• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 1980روز قبل
دانستنی های علمی
 

سلام

اگه اولش به فکر آخرش نباشی

                    آخرش به فکر اولش می افتی

دوشنبه 28/3/1386 - 2:33
دانستنی های علمی
 

سلام

انا لله وانا اليه راجعون

يك بار ديگر عالمي گرانقدر ومرجعي بزرگوار از ميان ما رفت وثلمه اي نو بر شيعيان وعرصه فقاهت وارد گرديد.حضرت ايت الله العظمي فاضل لنكراني از شاگردان حضرت آيت الله العظمي بروجردي وحضرت امام خميني واز كساني بود كه لطمات فراوني را در راه اعتلاي انقلاب اسلامي متحمل گرديد.گويي اين مرجع جليل القدر تحمل هتك حرمت دوباره به آستان مقدس امامين عسگرييين را نداشت چرا كه در همين ايام كه مصادف با شهادت ماد ر سادات حضرت فاطمه سلام ا..عليها نيز بود به سراي باقي پر كشيد.خداوند روح ايشان را با ارواح مطهر ائمه اطهار محشور گرداند.

يکشنبه 27/3/1386 - 15:40
دانستنی های علمی
 

سلام

الهي هر شادي كه بي تو است اندوه است

               هر منزلي كه نه در راه تواست زندان است

                         هر دلي كه نه در طلب تواست ويران است

يك نفس با تو به دو گيتي ارزاني است

يك ديدار از توبه هزار جان رايگان است

                                            خواجه عبدا…انصاري

يکشنبه 27/3/1386 - 15:12
دعا و زیارت

*الهی کشته شد زهرای اطهر ... امان از دل حیدر(ع)* «يــَــا فـــَـاطــِــمـــَـةَ الــــزَّهــــرَاءِ(س)»


   ** يادآن روزي كه آتش

                مي كشيد از در زبانه

   ** بـال و پـر ميزد کـبـوتـر **
                          ** در مــيــان آشـــيـــانــه **

   ** بـا پـر و بـال شـکـسـته **
                          ** ديدمش درخون نشسته **

   ** من خجـالت مي کـشيدم **
                          ** اي خدا! با دسـت بـسته **  

 


شهادت مظلومانه اولین شهیده راه ولایت، سبب پيدايش هستي، و علت خلقت انسان، و مادر کونين و اسطوره و الگوي زنان عالمين، دختر رسالت، همسر ولايت و مادر امامت، حضرت فاطمه زهراء

 

(سلام الله عليها) را به پیشگاه مقدس و منور منتقم پهلوی شکسته، حضرت مهدی صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمامی شیعیان و محبان بی بی عالمین تسلیت و تعزیت عرض می نمائم. 

                         
يکشنبه 27/3/1386 - 9:53
شعر و قطعات ادبی

 سلام

اين تركيب بند 12بندي در مورد حضرت زهرا (س)وتوسط عليرضا غزوه در همين ماه سروده شده است وواقعا زيباست:

" ماه مخفی "

تركيب بند زهرايي

بند اول

نی می زنند ، شور حجاز است در دلم

جامه دران و سوز و گداز است در دلم

پل می زنم به خویش مگو از کدام راه 

راهی که رو به آینه باز است در دلم

قد قامت الصلاه من از جای دیگر است

قد قامت کدام نماز است در دلم

شب را چراغ گم شدن روز کرده ام

ذکرت چراغ راز نیاز است در دلم

تشبیه نارساست  - حقیقت کلام توست

ابهام و استعاره - مجاز است در دلم

مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناز

دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم

هر جا گلی ست پیش تو خار است فاطمه (س)

نامت گل  همیشه بهار است فاطمه( س)

 

بند دوم

 شب را خدا به رنگ نگاه تو آفرید

خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید

شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود

صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید

آه ای شهیده ای که شهادت شهید توست

جان را خدا شهید سپاه تو آفرید

هر جا كه نور بود به گرد تو گشت و گشت

ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید

اي پشتوانه ي دو جهان ، عشق را خدا

با جلوه ی جلالت و جاه تو آفرید

 

 تقوای محض - عصمت خالص - گل خدا

آخر چگونه شعر کنم قصه ی تو را؟

 

بند سوم

 

 تو آمدی و زن به جمال خدا رسید

انسان دردمند به درک دعا رسید

تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد

تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید

مریم  هر آن چه  هروله کرد از پی تو کرد

هاجر به حاجت تو به سعی صفا رسید

احمد (ص)اگر به عرش فرا رفت با تو رفت 

مولا اگر رسید به حق با شما رسید

داغ پدر ،سکوت علی (ع)، غربت حسن (ع)

شعري شد و به حنجره ی کربلا رسید

در تل زینبیه غروبت طلوع کرد

با داغ تو قیامت زینب (س) فرا رسید

با محتشم به ساحل عمان رسید اشک

داغ تو بود بار امانت به ما رسید

تسبیح توست رشته ی  تعقیب واجبات 

از مغرب دعا به نماز عشا رسید

 

ماه تو هست مخفی و مهرتو مخفی است

خورشید بی دریغ سپهرتو مخفی است 

 

بند چهارم

عهد الست و معني پيمان نبود نیز          

بی فاطمه (س) قیامت انسان نبود نیز

چونان تو زن نديد جهان تا كه بود و هست

چونان تو مرد در همه دوران نبود نیز

مولا اگر نبود جهان جلوه اي نداشت

"راز رشید" سوره ی قرآن نبود نیز

گر زنده بود بعد تو پيغمبر خدا

قبر تو مثل مهر تو پنهان نبود نیز

زهرا (س) اگر نبود ، زمين بي بهار بود

در آسمان شکوفه ي  باران نبود نیز

ای برق ذوالفقار علی (ع) –  هیچ خطبه ای

مانند خطبه های تو بران نبود نیز

حيدر اگر نبود ومحمد (ص) اگر نبود

وجد و وجود و جوشش  وجدان نبود نیز

 

ايمان نبود و عشق نبود و شرف نبود

خورشيد سر بريده ي صحراي طف نبود

 

بند پنجم

 

نام تو با علي (ع) و محمد (ص) قرينه است

هر جا كه عطر نام تو باشد مدينه است

دستاس كيست چرخ جهان ؟ اين غريب كيست

این دست های کیست که لبریز پینه است؟

آیینه ای که عطر بهشت مدینه بود

نامش هنوز شعله ی سینای سینه است

اي وسعت بهشت ، جهان بی تو دوزخ است

دنيا چقدر مزرعه ي كفر و كينه است

این گونه گنج در صدف هر خزانه نیست

گنجي ست در خزانه اگر اين خزينه است

دريا علي (ع) ست دُر غریبانه اش تویی

در موج حادثات - حسينت سفينه است

 

با هر حماسه داغ پدر را سرشته ای

هجده كتاب درد علي (ع) را نوشته اي

 

 

بند ششم

 

زیبایی مدینه به غیر از بتول نيست

بي مهر او نماز بخواني قبول نيست

می پرسم از شما که رسولان غیرتید

زهرا (س) مگر خلاصه ي جان رسول نيست ؟

گيرم ولايت علي (ع)  از ياد برده ايد

آيا غدير و دست محمد (ص) قبول نيست ؟

آخر اصول عشق مگر چيست جز ولا ؟

آيا مگر حديث ولا از اصول نيست ؟

مهر علي (ع) ست روزي هر روز  مهر و ماه

وقتي چراغ ، فاطمه (س) باشد ، افول نيست

جبریل را به مرقد مولاي عاشقان

بي رخصتش هر آينه ، اذن دخول نيست

 

الله اكبر از تو كه الله اكبري

اي مادرپدر كه پدر را تومادري

 

بند هفتم

 

زهراترین شکوفه ی گلخانه ی رسول

با نام تو مدینه مدینه ست یا بتول

ای  مردمی که زایر راز مدینه اید         

آه اي مجاوران حرم حج تان قبول

اينجا كنار حجره ي پيغمبر خدا

آيينه خانه اي ست پر از تابش اصول

آيينه اي كه ماه در آن مي كشد نفس

آيينه اي كه مهر در آن مي كند حلول

 دربین ماه های خدا چون تو ماه نیست 

ای بین فصل هاي خدا بهترين فصول

اينجا نماز خانه ي مولا و فاطمه (س) ست

اينجاست خانه ي علي (ع) و خانه ي رسول

 

زهرا شدی که نام علی (ع) را علم کنی

پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

 

بند هشتم

 

يك عمر بود با غم و غربت قرین علي (ع)

آن قصه ي حسين و حسن بود و اين علي (ع)

وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد

 تا زد به خاک بندگی او جبين علي (ع)

درخانقاه نوري و در كعبه چلچراغ

بر خاتم رسول رسولان نگين علي (ع)

آيينه اي برابر انسان و كائنات

آيين عشق و آينه ي راستين علي (ع)

شمشير حق كه چرخ زنان است و خطبه خوان

دست خداست بر شده از آستين علي (ع)

زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علي (ع) كسي

احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشين ، علي(ع) !

اندوه بی شمار مرا ديده اي ، بيا

انسان روزگار مرا هم ببین ، علی (ع)!

 

دنیا چقدر تشنه ی نام  زلال توست

هر ماه ماه آینه هر سال سال توست

 

 

بند نهم

 

شب گريه های غربت مادر تمام شد

زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد

امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال

سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد

طفلان تشنه هروله در اشک می کنند

ایام تشنه کامی مادر تمام شد

آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)

چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد

تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد

محراب خون گريست كه منبر تمام شد

زاینده است چشمه ی زهرایی رسول

باور مكن که سوره ی کوثرتمام  شد

باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است

باور مکن که ناله ی حیدر تمام شد؟

 

زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود

زینب (س) نبود و واقعه ي کربلا نبود

 

بند دهم

 

شب آمده ست گريه كنان بر مزار تو         

دریا شکست موج زنان در کنارتو

ام البنين (س) شكست كنار در بقيع

ام البنين (س) گريست كنار مزار تو

 

بعد از تو چله چله علي (ع) خطبه خواند و سوخت

چرخيد ذوالفقار علي (ع) در مدارتو

زينب (س) كجاست ؟ همسفر خطبه های خون

دنيا چه كرد بعد تو با  يادگار تو

باران نيزه ، نعش غريبانه ي حسن (ع)

آن روزگار زينب (س) و اين روزگار تو

گل داد روي نيزه ، سرتشنه ی حسين (ع)

تا شام و كوفه رفت دل داغدار تو

تو سوگوار زينب (س)  و زينب (س)غريب شام     

تو سوگوار زينب (س)  و او سوگوار تو

 

بعد از تو سهم آينه  درد و دريغ شد

دست نوازشي كه كشيدند تيغ شد

 

 

بند یازدهم

 

اي ناخداي كشتي درد - اي خداي درد

تنها تويي كه آمده اي پا به پاي درد

زين پيش درد و داغي اگر بود با تو بود

درد آشناي داغي و داغ آشناي درد

زان شب كه غرق خطبه ي چشم تو شد علي (ع)

مانند رعد مي شكند با صداي درد

شعر تو را چگونه بخوانم كه نشكنم؟

آخر بگو كه قصه كنم از كجاي درد ؟

اي قطعه ي بهشت ، غزلگريه ي زمين

با چشم خود سرود تو را هاي هاي درد

مگذار مردگان شب عافیت شویم

ما را ببر به آینه ی کربلای درد

تو آبروي داغي  و تو آبروي اشک

تو ابتداي دردی و تو انتهاي درد

یوسف اگر برای پدر درد آفرید

زهرا (س) شكست و درد پدر را به جان خرید

 

بند دوازدهم

 

 

ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو

آتش گرفت خیمه ی گردون ز آه تو

آیا چه بود قسمت تو غير درد و درد  

آیا چه بود غیر محبت گناه تو

ساقي علی (ع) ست - كوثر جوشان حق تويي

ما تشنه ايم تشنه ي لطف نگاه تو

در چشم من  تمام زمین سنگ قبر توست

گردون کجا و مرقد بی بارگاه تو

 در کربلای چند شهید غمت شدیم

سربندهای فاطمه(س) بود و سپاه تو

 از خانه ی تو می گذرد راه مستقیم

 را هي نمانده است به حق - غير راه تو

 

دنيا اگرغدير تو را خم نكرده است

روح مدینه  رد  تو را گم نكرده است

تمام شد در نود بیت در غروب روز بیست و ششم خرداد 1386 مصادف با ايام سوکواری حضرت زهرای مرضیه  فاطمه (س)

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم خرداد 1386ساعت 19:7  توسط علی رضا قزوه  | 


 

يکشنبه 27/3/1386 - 8:45
شعر و قطعات ادبی
 

سلام

شعري از مقام معظم رهبري:

دل را زبي خودي سر از خود رميدن است

جان را هواي از قفس تن پريدن است

از بيم مرگ نيست كه سر داده ام فغان

بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است

دستم نمي رسد كه دل از سينه بر كنم

باري علاج شوق گريبان دريدن است

شامم سيه تر است زگيسوي سر كشت

خورشيد من بر آي كه وقت دميدن است

سوي تو اي خلاصه گلزار زندگي

مرغ نگه در آرزوي پر كشيدن است

بگرفت آب ورنگ ز فيض حضور تو

هر گل در اين چمن كه سزاوار ديدن است

با اهل درد شرح غم خود نمي كنم

تقدير قصه دل من ناشنيدن است

آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا

روزي (امين) سزا لب حسرت گزيدن است

 

شنبه 26/3/1386 - 12:12
دانستنی های علمی

سلام

خدا را براى خدا بخوانيم


مى‏گويند: سلطان محمود غزنوى براى آزمايش درباريانش كه چقدر به او وفادارند، كاروانى به راه انداخت و صندوق جواهرى را بر شترى نهاد اما در آنرا قفل نكرد. در مسير راه به درّه‏اى رسيدند او شتر را رَم داد، صندوق برگشت و جواهرات به درّه سرازير شد. سلطان گفت: هر كس هر جواهرى به دستش رسيد از آنِ او باشد، اطرافيان شاه را رها كردند و به سراغ جمع كردنِ درّ و گوهر رفتند.
در اين ميان ديد كه اَياز جواهرات را رها كرده و به دنبال سلطان آمده است. از او پرسيد تو چرا به سراغ جواهرات نرفتى؟ اياز در جواب گفت:
منم در قفاى تو مى‏تاختم
زخدمت به نعمت نپرداختم
آنگاه مولوى از اين ماجرا نتيجه‏گيرى كرده و مى‏گويد:
گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خويشى نه در بند دوست

نقل از وبلاگ تجلي عشق

شنبه 26/3/1386 - 11:6
دعا و زیارت

سلام

در فرازی از دعای عهد میخوانیم:

خالق مهربان من!

اگر دست تقدیر تو، لباس سپید آخرت بر تن من پوشاند و درخت زندگی ام،

تن به خواب زمستانی و ابدی خویش سپرد

و میان من و بهار موعود جدایی افتاد،

پس در زمانی که سیمای  مهربان   آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشکار شد،

مرا از محراب قبرم برانگیز و توفیق احرام در صحن و صفایش عنایت کن

تا لبیک گویان در گرد کعبه مقدس وجودش طواف کنم.

شنبه 26/3/1386 - 10:55
دانستنی های علمی

سلام

سیل اشکم راه بینائی گرفت
بند بندم عطر زهرائی گرفت

عشق را از فاطمه آموختم
چشم بر دست کبودش دوختم

دست او صدها گره وا می کند
دست او والله غوغا می کند

دست او مشکل گشای عالم است
روی آن جای لبان خاتم است

دست اودنیای احسان و صفاست
دست او مشکل گشای مرتضی است

حیف شد آن دست رادشمن شکست
باغلاف تیغ اهریمن شکست

گویمت از قصه شهر نبی
از شرار آتش و بیت علی

درد بود و آتش و افسردگی
یاس یود و سیلی و پژمردگی

آه بود و ناله و بغض گلو
پهلوئی بودو لگدهای عدو

در میان کوچه آن دنیا پرست
راه را بر مادر سادات بست

گویمت سر بسته در آن کوچه ها
فاطمه گم کرد راه خانه را

آه ای مجنون زبان در کام گیر
لب فرو بند وکمی آرام گیر

شنبه 26/3/1386 - 9:32
دانستنی های علمی
 

سلام

ارزش هر کس به چیزی است که برای آن ارزش قائل است

                           علی (ع)

جمعه 25/3/1386 - 13:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته