هوا و فضا
خورشیدگرفتگی و پیش بینی آن
خورشید به علت اینكه منبع انرژی و پیدایش و ادامه ی حیات روی زمین است مهم ترین جرم آسمانی برای زمینیان به شمار می رود. به همین سبب تاریك شدن آن به هنگام كسوف از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. در طول تاریخ علل رخ دادن این پدیده و نحوه ی پیش بینی آن اهمیت ویژه ای داشته است.
جریان از گفت و گویی با مادربزرگ شروع شد. او معتقد است كه ماه گرفتگی بیش از خورشیدگرفتگی دیده اما بارها شاهد گرفت ماه بوده است. هرچند مادر بزرگ راست می گوید اما احتمال رخ دادن خورشیدگرفتگی بیش از ماه گرفتگی است. موضوع اینجاست كه وقتی خورشیدگرفتگی رخ می دهد، این پدیده از همه جای زمین مشاهده نمی شود و عده ی كمی می توانند آن را ببینند اما ماه گرفتگی از نیمی از كره ی زمین مشاهده می شود.
با بررسی نحوه ی گرفت ماه و خورشید، موضوع كاملاً روشن می شود؛ ماه گرفتگی یا خسوف زمانی رخ می دهد كه زمین بین ماه و خورشید قرار بگیرد و سایه ی زمین روی ماه بیفتد. در این حالت، كه ماه در فاز بدر (مقابله) است، قرص روشن ماه كم كم وارد سایه ی زمین می شود. چون زمین بزرگ تر از ماه است سایه ی زمین كاملاً ماه را می پوشاند و نیمی از مردم كره ی زمین، كه در منطقه ی شب قرار دارند، می توانند خسوف را ببینند. خورشیدگرفتگی یا كسوف زمانی رخ می دهد كه، هنگام ماه نو (مقارنه)، ماه بین زمین و خورشید قرار گیرد و سایه ی ماه روی زمین بیفتد. چون ماه بسیار كوچك تر از زمین است، مخروط سایه ی كامل ماه فقط بخش كوچكی از زمین را می پوشاند. كسانی كه در این منطقه قرار دارند، می بینند كه قرص ماه كاملاً سطح نورانی (نورسپهر) خورشید را می پوشاند و تاج خورشید، كه در نور زیاد نور سپهر دیده نمی شود، نمایان می شود و نمای بسیار زیبایی را به وجود می آورد.
خورشید 400 بار بزرگ تر از ماه و به همین نسبت از زمین دورتر است، بنابراین از دید ناظر روی زمین، ماه با قطر ظاهری حدود 5/0 درجه تقریباً در آسمان هم اندازه ی خورشید دیده می شود و می تواند كاملاً سطح خورشید را بپوشاند.
گرفت كامل ممكن است فقط چند ثانیه به طول انجامد و هرگز بیش از حدود 7 دقیقه طول نمی كشد. با گردش زمین به دور خورشید، سایه ی كامل ماه روی زمین حركت می كند و مردمی كه بر نواری روی زمین، در مسیر حركت سایه روی سطح زمین، قرار دارند می توانند كسوف كامل را ببینند. به این نوار، نوار گرفت می گویند. عرض نوار گرفت هرگز بیشتر از 276 كیلومتر نمی شود. در اطراف سایه ی كامل، نیم سایه تشكیل می شود. قطر نیم سایه هم هرگز بیشتر از 7000 كیلومتر نیست. مردمی كه در نیم سایه هستند، از گرفت خورشید بی نصیب نمی مانند؛ آنها مشاهده می كنند كه قرص تیره ی ماه بخشی از سطح نورانی خورشید را می پوشاند. اما شاهد گرفت كامل نخواهند بود. هرچه ناظرانی، كه در نمی سایه هستند، به نوار سایه نزدیك تر باشند از دید آنها قرص ماه درصد بیشتری از سطح خورشید را می پوشاند.
با توجه به اینكه ماه در هر 5/29 روز یك بار در وضعیت ماه نو و یك بار در وضعیت بدر قرار می گیرد باید هر ماه یك كسوف و یك خسوف داشته باشیم. اما چرا چنین نمی شود؟ علتش بسیار ساده است؟ اگر خورشید ستاره ای كم نور بود، طی گردش زمین به دور خورشید می دیدیم كه طی سال خورشید از میان ستاره های ثابت آسمان می گذرد. به مسیر ظاهری خورشید در آسمان دایره البروج را قطع می كند كه به آنها گره مداری ماه می گویند. اگر هنگام ماه بدر، ماه در گره یا نزدیك آن نباشد سایه ی زمین روی ماه نمی افتد و از بالا یا پایین آن عبور می كند. و اگر زمان ماه نو، ماه در گره یا نزدیك آن نباشد هم سایه ی ماه روی زمین نمی افتد و خورشیدگرفتگی رخ نمی دهد. بنابراین شرط گرفت آن است كه هنگامی كه ماه نو یا بدر است نزدیك گره مداری اش نیز باشد.
برای همین است كه هر ماه گرفت ماه یا خورشید نداریم. برای اینكه گرفت كامل رخ بدهد، ماه باید دقیقاً روی گره مداری باشد. اما اگر ماه در نزدیك گره هم باشد نیم سایه ی آن روی زمین می افتد و شاهد گرفت جزئی خواهیم بود.
احتمال گرفت
حدود هر شش ماه یك بار، خورشید روی مسیرش از محل تلاقی مدار خورشیدو ماه، یعنی گره مداری ماه، می گذرد. 75/18 روز قبل و 75/18 روز بعد از اینكه خورشید در مدار ظاهری اش در آسمان از گره عبور كند، ممكن است گرفت رخ بدهد یعنی در كل در مدت 5/37 روز احتمال رخ دادن گرفت وجود دارد. به این مدت یك فصل گرفت می گویند. در هر سال خورشید دو بار در نزدیكی گره قرار می گیرد و سالی دوبار فصل گرفت داریم. در هر فصل گرفت یك دوره ی هلالی ماه، یعنی 5/29 روز، جای می گیرد و ممكن است دو خورشیدگرفتگی در هر فصل گرفت داشته باشیم. البته اگر در یك فصل گرفت دو كسوف رخ دهد، هر دو جزئی خواهند بود و اگر خورشید دقیقاً در گره باشد گرفت كامل داریم.
داستان به همین جا ختم نمی شود؛ مدار ماه به دور زمین و مدار زمین به دور خورشید كاملاً دایره ای نیستند و هر دو این مدارها بیضی هستند. یعنی فاصله ی ماه تا زمین و زمین تا خورشید مقدار ثابتی نیست. اگر زمین در حضیض مدارش، یعنی كمترین فاصله تا خورشید، باشد قطر ظاهری خورشید بیشتر و اگر ماه در اوج مدارش، یعنی دورترین فاصله از زمین، باشد قطر ظاهری ماه كمتر است و حتی اگر ماه در گره مداری اش هم باشد نمی تواند كاملاً قرص خورشید را بپوشاند. در این حالت حلقه ای از سطح خورشید در اطراف قرص ماه دیده می شود و چون نورسپهر كاملاً پوشیده نشده است، مانند گرفت كامل، تاج قابل مشاهده نیست. چنین كسوفی كسوف حلقوی نام دارد.
دوره ی ساروس
نكته ی جالب دیگر این است كه محل گره های مداری ماه در آسمان ثابت نیست؛ یعنی اگر با خطی فرضی این دو گره را به هم وصل كنیم راستای خط گره ها در آسمان ثابت نیست و هر روز اندكی به سمت غرب تغییر جهت می دهد و پس از 3/173 روز دوباره در امتداد زمین و خورشید قرار می گیرد. به همین علت یك سال كسوفی (شامل دو فصل كسوفی) 12 ماه نیست و 6/346 روز یعنی 4/18 روز، كوتاه تر از سال معمولی است، یعنی اگر امسال كسوفی كامل در اول فروردین رخ دهد، كسوف بعدی 3/173 روز بعد، یعنی حدود 9 شهریور، رخ می دهد. خط گره در سال 19 درجه به سمت غرب تغییر جهت می دهد. یعنی پس از 6585 روز، یا 18 سال و 11 روز و 8 ساعت، خط گره دوباره در نقطه ای معین در امتداد زمین و خورشید قرار می گیرد. به این مدت یك دوره ی ساروس می گویند. دو خورشیدگرفتگی كه یك دوره ی ساروس با هم فاصله دارند ویژگی های كاملاً یكسانی دارند؛ یعنی مدت زمان گرفت و قطر نوار سایه در آنها كاملاً یكسان است. اما به علت حركت تقدیمی زمین و اینكه دوره ی ساروس مضرب صحیحی از یك روز نیست (8 ساعت اضافه دارد) این گرفت های مشابه در نقاط مختلفی روی زمین دیده می شوند.
منبع:نشریه نجوم،شماره187
دوشنبه 29/9/1389 - 19:3
لطیفه و پیامک
دوشنبه 29/9/1389 - 18:59
آموزش و تحقيقات
بسیاری از مخترعینِ بهویژه جوان پس از اختراعِ خود و تصمیم به منتفَع شدن از حاصلِ اختراع خویش تصور میکنند که با ثبتِ بهویژه بینالمللیِ اختراعِ خود میتوانند با اتکا به حمایتهای قانونی بهراحتی از فروشِ محصولاتِ اختراعی خود منافع سرشار کسب نمایند و بعضاً با مبنا قرار دادن این تصور دچار مال باختگی و احیاناً یأس میگردند. مطالعه ی نظریات یک کارشناس آمریکایی در این رابطه که در زیر به ترجمه ی آن اقدام شده است آموزنده است :
بیایید فرض کنیم که طرح شما دارای قابلیتهایی است و شما مایلید از قِبَلِ آن منتفَع شوید.
اولین چیزی که شما نیاز دارید بدانید این است که در آمریکا یک پَتِنت (patent) فقط مجوزی است برای تحت تعقیب قانونی قرار دادن ، نه تضمینی برای اینکه دولت از شما حمایت خواهد کرد. برای حمایت کردن از خودتان و پتنت تان باید قادر باشید وُکلایی را استخدام کنید و در خلال پروسهی قانونی درصورتیکه از پتنتِ شما سوء استفاده شده باشد به آنها هزینه بپردازید.
دومین مطلب این است که وقتی پتنت شما ثبت شد تمامِ طرح شما از طریق ادارهی پتنت ایالات متحده بهصورتِ آنلاین دردسترس قرار خواهد گرفت. در همان فردای این اتفاق تمامِ کسانی که قرار است بهزودی رقیب شما شوند درحالِ استخراجِ شمارههای سریالِ شما از پرونده و کار روی وِرژنهای خود از طرح شما خواهند بود.
و آخر اینکه درخواست پتنت ، سِرچ پتنت برای کارهای قبلی ، و دفاعیات از ایدهاتان میتواند بسیار گران باشد.
بنابراین ، مگر اینکه شما درحالِ کار برای یک شرکت بزرگ باشید یا شخصاً ثروت زیادی داشته باشید ، تشکیل پرونده برای کسب پتنت ایدهای بسیار بد است حتی اگر از عهدهی آن برآیید.
آنچه که باید شما انجام دهید در اینجا ارائه میشود:
1- یک نمونهی کاری، یا حداقل مکانیسم قابل باوری برای نمایش فنآوریتان، بسازید. اگر نمیتوانید فنآوریِ خود را در دنیای واقعی بهنمایش بگذارید تمامِ آنچه شما دارید فقط یک خواب و خیال است و شما باید بهجای ثبت اختراع بهفکر نوشتنِ یک رُمّان افسانهی علمی باشید.
2- طرحی تجاری تهیه کنید که نشان دهد بهنظر شما چه کسانی خریدارِ محصول شما خواهند بود و مزایای محصول شما نسبت به محصولات مرسوم یا دیگر فنآوریهای رقیب چیست.
هرگز هیچکدام از جزئیات فنآوری خود را برای هیچکس فاش نکنید حتی مادرتان، بهترین دوستتان، یا حتی حیوان خانگیتان.
3- به شرکتهای کوچکتری که ممکن است قادر به استفاده از ایدهی شما باشند نزدیک شوید.
4- ترتیبی دهید که مقامی از آن شرکت یک توافقنامهی عدم افشا (NDA یا non-disclosure agreement) با شما امضا نماید و قبل از ورود در مذاکره با شرکت از وکیلتان بخواهید که قانونی بودنِ این توافقنامه را بررسی کند.
5- فنآوریِ جدیدتان را بهنمایش بگذارید و طرح تجاریاتان را ارائه نمایید. تنها آنمقدار از فنآوریتان را فاش نمایید که ثابت نماید که فنآوری واقعاً وجود دارد.
6- اگر همه چیز خوب پیش رود و شرکت مورد نظر ایدهی شما را بپسندد آنگاه زمانِ درخواست برای یک قراردادِ دوجانبهی قانونی و پرداختی از طرفِ شرکت به شما برای فنآوریِ موجود در پشت ایدهی شما فرا رسیده است. فراموش نکنید دریافت حقالشرکه در فروشِ هر واحدِ تولید شده میتواند بسیار سودآورتر از فروشِ یکجایِ فنآوری اتان باشد.
منبع:راسخون
دوشنبه 29/9/1389 - 18:50
ازدواج و همسرداری
نویسنده: دکتر بدریسادات بهرامی*
استرس اینجا و آنجا ندارد. همه جای دنیا استرس هست. ولی بعضی استرسها مختص بعضی جوامعاند. ما هم در جامعه خودمان، استرسهایی کاملا خودمانی و ایرانی داریم که در خیلی از جاهای دنیا چندان استرسزا نیستند؛ مثلا زندگی با خانواده همسر و مشکلات ساختوساز و اجاره کردن یک خانه را شاید بتوان از استرسهای ایرانی به حساب آورد...
