• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3798روز قبل
آموزش و تحقيقات

تحقیقات اخیر محققان دانشگاه کالیفرنیا نشان می دهد که شادبودن، اجتناب از استرس و داشتن شغل سبک، مهمترین عوامل سلامتی و طول عمر هستند.

 

به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا از پایگاه های هلث، تلگراف و ساینس دیلی، محققان دانشگاه اسنتفورد تحقیقات جدیدی را به تازگی در مورد شاد زیستن انجام داده اند. آنها دریافتند که روابط اجتماعی و کاری افراد به راحتی می تواند میزان سلامتی فرد را در دهه بعدی زندگی پیشگویی کند.

محققان معتقدند که مهمترین عامل در ایجاد سلامتی فرد، کانون خانواده و پس از آن محل کار است، چراکه افراد بیشترین زمان زندگی خود را به ترتیب در این دو محل می گذرانند.

در ادامه محققان موسسه روانپزشکی بریتانیا فهرستی از مواد غذایی تهیه کردند که موجب شادی می شود.

به گزارش هلث احساس شاد بودن و رضایت خاطر یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در سلامتی افراد جامعه است. 

مواد غذایی که منجر به احساس شادی در فرد می شود شامل :

• لوبیا سبز – بررسی ها نشان می دهد که سطح منیزیم در افراد افسرده بسیار پایین است؛ بنابراین مصرف مواد غذایی که در افزایش منیزیم بدن نقش دارند به افراد افسرده توصیه می شود. یکی از این مواد غذایی لوبیا سبز و سبزی های سبزرنگ است. 

• ماهی سرخو – یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی کمبود ویتامین ب 12 است. ماهی سرخو این کمبود را جبران می کند.

• کدو تنبل – کدوتنبل باعث می شود که سلولهای عصبی زنده نگه داشته شوند. علاوه بر این این ماده غذایی یک پروتئین مخصوص در بدن را به سروتونین یعنی هورمون شادی تبدیل می کند.

• شکلات – این ماده خوراکی باعث افزایش آندروفین در بدن می شود.

• گندم – مصرف این ماده غذایی باعث بهبود خلق و خو، انرژی، سلامت، هوشیاری، تمرکز و وضوح دید می شود.

• عرق شیرین بیان – عرق شیرین بیان بهترین گزینه برای مقابله با استرس است.

• گریپ فروت – این میوه خوراکی منبع غنی اسید فولیک است که نقش اساسی را در اکسیژن رسانی به مغز برعهده دارد، علاوه بر این نقش کلیدی را در تولید هورمون سروتونین در بدن دارد.

• دانه کنجد – این ماده غذایی منبع غنی آمینو اسید است که از بروز افسردگی جلوگیری می کند.

• عدس – معمولاً افراد از بی حالی ، ضعف و خستگی روزانه نالان هستند. مهمترین علت بروز این عوامل کمبود آهن است که با مصرف عدس به میزان 3 بار در هفته جبران می شود.

• قلوه گوسفند – این ماده غذایی در تقویت حافظه و برای جلوگیری از استرس بسیار موثر است.

• پرتقال – این میوه خوشمزه دارای ترکیباتی است که میزان انسولین و سروتونین را متعادل و از بروز بدخلقی در فرد جلوگیری می کند.

• بر خی دیگر از این مواد غذایی عبارتند از : پنیر کم چرب، شیر بز، قارچ، گل کلم، ماهی تن، ماست، ذرت، گردو، هویج، جعفری، شیرسویا و آجیل است .

همچنین نتیجه تحقیقات محققان دانشگاه ایلینویز آمریکا نشان می دهد که مهمترین عامل استرس، نحوه نگرش انسان به مشکلات است.

ناآرامی و دغدغه ذهنی نه تنها زندگی اجتماعی افراد را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه اثرات سویی بر سلامتی دارد.

استرس مهمترین عامل بروز بیماری های قلبی، دیابت، آسم، آلزایمر و سردرد است. علاوه بر این یکی از مهمترین دلایل چاقی مفرط نیز اضطراب است.

استرس باعث می شود که فرآیند پیری با سرعت بیشتری انجام شود و فرد همیشه افسرده باشد. 

مشکلات گوارشی و یبوست نیز از مهمترین عوارض استرس هستند.

مهمترین دغدغه متخصصان روانشناسان یافتن سرچشمه استرس و جست و جوی روشی برای مهار آن است. تحقیقات اخیر دانشمندان دانشگاه ایلینویز نشان می دهد که تنها دلیل استرس نگرش و طرز فکر افراد است و هر انسانی برای درمان آن باید به خودش مراجعه کند.

افراد حساس، وسواسی و بدبین، مدام در ذهن خود از کاه ، کوه می سازند و به دنبال دلیلی برای برهم زدن آرامش خود هستند.

این افراد مدام به ژن های خود آسیب می رسانند و اطرافیان را با جملات مایوس کننده نا امید می کنند.

مادران مضطرب فرزندان بیماری به دنیا می آورند و آینده تاریکی را برای آنان رقم می زنند.

استرس موجب کاهش فعالیت مغز و حافظه می شود و کارایی فرد را مختل می کند.

مغز افراد مضطرب و پریشان قابلیت تمرکز روی یک موضوع خاص را ندارد.

طبق آخرین آمارگیری انجام شده توسط سازمان جهانی بهداشت، 20 درصد افراد مبتلا به استرس حاد هستند و این میزان در نوجوانان بیشتر است؛ بنابراین متخصصان به دنبال روش هایی برای مهار این مشکل هستند.

مهمترین راهکار مبارزه با استرس توکل به خدای بزرگ است. ایمان به وجود یک قدرت برتر و بی همتا و سپردن تمام امور به او تنها راه آرامش و رهایی از تمام تنش هاست.

برخی از روش های عملی و علمی مقابله با استرس عبارتند از :

• کشیدن نفس عمیق و نوشیدن یک لیوان آب در مواقع بروز مشکل

• صحبت کردن با عزیزان

• صداقت در تمام امور و مخصوصا صداقت فرد با خودش

• عدم رویاپردازی و نگرش واقعی به مسایل

• نوشیدن هشت لیوان آب در روز

• تهیه فهرستی از موفقیت های کسب شده و مرور روزانه آن ها

• دیدن برنامه های طنز و خواندن پیامک های خنده دار

• قدم زدن در طبیعت 

• برقراری ارتباط با دوستان خوب و شاد

• کنارگذاشتن نگرانی از آینده

• بیان صریح خواسته ها به همسر و مدیر

• برنامه ریزی دقیق

• دوش گرفتن و استفاده از عطر

• تمیز نگه داشتن محیط کار و زندگی

• هنر نه گفتن در صورت لزوم

• پوشیدن لباس های راحت و شاد

• بیان عشق و خشم 

• مشورت

• گریه کردن در مواقع ترس و ناراحتی

• افزایش اعتماد به نفس

• دادن فرصت اشتباه کردن به دیگران

• احترام به خواسته های خود و اطرافیان

• زندگی کردن در لحظه

• انجام حرکات ورزشی منظم

• اولویت بندی تمام امور در زندگی

• متعهد بودن در کار و روابط

• بی توجهی به شایعات بی اساس

• تکرار مداوم این عبارت : هیچ انسانی کامل نیست.

برخی از مواد غذایی موثر در کاهش استرس عبارتند از :

• سیر

• چای سبز

• آووگادرو

• انواع ماهی

• سویا

• اسفناج

• زغال اخته

• لوبیا

• توت فرنگی

• گوجه فرنگی

• انواع غلات 

• هویج

• تخم مرغ

• پیاز

• گردو

• گل کلم

شنبه 11/8/1392 - 17:45
اطلاعات دارویی و پزشکی

یک فوق تخصص کلیه کودکان گفت: در عفونت‌های ادراری کودکان باید توجه داشت که صرف دادن آنتی بیوتیک و از بین رفتن عفونت به معنای پایان کار نیست بلکه این بیماران باید تحت بررسی‌های دوره‌ای قرار گیرند.

دکتر مجتبی فاضل در گفت وگو با خبرنگار ایسنا منطقه دانشگاه علوم پزشکی تهران، گفت: عفونت‌های ادراری یکی از بیماری‌های شایع در تمام گروه‌های سنی به خصوص در کودکان است شیوع این بیماری در کودکان حدود پنج درصد است. عفونت‌های ادراری در دختران 4 تا 6 برابر پسرها است که به دلیل کوتاه بودن مجرای ادراری در جنس مونث است.

 

وی افزود: علایم عفونت ادراری در کودکان به صورت تب، حالت تهوع و استفراغ، درد در پهلوها و تکرر ادرار و سوزش ادرار است، البته در کودکان کوچکتر که قادر به بیان شکایات خود نیستند می تواند به صورت بی قراری بروز کند.

 

دکتر فاضل گفت: پزشکان برای تشخیص این بیماری از آزمایش ساده و کشت ادرار و در صورت لزوم از سونوگرافی و سایر تکنیک‌های تصویربرداری استفاده می‌کنند و در صورت تشخیص این بیماری لازم است که بیمار تحت درمان با آنتی بیوتیک قرار گیرد.

 

این فوق تخصص کلیه کودکان تصریح کرد: اگر بیماری دچار تب شد و بعد از دو تا سه روز بهتر نشد باید تحت آزمایش ادرار قرار گیرد چون ممکن است ناشی از عفونت ادراری باشد. باید توجه داشت که صرف دادن آنتی بیوتیک و از بین رفتن عفونت به معنای پایان کار نیست بلکه لازم است این بیماران تحت بررسی های دوره‌ای قرار گیرند.

 

دکتر فاضل یادآور شد: عفونت‌های ادراری به خصوص اگر همراه با برگشت ادرار از مثانه به کلیه باشد منجر به بروز مشکلات عدیده‌ای در آینده قرار گیرد که از جمله این مشکلات می توان به نارسایی کلیه، فشارخون در بزرگسالی و سنگ‌های ادراری و سایر مسایل اشاره کرد.

 

وی ادامه داد: چه بسا بیمارانی که در صف طولانی پیوند کلیه یا دیالیز هستند اینها ناشی از عدم درمان به موقع و پیگیری مناسب در اثر یک عفونت ادراری هستند. توصیه به والدین این است که عفونت ادراری در کودکان را جدی بگیرند و برای اینکه دچار عوارض عدیده‌ای نشوند پیگیری‌های لازم را از طریق مراجعه به پزشک انجام دهند.

شنبه 11/8/1392 - 17:44
آموزش و تحقيقات

هرچند شلغم کلسیم بالایی دارد اما به هزار و یک دلیل نمی‌توانید آن را جایگزین شیر کنید! این هشدار یک متخصص تغذیه است پس از انتشار خبری در یکی از خبرگزاری ها که مصرف شلغم به جای شیر را مجاز دانسته بود.

امروز خبری در یکی از خبرگزاری ها منتشر شده است که بر اساس آن، کسانی که نمی توانند شیر بخورند و بدن شان تحمل لاکتوز را ندارد، باید به جای آن شلغم بخورند تا کمبود کلسیم مورد نیاز بدن شان برطرف شود اما ما برای پیگیری درستی اش از دکتر سعید حسینی، متخصص تغذیه و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در این باره پرسیدیم.

حسینی منکر خواص بسیار زیاد شلغم نیست، اما با ابراز تعجب از پیشنهاد جایگزین کردنش با شیر می گوید؛ در بحث تغذیه همیشه موضوع خوردن مقدار متعادل از هر خوراکی مطرح است. این که شلغم جزو سبزی هایی است که میزان بسیار زیادی کلسیم دارد،درست است اما برای آن که میزان کلسیم مورد نیاز بدن انسان با خوردن شلغم تأمین شود فرد باید حجم بسیار زیادی شلغم بخورد که به هیچ وجه منطقی نیست!

برای روشن تر شدن گفته های این استاد دانشگاه شاید بهتر باشد برویم سراغ اعداد و ارقام تا شما هم از پیشنهاد شلغم خوری به جای شیر خوری آگاه شوید. بر اساس اطلاعات موجود در کتاب های تغذیه، هر 100 گرم شلغم خام 190 میلی گرم کلسیم دارد. مقدار شلغم مورد نیاز بدن انسان در روز حدود 1000 میلی گرم است. با این حساب کسی که قصد دارد به جای 2 تا 3 لیوان شیر باید روزی بیش از 5 کیلو شلغم خام بخورد.

حسینی می گوید یکی دیگر از گیاهان غنی از کلسیم،کلم بروکلی است فرض کنید که هر یک فنجان کلم بروکلی حدود 90 میلی گرم کلسیم داشته باشد اگر فردی بخواهد کلسیم مورد نیازش را با خوردن کلم بروکلی تأمین کند باید روزی بیش از 10 فنجان کلم بروکلی بخورد. در حالی که چنین کاری ممکن نیست.

کلم بروکلی را رها کنید!بگذارید برگردیم سراغ شلغم! این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به نکته مهمتری نیز اشاره می کند.شلغم مقدار زیادی فیبر دارد که یعنی پس از خوردن آن میزان دفع فرد آسان تر و بیشتر می شود. حالا فرض کنید کسی که حدود 5 کیلو شلغم خورده است در چه شرایطی خواهد بود.

بدتر این که این متخصص تأکید می کند بالا رفتن دفع بدن باعث می شود موادی مانند کلسیم نیز از بدن خارج شود و میزان جذب شان به شدت کاهش پیدا کند.

از همه این ها گذشته حسینی تاکید می کند که شلغم مقدار بسیار زیادی سدیم دارد و مردم هم آن را با نمک که سرشار از سدیم است مصرف می کنند حال آنکه سدیم، فشار خون را بالا می برد و به همین علت مقدار زیاد شلغم ، فشار خون را بالا می برد و باید آن را در حد متعادل مصرف کرد.

به گفته این متخصص تغذیه کسانی که تحمل لاکتوز شیر را ندارند و دچار حساسیت می شوند می توانند در برنامه غذایی شان ، شیر بدون لاکتوز یا پنیر و ماست را جایگزین شیر عادی کنند.

مریم یوشی زاده - جام جم

شنبه 11/8/1392 - 17:42
آموزش و تحقيقات

پزشکان اطفال تاکید دارند والدینی که نوزادان خود را قنداق می‌کنند با آسیب رساندن به استخوان لگن آنان، سلامت فرزندشان را به خطر می‌اندازند.

20-584.jpg

به گزارش سرویس «سلامت» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «نیکولاس کلارک» از متخصصان بیمارستان دانشگاه «سوتامپتون» در انگلیس گفت: والدینی که برای آرام ساختن نوزدانشان آنان را قنداق کرده و دست‌ها و پاهای کودک را در میان پتو می‌پیچند به استخوان لگن آنان که در حال رشد است آسیب می‌رسانند.

 

قنداق کردن نوزادان در بسیاری از فرهنگ‌ها امری رایج است و والدین تصور می‌کنند که پوشاندن نوزادان در میان پتو به آنان این حس را القا می‌کند که در رحم مادر هستند و در نتیجه آرام می‌شوند اما با این کار حرکت پاهای نوزاد محدود می‌شود و می‌تواند در رشد مفصل لگن مشکل ایجاد کند.

 

نیکولاس کلارک گفت: برای آن که استخوان لگن رشد معمول خود را داشته باشد پاها باید بتوانند به راحتی خم شوند که این وضعیت به رشد طبیعی مفاصل لگن می‌انجامد.

 

پاهای نوزاد نباید به سختی پوشانده و به یکدیگر فشار داده شوند.

 

به گزارش ایسنا به نقل از شبکه خبری بی‌بی‌سی،‌ «رزماری دادز» از موسسه تربیتی NCT نیز گفت: لازم است والدین نسبت به عارضه «دیسپلازی هیپ» ناشی از قنداق کردن نوزاد آگاهی داشته باشند.

 

دررفتگی یا دیسپلازی هیپ، مشکلی است که نسبتا در نوزادان دختر شایع است. این عارضه یک اختلال در مفصل بین سر استخوان ران و حفره‌ای است که در استخوان لگن واقع شده است. این عارضه باعث ایجاد مشکل جهت حرکت استخوان ران به بالا و پیشگیری از حرکت طبیعی آن می شود. در نهایت نیز توانایی حرکت و راه رفتن را در فرد محدود کرده و بعدها به آرتریت منجر می‌شود.

 

برخی والدین تمایل دارند تا نوزادان خود را قنداق کنند اما توجه به این نکته مهم است که دمای بدن نوزادان بیش از حد افزایش نیابد و حرکت پاهایشان نیز محدود نشود.

جمعه 10/8/1392 - 18:9
آموزش و تحقيقات

عضو انجمن آسیب‌های ورزشی،آرتروسکوپی و جراحی زانو، استفاده از تردمیل را برای زانوهایی که شدیداً پرانتزی هستند،افرادی که تحت اعمال جراحی دیسک کمر قرار گرفته‌اند و افرادی که سابقه پیچ‌خوردگی مکرر مچ پا دارند،مناسب ندانست.

خبرگزاری فارس: شرایط دویدن بر روی تردمیل/زانوهای پرانتزی روی تردمیل راه نروند

آرش شرافت وزیری در گفت وگو با خبرنگار بهداشت ودرمان فارس،گفت: با توجه به سرد شدن هوا و شرایط نامناسب آب وهوا که پیش رویمان است می توان به جای پیاده روی بیرون از خانه،از نقاله یا تردمیل (Treadmill ) استفاده کرد.

وی ادامه داد: دویدن روی تردمیل دقیقا مشابه دویدن روی زمین نیست چون این دستگاه سرعت را تنظیم می کند و حتی در صورت خستگی اجازه تغییر سرعت را نمی‌دهد و به علاوه این امکان را می‌دهد تا بتوان مراحل دویدن را ثبت و جهت بررسی و مقاسه بعدی بکار گرفت.

این جراح استخوان و مفاصل تصریح کرد:برای بررسی این موضوع که آیا دویدن بر روی تردمیل باعث درد زانو می شود و در باشگاهها دیده می شود که افراد به دلیل ترس از آسیب دیدگی زانو از تردمیل فراری هستند صحیح است یا خیر،باید شرایط دویدن مناسب را دانست.

شرافت وزیری گفت: دویدن جزء ورزشهای با فشار بالا ( High Impact ) بر روی مفاصل تحمل کننده وزن ( Weight Bearing ) خصوصا زانو ومچ پا است و این موضوع با بالاتر بودن وزن شخص شدید تر می‌شود.

وی ادامه داد: بنابراین دویدن بر روی هر سطحی چه روی زمین باشد یا بر روی تردمیل در شرایطی مناسب نخواهد بود که شخص، آرتروز یا ساییدگی غضروفی و ستون فقرات داشته یا وزن بالایی دارد.

وی تصریح کرد: همچنین در شرایطی که فرد دچار آسیب دیدگی زانو یا سابقه جراحی داشته باشد یا آسیب دیدگی های درمان نشده در رباطهای صلیبی زانو داشته استفاده از تردمیل مناسب نیست.

این جراح مفاصل و استخوان گفت:زانوهایی که شدیدا پرانتزی هستند،افرادی که تحت اعمال جراحی دیسک کمری و تحت درمانهای تعویض مفصل قرار گرفته اند و افرادی که سابقه پیچ خوردگی مکرر مچ پا دارند نیز نباید از این دستگاه استفاده کنند.

شرافت وزیری ادامه داد: به این ترتیب در صورتی که فردی دارای یک زانوی نرمال باشد با رعایت اصول و داشتن کفش مخصوص، دویدن چه بر روی تردمیل و چه بر روی زمین منعی ندارد.

وی نکات مهم برای دویدن بر روی تردمیل را اینگونه شرح داد:

1)هرگز با پاهای برهنه بر روی تردمیل پیاده روی نکرده و یا ندوید و حتما باید کفشهای مخصوص دویدن را پوشیده باشید چراکه خطر بالای آسیب دیدگی را در بر خواهد داشت.

2)شروع حرکت و پایان حرکت بر روی تردمیل همواره با سرعت بسیار آهسته انجام شود.

3)همواره گیره ایمنی دستگاه را به خود متصل کنید.

4) در صورتی که در حین دویدن احساس سر گیجه و یا سیاهی رفتن چشمها را دارید بلافاصله تمرین را متوقف کنید.

5) همواره گرم کردن ( Warm Up ) و سرد کردن ( Cool Down ) با سرعتهای پایین صورت بگیرد.

6)در هنگام دویدن از گرفتن دستگیره خودداری کنید چراکه باعث افزایش شانس آسیب دیدگی شما می شود ودر صورتی که نمی توانید بدون گرفتن آن بدوید سرعت شما نامناسب است.

7)از اشتباهات شایع در حین دویدن روی تردمیل کوتاه کردن قدمها و تند تر کردن سرعت قدمها ( Over Striding ) به علت استرس ناشی از افتادن از روی دستگاه است که باید از آن اجتناب کرد.

8) همواره سعی شود که فرود پا بجای پاشنه بر روی سینه پا باشد.

9) از آنجا که جهت حرکت تردمیل به سمت عقب و جهت حرکت پای شما به سمت جلو است همواره سعی کنید برای جلوگیری از ایجاد نیروی مخالف ( Shearing Force ) روی مچ و زانوها فرود پاها تقریبا در زیر مرکز ثقل بدنتان باشد و خیلی جلوتر از بدن، پاهایتان فرود نیاید.

10 )مرتبا برنامه سرعت وشیب دستگاه را تغییر دهید تا بدنتان به یکنواختی دستگاه عادت نکند.

11) هرگز ناگهان در حین دویدن از دستگاه پایین نیایید.

12)از دویدن طولانی مدت بر روی شیبهای بالاتر از 6-7 خودداری کنید و حتما بعد از حدود 5 دقیقه شیب را کاهش دهید تا از فشار مضاعف بر روی کمر وزانوها خودداری کنید. البته پیاده روی های قدرتی بر روی شیب های بالا مشکلی در پی نخواهد داشت.

جمعه 10/8/1392 - 18:8
آموزش و تحقيقات

یک دندانپزشک گفت: بعد از خوردن ترشیجات نباید دندان را با مسواک و خمیردندان شستشو داد چرا که این کار باعث می‌شود که قسمت‌های سست شده دندان خراش پیدا کنند و مسواک زدن آسیب بیشتری را برای دندان به دنبال خواهد داشت.

خبرگزاری فارس: بعد از خوردن ترشیجات مسواک نزنید

مصطفی فاطمی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، اظهار داشت: استفاده مداوم از مواد با غلظت اسیدی چون ترشیجات، آب لیمو و لیموی ترش تازه یک عادت مضر است که می‌تواند به صورت مستقیم مواد معدنی را از سطح دندان حذف کند و موجب احساسی شود که بیماران از آن به عنوان کند شدن دندان نام می‌برند.

عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی گفت: هرچند عارضه کند شدن دندان بعد از مدتی به واسطه بزاق و با برگرداندن مواد معدنی دندان جبران می شود، اما استفاده مکرر از این دسته از مواد می‌تواند باعث کاهش کلی سطح مواد معدنی دندان شود.

این دندانپزشک تصریح کرد: به هیچ عنوان افراد نباید بعد از خوردن این مواد، دندان خود را با مسواک و خمیر دندان بشویند، چرا که این کار باعث می‌شود که قسمت‌های سست شده دندان خراش پیدا کند و مسواک زدن آسیب‌زایی بیشتری را برای دندان به دنبال خواهد داشت.

فاطمی توصیه کرد: افراد بعد از خوردن ترشیجات دندان خود را با دهان‌شویه‌های حاوی فلوراید بشویند تا به واسطه آن بتوان قسمتی از آسیب را جبران کرد.

عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی در پاسخ به پرسش فارس مبنی بر اولین اقدام در مواجهه با کند شدن دندان در صورت عدم وجود دهان‌شویه گفت: در صورت عدم وجود دهان‌شویه حاوی فلوراید، اولین اقدام شستن دهان با آب است و البته کشیدن نخ دندان برای خارج‌ سازی بقایای مواد نیز توصیه می‌شود.

جمعه 10/8/1392 - 18:7
آموزش و تحقيقات

بسیاری از افراد جامعه با خواص گوشت بوقلمون آشنا نیستند در حالی که مصرف گوشت بوقلمون برای مادران باردار، مبتلایان به کم‌خونی و افسردگی بسیار مفید است.

خبرگزاری فارس: افسرده‌ها و مبتلایان به کم‌خونی گوشت بوقلمون بخورند

لیلا داودی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، در مورد خواص گوشت بوقلمون گفت: بوقلمون علی‌رغم مرغ هم دارای گوشت سفید و کم چربی در ناحیه سینه و هم دارای گوشت تیره و قرمز در قسمت‌های ران است.

وی در مورد خواص این نوع پروتئین خاطرنشان کرد: جالب اینجاست که به دلیل بافت خاصی که گوشت بوقلمون دارد برخلاف برخی پروتئین‌ها هنگام طبخ حجم خود را از دست نمی‌دهد و کم‌ترین میزان چربی اشباع و کلسترول را در مقایسه با گوشت قرمز دارد. در عین حال منبع غنی از انواع ویتامین B و ویتامین A است.

همچنین املاحی مانند منیزیم، مس، آهن، روی، پتاسیم و سلونیوم در این ماده غذایی به وفور یافت می‌شود.

داودی مصرف گوشت بوقلمون را به ویژه در فصل سرما برای کودکان و سالمندان بسیار مناسب دانست و افزود: به دلیل وجود ویتامین A در این نوع گوشت نقش مهمی در تقویت سیستم ایمنی بدن دارد از طرف دیگر به دلیل نوعی مواد خاص به نام اسیدآمینه تریپتوفان در گوشت بوقلمون به افرادی که مبتلا به افسردگی هستند توصیه می‌شود تا از این ماده غذایی مصرف کنند چرا که به صورت گذرا و کوتاه‌مدت موجب آرامش و سرحالی در این افراد می‌شود.

این متخصص تغذیه در پاسخ به اینکه آیا گوشت بوقلمون مانند گوشت قرمز می‌تواند منبع خوبی برای تأمین آهن بدن باشد، گفت: مصرف 150 گرم گوشت بوقلمون در روز نیمی از اسیدفولیک بدن را تأمین می‌کند و مصرف متعادل آن برای مادران باردار بسیار مفید است. همچنین به دلیل وجود هموگلوبین زیاد در ران بوقلمون مصرف آن برای افرادی که کمبود آهن دارند بسیار مفید است و توصیه می‌شود.

به گفته وی، به دلیل اسید آمینه موجود در گوشت بوقلمون این ماده غذایی می‌تواند از تجمع سرب و جیوه در بدن جلوگیری کرده و به عملکرد کبد برای دفع سموم بدن کمک کند.

داودی به این نکته اشاره کرد که مبتلایان به نوعی سنگ کلیه و نقرس باید در مصرف این نوع پروتئین محتاط باشند.

پنج شنبه 9/8/1392 - 15:9
سينمای ایران و جهان

«حادثه برای بازیگر مشهور». این تیتر به قول رسانه‌ای‌ها «بفروش» است. تیتری که شاید عام و خاص را وسوسه کند برای پیگیری خبر، اما این تیتر برای صاحب اتفاق فاجعه است.

تصادف، جراحت های وارد شده و حتی مرگ کابوسی است که در پشت این تیترها پنهان شده است، اما رسانه آن را نمی بیند و کارش هم شاید این نباشد. اما تلخِ ماجرا این است که این تیترها می تواند ستاره ای را از عرش به فرش برساند. بازیگری که به دلیل حادثه ای زمینگیر شده است، فیلمبرداری که دست و پاهایش قطع شده است و صدابرداری که به تخت چسبیده شده است. همه به این دلیل که در وادی سینما حادثه به او خبر نداده است. حالا ارگان ها و نهادها و صنف های حامی باید وارد شوند، روزهای اول قصه کاملا متفاوت است. سینماگران حمایت ها را می بینند و می خوانند و دلگرم می شوند اما ضربه نهایی وقتی است که موعد همه آن وعده و وعید ها در رسانه هایی که تیتر می زنند «حادثه برای بازیگر مشهور»، به سر می رسد و به قول معروف علی می ماند و حوضش. همین چند روز پیش بود که خبر حادثه ای برای گوهر خیراندیش به خروجی رسانه ها آمد و چالش پرسابقه ایمنی در سینمای ایران را دوباره بر سر زبان ها انداخت. تصادف گوهر خیراندیش سر صحنه فیلمبرداری اولین حادثه در نوع خودش نبود و این طور که از قرائن برمی آید آخرین هم نخواهد بود. فارغ از پیشگیری های پیشینی آنچه در این میان اهمیت دارد حمایت های بعد از حادثه از هنرمندان حادثه دیده است.

اولین راه برای التیام دردهای آسیب دیدگان بیمه است. وقتی چند سال پیش، بحث هایی در مورد «بیمه هنرمندان» در رسانه های مختلف شنیده شد کسی امیدی به سرانجامش نداشت، اما حالا چند سالی است که هنرمندان و البته اهالی رسانه زیر پوشش چتری به نام بیمه قرار گرفته اند.

ماجرای بیمه هنرمندان البته به اینجا ختم نشد و انگار پیشانی نوشت پیچیده ای داشت، همین چند هفته پیش بود که یک خبر، همه هنرمندان اهالی رسانه را شوکّه کرد؛ خبری که از قطع بیمه هنرمندان حکایت داشت . البته این خبر خیلی زود و با واکنش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و بعضی مسئولان دیگر مواجه شد.

مدیرعامل صندوق حمایت از نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان از قطع خدمات بیمه ای سازمان تامین اجتماعی به بیش از 60 هزار خانوار عضو این صندوق به دلیل بدهی این صندوق به تامین اجتماعی خبر داد. مهدی شجاهی همین مهر گذشته دلیل این تصمیم را کسر بودجه شدید دو ساله اخیر صندوق حمایت از نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان کشور عنوان کرده و به خبرگزاری مهر گفته بود این صندوق مبالغی را به سازمان تامین اجتماعی بدهکار شده که باعث شده است این سازمان از چندی قبل بدون اطلاع به این صندوق به کارگزاری های خود اعلام کند که از ارائه هر نوع خدمات بیمه ای به بیمه شدگان این صندوق خودداری کند.

اما سوالی که پاسخ علی جنتی را هم همراه داشت این بود که چرا بیمه هنرمندان تبدیل به قانون نمی شود تا این مشکلات گریبان خانواده های هنرمندان را نگیرد. وزیر ارشاد هم در پاسخ عنوان کرد نیازی نیست ردیف جداگانه ای به این امر اختصاص یابد، از کمک هایی که وزارت ارشاد می تواند داشته باشد می توان بخشی را به این امر اختصاص داد، اما متاسفانه در حال حاضر صندوق هنرمندان رقم بالایی به سازمان تامین اجتماعی بدهی دارد و لذا این اواخر آنها به فکر قطع خدمات افتاده بودند، اما با اقدامات صورت گرفته به ادامه روند امیدواریم تا بدهی ها پرداخت شود، اما در اعتبارات سال آینده باید رقم بیشتری را به این صندوق اختصاص دهیم.

فقط آثار هنرمند دیده می شود

علی معلم، تهیه کننده سینمای ایران با اشاره به مشکل جدید پیش آمده در حوزه سینما و روزنامه نگاران و قطع بیمه تامین اجتماعی آنها می گوید: علت اصلی به نظر می رسد فقط کم حواسی و کم دقتی دولت به امر بیمه است در حالی که یک صندوق مشخص وجود دارد و باید سر زمان مشخص پول بیمه به حساب واریز می شده، اما این کار صورت نگرفته است.

وی ادامه می دهد: به نظر می رسد برای بسیاری از مسئولان آخرین مسأله، بیمه هنرمندان است و انگار برای ارشاد فقط آثار هنرمندان مهم است و خود فرد هنرمند اهمیتی ندارد به همین دلیل بیمه تامین اجتماعی وی نیز اهمیتی ندارد.

معلم با اشاره به این که هزینه بیمه به صورت کلان برای همه هنرمندان زیاد است، اما نه آنقدر که نتوان آن را پرداخت، می گوید: اگر دولت فقط چند جشنواره که طی سال ها برگزار می کند و هیچ سودی ندارد ، حذف کند، می تواند هزینه بیمه را بدهد و مشکل را حل کند.

نهادهای صنفی پیشروتر از دولت

نهادهای صنفی این بار دلگرم تر از دولت وارد گود شدند. به عنوان مثال برخی صنف های سینمایی اقدام به بیمه اعضای خود کردند تا دود مشکلات دولت به چشم هنرمندان نرود. یکی از آنها اتحادیه تهیه کنندگان بود. مرتضی شایسته همین دو ماه پیش عنوان کرد بیمه طلایی برای اهالی سینما اتفاق مثبتی بود که بعد از 20 سال به بار نشست. حالا تهیه کنندگان و عموم سینماگران و خانواده هایشان می توانند از خدمات این بیمه استفاده کنند. این بیمه در بسیاری از موارد هیچ سقفی ندارد تمامی خدمات درمانی، آزمایش ها، جراحی و... را شامل می شود.

میثم اسماعیلی / جام جم

پنج شنبه 9/8/1392 - 15:8
شهدا و دفاع مقدس

در گوشه‌ای نشستیم و نقشه‌ای طرح کردیم، قرار شد در تاریکی شب، یکی از خودروهای عراقی را که در هر سو دیده می‌شدند، سرقت کنیم و با آن تحت عنوان منافق از دژبانی خارج شویم.

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)،اسارت یادآور سختی‌ها و مرارت‌های بسیاری در دوران دفاع مقدس است که بعضی از رزمندگان توانستند با زیرکی خود را از دست نیروهای بعثی آزادسازند. مطلب زیر یکی از این روایت‌ها  را بازگو می کند.

شب هنگام، گرسنه و نگران دور هم جمع شده بودیم. اندرمانی پیش من آمد و گفت: «نباید خودمون رو گول بزنیم. با این اوصاف نمیشه به فردا امیدوار شد. مرگ یه بار، شیون هم یه بار چون از مرز خیلی دور نیستیم، هنوز میشه از اینجا خارج شیم. اگه ما رو به نقطه دوری ببری، دیگه باید خواب ایران‌رو ببینیم.

چند نفریم که تصمیم گرفتیم از اینجا فرار کنیم؛ چون دیگه صبرمو تموم شده. دوست داریم با توجه به شناختی که از منطقه داری، ما رو همراهی کنی. راستش رو بخوای، بیشتر دوستان روحیه خوبی ندارن با ما راهی بشن.»

آنان سه نفر از تکاوران زبده بودند و دوست داشتند با آنان همراه شوم. خیلی با هم صحبت کردیم. از هر چیزی سؤال می‌کردم، جواب قانع‌کننده‌ای می‌دادند. آنان از گوشه سوله که پیش ساخته بود، محلی را با سختی باز کرده بودند که در صورت بلند کردن آن قسمت، می‌شد در شب به بیرون راه یافت و از آنجا دور شد؛ بنابراین در جوابشان گفتم:

-  من مجروحم. شاید نتونم شما رو همراهی کنم.

- زحمت هنوز خطرساز نشده؛ از طرفی، منطقه مملو از نیروهای مختلف عراقی و منافقینه و نظارت خوبی نیست و ما می‌تونیم از این فرصت استفاده کنیم تا ببینیم تو بیرون چی پیش میاد.

چون خسته بودم و بیرون را خوب بررسی نکرده بودم، تصمیم گرفتم کار را به فردا موکول کنیم تا من هم اوضاع را بررسی کنم. در روی سنگ فرش سوله دراز کشیدم و خسته و مجروح با افکار پریشان به خواب رفتم.

صبح با تیراندازی و درگیری مجدد از خواب بیدار شدم. عراقی‌ها با اسرای سوله مجاور درگیر شده بودند. هوای سوله‌‌ها بسیار بد بود  نمی‌توانستیم نفس بکشیم. اسرا با فریادهای گوش‌خراش به درها حمله‌ور شدند و از بیرون هم عراقی‌ها تیراندازی می‌کردند تا درها شکسته نشود که در نهایت با فشار چند صدنفری، درهای بزرگ از جا کنده شدند و همه بیرون رفتیم.

عراقی‌ها نظارت خوبی بر اوضاع نداشتند و از ما می‌ترسیدند. وقتی بیرون آمدیم، به سیم‌های خاردار اطراف نگاه کردیم. اطراف اردوگاه نخلستان و علفزار بود که در صورت خروج از اردوگاه، نگهبانان نمی‌توانستند ما را ببینند. دوستان حساب همه چیز را کرده بودند کافی بود یک حرکت شجاعانه انجام دهیم تا از آن مکان جهنمی دور شویم؛ با این اوصاف، من هم قبول کردم تا همان شب از اردوگاه فرار کنیم.

آن روز موفق شده بودم مقداری آب بخورم. جای زخمم چرک کرده بود که ناراحتی و فشار روحی این مکان، مانع از احساس درد می شد. بازو و سینه‌‌ام به طور کامل خونی بود. عراقی‌‌ها به مجروحین توجه نداشتند و تعداد زیادی مجروح در گوشه‌ای افتاده بودند؛ حتی یک نفر هم در اثر خونریزی شدید، شهید شده بود که اسرا با کارتن روی او را پوشانده بودند.

مقداری گچ  از دیوار جدا کردم و پس از اینکه آن را به صورت پودر در آوردم، روی چرک‌ها و محل خونریزی ریختم.  آن شب نمی‌توانستم بخوابم. در این فکر بودم که آیا موفق خواهیم شد؟ آیا با این زخم‌ها می‌توانم با بقیه همراه شوم؟ و بسیاری مسائل دیگر.

پاسی از نیمه شب گذشته بود که همدیگر را بیدار کردیم و با سختی فراوان و بدون اینکه کسی متوجه خروج ما شود، به گوشه سوله رفتیم و از سوراخ سوله خارج شدیم. تعدادی از اسرا فکر می‌کردند برای رفع حاجت خارج می‌شویم و به همین دلیل کنجکاوی خاصی نمی‌کردند. نگهبان در آن موقع از شب، خواب‌آلود بود. اطراف سیم خاردار مملو از جعبه، قوطی و اجسام دیگر بود و ما به نوبت از پشت آنها خود را به سیم خاردار رساندیم. لحظات سختی بود و احساس خطر می‌کردیم؛ چون اسلحه نداشتیم تا از خود دفاع کنیم. از طرفی نمی‌دانستیم که بین سیم خاردارها مین‌گذاری شده است یا خیر.

البته لازم به ذکر است که نیروهای عراق در این محل بسیار کم بود و بیشتر نیروها به داخل ایران ستون‌کشی کرده بودند. هر از گاهی به وسیله نورافکن یکی از نفربرها، اطراف سوله‌ها و محوطه روشن می‌شد. یکی از دوستان با از خود گذشتگی داوطلبانه خواست ابتدا او از سیم خاردار پادگان خارج شود تا اگر مین‌گذاری نشده بود، ما هم از آن نقطه خارج شویم. شانس با ما یار بود و مینی در آنجا وجود نداشت. با کمترین  سروصدا از سیم خاردار عبور کردیم. درحین عبور، به دلیل جراحت و کندی در جابه‌جا شدن، لباسم گیر کرد و چون زخمی بودم، نمی‌توانستم رها شوم. اندرمانی خیلی سریع سیم خاردار را کنار زد و توانستم خارج شوم. تا آنجا که رمق داشتیم، به صورت سینه‌خیز از اردوگاه دور شدیم.

خیلی خوشحال بودیم که از آن جهنم خارج می‌شویم. درد را احساس نمی‌کردم. کمی دورتر از جا بلند شدیم و با آخرین سرعت دور شدیم. هرگوشه این شهر کوچک، تأسیسات نظامی بود و خانه‌ها و سنگرها از هم تشخیص داده نمی‌شدند و همه‌جا آشفته بود. از دور، آسمان ایران با منور روشن بود که حکایت از عملیات نظامی داشت. با حسرتی وصف‌ناپذیر به ایران نگاه می‌کردم و آرزو کردم بتوانم دوباره به وطنم برگردم. سعی ما این بود به هر نحوی که شده، خود را به داخل مرز ایران برسانیم و اگر هم کشته شدیم، در خاک کشورمان باشیم.

این موضوع بسیار بهتر از این بود که به دست عراقی‌ها ذره‌ ذره کشته شویم. از اینکه نگهبانان متوجه فرار ما نشده بودند، تا حدودی خیالمان راحت بود و می‌دانستیم فرصت پیدا خواهیم کرد از آنجا دور شویم؛ فقط مشکل ما چگونگی خروج از مرز بود.تنها یک گلوگاه وجود داشت که باید از آنجا عبور می‌کردیم؛ چون غیر از این نقطه، همه جا میادین مین بود و امکان خروج از مرز وجود نداشت. در این فکر بودیم که چگونه می‌توانیم از دژبانی عراقی‌ها در دروازه شهر سومار عبور کنیم. یکی از دوستان پیشنهاد کرد که از سمت راست دژبانی و از میان سیم‌های خاردار رد شویم؛ ولی بقیه ترجیح دادند از داخل شهر عبور کنیم؛ زیرا منافقین هم در شهر رفت و آمد دارند و امکان متوجه شدن عراقی‌ها بسیار ضعیف بود.

مقداری خرما از زمین جمع کردیم و از رودی که آنجا جاری بود، آب نوشیدیم؛ سپس در گوشه‌ای نشستیم و نقشه‌ای طرح کردیم قرار شد در تاریکی شب، یکی از خودروهای عراقی را که در هر سو دیده می‌شدند، سرقت کنیم و با آن تحت عنوان منافق از دژبانی خارج شویم. کمی آن منطقه را گشتیم خطر دیده شدن در آن ساعت از شب و تشخیص دادن ما کم بود. سرانجام یک خودرو عراقی را نشان کردیم که کنار خاکریزی متوقف شده بود روشن کردن این خودروها آسان بود. اندرمانی جلو رفت و با احتیاط کامل در خودرو را باز کرد. دو دقیقه نشد که خودرو را روشن کرد و به آرامی از آن محل دور شد و کسی هم او را ندید.

وقتی نزدیک آمد، ما هم سوار شدیم و از بیراهه، وارد جاده اصلی شدیم و به سوی سرنوشتی نامعلوم حرکت کردیم، در آن ساعت از شب، خودروهای نظامی زیادی در حال رفت و آمد بودند. چند نفر از عراقی‌ها هم ما را دیدند، اما تشخیص ندادند که ایرانی هستیم. در روی جاده در حال حرکت بودیم که از دور دژبانی عراقی‌ها نمایان شد. نفس در سینه‌ها حبس شده بود؛ ولی چاره‌ای جز حرکت نداشتیم. هوا کم‌کم روشن می‌شد و جای درنگ نبود .نمی‌دانستیم چه کار کنیم؛ برگردیم یا ادامه دهیم. اگر درنگ می‌کردیم، عراقی‌ها متوجه می‌شدند. اندرمانی مستقیم به سوی دژبانی عراقی‌ها حرکت کرد. نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود. از سویی اشتیاق پیوستن به نیروهای خودی و برگشتن به وطن‌مان را داشتیم و از سوی دیگر ترس از شناخته شدن توسط عراقی‌ها.

به مقابل دژبانی رسیدیم. نگهبان ابتدا چیزی از ما نپرسید و با عجله نگاهی کرد و به عربی گفت: «رو!» اما نمی‌دانم چه چیزی نظرش را جلب کرد که به عربی سؤالی کرد که یکی از دوستان به فارسی گفت: «المجاهدین ایرانی» و عراقی سؤالی کرد که هیچ‌کس نتوانست جواب دهد عراقی سپس با دست دستور داد خودرو را کناری بزنیم و همزمان اسلحه خود را مسلح کرد و به سوی ما نشانه رفت. اندرمانی کمی فاصله گرفت و عراقی داد و فریاد راه انداخت: «ایرانی! ایرانی!» و آن‌گاه بود که توجه بقیه هم به ما جلب شد. ما داد زدیم: «رحیم فرار کن!» و او نیز به پدال گاز فشاری داد که خودرو از جا کنده شد.

ما داد زدیم: «رحیم فرار کن!» و او نیز به پدال گاز فشاری داد که خودرو از جا کنده شد. عراقی‌ها به سوی ما رگبار بستند؛ ولی ما با سرعت زیادی از آن نقطه دور شدیم. حتی یک عراقی هم در وسط جاده زیر گرفته شد که شدت ضربه به حدی بود که چندین متر پرتاب شد و شیشه جلو خودرو هم ترک برداشت. نزدیک بود فرمان از دست رحیم خارج شود که به هر نحوی بود، خودرو را هدایت کرد و با سرعت بسیار زیادی فرار کردیم. عراقی‌ها به وسیله چند خودرو ما را تعقیب می‌کردند و هر از گاهی نیز تیراندازی می‌کردند. دو نفر از دوستان هم پشت وانت خوابیده بودند تا تیر نخورند. وارد شهر سومار شدیم و از کنار خرابه‌ها به سرعت پیش می‌رفتیم. با سرعت زیاد دست اندازها و سرعت‌گیرها را طی می‌کردیم و خودروهای عراقی نیز با سرعتی سرسام‌آور ما را تعقیب می‌کردند.

تصمیم داشتیم بعد از خروج از مرز، کمی دورتر از سومار به جاده‌های خاکی برویم؛ چون پیش از این دیده بودم عراقی‌ها از ترس کمین به آنجا نمی‌رفتند و دژبان‌ها دست از تعقیب برمی‌داشتند. لحظات به تندی می‌گذشت و ما نگران بودیم. چند تیر هم به خودرو اصابت کرد؛ اما کسی زخمی نشد. سراسیمه عقب و جلو را نگاه می‌کردیم و وضعیت را به رحیم می‌گفتیم و او نیز با سرعتی باور نکردنی همه دست‌اندازها را رد می‌کرد.  از اینکه دوباره وارد ایران می‌شدیم، حس خوبی داشتیم و احساس می‌‌کردیم در خاک خودمان جواب آنان را خواهیم داد که این حس، توان ما را مضاعف می‌کرد. شهر پر از واحدهای نظامی و ادوات زرهی بود، در اثر سروصداها و تیراندازی، عراقی‌‌های کنار جاده هم فریاد می‌کشیدند و نیروهای‌شان را تشویق می‌کردند ما را بزنند. همه این اتفاقات چند دقیقه بیشتر طول نکشید.

نویسنده:میکائیل احمد زاده

چهارشنبه 8/8/1392 - 17:15
آموزش و تحقيقات

متخصصان گوارش در یک مطالعه جدید دریافتند مردانی که کار نشستنی و بی‌تحرک انجام می‌دهند، بیشتر در معرض ابتلا به پولیپ روده هستند.

به گزارش سرویس «سلامت» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این بررسی آشکار شد که بی‌تحرکی و نداشتن فعالیت بدنی کافی خود فاکتور خطرزایی برای ابتلا به پولیپ روده غیرسرطانی است که البته می‌تواند به سرطان روده منجر شود.

 

این پولیپ‌ها که با نام «آدنوم کولورکتال» (تومورهای غیرسرطانی) شناخته می‌شود در معاینات مربوط به سرطان کولورکتال (روده-راست‌روده) قابل تشخیص و خارج کردن هستند.

 

هرچند بروز این پولیپ‌های روده‌ای در مقایسه با زنان و مردان بیشتر در مردانی که فعالیت کمتری دارند، دیده می‌شود. محققان با بررسی میزان فعالیت در میان بیش از 1700 زن و مرد دریافتند پولیپ‌های مستعد سرطانی شدن در مردانی که الگوی زندگی کم‌تحرک دارند، بیشتر است.

 

«کریستین ساردو مولمنتی» یکی از محققان این مطالعه از دانشگاه کلمبیا گفت: الگوی زندگی کم‌تحرک یکی از فاکتورهای خطرزا در سلامت افراد است. علاوه بر این حتی در افرادی هم که روزانه فعالیت بدنی کافی دارند، نشستن طولانی‌مدت با مرگ زودهنگام مرتبط است.

 

به گزارش ایسنا به نقل از هلث‌دی‌نیوز، هرچند در این مطالعه رابطه بین الگوی زندگی کم‌تحرک و افزایش ابتلا به پولیپ روده در مردان کشف شده اما نشان‌دهنده رابطه علت و معلولی آن نبوده و در نتیجه نیازمند بررسی‌های بیشتر است.

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته