تبیان، دستیار زندگی

آیت الله سید مرتضی مجتهدی سیستانی در مقدمه کتاب صحیفه مهدیه می نویسد : امام حسین علیه السلام در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند تاکید می کنم درباره مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید مهدی ما مظلوم است بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و گفت.

تا وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه وسنی نبود .رهبر همه پیامبر بود .
بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ،امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی

هنوز یک دقیقه نشده!!

اولا : ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم سه تا آیه داریم ،قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمه ی اهل بیت می رسه می فرماید : یطهرکم تطهیرا ( احزاب ۳۳ )
یطهرکم یعنی معصومند .هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست .نه شیعه گفته نه سنی .
دوما : اهل بیت قرن اول هجری بودند ، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند .
اهل بیت یک قرن از اونها جلوتر بودند .
قرآن می فرماید "و السابقون السابقون اولئک المقربون " (واقعه ۱۰و۱۱)
سوما : تمام اهل بیت شهید شدند ، یکی از علماء اهل سنت سیلی نخوردند .
قرآن می فرماید : "فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما " (نساء ۹۵)

یک دقیقه من تموم شد .

ما شیعه هستیم بدلیل اینکه:
یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم معصومند (یطهرکم تطهیرا )
دو :یک قرن جلوترند ( و السابقون السابقون )
سوم : همه ائمه شهید شدند ( قتلوا فی سبیل الله )

شما اهل سنت اگر می توانید یک آیه بخوانید که چرا دینت را از ابوحنیفه گرفتید؟
حجت الاسلام قرائتی

منبع:adyan

خستگی چه بد است

خسته ام خسته

خسته از این راه طولانی و طوفانی

دست یاری ات را میطلبم

خدای من

قال رسول الله

هر کس هرگونه خوراکی دلش خواست بخورد،هر گونه لباس دلش خواست بپوشد،و هر گونه مرکبی که دلش خواست سوار شود،خداوند به او نگاه لطف نمی کند مگر آنکه روش خود را تغییر دهد و از آن دست بردارد.

الحیاه.جلد 4.ص 271

تحف العقول.ص 33

از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم

تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم

گفتند غروب جمعه خواهی آمد

آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم

ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی

گر راه رو نباشی،کی راهبر شوی؟

آرام یعنی قرار

یعنی تو...

یعنی تا همیشه با تو

مهربان آقای من

آقای  لحظه های بی پناه من

کمکم کن

این بار و همیشه...

برای سلطان عشق

(الله جل جلاله)

آقای خوبم

مهدی جان

دیشب فقط به یاد تو بودم

و نه هیچ کس دیگر!

تنهای تنهای با تو

و خدایی که در این نزدیکی ست

بعد از آن فقط با خدا...

من و خدای من

***

خدای خوبم

دیشب من با تو بودم

تنهای تنها با تو

برایت گریه کردم

آرامم کردی...

برایت حرف زدم

با من حرف زدی

گفتم تنهای تنها شدم

خانه آرام است

حسین نیست

بابا نیست

مادر نیست

همه کربلایی شده اند

پس من چه؟

دلداری ام دادی

گفتی تو هم می آیی

گفتی تو هم می آیی...

انگشترم

گمانم مادر در ضریح انداختش

صاحبش صدایش را شنید

دیری ست نا آرامم

طوفانی شده ام

متلاطم...

یادمان باشد سر سجاده ی عشق

جز برای دل محبوب دعایی نکنیم

اینجا کجاست؟

دنیا؟؟؟؟؟؟؟؟
دنیای پست هیچی ندار؟؟؟؟

چرا هیشکی صدای منو نمیشنوه؟

چرا هیشکی جواب منو نمیده؟

چرا همه با من قهرن؟

حتی خودم!...

خداوندا

مرا آن ده که آن به

خدای شبهای لاجوردی...

چگونه بگویم دوستت دارم تا جز عشق خود را در دلم نپسندی؟

چگونه باشم تا لیاقت عشق جاودانی ات را داشته باشم؟

چگونه صدایت کنم تا تو خود به سوی من بیایی؟

به کدامین نام زیبایت بخوانمت تا دستان گناهکارم را بگیری و به آسمان ها عروجم دهی؟

به تومحتاجم

اکنون و همیشه...

گفتم که روی ماهت از من چرا نهان است؟

گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی

گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است

گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی

گفتم نفس همین است،گفتا سخن همان است

گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما

گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است

 گفتم از من بپذیر این نیم جان که دارم

گفتا نگاه دارش غمخانه ی تو جان است

التماس دعا