طبق برخی تحقیقات داخلی، زندگی کردن با خانواده همسر (که در بسیاری از شهرستانهای ما به صورت امری عادی محسوب میشود و البته در تهران و شهرهای بزرگ هم نمونههایش کم نیست) را باید جزو استرسهای وطنی به حساب آورد. در پی طرح این موضوع، تعدادی از خوانندگان تماس گرفتند و خواستند راهکارهایی برای مقابله با این استرس نیز آموزش داده شود. به همین منظور، پای حرفهای دکتر بدری سادات بهرامی، روانشناس و مشاوره خانواده نشستهایم.
برای مقابله با این استرس، در وهله اول باید متوجه باشید که چه اتفاقهایی ممکن است بیفتد و سپس باید بدانید که در مقابل این اتفاقها چه حرکتی باید انجام داد تا حریم احترام و صمیمیت بین شما نشکند و در عین حال، مرز شخصی زندگی خود را نیز با آنها داشته باشید. در اکثر موارد، این عروس است که باید با مادرشوهر زندگی کند اما چون در مواردی هم داماد مجبور به زندگی با خانواده عروس است، راهحلهایی کلی در این زمینه به جوانترها ارائه میشود تا با حداقل اصطکاک بتوانند با خانواده همسر خود زندگی کنند.
برخورد با اولین مشکل
به خاطر اینکه شما و همسرتان به آنها نزدیک هستید (در یک نیم طبقه یا حتی در یک اتاق جداگانه زندگی میکنید) مدام به هم سر میزنید. همیشه اینطور نیست که خانواده همسر شما بافرهنگ باشند و آداب برخورد با یک زوج جوان و حفظ حریم خانه آنها را بدانند؛ که البته اگر اینطور باشد قطعا استرسی که ندارید هیچ، از با هم بودن لذت هم میبرید. شاید حتی به علت مسایل مالی خرج شما هم یکی باشد و هر روز برای صرف صبحانه، ناهار و شام در کنار یکدیگر قرار بگیرید. گاهی آنها به شما میگویند: «قرار نیست با ازدواج شما برنامههای قبلی زندگیمان عوض شود و تنها تفاوت در اینجا است که تو هم به جمع ما اضافه شدهای!» شاید هم به قول یکی از خوانندگان سلامت، این آرزویی باشد که یکروز در کنار همسرتان سفرهای دونفره برای غذا بیندازید. خلاصه این که، این با هم بودنهای بیش از حد باعث دخالتهای بیحدومرز میشود: «دیشب تا کی بیدار بودین؟ چراغ اتاقتون روشن بود!»...«تو که دیروز حموم بودی، پس چرا باز هم امروز داری میری؟»
در این حالت، حریم خصوصی شما تهدید و یا شکسته میشود و ممکن است نتوانید مرز زندگی دو نفرهتان را با آنها نگه دارید. شما میتوانید در ازای این کنجکاویهای بیش از حد و شکسته شدن خط قرمز زندگیتان وارد مشاجره با مادرشوهر شده و با حرمتشکنی، زندگی خود را سخت و رابطهتان را بد و بدتر و در نهایت به بحران تبدیل کنید اما قطعا به دنبال این کار، از حس ارزشمندی شما کاسته شده و احتمالا کلامی اهانتآمیز نیز خواهید شنید. راهحل بعدی که برخی از شما از آن استفاده میکنید، این است که به همسر خود گله کرده و از او میخواهید که با آنها درگیر شود. ولی توصیه من به شما این است که این راهحلهای اشتباه را فراموش کنید؛ چون نه تنها سودمند نیستند، بلکه روابط شما را با خانواده همسر و به تبع آن با همسرتان تیره و تار میکند.
پس چه باید کرد؟
در درجه اول شما باید به شیوهای مسالمتآمیز مرز زندگی خودتان با آنها را مشخص کنید و به شیوهای صحیح به آنها بفهمانید که خط قرمزهای روابطشان با شما کجاست.خیلی مودب و مهربان باید جلوی کنجکاویهای مادرشوهر را بگیرید. میدانم که حقیقتا پا گذاشتن روی خط قرمزهایی مثل زمان بیداری و خواب یا موعد استحمام و غیره رنجآور است ولی باید بدون اینکه از کوره دربروید، با کلام مناسب و واژهگزینی صحیح این مساله را حل کنید.به خاطر داشته باشید که اختلاف داشتن در زندگی امری کاملا طبیعی است و یک مشکل محسوب نمیشود، بلکه شیوه حل اختلاف است که همواره میتواند مشکلساز باشد.پس در جواب کنجکاویهای بیمورد میتوانید اینطوربگویید: «مادر جان! این مساله خیلی مهم نیست که بخواهد ذهن شما را مشغول کند. میدونم که نگران هستید مبادا خوابیدن من تا نزدیک ظهر در این نخستین روزهای زندگی مشکلزا شود اما نگران نباشید؛ من چارچوب زندگی را طوری ترسیم میکنم که به وظایف زناشوییام خدشهای وارد نشود. مهم نیست 8 صبح بیدار شوم یا 11، مهم آن است که تهیه ناهار و مرتب کردن خانه را مدیریت کنم و همه چیز مهیا باشد تا همسرم به خانه بیاید.»
نکته مهمی که نباید فراموش کنید این است که والدین همسر شما سالها با فرزند خود زندگی کردهاند و سبک و سیاق رفتارهایش را میشناسند. اگر هم نوع تغییر رفتاری که او انجام میدهد به درخواست شما نباشد، ممکن است به پای شما نوشته شود و آنها را در لاک دفاعی فرو ببرد، پس باید یاد بگیرید به جای اینکه گله مادر و خواهر و خانوادهاش را بکنید، به شکلی صحیح ابراز وجود کرده و به صحبت کردن با خانواده او و بیان انتظاراتتان بپردازید.
در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعاتتان را حفظ کنید و تا آنجا که امکان دارد اجازه سرک کشیدن دیگران در مسایلی که فقط مختص شما و همسرتان است را ندهید و این نکته را باید حتی در مورد خانواده خودتان در نظر بگیرید. وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل بیربط مثل گذشتهتان، دوستانتان و... بدهید، در واقع در این بین نقاط ضعف خود را به طرف مقابل میشناسانید و با زبان بیزبانی به او اجازه میدهید از آنها استفاده کند.
شاغلید یا خانهدار؟
مشکلات شما وقتی شاغل یا خانهدار هستید، متفاوت است. برای عروسخانمهایی که در بیرون از خانه شغلی دارند، زندگی با خانواده همسر کمی متفاوت است و گویا تسهیل میشود اما وقتی شما خانهدار هستید، شاید همپوشانی وظایف باعث آزارتان شود؛ مثلا شاید همواره وظیفه شما این باشد که خانه را نظافت کنید و یا وعدههای غذایی را آماده سازید. در لابهلای نامههای شما مواردی را داشتیم که حتی خانواده، به خصوص مادرشوهر، منوی غذای هر روز را سفارش میدهد و عروس جوان مجبور است اگر وسایل تهیه آن غذا را ندارد، همه را مهیا کند.
یادتان باشد که باید به شیوهای صحیح و مناسب از خودتان حمایت کنید؛ مثلا اگر مادر همسرتان از شما خواسته باشد فلان غذا را برای ظهر بپزید، لزومی ندارد جواب سر بالا بدهید و جنجال به پا کنید. کافی است بگویید: «باشه، مامان جون! سعی خودم را میکنم که قورمهسبزی بپزم.» اگر فرقی برایتان نمیکرد و به قولی راه دستتان بود، آن را آماده میکنید و اگر نه، نیازی نیست به هر قیمتی که شده آن را تهیه کنید. یادتان باشد وقتی رفتاری تقویت شود، تکرار خواهد شد. پس باید در برابر آن رفتار نوعی عمل خاموش صورت گیرد تا آن رفتار کمرنگ شده و از بین برود و آنها متوجه شوند که باید تقسیم وظایف صورت بگیرد.
اتفاقی که ممکن است بیفتد
وسط روز، مادرشوهر خیلی عصبانی به سراغتان میآید که: «چرا داری این غذا را میپزی؟» و شما هم با کلامی مهربان و محترمانه میگویید: «مامان جون! دیدم مواد قورمهسبزی ندارم، گفتم خیلی فرقی نداره ناهار قیمه باشد یا قورمه؛ مهم اینه که آماده شود و دور هم باشیم. حیفه که بخواهید ذهنتون رو مشغول این مسایل جزیی بکنید.» در این شیوه قطعا هیچ مشکلی پیش نمیآید و اگر اهانتی در کلام و رفتار شما نباشد و صمیمت در واژه گزینی رعایت شود، طرف مقابل که یک مادر است، بدون شک از این همه مهربانی استقبال میکند و احتمالا دفعه بعدی هم خواهد گفت که غذایی را درست کن که دوست داری یا وسایلش را داری. حتما با خودتان میگویید، شاید تا به حال ما در زندگیمان افراد بدقلق یا آدمهای مشکل که هیچ قلقی ندارند، ندیدهایم. اتفاقا قصد دارم طرز برخورد با آدمهای مشکل (که البته باید بدانید تعداد آنها انگشتشمار است) را آموزش دهم. راه برخود با این آدمهای مشکل، این است که:
• به خودتان آرامش بدهید و با متانت بگذارید آنها هر چه میخواهند بگویند و فقط شنونده باشید.
• پاسخ شما بهتر است فقط تایید و «بله، سعی میکنم» باشد و بعدش دنبال کار خودتان بروید؛ چون این افراد هیچ قلقی ندارند و باید حرفهایشان را در کمال آرامش شنید و تایید کرد تا گفتگو کوتاه شود.
• در برخورد با آدمهای مشکل (هر که باشد، دوست، همکار یا مادر شوهر) باید حد فاصل را رعایت کنید و مشکل را ختم نمایید
وگرنه آنها از کاه، کوه میسازند و بحران درست میکنند.
دومین مشکل رایج
وقتی در رابطهای نزدیک با خانواده همسر و در زندگی هر روزه با آنها هستید، مساله مقایسه کردنها گاهی آزاردهنده است؛ خصوصا اگر به عنوان مثال، پسر دیگری در خانواده ازدواج کرده باشد و جاری شما در همانجا زندگی کند، امکان دارد مادرشوهرتان دایم شما را در مقام مقایسه با یکدیگر قرار دهد: «مهناز خیلی خونهدارتره، نزدیک ظهر همه کاراشو کرده و تو تا لنگ ظهر خوابی... بچههای مهناز همیشه لباس مرتب و خوشرنگ به تن دارند ولی بچه تو...» اگر قرار باشد از این رفتارها عصبی شوید و در یک سیکل معیوب بیفتید، چیزی عایدتان نمیشود جز از بین رفتن حرمتهایتان، خدشهدار شدن رابطه زناشوییتان و شاید هم ابتلا به انواع بیماریهای اعصاب و روان.
چاره چیست؟
به عروسخانمهایی که دارند با جاریهایشان زندگی میکنند، یک توصیه دارم؛ و آن توصیه هم این است که شما با تکیه بر اعتماد به نفس خودتان کار کنید. اگر شما خودتان را قبول داشته باشید و خودتان را با کسی مقایسه نکنید، اصلا برایتان مهم نیست که دیگران در مورد شما چه بگویند و یا شما را در رقابت با کسی بیندازند.
وقتی تواناییهای خودتان را شناختهاید و قبول دارید، اگر دنیا هم مقابل شما قرار بگیرند، خواهید گفت اهمیتی ندارد. یادتان باشد این نکته بسیار مهم است که خواهر شوهر و یا جاری شما رقیب شما نیستند و قرار نیست در مقام رقابت با هم باشید ولی فرض ما این است که شاید بعضی بزرگترها از روی ناآگاهی شما را در مقام مقایسهای بیربط قرار دهند و دایم سعی کنند زمینه تقلید کردنهای مکرر، از شیوه لباس پوشیدن گرفته تا تزیین منزل، بین شما به راه بیندازند. اگر شما نگاه خودتان را عوض کنید، یاد میگیرید که در روابط تنگاتنگ بادیگران از تواناییهای آنها نه تنها آزرده نشوید؛ بلکه به طرف مقابل انرژی مثبت در قالب یک تعریف یا تمجید دوستانه بدهید.
بعضی از شما واقعا نیازمند این هستید که نگاهتان را عوض کنید چون گاهی بسیار ناراحت میشوید که چرا جاریتان لباس همرنگ شما یا طرحی همانند شما به کار برده است و همین را به یک جنجال تبدیل میکنید. کمی عاقلانه فکر کنید. مگر شما مالک رنگ یا طرح هستید! میتوانستید از این تشابه رنگ یا طرح به عنوان یک نکته مثبت و زمینهساز دوستی و صمیمیت بین خودتان استفاده کنید و به جای اینکه با عینک بدبینی به دنبال سوژه گرفتن از یکدیگر و یا درگیر شدن با اسامی جاری، مادرشوهر و خواهرشوهر باشید، با هم مانند دو دوست رابطه برقرارکنید و او را با همه تواناییها و ضعفهایش همانطور که هست بپذیرید و دوست بدارید.
در هر شرایطی از زندگی با خانواده همسر میتوانید لذت ببرید، به شرط آنکه شیوه حل اختلافتان را بلد باشید و مرزها را حفظ کنید. در هر رابطه خوب و مناسب همه سختیها آسان خواهد بود و در هر رابطه بد، هر مشکل کوچکی به بحرانی بزرگ مبدل خواهد شد.
* روانشناس و مشاور خانواده
منبع:http://salamatiran.com
دوشنبه 29/9/1389 - 18:47
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
نشر شاهد
تیراژ 3000 نسخه
تا حالا فکر کرده ایم که در یک چهار دیواری گرفتار شوید؟ تا حالا فکر کرده اید که چند سال از بهترین سال های عمرت را در یک سوله بگذرانی و ندانی فردا چه در انتظارت نشسته است؟ تا حالا شده جشن تولدهایت را در غربت و زیر کتک و شکنجه بگذرانی؟ خدا نیاورد آن روزی که این اتفاق برای کسی بیفتد.اما سال ها پیش عده ای از بهترین جوانان این مرز و بوم که برای رهایی و آزادی خاک وطنشان به جبهه رفته بودند اسیر دشمن تا دندان مسلح شدند که از انسانیت هیچ بویی نبرده بودند دشمنی که به خاطر تمام حقارت هایشان از هیچ شکنجه ای دریغ نمی کردند.اما جوانان ایرانی با اعتقاد راسخ به هدفی بلند سختی ها را تاب آوردند اما تن به ذلت ندادند، اما به آرمان هایشان خیانت نکردند و بالاخره با سری سربلند به مام وطن بازگشتند.سربلند بودند اما کوله باری خاطره های زخمی به همراه داشتند.خاطره هایی که روایت می کنند چه بر سرشان آمده است.از این خاطره هاست که می فهمیم بر آنها چه گذشته است.گرچه شنیدن این خاطرات روح را آزرده می کند اما روایت پایمردی آنهاست که در کنار غم، حس افتخار نیز به من و مایی که مخاطب هستیم سرایت می کند و اگر هدف والا باشد، عزت و سربلندی همیشه و همه جا هست چون خدا با انسان های آزاده است.حالا بگذار دشمن با زبونی ترا تحقیر کند، شکنجه کند و ... .
اگر بیشتر و بیشتر با خاطرات این آزاد مردان آشنا شویم بیشتر از پیش آنها را تکریم و تمجید می کنیم چرا که می دانیم این ایستادگی ها کار هر کسی نیست.ما نمی توانیم آنها را درک کنیم چرا که جای آنها نبوده ایم اما می توانیم با آنها همراهی کنیم و یادمان نرود برای سربلندی ایران آباد آنها چه کرده اند و امروز ما چه باید بکنیم.برای همین به شما جوانان عزیز توصیه می کنیم دو مجموعه خاطره از خاطرات دو تن از آزادگان این مرز و بوم با عنوان های «اردگاه تکریت»و «سه فصل استقامت»را که توسط نشر شاهد روانه ی بازار کتاب شده اند مطالعه کنید.
یادگیری زبان آلمانی
ما تقریباً زبان انگلیسی را یاد گرفته بودیم.دوست داشتیم زبان دیگری را یاد بگیریم تا هم تنوعی بشود و هم از دست آمریکایی راحت شویم.چون م -آمریکایی ترجمه ها را کنترل می کرد.در همین موقع یک کتاب آلمانی به انگلیسی از کتابخانه به دست ما رسیده بود. آقای احمد زارع گرگانی، من و حسین کریمی شروع به خواندن کردیم.احمد زارع جاده را هموارد می کرد و ما هم به دنبال او روان بودیم.ولی جرات نداشتیم کتاب را لوبدهیم. مجبور بودیم کتاب را رونویسی کنیم و از روی دست نوشته بخوانیم.اول مطمئن نبودیم که آیا درست یاد می گیریم یا غلط که با آمدن صلیب سرخی ها خودمان را محکم زدیم. بلکه کار درست بود.احمد پشتکار بالایی داشت ولی مکالمه من بهتر بود.در مراحل بعدی صلیب سرخ کتاب های بیشتری آورد.خواندیم و خواندیم تا آلمانی را خوب یاد گرفتیم.بعداً دیگران هم شروع کردند.بعضی ها مثل «محمود باهوش»زبان آلمانی را از ایران بلد بود.بعدها من زبان آلمانی را با «سید موسی سیدی»مکالمه می کردم و بدین طریق آلمانی شد زبان دوم یا سوم اسرا.
اسارت مجدد
وقتی به هوش آمدم، دیدم دیگران نسبت به من سرحال تر هستند و ما در قرارگاه دژبان هستیم، یعنی همان جا که مارا شناخته و تعقیب کرده بودند.یک نفر عراقی که گویا اه کرکوک عراق بود، به زبان ترکی از ما پرسید شما از کجا آمدید؟ ماه هم گفتیم:در بیابان ها سرگردان بودیم و نمی دانستیم کجا هستیم و کجا می رویم.پرسید ماشین را از کجا پیدا کردید؟ جواب دادیم در یک بیراهه مانده بود.فرمانده دژبان در محل حاضر شد و دستور داد سریعاً ما را به اردگاه اسرا تخلیه کنند، چون خودشان در دروازه سومار ماموریت دیگری داشتند.لذا زیاد سوال و جواب نشدیم.گزارشی هم از سر وقت خودرو دریافت نکرده بودند تا بفهمند ما از اردگاه فرار کردیم.آن جا همه لطف الهی شامل حال ما بود.
پای سرگروهبان شکسته بود و بسیار ناله می کرد.او را با یک دستگاه وانت به جای نامعلومی بردند.بقیه ی ما را سوار یک دستگاه تویوتا کردند و به پادگان ذوالفقار بردند. نمی دانستیم بخندیم یا گریه کنیم؛ باز هم به جای او باز می گشتیم.وارد پادگان شدیم.لحظه ای اضطراب وجودمان را گرفت که شاید کسی فرار ما را به گوش عراقی ها رسانده باشد.نگران بودیم.وارد سوله شدیم.کسی متوجه موضوع نبود.حتی دوستان نزدیک هم تا آن لحظه که بیشتر از چند ساعت طول نکشیده بود، باور نمی کردد که ما تاسومار رفته ایم و دوباره برگشته ایم.اگر چه نتوانسته بودیم فرار کنیم، اما ته دلمان راضی بودیم و احساس غرور می کردیم که جرات کرده بودیم تا آن سوی مرز پیش برویم.بعدها متوجه شدیم اگر ما سالم وارد ایران می شدیم، عملیات عراقی ها پایان یافته بود و بعداز ظهر آن روز باز می گشتند.زیرا عملیات مرصاد علیه منافقین از سوی دلاوران ارتش و سپاه از تنگه ی چهارزبر به سوی مرز بین المللی آغاز شده بود و ما می توانستیم کشته شدگان و آوارگان نیروهای عراقی و منافق را با چشم خود ببینیم.از سویی هم اعتقاد داشتم شاید عمر ما به پایان نرسیده بود و سرنوشت این بود که اسیر شویم و زنده بمانیم.شاید اگر وارد ایران می شدیم، نیروهای ایران ما را با منافقین اشتباه می گرفتند و می کشتند.
منبع:شاهدجوان شماره52
دوشنبه 29/9/1389 - 18:44
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
نوبت چاپ : اول 1387
تیراژ : 3000 نسخه
ناشر : نشر شاهد
مردان دریایی خاطره ی عملیات بزرگ و افتخار آفرین والفجر 8در بهمن 1364 است که به همت رزمندگان پر توان اسلام در منطقه ی فاو کشور عراق انجام گرفت.این خاطره از زبان شهید محمود دوستانی دزفولی فرمانده گروهان غواص گردان بلال کشور هفت ولی عصور(عج)بیان شده است که سید حبیب حبیب پور آن را بازنویسی کرده و در ابتدای کتاب نیز آورده است:شهید دزفولی پس از عملیات را در قالب سه نوار کاست در نشستی در منزل شهید عارفیان و به اصرار برادران ارجمند هادی عارفانیان، عبدالامیر مطیع رسول و محمد حسین در چین بازگو کرد تا گوشه ای از آن همه ایثار و شهادت را برای نسل آینده به یادگار باقی بگذارد.از آنجا که شهید فرمانده ی گروهان غواص بوده و در بسیاری از جزئیات مراحل مختلف از آموزش تا عملیات حضور فعال داشته است، توانسته است به خوبی مخاطب را با حال و هوای رزمندگان اسلام آشنا سازد.سوز و گدازی که در بیان او در تاسف از شهادت دوستان و همرزمانش یافت می شود، بارعاطفی و احساسی خاطره را بیشتر کرده و بر جذابیت آن افزوده است حبیب پور امیدوار است این کتاب توانسته باشد گوشه هایی از آن همه فداکاری و شجاعت آمیخته با عرفان و معنویت رزمندگان اسلام را به تصویر بکشد و نسل امروز و فردا را با حماسه های هشت سال دفاع مقدس آشنا سازد.مانور شب آخر آغاز شد.گروهان غواص با تمام تجهیزات خود وارد عمل شد و از اولین نیروهایی بود که به آب زد.آنجا همگی دریافتیم که هیچ توانی نداریم.این را از فرماندهی گردان تا اخرین نفر از نیروها دریافته بودند و آن شب همگی به این پی بردیم که اگر قرار است کاری شود، باید خدا انجامش دهد، نه ما.در آن شب، خودم -که خیلی آموزش دیده بودم -زیر آب رفتم.بیشتر بچه ها مثل من اذیت شدند، چون اگر یک لحظه فین نمی زدند، زیر آب می رفتند.مانور را، به هر قیمتی بود، انجام دادیم و بحمدا...خوب اجرا شد.دسته ی شهید حمید کیانی، بدون اطلاع دیگران، خط شکن و اول شناخته شد و همت و ثبات قدم و استواری او باعث شد که کسی جز او را اول قرار ندهیم.خودش هم بارها گفته بود :«محمود!نکند من نفر دوم نیروهای خط شکن باشم.اگر خودت جلوی من باشی، باش، ولی کس دیگری جلوتر از من نباشد!»آن شب بچه ها نیم ساعت در ساحل خوابیده و از شدت سرما یخ زده بودند و می لرزیدند.لباس ها حتی تا شب آخر هم کامل نبودند.بعد از پایان مانور، با قایق، بچه ها را به مقر آوردیم.همان شب بچه ها را روی اسکله به خط کردم و برای آنها سخن گفتم.به آنها گفتم:«بچه ها!خودتان همه چیز را دیدید و دریافتید ما که 45 روز دوره دیده ایم، در عمل هیچ نبودیم.»
منبع:شاهدجوان شماره52
دوشنبه 29/9/1389 - 18:42
تغذیه و تناسب اندام
-دویدن به عنوان مادر ورزش ها مهم ترین و شاید موثرترین ورزش برای تناسب اندام و سلامتی است. ورزش کم خرج و مفرح که شمارش فواید آن نیاز به مقاله ای مجزا دارد. اگر برای کاهش وزن و تناسب اندام دویدن را انتخاب کرده اید خواندن این مقاله قطعاً برای شما مفید خواهد بود. برای اینکه در زمان کمتر کالری بیشتری بسوزانید از نکاتی که در زیر می آید استفاده کنید تا سریع تر بدوید و اندام مناسب تری داشته باشید.
در مسیر مشخصی نگاه کنید
-اکثر برنامه های تلویزیونی می توانند تا وقتی که شما به منزل برسید صبر کنند! خیره شدن به تلویزیون سقفی در باشگاه ها باعث می شود تا بالاتنه شما به عقب کشیده شده و وزنتان به عقب باسن متمرکز شود. با این کار وزن شما به سمت عقب متمرکز شده و جلو آوردن آن سخت تر می شود. اگر هنگام دویدن نیاز به تهییج و افزایش انگیزه دارید یک موسیقی پرهیجانی را که دوست دارید روی موبایل یا دستگاه پخش MP3 بریزید و هنگام دویدن گوش کنید.
بازوها را حرکت دهید
-به جای اینکه بازوها نزدیک قفسه سینه باشند سعی کنید آنها را با حرکتی روان و انعطاف پذیر به جلو و عقب حرکت دهید. بدین ترتیب تعادل و هماهنگی عضلانی شما بهبود یافته و در عوض راحت تر می توانید سرعت دویدن را افزایش دهید. تا به حال به حرکت دیوانه وار بازوها در قهرمانان دو میدانی المپیک دقت کرده اید؟ این کار یک روش برای حرکت سریع تر پاها است. بازوهای خود را در زاویه 90درجه نگه داشته و دست ها در سطح باسن و لگن حرکت کنند.
ریتم دویدن را اصلاح کنید
-سرعت خود را با کوتاه کردن قدم هایتان اضافه کنید. تعداد دفعاتی را که پای راستتان به زمین می خورد بشمارید: سعی کنید تا در عرض 30ثانیه 46 تا 48 گام بردارید. در ابتدا به نظر می رسد مثل نوزادان راه می روید ولی به زودی با این وضعیت تطابق حاصل می کنید.
خم شوید
-بله شما هم مثل همه مردم دوست دارید هنگام دویدن یا راه رفتن سرو سینه تان افراشته و صاف باشد ولی در عین حال سعی کنید تمام بدن خود را از قسمت قوزک های پا کمی به جلو خم کنید. این خم کردن اندک بدن به سمت جلو این امکان را فراهم می کند تا جاذبه شما را با هرگام به سمت جلو سوق دهد. به علاوه این کار به افزایش سرعت شما کمک خواهد کرد بدون اینکه فشار بدنی زیادی به شما وارد شود و در نتیجه شما با مشکلات کمتر، کالری بیشتری خواهید سوزاند.
روی مرکز پا تکیه کنید
-قدم برداشتن وقدم گذاشتن روی پاشنه می تواند به زانوهای شما صدمه بزند. برای اینکه حرکت شما مؤثرتر و در عین حال راحت تر و نرم تر انجام شود روی قسمت وسطی پا قدم گذاشته و سپس وزن خود را روی برجستگی های کف پا (نزدیک انگشتان) بیندازید. با این کار قدم برداشتن ساده تر شده و شما می توانید سریع تر بدوید.
منبع: نشریه زندگی ایرانی شماره 3
دوشنبه 29/9/1389 - 18:40
ورزش و تحرک
دربارهی هندبال!
پیدایش ورزش هندبال به گذشتهای دور ـ شاید به قبل از میلاد مسیح (ع)ـ بر میگردد.ورزش هندبال، به دلیل ویژگیهایی كه دارد، امروزه در سراسر جهان مورد توجه نوجوانان و جوانان است و روزبهروز بر تعداد علاقهمندان این رشتهى ورزشی افزوده میشود.
بازی هندبال در زمینی مستطیل شكل كه طول آن 40 و عرض آن 20 متر است، برگزار میشود.در جلو هر دروازه منطقهای به شعاع 9 متر وجود دارد كه به آن منطقهی «9 متر»گفته میشود و به وسیلهی خط چین مشخص شده است. همچنین منطقهای به شعاع 6 متر وجود دارد كه هیچ یك از بازیكنان به غیر از دروازهبان حق داخل شدن به آن را ندارند.مدت بازی برای مردان دو وقت 30 دقیقهای با 10 دقیقه استراحت و برای زنان دو وقت 25 دقیقهای با 10 دقیقه استراحت است.
مهارت اصلی در این ورزش پرتاب صحیح و دقیق توپ به سوی هدف و گرفتن توپ است.در هندبال تیمی موفقتر است كه شوتهای بازیكنان آن به دروازهی حریف دقیقتر باشد و كمتر به خطا برود.
ورزش چشم!
بسیاری از نوجوانان از خستگی چشمهایشان در هنگام مطالعه شكایت دارند.آنها میگویند پس از مدتی مطالعهى كتاب یا روزنامه، احساس میكنند دیگر قادر به خواندن نیستند و خط های كتاب و مجله در برابر چشمشان تار به نظر میآید.
دلیل این مشكل این است كه چشمهای ما واقعاً برای مطالعهی خط های ریز كتابها و روزنامههای خلق نشدهاند؛ به همین دلیل خستگی زیاد چشمها سبب ایجاد سرگیجه و حالت تهوع میشود.
بسیاری از نوجوانان، وقتی كه از مطالعه خسته میشوند، به جای استراحت به تماشای تلویزیون مینشینند كه این كار نیز، مانند مطالعه، سبب خستگی چشم میشود.بنابراین ما از یك طرف احتیاج شدید به مطالعه و درس خواندن داریم و از طرف دیگر حفظ عضو بسیار حساس و مهمی مانند چشم هم واجب است، حال اینكه بعضی از نوجوانان عادت دارند كه خود را آن قدر روی دفتر و كتاب خم كنند كه به قول بعضیها انگار دارند كتاب را میخورند!!
اما باید بدانید كه در ضمن خواندن كتاب، به طور متوسط، در هر چند دقیقه باید مطالعه را قطع كرد، یعنی تقریباً بعد از مطالعهی 15 تا 20 صفحه كتاب، بهتر است به چشم استراحت بدهیم.برای این كار باید پس از قطع كردن مطالعه، به در دیوار، و در صورت امكان به بیرون اتاق نظر افكند.
حداقل باید به فاصلهی 4 و 5 متری نگاه كرد.
راه دیگر استراحت دادن به ماهیچههای چشم و تقویت آنها این است كه به طور متناوب سعی كنید، مردمك چشمتان را به بالا، پایین، چپ و راست حركت دهید تا در این صورت ماهیچههای چشم نیز حركتی داشته و از حالت خستگی خارج شوند.
قیمت خودم!
كریستیانو رونالدو مهاجم پرتغالی رئال مادرید كه در ازای ركورد جهانی 94 میلیون یورو از منچستر یونایتد به این باشگاه آمده ارزش خود را بیش از این میداند.رونالدو در مصاحبهای با روزنامه بیلد در پاسخ به این سوال كه آیا اگر رئیس یك باشگاه بود چنین پولی را برای خودش میداد، گفت:«البته حتی بیشتر هم میپرداختم و حتماً خودم را میخریدم!» وی افزود:«فشار ناشی از گرانترین بازیكن جهان بودن، شخصیت یا سبك بازی من را عوض نمیكند.»
رونالدو همچنین به روزنامه سان گفته كه دوست دارد وین رونی هم تیمی سابقش در منچستر یونایتد به او در رئال مادرید ملحق شود:«وین در اینجا یك ستاره خواهد بود.اینجا جای مناسبی برای بهترین بازیكنان جهان است و شكی نیست كه وین یكی از آنها است.»
فرصتی برای شكستن ركورد!
حسین رضازاده مدیر فنی تیمهای ملی وزنهبرداری ایران امیدوار است كه یكی از وزنهبرداران ایرانی ركوردهای او را در دسته به اضافه 105 كیلوگرم جهان بشكند:«آرزوی من است كه یك وزنهبردار ایرانی این ركوردها را ترقی بدهد.سعید علی حسینی و بهداد سلیمی هر دو از وزنهبرداران خوش آتیه هستند و میتوانند جانشین مناسبی برای من باشند.»
هنوز هم مردانگی حرف اول را میزند!
در فوتبالی كه بیحوصلگی و رخوت در آن بیداد میكند و از آن مهمتر رفاقت و مردانگی در این ورزش كمتر به چشم میخورد، وجود مردانی مثل كریم باقری یك غنیمت است.شاید برای ما كه از نزدیك با فوتبال سر وكار داریم، دیدن بازیكنان و مربیان جذابیتی ندارد اما آن پسركی كه در پرورشگاه برای كریم باقری نامه مینویسد.همهی عشق خود را روی كاغذ آورده است.آنها كه در زندگی غصه دارند و از چشمانشان غم میبارد فوتبال را به چشم یك دلخوشی میبینند.همهی عشق آن بچه این است كه كریم باقری را از نزدیك ببیند و برای دقایقی، از غم وغصههای دنیا خلاص میشود.كریم باقری پس از خواندن نامهى آن پسرك، سخت تحت تاثیر قرار میگیرد و میخواهد به دیدارش برود و پای صحبتهای او بنشیند.وقتی بازیكنانی مانند باقری را میبینیم، میفهمیم كه هنوز یك چیزهایی در فوتبال نمرده است.دیدار با یك بچهی پرورشگاهی كه تنها رفیق و یاورش خود «تنهایی»است.حداقل كاری است كه یك بازیكن معروف میتواند انجام بدهد، اما خیلیها از همین حداقلها سر باز میزنند و باید یكی مثل باقری پیدا شود تا به ما بگوید در این فوتبال هنوز عشق و محبت پیدا میشود.یاد تمام مردان مرد این سرزمین همواره گرامی باد.
منبع:نشریه ی شاهد نوجوان،شماره ی 56.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:37
ورزش و تحرک
برنامه نود امشب پخش میشود یا نه؟ آیا این برنامه با اجرای فردوسی پور به روی آنتن میرود؟بعداز ماجراهایی که در برنامه گذشته نود رخ داد، این سوال به یکی از پرسش های ورزش دوستان که دوشنبه شب ها به عشق برنامه نود پای جعبه جادویی می نشینند، تبدیل شده و از خودشان این سوال را می پرسند؟
طبق عادت چند سال گذشته که پس از هر برنامه جنجالی 90 شایعه تعطیلی این برنامه پرطرفدار و خداحافظی عادل فردوسیپور با اهالی فوتبال سر زبانها میافتد پس از بحث بر سر انتقال تیم نفت تهران به اراک هم شایعه شد دیگر 90 پخش نمیشود.
بعد از بحث هایی که در خصوص انتقال تیم نفت به اراک رخ داد، زیاد دور از انتظار نبود که عادل فردوسی پور که همیشه موضوعات جنجالی را دستمایه برنمه اش قرار می دهد، بحث انتقال تیم نفت را محور برنامه اش قرار دهد که این اتفاق دقیقا رخ داد.اما موضوع انتقال تیم های تهرانی به شهرستان ها آن قدر بحث های حاشیه ای به همراه دارد و هنور هم که هنوز است کارشناسان فوتبال نتوانسته اند به این نتیجه برسند که بالاخره انتقال تیم های تهرانی به شهرستان ها خوب و کارشناسی شده است یا نه؟
ابهامات فراوانی که حول و حوش این موضوع وجود دارد، بحث عادل فردوسی پور و نماینده مردم اراک را به چالش کشیدتا جایی که طرفین از چارچوب روابط ادبیاتی که در برنامه های زنده وجود دارد، خارج شدند و همدیگر را به دوئلی ناپیدا دعوت کردند که در پایان نه برنده آن مشخص بود و نه بازنده اش اما واکنش نماینده اراک از یک طرف و جهت گیری برخی رسانه ها که در این گونه مواقع علاقه خاصی به گرفتن ماهی از آب گل آلود دارند، باعث شد تا بحث فردوسی پور و نماینده اراک دامنه دار شود تا جایی که بحث ممنوع التصویر شدن فردوسی پور نیز مطرح شود.
حال کاملا طبیعی است که یک بار دیگر بحث پخش نشدن برنامه نود به یکی از چالش برانگیزترین مسائل روز تبدیل شود و گمانه زنی های مختلفی در این خصوص شکل بگیرد.
اما آن چه که مشخص است برنامه نود که تا کنون سونامی های متعددی را پشت سر گذاشته است، این بار نیز جان سالم به در خواهد برد.شنیده شده که فردوسی پور در گفتگو با یکی از رسانه ها مدعی شده دوشنبه شب برنامه نود با قدرت به روی آنتن می رود و هیچ مشکلی در این رابطه وجود ندارد.
از شهرستان ها نیز خبر می رسد که خبرنگاران و تصویربرداران برنامه نود در شهرهایی که نماینده لیگ برتری دارند، در ورزشگاه های محل برگزاری مسابقات حضور پیدا کرده و گزارش های برنامه این هفته را به تصویر درآورده اند تا هیچ گونه شک و شبههای در این خصوص وجود نداشته باشد.اما سوال مهم اینجاست که آیا فردوسی پور برای بستن این پرونده در برنامه این هفته اشاره ایبه موضوع انتقال تیم نفت دارد؟همان طوری که بعد از تحریم برنامه توسط امیر قلعه نویی و باشگاه سپاهان وی بارها و بارها و به عناوین مختلف این تصمیم را مورد نکوهش قرار داد، این بار هم مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع اشاره می کند یا خیر؟ برای یافتن این جواب کافی است تا ساعت 30/22 دوشنبه شب منتظر بمانید؟
منبع:راسخون
دوشنبه 29/9/1389 - 18:34
سلامت و بهداشت جامعه
مشكل كلیوی افراد دیابتی بیشتر به دلیل اختلال در كاركرد گلومرولها كه در واقع محل تصفیه خون هستند ایجاد می گردد. در مراحل ابتدایی بیماری، پروتئین در ادرار ظاهر می شود كه با تشخیص زودرس در این مرحله می توان از بدتر شدن بیمار جلوگیری كرد.
در مرحله بعدی كلیه ها توان دفع مواد زائد (مانند كراتینین و اوره) از خون را از دست میدهند.
در بیشتر مبتلایان به دیابت نوع 1، نشانه های گرفتاری كلیه 15 تا 20 سال بعد مشاهده می شود. شیوع نارسایی كلیه در دیابت نوع 2 كمتر است ولی با سرعت بیشتر و معمولاٌ در مدت 10 سال بروز میكند.
باید به خاطر داشته باشید كه فشار خون بالا عامل اصلی در پیدایش بیماریهای كلیوی در مبتلایان به دیابت است.
همچنین سابقه خانوادگی فشار خون بالا در فرد دیابتی احتمال ابتلا به بیماری های كلیوی را زیادتر می كند.
فشار خون بالا معمولاٌ به فشار خون بالاتر از 14090 میلیمتر جیوه گفته میشود. در این رابطه اگر فرد مبتلا به فشار خون بالا داروهای ضد فشار خون را طبق نظر پزشك معالج به طور مرتب مصرف كند، می تواند از ایجاد یا پیشرفت بیماری های كلیوی جلوگیری نماید.
همچنین رعایت رژیم غذایی با پروتئین كم در دیابتی های مبتلا به مشكلات كلیوی مفید است.
برای حفظ كلیه هایتان مراقب قند خون و فشار خون خود باشید.
بنابراین مشكلات كلیوی دردیابت نیز مانند دیگر عوارض مزمن آن، قابل پیشگیری یا حداقل با تأخیر انداختن است.
مهمترین نكته برای پیشگیری از پیدایش عوارض دیابت این است چكه قندخون را در محدوده طبیعی(110- 70 میلی گرم در دسی لیتر) نگه دارید و نكات زیر را همواره به خاطر بسپارید:
اگر هریك از علامت های زیر كه نشانه عفونت كلیه یا مثانه هستند در شما بروز كرد، به پزشك خود اطلاع دهید:
• كمردرد
• سوزش ادرار
• تكرر ادرار
• ناتوانی در دفع ادرار علی رغم وجود احساس مربوطه
• ادرار كدر یا خونی
فشار خون خود را مرتب كنترل كنید و در صورت بالا بودن آن به پزشك مراجعه نمایید.
اگر مبتلا به فشار خون بالا هستید:
• نمك كم مصرف كنید.
• موقع طبخ غذا نمك اضافه نكنید.
• از مصرف غذاهای خیلی شور نظیر چیپس سیب زمینی ترشی و.. پرهیز كنید.
• وزن خود را در حد مطلوب نگه دارید.
• مصرف گوشت قرمز، ماهی، پنیر و دیگر غذاهای پروتئینی را محدود سازید.
• غلظت قندخون را مرتب كنترل كنید.
• سیگار نكشید. به خاطر داشته باشید كه كشیدن سیگار باعث تشدید مشكلات كلیوی خواهد شد.
• در صورت امكان هموگلوبین قنددار شده (HbA1C) خود را اندازه گیری كنید. این آزمایش وضعیت كنترل قندخونتان را در 1 تا 3 ماه گذشته نشان می دهد.
• با برنامه غذایی صحیح، ورزش مداوم و مصرف منظم داروهای تجویز شده، به كنترل قندخون خود كمك كنید.
• سالانه برای بررسی كاركرد كلیه هایتان به پزشك مراجعه كنید.
• اعضای گروه دیابت می توانند در كاهش خطر آسیب كلیه ها به شما كمك كنند. روابط عمومی دانشگاه علوم پزشكی تهران
يکشنبه 28/9/1389 - 18:31