• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 343
تعداد نظرات : 8
زمان آخرین مطلب : 3545روز قبل
موسيقي
به مناسبت ولادت امام علی(ع)

به مناسبت روز ولادت امام علی (ع) برای شما کاربران نماهنگی زیبا را آماده کرده ایم که می توانید از آن لذت ببرید و ما را نیز در دعاهای خود شریک بدانید.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،


دانلود
سه شنبه 23/2/1393 - 7:59
شعر و قطعات ادبی
توصیف مناقب حضرت علی (ع) همواره در ادبیات فارسی جایگاه ویژه ای داشته است. شعرایی بزرگی در طول تاریخ به ذکر صفات و عظمت شخصیت امیرالمومنین(ع) در اشعارشان پرداخته اند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، شاعران فارسی زبان در مدح امام علی (ع) سروده های زیبایی دارند. در ادامه تعدادی از سروده های بزرگترین شاعران پارسی زبان را برای شما آماده کرده ایم:


کس را چه زور و زهره که وصف علــی کند
جــــــبار در مــــــناقـب او گفت هل اتی

زور آزمـــــای قلــــعه ی خیـــبر که بـــند او
در یکـــدگر شکست بــــه بازوی لافتی

مردی که در مصاف زره زره پیش بسته بود
تا پیـش دشــمنان نکننـد پشـت بر عزا

شـــــیر خدا وصـــف در مــیدان و بحر جود
جان بخـش در نماز و جهان سوز در وقا

دیــــباچه ی مــــروت و دیــــوان مــــعرفت
لشکــــــرش فـــــتوت و ســـردار اتــقیا

فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دسـت و دامان معصوم مرتضی

سعدی


ایا شاه محمود كشور گشای
ز كس گر نترسی بترس از خدای

كه پیش تو شاهان فراوان بدند
همه تاجداران كیهان بدند

فزون از تو بودند یك‌سر به جاه
به گنج و كلاه و به تخت و سپاه

نكردند جز خوبی و راستی
نگشتند گرد كم و كاستی

همه داد كردند بر زیر دست
نبودند جز پاك یزدان پرست

نجستند از دهر جز نام نیك
وزان نام جستن سرانجام نیك

هرآن شد كه دربند دینار بود
به نزدیك اهل خرد خوار بود

گر ایدون كه شاهی به گیتی ترا است
نگویی كه این خیره گفتن چرااست

ندیدی تو این خاطر تیز من
نیاندیشی از تیغ خونریز من

كه بد دین و بد كیش خوانی مرا
منم شیر نر میش خوانی مرا

مرا غمز كردند كان بد سخن
به مهر نبی و علی شد كهن

هر آن كس كه در دلش كین علی است
از او خوارتر در جهان گو كه نیست

منم بنده‌ی هر دو تا رستخیز
اگر شه كند پیكرم ریز ریز

من از مهر این هر دو شه نگذرم
اگر تیغ شه بگذرد بر سرم

نباشد جز از بی‌پدر دشمنش
كه یزدان بسوزد به آتش تنش

منم بنده‌ی اهل بیت نبی
ستاینده‌ی خاك پای وصی

مرا سهم دادی كه در پای پیل
تنت را بسایم چو دریای نیل

نترسم كه دارم ز روشندلی
به دل مهر جان نبی و علی

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی

كه من شهر علمم علیم در است
درست این سخن گفت پیغمبر است

گواهی دهم كاین سخن راز او است
تو گویی دو گوشم كه آواز او است

چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای
به نزد نبی و علی گیر جای

گرت زین بد آید گناه من است
چنین است این رسم و راه من است

به این زاده‌ام هم به این بگذرم
چنان دان كه خاك پی حیدرم

ابا دیگران مر مرا كار نیست
بر این در مرا جای گفتار نیست

اگر شاه محمود از این بگذرد
مر او را به یك جو نسنجد خرد

چو بر تخت شاهی نشاند خدای
نبی و علی را به دیگر سرای

گر از مهرشان من حكایت كنم
چو محمود را صد حمایت كنم

جهان تا بود شهریاران بود
پیامم بر تاجداران بود

كه فردوسی توسی پاك جفت
نه این نامه بر نام محمود گفت

به نام نبی و علی گفته‌ام
گهرهای معنی بسی سفته‌ام
ابوالقاسم فردوسی

مــدحت کن و بســتای کسـی را کـه پـیـمبـر
بسـتود و قضـا کرد و بدو داد همه کار

ان کیست بر این حال که بودست و که باشد
جز شـیر خـداونـد جـهـان حــیدر کـرار

ایــن دیــن هــدی را بــه مثــل دایــره ای دان
پـیـغمبـر ما مرکز و حیدر خـط پروردگار

علــــم همــه عـــالم بـــه عــلی داد پـیـمبـر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار

کسایی مروزی

در دایره کنه تو افتاده خرد مات

ای نام تو سر دفتر دیباچۀ دیوان
وی حمد تو شیرازۀ مجموعۀ عُنوان

بی نام تو عنوان مضامین همه مُهمل
بی حمد تو ارکان دواوین همه ویران

از نام تو بر چرخ چمد عیسی مریم
وز حمد تو بررود رَوَد موسی عمران

مشغول ثنای تو دل خلق دو عالم
مشمول عطای تو چه دانا و چه نادان

آن یک به تمنّای تو در زاویۀ در ذکر
وان یک بتوّلای تو در بادیه پویان

هر کس به تمنّای خریداری فضلت
وا کرده ببازار سرکوی تو دُکّان

هر کس به تمنّای خریداری فضلت
هر کس به تمنّای خریداری فضلت

از پنجۀ تقدیر تو شد خسته و بسته
بازوی نریمان و دل رستم دستان

بازوی نریمان و دل رستم دستان
ای شاه و گدا در خور احسان تو یکسان

شاهان جهان را تو دهی حشمت و شوکت
خوبان زمان را تو دهی راحت و ریحان

نُه چنبرۀ چرخ شب و روز و مه و سال
بر خِطّه خاک از تو بود مجمره گردان

کیهان به تو نازنده و کیوان ز تو روشن
ماه از تو فروزنده و مهر از تو فروزان

از پرتو تو مشعلۀ ماه شب و روز
و ز نور تو رخسارۀ خورشید درخشان

بر مار دهی مُهره و بر نار دهی نور
سازی ز منی نطفه و بر نطفه دهی جان

بخشی به صدف گوهر و از بحر کشی دُر
بر نافه دهی مشک و جواهر کشی از کان

در محکمۀ عدل تو خم گردن گردون
و ز کوکبۀ لطف تو خرّم دل دوران

گاهی بگداهی تو دهی شوکت و شاهی
گاهی بگداهی تو دهی شوکت و شاهی

حیّ و احد و قادر و قیّوم و قدیمی
فرد و صمد و واجب و داداری و دیّان

پیدا شده از قدرت تو خلقت کونین
گویا شده از حکمت تو منطق انسان

ای از تو تسلاّئیِ یوسف به تَهِ چاه
وی از تو شکیبایی ایوب به کرمان

پیمانه کش بادۀ تسلیم تو اسلام
پروانه وش جادۀ تمکین تو امکان

بر سفرۀ انعام تو بنشسته بزانو
جنّ و بشر و دیو و دد و حوری و غِلمان

منظور تو هارون شد و مقهور تو قارون
مقبول تو آدم شد و مردود تو شیطان

در دایرۀ کُنه تو افتاده خرد مات
مانندۀ موری که بیفتد به بیابان

از تاریکی شب تو پدیدار کنی روز
و ز لُجّه عُمّان تو کشی لؤلؤ و مرجان

بلبل که بود تا که به حمد تو زند دم
وی حمد تو سر سورۀ بسم اللهِ قرآن
بلبل کابلی

در زیـــر زلــف، روی تو بینــد گـر آفـــــتاب
بـــی پـــــرده جلـــوه گــر نشود دیگر آفــــتاب
روزی کـــه در درون دل مــــــن درآمــــــدی
بــیرون نــکرده بـود سـر از خــاور آفــــــتاب
بــی پــرده وقـــت صــبح بیـــــا بـر کنــار بـام
تــا بـاز پـس کـشد سـر از ایـن مـنظـر آفـــتاب
در محـــفلــی کــه شــمع رخــت جـلوه می کند
پـــروانـــه وار مـــی زنـــد آنــجا پــر آفتـــاب
هــر روز مـی نــهد بـه زمـیـن روی تـابنــاک
گــــویـا بـه بـوی عــاطـفــــت داور آفـــــــتاب
جـویـای کـوی کـیست که در طـی ایـن بـروج
هــــــر روز مـی رود بـه ره دیـــگـر آفــــتـاب
تــا ره بــرد بـه خـاکـــــ در شـحنــه ی نـجــف
گـــردد در آســــمان ز پـــی رهبــــر آـفتـــــاب
زیــن گــونـه بـر سپـهر بـرآمـد از ایــنکه داشت
بـر جـبــــهه داغ بـــنـدگـی حــیــــــــدر آفــــتاب
آن ســــروری کـــــه بــــهـرِ نـــمــازش ز بــاختر
آورد بـــــاز مــعــجــــزِ پــیــغــمــبــر آفـــــــتاب
ای مــــــوکـب جــلال تـو بـر چـرخ گـرم سـیـــر
در آن میـــانـه از همــــــه واپــس تـر آفــــــــتاب
جـــــز مدحــت جــلال تــو حـرف دگـــر نیـــافت
گــــردید پـــای تــا ســر ایـــن دفتـــــر آفــــــتاب
عاشق اصفهانی

ای در هوای وصل تو گسترده جانها بالها
تو در دل ما بوده ای، در جست وجو ما سال ها

ای ساکنان کوی تو، مست از شراب بی خودی
وی عاشقان روی تو، فارغ ز قیل و قال ها

سرها ز تو پر غلغله، جان ها ز تو پر ولوله
تن ها ز تو در زلزله، دل ها ز تو در حال ها

تن میکند از جان طرب جا ندارد از جانان طرب
برمقتضای روحها جنبش کند تمثالها

کردی تجلی بی نقاب تابانتر از صد آفتاب
ما را فکندی در حجاب از ابر استدلالها

آثار خود کردی عیان در گلشن حسن بتان
تا سوی حسن بی نشان جانها گشاید بالها

دادی بتانرا آب و رنگ در سینه دل مانند سنگ
در شستشان دام بلا از زلف و خط و خالها

ای فیض بس کند زین انین در صنع صانع را ببین
تا آن زمین کز این زمین افتد برون اثقالها

ملا فیض کاشانی

صدبار شکست و بست و درهم پیوست
تا نام علی مرا در آیینه ببست

من بگسلم از تو با جفای تو و لیک
از مهر علی دلم نخواهد بگسست

آن کس که ولایت تو را منکر شد
برتافت رخ از حقیقت و کافر شد

گر نو طریقتی ست باشد روشن
کز پرتو ذات مرتضی ظاهر شد

آن کس که نه با علی دل خویش بباخت
چیزی نشناخت گرچه بس چیز شناخت

درساخت دلم به هر بدی لیک دلم
با آن که بد علی به لب داشت نساخت

علی اسفندیاری (نیما یوشیج)

سه شنبه 23/2/1393 - 7:58
سخنان ماندگار

اشك شوق از چشمان پیامبر(ص) سرازیر گشت ، و در اینجا بود كه آن سخن معروف را به على(ع) فرمود: اگر نمى ترسیدم كه گروهى از امتم ، مطلبى را كه مسیحیان درباره حضرت مسیح(ع)گفته اند، درباره تو بگویند، در حق تو سخنى مى گفتم كه از هر كجا عبور كنى خاك زیر پاى تو را براى تبرك برگیرند!
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، ابوبصیر مى گوید:از امام صادق (ع ) در مورد سوره والعادیات پرسیدم ، امام (ع ) فرمود: این سوره در ماجراى وادى یابس (بیابان خشك ) نازل شده است . پرسیدم : قضیه وادى یابس از چه قرار بود.

امام صادق(ع) فرمود: در بیابان یابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم عهد و پیمان محكم بستند كه تا آخرین لحظه ، دست به دست هم دهند و حضرت محمد (ص) و على(ع) را بكشند.

جبرئیل جریان را به رسول خدا(ص) اطلاع داد. حضرت رسول(ص) نخست ابوبكر و سپس عمر را با سپاهى چهار هزار نفرى به سوى ایشان فرستاد كه البته بى نتیجه بازگشتند.

پیامبر(ص) در مرحله آخر على(ع) را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوى وادى یابس رهسپار نمود. حضرت على (ع) با سپاه خود به طرف بیابان خشك حركت كردند.

به دشمن خبر رسید كه سپاه اسلام به فرماندهى على(ع) روانه میدان شده اند. دویست نفر از مردان مسلح دشمن به میدان آمدند. على(ع) با جمعى از اصحاب به سوى آنان رفتند. هنگامى كه در مقابل ایشان قرار گرفتند. از سپاه اسلام پرسیده شد كه شما كیستید و از كجا آمده اید و چه تصمیمى دارید؟ على(ع) در پاسخ فرمود:  من على بن ابى طالب پسر عموى رسول خدا، برادر او و فرستاده او هستم ، شما را به شهادت یكتایى خدا و بندگى و رسالت محمد(ص) دعوت مى كنم . اگر ایمان بیاورید، در نفع و ضرر شریك مسلمانان هستید.

ایشان گفتند: سخن تو را شنیدیم ، آماده جنگ باش و بدان كه ما، تو و اصحاب تو را خواهیم كشت ! وعده ما صبح فردا.

على(ع) فرمود: واى بر شما! مرا به بسیارى جمعیت خود تهدید مى كنید؟ بدانید كه ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما كمك مى جوییم : ولا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم

دشمن به پایگاههاى خود بازگشت و سنگر گرفت . على(ع) نیز همراه اصحاب به پایگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام ، على(ع) فرمان داد مسلمانان مركب هاى خود را آماده كنند و افسار و زین و جهاز شتران را مهیا نمایند و در حال آماده باش كامل براى حمله صبحگاهى باشند.

وقتى كه سپیده سحر نمایان گشت ، على(ع) با اصحاب نماز خواندند و به سوى دشمن حمله بردند. دشمن آن چنان غافلگیر شد كه تا هنگام درگیرى نمى فهمید مسلمین از كجا بر آنان هجوم آورده اند. حمله چنان تند و سریع بود، قبل از رسیدن باقى سپاه اسلام ، اغلب آنان به هلاكت رسیدند. در نتیجه ، زنان و كودكانشان اسیر شدند و اموالشان به دست مسلمین افتاد.

جبرئیل امین ، پیروزى على(ع) و سپاه اسلام را به پیامبر(ص) خبر دادند. آن حضرت بر منبر رفتند و پس از حمد و ثناى الهى ، مسلمانان را از فتح مسلمین باخبر نموده و فرمودند كه تنها دو نفر از مسلمین به شهادت رسیده اند!

پیامبر(ص) و همه مسلمین از مدینه بیرون آمده و به استقبال على(ع) شتافتند و در یك فرسخى مدینه ، سپاه على(ع) را خوش آمد گفتند. حضرت على(ع) هنگامى كه پیامبر را دیدند از مركب پیاده شده ، پیامبر(ص) نیز از مركب پیاده شدند و میان دو چشم (پیشانى ) على(ع) را بوسیدند. مسلمانان نیز مانند پیامبر(ص)، از على(ع) قدردانى مى كردند و كثرت غنایم جنگى و اسیران و اموال دشمن كه به دست مسلمین افتاده بود را از نظر مى گذراندند.

در این حال ، جبرئیل امین نازل شد و به میمنت این پیروزى سوره عادیات  به رسول اكرم (ص) وحى شد: والعادیات ضبحا، فالموریات قدحا، فالمغیرات صحبا، فاءثرن نفعا فوسطن به جمعا...

اشك شوق از چشمان پیامبر(ص) سرازیر گشت ، و در اینجا بود كه آن سخن معروف را به على(ع) فرمود: اگر نمى ترسیدم كه گروهى از امتم ، مطلبى را كه مسیحیان درباره حضرت مسیح(ع) گفته اند، درباره تو بگویند، در حق تو سخنى مى گفتم كه از هر كجا عبور كنى خاك زیر پاى تو را براى تبرك برگیرند!

 پی نوشت:

بحار، ج 21، ص 72.
سه شنبه 23/2/1393 - 7:54
عقاید و احکام

من شبان و روزان، آشكارا و نهان، شما را به رزم این مردم تیره روان خواندم و گفتم: با آنان بستیزید، پیش از آنكه بر شما حمله برند، و بگریزید.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اما بعد، جهاد، درى است از درهاى بهشت كه خدا به روى گزیده دوستان خود گشوده است; و جامه تقوى است، كه بر تن آنان پوشیده است.

زره استوار الهى است كه آسیب نبیند; و سپر محكم اوست - كه تیر در آن ننشیند -. هر كه جهاد را واگذارد و ناخوشایند داند، خدا جامه خوارى بر تن او پوشاند، و فوج بلا بر سرش كیاند; و در زبونى و فرمایگى بماند. دل او در پرده‏هاى گمراهى نهان، و حق از او روى گردان. به خوارى محكوم و از عدالت محروم.

من شبان و روزان، آشكارا و نهان، شما را به رزم این مردم تیره روان خواندم و گفتم: با آنان بستیزید، پیش از آنكه بر شما حمله برند، و بگریزید.

به خدا سوگند با مردمى در آستانه خانه‏شان نكوشیدند، جز كه جامه خوارى بر آنان پوشیدند. اما هیچ یك از شما خود را براى جهاد آماده نساخت و از خوارمایگى، هركس كار بار به گردن دیگرى انداخت; تا آنكه از هر سو بر شما تاخت آوردند و شهرها را یكى پس از دیگرى از دستتان برون كردند. اكنون سربازان این مرد غامدى به انبار در آمده و حسان پسر حسان بكرى را كشته و مرزبانان را از جایگاههاى خویش رانده‏اند.

 شنیده‏ام مهاجم به خانه‏هاى مسلمانان، و كسانى كه در پناه اسلامند در آمده، گردنبند و دستبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پاى زنان به در مى‏كرده است; حالى كه آن ستمدیدگان برابر آن متجاوزان، جز زارى و رحمت‏خواستن سلاحى نداشته‏اند. سپس غارتگران، پشتواره‏ها از مال مسلمانان بسته; نه كشته‏اى بر جاى نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته‏اند. اگر از این پس مرد مسلمانى از غم چنین حادثه بمیرد، چه جاى ملامت است، كه در دیده من شایسته چنین كرامت است.

شگفتا! به خدا كه هماهنگى این مردم در باطل خویش، و پراكندگى شما در حق خود، دل را مى‏میراند; و اندوه را تازه مى‏گرداند. زشت‏با دید و از اندوه برون نیایید! كه آماج تیر بلایید، بر شما غارت مى‏برند و ننگى ندارید. با شما پیكار مى‏كنند و به جنگى دست نمى‏گشایید.

خدا را نافرمانى مى‏كنند و خشنودى مى‏نمایید. اگر در تابستان شما را بخوانم، گویید هوا سخت گرم است، مهلتى ده تا گرما كمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم، گویید سخت‏سرد است، فرصتى ده تا سرما از بلاد ما به در شود. شما كه از گرما و سرما چنین مى‏گریزید، با شمشیر آخته كجا مى‏ستیزید؟

اى نه مردان به صورت مرد، اى كم خردان ناز پرورد! كاش شما را ندیده بودم و نمى‏شناختم كه به خدا، پایان این آشنایى ندامت‏بود و دستاورد آن اندوه و حسرت. خدایتان بمیراناد! كه دلم از دست‏شما پر خون است و سنیه‏ام مالامال خشم شما مردم دون، كه پیاپى جرعه اندوه به كامم مى‏ریزید، و با نافرمانى و فروگذارى جانبم، كار را بهم در مى‏آمیزید، تا آنجا كه قریش مى‏گوید پسر ابوطالب دلیر است اما علم جنگ نمى‏داند.

 خدا پدرانشان را مزد دهاد! كدام یك از آنان پیشتر از من در میدان جنگ بوده و بیشتر ازمن نبرد دلیران را آزموده؟! هنوز بیست‏سال نداشتم كه پا در معركه گذاشتم، و اكنون سالیان عمرم از شصت فزون است. اما، آن را كه فرمان نبرند سر رشته كار از دستش برون است.
سه شنبه 23/2/1393 - 7:54
اطلاعات دارویی و پزشکی
نمی‌شنوم، لطفا یک کم بلندتر...

خیلی از کسانی که دچار کاهش شنوایی می‌شوند، فکر می‌کنند این مشکل غیرقابل درمان است و برعکس، بعضی‌ها هم باور دارند کاهش شنوایی در هر صورت درمان خواهد شد یا حداقل با استفاده از سمعک بهبود خواهد یافت.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هر حرفی که می‌زنیم، دستش را پشت گوشش می‌گذارد، چشم‌هایش را ریز می‌کند و می‌گوید «بلندتر!» تا شاید حرف ما را بشنود، اما حالا دیگر فهمیده‌ایم این روش فایده‌ای ندارد و کاری از پیش نمی‌برد. گوشش سنگین است و هر قدر هم که نزدیک‌تر شود یا گوشش را جلو بیاورد، فرقی به حالش نمی‌کند.

باید به پزشک مراجعه کند و از او کمک بگیرد، اما حاضر نیست و می‌گوید هنوز آنقدرها پیر نشده و نباید باور کند گوشش سنگین است. در حالی که سنگینی گوش و کاهش شنوایی می‌تواند در سنین مختلف و به علل متفاوت اتفاق بیفتد و افراد پیر و جوان را درگیر کند.

اگر گوش‌تان سنگین شده و احساس می‌کنید شنوایی‌تان مشکلی پیدا کرده، نباید خیلی راحت بگویید کاری از دست‌تان ساخته نیست و باید با گوش سنگین بسازید، چون کاهش شنوایی به دسته‌های متفاوتی تقسیم می‌شود که هر یک به علل خاصی اتفاق می‌افتد و روش درمانی ویژه‌ای دارد. دکتر ابراهیم رزم‌پا در این‌ باره به جام‌جم می‌گوید: کاهش شنوایی به دو دسته کلی تقسیم می‌شود؛ کاهش شنوایی انتقالی و کاهش شنوایی حسی عصبی.‌ به گفته وی، زمانی که مشکل به وجود آمده در گوش در قسمت میان گوش خارجی تا دریچه بیضی شکلی باشد که ورودی گوش داخلی است، به آن کاهش شنوایی انتقالی می‌گویند. بنابراین اختلالاتی که در گوش خارجی، پرده گوش، گوش میانی و استخوانچه‌های گوش پیش می‌آید، منجر به بروز کاهش شنوایی انتقالی یا هدایتی خواهد شد. در کاهش شنوایی حسی عصبی هم اختلالات مربوط به بخش گوش داخلی به بعد خواهد بود که به گفته عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، شامل گوش داخلی، عصب شنوایی و مراکز مغزی می‌شود. دکتر رزم‌پا ادامه می‌دهد: گاهی هم هر دو این موارد با هم اتفاق می‌افتد که به آن کاهش شنوایی مختلط می‌گویند.

کاهش شنوایی درمان می‌شود یا نه؟

خیلی از کسانی که دچار کاهش شنوایی می‌شوند، فکر می‌کنند این مشکل غیرقابل درمان است و برعکس، بعضی‌ها هم باور دارند کاهش شنوایی در هر صورت درمان خواهد شد یا حداقل با استفاده از سمعک بهبود خواهد یافت.

دکتر رزم‌پا در این‌باره توضیح می‌دهد: کسانی که دچار کاهش شنوایی هدایتی یا انتقالی شده‌اند، براحتی می‌توانند از سمعک استفاده کنند. از طرفی هم اغلب این مشکلات یا به روش طبی یا جراحی قابل درمان است. در مقابل، متاسفانه اکثر مواردی که به کاهش شنوایی حسی عصبی مربوط می‌شود، غیرقابل درمان خواهد بود؛ به این معنی که نه به روش جراحی و نه به کمک درمان‌های دارویی نمی‌توان این مشکلات را برطرف کرد.

بنابراین آن طور که این پزشک متخصص می‌گوید، کاهش شنوایی حسی عصبی به غیر از برخی موارد استثناء، درمان نمی‌شود، ولی در موارد خاص مانند کسانی که دچار اختلالات تیروئید هستند و دچار نوعی کاهش شنوایی حسی عصبی شده‌اند، با اصلاح تیروئید و برطرف کردن مشکل، کاهش شنوایی‌شان هم برطرف می‌شود.

وی می‌افزاید: با این حال، متاسفانه در بیشتر مواردی که کاهش شنوایی حسی عصبی رخ می‌دهد و عوامل متعددی از آلودگی‌های صوتی و پیرگوشی گرفته تا مصرف برخی داروها و بیماری‌ها و تومورها در آن نقش دارد، باید به این نکته توجه داشته باشیم که مشکل معمولا غیرقابل درمان است. البته در مواردی می‌توان از سمعک استفاده کرد ولی این روش هم برای همه افراد موثر نخواهد بود و فقط کسانی می‌توانند از سمعک کمک بگیرند که از نظر درک گفتار مشکلی نداشته باشند.

کاهش شنوایی به علل متفاوت

دکتر رزم‌پا با تاکید بر این که کاهش شنوایی در سنین مختلف به علل متفاوتی اتفاق می‌افتد،‌ می‌گوید: به عنوان نمونه کاهش شنوایی در کودکان معمولا به علت تجمع مایع پشت پرده گوش پیش می‌آید که یکی از علل شایع سنگینی گوش کودکان است. وی ادامه می‌دهد: این مشکل قابل درمان است و اگر به موقع متوجه آن شوند می‌توان به کمک درمان‌های دارویی و در موارد پیشرفته با استفاده از جراحی‌های کوچک، شنوایی آنها را به حالت طبیعی برگرداند.

گاهی هم سنگینی گوش به علل ساده و پیش‌پاافتاده‌ای رخ می‌دهد که به گفته این پزشک متخصص، وجود جرم در گوش یکی از این موارد است. بنابراین زمانی که گوش تمیز شود و جرم آن را خارج کنند، مشکل بیمار هم برطرف خواهد شد. البته وی با اشاره به این که ضربه‌ها هم می‌تواند موجب کم‌شنوایی شود، توضیح می‌دهد: ضربه‌ها به دو شکل، چنین مشکلی را برای فرد ایجاد خواهد کرد، یکی ضربه‌های صوتی است و دیگری ضربه‌های فیزیکی که به گوش وارد می‌شود. این ضربه‌ها ممکن است به سادگی یک سیلی یا به شدت تصادف‌ها باشد، اما می‌تواند منجر به آسیب دیدن پرده گوش شود و شنوایی را کاهش دهد. زمانی که ضربه شدید باشد مانند ضربه‌هایی که در تصادف‌ها اتفاق می‌افتد، ممکن است باعث شکستگی در استخوان گیجگاهی و در نتیجه بروز اختلالات شنوایی هم از نوع حسی عصبی و هم از نوع انتقالی شود.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران خاطرنشان می‌کند: کاهش شنوایی مشکلی است که می‌تواند به علل متفاوتی رخ دهد. گاهی یک مشکل ساده مانند تجمع جرم در گوش خارجی موجب کاهش شنوایی می‌شود و بعضی اوقات هم موضوعاتی جدی و مهم مانند اختلالات مغزی و تومورها می‌تواند عاملی باشد برای سنگینی گوش.

شنوایی کودکان را کنترل کنید

تشخیص بیماری‌ها و مشکلات در سنین کودکی کمی سخت‌تر از بزرگسالی است و والدین باید توجه بیشتری به نشانه‌های این اختلالات داشته باشند. در مورد کاهش شنوایی هم پدر و مادر باید دقت کنند اگر فرزندشان نزدیک به تلویزیون می‌نشیند یا صدای آن را خیلی بلند می‌کند یا در صورتی که در امتحان دیکته نمی‌تواند نمره خوبی به دست بیاورد، ممکن است دچار مشکل کاهش شنوایی باشد. دکتر رزم‌پا توصیه می‌کند والدین در این شرایط به صورت دوره‌ای، وضع شنوایی فرزندشان را کنترل کنند تا مشکلی برای آنها پیش نیاید.

مراقب گوش‌تان باشید

کسانی که در محیط‌های پرسروصدا حضور دارند یا کارشان طوری است که دائم باید در این مکان‌ها باشند، حتماً باید سلامت گوش و وضع شنوایی‌شان را کنترل کنند. علاوه بر این، دکتر رزم‌پا می‌گوید کسانی که از هدفون استفاده می‌کنند هم باید دقت داشته باشند با صدای بلند هدفون نگذارند چون این وضع هم می‌تواند فرد را دچار کم‌شنوایی حسی عصبی کند.

البته اگر این مشکلات در مراحل اولیه تشخیص داده شود، می‌توان به درمان امیدوار بود ولی در صورتی که وضع ادامه پیدا کند بعد از گذشت مدتی، کاهش شنوایی غیرقابل برگشت می‌شود. پس وی تاکید می‌کند از بروز مشکلات کاهش شنوایی پیشگیری کنید تا نیازی به درمان نداشته باشید.

سه شنبه 23/2/1393 - 7:52
خواص خوراکی ها

زیتون، یکی از میوه هایی می باشد که سرشار از فسفر، گوگرد، کلسیم، آهن، پتاسیم و منگنز می باشد، به نحوی که مصرف مستقیم یا روغن گرفته شده از آن، دارای فواید منحصر به فردی می باشد، چنانچه این امر در گفتار ائمه اطهار (ع) نیز به وضوح ذکر شده است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، درباره ی فواید زیتون از امام رضا (ع) نقل شده است که فرموده اند: روغن زیتون غذای خوبی است؛ چرا که دهان را خوشبو و بلغم را برطرف می سازد، رنگ صورت را صفا و طراوت می بخشد، اعصاب را تقویت می نماید و همچنین بیماری، ضعف و درد موجود در بدن را از میان می برد و آتش خشم را فرو می نشاند و همچنین حضرت محمد (ص) فرموده اند: شما را به خوردن زیتون سفارش می کنم، به خاطر آن که زیتون صفرا را از بین می برد، رگ های بدن را قوی می نماید، اخلاق را نیکو می گرداند، نفس و روح را پاک و طاهر می نماید و غم و غصه را از بین می برد و نیز در سفارش به امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: یا علی روغن زیتون بخور و از آن به بدن خود بمال. برای این که کسی که روغن زیتون مصرف نماید و از آن بر بدن خود بمالد، شیطان تا چهل روز به او نزدیک نمی گردد.
سه شنبه 23/2/1393 - 7:51
خانواده

در تمام جوامع، نام «پدر» به معنای برتری و بالندگی در خانواده است. کلمه‌ای با بار قداست بالا که مهربانی و محبت، استواری‌ و... در آن پنهان است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، با کنکاشی کوتاه در تاریخ می‌توان به عظمت نام پدر پی برد و صحت این ادعا را می‌توان در جایگاه بالا و موقعیت خاصی که برای شخصیت پدر در دنیا قائل هستند بوضوح دید. به همین دلیل در بیشتر فرهنگ‌ها پدر الگویی بی‌مثال برای رشد و بالندگی اعضای خانواده بخصوص پسران محسوب می‌شود. از سوی دیگر پدر همواره معیاری برای همسران نیکو در ذهن دختران است.

از نظر روان‌شناسان، پدر معرف عنصر قدرت و اقتدار در شخصیت فرزندان است، امری که در دوران امپراتوری رم به عنوان مظهر شکل‌گیری اقتدار سیاسی ـ اجتماعی تعریف و پدر الگویی برای رهبری سیاسی ـ اجتماعی شناخته می‌شد. پس از آن نیز در قرن بیستم، نظام‌های حکومتی و اجتماعی بر وجود پدری قدرتمند و قابل اتکا در خانواده تاکید کردند زیرا چنین پدری، کودکانی تربیت می‌کند که برای اجتماع مفید هستند. ‌با همه اینها در دوره و عصر ارتباطات در زمانه‌ای که سینما، تلویزیون و دنیای مجازی حرف اول رامی‌زند پدران در سایه نقش مهربان مادران خانواده پنهان مانده و عهده‌دار نقش دوم شده‌اند.

شاید همین ​ مساله موجب شد تا کمتر فیلم یا سریال تلویزیونی با اتکا به نقش پدر ساخته شود. هرچند ابراهیم حاتمی‌کیا با ساخت فیلم «به نام پدر» با بازی زیبای پرویز پرستویی، قصد ماندگار کردن این نقش در سینمای ایران را داشت، اما هیچ‌گاه این فیلم نتوانست در گود رقابت از پس فیلم «مادر» ساخته زنده‌یاد علی حاتمی برآید.

البته درحوزه سریال‌سازی این امر کمی متفاوت‌تر جلوه کرد. شاهد این مدعا هم چند سریال مطرح تلویزیونی است که با محور پدر و نقش او در خانواده ساخته شده است. شاید کمتر کسی است که سریال «پدرسالار» ساخته اکبر خواجویی را در ذهن نداشته باشد. در این سریال نماد پدر مقتدر خانواده بخوبی به نمایش درآمد. حتی تا قسمت‌های پایانی سریال که اقتدار مستبدانه پدر در پس خواست زوج جوان خانواده شکسته می‌شود، مخاطب با همان احترام نخست به پدر خانواده می‌نگرد. این نوع اقتدار را می‌توان در سریال‌های ستایش و نرگس هم دید.

در دنیای رسانه‌ای امروز، نقش پدر درحال جدایی از نقش کاریزماتیک پدرانه و سوق یافتن به سمت دوستی پدر و پسر پیش می‌رود. ​ تصویری که امروزه از پدر در رسانه‌ها می‌بینیم با تصویر سنتی ما از این نقش فاصله گرفته و چه بسا در بسیاری از مواقع محوریت خود را از دست داده است. پدر مقتدر دیروز به پدر کم‌اقتدار، اما دوست امروز بدل شده و احترام و سکوت در مقابل وی به کنش و استقلال تبدیل شده است.

به مناسبت روز پدر سراغ چند بازیگر پیشکسوت رفتیم که تاکنون نقش پدر را در آثار مختلف بازی کرد‌ه‌‌اند و نظر آنها را درباره جایگاه پدر درآثار نمایشی جویا شدیم.

کشاورز و پدرسالاری برای تلویزیون

پدر‌سالار یک سریال تلویزیونی است که سال ۱۳۷۴ به تهیه‌کنندگی و کارگردانی اکبر خواجویی ساخته شد. داستان این سریال درباره پدر میانسالی به نام اسدالله با بازی به‌یاد‌ماندنی محمدعلی کشاورز است که در عین مهربانی، خانواده دوستی و دلسوزی، سختگیر و پرصلابت است. محمدعلی کشاورز که هنوز هم در بسیاری از ذهن‌ها با آن نقش ماندگارش شناخته می‌شود درباره این نقش و منش اسدالله‌خان‌ها در خانواده به جام‌جم می‌گوید:‌ این سریال بارها از شبکه‌های مختلف پخش شده و پدری دیده شد که ستون اصلی خانواده‌اش بود. او بر این باور بود که تمام فرزندان ذکورش پس از ازدواج باید در خانه بزرگ وی زندگی کنند که همین مساله باعث بروز مشکلاتی میان او و عروس آخرش شد. داستان سریال را همین مساله پیش برد که در نهایت با پایانی خوش به سرانجام رسید.

کشاورز با اشاره به بحث‌هایی که درخصوص این نقش با کارگردان سریال داشته خاطرنشان می‌کند: با صحبت‌هایی که با آقای خواجویی داشتم سعی‌ام بر این بود تا شخصیت‌ها بخصوص اسدالله‌خان همان‌طور که لازم است، نشان داده شود، چرا که او شخصیت اصلی داستان است و داستان حول شخصیت وی می‌چرخد. خاطرم هست حتی در آن دوران در مورد شخصیت پدرهایی که در جامعه وجود دارند و تشابه آنها با جریان سریال پدرسالار، صحبت‌های زیادی میان من و کارگردان سریال رد و بدل شد.

وی می‌افزاید: نکته‌ای که در آن سریال بسیار مورد توجه بود، دوستی و محبتی بود که میان پدر و مادر خانواده وجود داشت که علاوه بر حس احترامی که میانشان بود به عنوان یک زوج به هم عشق می‌ورزیدند. این بر اساس واقعیت‌های جامعه آن دوران بود که متاسفانه امروزه کمتر شاهد آن هستیم.

بازیگر نقش‌های به‌یادماندنی سریال‌های تلویزیونی با ذکر این نکته که سریال‌های تلویزیونی بازتابی از جامعه هستند، می‌گوید: اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد در سریال‌ها بازتاب پیدا می‌کند. در آن زمان که میان مادر و پدر خانواده‌ها ارتباط عاطفی توام با احترام بیشتری حاکم بود، شخصیت سریال‌ها نیز براساس همین جریان حاکم بر جامعه شکل می‌گرفت. ‌وی با بیان این که در آن سریال شخصیت پدر مهم بود، تصریح می‌کند: از ویژگی‌های اسدالله‌خان، اهمیت دادن به خانواده و حاکم بودن جو احترام در خانواده بود. شاید ایجاد کشمکش‌ها بین یک پدر با برخی اعضای خانواده‌اش به نوعی نمک داستان بود، ولی در نهایت داستان به خیر و خوشی به پایان رسید.

کشاورز اذعان می‌کند: سوژه پدرسالار به دلیل نشان دادن زندگی روزانه میان مردم طرفدار زیادی پیدا کرد و حتی در کشورهای دیگری هم که پخش شد مورد استقبال قرار گرفت. همه در آن زمان مرا به نام پدرسالار می‌شناختند.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا نقش پدرها در سریال‌های آن دوران با آنچه امروزه رایج شده، تفاوتی دارد یا خیر، توضیح می‌دهد: مسلما داستان‌ها تفاوت زیادی کرده که در نتیجه پدرهای سریال‌ها نیز متفاوت از آنچه پیشتر می‌دیدیم، شده‌اند. اکنون برخی افراد در جریان فیلمنامه‌نویسی وارد شده‌اند که دغدغه‌های تازه‌ای دارند و تصور جدیدی از پدر دارند که آنها را به سریال‌ها وارد می کنند. دیگر کمتر مردانی می‌بینیم که مانند پدرسالارهای قدیم باشند، هرچند جامعه از وجود آنها خالی نشده است.

وی درباره بازیگران سریال پدرسالار می‌گوید: خانه پدرسالار در یکی از محلات جنوبی شهر تهران بود که به احتمال زیاد اکنون به یک برج تبدیل شده است. آقای خواجویی در همان زمان پیش از این که سریال به طور رسمی کلید بخورد مرا برای نقش پدرسالار و زنده‌یاد حمیده خیرآبادی را برای بازی در نقش مادر خانواده در نظر داشت. به گفته کارگردان سریال این نقش از ابتدا برای من نوشته شده بود. ‌بازیگر نقش اول سریال پدرسالار ادامه می‌دهد: یکی از مواردی که به وضوح در سریال‌های قدیمی دیده می‌شد و شاید نمونه واضح شکستن آن را در مجموعه پدر‌سالار دیدیم، ابهت و جذبه پدرانه‌ای بود که آن زمان در راس خانواده‌ها دیده می‌شد. شاید همان نام پدر‌سالار برای پدران دو سه دهه قبل بهترین لقبی باشد که به مردان آن زمان داده‌اند. مردانی که بیش از محبت پدرانه باید ابهت و جذبه خاصی را با خود همراه می‌کردند. صفتی که نسل به نسل به پسران و مردان رسیده بود و اگر مردی در نقش پدری خود نرمش نشان می‌داد باعث می‌شد در جمع خانواده یا فامیل و اقوام از درجه اعتبار کمتری برخوردار باشد. این امر تقریبا در تمام​ سریال‌های قدیمی دیده می‌شود و به این دلیل فرزندان رابطه صمیمی و دوستانه‌ای که با مادر خانواده برقرار می‌کردند با پدر خانواده نداشتند و حتی گاهی دیده می‌شد فرزندان در مقابل پدر خانواده حتی سعی می‌کردند حضور کمتری داشته باشند یا هنگام صحبت کردن به چشمان پدر نگاه نکنند تا ابهت پدرانه حفظ شود.

وی می‌افزاید: در حال حاضر و با تغییر نسل، همان فرزندانی که در دهه‌های قبلی خلأ محبت پدر را حس کرده‌اند، پدر شده‌اند که بیشتر نقش پدری مهربان و با محبت را بازی می‌کنند و سعی می‌کنند در خانواده حضوری پر رنگ‌تر داشته باشند. بنابراین آن روشی که حرف اول و آخر را پدر خانواده می‌زد و حرفش برای بچه‌ها حجت بود کمرنگ شده و نقش هدایت و راهبری و البته دوستی بین پدر و بچه‌ها بیشتر به چشم می‌خورد که تمام این حرف‌ها در سریال‌‌ها نیز مشاهده می‌شود و به نوعی تفاوت پدرهای سریال‌های دیروز با سریال‌های امروز در همین موضوع است. ‌کشاورز در خاتمه می‌گوید: با همه اینها ارزش‌گذاری برای یک نقش و شخصیت در سریال‌هایی که در گذشته ساخته می‌شد بسیار بهتر از اکنون بود. آن زمان برای یک شخصیت پیش از این‌که اجرا شود بازیگر مشخص می‌شد. برای همین ما وقت داشتیم درمورد نقش‌مان تحقیق کنیم و آن را بدرستی اجرا کنیم.

پدرهای امروز مهربان‌تر هستند

جمشید مشایخی، از کهنه‌کارترین بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون است. بازی به یادماندنی او در نقش رضا تفنگچی در سریال «هزاردستان» برای همیشه در خاطر مردم ایران باقی خواهد ماند.

وی نیز مانند بسیار از همنسلان خود در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی نقش پدر را بازی کرده است.

مشایخی درباره اهمیت نقش پدر در سریال‌های خانوادگی و بخصوص درام‌های تلویزیونی به جام‌جم می‌گوید: من در سریال‌ها و فیلم‌های زیادی نقش پدر را بازی کرد‌ه‌ام، ولی بیش از همه نقش پدری را دوست دارم که در یکی از قسمت‌های سریال «پهلوانان نمی‌میرند» بازی کردم. هرچند در سریال‌هایی همچون «بهشت گمشده» یا «ستایش» نیز بازی در نقش پدر را تجربه کرده‌ا‌م.

وی درباره نقش‌اش در سریال پهلوانان نمی‌میرند می‌گوید: در آن سریال نقش من زیاد نبود و در همان قسمت‌های اول پهلوان خلیل کشته می‌شود، ولی به خاطر ویژگی‌هایی که این شخصیت داشت حضور معنوی او بر داستان حاکم بود. پهلوان خلیل در پهلوانان نمی‌میرند نقش پدری را داشت که تاثیر او بر خانواده خودش و دیگر خانواده‌های محله انکار‌ناپذیر بود.

بازیگر نقش کمال‌الملک در ادامه، خواستار توجه بیشتر نویسندگان به شخصیت پدر در سریال‌های تلویزیونی می‌شود و می‌گوید: نویسندگان باید دقت داشته باشند که پدر کیست و چه حرکت و نقشی در خانواده ایفا می‌کند تا برداشتی غلط از این شخصیت محوری نشود.

وی می‌افزاید: اگر بخواهیم نقش پدرهای آثار نمایشی را در دهه‌های مختلف با هم مقایسه کنیم باید به این نکته هم توجه کنیم که زمانه بسیار عوض شده است. پدران امروز که در گذشته خودشان فرزند بودند نگاه متفاوت‌تری به مقوله پدر و فرزندی دارند. در زمان فعلی پدرها سعی می‌کنند علاوه بر این‌که پشتیبان فرزندان خود هستند برای آنها نقش دوست را هم ایفا کنند. اما در گذشته پدرها در هاله‌ای از ابهت، شان و مقام پنهان بودند.

مشایخی معتقد است: شاید مهر و محبتی که هم‌اکنون در سریال‌ها از پدر خانواده دیده می‌شود اگر در آن زمان نشان داده می‌شد، نقش پدر خدشه‌دار می‌شد. ولی هم‌اکنون اگر پدر را در سریال‌ها و فیلم‌ها خشن نشان بدهند به خانواده لطمه خواهد خورد. این را هم نباید نادیده گرفت که نسل‌ها تغییر کرده است و شاید زمان ما پدرها مقتدرتر و تا حدودی مستبدتر بودند، اما اکنون چنین نیست.

مشایخی در پایان سخنان خود از پرداخت نادرست به شخصیت‌ها گلایه می‌کند و می‌گوید: متاسفانه شخصیت‌پردازی، کمی به حاشیه رفته است و وقت زیادی صرف آن نمی‌شود و گاهی می‌بینیم یک سریال با داستانی چند خطی پخش می‌شود و شخصیت‌ها حرفی برای گفتن ندارند و مدام دیالوگ‌ها را تکرار می‌کنند.

امام علی(ع) الگوی پدر نمونه

بهزاد فراهانی، یکی دیگر از بازیگران پیشکسوت آثار نمایشی ایران است که در سریال‌هایی چون «رعنا»، «امام علی(ع)» و «گرگ‌ها» بازی به‌یاد‌ماندنی‌ای نشان داد. وی نیز درباره نقش پدر در سریال‌های ایرانی به جام‌جم می‌گوید: نگاه من به حضرت علی(ع) و علاقه بی‌حد من به ایشان باعث شده نام پدر واقعی را همردیف ایشان بدانم. من به بخشی از زندگی امام علی(ع) نگاه می‌کنم که بوی دادگری و عدالت می‌دهد که این عدالت نه‌تنها عدالتی اجتماعی است، بلکه این ویژگی ایشان در خانواده نیز حکم‌فرماست و روایت‌های جالب و زیادی درباره رفتارهای بی‌نظیر ایشان در مواجهه با خانواده‌شان وجود دارد که همگی مثال‌زدنی است. ‌فراهانی به تفاوت‌های فاحش نقش پدرها در سریال‌های گذشته و امروز اشاره می‌کند و می‌گوید: در سریال‌های دهه‌های گذشته ما پدران کمتر دروغ می‌گفتند و دورویی در آنها دیده نمی‌شد، اما در سریال‌های امروزی پدران بوی غربت می‌دهند.

خاص بودن شخصیت پدر در جامعه ایرانی

محمود پاک‌نیت تا‌کنون در سریال‌های زیادی نقش پدر را بازی کرده که از شاخص‌ترین آنها می‌توان نقش یعقوب پیامبر را ذکر کرد.

وی که بتازگی در نقش پدر سوگند در سریال «خط» ایفای نقش کرده همچون دیگر بازیگران به خاص بودن شخصیت پدر در جامعه ایرانی اشاره می‌کند و می‌گوید: فرهنگ ما با فرهنگ سایر نقاط دنیا متفاوت است و درباره برخی مسائل حساسیت‌های خاصی در جامعه و فرهنگ ما وجود دارد. یکی از این موارد شخصیت پدر است.

بازیگر سریال «ساختمان 85» می‌افزاید: اصولا پدرهای سرزمین ما نیز با پدران جامعه غربی متفاوت هستند. ​یک پدر ایرانی تا آخرین لحظه‌های زندگی خود نگران فرزندانش است و احساس می‌کند باید مراقب آنها باشد، ولی در غرب یک پدر بعد از شانزده سالگی دیگر به سرنوشت فرزند خود کاری ندارد.

وی در پاسخ به این سوال که تفاوت پدرهای آثار نمایشی این روزها با آنچه در 20 یا 30 سال قبل دیده می‌شد چیست، می‌گوید: حدود دو دهه قبل به تناسب فرهنگ جامعه در آن زمان، پدر نقش ستون اصلی خانواده را ایفا می‌کرد که همسر و فرزندان زیر سایه این ستون قرار می‌گرفتند. به طور مشخص پدر نان آور خانوده بود و به تبع آن چرخیدن اقتصاد خانوار بر مدار پدر بود، او در سایر امور نیز مدیریت خانه را به عهده داشت. ‌پاک‌نیت می‌افزاید: در اغلب این فیلم‌ها مادر در نقش یک زن خانه‌دار و فرزندان تحت کنترل و نظارت پدر بودند. اما در فیلم و سریال‌های اخیر به رغم رشد فرهنگی جامعه، همان‌طور که نقش زنان و جوانان در جامعه و اقتصاد پررنگ‌تر شد، در فیلم‌ها نیز زنان از نقش کلیشه‌ای خود به عنوان زن خانه‌دار خارج شده و همپای مردان، خارج از خانه کار می‌کنند. فرزندان نیز بیش از قبل استقلال یافته یا به کار و تحصیل مشغولند یا مستقل از خانواده زندگی می‌کنند. به واسطه همین تغییر نقش‌ها، در آثار نمایشی شاهد هستیم پدر خانواده از نقش و جایگاه قدیمی خود فاصله گرفته و دیگر نقش یک فرد مقتدر را ایفا نمی‌کند.

پاک‌نیت معتقد است: نویسندگان و کارگردانان در آثار نمایشی مردسالاری را به نمایش نمی‌گذارند. در سال‌های اخیر شاهدیم در اغلب فیلم‌ها خانواده‌ها به صورت جمعی با جایگاه‌های نزدیک به هم به نمایش در می‌آیند و نقش مادر و پدر خانواده نزدیک و همسوست. فرزندان از کنج اتاق‌ها به بطن خانواده ورود کرده و گاهی به عنوان مشاور در کنار پدر و مادر نقش خود را ایفا می‌کنند. به طور کلی پدرهای آثار نمایشی این روزها افتاده‌تر هستند و به جای تحکم بر خانواده با آنها مشورت می‌کنند.

سه شنبه 23/2/1393 - 7:51
داستان و حکایت


مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
شخصی با اضطراب به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت: درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزق بدهد که خیلی فقیر و تنگدستم. امام فرمودند: هرگز دعا نمی‌کنم! آن شخص گفت: چرا دعا نمی‌کنید؟ امام پاسخ دادند: برای این که خداوند راهی برای این کار معین کرده است و امر فرموده که روزی را پی جویی کنید و طلب نمایید، اما تو می‌خواهی در خانه خود بنشینی و با دعا، روزی را به خانه خود بکشانی.
داستان‌های موضوعی، ص ۲۲۸
سه شنبه 23/2/1393 - 7:49
سخنان ماندگار

دریافتن و آموختن نکات حاصل از تجارب شخصی انسانهای بزرگ و موفق، در حقیقت راه میان‌بری است به سوی درک خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیت آ... سیدعلی قاضی درباره اصلاح نفس و استقامت در سلوک چنین می‌فرمایند: «تمام این خرابی‌ها که از جمله است وسواس و نداشتن طمأنینه، از غفلت است و غفلت، کمتر مرتبه‌اش غفلت از اوامر الهیه است... و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا، پس اگر می‌خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاءا... باشید و این است جوهر گران بها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت. پس فکر و ملاحظه کنید چه چیز شما را از او غافل می‌کند، اگر عاقلی...»
نسخه‌های شفابخش-ص ۱۴۸
سه شنبه 23/2/1393 - 7:48
سخنان ماندگار

حکمت جمله ای کوتاه اما عمیق است که به فرموده مولای متقیان حضرت علی (ع) «گمشده مومن است». مجله شبانه هرشب یکی از حکمت‌های نهج البلاغه را پیشکش خوانندگان باشگاه شبانه می کند.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
وَ قَالَ علی علیه السلام ازْجُرِ الْمُسِی‌ءَ به ثواب الْمُحْسِنِ
با پاداش دادن به نیکوکار، خطاکار را تنبیه کن.
حکمت 168
سه شنبه 23/2/1393 - 7:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته