• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 79
زمان آخرین مطلب : 4709روز قبل
دعا و زیارت


حضرت عیسى (ع ) را گذر بر سر قبرى افتاد، از خداوند درخواست كرد كه صاحب قبر را زنده فرماید. همینكه زنده شد از او سؤ ال كرد حال و وضع تو چگونه است ؟ عرض كرد من حمال و باربر بودم روزى هیمه اى براى كسى میبردم ؛ خلالى از آن جدا كردم تا دندان خود را با آن ، خلال كنم از آن زمان كه مرده ام عذاب همان خلال را میكشم .

منبع : کتاب داستانها و پندها
يکشنبه 12/12/1386 - 6:49
طنز و سرگرمی

روزى هارون الرشید از خوان طعام خود جهت بهلول غذائى فرستاد، خادم غذا را برداشت و پیش بهلول آورد. بهلول گفت من نمى خورم ببر پیش ‍ سگهاى پشت حمام بینداز، غلام عصبانى شد و گفت اى احمق این طعام ، مخصوص خلیفه است اگر براى هر یك از امنا و وزراى دولت میبردم بمن جایزه هم میدادند، تو این حرف را میزنى و گستاخى به غذاى خلیفه میكنى ! بهلول گفت آهسته سخن بگو كه اگر سگها هم بفهمند از خلیفه است نخواهند خورد.

منبع : کتاب داستانها و پندها جلد اول

شنبه 11/12/1386 - 7:24
دعا و زیارت

روزى رسول اكرم (ص ) باصحاب خود فرمود فقیر و بینوا كیست ؟ اصحاب جواب دادند كسیكه درهم و دینار نداشته و دستش از مال دنیا تهى باشد، فرمود آنكه شما میگوئید فقیر نیست بینوا كسى است كه در عرصات قیامت بیاید و حق اشخاصى بگردن او باشد، باینطریق كه یكنفر را زده و دیگرى را ناسزا گفته حق شخص ثالثى را ضایع نموده و یا غصب كرده ، اگر حسنات و كار خوبى داشته باشد در قبال حقوق مردم از او میگیرند و میدهند بصاحبان حقوق و چنانچه حسناتى نداشته باشد از گناهان كسانیكه بر این شخص حقى دارند برداشته میشود و آن گناهان را بر او بار میكنند و بینوا و فقیر چنین كس است همین موضوع منظور خداوند تبارك و تعالى در این آیه شریفه است ولیحملن اثقالهم واثقالا مع اثالهم بارهاى سنگین خود را برمیدارند و بارهاى سنگین دیگرى را بردوش آنها میگذارند.

منبع : داستانها و پندها جلد اول

پنج شنبه 9/12/1386 - 7:53
دعا و زیارت

سید نعمة الله جزائرى در انوار نعمانیه باب احوال بعد از مرگ مى نویسد: كه در اخبار است مرد مستمندى از دنیا رفت و از صبح كه جنازه او را بلند كردند تا بشام از دفنش فارغ نشدند بواسطه كثرت ازدحام و انبوه جمعیت بعدها او را در خواب دیدند، پرسیدند خداوند با تو چه كرد؟ گفت خداوند مرا آمرزید و نیكى و لطف زیادى درباره من فرمود، ولى حساب دقیقى كرد، حتى روزى بر در دكان رفیقم كه گندم فروشى داشت نشسته بودم با حال روزه ، هنگام اذان كه شد یكدانه از گندمهاى او را برداشته و با دندان خود دو نیمه كردم ، در اینموقع بخاطر آمدم كه گندم از من نیست آندانه شكسته را بروى گندمهاى او افكندم خداوند چنان حسابى كرد كه از حسنات من باندازه نقص قیمت گندمیكه شكسته بودم گرفت .

منبع : داستانها و پندها جلد اول
پنج شنبه 9/12/1386 - 7:49
دعا و زیارت


مرحوم حجّة الاسلام سیدعلینقى فیض الاسلام كه ترجمه او بر نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و قرآن ، او را در محافل علمى و در همه جاى كشور، معروف و مشهور نموده است ، بسال 1324 هجرى قمرى در سده (خمینى شهر) اصفهان متولد شد، و بسال 1405 هجرى قمرى (24) اردیبهشت 1364 شمسى ) در سن 81 سالگى دار دنیا را وداع گفت ، و در قطعه 18 بهشت زهراء ردیف 103 قبر شماره 5 به خاك سپرده شد.
وى داراى عمر بابركت بود و كتابهاى بسیار و ارزنده اى از خود به یارگار گذاشت .
از جمله كتابهاى او، كتابى است بنام ((خاتون دوسرا)) كه ترجمه كتاب ((سیدتناالمعصومة زینب الكبرى )) (ع ) مى باشد.
وى در مقدمه این كتاب ، مطلبى را درباره انگیزه نگارش این كتاب نوشت كه خلاصه اش این است :
((به مرضى گرفتار شدم ، كه طول كشید و مداواى پزشكان مؤ ثر نشد، براى طلب شفا، همراه خانواده به كربلا رفتم ، و بیماریم بیشتر شد به نجف اشرف رفتم ، همچنان بیمارى مرا سخت در فشار قرار داده است ، تا اینكه روزى در نجف اشرف یكى از دوستان كه از زائران بود مرا با عده اى از علماء به خانه خود دعوت كرد، به خانه او رفتیم ، در آن مجلس ، یكى از علما فرمود: ((پدرم مى گفت هر گاه حاجت و خواسته اى دارى ، خداوند متعال را سه بار به نام حضرت زینب كبرى (س ) بخوان كه بدون شك ، خداوند خواسته ات را روا مى سازد، من هم سه بار خداوند را به مقام زینب كبرى (س ) خواندم و شفایم را از خداوند خواستم ، بعلاوه نذر كردم كه اگر سلامتى خود را باز یابم ، كتابى در شرح زندگى حضرت زینب (ع ) بنویسم ، سپاس خداى را كه پس از مدت كوتاهى شفا یافتم و سپس با یادآورى یكى از دخترانم به نذر خود وفا كرده و این كتاب (خاتون دو سرا) را نوشتم .
مرحوم فیض السلام این كتاب را شب یكشنبه 25 صفر 1395 هجرى قمرى شروع كرده و غروب روز جمعه 15 جمادى الاولى همانسال به پایان رساند.
به این ترتیب با توسل به پیشگاه شیرزن كربلا حضرت زینب (ع ) نتیجه گرفت و به نذر خود وفا كرد.

منبع : کتاب داستان و دوستان جلد اول
چهارشنبه 8/12/1386 - 0:20
ادبی هنری
همواره تجّسم قیام است حسین (ع)

در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)


در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز

دل چسب‌ترین شعر کلام است حسین (ع)

سه شنبه 7/12/1386 - 21:56
دعا و زیارت

هشام بن حكم نقل میكند كه مردى از كوهستان خدمت حضرت صادق علیه السلام آمده و ده هزار درهم بایشان داد و گفت تقاضاى من اینست كه خانه اى خریدارى فرمائید تا از حج كه برگشتم با عیال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد. چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود جاى داد و طومارى باو لطف كرد.
فرمود خانه اى برایت در بهشت خریدم كه حد اول آن متصل است بخانه محمد مصطفى صلى الله علیه و آله و حد دوم بمنزل على مرتضى علیه السلام و حد سوم بخانه حسن مجتبى و حد چهارم بخانه حسین بن على علیه السلام .
مرد كوهستانى كه این سخن را شنید گفت قبول كردم و راضى شدم حضرت مبلغ را میان تنگدستان از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تقسیم كردند و كوهستانى بمحل خود بازگشت .
چون مدتى گذشت آن مرد مریض شد و بستگان خود را احضار نموده گفت من میدانم آنچه حضرت صادق علیه السلام فرموده راست است و حقیقت دارد خواهش میكنم این طومار را با من دفن كنید. پس از زمان كوتاهى از دنیا رفت ، بنا بوصیتش طومار را با او دفن كردند، روز دیگر كه آمدند دیدند همان طومار بر روى قبر اوست و به خط سبز روى آن نوشته شده خداوند بآنچه ولى او حضرت صادق علیه السلام وعده داده بود وفا كرد.

منبع : کتاب داستانها و پندها جلد اول
سه شنبه 7/12/1386 - 15:59
دعا و زیارت

شخصى به پیغمبر صلى الله علیه و آله عرض كرد:
فلانى به ناموس همسایه (خائنانه ) نگاه مى كند و  از اعمال خلاف عفت نیز پروا ندارد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله از این قضیه سخت بر آشفت و فرمود:
او را نزد من بیاورید!
شخص دیگرى گفت :
او از پیروان شما مى باشد و از كسانى است كه به ولایت شما و ولایت على علیه السلام معتقد است و نیز از دشمنان شما بیزار است .
پیغمبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمود:
نگو او از پیروان شما است ، زیرا كه این سخن دروغ است . چون پیروان ما كسانى هستند كه پیرو ما بوده و عملشان همانند عمل ما مى باشد.
ولى آنچه درباره این مرد گفتى از اعمال و كردار ما نیست .

جمعه 26/11/1386 - 23:32
دعا و زیارت


ابوبصیر رحمة الله مى گوید:
در كوفه بودم ، به یكى از بانوان درس قرائت قرآن مى آموختم . روزى در یك موردى با او شوخى كردم !
مدت ها گذشت تا اینكه در مدینه به حضور امام باقر علیه السلام رسیدم . آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود:
كسى كه در حال خلوت گناه كند، خداوند نظر لطفش را از او برمى گرداند، این چه سخنى بود كه به آن زن گفتى ؟
از شدت شرم ، سرم را پایین انداخته و توبه نمودم . امام باقر علیه السلام فرمود:
مراقب باش كه تكرار نكنى .

يکشنبه 14/11/1386 - 6:50
دعا و زیارت

روزى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله ، به طرف آسمان نگاه مى كرد، تبسمى نمود. شخصى به حضرت گفت :
یا رسول الله ما دیدیم به سوى آسمان نگاه كردى و لبخندى بر لبانت نقش بست ، علت آن چه بود؟
رسول خدا فرمود:
آرى ! به آسمان نگاه مى كردم ، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش ‍ عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را كه هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول مى شد، بنویسند؛ ولى او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیمارى افتاده بود.
فرشتگان به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض كردند:
ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم . ولى او را در محل نمازش نیافتیم ، زیرا در بستر بیمارى آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود:
تا او در بستر بیمارى است ، پاداشى را كه هر روز براى او هنگامى كه در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید. بر من است كه پاداش ‍ اعمال نیك او را تا آن هنگام كه در بستر بیمارى است ، برایش در نظر بگیرم .

جمعه 12/11/1386 - 23:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته