• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم نهم – امام موسي كاظم (ع)

    اخلاق و روشهاي انساني و عبادي امام آنچنان در «يحيي» اثر گذاشت كه به «هارون» نوشت: «اي هارون من در اين مدت غير از خوبي و پاكي هيچ چيز از حضرت نديدم و بيشتر از اين ، نمي توانم او را زنداني كنم ، او را بازستان و گرنه آزادش مي كنم».
    به دستور هارون ، آن مرد بزرگ را ، به بغداد بردند و نزد «فضل» زنداني نمودند و او مانند يحيي شيفته اخلاق امام شد و از هارون خواست كه امام را از او تحويل بگيرد.
    سرانجام حضرت را به زندان «سندي بن شاهك» كه مرد بد دل و ناپاكي بود منتقل ساختند.
    هارون مي كوشيد هر طور شده نظر امام را به سوي خود جلب كند ، وي يك روز «يحيي بن‌ خالد» را به زندان فرستاد كه «موسي بن جعفر» را راضي كند كه تقاضاي عفو نمايد ، و او را آزاد سازد ولي امام حاضر نشد امام به هارون نوشت: هر روز كه بر من به سختي مي گذرد به همان اندازه تو در رفاه و آسايش خواهي بود ، باش تا هر دو رهسپار روزي شويم كه تبهكاران در آن روز زيانكارند» امام با هيچ شيوه اي تسليم هارون ستمكار نشد و در بدترين وضع گرفتاري و ناراحتي زندان ، آشتي ناپذيري خويش را از دست نداد و همچنان مقاوم و استوار ايستاد.
    علت تغيير زندان اين بود كه هارون از زندانبانان مي خواست كه امام را بكشند ولي آنها تن به اين كار نمي دادند تا اينكه «سندي» آن دژخيم سنگ دل ، امام را مسموم ساخت.
    هارون كوشيد تا با گواهان دروغين ، مرگ امام را در زندان طبيعي جلوه دهد و با اين حيله ، هم خود را از جنايت تبرئه كند و هم جلو شورش هواداران حضرت را ، بگيرد ولي آنچه كرد نتوانست ،
    عاقبت با كوشش يكي از خويشان هارون به نام «سليمان» در بغداد ، شورش به وجود آمد و جنازه امام را كه مي خواستند محرمانه دفن كنند نتوانستند و هارون ناگزير شد خود ، به صف عزاداران بپيوندد و در مراسم دفن امام شركت جويد ،
    سرانجام امام ، در ميان اندوه و تأسف مردم در كاظمين به خاك سپرده شد و قبرش هم اكنون قبله گاه شيعيان است.
    وقتي كه پدر بزرگوارش امام صادق (ع) از دنيا رفت ، شاگردان پدر ، به سوي او روي آوردند و بيش از 33 سال از آن حضرت ، بهره علمي بردند .
    پاره اي از اين شاگردان عبارت بودند از: 1- ابن ابي عمْر- اين شخص از محضر سه امام (امام موسي كاظم و امام رضا و امام جواد) بهره گرفت و از دانشمندان معروف زمان خويش بود و روايات زيادي از او به يادگار مانده است.