• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3430
تعداد نظرات : 958
زمان آخرین مطلب : 3435روز قبل
دانستنی های علمی

 

تا كربٌبلا هست زمین را عشق است

 

 

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:38
فلسفه و عرفان

 

از نظر علم و دین ثابت شده است که انسانها وقتی که از دنیا می روند ٬ ارواح آنها گهگاه با این جهان ٬ ارتباط برقرار می کنند ٬ و دانشمندانی نیز در این دنیا هستند که از طرق علمی و تجربی با ارواح گذشتگان ارتباط می گیرند.
از نظر روایات نیز این قضیه مسلم است ٬که ما در اینجا چند روایت نقل می کنیم :
۱) عبد الرحیم قصیر می گوید : « از امام سوال کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمود : بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.۱

۲) اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن. عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »۲

۳) امام صادق (ع) فرموده اند : « همانا مومنی که از دنیا رفته به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و خوبیها و خوشی های خانواده اش را می بیند ( و خوشحال می شود ) ٬ ولی کافر ٬ تنها بدی ها و ناخوشنودیها را می نگرد و خوشی ها را نمی بیند .( او غمگین می شود) »۳

۴) نیز آن حضرت فرمود : « هیچ مومن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر اینکه هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و اگر مومن ببیند که خانواده اش به انجام کارهای نیک ٬ اشتغال دارند ٬ سپاس و حمد خدای را بر این نعمت ٬ بجا می آورد٬ و وقتی کافر ببیند که افراد خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند ٬ برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد.»۴

۵) یکی از اصحاب امام هفتم (ع) می گوید : « از امام کاظم (ع) پرسیدم : آیا میت از افراد خانواده اش دیدار می کند ؟ امام کاظم (ع) فرمود : آری . پرسیدم : در چه مقدار از زمان دیدار می کنند؟ امام فرمود : « در هر جمعه ٬ و در هر ماه و در هر سال یک بار ٬ به اندازه مقامی که آن مومن در پیشگاه خدا دارد. پرسیدم : آنها به چه شکلی به دیدار خانواده ی خود می آیند ؟ فرمودند: به شکل پرنده ی لطیفی که خود را به دیوارها می زند ٬ بر آنها اشراف پیدا می کند ٬ پس اگر آنها را در خیر و خوبی بنگرد ٬ خوشحال می شود ٬ و اگر آنها را در بدی و نیاز و اندوه ببیند ٬ غمگین می شود . »۵

۱) بحار ٬ ج۶٬ ص۲۵۷          ۲) همان
۳)فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص۲۳۰ - بحار٬ ج۶ ٬ص۲۵۶.                 ۴)همان مدرک
۵) همان مدرک -منظور این است که همان گونه که مرغها روی دیوارهای خانه شما می آیند و به آسانی رفت و آمد می کنند ٬ روح مومن نیز چنین است ٬ نه اینکه روح او در هیکل پرنده ای متجسد می شود.

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:31
فلسفه و عرفان

 

روزی حضرت سلیمان (ع) بر بساط خود نشسته بود و در حال حرکت در هوا بود . از قضا عبورش بر روی زمین کربلا افتاد. ناگهان طوفان شدیدی سه مرتبه بساط او را چرخاند و به زمین فرودش آورد .چون اختیار باد و طوفان در اختیار حضرت سلیمان (ع) بود ٬ آن حضرت باد را مورد سرزنش قرار داد و دلیل این کارش را پرسید. در این هنگام باد به اذن خداوند متعال شروع به خواندن مصیبت امام حسین (ع) کرد و گفت : ای پیامبر خدا ! شهادتگاه حسین (ع) در این سرزمین است.۱

۱) بحارالانوار٬ج۴۴

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:29
فلسفه و عرفان

 

 

  تقدیم به امام زمان ، طاووس اهل بهشت

خداوند خالق و آفریننده بهشت است در مورد بزرگی بهشت چنین می فرماید : « بشتابید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن ٬ آسمان ها و زمین است که برای پرهیزگاران آماده شده است. » ( آل عمران / ۱۳۳ ) مشابه این تعبیر در آیه ۲۱ سوره حدید نیز آمده است با این تفاوت که در آنجا گفته : آماده شده برای کسانی که به خدا و رسولش ایمان آورده اند اما اینجا گفته برای پرهیزگاران آماده شده و در آیه ۲۰ سوره انسان هم فرموده : « و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می بینی. »
وقتی خود خداوند فرموده بزرگی بهشت به اندازه آسمانها و زمین است دیگر ما چه بگوییم.
در تفسیر این آیات آمده است که : مکان پایین ترین فرد بهشتی از لحاظ مقام و رتبه ٬ به اندازه هزار سال راه است و ملک و مقامش دائمی و زوال ناپذیر است و فرشتگان هنگام دخول ٬ اذن می گیرند و با سلام و تحیت بر آنان وارد می شوند و بهشتیان هر چه اراده کنند به آن دست می یابند.
همچنین در حدیثی آمده است که بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد و پایین ترین فرد بهشتی از نظر جا و مکان و امکانات به قدری است که اگر تمام جن و انس میهمان او شوند ٬ قدرت پذیرائی دارد و هر مقدار هم بخورند و بیاشامند چیزی از آن کم نمی شود.
خداوند کلید ورود بر بهشت عظیم و ملک کبیر را در هر دو آیه سوره آل عمران و حدید ٬ سرعت گرفتن و سبقت کردن بر مغفرت و آمرزش الهی دانسته است.۱
در اینجا دو سوال مطرح است : اول این که : این مقدار جا را انسان می خواهد برای چه؟
جوابش این است که : وقتی انسان در شکم مادر بوده اگر می گفتند بعد از این دنیایی است که به اندازه میلیاردها برابر اینجاست می گفت این مقدار جا را می خواهم برای چه ؟ اما وقتی به دنیا می آید هر مقدار زمین می خرد باز احساس می کند کم دارد. در بهشت نیز چنین است اما خداوند نخواسته انسان در آنجا حرص و ولع بورزد. لذا به قدری به او داده که سیر شود.۲
سوال دوم اینکه : اگر بهشت به اندازه همه آسمانها و زمین است پس جهنم کجاست ؟
جواب : چندین پاسخ برای این سوال داده شده یکی اینکه : عالم آخرت بسیار بزرگتر از عالم دنیاست و بهشت به اندازه آسمانها و زمین دنیاست و جهنم جدای از آن است. دوم اینکه : عالم آخرت مثل دنیا مزاحم هم نیست ٬ می شود یک جا برای کسی بهشت باشد و برای دیگری جهنم و هر دو کل عالم را گرفته باشند مثل اینکه موج رادیویی که صدای خوب و خوش و دلنواز پخش می کند کل دنیا را گرفته باشد و همزمان آن ٬ موج رادیویی دیگری هم که صدای خشن و وحشتناک پخش می کند باز دنیا را گرفته باشد و هیچکدام هم مزاحم دیگری نباشد.
در عین حال خداوند بهتر می داند که وضع بهشت و جهنم به چه ترتیب است.

۱) تفسیر نمونه ٬ ذیل سه آیه مورد بحث  -  بحار٬ ج۸٬ ص۱۲۰ .
۲)معاد آقای قرائتی٬ ص ۴۰۲.

 

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:28
فلسفه و عرفان

در تفسیر آیه  « وَ اِذا رَاَیْتَ ثُمَّ رَاَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً » آمده است که امام باقر (ع) فرمودند : حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) راجع به تفسیر آیه « لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ » سوالی کرد که چگونه و برای چه و برای کی این غرفه ها ساخته شده ؟
حضرت فرمود : ای علی ! خداوند این غرفه ها و اتاقها را برای اولیایش از در و یاقوت و زبرجد ساخته و سقف آنها از طلا و نقره به هم بافته شده است . هر غرفه ای ۱۰۰۰ در  از طلا دارد. و در هر دری فرشته ای است و در آن غرفه ها فرشهایی از حریر و دیبا ٬ با رنگهای مختلف بر روی هم انداخته شده است .
شن و ماسه حیات آنها از مشک و عنبر و کافور است ٬ هنگامی که مومن وارد بهشت می شود تاج بزرگی و کرامت بر سرش می گذارند و لباسهای فاخری با رنگهای مختلف بر تن او می پوشانند که از طلا و نقره و لولو و یاقوت سرخ بافته شده اند و هنگامی که مومن بر روی تخت خویش می نشیند ٬ تخت از خوشحالی به حرکت در می آید.
وقتی ولی و دوست خدا در منزلش مستقر می شود فرمانده فرشتگان و خدمت گزارانش می خواهد از او اجازه بگیرد و بر او وارد شود تا کرامات خداوند را بر او تبریک و تهنیت بگوید. اما خدمتگزارانش می گویند : فعلا صبر کن  چون ولی خدا بر اریکه خویش تکیه داده و همسر و حورالعینی که خداوند به او داده ٬ می خواهد به پیش ولی خدا برود . در این هنگام همسر حورالعینش از خیمه اش بلند می شود تا پیش او برود ٬ او ۷۰ لباس بافته شده از یاقوت و لولو و زبرجد رنگ آمیزی شده با مشک و عنبر بر تن دارد و تاج کرامت بر سر دارد . و کفشی از طلای آمیخته به یاقوت و لولو بر پا دارد و هنگامی که به ولی خدا می رسد از روی شوق و علاقه زایدالوصفی می گوید : ای ولی خدا ! امروز ٬ روز غصه و ناراحتی نیست چرا ایستاده ای من برای تو هستم و تو هم برای من هستی . در این هنگام هر دو با هم معانقه می کنند و دست در گردن یکدیگر می اندازند . سپس حوریه به او می گوید : ای ولی خدا ! تو محبوب من هستی و من محبوب تو هستم  ٬ من عاشق و شیفته و دلباخته تو هستم و تو عاشق و دلباخته من . سپس خدا ۱۰۰۰ فرشته مخصوص خداوند وقتی وارد اولین درب قصر آن ولی خدا می شوند ٬ به فرمانده نگهبانان درها می گویند : از ولی خدا برای ما اجازه بگیر ٬ خداوند ما را فرستاده تا به او تبریک و تهنیت بگوییم . او می گوید : صبر کنید تا من از دربان بعدی اجازه بگیرم و موقعیت شما را اعلام کنم . او می آید و به دربان بعدی می گوید و حال آنکه بین او و دربان بعدی سه تا باغ فاصله است ٬ به او می گوید : در جلو درب اول ٬ ۱۰۰۰ فرشته از طرف خداوند آمده اند برای تبریک گویی . او می گوید : من نمی توانم از ولی خدا اجازه بگیرم ٬ چون او هم اکنون در کنار همسرش است . بین آن دربان و ولی خدا هم دو تا باغ فاصله است . حاجب و دربان می آید پیش قیم و جریان را می گوید . قیم بلند می شود می رود پیش خدام مخصوص و جریان را می گوید ٬ آنان نیز به ولی خدا اطلاع می دهند و اجازه می گیرنر و ۱۰۰۰ فرشته مخصوص خدا بر ولی خدا وارد می شوند در اتاقی که ۱۰۰۰ در دارد و هر دری نگهبانی از فرشتگان است. ۱۰۰۰ فرشته خداوند هر کدام از یکی از این ۱۰۰۰ در وارد می شوند و تبریک و تهنیت خداوند را ابلاغ می کنند.
این است تفسیر آیه ای که می گوید : « و الملائکه یدخلون علیهم من من کل باب ».
و این است تفسیر آیه « وَ اِذا رَاَیْتَ ثُمَّ رَاَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً »۱ که ملاوکه مخصوص پروردگار عالمیان بدون اجازه ٬ حق وارد شدن بر او را ندارند و این همه قصر و باغ و خدمه و حورالعین و ... در اختیار اوست.
تازه این قطره ایست از نعمت بیکران الهی اما مشت نمونه خروار است.

۱) تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۵۷۵       -     بحار ٬ ج۸٬ ص ۱۲۸

 

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:26
فلسفه و عرفان

رسول خدا (ص) بر زنی که آتش در تنور روشن کرده بود و نان می پخت گذشتند ٬ این زن طفلی داشت که پهلوی خود نشانیده بود . همین که چشمش به آن حضرت افتاد عرض کرد : یا رسول الله (ص) شنیده ام شما فرموده اید : « خداوند مهربانتر است به بنده خود از مادر نسبت یه فرزند خود » ایا راست است ؟  فرمودند : بلی.
زن عرض کرد : مادر طفل خود را در این تنور نمی اندازد خدا چگونه بنده خود را به جهنم می برد ؟!
پس رسول خدا (ص) ینا کرد گریه کردن و فرمود : خدا با آتش کسی را عذاب نمی کند مگر اینکه تکبر کند و از گفتن « لا اله ال الله » پرهیز کند.۱

۱) قصص الله ٬ج۱ ٬ ص ۸۲

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:24
فلسفه و عرفان

یکی از علما و محققین زمان قاجاریه می گوید : در زمان ناصرالدین شاه قاجار ٬ جنازه یکی از دولتمردان قاجار را می بردیم و در عتبات عالیات دفن کنیم . در یکی از منازل ٬ جنازه را نزدیک خود گذاشته و مشغول صحبت بودیم که ناگاه دیدیم تابوت به حرکت در آمد و سگی بدمنظر از میان آن بیرون آمد و رفت . وقتی ما این حالت را دیدیم تعجب کرده و درون تابوت را نگاه کردیم ٬ دیدیم چیزی درون تابوت نیست و تابوت خالی است فهمیدیم که ملک نقاله ٬ جنازه آن خبیث را به جای نامناسبی برده اند و راضی نشده اند در جوار ائمه اطهار دفن شود . در نتیجه ناچار چوب کلفتی را به اندازه انسان مهیا کردیم و کفن نمودیم و در داخل تابوت گذاشتیم و سپس آن چوب را به عتبات عالیات برده و دفن کردیم.۱

۱) خزینه الجواهر ٬ ص ۵۶۲

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:23
فلسفه و عرفان

یکی از پارسایان وارسته ٬ هر شب نیمه های آن ٬ از بستر برمی خواست و به نماز شب و مناجات با خدا می پرداخت ٬ در نماز شب سوره هایی که آیات عذاب در آن است می خواند و تکرار می کرد و از خوف خدا زار زار می گریست ٬ پس از مدتی ٬ چندین شب آیه ۲۱ سوره حدید را که آیه رحمت و بهشت است می خواند و گریه می کرد و آن آیه این است : « بشتابید به (سبب ) آمرزش از ناحیه پروردگارتان ٬ و به سوی بهشتی که وسعت آن همچون وسعت آسمان و زمین است که برای آنان که ایمان به خدا و رسولش آورده اند آماده شده است ٬ این از فضل و کرم خدا است که به هر کس بخواهد و (شایسته ببیند ) می دهد ٬ و خداوند صاحب فضل و کرم بزرگ است . »
یکی از همسایگان ٬ او را دید و به عنوان اعتراض به او گفت : تو مدتی شبها آیه های عذاب را در نماز می خواندی و گریه می کردی ولی اکنون مدتی است این آیه ای را که بیانگر رحمت و بهشت و فضل و کرم خدا است می خوانی ٬ و باز گریه می کنی ٬ برای چه؟
آن پارسای وارسته در پاسخ او گفت : بهشتی که آن همه پهناور و وسیع است - به وسعت زمین و آسمان - می بینم برای من در آنجا ٬ جای یک قدم نیست ( ترس آن دارم که از آن همه وسعت مرا مرحوم سازند ٬ واحسرتا که محروم شوم) و گریه ام از این جهت است.۱

۱) تفسیر ابوالفتح راضی ٬ج۱۱ ٬ ص۵۱     -     داستاهای صاحبدلان ٬ ج۲ ٬ ص ۱۲۸.

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:22
فلسفه و عرفان

عمرو بن ثابت از امام باقر (ع) نقل می کند می کند که حضرت فرمود:
« اهل آتش جهنم در آنجا از شدت عذاب دوزخ همانند سگ وگرگ عوعو می کنند و زوزه می کشند . ای عمرو ! نظر و گمانت چیست در مورد قومی که مرگی برایشان نیست و عذابشان تخفیف پیدا نخواهدکرد؟ بسیار تشنه اند . بسار گرسنه اند . چشمشان کور ٬ گوششان کر و زبانشان لال است . صورتشان سیاه است. بسیار نادم و پشیمان هستند . مورد غضب واقع شده اند . از عذاب ٬ رحم نمی شوند و عذابشان کم نمی گردد . در آتش دوزخ شعله می کشند و می سوزند . از ماء الحمیم خواهند نوشید و از زقوم خواهند خورد.
با گرزهای آهنین و آتشین زده خواهند شد و ملائکه غلاظ و شداد هیچ رحمی به آنان نخواهند کرد . آنان به رو به آتش کشیده خواهند شد. با شیاطین همنشین و رفیق خواهندشد . در غل و زنجیر بسته خواهند شد.
هر چه داد و فریاد کنند کسی جوابشان را نخواهد داد. اگر چیزی بخواهند حاجتشان برآورده نخواهد شد.این است حال کسی که داخل در آتش جهنم و دوزخ گردد.»۱

۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۲۸۱

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:21
فلسفه و عرفان

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
 زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ...
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل  اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. »۱

۱) داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹   -   زبده القصص ٬ ص۲۰۲ .

چهارشنبه 25/9/1388 - 16:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته