خوبی های سازنده مثل بارش باران است که به همه افراد چه خوب و چه بد می رسد

چرا بعضیها با دو دستشان دست می دهند ؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نیستند

اگر سر پرگار گیج بره چه می کشد ؟ بیضی

آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد ؟ دندان مصنوعی

چطور میشود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند ؟ وقتی هوا آفتابی باشد این کار را انجام میدهند

شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه ؟ هر دوشونو دیر کشیدن بیرون

خط وسط قرص برای چیه ؟ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچ گوشتی بره

بعضی ها را چگونه برای همیشه می شود سر کار گذاشت ؟ در دو روی یک کاغذ بنویسیم : لطفا بچرخانید

اگر پستچی در زد ، در را به رویش باز نمی کنم، میدانم خبری نیست می دانم باز اشتباهی آمده است ، مدانم که کسی سراغ مرا نمی گیرد.

آرزو داشت به جای اتوبوس ، تاکسی سوار شود ، آرزو داشت عیدها آجیل بخرند آرزو داشت از میوه فروشی هندوانه بخرد و آرزو داشت......................

اگر ماه بمیرد ، آن وقت خواهیم فهمید که خورشید مرده است.

بیایید کمی در مورد :

"زندگی "نه...."وجود" نه........ "عشق" نه........."عدم" نه...............

ای بابا اصلا چقدر فکر کنیم؟

معلم ها هنوز هم روی تخته سیاه می نویسند : بهار را توصیف کنید........

مرگ سال پیشین را با آمدن بهاری دیگر جشن گرفتیم.

صدای پای عید ، مرا به یاد جیبهای خالی ام انداخت.

برای سبزه هایمان ، روز سیزده بدر هر سال سالگرد می گیریم.

امسال برای آخرین بار خواب کفش های قرمزم را دیدم.

گل همیشه بهار با به یاد آوردن زمستان دق کرد.

ماهی قرمز ، هیچ وقت نفهمید جانش چقدر می ارزد.

صدای خنده گل ، آسمان را به گریه انداخت.

وقتی شکوفه در زد ، آسمان ، آغوشش را برای او باز کرد.

چرا روی  آدرس اینترنت  سه تا دبلیو می گذارند ؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کنه

چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد ؟ چون اگر هر دو را بگیرد می افتد

چرا دود از دود کش بالا می رود ؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید که حرکت میکنه چیست ؟ مورچه ای است که شلوار لی پوشیده

البته ببخشید این شعر را باید یک ماه پیش ثبت می کردم

خواب دیدیم خواب اینکه مرده ام                     خواب دیدم خسته و پژمرده ام

روی من خروارها از خاک بود                      وای قبر من چه وحشتناک بود

ناگهان از راه رسیدند دو ملک                        تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست                      آن یکی فریاد زد رب تو کیست

ناگهان الطاف حق آغاز شد                            از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان                               نور پیشانیش‌ ، فوق کهکشان

دو ملک سر را به زیر انداختند                      بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه                       آمده اینجا حسین فاطمه

گفت آزادش کنید این بنده را                           خانه آبادش کنید این بنده را

اینکه اینجا این چنین تنها شده                         کام او با تربت من وا شده

سینه چاک آل طاها بوده است                         روضه خوان هیئت ما بوده است

در مرامم نیست او تنها شود                           باعث خوشحالی اعدا شود

در قیامت عطر و بویش می دهم                     پیش مردم آبرویش می دهم

باز بالاتر به روز سرنوشت                           می شود همسایه من در بهشت

ابا صالح دلم سامان ندارد

مگر هجران تو پایان ندارد

ابا صالح بیا دردم دوا کن

مرا با دیدنت حاجت روا کن

ابا صالح فقیرم من فقیرم

بده دستی که دامانت بگیرم

ابا صالح چه خوش زیبنده باشد

که آن لعل لبت پر خنده باشد