شهدا و دفاع مقدس
غربال دهر / سید مرتضی آوینی |
|
آنچه میخوانید؛ فصل هشتم از کتاب "فتح خون"
است. گفتهاند آنگاه که حُر بن یزید ریاحی از لشکریان عمرسعد
کناره میگرفت تا به سپاه حق الحاق یابد، «مهاجر بن اوس» به او
گفت: «چه می کنی؟ مگر میخواهی حمله کنی؟»... و حُر پاسخی نگفت،
اما لرزشی سخت سراپایش را گرفت. مهاجر حیرتزده پرسید: «والله در
هیچ جنگی تو را اینچنین ندیده بودم و اگر از من میپرسیدند که
شجاعترین اهل کوفه کیست، تو را نام میبردم. اما اکنون این
رعشهای که در تو میبینم از چیست؟» عبارات سید مرتضی آوینی لحظاتی
قبل از شهادت راوی تن چهرهای است که جان را ظاهر میکند، اما میان این ظاهر
و آن باطن چه نسبتی است؟ آنان که روح را مرکبی میگیرند در خدمت
اهوای تن، چه میدانند که چرا اهل باطن از قفس تن مینالند؟ تن
چهرهی جان است، اما از آن اقیانوس بیکرانه نَمی بیش ندارد، و
اگر داشت که آن دلباختگان صنم ظاهر، حسین را
میشناختند. محتضران را
دیدهای که هنگام مرگ چه رعشهای بر جانشان میافتد؟ آن جذبهی
عظیم را که از درون ذرات تن، جان را به آسمان لایتناهای خلد
میکشاند که نمیتوان دید... اما تن را از آن همه، جز رعشهای
نصیب نیست. این رعشه، رعشهی مرگ است؛ مرگی پیش از آنکه اجل سر
رسد و سایهی پر دهشت بالهای ملکالموت بر بستر ذلت حُر
بیفتد... موتوا قبل ان تموتوا. اینجا دیگر این حُر است که جان
خویش را میستاند، نه ملکالموت.
پیش چشم سرادقات مصفای عشق
است، گسترده به پهنای آسمانها و زمین، نورٌ علی نور تا
غایتالغایات معراج نبی؛ و در قفا، گور تنگی تنگتر از پوست تن،
آنسان که گویی یکایک ذرات تن را در گوری تنگتر از خود بفشارند.
حُر بن یزید، لرزان
گفت: «والله که من نفس خویش را درمیان بهشت و دوزخ مخیر میبینم
و زنهار اگر دست از بهشت بدارم، هر چند پاره پاره شوم و هر
پارهام را به آتش بسوزانند!» ... و مرکب خویش را هِی کرد و به
سوی خیمهسرای حسین بن علی بال کشید. راوی حُر بن یزید ریاحی تکبیرةالاحرام خون بست و آخرین حجاب
را نیز درید و آزاد از بندگی غیر، حُرّ وارد نماز عشق شد و این
نماز، دائم است و آن که درآن وارد شود؛ هرگز از آن فارغ نخواهد
شد: الذین هم علی صلاتهم دائمون... و خود جان خویش را گرفت. حُر
آن کسی است که حق اذن جان گرفتن را به خود او میسپارد و این
اکرم الموت است: قتل در راه خدا. و مگر آزادهی کرامتمند را جز
این نیز مرگی سزاوار است؟
احرار از مرگ در بستر به خدا پناه
میبرند. قدم صدق هرگز بر صراط نمیلرزد؛ حُر صادق بود و از
آغاز نیز جز در طریق صدق نرفته بود... احرار را چه بسا که مکر
لیل و نهار به دارالامارهی کوفه بکشاند، اما غربال ابتلائات
هیچکس را رها نمیکند و اهل صدق را، طوعاً یا کرهاً، از اهل کذب
تمییز میدهد... مکاری چون ضحاک بن عبدالله نیز نمیتواند از چشم
ابتلای دهر پنهان شود... و فاش باید گفت، این محضر عظیم حق جایی
برای پنهان شدن ندارد. ضحاک بن عبدالله خود
گفته است: «چون دیدم که اصحاب حسین همه کشته افتادهاند و جز
«سوید بن عمرو بن ابیالمطاع خثعمی» و «بشیر بن عمرو حضرمی» دیگر
کسی نمانده است، به او گفتم: «یابن رسول الله، میدانی آن عهدی
را که بین من و توست، من شرط کرده بودم که در رکاب تو تا آنگاه
بمانم که جنگجویی با تو هست. اکنون که دیگر کسی نمانده است، آیا
مرا حلال میداری که از تو انصراف کنم؟ و حسین اذن داد که
بروم... اسبی را که از پیش در یکی ازخیمهها پنهان داشته بودم؛
سوار شدم و به دامن دشت که پر از دشمن بود زدم و
گریختم...» راوی تن ضحاک بن عبدالله همهی عاشورا، ازصبح تا غروب، به
همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود، اما جانش، حتی نفسی به
ملکوتی که آن احرار را بار دادند راه نیافت، چرا که بین خود و
حسین شرطی نهاده بود.
"عبادت مشروط" کرم ابریشمی است که در
پیله خفه میشود و بالهای رستاخیزیاش هرگز نخواهد رست. این
شرطی بود بین او و حسین... و اگرچه دیگری را جز خدای از آن آگاهی
نبود، اما زنهار که لوح تقدیر ما بر قلم اختیار میرود!
تو بندگی چو گدایان
به شرط مزد مکن که خواجه خود
روش بندهپروری داند منبع :سایت کتاب نیوز |
شنبه 19/1/1391 - 22:16
شهدا و دفاع مقدس
کتابشناسی شهید سید مرتضی آوینی |
|
بیستم فروردین، نوزدهمین سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی (1326 ـ 1372) است.
به گزارش ایبنا، مهمترین آثاری
که به قلم شهید سید مرتضی آوینی یا درباره وی منتشر شده، عبارتند
از:
ـ مرتضی و ما / سیدمحمد آوینی / کانون فرهنگی، علمی و
هنری ایثارگران / 1373.
ـ مبانی نظری هنر از دیدگاه شهید
آوینی / گروه مطالعات فرهنگی و هنری شهید آوینی / موسسه انتشارات
نبوی (قم) / 1373.
ـ استعارات تأویلی (پژوهشی در
اندیشههای ادبی شهید سیدمرتضی آوینی) / علی
تاجدینی / نشر میثاق /1374.
ـ روایت محرم / سیدمرتضی آوینی /
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی / 1374.
ـ همسفر خورشید
(یادنامه سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی) / به کوشش علی تاجدینی /
مرکز فرهنگی نشر قبله / 1374.
ـ گنجینه آسمانی (متن گفتارهای
مجموعه مستند روایت فتح) / سیدمرتضی آوینی / کانون فرهنگی هنری
ایثارگران و موسسه فرهنگی روایت فتح / 1376.
ـ توسعه و مبانی
تمدن غرب / سیدمرتضی آوینی / نشر ساقی / 1376.
ـ آینه جادو
(جلد 1: مقالات سینمایی) / سیدمرتضی آوینی / نشر ساقی /
1377.
ـ آینه جادو (جلد 2: نقدهای سینمایی) / سیدمرتضی آوینی
/ نشر ساقی / 1377.
ـ سینمای اشراقی حقیقت در نظر شهید آوینی
/ محمد مددپور / بنیاد سینمایی فارابی / 1377.
ـ آغازی بر یک
پایان / سید مرتضی آوینی / نشر ساقی / 1378.
ـ آینه جادو
(جلد 3: گفتوگوها، سخنرانیها و مقالات سینمایی) / سیدمرتضی
آوینی / نشر ساقی / 1378.
ـ امام (ره) و حیات باطنی انسان /
سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1378.
ـ فردایی دیگر (مجموعه
مقالات) / سیدمرتضی آوینی / برگ / 1378.
ـ حلزونهای خانه
بهدوش / سیدمرتضی آوینی / نشر ساقی / 1379.
ـ رستاخیز جان
/ سیدمرتضی آوینی / نشر ساقی / 1379.
ـ فتح خون (روایت
محرم) / سیدمرتضی آوینی / نشر ساقی / 1379.
ـ مرتضی آیینه
زندگیام بود (گفتوگو با مریم امینی همسر شهید سیدمرتضی آوینی)
/ گفتوگو از مرتضی سرهنگی، هدایت الله بهبودی / کمان /
1379.
ـ یک تجربه ماندگار (روایت فتح به روایت شهید سیدمرتضی
آوینی) / سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1379.
ـ با من سخن
بگو دوکوهه (گفتار متن برنامه روایت فتح) / سیدمرتضی آوینی/
روایت فتح / 1380.
ـ شهید آوینی (سیری در آثار) /
حبیبه جعفریان / کتاب صبح / 1380.
ـ مرکز آسمان / سیدمرتضی
آوینی / روایت فتح / 1380.
ـ لوح فشرده "با من سخن بگو
دوکوهه" / مرتضی آوینی / روایت فتح / 1381.
ـ حکومت فرزانگان
(مروری بر مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام) / سیدمرتضی آوینی /
موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی و نشر غنچه / 1382.
ـ شهید
آوینی / محسن جعفری مطلق / مدرسه (دفتر انتشارات کمک آموزشی
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی) / 1382.
ـ معبری از نور
/ موسسه فرهنگی و هنری شهید آوینی / 1382.
ـ سیدمرتضی آوینی
(گوشههایی از حیات سید شهیدان اهل قلم) / مجتبی زحمتکش /
فراندیش / 1383.
ـ لوح فشرده "بر سیتغ جبال فتح" / سید
مرتضی آوینی / روایت فتح / 1384.
ـ سفر به سرزمین نور /
سیدمرتضی آوینی / روایت فتح /1384.
ـ افلاکیان زمین (جلد 14:
سیدمرتضی آوینی) / محمدحسین عباسی ولدی / نشر شاهد / 1384.
ـ
بر ستیغ جبال فتح (یادداشتهایی درباره فیلمهای مستند سیدمرتضی
آوینی) / جهانگیر خسروشاهی / روایت فتح / 1384.
ـ لوح فشرده
"پاتک چهارم" / سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1384.
ـ شهری در
آسمان / شهید سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1384.
ـ
اندیشههای شهید مرتضی آوینی / زهرا حسینی / انتشارات استرآباد
(گرگان) / 1384.
ـ نسیم حیات (گفتار متن فیلمهای مستند) /
سیدمرتضی آوینی / نشر ساقی / 1384.
ـ لوح فشرده "دلباخته"/
سیدمرتضی آوینی / 1384.
ـ لوح فشرده "شب عاشورایی" / سیدمرتضی
آوینی / روایت فتح / 1384.
ـ لوح فشرده "گلستان آتش" /
سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1384.
ـ لوح فشرده "هنر خاکی" /
موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی / 1384.
ـ لوح فشرده "مرثیه" /
سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1385.
ـ لوح فشرده "شهری در
آسمان" / سیدمرتضی آوینی/ روایت فتح/ 1385.
ـ لوح فشرده "یادی
از آقاتقی" / سیدمرتضی آوینی/ روایت فتح / 1385.
ـ لوح فشرده
"حلبچه در آتش" / سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1385.
ـ لوح
فشرده "آغازی بر یک پایان" / موسسه فرهنگی نرمافزاری آرمان
(مشهد) / 1385.
ـ لوح فشرده "جلوهای دیگر از نصرت خدا" /
سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1386.
ـ لوح فشرده "دیدار" /
سیدمرتضی آوینی/ روایت فتح / 1386.
ـ لوح فشرده "پیران
توپخانه" / سید مرتضی آوینی / روایت فتح / 1386.
ـ لوح فشرده
"درخششی دیگر" / سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1386.
ـ لوح
فشرده "دسته ایمان" / سیدمرتضی آوینی/ روایت فتح / 1386.
ـ
لوح فشرده "سید اهل قلم" / نشر شاهد/ 1386.
ـ لوح فشرده "حضور
الحاضر" / سیدمرتضی آوینی / روایت فتح / 1386.
ـ لوح فشرده
"یادی از گذشتههای جنگ" / سیدمرتضی آوینی/ روایت فتح /
1386.
ـ لالهای در فکه / عبدالرحیم سعیدیراد / کتاب مسافر /
1387.
ـ لوح فشرده "به سوی معشوق" / سیدمرتضی آوینی / روایت
فتح / 1387.
ـ لوح فشرده "روایت شیدایی" / سیدمرتضی آوینی /
روایت فتح / 1387.
ـ نرمافزار چندرسانهای "سیدمرتضی آوینی"
/ نشر شاهد / 1387.
ـ لوح فشرده "مرتضی و ما" / کیومرث
پوراحمد / روایت فتح / 1387. همچنین در کارنامه
فیلمسازی شهید سیدمرتضی آوینی آثار؛ شش روز در ترکمن صحرا؛ سیل
خوزستان(1358)؛ خان گزیدهها (شش قسمت ـ 1359)؛ مرد جهاد و
شهادت (سه قسمت، 1359 ـ 1360)؛ خون بهای بیداری؛ فتح خون (سه
قسمت)؛ حقیقت (یازده قسمت، 1359 ـ 1360)،هفت قصه از
بلوچستان(1360)؛ قیام لله؛ اقتصاد صلواتی (شش قسمت)؛ شیرمردان
خدا (چهار قسمت ـ 1362)؛ کربلا، جنگ، مردم (سه قسمت ـ 1363)؛
ویژهبرنامه والفجر 8 (1366)؛ روایت فتح (شصت و سه قسمت ـ 1364 ـ
1367)؛ مرثیه؛ آمریکا تزویر، تجاوز؛ نسیم حیات، رایحه انقلاب
اسلامی در لبنان (سیزده قسمت)؛ قاصد مهربانیها (هفت قسمت ـ
1368)؛ فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت (دو قسمت ـ 1368)؛
انقلاب سنگ (شش قسمت)؛ با من سخن بگو دوکوهه (دو قسمت ـ 1369)؛
سراب (هفده قسمت ـ 1369)؛ سه نسل آواره (سه قسمت ـ 1371) و شهری
در آسمان (شش قسمت ـ 1371) دیده
میشوند. منبع :سایت کتاب نیوز |
شنبه 19/1/1391 - 22:11
جهانگردی
راهکارهای جالب برای اینکه توریست شهر خود
باشید بعضی لحظات در زندگی ما پیش می آید که با وجود علاقه بسیاری که به انجام یک
مسافرت خوب داریم اما موقعیت آن فراهم نمی شود. موقعیت کاری و نداشتن مرخصی، یا کم
بودن بودجه لازم برای انجام یک مسافرت ، شرایط تحصیلی فرزندان و بسیاری عوامل دیگر
همه می تواند مانعی برای انجام سفر مورد نظر شما باشد.
بسیاری در جای جای دنیا هستند که لذت دیدار
از طبیعت و زیبایی های اطراف خود را تنها در شرایط خاصی همچون سفر جستجو نمی کنند.
مسلما نبودن شرایط سفر و مسافرت نباید دلیلی بر سکون و بی تحرکی باشد بلکه بسیاری
جا ها هست که می توان در نزدیکی خانه خود و در شهر خود یافت . منظور از این مکان
ها هم تنها جاذبه های توریستی نیست. اما می توان همچون یک توریست از آن ها لذت
برد.
چگونه در شهر خود توریست باشیم؟
اول آن که یک دوربین عکاسی یا فیلم برداری
با خود بردارید. تنها یا به همراه دوستان، هر کدام که بیشتر موجب رضایت درونی
شماست، در شهر خود به راه بیفتید و با خود برای گرفتن تعداد عکسی که می خواهید
بگیرید تصمیم گیری کنید. چشمان خود را بیش از گذشته به روی اطراف خود باز کنید و
با دقت بیشتری به پیرامون خود نگاه کنید. هر چیزی را که نزد خود ارزشمند یافتید ،
از آن عکس بگیرید و آن لحظه را برای خود ثبت کنید، هر چند میلیون ها بار شاهد آن
منظره و اتفاق در زندگی خود بوده باشید.
دوم آن که به سراغ اطلاعات توریستی شهر خود
بروید. معمولا در آن جا لیستی از جاهای
دیدنی را خواهید یافت. سعی کنید از همه آن ها دیدن کنید. از هر اتفاق و مورد جذابی
عکس برداری کنید و شرح وقایع را به همراه
عکس های آن ثبت کنید و تا حد ممکن در اختیار دوستان و سایر اشخاص آن ها را قرار
دهید.اگر لیستی طولانی از مکان های دیدنی در اختیار شما بود بر اساس زمانی که در
اختیار دارید و منطقه هر روز تعدادی را انتخاب کنید اما سعی کنید از همه آن ها
بازدید کنید. هر چند بعضی از آن ها را پیش از این دیده باشید. یک بار دیگر و این
بار با دیدی متفاوت به سراغ آن ها بروید.
سوم ، وسایل نقلیه عمومی و در میان مردم
بودن را برگزینید. اگر پیش از این برای رفتن به هر جایی از ماشین شخصی استفاده می
کردید، این بار به میان مردم بروید و با وسایل نقلیه عمومی سفر توریستی شهری خود
را همانند یک توریست انجام دهید. اما اگر همیشه از اتوبوس و مترو و سایر وسایل
عمومی استفاده می کردید این بار آن را برای خود هیجان انگیزتر کنید. نقشه جابه
جایی خطوط اتوبوس، مترو و یا تاکسی را در جلوی خود بگذارید.چشمان خود را ببنید و
انگشت خود را بر روی نقطه ای در نقشه متوقف کنید. بلیط لازم را بخرید سوار وسیله
مورد نظر شوید و به هنگام جابه جایی به دقت به اطراف خود بنگرید و از هر آنچه جالب
و ارزشمند است لذت ببرید. با مردم ارتباط برقرار کنید و از نقاط مشترک و تفاوت های
خود بپرسید. لحظات را به کمک دوربین و حافظه خود ثبت کنید و آنها را نوشته و در
اختیار سایرین قرار دهید.
منبع : بانکی .آی ار
شنبه 10/10/1390 - 22:46
آموزش و تحقيقات
10روش موثر برای رهایی از اعتیاد به
خرید-قسمت اول
پاهایش
توان رفتن ندارد ویترین های خوش نقش و تابلوهای نئون مغازه های تجریش خشکش کرده . وسط
تابستان دستکش می خرد خودش می گوید 7 جفت دستکش دارد واقعا این هشتمی به چه کارش می
آید؟ ...
ولع
خرید گریبانگیر افرادی می شود که بیش از حد خرید کرده و نوعی اعتیاد به خرید دارند،
اما روانشناسان و جامعه شناسان با اینکه اشتیاق به خرید را واقعیتی انکارناپذیرمی دانند
معتقدند این پدیده در جوامع امروزی از حد ضرورت فراتر رفته است.
این
حقیقت که به بسیاری از کالاهایی که می خریم نیاز نداریم را نمی توانیم انکار کنیم
.حد اقل یک بار در زندگی این امر را تجربه کرده ایم به عنوان مثال هنگام سفر با مترو
از دستفروشان کالایی می خریم که اصلا نیازی به آن نداریم. توجه کنید که با وجودی که
این کار هدر دادن سرمایه مان است اما بیماری
خرید گریبان گیر کسانی است که دائما خرید می کنند و بعضا در این راه بدهی های هنگفتی
هم به بار می آورند.
این
بیماری در جوامع سرمایه داری به ویژه آمریکا مدت هاست که شناخته شده و کمپ های ترک
اعتیاد خرید تلاش می کنند از طریق گروه در مانی بیماران را در مان کنند.
متاسفانه
بیشتر کسانی که به این بیماری دچارند با بیان اصطلاحاتی مثل این که من تنوع طلب هستم،
بیش از نیازم خرید نمی کنم و یا آنکه به همه این کالاها نیاز دارم خودشان را گول می
زنند.
یکی
از مشخصه های اصلی معتادان خرید داشتن کمد ها و قفسه های مملو از لباس و وسایل غیر
ضرور است که اکثر آنها بیش از یک بار هم مصرف نشده اما شخص بیمار به محض آنکه به میهمانی
دعوت می شود بلافاصله به فکر خرید می افتد.
با وجود
تصور عامه که این بیماری مختص خانم ها ست اما تحقیقات به ویژه در آمریکا نشان داده
که میزان آقایانی هم که به این بیماری دچارند قابل ذکر است.
این
مشکل میتواند افراد ثروتمند، طبقه کم درآمد و تقریبا تمام کسانی که بین این دو محدوده
درآمد دارند را درگیر خود سازد. البته این حقیقت که افراد کم درآمد هنگامی که به بیماری
خرید دچار می شوند با مشکلات بیشتری روبرو می شوند بر کسی پوشیده نیست.
اما سوال اساسی این است که آیا این بیماری قابل
در مان است؟
پاسخ
مثبت است برای حل چنین مشکلی باید:
1. این پدیده را بشناسید:
اکثر
افرادی که دچار خرید بیمارگونه حاد هستند، کالاهایی که خریده اند را پنهان کرده یا
درباره آنها دروغ میگویند، اگر از کارت اعتباری استفاده کنند، حتما بیش از یک کارت
دارند و به شکلی وسواس گونه نگران پول هستند. انبار کردن کالاهایی که هرگز مورد استفاده
قرار نگرفته یا پوشیده نمیشوند، در میان این افراد رایج است و آنها مدام در شرایط بحران
مالی به سر میبرند.
2. خود را بشناسید:
اگر
واقعا عاشق خرید کردن هستید، از خود بپرسید: چرا؟ آیا به خاطر هیجان جستجو و یافتن
کالاست؟ آیا از اینکه حراجهای عالی پیدا کرده و اجناسی را با قیمت عالی بخرید لذت میبرید؟
میل شدید به تملک مواردی خاص مانند کفش، البسه یا لوازم الکترونیکی است؟ دادن پاسخ
مثبت به هریک از پرسشهای فوق لزوما به این معنا نیست که شما مشکلی دارید - اما اگر
شک دارید که احتمالا خرج کردن شما از کنترل خارج شده است، بسیار مهم است که وقایع را
مورد بررسی قرار دهید.
3. احساس خود در زمان خرید کردن را با دقت بررسی
کنید:
آیا
بارها در اثر محرکهای احساسی خاصی به خرید کردن پرداخته اید؟ برای مثال، آیا هنگامی
که افسرده، خشمگین، نگران یا تنها هستید، به امید خوشحال کردن خود، چیزهایی میخرید؟
با درک احساساتی که در این امر دخیل هستند میتوانید روشهای دیگری - غیر از خرید کردن
- را برای مقابله با آنها بیابید.
4. به زمانی که از دست میدهید بیاندیشید:
احتمالا
با اندیشیدن به کل زمانی که برای گشتن در مغازه های خاص، یافتن اجناس ارزان قیمت در
حراجها و ورق زدن کاتالوگها صرف میکنید، وحشت زده خواهید شد و این هشدار بسیار مهمی
است. آیا واقعا ترجیح نمیدهید این عمر گرانمایه را برای انجام دادن کارهایی مهمتر و
ارزشمندتر صرف کنید؟
منبع :بانکی .آی آر
شنبه 10/10/1390 - 22:43
آموزش و تحقيقات
10روش موثر برای رهایی از اعتیاد به خرید -قسمت دوم
5. کنترل موقعیت را در دست بگیرید:
برای
اینکه بدانید واقعا چقدر خرج میکنید، از خرید قسطی اجناس غیر ضروری و استفاده از کارت
اعتباری خودداری کنید. بهای همه چیز را نقد و کامل پرداخت کنید. فقط هنگامی زیر بار
وام بروید که این وام برای خرید کالایی غیرمنقول، مانند زمین یا خانه به مصرف برسد.
6. همه چیز را یادداشت کنید:
یک روش
دیگر برای آگاه شدن از ماجرا، نگهداشتن یادداشت روزانه از تمام اقلام خریداری شده و
ذکر احساس شما در زمان خرید کردن است. یادداشت کردن اهداف اقتصادی خودتان نیز میتواند
بسیار مفید باشد. به این ترتیب بر آنچه واقعا اهمیت دارد متمرکز خواهید شد.
7. مراقب باشید که از هر وسوسه ای دوری کنید:
اگر
مطمئن هستید که مشکل دارید، سعی کنید که از حراجیها، فروشگاههای بزرگ و مراکز خرید
دوری کنید. اگر نمیتوانید به کلی آنها را نادیده بگیرید، فهرستی تهیه کرده و از آن
پیروی کنید و تنها زمانی به گشت زدن و تماشای مغازه ها بروید که همه آنها تعطیل باشند.
تمام کاتالوگها و کتابچه های راهنمای مغازه ها را دور بریزید و به هنگام سفر و سیاحت
بسیار مراقب ولخرجیهای خود باشید. اگر رفتن شما به مرکز خریدی که برایتان بسیار وسوسه
انگیز است، ضرورت دارد، حتما یک دوست قابل اعتماد را با خود همراه کنید و از او بخواهید
که در پیروی از فهرست خرید به شما کمک کند.
8. جایگزینی سالم برای عادت خرید کردن بیابید:
هنگامی
که با تمایل مقاومت ناپذیر خرید کردن مواجه شدید، خود را با فعالیتی نظیر قدم زدن
(بدون همراه بردن کیف پول) یا یک فعالیت دیگر مشغول کنید تا این تمایل شدید بگذرد.
9. امکانات خود را گسترش دهید:
به جای
اینکه تمام وقت خود را به خرید کردن اختصاص دهید، میتوانید به کارهای خیریه داوطلبانه،
گذراندن وقت بیشتر با خانواده، تحصیل و مطالعه کتابهایی عالی بپردازید. ورزش کرده و
اهداف دیگری که در زندگی داشته اید را به سرانجام برسانید. به خصوص یافتن روشهایی برای
یاری رساندن به دیگران میتواند بسیار رضایت بخش باشد.
10. اگر نیازمند کمکی خارجی هستید، بلافاصله دست
بکار شوید:
اگر
احساس میکنید که عادت خرج کردنتان از کنترل خارج شده است و شما نمیتوانید به تنهایی
با آن مبارزه کنید، بدون اتلاف وقت به دنبال کمکهای حرفه ای روانشناسان و مشاوران باشید.
در گروههای درمانی شرکت کنید و اجازه دهید متخصصان به یاری شما بیایند
منبع : بانکی . آی آر
شنبه 10/10/1390 - 22:40
مهدویت
عشق صادق یا لاف عشق
محبت مانند سکهای است که دو رو دارد یک طرف عشق و
علاقه به محبوب و روی دیگر آن خوف و ترس جدایی از محبوب. و هر چه درجۀ این
محبت بیشتر میشود، خوف و ترس جدایی نیز بیشتر میشود. بالاترین خوف و ترس
از خدا را معصومین علیهم السلام دارند چرا که بالاترین عشق و علاقه و محبت
نسبت به پروردگار را دارند آنقدر مجذوب دیدار حقّند که وقتی در مقابل خدا
میایستند از هرچه غیر خداست رها میشوند و فقط در لحظۀ وصال حبیب است که
زخمهایشان را میتوان مرهم نهاد و مدارا کرد، چون محو جمال محبوبند و از
ترس جدایی از او چون مارگزیده به خود مینالند و میفرمایند: «مولای من!
گیرم که بر عذاب تو صبر کنم ولی چگونه میتوانم بر فراق و جدایی تو صبر
کنم.»[1]
آری رسم اولیا این است که حاضرند عذاب خدا را بچشند به شرط
آنکه به وصال حضرت دوست برسند و این عشق و ترس بهوجود نمیآید مگر در سایۀ
ورع، اجتهاد و تقوی حال آنکه ائمه خود مجسمۀ تقوی و ورعند.
امام علی
علیه السلام میفرمایند: «یاری کنید مرا با پرهیز از گناه، تلاش، عفت و
پاکدامنی و انجام وظیفه.»[2] (گناه ما را از امام جدا میکند) بنابراین
نمیتوانیم بدنبال هوی و هوس بوده و ادعا کنیم که عاشق پروردگار خود هستیم.
چون خداوند نیز در قرآن میفرماید: «و اما کسی که از مقام پروردگارش
هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت بیگمان پناهگاهش بهشت است.»[3]
به
این مقام نخواهیم رسید مگر با معرفت که آن را نیز باید از معصومین کسب کنیم
و ابتدا باید نسبت به خود آن عزیزان محبت داشته و حتی بسیار تلاش کنیم.
زیرا که آنها واسطۀ فیض الهیاند.
امام باقر علیه السلام میفرمایند:
«هر کس دوست دارد، که میان او و خدا پردهای نباشد تا خدا را ببیند و خدا
نیز به او نظر کند باید آل محمدصلی الله علیه و آله و سلم را دوست داشته
باشد و از دشمنان آنان دوری گزیند و امامت آنها را بپذیرد پس اگر چنین کند
خدا بر وی نگریسته و او خدا را دیدار میکند.»[4]
اکنون این سؤال مطرح
میشود: ما که در زمان غیبت یوسف زهرا علیه سلام به سر میبریم و ادعای
دوستی با امام زمان را داریم آیا واقعاً امام زمان را دوست داریم یا دوستی و
توسل ما به وجود آن نازنین بهخاطر دوست داشتن خودمان و حل مشکلاتمان
میباشد؟ از دو روش میتوان پی برد که این محبت در وجود ما واقعی است یا
تصنعی .
الف) یاد حضرت در دلهایمان:
هرگاه دوستی به
ما بگوید: «هرگز فراموشت نمیکنم.» بسیار خوشحال شده و از گفتۀ او لذت
میبریم، ولی امام زمان علیه السلام میفرمایند: «ما در کارهای شما کوتاهی
نمیکنیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم.»[5] با شنیدن این کلام زیبا چه
اتفاقی در ما رخ میدهد؟ آیا فکر کردهایم که امام به یاد ما هست ما چقدر
به یاد ایشان هستیم؟ آیا یاد امام در زندگی ما جایی دارد یا نه؟
دلا رمز حیات از غنچه دریاب حقیقت در مجازش بیکنایه است
ز خاک تیره میروید ولیکن نگاهش بر شعاع آفتاب است.[6]
ای
کاش رمز محبت و به یاد محبوب بودن را از غنچه گل یاد میگرفتیم، زمانیکه
سر از خاک تیره برون میآورد مدام در فکر محبوب خود است، سحرگاه که میشود
روی خود را به سمتی که مطلع معشوقش میباشد برگرداند. و منتظر نور جمال
خورشید جهان افروز است تا از نور وجودش بهره گرفته و آغاز زندگی کند. آیا
هر صبح و شام ما با یاد محبوبمان و امام عزیزمان سپری میشود یا با یاد
اغیار؟؟!
ب. دغدغۀ فکری ما در زندگی جلب رضایت امام زمان است یا... ؟
دغدغۀ
فکری ما چیست؟ آیا فقط به دنبال زندگی روزمره و مدگرایی و چشم و هم چشمی
هستیم؟ فلان وسیله زندگیمان کمتر از دیگری نباشد؟ آیا فکر کردهایم که
حرفها، رفتارها و کردارهایمان مورد رضایت امام عصر روحی فداه هست یا نه؟
اصلاً آقا چه انتظاری از ما دارد و وظیفۀ ما در قبال ایشان چیست؟
آیا
در مقابل ایشان ادای دین کردهایم؟ اگر نتوانستهایم ، همیشه دعا کنیم و
از خدا بخواهیم که: خدایا ما را بر اداء حقوق حضرتش و جهد و کوشش درگاهش و
دوری از عصیان و نافرمانیاش یاری بفرما.[7]
امام زمان علیه السلام
میفرماید: «هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک
سازد و از آنچه خوشایند ما نیست و باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند.»[8]
و
براستی اگر کاری کردیم که باعث جلب رضایت خدا و محبت ائمه علیهم السلام به
ویژه امام عصر روحی فدا شود و خشم و غضب آنها را دور سازد خود امام بر ما
منت نهاده و لطف و عنایت خود را شامل حالمان میفرماید همچون شیخ مفید
«رضی الله عنه» یا آن بانویی که برای حفظ حجاب خود و خشنودی امام زمان هفت
سال ماندن در خانه را ترجیح داد تا مبادا دشمن موجب بیحجابی او شود لذا
بخاطر ترجیح داشتن رضایت خدا و امام، زمانیکه از دنیا میرود خود امام بر
سر جنازۀ او حاضر میشود.
پی نوشتها :
[1]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای کمیل.
[2]. نهج البلاغه، نامه 45.
[3]. سوره نازعات / 40 و 41.
[4]. بحارالانوار، ج 27، ص 51.
[5]. احتجاج: ج 2، ص 497، مرحوم طبرسی.
[6]. اقبال لاهوری.
[7]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای ندبه.
[8]. شرح چهل حدیث از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، علی اصغر رضوانی، ص 77.
[مجله شماره 10 : - مقالات]
خ.جوشقانی نائینی
سایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام www.imammahdi-s.com
منبع : سایت نور پرتال
پنج شنبه 1/10/1390 - 17:17
عقاید و احکام
امیر المومنین علیه السلام و نهی از منکر
1- حضرت علی علیه السلام در ضمن خطبه ای فرموده است:
-
«سوگند به خدا [برادرم] عقیل را در شدت فقر و بی چیزی دیدم، که یک من گندم
[از بیت المال] شما را از من خواست. و کودکانش را از تهیدستی با موهای
غبارآلود و رنگهای تیره دیدم، مانند آنکه رخسارشان با نیل سیاه شده بود.
چند بار نزد من آمد و همان گفتار را تأکید و تکرار می کرد، و من گفتارش را
گوش می دادم، و می پنداشت دین خود را به او فروخته و از روش خویش دست
برداشته دنبال او می روم، پس پاره ی آهنی برای او سرخ کرده نزدیک تنش بردم
تا عبرت گیرد. پس از درد آن ناله و شیون کرد؛ مانند ناله ی بیمار (1) و
نزدیک بود از اثر آن بسوزد، به او گفتم: ای عقیل! مادران در سوگ تو بگریند،
(2) آیا از پاره آهنی که آدمی آن را برای بازی خود سرخ کرده، ناله می کنی و
مرا به سوی آتشی که خداوند قهار، برای خشم خود برافروخته می کشانی؟! آیا
تو از این رنج می نالی و من ازآتش دوزخ ننالم؟!» (3)
2- «روزی عقیل بن ابی طالب، نزد علی [علیه السلام] آمد و گفت: «مبلغی به من بده. وامی دارم می خواهم بپردازم.
امام
فرمود: «وام تو چقدر است؟» عقیل پاسخ داد. امام فرمود: من این مبلغ را
ندارم، صبر کن تا جیره ام از بیت المال پرداخت شود، در اختیار تو خواهم
گذاشت. عقیل گفت: بیت المال در دست توست باز می گوئی، صبر کن تا جیره ام
پرداخت شود! تازه، جیره ی تو چقدر است، و اگر همه ی آن مبلغ را به من بدهی
چه خواهد شد؟ امام فرمود: من و تو هر کدام، مانند یک تن از عموم مسلمانانیم
و امتیازی بر دیگران نداریم... اگر مایلی شمشیرت را بردار من هم شمشیرم را
برمی دارم و با هم می رویم به حیره؛ در آنجا بازرگانانی ثروتمند زندگی می
کنند، به یکی از آنان شبیخون می زنیم و اموالش را می گیریم و می آییم. عقیل
گفت: یعنی برویم دزدی کنیم؟ ! امام فرمود: اگر مال یک تن را بدزدی بهتر
نیست از این که مال همه را بدزدی؟...» (4)
3- امام علی علیه السلام در
نامه ای به زیاد بن ابیه، قائم مقام عبدالله بن عباس حکومت بصره، به هنگامی
که ابن عباس حاکم بصره و شهرهای اهواز و فارس و کرمان بود، چنین نوشت:
-
«و من سوگند یاد می کنم به خدا؛ سوگند راست؛ اگر به من خبر رسد که تو در
بیت المال مسلمانان به چیزی کم یا زیاد خیانت کرده ای، بر تو سخت خواهم
گرفت، چنان سختگیری که ترا کم مایه و گران پشت و ذلیل و خوار گرداند. [ترا
از مقامت برکنار می کنم و آنچه از بیت المال اندوخته ای می ستانم به طوری
که درویش گردی و توانائی کشیدن بار مؤونه و روزی عیال را نداشته باشی و در
نظر مردم پست گردی]» (5)
4- آن حضرت علیه السلام به عاملین خود نوشت:
نوک
قلمهای خود را تیز کنید، بین سطرهای نوشته زیاد فاصله نیندازید، حرفهای
زیادی را حذف کنید و روی کاغذ نیاورید و به بیان اصل معنی بپردازید و لفاظی
نکنید و از زیاده روی در مصرف بپرهیزید، چه، بیت المال مسلمین تحمل
اینگونه ضررها را ندارد.(6)
5- حضرت علی علیه السلام یک شب مشغول رسیدگی
و حسابرسی بیت المال بود که طلحه و زبیر بر حضرت وارد شدند، امیرالمؤمنین
علیه السلام چراغی را که در مقابلش بود خاموش کرد و چراغ دیگری را روشن
کرد، آن دو در نهایت شگفتی و تعجب پرسیدند چرا چنین کردی؟ فرمود:
برای آنکه روغن آن از بیت المال بود و من سزاوار ندیدم که در مصاحبت خصوصی با شما از آن استفاده کنم. (7)
6-
حضرت علی علیه السلام هر روز صبح که می شد وارد بازار مسلمین می شد در
حالی که تازیانه اش بر دوش بود، اول بازار می ایستاد و می فرمود:
ای
اهل بازار و تجار، از خدا طلب خیر کنید و با آسان گیری بر مردم، خیر و برکت
را به کسب خود وارد کنید، شغل را به زینت حلم مزین نمایید، حتما از دروغ و
قسم پرهیز کنید، از ظلم و بی انصافی اجتناب نمایید و به داد محرومین برسید
و به هیچوجه به ربا و معاملات ربوی نزدیک نشوید. (8)
7- یکی از شبها
مقداری پول برای حضرت علی علیه السلام آوردند فرمود: هم اکنون آن را تقسیم
کنید، عرض کردند، الان شب است صبر کنید تا فردا تقسیم کنیم.
فرمود: آیا شما یقین دارید که من فردا زنده هستم.
گفتند: ما هم برای خود چنین باوری را نداریم.
فرمود: پس تأخیر نیندازید . شمعی آوردند، زیر نور شمع اموال را تقسیم کردند. (9)
8-
در زمان حضرت علی علیه السلام مردم به سفره ی درهم و دینار معاویه هجوم می
بردند عده ای از راه خیرخواهی می گفتند یا امیرالمؤمنین از اموال بیت
المال به اشراف عرب و قریش بده که اینقدر از کنار تو پراکنده نشوند می
فرمود:
آیا از من می خواهید که پیروزی را از طریق ظلم دست آورم نه به خدا سوگند چنین کاری را نخواهم کرد. (10)
پی نوشت ها:
1-
یکی از فضلا و اساتید معاصر، اینجا را چنین ترجمه کرده اند: «پس چون شتر
گر گرفته، از رنج آن ناله برآورد.» «مجموعه ی مقالات» / 109 .
2- استاد مذکور، این قسمت را چنین ترجمه کرده اند: «زنان گم کرده فرزند، تو را کم بینند.»
3- نهج البلاغه، صبحی صالح/ 346-347، خطبه ی 224.
4- «بیدارگران اقالیم قبله» / 241-215. نقل از «بحارالانوار»، ج 114/41.
5- «نهج البلاغه» فیض الاسلام ص 862، با تصرف و تغییر در تحریر.
6- بحارالانوار جلد 41 صفحه 105.
7- الامام علی بن ابیطالب علیه السلام صفحه 500.
8- بحارالانوار جلد 41 صفحه 104.
9- امالی شیخ طوسی، صفحه 257.
10- بحارالانوار جلد 41 صفحه 109.
منبع:حضرت علی علیه السلام و نهی از منکر
منبع : سایت نور پرتال
پنج شنبه 1/10/1390 - 17:7
اخلاق
چهارده پند در مورد دنیا و وظایف بندگان خدا
آیةاللّهالعظمى میرزا جواد تبریزى قدسسره
1. دنیا،
دار بلا و امتحان است و همه افراد به
نحوى گرفتارى و مشکل دارند، گرفتارى دنیا خلاصى ندارد و لیکن به برکت و
عنایت اهلبیت علیهمالسلام زودگذر است، کارى کنید که در آخرت گرفتار
نباشید. عمل در دنیا، میزان در آخرت است؛ پس عمل خود را خالصانه و براى
رضایت خدا انجام دهید تا دربهاى رحمت بر شما باز شود.
2. استفاده از عمر:
بدانید
که جوانى سرمایهاى بزرگ، اما زودگذر است که قابل برگشت نمىباشد؛
بنابراین از افرادى که معاشرت با آنان عمر انسان را هدر مىدهد بپرهیزید و
در انجام وظایف شرعى و تحصیل کمالات کوشا باشید و بدانید دقت در مسائل شرعى
در رأس همه امور است.
3. برنامههاى نجاتبخش:
انسان
در هر حال باید برنامهریزى داشته باشد تا در آخر عمر پشیمان نگردد.
ساعاتى را براى عبادت و انجام واجبات در نظر بگیرد و زمانى را به فراگیرى
معارف الهى، اخلاق حسنه، تهذیب نفس و مسائل شرعى اختصاص دهد، همانگونه که
زمانى را هم براى رفع نیاز دنیوى خود قرار داده و آنچه که حلال و ستوده است
انجام دهد.
4. عبرت از مظاهر دنیا:
معتقدات خود را
تقویت کنید و هر چه مشاهده مىکنید از آن عبرت بگیرید و ببینید که چگونه
بعضى افراد لذات دنیا را به آخرت ترجیح مىدهند و شب و روز خود را فداى
اغراض حیوانى مىکنند؛ با دیدن این صورتهاى تاریک، درس بگیرید و خود را از
گناه دور کنید.
5. در پناه خدا بودن:
وظیفه شما در
جامعه این است که نصیحت کنید و آنانى را که غافلند با روشى که پذیرا باشند
آگاه سازید و بدانید که شیطان در کمین است، لذا همواره از خدا کمک بخواهید و
دائما بگویید: «الهى لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا»
6. بهترین توشه براى آخرت:
حرکت
ظاهرىتان به گونهاى باشد که اگر کسى شما را دید، از خلق و التزام شما
لذت ببرد و مصداق کونوا لنا زینا باشید. براى آخرت خود عمل صالح ذخیره
کنید. «زیارت عاشورا»، «حدیث کساء» و «زیارت جامعه» را فراموش نکنید.
7. امیدوار به رحمت الهى:
مأیوس
نباشید که رحمت خدا واسع است. شما در حال امتحان هستید، خداى ناکرده کفران
نعمت نکنید که خداوند ناظر بر اعمال است و بندگان خود را به طرق مختلف
امتحان مىکند.
8. عمل به تکلیف الهى:
فرزندان عزیزم!
نصیحت این بنده ناچیز به شما این است که یادگیرى و عمل به تکالیف الهى را
سرمنشأ کارهاى خود قرار دهید. و وظایف شرعى خود را از فضلاى متدین یاد
بگیرید و در راه کسب علم با جدیت تلاش کنید.
9. اهتمام به امور معنوى:
از
مجالست با افرادى که همراهى با آنها شما را به گناه مىکشاند، بپرهیزید و
به معنویت روى آورید؛ زیرا سعادت شما، به آن پیوسته است. دوران جوانى فرصت
بسیار خوبى است، سعى کنید به بطالت نگذرد که پشیمانى به بار مىآورد.
10. جهاد با نفس برنامه همیشگى:
از
تهذیب نفس غافل نباشید. چه افراد بسیارى که خوب درس خواندند ولیکن از
ارتباط معنوى غافل بودند و نتوانستند به دین خدمت کنند؛ اگر مىخواهید
خدمتى داشته باشید، باید علاوه بر تحصیل، جهاد با نفس، ارتباط معنوى با خدا
و توکل به او در تمام لحظات در ذهنتان باشد.
11. جوانان و فراگیرى مسائل شرعى:
بر
هر مکلفى واجب است مسائل شرعى خود را که به آن مبتلاست یاد بگیرد و هر
مسئلهاى را که نمىداند سؤال کرده و یا به رساله عملیه رجوع، و سعى کند هر
روز مسئلهاى جدید یاد بگیرد. از همان سن جوانى باید به فراگیرى مسائل
شرعى اهتمام ورزد تا خداى ناکرده بعدا متوجه نشود که اعمالى که انجام داده
اشکال داشته و سرانجام به مشقت بیفتد.
12. اعتدال و میانهروى در زندگى:
از حساب متعارف زندگى خارج نشوید و کارى نکنید که مردم احساس کنند غیر از آنها هستید.
13. خودسازى و یاد مرگ:
انسان
باید همیشه به یاد مرگ باشد، و خداى ناکرده غفلت نکند؛ تا فرصت هست جبران
کرده و براى خود توشهاى ذخیره نماید و طورى خود را بسازد که هواى نفس
نتواند او را گمراه کند و اگر شخص جوان در این خصوص تلاش کند، خدا او را
موفق خواهد کرد.
14. نقش تربیتى زیارت قبور:
به زیارت
اموات بروید که درس و عبرتى است و انسان را از گناه دور مىکند و ما نیاز
داریم تا با رفتن به زیارت اهلقبور، درس و عبرتى بگیریم و بتوانیم حب دنیا
را از خود خارج کنیم و متوجه شویم که عاقبت امر ما همین یکمترونیم
جاست که باید پاسخگوى همه اعمال خود باشیم.
نشریه افق حوزه
منبع : سایت نورپرتال
چهارشنبه 30/9/1390 - 16:39
موفقیت و مدیریت
15گام برای 15 روز پیش رو
روز اول
امروز را آغازی تازه بدان. چرا به چیزی كه دیروز اتفاق افتاده یا انجام شده فكر میكنی؟ زندگی رودخانهای است كه مدام به سمت آینده در جریان است. هیچ قطرهای از آن دو بار از زیر یك پل رد نمیشود. كار را با روشی تازه انجام بده و بهتر از همیشه.
روز دوم
افكار و رؤیاهایت را گسترش بده. وقتی در بیرون، چمنزاری پهناور است كه از هر سو تا افق امتداد دارد، چرا خود را در اتاقی حبس كنی.
روز سوم
نگذار افكارت به صورت عادت درآیند. سعی كن هرگز درجا نزنی. هر روز از زاویهای تازه به كارها نگاه كن. به اطرافت بنگر. نشانههای زیبایی وجود دارند كه به كشفیات تازه، اشاره میكنند.
روز چهارم
مهمترین سرمایه احساسی است كه به كارت داری. هر كاری را با شادی و عشق انجام ده، تا دیگران را هم شاد كنی.
روز پنجم
زندگی مثل یك تاب است كه میتواند هم سرگرم كننده باشد هم حال به هم زن! اگر هر بار كه تاب میخوری احساس شگفتی كنی، لذت تاب خوردن را احساس خواهی كرد. در زندگی هم هر بار كه كاری را انجام میدهی از انجام آن احساس شگفتی كن.
روز ششم
حرف حق را قبول كن و كاری به گوینده آن نداشته باش.
روز هفتم
عقاید را با حقایق اشتباه نكن. حقیقت مانند دانه بادام و عقاید، پوسته آن دانه بادام است. اگر به دنبال حقیقت هر چیز هستی، باید پوسته را بكنی تا خود دانه را ببینی. هرگز عقدهها را با عقیدهها اشتباه نگیر.
روز هشتم
قبل از انجام هر كار مهمی، اول ببین چه احساسی به انجام آن داری. آیا این كار را مهم میدانی؟ آیا واقعی بهنظرت میرسد؟ آیا به خودت و دیگران كمك میكند؟
روز نهم
هنگام غلیان احساسات، هیچ تصمیم مهمی نگیر. در این صورت اشتباه خواهی كرد. اول درونت را آرام كن...
روز دهم
هنگام مواجه شدن با مشكل، یادت باشد كه حتماً راه حلی وجود دارد؛ زیرا هر چیز با جفتش به وجود میآید. ذهنت را روی راه حلها متمركز كن. برای بیرون آمدن از یك اتاق باید در را پیدا كنی نه این كه به دیوارها فكر كنی.
روز یازدهم
همواره از نعمتهایی كه زندگی به تو بخشیده است، شاد باش. به خاطر نداشتههایت گله مند نباش؛ اما بهخاطر آنها تلاش کن.
روز دوازدهم
تلاش كن كه بهترین را انجام دهی. آن گاه لبخند بزن و حركت كن. تنها خداوند كامل است.
روز سیزدهم
هر كار مثبتی كه در این دنیا انجام دهی، بیش از هر كس به خودت كمك خواهد كرد و به تو قدرت و انرژی و درك بیشتر میبخشد.
روز چهاردهم
برای تفكر و عمل كردن از درونت فرمان بگیر. زیرا درك و آگاهی را باید دریافت كنی و نمیتوانی خودت بیافرینی. زمین وقتی گرم میشود كه به سمت خورشید متمایل باشد.
روز پانزدهم
هرگز مغرور نشو. غرور به تدریج عقل را تباه میكند و باعث میشود هیچ كاری را بهدرستی انجام ندهی.
چهارشنبه 30/9/1390 - 16:30
اخلاق
گمشده ای بزرگ به نام اخلاق اجتماعی
در ادبیات عرفانی و فرهنگ دینی ما همواره به ما
توصیه شده است كه در مناسبات انسانی، بنا را بر مهر و عطوفت و رفتار
برادرانه با همنوع قرار دهیم ؛ اما به راستی چرا با تمامی این حساسیت ها و
توجهات، شاهد برخی سیر نزول اخلاق در جامعه هستیم
در دنیای امروزه یكی
از شعارها و مباحث اصلی در نهادهای اكادمیك، اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و
اقتصادی پایبندی و رعایت اصول اخلاقی در حرفه و كسب می باشد؛ و شاید در هیچ
كشوری به مانند سرزمینهای اسلامی و كشور ما نیز كه بخشی از آن پیكره عظیم
است .
صحبت از اخلاق و فضیلت های بزرگ آن به میان نباشد. نهادهای حقوق
بشر، جامعه مدنی، رسانه ها، علما، مساجد و صدها مركز و تریبون تبلیغی دیگر
كه هر از گاهی تیتر عناوین شان اخلاق و توصیف از وجنات و خوبیهای آن است،
به وفور به چشم دیده و به گوش شنیده می شود. كمتر رسانه ، عالم، مسئول و
وزیری را می توان یافت كه مزین به پندها و گزاره های اخلاق نباشد و به آن
توصیه ننموده باشند.
رسانه ملی و دیگر رسانه های تجاری در طول شبانه
روز، اخبارشان مشحون از جملات تكراری و ملال آوری است كه با دیدن و شنیدن
آنها جز ناامیدی و یاس را به ارمغان نمی آورد. به تازگی برخی آگهی های تجاری نیز با توصیه های
بزرگوارانه اخلاقی یا با شكل و شمایل اسلامی، در حالیكه خود بی باور به
آنند، در صفحات تلویزیون ظاهر شده و با اخلاقیات سعی در جلب مشتری دارند!
در ادبیات عرفانی و فرهنگ دینی ما نیز همواره به ما توصیه شده است كه در
مناسبات انسانی، بنا را بر مهر و عطوفت و رفتار برادرانه با همنوع قرار
دهیم ؛ اما به راستی چرا با تمامی این حساسیت ها و توجهات، شاهد سیر نزول
اخلاق در جامعه هستیم و چرا افق های اخلاقی جامعه این چنین چشم انداز یاس
آلودی یافته است؟
روشن است، زمانی كه در جامعه ای هنجار و ارزشهای
اجتماعی آن تغییر و جرم و رفتار غیر اخلاقی در سطحی وسیع و در مقیاسی جمعی
مشاهده می شود به ناگزیر صبغه جمعی و اجتماعی می یابد و دیگر نمی توان آن
را صرفا با تكیه بر بنیان های روانشناختی، عبارت های شبه فیلسوفانه در قالب
جملا ت قصار و مشاوره روانی تبیین و درمان كرد چرا كه مسائل اجتماعی
ماهیتی جامعه شناختی، علمی و تجربی دارند و پدیده های جمعی را تنها با
پدیده های جمعی و ابزارهای جامعه شناختی می توان شناسایی و بررسی كرد.
تقلیل دادن مسائل اجتماعی به مسائل روانی صرف، موهوم و غیر تجربی چیزی جز
آدرس غلط دادن، پاك كردن صورت مساله و در سطحی بالا تر نشاندن كالبد بیمار
معلول بر جایگاه علت نخواهد بود.
هزاران سال سپری شد تا انسان دریافت
ارزش های اخلاقی نیز به اندازه همه چیزهایی كه از او صادر می شوند وابسته
به نگرشها و باورهای درونی و بستگی به محیط اجتماعی و پرداخته به ساختارهای
اجتماعی اند.معمولا نظامهایی كه شالوده و بنیان ساختارهای آن، استوار بر
اصول و ارزشهای حاكم بر جامعه است و برای تمامی لایه ها و قشرهای جامعه
خود، الگوها و مولفه های روشن و تعریف شده دارند، حاكمیت ارزشهای اخلاقی و
وفاداری جامعه و مردم به آن، تبارز دارد.
اخلاق اجتماعی از مهم ترین
موضوعاتی است كه ارتباط آدمیان را با خود، با جامعه و تاریخ مطرح می سازد؛
زیرا جامعه می تواند یك تمدن را بسازد نه یك فرد، و اجتماع انسانی پیوسته
تاریخ را ساخته و به جلو برده است.
از آنجایی كه در میان ادیان الهی،
اسلام یك دین اجتماعی است و در آن آرمان ها و ایده های جمع گرا فراوان دیده
می شود، در جای جای كتب معتبر اسلامی، كه از مهم ترین منابع این دین است؛
به این مهم بسیار پرداخته شده و گاه و بیگاه جامعه و اجتماع مورد عتاب و
خطاب واقع گردیده است.
سقوط یك جامعه در نگاه امام علی(ع) به خاطر سقوط
هنجارهای اخلاقی و پیشرفت آن به خاطر همین هنجارهاست؛ چنان كه نهج
البلاغه، هنگامی كه علت سقوط جامعه روزگار علی(ع) را تحلیل می نماید به
مؤلفه های اخلاقی اشاره می كند.
آداب و رسوم هر جامعه ای نیز قالبی است
كه رفتارها را شكل می دهد. آدمیان هنگامی كه ملزم به رعایت هنجارهای
اجتماعی (كه در قالب قوانین و سنن جلوه می كنند) باشند، در پرتو این آداب و
رسوم، ساخته و ویرایش شده و مسیر سعادت خویش را بهتر می پیمایند، چنان كه
ناهنجاری های جامعه اگر به صورت سنت های ناپسند در آیند، اجتماع را از هم
پاشیده و آن را به ورطه هلاكت می افكنند.
از این روی، امام علی(ع) به
مالك اشتر توصیه می كنند كه: هرگز سنت های پسندیده ای را كه پیشوایان این
امت به آن عمل كردند و الفت و انس به سبب آن بین مردم پدید آمده و امور
رعیت به واسطه آن اصلاح گردیده است، نقض مكن. بنابراین، این سفارش امام(ع)
به خاطر آن است كه سنت های ریشه دار جامعه نقش مهمی در سود و زیان جامعه
دارند، در حقیقت، قطار جامعه بر روی ریل این قوانین و سنت ها نهاده می شود و
مسیر جامعه را مشخص می نماید. از نظر اسلام، معاشرت داراى اصول و ضوابطى
است و فرد مسلمان باید در معاشرتهاى خود، كلیاتى را مراعات نماید. معاشرت،
بازار تبادل اخلاق است، بسیارى از محاسن و رذائل اخلاقى از همین معاشرات
معمولى انتقال و تسرى مىیابد. اگر از انسانهاى موفق بپرسید كه عامل موفقیت
شما چه بود؟ بى درنگ یكى از عوامل مهم موفقیت خود را رفاقت با دوستان خوب
اعلام مىدارند، و بر عكس اگر از انسانهاى شكست خورده در زندگى بپرسید:
چگونه به این ناكامىها مبتلا گشتید؟ خواهند گفت: دوست ناباب.
معاشرت
با دوستان بد، انسان را از مسیر تكامل باز مىدارد.به همین دلیل مسلمان،
باید دوستان خود را با صلاحدید دین خود انتخاب نماید، یعنى در خصوص اینكه
با چه كسانى معاشرت نماید و با چه كسانى معاشرت ننماید، باید نظر اسلام را
سؤال نماید.
رفق و مدارا، بمعنى حلم، نرمى و ملایمت با مردم و تحمل و شكیبائى در برابر تند خویى دیگران، ...از مهمترین آداب معاشرت اسلامى است.
انسان
در جامعهاى زندگى مىكند كه در آن افراد مختلفى وجود دارد.اگر انسان در
برابر درشتى دیگران و كج خلقیهاى ایشان مدارا ننماید، باید یا دست از
معاشرت بكشد و گوشه انزوا اختیار كند و یا اینكه با بیماریهاى عصبى و روانى
دست و پنجه نرم كند. نرمى، مایه هدایت و ارشاد جاهل است.و تأثیر آن از
پاسخ متقابل بسیار بهتر است. خداوند وقتى موسى و هارون را مأمور مىكند تا
به كاخ فرعون بروند؛ به آنها مىگوید: اذهبا الى فرعون انه طغى، فقولاله
قولا لینا لعله یتذكر او یخشى
به سراغ فرعون بروید و با نرمى با او سخن بگوئید شاید بترسد و یا هدایت شود.
نكته
مهم اینكه مىفرماید تنبه و هدایت در صورت نرمى محتمل است.لذا با او به
نرمى تكلم كنید. در موفقیت پیغمبر ما عوامل مختلفى نقش داشتند، ولى مهمترین
عامل موفقیت پیامبر اكرم (ص) نرمخویى و مدارا كردن ایشان بود.چنانچه در
قرآن مىخوانیم «پس با رحمت پروردگار براى آنان نرم گشتهاى و اگر سخت دل
بودى از اطرافت پراكنده مىشدند. چه بسیار انسانهایى كه بواسطه همین صفت به
آغوش اسلام و ائمه (ع) گرویدهاند.
انسان با تمام قدرت و توانایی های
انكار ناپذیرش موجود «عكس العمل» است! به این معنا كه او ذاتا نه خوب است و
نه بد، بلكه به مانند هر موجود ذی حیاتی در برابر محیط و براساس غریزه بقا
و اكنش نشان می دهد. هرگاه زیست او در محیطی شكل بندد كه ساختارهای آن،
امكانات و منابع زندگی را عادلا نه و براساس شایستگی هایش تقسیم می كنند،
گرایش او به زندگی اخلا قی و فضیلت های جمعی بیشتر خواهد بود. به سبب آن كه
اولا محیط خود را عادلا نه و اخلاقی می داند ثانیا نفع خود را در پیروی از
ساختارهای جامعه و پیگیری یك زندگی اخلاقی می داند.
پی یر بوردیو
جامعه شناس شهیر فرانسوی می گوید: «من، به مثابه یك جامعه شناس می دانم كه
اخلاق تنها در صورتی كارائی دارد كه بر گروهی از ساختارها تكیه زند، ساز و
كارهایی كه سبب شوند مردم سودی در رعایت اخلاق داشته باشند و برای آن كه
چیزی همچون یك دغدغه اخلا قی ظاهر شود، لازم است چنین دغدغه ای ریشه در
ساختارها داشته و به وسیله همان ساختارها تغذیه و پاداش گیرد.» جوامعی كه
در آن رعایت كردن اخلا ق و منافع فردی به دلیل مكانیسم های ناكارآمد
اجتماعی آن چنان نسبت معكوسی با یكدیگر یافته اند كه رعایت یكی مستلزم از
دست دادن كامل دیگری است، برای زندگی اخلاقی یا احتیاج به ابر انسان هایی
با فضیلت های بزرگ و طاقت های فوق بشری دارند یا این كه صحبت از اخلا ق و
زندگی اخلا قی در سطح پند و اندرز و شعارهای بزرگ در جا خواهد شد. امروزه
اخلاق به امری نهادی و ساختاری بدل شده و این ساختارها و مكانیسم های
اجتماعی اند كه وظیفه هدایت اخلاقی جامعه را بر عهده گرفته اند.
در
جوامعی كه ساز وكارهای اجتماعی از عمل اخلاقی فرد حمایت نمی كنند و از طرفی
قادر به مجازات شكنندگان حریم اخلاقی جامعه نیستند اخلا ق اجتماعی و فضیلت
های جمعی، گمشده بزرگ این جوامع خواهند بود. شاید نیازی به گفتن نباشد كه
زندگی اخلاقی چیزی بیگانه با فرهنگ غنی اسلا می ما نیست.
بزرگان و
عارفان ما همواره بر روی این اصل تاكید داشته اند كه یكی از راههای رسیدن
به خداوند همانا از خلق او می گذرد و به كرات گوشزد كرده اند كه یكی از
معیارهای دوری و نزدیكی انسان به خدا نحوه رفتار او و طرز سلوكش با نزدیكان
و دیگر انسان هاست. نگاهی گذرا به زندگی پاكبازانه و سرشار پیامبر بزرگ
اسلام و رفتار كریمانه ای كه آن بزرگوار در طول حیاتشان با مردم داشته اند
برای پی بردن به صدق این معنی كفایت می كند.
نویسنده:حسینی رضوان
منبع :سایت نور پرتال
منبع: www.bonyadeamin.com
چهارشنبه 30/9/1390 - 16:16