• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 1980روز قبل
دانستنی های علمی

سلام

آقا جان چرا يك نفر نمي ياد در مورد اين ضرب المثل تلكليفو روشن كنه .چرا وقتي همه مي دونيم كاسه زير نيم كاسه جاش نميشه باز همه جا مي گيم (كاسه اي زير نيم كاسه است)

درستش اينه كه بگيم زير كاسه نيم كاسه اي است

نظر شما چيه؟؟؟

سه شنبه 25/2/1386 - 9:25
دانستنی های علمی

سلام

کوتاه ترین راه رسیدن به عشق این است که آن را به دیگران ببخشی

دوشنبه 24/2/1386 - 19:56
طنز و سرگرمی

سلام

گربه ها عاشق آدم هایی هستند که در زندگی دیگران موش می دوانند .
پزشک ناشی ، به جای تب بر قیچی تجویز می کند .
اسپند دود می کنم که چشمم ، کسی را نخورد .
به نارنجک بدون ضامن ، وام نمی دهند .

دوشنبه 24/2/1386 - 15:19
دانستنی های علمی

سلام

رسول گرامي (ص) فرمودند: نماز ستون دين است و ده مزيت براي خواننده او دارد:
1- صورت را زيبا مي كند.2- روشنايي قلب است. كه هر كس غم و ناراحتي دارد دو ركعت نماز بخواند، خداوند آن غم و ناراحتي را از او بر مي دارد.3- آسايش تن است.4- انيس قبر است. آن روزي كه ما تنها و جدا از همه كس هستيم، نماز به فرياد ما مي رسد.5- محل نزول رحمت خداست. در هر خانه اي كه نماز بر پا شود رحمت در آن خانه برقرار است، و در خانه‌اي كه نماز خوانده نشود، زحمت و اذيت برقرار است.6- چراغ آسماني است. خانه‌اي که نماز در آن خوانده مي شود، در آسمان مثل ستاره مي‌درخشد.7- سنگيني ميزان است. كسي كه نماز مي خواند باعث مي شود تمام عبادت هايش قبول شود، و اگر نماز نخواند تمام عبادت هاي ديگرش هم قبول نمی شود.8- خشنودي خدا است.9- بهاي بهشت است.10- سدي در برابر آتش است.

دوشنبه 24/2/1386 - 13:45
دانستنی های علمی

بسم الله  
کلاس درس شلوغ بود و همه در حال صحبت کردن بودن هر کي با دوستاي خودش گرم گرفته بود.

يهو معلم اومد تو کلاس و سر و صدا ها م يواش يواش خوابيد بعدشم طبق روال هميشگيش شروع کرد به خوندن ليست حضور و غياب

بزرگراه شهید همت....... حاضر
مجتمع فرهنگي همت....... حاضر
غيرت همت ........ غائب


ورزشگاه همت........ حاضر

مردونگي همت.......... غائب
مرام همت.............  غائب


سمينار همت............... حاضر
آقايي همت............ غایب
صداقت همت.............. غائب

 

 

همايش همت.............. حاضر
صفاي همت .............. غایب
اراده ی همت ............غایب
فرهنگ همت ...........غایب
...........


غایبا از حاضرا بیشتر بودن ..... کلاس تعطیل !!!

يکشنبه 23/2/1386 - 16:7
دعا و زیارت

سلام

 

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: يا رَسُولَ اللّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرانى فَأَنَا أَراهُ، وَ

هُوَ يَشُمُّ الرّيحَ

.
فَقالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله): أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنّى.


پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) همراه با مرد نابينايى به خانه فاطمه(عليها السلام) آمد، بلافاصله فاطمه(عليها السلام)خود را كامل پوشاند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: چرا خود را پوشاندى با اين كه او تو را نمىبيند؟ فاطمه(عليها السلام) فرمود: اى پيامبر خدا! اگر او مرا نمىبيند، من كه او را مىبينم و او بوى مرا حس مىكند! پيامبر اكرم فرمود: گواهى مىدهم كه تو پاره دل منى.

يکشنبه 23/2/1386 - 16:1
شعر و قطعات ادبی

سلام

ما زين جهان از پي دلدار مي رويم


ازشوق ديدن حيدر کرار ميرويم


درب بهشت گر نگشايند به روي ما


گوييم ياعلي و ز ديوار ميرويم


يا علي (ع)


شنبه 22/2/1386 - 14:43
فلسفه و عرفان
سلام

به نام معبود آسمان

در زمانهاي بسيار قديم كه هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود،فضيلت ها و تباهيها در همه جا شناور شده بودند.آنها از سر بيكاريها خسته و كسل شده بودند.
روزي همه ي فضايل و تباهيها دور هم جمع شده بودند.خسته و كسلتر از هميشه.
ناگهان «ذكاوت»ايستادو گفت :بياييد يك بازي بكنيم،مثلا قايم باشك!
همه از پيشنهاد او شاد و خوشحال شدندو ديوانگي فورا فرياد زدكه من چشم مي گذارم.از آنجا كه هيچ كس نميخواست به دنبال ديوانگي بگردد ،همه پذيرفتند . او جلوي درختي رفت و چشمهايش را بست و شروع به شمردن كرد:
يك، دو،سه... همه رفتند تا جايي پنهان شوند.
«لطافت» خود را به شاخ ماه آويزان كرد.«خيانت» داخل انبوهي از زباله پنهان شد. «اصالت» در ميان ابرها پنهان شد.«هوس» به مركز زمين رفت و «طمع» داخل كيسه اي كهخودش دوخته بود، مخفي شد.«ديوانگي» مشغول شمردن بود:78،77،76 ... وهمه پنهان شده بودند،بجز «عشق» كه مردد بود و
نمي توانست تصميم بگيرد. جاي تعجب هم نيست،زي را همه ميدانند كه
پنهان كردن «عشق» مشكل استو در همين حال ديوانگي به پايان شمارش ميرسيد:96،67...هنگامي كه ديوانگي به صد رسيد،«عشق» پريدو در ميان يك بوته گل رز پنهان شد.
ديوانگي فرياد زد كه دارم مي آيم.
اولين كسي را كه پيدا كرد،«تنبلي» بود زيرا تنبلي اش آمده بود كه جايي پنهان شود.
«لطافت» را يافت كه به شاخ ماه آويزان شده بود.«دروغ» را ته درياچه و «هوس»را در مركز زمين،يكي يكي همه را پيدا كرد به جز «عشق».
او او از يافتن عشق نا اميد شده بود كه «حسادت» در گوشش زمزمه كرد:
تو بايد فقط عشق را پيدا كني و او در ميان بوته ي گل رز است.
ديوانگي شاخه ي چنگال مانندي را از درخت كند و و با شدت و هيجان زيادي
آن را در بو ته ي گل رز فرو كرد.
دوباره، دوباره تا با صداي ناله اي متوقف شد.
عشق از پشت بو ته بيرون آمد.
با دستهايش صورت خود را پوشانده بود، از ميان انگشتهايش قطرات خون
بيرون ميزد .
او نميتوانست ببيند،كور شده بود .
ديوانگي با اضطراب گفت: واي!من چه كردم!چگونه مي توانم تو را ياري كنم؟
و عشق پاسخ داد:
تو نمي تواني مرا درمان كني، اما اگر مي خواهي كاري بكني راهنماي من شو!



و از آن روز است كه عشق كور است و ديوانگي راهنماي او

شنبه 22/2/1386 - 13:54
فلسفه و عرفان

سلام

شب معراج ديدم كه بر در بهشت سه سطر نوشته اند :

 

سطر اول : بسم الله الرحمن الرحيم خدايي جز من نيست و رحمتم بر غضبم پيشي گرفته

 

 است .

 

سطر دوم : بسم الله الرحمن الرحيم صدقه ده برابر ثواب دارد و قرض هجده برابر و صله رحم

 

 سي برابر .

 

سطر سوم : هر كه قدر و مقام مرا بشناسد و به خداوندي من معرفت داشته باشد ، مرا در

 

دادن روزي متهم نسازد . ( و هميشه به رسيدن روزي از سوي من خوش گمان باشد .)

 

                                                                              پیامبر اکرم (ص)

  

شنبه 22/2/1386 - 12:48
طنز و سرگرمی
سلامنوشتم این چنین نامه به الله// فرستادم دوقبضه سوی درگاه
به نام تو که رحمان و رحیمی// خدای قادرو رب کریمی
منم فرزند آدم، پور حوا // سلامت می کنم من ازهمين جا
همان آدم که اورا آفریدی // ولی از خلقتش خیری ندیدی
ازاوّل او به راهی بس خطا رفت// به سوی کشتن و جرم و جفا رفت
زتو بخشش ازاوعصیان گري بود// زتو نرمش از اويرانگری بود
خدایا از خودم شرمنده هستم // ازاینکه ظاهراً من بنده هستم
نياوردم به جا من بندگي را // وبالم كرده ام شرمندگي را
ندادم گوش برفرمانت ای دوست// ومي دانم كه گويي وه چه پُررّوست
زبس از آدميّت گشته ام دور// نكردم اعتنا بر لوح و منشور
لذا با عرض پوزش من ازامروز// وبا شرمندگي واز سر سوز
شوم مستعفی از شغلی كه دادي// و نام آدمی بر آن نهادی
اگر باشد جواب نامه مثبت// و استعفا قبول افتد زسويت
خدايي را در حق ّ اين خطا كار// در حق بندۀ مستعفی زار
به جا آور زروی لطف و ياری// كه باشد از صفات ذات باری
به جای دستمزد این همه سال // که بودم بنده ات باری به هر حال
عطا كن خانه ای در كنج جنّت// برای دورۀ خوب فراغت
بكن هم خانه ام يك حور زيبا // که تا تنها نباشم من در آنجا
چو نامه خوانده شد از سوی یزدان// ندا آمد زسوی حی سبحان
توای« جاويد » گرچه پررّو هستی// ودست سنگ پا از پشت بستی
ولی چون برگنُه اقرار کردی// به نادانی خود اصرار کردی
قبول افتاده شد موضوع خانه// چه چیزی را دگر گیری بهانه ؟
به عزراییل گفتم تا بیاید// تورا فوراً به این خانه رساند
بلرزیدم زنام مالک موت// چنان گویی که دارم می کنم فوت
پریدم من زخواب خوش به یکبار//نگشتم لاجرم نائل به دیدار
شنبه 22/2/1386 - 11:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته