+++
یاارحم الراحمین
[حسین جانم ...]
[در موج دریا بر لبم ، اتفاق افتاد ]
[تصویر لبهای حسین، روی آب افتاد]
[لبهای خشکیده ؛ کان میکند زاری ]
[اشک سکینه گشته از چشم ها جاری]
[سقاهم ؛جاری بود خون از کام من ]
[در محضر زهرا بود ؛این کلام من ]
[اگر شود نشان ِتیغ ؛چشم خونبارم ]
[دست از حسین ؛من ؛برنمیدارم ]
معلم بلاگ
[کو علمدارم ؟]
[سالار؛ زینب : کو علمدارم ]
[حسین جان؛ کو علمدارم ]
[عباسم ،من ،خون حسین در بدن دارم ]
[صد باغ گل در پیکرم ،زخم ِتن دارم ]
[یاسیدالشهداء(ع)؛قسم به فاطمه(س) وعباس(ع) ]
[سالی کاروانی میخواست به کربلا برود ؛پیرزنی درکاروان بود که کاروانیان بیم آن داشتند که نتواند پا به پای آنها حرکت نماید.میخواستند که با آنها نیاید.پیرزن گفت هرجا که من نتوانستم با شما بیایم ؛شما مرا بگذارید و بروید. کاروان براه افتاد و در وسط راه کار برپیرزن دشوار گشت ؛کاروانیان او را گذاشتند و رفتند.]
[اما روز بعد زمانی که خسته و مانده به حرم سیدالشهداء (ع) رسیدند .درکمال تعجب پیرزن را دیدند که در حال زیارت است.وقتیکه ماجرا را سؤال کردند: پیرزن گفت : وقتی شما رفتید من از خدا خواستم که زیارتم ناتمام نماند و امام حسین را به مادرش فاطمه زهرا(س) قسم دادم.به عباس برادرش باب الحوائج قسم دادم. آقایی بزرگوار آمد و من را به حرم آورد.ومرا به آرزویم رساند]
+++900209
[اشکِ حسین(ع)]
[من غم مهرحسین،باشیر از مادر گرفتم ]
[روز اول کامدم ، دستور تا آخر گرفتم ]
[بر مشام ِجان زدم یک قطره از اشک حسین]
[سبقت از عود و گلاب و عنبر گرفتم ]
بسم الله الرحمن الرحیم
[دنیا؟]
الدُّنیا سُجِنُ المُؤمِن
[دنیا زندان مؤمن است.]
[کلیدها؟]
[مصیبتها: ]
[کلیدهای اجرند.]
[صلوات]
[جاری است بسوی خلق سیل برکات]
[شدموسم آمرزش و درک حاجات ]
[بفرست به قدر عشق خود ای عاشق]
[بر تارک صادق(ع)و محمد(ص)صلوات]
[هدف؟]
حضرت پیامبر اعظم (ص) میفرمایند:
[مؤمن ؛همواره در جستجوی :]
[حکمت است.]