يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 - 9 ذيقعده 1445 - 19 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
bozorgtabar
آخرین مطلب
تعداد مطالب : 165
تعداد نظرات : 23
زمان آخرین مطلب : 4442روز قبل
شعر و قطعات ادبی
قطره
قطره از آسمان سوی دریا بیامد. چون نزدیک دریا رسید دید دریا پر از آب است و چندان فراوان که قطره در مقابل آن گم و ناچیز مینماید. پس از خجالت گریه ای کرد و آب شد !
چون به حال شرمساری به دریا بریخت در آنجا به در گرانبها تبدیل گشت و حیله آدمی گردید.
ای عزیز این مثل بدان جهت آوردم که بندگی را شرمندگی باید تا تابندگی گیرد!!!
دوشنبه 13/4/1390 - 10:44
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
خانواده
چوپان
چوپان زاده ای به تقدیر روزگار پادشاه شد آنهم از نوع پادشاه عادل.چون او به حکومت رسید لباس چوپانی خود را دور نینداخت بلکه آنر عزیز شمرد و مخفی کرد.
گاه گاه که رعیت از قصر بیرون میرفتند درخلوت لباس چوپانی بر تن میکرد و کلاه نمدی بر سر مینهاد و چوبدستی بدست میگرفت و دور قصر میگشت و یک بار هم یکی از نگهبانان او را در این لباس دید و باخود گفت شاید شاه دیوانه شده است وقتی شاه این امر را مشاهده کرد نگهبان را احضار و راز خود را بگفت !!!
گفت اگرچه از شبانی به سلطانی رسیدم ولی گاه گاهی لباس چوپانی بر تن میپوشم تا گذشته خود را فراموش نکنم و بزرگی وعظمت سلطنت بر من چهره نگردد و از عدالت بیرون نروم
__________________
آنچه از تو می ماند نام نیک است
دوشنبه 13/4/1390 - 10:43
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
داستان و حکایت
بتکده
بتکده
شیخی از دوستی حضرت جلیل و ابراهیم خلیل می گفت که او بت شکن است
شخصی پرسید: امروزه که بتها منسوخ شده اند چه بتی باید شکست ؟
شیح گفت :دل آدمی دائما" در حال بت سازی است مثل بت بخل /بت کینه/ بت حب / بت حسد/ بت بغض /و بت مال و... .
در حقیقت آدمی با پیروی از ابلیس لعین دل خود ! چنان بتکده ای بسازد که جایگاه انواع بتان بشود.
پس اینگونه بود که خلیل با استعانت از رب جلیل بتهای دل بشکست و به حق تعالی پیوست
دوشنبه 13/4/1390 - 10:41
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
داستان و حکایت
ولایت
صیادی با تیر یکی از بالهای پرنده ای را نشانه گرفت وپرنده افتاد شخص دانایی از صیاد پرسید علت افتادن پرنده چیست
صیاد گفت : چون پرنده از ناحیه یک بال زخمی شده پس با یک بال نمی تواند پرواز کند.
شخص دانا به صیاد گفت :
درست است آدمی را نیز شیطانی چون صیاد در کمین است و برای پرواز به سمت رحمت باریتعالی دو بال لازم است یکی قرآن ودیگری عترت است و با این دو بال می تواند به ملکوت اعلی پرواز کند که اگر شیطان یکی را از او بگیرد انسان بمیرد و توان پرواز ندارد
دوشنبه 13/4/1390 - 10:40
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
سخنان ماندگار
خدا
خداوند مارا دوست دارد که آفرید . پس بیائیم اورا دوست داشته باشیم
دوشنبه 13/4/1390 - 10:35
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
گزارش محتوا
محتوای مخالف با موازین شرعی
محتوای مخالف با مصالح نظام جمهوری اسلامی
محتوای نقض کننده حریم شخصی من
محتوای مخالف با موازین اخلاقی
مورد توجه ترین های هفته اخیر
لینک ها
جستجو در مطالب روزانه
ثبت مطلب جدید
مطالب روزانه اعضا
فعالان مطالب روزانه
مطالب من
نظرات مطالب من
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته