دوشنبه 21 خرداد 1403 - 1 ذيحجه 1445 - 10 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
معصوم هفتم – امام محمد باقر (ع)
هشام از سخنان پدرم سخت برآشفت و صورتش از خشم سرخ شد لحظه اي سر را به زير انداخت سپس سر را بلند كرد و گفت: مگر ما و شما از
دودمان
«عبد مناف» نيستيم؟ مگر پيغمبر از «عبد مناف» نبود كه خداوند او را به سرپرستي همه مردم فرستاد؟ شما از كجا اين دانش را به ارث برده ايد؟ پدرم فرمود: «ما خاندان
وحي
هستيم و خداوند به ما ويژگيهائي داده است كه به ديگران نداده است
[
قرائت متن
]
چنانكه پيغمبر (ص) به دامادش علي (ع)
اسراري
مي گفت كه به ديگران نمي گفت و همچنين خود علي (ع) در كوفه فرمود: «پيامبر خدا هزار در ، از دانش به روي من گشود كه از هر در هزار در ديگر گشوده مي شود.
[
قرائت متن
]
اي هشام ، ما آن علوم را به ارث برده ايم نه كسان ديگر ، هشام ساكت ماند… و دستور داد ما را با
احترام
به
مدينه
بازگردانند».
[
قرائت متن
]
در سده اول هجري صنعت كاغذ در انحصار روميان بود و مسيحيان مصر ، وقتي كاغذ را از روميان ياد گرفتند و ساختند ، به روش آنان ، روي آن ، مارك «اب – ابن – روح القدس» كه شعار مسيحيان بود زدند.
[
قرائت متن
]
«عبدالملك مروان» كه مرد
زيركي
بود وقتي مارك كاغذ را ديد و از معني آن آگاه شد سخت ناراحت گشت كه چرا مصر كه كشور اسلامي است از اين مارك استفاده مي كند ، فوراًَ به مأمورش در مصر نوشت: «از اين پس ، بايد شعار
توحيد
بنويسيد».
[
قرائت متن
]
كاغذهاي جديد با مارك
توحيد
انتشار
يافت و به شهرهاي روم رسيد و «قيصر» پادشاه روم ، از اين كار آگاه شد و در نامه هاي مختلفي كه به «عبدالملك» نوشت ، او را
تهديد
كرد كه «اگر اين مارك را بر نداري دستور مي دهم در «روم» سكه هاي پول را با دشنام به پيغمبر اسلام درست كنند وقتي اين سكه ها درست شود ديگر
آبروئي
برايت باقي نخواهد ماند»
[
قرائت متن
]
«عبدالملك» با خود گفت: «اگر اين كار صورت گيرد ، من ، ناپاكترين حاكمان اسلام خواهم بود ، كه سبب اين كار شده ام» فوراًَ جلسه اي تشكيل داد و با كارگزاران كشورش ساعتها به مشورت پرداخت ولي هيچ نتيجه اي نگرفت ، يكي از حاضران گفت: «راه حل اين است كه چاره اين مشكل و حل اين معما را ، از امام «محمد باقر» بجوئيم»
[
قرائت متن
]
«عبدالملك» سخن او را پسنديد فوراًَ بحاكمش در
مدينه
دستور داد كه امام را ، با
احترام
، به
شام
بفرستد و خود ، فرستاده «قيصر» را در
شام
نگه داشت تا امام بيايد و مشكل امام را حل كند.
[
قرائت متن
]
امام وقتي به
شام
رسيد جريان را به حضرتش گزارش دادند تا راه
علاج
را بيان نمايد. امام فرمود: «قيصر تو را ترسانده است اين كار را نخواهد كرد و خداوند نخواهد گذاشت كه او دست به اين كار بزند ، امّا راه چاره اين است كه صنعتگران را ، جمع كنيد و به آنان دستور دهيد كه سكه اي درست بكنند كه يك طرفش «سوره
توحيد
» و طرف ديگرش نام پيامبر ، باشد و بدين ترتيب ما از سكه روميان بي نياز خواهيم شد سپس توضيحاتي در مورد وزن سكه ها و اندازه آنها داد ، بعد فرمود: «نام شهري كه در آن سكه مي زنند و تاريخ سال را روي سكه ها بنويسند».
[
قرائت متن
]
«عبدالملك» دستورات امام را انجام داد و به همه شهرهاي اسلامي بخشنامه كرد كه از اين پس ، همه معاملات ، در شهرهاي اسلامي بايد با سكه جديد انجام گيرد و سكه هاي رومي ،
اعتبار
ندارد و هر كس دارد با سكه هاي جديد عوض كند آنگاه فرستاده ي قيصر را ، از آنچه كه انجام گرفته بود آگاه كرد و باز گرداند.
[
قرائت متن
]
1
2
3
4
5
6
7
آخرين مطالب
تاریخ و سیره معصومین
6 ویژگی ممتاز حضرت معصومه(س) برای...
تاثیر مهاجرت امام رضا(علیه السلام) بر...
سخنان امام با عمربن سعد در کربلا
آخرین سخنرانی امام در روز عاشورا
سخنرانی امام در جمع هزار تن از سپاه حر
توصیف کوفیان در سخنرانی روز عاشورای...
نکات مهم سخنان امام...
سخنرانی امام در منطقه شراف برای سپاه...
اولین سخنرانی امام در روز عاشورا قبل از...
خطبه امام قبل از حرکت بسوی کوفه