• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 300
تعداد نظرات : 37
زمان آخرین مطلب : 4642روز قبل
طنز و سرگرمی

نگاه خیام به ارزش شادی

 

روزی کسی به خیام خردمند ، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت : شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت ؟!
خیام پرسید : این پرسش برای چیست ؟
آن جوان گفت : من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...

خیام خندید و گفت : آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند تو به دنبال مردگانت هستی ؟!... بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد .

اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : « کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند » .
و هم او در جایی دیگر می گوید : « آنکه ترانه زاری کشت می کند ، تباهیدن زندگی اش را برداشت می کند » .

امیدوارم همه ما ارزش زندگی را بدانیم و برای شادی هم بکوشیم .
سه شنبه 27/2/1390 - 14:40
طنز و سرگرمی

واکس

 

نشسته بود پسر، روی جعبه‌اش با واکس
غریب بود، کسی را نداشت الا واکس


نشسته بود و سکوت از نگاه او می‌ریخت
و گاه بغض صدا می‌شکست : «آقا واکس؟»


درست اول پائیز، هفت سالش بود
و روی جعبه‌ی مشقش نوشت :‌ بابا واکس...


غروب بود، و مرد از خدا نمی‌فهمید
و می‌زد آن پسرک کفش سرد او را واکس


(سیاه مشقی از اسمِ خدا خدا بر کفش
نماز محضی از اعجاز فرچه‌ها با واکس)


برای خنده لگد زد به زیر قوطی، بعد
صدای خنده‌ی مرد و زنی که : «ها ها واکس-


چقدر روی زمین خنده‌دار می‌چرخد!»
(چه داستان عجیبی!)‌ بله،‌ در اینجا واکس-

 


پرید توی خیابان، پسر به دنبالش
صدای شیهه‌ی ماشین رسید، اما واکس-


یواش قل زد و رد شد، کنار جدول ماند
و خون سرخ و سیاهی کشیده شد تا واکس...


غروب بود، و دنیا هنوز می‌چرخید
و کفش‌های همه خورده بود گویا واکس


و کارخانه به کارش ادامه می‌داد و
هنوز طبق زمان هر دقیقه صدها واکس...


کسی میان خیابان سه بار "مادر!" گفت
و هیچ چیز تکان هم نخورد، حتی واکس


صدای باد، خیابان، و جعبه‌ای پاره
نشسته بود ولی روی جعبه تنها واکس

 

این مطلب از وبلاگ مقیم انتخاب شده.


 

سه شنبه 27/2/1390 - 14:39
ادبی هنری
هنرهای روحوضی
شاید نسل جوان امروز ما نداند که گذشتگان ما که چیزی به نام هنر هفتم، آمفی‌تئاتر، ارکستر سمفونیک، فرهنگ‌سرا، جشنواره و یا کامپیوتر و اینترنت ـ‌که طولانی‌ترین خبرها و اطّلاعات را در کوتاه‌ترین زمان، از آن سوی نیم‌کره، به این سوی نیم‌کره زمین، ارسال می‌کندـ نداشته‌اند، پس چگونه این همه آثار زیبا و دل‌نواز و جاودانه را از خویش به دست ما سپرده‌اند؟ قصّه‌ها و غصّه‌ها، مراسم‌ها و سنّت‌ها و... چگونه به گوش ما رسیده‌اند؟ و یا آنها، شب‌های بلند زمستانی خود را چگونه می‌گذراندند و چگونه به پیشواز بهار و سال نو و جشن شکوفه‌های بهاری می‌رفتند؟آنها که از تمامی ابزار و اشکال عجیب الخلقه امروزی ـ‌که باعث نشاط‌آوری نسل امروزی است‌ـ ، به دور بوده‌اند، چگونه مراسم سور و طرب یا سوگ و عزا را به پا می‌داشتند؟ در پاسخ، به یک مورد اشاره می‌کنم و آن، بی‌نام و نشان‌ترین هنر در بین انواع هنرهایی که در سرزمین و تمدّن کهن ایران شکل گرفته، یعنی هنر نمایش سنّتی است؛ هنری که بیش از دیگر سنن گذشته، در لا‌به‌لای صفحات کتاب تاریخ، غبار گرفته و گم شده است و تنها، با نگاهی به این صفحات و آلبوم‌های قدیمی پدربزرگ‌ها و مادربرگ‌ها می‌توانیم به خوبی بفهمیم که آنها چه راحت و ساده و به دور از هر گونه رنگ و آلایشی و قواعد و شرایط دست و پاگیر، در قالب نمایش‌های روان و عامه‌پسند و نقل و قصّه‌گویی‌های شیرین و حکیمانه نقّالان و در دسته‌های مختلف معرکه‌گیری لوتی‌ها، نمایش‌های ساده کولی‌های دوره‌گرد، در کنار هم، شادی‌ها و غم‌هایشان را تقسیم می‌کردند.با مطالعه سفرنامه‌های سیاحان غربی، به موارد بسیاری برمی‌خوریم که نشان از وجود برخی خرده‌نمایش‌ها در قرون گذشته، در کوچه و بازار دارد. از جمله، شاردن، سیاح فرانسوی که در عصر شاه عبّاس دوم، به ایران سفر کرده و از این نمایش‌ها به اُپرای شرقی» نام می‌برد.جالب است بدانید که گروه‌های نمایشی در دوره قاجاریه ـ بخصوص در عهد ناصر الدّین شاه ـ بیشترین نوع سازماندهی را داشته‌اند و هر دسته برای خود، عواملی داشته که به محض اطّلاع از وقوع ختنه‌سوران، جشن عروسی و تولّد، سرزده به آن جا می‌رفتند و با اجازه صاحب‌خانه، به هنرنمایی می‌پرداختند. در عصر قاجاریه، قهوه‌خانه‌ها، پاتوق رسمی گروه‌های نمایشی بوده و قهوه‌خانه را باید پیش‌آهنگ تماشاخانه‌های بعدی شمرد. امّا به مرور زمان، این مراسم ـ‌که اوج آن در زمان ناصر الدّین شاه، به علّت علاقه وافر او به سرگرمی‌ها و هنرهای نمایشی بودـ ، از درون خانه‌ها و اندرونی‌ها، به دربار و خارج از دربار کشانده شد و موجب پیدایش نمایش‌های بعدی، مثل نقّالی و تخت حوضی گردید.مطمئناً نسل جوان امروز که بیشتر وقت خود را در کافی‌شاپ و کافی‌نت‌ها می‌گذرانَد و ساعت‌ها چشمان خود را به صفحه نمایشگر کامپیوتر متمرکز می‌کند، شاید نتواند فضای یک قهوه‌‌خانه را در زمان ناصر الدّین شاه، هنگامی که نقّالی، با لباس‌ رزم بر تن و کلاه‌خودی بر سر و چوبی بر دست که با تمام وجود، در حال نقل و توصیف واقعه و یا قصّه خویش روی پرده منقوش شده، از قصّه‌هایی که در بیان غزوات امامان و بزرگان و یا شرح پهلوانی‌ها و جنگاوری اسطوره‌های حماسی مردم خویش است، احساس کند؛ نقّالی که سعی می‌کند به قصّه‌ها جان ببخشد و با صدای رسا، رجزخوانی کند و هم‌آورد بخواهد.یادش به خیر! عروسی‌های خیلی بزرگ در خانه‌های خیلی قدیمی و بزرگ که سرتاسر حیاط را با مهتابی‌های رنگارنگ، چراغانی و دیوارهای کاه‌گِلی‌اش را با فرش‌های قرمز رنگ کوچکی تزئین می‌کردند و با چراغ‌های پایه‌بلند در دو طرف در و‌رودی حیاط و منقل اسپند که از دودش، چشم، چشم را نمی‌دید، به میهمانان، خوش‌آمدگویی می‌کردند. در وسط حیاط، حوض‌های بزرگی بود که فوّاره‌ها، آن را زیباتر می‌کردند و دور تا دورش را با گلدان‌های شمعدانی قرمز رنگی جلوه می‌دادند. در آن سوی حیاط نیز ایوانی بزرگ بود با میز و دو صندلی عروس و داماد... و چه زیباتر می‌شد هنگامی که گروهی نیز روی این حوض‌ حیاط، نمایش تخت حوضی را انجام می‌دادند. نمایش تخت حوضی یا روحوضی، نمایش و موسیقی‌ای بود که روی حوضی که آن را با الوار پوشانده و فرش کرده بودند، اجرا می‌شد. این نمایش، فضایی کاملاً شاد داشت و بازیگر، سعی می‌کرد با غلوّ در نمایش، حتّی در نوع لباس و آرایش خویش، شکل هجوشده زندگی معمولی را به تماشاگر نشان دهد و از قالب‌های هجو، طنز، انتقاد و مضحکه، استفاده می‌کرد.این گروه‌ها، با آمدنشان به منازل و میهمانی‌ها و اجرای نمایش روحوضی، چه شادی و سروری را با خود به همراه می‌آوردند و چگونه خنده و شادی را در عمق وجود تماشاگران و بر لبان آنها می‌کاشتند.البته گاهی، تلاش‌هایی در صحنه تئاتر کشور همانند نمایش‌های روحوضی صورت می‌گیرد، امّا باز، تماشاگران می‌گویند: نمایش هم، نمایش‌های قدیم!
 
پنج شنبه 30/10/1389 - 17:46
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی

تست شناخت روحیه

 

با توجه به روحیات خود پاسخ سوالات زیر را در ذهن نگه دارید:

۱-پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات
دهید، کدام را انتخاب میکنید؟

الف : خرگوش
ب : گوسفند
پ : گوزن
ت : اسب

۲- به آفریقا رفتهاید. به هنگام بازدید از یکی از قبیلهها، آنها اصرار
میکنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را
انتخاب میکنید؟

الف : میمون
ب : شیر
پ : مار
ت : زرافه

 

۳- فرض کنید خطای بزرگی انجام دادهاید و خداوند برای مجازات شما تصمیم
گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد.
کدام را انتخاب میکنید؟

الف : سگ
ب : گربه
پ : اسب
ت : مار

۴- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره زمین
نابود کنید، کدام را انتخاب میکردید؟

الف : شیر
ب : مار
پ : تمساح
ت : کوسه

۵- یک روز، با حیوانی برخورد میکنید که میتواند با شما به زبان خودتان
صحبت کند. دلتان میخواهد که کدامیک از حیوانات زیر باشد؟

الف : گوسفند
ب : اسب
پ : خرگوش
ت : پرنده

۶- در یک جزیره دور افتاده، تنها یک موجود زنده به عنوان همدم و همراه
شما وجود دارد. کدامیک را انتخاب میکنید؟

الف : انسان
ب : خوک
پ : گاو
ت : پرنده

۷- اگر قدرت داشتید که هر نوع حیوانی را اهلی و دستآموز کنید. کدامیک از
حیوانات زیر را به عنوان حیوان خانگی خودتان انتخاب میکردید؟

الف : دایناسور
ب : ببر
پ : خرس قطبی
ت : پلنگ

۸- اگر قرار بود برای ۵ دقیقه به صورت یکی از حیوانات زیر در میآمدید،
کدامیک را انتخاب میکردید؟

الف : شیر
ب : گربه
پ : اسب
ت : کبوتر

تحلیل جواب:

۱- در زندگی واقعی، برای چه نوع آدمهایی جذابیت و کشش دارید.

الف: خرگوش- کسانی که دارای شخصیت دوگانه هستند، به سردی یخ در ظاهر اما
به گرمی آتش در باطن

ب: گوسفند- مطیع و گرم

پ: گوزن- زیبا و آداب دان

ت: اسب- کسانی که غیرقابل جلوگیری، بیبند و بار و آزاد هستند.

۲- در فرایند ابراز عشق و درخواست ازدواج، کدام رویکرد برای شما
خوشایندتر و موثرتر است.

الف: میمون- مبتکر و باذوق که هیچگاه احساس خستگی نکنید.

ب: شیر- سرراست، صاف و پوست کنده به شما بگوید که دوستتان دارد.

پ: مار- دمدمی مزاج، پر نوسان، نفس گرم و عشق سرد

ت: زرّافه- صبور، هرگز شما را رها نکند.

۳- دلتان میخواهد معشوقتان چه عقیدهای درباره شما داشته باشد.

الف: سگ- باوفا، صادق، ثابت قدم

ب: گربه- شیک و زیبا

پ: اسب- خوش بین

ت: مار- انعطافپذیر

۴- چه اتفاقی باعث میشود که شما رابطهتان را قطع کنید/ از چه خصوصیتی بیش
از همه نفرت دارید.

الف: شیر- متکبر و خودخواه، امر و نهی کن

ب: مار- هیجانی و دمدمی مزاج، نمیدانید چگونه او را خوشحال کنید.

پ: تمساح- خونسرد، بیرحم، سنگدل

ت: کوسه- ناامن

۵- دوست دارید چه نوع رابطهای با او برقرار سازید.

الف: گوسفند- سنتی، بدون آن که چیزی بگوئید او بفهمد چه میخواهید، ارتباط
برقرار کردن از طریق قلبها.

ب: اسب- هر دو بتوانید درباره همه چیز با هم صحبت کنید، هیچ چیز مخفی در
میان نباشد.

پ: خرگوش- رابطهای که همیشه خود را گرم و عاشق او حس کنید.

ت: پرنده- رابطهای پایدار و طولانی و بالنده

۶- آیا به او خیانت می کنید.

الف: انسان- شما به جامعه و اخلاقیات احترام میگذارید، پس از ازدواج هیچ
کار خلافی نمیکنید.

ب: خوک- نمیتوانید در مقابل تمایلاتتان مقاومت کنید، به احتمال زیاد
خیانت میکنید.

پ: گاو- خیلی سعی میکنید که چنین کاری نکنید.

ت: پرنده- شما هرگز نمیتوانید استوار و ثابت قدم باشید، شما واقعاً برای
ازدواج مناسب نیستید و نمیخواهید تعهدی بپذیرید.

۷- درباره ازدواج چه فکر میکنید.

الف: دایناسور- شما خیلی بدبین هستید و فکر میکنید این روزها دیگر ازدواج
سعادتمندانه وجود ندارد.

ب: ببر- شما به ازدواج به صورت یک چیز گرانبها فکر میکنید. پس از آن که
ازدواج کردید، پیوند زناشویی و همسرتان را بسیار باارزش و گرامی میدارید.

پ: خرس قطبی- شما از ازدواج میترسید، فکر میکنید آزادیتان را از شما
خواهد گرفت.

ت: پلنگ- شما همیشه طالب ازدواج بودهاید ولی در واقع، شناخت دقیقی از آن
ندارید

۸- در این لحظه، به عشق چگونه فکر میکنید.

الف: شیر- شما همیشه تشنه عشقید و میتوانید هر کاری برای آن بکنید اما به
راحتی در دام عشق نمیافتید.

ب: گربه- شما خیلی خودمحور و خودخواهید. شما فکر میکنید عشق چیزی است که
میتوانید به دست آورید و هرگاه که خواستید آن را دور بیاندازید.

پ: اسب- شما نمیخواهید در قید و بند یک رابطه پایدار قرار بگیرید. به هر
چمن که رسیدی گلی بچین و برو

ت: کبوتر- شما به عشق به صورت یک تعهد دو طرفه فکر میکنید.

پنج شنبه 23/10/1389 - 19:11
شخصیت ها و بزرگان

ویکتور ماری هوگو (۲۶ فوریه ، ۱۸۰۲ - ۲۲ مه، ۱۸۸۵) رمان‌نویس، شاعر، و هنرمند فرانسوی.

ویکتور هوگو مهم‌ترین نویسنده رمانتیک جهان به حساب می‌آید. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به بینوایان، گوژپشت نتردام و مقدار زیادی مجموعه شعر اشاره کرد. وی هم‌چنین چندین نمایش‌نامه نوشته‌است.

هرچند که هوگو بیش‌تر به‌عنوان یک رمان‌نویس شناخته می‌شود، خیلی‌ها معتقدند که او به‌عنوان یک شاعر نقش به‌مراتب مهم‌تری را ایفا کرد. ویکتور هوگو عقیده داشت که شاعر دو وظیفه دارد:

  • بازتاب دادن عواطف و احساسات جهانی به‌وسیلهٔ آشکار ساختن احساسات خودش، و به‌هم پیوستن صدای نسل بشر، طبیعت، و تاریخ.
  • آموزش دادن و راهنمایی کردن خواننده

هوگو در ۲۲ مه ۱۸۸۵ در پاریس درگذشت. آرامگاه وی در پانتئون نزدیک پارک لوگزامبورگ است.

آثار آغاز نوجوانی

۱. اینه دوکاسترو درامی به نثر در سه پرده که هوگو در پانزده سالگی نوشته‌است.
۲. ترجمه بخش‌هایی از انه اید شاهکار
ویرژیل:
هخامنشی
پیرمرد گالز
غار سیکلوپ‌ها
کاکوس
۳. درلیدی ترجمه‌ای از اشعار
اوراس
۴. سزار از از روبیکون می‌گذرد ترجمه‌ای از فارسال تصنیف لوکن

 شعرهای هوگو

۱. اغانی جدید
۲. اغانی و قصاید
۳. شرقی‌ها
۴. برگ‌های خزان
۵. نغمات شفق
۶. صداهای درونی
۷. پرتوها و سایه‌ها
۸. کیفرها
۹. سیر و سیاحت
۱۰. افسانه قرون
۱۱. غزلیات کوچه‌ها و بیشه‌ها
۱۲. سال مخوف
۱۳. فن پدربزرگی
۱۴. پاپ
۱۵. شفقت عالی
۱۶. ادیان و دین
۱۷. خر
۱۸. ریاح چهارگانه روح
۱۹. عاقبت شیطان
۲۰. مکنونات چنگ
۲۱. خدا
۲۲. سال‌های شوم
۲۳. دسته گل آخرین

 نمایشنامه‌های هوگو

۱. کرامول
۲. آمی روبسار
۳. ارنانی
۴. ماریون دلورم
۵. شاه تفریح می‌کند
۶. لوکرس بورژیا
۷. ماری تودور
۸. آنژلو
۹. اسمرالدا
۱۰. روی بلاس
۱۱. توامان
۱۲. بورگراوها
۱۳. تورکه مادا
۱۴. تئاتر در هوای آزاد

رمان‌های هوگو

۱. بوگژارگال
۲. هان دیسلند
۳. آخرین روز یک محکوم
۴. نتردام دو پاری یا گوژپشت نتردام
۵. کلود گدا
۶. بینوایان
۷. کارگران دریا
۸. مردی که می‌خندد
۹. نود و سه
 

 آزادی خواهی در تبعید

ویکتور هوگو در زمان حیاتش همواره به دلیل داشتن عقاید آزادیخواهانه و سوسیالیستی و حمایت قلمی و لفظی از طبقات محروم جامعه، مورد خشم سران دولتی و حکومتی بود و علیرغم فشارهایی چون سانسور، تهدید و تبعید هرگز از آرمانهای بلند خود دست نکشید. نگارش کتاب جنجال برانگیز ناپلئون صغیر در همین دوران انجام شد. او در باره نگارش رمان بینوایان گفته‌است: «من این کتاب را برای همه آزادیخواهان جهان نوشته‌ام»

ویکتور هوگو در سینما

بر اساس داستان‌ها و رمان‌های ویکتور هوگو فیلم‌های زیادی ساخته شده‌است.

  1. - نتردام دوپاری، کارگردان: آلیس گی، فرانسه، ۱۹۰۶م.
  2. - ولگرد، بخاری، سرقت شمعدانی، کارگردان:؟، فرانسه، ۱۹۰۷م. بر اساس بینوایان
  3. - سلطان تفریح می‌کند، کارگردان: آلبرتو کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۰۹م.
  4. - نتردام دوپاری، کارگردان: آلبرتو کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۱م.
  5. - بینوایان، کارگردان: آلبرتو کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۲م.
  6. - نود و سه، کارگردان: آلبرتو کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۴م.
  7. - زیبایی پاریس (نتردام دوپاری) کارگردان: گوردن ادواردز، آمریکا، ۱۹۱۷م.
  8. - کارگران دریا، کارگردان: آ. آنتوان، فرانسه، ۱۹۱۸م.
  9. - ماریون دلورم، کارگردان: هانری کراوس، فرانسه، ۱۹۱۸م.
  10. - بیوایان، کارگردان: فرانک للوید، آمریکا، ۱۹۱۸م.
  11. - گوژپشت نتردام، کارگردان: والاس وورسانی، آمریکا، ۱۹۲۳م.
  12. - بینوایان، کارگردان: هانری فسکور، فرانسه، ۱۹۲۵م.
  13. - مردی که می‌خندد، کارگردان: پل‌لنی، آمریکا، ۱۹۲۸م.
  14. - بینوایان، کارگردان: ریمون برنار، فرانسه، ۱۹۳۳م.
  15. - بینوایان، کارگردان: ریچارد بولسلاوسکی، آمریکا، ۱۹۳۵م.
  16. - گاوروش، کارگردان: ت. لوکاته‌ویچ، شوروی، ۱۹۳۷م. بر اساس بینوایان
  17. - گوژپشت نتردام، کارگردان: ویلیام دیترله، آمریکا، ۱۹۳۹م.
  18. - بینوایان، کارگردان: کمال سلیم، مصر، ۱۹۴۴م.
  19. - ری‌بلاس، کارگردان: پی‌یر بیلوس، فرانسه، ۱۹۴۸م.
  20. - بینوایان، کارگردان: فرناندو ریورو، مکزیک، ۱۹۴۴م.
  21. - فراری از تبعیدگاه اعمال شاقه، کارگردان: ریکاردو فره‌را، ایتالیا، ۱۹۴۸م. بر اساس بینوایان
  22. - بینوایان، ژان والژان، کارگردان: لویس مایلستون، آمریکا، ۱۹۵۲م.
  23. - بینوایان، کارگردان: دایسوکه اتیو، ماساهیرو ماکینو، ژاپن، ۱۹۵۲م.
  24. - ازاعی پادام پادو، کارگردان: رامنوت، هند/اندونزی، ۱۹۵۳م. بر اساس بینوایان
  25. - بینوایان، کارگردان: ژان پل لوشانوآ، فرانسه، ۱۹۵۷م.
  26. - هیولا، کارگردان: سیامک یاسمی، ایران، ۱۳۵۵ه.خ بر اساس گوژپشت نتردام
  27. - بینوایان، کارگردان: گلن جردن، آمریکا/انگلستان، ۱۹۷۸م.
  28. - بینوایان، کارگردان: روبر حسین، فرانسه، تلویزیون، ۱۹۸۲م.
پنج شنبه 23/10/1389 - 10:24
خاطرات و روز نوشت
سلامدیروز رفتیم کلاه قاضیسد پر از اب  شده بود و داشت سر ریز می کرد.دره پر بود از بلبلها وپرندگان شکارها اومده بودند دم اببا پچه ها شون که از زخم زمستون رسته بودنددره پر بود از اواز پرندگان و بوی گلهای وحشیباد نرمی می وزید مثل ململو ابرها عاشقانه در اغوش هم می خزیدند................دیشب وقتی سلمان وبچه ها امدند دیدن یوسف قرار گذاشتیم امروز هم برویمسلمان و سیا کله و میثم و سید احمد و منوقتی رسیدیم بارون تندی باریدموهای قشنگ سیاوش خیس خیس شده بود و از اونا اب قطره قطره می چکید روی صورتشابرهای سیاه وسفید می امدند و می رفتندمثل بچه ها که بازی می کنندسلمان می گفت خدا داره ابرها رو می چلونهپرنده ها می خواندند و در دلم می گفتم حضرت سلیمان چه حالی می کرده وقتی حرفای پرندگان رو  می فهمیدهو صدای مورچه هایی که از بارون فرار می کردند

اتش درست کردیم چایی خوردیم وناهار ...

ودریاچه را می دیدم با موج های ریزی که مثل پولک های ماهی  می درخشید و پنهان می شد

...................................

اولین باری که اینجا امدم سال ۱۳۵۹ بود. بیست و پنج سال پیش 

اونوقت ها سدی نبود . یک حوض کوچک بود که هر وقت می امدیم ان را تمیز می کردیم

و امروز داشتم به میثم نگاه می کردم که عجله داشت برگردد و سلمان  که موجها را می نگریست 

وسید علی که سعی می کرد ساکت باشد و سیاوش که اتش را شعله ور نگاه می داشت در باد و باران

......................................

بیست و پنج سال پیش

با عمرانی....سلیمانی....استکی...برنو....

هی!

می بینی علیرضا؟

می بینی؟

من داشتم فکر می کردم بیست وپنج سال گذشته مثل باد

و ثمر ها ش  سلمانه و میثم و سیاوش.............

خیلی می ارزه نه؟

پنج شنبه 23/10/1389 - 10:18
شعر و قطعات ادبی
سلام

 

داشتم سخنرانی استاد فاطمی نیا را گوش می دادم

با ان لهجه ی اذری قشنگش

می گفت:

( یکی از اسمای الهی را بگیر. وبه سختی روی ان کار کن که ان صفت جزو تو شود.

 ارام ارام ان صفت را د خود پیاده کن.ان وقت در روز های بعد ان اسم الهی و ان نوری که از ان اسم متصاعد می شود تو را در بر می گیرد. از ان به بعد در هاله ای از ان نور حرکت خواهی کرد و ان نور

تا پایان تو را حفظ خواهد کرد...............)

مثلا می توان صفت حلم را گرفت. مثل خداوند حلیم باشم.توی برخورد های اجتماییم. رانندگییم.

برخورد با کسانی که انها را می شناسم و یا نمی شناسم. با همسرم. دخترم . پسرم.

....................

راستی !

خداوند هزار و یک اسم دارد.

بسم الله!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پنج شنبه 23/10/1389 - 10:17
شعر و قطعات ادبی
سلام

 

امروز برای اولین با چیزی رو تجربه کردم که خیلی وقت بود می دونستم.

اینکه:

ریشه ی همه ی بد ختی ها درون خودمه.

هیچی نمی تونه از بیرون منو ازار بده.

همه ی ازارها از درونه.

خیلی تجربه ی سختی بود.

خیلی......

رفتم پیش اقاداودی تا نیرو بگیرم.

۲۵ دقیقه با تلفن حرف می زد و من رو به روش نشسته بودم

قسمت نبود. برگشتم.

چه روز سختی بود.

هیچکس نبود.

در کف قبض بودم خفن

پنج شنبه 23/10/1389 - 10:16
شعر و قطعات ادبی
او خوشبخت ترین انسان روی زمین است.

 

و شریفترین.

و به همین خاطر از شنیدن صدای شغال ها ذوق زده می شود .

و با پیامی مرا در ذوق خود شریک می سازد.

او را دوست دارم.

زیرا هیچگاه برای خوشبخت ی اش

به من نیازی نداشت.

 

پنج شنبه 23/10/1389 - 10:13
نجوم

کشف ستاره ‪

 

OGLE-۲۰۰۶-BLG-۱۰۹L

 

‬ که همانند خورشید در منظومه شمسی است

 

 احتمال حیات انسان در سیارات دیگر را افزایش داده است

 

ستاره شناسان منظومه ا ی سیاره‌ای

كه به دور ستاره‌ای دورافتاده می‌گردد را كشف كرده‌اند

 كه به منظومه شمسی ما بسیار شبیه است.


به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بی‌بی‌سی

 این ستاره شناسان دو سیاره را كشف كرده‌اند كه بسیار شبیه مشتری و زحل هستند و به دور ستاره ای می گردند كه تقریبا نصف خورشید ماست.

دكترمارتین دومینیك از دانشگاه اندروز انگلیس می‌گوید این یافته حاكی از آن است كه شمار منظومه‌هایی مانند منظومه شمسی از آنچه كه قبلا گمان می كردیم ، بسیار بیشتر است.

وی افزود ستاره شناسان در آستانه كشف منظومه‌های بیشتری هستند.

محققان دانشگاه سنت اندروز می‌گویند ممكن است این منظومه سیاره‌ای و منظومه‌های دیگر مشابه آن میزبان سیارات خاكی مانند زمین باشند .

وی اظهار داشت با مرور زمان منظومه‌های بیشتری از این نوع كشف خواهند شد.

این ستاره شناس به بی‌بی‌سی افزود این منظومه ای، دو سیاره دارد كه نقشی مانند مشتری و زحل ما دارند . نسبت جرم به شعاع ، شعاع مدار و دوره چرخش مداری این سیارات مشابه است.

به نظر می‌رسد این منظومه به همان شیوه شكل‌گیری منظومه شمسی ما شكل گرفته است و اگر اینگونه باشد ظاهرا منظومه شمسی ما در جهان منحصر به فرد نیست . احتمالا منظومه‌های مشابه منظومه ما كه سیارات خاكی داشته باشند وجود دارد.

نتایج این تحقیقات در نشست جامعه ستاره شناس ملی ستاره شناسی سلطنتی در بلفاست ارائه شده است.

این منظومه سیاره‌ای جدید كه به دور ستاره ‪ OGLE-۲۰۰۶-BLG-۱۰۹L‬می‌گردد بسیار فشرده تر از منظومه ماست و حدود پنج هزار سال نوری از ما فاصله دارد.

اگرچه تقریبا ‪ ۳۰۰‬سیاره خورشیدی دیگر شناسایی شده‌اند اما ستاره شناسان نتوانسته بودند منظومه‌های سیاره‌ای مشابه منظومه خودمان را شناسایی كنند.

به گفته دومینیك فقط حدود ‪ ۱۰‬درصد منظومه‌هایی كه تاكنون كشف شده اند بیش از یك سیاره دارند.

وی اظهار داشت تمامی روش‌هایی كه اكنون برای كشف سیارات خارج منظومه شمسی استفاده می‌شود تا حد بسیار زیاد سیارات گازی عظیمی را ردیابی می‌كنند كه در مسافت‌های كوتاهی از سیارات والد خود می‌گردند.

دومینیك می‌گوید هدف نهایی از كشف سیارات خارج از منظومه شمسی شناسایی سكونت گاههایی مانند زمین و مریخ است و معتقد است با توجه به پیشرفت دائمی علم و فناوری این هدف دست یافتنی است.

وی اظهار داشت احتمال كشف سیاراتی مانند زمین در ‪OGLE-۲۰۰۶-BLG-۱۰۹L‬ بسیار كم است چرا كه این منظومه آن قدر دور است كه شیوه‌های كنونی نمی توانند سیاراتی به اندازه زمین را از این فاصله ردیابی كنند

سه شنبه 21/10/1389 - 18:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته