• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1392
تعداد نظرات : 762
زمان آخرین مطلب : 4049روز قبل
ازدواج و همسرداری

 

شاید دروغ گفتن عادت بسیاری از ما شده باشد اما باید بدانید در مورد زندگی مشترک دروغ گفتن سم است و هیچ صحبت و کلامی مانند دروغ، شما را در نظر همسرتان بدبین نمی‌کند. بسیاری از ما زمانی به دروغ متوسل می‌شویم که بخواهیم نزد شریک زندگی‌مان دوست‌داشتنی و خواستنی‌تر شویم  اما استفاده از آن برای پایداری روابط زناشویی باعث ایجاد شکاف عمیقی می‌شود تا جایی که ممکن است حتی باعث از هم پاشیده شدن زندگی شود. این را باید دانست که شرط بقای یک رابطه دوستانه میان زن و شوهر صداقت است.

زوج‌ها به ۱۰ دلیل دروغ می‌گویند

عدم شناخت مناسب همسر: این مورد به آشنایی دوران قبل از ازدواج بازمی‌گردد. زمانی که شما همسر آینده‌تان را در موقعیت و شرایط مختلف نسنجیده‌اید، در واقع از واکنش و عکس‌العمل‌های وی با خبر نیستید و بعد از ازدواج گاه به دروغگویی متوسل می‌شوید.

اعتماد به نفس پایین: زمانی که زن یا مردی دچار خودکم‌بینی هستند در واقع آنچه را که نیستند و می‌خواهند باشند را با توسل به دروغ انجام می‌دهند.

رضایت نداشتن از خود: زن یا شوهری که از وضعیت و شرایط خود در زندگی مشترکش راضی نیست برای آنکه همسرش را نرنجاند از ابزار دروغ استفاده می‌کند.

فرار از سرزنش: کسانی که از مورد سرزنش قرار گرفتن بدشان می‌آید و نمی‌خواهند در این شرایط قرار بگیرند گاه متوسل به دروغ می‌شوند.

عدم مسئولیت‌پذیری و قبول اشتباه‌های خود: برای برخی از زوج‌ها جمله «اشتباه از من بود» بسیار سنگین است و برای آنکه در این وضعیت قرار نگیرند و این عبارت را به کار نبرند، دروغ می‌گویند.

آموزش اشتباه از دوران کودکی: هنگامی که زن و شوهری در خانواده‌ای که والدین‌شان متوسل به دروغ می‌شوند، رشد کنند ناخودآگاه به سمت و سوی دروغگویی پیش می‌روند. این افراد این عبارت «دروغ گفتم تا از درگیری و دعوا جلوگیری کنم» را بارها از والدین‌شان شنیده‌اند و حالا آن را در زندگی خود تکرار می‌کنند.

رسیدن به اهداف: برخی از زوج‌ها برای آنکه به آنچه می‌خواهند ولی رفتارشان مخالف میل همسرشان  جلوه نکند، دروغ می‌گویند.

عادت: متاسفانه دروغ گفتن در مورد بسیاری بیش از آنکه ناشی از قصد و نیتی باشد، ناشی از عادت است.

ترس: برخی افراد به دلیل ترس از تنهایی، ترس از طرد شدن، ترس از آینده و اینکه دوست‌داشتنی و خواستنی باشند متوسل به دروغ می‌شوند.

خجالت کشیدن: زمانی که زن و شوهر از موقعیتی که در آن قرار دارند، شرمنده و ناراحت باشند از دروغ برای پوشش ضعف‌های خود استفاده می‌کنند.

دروغ‌های عادتی را کنار بگذاریم

دروغ‌هایی که در میان زوج‌ها دیده می‌شود بیش از آنکه تعمدی و از روی نیت و قصد باشد از روی عادت است، مانند اینکه شوهر صدای زنگ تلفن همراهش را نمی‌شنود و وقتی همسرش از او می‌پرسد چرا جواب ندادی، پاسخ می‌دهد تلفن را در اتومبیلم جا گذاشته بودم و… در واقع ما از زمان کودکی که از زبان استفاده می‌کنیم برای رسیدن به خواسته‌هایمان متوسل به دروغ‌هایی از روی عادت می‌شویم. از آنجا که این نوع دروغها در روابط زناشویی باعث عدم اطمینان همسران به یکدیگر می شود، برای ترک این عادت ناپسند ابتدا باید فهرستی از دروغ‌های عادتی که به افراد گوناگون گفته می‌شود تهیه شده و نسبت به دروغ‌ها شناخت پیدا کرد و مراحل زیر را گام به گام رعایت کنید:

۱- تغییر طرز فکر: در این مرحله شما باید درصدد تغییر خود باشید و با این دلیل که با گفتن دروغ‌های عادتی، باعث شک و بدگمانی همسرم نسبت به خود می‌شوم این بینش را عوض کنید.

۲- مسئولیت‌پذیری و روبه‌رویی با حقیقت: در این قدم فرد باید روی اعتمادبه‌نفس خود کار کند و به جای رفتن زیر نقاب دروغ با حقیقت مواجه شود.

۳- حل مسئله به جای فرار از آن.

۴- مبارزه و مقابله با ترس‌های فردی.

آقایان بیشتر دروغ می‌گویند

برای پاسخ به این سؤال که در زندگی زناشویی مردان بیشتر دروغ می‌گویند یا زنان باید گفت، دروغ گفتن به تیپ شخصیتی، اعتمادبه‌نفس، تربیت خانوادگی و محیطی که افراد در آن رشد کرده‌اند، بیشتربستگی دارد تا به جنسیت. اما احتمال آنکه آقایان در معرض خطر دروغ گفتن قرار بگیرند به دلایلی چون مورد سرزنش و قضاوت قرار نگرفتن، کنترل روی محیط، خشم و عصبانیت و نگرانی از بر ملا شدن مشکلات جنسی بیشتر از زنان است.

 دروغ مصلحتی؛ نه

گفتن دروغ مصلحتی در واقع یک نوع بازی است که به جای آنکه مسئله و مشکل حل شود، صورت مسئله پاک می‌شود و سبب می‌شود دروغ گفتن ادامه پیدا کند. برخی از زوج‌ها بر این باورند که با گفتن دروغ مصلحتی از دعوا و تنش جلوگیری می‌کنند اما باید بدانند گفتن حقیقت ممکن است باعث جنجال موقتی شود ولی در نهایت مشکل حل می‌شود. دروغ مصلحتی  تنها فرار از واقعیت است که زوج‌ها با عباراتی مانند «حوصله بحث کردن نداشتم»، «می‌ترسیدم دعوا شود»، « اگر راستش را می‌گفتم، ناراحت می‌شد» و… خودشان را مجاب می‌کنند که کار صحیحی انجام داده‌اند. رابطه زناشویی سالم، رابطه‌ای است که شما آزادانه و بدون ترس (تحقیر شدن،‌ طرد شدن، مورد قضاوت منفی قرار گرفتن، مسخره شدن) حرف‌هایتان را به شریک زندگی‌تان بزنید.

 

 در مورد گذشته‌ام دروغ بگویم؟

با ازدواج، پرونده گذشته هر فردی باید در ذهنش بسته شود. پیش از ازدواج و در مرحله آشنایی هر زمانی که همسر آینده‌تان از گذشته شما سؤالی کرد باید به وی حقیقیت را بگویید، زیرا نگفتن حقیقت و متوسل شدن به دروغ باعث اضطراب شما می‌شود و این ترس از دروغ گفتن و بر ملا شدن واقعیت همیشه و در همه جا پس از زندگی مشترک همراهتان است و شما را در موقعیت اضطراب قرار می‌دهد، اما نباید فراموش کنید نحوه دادن اطلاعات به شریک زندگی‌تان بسیار مهم است.

 برای آنکه در زندگی صادق باشید

زمانی که بخواهید دروغ گفتن را از زندگی خود حذف کنید باید  ابتدا در خودتان تغییر به وجود آورید و برای تغییر باید موارد زیر را به خاطر بسپارید:

بالا بردن سطح آگاهی: باید به این شناخت برسید که در چه موقعیت‌ها و به چه تیپ شخصیت هایی دروغ می‌گویید.

باور به آگاهی: با شناخت نسبت به اطلاعات بالا این مسئله را متوجه می‌شوید که درصد خطر دروغ گفتن به همسرتان چه آسیب‌های جدی‌ای را به زندگی زناشویی می‌زند.

خواستن: اینکه واقعا بخواهید تغییر کنید، این خواستن مستلزم داشتن هدف است و چه هدفی بهتر از داشتن یک رابطه زناشویی سالم و استوار.

تمرین، تمرین، تمرین و…: این واقعیت را بپذیرید که شما سال‌های طولانی به این عادت زشت خود گرفتارید و برای این تغییر تفکر احتیاج به رفتار درمانی دارید و این مسئله نیازمند تمرین رفتار جایگزین است.

فعلا از من نپرس

بعد از شناخت یکدیگر و داشتن یک رابطه دوستانه برحسب اطمینان، امنیت، احترام، گذشت و بخشش بین زن و شوهر، هر زمان که موضوعی پیش آید که در آن شرایط قادر به گفتن حقیقت نیستید، وقتی با پرسش همسرتان روبه‌رو می‌شوید، بهترین پاسخ آن است که بگویید «فعلا از من نپرس، هر وقت شرایط و موقعیت فراهم شود حقیقیت را می‌گویم.» این عبارت یک کد ارتباطی است که باید پسر و دختر در دوران آشنایی و مراحل پیش از ازدواج آن را قبول داشته باشند و مورد توافق هر دو طرف باشد.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:52
ازدواج و همسرداری

ghalb hasod2 230x300 حسادت زنانه همیشه بد نیست!

بیایید اول با مفهوم حسادت آشنا شویم. حسادت، نگرانی و ترس از یک رقیب احتمالی است که فکر می‌کنید علاقه یا محبت همسرتان را به خود جلب کرده است. این احساس می‌تواند شامل شک و تردید نسبت به خیانت همسرتان یا کسی که دوستش دارید باشد.

 سه نوع حسادت وجود دارد. نوع اول بر اساس یک رقابت شکل می‌گیرد. این نوع حسادت معمولا زمانی بروز پیدا می‌کند که پای یک رقابت واقعی در میان است.

 نوع دوم حسادت، برنامهریزی شده است.این احساس زمانی رخ می‌دهد که شما همسرتان را به حسادت متهم می‌کنید در حالی که آن کسی که واقعا دارد حسادت می‌کند خود شما هستید.

در نهایت نوع سوم حسادت، توهمی است. در این نوع حسادت، فرد سناریوهای خیالی در ذهن خود درست کرده و در نتیجه حسودی می‌کند.

 

آیا حسادت همیشه بد است؟

 خب نه، حسادت همیشه بد نیست. حسادت می‌تواند منافعی هم داشته باشد. بعضی از پزشکان معتقدند وجود کمی حس حسادت در عشق لازم است. این حسادت می‌تواند از رابطه و زندگی زناشویی شما در برابر خطرهای واقعی محافظت کند. گاهی کمی حسادت سالم می‌تواند ارتباط متقابل شما با همسرتان را بهتر کند، مرز و محدوده زندگی مشترک شما را مشخص نماید و احساس مسئولیت و تعهد شما را افزایش دهد.

اگرچه در صورتی که خانم شما حسود است، به چیزهایی بیشتر از درک معنا و مفهوم حسادت نیاز دارید. برای کسانی که حسادت بر زندگی مشترک آنها سایه انداخته، چند توصیه ویژه دارم که باید مورد توجه قرار دهند.

 

صبور باشید

شاید به نظر برسد کسی که با او ازدواج کردهاید همیشه موضع حسادت را در پیش می‌گیرد اما این موضوع تا ابد مشکلساز نخواهد بود. آدم‌ها رشد می‌کنند، تغییر می‌کنند و عاقلتر می‌شوند.چیزهایی که اوایل ازدواج شما را آزار می‌دهد، ممکن است بعدها اهمیت چندانی نداشته باشند. صبر و شکیبایی در مقابله با این مشکل کمک زیادی به شما خواهد کرد.

 

اعتمادسازی کنید

هرچه بیشتر اعتماد را وارد زندگی مشترکمان می‌کردم، همسرم راحتتر می‌توانست حس حسادت خودش را کنترل کند. کارهایی بود که می‌توانستم برای جلب اعتماد همسرم انجام دهم. مثلا او می‌دانست که من هنگام کار در ساعت ناهار با همکاران زن ناهار نمیخورم، مگر اینکه جمع بزرگی از دوستان و همکاران در کنار هم نشسته باشیم. دانستن این موضوع باعث می‌شد او دیگر وقتی به این فکر می‌کرد که من الان دارم چه کار می‌کنم، دچار حسادت توهمی نشود.

 

عزت نفس همسرتان را افزایش دهید

ریشه بسیاری از حسادت‌های همسرتان در کمبود عزت نفس اوست. راهی پیدا کنید تا عزت نفس همسرتان را افزایش دهید. او را تشویق کنید در یک کلاس فوقبرنامه شرکت کرده یا به طور منظم ورزش کند. به روش‌های گوناگون از تیپ ظاهری یا طرز صحبت کردن او تعریف کنید. اگر همسرتان احساس کند به او احترام می‌گذارید و دوستش دارید، به سختی گرفتار حسادت می‌شود.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:47
موفقیت و مدیریت

 

بیشتر اوقات در کارتان با احتیاط گام برمی‌دارید. از هر احتمال شکست دوری کرده و درعین حال برای مطمئن شدن از اینکه دستاوردهایتان روز به روز بالاتر می‌رود، احتمال موفقیت را بالا می‌برید.

برای موفق شدن، چه کارفرما باشید و چه کارمند، باید بتوانید در یادها بمانید.

بااینکه لازم نیست جالب‌ترین آدم روی زمین باشید، اما شناخته‌شده بودن یک از اصلی‌ترین اهداف بازاریابی، تبلیغات و برندگذاری شخصی است.
از دل برود هر آنکه از دیده برفت، و هر که از دل برود از بازار کار هم خواهد رفت.
اما اگر تنها هدف شما این است که برای مقاصد کاری شناخته شوید، جا می‌مانید. آنهایی که برای اهداف درست، به‌یادماندنی  هستند معمولاً زندگی غنی‌تر، بهتر و راضی‌کننده‌تری دارند.
پس کارت ویزیت‌های پرزرق‌وبرق و گزاره‌های ارزش فردی و انتخاب‌ لباس‌های ویژه را فراموش کنید.
اینجا به شما یاد می‌دهیم چطور به‌یادماندنی شوید و لذت بیشتری ببرید.
۱ – نبینید، انجام دهید.
هرکسی می‌تواند درمورد فیلم و تلویزیون و یا حتی کتاب نظر دهد. به همین دلیل است که نظر افراد اغلب سریع فراموش می‌شود. چیزی که شما می‌گویید جالب نیست، آنچه انجام می‌دهید جالب است.
زندگی‌تان را به جای تماشا کردن با فعالیت کردن بگذرانید. مطمئن باشید اتفاقات جالبی برایتان می‌افتد. اتفاقات جالب بسیار خاطره‌انگیزتر و به‌یادماندنی‌تر هستند.
۲ – کاری غیرعادی انجام دهید.
یک دایره بکشید و همه وسایلتان را داخل آن بگذارید. دایره شما مثل دایره بقیه خواهد بود: همه کار می‌کنند، همه خانواده دارند، همه خانه، ماشین و لباس دارند…
همه ما دوست داریم فکر کنیم که خاص هستیم اما متاسفانه همه ما یکجور هستیم و یکجور بودن اصلاً به یادماندنی نیست.
به همین خاطر سعی کنید هرازگاهی کاری غیرعادی انجام دهید. به کوهستانی که هیچکس برای کوه‌نوردی نمی‌رود بروید (حتماً آب با خودتان ببرید). با دخترتان مسابقه بدهید تا ببینید کدامتان می‌توانید بیشتر شنا کنید. یا یک روز کارتان را در یک کافی‌شاپ انجام دهید تا آدم‌های مختلفی را ببینید و چیزهای زیادی درمورد مردم و خودتان یاد بگیرید.
هرکاری که می‌کنید، هرچه غیرمنطقی‌تر و بی‌بازده‌تر باشد بهتر است. هدفتان این نیست که کاری ارزشمند انجام دهید؛ هدف این است که تجربه کسب کنید.
تجربیات، مخصوصاً تجربیات غیرعادی، زندگیتان را غنی‌تر و جالب‌تر می‌کنند.
۳ – یک ماموریت بی‌ارزش راه بیندازید.
شما فوق‌العاده متمرکز و بی‌اندازه کارآمد هستید.
همچنین شدیداً حوصله‌سربر.
وقتی جوان بودید و ایده‌های احمقانه را باوجود نتایج غیرمنطقی‌شان دنبال می‌کردید، به یاد دارید؟ مثل سر کشیدن یک بطری نوشابه بدون وقفه.
این کارها باوجود بی‌معنا و غیرمفید بودنشان بسیار مفرح بودند. درواقع هرچه بی‌معناتر و بی‌هدف‌تر بودند، لذت بیشتری به شما می‌دادند.
پس فقط یکبار هم که شده کاری کنید که آدم‌بزرگ‌ها دیگر انجام نمی‌دهند. برای دیدن یک گروه موسیقی هشت ساعت رانندگی کنید یا هر کار دیگری که هیچکس حاضر به انجامش نیست.
مطمئن باشید این کارتان همیشه به یاد خودتان و بقیه خواهد ماند.
۴ – به یک جنبش ملحق شوید.
آدمها به کسانیکه به دیگران توجه می‌کنند، توجه خواهند کرد. وقتی برای چیزی یا هدفی می‌ایستید، از دیگران جدا خواهید بود.
۵ – اجازه بدهید دیگران کارهایتان را بفهمند.
آدمهایی که خودستایی می‌کنند برای کاری که انجام داده‌اند به یاد نمی‌مانند؛ برای خودستا بودنشان در ذهن‌ها می‌مانند.
کار خوب انجام دهید و مطمئن باشید بقیه می‌فهمند. هرچه کمتر درمورد کارهای خوبتان حرف بزنید، بیشتر به یاد دیگران خواهد ماند.
۶ – از خودتان فراتر روید.
بیشتر اوقات در کارتان با احتیاط گام برمی‌دارید. از هر احتمال شکست دوری کرده و درعین حال برای مطمئن شدن از اینکه دستاوردهایتان روز به روز بالاتر می‌رود، احتمال موفقیت را بالا می‌برید.
به ناچار این رویکرد به زندگی خصوصیتان هم کشیده می‌شود.
بنابراین می‌دوید اما وارد مسابقه نمی‌شود چون نمی‌خواهید که بازنده شوید. می‌خوانید اما وارد هیچ گروه موسیقی نمی‌شوید چون فکر می‌کنید مثل بهترین خواننده‌ها نخواهید بود.
دوست دارید تصویری که از شما به ذهن می‌ماند، ایده آل‌ترین تصویر باشد و فکر می‌کنید که شما یک انسان نیستید، یک رزومه کاری هستید.
دست از ایده آل به نظر رسیدن بردارید. نقص‌هایتان را بپذیرید. دچار اشتباه شوید. چیزهای مختلف را امتحان کنید و بگذارید که شکست بخورید.
و وقتی که شکست خوردید با خودتان با مهربانی و بخشندگی رفتار کنید.
وقتی اینکار را بکنید، مردم مطمئناً شما را به خاطر می‌سپارند چون کسانیکه میل به شکست داشته باشند و از آن نترسند بسیار کم هستند و کسانیکه تواضع و بخشایش نشان می‌دهند بسیار نادرند.

 

سه شنبه 13/1/1392 - 19:44
ازدواج و همسرداری

images88 اختلاف سنیتان
با همسرتان بالاست؟

اگر فکر می کنید که این شکل ازدواج شما هنوز هم از طرف اطرافیان و به خصوص خانواده تان آشکار یا پنهان، مورد نکوهش قرار می گیرد، سعی کنید درباره انتخاب و ازدواجتان، با خانواده خود صحبت کنید.
در زندگی زناشویی عوامل زیادی تاثیر گذار است. تعدادی از این عوامل تسهیل کننده سازگاری و رضایت از ازدواج و برخی نیز زندگی زناشویی را دچار مشکلاتی می سازند. این عوامل بر حسب ویژگی های افراد و موقعیتها، مختلف است. وقتی عنوان می کنیم که این عوامل تحت تاثیر ویژگی های افراد و موقعیتهاست یعنی این که این مولفه ها جز اصول اساسی نیستند که حتما و ضرورتا در زندگی همه افراد تاثیر منفی بگذارد بلکه از موردی به مورد دیگرمتفاوت است و یا گاه از شدت و ضعف برخوردار است. یکی از این مصادیق مساله سن و اختلاف سنی در رابطه میان زوجین است.
چند سالی است که به نظر می رسد متقاضیان ازدواجهایی با اختلاف سنی معکوس ( بزرگتر بودن دختر از پسر ) افزایش یافته است و از طرف دیگر هستند دخترانی که به خاطر موقعیت مالی و کاری مردان، تمایل به ازدواج با مردانی دارند که اختلاف سنی شان از آنها بیشتر است مثلا اختلاف سنی در حدود یک دهه و یا حتی بیشتر و یا مردانی که تمایل دارند با دخترانی بسیار جوان تر از خود پیمان زناشویی ببندند.
در این مقاله صحبت ما بر سر این نیست که آیا ذاتا این ازدواجها درست است یا خیر بلکه روی سخن ما به سوی کسانی است که در هر حال این شکل ازدواج را برگزیده و حال مشغول تجربه زندگی زناشویی هستند؛ یعنی مردانی که در حال زندگی با زنان بزرگتر از خود هستند یا مردانی که همسرشان اختلاف سنی زیادی از آنها داشته و خیلی جوان تر است و یا دخترانی که همسرشان از آنها بیش از عرف جامعه بزرگتر است.
لذا برای این دست زوجین و برای به حداقل رساندن تنشها و مشکلات و به منظور بالاتر بردن کیفیت رابطه زن و وشوهری این پیشنهادات را داریم :
_ با همسر خود تعامل داشته باشید زیرا یکی از مهمترین مشکلات در ارتباطات زوجین  با هم، فقدان تعامل است و مسلما داشتن اختلاف سنی زیاد می تواند نقص و کاستی در تعامل میان زوجین را غامض‌تر کند. لذا سعی کنید برای به حداقل رساندن این شکاف ارتباطی، در این زمینه که این تفاوت سنی چه تغییراتی در درک و احساسات شما به وجود آورده به راحتی حرف بزنید. به راحتی درباره موضوعاتی چون بچه‌ها و اهداف آتی‌تان صحبت کنید. آگاهی‌تان را به مشارکت بگذارید و درک و فهم‌تان از نقطه نظرات یکدیگر را تا حد امکان افزایش دهید، زیرا با این کار می‌توانید علاوه بر ایجاد و حفظ  تعامل مورد نیاز، به خواسته‌ها و نیاز‌های طرف مقابل تان نیز پی ببرید و شما را در رسیدن به یک ارتباط سالم و بادوام یاری می‌کند.
_ از انجام فعالیت‌هایی که مشترکا از آن لذت می‌برید در تقویت رابطه‌تان استفاده کنید. به فعالیت‌هایی که هردویتان به آنها علاقه دارید مانند سینما رفتن، تئاتر،ورزش کردن و … روی بیاورید. زیرا اشتغال به کارهایی که برای هردویتان جالب است، پیوندتان را محکمتر می‌کند و تمرکزتان را از روی مساله اختلاف سن بر هم می‌زند. هرچه بیشتر در علاقمندی‌ها و سرگرمی‌های هم غرق شوید از بودن با هم لذت بیشتری خواهید برد. همچنین سراغ فعالیت‌هایی بروید که سالها از آنها دور بوده‌اید و یا هیچ وقت فرصت پرداختن به آنها را نداشته اید شاید این موضوعات جدید برای طرف مقابل تان هم جالب باشد.
_ اگر فکر می کنید که این شکل ازدواج شما هنوز هم از طرف اطرافیان و به خصوص خانواده تان آشکار یا پنهان، مورد نکوهش قرار می گیرد، سعی کنید درباره انتخاب و ازدواجتان، با خانواده خود صحبت کنید. اطلاع آنها از رابطه شما و اینکه چقدر به همسرتان علاقه دارید برای دوستان و خانواده مفید است. داشتن یک گفتگوی واضح وصحیح درباره اختلاف سنی‌تان با خانواده و دوستان نزدیک، باعث می‌شود که آنها پی به اعتماد شما به تصمیم تان برده و از اظهار نظر‌های منفی گرایانه و یا تصورات منفی که از اینگونه ازدواجها دارند دست بردارند.
همچنین، به آنها نشان می دهد که چقدر حمایت شان برای شما اهمیت دارد و نیز سبب می‌شود از این به بعد با احترام و تعامل درست‌تری در سایر مجالس با شما و همسرتان برخورد کنند.
_ بهترین دوست همدیگر باشید. وقتی که یک رابطه بر اساس احترام و دوستی باشد اختلافات و تفاوت ها نمی تواند به اندازه یک دوستی دو طرفه نمایان‌گر شود و تاثیر چندانی بر ارتباط شما نخواهد داشت.
و در نهایت اینکه فراموش نکنید که در هر ازدواجی (حتی ایده آل ترین انتخابها) مسلما اختلافات و ناهماهنگی هایی وجود دارد که کاملا طبیعی و قابل انتظار است لذا یاد بگیرید که واقعیات زندگی فعلی تان را بپذیرید یعنی آنچه قابل تغییر است را با تلاش و همکاری با یکدیگر، تغییر دهید و آنچه را که قابل تغییر نیست بپذیرید و با آن کنار بیایید. اختلاف سنی شما با همسرتان، قابل تغییر نیست اما مسلما تناسبات و هماهنگی هایی با همسرتان در گذشته احساس کرده اید که حال در کنار وی هستید و با وی پیمان زناشویی بسته اید پس تمرکز تان بر این تناسبها و تقارنها باشد و با تقویت این نقاط تفاهم، سعی در تضعیف ضعفهای ارتباطی تان داشته باشید.

 

سه شنبه 13/1/1392 - 19:41
ازدواج و همسرداری

images89 آیا می خواهید
محبوب قلب همسرتان باشید؟

شما می‌توانید یک رقیب سرسخت که می‌خواهد در هر فرصتی از شما جلو بزند و حرف خودش را عملی کند، دوست بدارید؟

چه کسانی در زندگی شما دوست‌داشتنی هستند؟ بهترین دوستان‌تان را به خاطر می‌آورید؟ کدام ویژگی است که باعث می‌شود احساس صمیمیت بیشتری با آنها داشته باشید؟ اصلا چرا راه دور برویم، همسرتان را چه لحظاتی دوست خود احساس می‌کنید و صمیمیت در رابطه‌تان پر‌رنگ‌تر می‌شود؟ به جواب این سوالات فکر کنید، چرا که جواب این سوالات می‌تواند نسخه خوبی برای شما باشد اگر می‌خواهید دوست‌‌داشتنی و قابل اعتماد باشید.

 - خودتان را جای همسرتان بگذارید و ببینید او می‌تواند زن یا شوهری با ویژگی‌های شما را دوست داشته باشد؟ اگر بی‌طرف باشید و عادلانه قضاوت کنید به جواب درستی خواهید رسید. امروز یک کلید طلایی رفتاری را به شما معرفی می‌کنیم که در صورت استفاده از آن در روابط‌تان بهبود چشمگیری احساس خواهید کرد و البته مهم‌ترین رابطه زندگی‌تان که همان ارتباط با همسرتان است هم متحول می‌شود.
 _ اگر زن هستید و دوست دارید معشوق همسرتان باشید یا اگر مرد هستید و تمایل دارید تکیه‌گاه دوست‌داشتنی او باشید، از اصرار و پافشاری بر عقیده‌تان جدا خود‌داری کنید. برای داشتن روابطی عاشقانه باید از برخی چیزها صرف‌نظر کرد، البته منظور من این نیست که از خواسته خود صرف‌نظر کنید، بلکه فقط یاد بگیرید تا در پی به‌ کرسی نشاندن حرفتان نباشید و بدون موضعگیری با کلامی صادقانه فقط نظر خود را بیان کنید. شریک زندگی شما از لحن صدایتان، طرز نگاهتان و زمانی که برای بیان نظرتان انتخاب می‌کنید، متوجه می‌شود که شما در کنار او هستید یا در جبهه مقابل او و قصدتان تصمیم‌ گیری صحیح است یا پافشاری برای شکست‌ دادنش!
_ شما می‌توانید یک رقیب سرسخت که می‌خواهد در هر فرصتی از شما جلو بزند و حرف خودش را عملی کند، دوست بدارید؟ مثل این است که بخواهید در یک لحظه روز و شب را با هم داشته باشید. زندگی مشترک باید سرشار از عشق و توجه باشد و این اتفاق نمی‌افتد مگر جبهه حق و باطل را در خانه فراموش کنید. تضاد بین انسان‌ها طبیعی است، اما اگر با درایت با آن برخورد نشود تبدیل به مشکل خواهد شد. تضادها شما را از هم دور نمی‌کند، بلکه اصرار شما بر بحق بودن‌تان و دیگری را در اشتباه‌دانستن، روشی است که مثل سم تدریجی کل پیکره روابط‌تان را فرامی‌گیرد و دیگر جایی برای تداوم عشق نمی‌گذارد.
_ وقتی شما مدام می‌خواهید به همسرتان ثابت کنید بیشتر از او می‌دانید و به طور غیر‌مستقیم به او می‌گویید که خطا کار است، اگر هم تائید موقت همسرتان را دریافت کنید به علت خستگی او از نگاه عاقل اندر سفیه شماست.

_ روش تصمیم‌ گرفتن با یکدیگر را بیاموزید و عقایدتان را بدون پافشاری بیان کنید. اگر چنین فضایی در چاردیواری شما حاکم شود، به جای حق و باطل یک « ما » خواهید داشت که طرفین می‌توانند عقیده‌شان را بیان کنند و یک طرف همیشه حرفش را به کرسی نمی‌نشاند. در این صورت، فضای خانه آماده است تا همدیگر را دوست داشته باشید.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:37
بهداشت روانی

Www.Pix98.CoM eye 0201 300x225 چشم ها و ابروهای شما دروغ نمی 
گویند!واقعا چشم‌ها چگونه می‌توانند احساسات را فاش کنند؟ آنها که بیشتر از دو کره متحرک نیستند. ‌تا به حال تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده که به راستی چشم‌ها چه پیام‌هایی را منتقل می‌کنند؟

«از دل او کسی خبر ندارد» احتمالا تا به حال این جمله را زیاد شنیده‌اید و شاید به آن اعتقاد هم داشته ‌باشید ولی می‌خواهیم بگوییم خیلی هم اینگونه نیست، گاهی می‌توان به رازهای دل یک نفر به راحتی پی برد به شرط آنکه کمی با دقت به چشم‌های طرف مقابلتان نگاه کنید و سعی کنید از این دریچه به درونش راه یابید. به قول معروف چشم‌ها هیچ وقت دروغ نمی‌گویند و راست و دروغ هر حرفی را می‌توان با نگاه کردن به چشم‌ها کشف کرد. چشم‌ها می‌گویند آن فرد، فردی عصبانی است یا آرام، غمگین است یا خوشحال، آزرده خاطر است یا…

ابروهای شما همه چیز را می‌گویند!

شاید بتوان گفت واضح‌ترین و ساده‌ترین نشانه‌هایی که شما می‌توانید از روی آنها احساسات را بخوانید، نشانه‌هایی است که ابروها و پلک‌ها  از خود بروز می‌دهند؛ نشانه‌هایی که رمزگشایی آنها خیلی کار سختی نیست.

ترس
ابروها بالا می‌روند و به سمت هم کشیده ‌می‌شوند و پلک‌ها بیشتر از همیشه از هم باز می‌شوند.

ناراحتی
ابروها به سمت بالا خمیده و پلک‌ها کمی بسته می‌شوند.

لذت و خوشحالی
ابروها کاملا حالت عادی دارند اما پلک‌ها کمی جمع می‌شوند.

نگاه تحقیرآمیز
ابروها در هم فرو می‌روند، پلک بالا حالت عادی دارد  اما پلک پایین کمی فشرده می‌شود.

متعجب
ابروها بالا می‌روند، پلک بالا باز می‌شود ولی پلک پایین حالت عادی دارد و مانند زمان‌ آرامش است. 

عصبانیت
ابروها در هم کشیده ‌می‌شوند و پلک‌ها جمع و فشرده می‌شوند.

حرکت چشمها احســاس واقعی را میگوید!

حرکت چشمها آنها می‌تواند افکار و احساسات زیادی را از خود نشان دهد. اینکه حرکت آنها بیشتر متمرکز بر چه نقطه‌ای است و چگونه حرکت می‌کند می‌تواند نشان دهنده احساسات فرد باشد و اینکه در حال چه فکری است.

به یاد آوردن حوادث روزهای اخیر یا به طور منطقی فکر کردن : چشم‌ها به سمت بالا و اندکی ملایم به چپ
به یاد آوردن بعضی وقایع خاص : چشم‌ها به سمت بالا و اندکی ملایم به چپ

شیفتگی، احساس گناه یا فرمانبری : چشم‌ها مستقیم به پایین نگاه می‌کنند
در فکرید حالا چه با منطق چه با احساسات: چشم‌ها اندکی به سمت بالا نگاه می‌کنند.
بادقت و در حال گوش کردن: چشم‌ها به جلو متمرکز شده‌ و حرکت نرمالی دارند.

بی‌علاقگی یا دروغ گفتن: چشم‌ها به طور پیوسته به مقابل خیره می‌شوند، بدون اینکه حرکت خاصی داشته‌ باشند که این بی‌حرکتی نرمال نیست.

یک حرکت کوچک در چشم‌ها می‌تواند تغییرات احساسی را نشان دهد، مثل چشمک زدن که هرچند کوچک است اما…
شما زمان‌هایی بیشتر چشمک می‌زنید  که استرس دارید یا زمان‌هایی که هوشیارتر و بیشتر مواظب‌ هستید یا حتی وقتی وحشت‌زده‌اید.
                                                  حرکت پوست اطراف چشم لبخند حقیقی را نشان میدهد!
خنده حقیقی
پوست بین ابروها و پلک بالا اندکی به سمت پایین حرکت می‌کند.  خط‌های خنده (چروک‌های ریز کناری چشم) نمایان می‌شوند.

خنده تظاهری
پوست بین ابروها و پلک بالا هیچ حرکتی نخواهد داشت.

 نگاه‌های خیره چه معنایی دارد؟

یک تماس چشمی به طور طبیعی باید چند ثانیه طول بکشد اما اگر بخواهید یک پیام غیرکلامی را تنها به وسیله چشم‌هایتان انتقال دهید باید تماس چشمی برای مدت طولانی‌تری حفظ کنید. متمرکز به جایی نگاه کردن یا خیره شدن  می‌تواند احساسات متعددی را نشان دهد. مثلا اینکه فرد احساس تهدید می‌کند یا اینکه به چیزی علاقه‌مند شده یا احساساتی شده ‌است.

خانم‌ها بیشتر از آقایان ارتباط چشمی برقرار می‌کننداما مردها ارتباط چشمی ضعیف تری دارند.
کودکانی که طی مراحل رشدشان از نگاه محبت‌آمیز مادرشان محروم‌ هستند احساس ناامنی بیشتری می‌کنند و معمولا در تمام طول زندگی از کم بودن اعتمادبه‌نفس رنج خواهند برد.از همان لحظه تولد، در کودکانی که توجه و حساسیت بیشتر مادرشان را از طریق نگاه‌های او دریافت می‌کنند با احساسات مثبت بیشتری رشد می‌کنند و این  کودکان این توانایی را پیدا می‌کنند که بر احساسات منفی خودشان غلبه و در کل شخصیت مثبت‌تری پیدا کنند.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:34
ازدواج و همسرداری

14944119241798519160171912010418069171 300x224 زبان عشق همسرتان را 
می شناسید؟

برای تداوم بهتر و بیشتر هر گونه رابطه، و اطمینان از سلامت آن باید از تکنیکهایی استفاده کرد که از جمله مهم‌ترین و کارآمدترین آنها، کسب مهارت در شناخت و درک زبان عواطف است. قدرت فهم بموقع احساسات و علایق، و بروز آن به شیوه صحیح، هنری است که اغلب لابلای هزاران گرفتاری روزمره فراموش میشود.
شاید برخی از ابراز علاقه خود خجالت هم می‌کشند. این حالات تا آنجا پیش می‌رود که بعضی از ما انسان‌ها، ابراز علاقه و بیان احساسات را عملی ناشایست می‌دانیم. اما آن طور که متخصصان امر می‌گویند ابراز محبت یکی از موثرترین شیوه‌ها برای حفظ رابطه‌ای سالم است. در هر رابطه‌ای عدم توجه به فرد مقابل و نادیده گرفتن احساسات او نه تنها باعث دلسرد شدن فرد می‌شود که رابطه را نیز به خطر می‌اندازد. در چنین حالاتی ما همیشه با ارتباطی شکننده مواجه هستیم که بر اثر کوچک‌ترین تنشی دچار آسیب جدی می‌شود.
انواع گوناگون روابط از جمله روابط کاری، دوستی، خانوادگی و…. زندگی اجتماعی ما را تشکیل می‌دهند. اگر به حفظ این روابط اهمیت می‌دهیم و برای ما مهم است که این تعامل‌های اجتماعی حفظ شوند باید با توجه به نوع رابطه و شرایط خاص آن، سعی در بروز احساسات خود داشته باشیم.
روابط خود را مستحکم کنید
در میان همه روابط و تعاملات گوناگون اجتماعی، به یقین می‌توان گفت مهم‌ترین رابطه میان همسران شکل می‌گیرد. در حقیقت زندگی مشترک، یعنی رابطه‌ای سرشار از مهر، محبت، اعتماد و علاقه میان یک زن و یک مرد.
گاهی ممکن است زن یا مرد، فکر کنند نیازی به ابراز علاقه و نشان دادن عشق خود ندارند در حالی که این بزرگ‌ترین اشتباه در یک زندگی مشترک است. هیچ دلیلی مانند گرفتاری، کارهای روزمره، خجالت کشیدن و… برای این عدم توجه در روابط موجه نیست و افراد چه زن و چه مرد باید تمام سعی خود را برای بهبود و استحکام رابطه میان خود انجام دهند. فراموش نکنیم که مانند ورزش، این تلاش برای حفظ و تقویت رابطه نیز مربوط به یک دوره خاص از زندگی نیست و همه ما باید آن را حالت و رفتاری دائمی بدانیم؛ از لحظه آغاز زندگی مشترک تا پایان حیات.
به یاد داشته باشید که عدم ابراز علاقه میان یک زوج، تنها در محدوده خودشان متوقف نمی‌شود، چنین رفتاری می‌تواند منجر به بروز مشکلات و اختلافات در خانواده نیز بشود. بدیهی است که چنین تنش‌هایی برای ادامه حیات خانواده بسیار خطرناک است. از آن‌جا که خانواده اولین و مهم‌ترین پایگاه اجتماعی است بروز این مشکلات و اختلافات دامنگیر جامعه نیز خواهد شد. شاید به همین دلیل است که همه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و دیگر محققان حوزه‌های اجتماعی بر اهمیت حفظ کانون خانواده تاکید اساسی دارند.
چگونه ابراز عشق کنیم؟
در مراحل اولیه ازدواج و دوران نامزدی، بسیار طبیعی است که زوجین نسبت به هم عشق و علاقه خاصی نشان دهند. اما پس از ازدواج، همسران وارد مرحله تکراری زندگی می‌شوند و دیگر این ابراز علاقه (حداقل به اندازه گذشته) وجود ندارد. هر چه بر طول زندگی مشترک افزوده می‌شود، گویی ابراز علاقه میان زن و شوهر سخت‌تر می‌گردد؛ ولی همه ما باید تلاش کنیم و اجازه ندهیم که هیچ روزی بدون تحکیم و تقویت عشق و روابط ما بگذرد. با خود بگوییم و تکرار کنیم که ابراز علاقه و محبت نه تنها عملی خجالت‌آور و ناپسند نیست بلکه باعث دلگرمی و استحکام روابط می‌شود.
البته باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که ابراز عشق و علاقه در هر دوره و هر زمانی شکلی متفاوت خواهد داشت. همچنین من و شما باید سعی کنیم که زبان عشق شریک زندگی خود را کشف کنیم. هر فردی زبان عشق مخصوص به خود را دارد. برخی با گفتن جملات عاشقانه و ابزار کلامی عشق و محبت خود را به فرد مقابل ارائه می‌کنند. بعضی با خدمت‌رسانی و کمک کردن می‌توانند عشق و علاقه خود را بروز دهند و عده‌ای دیگر هدیه دادن را نشانه محبت و علاقه می‌دانند.
مهم است که زبان عشق طرف مقابل را بدانید و سعی کنید که همان طور علاقه خود را به او ابراز و اثبات کنید. اما یک نکته را فراموش نکنید و آن این که نشان دادن علاقه تنها با رفتارهای خاص کافی نیست و همه ما حتما باید از جملات و کلمات محبت‌آمیز و زیبا نیز استفاده کنیم. در میان همه این عوامل و نکات، توجه به این مطلب نیز مهم است که عشق واقعی بر پایه احتیاجات شما بنا نمی‌شود، بلکه بر پایه نیازهای شریک زندگی شما شکل می‌گیرد. پس سعی کنید به همسر خود نشان دهید که شما هم در زندگی به او نیاز دارید و نیاز خواهید داشت.
احساسات خود را پنهان نکنید
‌ در تمام طول زندگی عشق و محبت خود را ابراز کنید. اجازه بدهید که همسر شما بداند چقدر او را دوست دارید. صحبت کردن در مورد احساسات خودتان راهی برای این ابراز احساسات است و همیشه بخاطر داشته باشید که اعمال و کارهای شما مهم‌تر از صحبت‌های شماست. پس فقط چیزی نگویید، بلکه کاری کنید که عشق به همسرتان را نشان دهد. خوب خواهد بود اگر حتی زمانی که همسر شما در محل کارش است، گاهی با او تماس داشته و به او بگویید که او را دوست دارید.
در زندگی زناشویی مسائلی پیش می‌آید که لازم است در مورد موضوعی با همسر خود بسیار جدی صحبت و حتی او را نصیحت کنید. در چنین شرایطی نیز سعی کنید این کار هم با عشق و علاقه همراه باشد. این روش هم باعث پذیرش بهتر سخن شما خواهد شد و هم این که همسرتان درک می‌کند شما در همه حال او را دوست دارید و پشت و پناهش هستید.
وقت بیشتری با هم باشید
در مواقعی که عشق و محبت خود را به او ابراز می‌کنید، بهتر است کلام شما با اقدامی نیز همراه شود. مثلا شعری عاشقانه بسرایید، پیغامی عاشقانه بگذارید، در کارهای خانه به همسر خود کمک کنید و یا هزاران کار دیگر. البته باید کاری را انتخاب کنید که می‌دانید همسر شما آن را دوست دارد.
نکته دیگری که باید بسیار مورد توجه شما باشد این است که حتما به همراه زندگی‌تان احترام بگذارید. احترام به او و خواسته‌هایش، نشانه علاقه‌ای پایدار است.
همچنین زمان بیشتری را برای بودن در کنار همسرتان اختصاص دهید. گاهی اوقات تلویزیون و رادیو را خاموش کنید و زمانی را فقط در کنار همسرتان باشید. با او صحبت کنید در مورد هر چیزی که او می‌پسندد و خلاصه هر کاری که او را شاد کند و درک کند که شما این کارها را صرفا برای او انجام می‌دهید.
ساعاتی در کنار هم بودن، رفتاری است که در تمام سنین باید آن را تجربه کرد. سعی کنید که در این اوقات حتی بچه‌ها نیز اطراف شما نباشند. این فرصت خوبی برای صحبت کردن و تبادل نظر است. در میان این گفتگوها سعی کنید که احساسات همسر خود را درک کنید و حتی اگر نظری مخالف شما دارد به او گوش دهید.
همچنین خوب خواهد بود اگر این زمان‌ها را دقایقی شاد و مفرح سازید. همچنین سعی کنید زمان‌هایی را با همسرتان بیرون از خانه بگذرانید. مثلا برای شام با هم بیرون بروید، با هم به پارک بروید و قدم بزنید؛ به سینما بروید؛ ولی دقت کنید که در این اوقات مشکلات و مسائل سخت زندگی را مطرح نکنید. بهتر خواهد بود در این مواقع که همراه همسرتان هستید، دست یکدیگر را بگیرید و این‌گونه محبت خود را به او نشان دهید. همچنین گاهی بهتر خواهد بود تا زمانی را فقط در سکوت و در کنار یکدیگر کاری را انجام دهید. مثلاً یک پیاده‌روی در سکوت بسیار مفید خواهد بود؛ یا انجام یکی از کارهای خانه.
نیمه پر لیوان را ببینید
یکی دیگر از راه‌های ابراز علاقه این است که فقط نکات منفی ومشکلات رفتاری او را یادآوری نکنید. همه ما باید بیاموزیم که روی جنبه‌های مثبت رفتار همسرمان بیشتر تأکید کنیم. یاد بگیریم به موارد بسیار کوچک و نکات مثبت رفتار او توجه کنیم و برای همین اعمال هر چند کوچک، از او سپاسگزاری کنیم.
مورد دیگری که به یاد داشتنش برای ایجاد یک رابطه مناسب بسیار ضروری است این که همیشه باید با همسر خود صادق باشید و به او واقعیت را بگویید. فراموش نکنید که گفتن حقیقت، خود انجام عملی عاشقانه بوده و نشانه عشق و احترام شما نسبت به همسرتان است.
در زندگی مشترک و در هرگونه رابطه‌ای اشتباه کردن یک امر پذیرفته شده است. پس سعی کنید همسر خود را ببخشید تا خودتان نیز بخشیده شوید. همچنین هرگاه خود شما نیز مرتکب اشتباهی می‌شوید آن را بپذیرید و منکر عمل اشتباه خود نشوید. این هم نوعی صداقت در زندگی مشترک است.
به یاد داشته باشید که عشق و خدمت به طور ذاتی مرتبط هستند. هر آنچه که شریک زندگی شما نیاز دارد و در حد توان شما و عرف جامعه است باید انجام دهید تا عشق خود را نسبت به او نشان دهید. به‌عنوان مثال اگر او رفتاری را نمی‌پسندد و دلایل خود را نیز به شما گفته و شما باز هم بر کار خود اصرار بورزید، عشق خود را نسبت به او کاسته‌اید. همچنین ابراز عشق باید بدون قید و شرط باشد؛ بهتر است از چنین دیدگاهی علاقه خود را به همسرتان نشان دهید.
راه‌های جدیدی برای مهرورزی کشف کنید
اگر می‌خواهید زندگی و روابط پایدار و خوبی در طول سال‌های زندگی داشته باشید، راه‌های بیشتری برای نشان دادن عشق خود انتخاب کنید. برای ابراز عشق و علاقه خود سعی کنید خلاق باشید و همیشه راه‌هایی جدید برای نشان دادن عشق خود بیابید. هم شیوه‌های جدید کلامی و هم رفتارهای مناسب گوناگون. با محبت، همدردی، شوخی، سرگرمی، حضور داشتن در کنار او، ‌حقیقت‌گویی می‌توانید عشق و محبت خود را ثابت کنید.
با ابراز محبت، صبر و شکیبایی و روابط مناسب و سنجیده متقابل می‌توان رابطه‌ای موفق را رقم زد. همیشه با ادب و احترام، عادلانه و سرشار از حقیقت با شخص مقابل و بویژه همسر خود برخورد کنید.

اگر در ابراز عشق و علاقه خود خلاق باشید و همواره راه‌های جدیدی برای نشان دادن عشق خود انتخاب کنید، اطمینان داشته باشید که روابط شما همیشه رو به رشد و رویش خواهد بود. این رفتار، علاوه بر ایجاد رضایت در همسر و شریک زندگی‌تان، زندگی‌ای سرشار از عشق، محبت، صمیمیت و آرامش را برای شما به ارمغان می‌آورد.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:31
بهداشت روانی

257581 538673368441 135000140 31122537 6318538 o 300x199 چگونه 
جذاب باشیم؟

یونانی‌های قدیم آن را یک نیروی الهی می‌دانستند که با فرد زاده می‌شود و آدم‌های عادی از وجودش بی‌بهره‌اند؛ اما روانشناسان امروزی می‌گویند کاریزما، بیشتر از آنکه یک نیروی معجزه‌آسا باشد، یک مهارت است؛ مهارتی که با تسلط‌تان بر حرکات چهره، بدن و حتی تک‌تک واژه‌هایتان می‌توانید از آن بهره‌مند شوید. کاریزماتیک‌ها خوب می‌دانند که چطور یک پیام را درست به هدف بزنند و مخاطب را روزها و سال‌ها با جملات‌شان درگیر کنند. برای کاریزماتیک بودن،‌ بیشتر از آنکه به یک نیروی مادرزاد یا دانش خارق‌العاده نیاز داشته باشید، به مهارت‌های درست سخن گفتن و هدف‌گیری درست پیام نیاز دارید، پس از همین حالا شروع کنید و شما هم کاریزماتیک شوید

شروع حرف اول را می‌زند

یک فرد کاریزماتیک، خوب می‌داند که از کجا باید شروع کند و در لحظه اول چه تاثیری را روی مخاطبش بگذارد. با یک لبخند عمیق و جادویی کار را شروع کنید. به مخاطب‌تان با گشاده‌رویی این حس را القا کنید که گفت و گوی امروز برایتان اهمیت زیادی دارد و شما با تمام وجود، برای شنیدن پاسخ‌ها و نظراتش منتظر هستید. بعد از یک لبخند عمیق، کمی به سمت او بروید و با گشاده‌رویی با مخاطب امروز‌تان دست بدهید و اهمیت این ملاقات را برایش یادآوری کنید.

یک پیام ماندگار بفرستید

کاریزماتیک‌ها جملات را بدون برنامه و هدف بیان نمی‌کنند. فرستادن پیام در دنیای آنها، راز و رمز خودش را دارد. اولین اصلی که چنین افرادی به آن پایبند هستند، کمک به شنونده برای درک کردن، ارتباط برقرار کردن و به‌خاطر سپردن پیام است. حتما می‌پرسید که چطور چنین کاری امکان‌پذیر است. کاریزماتیک‌ها با کمک استعاره، تشبیه و مقایسه به چنین هدفی می‌رسند. مهم نیست که بخواهید یک سخنرانی در مورد پیچیده‌ترین موضوعات تخصصی را ارائه دهید یا در مورد موضوعی با یکی از دوستان‌تان صحبت کنید. استعاره می‌تواند در هر جا و هر متنی به کمک شما بیاید، اما فراموش نکنید که استعاره‌های شما، باید شایسته موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اید باشد، پس با هوشمندی‌تان بدانید که در چه فضایی هستید و بعد از معجزه از این سه عنصر کمک بگیرید.

قصه‌گوی خوبی باشید

داستان و حکایت هم به پیام شما برای خوردن به هدف کمک می‌کند. با کمک این دو عنصر، می‌توانید ارتباط عمیق‌تری را میان کلام‌تان و شنونده برقرار کنید، اما قبل از آنکه به یک داستان‌گوی خوب تبدیل شوید، باید یک داستان‌خوان حرفه‌ای باشید. حکایات سعدی، شعر‌های حافظ یا شهریار و حتی نوشته‌های دهخدا، می‌تواند بهترین کمک برای شما باشد. اگر می‌خواهید سخنران خوبی باشید، باید با ادبیات میانه خوبی داشته باشید و بخشی از هر روز‌تان را به مطالعه اختصاص دهید. اما استفاده از این حکایات در صحبت‌هایتان آسان نیست. سعی کنید بجا و مرتبط با موضوع از آنها کمک بگیرید و به دام تعریف کردن داستان‌های تکراری نیفتید و با گفتن حکایت‌های پی‌درپی، از اصل صحبت دور نشوید. یادتان نرود که حکایات را باید در ذهنتان ساده‌سازی و خلاصه کنید و آنها را به چند جمله که در میانه سخنرانی‌تان می‌آید، تبدیل کنید.

یادتان نرود که هر سخن جایی دارد

اگر در یک گفت‌وگو قرار گرفته‌اید، وضعیت‌تان با زمانی که سخنرانی می‌کنید باید فرق کند. شما که می‌خواهید کاریزماتیک باشید، باید آداب گفت‌وگو را هم خوب بشناسید، به فرد مقابل‌تان احترام بگذارید، صحبت‌هایش را قطع نکنید و با خوب گوش کردن، هم به او احترام بگذارید و هم پاسخی مناسب را در ذهنتان بپرورانید. از طرف دیگر، خود را یک فرد همه‌چیز‌دان معرفی نکنید و به فرد مقابل این احساس را بدهید که برخی چیز‌هایی که نمی‌دانسته‌اید را به شما انتقال می‌دهد و با حرف‌هایش روی شما تاثیر می‌گذارد.

کاریزماتیک شدن هم مثل هر کار دیگری به تمرین نیاز دارد، پس نخواهید درست در مهم‌ترین سخنرانی‌تان، از نکاتی که به تازگی یادگرفته‌اید، استفاده کنید. در گفت‌وگو‌های عادی و روزمره‌تان، اصل‌هایی که آموخته‌اید را تمرین کنید. اشکالی ندارد اگر گاهی شکست بخورید. شما در این ملاقات‌های ساده نقاط ضعف و قدرت‌تان را می‌شناسید و می‌فهمید که چه رفتاری می‌تواند شما را کاریزماتیک‌تر جلوه دهد. کسب کاریزما، کار یک شب و یک لحظه نیست. شما ماه‌ها و سال‌ها برای تبدیل شدن به یک کاریزماتیک واقعی زمان نیاز دارید.

مخاطب را به بازی بگیرید

تضاد، کلید رسیدن به هدف است چراکه یک متن را با دلایل و تلاش برای پیروز شدن در چنین مبارزه‌ای همراه می‌کند و می‌تواند تا مدت‌ها آن را در ذهن شنونده‌اش ماندگار کند. کمتر کسی است که این جمله جان اف کندی را شنیده باشد و از یاد برده باشد؛ «نپرسید که کشورم برای من چه می‌تواند بکند، بپرسید، من برای کشورم چه می‌توانم بکنم.» اهمیت تضاد در ماندگار شدن یک سخنرانی چندان درک نشده‌ است، اما باید بگوییم که این روش، یکی از ساده‌ترین و تاثیرگذارترین تاکتیک‌هایی است که می‌توانید یاد بگیرید و در صحبت‌هایتان از آن استفاده کنید. با کمک تضاد، مخاطب را وارد یک کشمش کنید و او را اسیر توانایی‌تان در فلسفه‌بافی کنید. به کار بردن جملات متضاد،‌ مخاطب را به یک درگیری درونی وارد می‌کند و عقاید کهنه او را به چالش می‌کشد. اینجاست که مخاطب گمان می‌کند در تمام این سال‌ها در اشتباه بوده و باید سر و سامانی به عقاید قدیمی‌اش بدهد.

ادیب باشید

جملات ادبی و تک بیت‌ها، چه در گفت‌وگوهای روزانه و چه در سخنرانی‌های بزرگ، به کرات استفاده می‌شود اما یک فرد کاریزماتیک، بیشتر از هر کس دیگری از آنها کمک می‌گیرد. تفاوت این جملات با داستان‌ها در این است که این بار شما به متن به طور کامل وفادارید و دقیقا همان‌چیزی را که یک شاعر یا نویسنده بیان کرده، مطرح می‌کنید. این جملات می‌تواند در شروع صحبت‌های شما به‌کار برود یا در پایان آن،‌ باعث ماندگاری کلام‌تان شود. چنین پایان بندی‌ای، می‌تواند مثل یک نتیجه‌گیری باشد و چند ساعت صحبت شما را در چند بیت یا چند جمله خلاصه کرده و آن را در ذهن مخاطب حک کند. شاید گاهی لازم باشد از اشعار فردوسی استفاده کنید و گاهی هم چند جمله از یک طنزپرداز ماهر بتواند ارزش کلام شما را چند برابر کند.

شنونده را وارد میدان کنید

وارد کردن مخاطب به جریان صحبت‌هایتان راه‌های متفاوتی دارد اما سؤال کردن یکی از بهترین راهکار‌هاست. مطرح کردن این پرسش‌ها می‌تواند دو تاثیر متفاوت داشته باشد؛ سؤال شما می‌تواند خیلی صریح و ابتدایی باشد و با اولین جرقه ذهن شنونده، پاسخش را دریافت کند. چنین سؤالی ابزار آدم‌های کاریزماتیک نیست؛ اما از طرف دیگر، سؤال شما می‌تواند به طراحی یک پازل کمک کند و ذهن مخاطب را برای دریافت جواب، ساعت‌ها و روزها به فعالیت وادارد. با سؤال‌تان ذهن مخاطب را درگیر کنید و به او این حس را بدهید که پاسخش می‌تواند تاثیر خارق‌العاده‌ای بر این موضوع بگذارد. به او بفهمانید که این پاسخ و نتیجه‌گیری او در مورد این موضوع، می‌‌تواند تکلیف خیلی چیز‌ها را عوض کند.
کاریزماتیک‌ها، خشک و بی‌حرکت حرف نمی‌زنند. صحبت‌های آنها برخلاف افراد ناموفق، هیچ شباهتی به خواندن یک متن از رو ندارد. آنها می‌توانند بهترین کمک را از بدنشان بگیرند و با خندیدن، اخم کردن و تکان‌دادن به موقع دست‌ها، شدت پیام‌شان را بیشتر کنند. کاریزماتیک‌ها، ظاهرشان را با پیام‌شان هماهنگ می‌کنند. در جایی که یک پیام حماسی می‌خوانند، محکم‌تر حرف می‌زنند و وقتی یک خاطره خنده‌دار را تعریف می‌کنند، لبخند آرامی را روی لب‌هایشان می‌آورد. یک فرد کاریزماتیک می‌داند که تعجبش را باید هم با حرف و هم با چهره‌اش نشان دهد و خشمش را هم تنها با یک کلمه به نمایش نمی‌گذارد.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:23
ازدواج و همسرداری

Young Love at Beach2 300x225 هیجان یا عشق؟

درست است که ما بیشتر از مادران‌مان درس خوانده ایم  و زندگی اجتماعی پررنگ‌تری داشته‌ایم، اما بسیاری از ما، هنوز راه و رسم درست زندگی کردن را نمی‌دانیم. گاهی می‌خواهیم با کپی کردن از زندگی مادرانمان یا زنان دیگر، کار خود را راحت کنیم و گاهی هم فکر می‌کنیم با امضای عقدنامه، وارد یک مسابقه یا یک معادله بیش از حد پیچیده می‌شویم، اما زندگی نه میدان جنگ است و نه بازار رقابت. بخواهیم یا نخواهیم باید بپذیریم که دوره و زمانه عوض شده و بیشتر قانون‌های نانوشته زناشویی هم تغییر کرده است.

                                                                                     تفاوت زیباست

اشتباه اول: باید مثل من شود

یکی از اشتباه‌هایی که بسیاری از دختران قبل از ازدواج مرتکب می‌شوند، اصرار به هم شکل شدن است. آنها فکر می‌کنند قبل از شروع زندگی باید گربه را دم حجله کشت و برای این کار تلاش می‌کنند همسر آینده‌شان را با دعوا، قهر، خواهش و هر راه دیگری که می‌دانند عوض کرده و شبیه خود کنند. آنها فکر می‌کنند هم‌شکل بودن و هم‌رنگ بودن، تضمینی برای ازدواج موفق است، اما اشتباه می‌کنند. اگر شما هم چنین فکری را در سر دارید، نباید فراموش کنید که شما و همسرتان، از ۲خانواده و ۲فرهنگ متفاوت هستید و هرگز نمی‌توانید دنیا را از یک دریچه ببینید. شما تجربه‌ها و باور‌های متفاوتی دارید و تا زمانی که در تعارض با هم قرار نگیرید و از این باور‌ها چماقی برای کوبیدن هم نسازید، تهدیدی متوجه‌ شما نخواهد بود.


 

  هیجان را با عشق اشتباه نگیرید

اشتباه دوم: باید برای هم بمیریم

عاشق شدن، هیجان‌انگیزترین بخش زندگی است؛ بخشی که می‌تواند شروع یک زندگی مشترک را لذت‌بخش‌تر کند، اما گمان نکنید برای چنین شروعی، نیاز به یک زندگی افسانه‌ای دارید. درست است که باید خواستگار‌تان را دوست داشته باشید اما عشق آنقدر ساده نیست که در هر شرایطی سر و کله‌اش پیدا شود. اگر یک دوره نامزدی کوتاه را گذرانده‌اید و احساس می‌کنید بی‌اندازه عاشق هستید، باید بگوییم که بیشتر از عشق درگیر هیجان شده‌اید، چیزی که می‌تواند چنین حدی از علاقه را به‌وجود بیاورد، موضوعات ساده یک نامزدی کوتاه مدت نیست، بلکه حمایت و درکی است که در موقعیت‌های پیچیده‌تر زندگی می‌بینید و باعث می‌شود که هر روز، بیشتر حس کنید که این مرد، همان مرد رؤیاهای شماست. همان یک نفری که برای شما به دنیا آمده و امروز کنار‌تان است.


 

  عشق هرگز نمی‌میرد

 اشتباه سوم: عشق با گذشت زمان تمام می‌شود

بعضی‌ها فکر می‌کنند گذشت زمان می‌تواند عشق را محو کند و به همین دلیل تن به ازدواج با کسی می‌دهند که هیچ علاقه یا کششی نسبت به او ندارند، اما اگر شما یک عاشق واقعی باشید و برای این موضوع هزار و یک دلیل داشته باشید، آنچه با گذشت زمان از زندگی شما بیرون می‌رود، عشق‌ نیست بلکه هیجان و ساده‌انگاری‌ای است که ممکن است در ماه‌های اول رابطه، شما را شجاع‌تر و ماجراجوتر کند و به شما این حس را بدهد که تنها عاشق روی زمین هستید،اما کنار رفتن پرده هیجان از این حس، موضوعی نیست که برای آن سوگوار باشید. یک عشق واقعی می‌تواند با آرامش و روزمرگی هم همراه شود. در چنین شرایطی شما از همسرتان فاصله نگرفته‌اید، بلکه به مراحل بالاتری از دوست‌داشتن رسیده اید که با آرامش بیشتر و هیجان کمتر همراه است.

  گاهی هم دعوا کنید

اشتباه چهارم: یک زندگی موفق، زندگی بدون بحث است

بسیاری از زوج‌ها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختی‌شان می‌دانند. خیلی از آنها به دلیل چنین تفکری اختلاف‌نظر‌شان را در دل‌شان نگه می‌دارند و می‌خواهند با سکوت‌شان جلوی بحث را بگیرند، اما نباید فراموش کنید که ترس از دعوا، نشانه خوشبختی شما نیست. یک زوج خوشبخت می‌توانند اختلافات‌شان را به راحتی با هم در میان بگذارند و حتی برای موضوعاتی که ارزش حیاتی برایشان دارد، بجنگند و پیروز شوند. یک زوج ایده‌آل روی یک خط صاف پرلبخند زندگی نمی‌کنند. آنها به اختلاف نظر هم برمی‌خورند و گاهی از هم دلخور می‌شوند، اما تفاوت‌شان با دیگران این است که با هوشمندی از پس چنین مسائلی برمی‌آیند و به جای دلخوری‌های بی‌مورد، از این بحث‌ها درس می‌گیرند.


 

 کلیشه‌ها را فراموش کنید
اشتباه پنجم: مسئولیت اداره زندگی بر عهده مرد است

دوره و زمانه عوض شده. درست است که هنوز هم در بسیاری از خانواده‌ها، مسئولیت‌های مالی و بسیاری وظیفه‌های دیگر بر عهده مردان است،‌ اما این موضوع نباید باعث شود که با بی‌خیالی خودتان را به حاشیه ببرید و فقط ناظر تلاش‌های او باشید. اگر می‌خواهید زندگی موفق و آرامی داشته باشید، از همان اول سنگ‌ها را وا بکنید و مسئولیت‌ها را تقسیم کنید. این تقسیم‌بندی را می‌توانید بر اساس علایق و توانایی‌هایتان انجام دهید. اگر همسر شما آشپز بهتری است و شما درآمد بیشتری دارید،‌ می‌توانید کلیشه‌ها را کنار بگذارید و هر کدام سهم بیشتری از کاری که در آن توانمند‌تر هستید برعهده بگیرید. قرار نیست شما مثل والدین‌تان زندگی کنید، بلکه می‌توانید با تفاهم و بدون ترس از قضاوت دیگران، در همه بخش‌های این زندگی سهیم شوید و تنها برای آرامش بیشتر و کمتر کردن تنش‌ها تلاش کنید.


 

 به همه‌جوانب اهمیت بدهید

 اشتباه ششم: خودم را دوست دارد نه جسمم را

اگر از آن دسته زن‌هایی هستید که گمان می‌کنید ارتباط زناشویی، در آخرین ردیف اولویت‌های زندگی مشترک است، در اشتباه هستید. گمان نکنید مردی که عاشق‌تان است، به جسم شما نیازی ندارد و تنها به تفکرات و کلام شما اهمیت می‌دهد. ازدواج، راهی مشروع و پسندیده برای برقراری یک رابطه سالم جسمانی هم هست. حق شما و همسرتان است که از چنین رابطه‌ای هم بهره ببرید و با کمک آن پایه‌های زندگی‌تان را هم محکم‌تر کنید. اگر شما می‌خواهید زندگی مشترک موفقی داشته باشید، باید به همه ابعاد یک رابطه توجه کنید و هیچ بعدی را فدای دیگری نکنید.


 

 امتحان‌های سخت نگیرید

اشتباه هفتم: اگر مرا دوست داشته باشد، هر کاری می‌کند

درست است که عشق قدرت می‌آورد، اما قرار نیست که از مرد زندگی‌تان، به گناه عاشق شدن، یک فرد ضعیف و زیردست بسازید. بسیاری از زن‌ها گمان می‌کنند اگر مردی عاشق‌شان باشد، به خاطر آنها همه پل‌های پشت سرش را خراب می‌کند و به هیچ چیز دیگری جز فرد مورد علاقه‌اش توجه نمی‌کند. بیشتر زن‌ها با چنین تفکری، همسرشان را در معرض آزمایش‌های سخت قرار می‌دهند و به او می‌گویند اگر مرا دوست داری، باید هرچه را که می‌خواهم، انجام دهی، اما واقعیت این است که چنین مردی، یک مرد عاشق نیست؛ بلکه فردی ضعیف، بی‌پناه و منفعل است. یک عاشق واقعی هرگز به خاطر حسش از اصول و منطقش نمی‌گذرد، بلکه سعی می‌کند حسش را با عقلانیت همراه کند و از این راه به پیشرفت بهتر آن کمک می‌کند.


 

 شوهرتان قدر شما را می‌داند

اشتباه هشتم: مردها ارزش حمایت را نمی‌فهمند

نمی‌گوییم که همه مردهای جهان، آنقدر منطق و انصاف دارند که همه حمایت‌ها و کمک‌‌هایتان را درک کنند و همیشه آنها را در ذهن داشته باشند، اما می‌گوییم اگر با مردی شایسته ازدواج کرده‌ باشید، می‌توانید مطمئن باشید که او کوچک‌ترین همدلی‌های شما را می‌بیند و همیشه آنها را در ذهنش نگه می‌دارد. مردها خیلی راحت تفاوت شما با زنان دیگر را می‌بینند و بیشتر وقت‌ها شما را با زنان دیگر مقایسه می‌کنند.

اگر می‌خواهید در زندگی مشترک‌تان موفق باشید، به آدم‌های اطراف‌تان خوب نگاه کنید. چه خصوصیاتی در زنان دیگر وجود دارد که همسرتان از آنها بیزار است و چه ویژگی‌هایی را در زنان دیگر تحسین می‌کند؟ مطمئن باشید اگر آن خصوصیات منفی را حذف کنید و چند قدم به آن ویژگی‌های تحسین‌شدنی نزدیک‌تر شوید، همسرتان حتما قدر شما و تلاش‌های‌تان را می داندو شما و زنان دیگر را به یک چشم نمی‌بیند.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:19
موفقیت و مدیریت

money 268x300 پس انداز چگونه؟

شرایط اقتصادی جهان این روزها به گونه ای است که بسیاری از ما نوعی فشار و نگرانی اقتصادی را تجربه می کنیم. اگر می خواهید صرفه جویی کنید و دغدغه های مالی کمتری داشته باشید حتما به نکات زیر توجه کنید:
۱ - لیستی از مخارجتان تهیه کنید
به جای اینکه همه حساب و کتاب ها را در ذهنتان انجام دهید و مرتب از خودتان بپرسید چقدر خرج کرده ام و حالا چقدر پول دارم و … لیستی تهیه کنید و همه هزینه ها را یادداشت کنید. بدین ترتیب هم بر مخارج ماهانه کنترل بیشتری خواهید داشت و هم انگیزه ای برای صرفه جویی و خود داری از مخارج غیرضروری پیدا خواهید کرد.
۲ - وقتی احساساتی یا گرسنه هستید به خرید نروید
وقتی احساساتی هستید، مثلا دلتان گرفته یا از چیزی خوشحال هستید، به خرید نروید چون احتمال اینکه ولخرجی کنید و چیزهایی را بخرید که به آنها نیازی ندارید زیاد است. خیلی اوقات برای اینکه از احساسات منفی فرار کنیم و ذهنمان را از چیزهای ناراحت کننده منحرف کنیم، چیزهایی را می خریم که برای لحظاتی شادمان می کنند. مثلا ممکن است فقط به منظور خرید یک پیراهن به فروشگاه رفته باشیم ولی با یک شلوار، یک کت و چند جفت جوراب و چیزهای دیگر به خانه برگردیم. اگرچه خرید چنین چیزهایی برای لحظاتی ما را شاد می کنند، اما این شادی به زودی از بین می رود و آنوقت ما می مانیم و چند وسیله غیرضروری و یک حساب خالی!
همین مطلب در مورد مواقعی که بسیار گرسنه هستید و به فروشگاه می روید صادق است. ممکن است گرسنگی به شما فشار بیاورد و به محض دیدن هر یک از محصولات داخل مغازه فکر خریدنش به سرتان بزند!
۳ – خودتان را با فعالیت های هیجان انگیز و افراد دوست داشتنی سرگرم کنید
به جای اینکه بعد از یک روز کاری برای رهایی از خستگی و دغدغه های کاری به یک رستوران فست فود بروید به فعالیت های دیگری بپردازید که هم خوشحالتان می کنند و هم پرخرج نیستند. به همراه اعضای خانواده یا دوستان به فعالیت های سرگرم کننده یا فعالیت های فردی مثل باغبانی یا نقاشی بپردازید. معمولاً وقتی بی حوصله، احساساتی یا تنها هستیم بیشتر خرج می کنیم، بنابراین سعی کنید به روشهای موردعلاقه خود وقتتان را پر کنید.
۴ –  کم کم ولی همیشه پس انداز کنید
بعضی ها فکر می کنند چون درآمدشان زیاد نیست نمی توانند پس انداز کنند ولی این مثل آن می ماند که بگوییم چون همه روز بیکار نیستیم نباید یک ساعت را به ورزش اختصاص دهیم. کارشناسان معتقدند که بهترین راه برای تقویت حساب بانکی این است که کم کم پس انداز کنیم ولی این کار را همیشه ادامه بدهیم. به جای اینکه ناگهان قسمت بزرگی از حقوق ماهیانه تان را به حساب پس اندازتان واریز کنید و مبلغ کمی را برای روزهای باقیمانده ماه نگه دارید، هر بار مبلغ کوچکی را پس انداز کنید. خواهید دید بدون اینکه خودتان متوجه شوید پس اندازتان هر ماه بیشتر خواهد شد. هرچه بیشتر شاهد بیشتر شدن موجودی حسابتان باشید، انگیزه بیشتری برای پس انداز کردن پیدا خواهید کرد.
۵ - مبلغی را به تفریح و سرگرمی اختصاص دهید
بهتر است هر از گاهی هزینه ای را به فعالیت های تفریحی اختصاص دهید. اگر تفریح کافی نداشته باشید ممکن است ناگهان از شرایط خسته و دچار افراط شوید و کل پس اندازتان را یک شبه خرج کنید. دوست دارید تلویزیون جدیدی برای اتاق نشیمن بخرید؟ دوست دارید به یک مسافرت بروید؟ پس از همین الان شروع کنید و پولتان را پس انداز کنید.
۶ – به وبلاگ های مالی مراجعه کنید و یا وبلاگ خود را بسازید
وبلاگ هایی با موضوعات پول و درآمد و سرمایه گذاری به تازگی طرفداران زیادی پیدا کرده و می توانند الهام بخش بسیاری از افراد باشند. همچنین سرک کشیدن به زندگی دیگران و خبردار شدن از مخارج آنها می تواند جالب باشد. حتی اگر شجاعت کافی را داشته باشید می توانید وبلاگ خودتان را داشته باشید و توصیه های خود را به اشتراک بگذارید. با این کار نه تنها با کسانی که در زمینه های اقتصادی با شما همفکر هستند ارتباط برقرار می کنید، بلکه نوعی انگیزه و احساس غرور را در شما ایجاد خواهند کرد.
۸ – از دیگران کمک بخواهید

اگر واقعا احساس می کنید که تحت فشار هستید خیلی راحت و بدون خجالت از دیگران کمک بخواهید. به یک کارشناس امور مالی مراجعه کنید و شرایطتان را با او در میان بگذارید. این افراد تجربه رویارویی با مشکلی شبیه به مشکل شما را دارند و با ارائه برنامه ای واقع بینانه به حل مشکل مالی شما کمک خواهند کرد.

سه شنبه 13/1/1392 - 19:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته