دانستنی های علمی
تا كربٌبلا
هست زمین را عشق است
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:38
فلسفه و عرفان
از نظر علم و دین ثابت شده است که انسانها وقتی که از دنیا می روند ٬ ارواح آنها
گهگاه با این جهان ٬ ارتباط برقرار می کنند ٬ و دانشمندانی نیز در این دنیا هستند
که از طرق علمی و تجربی با ارواح گذشتگان ارتباط می گیرند.
از نظر روایات نیز
این قضیه مسلم است ٬که ما در اینجا چند روایت نقل می کنیم :
۱) عبد الرحیم قصیر
می گوید : « از امام سوال کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمود
: بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به
همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان
می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.۱
۲) اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به
دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات
ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی
هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم
است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن.
عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از
آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او
نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »۲
۳) امام صادق (ع) فرموده اند : « همانا مومنی که از دنیا رفته به دیدار خانواده
ی خود می آید ٬ و خوبیها و خوشی های خانواده اش را می بیند ( و خوشحال می شود ) ٬
ولی کافر ٬ تنها بدی ها و ناخوشنودیها را می نگرد و خوشی ها را نمی بیند .( او
غمگین می شود) »۳
۴) نیز آن حضرت فرمود : « هیچ مومن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر اینکه
هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و اگر مومن ببیند که خانواده اش به
انجام کارهای نیک ٬ اشتغال دارند ٬ سپاس و حمد خدای را بر این نعمت ٬ بجا می آورد٬
و وقتی کافر ببیند که افراد خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند ٬ برای او
موجب حسرت و ندامت خواهد شد.»۴
۵) یکی از اصحاب امام هفتم (ع) می گوید : « از امام کاظم (ع) پرسیدم : آیا میت
از افراد خانواده اش دیدار می کند ؟ امام کاظم (ع) فرمود : آری . پرسیدم : در چه
مقدار از زمان دیدار می کنند؟ امام فرمود : « در هر جمعه ٬ و در هر ماه و در هر سال
یک بار ٬ به اندازه مقامی که آن مومن در پیشگاه خدا دارد. پرسیدم : آنها به چه شکلی
به دیدار خانواده ی خود می آیند ؟ فرمودند: به شکل پرنده ی لطیفی که خود را به
دیوارها می زند ٬ بر آنها اشراف پیدا می کند ٬ پس اگر آنها را در خیر و خوبی بنگرد
٬ خوشحال می شود ٬ و اگر آنها را در بدی و نیاز و اندوه ببیند ٬ غمگین می شود .
»۵
۱) بحار ٬ ج۶٬ ص۲۵۷ ۲) همان
۳)فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص۲۳۰ - بحار٬
ج۶ ٬ص۲۵۶. ۴)همان مدرک
۵) همان مدرک -منظور این است که همان
گونه که مرغها روی دیوارهای خانه شما می آیند و به آسانی رفت و آمد می کنند ٬ روح
مومن نیز چنین است ٬ نه اینکه روح او در هیکل پرنده ای متجسد می شود.
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:31
فلسفه و عرفان
روزی حضرت سلیمان (ع) بر بساط خود نشسته بود و در حال حرکت در هوا بود . از قضا
عبورش بر روی زمین کربلا افتاد. ناگهان طوفان شدیدی سه مرتبه بساط او را چرخاند و
به زمین فرودش آورد .چون اختیار باد و طوفان در اختیار حضرت سلیمان (ع) بود ٬ آن
حضرت باد را مورد سرزنش قرار داد و دلیل این کارش را پرسید. در این هنگام باد به
اذن خداوند متعال شروع به خواندن مصیبت امام حسین (ع) کرد و گفت : ای پیامبر خدا !
شهادتگاه حسین (ع) در این سرزمین است.۱
۱) بحارالانوار٬ج۴۴
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:29
فلسفه و عرفان
تقدیم به امام زمان ، طاووس اهل بهشت
خداوند خالق و آفریننده بهشت است در مورد بزرگی بهشت چنین می فرماید : « بشتابید
برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن ٬ آسمان ها و زمین است که برای
پرهیزگاران آماده شده است. » ( آل عمران / ۱۳۳ ) مشابه این تعبیر در آیه ۲۱ سوره
حدید نیز آمده است با این تفاوت که در آنجا گفته : آماده شده برای کسانی که به خدا
و رسولش ایمان آورده اند اما اینجا گفته برای پرهیزگاران آماده شده و در آیه ۲۰
سوره انسان هم فرموده : « و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می
بینی. »
وقتی خود خداوند فرموده بزرگی بهشت
به اندازه آسمانها و زمین است دیگر ما چه بگوییم.
در تفسیر این آیات آمده است که : مکان پایین
ترین فرد بهشتی از لحاظ مقام و رتبه ٬ به اندازه هزار سال راه است و ملک و مقامش
دائمی و زوال ناپذیر است و فرشتگان هنگام دخول ٬ اذن می گیرند و با سلام و تحیت بر
آنان وارد می شوند و بهشتیان هر چه اراده کنند به آن دست می یابند.
همچنین در حدیثی آمده است که بوی بهشت از هزار
سال راه به مشام می رسد و پایین ترین فرد بهشتی از نظر جا و مکان و امکانات به قدری
است که اگر تمام جن و انس میهمان او شوند ٬ قدرت پذیرائی دارد و هر مقدار هم بخورند
و بیاشامند چیزی از آن کم نمی شود.
خداوند کلید ورود بر بهشت عظیم و ملک کبیر را
در هر دو آیه سوره آل عمران و حدید ٬ سرعت گرفتن و سبقت کردن بر مغفرت و آمرزش الهی
دانسته است.۱
در اینجا دو سوال مطرح است : اول این که : این مقدار جا
را انسان می خواهد برای چه؟
جوابش این است که : وقتی انسان در شکم مادر بوده اگر
می گفتند بعد از این دنیایی است که به اندازه میلیاردها برابر اینجاست می گفت این
مقدار جا را می خواهم برای چه ؟ اما وقتی به دنیا می آید هر مقدار زمین می خرد باز
احساس می کند کم دارد. در بهشت نیز چنین است اما خداوند نخواسته انسان در آنجا حرص
و ولع بورزد. لذا به قدری به او داده که سیر شود.۲
سوال دوم اینکه :
اگر بهشت به اندازه همه آسمانها و زمین است پس جهنم کجاست ؟
جواب : چندین پاسخ
برای این سوال داده شده یکی اینکه : عالم آخرت بسیار بزرگتر از عالم دنیاست و بهشت
به اندازه آسمانها و زمین دنیاست و جهنم جدای از آن است. دوم اینکه : عالم آخرت مثل
دنیا مزاحم هم نیست ٬ می شود یک جا برای کسی بهشت باشد و برای دیگری جهنم و هر دو
کل عالم را گرفته باشند مثل اینکه موج رادیویی که صدای خوب و خوش و دلنواز پخش می
کند کل دنیا را گرفته باشد و همزمان آن ٬ موج رادیویی دیگری هم که صدای خشن و
وحشتناک پخش می کند باز دنیا را گرفته باشد و هیچکدام هم مزاحم دیگری نباشد.
در
عین حال خداوند بهتر می داند که وضع بهشت و جهنم به چه ترتیب است.
۱) تفسیر نمونه ٬ ذیل سه آیه مورد بحث - بحار٬ ج۸٬ ص۱۲۰ .
۲)معاد آقای
قرائتی٬ ص ۴۰۲.
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:28
فلسفه و عرفان
در تفسیر آیه « وَ اِذا رَاَیْتَ ثُمَّ رَاَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً »
آمده است که امام باقر (ع) فرمودند : حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) راجع به تفسیر
آیه « لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ » سوالی کرد که چگونه و برای چه و برای
کی این غرفه ها ساخته شده ؟
حضرت فرمود : ای علی ! خداوند این غرفه ها و اتاقها
را برای اولیایش از در و یاقوت و زبرجد ساخته و سقف آنها از طلا و نقره به هم بافته
شده است . هر غرفه ای ۱۰۰۰ در از طلا دارد. و در هر دری فرشته ای است و در آن غرفه
ها فرشهایی از حریر و دیبا ٬ با رنگهای مختلف بر روی هم انداخته شده است .
شن و
ماسه حیات آنها از مشک و عنبر و کافور است ٬ هنگامی که مومن وارد بهشت می شود تاج
بزرگی و کرامت بر سرش می گذارند و لباسهای فاخری با رنگهای مختلف بر تن او می
پوشانند که از طلا و نقره و لولو و یاقوت سرخ بافته شده اند و هنگامی که مومن بر
روی تخت خویش می نشیند ٬ تخت از خوشحالی به حرکت در می آید.
وقتی ولی و دوست خدا
در منزلش مستقر می شود فرمانده فرشتگان و خدمت گزارانش می خواهد از او اجازه بگیرد
و بر او وارد شود تا کرامات خداوند را بر او تبریک و تهنیت بگوید. اما
خدمتگزارانش می گویند : فعلا صبر کن چون ولی خدا بر اریکه خویش تکیه داده و همسر و
حورالعینی که خداوند به او داده ٬ می خواهد به پیش ولی خدا برود . در این هنگام
همسر حورالعینش از خیمه اش بلند می شود تا پیش او برود ٬ او ۷۰ لباس بافته شده از
یاقوت و لولو و زبرجد رنگ آمیزی شده با مشک و عنبر بر تن دارد و تاج کرامت بر سر
دارد . و کفشی از طلای آمیخته به یاقوت و لولو بر پا دارد و هنگامی که به ولی خدا
می رسد از روی شوق و علاقه زایدالوصفی می گوید : ای ولی خدا ! امروز ٬ روز غصه و
ناراحتی نیست چرا ایستاده ای من برای تو هستم و تو هم برای من هستی . در این هنگام
هر دو با هم معانقه می کنند و دست در گردن یکدیگر می اندازند . سپس حوریه به او می
گوید : ای ولی خدا ! تو محبوب من هستی و من محبوب تو هستم ٬ من عاشق و شیفته و
دلباخته تو هستم و تو عاشق و دلباخته من . سپس خدا ۱۰۰۰ فرشته مخصوص خداوند وقتی
وارد اولین درب قصر آن ولی خدا می شوند ٬ به فرمانده نگهبانان درها می گویند : از
ولی خدا برای ما اجازه بگیر ٬ خداوند ما را فرستاده تا به او تبریک و تهنیت بگوییم
. او می گوید : صبر کنید تا من از دربان بعدی اجازه بگیرم و موقعیت شما را اعلام
کنم . او می آید و به دربان بعدی می گوید و حال آنکه بین او و دربان بعدی سه تا باغ
فاصله است ٬ به او می گوید : در جلو درب اول ٬ ۱۰۰۰ فرشته از طرف خداوند آمده اند
برای تبریک گویی . او می گوید : من نمی توانم از ولی خدا اجازه بگیرم ٬ چون او هم
اکنون در کنار همسرش است . بین آن دربان و ولی خدا هم دو تا باغ فاصله است . حاجب و
دربان می آید پیش قیم و جریان را می گوید . قیم بلند می شود می رود پیش خدام مخصوص
و جریان را می گوید ٬ آنان نیز به ولی خدا اطلاع می دهند و اجازه می گیرنر و ۱۰۰۰
فرشته مخصوص خدا بر ولی خدا وارد می شوند در اتاقی که ۱۰۰۰ در دارد و هر دری
نگهبانی از فرشتگان است. ۱۰۰۰ فرشته خداوند هر کدام از یکی از این ۱۰۰۰ در وارد می
شوند و تبریک و تهنیت خداوند را ابلاغ می کنند.
این است تفسیر آیه ای که می گوید
: « و الملائکه یدخلون علیهم من من کل باب ».
و این است تفسیر
آیه « وَ اِذا رَاَیْتَ ثُمَّ رَاَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً »۱
که ملاوکه مخصوص پروردگار عالمیان بدون اجازه ٬ حق وارد شدن بر او را ندارند و این
همه قصر و باغ و خدمه و حورالعین و ... در اختیار اوست.
تازه این قطره ایست از
نعمت بیکران الهی اما مشت نمونه خروار است.
۱) تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۵۷۵ - بحار ٬ ج۸٬ ص ۱۲۸
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:26
فلسفه و عرفان
رسول خدا (ص) بر زنی که آتش در تنور روشن کرده بود و نان می پخت گذشتند ٬ این زن
طفلی داشت که پهلوی خود نشانیده بود . همین که چشمش به آن حضرت افتاد عرض کرد : یا
رسول الله (ص) شنیده ام شما فرموده اید : « خداوند مهربانتر است به بنده خود از
مادر نسبت یه فرزند خود » ایا راست است ؟ فرمودند : بلی.
زن عرض کرد : مادر طفل
خود را در این تنور نمی اندازد خدا چگونه بنده خود را به جهنم می برد ؟!
پس رسول
خدا (ص) ینا کرد گریه کردن و فرمود : خدا با آتش کسی را عذاب نمی کند مگر اینکه
تکبر کند و از گفتن « لا اله ال الله » پرهیز کند.۱
۱) قصص الله ٬ج۱ ٬ ص ۸۲
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:24
فلسفه و عرفان
یکی از علما و محققین زمان قاجاریه می گوید : در زمان ناصرالدین شاه قاجار ٬
جنازه یکی از دولتمردان قاجار را می بردیم و در عتبات عالیات دفن کنیم . در یکی از
منازل ٬ جنازه را نزدیک خود گذاشته و مشغول صحبت بودیم که ناگاه دیدیم تابوت به
حرکت در آمد و سگی بدمنظر از میان آن بیرون آمد و رفت . وقتی ما این حالت را دیدیم
تعجب کرده و درون تابوت را نگاه کردیم ٬ دیدیم چیزی درون تابوت نیست و تابوت خالی
است فهمیدیم که ملک نقاله ٬ جنازه آن خبیث را به جای نامناسبی برده اند و راضی نشده
اند در جوار ائمه اطهار دفن شود . در نتیجه ناچار چوب کلفتی را به اندازه انسان
مهیا کردیم و کفن نمودیم و در داخل تابوت گذاشتیم و سپس آن چوب را به عتبات عالیات
برده و دفن کردیم.۱
۱) خزینه الجواهر ٬ ص ۵۶۲
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:23
فلسفه و عرفان
یکی از پارسایان وارسته ٬ هر شب نیمه های آن ٬ از بستر برمی خواست و به نماز شب
و مناجات با خدا می پرداخت ٬ در نماز شب سوره هایی که آیات عذاب در آن است می خواند
و تکرار می کرد و از خوف خدا زار زار می گریست ٬ پس از مدتی ٬ چندین شب آیه ۲۱ سوره
حدید را که آیه رحمت و بهشت است می خواند و گریه می کرد و آن آیه این است : «
بشتابید به (سبب ) آمرزش از ناحیه پروردگارتان ٬ و به سوی بهشتی که وسعت آن همچون
وسعت آسمان و زمین است که برای آنان که ایمان به خدا و رسولش آورده اند آماده شده
است ٬ این از فضل و کرم خدا است که به هر کس بخواهد و (شایسته ببیند ) می دهد ٬ و
خداوند صاحب فضل و کرم بزرگ است . »
یکی از همسایگان ٬ او را دید و به عنوان
اعتراض به او گفت : تو مدتی شبها آیه های عذاب را در نماز می خواندی و گریه می کردی
ولی اکنون مدتی است این آیه ای را که بیانگر رحمت و بهشت و فضل و کرم خدا است می
خوانی ٬ و باز گریه می کنی ٬ برای چه؟
آن پارسای وارسته در پاسخ او گفت : بهشتی
که آن همه پهناور و وسیع است - به وسعت زمین و آسمان - می بینم برای من در آنجا ٬
جای یک قدم نیست ( ترس آن دارم که از آن همه وسعت مرا مرحوم سازند ٬ واحسرتا که
محروم شوم) و گریه ام از این جهت است.۱
۱) تفسیر ابوالفتح راضی ٬ج۱۱ ٬ ص۵۱ - داستاهای صاحبدلان ٬ ج۲ ٬ ص
۱۲۸.
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:22
فلسفه و عرفان
عمرو بن ثابت از امام باقر (ع) نقل می کند می کند که حضرت فرمود:
« اهل آتش
جهنم در آنجا از شدت عذاب دوزخ همانند سگ وگرگ عوعو می کنند و زوزه می کشند . ای
عمرو ! نظر و گمانت چیست در مورد قومی که مرگی برایشان نیست و عذابشان تخفیف پیدا
نخواهدکرد؟ بسیار تشنه اند . بسار گرسنه اند . چشمشان کور ٬ گوششان کر و زبانشان
لال است . صورتشان سیاه است. بسیار نادم و پشیمان هستند . مورد غضب واقع شده اند .
از عذاب ٬ رحم نمی شوند و عذابشان کم نمی گردد . در آتش دوزخ شعله می کشند و می
سوزند . از ماء الحمیم خواهند نوشید و از زقوم خواهند خورد.
با گرزهای آهنین و
آتشین زده خواهند شد و ملائکه غلاظ و شداد هیچ رحمی به آنان نخواهند کرد . آنان به
رو به آتش کشیده خواهند شد. با شیاطین همنشین و رفیق خواهندشد . در غل و زنجیر بسته
خواهند شد.
هر چه داد و فریاد کنند کسی جوابشان را نخواهد داد. اگر چیزی بخواهند
حاجتشان برآورده نخواهد شد.این است حال کسی که داخل در آتش جهنم و دوزخ
گردد.»۱
۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۲۸۱
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:21
فلسفه و عرفان
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص)
رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول
الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی
از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام
برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت
می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی
او می ریزند.
زنی را دیدم که دست
و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و
کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون
می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از
پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های
آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و
احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به
هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند
که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که
از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
و زنی که از
زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ...
و زنی که گوشت بدن خود را
می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که
دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس
و غسل اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را
سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است
که از زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که
گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و
زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی
است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش
مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن
که همسرش از او راضی باشد. »۱
۱) داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ - زبده القصص ٬ ص۲۰۲ .
چهارشنبه 25/9/1388 - 16:20