فرهیخته گان و فیلسوفان بزرگی ، هم چون هگل ،که پس از عصر نوزائی –رنسانس- قدم به هستی گزاردند ،از «انسان» ارائه دادند . این تعریف تازه ،انسانی را به تصویر در می آورد که با تعریفِ کهن آن ،تفاوت عمیقی داشت.
اگر انسان کهن ، در برابر طبیعت ، جامعه و سازوکار حکومتِ دوران خویش و زنده گی ،هم چون یک خادمِ کور و کر رفتار می کرد ، انسان نو ،در برابر همه چیز که او را در بر گرفته بود ،عکس العمل نشان می داد. این عکس العمل ،همان چیزی است که هگل ، به آن اشاره می کند و سرشت ناآرامِ انسان را مبنای اندیشه ی خود قرار می دهد .
این سرشتِ ناآرام را ، بیش از همه ، باید در آدم هائی سراغ گرفت که ،به آنان نام «هنرمند» داده اند . «ناآرام»ی ، نخستین وجه از وجوه چندگانه ئی است که هنرمندان را از آدم های عادی ی اطراف مان جدا می کند و به آنان هویت تازه ئی را می بخشد که دیگران از آن عاری هستند . وجوه دیگر را می توان در نوع جهان نگری ، خصائل روانی – اخلاقی ،دغدغه های پایدار و سمج ،برخوردشان با حیات و مصائب آن و ... برشمرد .
کتابِ «چشم انداز امپرسیونیسم» با ایجازی در خور احترام ، این وجوه نظر گیر را با خواننده در میان می گذارد و او را قدم به قدم با سرشت ناآرام و حیات پرتلاطمِ این انسان های نادر و کم یاب هستی ، آشنا می کند .
یکی از این وجوه ،که هنرمند را به طرز چشم گیری از انسان های عادی جدا می کند ، سرسختی و مقاومت عجیب آنان ، در برابر پلشتی های زنده گی و رفتار ناشکیبا و عصبی ی مردمِ عادی است . این سرسختی و پایداری ، هر چند با ناکامی های عدیده ئی در زنده گی ی مشقت بار آنان همراه است ، اما از حقیقت بزرگ و پوشیده ئی برای مان سخن می گوید ، که با چشمان معمولی ، قادر به دیدن و درک کردن آن نیستیم . آن حقیقتِ بزرگ ، «ایمان» است . ایمان به «هدف» و «راه»ی که برگزیده است .
نویسنده ، در مورد این وجه از خصائل اخلاقی ی هنرمندان امپرسیونیسم ، و ایمان بزرگ شان ،می نویسد : « آدمی وقتی در مقابل تابلوهای درخشان امپرسیونیست ها قرار می گیرد ، به زحمت می تواند باور کند که بیش تر آفریننده گان این تابلوها ، علا رغم تیره بختی های شان ، زیبائی های عمیق طبیعت را با رنگ های شان آن چنان نموده اند که ، گوئی سرود نیک بختی ی زیستن را سر می دهند . آن ها با وجود دشواری ها ،در تمامی ی لحظات ، با پیکاری قهرمانانه و با شجاعتی بی نظیر ، در برابر تحقیرهای مردمی که کورانه علیه این هنرمندان نوجو ، بسیج شده بودند ، ایستادند ؛ ضربه ها را به جان خریدند و محرومیت ها را تا لحظه ی پیروزی و استیلای کامل تحمل کردند . اولین قربانی ی این راه «مانه» بود . مردم با چنان خشمی با آنان رو به رو می شدند که آن ها هرگز قادر نبودند در کافه ئی دور میزی جمع شوند ؛ چون بلافاصله ، هر یک با انگشت ، آن ها را به دیگری نشان می داد و به سُخره می گرفت ، مهم تر از همه عیب جوئی های «آلبرولف» در «فیگارو» است که اجتماع آن ها را «اجتماع پوچی» ها نامیده بود .»
ساران الکساندریان – نویسنده ی کتاب- تلاش کرده است ، وجوه مذکور را در وجود 22 تن از هنرمندانِ خلاق این سبک – امپرسیونیسم- ، که برخی از آنان ، همانند :ونسان وان گوگ ، گوگن ، سزان ، مانه ، پیسارو ، لوترک و... شهرت جهانی یافته اند را شناخته و آن ها را به زبان ساده و گرم ، به خوانده نشان دهد .
در این کتاب ، شما با شرح حال هر نقاش ، با تصویرهائی از چهره و آثار هر کدام شان آشنا می شوید ، که لطف و جاذبه ی کتاب را در نزد خواننده افزایش می دهد .
در مجموع 8 تصویر رنگی – که یکی از آن ها ،متعلق به مترجم است – و 48 تصویر سیاه و سفید ،از تابلو ها و اتودهای نقاشانِ سبک امپرسیونیسم را می توان مشاهده کرد .
کتاب «چشم انداز امپرسیونیسم» را «ساران الکساندریان» نوشته و «پرویز رضائی» آن را از زبان فرانسه ، به زبان فارسی برگردانده است . همان طور که ،مترجم در صفحه ی پایانی ی کتاب ، یاد آور شده است . الکساندریان ،شخصیت علمی ی چند وجهی است و در حوزه های مختلفی هم چون : پژوهش گری ، رمان نویسی ، نقد ادبیات فرانسه و... دست به تولید آثار قابل ارجی زده است .
پرویز رضائی ، که رنج برگردان این اثر را بر خود هموار کرده ست ، از معلمان کم یاب روزگار ماست . او غیر از معلمی ، به نقاشی و ترجمه هم ، دل بسته است .
رضائی پیش از این ، آثار دیگری را هم به مردم ،عرضه کرده است؛ مانند : «فرهنگ نقاشی ،هوکوسائی ، رامبراند ، وان گوگ و غیره .
<!--[if !vml]-->
<!--[endif]--><!--[if !mso]--> <!--[endif]-->
<!--[if !mso]--> | <!--[endif]--><!--[if !mso & !vml]--> <!--[endif]--><!--[if !vml]--> |
<!--[endif]-->