• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3420روز قبل
بهداشت روانی
توصیه به نامادری‌ها و ناپدری‌ها: به اعضای خانواده زمان بدهید
تازه‌ وارد مراقب باش!
فقط برای چند ثانیه ذهن‌تان را به ما بسپارید. دورترین خاطره‌ای كه با شنیدن كلمه « نامادری» در ذهن‌تان زنده می‌شود چیست؟ خیلی‌ها می‌گویند نامادری سیندرلا اولین نامادری بوده است كه در زندگی با او آشنا شده‌اند؛ همان نامادری‌ای كه سیندرلا را در خانه حبس كرده بود و به او اجازه نمی‌داد در مهمانی سرنوشت ساز زندگی‌اش شركت كند! بعضی‌ها هم كه قدیمی‌ترند با شنیدن كلمه نامادری، یاد نامادری ماه پیشانی می‌افتند. همان زنی كه
ماه پیشانی را در تنور زندانی كرده بود تا خواستگارش، پیدایش نكند.

 

بعضی‌ها هم به محض شنیدن این كلمه، مجموعه‌ای از اخبار هولناك صفحه حوادث را كه از زمان كودكی تا امروز خوانده‌اند پشت سر هم ردیف می‌كنند.

درباره كلمه ناپدری هم داستان‌هایی از این دست زیاد است. در تصورات خیلی‌ها، ناپدری‌ها، مردان ترسناكی هستند كه حرفشان را با چاقو به بچه‌های خانواده می‌فهمانند یا معمولا مشغول داغ‌كردن قاشق و چنگال برای چسباندن به دست و پای بچه‌ها هستند!

اصلا چرا راه دور برویم؟ چرا از دورترین خاطره‌هایتان حرف بزنیم؟ همین حالا هم اگر به اینترنت وصل شوید و در یكی از موتورهای جستجو كلمه نامادری یا ناپدری را جستجو كنید، همه اخباری كه ظاهر می‌شود روایت‌هایی بد و منفی از زن‌ها و مردهایی است كه با اضافه شدنشان به خانواده‌ای جدید، دنیایی دردسر و تلخی همراه خودشان آورده‌اند. اینها باورهای متعارف جامعه ما نسبت به نامادری‌ها و ناپدری‌ها هستند.

اما آدم‌هایی كه دنیا دیده‌تر هستند، آنها كه بیشتر از بقیه، واقعیت‌های زندگی را دیده‌اند و تحت تاثیر داستان‌هایی كه دهان به دهان گشته‌اند قرار نگرفته‌اند، حرف‌های دیگری درباره نامادری‌ها و ناپدری‌ها دارند.

آنها می‌گویند اگر در اخبار، نامادری‌ها و ناپدری‌هایی وجود دارند كه فرزندانشان را شكنجه كرده‌اند، نامادری‌ها و ناپدری‌هایی هم هستند كه برای سلامت فرزندانی كه متعلق به خودشان نبوده‌اند، كلیه‌شان را اهدا كرده‌اند یا دسترنج همه عمرشان را بخشیده‌اند و حتی از پدر و مادر واقعی آن بچه‌ها، دلسوزتر بوده‌اند.

آن آدم‌های دنیادیده كه گفتیم، معتقدند اگر خبر‌هایی از كودك آزاری درباره نامادری‌ها و ناپدری‌ها وجود دارد، خبرهایی كه درباره كودك آزاری به وسیله والدین واقعی كودكان منتشر می‌شوند نیز، نه‌تنها كم نیست، بلكه چند برابر اخبار پدر و مادرهای ناتنی است و این مقایسه ثابت می‌كند آزار و اذیت یك كودك بوسیله سرپرستش، ربطی به تنی بودن یا ناتنی بودن ندارد و در هر كودك آزاری، فقط مساله نبود اخلاق، تعهد و انسانیت، مطرح است.

آن آدم‌های دنیادیده، ناپدری‌هایی را دیده‌اند كه از پدران معتادی كه جایگزینشان شده‌اند مهربان‌تر و وظیفه‌شناس‌تر بوده‌اند، آنها نامادری‌هایی را دیده‌اند كه جای خالی مادرانی را كه زیر سنگ خفته اند پر كرده‌اند.

آن آدم‌ها، اسیر باورهای نادرست نمی‌شوند و گاهی، برایشان پیش آمده است كه تحت شرایطی خاص، تصمیم بگیرند بی‌تفاوت به همه حرف و حدیث‌های دیگران، به یك ناپدری یا نامادری تبدیل شوند و از ویرانه‌های زندگی كه مرگ آن را از هم متلاشی كرده است یا طلاق ستون‌هایش را در هم كوبیده است، زندگی نو بسازند تا به همه آنها كه گوش‌هایشان از حرف‌های باطل درباره پلشتی نامادری‌ها و ناپدری‌ها پر شده است، ثابت كنند ناتنی بودن، سدی در برابر پر شدن قلبشان از عشق مادرانه یا پدرانه، محسوب نمی‌شود!

اگر شما یكی از آنهایی هستید كه قرار است نقشتان در خانواده جدید به عنوان نامادری یا ناپدری تعریف شود باید بدانید كه در آستانه راهی دشوار و پیچیده قرار گرفته‌اید و به آدمی‌می‌مانید كه میان رشته‌هایی نازك و ندیدنی كه دورش تنیده شده‌اند گیر افتاده است و باید طوری از بین این رشته‌ها رد شوید كه هیچ‌كدام كمترین تكانی نخورند.

اگر سنجیده و هوشمندانه عمل كنید و مرحله اعتمادسازی را كه همان اتاق پر از رشته‌های سپید است پشت‌سر بگذارید، آن وقت به عنوان یك عضو خانواده پذیرفته می‌شوید، اما اگر اشتباه حركت كنید، ممكن است بار دیگر، بخشی‌ از خانواده‌ متلاشی شود یا زندگی جدید‌تان‌ از هم بپاشد. اهمیت رفتار شما در خانواده‌ای كه تازه به آن وارد می‌شوید باعث شده است‌ ما برایتان توصیه‌هایی داشته باشیم؛ ما این توصیه‌ها را با استفاده از ترجمه متون خارجی درباره به دست آوردن مهارت‌های ویژه ورود به یك خانواده جدید، تهیه كرده‌ایم. هیچ وقت آدم بد داستان نشوید. آنها می‌گویند: «چرا مادرمان طلاق گرفته است؟» شما می‌گویید: «چون زن خیلی خیلی بدی بود و شما را دوست نداشت!» و... . این نوع پاسخ‌ها، خشت‌های كجی هستند كه نرسیده به ثریا روی سرتان خراب می‌شوند. ما به این روش پاسخگویی شما می‌گوییم بدبین كردن بچه‌ها نسبت به والدی كه خانه را ترك كرده است.

در مواردی كه ورود شما به خانواده جدید به واسطه طلاق یك زوج است‌ ، شاید در وهله اول و پس از ورود به خانه، پدر یا مادری كه جایگزینش شده‌اید در هیچ یك از عكس‌های خانوادگی نباشد، شاید نشانه‌ای از او وجود نداشته باشد، شاید كمد لباس‌هایش خالی باشد، یا یادگاری‌هایش در هیچ كجای خانه نباشد، اما فراموش نكنید كه رشته‌های ارتباطی او با اعضای خانواده قطع نشده است و جایی گوشه قلب بچه‌ها دارد و خاطره‌هایش زنده‌اند. بنابر این هرگز سعی نكنید كودكان را نسبت به پدر یا مادری كه جایگزینش شده‌اید، بدبین كنید.

از سوی دیگر تربیت كودكان باید با مشاركت پدر و مادر اتفاق بیفتد. اگر تلاش كنید آنها را از پدر یا مادر قبلی‌شان جدا كنید نتیجه‌ای كه می‌گیرید از 2 صورت خارج نیست. صورت اول، این است كه آنها بلافاصله متوجه تلاش شما می‌شوند و نه تنها در برابرتان مقاومت می‌كنند، بلكه شما را به عنوان سدی میان خودشان و مادر یا پدر جداشده‌شان خواهند شناخت و بنابراین از شما متنفر خواهند شد. صورت دیگر ماجرا این است كه آنها هم بنابر دلایلی با شما همراه شوند برای مثال شاید پدر یا مادری را كه دور از آنها زندگی می‌كند، بنابر دلایلی مقصر بدانند و بنابراین با شما هم‌رای شوند كه باید او را طرد كنند، اما به هر حال زمانی كه بزرگ‌تر شوند، احساس پشیمانی از رفتارشان آنها را رنج خواهد داد و این احساس ندامت، آنها را وا می‌دارد شما را دلیل اصلی تفكر نادرستتشان بدانند.

دروغ، خشت اول بدبینی

آنها می‌پرسند: «شما می‌دانید مادرمان كجا رفته؟» شما می‌گویید: «متاسفانه مادرتان فوت شده» آنها بشدت می‌گریند و چندروزی لب به غذا نمی‌زنند، اما شما با خودتان خیال می‌كنید شاید این شرایط برایشان بهتر باشد و گرچه در حال حاضر افسرده هستند، اما با توجه به این كه می‌دانید مادرشان، آنها را ترك كرده و پی زندگی جدیدی رفته است و دیگر بر نمی‌گردد بهتر است با دروغی، به انتظار بیهوده‌شان برای بازگشت مادر پایان دهید اما اگر آنها در بزرگسالی فهمیدند كه در تمام این سال‌ها مادرشان، جایی از این كره خاكی زنده بوده است در حالی كه آنها با تصور مرگش برایش اشك ریخته‌اند چه احساسی نسبت به شما خواهند داشت؟

مثال ما، یك دروغ بزرگ بود، اما دروغ‌های كوچك هم تاثیر كمی ‌در بدبین‌شدن بچه‌ها نسبت به شما ندارند. بنابراین، از دروغ‌گفتن به بچه‌ها پرهیز كنید حتی اگر خیال می‌كنید دانستن حقیقت به نفع‌شان نیست حق ندارید با دروغ فریبشان بدهید.

هر دروغی بالاخره جایش را به حقیقت می‌دهد و آن وقت شما دیگر در نظر آنها قابل اعتماد نخواهید بود. حتما می‌گویید دانستن برخی مسائل به نفع بچه‌ها نیست و اگر آنها از برخی چیزها باخبر نباشند برایشان بهتر است، شاید حقیقتا در برخی موارد همین طور باشد و بی‌اطلاعی بچه‌ها از برخی مسائل به سودشان باشد، اما در این موارد هم فقط كافی است از گفتن حقیقت طفره بروید و لزومی ‌ندارد دروغ بگویید.

می‌توانید از غوره حلوا بسازید

شما می‌گویید «می‌توانید از این به بعد مامان صدایم كنید!» بچه‌ها مدتی شگفت‌زده نگاهتان می‌كنند و بعد بدون این كه چیزی بگویند اتاق را ترك می‌كنند و شما متعجب می‌شوید كه چرا با وجود رفتار دوستانه‌تان آنها شما را نپذیرفته‌اند؟

این كار شما یك زنگ خطر برای آنها محسوب می‌شود و به شما می‌فهماند كه قصد دارید جای مادر یا پدر از دست داده‌شان را بگیرید. اوضاع وقتی بدتر می‌شود كه بخواهید دقیقا همان خدماتی را به بچه‌ها ارائه دهید كه مادر یا پدرشان ارائه می‌داده است و خودتان را جایگزین والدینشان معرفی كنید.

قبول كنید كه امكان دارد بچه‌ها شما را دشمن فرض كنند. اگر خودتان را جای آنها بگذارید دلیلش را بخوبی درك می‌كنید. اگر كسی كه در خانواده جایگزینش شده‌اید فوت كرده است یعنی امكان دارد بچه‌ها گمان كنند شما تلاش می‌كنید خاطره او را از یاد خانواده ببرید و تعلقاتش را تصرف كنید آن هم در شرایطی كه او دیگر نمی‌تواند از حقش دفاع كند، اگر هم وارد خانواده‌ای شده‌اید كه پیشتر به واسطه طلاق از هم پاشیده است احتمال دارد بچه‌ها خیال كنند شما دلیل طلاق پدر و مادرشان شده‌اید یا اگر شما نبودید شاید والدینشان با هم آشتی می‌كردند و شمـــا دلیل از هم پاشیدگی خانواده‌شان هستید.

از هم متلاشی شدن خانواده، به انتخاب آنها نبوده است همان‌طور كه ازدواج مجدد پدر یا مادرشان هم انتخاب آنها نیست و به همه این دلایل احتمال دارد آنها احساس ناخوشایندی نسبت به شما داشته باشند، اما چند رویداد را در زندگی‌تان به یاد دارید كه با گذشت زمان، ماهیتشان كاملا تغییر كرده است؟ همه آن رویدادها در این سال‌ها به شما یادآوری می‌كرده‌اند كه هیچ وقت نباید زود نتیجه‌گیری كنید. بنابر‌این انتظار نداشته باشید بچه‌ها بسرعت شما را بپذیرند و «مامان» یا « بابا» صدایتان كنند و رازهایشان را با شما قسمت و افكار سنتی را درباره ورود غریبه‌ها به خانواده فراموش كنند. صبر كنید و از فرصت‌های مناسبی كه می‌توانید حسن نیت‌تان را به آنها نشان دهید استفاده كنید.

خاطره بسازید

شما پیشنهاد می‌كنید پنجشنبه همگی به خانه مادرتان بروید، اما بچه‌ها با خشم و تنفر می‌گویند «ما پنجشنبه‌ها به استخر می‌رفتیم!»، شما پیشنهاد می‌كنید روز جمعه همه با هم به پارك بروید، اما بچه‌ها می‌گویند «مامان، جمعه‌ها همیشه ما را به خانه مادربزرگ می‌برد.»

در این شرایط شما دو راه بیشتر پیش روی خود نمی‌بینید اولی این است كه تسلیم آداب و سنت‌هایی شوید كه نفر قبلی در خانه بنیانگذاری كرده است و دومی ‌این است كه بچه‌ها را به ضرب و زور، وادار به تبعیت از برنامه‌های‌خودتان كنید. اما هر دوی این راه‌ها اشتباه هستند و راه سومی‌نیز وجود دارد. شما باید ضمن احترام به قوانینی كه نفر قبلی وضع كرده است و هنوز برای بچه‌ها و خانواده عزیز هستند، آداب و سنت‌ها و خاطرات جدیدی را به وجود بیاورید.

خاطره‌سازی را با یك مثال برایتان توضیح می‌دهیم. سین عضو جدید خانواده‌ای است كه در آن، مادر‌ طلاق گرفته است. پدر و مادر این خانواده بنا بر دلایل زیادی دیگر نمی‌توانند به زندگی مشترك با هم ادامه دهند. آقای میم، یعنی همان پدر خانواده 2 دختر دارد. تقریبا 2 سال از جدایی آقای میم و همسرش می‌گذشت كه سین با مرد خانواده آشنا شد و ازدواج كرد.

او پیش از ازدواج گمان می‌كرد همه دغدغه‌اش در زندگی جدید باید نگرانی از بازگشت همسر قبلی مرد باشد، اما این تصور كاملا اشتباه بود. همسر سابق آقای میم قصد بازگشتن نداشت و مرد هم درك كرده بود كه دیگر نمی‌تواند به زندگی مشترك قبلی برگردد. حدس سین درباره این كه زندگی مشترك آنها با مشكلاتی همراه می‌شود درست بود، اما او مشكل را اشتباه تشخیص داده بود.

مشكل اصلی پذیرفته نشدن او در كانون خانواده جدید بود. بچه‌ها در تمام این مدت تلاش می‌كردند خاطرات مادرشان را از هر راه ممكن زنده كنند و سین هم مشغول نابود كردن هر خاطره‌ای از زن شد تا بتواند خودش را در دل آنها جا كند، اما ماجرا كاملا بر عكس بود. هر خاطره‌ای كه سین سعی می‌كرد آن را به طریقی از بین ببرد، بار دیگر سخت‌تر و پررنگ‌تر از طرف بچه‌ها زنده می‌شد.

او در حقیقت مشكلی با همسر قبلی مرد نداشت، بلكه خیال می‌كرد اگر همه خاطرات مربوط به زن قبلی را از خانه پاك كند جای مادر خانواده را می‌گیرد، اما تلاشش فایده‌ای نداشت و همان‌طور كه در قانون قبلی گفتیم دشمنی با شخصیتی كه به واسطه مرگ یا طلاق از جمع خانواده كم شده است نه‌تنها دردی را دوا نمی‌كند، بلكه مسائل را پیچیده‌تر می‌كند.

سین پس از شكست‌های مداوم برای پذیرفته‌شدن در جمع خانواده جدید، مدتی را به مطالعه درباره شرایط تازه‌ای كه در آن قرار گرفته بود اختصاص داد و تصمیم‌های عاقلانه‌تری گرفت.

او در وهله اول تصمیم گرفت دست از پاك كردن خاطرات همسر قبلی پدر خانواده بر‌دارد و به احساسات بچه‌ها نسبت به او احترام بگذارد و در عین حال تصمیم گرفت خاطرات تازه‌ای بسازد. برای مثال فهمید خانواده هنوز به شیراز سفر نكرده‌اند. پس به پدر پیشنهاد كرد 4 نفری به شیراز بروند. او مناسك جدیدی را به سنت‌های قبلی خانواده اضافه كرد و آنها را به شكل سنت در آورد مثلا پیشنهاد كرد هر پنجشنبه به سینما بروند و یك روز از هفته هم، غذایشان را در پارك بخورند. او دیگر سعی نكرد ملاقات‌های بچه‌ها با مادرشان را سخت كند، بلكه آنها را قانع كرد ضمن احترام به مادرشان، سین را هم، نه به عنوان جایگزینی برای مادر، بلكه صرفا به عنوان عضوی جدید در خانواده بپذیرند.

فعلا ابراز احساسات ممنوع

شاید طبیعی باشد كه در یك خانواده معمولی، پدر و مادر، مقابل چشم بچه‌ها نسبت به هم ابراز احساسات كنند یا از هم تعریف كنند یا در ساده‌ترین حالت به هم بگویند «دوستت دارم.» اما در خانواده‌ای كه بتازگی یكی از اعضایش را به هر دلیلی از دست داده است و شما دقیقا بر جایگاه او تكیه كرده‌اید، این كار یعنی اعلام جنگ به بچه‌ها و هشداری به آنها كه می‌گوید «غریبه تازه وارد، می‌خواهد محبت تنها سرپرست‌تان رابدزدد!»

همسرتان را علیه بچه‌ها تحریك نكنید

«تو مامان ما نیستی واسه چی به ما امر و نهی می‌كنی؟»، «تو كه بابای واقعی ما نیستی، ما فقط به حرف بابای خودمان گوش می‌كنیم...»، نباید تعجب كنید اگر این حرف‌ها را از بچه‌های خانواده جدیدتان بشنوید. این واكنشی طبیعی است كه آنها خیال كنند چون شما پدر یا مادر واقعی‌شان نیستید ، مجبور نیستند به راهنمایی‌هایتان گوش كنند.

برای حل این مساله همان‌طور كه پیشتر گفتیم اولا باید در نظر آنها قابل اعتماد جلوه كنید تا باور كنند اگر به آنها توصیه‌ای می‌كنید از سر خیرخواهی است و ثانیا باید پیش از آغاز اقدامات تربیتی در خانواده با همسرتان به نتیجه‌ای روشن در این باره برسید و سیاست‌های تربیتی‌تان را با هم یكی كنید تا میان تصمیم شما و همسرتان تفاوتی نباشد.

برای نمونه ممكن است شما از بچه‌ها بخواهید اتاق‌هایشان را تمیز كنند و وسایل شخصی‌شان را در اتاق‌نشیمن نریزند، اما آنها به جای عمل كردن به خواسته شما، به محض این كه همسرتان به خانه می‌رسد شكایت‌تان را به او بكنند كه مجبورشان كرده‌اید كارهایی را كه مایل نبوده‌اند انجام دهند.

از این قسمت ماجرا به بعد همه چیز بستگی به نوع برخورد همسرتان با بچه‌ها دارد. اگر شما پیشتر درباره اصول تربیتی بچه‌ها با او به توافق رسیده باشید او تایید می‌كند كه شما درست گفته‌اید و روشن و واضح از بچه‌ها می‌خواهد به خواسته‌هایتان عمل كنند، اما اگر همسرتان در برابر بچه‌ها، به شما انتقاد كند مثلا بگوید «زیاد سخت می‌گیری....»، «خب! بچه‌ها راست می‌گویند، فعلا لزومی‌ ندارد اتاق‌هایشان را مرتب كنند...» او سنگ بنای رفتاری ناپسند را در خانواده گذاشته است كه به بچه‌ها مجوز می‌دهد بتوانند هر وقت مایل بودند با شكایت كردن از شما، رای همسرتان را بخرند. زیرا فهمیده‌اند، ایده‌های او و شما با هم یكی نیست.

البته درباره این نكته هم باید با همسرتان به توافق برسید كه حمایتش از شما نباید به گونه‌ای باشد كه فرزندانش را علیه خودش و شما تحریك كند و آنها را به نتیجه برساند كه حضورتان، محبت سرپرست‌شان را نسبت به آنها كمرنگ كرده است. حمایت او باید با چاشنی خوشرویی و حتی گاهی طنز همراه باشد تا بچه‌ها احساس نكنند تبعیت از شما به آنها دیكته شده است. بدترین موقعیت وقتی پیش می‌آید كه شما، همسرتان را در موقعیتی قرار دهید كه ناچار شود میان شما و آنها انتخاب كند یا آنها را به تحریك شما، مواخذه یا تنبیه كند.

این خاطره از ذهن آنها پاك نمی‌شود و آنها به این نتیجه می‌رسند كه نه‌تنها می‌خواهید جای یكی از والدینشان را بگیرید، بلكه قصد دارید محبت دیگری را هم از آنها دریغ كنید!

علی یوشی‌زاده  

چهارشنبه 21/4/1391 - 16:4
آشپزی و شیرینی پزی

شیرینی‌كره‌ای

مواد لازم: كره: یك پیمانه، شكر: یك پیمانه، سفیده تخم‌مرغ: یك عدد، بكینگ‌پودر: یك قاشق چایخوری سر صاف، آرد شیرینی: یك و نیم پیمانه، وانیل: نصف قاشق چایخوری.

طرز تهیه: آرد و بكینگ‌پودر را با هم مخلوط كرده و الك نمائید. سپس كره نرم شده، شكر، وانیل و سفیده تخم مرغ را با هم مخلوط كنید و با همزن خوب بزنید تا تمام مواد مخلوط و سفید شود. بعد آرد و بكینگ‌پودر را به آرامی به بقیه مواد اضافه كنید و به‌هم بزنید. فر را به مدت 30 دقیقه روی درجه 180 سانتی‌گراد قرار دهید تا گرم شود. سپس سینی فر را بیرون آورده و آن را چرب كنید تا شیرینی‌ها به كف آن نچسبد. حالا به اندازه یك قاشق از مواد را بردارید و روی سینی بگذارید و این كار را ادامه دهید تا سینی فر پر شود. البته توجه داشته باشید كه مواد را طوری نگذارید كه نزدیك به هم قرار گیرد. سینی فر را به مدت 15 تا 20 دقیقه روی پنجره متوسط بگذارید تا شیرینی‌ها بپزد. در صورت تمایل می‌توانید مقداری گردوی خرد شده یا كشمش نیز به مواد اضافه كنید.


چهارشنبه 21/4/1391 - 16:3
آشپزی و شیرینی پزی

خوراك قارچ

مواد لازم: مرغ: یك عدد سینه، هویج متوسط: یك عدد، كدو: 2 عدد، قارچ: 150 گرم، فلفل دلمه‌ای: 2 عدد، پیاز متوسط: 2 عدد، رب گوجه‌فرنگی: یك قاشق غذاخوری، نمك، فلفل، زردچوبه و روغن سرخ كردنی: به میزان لازم.

طرز تهیه: ابتدا پیازها را خلالی خرد و در روغن سرخ كنید. سپس سینه مرغ را كه از قبل شسته و خرد كرده‌اید به پیازداغ اضافه كنید و تفت دهید. حالا نمك، فلفل، زردچوبه و رب گوجه‌فرنگی را نیز به بقیه مواد اضافه كرده و تفت دهید. قارچ‌ها را حلقه‌حلقه خرد كنید و با هویج و كدوی خرد شده و فلفل دلمه‌ای نگینی شده به مواد اضافه كنید. كمی آب، داخل قابلمه غذا بریزید و بگذارید مواد آرام بجوشد و بپزد.  

چهارشنبه 21/4/1391 - 16:3
آشپزی و شیرینی پزی
خورش مسمای انار
مواد لازم: مرغ یك كیلو، انار ترش: نیم كیلو، بادمجان: 5 عدد، رب گوجه فرنگی: نصف قاشق غذاخوری، آب انار ترش: نصف پیمانه، پیاز متوسط: 2 عدد، نمك، فلفل، زردچوبه و روغن سرخ كردنی به میزان لازم.

طرز تهیه: ابتدا باید بادمجان‌ها را پوست بكنید، سرخ كنید و كنار بگذارید. سپس پیازها را هم خلالی خرد و در روغن سرخ كنید تا طلایی شود. حالا دانه‌های انار را داخل پیاز سرخ شده بریزید و تفت دهید. رب گوجه فرنگی را هم به بقیه مواد اضافه كنید. سپس مرغ را داخل مواد بریزید. نمك، فلفل و زردچوبه را هم با آب انار ترش و یك لیوان آب داخل مواد اضافه كرده و بگذارید آرام بجوشد و مرغ بپزد. در آخر هم بادمجان‌های سرخ شده را به غذا اضافه كنید. بعد از حدود 15 دقیقه غذای شما آماده است. 

چهارشنبه 21/4/1391 - 16:3
آموزش و تحقيقات
بررسی مشكلات زنان شاغل
زندگی برای‌ كار‌‌‌ یا كار‌ برای زندگی؟
بلند می‌شود، چشمانش غرق خواب است، می‌رود وضو می‌گیرد. قبل از این‌كه نماز بخواند، آبی را كه تمام شب روی بخاری بوده، بر می‌دارد. آب جوش است. چای دم می‌كند و به نماز می‌ایستد.

 

لباس‌ها را جمع می‌كند و داخل ماشین لباسشویی می‌اندازد. ساعت كم باری است و رخت شستن در این ساعت تخفیف در صورت حساب برق ایجاد می‌كند.

میز صبحانه را می‌چیند و همسرش را صدا می‌كند. كمی بعد، بچه‌ها را از خواب بیدار و رختخواب‌ها را مرتب می‌كند.

همه با هم صبحانه می‌خورند و او برای مدرسه بچه‌ها لقمه درست می‌كند و بسته‌بندی كرده توی كیفشان می‌گذارد. غذای همسرش و خودش را هم در ظرف مخصوص می‌گذارد.یكی از بچه‌ها را همسرش می‌برد و یكی را او. بعد باید هر چه سریع‌تر خود را به اداره برساند.

ماشین را همسرش به اداره می‌برد و با بردن فرزندش به مدرسه، او از سرویس اداره نیز جا می‌ماند و باید با سواری و اتوبوس برود.او هر روز 5 صبح قبل از همه از خواب بیدار می‌شود و 11 شب قبل از همه می‌خوابد. او یك زن شاغل است.

بررسی‌های آماری نشان می‌دهد انگیزه اصلی اشتغال اكثریت زنان كه در مشاغل عمومی كار می‌كنند، بهبود وضع نابسامان اقتصادی خانواده است. شرایط حاد اقتصادی، كشش بیشتری برای رو آوردن زنان به بازار كار ایجاد می‌كند.

از قانون تا واقعیت

در اسلام بخشی از حقوق كه پس از ازدواج به مرد داده می‌شود، تعیین‌كننده كار كردن یا خانه‌دار شدن زن است.

این شرایط كه در اصل برای رفاه بیشتر زن و رسیدگی بیشتر او به خانه و خانواده تعیین شده بوده است، همراه بوده با تكالیفی كه مرد در قبال او داشته است؛ اما وقتی وضع اقتصادی خانواده به خطر می‌افتد، نه تنها مرد به تكلیف خود ـ پرداخت نفقه و اجرت المثل و ادای دین به همسرش در قبال انجام امور منزل و بچه داری و شیر دهی و حتی گرفتن مستخدم برای خانواده است ـ نمی‌تواند عمل كند بلكه اغلب از حق خود مبنی بر اذن ندادن به اشتغال زن نیز صرف نظر می‌كند.

یك شرط معكوس

نسترن بانویی 25 ساله است كه در رشته حسابداری فعالیت می‌كند.او می‌گوید وقتی همسرم به خواستگاری من آمد، شاغل بودم و در صحبت‌های اولیه به او گفتم اگر بچه دار شویم، كار نمی‌كنم و هرگاه بخواهی فقط خانه‌دار خواهم بود. اما او خیلی صریح به من گفت: یكی از نقاط قوت تو، كار كردن است. من دوست دارم زن شاغل باشد و نیازمند مرد نباشد تا بابت هر چیزی به او فشار بیاورد.این موضوع سبب می‌شود زندگی را به كمك هم بسازیم و همه چیز آسان‌تر شود.

او می‌گوید: یا باید ازدواج را انتخاب می‌كردم یا حقوق دینی و قانونی خود را و من فكر می‌كردم دیگر باید دست از مجردی بردارم. او می‌گوید: این دین نیست كه ما را وامی دارد كار كنیم یا در خانه بمانیم این شرایط است كه ما را مجبور می‌كند. شرط همسر، مشكلات اقتصادی، نیاز به حضور اجتماعی و خیلی چیز‌های دیگر.این شرایط برای هر كسی متفاوت ‌ است. دین ما بهترین شرایط را پیشنهاد می‌كند ولی عاقبت ما مقهور شرایط می‌شویم.

شاغلان توانمند

مونا بانوی دیگری است كه همسرش او را به كار كردن تشویق می‌كند.او استاد دانشگاه است و علاوه بر آن در یك موسسه تحقیقاتی، شغلی خوب و پر در‌آمد‌ دارد. او از مدیران ارشد آن موسسه است.

مونا می‌گوید: از اول خود را شاغل می‌دیدم و به خاطر علاقه و پشتكاری كه در خود سراغ داشتم، می‌دانستم به هرچه می‌خواهم، می‌رسم.

وی می‌افزاید: تمام روزهایی كه درس می‌خواندم، دیگران جور مرا می‌كشیدند و از همه آنها ممنون هستم. مادر، خواهر و مادر شوهر و خواهر شوهر و همسرم همه به من كمك كرده اند و مشوق من بوده‌اند.

در خانه ما، وجهه علمی اشتغال من، چیزی است كه همه به آن افتخار می‌كنند. تاكید ما بیشتر بر شكوفایی استعدادهای خانواده است و برای این‌كه بچه‌ها كمبودی نداشته باشند، همه كمك كرده‌اند. ما بچه‌ها را رها نمی‌كنیم. اگر قرار باشد زنی كار كند، باید خانواده با او همراه و هم عقیده باشند و اشتغال باعث می‌شود فرد دین خود را به خود به عنوان یك انسان واجد استعدادهای ذاتی و به جامعه به عنوان عضوی توانا و كلیدی در آن ادا كند و خانواده در این میان نقش اساسی دارند كه نبود مادر را به نوعی جبران كنند.

من و همسرم معمولا طوری هماهنگ می‌كنیم كه ساعات حضور او، من در خانه نیستم و ساعات حضور من، او به سر كار می‌رود و آخر شب هم همه دور هم جمع می‌شویم.البته اذعان می‌كنم كه برای بچه‌ها كم گذاشته‌ام اما بچه‌های خوبی تربیت شده‌اند. هنوز هم دارم همپای آنها درس می‌خوانم.

نتایج یك تحقیق نشان می‌دهد میل به نقش داشتن در مسوولیت‌های اجتماعی، ارضای روحی و تمایل به ارائه خدمات مفید، بیشتر مشاغل رده علمی و تخصصی را تحت پوشش می‌گیرد.

دولت چه می‌كند؟

ضرورت‌ها و تنگناهای معیشت اقتصادی در بیشتر موارد، زن متاهل را وارد عرصه فعالیت اقتصادی می‌كند، آیا منطقی و مقرون به عدالت و حقوق فطری نیست كه این طبقه از زنان را در مسوولیت مضاعفشان با وضع مقررات و تسهیلات متناسب و ملهم از نظام اسلامی یاری داده و مساله رعایت بهداشت روحی و روانی ایشان را امری اجتناب ناپذیر تلقی كنیم؟!

.طرح ساعت كار كمتر، حضور پاره وقت یا تعلیقی زنان، افزایش ساعات مرخصی روزانه آنان برای رسیدگی به فرزندان و تعیین حقوق و بیمه برای زنان خانه‌دار از تسهیلاتی است كه در كشور ما برای زنان شاغل در نظر گرفته شده است اما برخی از آنها در اجرا جواب نداده‌اند.

مثلا بتازگی طرح دوركاری برای بانوان شاغل در ادارات دولتی تصویب شده است و بانوان از این طرح رضایت كامل دارند.آنان می‌توانند تا 3 روز در هفته را در خانه كار كنند و به خاطر استفاده از وسایل شخصی، حقوق بیشتری نیز به آنان تعلق می‌گیرد اما آمارهای جدید نشان می‌دهد مدیران دستگاه‌ها از این طرح استقبال چندانی نكرده‌اند.

سخنان زنان شاغل در این دستگاه‌ها نشان می‌دهد كه استفاده از دوركاری از نظر ایشان می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای حذف حضور آنان از عرصه كار زیرا كارفرمایان بزودی ترجیح می‌دهند كاركنان مرد استخدام كنند تا این قوانین، كمتر برایشان مصداق داشته باشد.

قوانین مربوط به خانواده‌ باید برای مادران امكانات مادی و معنوی در نظر بگیرند تا آنها بتوانند با فراغ بال به وظیفه پرارج مادری و مسوولیت‌هایی كه در جامعه به عهده دارند، بپردازند.

زن باید احساس اجتماعی بكند و افتخار كند كه مدرك دارد، فضل دارد ولی اول برای استحكام خانواده به كار برد و در زمینه شغلی به منظور حفظ حریم خانواده، نیازهای آموزشی و درمانی زنان توسط خانم‌ها تامین شود.

كم شدن یك ثلث از وقت اداری با تقاضای خانم‌های كارمند و برخورداری از مزایای استخدامی و بازنشستگی، معافیت از خدمت سربازی، بازنشستگی زنان كارمند، كارگر و ارتشی با 20 سال سابقه كار بدون شرط سنی و برخورداری ازمزایای شغلی، استفاده از مرخصی زایمان به مدت 6 ماه و بیشتر، مرخصی زایمان برای پدر فرزند تا با مادر همراهی كند و شیر دادن به كودك با اخذ حقوق ثابت اداری از مزایایی است كه زنان شاغل باید از آن بهره‌مند شوند.

زن باقی بمانید

در آخر یك توصیه روان‌شناسی برای شما بانوان شاغل داریم كه مورد تایید بسیاری از بانوان است. مردان دوست دارند حس كنند به آنها نیاز دارید و به قول آنها چندر غاز حقوق شما نیازهایتان را تمام و كمال رفع نمی‌كند. اگر حتی این‌طور نیست، به آنها نشان دهید به آنها تكیه می‌كنید و به كمكشان نیاز دارید. جنس مرد زمانی انگیزه برای انجام كاری پیدا می‌كند كه وجودش مورد نیاز باشد و خود را توانمند ببیند.

ماندانا ملاعلی

چهارشنبه 21/4/1391 - 16:2
خواص خوراکی ها
خواص درمانی زنجبیل
كرمانی‌ها داروی گیاهی‌ای درست می‌كنند به نام قوتو كه نامش رویش است. آنها این خوراكی آمیخته به شكر را تقویت‌كننده قوای بدن و قوای جنسی می‌دانند.

 

 دارچین و زنجبیل نیز ازجمله گیاهانی هستند كه همین خاصیت را دارند.زنجبیل، آنتی اكسیدان و ضدسرطان، رقیق‌كننده خون،كاهش‌دهنده كلسترول و افزاینده قوای جنسی است. مصرف زنجبیل، تا روزی 3 گرم بلامانع است كه می‌توان آن را در 2 یا 3 نوبت استفاده كرد. افرادی كه داروهای قلبی و ضدانعقاد خون مصرف می‌كنند باید با احتیاط از زنجبیل استفاده كنند. دارچین ضددرد، ضدمیكروب، ضدتهوع، ضداسهال، ضدهیستامین، كاهش‌دهنده پرفشاری خون، كاهش‌دهنده چربی خون، محرك و مقوی معده و چند اثر ارزنده دیگر است.

یكی از خواص دارچین به دلیل طبیعت گرم آن، افزایش‌دهنده قوای جنسی است. دارچین به صورت پودر می‌تواند به اشكال مختلف مصرف شود. مقدار مصرف معمولی و بدون ضرر آن تا 4 گرم در روز است و بهتر است در 2 یا 3 نوبت مصرف شود.

چهارشنبه 21/4/1391 - 16:2
بهداشت روانی
رابطه صمیمی‌ در‌فصل بازنشستگی
نرگس خانم 60 سال دارد و همسرش در آستانه 70 سالگی است. او دارد با همسرش سال‌های خوبی را می‌گذراند؛ به سفر می‌رود، هدیه دریافت می‌كند و عاشقانه برای همسرش هرچه دوست دارد فراهم می‌كند. اما وضع همیشه به این خوبی نبوده است.كمی بعد از این‌كه نرگس خانم بحران عصبی و هورمونی زمان یائسگی را تجربه می‌كرد دختر و پسرش همزمان موقعیت خوبی برای ازدواج پیدا كردند و از خانه رفتند و ناگهان او و همسرش تنها ماندند.

 

نرگس خانم انگار غم دنیا توی دلش افتاده بود و حفظ متانت و غرور مادری هم نمی‌گذاشت كه هر روز به خانه بچه‌ها برود.

روزها می‌نشست پای تلویزیون و پلك نمی‌زد.همسرش هم ساعت‌ها توی مغازه می‌ماند و حتی اگر كاری هم نداشت زودتر از ساعت 11 شب به خانه نمی‌آمد و آن‌وقت هم می‌خوابید.

نرگس خانم حتی آشپزی هم نمی‌كرد. اگر چیزی می‌پخت فقط زمانی بود كه بچه‌ها می‌خواستند به خانه آنها بیایند.

شوهرش هم از او توقعی نداشت. حاجی امان 10 سال از نرگس خانم بزرگتر بود و مدتها بود كه دیگر به روابط گرم زناشویی علاقه‌ای نشان نمی‌داد و با این‌كه نرگس خانم هنوز دوست داشت كسی از نظر عاطفی به او توجه نشان دهد، اما او این كارها را مال روزهای اول زندگی می‌دانست و نرگس خانم هم عارش می‌آمد اصرار كند.

میزان رابطه آنها به حدی رسیده بود كه تقریبا می‌شد گفت فقط همزیستی مسالمت‌آمیز دارند و كاری به كار یكدیگر ندارند.

بعد از آن با هم مثل كارد و پنیر شده بودند و تحمل یكدیگر را نداشتند.

این وضع آنقدر ادامه یافت تا دختر خانواده آنها را به بهانه‌ای نزد یك مشاور برد.

گرچه حاجی امان می‌گفت: این چیزها بچه بازی است، اما بی‌سرو صدا به توصیه‌های مشاور گوش كرد.

برای روابطش یك حد اقل و حداكثری در نظر گرفت كه استاندارد رابطه زناشویی را حفظ كند.

برای احیای عشق دوران جوانی طبق توصیه مشاور سعی كرد كارهایی كه باهم تجربه كرده‌اند و جاهایی را كه با هم دیده‌اند دوباره بازدید كنند و در تمام آن مكان‌ها عكس یادگاری بگیرند و كنار عكس‌های جوانی‌شان بگذارند و سعی كنند هر روز یكی از علاقه‌مندی‌های یكدیگر را عملی كنند و زمان بیشتری را باهم بگذرانند.

قرار شد دیدن تلویزیون محدود شود و به جای آن به هم فرصت حرف زدن بدهند.

خیلی زود با اجرای این دستورات روابط این زوج سالمند مثل روزهای اول گرم و صمیمی شد.

اكنون سال‌ها از آن موقع می‌گذرد و بچه‌ها برای سرزدن به والدینشان باید وقت قبلی بگیرند زیرا آنها در خانه منتظر آمدن كسی نمی‌مانند.

حالا دیگر نیاز نیست برای درخواست یك ارتباط زناشویی هیچ یك از آن دو به زحمت بیفتند. روابط آن دو به صورت منظم و طبیعی پیش می‌رود.

محققان می‌گویند برخلاف تصور رایج، زنان حتی بعد از یائسگی هم به روابط جنسی سالم با همسرشان نیاز دارند، حتی اگر تمایل به كتمان آن داشته باشند.

در این مطالعه، بیش از 2500 نفر از زنان شركت داشتند. بررسی‌ها نشان داد كه 84 درصد از این زنان به داشتن روابط جنسی فعال با همسرشان احساس نیاز می‌كردند. این در حالی بود كه تقریبا نیمی از آنان علائم كمبود استروژن را نشان می‌دادند؛ علائمی همچون خشكی واژن، كه می‌تواند برقراری رابطه جنسی را با مشكل و حتی درد مواجه كند.

درحالی كه 73 درصد از این زنان، هیچ‌گاه در مورد این موضوع با پزشك خود صحبت نكرده بودند و 92 درصدشان هم هیچ درمانی برای بهبود روابط زناشویی‌شان، دریافت نكرده بودند.

توجه كنید این آمار مربوط به انگلیس است.اگر در نظر بگیرید كه در ایران با این فرهنگ توام با حجب و حیا چه تعداد از سالمندان مشكل خود را با پزشك مطرح نمی‌كنند تصدیق می‌كنید كه موضوع می‌تواند بسیار بغرنج باشد.

داشتن روابط زناشویی سالم و رضایت‌بخش، نه تنها از جنبه‌های روانی سلامت فرد را تامین می‌كند، بلكه موجب ارتقای سلامت جسمی و اجتماعی فرد و بهبود كاركرد شغلی او هم می‌شود؛ چه در سن جوانی و چه در سن میانسالی و سالمندی.

حتی گرفتن دست همسر، باعث كاهش استرس می‌شود. رابطه سالم و مثبت با همسر، می‌تواند اثرات نامطلوب فیزیكی اضطراب را در بدن كم كند. بعد از هر بار رابطه زناشویی، هورمون‌هایی از قبیل اكسی‌توسین و اندورفین در بدن ترشح می‌شود كه سبب متعادل شدن فشار خون و نیز رشد احساس خوب و نگرش مثبت می‌شود. اعتماد به نفس فرد را افزایش می‌دهد و به تقویت سایر جنبه‌های ارتباط فرد با همسرش نیز كمك می‌كند.

مشكلات جنسی در سالمندان اغلب دلایل جسمی دارد نه روانی و بررسی آن متخصصان مجربی می‌خواهد كه لازم است برای رفع این نیاز سالمندان در این زمینه كلینیك‌های مجهزی تاسیس شود.

گرچه آمار ارائه شده در انگلیس نشان از رغبت بیشتر زنان به ارتباط زناشویی دارد، اما در ایران عمده نارضایتی ایجاد شده توسط مردان گزارش می‌شود. در برخی موارد حتی ریشه اختلافات بین زوجین در این سنین، به مساله روابط جنسی برمی‌گردد و باید توسط درمانگران كشف و درمان شود.

رسیدن به سن یائسگی، داشتن تعداد كافی فرزندان و بستن لوله‌های جنسی برای جلوگیری از بارداری روابط جنسی را در این سنین به همراه آرامش و دور از نگرانی می‌سازد.

بیماری قندخون، مصرف برخی داروها، مصرف سیگار و الكل و مشكلات هورمونی و برخی بیماری‌ها می‌تواند مانع رابطه زناشویی راحت و معمولی شود كه نیاز به مداخلات پزشكی دارد.

ارتباط گرم و سلامت جسمی

با بالاتر رفتن سن مردان، این سوال مطرح می‌شود كه آیا روابط زناشویی یك فعالیت مجاز است یا فشار بیش از حدی به قلب وارد می‌كند؟

خوب است بدانید مقایسه فعالیت روی تردمیل و فشار ناشی از رابطه زناشویی نشان داده است كه تردمیل فشار بیشتری بر یك فرد مبتلا به مشكلات قلبی ـ عروقی وارد می‌كند تا یك رابطه معمول زناشویی.

روابط زناشویی میانگین در رده فعالیت جسمی با شدت ملایم تا متوسط رده‌بندی می‌شود. فعالیت جنسی حدود ۵ كالری در دقیقه یعنی معادل یك پیاده‌روی آرام است.

اگر مردی بتواند ۳ طبقه ساختمان را بدون مشكل بالا رود، از لحاظ جسمی برای انجام روابط زناشویی آماده است.

اما فعالیت زناشویی آدرنالین بیشتری آزاد می‌كند، ولی بررسی‌های دقیق نشان می‌دهند كمتر از یك مورد از هر ۱۰۰ حمله قلبی به روابط زناشویی مربوط است و فقط یك مورد از ۲۰۰ مورد اختلال‌های مرگبار ریتم قلب با فعالیت جنسی ارتباط دارد. به عبارت دیگر، برای یك مرد ۵۰ ساله سالم، خطر ابتلا به حمله قلبی در هر ساعت معین یك در میلیون است؛ فعالیت جنسی این خطر را ۲ برابر می‌كند، اما این خطر هنوز خیلی كم و در حد ۲ در میلیون است. برای مردان مبتلا به بیماری قلبی این خطر ۱۰ برابر افزایش می‌یابد، اما حتی در این گروه مردان احتمال حمله قلبی هنگام برقراری روابط زناشویی ۲۰ در میلیون است. این احتمال‌ها بسیار كم هستند.

اما روابط گرم زناشویی می‌تواند عمر شما را دراز كند. تحقیقات نشان می‌دهد مردانی كه ۳ یا تعداد بیشتری رابطه موفق در هفته را تجربه كرده بودند نسبت به كسانی كه كمتر از این میزان فعالیت داشتند 50 درصد كمتر خطر مرگ آنها را تهدید می‌كرد.

تحقیق دیگری نشان می‌داد سالمندان و میانسالانی كه ماهی یك بار یا كمتر فعالیت جنسی داشتند، نسبت به مردانی كه ۲ بار یا تعداد بیشتری روابط زناشویی در ماه داشتند، ۴۵ درصد بیشتر در معرض بیماری قلبی ـ عروقی بودند.

پس اگر پا به سن گذاشته‌اید و فقط به خاطر ترس از به خطر افتادن سلامتی‌تان از روابط جنسی گریزانید با مشورت با پزشكتان می‌توانید گرمی روابط را چون سال‌های جوانی دوباره از سر بگیرید. طبیعی بودن چیزی نیست كه از آن خجالت بكشید. پنهان كردن چیزهای ساده قابل حل، شرمندگی بیشتری به همراه می‌آورد.

زهره زیارتی

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:57
ایرانگردی
چالدره؛ همه چیز برای پذیرایی‌آماده است
آنجا نبض زمان آرام می‌زند؛ هر روحی از دیدن آن سبزی یكدست، قبراق و هر تنی از زندگی و سلامت سرشار می‌شود.

 

پیشنهاد این آخر هفته ما، دره‌ای است در ستیغ؛ چاله‌ای بر بلندای آسمان؛ اثر انگشت سبزرنگی است روی دامن كوه. پیشنهاد این هفته ما، چالدره است كه اهالی اش به آن می‌گویند نگین غرب مازندران و ما هم وقتی دیدیمش با آنها هم‌عقیده شدیم كه سرزمین‌شان مثل یك نگین سبز براق است، البته در كنار هزاران نگین براق دیگر در جعبه جواهرات استان مازندران.

نام رودخانه‌های دو هزار و سه هزار به گوشتان آشناست؟ چالدره منطقه‌ای جنگلی میان این دو رودخانه است، با وسعت 110 هزار هكتار كه در كیلومتر 18 جاده تنكابن، با كفپوشی از سنگ‌های گرانیتی كه روی آنها را خزه‌های سبز و خوشبو پوشانده‌اند و خودشان، بستری نرم و مرطوب شده‌اند برای درخت‌های افرا و توسكا و آن درخت‌ها هم، پناه پرنده‌هایی شده‌اند كه خیلی‌هایشان گونه‌هایی منحصر به فرد و كمیاب‌اند كه چالدره را به عنوان پناهگاه انتخاب كرده‌اند.

چالدره‌ای‌ها همه چیز را برای پذیرایی از مهمانانشان آماده كردند. هم می‌توانند خانه‌های خودشان را به گردشگران اجاره دهند و هم كلبه‌های مجهزی دارند كه برای مسافران ساخته‌اند و با قیمتی مناسب به آنها اجاره می‌دهند.

در چالدره هم امكان دوچرخه‌سواری هست هم اقامت. هم می‌توانید در ساحل رودخانه‌های دو هزار و سه هزار پیاده‌روی كنید، هم می‌توانید در نقاطی كه جریان‌آب آرام‌تر است، قلاب بیندازید و ماهی بگیرید یا سواركاری كنید. برای این‌كه زیبایی‌های چالدره را از دست ندهید، با ما به این منطقه زیبا و خوش آب و هوا سفر كنید.

علی یوشی‌زاده

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:54
لطیفه و پیامک
پیامک های فلسفی - 19 04 91

انسان بودن یعنی این که وقتی با کسی مشتاقانه کوهی رو بالا رفتی اما رو قله حس کردی که ازش بی نیاز شدی یادت نره که اون پایین چقدر بهش نیاز داشتی

---------------------------------------------------------

همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید.

---------------------------------------------------------

قدری صبور باش که این نیز بگذرد / این روزهای زرد و غم انگیز بگذرد

آری بهار پشت زمین لانه کرده است / چیزی نمانده که پاییز بگذرد

گفتم کنار مردم نامرد زندگی ؟؟ / گفتی صبور باش که این نیز بگذرد . . .

---------------------------------------------------------

یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها ، کی پر کاهی بماند در میان بادها ...

---------------------------------------------------------

خوشبختی سرایی ساختنی است ، نه قصری یافتنی . . .

---------------------------------------------------------

حباب ها قربانی هوای درون خودشان هستند (شریعتی)

----------------------------------------------------------

آنکه با‎ ‎زندگی می سازد، می بازد. با‎ ‎زندگی نساز، زندگی را ‎‏بسا‎ز. (زرتشت)

----------------------------------------------------------

بدترین دلتنگی اینه که حضور یکی رو احساس کنی اما کنارش نباشی.

----------------------------------------------------------

دل به دریا بستن هنر نیست ، حرمت قطره را نگه داشتن هنر بزرگی است...

----------------------------------------------------------

آرزومند آن نباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی
بکوش در کمال آنچه هستی ، بهترین باشی ...

----------------------------------------------------------

ناخدایی که نمیداند مقصدش کجاست ، هر بادی برایش باد مخالف است...

----------------------------------------------------------

همسفر خورشید که باشی حتی غروب آغاز طلوعی دوباره است

----------------------------------------------------------

کسی که چرایی برای زیستن داشته باشد از پس هر چگونه ای بر می آید

----------------------------------------------------------

انسانها هر آنچا را که باور کنند بدست خواهند آورد

----------------------------------------------------------

همیشه تلخ ترین لحظه ها را کسی میسازد که قشنگترین لحظه را با او داشتی

----------------------------------------------------------

بزرگ باش و عمیق - دریا حتی پس از طوفان هم دریاست

----------------------------------------------------------

لحظه ها خاطره اند... زندگی شوق تمنای همین خاطره هاست

----------------------------------------------------------

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست

که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی و نه در فردایی

ظرف امروز پر از بودن توست

زندگی را دریاب

----------------------------------------------------------

قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه

----------------------------------------------------------

نه آنچنان عاشق باش که هیچ چیز نبینی، نه آنقدر ببین که هرگز عاشق نشوی

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:49
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
كتاب سلامت استرس
در دنیای پر تكاپوی امروز، كمتر كسی را می‌توان یافت كه خالی از دغدغه و استرس به زندگی خود بپردازد.یافتن چنین افرادی در زندگی روزانه، بویژه زندگی شهری كاری بس دشوار است. چرا كه همه ما به‌گونه‌ای با استرس دست و پنجه نرم می‌كنیم و تا حد زیادی در تلاشیم تا آن را كنترل نماییم.

بسیاری از افراد هنگام مواجه شدن با شرایط زندگی امروزی، به جای اتكا به خود، راه‌های دیگری را امتحان كرده و برمی‌گزینند. در كلاس‌های مختلف شركت می‌كنند؛ نزد افراد مختلف(از متخصص و غیرمتخصص) می‌روند و.... خلاصه هر روشی را امتحان می‌كنند تا شاید به‌گونه‌ای این مشكل در زندگیشان مهار شود؛‌غافل از این‌كه كلید این قفل در دستان خودشان است.

یكی از نكات مهم برای غلبه بر استرس‌های منفی این است كه بپذیریم مسائلی مانند سنگین و بد شدن روابط كاری، اجبار برای انجام حجم انبوه كار و خستگی ناشی از آن، نامشخص بودن آینده، مشكلاتی كه در روابط خانوادگی روی می‌دهد و... جزو لاینفك زندگی امروزی است. این مسائل تنها مختص ما نیست؛ همه با آنها دست به گریبانند اما آنچه مهم است، نحوه رویارویی با این موارد است. پس یادمان باشد‌ واقعیت دنیایی را كه در آن زندگی می‌كنیم، بپذیریم.نكته دیگر در دنیای امروز، نقش تكنولوژی در زندگی انسان است؛ تكنولوژی كارها را سامان و سرعت می‌دهد اما از سوی دیگر به سرعت اطلاعات و دانش ما را كهنه می‌كند. به‌همین دلیل غول فناوری سبب ساز بسیاری از استرس‌های این دوران است.

موارد دیگری مانند تكنولوژی هم در زندگی روزمره ما وجود دارد كه می‌توانند چنین نقشی در ایجاد استرس داشته باشند.

با همه این موارد، آنچه مهم است، این است كه ما همیشه حق انتخاب داریم؛ انتخاب راهی كه برای رویارویی با مشكلات برمی‌گزینیم.

فرض كنید تلفن اتاقتان زنگ می‌زند، گوشی را برمی دارید، رئیس‌تان آن سوی خط است و می‌گوید نیم ساعت دیگر در اتاق شماره 4 باشید تا شما را ببیند. اگر در این فاصله به این سوال‌ها فكر كنید كه:

چه كار اشتباهی كرده‌ام؟

آیا ممكن است توبیخ یا جریمه شوم؟

اصلا چرا اتاق شماره4؟

چرا من؟

این‌گونه فكر كردن، نگرانی و استرس شما را در مورد آن ملاقات بیشتر می‌كند و نیم ساعت از وقت‌تان را هدر می‌دهد. فشار روحی‌تان بالا می‌رود و در نتیجه با استرس زیادی در جلسه ملاقات حاضر می‌شوید.

همه این مسائل كه در طول زندگی و هر روز با ما همراه هستند، باعث شده‌اند نویسندگان و متخصصان‌ به فكر ترمیم روحیات آسیب دیده و جلوگیری از استرس‌های منفی در زندگی بیفتند.

یكی از آنها «مری ریچاردز» نام دارد كه كتابی با عنوان استرس نوشته است.

راحله نجف‌الهی هم این كتاب را ترجمه كرده و كتابسرای سلیمان آن را چاپ و در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. قیمت چاپ چهارم این كتاب هم 2000 تومان است.

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته