• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 36
زمان آخرین مطلب : 2212روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه


رییس دانشکده تغذیه و علوم غذایی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: مصرف غلیظ قهوه و چای منجر به کم خونی می‌شود و توصیه می‌شود که به صورت رقیق و با احتیاط استفاده شوند.
 
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا، محمدحسن انتظاری، با اشاره به مصرف نوشیدنی‌های حاوی کافئین مانند قهوه، چای و شیر کاکائو، اظهار کرد: مصرف قهوه، چای و کاکائو برای بیماری‌های مزمن مانند دیابت یا بیماری‌های قلبی مفید است؛ به شرطی که در حد متوسط مصرف شود و زیاده‌روی صورت نگیرد.


وی با بیان اینکه مصرف غلیظ قهوه و چای منجر به کم خونی می‌شود، افزود: مصرف این نوشیدنی‌ها در افرادی که مبتلا به زخم معده بوده یا مستعد ابتلا به این بیماری هستند، موجب تشدید آن می‌شود و علاوه بر این ضربان قلب و فشارخون را نیز افزایش می‌دهد. به همین دلیل توصیه می‌شود که با احتیاط و به صورت رقیق مصرف شود تا فواید آن به حداکثر و عوارض آن به حداقل رسد.

این متخصص تغذیه با اشاره به اینکه مصرف مواد غذایی حاوی آنتی اکسیدان مانند قهوه و چای از سرطان‌ها، دیابت و آلزایمر به صورت مستقیم جلوگیری می‌کند، اضافه کرد: میزان مصرف این دسته نوشیدنی‌ها در تمام افراد به یک اندازه نیست و باید با احتیاط نوشیده شوند.

انتظاری پوکی استخوان و بی‌خوابی را از جمله عوارض مصرف بیش از اندازه قهوه دانست و افزود: قهوه به دلیل اینکه حاوی کافئین است موجب نشاط می‌شود و بسیاری از افراد با مصرف قهوه و چای خستگی خود را برطرف می‌کنند.

يکشنبه 1/5/1396 - 14:1
شهدا و دفاع مقدس
حادثه پلاسکو صبح روز پنجشنبه با یک آتش سوزی در طبقات فوقانی آغاز شد که پس از چند ساعت تلاش برای مهار آتش ناگهان ساختمان پلاسکو به طور کلی فرو ریخت.

حادثه پلاسکو به تیتر یک رسانه های کشور تبدیل شده است و همه مسئولین اعم از لشکری و کشوری در حال تلاش برای مدیریت بحران حادثه پلاسکو هستند.
 
 
 
 
 
 
 
آخرین اخبار حادثه پلاسکو + عکس و فیلم
 
 
 
 
 
 
 
 
 
شنبه 2/11/1395 - 9:1
تبریک و تسلیت

هفته اول شهریورماه، به مناسبت شهادت دو دولتمرد بزرگ انقلاب اسلامی، شهید محمدعلی رجایی (رئیس جمهور) و شهید حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد باهنر(نخست وزیر) هفته دولت نام گرفته است.

 

 

 

 

در طی این هفته، مردم با عملکرد و دستاوردهای دولت در زمینه‌های گوناگون عمرانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آشنا می‌شوند. هیئت دولت با توجه به وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری، می‌کوشد در زمینه‌های گوناگون به موفقیت‌های بیشتر و مهم‌تری دست یابد و آینده بهتری برای ملت بزرگ و پرافتخار ایران به وجود آورد.

هفته دولت 

در تاریخ هر ملت، فراز و نشیب‌های تلخ و شیرینی وجود دارد که تعیین‌کننده سرنوشت و سازنده فرهنگ آن ملت است. نظام جمهوری اسلامی در ایران به رهبری بزرگ مردی که جهان مانند او را کمتر به خود دیده است وهمچنین جان‌فشانی فرزندان فداکار این مرز و بوم، حرکت خود را آغاز کرد. در این میان، شهادت دو شخصیت فداکار اسلام، رجایی و باهنر که به آتش کین منافقان سوختند، فصلی از شهادت را به نام «هفته دولت» در تاریخ انقلاب گشوده است. 

علت نام‌گذاری چنین هفته‌ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت و مکتبی بود که پس از حاکمیت لیبرال‌ها بر کشور، عهده‌دار امور شد. این دولت در آن دوره بحرانی، بیش‌ترین حد تلاش و کوشش را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب از خود نشان داد، تا آنجا که جان خویش را سر آن نهاد.

مقام معظم رهبری درباره ویژگی‌های اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر می‌فرماید: «شهید باهنر، مرد بی تظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمی‌فهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه می‌گذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسین‌ها و ایدئولوگ‌های انقلاب بود. نوشته‌های زیادی داشت و کتاب‌های زیادی را تنظیم کرده بود....ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند... نقش شهید رجایی و باهنر در افشا کردن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنج‌های قلبی و غیرقابل افشایی که داشت، توانست، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد.

کارنامه شهیدان رجایی و باهنر 

زمانی که دولت شهید رجایی از مجلس رأی اعتماد گرفت و کار خود را شروع کرد، مردم ناراضی و نگران از عملکرد دولت موقت، در پی نخست وزیری می‌گشتند که عقده قلب آنها را بگشاید و به انقلاب شور و هیجانی دوباره ببخشد. این در حالی بود که یک خط لیبرالیستی خطرناک در زیر نقاب‌ها و حجاب‌های گوناگون، می‌کوشید انقلاب اسلامی را از مسیر خود منحرف کند، آن را از حرکت باز دارد و به نابودی بکشاند. 

شهیدان رجایی و باهنر توانستند عشق و ایمان را به مردم ارزانی کنند و خدمات شایانی به همه مردم به ویژه محرومان ارائه دهند که برکات آن تا کنون نیز ادامه دارد.

 

مقام معظم رهبری، یک سال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه می فرماید: ما امروز از این حادثه درس می گیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهره‌هایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما می‌فهمیم که ضد انقلاب با چهره های منافقانه ای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم.

امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمود: ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرت‌های عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی شود عقب راند؛...گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده اند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند.آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه‌های نبرد با قدرت‌های فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند.

ارتباط دین و دولت در قرآن

در قرآن مجید، ارتباط تنگاتنگی میان دین و دولت وجود دارد. بر اساس آیات الهی، دولت امری است که در ذات دیانت نهفته است. خداوند در قرآن مجید می فرماید: «خداوند مالک حکومت و دولت است و آن را به هر که بخواهد می دهد و از هر که بخواهد می گیرد». واژه ملک در این آیه، همان سلطنت و دولت است که در اصل از آن خداوند است و آن را به نیکان می دهد. منظور از دولت در این دسته از آیات، همان دولت الهی است که جنبه حقیقی دارد و مشروعیتش ذاتی است.

در اندیشه قرآنی، طبیعت جامعه بشری، نهایت کمال خود را می جوید و حرکت جوامع هم به همان سمت وسواست. این قاعده کمال نهایی، در همه جنبه‌های انسانی، اجتماعی، مدنی، اخلاقی و روانی جریان دارد و ناگزیر باید زندگی اجتماعی و مدنی انسان نیز به عالی ترین شکل خود دست یابد و همه استعدادهایی که در وجود آدمی نهفته است، آشکار شود و به هدف غایی زندگی برسد.

دولت، امانت الهی 

قرآن کریم، حاکم و سرپرست اجتماع را، امین و نگهبان آن جامعه می‌داند. امام علی علیه السلام با الهام از این آیه، در نامه‌ای به حاکم آذربایجان می‌نویسد: «مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده، شکاری است که به چنگت افتاده است؛ خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده و بالادست تو، از تو حفظ حقوق مردم را می خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دل خواه، میان مردم رفتار کنی.» حضرت در جای دیگر، ضمن بخشنامه ای به مأموران مالیاتی خود می فرماید: به عدل و انصاف رفتار کنید. به مردم درباره خودتان حق بدهید. پر حوصله باشید و در برآوردن نیازهای آنها تنگ حوصلگی نکنید که شما خزانه داران رعیت، نمایندگان ملت و سفیران حکومتید.

بنابراین هفته دولت، فرصتی است تا عملکرد دولت‌ها که با اهداف بزرگی چون پایبندی کامل به دین خدا و اصرار بر اقامه الهی ، عدالت طلبی، مبارزه با فساد، پاک دامنی، صداقت و صراحت و توجه به محرومان روی کار می‌آیند، برای مردم بیان شود.

چهارشنبه 3/6/1395 - 9:39
اهل بیت

علت نامگذاری روز 23 ذی‌القعده به نام «روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع)» : در باب زیارت روایت‌های متعدد نقل شده است، به گونه‌ای که در کتاب «کامل الزیارة» ابن قولویه که معتبرترین و کهن‌ترین کتاب زیارتی است که حدود هزار سال -در قرن چهارم- پیش نگارش یافته است، روایت‌های متعددی درباره ثواب زیارت ائمه(ع) آمده است. 

 

چرا ۲۳ ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) است


بعد از روایت‌های ثواب زیارتی حضرت سیدالشهدا(ع)، روایت‌های ثواب زیارتی امام رضا(ع) نسبت به دیگر ائمه(ع) در جایگاه دوم قرار دارد، خاطرنشان کرد: در روایتی جواد الائمه(ع) ثواب زیارتی پدر بزرگوارش را بالاتر از ثواب زیارتی امام حسین(ع) دانسته و می‌فرماید: زیارت پدرم افضل است، زیرا حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را همه مردم زیارت مى‌کنند؛ اما پدرم را جز خواص شیعه زیارت نمى‌کنند.
 
وی با بیان اینکه فرقه‌های باطل درون شیعی از جمله چهار امامی، شش امامی و هفت امامی جایگاهی برای امام رضا(ع) قائل نیستند، افزود: هشت امامی‌ها، امامت حضرت رضا(ع) و در ذیل آن امام مهدی(عج) را قبول دارند، با وجود فرقه‌های باطل درون شیعی تأکیدات زیادی قبل از ولادت و شهادت ثامن‌الحجج(ع) برای زیارت حضرت شده است که این امر توسط ائمه بعدی امام رضا(ع)، از جمله امام جواد(ع) و امام هادی(ع) بارها مورد سفارش واقع شده است.


چرا ۲۳ ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) است


حجت‌الاسلام غلامعلی با بیان اینکه روز 23 ذی‌القعده، ماه رجب و روز شهادت امام رضا(ع) به عنوان روز زیارتی مخصوص ایشان مطرح شده است، اظهار داشت: اهل بیت(ع) از این منظر خواسته‌اند که شیعه به امام رضا(ع) توجه زیادی کند تا پاسخی به آن انحراف‌ها باشد که در اندیشه شیعه هفت امامی (واقفیه) رخ داد، زیرا آن‌ها معتقد به این بودند که امام کاظم(ع) آخرین امام بوده است و از دیده‌ها غائب شده و یک روز ظهور می‌کنند! بنابراین امامت امام رضا(ع) را انکار کردند. 
 
وی ادامه داد: اهل‌بیت(ع) خواستند این سرخط را به شیعیان بدهند که این انحراف، انحراف باطلی است و تعیین روز زیارتی برای امام رضا(ع) خط بطلانی بر اندیشه‌های فرقه‌های باطل شیعه باشد، بنابراین حرکت شیعیان از شهرهای مختلف آن هم در زمان عباسیان برای زیارت حرم امام رضا(ع) برای یک روز خاص بسیار ارزشمند بوده است. 
 
عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث در پایان سخنان خود به بیان جایگاه ثواب زیارتی امام رئوف(ع) پرداخت که مشروح این روایت به شرح زیر است: 
 
چرا ۲۳ ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) است


ابن قولویه قمی از قول حمدان نقل می‌کند: روزی به محضر مولایم حضرت امام جواد(ع) تشرّف پیدا کردم و به ایشان عرض کردم: پاداش زائری که مرقد پدرت حضرت رضا علی بن موسی الرضا را در خراسان زیارت کند، چقدر است؟ امام در پاسخ فرمود: کسی که قبر پدرم را زیارت کند، خداوند گناهان حال و گذشته او را خواهد آمرزید. حمدان می گوید: من ایوب بن نوح را ملاقات کردم و گفتم: ای اباالحسین! من از مولا و حجت خدا امام جواد، چنین و چنان شنیدم، ایوب گفت: ایا من به دانش تو بیش از آنچه شنیده‌ای، نیفزایم؟ گفتم: بله. گفت: من از امام جواد(ع) این روایت را شنیدم و سپس آن حضرت افزود: کسانی که پدرم را زیارت کنند، در روز قیامت برای آنان منبرهایی مقابل منبر رسول الله(ص) نهاده خواهد شد، تا همه از حساب و کتاب قیامت فارغ شوند. 
 
آن گاه حمدان می‌گوید: من بعد از چندی، ایوب بن نوح را دیدم که به شهر طوس به زیارت حضرت رضا(ع) مشرف شده. تا مرا دید گفت: به زیارت مولایم آمده‌ام و هدفم به دست آوردن منبری است که امام جواد(ع) فرموده است.

 

چهارشنبه 3/6/1395 - 9:30
عقاید و احکام
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
حضرت فاطمه معصومه (ع) در اوّلین روز ماه ذى القعده سال 173 هـ ق،  25 سال بعد از تولد حضرت امام رضا (ع) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.

از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا  ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.

آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.[1]

حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است

اطلاق «معصومه» بر فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع)
نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتاب های روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) یاد شده است،[2] امّا صدها سال است که آن حضرت با این لقب مشهور هستند،[3] و این لقب نزد ایرانیان تبدیل به اسم برای ایشان شده است.
حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود[4] نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است.[5]

لازم به ذکر است که عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است،[6] می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود.

ورود حضرت معصومه (س) به قم
در سال 2ظ ظ  هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه خود بیاورند راهى خراسان شدند.

حضرت معصومه یک سال بعد از هجرت تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو، در سال 201 هجری قمری، به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. در شهر ساوه عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند.

عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است،می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود

به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود، قصد شهر قم را نمود. حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 2ظ 1 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. و در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود در منزل «موسى بن خزرج» فرود آمدند و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد. محل زندگی و عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» بود که هم اکنون محل زیارت ارادت مندان آن حضرت است.[7]

پی نوشت ها :
[1] . برگرفته از سایتharam.masoumeh.com
[2]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج ‏2، ص 267، چاپ اول، نشر جهان، تهران، 1378 ق.
[3]. ر. ک: مجلسی، بحار الانوار، ج 106، ص 168,
[4]. معصوم کسی است که به لطف خدا از هرگونه آلودگی به گناه و کارهای زشت و ناشایست و پلید امتناع کند، آن هم نه به گونه جبری، بلکه در حالی که توان انجام آنها را داشته باشد، نیز از هرگونه اشتباه و خطایی به دور است. حضرت امام جعفر صادق (ع) در این خصوص می فرماید: ”المعصوم؛ هو الممتنع بالله من جمیع المحارم. و قد قال الله تبارک و تعالی: و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم؛ معصوم کسی است که توسط خدا از همه گناهان حفظ می شود و خداوند در این باره فرمود: هر آن که به حفظ الاهی بپیوندد، به یقین به راه راست هدایت شد، شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 132، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هـ ش، برگرفته از نمایه مفهوم عصمت و امکان عصمت افراد شماره 249 در سایت اسلام کوئست.
[5]. عاملى، شیخ حر، وسائل‏الشیعة، ج 14، ص 576، ح 94، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409 هـ  ق، مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی ثَوَابِ الْأَعْمَالِ وَ عُیُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ زِیَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّة.
[6]. ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 14، ص 576، ح 19850 و 19851,
[7].بر گرفته از سایت حضرت معصومه با تلخیص.
 
 
 
منبع :
زندگانی حضرت معصومة علیها السلام (حیات الست) ؛ مهدی منصوری
چهارشنبه 13/5/1395 - 10:29
ازدواج و همسرداری

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال گفت:‌ هم‌اکنون تعداد پسران در سن ازدواج بیشتر است و خطر تجرد قطعی برای آنها وجود دارد،‌ برای رسیدن به تعادل باید اختلاف سن در ازدواج به کمتر از ۵ سال برسد.

 

 

به گزارش جام جم آنلاین، علی‌اکبر محزون در پاسخ به این پرسش که آیا تعادل جمعیتی در سن ازدواج به هم خورده است، اظهار داشت: تعادل جمعیتی در سن ازدواج موضوعی است که از الگوی سن ازدواج کشور حاصل می‌شود و بحث مهمی است، به‌عنوان مثال اختلاف سن 5 سال برای ازدواج در نگاه اول بسیار ساده به نظر می‌رسد.

وی افزود: در 12.1 درصد ازدواج‌ها زوجین همسن هستند،‌ 77.5 درصد مرد بزرگتر از زن و در 10.4 درصد ازدواج‌ها زن بزرگتر از مرد است. اتفاقی که هم‌اکنون باید رُخ دهد تغییر مدل ازدواج است، هم‌اکنون آقایان 20 تا 34 ساله و خانم‌های 15 تا 29 ساله بیشتر ازدواج می‌کنند و هرم سنی در هر سن کاملاً متقارن است اما اختلاف سنی 5 سال برای ازدواج تقارن را به هم می‌ریزد.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال گفت:‌ قبل از سال 1390 تعداد دختران در سن ازدواج بیشتر از پسران بود اما با تغییر هرم سنی،‌ پس از سال 1390 ذوزنقه سن ازدواج وارونه می‌شود و این بار آقایان در سن ازدواج بیشتر از خانم‌ها هستند.

محزون ادامه داد:‌ در سال‌های قبل از 1390 دختران در سن ازدواج بیشتر از پسران بود و این تجرد قطعی دختران را بالا برده بود اما از سال‌ 1390 به بعد تعداد پسران در سن ازدواج بیشتر شده است و خطر تجرد قطعی در پسران وجود دارد.

وی با اشاره به اینکه برای رسیدن به تعادل جمعیتی باید اختلاف سن برای ازدواج کمتر از 5 سال باشد، گفت:‌ اختلاف سن یک یا دو سال برای ازدواج کافی است و این موضوع هرم سنی را تعدیل کرده و به تعادل نزدیک می‌شویم.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال بیان کرد: بالاترین سن ازدواج برای آقایان در تهران، البرز و کرمانشاه و برای خانم‌ها تهران، البرز و ایلام است. کمترین سن ازدواج برای آقایان در خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و یزد و برای خانم‌ها سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و خراسان جنوبی است.

وی ادامه داد: بالاترین میانگین سن ازدواج برای آقایان در تهران 30.1، البرز 29، کرمانشاه 28.6 و برای خانم‌ها تهران 26، البرز 25.3 و ایلام 24.3 است و کمترین سن ازدواج برای آقایان در خراسان شمالی 25.3، سیستان و بلوچستان 25.4، یزد 26.3 و کمترین سن ازدواج برای خانم‌ها در سیستان و بلوچستان با 20.8، خراسان شمالی 20.9 و خراسان جنوبی 21.4 سال است.

محزون در پاسخ به این پرسش که علت افزایش میانگین سن ازدواج در هر سال چیست، افزود: این تحلیل‌ها را به جامعه شناسان و جمعیت شناسان می‌سپاریم تا ارزیابی کنند "شاخص‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در بالارفتن سن ازدواج چه‌تأثیری داشته است و مشخص شود علت این تغییر و تحولات چیست؟" البته این موضوع نیاز به تحلیل بسیاری دارد.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال در پاسخ به این پرسش که شاخص‌های فرهنگی در بالارفتن سن ازدواج بیشتر تأثیرگذار است یا شاخص‌های اقتصادی، بیان کرد: معتقدیم جاهایی بوده که حتی اگر شرایط اقتصادی نیز فراهم باشد در تمایل به ازدواج رسمی بی‌رغبتی وجود دارد و الگوی غرب یعنی زندگی مشترک با یکدیگر بدون ازدواج رواج دارد، البته این نام ازدواج سفید را برای این معضل نمی‌پذیریم چون یک واژه فریبنده است و عبارت هم‌خانگی برای آن به کار می‌رود.

وی افزود:‌ در برخی مناطق با وجود سطح رفاه بالا شاهدیم که ازدواج در اولویت قرار نگرفته است بنابراین عوامل اقتصادی در بالا رفتن سن ازدواج تأثیرگذار است اما نباید بگوییم که سایر عوامل بی‌تأثیر هستند بلکه سبک زندگی و عوامل فرهنگی نیز در ازدواج تأثیرگذار است.

منبع: تسنیم 

دوشنبه 10/3/1395 - 9:28
عقاید و احکام



حضرت علی اکبر فرزند امام حسین علیهما السلام در بین سال های 33 تا 35 ه از مادری به نام لیلا دختر ابی مرّه در شهر مدینه چشم به 
جهان گشود. وی در مکتب انسان ساز پدر شیوه های صحیح دفاع از مکتب و اطاعت از امامت و حمایت از آرمان های مقدس آن را آموخت. او در روز عاشورا اولین نفر از بنی هاشم بود که پس از مبارزه جانانه جام شهادت سر کشید. روز میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام به روز جوان نامگذاری شده است.
شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.

مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید «هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم»؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه... ».

حضرت علی اکبر اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است.
زندگی نامه حضرت علی اکبر علیه السلام
وقتی حضرت اعلام کرد عزم سفر دارد و می خواهد از مدینة النّبی بیرون برود، حضرت علی اکبر علیه السلام پرچم وفاداری نسبت به امام را پیشاپیش قافله به اهتزاز درآورد.

کاروان حماسه و ایثار پس از پشت سر نهادن منازل ذو حُسم، بیضه و عُذیب الهجانات به موقفی به نام بنی مقاتل رسید. عقبة بن سمعان که از یاران و همراهان امام بود و بسیاری از روایات واقعه عاشورا از وی نقل شده می گوید: شب هنگام در رکاب امام حرکت کردیم و چون ساعتی را پیمودیم، امام حسین علیه السلام را خواب سبکی فرا گرفت. در حالی که سر مبارکشان روی قربوس زین اسب بود و به زودی دیدگان آن سرور آزادگان گشوده شد و فرمود: «انّا لله و انّا الیه راجعون الحمد الله ربّ العالمین» و دو یا سه بار آیه استرجاع را تکرار فرمود؛ حضرت علی اکبر علیه السلام با درایت و فراستی که داشت، متوجّه حال پدر گردید مشاهده کرد آن ستاره پرفروغ اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مدام آیه مذکور را بر زبان جاری می نماید. مرکب خویش را به سوی اسب پدر هدایت کرد و خطاب به ایشان گفت: «پدر جان! از چه جهت آیه استرجاع را تلاوت می کنید. امام فرمود: فرزند عزیزم اندکی که خواب رفتم، سواری عنان اسب را کشید و گفت: «القوم یسیرون و المنایا تسری الیهم» این قوم در حال حرکتند در حالی که مرگ به سوی آنان می آید.

علی اکبر علیه السلام پس از لحظه ای مکث، با قوّت قلب وشهامتی شگفت روی به پدر بزرگوار خویش کرد و گفت: «یا ابة لا اراک الله السوء و السنا علی الحقّ» پدر جان! خداوند حادثه ای ناگوار پدید نیاورد. آیا ما بر حق نیستیم؟ امام در جوابش فرمود: «بلی والّذی الیه مرجع العباد: » آری، به خداوندی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حقّیم. » علی اکبر با شنیدن این پاسخ چون گُل شکفت و با آرامشی خاصّ امام علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت: «یا ابه اذا لانبالی نموت محقّین» ای پدر! [وقتی بر حق بودن ما مسلّم است] در این صورت باکی نیست و بر حق جان می دهیم. امام علیه السلام وقتی مشاهده فرمود فرزند در این مصاحبه معرفتی سربلند و پیروز بیرون آمد، شاد شد. او را مخاطب قرار داد و فرمود: «جزاک الله من ولد خبری ما جزی ولدا عن والده» خدایت پاداشی نیکو عطا کند؛ نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.
شمه ای از فضائل و مناقب حضرت علی اکبر علیه السلام
تربیت شایسته امام حسین (ع) سبب شد که علی اکبر به بهترین صفات کمال آراسته شود. عواملی همچون: اصالت خانوادگی، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل که از عناصر تشکیل دهنده شخصیت هر کس است، در وجود و زندگی او فراهم بود. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حدّ اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته و نوشته اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا (ص) بود و همین سبب می گشت تا در چهره او شخصیت پیامبر را مشاهده نمایند و با دیدن او یاد حضرت رسول (ص) را در ذهن ها زنده کنند. علی اکبر، نسخه ای برابر با اصل نسبت به رسول خدا و شاخه ای از آن شجره طیبه و ریشه پاک بود و وارث همه خوبی های خاندان عصمت و طهارت به شمار می رفت.

علی اکبر (ع)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت.

رابطه سرشار از ادب و احترام علی اکبر (ع) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه عاشورا دیده می شود که به آن اشاره می کنیم.

تربیت ولایی و تأدیب شایسته، سبب شده بود علی اکبر همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهایت ادب، گوش به فرمان و آماده جان نثاری شود.
میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام، روز جوان
جوانی، بهار عمر و فصل طربناک زندگی است. هیچ دوره ای از زندگی چون روزگار جوانی، سرسبز و خرّم نیست، و هیچ انسانی همانند زمان جوانی، توان مند و پرانرژی نیست. بسیاری از پیروزی ها و کامیابی ها، تنها در سایه جوانی امکان پذیر است و بسیاری از آرزوها و هدف ها، فقط در فرصت جوانی قابل دست یابی است. جوانی فرصتی است که بر خلاف بسیاری از فرصت های دیگر، تنها یک بار در اختیار همه قرار می گیرد و چون به انجام خویش برسد، هرگز امکان تکرار نخواهد داشت. پس «فرصت جوانی»، طلایی ترین فرصت ها و ناب ترین موهبت هاست و نمی توان در این نکته تردید کرد که هدر دادن روزگاران خوش جوانی و تباه کردن این بهار زندگانی، به اندوهی انبوه و حسرتی متراکم خواهد انجامید، اما این روزگار، اقتضاهایی دارد؛ اقتضاهایی که بخشی از آنها به جوان بر می گردد و بخشی نیز به آنها که با جوان در تعاملند. آنها که به جوان بر می گردد، «نازها» و «نیازها»ی جوانی است. نازها، یعنی «سرزندگی، شیک پوشی، آراستگی، جمال گرایی، آرمان گرایی و...؛ و نیازها، یعنی عبادت و تضرع؛ دانش اندوزی، مهار و تعدیل غرایز، تهذیب نفس، ورزش، مطالعه، مسئولیت پذیری و....
حضرت علی اکبر علیه السلام، الگوی جوانان
جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی می کند؛ «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه». اگر پیامبر و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر را داشته باشد و «اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.

امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصارة بنی هاشم و شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول الله تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر می شدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلی می بخشید.

پس اگر کسی شیفتة جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، می تواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد.

دوشنبه 27/2/1395 - 9:58
ورزش و تحرک
استقلال خوزستان بی شک محق‌ترین تیم در راه قهرمانی لیگ پانزدهم بود و کسی نمی‌تواند به این قهرمانی خرده بگیرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، بی آلایش ترین قهرمانی لیگ دیشب رقم خورد. در جایی که میلیون‌ها پرسپولیسی فکرش را هم نمی‌کردند این طور قهرمانی را از کف بدهند.

صبح جمعه 24 اردیبهشت؛ هوای آفتابی، زندگی در اوج هیجان، پرچم‌های قرمز در هوا، صدای آواز و طبل و سرودی که طنین انداز شده است؛ پرسپولیس قهرمان میشه خدا می‌دونه که حقشه. موجی از هواداران پرسپولیس و گردبادی عظیم از آنهایی که فرصت حضور در ورزشگاه را از دست داده اند و آنهایی که حسرت حضور در آزادی را دارند. حتی فکر قهرمانی استقلال خوزستان آنها را به خنده می اندازد. ساعت 18 عصر جمعه. اوج هیجان. اوج لذت و اضطراب. آنهایی که تعصب زیادی دارند این طور می‌گویند اگه تا 10 دقیقه اول پرسپولیس گل اول رو بزنه کار تمومه. 10 دقیقه ها می گذرد و چشم ها در التهاب گل. کری استقلالی ها تمامی ندارد. آنها که دیروز با حسرت به ساق های پرسپولیس نگاه می کردند. آنها که به دلیل بی درایتی و شاید بی کفایتی تیمشان به راحتی قهرمانی را از دست خود دور دیدند حالا که بازی پرسپولیس به گره خورده بهترین فرصت است تا التیام زخم های دربی را از پرسپولیسی ها بستانند و چه کیفی دارد به عنوان هوادار فوتبال این لحظات را با پوست و استخوانت لمس کنی.

نفس ها در سینه حبس است. آنکه پرسپولیسی است روی پای خود بند نیست و آنکه اهوازی است می نازد به خسوس گلرشان که چقدر ماهرانه مقابل حملات ذوب آهن می ایستد و آنکه استقلالی است ته دلش می خندد به همه پرسپولیسی ها که از یک هفته قبل خود را قهرمانی صددرصدی لیگ می دانستند و چه شادی زاید الوصفی داشتند این استقلالی ها. وقتی از گوشه ای به آنها نگاه می کنی انگار هری دلت می ریزد برای آبی‌هایی که این طور خرد شدند و جامی که می توانست دست آنها باشد حالا باید دست هم‌نام اهوازی روی هوا برود.

و 90 دقیقه تمام و .... و عبدالله ویسی دور افتخار زد. و این جوانان دوست داشتنی استقلال خوزستان هستند که شنل قهرمانی را روی دوش خود قرار دادند و اینک این فوتبال ایران است که باید به احترام ویسی، باشگاه استقلال خوزستان، جوانانش و اصلا به احترام فوتبال ناب خوزستان کلاه از سر بردارد.

قهرمانی گوارای وجودتان. الحق که ویسی و تیمش لایق این قهرمانی بودند. تیمی که کمترین نوسان را در طول لیگ داشت. مزد اعتماد به ویسی و به پای او نشستن را خوب گرفتند این مدیران اهوازی. چه کسی فکرش را می‌کرد استقلال خوزستانی که سال قبل برای ماندن درلیگ دست و پا می زد اکنون روی شانه ها قرار گیرد و امروز در اوج لذت باشند؟ آنها شایسته این دلنوازی هستن.
بی تردید استقلال خوزستان بین مدعیان قهرمانی کمترین بهره را از ابعاد تبلیغاتی در رسانه ها داشت اما آنها ثابت کردند آنچه سکوی قهرمانی را به ارمغان می آورد شلوغ کاری، داشتن فضای مجازی و هوچی گری نیست. کار هر مرد نیست خرمن کوفتن. این درسی است که دیروز و دیشب عبدالله ویسی و یک مشت جوانش به فوتبال ایران دادند.
و اما پرسپولیس و درد گل به خودی

پرسپولیس گل به خودی بدی به خودش زد. هواداری که حباب آرزوهایش به راحتی پوچ شد و البته مردی که انگاری در فوتبال ایران دوباره متولد شد. پرسپولیس با برانکو جانی دوباره گرفت. پرسپولیس با برانکو هوادارانش را با سکوها آشتی داد. پرسپولیس با برانکو فهمید هنوز نمرده و زنده است اما چه شد تیمی که توانسته بود استقلال را در دربی 4 تایی کند این طور بد فروریخت؟ آیا پرسپولیس تیم بازی های حساس نبود؟ چطور می توانیم این را بگوییم؟ آیا از دربی مهمتر هم بود؟ شاید تنها ایرادی که فعلا می توانیم به مرد کروات بگیریم این باشد؛ آقای برانکو باروح این بازیکنان چه باید می کردی که این طور در بازی های حساس وا ندهند و این طور مثل زنجیر بسته ها در دو بازی حساس به میدان نروند؟ پرسپولیس قهرمانی را در بازی با نفت از دست داد. باخت در بدترین روز. پرسپولیس آنجایی که قهرمانی را از دست داد که نتوانست برای درون دروازه خود مرد مطمئنی را بیابد. واقعا چرا باشگاه پرسپولیس به خودش نیامد؟ چرا روزی که سوشا مکانی به دلیل مشکلاتی که خودش برای خود به وجود آورد اینطور به پایش ایستاد؟ تاوان این ایستادن اکنون هدر رفتن همه آن انرژی های خوبی بود که به دست آمده بود. سوشا مکانی و مکانی ها تا زمانی که قدر و منزلت تیم پرسپولیس را ندانند چطور می توانند ناجی تیمشان باشند؟ آقای طاهری؛ برانکو دیروز پرده از رنجی برداشت که جای تامل دارد. او گفت در طول فصل فقط دو تعویض داشته است و بس!! آیا این مدل تیم بستن برای قهرمانی کافی است؟

استقلال خوزستان طلایی شد چون علاوه بر درایت فنی ویسی درون دروازه مردی داشت که قابل اتکا بود اما پرسپولیس چه داشت که به آن اعتماد کند؟ در روزهایی که گلر اول تیمتان درقهقرها بود آنکه لوبانف را به دامنتان انداخت به امروزی فکر می کرد که این همه پرسپولیسی را دمغ و بی انگیزه کند؟

آوردن نام پرسپولیس امروز داغ دل تازه می کند و امروز مدیران ارشد این مثلا باشگاه باید بنشینند و روی دایره بریزند هر انچه که این فصل نداشتند و یا نخواستند که داشته باشند. پرسپولیس این فصل به داشته هایی که در سبد داشت باخت و چه زجری است برای برانکو که وقتی علم و توانش را دارد این طور قهرمانی را از دست بدهد.

و اما استقلال و مدیرانی که می ترسند

کافی است یک لحظه دلت را کنار دل میلیونها هواداری بگذاری که حتی به مخیله شان هم نمی آمد که استقلال خوزستان یا پرسپولیسی که اوایل فصل در آن ته جدول جا خوش کرده بود این طور بر سرشان آوار شوند و این طور مظلوم در گوشه ای فقط نظاره گر رقابت این دو باشند برای قهرمانی و خودشان هم محقرانه در رتبه سوم جا خوش کنند. جایگاهی که هر آن ممکن بود با فروپاشی دروازه شان مقابل صبا به جایگاه چهارمی برسد و حتی سهمیه را هم از دست بدهند.

در مورد استقلال صحبت زیاد است اما حضور آبی ها در جام حذفی دست و بالمان را می بندند تا همچنان مهر سکوت داشته باشیم و اجازه ندهیم تیمی که میلیون ها هوادار چشم انتظار این هستند تا قهرمانی حذفی را به چنگ آورند به چالش برود.

استقلال فصل را باخت. آنها هم مثل پرسپولیس گل به خودی خورده اند و شایداگر مدیران این تیم چشم های خود را باز نکنند این گل به خودی ها ادامه داشته باشد. استقلال شاید پیش از مسابقات فصل را باخت و خود آنهایی که  در این باشگاه هستند  سِرٌِ کلامی که در این چند سطر نوشته شده است را بهتر می دانند. «زورهای در سایه» شاید نه بهترین اما کمترین عنوانی است که می توانیم در خصوص آنهایی بگوییم که استقلال را به راحتی از تخت پادشاهی به زیر کشاندند.

آقای مظلومی! برو جست و جو کن کجا بازی را به رقیبت باختی؟ برو تحقیق کن پیش از اینکه خانه نشینت کنند رقیبت کجا چه کرد که به قول خودت حتی اگر می باخت هم مورد عنایت رسانه ها بود اما تویی که تیمت هفته ها صدر نشین بود باز هم موردتحسین قرار نمی گرفتی. آقای مظلومی راستی به این سوال پاسخ بده و یا حداقل به آن فکر کن چطور هوادار استقلال را قانع می کنی تیمی که هفته ها صدرنشین بوده فقط برای کسب سهمیه تلاش می کرده است؟ یادم نمی آید برانکویی که تیمش در انتهای جدول بود به مخاطبانش بگوید برای سهمیه تلاش می کنند و همواره با همه وجود قهرمانی را می خواست اما تو چه کردی و چه می خواستی؟ این تو و مجموعه استقلال بود که با یک برد گرمی تان می کرد و با یک باخت سردی! تا باخت بود هدف فقط سهمیه می‌شد و وقتی می بردید برای کسب دو گانه تلاش می کردید. راستی آقای مظلومی وقتی مشغول فکر کردن هستی به این هم فکر کن آیا این خودت بودی که تیم 11 نفره ات را انتخاب می کردی؟ اگر هم نخواهی به این مسائل ارزشی قائل شوی نمیتوانی، چون مردی که روی نیمکت داغ استقلال می نشیند باید پاسخگوی مردمی باشد که با شادی و غم این تیم ساعتی از زندگی خود را پر می کنند.

صحبت از استقلال زیاد است و مجال کم و البته فینال جام حذفی این قدر مهم هست و این قدر هوادار استقلال محترم و ارزش دارد که هنوز نخواهیم بگوییم اسرار مگو را. فقط دلت می سوزد وقتی می بینی هوادار استقلال خوشحالی اش باید این باشد که پرسپولیس نتوانسته قهرمان شود نه اینکه خوشحالی اش را با قهرمانی لیگ نشان دهد.

این لیگ دوست داشتنی و همه آنهایی که ناکام ماندند

نوشتن از لیگ پانزدهم به همین راحتی نیست. برخی تیم ها خود کتاب مثنوی هستند با آن حکایت های عجیب و غریبشان. هنوز سه تیم اول حرف برای گفتن زیاد دارند. از استقلال خوزستان جالب و این قهرمانی شیرینشان، از پرسپولیسی که اوایل چنان در قعر جدول دست و پا می زدند تا روزی که عزادار کاپیتان فقیدشان شدند و انگاری این مرگ تلخ چنان در کالبد شاگردان برانکو نشست که از این رو به آن رو شدند و اجازه ندادند این حادثه تلخ از پا بیندازتشان. از استقلالی که عده ای آمده بودند تا آبروداری کنند اما آنچه برجای گذاشتند سیاهی به زغال است.

از ملوانی که سقوط کرد و دیشب چه شب غمگینی را این انزلی چی های دوست داشتنی سپری کردند. حالا تکلیف آن چهره های آفتاب سوخته دم ساحل را چه کسی می خواهد تاب بیاورد؟ راستی درانزلی چه گذشت؟ حالا پژمان نوری و مازیار زارع با چه رویی در این شهر قدم می گذارند؟ آنها که نمی توانند زیر سایه نگاه مردمشان باشند. راستی آقای احمدزاده می شود بگویید شما بالاخره کی قرار است ناجی شوید؟

و راه آهن و سهمی که تهران از دست داد. و راه آهن و بی مدیریتی که این تیم را به قعر چاه کشاند. شاید باید دست و پای منصوریان را طلا گرفت که در این زمانه سخت و این بی توجهی و بی معرفتی مسئولان نفت به تیمشان این طور مردانه مبارزه کرد و دست مریزادی به او گفت که شاید این روزها به نیمکت استقلال نیم نگاهی دارد.

باید به کاظمی و سیاه جامگان تبریک جانانه گفت که ماندند و عجب کاری کردند کارستان. شاید خوش بین ترین هوادار سیاه جامگان هم فکرش را نمی کرد که این طور بمانند و همچنان سهمیه شهر مشهد را حفظ کنند.

یک خسته نباشید هم باید به پدیده و رضا مهاجری گفت که در روز آخر لیگ بر ناکامی های مطلق این فصل سپاهان صحه گذاشتند تا بلکه مسئولان باشگاهی که نام حرفه ای ترین باشگاه ایران را یدک می کشند به خودشان بیایند. تیمی که اسیر نابازیگرها و نامدیران شده است. تیمی که باید در آن ریشه کن شود هر آنچه بازیکن سالاری است.

نمی دانیم در مورد ذوب آهن چه باید نوشت. تیمی که کوبیده بود برای قهرمانی اما به یکباره وا رفت. هر چند ذوب آهن در جام حذفی یک پای قهرمانی است. یحیی گل محمدی دیروز مقابل استقلال خوزستان بازی جانانه ای کرد اما تقدیر و حکمت بر این بود که با شکست لیگ را تمام کند. شاید این شکست آنها را جری کند مقابل استقلال در فینال خیلی زود ناامید نشوند. قطعا برای خود گل محمدی کسب یک جام با تیمی که مقتدرانه آن را به مرحله بعدی لیگ قهرمانان رسانده مهم است و باارزش.

گفتنی ها زیاد است. از تراکتورسازی که با قلعه نویی جانی تازه گرفت تا فولادی که با اسکوچیچ بالاخره نیفتاد و ماند. از سایپا که معلوم نشد چرا برای دو بازی جلالی را تاب نیاورد. باید کمی صبر کرد و با تاملات بیشتر از این لیگ نوشت. لیگی که شاید کی‌روش خیلی از بازی هایش را و مهمترینهایش را ندید و یا نخواست که ببیند و یا نشد که ببیند.
شنبه 25/2/1395 - 10:35
عقاید و احکام

به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت علی و فاطمه،که درود خدا بر ایشان باد،در خانه ی وحی و ولایت،چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص) رسید،به خانه ی حضرت علی و فاطمه (ع) آمد و اسماء  را فرمود تا کودکش را بیاورد.اسماء او را در پارچه یی سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد،آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .
به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش،امین وحی الهی،جبرئیل،فرود آمد و گفت:
سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا،این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شبیر»  که به عربی «حسین »خوانده می شود،نام بگذار. چون علی (ع) برای تو بسان هارون برای موسی بن عمران است جز آنکه تو خاتم پیغمبران هستی.
و به این ترتیب نام پر عظمت «حسین »از جانب پروردگار،برای دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش،فاطمه ی زهراء که سلام خداوند بر او باد،گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه  کشت،و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او نقره صدقه داد.  
 آن حضرت، هفت ساله بود که جدّش، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از دنیا رفت.
از ولادت حسین بن علی (ع) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر راستین اسلام (ص) در باره ی حسین (ع) ابراز می داشت،به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند.
سلمان فارسی می گوید:دیدم که رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود:
تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی،تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی،تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجت های خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان،قائم ایشان (امام زمان عج) می باشد. 
انس بن مالک روایت می کند:
وقتی از پیامبر پرسیدند کدامیک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری،فرمود:حسن و حسین را،  بارها رسول گرامی حسن و حسین را به سینه می فشرد و آنان را می بویید و می بوسید. 
ابو هریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف می کند که:
رسول اکرم (ص) را دیدم که حسن و حسین (ع) را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد،وقتی به ما رسید فرمود: هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است. 
عالی ترین،صمیمی ترین و گویاترین رابطه ی معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله ی رسول گرامی اسلام (ص) خواند که فرمود:
حسین از من و من از حسینم.  
 پس از آن، سی سال در کنار پدرش زندگی کرد. پس از حضور ده ساله در کنار برادر بزرگوار خود و به دنبال شهادت آن حضرت، به مدت ده سال امامت امت اسلامی را عهده دار شد و سرانجام در محرم سال 61 هجری در سرزمین کربلا به شهادت رسید.
خاندان تابناک
امام حسین علیه السلام در شریف ترین و اصیل ترین خانواده ها به دنیا آمد. مادرش، فاطمه زهرا علیهاالسلام در پاک دامنی و تقوا یگانه بود و پدرش، علی علیه السلام ، نماد فضیلت، شهامت و مردانگی به شمار می آمد. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، حسین علیه السلام را بر شانه خود گذاشت و در برابر مردم فرمود: «این حسین بن علی، بهترین مردان امت من است. جدّش، محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله ، بزرگ پیامبران است و جدّ مادری اش، خدیجه دختر خُوَیلد، پیشی گیرنده زنان جهان به سوی ایمان به خدا و رسول خداست و مادر او فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم بهترین و سرور زنان جهان است.» امام حسین علیه السلام نیز می فرمود: «در میان همگان کیست که جدی مانند من یا معلمی همچون علی داشته باشد؟ من فرزند دو ماه تابناکم. مادرم، فاطمه زهرا علیهاالسلام و پدرم، درهم کوبنده کفر در بدر و حُنین بود».
حسین علیه السلام در زمان پیامبر
امام حسین علیه السلام تا هفت سالگی در مهد نبوت تربیت شد. پیامبراسلام، او را در آغوش خویش با آموزه های آسمانی اسلام پرورش داد و زیرنظر خود تربیت کرد. میزان علاقه پیامبر به حسین علیه السلام به اندازه ای بود که کوچک ترین ناراحتی او را تحمل نمی کرد. روزی از در خانه فاطمه علیهاالسلام می گذشت. وقتی صدای گریه حسین علیه السلام را شنید، وارد خانه شد و به دخترش فرمود: «مگر نمی دانی که گریه حسین علیه السلام مرا اندوهگین می سازد.» سپس نوزاد را بوسید و گفت: «خدایا! من این نوزاد را دوست دارم. تو نیز او را دوست بدار».
پیشوای سوم در دوران خلافت پدر
در دوران خلافت پنج ساله امیرمؤمنان علی علیه السلام ، امام حسین علیه السلام در صحنه های سیاسی و نظامی مهم زمان در کنار آن حضرت قرار داشت. ایشان در جنگ جمل، فرماندهی جناح چپ سپاه علوی را عهده دار بود و در جنگ صفین نیز افزون بر حضور در میدان نبرد، با سخنرانی های پرشور، در تشویق یاران حضرت علی علیه السلام برای شرکت در جنگ نقشی فعال داشت.
حسین علیه السلام در دوران امامت برادر
امام حسین علیه السلام ، پس از شهادت پدر بزرگوارش، ده سال در کنار برادر و رهبرش، امام حسن مجتبی علیه السلام قرار گرفت. در زمان حرکت نیروهای امام حسن علیه السلام به سمت شام برای نبرد با معاویه، همراه آن حضرت در صحنه های نظامی حضور داشت و زمانی که معاویه به امام حسن علیه السلام پیشنهاد صلح کرد، ایشان با امام حسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر درباره این پیشنهاد به گفت وگو پرداخت.
امام حسین علیه السلام در دوران حکومت معاویه
امام حسین علیه السلام در دوران ده ساله امامت خویش، به دنبال هر جنایت معاویه، او را با نامه های متعدد یا سخنرانی های کوبنده مورد انتقاد قرار می داد. یکی از مهم ترین موارد مخالفت امام با معاویه، موضوع ولی عهدی یزید بود. امام با آگاهی از فعالیت های دامنه دار معاویه در این زمینه، در برابر او موضع گیری تندی کرد.
در اواخر دوران حکومت معاویه که فشار بر شیعیان به اوج رسیده بود، آن حضرت به حج رفت و در سرزمین مِنی، در سخنرانی افشاگرانه ای فرمود: «دیدید که این مرد زورگو و ستمگر با ما و شیعیان ما چه کرد؟ من در اینجا مطالبی را با شما در میان می گذارم ... وقتی به شهرها و میان قبایل خود برگشتید، با افراد مورد اعتماد در میان بگذارید و آنان را به رهبری ما دعوت کنید؛ زیرا می ترسم این موضوع به دست فراموشی سپرده شود و حق نابود گردد.» سپس به بیان فضیلت ها و پیشینه درخشان پدرش و خاندان امامت پرداخت و جنایت های معاویه را برشمرد.
درودی برتر
روزی کنیز امام حسین علیه السلام بر آن حضرت وارد شد و شاخه گلی به عنوان شادباش به آن حضرت تقدیم کرد. حسین بن علی علیه السلام به او فرمود: «در راه خدا آزاد هستی.» از حضرت پرسیدند: شاخه گلی بی قدر و قیمت تقدیم شما کرد و در برابر، آزادش کردید؟ حضرت فرمود: «خداوند ما را این گونه ادب کرده است آنجا که فرمود: و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن یا همانندش را پاسخ دهید. شادباش نیکوتر از شادباش او، آزاد کردن او از بندِ کنیزی بود».
کنیه و لقب و نقش انگشتری امام
کنیه آن حضرت را ابو عبد الله و القاب وی را الرشید، الوفی، الطیب، السید، الزکی، المبارک، التابع لمرضاة الله، الدلیل علی ذات الله، و السبط، نوشته اند.اما بالاترین لقب همان است که جد بزرگوارش پیامبر (ص) بر او و برادرش امام حسن نهاده و فرمود: حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند.و در جای دیگر رسول الله (ص) امام حسین (ع) را به نام سبط خواند .
در کتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتری وی، لکل اجل کتاب آمده، اما در کتاب وافی و غیر آن که از امام صادق (ع) نقل گردیده، حسبی الله، و از امام رضا (ع) (ان الله بالغ امره) ذکر شده است و چنین به نظر می رسد که برای آن حضرت چند انگشتری با عباراتی که بدانها اشاره شد وجود داشته است.
شاعر آن حضرت یحیی بن حکم و جماعتی دیگر را ذکر کرده اند.
دربان امام را اسعد هجری نوشته اند.
در زمان آن حضرت معاویه و یزید سلطنت داشتند.
اولاد امام
فرزندان امام حسین (ع) را نه نفر ذکر کرده اند، که شش نفر از آنها پسر و سه نفر دختر بوده اند.به این ترتیب:
1 علی اکبر، که در کربلا به شهادت رسید.مادرش، لیلی، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی نام داشت.2 علی اوسط.3 علی اصغر زین العابدین، که مادرش به نام شاهزنان یا ملکة النساء دختر کسری یزدگرد پادشاه ایران بود.به گفته شیخ مفید، علی اکبر زین العابدین بوده و علی اصغر در کربلا به شهادت رسیده است.اما روایت اول که می گوید علی اکبر به شهادت رسیده مشهورتر است.
4 محمد.5 جعفر که در حیات پدرش از دنیا رفت، و فرزندی از خود برجای نگذاشت.مادرش از قبیله قضاعیه بود.6 عبد الله شیر خوار که در دامان پدر خود به وسیله تیر به شهادت رسید .7 سکینة، که نام مادر او و مادر عبد الله، رباب، دختر امرئ القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم که از قبیله کلبیه معدیه بوده است.
8 فاطمه، که مادرش ام اسحاق دختر طلحة بن عبد الله از قبیله تیمیه بود.9 زینب.
درود و ثنا بر امام زین العابدین (ع) که از میان فرزندان امام حسین (ع) که نسل آن حضرت از وی باقی مانده و نامش جاوید و سرمدی خواهد بود. 
 سیمای حسین علیه السلام در کلام معصومان علیهم السلام و بزرگان
 
 
 

 

 

امام حسین فرمود: من بر رسول خدا وارد شدم. حضرت فرمود: «آفرین بر تو ای اباعبداللّه! ای زینت آسمان ها و زمین.» شخصی که آنجا حضور داشت، عرض کرد: یارسول اللّه! چگونه کسی جز شما می تواند زینت آسمان ها و زمین باشد؟ پیامبر فرمود: «سوگند به آن کسی که مرا نبّی به حق مبعوث کرد، مقام حسین بن علی علیه السلام در آسمان، والاتر از مقام او در زمین است. به درستی که بر عرش الهی نوشته شده است: حسین علیه السلام ، چراغ هدایت و کشتی نجات است».
حضرت امام محمدباقر علیه السلام فرمود: «شیعیان ما را امر کنید به زیارت قبر حسین علیه السلام بروند؛ زیرا زیارت قبر امام حسین علیه السلام ، روزی را فزونی می بخشد، عمر را افزایش می دهد و از رویدادهای خطرناک جلوگیری می کند. زیارت قبر امام حسین علیه السلام بر هر مؤمنی که به امامت حسین علیه السلام اقرار دارد، لازم است».
در بخشی از زیارت ناحیه مقدسه که انتساب آن به امام زمان علیه السلام مشهور است، می خوانیم: «تو ای حسین! برای رسول خدا6، فرزند؛ برای قرآن، سند و برای امت، بازو و توان بودی. در طاعت خدا، سپاس گزار و در مورد عهد و پیمان، حافظ و مراقب بودی. رکوع و سجودت، طولانی بود و در دنیا، زاهد و پارسا بودی».
از گاندی، مصلح بزرگ هند نقل شده است که: «من برای مردم هند چیز تازه ای نیاوردم. فقط نتیجه ای که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی علیه السلام پیمود».

دوشنبه 20/2/1395 - 10:1
عقاید و احکام
روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی، روزی است که محمد(ص) ، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معنقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.
 
باور شیعیان
بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز ۲۷ رجب عام الفیل، سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.
 
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیست  ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمی‌شود.
 
روز مبعث چه روزیست؟
 
روز مَبْعَث، روزی است که حضرت محمد، پیامبر گرانقدر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. در تقویم هجری قمری، ۲۷ رجب روز مبعث است.
 
حضرت محمد مصطفی (ص) در روز (۲۷ رجب) سال ۴۰ عام الفیل، همزمان با سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام، در غار حرا، توسط 
(جبرئیل) و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند.
 
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.
 
روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.
 
چهارشنبه 15/2/1395 - 10:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته