آن گناه رفته اید. اگر میخواهید كه یك آدم پاك باشید و از منجلاب گناهان برهید ، نفس خویش را بكشید ، تا به یك آدم دیگر تبدیل شوید ، تا دوباره از مادر متولد شوید ، تا زندگی شما 360 درجه تغییر كند. به آزمایشش می ارزد.كشتن نفس از شما یك آدم دیگر میسازد. كشتن نفس آخرین چاره است و خیلی از مواقع كارساز هم هست. با كشتن نفس خویش شما به یك آدم فوق العاده تبدیل میشوید ، چشم و گوش شما همان چشم و گوش قبلی است ولی روح شما و باطن شما همان قبلیه نیست وبسیار به خدا نزدیكتر شده اید. فقط كافی است در كشتن نفس خویش ، هدفتان خدایی باشد. این نكته خیلی مهم است كه در تنبیه نفس ، چه كسی را مد نظر قرار دهید. اگر در تنبیه نفس ، خدا را در نظر نداشته باشید ، دوباره به یك گودال دیگر خواهید افتاد و دوباره در دام شیطان می افتید. جهت درك بیشتر چند مثال عرض میكنم.

مثال یك : او به یك سریال تلویزیونی آنچنان علاقمند بود كه نمازش را همیشه از دست میداد. معطل بود تا در وسط فیلم پیام بازرگانی پخش شود و بعد او در این فرصت نمازش را بخواند. در این حالت نفس او سركش شده است و نیاز به تنبیه دارد. دراین حالت نفس او منطق حالیش نیست و باید تحریم و تنبیه شود. میتوانی عمدا برای تنبیه نفس نماز را در حین پخش سریال بخوانی و به این طریق از هوای نفس اطاعت نكنید.

مثال دو : او همیشه از یك مسیر مشخص به سر كارش میرفت و در این مسیر مكررا مشغول چشم چرانی بود. این عمل برای او به یك عادت تبدیل شده بود ، همه چیز را هم میدانست ، میدانست كه خدا از این كار منع كرده است و به مومنان دستور داده كه چشمشان را از نگاه های شهوت انگیز حفظ كنند ، اما با این حال او قادر به كنترل خویش نبود. در این حالت او میتواند خود را مجبور كند كه از آن مسیر عبور نكند و یا اینكه در حین عبور به هیچ نامحرمی نگاه نكند و به این طریق نفس خویش را تنبیه كند. این آخرین راه حل است. بله تنبیه نفس و تحریم نفس آخرین راه حل است. اما باید توجه شود كه این تنبیه ها را فقط باید در مورد نفس خویش اجرا كنید. این تنبیه ها را نباید به دیگران هم اجبار كنید. هر كسی باید برای كشتن نفس خویش ، خودش تصمیم بگیرد . متاسفانه بعضی از مسلمانان به اسم امر به معروف ونهی از منكر ، به دیگران زور میگویند و سلایق خویش را به دیگران تحمیل میكنند و این با اسلام كه دین صلح و آشتی است منافات دارد. ما نباید سلایق و ایده های شخصی خویش را به دیگران تحمیل كنیم. هركسی باید به روش خویش مشكل نفس خویش را تشخیص داده و نفسش را تنبیه كند و این تنبیه فقط جنبه شخصی دارد. ما نباید روشهای تزكیه نفس خویش را به دیگران امر كنیم و آن را به یك قانون تبدیل كنیم. زیرا اینجوری نتیجه برعكس میدهد.

مثال سه : او همیشه با زنهای فامیل جمع میشود و مشغول غیبت میشود. مدام مشغول بحثهای چشم و هم چشمی است. او با علم به این موضوع ، این عمل خلاف را مرتكب میشود. او قادر به ترك این عادت غلط خویش نیست و به شدت باعث تنزل نفس خویش شده است. باید در همه حال دانست كه نفسهای ضعیف وارد بهشت نخواهند شد. در این حالت او میتواند جهت تنبیه نفس خویش ، این جلسات را به یك طریقی كه خود تشخیص میدهد ، بر خود تحریم كند. بله بعضی مواقع باید نفس را كشت و الا كار دستتان میدهد.

در كل این چند مثال عرض شد تا كه منظورم را برسانم و الا در این موارد مثال زیاد است. در كل اگر نفس شما به طغیان رسیده است و چموش شده است باید هرچه زودتر یك فكری براش بكنید والا شما را وارد مرحله شرك میكند و برای همیشه بدبخت میشوید. اگر فكرهای گناه آلود به فكرت زد ، فورا خودت را به یك چیز دیگری مشغول كن . به همین خاطر خدای مهربان میفرماید كه برای دوری از گناه از صبر و نماز كمك بگیرید. بله نماز برای اینه كه در فكر خدا فرو برید و دیگر فكرهای وسوسه انگیز شما قطع شود. اگر میبینید كه همسایه شما پوشاك آنچنانی ندارد ، برای ترقی نفس خویش تو هم پوشاك گرانقیمت نپوش. اگر میبینید كه فامیل شما وضع مالی اش خوب نیست و تو كمكش نكرده اید ؛ برای تنبیه نفس خویش ، غذاها و خرجهای پر هزینه را بر خود تحریم كن (این راه حلها را برای مثال عرض كردم ، شما خود میتوانید روش خویش را برای تنبیه نفس خویش بكارگیرید) . توجه كنید كه اینها احكام دینی نیستند ، بلكه اینها روشهایی هستند برای كشتن نفس. خدای مهربان برای نفسهای سركش دستور به كشتن داده است. اما باز هم تكرار میكنم كه ما نباید روشهای كشتن نفس خویش را به اسم امر به معروف ونهی از منكر به دیگران تحمیل كنیم. مثلا یكی میاد در رمضان آب یخ نمی نوشد و یا اینكه لباس با طرح خاصی را نمی پوشد، در این حالت اینها احكام دینی نیستند و فقط تجربه های شخصی هستند و نباید به اسم امر به معروف ونهی از منكر ، آن را به دیگران امر ونهی كرد. در واقع شما خودت اگر بتوانید نفس خویش را كنترل كنید ، بهترین امر به معروف و نهی از منكر را انجام داده اید. هركسی باید خودش شخصا نفس خویش را كنترل و تنبیه كند. در این مورد نباید هیچگونه اجباری به اسم دین اعمال شود زیرا در حالت اجبار دیگر آن عمل و تنبیه در مورد نفس كوچكترین اثری ندارد.

نفسهای ضعیف وارد بهشت نخواهند شد. فقط نفسهای مطمئن و پاك وارد بهشت خواهند شد. از همین حالا نفس خویش را تزكیه دهید ، به فردا واگذار نكن. همین به فردا انداختنهاست كه باعث بدبختی آدمی میشود.

شنبه 22/3/1389 - 2:41
اخبار

تجارت ماهی قرمز مدت هاست که در دوره زمانی ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین شکل میگیرد تجارتی که محصول آن هیچ ریشه ای در تاریخ باستانی عید نوروز ایرانی ندارد .
۸۰ سال پیش به همراه ورودچای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی ست به سفره های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد غافل از اینکه در عید چینی ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین میکنیم تا همزمان با رشد سبزه های سفره هایمان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک تر کنیم .

جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتی مان در مورد نوروز ماهی قرمز جایگاهی ندارد در میان رسوم زرتشتی در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند. اگر ایرانی ها می دانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین ندارد به جای پرداخت برای خرید و قتل ماهی های قرمز به بهانه عید، سیب قرمز یا انار را در آب رهامیکردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد .
هر سال ایام عید ۵ میلیون قطعه ماهی میمیرند. ۵ میلیون قطعه ماهی قرمز به خاطر رنگ و لعاب سفره هفت سین، به خاطر هیچ و عجیب نیست اگر بدانیم در صورتیکه ایرانی ها از خرید ماهی قرمز منصرف شوند این تجارت سیاه روزی پایان خواهد یافت. عجیب نیست اگر باور کنیم سیب سرخ یا انار همان سرخی هفت سین ایرانی ست که ریشه در تاریخ چند هزار ساله سنت ما دارد .
عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت سین کمال الملک را در کاخ گلستان به تماشا بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سینش طراحی و نقاشی نکرده است .

ماهی قرمز در سفره هفت سین ایرانی جایی ندارد پس لطفاًماهی قرمز نخرید
شنبه 22/3/1389 - 2:34
طنز و سرگرمی
خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ ساله)

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)

خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)

ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم. (مهسا فرجی / 11 ساله)

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن.. (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)

ای خدایی که خانممون گفته از بابا و مامان هم مهربونتری! کاش دوباره آقای احمدی‌نژاد (!) به شهر ما می‌اومد و دستور میداد کوچه ما را آسفالت کنند تا مامانم مجبور نباشه هر روز کفشامو توی کوچه با آفتابه بشوره تا گلشون پاک بشه! (محدثه واحدیان / 7 ساله)

کاشکی من یه مغازه توپ فروشی داشتم تا دیگه مجبور نمی‌شدم به جای توپ‌هایی که همسایه‌مون پاره می‌کرد، توپ نو بخرم! (زهرا ایمانی / 12 ساله)

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)

خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)

خدای مهربان! من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا! (رویا میرزاده / 7 ساله)

خدایا! من یک دوستی دارم که پدرش کار نمی‌کند فقط می‌خوابد و همین طور تریاکی است! خدایا کمک کن که از این کار بدش دست بردارد. خدایا ظهور آقا امام زمان را زود عنایت فرما. (لیلا احسانی فر / 11 ساله)

"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است."
شنبه 22/3/1389 - 2:33
دعا و زیارت

1- خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود
بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

2- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس‌هایی در کمد داشتی
بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

3- خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود
بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟

4- خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می‌کردی
بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟

5- خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی
بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟

6- خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود
بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟

7- خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود
بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟

8- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می‌شدی
بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

9- خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی
بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

10- خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی
بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی می‌کردی؟

 

 

 

منظر نظرات شما دوستان عزیز هستم باتشكر mehrdadam

شنبه 22/3/1389 - 2:31
دعا و زیارت

فرزندان خویش را نکشید

بنام خدا

خدا همه درخواستها را جواب می دهد
(فرزندان خویش را نکشید)

اگر از خدا بخواهید ، خدا حتما و بدون استثناء درخواست شما را برآورده می کند. زیرا او قادر مطلق و آفریننده تمام جهان است. چیزی نیست که از عهده او خارج باشد. درمان هر بیماریی ، حل هر مشکلی برای خدا خیلی ساده است. بعضی امور از نظر ما غیر ممکن است اما برای خدا کن فیکن است. فرعون دنبال بچه های کوچک بود . هر بچه کوچکی که می یافت ، می کشت. اما خدای قادر متعال خواست که قدرت خویش را به فرعون نشان دهد. خدا کاری کرد که موسی دقیقا در آغوش خود فرعون بزرگ شود. این عظمت خداست. خدا هر کاری که اراده کند ، به بهترین نحو انجام می دهد.داستان زیر اخیرا در زندگی برای من اتفاق افتاده است. آن را نقل میکنم ان شاء الله که آموزنده است.
حدود ده ماه پیش همسرم متوجه شد که باردار است و یک بچه در راه است. چنده ماه بعد پیش پزشک رفتیم. او هم برای تعیین وضعیت جنین ، برای همسرم آزمایش سونوگرافی و خون نوشت. آزمایش خون انجام شد و پیش پزشک معالج رفتیم. خانم پزشک بعد از نگاه کردن به آزمایش به ما گفت : جنین را سقط کنید زیرا این بچه ناقص الخلقه متولد خواهد شد. این خبر آنچنان ما را ناراحت کرد که همسرم تا چند روزی افسرده بود. پیش مرکز بهداشت هم که می رفتیم ؛ بعد از نگاه کردن به آزمایش ، به ما می گفتند که بچه را سقط کنید. ما هم می گفتیم که آخه گناه دارد و او هم یک موجود زنده است. ما حق نداریم حکم مرگ یک موجود زنده ، که خدا آن را آفریده است ، را صادر کنیم. از همه مهمتر اینکه خدا خودش اکیدا دستور داده است که سقط چنین ممنوع است. ما نمی توانیم از دستور خدا سرپیچی کنیم.

[17:31] ولا تقتلوا اولدكم خشیة املق نحن نرزقهم وایاكم ان قتلهم كان خطءا كبیرا
[17:31] فرزندان خود را از بیم فقر نکشید. ما برای آنان و نیز برای شما روزی فراهم می کنیم. کشتن آنها گناهی است بزرگ.

مسئول مرکز بهداشت گفت که : به دنیا آوردن یک بچه ناقص الخلقه ظلم است به خود بچه و به خودتان و به جامعه. صلاح بر این است که سقطش کنید. حتی طوری شد که پزشک معالج از همسرم ناراحت شد و دیگر او را ویزیت نکرد. همه کسانی که از این ماجرا مطلع بودند رای بر سقط جنین دادند به جز عده بسیار کمی. اما ما از خدا ترسیدیم و بعد از کلی کلنجار رفتن و بحث کردن با خود ، تصمیم گرفتیم که بچه را سقط نکنیم و در عوض از خدا بخواهیم که بچه سالم به ما عطا کند.
ما شب و روز با تصرع و زاری از خدا می خواستیم . زیرا می دانستیم که هیچ کاری برای خدا غیر ممکن نیست. خدا غیرممکن ترین کارها را در دقیقه نود ، ممکن می سازد. فقط کافی است که از ته دل از خدا بخواهیم. با این وضع زندگی ما متحول شد. همه اش از عظمت و بزرگی و قدرت خدا حرف می زدیم. همه اش از توانایی های خدا حرف می زدیم. پیش خود گفتیم که خدایی که تمام دنیا را آفریده است خیلی ساده قادر است که بچه ما را سالم به ما تحویل دهد. خدا بالاتر از هر پزشک و آزمایشی است. فقط خدا می داند که در داخل رحمها چیست!

[31:34] ان الله عنده علم الساعة وینزل الغیث ویعلم ما فی الارحام وما تدری نفس ماذا تكسب غدا وما تدری نفس بای ارض تموت ان الله علیم خبیر

[31:34] علم آن ساعت (پایان دنیا) نزد خداست.* اوست كه باران را فرو می فرستد و او آنچه در رحمهاست، می داند. هیچ نفسی نمی داند كه فردا چه اتفاقی برایش خواهد افتاد و هیچ كس نمی داند كه در كدام سرزمین خواهد مرد. خداست دانای مطلق، آگاه.

همه پارامترهای زندگی دست خداست. خدا خودش فرموده است که من را بخوانید تا جواب دهم. خدا خلف وعده نمیکند. با این وضع زندگی ما خیلی بهتر و متحولتر شد ، بطوریکه در یک ماه مانده به تولد بچه ، کاملا مطمئن شدیم که بچه سالم است و حتی دیگر در آن مورد نگران نبودیم. این یقین بر اثر خواندن خدا بدست آمده بود. آنقدر مطمئن بودیم که کوچکترین نگرانیی نداشتیم. بعد از نه ماه بچه به دنیا آمد. شکر خدا که بچه کاملا سالم بود.
قدرت خدا بالاتر از هر قدرتی است. اگر می خواهید قدرت خدا را در زندگی خویش تجربه کنید ، از او با تضرع و زاری بخواهید. خدا جواب می دهد. درمان هر بیماریی و هر دردی برای خدا ممکن است. خدایی که موسی را در آغوش فرعون و دشمنش بزرگ میکند. خدایی که تمام آسمانها و زمین را آفریده است. خدایی که تدبیر هفت آسمان و تمام موجودات درون آن برعهده اوست. خدا از هیچ چیزی غافل نیست. همه چیز را می بیند ، همه چیز را می شنود. خدای قادر متعال را شکر و سپاس.
 
عظمت خدا

خدا بزرگتر است از آن چیزی است كه ما فكر می كنیم. خدا در فكر و اندازه انسان نمی گنجد. انسان حتی نمی تواند از چند ماهی كوچك به مدت یك روز نگهداری كند. اما خدا میلیاردها موجود زنده را در روی زمین رزق و روزی می دهد. خدا تمام موجودات را بدون هیچگونه خللی غذا می دهد . چه كسی به جز خدا قادر است كه چنین سیستمی را كنترل كند؟ آیا خدا برای بندگانش كافی نیست.یك ماه پیش همراه همسرم چند ماهی كوچك خریدیم. اما ماهی ها فقط به مدت یك روز دوام آوردند و مردند. بعد پیش خود گفتیم كه: ما نتوانستیم حتی به مدت یك روز چند ماهی كوچولو را حفظ كنیم! اما خدا میلیاردها ماهی را در اقیانوسها نگهداری میكند و آنان را حفظ می كند. پس چرا خدا برای بندگانش كافی نباشد؟ عظمت خدا در ذهن انسان نمی گنجد. اگر فقط یك لحظه تعداد موجودات زنده روی كره زمین را در ذهن خویش تصور كنید ، به عظمت و قدرت خدا ایمان خواهید آورد. متوجه خواهیم شد كه تمام امور دنیا در دست خداست . بنابراین خدا برای بندگانش كافی است و باید همه رو به خدا بیاوریم و فقط از او كمك بخواهیم و فقط به او دل ببندیم.

[39:36] الیس الله بكاف عبده ویخوفونك بالذین من دونه ومن یضلل الله فما له من هاد

[39:36] آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ آنها تو را با معبودانی که در کنار او قرار می دهند، می ترسانند. هر که را خدا به گمراهی فرستد، هیچ چیز نمی تواند او را هدایت کند.

عذاب دنیایی

عذاب خدا در دنیا چگونه است؟ خدای قادر متعال در سوره القلم مثال زیبایی در این مورد زده است كه قابل توجه است. داستان عده ای باغ دار است كه دارای باغ پر محصولی بوده اند. باغداران با هم دیگر عهد می بندند كه صبحگاهان محصولات خود را برداشت كنند و نگذارند كه كسی متوجه برداشت شود ، مخصوصا فقرا و مساكین. آنان نمی خواستند كه از محصولات باغ خویش مقداری را به نیازمندان دهند و نمی خواستند در این راه نان و نوایی به غیر خودشان برسانند و نمی خواستند كه چند فرد دیگر را هم به كار گیرند و به این طریق نون چند خانواده دیگر را هم فراهم كنند. به باغ خویش مطمئن بودند و به مقدار محصولات باغ اطمینان یافته بودند. موقعیت اجتماعی خویش را براساس باغ بنا كرده بودند. از پول زیادی كه عایدشان می شد برای خود وجهه و مقامی در جامعه ساخته بودند. پیش مردم و فامیل پز می دادند. بسیار از وضعیت خویش مطمئن بودند. اما یك روز در طی شب تا دم صبح خدای قادر متعال طوفانی بر باغ فرستاد و آن را كامل بی ثمر ساخت و تمام میوه ها را از بین برد و درختهای باغ كامل خشك شد. صاحبان باغ صبحگاه همدیگر را صدا زدند تا یواشكی بروند و محصولات را برداشت كنند. آنها پیش خود می گفتند كه با برداشت محصول دیگر پولدار می شویم و از فقر نجات پیدا خواهیم كرد. پیش خود برنامه های متعددی برای پولها می ریختند. آنها از این برنامه ها كامل مطمئن بودند و صد در صد در برداشت محصول شك نمی كردند. اما هنگامی كه به باغ رسیدند و وضعیت طوفان زده را مشاهده كردند ، آثار پشیمانی در چهره همه ظاهر شد. باغ كامل نابود شده بود ، نه فقط برای یك سال ، نه فقط میوه ها ، بلكه درختها هم كامل خشكیده بودند. پیش خود گفتند كه ای وای دیگر هیچی نداریم ، ما چقدر در اشتباه بودیم. در میان آنها فردی دنیا دیده بود كه مقداری از دیگران پرهیزكارتر بود. به بقیه گفت ای دوستان ما می بایست خدا را در نظر می داشتیم. یادتان می آید كه حق فقیر و مسكین را نمی دادید ، یادتان می آید نمی خواستید كه در درآمد خویش كسی دیگر را هم شریك كنید ؛ یادتان می آید كه نمی خواستید كه یك بیكار دیگر را هم با خود شریك كنید ؛ یادتان می آید ... همگی گفتند كه واقعا ما از حد تجاوز كرده بودیم و در این حالت به سرزنش همدیگر می پرداختند و تقصیر را گردن همدیگر می انداختند. این گروه پشیمان بودند و پیش خدا گفتند كه توبه می كنیم و از خدا تقاضا داریم كه بهتر از این باغ را به ما عطا كند.
داستانی كه نقل شد نمونه بارزی بود از یك عذاب دنیایی.
[68:33] كذلك العذاب ولعذاب الاءخرة اكبر لو كانوا یعلمون
[68:33] چنین بود مجازات. اما عذاب آخرت بسیار بدتر است، اگر فقط می دانستند.
این چنین عذابها برای همه پیش می آید .در كل در دنیای فانی دو نوع عذاب وجود دارد كه یكی به عنوان هشدار است مثل عذاب صاحبان باغ كه داستانش در بالا آمد و یكی دیگر عذاب سخت تر كه منجر به نابودی می شود و عذاب كنندگان در كل نابود می شوند مثل عذاب قوم لوط و نوح ؛ و دیگر راه برگشتی وجود ندارد.
پس دو نوع عذاب دنیایی داریم:
1- عذاب هشدار مثل عذاب صاحبان باغ در داستان سوره القلم
2- عذاب نهایی مثل عذاب قوم لوط و نوح
عذاب نوع دوم خاتمه دهنده است و عذاب شوندگان برای همیشه بدبخت می شوند اما عذاب نوع اول یك نوع هشدار است ؛ كسانی كه از این عذاب دنیایی درس می گیرند و به طرف خدا بر می گردند و توبه نصوح می كنند ، خدا آنها را می بخشد. اما كسانی كه عذابهای نوع اول را بدون توبه و توجه پشت سر می گذارند ، عذاب نهایی در انتظار آنها خواهد بود و برای همیشه بدبخت می شوند.
اكثریت مردم ایران خدای یكتا را نمی خوانند و به جای آن مقدسین خویش را می خوانند. به همین خاطر مشكلات اقتصادی ، ركود اقتصادی ، فساد اداری ، عدم آزادی های مشروع ، كاغذبازی در ادارات، عدم پیشرفت در صنعت و كارهای بنیادی ، واردات زیاد ، صادرات اندك ، بیكاری ، خشكسالی ، بی كفایتی مسئولین و روءسا و صدها مورد دیگر گریبانگیر مردم شده است. اینها همه اش عذابهای نوع یك است و اینها فرصتی است كه خدای بخشنده به آنها می دهد. اگر مردم از این عذابها و هشدارها درس نگیرند ، بعد از مدتی عذاب نهایی (نوع دوم) بر آنها نازل خواهد شد.
[68:17] انا بلونهم كما بلونا اصحب الجنة اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین
[68:18] ولا یستثنون
[68:19] فطاف علیها طائف من ربك وهم نائمون
[68:20] فاصبحت كالصریم
[68:21] فتنادوا مصبحین
[68:22] ان اغدوا على حرثكم ان كنتم صرمین
[68:23] فانطلقوا وهم یتخفتون
[68:24] ان لا یدخلنها الیوم علیكم مسكین
[68:25] وغدوا على حرد قدرین
[68:26] فلما راوها قالوا انا لضالون
[68:27] بل نحن محرومون
[68:28] قال اوسطهم الم اقل لكم لولا تسبحون
[68:29] قالوا سبحن ربنا انا كنا ظلمین
[68:30] فاقبل بعضهم على بعض یتلومون
[68:31] قالوا یویلنا انا كنا طغین
[68:32] عسى ربنا ان یبدلنا خیرا منها انا الى ربنا رغبون
[68:33] كذلك العذاب ولعذاب الاءخرة اكبر لو كانوا یعلمون
[68:34] ان للمتقین عند ربهم جنت النعیم
[68:17] ما آنان را آزمودیم، چنانکه صاحبان آن باغ را آزمودیم، کسانی که سوگند خورده بودند صبحگاهان محصولات را برداشت خواهند کرد.
[68:18] آنها كاملا مطمئن بودند.
[68:19] در حالی كه آنها خواب بودند از جانب پروردگارت (توفانی) ویران كننده از آنجا گذشت.
[68:20] هنگام صبح، آن بایر شده بود.
[68:21] صبحگاه یكدیگر را صدا كردند:
[68:22] "بیایید تا محصول را برداشت كنیم."
[68:23] در طول راه، آهسته با یكدیگر می گفتند:
[68:24] كه از این پس هیچ یك از آنها تهیدست نخواهد بود.
[68:25] آنها از برداشت محصول خود كاملا مطمئن بودند.
[68:26] اما هنگامی كه آن را دیدند، گفتند: "ما چقدر در اشتباه بودیم!
[68:27] "اكنون، هیچ چیز نداریم!"
باید " انشاءالله " می گفتند
[68:28] در میان آنها آن كس كه پرهیزكار بود گفت: "ای كاش (خدا را) تجلیل كرده بودید!"
[68:29] آنها گفتند: "تجلیل پروردگارمان را. ما از حد تجاوز كرده ایم."
[68:30] آنها به سرزنش یكدیگر پرداختند.
[68:31] آنها گفتند: "وای بر ما. ما گناه كردیم.
[68:32] "باشد كه پروردگارمان بهتر از این به ما عطا كند. ما به پروردگار خود توبه می كنیم."
[68:33] چنین بود مجازات. اما عذاب آخرت بسیار بدتر است، اگر فقط می دانستند.
[68:34] پرهیزكاران نزد پروردگارشان سزاوار باغ های فرح بخش شده اند.

یا انسان اشرف مخلوقات است؟

همانطور كه میدانید ما قبلا در یك دنیای دیگر بوده ایم و در آن دنیای قبلی گول ادعای شیطان را خوردیم و به دو دسته موجودات سركش ( انسانها - جنها ) و دو دسته موجودات مطیع و تسلیم (ملائك - جمادات و حیوانات) تقسیم شدیم. ملائك فریب شیطان را نخوردند اما جمادات فریب شیطان را خوردند ، اما بلافاصله توبه كردند. جنها و انسانها توبه نكردند. جنها بیشتر به سمت شیطان گرایش دارند و انسانها كمتر از جنها به سمت شیطان گرایش دارند. خدای قادر توانا این دو گروه را از بهشت بیرون كرد و به آسمان یكم تبعید كرد تا تحت یك آزمایش ( آخرین آزمایش) قرار گیرند . انسانها در كره زمین آزمایش می شوند و جنها در محدوده آسمان یكم آزمایش می شوند. جنها می توانند در محدوده آسمان یكم حركت كنند و نشانه های خدا در آسمان و زمین را ببینند و به سمت خدای یكتا گرایش پیدا كنند. هر انسانی در بدو تولد یك جن همنشین با او نیز متولد می شود. جنها نماینده ایده های شیطان هستند و در طول زندگی ، جنها وسوسه های شیطان را به ما القا می كنند و مدام در ذهن ما مشغول وسوسه و ترغیب به انجام گناهان هستند. انسانها به طور متوسط 70 سال عمر می كنند اما جن همنشین انسان بعد از مرگ انسان آزاد می شود و چند هزار سال دیگر عمر می كند. انسانها از بدو تولد یكتاپرست به دنیا می آیند اما جنها از بدو تولد شیطان پرست به دنیا می آیند . به همین خاطر خدا سن زیادی به جنها اعطا كرده است تا كه فرصت بیشتری برای برگشت به سوی خدا داشته باشند.
خیلی از مردم نمی دانند كه چرا ما به زمین آمده ایم. نمیدانند كه چرا خدا دستور به سجده ملائكه بخاطر آدم داد. بر این اساس فكر میكنند كه انسان از ملائك بالاتر است و اشرف مخلوقات است. اما این ایده كاملا اشتباه است. انسان هیچوقت از ملائك بالاتر نیست. انسان اگر از ملائك بالاتر بود ، وضعش این نبود. خدای مهربان در آیه ای از قرآن بیان میدارد كه آدم و حوا بوسیله وسوسه شیطان از بهشت رانده شدند. آنها فكر كردند كه شیطان راست میگوید. شیطان به آنها گفت : پروردگارتان فقط به این دلیل شما را از این درخت منع كرد، که شما را از فرشته شدن و دست یافتن به حیات جاودان بازدارد." همانطور كه می بینید فرشته شدن ( تكونا ملكین ) یكی از آرزوهای آدم و حوا بوده است و این خود نشان میدهد كه مقام آدم از مقام فرشتگان بالاتر نیست. فرشتگان هیچوقت از امر خدا سرپیچی نمی كنند اما آدم و حوا كردند. یك فرد با پاكی و ترس از خدا مزیت پیدا می كند.
[7:20] فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وری عنهما من سوءتهما وقال ما نهكما ربكما عن هذه الشجرة الا ان تكونا ملكین او تكونا من الخلدین
[7:20] شیطان آنها را وسوسه کرد، تا بدن هایشان را که بر آنها پوشیده بود، نمایان کند و گفت: "پروردگارتان فقط به این دلیل شما را از این درخت منع كرد، که شما را از فرشته شدن و دست یافتن به حیات جاودان بازدارد."

ظواهر زندگی

خیلی از مردم به ظواهر زندگی می چسبند و خوشبختی را در آن جستجو میكنند. تصور كنید كه چند فنجان قهوه را پیش شما می آورند و به شما تعارف میكنند. اكثر افراد انتخاب قهوه را براساس زیبایی و شكیل بودن لیوان انتخاب میكند. كمتر كسی به محتوای لیوانها توجه میكند. شاید نوع قهوه ها در لیوانها متفاوت باشد و اصلا شاید قهوه نباشد! بیشتر مردم در زندگی خویش ، بیشتر به لیوانها اهمیت میدهند ، كمتر كسی به خود قهوه توجه میكند. در انتخاب زن و یا شوهر بیشتر به ظاهر و مادیات اهمیت می دهد ، ایمان زیاد اهمیتی ندارد. برای او اهمیت ندارد كه شوهر و یا زن آینده اش چه نظری راجع به خدا دارد. به همین خاطر است كه اكثریت جوانان بعد از ازدواج به بن بست می رسند و با مشكلات زیادی مواجه می شوند و در زندگی زناشویی آرامش ندارند.
[30:7] یعلمون ظهرا من الحیوة الدنیا وهم عن الاءخرة هم غفلون
[30:7] آنها فقط به چیزهای این دنیا كه برای آنها قابل دیدن است اهمیت می دهند، در حالی كه به كلی از آخرت غافل هستند.

اطمینان به خدا ( کودک به مادرش بازگردانیده شد )

ما باید به خدای مهربان اطمینان كنیم. باید به خدا ایمان بیاوریم. باید ایمان داشته باشیم كه با اجرای دستورات خدا به هدف خویش می رسیم. هر امری از فرامین خدا برای ما یك شفا خواهد بود ، فقط اگر ما به دستورات خدا ایمان داشته باشیم. مثلا اگر شما ایمان داشته باشید كه دستور خدا در مورد شفا بوسیله عسل ، دستوری است بدون رد خور ؛ در این حال عسل كار تمام داروها را برای شما میكند. اما اگر شما نسبت به دستورات خدا سهل انگار باشید ، نشان می دهید كه زیاد به خدا اطمینان ندارید و در نتیجه عسل در بهبود شما زیاد موثر نیست. خدای مهربان دستور میدهد كه نماز بخوانید تا شما را از فحشاء و منكر دور كند. اگر شما به دستورات خدا ایمان قلبی نداشته باشید ، نماز هم در وضعیت شما تاثیری ایجاد نمیكند. خدا به مادر موسی وحی میكند كه پسرش را به آب بیندازد. مادر موسی فرد مومنی بود و به خدا اعتماد كرد و نتیجه اش را هم گرفت. هم بچه اش نجات پیدا كرد و هم بچه اش دوباره به او بازگردانیده شد. این است مزد ایمان به خدا.
[28:7] واوحینا الى ام موسى ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی انا رادوه الیك وجاعلوه من المرسلین
[28:7] ما به مادر موسی وحی كردیم: "به او شیر بده و هرگاه جان او را در خطر دیدی، بدون ترس یا اندوهی او را به رودخانه بینداز. ما او را به تو بازخواهیم گرداند و او را یكی از رسولان قرار خواهیم داد."
[28:12] وحرمنا علیه المراضع من قبل فقالت هل ادلكم على اهل بیت یكفلونه لكم وهم له نصحون
[28:12] ما او را از پذیرفتن شیر هر دایهای منع كردیم. سپس (خواهر او) گفت: "من می توانم خانوادهای را به شما نشان دهم كه می توانند او را برای شما بزرگ كنند و از او کاملا مراقبت نمایند.

فرصتى براى به یادآوردن خدا: قبل ازخوردن، نام خدا را ذکر کنید. استفاده از تمام فرصت ها برای یاد کردن از خدا.

یكی از جنبه های پرستش خدا ذكر و به یاد داشتن همیشگی خداست. خیلی از مردم این جنبه از پرستش را فراموش كرده اند. خدای قادر متعال روزی پنج نماز برای ما گذاشته است تاكه روزی پنج بار خدا را بیاد آوریم. یك اصل در قرآن وجود دارد و آن این است كه : هر آنچه كه بیشترین تقدس را در ذهن شما دارد ، و بیشتر از همه دوستش دارید ، خدای شماست. ما باید خدای قادر متعال را مدام در ذهن خویش داشته باشیم . خدا را همیشه به یاد داشتن مثل یك سپره برای دوری از گناهان. به همین خاطر خدای مهربان میفرماید كه قبل از ذبح و غذا خوردن ، خدا را یاد كنید و او را به خاطر نعمتهایش سپاس گویید.
[6:119] وما لكم الا تاكلوا مما ذكر اسم الله علیه وقد فصل لكم ما حرم علیكم الا ما اضطررتم الیه وان كثیرا لیضلون باهوائهم بغیر علم ان ربك هو اعلم بالمعتدین
[6:119] چرا از آنچه نام خدا بر آن یاد شده است، نمی خورید؟ او آنچه را برایتان حرام است، با جزئیات کامل بیان کرده است، مگر آنکه ناچار شوید. درواقع، بسیاری از مردم بدون دانش، با عقاید شخصی خود، دیگران را گمراه می کنند. پرورگار تو از متجاوزان کاملا آگاه است.
حتی اگر در آینده قصد انجام كاری را دارید ، بگویید كه اگر خدا بخواهد. اینجوری مدام در همه چیز خدا را به یاد دارید و مثل یك سپر دفاعی در مقابل شیطان عمل خواهد كرد.
[18:23] نگو كاری را در آینده انجام خواهی داد،
[18:24] بدون آنكه بگویی: "به خواست خدا."* اگر فراموش كردی، فورا پروردگارت را به یاد آور و بگو: "باشد كه پروردگارم مرا ارشاد كند تا بار دیگر بهتر عمل كنم."
بعضی ها منظور از ذكر و یاد خدا را كج فهمیده اند. مثلا یك تسبیح دستشان میگیرند و مدام الله اكبر می گویند. اما اگر وقتش برسد ، غیبتهای خویش را هم پشت سر دوستان و مردم میكنند. این نشان میدهد كه ذكر آنها از خدا فقط تقلید كوركورانه است. تقلید كوركورانه همیشه كارها را خراب میكند. ذكر و نام خدا باید آگاهانه باشد ؛ نه اینكه برای خواب كردن خود و ریاكاری به كار رود. ذكر و یاد خدا یعنی اینكه اگر چیزی فروختی و یا خریدی ، خدا را در نظر داشته باشی. اگر به مهمانی رفتی ، خدا را به یاد داشته باشی و غیبت نكنی و از خدا بترسی و هزاران اگر دیگر.

بدیت بهشت و جهنم

یهودیها فكر میكردند كه جهنم برای آنها همیشگی نیست. میگفتند كه آنها به مقدار گناهی كه كرده اند در جهنم می سوزند ، بعد از آتش بیرون آورده میشوند و وارد بهشت میشوند! این ایده بعد از مدتی در میان مسلمانان هم رواج پیدا كرد. اما خدای قادر متعال حكیم تر این حرفهاست. كسی كه استحقاق بهشت را داشته باشد ، مستقیم بدون عذاب وارد بهشت خواهد شد و كسی هم كه استحقاق جهنم را داشته باشد ، برای همیشه وارد جهنم خواهد شد. خدای قادر متعال لفظ خالدین (ابدی) را برای جهنمی ها بكار میبرد و این نشان میدهد كه كسی كه وارد جهنم شود ، دیگر بیرون بیا نیست.
[2:80] وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة قل اتخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده ام تقولون على الله ما لا تعلمون
[2:81] بلى من كسب سیئة واحطت به خطیءته فاولئك اصحب النار هم فیها خلدون
[2:80] بعضی گفته اند: "مدت دوزخ محدود است و جز برای چند روز در آن نخواهیم بود." بگو: "آیا شما از خدا چنین عهدی گرفته اید- خدا هرگز خلاف عهدش عمل نمی کند- یا از جانب خدا چیزی می گویید كه نمی دانید؟"
[2:81] مسلما، كسانی كه گناه می كنند و با اعمال پلیدشان احاطه می شوند، ساكنان دوزخ خواهند بود؛ آنها تا ابد در آن ماندگارند.

مجددا دقت کنید که به چه چیز حق تقدم می دهید (داستان)

باید دقت کنید که چه چیز را در راس قرار می دهید در زندگی دنیا. آیا بدست آوردن مال دنیا و ماشین مدل بالا برای شما مهم است یا كمك به فقرا و خویشاوندان.
[17:18] من كان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلها مذموما مدحورا
[17:18] هر كس این زندگی زودگذر را انتخاب كند و به آن اولویت دهد، ما فورا هر آنچه را كه تصمیم بگیریم به او خواهیم داد، سپس او را به جهنم محكوم می كنیم، جایی كه تا ابد زجر می كشد، حقیر و شكست خورده.
[18:46] المال والبنون زینة الحیوة الدنیا والبقیت الصلحت خیر عند ربك ثوابا وخیر املا
[18:46] پول و فرزندان لذت های این دنیا هستند، اما اعمال پرهیزكارانه از جانب پروردگارت پاداشی جاودانه و امیدی بسیار بهتر در بر دارد.
داستان واقعی (اسم غیر واقعی) :
سعید در خانواده فقیری متولد شده بود. پدر و مادرش از نظر مالی بضاعت چندانی نداشتند. پدرش روزی فقط چند هزار تومان كاسب بود و با همین پول زندگی ساده ای را می گذراندند. سعید آدم درسخوانی بود و بالاخره وارد دانشگاه شد. با تلاش پدر و مادرش مدرك مهندسیش را اخذ كرد و مشغول كار شد . اما سعید ، سعید قبلی نبود. زیرا او در فكر بدست آوردن ماشین آخرین مدل بود. او در فكر گرفتن یك زن با كلاس بود. به همین خاطر پولی كه بدست می آورد را مدام ذخیره میكرد و چیز قابل توجهی به پدر و مادرش نمیداد. پدر و مادر برای او زحمت كشیده بودند و سعید می بایست به آنها كمك میكرد. سعید با توجه به اینكه پول خوبی بدست می آورد ، ولی مشكلاتش چند برابر شده بود. زیرا او در فكر خریدن ماشین مدل بالا و خانه چند صد متری و مد روز بود . حتی زكات اموال بدست آورده را هم پرداخت نمیكرد. غافل از اینكه دنیا همینجوری نمی ماند و همیشه شرایط بر وفق مراد نیست. چند سال بعد زن گرفت ، زنش آدم با ایمانی نبود و بیشتر به ظواهر زندگی اهمیت می داد. خرجهای زیادی دست سعید می گذاشت ،از قضای روزگار سعید كارش كساد شد. بعد از مدتی با زنش اختلاف پیدا كرد و زنش تقاضای مهریه اش را كرد و سعید دارو ندارش را از دست داد. باید دقت کنید که چه چیز را در راس قرار می دهید . اگر مادیات و ظواهر زندگی را در راس امور زندگی خویش قرار می دهید ، بعد از مدتی به زمین می خورید. این قاعده دنیاست. برای همه اینجوری بوده است و خواهد بود. اگر می خواهید كه به زمین نخورید ، مادیات و ظواهر زندگی را در راس امور قرار ندهید.
[18:46] پول و فرزندان لذت های این دنیا هستند، اما اعمال پرهیزكارانه از جانب پروردگارت پاداشی جاودانه و امیدی بسیار بهتر در بر دارد.

درخواست از خدا حتما جواب می دهد

درخواست از خدا حتما جواب می دهد. فقط باید خالصانه برای خدا باشد. خدا آن چیزی را اجابت می كند كه در ته دل ماست ، نه آن چیزی كه بر زبان می رانیم. بعضی ها بچه شان مریض است ؛ آنها ظاهرا از خدا كمك میخواهند اما از ته دل شفای بچه را نمی خواهند فقط به حالت رسمی و كلاسیك از خدا می خواهند. خدا به آنچه كه در دلهاست اهمیت میدهد. حتی مشركین زمانی كه در وسط دریا گیر می كردند ، در این حالت خالصانه و از ته دل خدا را می خواندند(نه كه فقط یك كتاب دعا را حفظ كرده باشند) . به همین خاطر خدای توانا دعایشان را استجابت كرد. زیرا از ته دل بود و فقط زبانی نبود. اما خیلی از مسلمانان از خدا می خواهند و اجابت نمی شود ، زیرا واقعا آن چیز را نمی خواهند ، فقط جهت تقلید آن دعاها را می خوانند. یا بعضی ها دعاهای مشخصی را در یك كتاب جمع كرده اند و همینها را ذكر زبان خویش كرده اند و هر هفته آن را طی مراسم خاصی می خوانند. چنین افرادی دعایشان مستجاب نمی شود زیرا واقعا نیازهای خویش را درك نكرده اند و حتی وقتی هم از خدا می خواهند ، تقلید می كنند. خواستن از خدا باید آگاهانه و از ته دل باشد . حتی مشركین در زمان مشكلات خالصانه و آگاهانه و از ته دل ( زیرا از ته دل نجات خویش را می خواستند) خدا را میخواندند و خدا هم دعای آنان را مستجاب میكرد. خدای توانا اعلام می دارد كه خدا را به حالت تضرع و زاری بخوانید. یعنی باید باید در مقابل خدا تسلیم بود. اینجا منظور تضرع و زاری ساختگی نیست. بعضی ها در حین دعا كردن تضرع و زاری را بر خود تحمیل می كنند. بلكه تضرع و زاری باید خودش بیاید. غیر ممكن است كه چیزی از خدا بخواهیم و اجابت نكند ، فقط به این شرط كه واقعا بخواهیم. بعضی ها از خدا می خواهند ولی به خدا اطمینان ندارند زیرا در طول زندگی هیچوقت ندانسته اند كه چطوری از خدا بخواهند و به همین خاطر دعایشان مستجاب نشده است ، به همین خاطر نسبت به خواستن از خدا مشكوك شده اند. زكریا در سن كهولت از خدا بچه می خواهد. خدا بهش می دهد. این خواست خداست. شاید از نظر علمی بچه دار شدن برای یك پیرزن و پیرمرد ممكن نباشد ، اما وقتی خدا بخواهد می شود.
[2:186] واذا سالك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون
[2:186] و چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، من همیشه نزدیکم. هرگاه مرا بخوانند من به دعای آنان پاسخ می دهم. مردم باید به من پاسخ دهند و به من ایمان آورند، تا ارشاد شوند.
داستان واقعی از زبان خود فرد گوینده:
چند سال پیش در یك جایی مسئول امتحان بودم. یك خانمی آمد و امتحان داد ، اما من نتوانستم او را قبول كنم چون واقعا هیچی بلد نبود . قبول كردن او خیانت به بقیه بود و از همه مهمتر خیانت به آن صنف بود. فرداش پدر خانمه اومد و از من تقاضا كرد كه او را قبول كنم. من هم بهش گفتم كه شرمنده نمیتوانم چون دخترتون واقعا چیزی بلد نیست ، بره بخونه یك بار دیگر بیاد امتحان بده. یكی اومد به من گفت كه میدونی كه این آقا كیه ! این رئیس كاروان حجه و خیلی پرنفوذه ، بهتره كه دخترش را قبول كنی و الا برات مشكل ایجاد می كنه. من كه این را شنیدم ، زیاد برام مهم نبود. بعد فرداش پدره دوباره اومد و صراحتا به من گفت كه باید دخترمو قبول كنی و الا كاری می كنم كه از این جا بیرونت كنند. من هم جا خوردم و متوجه شدم كه گیر آدم بی ایمانی افتاده ام (جالب اینجا بود كه رئیس كاروان حج هم بود) . شاید خدا میخواست منو آزمایش كنه. بعد من بهش گفتم كه نه عزیزم من نمیتوانم قبولش كنم. او دوباره منو تهدید كرد كه میره وزارت اطلاعات و گزارش این كار منو میده. بعد من بهش گفتم كه آخه من چكار كرده ام و به وزارت اطلاعات چه ارتباطی دارد؟ بعد گفت میره پیش رئیسم و كاری میكنه كه اخراجم كنند. من هم از این حرفهاش یك كمی ناراحت شدم زیرا تازه این كارو پیدا كرده بودم. این آقا آنقدر شیطان تو جلدش رفته بود كه یك دقیقه هم آرام و قرار نداشت و مدام از یك تهدید به سراغ تهدید دیگر می رفت. بعد گفت كه دخترم گفته كه تو بهش نظر بد داشته ای. من دیگر از این حرفش ناراحت شدم و تا حال كه عصبانی نبودم ، دیگر نتوانستم خودم را كنترل كنم و اونو از اطاقم بیرون كردم. اونم مستقیم پیش رئیسم رفت تا كه منو از آنجا بیرون كنه.
من آنقدر اعصابم خرد بود كه بیدرنگ به خونه رفتم. اما یك چیز مهم یادم رفته بود و اون هم خدا بود. بله من در تمام این ماجراها خدا را از یاد برده بودم. اون فرد برام مشكل ایجاد كرد اما من از خدای خودم برای حل مشكل كمك نخواستم و اونو اصلا به میان نیاوردم. در این حالت توبه كردم و كامل تسلیم بودم و با حالت تضرع و زاری از خدا خواستم كه این مشكل من را حل كند. حالت تسلیمی كه در مقابل خدا پیدا كردم ، به من آرامش داد. آرامش عجیبی پیدا كردم. پیش خود گفتم بابا نهایتش اینه كه از اونجا بیرونم میكنند و میروم یك كار دیگر میكنم. یك روز گذشت و بعد از یك روز یكی در خونه مون را زد . دیدم كه همان حاجی است كه آن بلا را سرم آورد. با یك جعبه شیرینی اومد. از من عذر خواهی كرد و گفت كه دیشب خواب بدی دیده و اومد برای همه چیز عذر خواهی كرد و رفت پیش همكارانم در اداره و از آنها هم عذرخواهی كرد. در آنموقع من به خدای خویش ایمان آوردم. ایمان آوردم كه اگر خدا بخواهد دل بدترین آدم هم موقت نرم می شود تا مشكل بنده اش را حل كند. زیرا كاری نیست كه خدا نتونه انجام بدهد.
 
جمعه 21/3/1389 - 10:3
ورزش و تحرک
/همگام با جام جهانی 2010-آفریقای‌جنوبی/
هلند پرستاره و مدعی

خبرگزاری فارس: تیم پرستاره هلند تحت رهبری برت ‌فان مارویك به تیمی مدعی تبدیل شده است.

 

 

/گزارش خبرنگار اعزامی فارس از آفریقای جنوبی/
ماندلا تنها چند دقیقه در افتتاحیه حاضر می‌شود

خبرگزاری فارس: رهبر بزرگ قاره سیاه به دلیل كهولت سن تنها برای چند دقیقه در مراسم افتتاحیه حاضر می‌شود.

89/03/20 - 16:50:32
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
اوگورا نشان لیاقت فیفا را دریافت كرد

خبرگزاری فارس: جونجی اوگورا عضو كمیته اجرایی AFC و FIFA نشان لیاقت فیفا را در مراسم افتتاحیه كنگره دریافت كرد.

89/03/20 - 16:36:04
/گزارش خبرنگار اعزامی فارس از آفریقای جنوبی/
بلاتر: برای توسعه فوتبال میزبانی جام جهانی را به آسیا و آفریقا دادیم

خبرگزاری فارس: رئیس فدراسیون جهانی فوتبال گفت: برای توسعه فوتبال میزبانی جام جهانی را به آسیا و آفریقا دادیم و از این كار بسیار خوشحالم.

89/03/20 - 15:45:30
/گزارش خبرنگار اعزامی فارس از آفریقای جنوبی/
تاكید بلاتر بر جدایی ورزش از سیاست

خبرگزاری فارس: سپ بلاتر در سخنان اخیر خود به صورت جدی بر جدایی ورزش از سیاست تاكید كرد.

89/03/20 - 15:20:38
/گزارش خبرنگار اعزامی فارس از آفریقای جنوبی/
250 هزار دلار به تمام فدراسیون‌های فوتبال جهان اختصاص یافت

خبرگزاری فارس: به دستور فیفا در كنگره سراسری این سازمان به هر فدراسیون فوتبال در سراسر جهان مبلغ 250 هزار دلار تحویل داده شد.

89/03/20 - 14:56:05
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
كامرون از اتوفیستر تا پل‌ له‌گوئن

خبرگزاری فارس: تغییر و تحولات كادر فنی شیران رام نشدنی در ابتدای پیكارهای مرحله مقدماتی اسباب موفقیت و صعود به جام‌جهانی 2010 را فراهم كرد.

89/03/20 - 14:00:14
/گزارش خبرنگار اعزامی فارس از آفریقای جنوبی/
غیبت نخست وزیر اسپانیا در مراسم افتتاحیه

خبرگزاری فارس: نخست وزیر اسپانیا به دلایل كاری نمی‌تواند در مراسم افتتاحیه حضور داشته باشد.

89/03/20 - 13:51:41
/همگام با جام جهانی 2010- آفریقای جنوبی/
اولسن پرسابقه‌ترین مربی جام‌جهانی

خبرگزاری فارس: سرمربی تیم ملی فوتبال دانمارك در میان مربیان حاضر در جام جهانی از بیشترین سابقه كاری برخوردار است.

89/03/20 - 13:48:38
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
امتناع رونالدو از سوار شدن به اتوبوس

خبرگزاری فارس: مهاجم پرتغالی رئال مادرید از سوار شدن به اتوبوس مخصوص تیم ملی كشورش امتناع كرد.

89/03/20 - 13:30:17
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
جام‌جهانی 1990، بهترین كامرون تمام ادوار

خبرگزاری فارس: تیم ملی كامرون در تلاش است نتایجی درخشان همچون جام جهانی 1990 بگیرد.

89/03/20 - 13:25:40
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
دو آرژانتینی دیگر از خاك آفریقا اخراج شدند

خبرگزاری فارس: پلیس آفریقای جنوبی از دستگیری دو شهروند آرژانتینی خبر داد.

89/03/20 - 13:16:37
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
له‌گوئن: شور و نشاط مردم كامرون گسترش می‌یابد

خبرگزاری فارس: سرمربی تیم ملی كامرون می‌گوید: شور و نشاط مردم كشور با كسب نتایجی مطلوب در جام جهانی بسط و گسترش خواهد یافت.

89/03/20 - 13:06:45
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
سامورایی‌های آبی قدرت آسیا را به رخ جهانیان‌ می‌كشند

خبرگزاری فارس: سامورایی‌های آبی (لقب تیم ژاپن) در پی نشان‌ دادن قدرت و توانایی بالای فوتبال آسیا به جهانیان در جام‌جهانی هستند.

89/03/20 - 13:02:46
/همگام با جام جهانی 2010 - آفریقای جنوبی/
لیپی: یك تیم ایده‌آل ساخته‌ام

خبرگزاری فارس: سرمربی ایتالیا تیم خود را مدعی جدی قهرمانی توصیف كرد.

89/03/20 - 13:01:03
جمعه 21/3/1389 - 9:38
شعر و قطعات ادبی

سهل است بگویم که گرفتار تو هستم / من در پی این حادثه غمخوار تو هستم / هر چند که تو دور از منی و من ز تو دورم / بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم .

شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت ، لیک شعری نسرود ، نه که معشوقه نداشت ، نه که سرگشته نبود ، سال ها بود دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود .

خدایا وقتی ازم گرفتی و بهم بخشیدی ، فهمیدم که معادله زندگی نه غصه خوردن برای نداشته هاست و نه شاد بودن برای داشته ها .

سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه / آخه عشق عاشق با ندیدن کم نمیشه .

تا هستم ای رفیق ندانی کیستم / روزی به سراغم آیی که نیستم .

بهترینم اگر دل سپردن به تو یک خطاست ، به تکرار باران خطا می کنم .

یه ضرب المثل چینی میگه : برنج سرد را می توان خورد ، چای سرد را می توان نوشید ، اما نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد .

خاک شد هر که بر این خاک زیست / خاک چه داند که در این خاک کیست / سرانجام که باید در خاک رفت / خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت .

توی ویترین زندگی هیچ وقت به عروسکی نگاه نکن که مال تو نیست ، چون اون فقط وسوسه ات می کنه که اونی رو که داری از دست بدی .

خیال می کردم عشق عروسکی است که می توان با آن بازی کرد ، ولی افسوس اکنون که معنی عشق را درک کرده ام فهمیده ام که خود عروسکی هستم بازیچه ی دست سرنوشت

جمعه 21/3/1389 - 9:36
ادبی هنری

عشق دو دستی تقدیم نمی شود پس برای انکه به دستش بیاری کوشش کن

جمعه 21/3/1389 - 9:28
شعر و قطعات ادبی

دوست دارم به حدی که خدا می داند / این گفته فقط باد صبا می داند

سرخی چشم کبوتر هیچ می دانی ز چیست ؟ نامه ام می برد و بر درد دلم خون می گریست .

ستاره های آسمون خیلی زیاده مگه نه ؟ / سهم من از ستاره ها فقط تو بودی نگو نه .

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته / یه قلب تنها و کبود همیشه چشم به راهته .

نرو تنهام نزار با درد و غم هام / اگه چه دلخوری از خیلی حرفام / به قرآنی که از سایش گذشتم / به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام .

ای که تویی همه کسم / بی تو می گیره نفسم / اگه تو رو داشته باشم / به هرچی می خوام می رسم .

عشق شیرین تر از ازدواج هست ، همانطور که زمان هم شیرین تر از تاریخ هست و عشق وسیله ای هست که تمام دردسرهای کوچک را به یک دردسری بزرگ تبدیل می کند .

خداوندا به پیمان مقدس دوستی سوگند ، بهترین درودهایم نثار آنانی باد که کاستی هایم را می بینند و باز دوستم دارند .

چو در رویت بخنند گل ، مشو دامش ای بلبل / که بر گل اعتمادی نیست ، گر حسن جهان دارد .

در جوانی دفع غم از چهره ی غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است ، اشکی پاک کن

جمعه 21/3/1389 - 9:26
شعر و قطعات ادبی
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن

ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یكی با چشمای نازش دل كوچیكمو لرزوند
یكی با دست ناپاكش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو
خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم
نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو كه بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی
تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه . كه بارونی نمی تونی
...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....!
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ
جمعه 21/3/1389 - 9:25
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته