يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 - 9 ذيقعده 1445 - 19 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
معصوم نهم – امام موسي كاظم (ع)
امام با آنكه ميلي به اين كار نداشت
بناچار
پذيرفت و نشست ، بزرگان و اشراف كه در سلام رسمي شركت كرده بودند به دستور «منصور» هدايا را بحضرت تحويل مي دادند و يك نفر از طرف «منصور» مأمور بود كه همه آنها را يادداشت كند و صورت برداري نمايد.
[
قرائت متن
]
در آخر پيرمردي آمد و گفت: اي فرزند رسول خدا ، از دنيا هيچ چيز ندارم كه تقديم كنم ليكن چند شعر در
مصيبت
جدت حسين گفته ام كه آنرا برايت هديه آورده ام ، آن مرد شعرش را خواند و امام را بسيار متأثر ساخت.
[
قرائت متن
]
حضرت به مأمور منصور دستور داد كه برو به منصور بگو كه با اين هديه ها چه بايد كرد؟ مرد رفت و بازگشت و گفت: امير گفته كه من همه را به شما بخشيدم به هر كه مي خواهيد بدهيد.
[
قرائت متن
]
حضرت رو به پيرمرد فقير كرد و فرمود: بخاطر اشعاري كه در
مصائب
جدم حسين سروده اي همه اين هدايا را به تو مي بخشم تا از فقر و تنگدستي رهائي يابي.
[
قرائت متن
]
حضرت در
زميني
كه ملك شخصيش بود زراعت مي كرد تا مخارج خود را
تأمين
كند و گاهي به خاطر كار زياد ، بدنش غرق در عرق مي شد.
[
قرائت متن
]
روزي يكي از يارانش به نام «علي بطائني» كه با امام كاري داشت به
مزرعه
حضرت رفت چون امام را در حال رنج و زحمت ديد ، خيلي افسرده شد و عرض كرد: قربانت گردم ، چرا اين كار را به ديگران
واگذار
نمي كني؟ امام فرمود: چرا به
عهده ي
ديگران
واگذارم
در حاليكه افرادي از من بهتر هميشه اين كارها را انجام داده اند. گفتم: چه كساني؟ فرمود رسول خدا و اميرمؤمنان و همه پدران و اجدادم ، كار و زحمت از
شيوه
پيامبران و
اوصياء
خدا است و بندگان
شايسته
او ، هميشه دنبال كار و زحمت بودند تا زندگي خود را از دسترنج فراهم سازند.
[
قرائت متن
]
روزي امام ، از كوچه اي عبور مي كرد صداي ساز و آواز از خانه اي بلند بود ، صاحب خانه كه يكي از اشراف به شمار مي رفت براي خود
عشرتكده اي
درست كرده و مشغول خوشگذراني بود بناگاه كنيزكي از خانه بيرون آمد تا خاكروبه را به گوشه اي بريزد ، ناگهان چشمش به امام افتاد ، ايستاد و سلام كرد حضرت از او پرسيد: صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟ گفت: آزاد است. امام فرمود: معلوم است كه آزاد است ، اگر بنده مي بود ، از خدا مي ترسيد و اين كارها را انجام نمي داد.
[
قرائت متن
]
كنيز به خانه بازگشت و اربابش وقتي پرسيد چرا دير كردي ، تمام جريان و سخناني را كه امام گفته بود بازگفت. مرد لحظه اي انديشيد و درباره سخنان امام فكر كرد ،
[
قرائت متن
]
ناگهان از جاي خود برخاست و با پاي برهنه بدنبال امام دويد ، خودش را به حضرت رساند ، سلام كرد و در برابر امام ،
اظهار
پشيماني و توبه نمود ، از آن روز به بعد
عشرتكده
خود را تبديل به
عبادتگاه
كرد و به ياد خاطره آن روز هميشه با پاي برهنه بيرون مي رفت و به «بشر حافي» يعني بشر پا برهنه معروف گشت.
[
قرائت متن
]
امام در
زهد
و
عبادت
مشهور
بود بطوريكه هرجا سخن از وي به ميان مي آمد مي گفتند: او عاشق
عبادت
و بندگي خدا است.
[
قرائت متن
]
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
آخرين مطالب
تاریخ و سیره معصومین
6 ویژگی ممتاز حضرت معصومه(س) برای...
تاثیر مهاجرت امام رضا(علیه السلام) بر...
سخنان امام با عمربن سعد در کربلا
آخرین سخنرانی امام در روز عاشورا
سخنرانی امام در جمع هزار تن از سپاه حر
توصیف کوفیان در سخنرانی روز عاشورای...
نکات مهم سخنان امام...
سخنرانی امام در منطقه شراف برای سپاه...
اولین سخنرانی امام در روز عاشورا قبل از...
خطبه امام قبل از حرکت بسوی کوفه