• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 7
زمان آخرین مطلب : 4478روز قبل
ورزش و تحرک
انگلیس لیگ برتر  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 منچسترسیتی 14 12 2 0 48 13 35 38
2 منچستریونایتد 14 10 3 1 31 13 18 33
3 تاتنهام 13 10 1 2 29 16 13 31
4 چلسی 14 9 1 4 31 17 14 28
5 آرسنال 14 8 2 4 30 23 7 26
6 نیوکسل 14 7 5 2 19 15 4 26
7 لیورپول 14 6 5 3 17 13 4 23
8 استوك سیتی 14 5 3 6 14 23 9- 18
9 استون ویلا 14 3 7 4 16 18 2- 16
10 اورتون 13 5 1 7 15 17 2- 16
11 نوریچ 14 4 4 6 20 26 6- 16
12 کوئینز پارک 14 4 4 6 15 25 10- 16
13 فولام 14 3 6 5 16 16 0 15
14 وست برومویچ 14 4 3 7 13 21 8- 15
15 سوانسی 14 3 5 6 14 20 6- 14
16 ولورهمتن 14 4 2 8 15 24 9- 14
17 ساندرلند 14 2 5 7 16 17 1- 11
18 بلكبرن 14 2 4 8 21 32 11- 10
19 بولتون 14 3 0 11 19 34 15- 9
20 ویگان 14 2 3 9 12 28 16- 9
پنج شنبه 17/9/1390 - 18:6
ورزش و تحرک
لیگ قهرمانان اروپا گروه A  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 بایرن مونیخ 6 4 1 1 11 6 5 13
2 ناپولی 6 3 2 1 10 6 4 11
3 منچسترسیتی 6 3 1 2 9 6 3 10
4 ویارئال 6 0 0 6 2 14 12- 0

 

لیگ قهرمانان اروپا گروه B  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 اینترمیلان 6 3 1 2 8 7 1 10
2 زسکا مسکو 6 2 2 2 9 8 1 8
3 ترابوزان 6 1 4 1 3 5 2- 7
4 لیل 6 1 3 2 6 6 0 6

 

لیگ قهرمانان اروپا گروه C  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 بنفیکا 6 3 3 0 8 4 4 12
2 باسل 6 3 2 1 11 10 1 11
3 منچستریونایتد 6 2 3 1 11 8 3 9
4 اوتلول گالاتی 6 0 0 6 3 11 8- 0

لیگ قهرمانان اروپا گروه E  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 چلسی 6 3 2 1 13 4 9 11
2 بایرلوركوزن 5 3 0 2 7 7 0 9
3 والنسیا 6 2 2 2 12 7 5 8
4 گنک 6 0 3 3 2 16 14- 3

لیگ قهرمانان اروپا گروه F  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 آرسنال 6 3 2 1 7 6 1 11
2 مارسی 6 3 1 2 7 4 3 10
3 المپیاکوس 6 3 0 3 8 6 2 9
4 بروسیادورتموند 6 1 1 4 6 12 6- 4

 

لیگ قهرمانان اروپا گروه G  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 زنیت 6 2 3 1 7 5 2 9
2 آپوئل نیکوزیا 6 2 3 1 6 6 0 9
3 پورتو 6 2 2 2 7 7 0 8
4 شاختار 6 1 2 3 6 8 2- 5

لیگ قهرمانان اروپا گروه H  
  تیم بازیها برد مساوی باخت گل زده گل خورده تفاضل گل امتیاز
1 بارسلونا 6 5 1 0 20 4 16 16
2 آث میلان 6 2 3 1 11 8 3 9
3 ویکتوریا پلژن 6 1 2 3 4 11 7- 5
4 باته بوریسوف 6 0 2 4 2 14 12- 2
پنج شنبه 17/9/1390 - 18:5
اخبار
  • همسیک:حضور درمرحله حذفی حس خوبی است

  • رانیری: همه چیز در اینتر اشتباه پیش می رود

  • باقری نیا:درجمع شش تیم اول خواهیم بود

  • حاشیه برد پرگل لیون مقابل دینامو زاگرب

  • عزیزی:اگر مثل تمرین بازی کنیم نتیجه میگیریم

  • اورا:حضور در لیگ اروپا برای یونایتد مسخره است

  • حدادی فر از فردا در تراکتور سازی

  • هاشمی زاده:برای بردن مس به میدان میرویم

  • مارادونا:داوران همدست شدند تا نتیجه نگیرم

  • ویدیچ حداقل 4 ماه از میادین دور خواهد بود

  • پورغلامی:آمده ایم تا با دست پر از اهواز برگردیم

  • جعفری: امكان مدیریت در تراكتور وجود ندارد

  • کرویف:بارسا همیشه برای برد به میدان می رود

  • خطیبی: مقابل نساجی 6غایب داریم

  • جلالی:مقابل تیم ملوان برپیروزی تمركز میكنیم

  • محرومیت وین رونی کاهش یافت

  • اقدام پرسپولیس برای تهیه آمار دقیق هواداران

  • اظهارات استیلی در نشست خبری

  • 60درصد فولادشهر در اختیار سپاهانی‌ها

  • زارع: مهار کریمی دشوار است

  • مظلومی:بازهم پرسپولیس را شکست میدهیم

  • فریبا:نتیجه دربی به رتبه ربط ندارد

  • حاشیه های تمرین امروز استقلال

  • تیم ملی نوجوانان فردا به دیدار گرجستان می‌رود

  • 2خبر از پرسپولیس

  • بانوان ملوان به دیدار اوج نصر فارس می روند

  • تقوی: بازی سختی در یزد داریم

  • نجاریان: فوتسال راه ساری مشکلات مالی دارد

  • پیروزرام: انگیزه بالایی داریم

  • نیکزاد:ماشین سازی را شکست می‌دهیم

  • شیمیزو با رفتن قطبی مخالف است

  • استقرار 40آتش نشان برای ایمنی بیشتر آزادی

  • تیم امید مغرب به المپیك لندن راه یافت

  • اظهار نظر سرخابی ها قبل از دربی73

  • فرکی: فرصت به دست آمده را از دست نمیدهیم

  • یاوری از جذب 3بازیکن جدید خبر داد

  • قاسمپور: جایگاهمان را حفظ مى كنیم

  • جمعه هفته آینده؛ قرعه کشی لیگ قهرمانان اروپا

  • عمران‌زاده: معلوم نیست به دربی برسم

  • مصدومیت عمران زاده در تمرین امروز استقلال

  • آخرین وضعیت مصدومان استقلال

  • قطبی گزینه اصلی سران فدراسیون فوتبال كره‌

  • صبابعد از سه فصل به شکست مس می‌اندیشد

  • 3بازیکن صبا برابر مس غایب هستند

  • عمران زاده:چهارمین باخت پرسپولیس رارقم میزنیم

  • برهانی:آنقدرتجربه داریم که اسیر حاشیه نشویم

  • حمودی: باید پرسپولیس را ببریم

  • باغبان باشی مدیر فنی فولاد ماهان نوین شد

  • سوت دربی هفتاد و سوم در دهان ممبینی

  • هیگوآین: مقابل آژاکس عالی بودیم

  • پرداخت بخشی از مطالبات شاهینی ها تا نیم فصل

  • هاینکس:غیبت بازیکنان روی نتیجه تاثیر داشت

  • حاشیه دیدار ناپولی و ویارئال

  • مانچینی: حالا زمان افسوس خوردن است

  • مورینیو: بهتر از پارسال بازی می کنیم

  • ویسی: آماده شکست مس کرمان هستیم

  • فرگوسن:تساوی بابازل درخانه باعث حذفمان شد

  • بیانیه اهالی فوتبال آبادان علیه پیروانی

  • تمهیدات ترافیکی شهرآورد هفتاد و سوم

  • اسامی محرومان هفته شانزدهم لیگ برتر

  • گومیس؛ اولین پنچ گله تاریخ لیگ قهرمانان

  • لیل و ترابوزان مساوی کردند و حذف شدند

  • بنفیکا به عنوان تیم اول صعود کرد

  • ناپولی برد و صعود کرد

  • اینتر 1 – زسکا مسکو 2: صعود روس‌ها

  • مصدومیت شدید نمانیا ویدیچ از ناحیه زانو

  • دینامو زاگرب 1 – لیون 7: صعود با شایستگی

  • وداع زودهنگام شیاطین سرخ

  • منچسترسیتی 2 – بایرن مونیخ صفر: برد تلخ

  • آژاکس صفر – رئال

  • پنج شنبه 17/9/1390 - 18:0
    ورزش و تحرک
    جام حذفی ایران 1391-1390
     
      یک هشتم نهایی   یک چهارم نهایی   نیمه نهایی   فینال
                                 
      دوشنبه 7 آذر 1390ساعت۱۴:۳۰                  
     
      صنعت نفت آبادان 0
      پنجشنبه 24 آذر
      فولاد خوزستان 2  
      فولاد خوزستان
      یکشنبه 6 آذر 1390ساعت 14
        شهرداری یاسوج  
      سیاه جامگان 1
         
      شهرداری یاسوج 2  
     
     

    یکشنبه 6 آذر 1390ساعت 14:30

         
      ذوب آهن 2
      جمعه 18 آذر ساعت16:15  
      پرسپولیس 3  
      پرسپولیس
      دوشنبه 7 آذر 1390ساعت 16:15
        استقلال تهران  
      استقلال تهران 1
         
      سایپامهر کرج 0  
     
      یکشنبه 6 آذر 1390ساعت 14:30
         
      ماشین سازی تبریز 1
      پنجشنبه 24 آذر  

     

      داماش گیلان 2  
      داماش گیلان
      دوشنبه 7 آذر 1390ساعت ۱۴
        شاهین بوشهر  
      ابومسلم 0
         
      شاهین بوشهر 1  
       
      دوشنبه 7 آذر 1390ساعت ۱۴
           
      مس کرمان 3
      دوشنبه 28 آذر ساعت14:30     
      فجر سپاسی 0  
      صبای قم

     

      یکشنبه 6 آذر 1390ساعت 14
        مس کرمان  
      مس سرچشمه 4
         
      صبای قم 5  
     
    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:58
    ازدواج و همسرداری

    رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: بهترین زنان شما زنی است که: بچه آور، مهربان، پاکدامن، نزد فامیلش عزیز و محترم، در مقابل شوهر متواضع و فروتن، آرایش کننده خود برای شوهر، بی اعتنا نسبت به دیگران، گردن به فرمان شوهر، در اختیار همسر در خلوت باشد و مثل برخی از مردان مبتذل نباشد (روضه المتقین ج 8).
    اصولاً این نکته فراموش نشود که مرد بدنبال یافتن دلدار است و زن بدنبال کسی که زبان عشق را بفهمد و بتواند برای او حامی و همدم باشد. خداوند در سوره تحریم آیات 1 تا 5 می فرماید:«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ* قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَیْمانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ* وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ* إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِیرٌ* عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْكاراً»؛ اى پیامبر! چرا چیزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى كنى، و خداوند غفور و رحیم است. خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او عالم و حكیم است. به خاطر بیاورید هنگامى را كه پیامبر یكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت دیگر خوددارى نمود هنگامى كه پیامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه كسى تو را از این راز آگاه ساخته؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت! اگر از كار خود توبه كنید (به نفع شما است) زیرا دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهید (كارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور او است، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتیبان او هستند.امید است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد؛ همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت كننده زنانى ثیبه و باكره.

    اوصاف همسر شایسته
    در اینجا قرآن شش وصف براى همسران خوب شمرده است كه مى تواند الگویى براى همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد. نخست " اسلام" و سپس " ایمان" یعنى اعتقادى كه در اعماق قلب انسان نفوذ كند، و سپس حالت " قنوت" یعنى تواضع و اطاعت از همسر و بعد از آن " توبه" یعنى اگر كار خلافى از او سر زند در اشتباه خود اصرار نورزد، و از در عذرخواهى درآید. و بعد از آن " عبادت" خداوند، عبادتى كه روح و جان او را بسازد، و پاك و پاكیزه كند، و سپس " اطاعت فرمان خدا" و پرهیز از هر گونه گناه.
    قابل توجه این كه " سائحات" جمع (سائح) را بسیارى از مفسران به معنى " صائم" و روزه دار تفسیر كرده اند، ولى به طورى كه " راغب" در " مفردات" مى گوید روزه بر دو گونه است " روزه حقیقى" كه به معنى ترك غذا و آمیزش است، و " روزه حكمى" كه به معنى نگهدارى اعضاى بدن از گناهان است، و منظور از روزه در اینجا معنى دوم است (این گفته راغب با توجه به مناسبت مقام جالب به نظر مى رسد، ولى باید دانست كه سائح را به معنى كسى كه در طریق اطاعت خدا سیر مى كند نیز تفسیر كرده اند). این نیز قابل توجه است كه قرآن روى باكره و غیر باكره بودن زن تكیه نكرده، و براى آن اهمیتى قائل نشده، زیرا در مقابل اوصاف معنوى كه ذكر شد این مساله اهمیت چندانى ندارد.

    نارضایى پیامبر (ص) از بعضى از همسران خود
    در طول تاریخ بسیارند بزرگانى كه همسرانى در شأن خود نداشتند، و از عدم اجتماع شرائط لازم در آنها رنج مى بردند كه در قرآن مجید نیز نمونه هایى از آنها در میان انبیاى بزرگ ذكر شده است. آیات فوق نشان مى دهد كه پیامبر اسلام (ص) نسبت به بعضى از همسرانش چنین بود، آنها به خاطر رقابتهایى كه با یكدیگر داشتند گاه روح پاك حضرتش را جریحه دار مى كردند، و گاه به اعتراض نسبت به او و یا افشاء سرش مى پرداختند، تا آنجا كه خداوند به سرزنش آنان و دفاع از پیامبرش پرداخته و مؤكدترین بیان را در این زمینه فرموده و حتى آنها را تهدید به طلاق مى كند، و چنان كه دیدیم بعد از ماجراى آیات فوق پیامبر (ص) حدود یك ماه از همسرانش قهر كرد، شاید خود را اصلاح كنند!
    اصولا تاریخ زندگى آن حضرت به خوبى نشان مى دهد كه بعضى از همسران پیامبر (ص) نه تنها معرفت لازم را نسبت به مقام نبوت نداشتند، بلكه گاه او را همچون یك فرد عادى مورد بازخواست، و حتى خداى نكرده مورد اهانت قرار مى دادند! بنابراین اصرار بر این معنا كه همه آنها افرادى شایسته و كاملى بوده اند بى دلیل به نظر مى رسد آنهم با توجه به صراحت آیات فوق.

    تاریخ اسلام نسبت به زنان بعد از پیامبر، مخصوصا داستان جنگ " جمل" نیز نشان داد كه این معنى نه تنها در عصر آن حضرت، كه بعد از او نسبت به جانشینانش نیز تكرار شده است كه اینجا جاى شرح همه این مسائل نیست. اصولا تعبیر آیات فوق كه مى گوید:" هر گاه پیامبر شما را طلاق دهد خداوند زنانى از شما بهتر كه واجد صفات ششگانه مذكور در آیه باشند به او مى دهد" بیانگر این واقعیت است كه لااقل بعضى از همسران حضرت واجد این شرایط نبودند. مراجعه به آیات سوره احزاب درباره زنان پیامبر (ص) نیز نظر فوق را تایید مى كند.

    افشاى سر
    رازدارى نه تنها از صفات مؤمنان حقیقى است كه هر انسان باشخصیتى باید رازدار باشد، این معنى در مورد دوستان نزدیك و همسر اهمیت بیشترى دارد، در آیات فوق خواندیم كه چگونه خداوند بعضى از همسران پیامبر (ص) را به خاطر ترك رازدارى شدیدا ملامت و سرزنش مى كند.
    على (ع) در حدیثى مى فرماید: «جمع خیر الدنیا و الآخره فى كتمان السر و مصادقة الاخیار، و جمع الشر فى الاذاعة و مواخاة الاشرار»؛ تمام خیر دنیا و آخرت در این دو چیز نهفته شده؛ كتمان سر و دوستى با نیكان و تمام شر در این دو چیز نهفته شده؛ افشاى اسرار و دوستى با اشرار.

    به طور کلی خصوصیات و ویژگیهای همسر شایسته عبارت است از:
    1- هماهنگی با شوهر:
    برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است كه خارج از منطق و وظیفه نباشد، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.
    2- تمكین و تأمین نیاز جنسی:
    یكی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است كه ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام كنند.
    3- زینت و آرایش برای شوهر:
    زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است كه در بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است كه هیچ شوهری از زنی كه برای دیگران خودآرایی و خودنمایی كند، خوشش نمی آید.
    4- داشتن پوشش مناسب:
    زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یكی از عللی كه در غرب بنیان خانواده را سست كرده و از هم گسیخته، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی، حتی افراد بی بندوبار و به اصطلاح متجدد، زنی را كه با اندام بدون پوشش و لباس های كوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.
    5- داشتن جمال و كمال:
    زن باید از نظر فیزیكی سالم، و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است كه مافوق آن متصور نیست.
    6- اصالت خانوادگی:
    چون وراثت و تربیت اساس رفتار انسان را تشكیل می دهد، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است كه دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.
    7- عاقل و خردمند:
    زنی كه یك عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های زن شایسته است. رسول خدا (ص) فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء فان صحبتها ضیاع و ولدها ضباع»؛ از ازدواج با زنی كه كم خرد است خودداری كنید. زیرا همنشیبنی با او تباهی است و فرزندان او مظهر نادانی خواهند بود. (بحارالانوار، ج103، ص 237) در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال كم هوشی در كودكان با والدین كودن و كم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا كم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان نخواهد بود.
    8- دیانت و تقوی و حسن خلق:
    همان طور كه دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر شایسته است، برای زن نیز از جمله حسنات و ضوابط شایستگی به شمار می رود.

    بنابراین از ازدواج با زنی كه واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری كرد: بی بندوبار، بی حجاب، بداخلاق و عبوس، بی عفت، سفیه و ناهنجار، خودپسند و از خود راضی، كینه توز، لجباز و ناسازگار، بد زبان و درشت گفتار.

    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:54
    داستان و حکایت

    آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟ استاد دانشگاه با این سؤال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند. آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: بله آقا. استاد گفت: اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد، چون شیطان نیز وجود دارد. شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست. شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: استاد می توانم از شما سؤالی بپرسم؟ استاد پاسخ داد: البته شاگرد ایستاد و پرسید: استاد سرما وجود دارد؟ استاد پاسخ داد: این چه سؤالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟

    شاگردان به سؤال مرد جوان خندیدند. مرد جوان گفت: در واقع آقا سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شیء را می توان مطالعه و آزمایش کرد وقتی که انرژی داشته باشید یا آن را انتقال دهد و گرما چیزی است که باعث می شود بدن یا هر شی ء انرژی را انتقال دهد یا آن را دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده می شوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای این که از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد. شاگرد ادامه داد: استاد تاریکی وجود دارد؟ استاد پاسخ داد: البته که وجود دارد شاگرد گفت: دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که می توان آن را مطالعه و ازمایش کرد. اما تاریکی را نمی توان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن می توان نور را به رنگ های مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آن را روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای بخصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد. در آخر مرد جوان از استاد پرسید: آقا شیطان وجود دارد؟ زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: البته همان طور که قبلاً هم گفتم، ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتاری غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده می شود. او در جنایت ها و خشونت های بیشماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. این ها نمایان گر هیچ چیزی به جز شیطان نیست و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی می توان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خویش حاضر نبیند، مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.

    آن شاگرد کوچک آلبرت انیشتین بود.

    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:41
    اخلاق

    ذخیره آن جهانی

    ای عزیزان! آن گاه گل اقبال و شکوفه مراد در چمن عزت و باغ دولت شکفته بینید که در دنیا دستگیری بیچارگان کنید و این نعمت را دست آویز عظیم دانید. پس آنچه می فرستی از آن تو است و آنچه از تو می ماند وبال تو است. بزرگی گفته: بخور تا از تو به وارثان نماند و بده که ذخیره آن جهان تو باشد.

    عسلِ شفا دهنده

    آورده اند که پادشاهی بود خواست تا بداند که مگسان چگونه عسل را حاضر می کنند؟ فرمود: موضعی از آینه ساختند و مگسان را آنجا جای دادند و در برابر خود گذاشت. چون موسم رسید اول آن مکان را از اندودن به چیز سیاهی اندود کردند، تاریک شد تا کسی بر اسرار ایشان مطلع نشود، پس الله تعالی الهام داد ایشان را خانه های مثلث و مسدس بر هم بگذارند تا میان خانه ها خالی ماند و دیوان خانه بنا کنند تا روشنایی اهل معرفت و زینت اهل عقل باشد.

    رزق ایشان را از شکوفه و گیاه مقرر فرمود تا زهر آن بردارند و از آن حرارتی در ایشان پدید آید. پس الهام کرد تا صلوات بر حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم بفرستند تا از برکت آن صلوات زهر در اندرون ایشان مصفی گردد و چنانچه فرمود: «فیه شفاءٌ لِلناس» پس به قدرت خود نوش را با نیش هم نشین و قرین ساخته و گفته: مثال عسل چون آدم و فرزندان او آمده.

    عبادتِ تفکر

    ای عزیز! با خود فکر کن که چه بزرگ عبادتی است فکر که یک ساعت آن برابر هفتاد سال عبادت باشد، پس به این بشارت باید هیچ وقت بی فکر نباشد، دیگر آنکه فکر کنید در آمدن برف و باران و تگرگ که یکی از عجایب قدرت اوست و از این عجیب تر آنکه قطره های باران در دریا نازل شود تا در دهان صدف رسد. مروارید شاه وار شود و به آب شورآمیخته نشود. چنانچه حق تعالی در قرآن مجید فرموده است: «یخرُجُ مِنهُما اللُّؤلؤ وَ المَرجان» تا هر صاحب نظری شکر آن را به جای آورد. دیگر فکر کنید به قطره های باران که به زمین فرو می رود و از هر خاری گلی و از هر زمینی گیاهی بروید که خاصیت ها و منفعت ها در آن باشد تا صاحبان بصیرت مشاهده نمایند.

    ;برگ درختان سبز در نظر هوشیار ;هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

    دیگر آنکه فکر کنید و بدانید که درختان صحرا همه دست نیاز به درگاه بی نیاز برداشته: یا رب یا رب می گویند و همه او را می خوانند و همه او را می جویند.

    قلب های شکسته

    پس ای عزیز! به چشم حقارت بر کسی نظر مکن اگر چه لباس گلیم پوشیده باشد، اما خلعت «یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه» بر قد و بالای ایشان راست می آید. و حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرموده حدیثی که معنی آن این است، «بسیار ژولیده موی و جامه کهنه که از او حساب هیچ نگیرند و او هر چه از خدا بخواهد اجابت شود و فقر و فاقه به خشنودی دل اختیار کند؛ زنهار که به دلق کهنه و جامه ژنده ننگرید و مرد پابرهنه را خوار و حقیر مشمارید و دل های شکسته را مرنجانید که دل ایشان خزانه خدا است و نقد محبت را در ایشان به ودیعت نهاده است و این ندا در عالم در داده اند که «اَنا عِند المُنکَسِرَة قُلُوبهم» پس در هر پیرهنی دستی و در هر ژنده زنده ای و در هر گلیمی انیسی است.

    حبیب خدا

    آورده اند که بایزید بسطامی در کشتی نشسته بود. وقتی که از فرایض عبادت فارغ می شد کلاه نمدی داشت. ترک های آن را می دوخت و باز می شکافت: مریدان گفتند: یا شیخ! عجب از شما که کار عبث کنید! شیخ گفت: در دل به ذکر الهی مشغولم و تن خود را به کار می دارم تا به کاهلی عادت نکنم و چون از کشتی به درآیم به کسب و کار مشغول شوم که گفته اند: «الکاسب حبیب اللّه».

    حقِّ همسایگی

    آورده اند که در جوار و همسایگی یکی از اهل صلاح، شخصی فاسق و فاجر بود که همیشه شراب و خمر خوردی و ساز نواختی و آن متقی تمام شب به عبادت مشغول بودی و پیوسته خاطر او را در اندیشه اعمال و افعال همسایه مشوش داشتی و گاهی بر سبیل نصیحت پند و موعظه می دادی و آن همسایه قبول نمی کرد، تا آن که سر شب آواز ساز از خانه او به گوش آن مرد صالح نرسید؟ با خود گفت، شاید توبه کرده است یا اینکه به سفر رفته باشد یا بیماری به او عارض شده باشد؟ چون رحیم دل بود و حق همسایگی را منظور می داشت به در خانه او رفت و احوال پرسید. گفتند چند روز است که در بازار با شخصی جنگ کرده و حاکم او را گرفته است.

    آن مرد پرهیزگار با خود گفت: حقّ همسایگی امری عظیم است. شاید که در بند توبه کرده باشد و از عمل بد برگشته باشد، پس برخاست و رو به خانه حاکم رفته برای همسایه شفاعت کرد. حاکم به التماس او آن مرد را از حبس برآورد و آزاد نمود. چون بیرون آمد و حقیقت معلوم کرد به پای آن مرد افتاد و گفت: با من عاصی این لطف و احسان از چه مَمَر است؟

    گفت: برای حقّ همسایگی و حقّ سلام که گاهی مرا می دیدی و در سلام سبقت می گرفتی، آن حقوق از گردن خود اداء نمودم و مرا غرض دیگر نبود. آن شخص از فسق و فجور توبه کرد و از برکت آن مرد متقی یکی از صُلحای عصر شد و باقی عمر خود را در اطاعت و عبادت پروردگار گذرانید.

    نامه اعمال

    روایت است که چون روز قیامت نامه های اعمال پرّان شوند، فرمان آید از مصدر جلال الهی که ای بندگان عاصی! نامه های اعمال خود را بخوانید؛ و هر بنده که اعمال خود را بخواند و خواهد که منکر شود اعضای او شهادت بدهند. چنانچه حق تعالی در قرآن مجید فرموده: آه آه از آن روزی که نامه ها پران شوند و به دست چپ آیند؟ ای مؤمن! چه تدبیر ساخته ای؟ و ای مسکین! چه اندیشه در کاری نموده ای؟ بیندیش از آن روزی که گویندت بیا برخوان نامه اعمال خود را؛ در صورتی که سر تا پا خطا باشد؟ پس ای برادر! یاد کن و اندیشه نما که چه در پیش است. بعضی باشند که گویند نامه اعمال خود را آهسته بخوان تا کس دیگر نشنود و بر حال تو اطلاع نیابد، پس او چون نظر در نامه اعمال خود کند همه گناه بیند. پس گوید: خداوندا! بعضی کارها به رضای تو کرده ام آنها را در این نامه نمی بینم.

    گویند: آن طرف دیگر را ببین که نوشته شده یا نه؟ چون نگاه کند سر در پیش اندازد؛ پس فرمان حضرت عزت در رسد که ای بنده مؤمن! تو را آمرزیدم برای دوستی اهل بیت علیهم السلام و نیکویی و دستگیری همسایه کردن و صله رحم به جا آوردن و تو برای رضای ما همه را به جای آوردی، اکنون نامه ات را برگیر و بر خلقان بخوان که از برکت این اعمال از عذاب نجات یافتی.

    * * *

    آورده اند که مالک انس گفت: حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم بر بالای حصیر خفته بود و اثر آن بر پهلوی مبارکش نقش گرفته بود. یکی از اصحاب آن را مشاهده کرد و گریست و عرض کرد: یا رسول الله! قیصر و کسری بالای دیبا خفته اند و تو که رسول خدایی بر بالای بوریا می خوابی که اثر آن در بدن شما نمایان است؟ فرمود: مگر نمی دانی ایشان را دنیا است و ما را آخرت، پس آخرت باقی از دنیای فانی بهتر است که «و الاخِرَةُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الاولی».

    پس ای عزیز! بر جان خود رحم کن و ببین که چه در پیش است و کجا باید رفت؟

    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:39
    اخلاق

    فرجام هارون الرشید

    بعضی از منجمین گفته بودند که هارون رشید در طوس خواهد مُرد و این حکم به سمع رشید رسیده بود. چون در خراسان شورشی پیش آمد و کارش عظیم شد به رشید گفتند تا خود به خراسان نروی، دفع شورش ممکن نیست. رشید، کراهت از رفتن داشت. اُمنای دولت به عرض رسانیدند که برای سخن منجمی، امر دولت را نمی توان معوق گذاشت و ما چون به خراسان رویم قدم به ولایت طوس نگذاریم. رشید، ناچار با لشکر تا نیشابور رفت و از نیشابور راه کج کرده نمی خواست که به طوس رود. در شبی از شب ها با لشکریان به عزمی حرکت می کردند. شب راه را گم کرده بسیار تند رانده بودند، چون روز شد، خود را در دروازه طوس دیدند. رشید را از دیدن این حال لرزه حاصل شد. معالجه اطبا، مفید نیفتاد. به مقر اصلی خود شتافت. و مأمون او را در گنبدی که در سناباد بود دفن نمود.

    سلام بی طمع

    حکیم سنایی از شعرای مشهور و حکمای معروف است. عزلت، طلب نمودی و از مردم، کناره جستی و اکثر اوقات بی کفش راه رفتی. دوستی از دوستان او، کفشی برای او خریده به الحاح به او پوشانید. چون فردا او را دید و سلامی به او داد، سنایی، کفش را کنده بیرون انداخت. سبب را پرسیدند گفت: سلام امروز غیر از سلام دیروز بود و سببی در تغییر سلام، به جز عطای کفش نبود.

    کسب دانش

    در شهر مرو عبدالله قفل سازی بود که بعدها یگانه روزگار در دانش و فقه شد و مردم از همه جا به سوی او می آمدند. کتاب های بسیار نگاشت و صیتِ دانش او در جهان پخش شد.

    گویند، قفل سازی از اهل چاچ، قفل و زبانه و کلیدی ساخت که یک دانگ وزن آن بود. مردم در شگفت شدند و نامش آوازه شهرها گردید. پس چون عبدالله آن بشنید قفلی بساخت که یک چهارم آن وزن داشت، مردم را خوش آمد، ولی بلندآوازه نشد، روزی با خود گفت: هر چیزی شانس می خواهد، قفل چاچی در شهرها بلند آوازه شد و قفل مرا که یک چهارم آن است کسی یاد نمی کند. دوستی به او یادآور شد که چاچی به دانشش معروف شد نه به قفلش. او در این هنگام به علم رغبت یافت و در سن چهل سالگی به آن پرداخت و چنان کوشید تا بدانجا رسید که رسید. او نود سال عمر کرد، چهل سال قفل ساز بود و پنجاه سال دانشمند و آموزگار و به سال 417 ه درگذشت.

    سرانجام امانت داری

    عبدالله بن مبارک پیشوای دانشمندان و عابدان بود. گویند در مرو دادرسی بود که ریاست آن شهر را نیز داشت. او صاحب دختری زیباروی بود که گروهی از اشراف و بزرگان خواستار وی بودند، و غلامی هندو داشت که باغبان بستان او بود. روزی، قاضی به آن بستان رفت و از غلام، اندکی انگور خواست. غلام، انگوری ترش برای او آورد. قاضی گفت: انگوری شیرین بیاور. بار دیگر نیز انگور ترش آورد. قاضی گفت: وای بر تو! ترش را از شیرین باز نشناسی؟ غلام گفت: آری می شناسم، ولی تو به من دستور نگهبانی آن را دادی، ولی نگفتی که از آن بخورم و کسی که از چیزی نخورد آن را نخواهد شناخت. قاضی از این سخن در شگفت شد و گفت: خداوند، امانتداری تو را نگاهدارد و دختر خود را به او داد، از این همسری، عبدالله بن مبارک که به دانش و پرهیزکاری معروف است به دنیا آمد.

    مسلمان خیرخواه

    گویند: عارفی معروف بن فیروز کرخی نام، از یاران امام هشتم علیه السلام در کنار دجله ایستاده بود. کشتی ای پیدا شد که اهل آن کشتی به لهو و لعب مشغول بودند و شراب می خوردند. عارف را گفتند که بر ایشان دعا کن. گفت: خدایا! ایشان را خوشحال کن در آن دنیا چنانکه خوشحال کردی در این دنیا. گفتند: این دعای بدی نبود که در حق ایشان کردی؟ گفت: چون خدا در این دنیا، توبه بر ایشان روزی کند در آن دنیا، ایشان را بیامرزد و خوشحال شوند و برای شما هیچ ضرری ندارد.

    فرستادگان خدا

    گویند: زبیده همسر هارون الرشید با خدم و حشم بر معروف کرخی بگذشت، برخی از یاران معروف بر زبیده، نفرین فرستادند. معروف گفت: ای مرد! به فرستادگان خدا کمک کن و یار شیطان مباش، فرستادگان خدا برای نجات همه مردم آمده اند و خداوند می گوید: ما تو را جز برای بخشایش به سوی مردم نفرستادیم و فرستاد، شیطان، بیچارگی همه مردم را می خواهد، همانگونه که خداوند فرماید: به جاه و جلال تو قسم که همه مردم را گمراه خواهم کرد. آن خدایی که دنیا را مطابق میل به اینها داده، می تواند آخرت را هم مطابق آرزوهایشان به ایشان دهد.

    گریه

    عارفی در موصل بود که ترس و گریه بر زندگی او غالب بود و بیشتر اوقات خود را می گریست، چون درگذشت، او را در خواب دیدند و پرسیدند: خدا با تو چه کرد؟ گفت: مرا روبه روی خود ایستاند و پرسید: چه چیز تو را می گریاند؟ گفتم: خدایا! شرمندگی از گناهانم. خداوند فرمود: به بزرگواری خودم به فرشته گناهان دستور دادم چهل سال به احترام گریه تو از ترس من، چیزی ننویسند.

    مهارت بهرام گور در تیراندازی

    گویند: بهرام گور با یکی از کنیزکان خود، موسوم به «دلارام» به شکار مشغول بود. چند آهو به نظر بهرام درآمد. به «دلارام» گفت که کدامیک از این آهوها را تعیین می کنی تا هدف و نشانه تیر سازم؟ دلارام برای اینکه بهرام را عاجز نماید گفته بود می خواهم سم پای آهو را به گوش او، با تیر بدوزی. بهرام، گلوله ای به کمان گذاشت و چنان انداخت که میان گوش آهو افتاد. آهو با سم خود خواست که آن گلوله را بیرون آورد. بهرام در آن حال تیری انداخته پای آهو را با گوش او، با تیر به هم پیوست.

    دام شیطان

    عارفی گوید: شیطان را در گمراه کردن مردم، شیوه های گوناگون شگفت انگیز است و هرکس را به راهی که شایسته اوست گمراه کند. نادان را از راه جهل منحرف سازد ولی به دانشمندان می گوید دانش بیاموزید، عمر را به تحصیل علم مصرف کنید و در آخر عمر به عبادت پردازید، ولی مرگ ناگهانی می آید و علم ایشان بی عمل می ماند.

    او حکایت کند که: با نفس خود می جنگیدم. پس شیطان برای وسوسه آمد و به من گفت: تو مردی دانشمندی و آثار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را پی گیری می کنی، پس به شنیدن احادیث پیامبر و گفته های پیران بزرگوار و حافظان بپرداز که اگر به مجاهدت نفس مشغول شوی از درک مشایخ و استادان بزرگوار باز مانی، ولی مجاهدت با نفس هیچ گاه دیده نمی شود. نزدیک بود من به وسوسه شیطان از راه به در روم که ناگهان به خود آمدم.

    حکیم

    گویند حکیمی، صیادی را دید که با زنی خوش صورت سخن می گوید. گفت: ای صیاد! می ترسم از آنکه صید شوی. گویند که حکیم، زن وجیهی را دید که با زینت تمام، روز عید به عیدگاه آمده، گفت: این زن به تماشا کردن نیامده بلکه به تماشا شدن آمده.

    حکایت کنند که حکیم، جوانی خوش صورت و بداخلاق را دید. گفت: خانه خوشی است و لیکن صاحب خانه بدی دارد.

    حکیم و حاکم

    دیوژن حکیم از اهل یونان است. عزلت دوست و قانع بوده. گویند: روزی زیر سایه درختی خوابیده بود. پادشاه وقت به دیدن او رفت، در خوابش دید، پا به پهلوی او زده بیدارش نمود و گفت: ای حکیم! ولایت شما را لشکر ما گرفته. حکیم گفت: ای پادشاه! ملک گیری، عادت شاهان است و لیکن لگد زدن، عادت حیوان.

    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:38
    اهل بیت

    وضوی امام سجاد علیه السلام

    نقل است که هرگاه امام زین العابدین وضو ساختی رنگ مبارکش زرد گشتی و چون از سبب این حالت پرسیدند، جواب داد که هیچ می دانید که روی به جناب عزّت و علاء و عظمت و کبریا که می آورم و توجه عزیمت به خدمت که دارم؟

    کلید هر شری

    امام محمد باقر علیه السلام به فرزندش فرمود: ای پسرک من! بپرهیز از کاهلی و ضُجْرَت. پس به درستی که این دو خصلت، کلید هر شری است. به درستی که اگر تو کاهلی کنی ادا نمی توانی کرد حقی را و اگر ضجرت ورزی، صبر نمی توانی کرد بر حقّی.

    نزدیکی به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم

    روزی هارون الرشید از کاظم علیه السلام پرسید که به چه جهت گمان می برید که از ما نزدیک ترید به رسول صلی الله علیه و آله وسلم ؟ آن جناب جواب داد که: اگر حضرت رسالت صلی الله علیه و آله وسلم زنده شود و دختر تو را خواستگاری نماید، ملتمس او را اجابت می نمایی یا نی؟ هارون گفت: سبحان الله، در این کار بر عرب و عجم افتخار می کنم. امام علیه السلام فرمود که: ولی من اجابت نمی کنم چون که او با فرزند خودش ازدواج نمی کند.

    سفیان ثوری و امام صادق علیه السلام

    سفیان ثوری گوید از ابوعبدالله جعفر الصادق التماس کردم که مرا وصیتی کن که به واسطه محافظت آن از عنایت الهی منتفع گردم.

    گفت: ای سفیان! دروغگوی را مروت نیست و حسود را راحت نه و بدخوی را بزرگی و سیادت نه. گفتم: ای فرزند رسول! زیاده کن؛

    فرمود: نفس خود را از محارم حضرت الهی باز دار تا عابد باشی و بر حُسن محاورت خلق اقدام نمای تا مزین به زینت اسلام گردی و با هیچ فاجری مصاحبت مکن و الفت مگزین تا به ارتکاب گناه مبتلا نگردی.

    گفتم: زیاد کن ای قرة العین الرسول.

    فرمود که ای سفیان! هر که عزتی خواهد بی عسرت و موهبتی خواهد بی مشقت باید که بیرون آید از مذلت معصیت.

    گفتم: زیاده از این می خواهم. گفت: مصاحبت نمودن با همنشین بد، خروج از جاده سلامت است و مجالست کردن با بی باکان مستلزم خفت و ملامت، و عدم محافظت زبان موجب شئامت و ندامت.

    معنی مشکوة

    یکی از ثقات روایت کرده گوید: روزی رقعه ای به امام حسن عسکری نوشته از معنی «مشکوة» پرسیدم و التماس نمودم که خاتون مرا که حامله بود به دعای خیر یادآوری نماید و فرزندش را به اسمی موسوم گرداند. امام علیه السلام در جواب نوشت که مشکوة کنایت از دل حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است، و بی آن که از حال خاتون و فرزند لفظی ذکر کند در آخر کتاب نوشته بود که خداوند به تو پاداش دهد و برای تو فرزند پسری به دنیا خواهد آمد. پس از مدتی همسرم پسری آورد.

    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:38
    اهل بیت

    حضرت فاطمه علیهاالسلام

    فاطمه را ولادت در مکه بود، بیستم جمادی الاخره سنه خمس من البعث، بعد الاسراء بثلاث سنین. و عمر شریف او هجده سال بود. هشت سال در مکه بود، بعد از هجرت به سالی زن امیرالمؤمنین علی علیه السلام شد. عمر علی علیه السلام آن روز بیست و چهار سال بود، و حسن را بزایید و او یازده ساله بود، و حسین در وجود آمد بعد از حسن بر ده ماه و هجده روز. بعد از مرگ پدر، او هفتاد و پنج روز بماند، و درگذشت در ماه جمادی الآخرة سنة احدی عشر من الهجریة و غسل وی امیرالمؤمنین علیه السلام کرد.

    امام حسن علیه السلام

    ولادت حسن علیه السلام شب نیمه رمضان بود و شش سنه ثلاث من الهجریه، و عمر او چهل و هفت سال بود و چند ماه. هفت سال با مادر بود و سی و شش سال با پدر و [چهل و شش] سال با برادر. و مدت خلافت او ده سال بود، و معاویه زن او جعدة بنت الاشعث را بفریفت به مال بسیار، تا زهر به خورد وی داد و شهید شد، و اولاد او شانزده تن بودند، و در بیست و هشتم صفر درگذشت.

    امام حسین علیه السلام

    ولادت حسین علیه السلام روز دوشنبه بود، بیست و پنجم شعبان سنه اربع من الهجریة، و عمر او پنجاه و شش سال بود. شش سال با مادر بود [سی و شش] سال با پدر و چهل و [شش] با برادر. و مدّت خلافت او ده سال بود. در سنه إحدی و ستّین من الهجریة شهید شد به کربلا؛ و وی خضاب محاسن کردی، اما روز شهادت خضاب نداشت. و اولاد او شش نفر بودند، اما امام بعد از او، علی بن الحسین زین العابدین بود، مادر شهربانویه بود بنت یزدجردبن شهریاربن کسری انوشیروان.

    امام سجاد علیه السلام

    ولادت علی زین العابدین علیه السلام در مدینه سنه ثمان و ثلاثین من الهجریة. مدّت عمر او پنجاه و هفت سال بود. با جدّ خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام دو سال بود. و با عمّش حسن علیه السلام دوازده سال و با پدر بیست و سه سال. و بعد از قتل پدر سی و چهار سال بماند و مدّت ایام خلافت او این قدر بود؛ و اولاد او پانزده تن بودند، ذکور و اناث.

    امام محمد باقر علیه السلام

    ولادت باقر علیه السلام در مدینه بود. در سنه سبع و خمسین من الهجریة، و در مدینه متوفّا شد در سنة اربع عشرة و مأة من الهجرة و عمر او پنجاه و هفت سال بود، و در بقیع مدفون است در جنب عمّ پدرش و پدرش؛ و او را نُه فرزند بود.

    امام جعفر صادق علیه السلام

    جعفرالصادق علیه السلام ولادت او در مدینه بود، در سنه ثلاث و ثمانین، و در 25 شوّال سنه ثمان و اربعین مأة درگذشت، و له خمس و ستّون سنة، و در بقیع مدفون است پیش پدر و جدّش زین العابدین علیه السلام و عمّ جدّش حسن علیه السلام و مدّت خلافت او سی و چهار سال بود و اولاد او ده بودند.

    امام موسی بن جعفر علیه السلام

    ولادت موسی علیه السلام در مدینه بود، سنه ثمان و عشرین مأة، و شهید درگذشت در بغداد به زهر سندی بن شاهک به اشارت هارون الرشید ـ علیه اللعنة ـ هفتم رجب سنة ثلاث و ثمانین و مأة، و عمر او پنجاه و نُه سال بود؛ و مادر او امّ ولد بود، حمیده بربریّه نام او، و مدّت خلافت او سی و پنج سال بود. و اولاد او سی و هشت تن بودند.

    امام رضا علیه السلام

    ولادت رضا علیه السلام در مدینه بود، سنه ثمان و اربعین و مأة، و در طوس شهید شد. در صفر سنة ثلاث و مأتین به دست مأمون ـ علیه اللعنة ـ و عمر او پنجاه و پنج سال بود، و مادر او امّ ولد بود و امّ البنین نام. و خلافت او بیست سال بود، و وی را یک پسر بود، محمّد تقی علیه السلام و عمر او روز وفات پدر هفت سال.

    امام محمد تقی علیه السلام

    ولادت محمّد تقی علیه السلام در مدینه بود. سنه خمس و تسعین مأة. و در بغداد متوفا شد، در ذی قعده سنة عشرین و ماتین، و عمر او بیست و پنج سال بود، و مدت خلافت وی هفده سال بود و مادر او را سبیکه نوبیه نام بود، و معتصم ـ علیه اللعنة ـ او را از مدینه به بغداد آورد، هم در آن سال متوفّا شد و مدفنش در جنب جدّش موسی بن جعفر علیه السلام در مقابر قریش. بعد از موت او، پسرْ او را به جز علی نقی علیه السلام نبود. امّا موسی پسر او در ایام پدر محمد علیه السلام درگذشت. و او را چهار دختر بود. فاطمه و امامه و خدیجه و حکیمه، امّ کلثوم کنیت او بود.

    امام علی نقی علیه السلام

    علی نقی علیه السلام را ولادت به صریا بود در مدینه رسول صلی الله علیه و آله وسلم ، به نیمه ذی الحجة سنة إحدی عشر و مأتین، و عمر او چهل و یک سال بود و چند ماه. متوکّل او را از مدینه به سُرَّ مَنْ رَأی آورد، و وی در آنجا مدفون است در سرای خود. و اولاد او حسن عسکری علیه السلام بود که امام بود بعد از او ابومحمّد کنیتش، و حسین و محمّد و جعفر کذّاب و عایشه بودند. و وی ده سال و چند ماه در سامرّه بود.

    امام حسن عسگری علیه السلام

    مولد امام حسن عسکری علیه السلام در مدینه بود و در ربیع الاول سنة اثنتین و ثلاثین و مأتین و شب آدینه. درگذشت نهم ربیع الاول سنه ستّین و مأتین، و عمر او بیست و هشت سال بود. و در سرای خود مدفون است در سامرّه، و مدت خلافت او شش سال بود. و مادر او امّ ولد بود حدیثه نام، و فرزند جز مهدی محمّد بن الحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام نبود.

    پنج شنبه 17/9/1390 - 17:37
    مورد توجه ترین های هفته اخیر
    فعالترین ها در ماه گذشته
    (0)فعالان 24 ساعت گذشته