• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 71
زمان آخرین مطلب : 4716روز قبل
دعا و زیارت

به نام خدا

سلام

 

تفاوت قضاوت مولا علی ع وخلیفه دوم

 

جوانی نزد خلیفه دوم رفت و میراث پدر خود را از او خواست و اظهار داشت که به هنگام فوت پدرش در مدینه کودکی خردسال بوده است.

خلیفه دوم بر او فریاد زد و او را از خود دور کرد.

جوان از نزد خلیفه دوم بیرون رفت و از دست او اظهار ناراحتی میکرد.

 

اتفاقاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به جوان رسید و چون از قضیه آگاه شد به همراهان خود فرمود:

جوان را به مسجد جامع بیاورید تا خودم در ماجرایش تحقیق کنم.

 

جوان را به مسجد بردند.

امام علی علیه السلام از او سؤالاتی کرد و آنگاه فرمود:

چنان درباره شما حکم کنم که خداوند بزرگ به آن حکم نموده و تنها، برگزیدگان او بدان حکم میکنند.

سپس بعضی از اصحاب خود را طلبیده به آنان فرمود:

بیایید و بیلی نیز همراه بیاورید، میخواهیم به طرف قبر پدر این کودک برویم.

چون رفتند، آن حضرت به قبری اشاره کرد و فرمود:

 

این قبر را حفر کنید و ضِلعی از اضلاع بدن میّت را برایم بیاورید.

و چون آوردند حضرت آن را به دست کودک داد و به وی فرمود:

این استخوان را بو کن.

کودک از استخوان بوکشید، ناگهان خون از دو سوراخ بینی او جاری شد.

علی علیه السلام به کودک فرمود:

تو پسر این میّت هستی.

 

خلیفه دوم گفت:

یا علی! با جاری شدن خون مال را به او تسلیم میکنی؟

حضرت علی علیه السلام فرمود:

این کودک سزاوارترست به این مال از تو و از سایر مردم.

 

و آنگاه به حاضران دستور داد استخوان را بو کنند، و چون بو کشیدند، هیچگونه تأثیری در آنها نگذاشت.

و دوباره کودک از آن بو کشید و خون زیادی از بینی او جاری شد، پس مال را به کودک تسلیم نموده و فرمود:

به خدا سوگند نه من دروغگو هستم و نه آن کسی که این اسرار را به من آموخته است.

مناقب سروری ج 1 ص491

 

 

شنبه 22/3/1389 - 11:30
خواستگاری و نامزدی

 

به نام خدا

سلام

 

 

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود دوتا همسایه بودند که خیلی همدیگرو دوست داشتند

ابتدای آشنایی زیاد از هم شناختی نداشتند ولی وقتی همدیگر رو میدیدند ،سلام واحوالپرسی گرمی با هم داشتند

باهم سر موضوعات مختلف حرف میزدند اما هرگز از زندگی خصوصی هم چیزی نمیگفتند

روزها گذشت وگذشت

تا اینکه یکی از همسایه ها دچار مشکلی شد فکر کرد اگر مشکلش رو با همسایه درمیان بزاره میتونه براش مفید باشه

یک راز رو با همسایه اش در میان گذاشت

همسایه هم که خیلی دوسش داشت همه فکر وذهن شده بود کمک به همسایه

سعی میکرد به هر طریقی شده کمکش کنه تا دوباره شادی به زندگی همسایه اش برگرده

باهاش حرف میزد ،واین موضوع باعث شده بود نا خود آگاه ارتباطشون بیشتر وبیشتر بشه

تا اینکه به لطف خدا مشکل همسایه تاحدودی برطرف شد وحالا این همسایه متوجه شده بود نباید زیاد همسایه اش رو درجریان زندگیش بزاره

آخه اون همسایه اصلا اهل درد دل کردن نبود فقط تمام تلاشش رو میکرد تا بتونه مشکل همسایه اش رو برطرف کنه

غافل از این شده بود که نباید بیش از حد کنجکاوی کنه وفقط وظیفه اون راهنمایی تا حدی بود که همسایه راضی بود

نه اینکه مدام وارد مسائل ریز زندگیش بشه

فکر نمیکرد با این کارش همسایه رو خسته میکنه ،اونو ازار میده

همسایه اییکه مشکل پیدا کرده بود داشت تلاش میکرد یک طوری به همسایه اش بگه دیگه نیازی به دلداری وراهنماییش نداره

واین کارش باعث ازارش میشه چند بار بطور مستقیم وغیر مستقیم به همسایه اش تذکر داد

اما همسایه متوجه این تذکرات نمیشد

اما متوجه این شده بود که روابطشون سرد شده وهمسایه اش مثل سابق نیست

زیاد محلش نمیزاره

یک روزی به همسایه گفت چی شده؟؟چرا از من بدت میاد ؟؟مگه بدی از من دیدی ؟؟

همسایه هم سکوت میکرد وحرف دلش رو نمیزد واین سکوتش باعث ازار همسایه شده بود

آخه اینها یک مدت خیلی باهم دوست شده بودند حالا این سردی رفتار اذیتش میکرد

همسایه بهش گفت :میدونی چیه دیگه دوست ندارم درباره اون رازی که بهت گفته بود حرف بزنی

اما همسایه حیرون شده بود که چرا اینطور شده

هی به خودش میگفت چی شده

چرا اینطوری شده ؟؟؟!!!من که رازشو به کسی نگفتم ونخواهم گفت

روزها گذشت وگذشت روابطشون خیلی سرد شده بود

تا اینکه یک شب همسایه از همسایه اش درباره مشکلش سوال کرد

اخه تو این مدت واقعا بفکرش بود

یاد نگرفته بود وقتی یکی میگه نپرس باید نپرسه

شایدم حق داشت نگران همسایه اش بود

وشایدم اون همسایه حق داشت اجازه نده بیشتر از این همسایه از زندگیش بدونه

با پرسیدن دوباره این سوال که فقط میخواست از نگرانی دربیاد همه رشته دوستی بینشون قطع شد

اون شب با ناراحتی از خانه همسایه رفت

این همسایه انگار خواب بود متوجه برخورد همسایه اش نشده بود

نمیدونست کارهاش باعث ازار همسایه بود

مدام از خودش میپرسید چرا اینطور شد ؟؟؟!!!

یک روز درخانه همسایه رو زد ...اما در باز نشد

روز بعد دوباره درخانه همسایه رو زد اما دیگه باز نشد .....

چندین بار در زد دیگه باز نشد

این همسایه با ناراحتی برگشت

خیلی ناراحت بود..مدام از خودش میپرسید چرا اینطور شد ؟؟!!!

کجا خطا کردم که متوجه نشدم ؟؟!!!

روزهای تلخ روز به روز میگذشت

تا اینکه یک روز به سرش زد هر طور شده از دلش دربیاره اما نمیدونست چیرو باید از دلش دربیاره

تصمیم گرفت از همسایه دیگه کمک بگیره

رفت پیش همسایه بهش گفت :فلانی رو میشناسی ؟؟

گفت :بله مگه خودت نمیشناسیش ؟؟شما که خیلی باهم دوست بودید ؟؟چیزی شده؟؟

گفت :اره مدتیه هر قدر درخانه اشون رو میزنم دررو بروم باز نمیکنه ...میشه تو زحمت بکشی ازش بپرسی چرا اینطور شده؟؟؟

اون همسایه هم پذیرفت

رفت درخانه همسایه رو زد ...تق ..تق...تق

وارد خانه شد ...ودلیل رفتنش رو به همسایه گفت

همسایه هم بهش گفت :اره من واون باهم خیلی رفیق بودیم اما اون شرط دوستی رو رعایت نکرد ومدام تو زندگی من دخالت میکرد

واین باعث ازار من شده بود با اینکه بارها بهش گفته بودم دخالت نکن اما بازم تکرار کرد

منم تصمیم گرفتم برای همیشه ترکش کنم ودیگه نمیخوام با چنین کسی دوست باشم

همسایه که متوجه قهر این دو شده بود به خانه همسایه دیگر رفت وهمه چیز رو برایش تعریف کرد

همسایه که متوجه خطا خودش شده بود از همسایه تشکر کرد

وتنها شد

چشمهایش رابست وبه عقب برگشت

همه اون روزها رو در ذهنش مرور کرد ...وبه خطاهایش پی برد وتصمیم گرفت از همسایه حلالیت بطلبد

هر قدر در زد وگفت جهت حلالیت امده اما همسایه دررا باز نکرد

آنقدر از دستش ناراحت بود که روی دیدنش را نداشت حتی حاضر نشد از خطای همسایه اش که الان پشیمان است بگذرد

اما همسایه مصمم بود که از دلش دربیاورد حالا دیگر میدانست مشکل از کیست

انقدر در زد تا اینکه همسایه از پشت آیفون یک کلام گفت

 

برید بسلامت لطفا تمومش کنید خداحافظ

 

وقتی این حرف را شنید مقداری ارام شد اما مطمئن بود هنوز همسایه از دستش دلخور است

تصمیم گرفت برای همیشه از آن محل برود چون دوست نداشت ببیند یکی از دستش ناراحت هست واون با کارهایش یکی را آزرده

خیال میکرد اگر بماند مایه آزار همسایه هست شب وروز ،خواب وخوراک نداشت

همه بفکر این بود حق همسایه گری رو ادا نکرده ودر پیشگاه خداوند مسئوله

شب تا صبح فکر کرد ،دو دل بود آیا از این محل برود یا بماند ؟؟!!!

بالاخره تصمیم گرفت بماندواین ماجرا را هرگز فراموش نکند ودرسی باشد برای زندگیش ،درسی باشد برای تمام عمرمش ،مهم نیست در این درس مردود شده مهم اینه نکاتی رو از این ماجرا بدست آورده که میتونه راه زندگیش قرار بده

1. در روابط همیشه حد میانه را رعایت کند واز افراط وتفریط خودداری نماید .

2. اگر کسی در سختی از تو کمکی خواست یا رازی گفت چند حق براو داری

1.راز دارباشی 2.وقتی از توکمک خواست دریغ نکنی 3وقتی از تو خواست دخالت نکنی کنجکاوی نکنی

3. اگر روزی کسی خطایی کرد وپشیمان شد ببخشی

4.هروقت از کسی ناراحت شدی ناراحتی خود را از طرف مخفی نکنی بلکه تمام حقایق رو به او بگو وکینه در دل نگه نداری .

..........وخیلی نکات دیگر از این ماجرا گرفت

 

وهمیشه آرزو داشت این حرفها را به همسایه اش بگوید

 

کاش اینچنین سکوت نمیکردی وبه من هم حق سخن گفتن میدادی ،،،کاش انوقت که این همه بفکر مشکل تو بودم بفکر دوستی خودمان هم بودم،،،،کاش این همه مهربان نمی بودم ودر مهربانی هم رعایت اعتدال میکردم،،،کاش انوقتیکه ازت میپرسیدم عیبم چیست صادق میبودم ومیگفتی دخالت بیجا نباید کرد کاش میشد بهت بگم هنوزم دوست دارم اما دیگه نمیخوام ازارت بدم وچون دوست داری رابطه قطع بشه قطع میکنم ...کاش میشد بهش بگم همیشه بات دعا میکنم که بهم بزرگترین درس زندگی رو دادی...کاش .......

کاش همسایه مرا ازته دل ببخشد

 

چهارشنبه 18/1/1389 - 9:35
بیماری ها

روانشناسی غذا

از گذشته‏های دور تا کنون باور نمی‏کردند که غذا مسائل روانی هم داشته باشد،
فکر می‏کردند غذا از نظر«ویتامین‏ها» و«پروتئین» مهمّ است،
تا آنکه با گسترش مرزهای دانش بشری، هم اکنون از نظر تجربی اثبات کرده‏اند که غذا دو چیز به انسان منتقل می‏کند:


اوّل - انواع ویتامین ها


دوّم - صفات روانی و روحیّات
بنابر این، گوشت و شیر حیوانات همانگونه که ویتامین‏ها را به انسان منتقل می‏کنند، صفات و روحیّات آنان نیز منتقل می‏شود، که امامان بزرگوارِ ما علیهم السلام فرمودند:
گوشت و شیر الاغ نخورید.
و خوردن گوشت درندگان حرام است.


و رهنمود دادند که:


فرزند فقط باید از شیر مادر تغذیه شود.
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
ما مِنْ لَبَنٍ یَرْضَعُ بِهِ الصَّبِیّ أعْظَمُ بَرَکَةً عَلَیْهِ مِنْ لَبَنِ اُمِّهِ
(هیچ شیری برای تغذیه کودک از شیر مادرش با برکت و بهتر نیست.)
و هشدار دادند که:
لا تَسْتَرْضِعُوا الْحُمَقاء فَاِنَّ اللَّبَنَ یَغْلِبُ الطَّباع
(کودکان شما از زنان احمق شیر نخورند، زیرا شیر صفات و روحیّات را تغییر می‏دهد.) [1] .
و فرمود:
اُنْظُرُوا مَنْ تُرْضِعَ اَوْلادَکُمْ فَاِنَّ الْوَلَدَ یَشُبُّ عَلَیْهِ
(بنگرید که چه کسی کودکان شما را شیر می‏دهد، زیرا کودک با همان جوان می‏شود و رشد می‏کند.)
1.فروغ کافی ج 6 ص 40
برگرفته از کتاب امام علی وبهداشت ودرمان

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:17
دعا و زیارت

 

به نام خدا

سلام

 

http://www.fun-group.info/pic/Line/i18a.gif 

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿102﴾

اى كسانى كه ایمان آوردهاید از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست پروا كنید و زینهار جز مسلمان نمیرید (102آل عمران )

 

believers, fear allah as he should be feared, and do not die except as muslims. (102)

http://www.fun-group.info/pic/Line/i18a.gif 

 

ای ایمان آورندگان (چه خوب وچه بد )بدانید !!!!

شما باید متقی باشید وروز به روز مراحل تقوا را بپیمایید وتقوای واقعی حاصل نمیشود مگر در سایه ایمان به مبدا ومعاد .

ایمان آوردن کافی نیست ،با ایمان ماندن لازم است، شروع كار خیلى مهم نیست ، پایان كار مهم تر است .

اسلام ، نه تنها چگونه زیستن را به شما مى آموزد، بلكه چگونه مردن را نیز به شما آموزش مى دهد.

اسلام ، هم به كیفیّت تقوا توجّه دارد وهم به تداوم آن تا پایان عمر.

پس مواظب باشید اینطور نباشیدکه امروز متقی باشید وفردا را از یاد ببرید !!!!!

 

http://www.fun-group.info/pic/Line/i18a.gif 

 

 

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَكُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿103﴾

 

و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید و نعمتخدا را بر خود یاد كنید آنگاه كه دشمنان [یكدیگر] بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر كنار پرتگاه آتش بودید كه شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند باشد كه شما راه یابید (103)

 

and hold fast to the bond of allah, together, and do not scatter. remember the favor of allah bestowed upon you when you were enemies, and how he united your hearts, so that by his favor you became brothers. and how he saved you from the pit of fire when you were on the brink of it. and so allah makes plain to you his verses, in order that you will be guided. (103)

http://www.fun-group.info/pic/Line/i18a.gif

 

 

بندگانم!به حبل الله چنگ بزنید، حبل الله یعنی  قرآن وعترت ،وحدت ودوری از تفرقه وظیفه اصلی شماست پس پراکنده نشوید !

محور وحدت باید دین خدا باشد نه نژاد ،وزبان وملیت ......

وحدت عامل اخوت وبرادریست وتفرقه وعداوت ،پرتگاه وگودال آتش است پس مواظب باشید لبه پرتگاه نباشید!!!!!!

.

فراموش نكنید كه در گذشته چگونه با هم دشمن بودید ولى خداوند در پرتو اسلام و ایمان دلهاى شما را به هم مربوط ساخت ، و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید.

 

این چنین آیات خود رابرای شما روشن مى سازم تا هدایت شوید

 

بنابراین هدف نهایى هدایت و نجات شما است و چون پاى منافع و سرنوشت شما در میان است باید به آنچه گفته شد اهمیت فراوان دهید.

 

http://www.fun-group.info/pic/Line/i18a.gif

جمعه 3/7/1388 - 8:54
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ ﴿6﴾حجرات

 

اى كسانى كه ایمان آوردهاید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیك وارسى كنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد] از آنچه كردهاید پشیمان شوید (6)

 

believers, if an evildoer brings you a piece of news, inquire first, in case you should unwittingly wrong others and then repent of what you have done. (6)

 

****************************

بندگان خوبم!مومن باید اهل تحقیق و بررسى باشد، نه افرادى زودباور و سطحىنگر

زمینه فتنه دو چیز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن

افراد فاسق، در صدد ترویج اخبار دروغ و نوعى شایعه پراكنى هستندشما باید مراقب باشید فاسق به كسى گویند كه مرتكب گناه كبیرهاى شود و توبه نكند

هرخبری که شنیدید درباره صحت وکذب بودن آن تحقیق کنید واگر بدون تحقیق اقدامی انجام دهید

ممکن است جامعه را به نابودی بکشانید ،هرگز عجولانه کاری نکنید

اگر فرد فاسقی به شما خبری دادنگویید دروغ است گاهى فاسق راست مىگوید، بنابراین نباید همه جا سخن او را تكذیب كرد، بلكه باید تحقیق شود. وبه دستوات الهی عمل کنید که هرگز پشیمان نمیشوید.

سه شنبه 17/6/1388 - 13:2
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾

 

اى كسانى كه ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهیزگارى كنید (183)

 

 

believers, fasting is decreed for you as it was decreed for those before you; perchance you will be cautious. (183
)

 

اى مؤ منان !

روزه اختصاص به شما ندارد، بلكه در امتهاى پیشین نیز بوده است .چند روز معدودى را باید روزه بدارید

 

كسانى كه از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن براى آنها مشقت داشته باشد از این حكم معافند و باید

 

روزهاى دیگرى را بجاى آن روزه بگیرندروزه وسیله رسیدن به پرهیزگاریست.

 

شنبه 14/6/1388 - 12:1
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ یُزَكِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿21﴾ سوره نور

 

 

اى كسانى كه ایمان آوردهاید پاى از پى گامهاى شیطان منهید و هر كس پاى بر جاى گامهاى شیطان نهد [بداند كه] او به زشتكارى و ناپسند وامىدارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هیچ كس از شما پاك نمىشد ولى [این] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مىگرداند و خدا[ست كه] شنواى داناست (21)

 

 

believers, do not follow in the steps of satan, for those who follow the steps of satan, he bids to indecency and dishonor. but for the bounty of allah to you, and his mercy no one of you would ever have been purified; but allah purifies whom he will; allah is the hearer, the knower. (21)

 

*********************

 

 

بنده خوبم!از گام هاى شیطان پیروى نكنید سیاست شیطان نفوذ تدریجى و گام به گام است .از همان گام اوّل مواظب خودتون باشید

گام اول معاشرت و دوستى با آلودگان است .

گام دوم شركت در مجلس آنها.

گام سوم فكر گناه .

گام چهارم ارتكاب مصادیق مشكوك و شبهات .

گام پنجم انجام گناهان صغیره .

و بالاخره در گامهاى بعد گرفتار بدترین كبائر مى شوید، درست به كسى

مـى مـانی كه زمان خویش به دست جنایتكارى سپرده او را گام به گام به سوى پرتگاه مى برد، تا سقوط كند و نابود گردد،

آرى این است (خطوات شیطان ).

از شیطان پیروى نكنید زیرا او به گناه فرمان مى دهد،واگر از شیطان پیروی کردی مطمئن باش تو را گمراه میکندچون قسم یاد کرده .

ای بنده من !اگر از کرده خود پشیمان شدی راه توبه باز است باز آی، در هر حال به لطف من نیازمندی واگر لطفم را از تو دریغ دارم

هرگز قادر به رهایی از دام شیطان نیستی وکسی جز من قادر به پاکسازی تو از گناهان نیست !!

مرا بخوان صدایت را میشنوم وبه اعمال ورفتارت اگاهم ،مطمئن باش مرا دانا وشنوا می یابی !

 

 

 

 

 

پنج شنبه 12/6/1388 - 6:54
دعا و زیارت

به نام هستی بخش عالم

 

*سلام قولا من رب الرحیم*

 

قرآن کتابی برای هدایت ورستگاری بشریت است که خداوند توسط پیامبرش برای ما فرستاده ...وما نسبت به این کتاب مقدس مسولیم

 

خداوند درقران چندین بار خطاب به مومنان دستوراتی داده است ...تصمیم گرفتم اینبار تحقیقم رو در این زمینه قرار بدم

 

به جمع آوری این آیات پرداختم نتیجه این تحقیق رو براتون میزارم امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره

 

ودر این ماه تصمیم بگیریم به پیامهای خداوند گوش بدیم ودر زندگیمون عملی کنیم .

 

التماس دعاااااا

پیام شماره یک

 

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (105)مائده

اى كسانى كه ایمان آوردهاید! بر شما باد (حفظ) خودتان. چون شما هدایت یافتید، آن كه گمراه شد زیانى به شما نمىرساند. بازگشت همهى شما به سوى خداست، و او شما را به آنچه مىكردید، آگاه مىسازد.

 

 

believers, look after your own souls, he who goes astray cannot harm you if you are guided. you shall all return to allah, and he will inform you of what you have done. (105)

 

بنده خوبم مواظب خودت باش ،مواظب حرکات ورفتار ونیات واعمال خودت باش ،اما این هم بدون نسبت به دیگران هم مسئولی

سعی کن امر به معروف ونهی از منکر کنی ،اما اگر امر به معروف ونهی از منکر اثر نکرد شما دیگر وظیفه ای جز حفظ خود نداری .

حساب هر کس جداست و گمراهى دیگران مانند نیاكان و غیر نیاكان لطمه اى به هدایت افراد هدایت یافته نمیزند حتى اگر برادر هم باشند و یا پدر و فرزند، بنا بر این شما از آنها پیروى نكنید و خود را نجات دهید .

 

**********************

 

 

پیام شماره دو

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿27﴾

 

 

اى كسانى كه ایمان آوردهاید! در خانههایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام كنید; این براى شما بهتر است; شاید متذكر شوید!

 

 

believers, do not enter houses other than your houses until you first ask permission and greet with peace the people thereof; that is better for you in order that you remember. (27)

 

 

بنده خوبم!وقتی خواستی وارد خانه ای غیر از خانه خودت شوی ابتدا اجازه بگیر ،تا زمانیکه اجازه نیافتی وارد نشو ،واجازه گرفتنت باید توام با محبت ولطف وآشنایی وصداقت باشد هرگز با خشونت وارد خانه ای نشو !

واگر جواب رد شنیدی هرگز نباید ناراحت شوی ،چه بسا صاحب خانه در حالتى است كه از دیدن شما در آن حالت ناراحت مى شود، و یا وضع او و خانه اش آماده پذیرش مهمان نیست !

هنگام شنیدن جواب منفى گاهى حس كنجكاوى شما را به این فکر نیاندازد که از درز در ،یا از طریق گوش بخواهی دنبال کشف اسرار

درون خانه شوی چون من به اعمال ونیات شما آگاهم !

ادامه دارد.........

سه شنبه 10/6/1388 - 16:42
دعا و زیارت

ریگ طلا در طواف کعبه
مرحوم شیخ طوسی رحمة اللّه علیه در کتاب خود به طور مستند حکایت نموده است:
شخصی به نام أزُدی - آودی - گفت: سالی از سال ها به مکّه معظّمه مشرّف شده بودم و مشغول طواف کعبه الهی در دور ششم بودم، که ناگهان اجتماع عدّه ای از حاجیان - در سمت راست کعبه - توجّه مرا جلب کرد، مخصوصا جوانی خوش سیما و خوشبو، با هیبت و وقار عجیبی که در میان آن جمع حضور داشت، توجّه همگان جلب او گشته بود.
پس نزدیک رفتم و آن جوان را در حال صحبت دیدم که چه زیبا و شیرین، سخن مطرح می فرمود، خواستم جلوتر بروم و چند جمله ای با او سخن گویم، ولی افرادی مانع من شدند.
پرسیدم: او کیست؟
گفتند: او فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است که هر سال در کنگره عظیم حجّ، در جمع حاجیان شرکت می فرماید و با آن ها صحبت و مذاکره می نماید.
با صدای بلند گفتم: من دنبال هادی می گردم، ای مولایم! مرا نجات بده و هدایت و یاریم فرما.
پس با دست مبارک خود مُشتی از ریگ های کنار کعبه الهی را برداشت و به من فرمود: این ها را تحویل بگیر.
یکی از افراد حاضر جلو آمد و گفت: ببینم چه چیزی تقدیم نمود؟
اظهار داشتم: چند ریگی بیش نیست، وقتی دست خود را باز کردم، در کمال حیرت چشمم به قطعه ای طلا افتاد.
در همین لحظه آن جوان خوش سیما نزدیک من آمد و اظهار داشت: حجّت برایت ثابت گردید و حقّ روشن شد، از سرگردانی نجات یافتی، اکنون مرا می شناسی؟
عرضه داشتم: خیر، شما را نمی شناسم!
فرمود: من مهدی موعود هستم، من صاحب الزّمان هستم، من تمام دنیا را عدالت می گسترانم، بدان که در هیچ زمانی زمین از حجّت و خلیفه خدا خالی نخواهد بود.
و سپس در ادامه فرمایش خود افزود: توجّه کن که موضوع و جریان امروز امانتی است بر عهده تو، که باید برای اشخاص مورد وثوق و اطمینان بازگو و تعریف نمائی.

غیبه طوسی ص253،ح 223 ،اصول کافی :ج 1 ص 332 ح 15

سه شنبه 10/6/1388 - 7:55
سياست

 

 

 

امام علی(علیه السلام) درباره ملاك های كلی گزینش مدیران و كارگزاران حكومت نیز صفاتی را برمی شمارد كه شایسته است در نظام اسلامی ما به طور دقیق و سنجیده به كار گرفته شوند. اهم این اوصاف و معیارها به قرار ذیل است:

 

 

1. ایمان و تقوا

در گزینش افراد بر حسب نوع مسئولیت، باید تقوا و ایمان آنان ملاك قرار گیرد; زیرا ایمان به خدا و تسلیم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامی در انسان ایجاد می كند كه از كوچك ترین عمل خلاف احتراز می كند و برای او مسئولیت در مقابل خدا، از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد، و تنها خدا را حاضر و ناظر اعمال خود می بیند.

 

در نظام اسلامی، خدامحوری و تقواگرایی، اساس كار و سازندگی است و همه چیز با معیار تقوا ارزیابی می گردد. امام علی(علیه السلام) شیوه برخورد و اصول مدیریت را در نامه خود به مالك اشتر، از تقوا و خداگرایی آغاز می كند و او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اینكه اطاعت خدا را بر دیگر كارها مقدّم دارد و از آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها، پی روی كند، دستوراتی كه جز باپی روی آن هارستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع كردن آن ها جنایت كار نخواهد گردید. به او فرمان می دهد كه خدا را با دل و دست و زبان یاری كند; زیرا خداوند پیروزی كسی را تضمین می كند كه او را یاری دهد، و آن كس را كه او را بزرگ شمارد بزرگ می دارد، و به او فرمان می دهد تا نفس خود را از پی روی آرزوها باز دارد و هنگام سركشی رام كند كه "نفس همواره به بدی وا می دارد، جز آنكه را خدا رحمت آورد." (یوسف: 53)3

 

 

2. آزمایش لیاقت‌ها

منظور از «آزمایش لیاقت ها» این است كه كارایی و مهارت و سایر ویژگی های افراد در هنگام پذیرش مسئولیت، لحاظ گردند; یعنی افراد باید بر اساس تعهد و نوع تخصص و توان اجرایی، انتخاب و به كار مورد علاقه گمارده شوند و هیچ گاه نباید روابط جای ضوابط را گرفته، لیاقت ها و شایستگی ها قربانی دوستی ها و مسائل خویشاوندی گردند. از این رو، حضرت به مالك اشتر می فرماید: «سپس در امور كارمندانت بیندیش و پس از آزمایش، به كارشان بگمار، و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران، آنان را به كارهای گوناگون وادار نكن; زیرا این نوعی ستمگری و خیانت است.»

 

 

3. صلاحیت اخلاقی

اصولا جایگاه ارزشی هر كسی را در اجتماع، اخلاق او معیّن می كند. به عبارت دیگر، اخلاق هر انسانی در اجتماع، معرّف اوست. واضح است كه در گزینش افراد برای تصدّی امور جامعه نیز صفات و افعال اخلاقی انسان نقش دارند. بعضی از صفات در محیط كار ضروری اند كه هنگام گزینش باید لحاظ شوند; مثل تواضع، حسن خلق، گشاده رویی، مردم داری، صداقت، سعه صدر و امانت داری.

 

بر حسب نوع مسئولیتی كه به افراد سپرده می شود، صفت اخلاقی مربوط به آن نیز باید مورد عنایت قرار گیرد; مثلا، اگر به كسی مسئولیتی داده می شود كه بیشتر با مردم سرو كار دارد، باید حسن خلق و مردم داری او بر سایر صفات او بچربد، و اگر عهده دار بیت المال است باید در صداقت و امانت داری مشهور باشد. پس جایگاه مسئولیت اشخاص را صرف نظر از سایر شروط، اخلاق او تعیین می كند. این ها نكات ظریفی هستند كه در هسته گزینش باید به آن ها توجه گردد تا هماهنگی كامل بر حركت و فعل و انفعالات یك نظام، حكم فرما شود.

 

امام علی(علیه السلام) در عهدنامه مالك اشتر، می فرماید: «كارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب كن كه... اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظ تر، و طمعورزی شان كمتر است.» بنابراین، یكی از معیارهای مهم انتخاب كارگزار شایسته، داشتن صلاحیت اخلاقی است.

 

 

4. اصالت خانوادگی

با توجه به اهمیت صلاحیت اخلاقی افراد، نقش خانواده نیز در پرورش خصال نیك و سجایای اخلاقی روشن می گردد. اگر صفات اخلاقی و پسندیده در نفس انسان ملكه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمی گردند.

 

روشن است كه ملكه شدن یك صفت خوب به مدت زمانی طولانی نیاز دارد، و اگر افراد مورد گزینش از خاندان شریف و با فضیلت باشند، می توان تصور كرد كه صفات اخلاقی در آن ها از سنین كودكی شكل گرفته و با دوام و ریشه دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طریق ارث به فرزند منتقل می شوند. اخلاق خوب و پسندیده یا زشت و نكوهیده معرّف پاكی وراثت یا بدی آن هستند.

 

بنابراین، اخلاق نقش محوری در اداره امور دارد و اصالت خانوادگی در تأیید صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. مولا علی(علیه السلام)به مالك اشتر می فرماید: «كارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب كن كه... با حیا و از خاندان های پاكیزه و با تقوا باشند.»

 

 

5. حسن شهرت

در گزینش افراد، «قضاوت مردم» می تواند ملاك خوبی باشد; زیرا خوبی و بدی افراد از مردم پوشیده نمی ماند. وقتی مردم شخصی را به خاطر صفات خوبش می ستایند و در همه جا از او به نیكی یاد می كنند به گواهی و تصدیق آنان می توان اطمینان كرد. همچنین مردمی كه به صداقت و دیانت و امانت داری معروفند هر گاه در مصادر امور قرارگیرند اعتماد و همكاری همه جانبه مردم را به سوی خود جلب می كنند.

 

از سوی دیگر، اعتبار یك حكومت با حضور چهره هایی كه امین مردم هستند بالا می رود و بهترین پشتوانه و دل گرمی نیز برای یك مسئول، اعتماد مردم نسبت به اوست; زیرا می داند كه مردم حرف های او را صادقانه می پذیرند و در همه حال با او یك دل و یك زبان هستند. عكس آن نیز صادق است; یعنی اگر فردی كه پایگاه مردمی ندارد یا صداقت و امانت داری او را عملا نیازموده اند، زمام امور مردم را به دست گیرد، مردم نه تنها به او اعتماد نمی كنند، بلكه از این عمل مسئولان مافوق به خشم نیز می آیند، و هر چه كار و مسئولیت فرد حسّاس تر باشد، خشم و ناراحتی مردم نیز بیشتر خواهد بود. از این روست كه حضرت علی(علیه السلام) حسن شهرت و سوابق خوب افراد را (در عهدنامه مالك اشتر)، یكی از ملاك های گزینش معرفی می كند: «كارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه... كه در مسلمانی سابقه درخشانی دارند... و آینده نگری آنان بیشتراست، انتخاب كن.»

 

بنابراین، افرادی كه اهل تجربه بوده و در كشاكش كارها ساخته و پرداخته شده اند و نیز سابقه و حسن سابقه شان در اسلام، بیش از دیگران باشد و همچنین مدیر و دوراندیشند و در كارها و مسائل، عمیق و ژرف نگرند; شایستگی بیشتری در تصدّی امور دارند.

 

 

روش حكومت داری حضرت امیر ع

 

چهارشنبه 6/3/1388 - 8:19
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته