• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 758
تعداد نظرات : 395
زمان آخرین مطلب : 3414روز قبل
موفقیت و مدیریت

همه ما خودمان را چنین متقاعد می كنیم كه زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:

شغلمان را تغییر دهیم

مهاجرت كنیم

با افراد تازه ای آشنا شویم

ازدواج كنیم

فكر میكنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر:

ترفیع بگیریم

اقامت بگیریم

با افراد بیشتری آشنا شویم

بچه دار شویم

و خسته می شویم وقتی:

می بینیم رییسمان نمی فهمد

زبان مشترك نداریم

همدیگر را نمی فهمیم

می‌بینیم كودكانمان به توجه مداوم نیازمندند

بهتر است صبر كنیم ...

با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد كه :

رییسمان تغییر كند، شغلمان را تغییر دهیم

به جای دیگری سفر كنیم

به دنبال دوستان تازه ای بگردیم

همسرمان رفتارش را عوض كند

یك ماشین شیك تر داشته باشیم

بچه هایمان ازدواج كنند

به مرخصی برویم

و در نهایت بازنشسته شویم....

حقیقت این است كه برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.

اگر الآن نه، پس كی؟

زندگی همواره پر از چالش است.

بهتر این است كه این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم كه با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی كنیم.

به خیالمان می رسد كه زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود كه موانعی كه سر راهمان هستند، كنار بروند:

مشكلی كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم می كنیم

كاری كه باید تمام كنیم

زمانی كه باید برای كاری صرف كنیم

بدهی‌هایی كه باید پرداخت كنیم

و ...

بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!

بعد از آن كه همه ی این ها را تجربه كردیم، تازه می فهمیم كه زندگی، همین چیزهایی است كه ما آن ها را موانع می‌شناسیم

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم كه جاده‌ای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خود همین جاده است.. بیایید از هر لحظه لذت ببریم.

برای آغاز یك زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست كه در انتظار بنشینیم:

در انتظار فارغ التحصیلی

بازگشت به دانشگاه

كاهش وزن

افزایش وزن

شروع به كار

مهاجرت

دوستان تازه

ازدواج

شروع تعطیلات

صبح جمعه

در انتظار دریافت وام جدید

خرید یك ماشین نو

باز پرداخت قسط ها

بهار و تابستان و پاییز و زمستان

اول برج

پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون

مردن

تولد مجدد

و...

خوشبختی یك سفر است، نه یك مقصد.

هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.

زندگی كنید و از حال لذت ببرید.

اكنون فكر كنید و سعی كنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید..

2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.

3. آخرین ده نفری كه جایزه نوبل را بردند چه كسانی هستند؟

4. آخرین ده بازیگر برتر اسكار را نام ببرید.

نم یتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشكل است، اینطور نیست؟

نگران نباشید، هیچ كس این اسامی را به خاطر نمی آورد..

روزهای تشویق به پایان می رسد! نشان های افتخار خاك می گیرند! برندگان به زودی فراموش میشوند!

اكنون به این سؤالها پاسخ دهید:

1. نام سه معلم خود را كه در تربیت شما مؤثر بوده‌اند ، بگویید.

2. سه نفر از دوستان خود را كه در مواقع نیاز به شما كمك كردند، نام ببرید.

3. افرادی كه با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید.

4. پنج نفر را كه از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید.

حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟

افرادی كه به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با "ترین‌ها" ندارند، ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند ....

آنها كسانی هستند كه به فكر شما هستند، مراقب شما هستند، همان هایی كه در همه ی شرایط، كنار شما می مانند ...

كمی بیاندیشید. زندگی خیلی كوتاه است.

شما در كدام لیست قرار دارید؟ نمی دانید؟

اجازه دهید كمكتان كنم.

شما در زمره ی مشهورترین نیستید...،

شما از جمله كسانی هستید كه برای در میان گذاشتن این پیام در خاطر من بودید

جمعه 5/9/1389 - 16:43
خانواده

در بازی تقدیر عروسك هستیم، لبریز از "ایمان پر از شك" هستیم، توفان زمانه كشته هامان را برد، دلخوش به یكی دوتا مترسك هستیم

  • عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد ندارد ، اما قلب دو نفر را گرم میكند.

  • جمعه 5/9/1389 - 16:34
    فلسفه و عرفان
    شفاعت

    جزئیات و تفاصیل مسئله معاد، چیزى نیست كه دست براهین عقلى بدان برسد، و بتواند آنچه از جزئیات معاد، كه در كتاب و سنت وارد شده ، اثبات نماید، و علتش هم بنا بگفته بو على سینا این است كه : آن مقدماتى كه باید براهین عقلى بچیند، و بعد از چیدن آنها یك یك آن جزئیات را نتیجه بگیرد، در دسترس عقل آدمى نیست ، و لكن با در نظر گرفتن این معنا، كه آدمى بعد از جدا شدن جانش از تن ، تجردى عقلى و مثالى به خود مى گیرد و براهین عقلى دسترسى باین انسان مجرد و مثالى دارد، لذا كمالاتى هم كه این انسان در آینده در دو طریق سعادت و شقاوت بخود مى گیرد، در دسترس براهین عقلى هست .

    آرى انسان از همان ابتداى امر، هر فعلى كه انجام دهد، از آن فعل هیئتى و حالى از سعادت و شقاوت در نفسش پدید مى آید، كه البته میدانید مراد بسعادت ، آن وضع و آن چیزیست كه براى انسان از آن جهت كه انسان است خیر است ، و مراد بشقاوت هر چیزى است كه براى او، از این جهت كه انسان است مضر است .

    آن گاه اگر همین فعل تكرار بشود، رفته رفته آن حالتى كه گفتیم : از هر فعلى در نفس پدید مى آید، شدت یافته ، و نقش مى بندد، و بصورت یك ملكه (و یا بگو طبیعت ثانوى )، در مى آید، و سپس این ملكه در اثر رسوخ بیشتر، صورتى سعیده ، و یا شقیه در نفس ایجاد مى كند، و مبدء هیئت ها و صورتهاى نفسانى میشود، حال اگر آن ملكه سعیده باشد، آثارش وجودى ، و مطابق ، و ملایم با صورت جدید، و با نفسى میشود كه در حقیقت بمنزله ماده ایست كه قابل و مستعد و پذیراى آنست ، و اگر شقیه باشد، آثارش امورى عدمى میشود، كه با تحلیل عقلى به فقدان و شر برگشت مى كند.

    پس نفسى كه سعید است ، از آثارى كه از او بروز مى كند لذت مى برد، چون گفتیم : نفس او نفس یك انسان است ، و آثار هم آثار انسانیت او است ، و او مى بیند كه هر لحظه انسانیتش فعلیتى جدید بخود مى گیرد.

    و بر عكس نفس شقى ، آثارش همه عدمى است ، كه با تحلیل عقلى سر از فقدان و شر در مى آورد، پس همانطور كه گفتیم : نفس سعید بان آثار انسانى كه از خود بروز میدهد، بدان جهت كه نفس انسانى است بالفعل لذت مى برد، نفس شقى هم هر چند كه آثارش ملایم خودش است ، چون آثار آثار او است ، و لكن بدان جهت كه انسان است از آن آثار متالم میشود.

    این مطلب مربوط به نفوس كامله است ، در دو طرف سعادت و شقاوت ، یعنى انسانى كه هم ذاتش صالح و سعید است، و هم عملش صالح است، و انسانى كه هم ذاتش شقى است، و هم عملش فاسد و طالح است، و اما بالنسبة بنفوس ناقص، كه در سعادت و شقاوتش ناقص است، باید گفت:

    اینگونه نفوس دو جورند، یكى نفسى است كه ذاتا سعید است. ولى فعلا شقى است و دوم آن نفسى كه ذاتا شقى است ولى از نظر فعل سعید است .

    هر فعلى در نفس پدید مى آید، شدت یافته ، و نقش مى بندد، و بصورت یك ملكه (و یا بگو طبیعت ثانوى )، در مى آید، و سپس این ملكه در اثر رسوخ بیشتر، صورتى سعیده ، و یا شقیه در نفس ایجاد مى كند،
    ایشان صاحب نفس قدسیه بودند

    اما قسم اول ، نفسى است كه ذاتش داراى صورتى سعید است ، یعنى عقائد حقه را كه از ثابتات است دارد، چیزى كه هست هیئت هایى شقى و پست ، و در اثر گناهان و زشتى هایى كه مرتكب شده بتدریج از روزى كه در شكم مادر باین بدن متعلق شده ، و در دار اختیار قرار گرفته ، در او پیدا شده ، و چون این صورت ها با ذات او سازگارى ندارد، ماندنش در نفس قسرى و غیر طبیعى است ، و برهان عقلى این معنا را ثابت كرده : كه قسر و غیر طبیعى دوام نمى آورد، پس چنین نفسى ، یا در دنیا، یا در برزخ ، و یا در قیامت ، (تا ببینى ، رسوخ و ریشه دواندن صور شقیه تا چه اندازه باشد)، طهارت ذاتى خود را باز مى یابد.

    و همچنین نفسى شقى ، كه ذاتا شقى است ، ولى بطور عاریتى هیئت هاى خوبى در اثر اعمال صالحه بخود گرفته ، از آنجا كه این هیئت ها و این صورتها با ذات نفس سازگارى ندارد، و براى او غیر طبیعى است ، و گفتیم غیر طبیعى دوام ندارد، یا دیر، و یا بزودى ، یا در همین دنیا، و یا در برزخ ، و یا در قیامت ، این صورتهاى صالحه را از دست میدهد.

    باقى میماند آن نفسى كه در زندگى دنیا هیچ فعلیتى نه از سعادت و نه از شقاوت بخود نگرفته ، و هم چنان ناقص و ضعیف از دار دنیا رفته ، اینگونه نفوس مصداق (مرجون لامر اللّه ) اند، تا خدا با آنها چه معامله كند.

    این آن چیزیست كه براهین عقلى در باب مجازات بثواب و عقاب در برابر اعمال ، بر آن قائم است ، و آن را اثر و نتیجه اعمال میداند، چون بالا خره روابط وضعى و اعتبارى ، باید بروابطى وجودى و حقیقى منتهى شود.

    باز مطلب دیگرى كه در دسترس برهان هاى عقلى است ، این است كه برهان عقلى مراتب كمال وجودى را مختلف میداند، بعضى را ناقص ، بعضى را كامل ، بعضى را شدید، بعضى را ضعیف ، كه در اصطلاح علمى این شدت و ضعف را تشكیك میگویند، مانند نور كه قابل تشكیک است ، یعنى از یک شمع گرفته ، ببالا مى رود، نفوس بشرى هم در قرب بخدا، كه مبدء هر كمال و منتهاى آنست ، و دورى از او مختلف است ، بعضى از نفوس در سیر تكاملى خود بسوى آن مبدأى كه از آنجا آمده اند، بسیار پیش مى روند، و بعضى دیگر كمتر و كمتر، این وضع علل فاعلى است ، كه بعضى فوق بعضى دیگرند، و هر علت فاعلى واسطه گرفتن فیض از ما فوق خود، و دادنش بمادون خویش است ، كه در اصطلاح فلسفى از آن (ما به ) تعبیر مى كنند، پس بعضى از نفوس كه همان نفوس كامله از قبیل نفوس انبیاء ع ، و مخصوصا آنكه همه درجات كمال را پیموده ، و به همه فعلیاتى كه ممكن بوده رسیده ، واسطه میشود بین مبدأ فیض ، و علت هاى ما دون ، تا آنان نیز هیئت هاى شقیه و زشتى كه بر خلاف ذاتشان در نفوس ضعیفشان پیدا شده ، زایل سازند، و این همان شفاعت است البته شفاعتى كه مخصوص ‍ گنه كاران است .

     

    جمعه 5/9/1389 - 13:21
    تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی

    معجزه انگشتان دستان ما

     

     

     

     

     

    مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید . تا معجزه ای شگفت انگیز را متوجه شوید.(این مطلب

    برگرفته از اساطیر چینی است)


    1- ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید.


    2- چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید.

     

     

    3- به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل هستند.


    4- سعی کنید انگشتان شست را از هم جدا کنید. انگشت شست نمایانگر


    والدین است. انگشت های شست می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام


    انسان ها روزی می میرند . به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد.


    5- لطفا مجددا انگشت های شست را به هم متصل کنید . سپس سعی


    کنید انگشت های دوم را از هم جدا نمائید. انگشت دوم (انگشت اشاره )


    نمایانگر خواهران و برادران هستند. آنها هم برای خودشان همسر و


    فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که انها ما را ترک کنند.


    6- اکنون انگشت های اشاره را روی هم بگذارید و انگشت های کوچک را از


    هم جدا کنید. انگشت کوچک نماد فرزندان شما است. دیر یا زود آنها ما را


    ترک می کنند تا به دنبال زندگی خودشان بروند.


    7- انگشت های کوچک را هم به روی هم بگذارید. سعی کنید انگشت های


    چهارم (همان ها که در آن حلقه ازدواج را قرار می دهیم) را از هم باز کنید.


    احتمالا متعجب خواهید شد که می بینید به هیچ عنوان نمی توانید آنها را از


    هم باز کنید. به این دلیل که آنها نماد زن و شوهری هستند که برای تمام

     

     

    عمر به هم متصل باقی می مانند.


    عشق های واقعی همیشه و همه جا به هم متصل باقی می مانند.

     

     

    شست نشانه والدین است .

     

    انگشت دوم خواهر و برادر .

     

    انگشت وسط خود شما .

     

    انگشت چهارم همسر شما .

     

    و انگشت آخر هم نماد فرزندان شما است

    جمعه 5/9/1389 - 13:16
    آلبوم تصاویر

    مجموعه آثار نقاشی شهراد ملک فاضلی!!!

    شهراد ملک فاضلی در سال ۱۳۵۴ در تهران متولد شد. او از دوران کودکی به نقاشی علاقه فراوان داشت. در سن ۱۵ سالگی تحت تعلیم بزرگترین نقاش رئالیست ایران – استاد مرتضی کاتوزیان – قرار گرفت. از ۲۰ سالگی نقاشی را بصورت جدی تر و حرفه ای دنبال نمود او در سال ۱۳۸۰ در رشته گرافیک از دانشکده جهاد دانشگاهی فارق التحصیل شد.

    در سال ۱۳۸۲ در نمایشگاه گروه آتلیه کارا شرکت کرد و در همان سال آتلیه نقاشی شخصی خود را بنا نهاد که در آن به تعلیم نقاشی با معیارهای سنتی و کلاسیک مشغول است. در سال ۲۰۰۴ او به عنوان یکی از صد نقاش برگزیده در دومین مسابقه سالن مرکز احیای هنر در آمریکا مفتخر به دریافت تقدیر نامه شد.

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی

    نقاشی شهراد ملک فاضلی
     
    جمعه 5/9/1389 - 13:14
    موفقیت و مدیریت

    ../upload/12/0.851031001290605749_people-attract-each-other.jpg

    نحوه تکلم انسانها بیانگر نحوه تفکر آنهاست. مثبت بیندیشیم و مثبت بگوییم تا انرژی مثبت خود را به دیگران منتقل کنیم.


    بگوییم….

    ازاینکه وقتتون رو در اختیارم گذاشتید ممنون “”"”"”"”"”" نگوییمببخشید مزاحمتون شدم

    طول میکشه تا یاد بگیری “”"”"”"”"”"”" نگوییمهیچ وقت یاد نمیگیری

    مسئله دارم “”"”"”"”"” نگوییممشکل دارم

    مسئله رو خودم حل میکنم “”"”"”"”"”"”" نگوییممسئله به تو ربطی نداره

    شاد و پر انرژی باشید “”"”"”"”"”" نگوییمخسته نباشید

    این کار را بعدا انجام میدهم “”"”"”"”"” نگوییمدچار یاس شدم

    صد در صد خواهد شد“”"”"”"”"”" نگوییمای کاش میشد

    ان شا الله حتما موفق میشوی “”"”"”"”"”" نگوییمان شا الله موفق میشوی

    عالی هستم “”"”"”"”"”"”" نگوییمخوب هستم

    اولین قانون طبیعت این است كه تو از هر چه هراس داشته باشی همان را به طرف خودت جلب می كنی.

    هیجانقدرتی دارد كه جذب میكند .تو از هر چه شدیدا بترسی آن را تجربه خواهی كرد.

    مثلا حیوان فورا متوجه میشود كه تو از او وحشت داری. هیچكدام از این هاتصادفی اتفاق نمی افتد .تصادفی در عالم هستی وجود ندارد. هیجان انرژی درحركت است. وقتی تو انرژی را جا به جا می كنی انرژی ایجاد میكنی. اگر بهاندازه كافی انرژی جا به جا كنی ماده به وجود می آوری .

    ماده انرژیمتراكم است كه جا به جا شده و به آن فشار وارد شده است.

    فكرانرژی خالص است .

    هر فكری كه تو اكنون داری یا قبلا داشتی یا در آیندهخواهی داشت خلاق است.

    انرژی حاصل از فكر هرگز نمی میرد .این انرژی از فكرتو و ذهن تو وارد عالم هستی می شود و برای ابد ادامه پیدا می كند. همهافكار به هم مربوط هستند. افكار با هم تلاقی پیدا می كنند.

    در مسیر اعجابانگیزی از انرژی با هم تقاطع پیدا می كنند و نقش بدیع و زیبایی ازپیچیدگیهای غیر قابل باور به وجود می آورند . همات طور كه دو چیز مشابههمدیگر را جذب می كنند دو انرژی مشابه هم یكدیگر را جذب می كنند .و تودهای از انرژی مشابه به وجود می آورند.

    بنابراینحتی افراد معمولی اگر فكرشان(دعا. امید. آرزو . .رویا .ترس) به اندازهكافی قوی باشد میتوانند نتایج شگفت انگیزی را به وجود آورند.

    زندگینمیتواند به هیچ طریق دیگری خودش را نشان دهد جز آن طریقی كه تو تصورمیكنی خودش را نشان خواهد داد .تو با فكر كردن خلق می كنی.

    پس همیشه به بهترینها فكر كن .

    جمعه 5/9/1389 - 13:9
    شخصیت ها و بزرگان



    آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین(ع) با جمعی حضور دارند.

    حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! شهریار این شعر را خواند:



    علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

    که به ما سوا فکندی همه سایه هما را



    دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

    به علی شناختم من به خدا قسم خدا را



    به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

    چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را



    مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ

    به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را



    برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

    که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را



    به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

    چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا



    به جز از علی که آرد پسری ابولعجائب

    که علم کند به عالم شهدای کربلا را



    چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

    چو علی که می تواند که به سر برد وفا را



    نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

    متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را



    به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت

    که ز کوی او غباری به من آر توتیا را



    به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

    چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را



    چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

    که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را



    چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم

    که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را :



    « همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

    به پیام آشنایی بنوازد آشنا را »



    ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب

    غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا



    آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر  کیست؟

    گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می کند. گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.

    چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(ع) دیده ام.





    از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کِی ساخته ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام.

    مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین(ع) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.

    شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید: من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام.

    آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام.

    ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینآ در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (س) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.
    جمعه 5/9/1389 - 13:4
    آلبوم تصاویر
     
     

    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس


    مزرعه عمودی یا ساختمان های  سبز ! - عکس

    جمعه 5/9/1389 - 13:0
    مهدویت
    نشانه های ظهور امام زمان (عج)
       
    ظهور

    ظهور منجی بشر در دوران آخرزمان، باوری است قطعی و همگانی. ادیان و شرایع توحیدی و غیرتوحیدی و نیز بعضی از مكاتب بشری، نوید چنین روزی را به پیروان خویش داده‏اند. در این میان، اسلام با مبانی قویِ نظری و عملی، موضوع ظهور را به صورت صحیح تبیین كرده و با راهكارهای مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظرِ مصلح را در میان جوامع اسلامی تبیین كرده است.

    واژه مهدویّت و مهدی علیه‏السلام تبلور فرهنگ انتظار است كه همه مسلمین، اعم از شیعه و اهل سنت در باور داشتِ آن، اتفاق نظر دارند. از زمان ظهور اسلام، پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و اهل بیت علیهم‏السلام و صحابه و یاران ایشان، عهده‏دار تبیین فرهنگِ مهدویت بوده‏اند و این رسالت در هر عصری، میان آنها ادامه پیدا كرده تا دوران غیبت كبرایِ امام زمان علیه‏السلام كه در این برهه مهم و حساس، علما و مبلغان دینی مسئولیت تبیین و تثبیت آن را به عهده گرفته و مردم را به فرا رسیدن روزگار ظهور امیدوار می‏كنند.

     

    ضرورت بیان نشانه‏های ظهور

    هر مسئله‏ای كه اهمیت و مقبولیت عمومی داشته باشد، مخاطرات و تهدیدها نسبت به آن از ناحیه سودجویان و فرصت طلبان بیشتر خواهد شد؛ از جمله این مسائل كه دارای شاخصه‏های جهانی و همگانی است، ظهور منجی است كه به منزله اعتقاد و باور عمومی در همه ادیان مطرح شده است. طبیعی است افرادی كه به دنبال منفعت و سودجویی فردی‏اند با آزمندی بسیار و با ظاهر سازی فریبنده به اغفال مردم می‏پردازند تا به نیّت سوء خود برسند.

    از اینرو بیان نشانه‏ها و علایم ظهور، ضروری است و رهبران و بزرگان دین، برای جلوگیری از این انحراف ها و كج‏روی ها و برای حفظ باورهای اصیل مردم، باید منجی و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصه‏ها و خصال معرفی نمایند و برای ظهور و قیام او نشانه‏ها و علایمی را بیان كنند تا مردم در تمیز سره از ناسره در تحیر و تردید نمانند.

    از همین رو در روایات و احادیث بسیاری منجیِ آخر زمان (= حضرت مهدی علیه‏السلام ) و كیفیت ظهور او، با تمام علایم و نشانه‏ها بیان شده است.

    در رویكرد كلی و كلان، می‏توان نشانه‏ها و علایم ظهور امام زمان علیه‏السلام را به انواع مختلف تقسیم كرد كه به یكایک آنها خواهیم    

    نشانه های مهدویت عبارتند از :

     

    الف) نشانه‏های عام و خاص

    1. نشانه‏های عام:

    آن دسته از نشانه‏ها و علایمی كه شاخصه‏های كلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشده‏اند، «علایم عمومی» نامیده می‏شوند؛ نظیر احادیث و روایاتی كه از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر می‏دهند و از انحرافات و كج رویهایی كه در آن دوره رخ می‏دهد سخن به میان آورده‏اند كه در واقع، نوعی بیان علایم و نشانه‏های ظهور امام زمان علیه‏السلام است، امّا در قالب و معیار كلی و عمومی.

    ظهور و خروج افرادی به نام «دجال» و «سفیانی» كه مظهر ضلالت و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی كه سنبل هدایت هستند جزء علایم خاص شمرده می‏شود و در احادیث، با اسم و رسم و با ویژگیهای مخصوصشان وارد شده است.

    «عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّه‏ِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : فِی حَدیثٍ اَنَّ اللّه‏َ اَوْحی اِلَیهِ لَیْلَةً اَسْری بِهِ اَنْ یُوصِیَ اِلی عَلِیِّ وَاَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلی اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَورا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهی وَسَیِّدی مَتی یَكُوُنُ ذاكَ؟ فَاَوْحَی اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیَّ: یَكُوُنُ ذالِكَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَكَثُرَ القِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَكَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَكَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ... وَكَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْكَرُ وَاَمَرَ اُمّتُكَ بِهِ وَنَهی عَنِ الْمَعْروُفِ...؛1

    ابن عباس می‏گوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وحی شد كه باید به حضرت علی علیه‏السلام سفارش كند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت كه از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آنجا كه فرمود: آخرین آنها [نشانه هایی دارد؛ از جمله اینكه [عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‏خواند؛ زمین را پر از عدل و داد می‏كند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد،... عرض كردم: خداوندا! آن كی خواهد شد؟ خداوند به من وحی كرد: هر گاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود؛ قرائتهای [قرآن [زیاد امّا عمل كم شود؛ قتل و كشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت كنندگان واقعی كم شوند؛ علمای فاسق و خیانتكار زیاد شوند،... جور و فساد زیاد شود؛ منكر ظاهر شود؛ امت تو امر به منكر و نهی از معروف كنند،...»

    ظهور

    «حضرت علی علیه‏السلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان» ـ كه از یاران آن حضرت بود ـ در باب دجّال و خروجش، و پیرامون نشانه‏هایی از ظهور امام زمان علیه‏السلام ، چنین فرمودند:

    «فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِكَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَاَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْكِذْبَ، وَاكَلُوا الرِّبا وَاَخَذُوا الرُّشا وَشَیَّدُوا البُنْیانَ وَباعُوا الدّین» ؛  آن دسته از نشانه‏ها و علایمی كه شاخصه‏های كلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشده‏اند، «علایم عمومی» نامیده می‏شوند؛... 

    «بِالدُّنْیا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَشاوَرُوا النِّساءَ وَقَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ...؛2 علامت خروج و قیام دجال زمانی است كه مردم نماز را ترک كنند [و در میان مردم بمیرد]، امانتها را ضایع كنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمانها را محكم سازند و دین را به دنیا فروشند؛ مردمان كم عقل را بر كارها گمارند؛ زنان را در كارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام كنند؛ از هوا و هوس پیروی كنند و [كشتار و [خونریزی را كوچك شمارند،... .»

    2. نشانه‏های خاص:

    بعضی از نشانه‏ها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخص های ویژه در افراد متعین، تبلور می‏یابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذكر شده است، كه ظهور امام زمان علیه‏السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد كرد. ظهور و خروج افرادی به نام «دجال» و «سفیانی» كه مظهر ضلالت و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی كه سنبل هدایت هستند جزء علایم خاص شمرده می‏شود و در احادیث، با اسم و رسم و با ویژگیهای مخصوصشان وارد شده است.

    امام باقر علیه‏السلام فرمودند:

    «تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْكُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ؛3 پرچم های سیاهی از ناحیه خراسان بیرون می‏آید و به جانب كوفه به حركت در می‏آید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‏كنند.»

    و نیز امام باقر علیه‏السلام فرمود:

    «برای مهدی ما، دو نشانه است كه از هنگامی كه خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اوّل ماه رمضان و كسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی كه خداوند آسمانها و زمین را خلق كرده است، [این چنین ] وجود نداشته است.»4

    در روایات فوق نشانه‏ها و علایم خاصی برای ظهور امام زمان علیه‏السلام تعیین شده است.

    ب) نشانه‏های حتمی و غیر حتمی

    1. نشانه‏های حتمی:

    علایم و نشانه‏هایی كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است علایم حتمی نامیده می‏شوند و شاید بتوان گفت كه ادعای ظهور قبل از تحقق آنها كذب و دروغ است.

    امام سجاد علیه‏السلام فرمود:

    «اِنَّ اَمْرَالْقائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللّه‏ِ وَاَمْرَ السُّفیانِی حَتْمٌ مِنَ اللّه‏ِ وَلایَكُونُ    

     ”  بعضی از نشانه‏ها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخصهای ویژه در افراد متعین، تبلور می‏یابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذكر شده است، كه ظهور امام زمان علیه‏السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد كرد....  “  

    قائِمٌ اِلاّ بِسُفْیانِی5؛ ظهور قائم، از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند قطعی است و قائمی جز با سفیانی وجود ندارد.»

    نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجّال، قتل نفس زكیّه، جنگهای خونین و غیره ... از جمله علایم زمینی و طبیعی هستند

    امام صادق علیه‏السلام فرمود:

    «وَالْیَمانِی مِنَ‏الْمَحْتُومِ؛ [قیام] یمانی از نشانه‏های حتمی است.»

    فضل بن شاذان از ابی حمزه ثمالی نقل می‏كند:

     

    «قُلْتُ لاَبیِ جَعْفَرٍ خُرُوجُ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُوم؟ قالَ نَعَمْ وَالنِّداءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها مِنَ الْمَحتُومِ وَاخْتِلافُ بَنِی الْعَباسِ فِی الدَّوْلَةِ مِنَ الْمحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیة مَحْتُومٌ وَخُرُوجُ الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَّمد مَحْتُومٌ...6؛ به امام باقر علیه‏السلام عرض كردم: آیا خروج سفیانی حتمی است؟ فرمودند آری، صیحه آسمانی نیز از علایم حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است. اختلاف بین بنی عباس در رابطه با حكومت، حتمی است. كشته شدن نفس زكیّه حتمی است، قیام قائم آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حتمی است،...»

    2. نشانه‏های غیر حتمی:

    بعضی از نشانه‏های ظهور قبل از ظهور، بطور مشروط رخ می‏دهند؛ یعنی اگر مقتضی آنها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی خواهد بود. در میان نشانه‏ها و علایم، آنچه حتمی شمرده شده، جزء محتومیات هستند و غیر از آنها كه گروه بسیاری از علایم را تشكیل می‏دهند جزء علایم غیر حتمی شمرده می‏شوند.

    ج: علایم با فاصله و بی‏فاصله

    1. نشانه‏های نزدیک به وقت ظهور:

    در بعضی از روایات، تصریح شده كه بعضی از علایم در سال ظهور امام زمان علیه‏السلام ، رخ می‏دهند؛ یعنی قبل از ظهور و در آستانه قیام حضرت مهدی علیه‏السلام ، این نشانه‏ها یكی پس از دیگری پدیدار شده، به ظهور امام زمان منتهی می‏شود.

    آخرالزمان

    امام صادق علیه‏السلام فرمود:

    «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ، اَلخُراسانِی وَالسُّفْیانِی وَالیَمانِی فِی سَنَةٍ واحِدَةٍ فِی شَهْرٍ واحِدِ، فِی یَوْمٍ واحِدٍ وَلَیْسَ فیها رایةً بِأَهْدی مِنْ رایةِ الْیَمانی یَهدی اِلَی الْحَقِّ؛7

    خروج سه كس: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی، در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود و در این میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، به حق و هدایت دعوت نمی‏كند

    امام باقر علیه‏السلام فرمود:

    «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّكیَّةِ اَكْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَیْلَة8؛ بین ظهور مهدی علیه‏السلام و كشته شدن نفس زكیه، بیش از پانزده شب فاصله نیست.»

    2. علایمی كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند    

     ”  علایم و نشانه‏هایی كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است علایم حتمی نامیده می‏شوند و شاید بتوان گفت كه ادعای ظهور قبل از تحقق آنها كذب و دروغ است. ...  “  

    3- با ظهور، فاصله زمانی دارد:

    بعضی از نشانه‏ها و علایم در بستر تاریخ با فاصله بسیاری با وقت ظهور تحقق می‏یابد؛ حتی بعضی از آنها قبل از تولد امام زمان رخ می‏نمایند و بعضی بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زیاد، تحقق پیدا كرده و خواهند كرد؛ چنان كه شماری از آنها، همچون از هم گسستن بنی امیه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، اختلاف بین مسلمانان و... اتفاق افتاده است.

    برای مهدی ما، دو نشانه است كه از هنگامی كه خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اوّل ماه رمضان و كسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی كه خداوند آسمانها و زمین را خلق كرده است، [این چنین ] وجود نداشته است.

    د) علایم زمینی و آسمانی

    1. علایم طبیعی و زمینی:

    در میان نشانه‏ها و علایم ظهور، غالب آنها نشانه‏های طبیعی و زمینی‏اند و هر كدام در تثبیت حقانیت ظهور و قیام حضرت مهدی علیه‏السلام نقش اساسی دارند.

    امام علی علیه‏السلام فرمود:

    «وَیَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فِی الْحَرَمِ فَیَبْلُغُ السُّفْیانِی، فَیَبْعَثُ اِلَیه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَیهْزِمُهُمْ فَیَسیرُ اِلَیه السُّفْیانی بِمَنْ مَعَهُ، حَتّی اِذا جاوَزوا بِبَیْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلایَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ؛ مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می‏كند، پس خبر خروج وی به سفیانی می‏رسد.

    وی، سپاهی از لشكریان خود رابرای جنگ، به سوی او می‏فرستد و آنان را شكست می‏دهد، آنگاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی می‏روند و چون از سرزمین بیداء می‏گذرند، زمین آنان را فرو می‏برد و جز یک نفر، كه خبر آنان را می‏آورد كسی از آنان نجات نمی‏یابد.»

    نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجّال، قتل نفس زكیّه، جنگهای خونین و غیره ... از جمله علایم زمینی و طبیعی هستند.

    2. علایم آسمانی:

    به علت اهمّیت ظهور امام زمان، علاوه بر نشانه‏های زمینی و طبیعی، برخی علایم آسمانی نیز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسمانی را شناخته و در راستای تحققِ رسالت و اهداف او مشاركت كنند؛ مانند:

    ـ صیحه آسمانی:

    امام صادق علیه‏السلام فرمود:

    «اِذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فِی آل محمَدٍ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فَعِنْدَ ذلِكَ یَظْهَرُ المَهدیُّ عَلی اَفْواهِ النّاسِ وَیَشْربُونَ حُبَّهُ، وَلایَكُونُ لَهُمْ ذِكْرُ غَیْرِهِ؛ هر گاه گوینده‏ای از آسمان ندا دهد كه حق با اولاد محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است، در آن هنگام، ظهور مهدی علیه‏السلام به سر زبانها می‏افتد، و همه [شراب] دوستی او می‏نوشند و غیر او را یاد نمی‏كنند

    ـ كسوف:

    امام صادق علیه‏السلام فرمود:

    «عَلامَةُ خُرُوجِ الْمَهْدی كُسُوفُ الشَّمسِ فِی شَهْرِ رَمَضانٍ فی ثَلاثَ عَشَرَةَ وَاَرْبَعَ عَشَرَةَ مِنْهُ9؛

    نشانه ظهور مهدی علیه‏السلام كسوف خورشید در ماه مبارك رمضان است [و وقت كسوف] سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.»

     

     

     

     

     

     

    پاورقی‌ها:

    1. اثباة الهداه، ج7، ص390.

    2. بحار الانوار، ج 52، ص193.

    3. بحار الانوار، ج 52، ص217.

    4. منتخب الاثر، ص444.

    5. بحارالانوار، ج52، ص82.

    6. ارشاد مفید، ج3، ص347.

    7. كتاب غیبت نعمانی، ص252.

    8. ارشاد مفید، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص427.

    9. غیبت نعمانی، ص270.

    جمعه 5/9/1389 - 12:55
    شعر و قطعات ادبی
    یا قائم آل محمد

    تو را چه زیبا سرود، خداوندِ كاینات، با واژه‌هایی از جنس نور.

    پروانه شاخساران آسمان! هر آن‌چه آینه، رو به رویت آغوش گشوده‌اند تا تو را در خویش تكرار كنند.

    هر آن‌چه آسمان، به خاک افتاده‌اند تا گام‌هایت را به سجده ببوسند.

    بزرگ مرد تاریخ! بهار از سر انگشتان تو به شكوفه می‌نشیند.

    خورشید، از گوشه پیشانی بلندت طلوع می‌كند. تو را با كدام كلماتِ محدود بخوانم كه نمی‌گنجی، نه در كلام، نه در كلمه.

    خورشیدی سرشار در دست‌هایت، ملائک به دست بوسی‌ات مباهات می‌كنند.

    سرشار از چشمه مهتاب! هر چه پروانه بر گردنت بال می‌زنند، هر چه آسمان، رو به رویت دریچه می‌شود برای پرواز.

    می‌آیی؛ ایوانِ كفر ویران می‌شود از ایمانِ چشم‌هایت.

    شب، مچاله می‌شود زیرِ قبایِ گسترده آسمان، در روزی پایان‌ناپذیر؛ آن چنان روشن كه هزاران خورشید، گویی در آن به طلوع نشسته‌اند. می‌آیی، وعده آمدنت را دهان به دهان از تورات تا انجیل كِل می‌كشند.

    می‌آیی و حرا، روی دو زانو می‌نشیند و انتظار می‌كشد.

    می‌آیی و مكه می‌پیچد در حریری از نور و رنگ.

    می‌آیی و از گشتگاهِ آسمان، خورشید برایت می‌آورند، ملایك.

    كعبه در پوست نمی‌گنجد. تو را خدای بزرگ خلق كرده‌ است از آبشارها و نور، كه موج می‌زنی و می‌تابی.

    تو را با كلماتی سبز باید سرود.

    ای آخرین رسول خدا(ص) در زمین!

    آمدی تا دهانِ حیرت گشوده آینه‌ها، آمدی تا دهانِ به حیرت گشوده آینه‌ها، نامت را تكثیر كنند در همة زاویه‌های تاریخ.

    دف می‌زنند و كل می‌كشند آمدنت را، هر آن‌چه پیش از تو سر در گریبانِ انتظار فرو برده بودند. شهاب‌های سرگردان می‌چرخند حول نامت.

     

    جمعه 5/9/1389 - 12:52
    مورد توجه ترین های هفته اخیر
    فعالترین ها در ماه گذشته
    (0)فعالان 24 ساعت گذشته