• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 3473روز قبل
حجاب و عفاف

ریشه یابی بی حجابی و بدحجابی

 

علت پایداری زیبایی زن از دید امام علی (علیه السلام)
وقتی به فلسفه و ریشه ی بی حجابی می نگریم، می بینیم، حجاب از عوامل خوشبختی است و موجب سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه می گردد و برهنگی و بدحجابی، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان می‌آورد.
گوهر شرم و حیا در صدف وجود زن نهفته است، لذا زنان نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. علل و عوامل مختلفی در بی حجابی نقش دارند که به مواردی چون پیروی از هوی و هوس های نفسانی، جلب توجه و کسب جایگاه، خودنمایی، بی حیایی و بی عفتی، تهاجم فرهنگی، زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران، بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء، عملکرد بد دستگاه های ذیربط، بی توجهی خانواده ها و دوستی های نامطمئن می توان اشاره کرد.
 
۱)پیروی از هوی و هوس های نفسانی
بی شک در وجود انسان، غرائض و امیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه ی حیات او ضرورت دارد. هواپرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است برخی زنان به خاطر هوی و هوس خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. آنها بجز شیک پوشی، خودنمایی، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها و میهمانی های مفسده انگیز می گذرانند، خلاصه آنجا که هواپرستی و بی حجابی است نه پای دین در میان است و نه پای عقل، در آنجا چیزی جز بدبختی و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و شقاوت و فساد نخواهد بود.
 
۲)جلب توجه و کسب جایگاه
انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این خودنمایی ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد.
 
۳)خودنمایی
با توجه به آفرینش زن توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های دلپذیر و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید نامحرمان قرار دهد چه مفاسد و انحرافاتی را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. برخی زنان با بی حجابی به بیماری صیادی دلها گرفتارند. علاقه همسرانش برای ارضای روحیه آنها کافی نیست. محبوبیت عمومی می طلبند. حضرت امام صادق(علیه السلام) در مورد آثار گناه می فرماید: شمار کسانیکه که در اثر گناهان و انحرافات جان خود را از دست می دهند بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند.
 
۴)بی حیایی
یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی عفت است. ملکه عفت آدمی را در اعمال و تمایلات جنسی تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های شهوت مصون نگاه می دارد. بی عفتی و بی حجابی بعضی از دختران و زنان جوان غالبا از دوستان ناباب سرچشمه می گیرد. در نتیجه خانواده ها و دختران باید در انتخاب دوست دقت کنند.
 
۵)تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش مستمر و حیله گرانه استکبار برای سلب کردن فرهنگ‌های اصیل و الهی از ملت ها و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل و مبتنی بر فساد و عیاشی و بی‌بهره ساختن ملت ها از هویت مستقل ملی و دینی خودشان و سلب اتکا به اراده خود. یکی از مهمترین عوامل درونی که باعث انحطاط فرهنگ یک جامعه می شود رواج فساد اخلاقی و بی حجابی است. وقتی فساد بر روی جامعه تاثیر گذاشت، غالبا آن جامعه قادر به ادامه حیات نیست.
 
۶)زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران
موضوع زیبایی و جمال طبیعی انسان نیز یکی از مسائلی است که در روایات مذهبی مورد کمال توجه قرار گرفته است. جمال در مورد خداوند بزرگ به معنی زیبایی طبیعی یا تجمل مصنوعی نیست، بلکه مراد ا ز جمال الهی صفات جمالیه و کمالات معنوی است. اما عده ای از زنان و دختران که معنی و مفهوم اصل زیبایی را درک نکرده اند تمام هم و غم خود را بر این می گذارند که شکل ظاهری خود را آراسته و آرایش نمایند و به صورتی زیباتر در نزد دیگران حضور یابند و از زیبایی خدادادی خود در جهت خلاف دستورات الهی استفاده کنند. امام علی(علیه السلام) در حدیثی می فرماید: پوشیدگی برای زن سودمندترین و زیبایی او را پایدارتر می سازد.
 
۷)بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء
تاثیر متقابل زن و مرد در روابط خانوادگی و سرنوشت فرزندانشان، از اصول غیرقابل انکار در تربیت اجتماعی اسلام است. مرد باید همچون حصاری زن را در حمایت و مراقبت قرار دهد این حالت باید هم در مراقبت نسبت به عفاف و پاکدامنی زن باشد و هم در توجه به نیازهای عاطفی و جنسی او. توجه مرد به عفاف همسر خویش شرط اولیه حفظ حریم خانواده و حفظ سلامت اخلاقی آن است و در افزایش عشق و محبت وی به شوهر موثر است.
 
۸)عملکرد دستگاه های ذیربط
وظیفه ی مهم مسئولین، نظارت لازم بر موسسات تولیدی است که بسیاری از آنها به مراکز مدسازی و دوخت لباس های بی حجاب تبدیل شده اند. آنها به دوخت لباس های غیرشرعی مبادرت می ورزند. اگر کسی بخواهد مانتو و یا شلوار ساده و یا لباس مناسب و در شأنی خریداری کند موفق نخواهد شد. برخی از بی حجابی های زنان و دختران، ناشی از لباس های تحمیلی مانتوسراهای سودجویی است که به فرهنگ بد لباسی و شهوترانی دامن می زنند.
 
۹)بی توجهی خانواده ها
یکی از مهمترین نهادهای موثر در رشد، تربیت و رفتار آدمی نهاد خانواده است. اگر پدران و مادران بی توجه باشند نسبت به مسائل و معیارهای دینی و اخلاقی، از شر مفاسد، فرزندان شان در امان نمی باشند. از این رو خانواده مهمترین قسمت می باشد که باید در امر حجاب به دختران خود آموزش لازم را بدهد.
 
۱۰)دوستی های نامطمئن
در حقیقت یکی از ریشه های بی حجابی، دوستی های نامطمئن معاشرت های آلوده و مشکوک، گرایش به فرهنگ غرب، شخصیت زدگی، انتخاب الگوهای نامطلوب، احساس پوچی، از درون تهی شدن، بی اعتمادی به فرهنگ خودی و فقر معنویت و نظایر آنها. دختران چون از نظر روحی، عاطفی و احساسی تر هستند از دریچه ی احساسات به دنیا و مسائل آن می نگرند به همین دلیل بیشتر در معرض خطر آسیب های اخلاقی و اجتماعی قرار دارند.
دوشنبه 3/9/1393 - 21:43
حجاب و عفاف

زن در سیمای انقلاب اسلامی

زن ایده آل انقلاب ایران
از جمله ویژگی‌های برجسته و مهم انقلاب ، حضور گسترده‌ی افراد و طبقات مختلف اجتماعی در آن بود، امری که به‌طرز بی‌سابقه‌ای در حضور زنان تبلور یافت. در طول تاریخ مبارزاتی انقلاب، زنان همواره حضوری ثابت در حماسه‌ی بزرگ انقلاب داشتند و با وجود مخاطرات احتمالی که مبارزه‌ی علنی آشکار در انتطار آنان بود؛ فرزند در آغوش، با مشت‌های گره كرده و با فریاد «مرگ بر شاه»‏ به میدان مسلسل و تانك‌های شاهنشاهی ‏رفتند. زنانی که زیر چادرهایی با بوی عفاف، خاطره‌ی خرداد 42 را زنده ‌کردند و شعار «خود باور داشتن» را سر دادند.
رژیم شاه با هدف جدایی سیاست از مذهب، دین را علل عقب‌ماندگی و موانع ترقی دانست و زنان را تشویق کرد تا خود را از قیود اسلامی آزاد کنند. اما غربی شدن کامل برای کسانی که به جست‌وجوی مسیر اخلاقی زندگی اسلامی بودند، مشکل بود. زنان‌ ایران‌ خواستار حکومت‌ اسلامی‌ و احیای‌ اسلام‌ ناب‌ محمّدی(صلی الله علیه و آله و سلم) و زنده‌ شدن‌ نام‌ قرآن‌ و ائمه‌ی‌ اطهار(علیه السلام) بودند.
 
نقش اساسی زنان در به ثمر رساندن انقلاب ایران
حفظ ارزش‌های اسلامی و باورهای دینی، مهم‌ترین عامل حضور بانوان در عرصه‌ی انقلاب بود که در خفقان رژیم پهلوی و فشارهای روانی موجود، سبب شد آنان از نقش فوق‌العاده‌ی فعال خویش هرگز فروگذار نکنند. مشارکت زنان در زمینه‌سازی و شکل‌گیری انقلاب با وجود تمامی فشارها و سیاست‌ها به‌گونه‌ای عمیق متجلی بود. انقلاب ایران جنبشی بود که سابقه‌ی حضور مستقیم زنان مسلمان در آن به سال‌های خفقان‌آور دوران قاجار در واقعه‌ی تنباکو برمی‌گردد. این حضور فعال در سال‌های بعد و نزدیک به شکل‌گیری انقلاب رو به افزایش نهاد. به روایت منابع تاریخی، زنان در دوران قاجار بارها در تظاهرات دسته‌جمعی در سال‌های 1277ه. ق و 1302ه. ق و مهم‌تر از آن در سال 1309ه. ق قیام تنباکو شرکت داشتند.
زنان كه تا پیش از انقلاب با فعالیت‌های مخفی و به‌عنوان مادران شهیدان و یا همسران مبارزین دربند، با رژیم شاه مبارزه می‌كردند، به خیابان‌ها آمد و حضور خود را آشکارا اعلام کردند. شرکت‌شان«در تظاهرات و راه‌پیمایی‌ها، آن هم با حفظ میراث‌ها و شعارهای اسلامی و از این‌ها بالاتر، جلوی گلوله‌ها رفتن است که در هفده شهریور در میدان شهدا، زنان بیش‌تر از مردها شهید دادند و این زن ها بودند که در میدان شهدا نشستند و مورد رگبار ظالمانه‌ی دشمن قرار گرفتند و این فاجعه‌ی هفده شهریور نقطه‌ی عطف عجیبی در این انقلاب اسلامی بود.» (1)
امام خمینی که همواره نقش زنان را در انقلاب مورد توجه قرار داده و در عصر استفاده‌ی ابزاری از زن در تبلیغات و تجارت، سخن از کرامات آنان به میان می‌آورند، ‌فرموند: «فعالیّت زن‌ها در ‌این باب (نهضت انقلاب) ارزشش بیش‌تر ‌از فعالیّت مردها بود؛ برای این‌که همین خواهرها ‌که ریختند در خیابان‌ها و در مقابل توپ و تانک تظاهرات کردند و مشت گره کردند، این‌ها مردها را، قدرت‌شان را دوچندان کرد. وقتی مردها ببینند ‌که خانم‌ها آمدند در مقابل توپ و تانک، آن‌ها بیش‌تر اقدام می‌کنند و ما دیدیم ‌که ‌این خواهرها در ‌این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند... آمدن خانم‌ها به خیابان‌ها و میدان‌های مبارزه موجب این شد كه مردها هم قوت پیدا بكنند، تقویت‏ بشوند، روحیه‌ی آن‌ها هم با آمدن شما تقویت‏ بشود.» (2) آن‌ها در خانه‌های کوچک و محقر خود، نوارهای سخنرانی را مخفی و تکثیر می‌کردند، زندانیان فراری را پناه می‌دادند و حتی در شرایط بحرانی آن زمان، جراحات مجروحان حوادث انقلاب را مداوا می‌کردند. با این توصیف، جلوه‌های حضور زنان در دوران انقلاب به صورت فعال و مستقیم در عرصه‌ی اجتماع، در نقش هدایت و تربیت، حمایت و پشتیبانی، جلوه‌گر است و تلألو این حضور درخشان تا ابد در طول تاریخ نمایان خواهد ماند.
 
 بازگشت به خویشتن، پیام بزرگ انقلاب ایران
 با توجه به اصالت انقلاب که دارای هویت و ماهیت فرهنگی و ارزشی است، زیباترین تجلی انقلاب را می‌توان امواج فرهنگی آن دانست که ریشه در اعماق باورها و ارزش‌های مردم داشت و آرمان اصلی آن «بازگشت به خویشتن» بود. قبل از انقلاب در قبال نقش و جایگاه زن دو گونه دیدگاه وجود داشت: در نگرش اول زن عنصری زیبا، افسون‌گر، تنوع‌آفرین و گذراننده‌ی اوقات فراغت هوس‌بازان بود. در نگرش دوم زن هم‌چون پیچک ضعیفی تاب هیچ مقاومتی در مقابل طوفان حوادث نداشت و انتظار هیچ کار جدی و مهمی از او نمی‌رفت. زن در صحنه‌ی اجتماع آن روز الهه‌ی دل‌فریبی بود که تنها نقش دلبری خویش را خوب می‌دانست. انقلاب، احیای شأن و منزلت معنوی زنانی بود که در دوران رژیم پهلوی از این شأن برخوردار نبودند.
یکی دیگر از مظاهر رژیم پهلوی «شی‏ءوارگی»‏ است که محصول نظام استثمارگر است که هم زن و هم مرد را مورد سودجویی قرار می‌دهد. حذف نظام ظالم و استثمارگر زمینه‌ساز حضور رو به کمال مرد و زن می‌شود و از این رو حضرت امام در تبیین حدود جایگاه اجتماعی زن در یک نظام ایده‌آل می‌فرماید: «اسلام زن را مثل مرد در همه‌ی شؤون دخالت می‌دهد، همان طوری که مرد در همه‌ی شؤون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد.» (3) در این زمینه از یک سو دایره‌ی سخنان امام از توصیه و تبیین فراتر رفته و وارد قلمرو الزام می‌شود و می‌فرماید زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند و از دیگر سو ایشان این حضور را با کرامت و شرافت ویژه‌ای توأم می‌سازند. «ما نهضت خودمان را مدیون زن‌ها می‌دانیم. مردها به تبع زن‌ها در خیابان‌ها می‌ریختند» (4)
از دیگر مظاهر فساد رژیم پهلوی این بود که زنان‌ را در مسلخ‌ «فروش‌ کالا» و «فساد و فحشا» قربانی‌ کرده‌ و بانوان را که مرکز عطوفت‌ و فضیلت هستند، به‌ گرداب‌ ابتذال‌ کشانده‌ بودند. انقلاب‌ آمد و زنان‌ قیام کردند، هم‌پای مردان جامعه به مبارزه برخاستند و بدعتی نو گذاشتند. آن‌ها خود را از این‌ منجلاب‌ فرهنگی‌ نجات‌ داده و به‌ اخلاق‌ اسلامی‌ و حجاب‌ و عفاف‌ و فضیلت‌ها آراستند. انقلاب، میدان بزرگی برای آزمایش زنان بود تا از این طریق بتوانند توان‌مندی‌ها و استعدادهای حقیقی خود را بروز دهند. اگر زنان جامعه توانایی مبارزه با بی‌عفتی و پوچ‌گرایی را نداشتند، آیا مردانی تربیت می‌شدند كه عاشقانه جان خویش را در راه انسانیت فدا سازند.
 
نقش زنان انقلابی از نگاه دانشمندان غربی
انقلاب ایران با ویژگی‌های منحصر به فرد خود، توجه بسیاری از دانشمندان غربی را به خود جلب كرد. یك ساختارشكنی عظیم پس از نیم قرن مدرنیزاسیون و سكولاریسم در ایران رخ داد كه همه را مبهوت خود كرد و توانست نظام سیاسی كاملاً منطبق بر اسلام را بر مدرنیته حاكم كند. از این رو پژوهشگران بسیاری در دنیا دست به انتشار كتب و مقالات فراوانی در این باره زدند. «خانم‌های چادری، بازاری‌ها در دسته‌های زیاد برای شرکت در مراسم عزاداری بیرون می‌آمدند. کاری که در گذشته نیز همیشه می‌کردند. اما اکنون حضور وسیع آن‌ها معنای سیاسی جدیدی به خود گرفته بود. هنگامی که تهدید رژیم به اعمال خشونت بالا می‌گرفت، این خانم‌های چادری با کمال شجاعت در صف جلوی تظاهرات حضور داشتند. شرکت‌کنندگان در این قبیل مراسم می‌دانستند که حضور خانم‌ها در صف جلو، پلیس و رژیم را در وضعیت مشکل قرار می‌دهد. بدین ترتیب حضور زنان موجب کاهش خشونت حرکت‌های اعتراض‌آمیز می‌گشت. از نظر برخی از صاحب‌نظران، دخالت شمار بزرگی از زنان در انقلاب ایران با ویژگی خود انقلاب را تسهیل کرد.» (5)
«جان فوران»، نظریه‌پرداز انقلاب، در وصف انقلاب ایران می‌گوید: «در تظاهراتی گسترده هزاران زن چادری پیشاپیش صفوف جمعیت حرکت می‌کردند، و با این کار ضمن این‌که خطر را به جان می‌خریدند از دامنه‌ی خطر می‌کاستند.» (6) او معتقد است حضور وسیع زنان پیامی عرضه می‌کرد، و آن این‌ است که انقلاب ما، منادی صلح است؛ لذا دست به خشونت نمی‌زنیم. فوران می‌گوید: «شرکت زنان در تظاهرات، خطرسازتر از مشارکت مردان بود؛ زیرا اغلب آن‌ها دارای حجاب بودند، این مسأله باعث می‌شد تا در مواقعی چون تیراندازی که نیاز به فرار بود، امکان کم‌تری برای تحرک و فرار نسبت به مردان داشته باشند. این امر، امکان مقابله با نظامیان و مأموران امنیتی را برای زنان کاهش می¬داد. بسیاری از زنان در حالی در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند که فرزندی را در آغوش، یا دست کودکی را در دست داشتند و در صورت حمله مأموران، فرصت و امکان کم‌تری برای فرار و مقاومت پیدا می‌کردند.» (7)
تأثیر انقلاب اسلامی ایران، توجه نظریه‌پردازان علوم اجتماعی را به خود جلب كرد، به‌گونه¬ای كه به اعتراف جان فوران، محور نظریه‌ی اجتماعی در دهه‌ی 1980 شد و موجب تزلزل در نظریه‌های علوم اجتماعی پیرامون انقلاب‌ها و بازنگری در آن‌ها گردید. وی در كتاب «مقاومت شكننده» با توجه به نقش مذهب و دین در انقلاب ایران، با تأكید بر نقش اسلام اصول‌گرا در انقلاب می‌نویسد: «امام خمینی به دلیل موضع‌گیری سازش‌ناپذیر درازمدت علیه شاه، جاذبه و صراحت و صداقت شخصی و دیدگاه‌هایش در مسائل مهم سیاسی، در صف اول جای گرفت و توانست اسلام مردم‌گرایی ارائه دهد كه برای گروه‌های مختلف اجتماعی جاذبه داشت، هر چند پایگاه اجتماعی‌اش در صفوف برخی از علما، طلّاب دینی و تجار و پیشه‌وران بازار بود، ولی سیاست ضدامپریالستی‌اش نیز روشن‌فكران غیرمذهبی، چپ‌گرایان و زحمت‌كشان را جذب می‌كرد؛ وانگهی، كلام مذهبی او در میان گروه‌های حاشیه‌ای شهری و روستایی كه آن‌ها را مستضعفان می‌خواند نفوذ می‌كرد.» (8)
 
پی نوشت ها:
1- مطهری، مرتضی، آینده‌ی انقلاب اسلامی ،1387، 210
2- موسوی الخمینی، سید روح‌الله، جایگاه زن در اندیشه‌ی امام خمینی(‏ره)، 1376، 171
3- همان، 58
4- همان، 68
5- کدی، نیکی. آر، ریشه‌های انقلاب اسلامی ایران، ترجمه‌ی عبدالرحیم گواهی 1369
6- فوران، جان، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه‌ی احمد تدین، جلد2 ،1377، 561
7- همان
8- همان، 360

 

دوشنبه 3/9/1393 - 21:42
حجاب و عفاف
به عنوان نمونه به برخی از گزاره های دینی که نشان از نوع نگاه اسلام به زن دارد، اشاره می کنیم:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَ نِسَاءً.(1)
ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را [ نیز] از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پراکنده کرد و پروا دارید.
وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ‌.(2)
و از نشانه های او این که از [ نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری در این [ نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.
 
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا.(3)
پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آن چه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود و برای آنان نمایان گرداند.
 
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ .(4)
ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی تردید خداوند دانای آگاه است.
 
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ.(5)
پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [ و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرند تباه نمی کنم.
 
مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ‌ (6)
هرکس از مرد یا زن، کار شایسته کند و مومن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای حیات [ حقیقی] بخشیم و مسلماً به آنان بهتراز آن چه انجام می دادند پاداش خواهیم داد.
 
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ‌ .(7)
هرکه بدی کند، جز به مانند آن کیفر نمی یابد و هرکه کار شایسته کند، چه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد، در نتیجه آنان داخل بهشت می شوند و در آن جا بی حساب روزی می یابند.
 
هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ .(8)
زنانتان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید.
 
قَالَ الصادق علیه السلام: مِن اَخلَاقِ الأَنبِیَاءِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِم حُبُّ النِّسَاء. (9)
یکی از خصوصیات روحی انبیاء علیهم السلام، دوستی زنان و علاقه به ایشان است.
 
قالَ علی علیه السلام: إِنَّ جَمَاعَه مِنَ الصَّحَابَه کَانُواحَرَّمُوا عَلَی أَنفُسِهِمُ النِّسَاءَ و الإِفطَارَ بِالنَّهَارِ وَالنَّومَ بِاللَّیلِ فَأَخبَرَت أُمُّ سَلَمَه رَسُولَ اللَهِ صلی الله علیه و آله فَخَرَجَ إِلَی أَصحَابِهِ فَقَالَ أَتَرَغبُونَ عَنِ النِّسَاءِ إِنِّی آتِی النِّسَاءَ وَ آکُلُ بِالنَّهَارِ وَ أنَامُ بِاللَّیلِ فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی.(10)
گروهی از یاران پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ارتباط با زنان، غذا خوردن در روز و خوابیدن در شب را برخود حرام کرده بودند. ام سلمه این مطلب را به حضرت خبر داد. پیغمبر اکرم با شنیدن این خبر به نزد آن گروه رفته و فرمودند: آیا از زنان دوری می جویید؟!
همانا من با زنان ارتباط داشته، در روزغذا می خورم و در شب می خوابم. این سنت و فرهنگ من بوده و هرکس از آن تخطی کند از من نیست.
دراین جا مناسب است جملاتی تأمل برانگیز و تکان دهنده از « آنی رود» ، نویسنده شهیر انگلیسی، که بیانگر آرزوی قلبی یک زن غربی است را نقل کنیم. وی می گوید: « اگر دختران ما به منظور تأمین درآمد مالی، به نام کارگر یا شبیه آن، در خانه ها به جای کارخانه ها بی دردسرتر است. زیرا در خانه ها سر و کارشان با زنان صاحب خانه است؛ و ای کاش کشور ما همچون کشورهای اسلامی می بود که زنان، با پوشش، وقار و عفت، آسوده ترین زندگی را داشته و همچون خدایان با آنان رفتار می شود و کمترین گرد نگرانی بر دامن آنان نمی نشیند. آری، ننگ است برای کشور انگلستان که دخترانش در اثر آمیختگی با مردان، نمونه رذالت باشند. ما را چه می شود که سعی نمی کنیم وظایف و مسؤولیت زنان ما، هماهنگ با فطرت و طبیعت آنان باشد. یعنی همان خانه نشینی و واگذاری کارهای مردان به مردان، به منظور تضمین شرافت زن. » (11)
 
پی نوشت ها:
1. سوره مبارکه نساء، آیه کریمه1
2. سوره مبارکه روم، آیه کریمه 21
3. سوره مبارکه اعراف، آیه کریمه20
4. سوره مبارکه حجرات، آیه کریمه 13
5. سوره مبارکه آل عمران، آیه کریمه195
6. سوره مبارکه نحل، آیه کریمه 97
7. سوره مبارکه غافر، آیه کریمه 40
8. سوره مبارکه بقره، آیه کریمه 187
9. اصول کافی، ج5، ص320
10. وسائل اشیعه، ج20، ص21
11. به نقل از کتاب: المرأه فی ظل الاسلام، تألیف مریم نور الدین فضل الله، ص45.

زن در نگاه اسلام

 

دوشنبه 3/9/1393 - 21:32
حجاب و عفاف

زن در نگاه اقوام و ملل مختلف

به عنوان نمونه و به منظور مقایسه، به مواردی از نگاه ملت ها، ادیان و افراد مختلف به زن، به نقل از مقاله ای با عنوان« نگاهی به شخصیت و حقوق زن در اسلام و سایر ملل» (1) اشاره می کنیم:
 
هند:
گرچه از روزگاران قدیم، هند دارای علم، تمدن و فرهنگ بوده است اما زنان در آن دچار وضعیت نابسامانی بوده اند. زن در هند قدیم، قبل از ازدواج، ملک و برده پدر و پس از ازدواج، ملک و برده ی شوهر بود. پس از مرگ شوهر نیز او را با لباس های فاخر و به صورت آرایش کرده، همچون شب عروسی و زفاف، همراه با جسد شوهرش، زنده درآتش می سوزاندند. زن از مردگان خود ارث نمی برد و بدون اذن و رضایت او، شوهرش می دادند. اقوام هندی معتقد بودند زن، سرچشمه گناه و منشأ سرشکستگی اخلاقی و روحیات منفی جامعه است. همچنین برای او، شخصیت مستقل انسانی قائل نبودند.
 
مصر:
در مصر قدیم، پدران از شنیدن خبر ولادت پسر، خشنود و از شنیدن خبر ولادت دختر، بسیار افسرده و ناراحت شده و رنگ چهره آنان تغییر می کند. جالب توجه این که برای شناسایی جنین، تجربیاتی داشته و از این را دختران را قبل از تولد سقط می کردند. مصریان قدیم با حرص تمام، اصرار بر خانه نشینی زنان داشته و زنان هرگز نمی توانستند از خانه های خود بیرون آیند، مگر برای خدمت گذاری کاخ ها و خدایان و در نهایت خواری و پستی.
 
یونان:
زن یونانی نموداری از درک اسفل و از جهت اخلاق زندگی، در نهایت پستی و ذلت بود. زن در یونان قدیم، فاقد شخصیت اجتماعی بوده و نقشی در تمدن یونان آن عصر نداشت. او از یک سو در خانه پنهان نگه داشته می شد و از سوی دیگر در مقطعی، به صورت عشرتکده ای سیار، یه عفت فروشی می پرداخت. یکی از مورخان یونانی می نویسد: « باید زن همانند خودش در خانه محبوس باشد. » دموستن، خطیب معروف یونانی می گوید: « ما زنان هوسران را برای یکی از دوستان خود بخشید. در عرف آن زمان، مرد اگر سنین جوانی را گذرانده بود، وظیفه داشت مرد جوانی را برای همبستری زن خود پیدا کند. ولی زن در صورت داشتن رابطه جنسی بدون اذن شوهر، مستحق قتل بود. در میان یونانیان، زن مانند برده خرید و فروش می شد. در برابر پدر و شوهر، حق مالکیت، معاشرت و حیات نداشت و پدر یا شوهر می توانستند زن و دختر خود را فروخته، قرض یا اجاره داده و یا او را بکشند.
 
روم:
مقررات روم باستان به مرد اجازه می داد حتی زن خود را به قتل برساند. البته با پیشرفت تمدن روم، سختگیری ها بر زنان اندکی تخفیف یافته و آزادی نسبی به آن ها داده شد، اما در عوض، فساد و فحشاء و هرزگی زنان، رواج فراوانی یافت. در تمدن روم که چهار قرن قبل از میلاد پایه گذاری شد، زنان جزء جامعه بشری و حتی عضو خانواده نبوده و خانواده فقط از مردان تشکیل می شد. زنان حق شکایت به دادگاه را نداشتند. همچنین مجاز به داد و ستد نبوده و معاملات آن ها رسمی نبود، و ثبت نمی شد.
 
آشوری ها:
از آداب و رسوم آشوری ها آن بود که اگر جرم زن نسبت به اسراف و تبذیر در اموال شوهر، در دادگاه ثابت می شد، شوهرش حق داشت او را در آب غرق کند. در سرزمین بابل که مرکز تمدن کلدانیان و آشوریان بود، سالی یک بار، دخترانی را که به سن زناشویی رسیده بودند در یک جا جمع کرده و هر یک را بر اساس میزان زیبایی ، به نرخی می فروختند.
 
چین:
در دوران های بسیار دور، در میان اقوام و ملل چینی هیچ اثری از فرهنگ و تمدن نبود. حتی فرزندان پدران خود را نمی شناخته و همچون حیوانات فقط مادران خود را می شناختند. تا این که شخص حکیمی به نام فوه سی، 2736 قبل از میلاد، دستورات و مقرراتی برای زندگی اجتماعی آن روز تنظیم نموده و تا حدی به اوضاع و احوال آشفته مردم سر و سامان داد. ولی با کمال تأسف، سهم زن در آن جز فرمانبری برده وار( بدون داشتن هیچ گونه حق اعتراض) چیز دیگری نبود. درآن تمدن برای دختران، سهم الارث وجود نداشت، زیرا دختران را فرزند خود نمی دانستند.
 
عربستان:
وضع اقوام و ملل عرب قدیم، اعم از اقوام متمدن( مانند یمن) و طوایف غیر متمدن( در شبه جزیره عربستان) از نظر آداب و رسوم، کم و بیش همچون ملل و طوایف دیگر جوامع انسانی آن روز بود. ظلم به زنان و زنده به گور نمودن دختران، نمونه ای از نوع رفتار اعراب جاهلی با جنس مؤنث است.
 
یهودیت و مسیحیت:
زن در دیدگاه و عقیده یهود و مسیحیت تحریف شده نیز وضعیتی نابسامان داشت. مثلاً از نظر برخی یهودیان، پدر می توانست دختر نابالغ خود را بفروشد. کشیشان مسیحی نیز زن را عامل و مظهر شیطان و موجب فساد و فحشاء می دانستند و تا مدت ها پیرامون این مسأله در مدارس خود تحقیق می کردند که آیا زن می تواند مانند مرد، خدا را عبادت کند یا نه؟! آیا می تواند داخل بهشت شود یا نه؟! آیا زن انسان است و روح داد یا نه؟! آیا می تواند جاوید بماند یا ماده ای فانی بوده و روح مجرد ندارد؟! در مسیحیت به علت رواج فرهنگ تنفر از زن و بی ارزش بودن او، عزوبت مرد امری ممدوح بوده و ازدواج در نظر آن ها، دامی از طرف شیطان برای سقوط در جهنم محسوب می گردید. زن در دیدگاه آنان، جرثومه گناه و پلید بالذات بود.
بردون، درکتاب خود به نام« ابتکار نظام» می نویسد: « همانا وجدان زن کمتر از وجدان ما مردان است، به همان اندازه که عقل او کمتر از عقل ماست. »
ژان ژاک روسو، فیلسوف فرانسوی مسیحی مذهب در کتاب مشهور خود به نام« قرارداد اجتماعی» ، نظریه انقلابی معروف خود که تأثیرگذار بر انقلاب کبیر فرانسه بود را منتشر ساخت. وی می گوید: « زن نه برای آموزش علم و حکمت آفریده شده و نه برای تفکر و اندیشه و نه برای فن آوری. »
نیچه، فیلسوف آلمانی می گوید: « راه و رسم مرد، اراده و راه و رسم زن، فرمانبری است. زن را با حقیقت چه کار؟! مهمترین موضوع برای زن، ظاهر و زیبایی است. وقتی به سراغ زن می روید، شلاق را فراموش نکنید. »
علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در بیانی جامع می فرمایند: « برخورد امم غیر متمدن با زن، مانند برخورد با حیوانات بود. او را از پدر، شوهر یا فرزند، برای فرزندآوری، خدمت یا همبستری می خریدند، می فروختند، اجاره می دادند، می بخشیدند و قرض می دادند. در قحطی ها و جشن ها او را می کشتند و می خوردند. حتی مرد حق داشت او را بی دلیل بکشد و دفن کند و یا او را مانند حیوانات صحرایی غیر مفید، بدون غذا رها کند تا بمیرد. در مقابل زن موظف بود خواسته یا ناخواسته از مرد – پدر یا شوهر- اطاعت بی چون و چرا کند. او در هیچ یک از کارهای خود استقلال رأی و عمل نداشت و شگفت آور این که در برخی از قبایل، چنین رسم و سنت بود که زن پس از زایمان، فورا برای انجام کارهای خانه برمی خاست و شوهرش به جای او در بستر او می خوابید و استراحت می کرد!»
 
پی نوشت :
1. چاپ شده در ماهنامه رواق اندیشه، شماره 23

 

دوشنبه 3/9/1393 - 21:30
حجاب و عفاف

شخصیت زن از دیدگاه امام و رهبری

زندگی زن در میان ملتهای عقب مانده قدیم
زندگى زن در امتها و قبائل وحشى ، از قبیل ساكنین افریقا و استرالیا و جزائر مسكون در اقیانوسیه و امریكاى قدیم و غیر اینها نسبت به زندگى مردان نظیر زندگى حیوانات اهلى بود، آن نظرى كه مردان نسبت به حیوانات اهلى داشتند همان نظر را نسبت به زن داشتند، و به زنان با همان دید مى نگریستند.
 
زندگی زن در میان ملتهای متمدن قبل از اسلام
در بین امتهای متمدن قبل از اسلام مانند مردم چین و هند و مصر و ایران قدیم نیز زن هیچگونه استقلال و آزادی نداشته، بلكه در همه شؤون زندگی اش تحت قیمومیت و سرپرستی و ولایت مرد بوده و حق مداخله در هیچ شأنی از شؤون اجتماعی را نداشته است. در میان این قبایل از زن به عنوان یك انسان متوسط و ضعیف استفاده می كردند،‌انسانی كه هیچگونه حقی نداشت مگر این كه به انسانهای دیگر در امور زندگی كمك كند.
 
شخصیت زن از دیدگاه اسلام
اما دین مبین اسلام در قرآن مجید زیباترین، شیواترین و رساترین تعبیر را در ارتباط و همبستگی وجود زن و مرد دارد:
هن لباس لكم و انتم لباس لهن(آنها همانند لباس برای شما هستند و شما همانند لباس برای آنها هستید.)
همانگونه كه لباس برای پوشش و زینت و مایه عفاف است زن و مرد برای همدیگر نیز چنین نقشی دارند و هیچ یك از آن دو بر دیگری برتری ندارد.
در آیه 13 سوره حجرات نیز ملاك برتری را چنین معرفی می نماید:
یَأَیهَا النَّاس إِنَّا خَلَقْنَكم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلْنَكمْ شعُوباً وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكرَمَكمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُم(اى مردم ما شما را از یك مرد و یك زن آفریدیم و شما را تیره هایى بزرگ و تیره هایى كوچك قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید نه اینكه به یكدیگر فخر كنید و فخر و كرامت نزد خدا تنها به تقوى است و گرامى ترین شما باتقوى ترین شما است.)
تفسیر برخی مفسرین در مورد این آیه این است كه اگر شما بخواهید روی بدن فخر كنید هم مرد از یك مرد و یك زن خلق شده و هم زن از یك مرد و یك زن بوجود آمده است نه خلقت مرد بالاتر از خلقت زن است و نه بر عكس.
 
شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی (ره)
اسلام در وقتی كه ظهور كرد در جزیرتالعرب‚ بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند‚ اسلام آنها را سربلند و سرافراز كرد‚ اسلام آنها را با مردان مساوی كرد. عنایتی كه اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است كه بر مردان دارد. مردان بر ملت ها حق دارند و زن ها حق بیشتر دارند‚ زن ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ می كنند. قرآن كریم انسان ساز است و زن ها نیز انسان ساز‚ وظیفه زن ها انسان سازی است. اگر زن های انسان ساز از ملت ها گرفته بشود‚ ملت ها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد‚ شكست خواهند خورد‚ منحط خواهند شد. زن ها هستند كه ملت ها را تقویت می كنند‚ شجاع می كنند. (1)
 
همانطوری كه مرد در همه شئون دخالت دارد‚ زن هم دخالت دارد‚ همانطوری كه مرد باید از فساد اجتناب كند‚ زن هم باید از فساد اجتناب كند. زن ها نباید ملعبه دست جوان های هرزه بشوند‚ زن ها نباید مقام خودشان را منحط كنند و خدای ناخواسته بزك كرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زن ها باید انسان باشند‚ زن ها باید تقوا داشته باشند‚ زن ها مقام كرامت دارند‚ زن ها اختیار دارند‚ همانطوری كه مردها اختیار دارند. خداوند شما را با كرامت خلق كرده است‚ آزاد خلق كرده است. خداوند همانطوری كه قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینكه فساد بر آنها راه نیابد دارد‚ در زن ها هم دارد. همه برای صلاح شماست‚ همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است. آنها كه زن ها را می خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوان های فاسد قرار بدهند. خیانتكارند. زن ها نباید گول بخورند‚ زن ها گمان نكنند كه این مقام زن است كه باید بزك كرده بیرون برود‚ با سر باز و لخت. این مقام زن نیست‚ این عروسك بازی است‚ نه زن. زن باید شجاع باشد‚ زن باید در مقدرات اساسی مملكت دخالت بكند. زن آدم ساز است‚ زن مربی انسان است.(2)
 
نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است برای اینكه زنان‚ بانوان علاوه بر اینكه خودشان یك قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می كنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه كس بالاتر است و این امری است كه انبیا می خواستند و می خواستند كه بانوان قشری باشند كه همه آنها تربیت كنند جامعه را و شیرزنان و شیرمردانی به جامعه تقدیم كنند.(3)
 
این ولادت با سعادت[ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها] در زمان و محیطی واقع شد كه زن به عنوان یك انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافكندگی خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهلیت به شمار می رفت. در چنین محیط فاسد و وحشتزایی‚ پیامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات بخشید. و تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا صلی الله علیه و آله به این مولود شریف است‚ تا نشان دهد كه زن‚ بزرگی ویژه ای در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد‚ كمتر نیست. پس این روز‚ روز حیات زن و روز پایه گذاری افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است.(4)
 
شخصیت زن از دیدگاه مقام معظم رهبری
ما در مورد مساله زن از یك سو و مساله دانش و تخصص از سوی دیگر و مساله خدمت به افراد بشر هم از جانب دیگر‚ به نام اسلام ادعاهایی داریم. ادعاهای ما‚ در چارچوب اسلام است. ما معتقدیم زنان در هر جامعه سالم بشری قادرند و می باید فرصت پیدا كنند كه در حد سهم خود‚ تلاش و مسابقه خویش را در پیشرفتهای علمی و اجتماعی و سازندگی و اداره این جهان به عهده بگیرند. از این جهت‚ میان زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. هدف از آفرینش هر فرد انسان‚ عبارت از همان هدف آفرینش بشریت است‚ یعنی رسیدن به كمال بشری و بهره بردن از بیشترین فضایلی كه یك انسان می تواند به آن فضایل آراسته بشود. فرقی هم بین زن و مرد نیست. (5)
 
اسلام می خواهد كه رشد فكری و علمی و اجتماعی و سیاسی و - بالاتر از همه - فضیلتی و معنوی زنان‚ به حد اعلی برسد و وجودشان برای جامعه و خانواده بشری - به عنوان یك عضو - حد اعلای فایده و ثمره را داشته باشد. همه تعالیم اسلام از جمله مساله حجاب‚ بر این اساس است. مساله حجاب‚ به معنای منزوی كردن زن نیست. اگر كسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد‚ برداشتش كاملا غلط و انحرافی است. مساله حجاب‚ به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قیدوشرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط‚ به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - بخصوص به ضرر زن - است.(6)
 
دنیای غرب‚ زن را به ابتذال كشاند. تا شصت‚هفتاد سال قبل از این‚ در تمام اروپا و كشورهای غربی‚ زن فقط در سیطره مرد - یا مرد خود و یا یك مرد دیگر مثل صاحب كارخانه و مزرعه - می توانست باشد و هیچ حقی از حقوق اصلی یك انسان در یك جامعه متمدن را نداشت. حق رای و حق مالكیت و حق معامله نداشت. بعد آمدند زن را به میدان كار و زندگی و فعالیت اجتماعی كشاندند‚ اما در همان حال‚ تمام وسایل را برای لغزش زن فراهم كردند و او را در متن جامعه‚ رها و بی پناه گذاشتند. سرمایه داران بزرگ‚ سیاستمداران خبیث و پلید و گردانندگان دستگاههای مخفی‚ فكر كردند كه می توانند برای كارهای سیاسی و اقتصادی‚ از این وضعیت بهتر استفاده كنند و زن را به ابتذال بكشانند. بله‚ در آن جاها‚ علم و سیاست هم هست و زنها در میدان علم و سیاست هم جلو می روند‚ اما به چه قیمتی همین حالاهم توده وعامه زنها - نه چهار نفر خانم دكتر یا متخصص یا نویسنده و برجستگان و زبدگان - در كشورهای اروپایی و امریكایی كه از تمدن غربی حظ زیادی دارند‚ در وضعیت سخت و بی رحمانه یی زندگی می كنند و ستم همسران وستم كاری كه بر آنان تحمیل می شود و كارهای سخت و سنگینی كه بر دوش آنان می گذارند‚ تحمل می كنند. با این كار‚ وانمود می كنند كه زن را وارد میدان اجتماع كرده اند‚ در حالی كه فرصت اندیشیدن و فكر كردن و تصمیم گرفتن هم برای آنان وجود ندارد. (7)
 
در غرب‚ ارتباط بی بندوبار زن و مرد‚ یك كار رایج است و عدم حجاب و واسطه و فاصله یی بین زن و مرد در معاشرتها‚ یك كار معمولی است. نمی گوییم كه در كشورهای غربی‚ همه مردان یا زنان فاسدند. نه‚ چنین ادعایی نمی كنیم‚ چنین تهمتی نمی زنیم‚ واقعیت هم ندارد. در میان آنان‚ یقینا مردان و زنان خوب و نجیب هم هستند‚ اما آزادی جنسی در جوامع غربی حاكم است. این‚ در آن جا یك فرهنگ است. در فرهنگ غربی‚ آزادی شهوات جنسی‚ یك امر مباح و مجاز و بی قیدوشرط است.
بعضی از كشورهای غربی‚ در این قسمتها خیلی هم پیش رفته اند و زندگی خودشان را به شكلهای شرم آوری درآورده اند و البته پشیمانند. این چیزی است كه متفكران و سیاستمداران و برنامه ریزان و مدیران كشورهای غربی در آن گیر كرده اند و واقعا برایشان مشكل درست كرده است.
در كشورهای اروپایی كه خودشان را پیشرفته می دانند و در ادعا و تبلیغات‚ مسایل حقوق بشر و آرای انسانها برایشان حایز اهمیت است یعنی فرانسه و انگلیس اجازه ندادند كه چند نفر زن یا دختر مسلمان‚ با حجاب اسلامی رفت و آمد كنند و به مدارس بروند! این جا اجبار و الزام را جایز می شمارند و در آن ایراد و عیبی نمی بینند‚ اما جمهوری اسلامی به خاطر این كه حجاب را در جامعه الزامی می داند‚ همه این محافل‚ آن را مورد اعتراض قرار می دهند! اگر الزام زنان به شكلی از لباس و زی ایراد دارد‚ ایراد آن بیشتر از الزام به حجاب است‚ زیرا این به سلامت نزدیكتر است. حداقل این است كه این دو‚ با یك نظر دیده بشود‚ اما غرب این طوری عمل نمی كند.
غرب‚ جمهوری اسلامی را به عنوان كشوری كه در آن‚ لباس زنان شكل الزامی دارد‚ مورد انتقاد قرار می دهد‚ اما آن دولتهایی كه برهنگی و نبودن حجاب میان زن و مرد را الزامی می كنند‚ آنها را مورد انتقاد قرار نمی دهد! (8)
 
چه ستمهایی كه در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است‚ و چه ستمهایی كه اسمش هم ستم نیست‚ اما در حقیقت ستم است‚ مثل همین سوق دادن به تجمل و مصرف گرایی و آرایشهای بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یك وسیله مصرف. این‚ ستم بزرگی بر زن است. شاید بشود گفت كه هیچ ظلمی بالاتر از این نیست‚ زیرا كه او را بكلی از آرمانها و اهداف تكاملی خودش غافل و منصرف می كند و به چیزهای خیلی كوچك و حقیر سرگرم می نماید.(9)
 
الگوی غربی امروز اروپایی‚ برخاسته و زاییده از الگوی باستانی رومی و یونانی آنهاست. آن روز هم این طور بود كه زن وسیله یی برای تكیف و التذاذ مرد بود و همه چیز تحت الشعاع این بود‚ امروز هم این را می خواهند‚ حرف اصلی غربیها این است.
آنها با چه چیز زن مسلمان بیشتر دشمنند با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمنند. چرا چون فرهنگ آنها این را قبول ندارد. اروپاییها این طورند‚ آنها می گویند هرچه را كه ما فهمیده ایم‚ دنیا باید از ما تقلید كند! مایلند كه جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنهامی خواهند زن به سبك اروپایی را در جامعه رواج بدهند‚ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسی بین دوجنس‚ می خواهند این چیزها را به وسیله زنان رواج بدهند. هرجا با این هدفگیری غربیها مخالفت بشود‚ فریادشان بلند می شود! اینها كم طاقت هم هستند! همین مدعیان غربی‚ كمترین مخالفتی را با مبانی پذیرفته خودشان تحمل نمی كنند.
... در مكتب اسلام‚ حفاظ و حجابی بین زن و مرد وجود دارد. این به معنای آن نیست كه زنان‚ عالم جداگانه یی غیر از عالم مردان دارند‚ نه‚ زنان و مردان درجامعه و در محیط كار‚ با هم زندگی می كنند‚ همه جا با هم سر و كار دارند‚ مشكلات اجتماعی را با هم حل می كنند‚ جنگ را با هم اداره می كنند و كردند‚ خانواده را با هم اداره می كنند و فرزندان را پرورش می دهند‚ اما آن حفاظ و حجاب در بیرون از محیط خانه و خانواده حتما حفظ می شود. این‚ آن نكته اصلی درالگوسازی اسلامی است. اگر این نكته رعایت نشود‚ همان ابتذالی كه امروز غرب دچار آن است‚ پیش می آید. اگر این نكته رعایت نشود‚ زن از پیشتازی در حركت به سمت ارزشها - كه در ایران اسلامی دیده شد - باز خواهد ماند. .( 10)
 
زن مسلمان باید در راه فرزانگی و علم تلاش كند‚ در راه خودسازی معنوی و اخلاقی تلاش كند‚ در میدان جهاد و مبارزه - از هر نوع جهاد و مبارزه ای پیشقدم باشد‚ نسبت به زخارف دنیا و تجملات كم ارزش‚ بی اعتنا باشد‚ عفت و عصمت و طهارتش در حدی باشد كه چشم و نظر هرزه ی بیگانه را به خودی خود دفع كند‚ در محیط خانه‚ دلارام شوهر و فرزندانش باشد‚ مایه ی آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد‚ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنكته و مهرآمیزش‚ فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت كند‚ انسانهای بی عقده‚ انسانهای خوش روحیه‚ انسانهای سالم از لحاظ روحی و اعصاب‚ در دامان او پرورش پیداكنند‚ و مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به وجود بیاورد. مادر از هر سازنده ای‚ سازنده تر و باارزش تر است. بزرگترین دانشمندان‚ ممكن است مثلا یك ابزار بسیار پیچیده ی الكترونیكی را به وجود بیاورند‚ موشكهای قاره پیما بسازند‚ وسایل تسخیر فضا را اختراع كنند‚ اما هیچ یك از اینها اهمیت آن را ندارد كه كسی یك انسان والا به وجود بیاورد. و او‚ مادر است. این‚ آن الگوی زن اسلامی است.
... اسلام با كاركردن زن موافق است. نه فقط موافق است‚ بلكه كار را تا آنجا كه مزاحم با شغل اساسی و مهمترین شغل او‚ یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد‚ شاید لازم هم می داند. یك كشور كه نمی تواند از نیروی كار زنان در عرصه های مختلف بی نیاز باشد‚ اما این كار نباید با كرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد. نباید زن را تذلیل كنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمایند. تكبر از همه ی انسانها مذموم است‚ مگر از زنان‚ در مقابل مردان نامحرم‚ زن باید در مقابل مرد نامحرم متكبر باشد. فلایخضعن فی القول. در حرف زدن مقابل مرد نباید حالت خضوع داشته باشد. این‚ برای حفظ كرامت زن است. اسلام این را می خواهد و این‚ الگوی زن مسلمان است. (11)
 
دنیای استكباری سرشار از جاهلیت‚ در اشتباه است كه خیال می كند ارزش و اعتبار زن به این است كه خود را در چشم مردان آرایش كند تا چشمهای هرزه به او نگاه كنند و از او تمتع بگیرند و او را تحسین كنند. بساط آن چیزی كه امروز به عنوان آزادی زن در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی پهن شده است‚ برپایه ی این است كه زن را در معرض دید مرد قرار بدهند تا از او تمتعات جنسی ببرند. مردان از آنها لذت ببرند و زنها وسیله ی التذاذ مردان بشوند. این‚ آزادی زن است. كسانی كه در دنیای جاهل و غافل و گمراه تمدن غربی ادعا می كنند طرفدار حقوق بشرند‚ در حقیقت ستمگران به زن هستند. زن را به چشم یك انسان والا نگاه كنید‚ تا معلوم شود كه تكامل و حق او و آزادی او چیست....
از روزی كه اروپاییها‚ تازه صنایع جدید را به وجود آوردند - در اوایل قرن نوزدهم كه سرمایه داران غربی كارخانه های بزرگ را اختراع كرده بودند - و احتیاج به نیروی كار ارزان و بی توقع و كم دردسر داشتند‚ زمزمه ی آزادی زن را بلند كردند‚ برای اینكه زن را از داخل خانواده ها به درون كارخانه ها بكشانند‚ به عنوان یك كارگزار ارزان از او استفاده كنند‚ جیبهای خودشان را پركنند و زن را از كرامت و منزلت خود بیندازند. امروز آنچه كه به عنوان آزادی زن در غرب مطرح است‚ دنباله ی همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمی كه در فرهنگ غربی به زن شده است و برداشت غلطی كه از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد‚ در تمام دوران تاریخ بی سابقه است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است‚ اما این ظلم عمومی و فراگیر و همه جانبه‚ مخصوص دوران اخیر‚ و ناشی از تمدن غرب است. زن را به عنوان وسیله ی التذاذ مردان معرفی كردند و اسمش را آزادی زن گذاشتند‚ درحالی كه به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن‚ و نه آزادی زن بود. (12)
 
موضوع زن و برخورد جوامع با او‚ مسئله ای است كه از دیرباز در میان جوامع و تمدنهای مختلف مطرح بوده است. همیشه نصف مردم عالم‚ بانوان هستند. قوام زندگی در عالم‚ به همان اندازه كه به مردها وابسته است‚ به همان اندازه هم به زنها وابسته است. زنان‚ بزرگ ترین كارهای آفرینش را‚ به طور طبیعی‚ برعهده دارند. كارهای اساسی آفرینش‚ مانند تولیدمثل و تربیت كودك‚ در دست زنان است. پس مسئله ی زنان‚ مسئله ی مهمی است‚ و از دیرباز‚ در جوامع‚ در بین متفكرین و در اخلاق و عادات گوناگون ملتها‚ وجود داشته است.
اسلام یك موضع برجسته را در این بین انتخاب كرده‚ از افراط و تفریط جلوگیری كرده‚ و هشداری به همه ی مردم عالم داده است. اسلام‚ مردانی را كه به خاطر قدرتمند بودن جسمی یا توانایی مالی‚ زنان و مردان را به خدمت می گرفتند و زن را مورد آزار و احیانا تحقیر قرار می دادند‚ به كلی سرجای خود نشاند‚ و زن را در جایگاه حقیقی خودش قرار داد‚ و حتی از جهاتی‚ زن را در ردیف مرد قرار داد: ان المومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات... مرد مسلمان‚ زن مسلمان. مرد عابد‚ زن عابد. مرد متهجد‚ زن متهجد.
پس‚ در اسلام‚ همه ی این مقامات معنوی و درجات انسانی‚ بین زن و مرد‚ بالسویه تقسیم شده است. در این موارد‚ مرد و زن با یكدیگر مساوی و برابرند. هر كس كه برای خدا كار كند ( من ذكرا او انثی ) چه مرد باشد و چه زن‚ فلنحیینه حیاتا طیبه .
اسلام در برخی جاها حتی زن را بر مرد ترجیح داده است. مثلا آنجا كه مرد و زن‚ پدر و مادری اند كه فرزندی دارند. این فرزند‚ اگرچه فرزند هر دو نفر است‚ اما خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر‚ لازم تر است. حق مادر بر گردن فرزند‚ بیشتر است‚ و وظیفه فرزند نسبت به مادر‚ سنگین تر است. (13)
 
مردم ما چادر را انتخاب كرده اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم كه حتما چادر باشد‚ و غیرچادر نباشد. گفتیم كه چادر بهتر از حجابهای دیگر است. ولی زنهای ما می خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر‚ لباس ملی ماست. چادر‚ پیش از آنكه یك حجاب اسلامی باشد‚ یك حجاب ایرانی است. مال مردم ما و لباس ملی ماست.
خانمهای باسواد مسلمان مومن درسخوانی كه یا مشغول تحصیل اند و یا در دانشگاهها بهترین علوم را دربالاترین مدارج تدریس می كنند‚ زیادند. و این‚ برای نظام اسلامی‚ مایه ی افتخار است. خانمهایی هستند كه‚ بحمدلله‚ بالاترین تخصصها را در پزشكی و در علوم گوناگون - در زمینه ی علوم انسانی‚ در زمینه ی علوم تجربی و در زمینه ی علوم گوناگون دیگر دارند. خانمهایی هستند كه در زمینه ی علوم دینی پیشرفت كرده‚ و به مراتب بالا رسیده اند. یك روز یك خانم بزرگوار در ایران - در اصفهان - بود‚ به نام بانوی اصفهانی ‚ كه خانم بسیار عالی مقامی بود. مجتهده و عارف و فقیه بود. اما فقط او بود. امروز‚ بحمدالله‚ دخترهای جوانی كه در آینده ی نه چندان دور به مقامات عالی علمی‚ فقهی و فلسفی می رسند‚ بسیارند. اینها افتخار نظام اسلامی هستند‚ و پیشرفت زن‚ یعنی این. (14)
 
به بركت انقلاب‚ زن ایرانی در راه بسیار خوبی افتاد. امروز‚ زن ایرانی می تواند در میدان علم وارد بشود و مدارج علمی را طی كند‚ در حالی كه دین و عفاف و تقوا و وقار و متانت و شخصیت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ كرده باشد.
... امروز‚ زن در كشور ما می تواند در میدان سیاست و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و جهادی و كمك به مردم و انقلاب و حضور در میدانهای گوناگون‚ شخصیت خودش را با حفظ متانت و وقار و حجاب اسلامی نشان بدهد.
...آیا جنایتی بزرگتر از این نسبت به زن وجود دارد كه بیایند سر او را با آرایش و مد و جلوه گری و لباس و طلا و زیورآلات بند كنند و از او به عنوان یك ابزار و وسیله‚ در راه مقاصد گوناگون استفاده كنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود این‚ آن كاری است كه در رژیم گذشته‚ دقیقا و با برنامه انجام می گرفت. (15)
 
در مسأله‏ى زن از دنیا طلبگاریم؛ ما مدعى دنیائیم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها یا فلان مجموعه‏ى روزنامه‏نگار بیایند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضى از این قبیل چیزها را زیر سؤال بكشند و اظهار طلبگارى كنند، این واقعیت قضیه را عوض نمیكند. ما از دنیا طلبگاریم. دنیا كه عرض میكنم، یعنى دنیاى غرب. ما هستیم كه به دنیا خطاب میكنیم و میگوئیم: شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت كرده‏اید؛ با كشاندن زن و مرد به وادى ابتلائات جنسى و برافروختن و دامن زدن به آتش زیاده‏روى‏هاى جنسىِ بى‏قانون و بى‏نظم در جامعه، با آوردن زن به شكل متبرج به وسط میدان. معلوم است كه زن، آن بخش زیباى آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعى با اندكى در پرده بودن همراه است؛ این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانى است. این پرده را دریدن و آنچه را كه باید با نظم و قانون پیگیرى شود - آن نیاز غریزى انسانى، چه در زن و چه در مرد - بى‏قانون و بى‏نظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتى است كه در درجه‏ى اول به زن و در درجه‏ى بعد به همه‏ى بشریت - زن و مرد - انجام گرفته؛ این كار را سیاستهاى غربى كرده‏اند. البته اولین ضرر و بزرگترین ضرر را هم خودشان برده‏اند. الان مسأله‏ى همجنس‏گرائى در دنیاى غرب یكى از ابتلائات است. البته به رو نمى‏آورند؛ اما حقیقت قضیه این است كه امروز براى اندیشمندان و آنها یكى از دردهاى بزرگ و غیرقابل علاج شده است؛ چاره‏اى هم ندارند. آنطور حركت كردن، آنطور ادبیاتِ پرده‏درانه و عریان در زمینه‏ى مسائل جنسى و ارتباط زن و مردم را به میان آوردن، آنطور جنس زن را - یعنى همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پرده‏ى وجود بشر را - براى شغل، براى تبلیغات، براى كار، به میدان كشاندن، از لبخند او، از زیبائى‏هاى او، از جسم او، از چهره‏ى او براى ترویج فلان جنس بى‏ارزش و پست، براى به دست آوردن پول استفاده كردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبیعى است. این كارها را دنیاى غرب كرده، این كارها را سیاستهاى غربى كرده‏اند؛ مربوط به ادیان هم نیست، مربوط به مسیحیت و یهودیت هم نیست؛ مربوط به سیاستهاى جدیدى است كه از حدود صد و پنجاه سال پیش - حالا دقیق نمیتوانم عرض كنم - در دنیا رایج شده. .(16)
 
پی نوشت ها:
1- صحیفه نور ج 11 صفحه 253 تاریخ: 12/11/58
2- صحیفه نور ج 11 صفحه 253 تاریخ: 12/11/58
3- صحیفه نور ج 14 صفحه 130 تاریخ: 25/12/59
4- صحیفه نور ج 14 صفحه 201 تاریخ: 4/2/60
5- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 26/10/1368
6- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 26/10/1368
7- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ: 26/10/1368
8- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 10/1/1369
9- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 16/10/1369
10- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 22/8/1370 
11- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 25/9/1371
12- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 25/9/1371
13- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 20/7/1373
14- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 20/7/1373
15- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 26/10/1368
16- مقام معظم رهبری ؛ تاریخ : 13/4/1386

 

دوشنبه 3/9/1393 - 21:29
حجاب و عفاف

عاشورا؛ عفاف و رسالت اجتماعی زن مسلمان

حجاب یکی از احکام دین مبین اسلام است که برای حفظ پاکدامنی و تامین امنیت زن و نیز پاکسازی جامعه از آلودگی‌های اخلاقی تشریع شده است زیرا پاکدامنی و عفاف زن مسیر صحیح و عملی رسیدن به تعالی و کرامت وی می باشد. حجاب در عاشورا را می توان از مهمترین پیام های این واقعه دانست که با استفاده از آن می توان حقانیت اسلام و عدم استفاده اسلام از زن به عنوان کالا را به اثبات رساند. به راستی نهضت عاشورا برای احیای ارزش‌های دینی بوده در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین(علیه السلام) و زینب کبری(سلام الله علیها) و دودمان رسالت، چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خویش، یادآور این گوهر ناب گشتند. برای زنان، زینب کبری(سلام الله علیها) و خاندان امام حسین(علیه السلام) الگوی حجاب و عفاف هستند. ایشان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کرده و به این دلیل اسوه زنان عالم هستند.
 
مروری گذرا بر آنچه که در صحنه تاریخی و بی نظیر عاشورا در زمینه حجاب و عفاف زنان و نیز غیرت مردان اتفاق افتاد به خوبی نمایان کننده اهمیت این مقوله در سیره عملی بزرگان دینی ما می باشد. در روز عاشورا، حسین بن علی(علیه السلام) به خواهران خویش و به دخترش فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شدم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید. اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنه‌ها و رفتار آنان بود. در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس(علیه السلام) و پسرش علی اکبر(علیه السلام) را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند. رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد(علیه السلام) نیز تا می‌توانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) در گفت ‌و گو با خانواده‌اش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتن‌داری توصیه کرد. روز عاشورا وقتی زینب کبری(سلام الله علیها) بی‌طاقت شد و به صورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت این گروه را نسبت به ما دراز مکن. پس از کشته شدن امام حسین(علیه السلام) وقتی گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام و شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان باز گردانند، تا به وسیله آنها خود را بپوشانند.
 
همان طور که گفته شد هدف از نقل این نمونه‌ها نشان دادن این نکته است که هم خاندان امام حسین(علیه السلام)، نسبت به حجاب و عفاف خویش مواظبت داشتند و هم از رفتار دشمن در این که حریم حرمت عترت پیامبر را نگاه داشته و آنان را در معرض تماشای مردم قرار داده بودند، به شدت انتقاد می‌کردند. ایشان با آن که زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبت‌زده از شهری به شهری آنان را می‌بردند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ‌ شان و مرتبه یک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نیز سخنرانی‌های افشارگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمی‌ماندند. این مقوله را اگر بخواهیم متناسب با رسالت های اجتماعی و دینی زن مسلمان امروزی تبیین کنیم باید بگوییم درس و پیام عاشورا برای زنان این است:
«فعالیت انقلابی در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در عین مراعات حجاب و عفاف امری نه تنها امکانپذیر بلکه سهل الوصول تر و پسندیده تر است...»

 

دوشنبه 3/9/1393 - 21:27
حجاب و عفاف

عوامل بدحجابی

 

رعایت نکردن حجاب از سوی برخی از زنان و دختران می تواند به دلایل زیر صورت گیرد:
 
کسب موقعیت
موقعیت واقعی در اثر تحصیل علم و فضائل اخلاقی به دست می آید. اما برخی از زنان که فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران دارند تا به این وسیله کمبودهای درونی خود را رفع کنند؛ غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیبایی های زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمی داند.
 
ارضای تمایلات
برخی از دختران و زنان که تحت فشار تمایلات جنسی خود قرار دارند برای از بین بردن آتش شهوت خود دست به نمایش زیبایی های بدن خود می زنند تا شاید با این روش شعله های شهوتشان فروکش کند. اما؛ آن ها غافل هستند از این که این راه منجر به برافروخته شدن بیش تر شهوتشان خواهد شد.
 
تقلید از غرب
تقلید کورکورانه از غرب یکی از مشکلات دیرینه برخی از زنان مسلمان بوده که بدون کم ترین تفکر و تحلیلی از زندگی غربی به آن ها اظهار تمایل نشان می دهند.
 
زیبایی طلبی
برخی دختران و زنان تمایل دارند به شکلی زیبا نزد دیگران حضور پیدا کنند و از آن جایی که حجاب زیبایی های آن را پوشش می دهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند. به همین منظور بخشی از موی خود را به نمایش می گذارند و یا سعی در پوشیدن لباس های زننده و متنوع و زیور آلات گوناگون می کنند.
 
سرسپردگی دشمنان اسلام
برخی از زنان بی حجاب یا بدحجاب‌، مزدبگیران استعمارگران هستند. آن ها برای ترویج فرهنگ فساد و تهاجم فرهنگی غرب تلاش می کنند. مدهای مبتذل و غیر مرسوم ابتدا از طرف این گونه زن ها و توریست ها به جامعه وارد می شود و سپس به دیگران سرایت می کند. هدف آن ها ترویج فرهنگ غرب و دریافت اجرت و جاسوسی برای سازمان های جاسوسی است.
 
پیدا کردن همسر
عده ای از دختران با تصور این که از این طریق می توانند با مردان ارتباط برقرار کرده و سپس با آن ها ازدواج کنند به بدحجابی رو می آورند. آن ها گمان می کنند که نشان دادن زیبایی های زنانه می تواند جوانان را ترغیب کند تا به ازدواج با آن ها مایل شوند.
 
بی حیایی
بی حیایی زنان و دختران جوان اغلب از معاشرت با دوستان بی حیا، تماشای فیلم های مبتذل، جهل نسبت به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده به ویژه روحیه پدر و مادر سرچشمه می گیرد.
 
تبلیغات استعماری
زن ها جایگاه خاصی در دل مردان دارند و از توان تأثیرگذاری بالایی برخوردارند. به همین دلیل استعمارگران از این تأثیرگذاری بر جنس مخالف سوء استفاده کرده و با به فساد کشیدن زنان و مردان سعی در رسیدن به اهداف شوم خود دارند.
 
وسوسه های شیطانی
یکی از بهانه های القایی شیطان، اظهار روشن فکری زن بدحجاب است که متأسفانه در پیروان او مؤثر بوده است. بدحجابی‌، فریب وسوسه های شیطان است و بسیاری از زنان باور کرده اند که بدحجابی نشانه روشن فکری، تمدن و پیشرفت است.
 
سرزنش ها و ملامت های دیگران
یکی دیگر از عوامل تشدید کننده بدحجابی، ملامت اعضای خانواده، دوستان و فامیل است. گاهی ملامت ها از سوی مردان فامیل صورت می گیرد؛ زیرا آن ها می خواهند با بدحجابی دختران و زنان، به لذت های نامشروع خود دست پیدا کنند.
 
بی غیرتی مردان
بی غیرتی پدر، ‌برادر و یا شوهر تأثیر به سزایی در گرایش دختران و زنان به بدحجابی و بی حیایی و بی عفتی دختران و زنان دارد(1).
 
پیروی از هوی و هوس های نفسانی
هوی پرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است. برخی زنان به خاطر هوی و هوس های خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می افتند تا این که خود را به هر زن و مردی ارائه کنند. آن ها به جز شیک پوشی،‌ خودنمایی، لذت جویی و خوش گذرانی به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را در کوچه ها، خیابان ها،‌ پارک ها یا مهمانی های مفسده انگیز می گذرانند.
 
مردم آزاری یا دگر آزاری
برانگیختن تمایلات دیگران همراه با محروم کردن آن ها یک بیماری دگر آزاری است. مانند این که شخصی غذایی را به انسانی گرسنه نشان دهد و تمایل او را برای آن غذا برانگیزد ولی از آن محرومش کند. سادیسم جنسی نیز به این شکل است که زنی خود را آرایش کند و در معرض دید دیگران قرار دهد تا تمایلات آن ها را برانگیزد ولی از آن محرومش سازد.
 
خودنمایی برای صید دل مردان
برخی زنان به بیماری صیادی دل ها گرفتار هستند و دوست دارند محبوب دل مردان باشند. برای این گونه زنان، علاقه همسر به تنهایی برای ارضای روحیه کافی نیست. آن ها به وسیله پوشیدن لباس های زننده، راه رفتن، زدن عطر، خنده و شوخی، تغییر صدا و با ناز و کرشمه صحبت کردن و هم چنین برخورد جذب کننده سعی می کنند دل مردان را به سوی خود جلب کنند.
 
مدگرایی و اظهار غنی بودن
ریشه بدحجابی برخی از زنان تفاخر و خودنمایی های مالی است. این گونه زنان دوست دارند تا دیگران شاهد برخورداری از زندگی خوب مالی آن ها باشند و برای رسیدن به این هدف هر کاری انجام می دهند. این دسته از زنان زندگی را به کام همسر و فرزندان خود تلخ می سازند، زیرا به ظاهر خود بیشتر توجه دارند و سعی می کنند تا هم سطح دوستان خود شوند. به همین منظور زیور آلات خود را در معرض نمایش عموم قرار می دهند و مطابق مد روز لباس به تن می کنند(2)
 
آثار و پیامدها
بدحجابی آثار ناگواری را به فرد و جامعه تحمیل می کند که برخی از آن ها عبارتند از:
 
1. فروپاشی شخصیت زن
زدودن گوهر حجاب از وجود زن، محور ارزش واقعی انسانی از اوست. ارمغان شوم بی حجابی چیزی جز تنزل مقام زن از شخصیت اجتماعی او نیست. از سوی دیگر، وقتی زن از اصالت انسانی خود عدول کرد، ‌مورد طمع دیگران قرار می گیرد و ناامنی در اجتماع دامن گیر زنان جامعه می شود. زنی که بدون پوشش در میان نامحرمان نمایان می شود، با دیده عشق نگاه نمی شود؛ بلکه تنها برای ارضای امیال جنسی و شهوانی مورد طلب قرار می گیرد.
 
2. فروپاشی خانواده
مقدمه اصلی روابط نامشروع بین زن و مرد در خارج از خانواده، بدحجابی و عدم رعایت عفت است. در چنین وضعیتی، ارزش های خانواده به شدت سقوط خواهد کرد و این جاست که آمار طلاق افزایش پیدا می کند.
 
3. گسترش فساد
وقتی بنیان خانواده از هم فرو پاشید، ممکن است عمل ضد اخلاقی هم جنس بازی نیز رواج یابد. همان طور که در کشورهای غربی به وضوح دیده می شود.
 
4.رکود فعالیت های مفید اجتماعی
وقتی جامعه و محیط اجتماعی سلامت و صلابت خود را با بی بند و باری از دست بدهد و فساد گسترش یابد، استعدادهایی که می توانند در خدمت تحقیق، ‌تعلیم و تربیت، تفکر، سازندگی و بالندگی جامعه قرار گیرند، در خدمت آن چه صحیح نیست قرار می گیرند و این جاست که پتانسیل عظیمی از نیروهای انسانی تباه خواهد شد(3)
 
5. خدشه به ارزش ها
مسئله بدحجابی علاوه بر این که با ارزش های اسلامی سازگاری ندارد، بی احترامی به ارزش های ملی نیز به شمار می رود؛ زیرا زنان ایرانی حتی پیش از اسلام نیز به حجاب و پوشش اهمیت می دادند. مراجعه به ادبیات ایران نشان گر آن است که زنان ایرانی از دیرباز پوشش و حجاب را به عنوان یک فرهنگ و هنجار پذیرفته و برای آن اهمیت فوق العاده ای قائل بودند (4).
تاریخ نشان می دهد که زنان ایرانی در دوره های مختلفی هم چون زمان حکومت مادها،‌ پارس ها اشکانیان و سامانیان دارای حجاب بوده اند. ویل دورانت در این خصوص می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار، از خانه بیرون بیایند... در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی شود» (5)
 
6. عقده ای کردن مردان
از دیدگاه علم روان شناسی،‌ تا هنگامی که انسان چیز مورد علاقه خود را نبیند، به آن تمایلی نشان نمی دهد، در نتیجه تعادل روانی او حفظ می شود. اما اگر ببیند و به آن دست پیدا نکند، از درون ملتهب و ناآرام شده و در صورت تکرار به عقده روانی در او تبدیل می شود.
 
7. بلوغ زودرس جنسی
هنگامی که زنان با جلوه گری در برابر نوجوانان ظاهر می شوند،‌ نوجوانان از درون تحریک می شوند و این امر باعث می شود تا نوجوانان زودتر از زمان طبیعی بالغ شوند و نوجوانی که زودتر به بلوغ جنسی می رسد، این بلوغ نارس باعث بروز اختلال در وجودش می شود.
 
8. عذاب آخرت
از جمله اثرات ناگوار بدحجابی کیفر اخروی است. زیرا حجاب های ناقص از جمله گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن وعده عذاب سخت داده است(6)
 
9. ارضای غیر طبیعی شهوت
هر گاه هیجان ها و فشارهای جنسی جوان با دیدن صحنه های تحریک کننده و چهره های آرایش کرده زنان بدحجاب همراه باشد، جوان را آن چنان بی اختیار می کند که تلاش می کند به هر وسیله ممکن، ‌شهوت خود را خاموش سازد (7)
 
پی نوشت ها :
1. اکبری، 1383: 112-136
2. 1385: 54-79
3. فیروز جایی،‌1385: 97-100
4. هاشمی، 1386: 135
5. محبوبی منش، 1386 :101
6. اکبری، 1383: 142-147
7. نحوی،‌1388 :71
دوشنبه 3/9/1393 - 21:27
حجاب و عفاف

فاطمه (علیهاالسلام)؛ الگوی خانه داری زن مسلمان

فاطمه (سلام الله علیها) با این که دختر پیامبری عظیم و حاکمی قدرتمند است و می تواند چون دیگر زنان که در چنین وضع و موقعیت اند، برای خود جاه و جلالی فراهم سازد...ولی چنین نمی کند.
 
۱-خانه داری حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
فاطمه زهرا(سلام الله علیها)دختر پیامبر است. راه و رسمی را در زندگی پدید آورد که الحق، حجت را بر همه زنهای عالم تمام کرد. با شیوه ای که او در پیش گرفت، راه عذر را در انجام وظیفه ای که خداوند برای زنان مقرر داشته است، برروی آنان بست. اگر فاطمه(سلام الله علیها) نبود، ما چگونه می توانستیم دریابیم وظایف متعدد برای یک زن چگونه قابل جمع است؟ چگونه می توانستیم دریابیم که زن هم درسیری به سوی کمال می تواند چنان گامی به پیش نهد که حتی از مردان هم جلو افتد؟
فاطمه(سلام الله علیها) با عمل خود به جهانیان درس داده است؛ درس مادری، درس همسری ، درس کانون داری، درس خدمت اجتماعی و هدایت و روشنگری و ...از درسهای مهم و حیرت انگیز فاطمه(سلام الله علیها)، درس خانه داری و مدیریت کانون است. او با این که دختر پیامبری عظیم و حاکمی قدرتمند است و می تواند چون دیگر زنان که در چنین وضع و موقعیت اند، برای خود جاه و جلالی فراهم سازد...ولی چنین نمی کند.
همانند هرزن عادی دیگری سرگرم کار و تلاش در خانه و گرم داشتن کانون می شود و در عین حال مسؤولیت اجتماعی خود را فراموش نمی کند.(۱)
 
۱-۱-اهمیت خانه داری
فاطمه(سلام الله علیها) از کسانی نبود که خانه داری را کاری کوچک شمرد و یا خانه را به شوق اداره و منصبی، ترک گوید و یا آن را محل و مرکزی برای بلند پروازی خود قرار دهد. او به این نکته آگاه بود که کانون خانوادگی و اداره آن کمتر از اداره یک کشور نیست و حتی پایه کشورداری به حساب می آید و هم می دانست و از زبان پیامبر(صلی الله علیه و آله) شنیده بود که خدمت در خانه و خانه داری دارای اجر و حسنه است، حسنه ای که هیچ کاری از زن با آن برابری نمی کند.
روزی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)  از اصحاب خود پرسیدند:«زن در چه حالی به خدا نزدیک تر است؟» و اصحاب پاسخ درست آن را ندانستند. فاطمه (سلام الله علیها) این سخن را شنید و پیام فرستاد:«ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها.»یعنی «زن در حالی به خدا نزدیک تر است که ملازم خانه باشد و از آن بیرون نشود».
او می دانست که خانه سنگر است؛ پایگاه اجتماعی اعضاء است؛ همانند یک نهاد اجتماعی گرانقدر است و کاری برای زن از نظر ارزشمندی، معادل خانه داری نیست. بدین سان، همّ خود را در خانه داری نهاد و اداره و مدیریت آن و نیز تربیت فرزند را در آن به وجهی نیکو پذیرا شد...(۲)
 
۲-۱-گرمی و روشنایی کانون
فاطمه(سلام الله علیها)در محیط خانه، چون ماهی درخشان بود که نور وجودش کانون خانه و دل علی (علیه السلام) را روشن می کرد. او مصداق این آیه بود:« اذا رایتهم حسبتهم لولوا مشورا».(۳)او روشنی بخش خانه بود؛ دیدارش رنجها و غصه ها را از دلها می زدود. علی (علیه السلام) خود فرمود:«وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می کردم، تمام غم و غصه ام زدوده می شد.»
فاطمه (سلام الله علیها)کانون خانواده را گرم می داشت. علی (علیه السلام) و فرزندان را دل به این خوش بود که در کنار فاطمه(سلام الله علیها)و در آن کانون اند. از دیدی، او چون شمعی بود که پروانه ها را به دور خود جمع کرده، به آنها گرمی و نور می داد، خانه اش کانون انس و صفا بود...اگر علی(علیه السلام) تصمیمی می گرفت، همگان همراه او بودند و اگر فاطمه (سلام الله علیها)تصمیمی اتخاذ می کرد، دیگر افراد خانه با او همگام می شدند و نمونه روشن آن موردی است که در آن سه روز تمام اعضای خانواده، افطاری خود را به فقیران و یتیمان و مسکینان دادند و خود با آب افطار کردند.(۴)
فاطمه(سلام الله علیها)می داند که ترقی و عظمت شوهر، کوشش و تلاش ارزنده او تا حد زیادی مرهون زندگی آرام و ساکن او در محیط خانه است و خانه باید سنگر آرامش و محل تجدید قوا باشد تا شوهر بتواند بنشیند، درست نقشه بکشد و درست طراحی کند و درست تصمیم به اجرا و عمل بگیرد. خانه باید در سکون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس آرامش کرده و مشقات بیرون را از تن به درنماید.
خانه فاطمه(سلام الله علیها)برای علی(علیه السلام) چنین وصفی داشت. علی(علیه السلام) درکنار فاطمه(سلام الله علیها) احساس آرامش می کرد و حتی هر آن گاه که از حوادث و مشکلات زندگی به ستوه می آمد، به سنگر خانه پناه می برد و در آن جا کمی با فاطمه(سلام الله علیها)سخن می گفت و تجدید قوا می کرد و از نو سرگرم کار و تلاش و مبارزه می شد و این امر در سراسر زندگی علی(علیه السلام) وجود داشت و حتی پس از شهادت فاطمه(سلام الله علیها)و در سر مزارش.(۵)
 
۳-۱-مسؤولیت حضرت در خانه
حضرت زهرا(سلام الله علیها)به فرموده رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) رئیس خانه است «والمراة سیدة اهلها». کدبانویی است مجرب که به تمام وظایف خود در بالاترین حد نیکویی آشناست. مسؤولیتش سنگین است؛ در آن روزگار دشوار، آن هم در دوره فقر خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) او باید به امور زیر برسد:
-امر سروسامان دادن امور خانه، آن هم خانه ای که مرکز آمد و رفت است و چند کودک خردسال درآنند.
-امر تربیت و اداره و نظافت و سرپرستی فرزندان که آن هم کاری اندک و آسان نیست.
-امر پیشه وری و صنعت گری چون یافتن پیراهن برای فرزندان و یا پشم ریسی برای کمک به امرار معاش.
-امر آسیاب کردن گندم یا جو با دستاس که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده اند:«دست فاطمه(سلام الله علیها) دراین راه زخمی شده بود»
-امر آب آوردن از بیرون که در آن روزگار این هم مشکلی برای فاطمه (سلام الله علیها)بود و خانه ها آب نداشتند.
-امر هدایت و سرپرستی زنان جدیدالاسلام که از برکت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)هدایت می شدند و یا دیگران.
-و...(۶)
 
۴-۱-تقسیم کار در خانه
خانواده ای در زندگی موفق می گردد که به طور مشترک و برای رسیدن به اهداف مقدس در کانون خانواده تلاش کنند و هیچ کدام از زن و شوهر از کار، گریزان نباشند، ولی باید شئوون وظایف مشخص باشد و هریک به تناسب توان و تخصص و حوصله خویش، انجام کاری را به عهده بگیرد.
حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها)برای تقسیم کار به حضور پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) رسیده و درخواست نمودند که آن حضرت تکلیف هر یک را در امور خانه مشخص فرمایند. چنانچه حضرت امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز چنین تقسیم کار کردند:«فقفی علی فاطمة بخدمة مادون الباب و قفی علی علی بما خلفه ...» به امیرالمومنین(علیه السلام) دستور دادند کارهای خارج خانه را انجام دهند و به دخترشان فاطمه(سلام الله علیها)نیز فرمودند داخل خانه را اداره نمایند و آن بانوی دو عالم از این تقسیم کار شدیدا خوشحال شدند و فرمودند: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم. زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بازداشت».(۷)
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:«کان امیرالمومنین یحتطب و یشتقی و یکنس و کانت فاطمة تطحن و تعجن و تخیز». یعنی، جدم امیرالمومنین(علیه السلام) در کارهای خانه، هیزم جمع می کرد و آب می کشید و می آورد و خانه را جارو می کرد و مادرم زهرا(سلام الله علیها)نیز جوها را آرد می کرد و سپس خمیر می نمود و آن گاه نان می پخت.(۸)
از این دو حدیث استفاده می شود که حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها)با انضباط خاص وظایف خانه را انجام می دادند و کار آنان مشخص بود و در عین حال مولای متقیان علاوه بر کارهای خارج از منزل، در امور داخلی خانه نیز به همسرش کمک می کرد. (کلمه یَکنِّسُ= جارو می کرد، به این دو موضوع دلالت دارد)
در حدیث داریم که روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) وارد خانه دخترش زهرا(سلام الله علیها)شد و مشاهده کرد که دختر و دامادش هر دو مشغول کارند و به کمک یکدیگر در کنار آسیاب دستی نشسته و به آرد کردن می پردازند. پس از سلام و احوال پرسی فرمودند:«اَیُکما اَعیَی؟» کدامیک خسته ترید تا من به جای او بنشینم و کار را به پایان برسانم؟ علی (علیه السلام) عرض کرد:«یارسول الله،دخترت فاطمه...» (۹)
این نیز می رساند که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کارهای مربوط به داخل خانه به فاطمه (سلام الله علیها)کمک می کرد.حضرت زهرا(سلام الله علیها)علاوه براین که امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسیم کرده بود، با خادمه اهل بیت(جناب فضه)نیز کارهای خویش را به طور منظم و با تناوب انجام می دادند. اگر فضه یک روز کار می کرد، روز دیگر استراحت می نمود و حضرت، خود به کارها می پرداخت.(۱۰)
سلمان فارسی می گوید:فاطمه زهرا(سلام الله علیها)را دیدم که با دستان مبارک و با آسیاب دستی گندم را آرد می کند، جلو رفته پس از سلام گفتم:ای دختر رسول خدا، خود را به زحمت مینداز، در کنار شما خدمتکار منزلتان فضه ایستاده است، کار منزل را به ایشان واگذار. حضرت زهرا (سلام الله علیها)پاسخ دادند:«او صانی رسول الله، ان تکون الخدمة لها یوما ولی یوما فکان امس یوم خدمتها و الیوم یوم خدمتی.» رسول خدا به من سفارش فرمودند که کارهای خانه را با فضه تقسیم کنم، یک روز او کار کند و روز دیگر من، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است.(۱۱)
 
۲-تربیت فرزندان
۱-۲-دیدگاه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)در مورد فرزند و تربیت
فاطمه(سلام الله علیها)درباره فرزند، این تصور و اندیشه را دارد که امانتهای خداوند در دست پدرو مادرند و والدین دربرابر حفظ و رشد این امانت مسؤولند. او فرزند را به عنوان کالایی بی ارزش نمی شناسد که او را به دست دایه ها بسپارد، بلکه آنها را وجود هایی ارزنده و درخور احترام و کرامت ذاتی می شناسد که باید شخص مادر امر رسیدگی به آنها را به عهده بگیرد..
او خانه را مرکز انسان سازی می شناسد و فرزندان را ثمره باغ وجود که در خور هرگونه اعتنا هستند. درمورد تربیت، فاطمه(سلام الله علیها)آن را امری تحول انگیز، سازنده، نجات ده بشر از خطرات و عوارض می شناسد. او می داند که رمز پیشرفت و انحطاط فرد و جامعه در سایه تربیت قابل خلاصه شدن است. جامعه ای پیشرفته است که تربیت آن پیشرفته باشد و قومی منحط به حساب می آید که تربیت آنها منحط باشد.او معتقد است که این مادرانند که زمینه را برای بهشتی شدن فرزندان فراهم می سازند و طبعا رمز جهنمی شدن.
فاطمه(سلام الله علیها)این دیدگاه را درباره تربیت دارد که غفلت از آن موجب صدمه ای عظیم برای فرد و جامعه است...به ویژه در دوران خردسالی که کودک همانند شاخه تری قابل انعطاف است. بدین نظر، او خود را وقف زندگی فرزندان و سازندگی و تربیت آنها می کند. همچنین او سخن پدر را به یاد دارد که فرموده بود:«فرزندان خود را بزرگ بشمارید و آنها را نیکو تربیت کنید».(۱۲)
 
۲-۲-شیوه های تربیتی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
یکی از ابتدایی ترین مراحل پرورش و اثر گذاری در روح کودک، نام گذاری است. نام گذاری برای طفل اهمیت فوق العاده ای دارد، زیرا اولین چیزی که در فهم لطیف و حساس کودک، راه پیدا می کند، نام و شهرت اوست. این که این نام، چه بار فرهنگی و معنا داری را حمل می کند، تأثیر شگفتی در روح و روان او دارد. بدین جهت امیرالمومنین(علیه السلام) یکی از حقوقی را که فرزند بر عهده پدر دارد، نام نیکو و پسندیده می شمارد و می فرماید:«حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه». یعنی، تعیین نام مناسب حقی است که فرزند بر ذمه پدر خود دارد.(۱۳)
با در نظر گرفتن مطلب فوق باید اذعان داشت که حضرت زهرا(سلام الله علیها)با همکاری و همفکری پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه السلام) زیباترین نامها را برای فرزندان خود انتخاب نمود و از این جهت، حقی که بر ذمه داشت به بهترین شکل ممکن ادا کرد.
یکی از دیگر از سنتهای جاری در زندگی صدیقه کبری(سلام الله علیها)بود ، گفتن اذن در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرزند بود. آن حضرت بخوبی می دانست که باید کودک را از همان لحظات اول زندگی با کلماتی چون الله، محمد، نماز و ...آشنا کرد که این آشنایی، به یقین در جهت گیری تمایلات روحی او به ملکوت اعلی اثر خواهد گذاشت...
از جمله مواردی که در شیوه تربیت حضرت زهرا(سلام الله علیها)جایگاه خاصی داشت، تحرک و بازی کودکان بود. این فعالیت و تکاپو به قدری برای سلامتی و رشد مناسب کودک، ضروری است که حتی برای تشویق آنها به تحریک و بازی، بزرگترها نیز باید تن به بازی و جست و خیز بدهند...
همبازی شدن رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) با فرزندان دخترش زهرا(سلام الله علیها)بیانگر این نکته مهم است که بازی و تحرک کودک، یکی از لوازم تربیت صحیح است. حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) در خانه به بازی بچه ها توجه کافی مبذول می داشتند و همین امر، موجب شادی و نشاط روز افزون آنها می شد. علاوه براین باید درقالب بازی و شوخی، شخصیت کودک را تقویت نمود و او را به داشتن مفاخر و ارزشهای اکتسابی تحریک و تهییج کرد.
نقل شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها)با فرزندش امام حسن مجتبی(علیه السلام) بازی می کرد و او را بالا می انداخت و می فرمودند:
«اشبه اباک یا حسن / والخلع عن الحق الوسن
واعبد الها ذامن / ولا توال ذا الاحن»
یعنی، پسرم حسن، مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از حق برکن.
خدای را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی دوستی مکن.(۱۴)
 
۳-۲-رعایت عدالت درباره کودکان
رفتار هماهنگ و عادلانه و بذل محبت و توجه به طور مساوی به فرزندان، اصل سازنده ای است که تا اعماق وجود کودک اثر می گذارد...نمونه هایی در زندگی خانوادگی حضرت زهرا (سلام الله علیها)دیده می شود که نشانگر توجه و دقت نسبت به این موضوع مهم می باشد. روزی امام حسن(علیه السلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و اظهار تشنگی کرد و از پیامبر(صلی الله علیه و آله) تقاضای آب نمود. رسول خدا(ص )بی درنگ برخاسته و ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود، مقداری شیر دوشید و به امام حسن(علیه السلام) داد. در این هنگام امام حسین(علیه السلام) خواست تا ظرف شیر را از برادرش بگیرد، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) به حمایت از امام حسن(علیه السلام) مانع گرفتن ظرف از امام حسن(علیه السلام) شد.
فاطمه زهرا (علیه السلام) که شاهد این ماجرا بود، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت:«گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است». پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«نه، هر دو برایم عزیز و محبوبند، ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد، او را مقدم داشتم...».
 
۴-۲-توجه به حضور و غیاب فرزندان
بر کسی پوشیده نیست که بی توجهی نسبت به نظارت بر فرزندان -بخصوص در رفت و آمدهای آنها- چه نتایج زیانباری به دنبال دارد...حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با فدارکای و محبت خاصی که نسبت به فرزندانش نشان می داد، مراقب تمام حرکات و سکنات آنها بود و بدقت رفت و برگشتهای آنها را زیر نظر داشت.
نقل شده است که روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) عازم خانه دخترش فاطمه(سلام الله علیها)گردید. چون به خانه رسید، دید فاطمه(سلام الله علیها)مضطرب و ناراحت، پشت در ایستاده است. آن حضرت فرمود:« چرا این جا ایستاده ای؟» فاطمه(سلام الله علیها)با آهنگی مضطرب عرض کرد:«فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تاکنون از آنها هیچ خبری ندارم.» پیامبر(صلی الله علیه و آله) به دنبال آنها روانه شد. چون به نزدیک غار جبل رسید، آنها را دید که در کمال سلامت و آرامش مشغول بازی اند. آنها را بر دوش گرفت و به سوی خانه فاطمه (سلام الله علیها)روانه شد.
این واقعه خود نمونه ای گویا از توجه و اهمیت دادن حضرت زهرا(سلام الله علیها)به حضور فرزندان خردسالش بود.
 
۵-۲-آموزش عبادت در کودکی
یکی از محورهای اساسی که حضرت زهرا(سلام الله علیها)بدان توجه و تأکید داشتند، بُعد پرستش و گرایش فرزندان به انجام تکلیف عبادی و الهی بود. آن حضرت شوق بندگی و خضوع در برابر معبود را از همان دوران کودکی درجان فرزندان خود تقویت نموده و آنان را چنان تربیت کرد که بهترین کارها را عبادت خداوند دانسته و از آن بالاترین لذتها را می بردند.
دخت گرامی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بر این مطلب تأکید داشت که بچه ها را از کوچکی به انجام عبادت خدا فراخواند و آنان را به خدا پیوند دهد و بذر محبت و ارتباط با معبود را در کام آنان بیافشاند تا انجام تکلیف برای آنان نه تنها رنج و مشقتی نداشته باشد، بلکه باشوق و اشتیاق به استقبال آن بروند. براین اساس فاطمه(سلام الله علیها)فرزندان خود را حتی به شب زنده داری عادت می داد. البته او شیوه تربیت را بخوبی می دانست و به گونه ای برخورد می کرد که در حد توان و استعداد فرزندان باشد.(۱۵)
 
۳-همسرداری حضرت زهرا(علیه السلام)
فاطمه زهرا(سلام الله علیها)در تمام زمینه های عملی برای بانوان و پیروانش الگوی زندگی است از جمله شوهرداری و جلب رضایت او. می توان از سیره آن حضرت درسها گرفت و صفا و صمیمیت کانون خانواده را دو چندان کرد.(۱۶)
 
۱-۳-ایثار و گذشت
ایثار و از خود گذشتگی، یکی از مهمترین عوامل استحکام روابط و محبت میان اعضاء یک مجموعه است. نمونه های ایثار و گذشت در زندگی هر انسانی نشانگر بزرگی روح و علو همت اوست. از این موارد در زندگی امیرالمومنین(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها)فراوان دیده می شود.(۱۷) به این نمونه زیبا توجه فرمایید.
روزی امیرالمومنین(علیه السلام) از فاطمه(سلام الله علیها)طعام خواست. آن حضرت جواب داد:«در نزد من چیزی نیست، جز آن که دو روز پیش آن را به تو خوراندم و من آن را برای خود و حسن و حسین نگه داشته بودم».
علی (علیه السلام) فرمودند:«چرا در طول دو روز مرا مطلع نکرده ای تا برایتان چیزی تهیه می کردم؟» فاطمه(سلام الله علیها)گفت:«من از خدایم شرم کردم تو را به کاری بگمارم که قدرت تهیه و خرید آن را نداری». و در عبارتی دیگر این که :«پدرم به من سفارش کرده از علی چیزی درخواست مکن، هرچه او آورد استفاده کن وگرنه تحمل نما»
از این حدیث درسهای زیادی می گیریم از جمله این که فاطمه(سلام الله علیها)خود و فرزندانش گرسنگی کشیده و غذا را به علی(علیه السلام) خورانده است و این حرکت تعجب آور، ایثار و عشق و علاقه شدید حضرت زهرا(سلام الله علیها)به آن حضرت را می رساند، هر چند ممکن است نسبت به فرزندان کوچک نیز غذا و طعامی غیر از آن داده باشد.(۱۸)
 
۲-۳-عشق و علاقه شدید به امیرالمؤمنین(علیه السلام)
حضرت فاطمه(سلام الله علیها)با الهام از دستورات الهی و پدر بزرگوارش، نسبت به امیرالمؤمنین(علیه السلام)  فوق العاده علاقه مند بود و هرگز برخلاف رضای او گام بر نمی داشت و برخورد و زندگی اش با مولا طوری بود که غمها و غصه های وارده دربیرون از خانه، با دیدار فاطمه (سلام الله علیها) برطرف می شد و حضرت علی(علیه السلام) خود در این باره می فرمایند:«سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نیاوردم و او را به کاری مجبور نساختم تا این که مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلا او نیز مرا خشمگین نساخت و هیچ وقت نافرمانی نکرد و هرگاه من با او دیدار می کردم، غمها و غصه هایم از دلم برطرف می شد»
این حدیث از عشق و علاقه شدید متقابل دو همسر معصوم حکایت می کند که در طول زندگی آنان نه تنها کوچکترین اختلافی پیش نیامده است، بلکه مشکلات خارجی و اجتماعی با دیدار محبت آمیز مرتفع می گردید.(۱۹)
 
۳-۳-رازداری
ادب و احترام زن نسبت به همسرخود، اقتضاء می کند که نه تنها از طرح و بزرگ جلوه دادن کمبود های خانه خودداری کند، بلکه در حد امکان کاستیها را نادیده گرفته، آنها را کوچک شمرد. هنگامی که اظهار ناراحتی نتیجه ای جز رنجش شوهر ندارد، نباید کلامی دراین رابطه با او بگوید. ایثار و محبت، اقتضاء می کند که او خود به ترتیبی که می داند آنها را جبران کرده و زحمت مضاعف را بر همسر خود تحمیل نکند.
روزی فاطمه(سلام الله علیها)به حضور پدرش رسید، در حالی که آثار ضعف و گرسنگی از چهره زهرا نمایان بود. رسول خدا(سلام الله علیها)وقتی این حالت را مشاهده کرد، دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و گفت:«خدایا گرسنگی فرزندم را به سیری تبدیل کن و وضع او را سامان بده». پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بدون این که زهرا(سلام الله علیها)سخنی به او بگوید، از ضعف و گرسنگی او باخبر می شود، که این خود، یکی از نمونه های پایبندی به اساس و اسرار خانواده است.(۲۰)
 
۴-۳-سپاس از مجاهدتهای همسر
فاطمه(سلام الله علیها)جایگاه حساس و بلند شوهرش را می داند؛ همچنین می داند که علی (علیه السلام) در محیط بیرون با چه مشکلاتی روبه روست. کوشش او ایجاد یک محیط آرام و با صفا در درون خانه بود و نه تنها سخنی که موجب پریشانی او بشود، برزبان نمی آورد، بلکه آنچه می گفت در جهت اهداف همسر فداکار و دلاورش بود...
فاطمه(سلام الله علیها)در تمام مبارزات همسرش اعم از مبارزات سیاسی و جنگهای نظامی، مایه امید و دلگرمی او بود. در غیاب شوهر، خانه و فرزندان او را بخوبی اداره می کرد، با اشتیاق به انتظار بازگشت شوهر از جنگ می نشست و تمام سعی و کوشش خود را در راه آسایش او به کار می برد، به طوری که وقتی علی (علیه السلام)  برمی گشت و ساعاتی را در میان خانواده اش می گذراند، تمام خستگیهای حاصل از جنگهای طاقت فرسا، از تن او می رفت و با خیال آسوده، خود را آماده نبردهای آینده می نمود.
وقتی علی(علیه السلام) از جبهه باز می گردد، فاطمه(سلام الله علیها)به استقبال او می رود و با روی گشاده و لبخند حاکی از رضایت و افتخار به او می نگرد، لباس و شمشیر خون آلود او را می شوید و از حوادث میدان جنگ از او می پرسد و بدین وسیله نقش خود را در جهاد سرنوشت ساز اسلام و در تقویت روانی شوی مجاهدش ، ایفا می کند...(۲۱)
 
۵-۳-توقع نداشتن از شوهر
امام علی (علیه السلام)  باغ خود را به ۱۲ هزار درهم می فروشد و همه پولها را بین فقرا و تهیدستان مدینه تقسیم کرده و به منزل باز می گردد.
فاطمه(سلام الله علیها)می پرسد: پول باغ را چه کردی؟
امام پاسخ داد: در راه خدا انفاق کردم.
فاطمه(سلام الله علیها)پرسید: غذای امروز ما کو؟
امام علی(علیه السلام) برای تهیه غذا بیرون رفت. اما فاطمه(علیه السلام) ناراحت بود، با خود می گوید: چرا سوال کردم و از او غذا خواستم؟ و آن گاه فرمود:
فانی استغفرالله و لا أعود ابداً.
من از خدا آمرزش می طلبم و دیگر مرتکب این رفتار نخواهم شد.(۲۲)
 
۶-۳-هماهنگی با شوهر
پس از ماجرای تلخ سقیفه و انزوای اهل بیت(علیه السلام) ، سران سقیفه برای جلب افکار عمومی مردم به فکر چاره افتادند تا به گونه ای از حضرت زهرا(سلام الله علیها)دلجویی نمایند. اجازه ملاقات می خواستند، تظاهر به جبران اشتباهات می کردند، اما فاطمه(سلام الله علیها) در تداوم مبارزه منفی و همه جانبه خود، هرگونه پیشنهادی را رد می نمودند و موضع اعتراض و سکوت و بیزای را ادامه داد. روزی امام علی(علیه السلام) وارد منزل شد و فرمود:
فاطمه جان، ابوبکر و عمر در پشت درب خانه منتظر اجازه ورود می باشند، تا نظر شما چه باشد؟
جضرت زهرا(سلام الله علیها)که پای همسر خود را در میان دید، فرمود:
البیت بیتک و الحرة زوجتک افعل ما تشاء.
علی جان، خانه، خانه توست و من همسر تو می باشم، هر آنچه می خواهی انجام ده.(۲۳)
 
۷-۳-ساده پوشی و ساده زیستی
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)را دیدم که چادری و صله دار و ساده بر سر دارد. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربفت به تن می کنند و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا.
فاطمه(سلام الله علیها)پاسخ داد: یا سلمان انّ الله دخر لنا الثیاب و الکراسی لیوم آخر.
ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره فرموده است.
حضرت زهرا(سلام الله علیها)سپس به خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح کرد و فرمود:
ای رسول خدا، سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پرشده است.(۲۴)
 
۸-۳-حجاب و پوشش
مردی نابینا پس از اجازه گرفتن وارد منزل امام علی(علیه السلام) شد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) مشاهده فرمودند که حضرت زهرا(سلام الله علیها)برخاست و فاصله گرفت و خود را پوشاند. فرمودند:دخترم این مرد نابیناست.
پاسخ داد: ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح.
پدر، اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و اگرچه او نمی بیند اما بوی زن را استشمام می کند. رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی.(۲۵)
سلام خدا بر این بانوی بزرگوار و فداکار.
 
پی نوشت ها :
۱-دکتر علی قائمی، در مکتب فاطمه(سلام الله علیها)، ص ۱۳۳.
۲-همان، ص ۱۳۵.
۳-سوره انسان، آیه ۱۹.
۴-همان، ص ۱۳۷.
۵-همان، ص ۱۳۷.
۶-همان،ص ۱۳۶.
۷-محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳،ص ۸۱، ح۱.
۸-شیخ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۲۴، ح۱۰، ج ۱۴، ص ۱۶۴، ح۳۰.
۹-محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۰، ح ۴۷.
۱۰-علی اکبر بابازاده، تحلیل سیره فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)ص ۷۸.
۱۱-بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۶.
۱۲-دکتر علی قائمی، درمکتب فاطمه(سلام الله علیها)، ص ۱۲۴.
۱۳-محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹.
۱۴-عذرا انصاری، جلوه های رفتاری حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ص ۳۳.
۱۵-همان، ص ۴۳.
۱۶-علی اکبر بابازاده، تحلیل سیره فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ص ۸۵.
۱۷-عذرا انصاری، جلوه های رفتاری حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ص ۱۷.
۱۸-علی اکبر بابازاده، تحلیل سیره فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،ص ۸۵.
۱۹-همان، ص ۸۶.
۲۰-عذرا انصاری، جلوه های رفتاری حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ص ۲۰.
۲۱-همان،ص ۲۴.
۲۲-بحارالانوار، ج۲۸، ص ۳۰۳، ج۴۳، ص ۱۹۹، نقل از نهج الحیاة ص ۲۲.
۲۳-همان، ص ۲۴.
۲۴-بحارالانوار، ج۸، ص ۳۰۳، نقل از نهج الحیاة، ص ۱۶۲.
۲۵-بحارالانوار، ج۴۳،ص ۹۱، نقل از نهج الحیاة، ص ۸۶.

 

دوشنبه 3/9/1393 - 21:25
حجاب و عفاف

فواید حجاب

 

رعایت حجاب و پوشش دارای آثار مطلوبی می باشد. از جمله:
الف ـ حجاب مانع از زنای خیالی می شود. مثلاً اگر شخصی دارای نفس مطمئنه ای نبوده و دچار بیماری جنسی باشد و در اجتماع، زنانی را ببیند که رویی باز و آرایش کرده دارند، میل به آنان پیدا می کند و اگر بتواند که دست طمع شهوانی به سوی آن ها دراز کند، ‌مرتکب عمل منافی عفت و جرم اخلاقی می شود و اگر نتواند، در خیال خود با آن ها زنا انجام می دهد که اسلام آن را «زنای خیالی» می نامد و به همین دلیل برای پیشگیری از این گناه بزرگ و جرم اخلاقی و در امان ماندن از زنای خیالی، توصیه های فراوانی به زنان برای رعایت حجاب و پوشاندن زیبایی های خود از نامحرم کرده است.
ب ـ حجاب مانع از به وجود آمدن عشق های خیابانی می شود. به وفور دیده شده است که برخی اشخاص فقط با یک نظر به زنی که جمالی زیبایی دارد عاشق شده و در پی وصال او می افتند؛ بدون آن که او را مورد بررسی قرار دهند که آیا از لحاظ فرهنگی،‌ اقتصادی و غیره با هم برابر هستند یا خیر. در این میان،‌ ممکن است با جملاتی فریبنده‌، قلب زن را تصاحب کرده و در واقع زن بدون شناخت کامل تن به ازدواج با او بدهد؛ اما بعد از مدتی که غرایز جنسی آن ها فروکش کرد،‌ دچار مشکلات فراوان شده و در بسیاری از موارد ازدواجشان به جدایی ختم شود. حتی چه بسا دست به جرایمی هم چون خودکشی بزنند.
پ ـ حجاب مانع از فساد عمومی می شود. یعنی در جامعه افرادی وجود دارند که تابع جامعه هستند. اگر در جامعه عفت عمومی رعایت شود، ‌پاک می مانند و اگر رعایت نشود، به دنبال مسائل شهوانی رفته و مرتکب جرایم اخلاقی می شوند. لذا مراعات کردن پوشش اسلامی، عفت عمومی را در پی داشته و مانع از فساد و وقوع جرم های اخلاقی توسط این گونه افراد می شود(1)
ت ـ حجاب به زن هیبت و وقار می بخشد و او را شایسته احترام دیگران می سازد. زنان خودنما مطلوبیت جنسی دارند؛ اما محبوبیت ارزشی فقط متعلق به زنان با حجاب است. به طور کلی، نوع نگاه گفتار و برخورد مردان با زنان از دو ماهیت متفاوت برخوردار است. به این معنا که برخورد با زنانی که از جلوه گری یا پوشش ناقصی برخوردار هستند برخوردی شهوانی، تفریحی و ظاهری، اما برخورد با زنان با حجاب،‌ برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.
ث ـ پوشش دینی نگهبان زن از نگاه های آلوده و آسیب های احتمالی است و به زن مصونیت و آرامش می بخشد. هر چه این پوشش کامل تر باشد، میزان امنیت و حفاظت آن بالاتر می رود(2)
ج ـ زنانی که حجاب دارند که از سلامت روانی برخوردارند و در خود کمبودی احساس نمی کنند و تمایلی به جلب توجه لجام گسیخته دیگران ندارند؛ چرا که نیاز به مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشتن و دوست داشته شدن را از منابع واقعی، ارزشمند و انسانی کسب می کنند. ولی افراد دارای عقده حقارت با نمایش زیبایی ها و زینت و نوع پوشش خود می کوشند تا حس کمبود خود را به نحوی مرتفع کنند و به استفاده ابزاری از غریزه جنسی و خصوصیات جسمانی خود بپردازند. بنابراین می توان حجاب را برای زنان و مردان آگاه و مطلع از تأثیر آن، علامت سلامت روحی و بی حجابی را نشانه بیماری روانی دانست(3)
چ ـ حجاب وابستگی دینی و فرهنگی فرد است و در تشکیل هویت وی سهم مؤثری دارد(4)
 
دیدگاه های گوناگون درباره حجاب
حکم لزوم پوشش و حریم داشتن زن در معاشرت اجتماعی از دیرباز مورد انتقاد و اعتراض برخی از افراد قرار گرفته است. مخالفان لزوم پوشش، گاهی حکم حجاب را با آزادی و حیثیت انسانی زن ناهمگون شمرده و به بهانه دفاع از آزادی زن،‌ لزوم و وجوب پوشش را منکر می شوند و گاهی هم اقدام حکومت های اسلامی در جلوگیری از بی حجابی را مخالف موازین مردم سالاری و مصداق «تحمیل ممنوع» می دانند(5). شاهد این گفته آن است که گاهی خبرهای متعددی از گوشه و کنار جهان درباره مخالفت های غرب با مظاهر دینی مسلمانان و به ویژه حجاب پخش می شود. اخراج گویندگان محجبه از شبکه های تلویزیونی و ممنوعیت حجاب در کشورهای اروپایی مانند فرانسه و حتی آسیایی مانند ترکیه در زمره این اقدامات به شمار می رود(6).شاید به همین دلیل باشد که هِلن واتسون(7) گفته است هیچ شکلی از لباس، مانند حجاب این قدر موضوع مناقشه نبوده است(8).
به طور کلی، ‌در میان صاحبان اندیشه درباره شیوه های برخورد با مسئله حجاب 3 نظریه مطرح است:
1.از آن جا که اصل حجاب به عنوان وظیفه شرعی واجب است، مانند هر یک از واجبات شرعی فردی و اجتماعی باید دیگران را بر آن الزام و قوانینی برای ملزم کردن زنان وضع کرد و کسانی که مرتکب بی حجابی می شوند را کیفر داد.
2.اصل حجاب هر چند واجب شرعی است،‌ اما وظیفه شخصی و در حوزه خصوصی تکالیف دینی فردی می باشد، ‌لذا الزام بر آن جایز نیست و نمی توان کسی را به دلیل بی حجابی کیفر کرد.
3. از آن جا که اصل حجاب واجب است، فرهنگ سازی و فعالیت تبلیغی برای آشنایی و آگاه کردن مردم نسبت به این وظیفه لازم است و صرف رعایت نکردن حجاب، کیفری را به دنبال نمی آورد. لذا نمی توان کسی را بر ترک حجاب و انجام عمل حرامی مانند بی حجابی مجازات کرد. ادله اولیه نیز دلالتی بر جواز الزام ندارد. تنها در صورت الزام دولت جایز است که اولاً‌ برداشتن حجاب به صورت کلی عفت عمومی را جریحه دار می کند و بی حجابی تبدیل به یک نابهنجاری اجتماعی شود. ثانیاً به صورت علمی و کارشناسی ثابت شود که آراستن ضایعه ای بزرگ و اجتماعی است و ثالثاً تمام راه های فرهنگی و روش های تبلیغی و ترویجی انجام گرفته و اکثریت جامعه از حکم حجاب آگاه شده باشند. در آن صورت بحث حجاب از حوزه تکلیف فردی بیرون آمده و در زمره قوانین اجتماعی و حقوق عمومی در می آید که عدم رعایت آن نابهنجاری اجتماعی و فساد اخلاقی خواهد بود که خود موضوع مستقلی است (9)
 
پی نوشت ها :
1- معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383 :318-319
2- اکبری، 1383: 88-90
3- ماه نامه زنان ایران، ش 49: 69
4- میر محمدی،1386: 70
5- حیدری،1384 :52
6- ابراهیمی، 1387: 134
7- HELEN WATSON
8- محبوبی منش،1386 :92
9- ایازی، 1386: 166
دوشنبه 3/9/1393 - 21:24
حجاب و عفاف

کارکردهای تربیتی زن خانه دار نسبت به همسر

 

1-لزوم دانستن آیین همسرداری
برای تصدی هر مقام و انجام هرکاری، تخصص و آمادگی یک شرط اساسی محسوب می شود و کسی که اطلاعات کافی و آمادگی قبلی نداشته باشد، نمی تواند کاری را خوب انجام دهد. گاهی جهالت و نادانی زن و شوهر موجب اختلاف و کشمکش آنها می شود و مهمترین عامل ناسازگاری، آشنا نبودن آنها به وظایف زناشویی است.
حضرت علی(علیه السلام)فرمود: «بالجهل یستصار کل شر». یعنی، هر شری به وسیله نادانی برانگیخته می شود.(1)
دین مقدس اسلام، برای راهنمایی و تأمین سعادت بشر نازل شده و تمامی ابعاد وجودی او را در تمام مراحل زندگی اش رعایت و او را گام به گام رهبری کرده است. زنی که نمی داند چگونه با همسرش زندگی کند، نمی تواند در عمق روح پیچیده فرزندش نفوذ کند؛ زیرا از یک طرف، بی نظمی روابط بین وی و شوهرش استعدادها و وقتش را می گیرد و از طرفی وظایف زایمان، شیر دادن و ...فرصتی برای حرکت در بعد دیگر زندگی را که ارزش بالاتری دارد، برای او باقی نمی گذارد.
آیین همسرداری جدا از کتاب تربیت نسل نمی تواند باشد؛ زیرا پدر و مادر بزرگترین الگوی تربیتی و خانوادگی فرزند هستند و فرزند، راه و رسم زندگی را از آنها می آموزد، پس فرزندی موفق است که در خانواده موفق و با روش درست تربیت یافته باشد.(2)
 
2-وظایف جنسی زن
1-2-تأمین نیاز جنسی شوهر
بدون تردید اگر دختران و پسران، فاقد غریزه جنسی بودند، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نداده، هرگز از کانون گرم خانوادگی جدا نمی شدند و مسؤولیتهای دشوار زندگی مشترک را پذیرا نمی گشتند. با توجه به این نکته بخوبی درمی یابیم که همه افراد براساس کشش و جاذبه غریزه جنسی به ازدواج می پردازند. وجود همین غریزه جنسی موجب می گردد که نسل بشریت استمرار و دوام پیدا کرده و تمدن بشری کماکان در حال پیشرفت گام بر دارد...
همان طور که غریزه جنسی عامل اساسی در پیدایش خانواده و زندگی مشترک است، همین غریزه در استمرار و استحکام خانواده نیز نقش بسیار مهمی داراست. تحقیقات انجام شده حاکی است که بخش معظمی از طلاقها، معلول عدم ارضاء صحیح و متعادل غریزه می باشد.
سرد مزاجی زنان یا مردان و یا بی اهمیت قرار دادن ارضاء صحیح و طبیعی غریزه جنسی، خانواده تشکیل شده را در آستانه طلاق قرار می دهد...
متأسفانه درفرهنگ شرقی ما انجام عمل جنسی امری گناه آلود تلقی شده و انجام دهنده آن احساس شرمندگی و خجالت می کند. بدیهی است همین احساس برای طرفین یا یکی از آن دو مانع از تحقق ارضاء کامل خواهد بود. مهم این که وقتی مرد و زن به ارضاء کامل دست نیابند، تعادل و آرامش و سکون روحی و روانی به دست نیامده، احساس نیازمندی در آنان همچنان باقی می ماند.»(3)
بنابراین داشتن رابطه آمیزشی با زن از حقوق شوهر است و زن نمی تواند در این زمینه شوهر را مانع شود و یا عذری بیاورد، مگر این که برای او منعی شرعی و یا زیستی مطرح باشد. درسایر موارد که عذری نیست اگر زن تمکین نکند، مورد نفرت اسلام است و یکی از شرایطی که به خاطر آن نفقه زن قطع می شود، عدم تمکین است. اسلام حتی می فرماید: «اگر شوهر منتظر تمتع از زن است، همسر حق ندارد نماز خود را طولانی کند که در آن صورت حق شوهر تضییع شده است.»(4)
 
2-2-زیبایی و آرامش
ساختمان طبیعی زن، رسیدن به مطلوبیت و دلربایی است. زن ذاتا دوست دارد مطلوب و محبوب باشد و آرایش و زیبایی می تواند او را به این مطلوب برساند؛ البته در این خواهش طبیعی، اعتدال لازم است و باید دانست که آرایش، فقط مطلوبیت جنسی می آورد و شایستگیهای دیگر را نمی تواند تحت الشعاع قرار دهد. آرایش گری و زینت دوستی، در نهاد و سرشت زن نهفته است و دستور اسلام هم طبق نهاد اوست که می گوید:«روا نیست زن شوهر دار لحظه ای بدون زینت باشد»
اسلام می گوید: «آراستگی و آرایش زن، فقط باید در خانه و در برابر شوهر باشد»
امام صادق (علیه السلام)می فرمایند: «زنی که خود را برای غیرشوهر خوشبو کند، خداوند نماز او را نمی پذیرد». رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «بهترین زنان شما، زنی است که مطیع شوهر باشد و برای او آرایش کند، ولی زینتش را برای بیگانگان ظاهر نسازد و بدترین آنها، زنی است که در غیاب شوهرش زینت کند».(5)
 
2-3-حیا
هنگامی که زن پیمان مقدس ازدواج را امضاء می کند، در حصن شوهر وارد می شود و بسیاری از تعهدات را با این امضای مقدس می پذیرد. با این امضاء پیمان می بندد که تا آخر عمر یار و مونس و همکار و غمخوار شوهرش باشد و تمام جمال و زیبایی زنانه و عواطف عاشقانه خود را به او بسپرد و به طور کلی از غیرشوهرش -از مردان بیگانه و نامحرم- چشم بپوشد. در مقابل مردان دیگر -حتی پدر و برادر خویش- در پوشش محجوب و آراسته و در هاله ای از شرم و حیا ظاهر شود که «حیا زیباترین لباسهای دنیاست» و «حیا مایه آراستگی و سبب حفظ عفت و پاکدامنی است». لباسی که برای شوهرش می پوشد، درمقابل آنها نپوشد، آن طور که با شوهرش به یگانگی و عشق می گوید و می خندد، با آنان نگوید و در یک کلام، غیرت و حساسیت شوهرش را بشناسد و احترام بگذارد و رهنمود شوهرش را بپذیرد و اطاعت کند.(6)
 
2-4حفظ عفت خود و شوهر
اسلام می خواهد زن عفیف و پاکدامن باشد و این پاکدامنی از یک سو برای او وظیفه اسلامی است و از سوی دیگر، چون بخشی از آثار و منافعش به شوهر برمی گردد جزء حقوق شوهر به حساب می آید. زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود(وسائل الشیعه،جلد 14)، حق ندارد پای مردی را که حتی ممکن است از بستگان او باشد ولی مورد رضای شوهر نیست، وارد خانه همسر کند(مکارم الاخلاق)و حق ندارد پای خائن به شرف و ناموس را به خانه خود بازکند(کافی)زیرا در چنین صورت حق شوهر از میان رفته است.
اسلام می خواهد فرزند از آن زوجین باشد و از بستر مشترک پدید آید و بدین نظر زن را موظف کرده است که بستر شوهر را از معرض جنایتها و دستبردها دور دارد و حتی بدون اجازه شوهر کسی را در خانه نپذیرد. درمورد عفت شوهر، زن باید بداند که او در معرض لغزیدنهاست. دیدار چهره های گوناگون، زنان آلوده و هوسباز، تنوعهای گوناگون در کوچه ها و خیابانها، رزق و برق و فریبها گمراه کننده اند. زن با دل آرایی و دلداری خود، با آرایش مناسب، با عرضه خود به شوهر با تمام وجود، باید موجبات عفت و پاکی چشم شوهر را تضمین کند.(7)
 
2-5-حفظ حجاب
زن و مرد اگر چه در بسیاری امور اشتراک دارند، لیکن امتیازات ویژه ای نیز دارند. یکی از امتیازات مهم آنان این است که زن موجودی ظریف و لطیف و زیبا و محبوب است. زن دلبراست و مرد دلداده، زن جاذب است و مرد مجذوب ، مرد دوست دار است و زن دوست داشتنی، هنگامی که مرد با زنی ازدواج می کند، می خواهد تمام خوبیها و زیباییهای این موجود ظریف را در انحصار خویش ببیند. زنی را دوست دارد که زیباییها، دلبریها و طنازیها، شوخیها و خوشمزگیها و همه چیزش را در انحصار شوهرش قرار دهد و نسبت به مردان بیگانه جداً اجتناب کند.
مرد بسیار غیوراست. امام علی (علیه السلام)می فرماید:«غیرة المراة کفر و غیرة الرجل ایمان» یعنی غیرت زن کفرآور و غیرت مرد نشانه ایمان اوست.(8) نمی تواند تحمل کند که مرد بیگانه ای به همسرش نگاه کند یا با او در ارتباط و آمیزش باشد، بگوید و شوخی کند و بخندد و چنین عملی را تجاوز به حق مشروع خویش می داند و از همسرش انتظار دارد که با رعایت پوشش و حجاب اسلامی و با تقید به ضوابط شرعی و قوانین اخلاقی و با حفظ متانت و حجب و حیای اسلامی، شوهرش را در این خواسته مشروع کمک و یاری کند.
اگر همسرش به این وظیفه اسلامی و اجتماعی عمل کرد، او نیز با آرامش خاطر زندگی می کند و برای تأمین نیازمندیهای خانواده اش تلاش می کند و بر محبتش اضافه می گردد و همین صفا و محبت سبب می شود که او نیز به زنان بیگانه بی توجه باشد. اما اگر مرد، مشاهده کرد که همسرش تقیدی به حجاب و پوشش اسلامی ندارد و زیباییهایش را در معرض دید مردان بیگانه قرار می دهد و با آنها نیز در ارتباط و تماس است، شدیدا ناراحت می شود، زیرا حق انحصاری خویش را تضییع شده و در معرض دید دیگران می بیند و مسؤولیت این امر را بر عهده همسرش می داند.
چنین مردی همواره پریشان خاطر و بدبین است و محبت و صفایش نسبت به خانواده تدریجا کم می شود. بنابراین صلاح جامعه و بانوان در این است که پوشیده و محجوب باشند و متین و بدون آرایش از منزل خارج شوند و زیباییهای خودشان را در معرض دید همگان قرار ندهند.(9)
«این که شما می بینید در اسلام، حجاب و روگیری و عدم معاشرت زن و مرد و این چیزهاست، و یک عده آدم کوته بین و کوته نظر خیال می کنند اینها یک حرفهای قشری است، نه! اینها عمیق است. این، برای این است که خانواده ها و دلهای زوجین، در جای خود بماند. این خانواده مستقر بماند. این برای اینهاست. محرم است، نامحرم است، نگاه نکن، معاشرت نکن، دست نده، نخند، جلوه گری نکن، جلوی دیگران آرایش نکن، این حرفهایی که اسلام می زند، دین می گوید، فقه به ما می گوید، این برای این است که اگر اینها را رعایت کردید، این خانواده کوچک شما، این کانون کوچکی که حالا به وجود آمده است، مستحکم خواهد ماند و از آن بلایا فارغ خواهد شد.»(10)
 
3-نقش عاطفی و اخلاقی زن
1-3-احترام به شوهر
هرکسی به شخصیت خویش علاقه مند است، خودش را دوست دارد، دلش می خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند. هر کس شخصیت او را محترم بشمارد، محبوبش واقع می شود. از توهین کنندگان متنفر است. حب ذات و علاقه به احترام، یک امر غریزی است، لیکن همه کس حاضر نیست احساس درونی شوهر را اشباع کند و به وی احترام بگذارد. در خارج منزل با صدها افراد گوناگون و بی ادب برخورد می کند و بسا اوقات مورد توهین قرار می گیرد و به شخصیتش لطمه وارد می شود. از شما که یار و غمخوارش هستید انتظار دارد، اقلا در خانه احترامش کنید و شخصیت تحقیر شده اش را زنده گردانید. بزرگداشت او شما را کوچک نمی کند، لیکن به او نیرو و توانایی می بخشد و برای کوشش و فعالیت آماده اش می گرداند.(11)
لذا زن باید مواظب باشد به شوهرش توهین نکند؛ زیرا بی ادبی، قلبها را مکدر و کینه و نزاع به وجود می آورد. زن باید به شوهرش سلام کند، او را به اسمی که دوست دارد بخواند و به هنگام ورود شوهر به خانه از او استقبال و موقع خروج با او خداحافظی کند.
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«وظیفه زن این است که تا در خانه به پیشواز شوهرش برود و به وی خوش آمد گوید». زن باید در خوشحالی شوهرش، شادی و در غم او همدردی کند. باید کوششی بلیغ در جلب رضایت همسر داشته باشد؛ البته این، حق طرفین است، ولی فعلا بحث در وظایف زن است.(12)
 
3-2-اطاعت از شوهر
برخی از فقهای ما کل حقوق شوهر را در دو کلمه خلاصه کرده اند: یکی از اطاعت و دیگری حفظ زندگی از مال و ناموس. غرض این است که مسأله اطاعت و فرمانبرداری از همسر، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
شک نیست که اطاعت در چارچوب ضوابط شرعی است نه براساس آنچه که شوهر هوس کند. مثلا شوهر حق ندارد در زمینه گناه، از همسر خود اطاعت بخواهد؛ نمی تواند به او دستور دهد که مثلا خود را در برابر میهمانان بیاراید و حاضرکند، برای او و دوستانش وسائل شراب و قمار فراهم سازد. آری، شوهر می تواند در امر صواب، از همسر خود اطاعت و صمیمیت بخواهد و به فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) : «بر زن است که از شوهر تبعیت کند و نسبت به او ابراز خلوص نماید.» به غیر از روایات، دید اخلاقی هم این است که زن حرف شوهر را گوش دهد، به دستورات او گردن نهد، خوددار باشد و تمایلات او را برآورد. روایات اسلامی می گویند: «این امر در عین این که وظیفه ای برای زن است، سبب غفران و آمرزش او و حتی بستگان و والدین او نیز خواهد شد.»(13)
 
3-3-خوش اخلاقی
زن با اخلاق خوش، می تواند در برابر طوفانی از قهر و غضب بایستد و آن را رام کند؛ چون انسان تحت عواطف و احساسات است و هرچند سختگیر و خشن باشد، دربرابر محبت و گذشتها، شرمنده و تسلیم می شود. بدخلقیها و رفتار غرورآمیز، زندگی را تیره کرده، به سردی می کشاند و بر روی کودکان تأثیر منفی می گذارد و زندگی آینده آنها را تیره و تار خواهد ساخت. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«انسان بداخلاق، نفس خودش را در رنج و عذاب دائم قرار می دهد».زن، با اخلاق خوش، می تواند فرشته رحمت باشد و خانه را غرق رحمت و صفا و دل شوهر و فرزندانش را مسرور و شاد کند.(14) و امام علی(علیه السلام)نیز می فرمایند:«حسن الخلق راس کل بر» یعنی خوشرویی، راس و ریشه هر خوبی است.(15)
 
3-4-محبت و ایثار
خداوند در قرآن کریم، به محبت و علاقه ای که بین زن و شوهر وجود دارد، به عنوان یکی از نشانه های قدرت خود اشاره می کند؛ یکی از آیات خداوند این است که «همسرانی برایتان آفریده تا با آنها آرامش یابید و میان شما مهربانی نهاد». امام رضا(علیه السلام)فرمودند:« بعضی از زنها برای شوهرانشان غنیمت اند؛ زنانی که به شوهرانشان، اظهار عشق و محبت می کنند»
انسها و الفتها براساس محبت رنگ می گیرد و گذشتها و فداکاریها از محبت سرچشمه می گیرد. زن باید با رشته محبت، شوهرش را به کسب و کار و زندگی، علاقه مند و این محبت را به او ابراز کند؛ چنان که امام صادق (علیه السلام)فرمودند:«وقتی کسی را دوست داری، به او خبربده». البته شرط محبت آن است که صادقانه و بدون هر گونه ظاهرسازی و تصنع، بدون منت و از صمیم دل و بجا و بموقع باشد.
با این که محبت امری طرفینی و وظیفه ای مشترک است، باید بگوییم که زن در این امر می تواند موفق تر باشد، زیرا با طبیعت او موافق تر است. زن با اظهار محبت می تواند در شوهرش نفوذ کند و در اعماق قلب او فرو رود و به او شادی و امید دهد. چه بسیار پرخاشگریها، تجاوزات و خودسریهایی که زن می تواند با ابراز محبت به شوهر، جلوی آنها را بگیرد و از این دید، محبت زن سازنده و موجب پیدایش نعمتهاست.(16)
«محبت ورزیدن، یک امری است که در اول کار خدای متعال این را به شما می دهد، سرمایه ای است که در اول ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه می کند. به یکدیگر محبت پیدا می کنند. این را باید نگه داشت. محبت همسر شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبتش محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبت برانگیز کنید. حالا معلوم است که ایشان چه کارباید بکند تا محبتش معلوم شود. بایستی وفاداری کند ، امانت نشان بدهید، صفا نشان بدهید، توقعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبت کنید، اینها محبت ایجاد می کند. هر دو نسبت به هم این وظیفه را دارند. محبت در زندگی باید باشد.»(17)
 
3-5-حسن نیت داشتن
انسان در خانه و هر محیط اسلامی دیگر، باید حسن نیت داشته باشد، مسایل را بر صحت حمل کند، به امور زندگی خوش بین باشد، بدیها و اشتباهات همسرش را با دیده عفو بنگرد و خوبیهای او را همواره در نظرداشته باشد. اصولا حسن نیت و خوش بینی، باید درزندگی حکم فرما باشد؛ زیرا آنچه مسلم است هر شخص -از جمله همسر انسان- دارای نقاط مثبت اخلاقی و امتیازهای خاصی است که اگر آنها مورد توجه قرار گیرد، زندگی پیوسته شیرین خواهد ماند...
حسن نیت و نظر داشتن به خوبی افراد، نتیجه صفای دل انسان است.
امام علی(علیه السلام)فرمودند :«حسن النیة من سلامة الطویة». یعنی حسن نیت از پاکی درون است.(18) انسانی که صفات رذیله را از خود زدوده باشد و با نفس خود جهاد کرده باشد، می تواند چنین باشد. در این صورت انسان همواره در حالت آرامش نفس و طمأنینه خاطر به سر می برد و نشاطش همیشه محفوظ است. این گونه افراد هیچ گونه اختلافی در منزل پیدا نمی کنند و توقع بیجا هم از کسی ندارند.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده اند:«احسنوا ظنونکم باخوانکم تغتنموا بها صفاء القلب و نقاء الطبع». یعنی گمانتان را درباره برادران دینی خود نیکو بدارید تا دلهای شما صفا و طهارت پیدا کند. لذا، انسان همیشه باید به خوبیها و امتیازهای اجتماع، محیط خانه و دوستان نظر کند و کارهای دیگران را حمل بر صحت کند و اشتباهات را نادیده بگیرد.(19)
 
3-6-صداقت و عدم دروغگویی
دروغ تیشه ای است که بر بنیان استوار خانواده فرود می آید و ریشه پایدار خانواده را برمی کند و ستون اصلی امنیت خانه و کاشانه را می لرزاند و فرو می ریزد، مرد، دوست دارد هنگامی که به خانه برمی گردد، خانه را روشن و خوشبو بیابد، ولی دروغ خانه را تاریک و مسایل را مبهم می نماید و غیرواقع را واقعی نشان می دهد و ارتباط و اعتماد را می گسلد. بنابراین چه زشت است که زن و مردی به یکدیگر دروغ بگویند و با آفت دروغ، درخت خرم زندگی و گل بوته اعتماد را پژمرده سازند، زیرا به تجربه ثابت شده است که سخن دروغ بر اعتبار خود پایدار نمی ماند و چیزی نمی گذرد که با کاری و یا سختی، پرده فریبش کنار می رود و بطلان ادعایش ثابت می شود و نادرستی سخنش ظاهر می گردد.(20)
 
3-7-عیبجویی نکردن
آرزوی هر مرد و زنی این است که همسر ایده آلی پیدا کند که از تمام عیوب و نواقص خالی بوده، نقطه ضعفی نداشته باشد. لیکن کمتر اتفاق می افتد که به مطلوب خیالی خویش دست یابد. زنهایی که در صدد عیبجویی باشند، خواه ناخواه عیب یا عیبهایی را درشوهرانشان پیدا می کنند، یک عیب کوچک و بی اهمیت که نباید آن را عیب شمرد، در نظر خودشان مجسم می سازند و آن قدر درباره اش فکر می کنند که کم کم به صورت یک عیب بزرگ -که قابل تحمل نیست- جلوه گر می شود؛ خوبیهای شوهر را یکسره نادیده گرفته، همیشه به آن عیب کوچک توجه دارند، چشمشان به هر مردی که بیفتد دقت می کنند که دارای آن عیب هست یا نه، آنها مرد به اصطلاح ایده آلی را در مغز خویش مجسم می نمایند که حتی کوچک ترین عیبی هم نداشته باشد و چون شوهرشان با آن صورت خیالی تطابق ندارد، همیشه آه و ناله می کنند، از ازدواجشان اظهار پشیمانی می کنند، خود را شکست خورده و بدبخت می شمارند. کم کم مطلب را علنی کرده، گاه و بی گاه از شوهرشان عیبجویی می نمایند...(21)
عیبجویی گل بوته دوستی و محبت را می پژمرد و عیب بینی خارزار خشم و دشمنی را در دل می پرورد و زندگی خانوادگی را به تلخی و جدایی می کشاند که هر کسی که عیبهای دیگران را پیگیری کند. خدا او را از محبت دیگران محروم می سازد. (22)
پیش از این که زن و شوهر به عیوب یکدیگر بپردازند، باید در عیوب خود تأمل کنند، نفس خویش را به محاسبه بکشند، زیرا کسی که نفس خویش را به محاسبه فراخواند بتدریج برعیوب وکاستیهایش واقف می شود و گناهانش را می شناسد و جبران می کند و عیوبش را اصلاح می نماید. هر که بر عیب خود واقف شود، دیگری را بر عیبش سرزنش نمی کند.(23)
 
3-8-چشم پوشی از خطاهای شوهر
به غیر از معصوم(علیه السلام)همه کس خطا و لغزش دارد. دو نفر که با هم زندگی می کنند و از جهتی تشریک مساعی و همکاری دارند، باید لغزشهای یکدیگر را ببخشند تا زندگی آنها ادامه پیدا کند. اگر بخواهند در این باره سخت گیری کنند، ادامه همکاری غیرممکن می شود. دو نفر شریک، دو نفر همسایه، دو نفر رفیق، دو نفر همکار، دونفر زن و شوهر باید درزندگی اجتماعی دارای گذشت باشند. هیچ زندگی اجتماعی به مقدار زندگی خانوادگی احتیاج به گذشت ندارد. اگر اعضای یک خانواده بخواهند سخت گیری به عمل آورند و خطاهای یکدیگر را تعقیب کنند، یا زندگی آنها از هم می پاشد یا بدترین زندگی را خواهد داشت.(24)
بعضی از زنها برای انتقام گیری از مرد، روش قهر کردن را جزء برنامه زندگی خود قرار می دهند که این روش، ضررهای مهلکی را بر پیکره خانواده وارد می سازد که نه تنها پدر ومادر، بلکه به فرزندان زیان می رساند و آنها را از این محیط خسته کننده، فراری داده به دامهای فساد می کشاند.(25)
این خصلت زیبا و نیکو(گذشت و خطاپوشی )در سیره ائمه معصوم و انبیاء الهی(علیه السلام)جلوه تام دارد. روزی شخصی از اهل شام به مدینه آمد. چشمش به امام حسن(علیه السلام)افتاد، او را نمی شناخت. وقتی از هویت او پرسید و او را شناخت، تحت تاثیر تبلیغات سوئی که دشمنان اهل بیت عصمت (علیه السلام)پراکنده بودند، حضرت را «قربة الی الله»دشنام گفت. بعد از آن که عقده دل خود را گشود و ناسزا و فحش بسیار داد، امام حسن (علیه السلام)بدون این که خشمناک شود و اظهار ناراحتی نماید، نگاهی پرمهر و عاطفه به آن مرد انداخت، چند آیه قرآن را مبنی بر حسن خلق داشتن داشتن تلاوت فرمود و افزود:«ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده هستیم». سپس از او پرسید:«من با این گونه برخورد و خلق و خوی آشنایی دیرین دارم و سرچشمه آن را نیک می دانم؛ تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری آماده ایم تا به تو کمک کنیم و در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، تو را بپوشانیم و به تو پول دهیم»
مرد شامی که منتظر عکس العمل شدیدی بود و تصور چنین گذشت و عفوی را نداشت، چنان منقلب شد که گفت:«آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته می شد و من در زمین فرو می رفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی کردم. تا آن ساعت کسی در روی زمین از حسن بن علی و پدرش (علیه السلام) برایم مبغوض تر نبود، ولی از آن هنگام به بعد، کسی نزد من از او و پدرش محبوب تر نیست.(26)
 
پی نوشت ها :
1- عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، مترجم: محمد علی انصاری قمی، ج1، ص 336.
2- جمعی از خواهران طلبه حوزه علمیه، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، ص 135.
3- مجید رشیدپور، تعادل و استحکام خانواده، ص 100.
4- دکتر علی قائمی، نظام حیات خانواده دراسلام، ص 121.
5- رضوان یعقوبی، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، ص 136.
6- سیدعلی اکبر حسینی، اخلاق در خانواده، ص 272.
7- دکتر علی قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص 122.
8- محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 124.
9- ابراهیم امینی، آیین همسرداری، ص 65.
10- رهبر، معظم انقلاب اسلامی، خطبه عقد، به تاریخ«1379/12/15»، کتاب مطلع عشق، ص 109.
11- ابراهیم امینی، آیین همسرداری، ص 32.
12- رضوان یعقوبی، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، ص 135.
13- دکتر علی قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص 121.
14- رضوان یعقوبی، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، ص 136.
15- عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، مترجم: محمد علی انصاری قمی، ج1، ص 379.
16- رضوان یعقوبی، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، ص 135.
17- رهبر معظم انقلاب اسلامی، خطبه عقد به تاریخ«1376/12/19، کتاب مطلع عشق، ص 71.
18- عبدالواحد آمدی، غرررالحکم و دررالکلم، ج1،ص 376.
19- حسین مظاهری، خانواده در اسلام، ص 78.
20- سید علی اکبر حسینی، اخلاق در خانواده، ص 252
21- ابراهیم امینی، آیین همسرداری، ص 58.
22- سید علی اکبر حسینی، اخلاق درخانواده، ص237.
23- همان، ص 239.
24- ابراهیم امینی، آیین همسردای، ص 69.
25- رضوان یعقوبی، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب،ص 137.
26- حسین مظاهری، خانواده در اسلام،ص 38.
دوشنبه 3/9/1393 - 21:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته