دوست، آشنا و همسایه تا به هم میرسند و سر درد دل را باز میكنند احتمالش خیلی كم است كه این جملات را با هم رد و بدل نكنند.
تفاوتهای امروز با
گذشته خیلی زیاد است. از تفاوت در سلیقهها گرفته تا تفاوت در زندگیها.
گویی نسل امروز با نسل قبلی خود فاصله چند هزار كیلومتری دارد.
برخی، این تفاوتها را
عادی میدانند و برخی دیگر با نگاهی تیزبین، آن را به باد انتقاد میگیرند و
برخی نیز با افسوس از آن یاد میكنند. پیش از هرگونه قضاوت، بد نیست نگاهی
به زندگی دو نسل بیندازیم.
مكان: خانه گلین خانم
زمان: سال 1330
صدای گفت و شنود و خنده و
بازی بچههای قد و نیم قد همسایهها تمام حیاط را پر كرده. تقریبا همیشه
همین طور است. هر دفعه به بهانهای. این دفعه هم به بهانه پختن خوراكیهایی
كه برای زمستان مورد نیاز است. نرگسخانم گوشه حیاط در حال صافكردن
گوجهفرنگیهایی است كه بزودی به رب تبدیل میشود.
طرف دیگر، بتول
خانم و مژگان خانم دارند مواد ترشی درست میكنند و آن گوشه دنج حیاط هم مال
زهرا خانم است كه آلوچههای لهیده را لواشك میكند و با دقت هرچه تمام توی
دیسهای بزرگ پهن میكند و زیرآفتاب میگذارد تا خشك شود.
چند تا
از زنان همسایه هم دستههای بزرگ سبزی را جلویشان گذاشتهاند، پاك میكنند و
مدام با هم حرف میزنند و هر از گاهی هم با صدای بلند میخندند.
اما مثل همیشه گلین خانم
توی آشپزخانه در حال پختن ناهار است، چرا كه شوهر او وقت ناهار به خانه
میآید و او باید غذای گرم و تازه جلوی شوهرش بگذارد.
هرچه به ظهر
نزدیكتر میشویم، بوی برنج تازهدم كرده گلین خانم، شكمهای گرسنه را
قلقلك میدهد. صلات ظهر كه میشود، صدای تق تق كوبه مردانه زن در چوبی هم
شنیده میشود. ابراهیمآقاست كه كركره مغازه را پایین كشیده و آمده تا
ناهار خوشمزه همسرش را بخورد. آنها راهی اتاقشان میشوند.
تا او
لباسهایش را در بیاورد، گلین خانم سفره ناهار را چیده. ماست و سبزی تازه و
سیرترشی و دوغ و البته خورش آلو اسفناج كه ابراهیمآقا خیلی دوست دارد، در
سفره چیده شده است.
موقع ناهار از اتفاقات روز تعریف میكنند. بعد
از ناهار هم طبق عادت همیشگی ابراهیمآقا مخدعه را زیر سرش میگذارد و
گلین خانم و دخترها هم سفره را جمع میكنند. هنوز همه چیز را به مطبخ نبرده
كه خروپف ابراهیمآقا بلند میشود.
گلین خانم در اوقات
فراغتش یا بافتنی میبافد یا شماره دوزی میكند. چون سواد درست و درمانی
ندارد، زیاد هم به درس و مشق بچهها توجه نمیكند، هرچند كه دوست دارد تا
هرجا كه میتوانند درس بخوانند، اما ابراهیمآقا میگوید همین قدر كه
خواندن و نوشتن یاد گرفتند بس است، پسرها باید بروند سركار و دخترها هم
بروند خانه بخت. البته هنوز بچهها كوچك هستند و معلوم نیست كه حرف كدامیك
به كرسی مینشیند.
مكان: طبقه پنجم یك آپارتمان
زمان: سال 1390
ساعت شش بعدازظهر است،
ولی هنوز سر و كله مامان و بابای باربد 11 ساله پیدا نشده. با اینكه تازه
از كلاس موسیقی برگشته، اما حوصلهاش سررفته و مدام كانالهای تلویزیون را
عوض میكند. چند بار هم به مامان و بابا زنگزده، اما گوشی مامان در دسترس
نیست و بابا هم جواب نداده.
خواهر و برادری هم ندارد تا سرش با آنها گرم شود، مشقهایش را هم نوشته. ساعت نزدیك 6:30 عصر است كه مامان از راه میرسد.
خسته و كوفته. از
راهبندان خیابانها و شلوغی مترو میگوید. لباسش را در میآورد و بدون
آنكه وقتی برای باربد داشته باشد، وارد آشپزخانه اوپن خانه میشود.
همینطور كه خورش
قورمهسبزی را كه قبلا پخته بود، از فریزر در میآورد و برنج را در پلوپز
میریزد از كارهای امروز باربد هم میپرسد و بعد از آن یكراست لپتاپش را
روشن میكند و كارهای باقیمانده محل كارش را انجام میدهد. ساعت نزدیك هشت
است كه پدر خسته و كوفته در آپارتمان را میزند.
به محض اینكه میرسد
روی كاناپه جلوی تلویزیون لم میدهد و میگوید كه كل پنج طبقه را از پله
بالا آمده چون دوباره همسایه طبقه چهارم در حال جابهجایی اثاثیهاش با
آسانسور است. مادر میز شام را چیده. پدر رو به باربد میگوید كه به
عابربانكش پول واریز كرده تا فردا شهریه موسسه زبانش را بپردازد.
نكته: ورود فناوری و ابزار
و لوازم دیجیتال به زندگی امروز ما،زنان را پابه پای مردان در جریان روند
پیشرفت تكنولوژی دنیا قرار داده است. دیگر سرگرمیهای زنان امروزی همصحبتی
با زنان همسایه نیست
بعد از شام مادر دوباره سراغ لپتاپ میرود و پدر هم مشغول تماشای اخبار میشود.
كم پیش میآید كه همه با
هم سفر باشند، مگر نوروز شود و مامان و بابای باربد هر دو در تعطیلات
باشند، بیشترین زمان آنها در محل كارشان با همكارانشان میگذرد و هر دو سخت
كار میكنند تا شاید سال دیگر بتوانند آپارتمان 70 متریشان را بزرگتر
كنند.
آنها حتی خیلی كم به
خانه مادربزرگ و پدربزرگ میروند. تعطیلات هفتگی خانواده فقط روزهای جمعه
است كه آن هم مامان باربد ترجیح میدهد در خانه بماند و كارهای عقب افتاده
اش را انجام دهد و پدر هم معمولا با دوستانش به كوهنوردی میرود.
باربد هم تقریبا تمام زمانش را یا در كلاس زبان و موسیقی میگذراند یا مشغول سر و كله زدن با معلمهای خصوصی است.
كم و بیش طبیعی است
تفاوت و اختلاف نسلها
اتفاقی است كه به هیچ وجه نمیتوان جلوی آن را گرفت و در همه جوامع بشری رخ
میدهد. زنان امروزی در مقایسه با زنان در دهههای گذشته از استقلال
بیشتری برخوردارند.
آنها با ورود به اجتماع و به دست آوردن شغل از نظر مادی كاملامستقل شدهاند و دیگر مثل گذشته به شوهرانشان وابسته نیستند.
هرچند برخی، استقلال
مالی زنان را تحسین میكنند و لازم میدانند اما به عقیده برخی دیگر، این
استقلال مالی باعث كمرنگ شدن روابط بین زوجها و سرد شدن فضای حاكم بر
خانوادههای جوان شده است.
با وجود این اختلاف
نظرها، زنان امروزی به صورت مستقل خرید میكنند، در بورس یا بنگاههای
كوچك و بزرگ اقتصادی سرمایهگذاری میكنند و حتی بنگاههای كارآفرینی راه
میاندازند و مولد اقتصادی میشوند. اتفاقاتی كه در گذشته هیچ وقت رخ
نمیداده است.
این تنها بخشی از
تفاوتهای زندگی امروز آنان با گذشته است. دیگر تصویر زن خانهداری كه فكر و
ذكرش آشپزی و بشور و بساب باشد، در ذهن هیچ زن جوان شهرنشینی گنجانده
نمیشود.
زندگی ماشینی امروز بر
تفاوت روابط زن و شوهرها تاثیر چشمگیری داشته است. ورود فناوری و ابزار و
لوازم دیجیتال به زندگی امروز ما، زنان را پابه پای مردان در جریان روند
پیشرفت تكنولوژی دنیا قرار داده است.
زن امروزی زن تنهای
دیروز نیست كه سرگرمیهایش هم صحبتی با زنان همسایه، رفتن به خرید روزانه و
پختوپز باشد، او براحتی به اینترنت دسترسی دارد، از پیشرفت تكنولوژی و
اخبار روز دنیا باخبر است و حتی از همسر خود نیز یك قدم جلوتر است.
او بهتنهایی میتواند
با ماشین شخصی خود به مسافرت برود و حتی از پس مسائل فنی خانه و ماشین خود
نیز برآید و كسی هم نمیتواند از رفتن او به مكانیكی خرده بگیرد. او براحتی
از پس مسائل بانكی و خرید و فروش اوراق بانكی برمیآید و میتواند بدون
نیاز به همسرش به سرمایهگذاری اقتصادی بپردازد.
این ویژگیهاست كه زن و شوهر امروزی را از هم دور میسازد، آنها زیر یك سقف زندگی میكنند، ولی هركدام راه خود را میروند.
مرضیه سیادتی،
جامعهشناس معتقد است زندگی امروز ساكنان پایتخت بیشتر از كسانی كه در
شهرستانها زندگی میكنند، دچار تحول سنت به گذشته شده و به قولی، بیشتر
ماشینی شده است.
او در این باره میگوید:
«زندگی در كلانشهری مثل تهران همانقدر كه مزیتهایی دارد، مصائبی هم دارد و
یكی از بزرگترین معایب آن، دور شدن اعضای خانواده به دلیل مشغله زیاد از
یكدیگر است. اغلب زنان در خانوادههای ساكن تهران شاغل هستند و فرصت كمتری
برای رتق و فتق امور و رسیدگی به فرزندان دارند و از آنجا كه هزینههای
زندگی در تهران زیاد است و زنان هم مجبورند كار كنند تا خرج زندگی تامین
شود، اغلب خانوادهها به داشتن یك فرزند اكتفا میكنند. همچنین دیگر مشكلات
شهری مانند راهبندانهای تهران بزرگ و آلودگی هوا و هزینههای سنگین تفریح
در تهران برای خانوادهها خستگی و بیحوصلگی همراه دارد و بسیار دیده شده
خانوادههای ساكن تهران ماهها میگذرد و فرصت دیدار با پدربزرگها و
مادربزرگها را به دست نمیآورند و این خلأ باعث گسستگی بیشتر آنها با
پیوندهایی كه در گذشته وجود دارد، میشود.»
او با اشاره به نقش زنان
در زندگی امروزی میگوید:«زنان در گذشته از نظر مادی به شوهران خود بسیار
متكی بودند و به همین دلیل مطیع تر بودند و هر نوع سختیای را كه در زندگی
داشتند یا به خاطر وابستگی مالی به شوهر یا به خاطر وابستگی عاطفی به
بچههای قد و نیم قدی كه داشتند، تحمل میكردند، اما امروز به دلیل استقلال
مادی كه زنان به دست آوردهاند امكانات گوناگونی نیز از قبیل
سرمایهگذاریهای مختلف و همین طور احساس اعتماد به نفس برای آنها به وجود
آمده است.»
سیادتی ادامه میدهد:
«تا همین دو دهه پیش، اغلب دخترانی كه به خانه شوهر میرفتند، چند سال اول
زندگی خود را در خانه پدرشوهر و مادرشوهر میگذراندند و بیشتر با فرهنگ
گذشته در ارتباط بودند.»
او دلیل دیگر تفاوت نسل
خانوادههای امروز با خانوادههای گذشته را سرعت شدید تكنولوژی معرفی
میكند. «وجود تكنولوژیهایی مانند تلفن همراه و مهمتر از آن، اینترنت
باعث تحول زندگی امروز شده است. دیگر مثل گذشته در جامعه بستهای كه نهایت
فرد میتوانست با اقوام و خویشان خود در شهرهای مختلف تماس داشته باشد،
نیست. امروز تنها با یك كلیك میتوان به جهان مجازی وارد شد، اطلاعات جدید
گرفت و همین طور با افراد مختلف در كشورهای گوناگون دنیا ارتباط برقرار
كرد. این آگاهی باعث تحول در منش و شیوه زندگی شده كه در گذشته از نسلی به
نسل دیگر تنها كمی تغییر داشته است.»
این جامعهشناس تغییرات زندگی امروزی را تا حدی
قابل قبول میداند، چون تفاوت نسلها چیزی است كه همیشه وجود دارد، ولی
معتقد است زندگی نسل امروز به دلیل وجود اینترنت با زندگی نسل قبل خود
تفاوتهای چشمگیری داشته است.