• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1180
تعداد نظرات : 794
زمان آخرین مطلب : 5321روز قبل
دانستنی های علمی

 

دو چیز  را فراموش مکن 
خدا و مرگ  را 
دو چیز را فراموش کن
 کسی که در حق تو بدی کرده 
کسی که تو در حقش خوبی کرده ای 
دوشنبه 12/12/1387 - 18:26
دانستنی های علمی

 

 

 آموزگار اول درس میدهد و بعد امتحان میگیرد

 ولی روزگار اول امتحان میگیرد و بعد درس میده

دوشنبه 12/12/1387 - 18:24
دانستنی های علمی

یه دل همیشه باید توش غم باشه وگر نه میشکنه
یه لب همیشه باید روش خنده باشه و گر نه زود پیر میشه
یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه وگر نه اسیر میشه
یه صورت همیشه باید شاد باشه وگر نه به دل هیچکس نمی چسبه
یه دیوار باید به یه تیر تکیه کنه وگر نه میریزه
یه قلبه پاک همیشه باید به یه نفر ایمان داشته باشه و گر نه فاسد میشه
یه جاده باید انتها داشته باشه و گر نه مثل یه کلافی سردرگمه

و ...

یاعلی

دوشنبه 12/12/1387 - 18:14
دعا و زیارت

ابوحازم می‌‌گوید: زمانی كه یكی از دختران شعیب به موسی گفت:  پدرم از تو دعوت می‌كند

تا مزد آب دادن به گوسفندان را به تو بپردازد، موسی این دعوت را  نپسندید و خواست آن

را رد كند. با این حال، چون آن سرزمین گذرگاه جانوران درنده بود، چاره‌ای  نیافت و پی آن

زن رفت. در این حال، باد لباس زن را به حركت در می‌آورد؛‌ به گونه‌ای كه موسی دریافت او

نمی‌تواند لباس خود را جمع و جور نگاه دارد. از این رو، آن حضرت دورتر از وی گام برمی‌داشت

و گاهی چشم‌هایش را می‌بست. موسی پس از مدتی كه دید این گونه نمی‌توان راه پیمود،

 به دختر شعیب فرمود: ای كنیز خدا! از پشت سرم بیا و راه را با سخن گفتن به من نشان بده.

هنگامی كه موسی به خانه شعیب وارد شد، شعیب آماده خوردن شام بود.

پس به موسی فرمود: ای جوان!  بنشین و غذا بخور.  موسی گفت:  به خدا پناه می‌برم.

 شعیب فرمود:  چرا چنین می‌گویی؛‌مگر گرسنه نیستی؟  موسی گفت: آری؛  گرسنه‌ام،

 ولی می‌ترسم این غذا خوردن من در مقابل كمك به آن دو زن باشد،

 در حالی كه من از خانواده و دودمانی هستم  كه  كار  خداپسندانه  خود  را  با  طلایی

كه تمام زمین را پر كرده باشد، معاوضه نمی‌كند.

 شعیب فرمود: ای جوان! به خدا سوگند، این گونه نیست كه تو می‌پنداری، بلكه عادت من

 و پدرانم این است كه از  مهمان پذیرایی كنیم.  موسی از این پاسخ قانع شد. پس نشست

و مشغول خوردن غذا شد.

                                                                 بحارالانوار        

دوشنبه 12/12/1387 - 18:12
دعا و زیارت

هر چندحال و روز زمین و زمان  بد است              یك تكه از بهشت در آغوش مشهد است

   حتی اگر به اخر  خط هم رسیده ای                    آنجا  برای عشق  شروعی مجدد است

دوشنبه 12/12/1387 - 18:8
دانستنی های علمی
۱. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.

 ۲. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .

 ۳. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .

 ۴. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم...

 

دوشنبه 12/12/1387 - 18:6
شعر و قطعات ادبی

 

کس نمی داند در این بحر عمیق           سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق

دوشنبه 12/12/1387 - 18:4
دعا و زیارت

تنها ارزویش زیارت خانه خدا بود.

از نظر مالی بسیار فقیر بود و به همین دلیل تحقق این ارزو را هیچ گاه ممكن نمی دانست

همسایه دیوار به دیوارش در تصادفی كشته شد. وراث وقتی وصیتنامه او را خواندند؛ نوشته بود:

 حج تمتع ام را همسایه دیوار به دیوارمان انجام دهد.

دوشنبه 12/12/1387 - 18:2
دعا و زیارت

 

امام رضا علیه السلام:

لیـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله عزّوجلّ بعدَالفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن

بعد از انجام و اجبات، كارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند  بزرگ نیست

  بحارالانوار, ج 78,ص 347   

دوشنبه 12/12/1387 - 18:1
دانستنی های علمی

 

دروغ از هر بدی بدتر، وفا از هر خوبی خوبتر !

دوشنبه 12/12/1387 - 17:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته