کد سوال : 6093
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در قرآن آمده است كه اگر دو يا چند خدا وجود داشت در عالم خلقت فساد روى مى داد . آيا تزاحم اسباب و علل و تزاحم آنها در تاثير نشان دهنده فساد در عالم نيست ؟
پاسخ : تزاحم و تفاسد دو علت كه تحت تدبير دو خدا باشند با تزاحم علل تحت تدبير يك خدابا هم تفاوت دارد . تـزاحـم علل تحت تدبير مدبر واحد به فساد نظام كل نمى انجامدبلكه در راستاى تحقق نظام كل است و هر علتى و اسبابى در حقيقت نقش خود را بازى مى كند . مانند تزاحم و اختلاف دو كفه ترازو كه در حقيقت غرض واحدى را محقق مى سازند . آنـچـه در قـرآن نفى شده است وجود دو يا چند مدبر است كه هر يك تدبيرخاصى مى كنند يعنى تزاحم اسباب و علل تحت تدبير چند مدبر و اله نفى شده است .
کد سوال : 6094
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ظاهر بعضى آيات - مانند آيه 2 سوره حج - اين است كه وحشت رستاخيز همگان را فرامى گيرد , آيا نيكوكاران نيز هول و وحشت خواهند داشت ؟
پاسخ : آيـه 103 سـوره انـبـياء پاسخ اين سوال را چنين بيان مى كند : مومنان صالح از وحشت بزرگ در امـانـنـد و مـى دانـيم وحشت بزرگ همان وحشت روز قيامت است و وحشت ورود دردوزخ , نه وحشتى كه به هنگام نفخه صور پيدا مى شود .
کد سوال : 6095
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : رويش گياه چه شباهتى به رستاخيز دارد ؟ و بيان قرآن در اين زمينه چيست ؟
پاسخ : زنده شدن انسان پس از مرگ از آن جهت كه حيات مسبوق به موت است , شبيه روييدن گياه در زمين بعد از خشكى و مردگى آن است . از ايـن رو تـامل در اين پديده كه همواره در جلو چشم همه انسانها رخ مى دهد , كافى است كه به امكان حيات خودشان بعد از مرگ پى ببرند و در واقع آنچه موجب ساده شمردن اين پديده و غفلت از اهـمـيـت آن شده , عادت كردن مردم به ديدن آن است وگرنه از جهت پيدايش حيات جديد , فرقى با زنده شدن انسان بعد از مرگ ندارد . لـذا قـرآن كـريـم براى دريدن اين پرده عادت , مكررا توجه مردم را به اين پديده جلب و رستاخيز انـسـانـهـا را به آن تشبيه مى كند : فانظر الى آثار رحمه اللّه كيف يحيى الارض بعد موتها ان ذلك لـمحى الموتى و هوعلى كل شى ء قدير ( روم / 50 )پس به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را بـعـد از مـرگـش زنـده مى كند , تحقيقا( همان زنده كننده زمين ) زنده كننده مردگان هم هست و او بر هر چيزى تواناست .
کد سوال : 6096
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : به چه دليل خدا مكان و زمان ندارد ؟
پاسخ : زيرا مكان و زمان داشتن از خواص جسم است , و مكان براى چيزى تصور مى شود كه داراى حجم و امتداد باشد و نيز هر چيز زماندارى از نظر امتداد و عمر زمان ,قابل تجزيه مى باشد و اين نيز نوعى امتداد و تركيب از اجزاء بالقوه بشمار مى رودپس نمى توان براى خداى متعال مكان و زمان در نظر گرفت و هيچ موجود مكان دار وزماندارى واجب الوجود نخواهد بود .
کد سوال : 6097
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا زمان وقوع قيامت را فقط خدا مى داند و هيچكس حتى پيامبران از آن آگاه نيستند ؟
پاسخ : عدم آگاهى از وقوع رستاخيز به ضميمه ناگهانى بودن با توجه به عظمت ابعاد آن سبب مى شود كـه هـيـچگاه مردم , قيامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند به اين ترتيب خود را براى نـجـات در آن آمـاده سـازند و اين عدم آگاهى اثر مثبت وروشنى در تربيت نفوس و توجه آنها به مسئوليتها و پرهيز از گناه خواهد داشت .
کد سوال : 6098
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در قرآن از قول پيامبران مختلف ذكر شده است كه براى رسالت خود اجرى از مردم نمى خواستند , در حاليكه پيامبر اسلام دوستى خويشاوندان خود را از مردم به عنوان اجر رسالت قرار داده اند ؟
پاسخ : با توجه به خاتميت دين اسلام پيامبر اكرم مردم را ارشاد و هدايت مى كنند كه اهل بيت پاك ايشان كـه ائمـه مـعـصومين باشند را مورد دوستى و محبت قرار دهند چرا كه پس از ايشان امر تبيين و تحكيم دين به دست با كفايت آنان سپرده شده است . از ايـن رو درخـواسـت مـودت و دوستى اهل بيت عين دعوت دينى و اسلامى است و چيزى وراى آن نيست .
کد سوال : 6099
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : طـبـق عقيده ما , جامعه انسانيت لحظه اى از نماينده خدا و فرستادگان او خالى نخواهد شد پس چـگـونـه مـمكن است در ميان دوران حضرت مسيح و بعثت پيامبر اسلام كه حدود ششصد سال فاصله بود چنين فترتى وجود داشته باشد ؟
پاسخ : قرآن در اين باره مى گويد على فتره الرسل يعنى رسولانى در اين دوران نبودنداما هيچ مانعى نـدارد كـه اوصياى آنها وجود داشته باشند زيرا رسولان آنهايى بودندكه دست به تبليغات وسيع و دامـنـه دارى مـى زدنـد , مـردم را بـشارت و انذار مى دادندسكوت و خاموشى اجتماعات را درهم مـى شـكستند ولى اوصياى آنها همگى چنين ماموريتى نداشتند و حتى گاهى ممكن است آنها به خاطر يك سلسله عوامل اجتماعى در ميان مردم بطور پنهانى زندگى داشته باشند .
کد سوال : 6100
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه سـوم سـوره سجده درباره هدف نزول قرآن مى خوانيم : لتنذر قوما ما اتيهم من نذير من قبلك ; هدف اين بوده كه گروهى را انذار كنى كه پيش از تو هيچ انذاركننده اى براى آنها نيامده اسـت در حـالـى كه مى دانيم هرگز زمين از حجت الهى خالى نمى ماند , و در هر
پاسخ : مـنـظـور از نـذيـر در آيه مزبور پيامبر بزرگ است كه دعوت خود را آشكارا و توام بامعجزات و در مـحيطى وسيع و گسترده آشكار سازد و مى دانيم چنين انذار كننده اى درجزيره عربستان و در ميان قبائل مكه قيام نكرده بود .
کد سوال : 6101
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه سـوم سوره سجده آمده : قوما ما اتيهم من نذير من قبلك پيش از تو هيچ انذار كننده اى بـراى آنـهـا نـيامده بود و در آيه 24 سوره فاطر آمده : و ان من امه الا خلافيها نذير هيچ امتى نبوده مگر اينكه بيم دهنده اى در آن وجود داشته است و اين يك تنافى است د
پاسخ : جمله و ان من امه الا خلافيها نذير مفهومش اين است كه هر امتى , انذاركننده اى داشته است , و امـا اين كه او در هر مكان شخصا حضور داشته باشد لازم نيست , همين اندازه كه صداى دعوت پيامبران بزرگ الهى بوسيله اوصياى آنها به گوش همه مردم جهان برسد كافى است .
کد سوال : 6102
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن در برابر اين سوال كه چه كسى است كه استخوانهاى پوسيده را بار ديگر زنده كند ؟ مى گويد : هـمان خدايى كه او را نخستين بار آفريده زنده خواهد كرد اگر اين دليل درست است كه هر كس كارى را انجام داد قدرت دارد مانند آن را نيزانجام دهد پس چرا ما كارهايى را ا
پاسخ : درسـت اسـت كـه ما اعمال خود را از روى اراده و اختيار انجام مى دهيم , ولى گاهى يك سلسله امور غير اختيارى در بعضى از ويژگيهاى افعال ما اثر مى گذارد , لرزش نامحسوس دست ما گاه در شكل دقيق حروف موثر است , و از اين گذشته قدرت و استعدادما هميشه يكسان نيست , گاه عـوامـلـى پيش مى آيد كه تمام نيروى درونى ما را بسيج مى كند , ولى گاه عوامل محركه ضعيف اسـت و تـمـام نـيروى ما بسيج نمى شود , به همين دليل كار مرتبه دوم به خوبى مرتبه اول انجام نمى گيرد ولى خداوندى كه قدرتش بى انتهاست , اين گونه مسائل براى او مطرح نيست هركارى را انجام دهد عين آن رابى كم و كاست مى تواند تكرار كند . پـاسـخ ديـگـر : قـرآن به مشركان يادآور مى شود كه آفرينش دوم از آفرينش اول سهل تراست زيرا آفـرينش اول از عدم است و آفرينش دوم از بقاياى جسد انسان و شما كه آفرينش اول را مستند به خدا مى دانيد نبايد معاد را غير ممكن بدانيد .