• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4130روز قبل
قرآن
مقصود قرآن از « زنان کشتزار شما هستند » چیست؟

قرآن کریم در این ‏آیه شریفه مى فرماید: " نساءکم حرث لکم فاتوا حرثکم افّى شئتم و قدّموا لانفسکم؛ واتقوالله ..(1) زنان شما، محل بذر افشانى شما هستند، پس هر زمان که بخواهید، مى توانید با آن ها آمیزش کنید. (سعى نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید! وتقوا داشته باشید.".
"حرث" مصدر و به معناى زراعت و به زمینى که در آن کشت و زرع مى شود، گفته مى شود. از مقدم داشتن جملة "نساء کم حرث لکم" بر امر به آمیزش و مجدداً تعبیر به حرث معلوم مى شود منظور توسعه در موضوع آمیزش از نظر زمان یا مکان است، نه از نظر اعضا و اندام زنان. بر اساس این آیه جامعه انسانى براى دوام نوع و بقاى نسل محتاج زنان است ، زیرا خدا شگل گیرى انسان را در طبیعت رحم قرار داده، طبیعت مردان را راغب به زنان فرموده و میان مردان و زنان دوستى و مهربانى بر قرار کرده است. از این رو غرض تکوینى این است که وسیله اى براى بقاى نوع فراهم شود. (2).
بنابراین این آیه در اصطلاح مفسران از آیات الاحکام است . یعنی در صدد بیان یک حکم فقهی و در ادامه آیه حکم اخلاقی را بیان کرده وخطاب به مردان می فرماید : از خدا بترسید و تقوا داشته باشید.
این آیه نمی خواهد شأن و مقام زنان را ناچیز نماید ، بلکه به مردان توصیه می کند که تداوم نسل انسان در وجود زن است ، پس کیفیت زناشویی و مراقبت از زنان باید چگونه باشد تا نسلی سالم و مفید تقدیم جامعه بشری شود ، همان گونه که برای به دست آوردن محصول سالم از زمین مراقبت می کنید.
در روایتى ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل مى کند : "معنای" فأتوا حرثکم انّى شئتم" این است که هر ساعتى خواستید، با عیال خود نزدیکى کنید". (3) که این نیز حکم فقهی است ، البته این موضوع با برخی از روایات تخصیص می خورد ، مثلا آمیزش در هنگام روزه دار بودن منع شده است و در روایات بسیاری از موارد نیزمکروه دانسته شده است. بعضی از فقها نیز از این آیه استنباط کرده اند که عمل مقاربت تنها از جلو می تواند درست باشد ، زیرا فرزند تنها از این طریق به عمل می آید. هم چنین خداوند پس ازآیه فرمان به تقوا و پرهیزکاری می دهد که می فهماند باید حقوق زن هم در نظر گرفته شود و از مرز عدالت و تقوا تجاوز نکنند.
خداوند پس از آزاد گذاشتن نسبی مردان در زمان آمیزش با زنان، آنان را از هر گونه تجاوز از این حریم به بیرون از خانه با شدت باز می دارد وبا در اختیار گذاشتن زن در آمیزش نسبی و تأمین نیاز غریزی او و تعیین حقوق و قوانین خاص ، راه هر گونه آزدای جنسی وبی حد و حصر و بی بند و باری نیزگرفته است.
براى اطلاع بیشتر مى توانید به تفاسیرى هم چون المیزان و نمونه مراجعه فرمایید.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع :
1.سوره بقره (2) آیه 223.
2. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان ، ج 2، ص 301 ـ 303 ، با تلخیص .
3.همان، ج 2، ص 309.

شنبه 27/9/1389 - 16:7
قرآن
در مورد سوالت باید گفت قرآن سخن خداوند با انسان و دوای درد بشریت است و اگرانسانی بخواهد بداند که سخن خدا با او چیست ،به قرآن مراجعه می کند و آن را می خواند.
در عین حال قرائت قرآن ، اهمیت دادن به آیات الهی ، انس با قرآن و آشنائی با آن ،محفوظ ماندن قرآن از خطر تحریف ، یافتن درسهای زندگی در قرآن و بکارگیری آن است.
تلاوت واقعی قرآن آن است که انسان ، معبود رادر آن مشاهده نماید. مرحله نازله مشاهده معبود آن است که در صفحه ضمیر و قلب عابد، چیزی جز علاقه به معبود نباشد. و انسان می تواند به خوبی تشخیص دهد که آیا در قلبش چیزی جز خدا هست یا نه؟
امام سجاد(ع) فرمود "لَو مات مَن بَین المَشرق و المَغرب لَما استَوحشت بَعد أَن یَکون القرآن مَعی" (1) "اگر همه مردمی که بین مشرق و مغرب عالم وجود دارند از بین بروند و کسی روی زمین نباشد و من تنها باشم، چنانچه قرآن با من باشد هرگز احساس وحشت نمی کنم."
یااگر همه کافر شوند ، احساس ترس نمی کند ، زیرا مرگ حقیقی همان مرگ روح است و انسان کافر حقیقتاً مرده است. از نظر قرآن کسانی زنده اند که دین خدا را قبول کنند "لِیُنذر مَن کان حَیّاً و یَحق القَول علی الکافرین" (2)
تلاوت قرآن نیز عبادت است و حکمت عبادت آن است که انسان عابد،معبود را در ضمیر خود مشاهده کند. طی این راه نیز محال نیست بلکه شرایط، آداب و احکامی دارد. برای این که به مرحله مشاهده معبود راه یابیم باید تا می توانیم بر چشم و گوش خود کنترل داشته باشیم، هر کس باید مواظب باشد که جز وظیفه شرعی چیزی انجام ندهد محیط کار و محیط منزل را با غفلت از خدا آلوده نسازد.
وقتی انسان قرآن تلاوت می کند، آن گاه که صاحب کلمات آن را با چشم دل مشاهده کرد، به حکمت تلاوت قرآن رسیده است.
حال این سوال مطرح می شود که چرا ما به قرآن عمل نمی کنیم:
عواملی که در حال حاضر موجب گشته که قرآن آن گونه که باید مورد توجه نباشد به شرح زیر است:
1- نشناختن جایگاه قرآن؛ بسیاری از مردم قرآن را کتابی مقدس میدانند و آن را برای مراسم و قسم‏خوردن به کارمیبرند ، ولی از نقش اصلی قرآن که نقش هدایتی و کاربردی در زندگی و زوایای مختلف آن است غافلند.
2- سیاست‏ها و تبلیغات استعماری؛ از جمله عوامل غفلت مردم از کتاب خدا ، مشغول شدن ذهن آنها به القائات وبرنامه‏هایی است که دنیاپرستان در سراسر جهان تولید کرده و به مغزها وارد میکنند از قبیل فیلم‏ها، نوشته‏ها و دیگرمشغولیت‏های ذهنی.
3- بیان نشدن بسیاری از حقایق و معارف قرآن از سوی برخی از مبلغان؛ از همین‏رو انگیزه کافی برای توجه مردم به قرآن ایجاد نمیشود.
4- تفاوت زبان و مشکل فهم آیات قرآن؛ نوع مردم خواهان آن هستند که متن خوانده شده را بفهمند و اگر متنی رابخواند که از آن چیزی درنمییابد کمتر به آن رغبت نشان میدهد. در مورد قرآن مجید برای کسانی که آشنا به ادبیات عرب نیستند این مشکل وجود دارد.
5- گنجانده نشدن قرائت و فهم قرآن به صورت جدی و با روش‏های جذاب در برنامه‏های درسی.
6- تحریف حقیقت شفاعت اهل بیت در میان مردم عامی شیعه ، با این خیال که شفاعت اهل بیت ما را کفایت می کند ، از برنامه عملی اسلام و قرآن در زندگی فاصله گرفته و غافل شدند.

حال باید چه کار کرد که قرآن وارد متن زندگی ما شود و آمال و کردار ما مطابق با آموزه های قرآنی باشد؟
با توجه به شواهد و دلائل عقلی و نقلی، انسان در زندگی خود یک مسافر است و قرآن راهنمای انسان در این سفر است. هر یک از آیات قرآن دربر دارنده پیامی است که در حکم علائم راهنما وهشداردهنده در این راه است.
بدیهی است کسی که راه نیفتاده و قصد حرکت ندارد، علائم راهنمایی برای او بیمعنا و نامفهوم است، نظیر کسی که هیچ گاه در عمر خود رانندگی نکرده و از علائم راهنمایی و رانندگی هیچ برداشت صحیحی ندارد.
انسانی که با حقیقت اصلی خود انس ندارد و نیازهای وجودی عالی خود را به خوبی نیافته است، انسانی که اهل خلوت و اندیشه و تفکر نیست ، هیچ گاه مسافر بودن خویش و ضرورت راهنما و راهبر را درک نخواهد نمود.
میزان بهره‏گیری انسان از قرآن متناسب با ظرفیت وجودی اوست و این ظرفیت به اختیار خود انسان قابل توسعه وگسترش است.
با توجه به نکات بالا برای بهره‏مندی هر چه بیشتر از برکات و انوار قرآن موارد زیر میتواند مؤثر باشد:
1- در گام نخست انس هر چه بیشتر با آیات قرآن لازم است و برای رسیدن به این مقصود تلاوت روزانه حداقل 50 آیه از سوی ائمه اطهار(ع)سفارش شده است.
2- مطلب مهمی که در روایات مورد تأکید واقع شده، تدبر و تفکر در معانی آیات است و قرائت بدون تدبر فاقد آثار وبرکات در مرتبه عالی و مورد انتظار است.
3- در تلاوت قرآن، به بایدها و نبایدها و دستوراتی برمیخوریم، یکی از راه‏های عملی استفاده از نور قرآن آن است که انسان در هر روز با خود قرار گذارد که به این بایدها و نبایدها و دستوراتی که در حین قرائت با آن برخورد کرده عملی نموده و پایبند باشد تا تدریجا به زیور زیبای آیات الهی آراسته شود.
4- ائمه اطهار(ع) و علمای بزرگوار همواره توصیه نموده‏اند که حرکت را باید با عمل به آنچه میدانیم شروع کنیم وهمین عمل به دانسته‏ها ، باعث پیدایش آگاهی و معرفت تازه و رشد و ترقی آدمی خواهد شد.
--------------------------------------------------------------------------------------------
منابع:
1 . اصول کافی،ج2،ص602.
2 . سوره یس،آیه70.
شنبه 27/9/1389 - 16:6
قرآن
یک پیرمرد آمریکایی مسلمان همراه با نوه کوچکش در یک مزرعه در کوههای شرقی کنتاکی زندگی می کرد. هرروز صبح پدربزرگ پشت میز آشپزخانه می نشست و قرآن می خواند. نوه اش هر بار مانند او می نشست و سعی می کرد فقط بتواند از او تقلید کند. یه روز نوه اش پرسید : پدربزرگ من هر دفعه سعی می کنم مانند شما قرآن بخوانم ، اما آن را نمی فهمم و چیزی را که نفهمم زود فراموش می کنم و کتاب را می بندم ! خواندن قرآن چه فایده ای دارد؟
پدر بزرگ به آرامی زغالی را داخل بخاری گذاشت و پاسخ داد : این سبد زغال را بگیر و برو از رودخانه برای من یک سبد آب بیاور. پسر بچه گفت : اما قبل از اینکه من به خانه برگردم تمام آب از سوراخهای سبد بیرون می ریزد!؟ پدر بزرگ خندید و گفت : " آن وقت تو مجبور خواهی بود دفعه بعد کمی سریعتر حرکت کنی." و او را با سبد به رودخانه فرستاد تا سعی خود را بکند .
پسر سبد را آب کرد و سریع دوید ، اما سبد خالی بود قبل از اینکه او به خانه برگردد. در حالی که نفس نفس می زد به پدربزرگش گفت که حمل کردن آب در یک سبد غیر ممکن بود و رفت که در عوض یک سطل بردارد .
پیرمرد گفت : "من یک سطل آب نمی خواهم ، من یک سبد آب می خواهم ، تو فقط به اندازه کافی سعی خود را نکردی ." و او از در خارج شد تا تلاش دوباره پسر را تماشا کند . این بار پسر می دانست که این کار غیر ممکن است ، اما خواست به پدر بزرگش نشان دهد که اگر هم او بتواند سریعتر بدود باز قبل از اینکه به خانه باز گردد آبی در سبد وجود نخواهد داشت . پسر دوباره سبد را در رود خانه فرو برد و سخت دوید ، اما وقتی که به پدربزرگش رسید سبد دوباره خالی بود.نفس نفس زنان گفت : " ببین! پدربزرگ ، بی فایدست . پیرمرد گفت : "باز هم فکر می کنی که بی فایدست ؟ به سبد نگاه کن." پسر به سبد نگاه کرد و برای اولین بار فهمید که سبد فرق کرده بود ، سبد زغال کهنه و کثیف حالا به یک سبد تمیز تبدیل شده بود؛ داخل و بیرون آن. پسرم ، چه اتفاقی می افتد وقتی که تو قرآن می خوانی . تو ممکن است چیزی را نفهمی یا به خاطر نسپاری ، اما وقتی که آن را می خوانی تو تغییر خواهی کرد؛ باطن و ظاهر تو و این کار الله است در زندگی ما .
شنبه 27/9/1389 - 16:5
قرآن
جامعیت قرآن از نگاه نهج‏البلاغه
جامعیت و جاودانگی قرآن كریم از مهمترین مباحث زیر بنایی، جهت‏شناخت این كتاب الهی و یكی از موضوعات بحث‏انگیز امروزی است. قطعا تشریح و بررسی دقیق و عمیق این موضوع می‏تواند بر ادعاهای پوچ در این زمینه خط بطلان كشد.
در پرتو مساله جامعیت، موضوع وجود تمامی علوم مختلف در قرآن كه از نظریه‏های افراطی به شمار می‏آید حجیت قرآن كریم و نظریه اهل حدیث در این باره و نقد و بررسی این دیدگاه مورد بحث قرار می‏گیرد.
نهج البلاغه، اخوالقرآن و بهترین و نابترین منبعی است كه می‏تواند ره پویان طریق را در شناخت صحیح و حقیقی قرآن مجید یاری دهد.
در نگاه امیرمؤمنان علی علیه السلام، قرآن نسخه‏ای جامع و جاودانی است كه از نیازهای بشر برای رسیدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شیوه‏های زیبا و حكیمانه به ترسیم این ویژگی پرداخته است ; در یكی از خطبه‏های 5] . حشر، 7
[6] . مجمع البیان، طبرسى، ج 4، ص 372
[7] . المیزان، علامه طباطبایى، ج 7، ص 83
[8] . همان منبع، ج 5، ص 21
[9] . انیق‏»به معناى «حسن معجب‏»مى‏باشد، یعنى از نظر انواع بیان داراى زیبایى شگفت آورى است. بنگرید به: نهج البلاغه امام على بن ابى‏طالب(ع)، تصحیح صبحى صالح، ج‏2، فهرس الالفاظ الغریبة.
[10] . ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه، محمد تقى جعفرى، ج 4، ص 266-269
[11] . خطبه 175
[12] . خطبه 189
[13] . بیان در علوم و مسائل كلى قرآن، سید ابوالقاسم خویى، ج 1، ص 41-42
[14] . التفسیر، عیاشى، ج 1، ص 10
[15] . جامعیت قرآن كریم نسبت‏به علوم و معارف الهى و بشرى، محمد هادى معرفت، نامه مفید (فصلنامه دارالعلم لمفید)، ش 6، سال دوم، ص‏5; گفت و گوبا استاد معرفت، مجله پژوهشهاى قرآنى، ش 11-12، ص 210-212
[16] . انعام، 59
[17] . بقره، 31
[18] . جامعیت قرآن كریم، همانجا
[19] . فرقان، 66
شنبه 27/9/1389 - 15:58
قرآن
جامعیت قرآن از نگاه نهج‏البلاغه
جامعیت و جاودانگی قرآن كریم از مهمترین مباحث زیر بنایی، جهت‏شناخت این كتاب الهی و یكی از موضوعات بحث‏انگیز امروزی است. قطعا تشریح و بررسی دقیق و عمیق این موضوع می‏تواند بر ادعاهای پوچ در این زمینه خط بطلان كشد.
در پرتو مساله جامعیت، موضوع وجود تمامی علوم مختلف در قرآن كه از نظریه‏های افراطی به شمار می‏آید حجیت قرآن كریم و نظریه اهل حدیث در این باره و نقد و بررسی این دیدگاه مورد بحث قرار می‏گیرد.
نهج البلاغه، اخوالقرآن و بهترین و نابترین منبعی است كه می‏تواند ره پویان طریق را در شناخت صحیح و حقیقی قرآن مجید یاری دهد.
در نگاه امیرمؤمنان علی علیه السلام، قرآن نسخه‏ای جامع و جاودانی است كه از نیازهای بشر برای رسیدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شیوه‏های زیبا و حكیمانه به ترسیم این ویژگی پرداخته است ; در یكی از خطبه‏های 5] . حشر، 7
[6] . مجمع البیان، طبرسى، ج 4، ص 372
[7] . المیزان، علامه طباطبایى، ج 7، ص 83
[8] . همان منبع، ج 5، ص 21
[9] . انیق‏»به معناى «حسن معجب‏»مى‏باشد، یعنى از نظر انواع بیان داراى زیبایى شگفت آورى است. بنگرید به: نهج البلاغه امام على بن ابى‏طالب(ع)، تصحیح صبحى صالح، ج‏2، فهرس الالفاظ الغریبة.
[10] . ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه، محمد تقى جعفرى، ج 4، ص 266-269
[11] . خطبه 175
[12] . خطبه 189
[13] . بیان در علوم و مسائل كلى قرآن، سید ابوالقاسم خویى، ج 1، ص 41-42
[14] . التفسیر، عیاشى، ج 1، ص 10
[15] . جامعیت قرآن كریم نسبت‏به علوم و معارف الهى و بشرى، محمد هادى معرفت، نامه مفید (فصلنامه دارالعلم لمفید)، ش 6، سال دوم، ص‏5; گفت و گوبا استاد معرفت، مجله پژوهشهاى قرآنى، ش 11-12، ص 210-212
[16] . انعام، 59
[17] . بقره، 31
[18] . جامعیت قرآن كریم، همانجا
[19] . فرقان، 66
شنبه 27/9/1389 - 15:57
قرآن
دوری از قران تنگی معیشت می اورد

براستی آیا تا به حال فکر کرده اید که سخنان ما به چه میزان برخاسته از قرآن و هماهنگ بامحتوا و مفهوم آن و مشوّق براى نزدیك شدن و اُنس و مطالعه و فراگیرى آن است؟


كیست كه بتواند با جرأت بگوید: من دِین خود را نسبت به قرآن ادا كرده‏ام؟ و بگوید: در روز تغابن، روز فقر و حسرت قیامت، مورد این خطاب پیامبر نخواهم بود:

«یا ربّ انّ قومى اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً»(1)

«پرودرگارا! قوم من قرآن را رها كردند.»

زلیخا «یوسف» را به زنان مصر نشان داد، آن‏ها مبهوت شده و دست بریدند، به یقین اگر ما نیز یوسف قرآن (داستان‏ها و پیام‏ها و درس‏هاى آموزنده آن) را براى نسل نو بازگو و تعریف كنیم، آن‏ها نیز دست از دیگران (دشمنان خدا و دین و اخلاق و انسانیّت) خواهند كشید.

اگر تفسیر قرآن با بیان روان و قصد قربت و حسن سیره و عمل گوینده همراه باشد، معجزه عملىِ خود را بهتر نشان خواهد داد؛

در قیامت درجات بر اساس آشنایى با قرآن است. مى‏گویند: «اقرأ و ارقأ»(2) بخوان و بالا برو. (یعنى درجه برترى را نصیب خود كن.)

پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله در جنگ احد به هر شهیدى كه بیشتر قرآن حفظ بود اول نماز مى‏خواند.

همین كه پیامبرصلى الله علیه وآله در جنگ كسى را دیدند كه با قرآن اُنس و آشنایىِ بیشترى دارد، پرچم را به دست او دادند.

ما امروز در دنیایى زندگى مى‏كنیم كه فتنه‏ها مثل شب تاریك همه جا را فراگرفته و در این شرایط جز پناه بردن به قرآن و اهل بیت‏علیهم السلام راهى نیست.(3)

اُنس با قرآن مسیر فكرها، اخلاق‏ها، استدلال‏ها، تصمیم‏ها، برخوردها، سیاست‏ها، موضع‏گیرى‏ها و... را عوض و خلأها را پر مى‏كند.

قرآن «ذكر» است، «انّا نحن نزلنا الذكر»(4) و گروهى كه به قرآن پشت كنند، در همه ابعاد زندگى گرفتار تلخى‏ها خواهند شد:

«و مَن أعرض عن ذكرى فانّ له معیشة ضنكاً»(5)

«و هركس از یاد من روى گرداند، پس همانا براى او زندگى تنگ و سختى خواهد بود.»-

به امید روزى كه همه چیز ما در سایه قرآن و قرآن نور فكر، قلب، قیامت ما باشد.

- به آرزوى روزى كه براى نوجوان و جوانان و نسل نو، تفسیرهاى مناسب كه نیازهاى ویژه آنان را برآورده كند، داشته باشیم.

- به امید روزى كه در هر منطقه‏اى مبلّغى و دانشمندى قصّه‏هاى قرآن را براى نسل نو و كودكان و بزرگان ما تحلیل كند.

- در انتظار روزى كه منابر و مجالس ما به جاى نقل برخى از مطالب غیرلازم و یاضعیف و... مملوّ از انوار قرآن باشد.

- به امید روزى كه تفسیر را نیز علم بدانیم و اسرار قرآن را كشف كرده و دل‏ها را جذب كنیم.

- به آرزوى روزى كه از هر طلبه‏اى بپرسند در حوزه چه مى‏خوانى، در كنار هر كتاب و درس و بحث حوزه، یك بحث و درس تفسیر را هم مطرح كند.

- به امید آن كه كتاب آسمانى خود «قرآن» را به پا داریم؛ قرآن مى‏فرماید:

«و لو انّهم اقاموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیهم من ربّهم...»

«و اگر آنان (یهود و نصارا) تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنان نازل شده، برپا مى‏داشتند.»

___________________

1) فرقان، 30.

2) كافى، ج‏2، ص‏606.

3) كافى، ج‏2، ص 598 .

4) حجر، 9.

5) طه، 124.

منبع: راز دعوت، محسن قرائتی 
  
شنبه 27/9/1389 - 15:55
قرآن
- فاتحه [گشاینده]
چون قرآن با این سوره شروع مى‏شود و این سوره آغازگر قرآن است، « فاتحه‏» نامیده مى‏شود. بخاطر حمد و ستایشى كه در این سوره از خداوند بعمل آمده نام دیگرش سوره « حمد» است. و نیز بنام « شكر» و « وافیه‏» و « نور» هم از آن یاد مى‏شود. نام دیگرش « سبع المثانى‏» است و نیز « ام الكتاب‏». امام صادق(ع) فرموده است: سوره‏اى كه اولش ستایش، وسطش اخلاص و آخرش نیایش است. (تفسیر برهان ج 1 ص 42.)
این سوره 7 آیه دارد و در سال سوم بعثت آمده و چهل و سومین سوره است كه در مكه نازل شده است. بعضى هم این سوره را اولین سوره دانسته‏اند.
2- بقره [گاو ماده]
در آیات 17 تا 73 این سوره داستان فرمان خدا به بنى اسرائیل، مبنى بر كشتن و ذبح كردن گاو، بیان شده است.
این سوره كلا در مورد مؤمنین و مشركین و منافقین و خلقت آدم و بدعتهاى اهل كتاب و ماجراهاى موسى و بنى اسرائیل و بناى كعبه توسط حضرت ابراهیم و نعمتهاى خداوند و مسائل قصاص و وصیت و قتال با مشركین و نكاح و طلاق و ربا و مجادله ابراهیم با مشركین بر سر اعتقاد به توحید و تغییر قبله و احكامى از حج و ارث و روزه و ... مى‏باشد. آیة الكرسى، آیه 255 این سوره است.
286 آیه دارد و بیشتر آیاتش در مدینه و پس از هجرت نازل شده است.
3- آل عمران
عمران پدر حضرت مریم بود. خاندان عمران عبارت مى‏شود از عمران و همسرش و مریم و عیسى. در آیه 33 مى‏خوانیم:
« خداوند، آدم و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید.»
در این سوره، كه 200 آیه دارد و در سال سوم هجرت در مدینه نازل شده است از توحید و مقاومت در برابر دشمنان و مردم شناسى و در رابطه با جنگ بدر و احد و زندگى مسلمین در آن فراز و نشیبها، سخن مى‏گوید.
در بخشى هم ولادت مریم و عیسى و نصارى و مجادله با اهل كتاب مطرح است و از شیوه‏هاى عمل مخالفان و مخالفت‏هاى یهودیان هم سخن به میان آمده است و در كل، بشارتى براى اصحاب پیامبر است.
4- نساء [زنان]
در قسمتهائى از این سوره، مسائل و احكامى درباره ازدواج با زنان و حقوق آنان و روابط خانوادگى و حل اختلافات و مسئله ارث و طلاق و ... بیان شده است. از آیه 136 به بعد، تشریح روحیات منافقین است.
از موضوعات دیگر این سوره، احكام نماز و جهاد و هجرت و شهادات و تجارت، حالات اهل كتاب، و همچنین شئون جامعه اسلامى است كه بر ویرانه‏هاى سنت‏هاى جاهلى بنا مى‏شود. و دستورات اجتماعى اسلام در این سوره ذكر شده است.
این سوره در مدینه و پس از هجرت نازل شده است. و 176 آیه دارد.
5- مائده [سفره و خوان غذا]
در آیه 112 تا 115 حواریون و پیروان عیسى(ع) از او درخواست مى‏كنند كه براى اطمینان بیشتر، خداوند از آسمان، خوان غذا فرود آورد. و عیسى از خداوند مى‏خواهد كه:
« پروردگارا! براى ما غذائى از آسمان نازل كن تا براى اول و آخر ما عید باشد و نشانه‏اى از تو ... ».
نام دیگر سوره، « عقود» است. این سوره داراى 120 آیه است و پس از هجرت، در مدینه جزء آخرین سوره‏هائى است كه نازل شده و عمدتا تاكید آیاتش بر بناى اجتماعى اسلامى، بر پایه بینش توحیدى و مبارزه با خرافات و شركها و تاسیس روابط صحیح اجتماعى و احكام حلال و حرام مى‏باشد. حرمت‏شراب و قمار، در آیه 90 آمد است.
و از این رهگذر، مسائلى از عهد و پیمان و حدود و قصاص و داستهائى از هابیل و قابیل و از بنى اسرائیل نیز بیان شده است، كه در زمینه مسائل حقوقى و جزائى مى‏باشد. مطالب مربوط به غدیر خم در آیات 3 و 67 بیان شده است.
6- انعام [احشام و چهارپایان]
در قسمتهائى از آیات 136 تا 144 و رسوم و سنت‏هاى جاهلى را در باره گاو و گوسفند و شتر و بز و قربانى و گوشت آن بیان كرده و در اصلاح عقائد انحرافى آنان در مورد این حیوانات كوشیده است.
تلاش همیشگى قرآن در اصلاح <عقیده‏» انسان بخصوص در مورد الوهیت و عبودیت، در این سوره روشن است و در همین باره به مسائلى از قبیل توحید و نبوت و معاد و احتجاج با مشركین و برخى وظائف شرعى پرداخته است.
این سوره 165 آیه دارد و جز 6 آیه، بقیه در مكه و قبل از هجرت نازل شده است و بنا به نقلى آیات 20، 23، 91، 93، 114، 140، 151، 152، 153، از این سوره، مكى است. این سوره، پس از سوره « حجر» نازل شده است.
7- اعراف [جائى است میان بهشت و جهنم]
در آیات 45 تا 48 از گروهى كه در قیامت، در اعراف خواهند بود یا مى‏كند و از خطاب‏هاى آنان با اهل بهشت، در رابطه با اعمال و پاداشها سخن مى‏گوید. بنا به تفسیرى هم، این اصحاب اعراف، ممكن است ائمه باشند كه در حدیث است كه:
« نحن الاعراف‏» - ما اعرافیم كه یاران خود را مى‏شناسیم و هر كس كه ما را بشناسد و ما او را بشناسیم وارد بهشت مى‏شود.(تفسیر البرهان ج 2 ص 17.)
این سوره، بیشتر روى سخن با مشركین دارد و نیز مؤمنین، و از سرنوشت انسانها در طول تاریخ در رابطه با وفا به عهد خدائى و نیز فرجام كار انسان در آخرت، و عذاب و پاداش و عرش و ساعت و قرآن و ... سخن مى‏گوید و از آیه 148 به بعد، اشاره به رجعتى كه در قوم موسى بصورت گوساله پرستى پیدا شد مى‏كند.
خطاب « یا بنى آدم‏» چندین بار تكرار شده و لحن هشدار دهنده دارد. این سوره در مكه و قبل از هجرت نازل شده و 206 آیه دارد.
8- انفال [منابع و ثروت‏هاى عمومى در طبیعت]
در نخستین آیه این سوره، حكم ثروت‏هاى عمومى و اینكه از آن كیست و چگونه و در چه راهى مصرف مى‏شود، بیان شده است این سوره به نام « بدر» هم گفته شده زیرا پس از هجرت به مدینه و وقوع جنگ بدر در ماه رمضان، این سوره در سال دوم هجرى نازل شده است و متضمن مسائلى مربوط به جهاد و غنائم و انفال و هجرت مى‏باشد و به تعبیر امام باقر و امام صادق، سوره انفال، بریدن دماغ كفار است. كنایه از ضربه‏هائى كه بر آنان وارده شده است.
نزول این سوره پس از اولین حركت مسلحانه مسلمانان (جنگ بدر) درخور تامل و دقت است. به جمع‏بندى نقاط قوت و ضعف و ارزیابى عمل مسلمین پرداخته و رهنمودهاى متناسبى مى‏دهد.
این سوره 75 آیه دارد و نود و سومین سوره‏اى است كه نازل شده است.
9- توبه [بازگشت]
در آیه 2 سخن از این است كه اگر مشركین از راه كج و انحرافى خویش باز گردند و حق را بپذیرند به نفع آنهاست.
این سوره، بخصوص در 40 آیه اول، اعلام جنگ با مشركین و منافقین و اولتیماتوم با آنهاست و (آخرین حرف)ها را با آنها مى‏زند. و بخاطر همین لحن حاد، بدون « بسم الله الرحمن الرحیم‏» شروع مى‏شود.
از آخرین سوره‏هاى نازل شده در سال هشتم هجرى و به روایتى در سال نهم در مدینه است و از نظر ترسیم خط مشى حكومت اسلامى با قبایل و گروه‏ها و جناحهاى مخالف و روش سیاسى اسلام، در روابط و عملها، اهمیت‏خاصى دارد.
روحیه شهادت طلبى مسلمین و رسیدن به « احدى الحسنیین‏» در آیه 52 مطرح شده است و در آیه 107 ماجراى مسجد ضرار و توطئه منافقین بیان گردیده است.
نام دیگر این سوره « برائت‏» است. بنا به اعلان برائت و بیزارى نسبت به مشركین پیمان شكن. و به
همین جهت هم در اول سوره بسم الله ... نیست زیرا بسم الله نشان امان و رافت است و سوره برائت، بر داشتن امان است و در آن، شمشیر است.(از على علیه السلام. به نقل مرحوم طبرسى.)
در این سوره، مفصلا درباره منافقین بحث‏شده است و مشت آنان را در رابطه با مسائل مبارزاتى و اقتصادى باز كرده است و به همین جهت نام دیگرش «‌ فاضحه‏» یعنى رسوا كننده است. داراى 129 آیه است.
10- یونس [نام یكى از پیامبران]
در این سوره كه 109 آیه دارد و در مكه نازل شده، علاوه بر یادى از یونس پیامبر، مسائلى در مورد توحید و رسالت انبیاء و سرگذشت امتهاى گذشته بمیان آمده است. كه قوت قلبى براى مسلمین است و عبرتى است براى مخالفان عنود و سركش. به خصوص سرگذشت هلاكت بار فرعون و سپاه او و غرق شدنشان.
11- هود [نام یكى از پیامبران]
علاوه بر یادى كه از هود - پیامبر قوم عاد - در آیات 50 تا 60 شده است، این سوره مشتمل بر معارف الهى و احكام و عبادات، و آغاز و فرجام خلقت مى‏باشد و از آیه 25 تا 45 سرگذشت مفصل نوح پیامبر و همچنین سرگذشت صالح و لوط و شعیب و موسى نقل شده است.
این سوره 123 آیه دارد و در سال 9 بعثت در مكه نازل شده است. پیامبر فرموده: سوره هود مرا پیر كرد. این بخاطر آیه 112 است كه خدا دستور به استقامت مى‏دهد.
12- یوسف [نام یكى از پیغمبران]
این سوره كه 111 آیه دارد و در سال یازدهم بعثت در مكه، پس از سوره هود نازل شده سرگذشت عبرت آموز یوسف، پسر یعقوب پیامبر را به تفصیل، بیان مى‏كند و در آیات آخر، یادى مجدد از دعوت انبیاء و موضعگیرى مخالفان و پیروزى و نصرت نهائى خداوند بعمل مى‏آید تا مؤمنین، به راه خویش دلگرم‏تر شوند. در بعضى احادیث آمده كه چون در این سوره فتنه‏گرى زلیخا و غیر او آمده به زنان یاد ندهید و بجاى آن سوره « نور» یادشان دهید كه سرشار از مواعظ و احكام حجاب است. ( از على علیه السلام تفسیر البرهان
ج 2 ص 242.)
13- رعد [غرش آسمان و ابر]
در آیات 12 و 13 سخنانى درباره رعد و برق و صاعقه، آمده و از این پدیده‏هاى طبیعى به عنوان مظهرى از قدرت و رحمت‏ خداوند یاد شده است. اینها هم در مسیر كلى سوره كه از توحید و خلقت و بعثت و راه و بیراهه و ... بحثت مى‏كند مى‏باشد.
از آیه 14 به بعد محور سخن، حالت پذیرى حق یا انكار آن است و نتایج‏خوب حق پذیرى و پاى بندى به تعهدات در مقابل خداوند را بیان مى‏كند و اینكه پیروزى نهائى از آن طرفداران دین خداست.
این سوره كه 43 آیه دارد در اواخر سال 6 هجرى در مدینه بعد از سوره محمد (ص) نازل شده است.
14- ابراهیم [نام یكى از انبیاء]
در آیات 37 تا 42 این سوره، از دعوت و دعاى این بینانگذار توحید، ابراهیم بت‏شكن یاد مى‏كند و در آیات دیگر، مطالبى از رسالت و توحید و توصیف آخرت بیان شده است. در این سوره اشاره ‏اى هم به سرگذشت اقوام بنى اسرائیل و عاد و ثمود دارد و سرنوشت‏شوم تكذیب كنندگان را یادآورى مى‏كند. بعد از سوره نوح، در مكه، قبل از هجرت نازل شده است، به استثناى بعضى آیات و 52 آیه دارد.
15- حجر [نام سرزمین قوم ثمود]
حجر، نام سرزمینى بین مدینه و شام بود كه قوم ثمود آنجا مى‏زیستند و خداوند، حضرت « صالح‏» را براى هدایت مردم آن فرستاد. در آیه 80 خداوند از تكذیب این قوم نسبت به پیامبران و سر انجام شومشان كه دچار عذاب شدند یاد مى‏كند.
داستانهاى تنذیرى و سرگذشت اقوام دیگر در رابطه با نبوت، از مطالب دیگر این سوره است. در چند آیه هم از خلقت اولیه آدم و دشمنى ابلیس با انسان و برنامه‏هاى اغواگرانه‏اش بحث ‏شده است.
پنجاه و چهارمین سوره‏اى است كه قبل از هجرت، در سال چهارم بعثت در مكه نازل شده و 99 آیه دارد.
16- نحل [زنبور عسل]
زنبور عسل و خانه سازى آن در كوه و كوخ و تهیه عسل از میوه‏ها و گلها و شفابخش بودن عسل در آیه 68 و 69 این سوره بیان شده و الهام خدائى به زنبور در این تدبیرها و نقشه‏ها ذكر شده است.
نعمتهاى فراوان زمینى و آسمانى خدا از قبیل دریا و كشتى، ماهیها، جواهرات دریائى، روشنائى ستارگان، باران، و چهارپایان و همچنین از مسئله وحى، بعثت، قیامت، بطلان عقاید مشركین، كیفر اقوام و ... از دیگر موضوعات این سوره است. به همین جهت نام دیگرش « نعم‏» (نعمتها) است. در این سوره، همچنین به بعضى از عادات و رسوم جاهلى هم اشاره و از آنها مذمت‏شده است.
این سوره در مكه بعد از سوره كهف (و قسمتى هم در مدینه) نازل شده و 128 آیه دارد.
17- اسراء [حركت‏شبانه]
آغاز سوره اشاره به حركت و سیر شبانه پیامبر از مكه تا مسجد الاقصى به قدرت الهى شده است. این حركت، مقدمه معراج بزرگ پیامبر به آسمانها بود و رمزى از حركت صعودى انسان در مسیر تكامل. نام دیگر این سوره « سبحان‏» است.
سرگذشت بنى اسرائیل و ضعف و قوت و پیروزى و شكست آنان، بعنوان مایه عبرتى براى مسلمانان در این سوره بیان شده است. به همین علت، نام دیگر این سوره، « بنى اسرائیل‏» است. در این سوره چند نكته اخلاقى ( اخلاق خانواده و اجتماع) هم مطرح شده است. بهانه‏گیرى‏هاى مشركین در نپذیرفتن دعوت قرآن در بخش پایانى سوره بیان گشته است.
سوره اسراء، 111 آیه دارد و در مكه در حدود سال 8 بعثت نازل شده است.
18- كهف [غار]
داستان اصحاب كهف، آن غارنشینان یكتاپرستى كه از نظام شرك آلود « دقیانوس‏» به غار پناهنده شدند و پس از 309 سال خواب در آن غار پس از تغییر نظام و زوال دقیانوس، به شهر برگشتند. به آیات 9 تا 26 رجوع كنید. داستان ذوالقرنین و مسافرت موسى با خضر، از فرازهاى مهم دیگر این سوره است و در هر سه داستان شگفت این سوره، قدرت اعجازگر خدائى مشهود است. تباهى كار كافران و پاداش بزرگ صالحان در بهشت، از مطالب پایانى این سوره است.
داراى 110 آیه است و در مكه قبل از هجرت نازل شده است. در حدیث است: هر كه آیه آخر این سوره را هنگام خواب بخواند در هر ساعتى كه بخواهد بیدار مى‏شود. و در حدیثى دیگر آمده: هر كس هر شب جمعه این سوره را بخواند مرگش شهادت خواهد بود و در قیامت، با شهدا برانگیخته خواهد شد. (تفسیر برهان ج 2 ص 455.)
19- مریم [مادر حضرت عیسى]
در این سوره داستان مریم و ولادت عیسى(ع) و یادى از انبیاء دیگر و آیاتى مربوط به دین و آخرت و توحید و شركت بیان شده است. گیرائى و جذبه این سوره، حتى پادشاه مسیحى حبشه را هم تحت تاثیر قرار داد و وقتى كه جعفر بن ابیطالب قسمتى از آن را خواند. در پایان سوره، باز هم اشاره‏اى شده به نهایت امر متقین و مجرمین كه بهشت و جهنم است.
در مكه و قبل از هجرت و بعد از سوره فاطر نازل شده و داراى 98 آیه مى‏باشد.
20- طه [رمزى است‏خطاب به پیامبر اسلام]
در این سوره، خطاب به پیامبر اكرم، داستان شگفت موسى و برخوردش را با فرعون و جادوگران و شیوه انحرافى سامرى را درحركت ارتجاعى او در جامعه بسوى شرك و نجات قوم بنى اسرائیل از چنگ نظام فرعونى را بیان كرده تا دلگرمى پیامبر و آموزش مسلمین فراهم آید. در قسمت آخر سوره از فرمان سجده بر آدم و اغواى ابلیس و هبوط و خروج آدم از بهشت‏یاد شده است.
از سوره‏هاى مكى است و 135 آیه دارد. و به نام سوره « حكیم‏» هم یاد شده است و نام دیگرش هم سوره « كلیم‏» است.
 
 
شنبه 27/9/1389 - 15:54
دانستنی های علمی
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى‏
بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان‏
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اى مستقیم با تفاوت‏هاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روان‏شناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏هاى چشمىِ شهوت‏انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتى یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّک‏هاى شهوانى قرار مى‏گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏هاى حسى پاسخ مى‏دهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون‏هاى جنسى زن به صورت دوره‏اى ترشح مى‏شوند و به طور متفاوت عمل مى‏کنند، تأثیر محرّک‏هاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى‏گرى او ناشى مى‏شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاى بدن نما و آرایش‏هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف‏هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(1)
به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علت‏هاى این حکم است ؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همین طور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملا پذیرفته است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند ، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست .
با توجه به مطالب فوق مى‏توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مى‏آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مى‏ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.
ج) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى‏
1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیرى ناپذیرى شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادى‏هاى خود تلقّى مى‏کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏اى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مى‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى و پیوند خانواده را مى‏سوزاند.
3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت‏
دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آن‏ها کاسته مى‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانى او
حیا، عفاف و حجاب زن مى‏تواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد های دیگر در وجود زنان می شود.
اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت مردان هرزه مى‏باشد که در صدد کام جویى‏هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند . و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پی‌نوشت‌ها:
1. مطهری ،مرتضی ، مجموعه آثار ج19 ص 436- 437.
شنبه 27/9/1389 - 15:52
عقاید و احکام
به چه دلیل مثل اهل تسنن در وضو پاها را نمی شوییم؟
 
در آیه شریفه 6 سوره مائده آمده است :"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ"
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هنگامی که به نماز می‏ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل برآمدگی پشت پا مسح کنید! در جمله نخست لفظ «ایدی» بکار رفته که جمع «ید» است و چون «ید» در زبان عربی استعمالات مختلفی دارد و گاه به انگشتان دست، گاه به انگشتان تا مچ، گاه به انگشتان تا آرنج، و گاه به کل دست از انگشتان تا کتف اطلاق می‏شود لذا «الی المرافق» در صدد بیان مقدار واجب است نه در مقام بیان کیفیت غَسل و شستشوی دست.
اما راجع به مسح پاها، آیه شریفه بخوبی دلالت دارد که انسان برای گرفتن وضو دو وظیفه دارد:
1 ـ شستن دست‏ها و صورت« فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ ».

2 ـ مسح سر و پاها« وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ" ».چنانچه ما این دو جمله را به نزد عرب زبانی که ذهن او مسبوق به هیچ یک از مشارب فقهی نباشد؛ بدهیم، بی‏تردید خواهد گفت که وظیفه ما نسبت به صورت و دستها شستن و نسبت به سر و پاها مسح است.
از نظر قواعد ادبی لفظ «أَرْجُلَکُمْ» عطف بر کلمه «رُؤُسِکُمْ» می‏باشد که نتیجه آن مسح پاهاست و نمی‏توان آن را بر جمله پیشین و کلمه «ایدیکم» عطف کرد تا نتیجه‏اش شستن پاها شود زیرا لازمه این کار این است که در بین معطوف (أَرْجُلَکُمْ) و معطوف علیه (أَیْدِیَکُمْ)، جمله معترضه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» قرار گیرد که از نظر عربی درست نیست و مایه اشتباه در مقصود می‏باشد.
ضمنا در «أَرْجُلَکُمْ» میان قرائت نصب و قرائت جر فرقی وجود ندارد و بر مبنای هر دو قرائت کلمه «أَرْجُلَکُمْ» عطف بر «رُؤُسِکُمْ» است، با این تفاوت که اگر بر ظاهر آن عطف شود مجرور، و اگر بر محل آن عطف شود منصوب خواهد بود.
شنبه 27/9/1389 - 15:51
عقاید و احکام
چرا زن بیرون از خانه نباید آرایش کند، دلایل آن از نظر منطقی بیان شود و اینکه در چه منابعی حدود آن مشخص شده است؟

جذابیت زن برای اطرافیان در محیط کاری یا آموزشی یا به خاطر 1) نظم و انظباط و توانمندی در کار و رتبه درسی می باشد، 2) به جهت اخلاق ملایم در روابط مناسب می باشد، 3) به خاطر جاذبه های زیبائی صورت و خوش اندامی است.
علاقه اطرافیان به خاطر دو ویژگی اول و دوم، کنترل شده و پسندیده است. اما علاقه به خاطر ویژگی سوم دارای پیامدهائی چه بسا ناخواسته و غیر قابل جبران است. از این رو برای زنان متأهل برای جلوگیری از اختلال عاطفی در نظام خانواده نیاز به مراقبت دارد و برای خانم های مجرد به خاطر جلوگیری از سوء استفاده دیگران و کنترل احساسات زودگذر و ناپایدار نیاز به مراقبت دارد. از این جهت در فرهنگ اسلام برای رعایت حریم ها راهکارهای مناسبی ارائه شده است. در مواردی که احتمال خطر بسیار شدید است از آن به عنوان حرام یاد شده است و در مواردی که احتمال خطر کمتر است از آن به عنوان مکروه یاد شده. آرایش خانم ها در برابر نامحرم به گونه ای که جلب توجه کند از مواردی است که احتمال لغزش در آن بسیار است لذا از آن به عنوان حرام یاد شده است. چنان که در قرآن مجید به زنان با ایمان هشدار داده است که «و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن» و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان آشکار نکنند... (سوره نور، آیه 31)
حدود احکام آن در رساله مراجع تقلید، بخش احکام نگاه آمده است.
شنبه 27/9/1389 - 15:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته