تاریخ
مرگ دوگاما؛ پیشاهنگ استعمار پرتغال
مرگ واسکو دوگاما مکتشف، دریانورد و پیشاهنگ استعمار پرتغال در چنین روزی از سال ۱۵۲۴ میلادی به وقوع پیوست.
واسکو
دوگاما دریانورد پرتغالی در ۱۷ فوریه ۱۴۶۹م در سینس، جنوب غربی پرتغال
بهدنیا آمد و از جوانی به کار در دریا علاقهمند شد. در همان اوقات که
کریستف کلمب دریانورد معروف ایتالیایى، راهی را به طرف هندوستان جستوجو
میکرد، واسکو دوگاما درصدد یافتن مسیری از طرف دماغه امید نیک در
جنوبیترین نقطه قاره افریقا بود تا از طریق خلیج عمان به هند برسد.
از
اینرو، در سال ۱۴۹۷م در ۲۸ سالگی از دماغه امید نیک عبور کرد و به سواحل
زنگبار در تانزانیای کنونی رسید. ولی مخالفت اعراب، که تا آن زمان بازرگانی
بین هند و مدیترانه در دستشان بود او را مجبور کرد تا به کشورش بازگردد.
پس از آن، با کمک پادشاه پرتغال و با همراهی ۲۰ کشتی، راه ناتمام قبلی را
ادامه داد و به خلیج عمان رسید و اعراب را شکست داد.
واسکو دوگاما در
برخورد با مسلمانان، خصومت حسابشدهای به خرج میداد. یکی از خصوصیات او
این بود که مسلمانان را از دکل کشتی آویزان کرده و با تیر و کمان خود هدف
تمرین تیراندازی خود نماید، ولی این حرکت وحشیانه از روی خباثت نبود، بلکه
کاملاً حسابشده و بخشی از سیاست بود. واسکو دوگامای پرتقالی میخواست که
مردم و حکمرانان محلی (شدت) آتش را ببینند و صدای التماس و عذاب را
بشنوند. او با ترور حساب میکرد تا به تسلیم دست یابد. فرماندهان پس از
گاما فرقی نکردند.
آلفونزو د-آلبوکرک یک قتلعام پس از دیگری را با
همان سادیسم جالب توجه حسابشده دوگاما مرتکب شد. پس از فتح ایالت گوآ در
ساحل هندوستان، در گزارش برای شاه خود چنین نوشت: «من شهر را به آتش کشیدم و
همه (مردم) را از دم تیغ شمشیر گذراندم و به مدت چهار روز افراد تو
بیوقفه خون ریختند. هر کجا که آنها را مییافتیم از گرفتن جان مسلمانی
نگذشتیم . ما مساجد آنها را با اجساد آنها پر میکردیم و سپس به آتش
میکشیدیم.... مردم (کنارههای) اقیانوس هند تا آن زمان چنین خشونت وحشیانه
حسابشدهای را به خود ندیده بودند، و از آن خُرد و تسلیم شدند...»
وی
پس از آن، مقدمات نفوذ استعمار پرتغال را در نواحی متصرفه فراهم ساخت و
این استعمار را قوت بخشید. با این حال، هنگامی که در سال ۱۵۰۳م به پرتغال
بازگشت بر اثر حسادت و بدگویى اطرافیان، واسکو دوگاما مورد بیمهری شاه
قرار گرفت و از آن پس به مدت ۲۰ سال خانهنشین بود.
واسکو دوگاما
درنهایت در سال ۱۵۲۴م بهعنوان نایبالسلطنه هند، راهی آن دیار شد، ولی
مرگ وی پیش از سر و صورت دادن به وضع متصرفات استعماری پرتغال، در تاریخ
شانزدهم نوامبر سال ۱۵۲۴ میلادی در سن پنجاه و پنج سالگی در کشور هندوستان
به وقوع پیوست.
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:51
اخبار
حمله به ایران؛ آغاز جنگ جهانی
جام جم آنلاین: روزنامههای
صبح امروز ایران مهمترین عناوین خبری صفحه اول خود را به مسائلی همچون
پرواز پروانهها بر فراز زاینده رود،سی ان ان:خزان كشورهای اروپایی در راه
است،دستمزدهای كنونی كفاف زندگی كارگران را نمیدهد،حمله به ایران؛ آغاز
جنگ جهانی،قندی دیگر تیتر نمیزند،شاهرودی به نجف میرود و... كه برخی از
آنها در زیر میآید.
جام جم
مخالفت اروپا با سیاست جنگ طلبانه واشنگتن علیه ایران
وداع مر دم و فرمانده كل قوا با شهدای سپاه
ورود نسل جدید سیمكارتهای تلفن همراه به بازار ایران
پرواز پروانهها بر فراز زاینده رود
كیهان
موج جدید سركوب در آمریكا؛معترضان:تا آخر ایستادهایم
وزیر اقتصاد:برنامهای برای افزایش قیمتها نداریم
سی ان ان:خزان كشورهای اروپایی در راه است
آیت الله مهدوی كنی:جبهه پایداری را قبول داریم دشمن از تفرقه سو استفاده میكند
خراسان
پیکر پاک شهدای حادثه انفجار انبار مهمات سپاه با حضور رهبر انقلاب تشییع شد
اختلاف نظر اروپا درباره تحریم ایران
سلام پایتخت معنوی ایران به «یار مهربان»
اظهارات متفاوت درباره دلیل لغو همایش اصلاح طلبان
جمهوری اسلامی
اتحادیه اروپا وضع تحریمهای جدید علیه ایران را به تعویق انداخت
البرداعی:برخی كشورها و اسرائیل از آژانس سو استفاده میكنند
تشییع باشكوه پیكرهای شهدای جهاد خودكفایی سپاه
دستمزدهای كنونی كفاف زندگی كارگران را نمیدهد
ابرار
با حضور رهبر انقلاب؛مراسم تشییع شهداى خودكفایى سپاه برگزار شد
وزیر اقتصاد خبر داد:همكارى دولت و بخش خصوصى براى مدیریت تبعات تحریم اقتصادى
آغاز بررسى نقش وزارتخانهها و رانت خوارى هاى دولتى در پرونده گروه آریا در كمیسیون اصل ۹۰
آمریكا:موشك هاى به غارت رفته در لیبى باید فورا جمع آورى شوند
رسالت
رادیو دولتی روسیه:اوباما در جلب حمایت اپك علیه ایران شكست خورد
آیت الله مهدوی كنی:زیر پرچم نظام اشكالات را رفع كنیم
وزیر صنعت معدن و تجارت:روشهای مقابله با تحریمها هوشمندتر میشود
وداع رهبر انقلاب اسلامی با دانشمندان گمنام سپاه
قدس
عقی نشینی اتحادیه اروپا از تحریم و تهدید ایران
درخواست ضامن برای وام مسكن ممنوع شد
جزئیات حمله مسلحانه به اتوبوس ایرانی ها در تركیه
شهدای غدیر به همرزمانشان پیوستند
سیاست روز
حمله به ایران؛ آغاز جنگ جهانی
وداع فرمانده با شهدای غدیر
سركوب معترضان نظام سرمایهداری زیر زنجیر بولدوزرها
ایران با چهار گل اندونزی را درهم كوبید
مردم سالاری
اختلا ف اتحادیه اروپا درباره ایران
با حضور مقام معظم رهبری:مراسم تشییع شهدای سپاه برگزار شد
سومین جریان حامی احمدی نژاد به زودی متولد می شود
حکم اعدام برای متهمان پرونده قتل های محفلی کرمان
شرق
شرق:مجلس به استفساریه رای مثبت داد؛حقوق مادامالعمر برای مقامات سیاسی
وزیر خارجه فرانسه: حمله به ایران جهان را به «ورطهای غیرقابل مهار» میكشاند
وزارت کشور اعلام کرد؛علت ندادن مجوز به همایش اصلاحطلبان
قندی دیگر تیتر نمیزند
تهران امروز
وعده در شهركرد، اعتراض در اصفهان
حضور رهبر معظم انقلاب درمراسم تشییع پیكر شهدای سپاه
سومین حكم در پرونده جنایت محفلی كرمان
اعتراض ایران به بیانیه اتحادیه عرب؛فشار ها بر سوریه افزایش مییابد
ابتكار
حقوق مقامات سیاسی مادامالعمر شد
حلقه انسانی به دور تاسیسات هستهای
قول احمدی نژاد به مجلس درباره بودجه 91
راه صعود در جاكارتا هموار شد
فرهیختگان
پرداخت وام مسكن بدون ضامن
حضور مقام معظم رهبری در مراسم تشییع شهدای خودكفایی سپاه
پلیس آمریكا علیه وال استریت وارد عمل شد
رئیس جمهور:اساس ارزشمند بودن حركت انسان انتخاب آزادانه است
آفرینش
مهلت و جزییات ثبت نام در تکمیل ظرفیت کنکور سراسری اعلام شد
آیت الله مهدوی كنی:در این مقطع این جداییها حتی به حسن نیت هم که باشد خوب نیست و دشمن از آن سوءاستفاده میکند
رئیس جمهور:آمار و اطلاعات دقیق و واقعی لازمه برنامهریزی بهتر و هدفمند
توسعه آموزش عالی و ارتقاء سطح تحصیلات مردم به نفع کشور است
حمایت
معاون اول قوه قضاییه:رسیدگی قضایی فصلالخطاب باشد
وداع باشکوه با شهدای غدیر
كتاب،گم شده سفره روح
مخالفت اروپا با اقدام نظامی علیه ایران
آرمان
شاهرودی به نجف میرود
حقوق مقامات سیاسی مادام العمر شد
قیدل كاسترو:حمله به ایران به جنگ جهانی منجر میشود
تشییع باشكوه شهدای سپاه
دنیای اقتصاد
مانعزدایی از مسیر كسب و كار
نشست بینتیجه اروپا برای تشدید تحریمها
بسته انبوهسازان برای مسكن مهر
آینده بورس از دریچه تحلیل
تفاهم
لایحه بودجه 91 بدون تاخیر ارائه میشود
وداع پرشكوه با پرستوهای سبك بال سپاه
بلاتكلیفی حساب تامین آتیه مهر
طرح 30 مادهای برای بهبود كسب و كار
جهان صنعت
بانک مرکزی بهانه سوال و جواب وزرا از هم
جنس اجنبی در لباس ایرانی!
خروج بنیاد مستضعفان از آزاد راه تهران شمال
عضو كمیسیون صنایع در مراسم گشایش تله كام 2011:برای وزیر ارتباطات متاسفم
گسترش صنعت
اصلاح قوانین مزاحم تولید
قیمت گذاری در فضای رقابتی
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:50
شهدا و دفاع مقدس
«شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم
و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتاند و حق
بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.» (از بیانات رهبر انقلاب) در ادامه،
مختصری از زندگینامه یک تن از شهدایی که در تاریخ ۲۵ آبانماه به فیض
عظمای شهادت نائل آمده است را میخوانیم.
. شهید محمدباقر ربانی
نام پدر: اسدالله
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ شهادت: ۲۵ آبان ۱۳۵۹
محل تولد: قم
طول مدت حیات: ۲۰ سال
محل شهادت: سوسنگرد
مزار شهید: گلزار شهدای قم
•
شهید محمدباقر ربانی پس از هجرت خانوادهاش از بندر گز به شهر قم، در سال
۱۳۳۹ش و در خانوادهای روحانی قدم به عرصه وجود نهاد. در سال ۱۳۴۱ش، پدرش
برای تحصیل علوم دینی به نجف اشرف هجرت نموده و به این ترتیب، شهید ربانی
در دامان علم و فضیلت پرورش یافت. در همان دوران کودکی، آثار نبوغ و کمال
در او مشاهده میشد و بهدلیل همین هوش و استعداد فراوان، وارد کلاس دوم
در دبستان اسلامی شهر نجف شد. شهید ربانی چون علاقه زیادی به خوشنویسی
داشت، بیشتر اوقات فراغت خود را صرف این کار مینمود. وی در کلاس ششم بود
که در رشته خط نستعلیق، ممتاز شناخته شد. در سال ۱۳۵۱ش، بهعلت نامناسب
بودن جو سیاسی و اوضاع آشفته عراق، بههمراه خانواده به قم بازگشت و در
دبیرستان حکیم نظامی قم تحصیلات خود را ادامه داد. در آنجا نیز یکی از
شایستهترین شاگردان معرفی شد و موفق به اخذ دیپلم گردید. پس از اخذ دیپلم،
وارد دنیای طلبگی شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت، اما در ضمن تحصیل، صحنه
مبارزات علیه رژیم مزدور پهلوی را ترک نکرد و در این راه تلاش و جدیت
زیادی از خود نشان داد. همین فعالیت گسترده او سبب شد که مورد شناسایی
ساواک قرار گیرد و سپس دستگیر و زندانی شود. در زندان، تحت انواع شکنجه و
ضرب و شتم فراوان قرار گرفت بهنحویکه پس از آزادی، همیشه از درد مفاصل و
مهرههای کمر رنج میبرد. او دارای روح و طبع بلند بود و علاقه زیادی به
عبادت خالق داشت. همچنین یکی از عناصر مهم در پیروزی انقلاب اسلامی و از
چهرههای درخشان دنیای هنر، در انجمن خوشنویسان ایران بهشمار میرفت. او
در سالهای ۱۳۵۸ش-۱۳۵۴ش، موفق به دریافت گواهینامه دورههای خوش، عالی و
ممتاز خوشنویسی از اساتید مجربی همچون استاد سیدحسین امیرخانی و سیداحمد
زنجانی شد. در خط نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث و نسخ یکی از بزرگترین
خطاطان شهر قم بهشمار میرفت، بهطوریکه آثارش در اکثر نقاط شهر با
شعارهای مکتبی الهام گرفته از بیانات امام (ره)، خودنمایی میکرد. همچنین
کتابهای متعدد و ارزشمندی با خط زیبای وی به چاپ رسید. از جمله این آثار،
کتاب «الخرایج و الجرایج» قطبالدین راوندی است که توسط پدر بزرگوارش
تصحیح و تنظیم شده بود. شهید ربانی، یکی از تلاشگران و مبارزانی بود که از
روحیهای کاملاً انقلابی برخوردار بود و به انجام عملیات نظامی و چریکی،
شوق خاصی داشت. او همواره در این راه داوطلب بود. وی در کنار فعالیتهای
طاقتفرسا و افتخارآفرینش، بهدنبال مقصود الهی خود نیز بود و اینگونه
فعالیتها او را سیراب نمیکرد و آرام و قرار نداشت. همواره در پبش برد
اهداف مقدس اسلامی از طریق تکثیر اعلامیهها و تنظیم کلیشههای انقلابی نقش
مهمی را ایفا میکرد و منزلش سنگر این نوع فعالیتها شده بود. در این
اثنا، برای بار دوم در خیابان چهارمردان قم دستگیر و به مدت یک هفته در
شهربانی زندانی شد و تحت شکنجه و آزار قرار گرفت که سروان افاضلی معدوم،
مأمور شکنجه او شده بود، معذلک بهدلیل ایمان محکم و اراده استوار از این
امتحان الهی سرفراز بیرون آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همکاری
گستردهای با مطبوعات رایج کشور بهویژه روزنامه صبح آزادگان، مجله الشهید،
سروش و مجله نهضت اسلامی افغانستان انجام میداد. سپس بهعلت مهارت و ذوق
هنری، به دعوت سپاه پاسداران قم در دایره تبلیغات ایدئولوژیکی - فرهنگی
مشغول بهکار شد و در آنجا نیز بهصورت افتخاری، تمام وقت خود را وقف سپاه -
که حافظ دستاوردهای انقلاب است - نمود. او مأموریت یافت که به شهرها و
استانهای مختلف کشور از جمله استانهای کردستان، اصفهان، مازندران، گیلان،
تهران و آذربایجان سفر کند و پیام امام امت (ره) را به گوش همگان برساند.
دل شهید ربانی با وجود همه فعالیتهای هنری، سرشار از عشق و محبت الهی بود و
احساس میکرد قلم زیبایش او را راضی نمیکند و باید در جایی دیگر - جبهه -
ایفای نقش کند. لذا برای حضور در جبهه داوطلب میشود، البته در ابتدا با
درخواست او موافقت نمیشود ولی چون اصرار زیادی به خرج میدهد، موفق میشود
به کربلای ایران، «آبادان و خونینشهر» اعزام شود. وی در جبههها نیز
علاوه بر مبارزاتش علیه رژیم بعثی، سلاح قلم را بر زمین نگذاشت و با نوشتن
شعارهای انقلابی بر روی تانکها و ناوهای جنگی دشمن هنرنمایی کرد. با یک
دست سلاح رزم و با دیگری، قلم در دست میگرفت و رسالت انقلابیاش را انجام
میداد. او انسانی متعهد، متدین، انقلابی، باایمان و مخلص بود. در غروب
تاسوعای حسینی مورخ بیست و پنجم آبانماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی، در جریان
حملات شدید توپخانه مزدوران بعثی به شهر سوسنگرد، بعد از پنج ساعت مقاومت
در کنار چهار نفر از همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. نام همرزمان
شهیدش؛ نوبخت، صالحی، ضیایی و پناهی بههمراه شهید محمدباقر ربانی در دفتر
شهدای جنگ تحمیلی ثبت شد. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از انتقال به
شهر قم توسط مردم تشییع و در لالهزار شهدای شهر، بهنام «شیخان» به خاک
سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
ای پدر و
مادر گرامی! این بزرگترین آرمان و آرزوی من است که در صف مبارزین اسلام به
پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم و دعا کنید که شهادت نصیبم
شود. چون آنجا که لقاء پروردگار و رستگاری در آن باشد، چه خوفی از مرگ و
شهادت است. من با اعتقاد راسخ به دین مبین اسلام و یگانگی و وحدانیت
پروردگار و رسالت حضرت خاتمالانبیا (ص) و ولایت ائمه معصومین (ع) و مرجعیت
امام یقینم حضرت امام خمینی به صف برادران و مبارزان مؤمن میپیوندم و
بدانید که در راه این عقیده راسخم و پس از من نیز سنگرها را حفظ کنید...
به مجاهدان اسلام بپیوندید که بزرگترین سعادت و رستگاری است... خداوند
سرنوشت هر قومی را به دست همان قوم رقم میزند و سرانجام نیک و آینده
درخشان از آن ملتی است که با تلاش و کوشش خود از مبارزه و جهاد لحظهای
درنگ نکند...
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:50
تاریخ
رحلت علامه محمدتقی جعفری
فیلسوف شهیر و نویسنده توانا، علامه محمدتقی جعفری در چنین روزی از سال ۱۳۷۷ هجری شمسی رحلت نمود.
علامه
محمدتقی جعفری در سال ۱۳۰۴ش (مصادف با ۱۳۴۴ق) در تبریز قدم به عرصه حیات
گذارد و پس از گذراندن دوران ابتدایی، برای ادامه تحصیل راهی تهران گردید.
معظمله سپس به نجف عزیمت کرد و در مدت هفده سال اقامت در حوزه علمیه نجف
اشرف از محضر فقیهان، فیلسوفان و استادان نامداری همچون سیدابوالقاسم
خویی، سیدمحسن حکیم، سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمحمدهادی میلانی، سیدمحمود
شاهرودی و سیدجمال گلپایگانی کسب فیض کرد.
علامه جعفری پس از مدتی به
مقامات عالی علمی و معنوی نائل شد و از آن پس به تدریس علوم دینی و تألیف
کتب پرداخت. معظمله در سال ۱۳۳۷ش به ایران بازگشت و ضمن تدریس و تحقیق در
حوزههای علمیه مشهد و تهران، با دانشگاهیان ارتباط برقرار کرد و در
دانشگاهها به ایراد سخنرانی و تبیین معارف اسلامی پرداخت.
علامه
جعفری ضمن شرکت در کنگرهها، همایشها و کنفرانسهای متعدد بینالمللی،
با بسیاری از شخصیتهای برجسته علمی جهان مکاتبه، مصاحبه و ارتباط علمی
داشت. از ویژگیهای مهم استاد جعفری، اتصال میان حوزه و دانشگاه و علوم
جدید و قدیم بود. وی از ضرورتهای زمان و نیازهای فکری و فرهنگی دنیای
معاصر بهخوبی آگاهی داشت و با توجه به همین نیاز، آثاری از خود بهجای
گذاشت که بسیار ارزشمند و گرانبهاست.
علامه جعفری با اشراف به فقه،
فلسفه، هنر و زیباییشناسی در اسلام و نیم قرن فعالیت علمی و پژوهشی، بیش
از یکصد جلد کتاب و رساله تحریر نمود که "شرح و تفسیر نهجالبلاغه" در ۲۷
جلد، "کشفالابیات مثنوی معنوی" در ۴ جلد و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی" در
۱۵ جلد و... از جمله آثار این علامه بزرگوار است.
استاد محمدتقی جعفری
همچنین هفتاد جلسه بحث و گفتوگو با شخصیتهای متفکر بینالمللی همچون
برنارد آرتور، برتراند راسل، پروفسور عبدالسلام، روژه گارودی و پروفسور
رزنتال داشته است. معظمله با التفات و علاقه ویژهاش نسبت به هنر و
ادبیات، بیش از یکصد هزار بیت شعر فارسی و عربی و نیز بخشهایی از ادبیات
غرب را در سینه محفوظ داشت.
سخنرانیها، مقالات و کتابهای متعدد این
محقق فرزانه در زمینه زیبایی و هنر، هنوز یکی از مهمترین منابع درباره
هنر از دیدگاه فلسفه و حکمت اسلامی است. علامه محمدتقی جعفری سرانجام در در
تاریخ بیست و پنجم آبانماه سال ۱۳۷۷ هجری شمسی برابر با شب مبعث سال
۱۴۱۹ق در یکی از بیمارستانهای لندن دار فانی را وداع گفت و بنا به وصیت
معظمله، در مشهد مقدس به خاک سپرده شد.
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:49
تاریخ
شهادت مدافعان سوسنگرد
مدافعان سوسنگرد در چنین روزی از سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در نبرد با دشمن متجاوز بعثی به شهادت رسیدند.
سوسنگرد
یکبار در روز هشتم مهر اشغال و دهم مهر با عملیاتی که شهید غیوراصلی در
حمیدیه انجام داد، آزاد شد. بار دوم، عراقیها تلاش کردند از طریق لشگر
پنجم مکانیزه از جبهه جنوب و از طریق لشگر ۹ از جبهه شمال، جاده حمیدیه -
سوسنگرد و بعد سوسنگرد را اشغال کنند که فرمانده سپاه سوسنگرد، شهید
محمدرضا پورکیان - دانشجوی دانشگاه اهواز و عضو سپاه اهواز - به دشمن حمله
کرد و آن را از جاده حمیدیه عقب راند؛ بنابراین نیروهای بعثی در اشغال
سوسنگرد ناکام ماندند.
عراقیها از تجربه اشغال اول و عقبنشینی ۲۴
مهر، برنامه تازهای ریختند. آنها بعد از اینکه خرمشهر را در چهار آبان
اشغال کردند، هشتم آبان ۱۳۵۹ش، تیپ ۳۳ نیروی مخصوص و تیپ ۶ زرهی عراق برای
اشغال آبادان به ذوالفقاریه حمله کردند اما شکست خوردند و برگشتند و در
شمال بهمنشیر، خط دفاعی ایجاد کردند درحالیکه برای مقابله با دشمن، ۱۰۰
نفر از نیروهای سپاه آبادان و نیروهای داوطلب مردمی در مساجد و پایگاهها
سازماندهی شده بودند.
شکست در آبادان و به درازا کشیدن جنگ بهجای یک
هفته به ۵۵ روز در آن مقطع، رژیم بعث عراق را با بحرانی جدی در تهاجم مواجه
کرده بود. غیر از شهرهای بستان، موسیان و سومار یا قصرشیرین که مرزی بودند
- و دشمن بلافاصله پس از عبور از مرز آنها را اشغال کرد - در عمق خاک
جمهوری اسلامی ایران، موفق به اشغال نقطه قابل توجهی نشده بودند.
بنابراین،
نیروهای بعثی اینبار حسابشدهتر عمل کردند. تیپ ۴۳ زرهی لشکر ۹ را از
جفیر به منطقه جنوب ابوحمیزه آوردند تا این منطقه و جلالیه را اشغال کنند و
از بالا نیز تیپ ۳۵ زرهی را آوردند که از رودخانه کرخه عبور کند و تیپ ۳۲
نیروی مخصوص را هم - که برای جنگ شهری بهرهبرداری میکردند - آوردند تا در
شهر مستقر شود.
از آنجا که منطقه شمال سوسنگرد در اختیارشان بود، بدون
درگیری میتوانستند تا روستای سلطانیه پیش بیایند و از رودخانه کرخه عبور
کرده و وارد شهر شوند؛ بنابراین از قسمت غرب یعنی از طرف بستان نیز جلو
آمدند و یگان مکانیزه را آوردند که سرعت عمل پیدا کنند. بنابراین سوسنگرد
را در ۲۳ آبان ۱۳۵۹ش از چهار طرف اشغال کردند.
در آن دوره، سرلشگر
«طالع خلیلالدوری» افسر بعثی وفادار صدام و یک فرمانده کارکشته مأمویت
داشتند که با لشگر ۹ زرهی و تیپ ۳۲ نیروی مخصوص، سوسنگرد را اشغال کنند.
این افراد در روز ۲۴ آبانماه روستای ابوحمیزه را اشغال کردند. مدافعین را
مورد هجوم قرار دادند و ۷۵ تن را به شهادت رساندند و ۴۲ تن دیگر از مردم
را به اسارت بردند.
در زمان محاصره سوسنگرد، شهید اسماعیل دقایقی
فرمانده سپاه سوسنگرد و شهید علی تجلایی، فرمانده عملیات بود. آنها از پل
سابله مقابله کردند و بهتدریج عقبنشینی کردند تا وارد شهر شدند و دشمن
نیز نیروهای ایشان را عقب زد و وارد شهر شد. شهید دقایقی و شهید تجلایی
بعداً متوجه شدند که عراق ابوحمیزه را هم اشغال کرده است و بدینترتیب،
بیستوچهارم آبان، نیروهای بعثی بخشی دیگر از شهر را به اشغال خود
درآوردند.
در چنین شرایطی، شهید دقایقی با شهید داوود کریمی فرمانده
عملیات خوزستان و سردار شهید حسن باقری تماس میگیرد و به آنها اعلام
میکند سوسنگرد در حال سقوط است. شهید داوود کریمی نیز به فرماندهان سپاه
مناطق دهگانه اطلاع میدهد و خبر به امام (ره) میرسد. امام (ره) نیز
درمورد سوسنگرد میفرمایند: سوسنگرد نباید اشغال بشود و سوسنگرد را آزاد
کنید. این فرمان امام (ره) در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ش صادر گردید.
بهدنبال
فرمان حضرت امام خمینی (ره)، در اتاق جنگ خوزستان برای جلوگیری از اشغال
سوسنگرد برنامهریزی صورت میگیرد و در ادامه، سوسنگرد شاهد مقاومت
حماسهگونه سپاهیان اسلام در مقابل مهاجمان بعثی عراق میشود. عملیات
تدافعی را فقط ۴۰۰ تن از پاسداران با بسیجیان و عدهای از اهالی شهر که
سنگینترین سلاح آنان در اوج درگیری و محاصره به دو خمپارهانداز خلاصه
میشد، اجرا کردند.
در این عملیات، رزمندگان دلیر اسلام به فرماندهی
شهید دکتر چمران سرسختانه در مقابل هجوم تانکهای دشمن و در زیر بارانی از
گلوله مقاومت کردند تا اینکه شهر را از محاصره بعثیها خارج کردند.
مدافعان اسلام درحالیکه بسیاری از یاران و همرزمان خود را از دست داده
بودند، سه روز متوالی بدون مواد غذایی و آب آشامیدانی و مهمات جنگی شجاعانه
جنگیدند و شهر را از سقوط حتمی نجات دادند.
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:49
تاریخ
ترور نافرجام علاء؛ نخستوزیر پهلوی دوم
ترور نافرجام حسین علاء نخستوزیر پهلوی بهوسیله فدائیان اسلام در چنین روزی از سال ۱۳۳۴ هجری شمسی صورت گرفت.
حسین
علاء (معینالوزاره) در سال ۱۲۶۰ش در تهران بهدنیا آمد. وی فرزند
محمدعلیخان علاءالسلطنه (پرنس) و هما خانم عظمهالدوله دختر مجدالملک
سینکی بود. علاء، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در لندن به اتمام رسانید
و چون پدرش علاءالسلطنه وزیرمختار ایران در لندن بود، او را از ۱۷ سالگی
بهعنوان آتاشه سفارت ایران استخدام کرد.
وی پس از مدتی نایب سوم و
نایب دوم سفارت شد. علاء همزمان با کار در سفارت، در رشته حقوق دانشگاه
لندن نیز تحصیل میکرد. پس از مشروطیت، علاءالسلطنه وزیر خارجه، فرزند خود
میرزاحسینخان را به سمت رئیس کابینه وزارت خارجه منصوب کرد. وی به مدت ۱۰
سال در این سمت باقی بود تا ۲۷ دیماه ۱۲۹۶ش که مستوفیالممالک به صدارت
رسید و میرزاحسینخان معینالوزاره را به وزارت فوائد عامه منصوب کرد. او
در کابینه صمصامالسلطنه نیز دارای همین عنوان بود.
در پاییز ۱۲۹۷ش،
میرزاحسینخان بههمراه هیئت اعزامی ایران که متشکل از وزیر خارجه، رئیس
دیوان عالی تمیز و... بود برای کنگره صلح ورسای به اروپا رفت. پس از
بازگشت، وزیرمختار ایران در اسپانیا و سپس وزیرمختار ایران در امریکا شد.
پس از بازگشت از امریکا در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی شرکت کرد و
بهعنوان نماینده تهران وارد مجلس شد. در این دوره وی بههمراه سیدحسن
مدرس، تقیزاده و دکتر مصدق مادهواحده مربوط به خلع احمدشاه از سلطنت و
واگذاری حکومت موقت به رضا پهلوی را قبول نکرد و به آن رأی منفی داد.
پس
از اتمام دوره نمایندگی مجلس شورا در سال ۱۳۰۶ش، در کابینه مستوفی به
وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب شد و پس از مدتی از وزارت برکنار و به
سفارت ایران در پاریس مأمور شد. حسین علاء طی سالهای ۱۳۱۲ش تا ۱۳۲۹ش
عهدهدار مشاغل زیر بود: ریاست اداره نظارت بر شرکتها، ریاست اداره کل
تجارت، وزیر تجارت در کابینه محمود جم، ریاست بانک ملی ایران، وزیر دربار،
از نمایندگان ایران در شورای امنیت، وزیر خارجه در کابینه منصورالملک،
همچنین وی چندین دوره نماینده ایران در جامعه اتفاق ملل بوده است.
پس
از ترور رزمآرا در نیمه اسفند ۱۳۲۹ش، مجلس شورای ملی به نخستوزیری علاء
ابراز تمایل کرد و علاء مأمور تشکیل کابینه شد ولی بهعلت ضعف در حل بحران
نفت در اردیبهشتماه استعفا داد و مجدداً به وزارت دربار بازگشت. وی مجدداً
در دیماه ۱۳۳۴ش به فرمان شاه به نخستوزیری رسید و پس از تشکیل کابینه
بلافاصله برای معالجه رهسپار اروپا و عبدالله انتظام نایب نخستوزیر شد.
در
سال ۱۳۳۴ش، حسین علاء نخستوزیر وقت پهلوی، تصمیم گرفت تا ایران را به
پیمان استعماری سنتو ملحق سازد. این عمل با مخالفت فدائیان اسلام مواجه
گردید و آنان ترور علاء را پیریزی میکنند. در تاریخ بیست و پنجم
آبانماه سال ۱۳۳۴ هجری شمسی، بهمناسبت درگذشت سیدمصطفی کاشانی، فرزند
آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی رهبر مذهبی ملی شدن صنعت نفت، مراسمی در مسجد
شاه تهران برگزار گردید که در ساعت چهار بعدازظهر، حسین علاء نخستوزیر
پهلوی وارد مسجد گردید.
پس از ورود وی و در شبستان مسجد، به طرفش شلیک
شد ولی گلوله در لوله گیر کرد و خارج نشد. درنتیجه، ضارب با اسلحه بهشدت
به سر علاء کوبید که این عمل، خونریزی مختصری در سر او ایجاد کرد. پس از
دستگیری ضارب، معلوم شد که وی عضو جمعیت فدائیان اسلام میباشد و مظفرعلی
ذوالقدر نام دارد. او به دستور سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام به
ترور نخستوزیر مبادرت کرده بود.
همانطور که اشاره شد، علاء زنده ماند
و دو روز بعد جهت شرکت در افتتاحیه پیمان سنتو، راهی بغداد شد. این ترور
باعث شد که رژیم به فکر دستگیری اعضای فدائیان اسلام افتاده و پس از
محاکمه، ایشان را اعدام نماید. با اعدام سران فدائیان اسلام در ۲۷ دیماه
۱۳۳۴ش، پرونده ده سال فعالیت سیاسی و اجتماعی این جنبش دینی نیز بسته شد.
حسین
علاء در خرداد ۱۳۳۵ش از نخستوزیری استعفا کرد که مورد موافقت قرار نگرفت و
مجدد تشکیل کابینه داد و بالاخره در فروردین ۱۳۳۵ش از نخستوزیری استعفا
کرد و دوباره به وزارت دربار تعیین شد تا سال ۱۳۴۲ش که بهعنوان سناتور
انتصابی از شیراز به مجلس راه یافت و یک سال بعد در سن هشتاد و دو سالگی در
تهران درگذشت. همسر وی فاطمه قراگزلو دختر ناصرالملک، نایبالسلطنه
احمدشاه بود.
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:48
تاریخ
درگذشت ستارخان؛ مبارز آزادیخواه
ستارخان، مبارز آزادیخواه نهضت مشروطه، معروف به «سردار ملی» در چنین روزی از سال ۱۲۹۳ هجری شمسی درگذشت.
ستارخان
معروف به سردار ملی در حدود سال ۱۲۴۵ش در قرهباغ آذربایجان زاده شد.
ستارخان در ابتدا بهصورت جوانی عیارمنش زندگی میکرد اما پس از آغاز نهضت
مشروطه، در صف مجاهدان قرار گرفت و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد.
قتل برادر و ظلم و ستم مأموران حکومتی به او و خانوادهاش از یک سو و بستر
اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تبریز آن دوران از سوی دیگر سبب شد تا با آشکار
شدن فعالیتهای مشروطهخواهی، روحیه سرکش و معترض ستارخان به مشروطهخواهی
تمایل پیدا کند.
پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه قاجار،
مجاهدان تبریز با این عمل بهشدت مخالفت کرده و در برابر دولت مرکزی قد علم
کردند. در این میان، داستانهای بسیاری از رشادتها و مجاهدتهای ستارخان
در این دوران ذکر کردهاند. سرانجام قوای دولتی، تبریز را به محاصره
درآورده و نبرد سختی روی داد.
مرحله دوم درگیری، نبرد مشروطهخواهان و
نیروهای روس بود که به کمک قوای دولتی آمده بودند. درنهایت، پس از ماهها
محاصره، نیروهای مهاجم، تبریز را تسخیر کرده و از آن پس، مشروطهطلبان راهی
تهران شده و آنجا را فتح کردند. با ورود ستارخان و مجاهدان تبریزی به
تهران و استقرار دوباره مشروطه، مخالفان سردار ملی سعی میکردند به هر نحو
ممکن او را از گردونه خارج سازند. از اینرو، قصد خلع سلاح مجاهدان را
داشتند که تبعیض دولت در خلع سلاح بختیاریها، باعث شد که این امر صورت
نگیرد.
در این میان، تلاش ستارخان برای جلوگیری از وقوع تشنج بینتیجه
ماند و سرانجام نیروهای دولتی، مجاهدان را در پارک اتابک محاصره کردند.
جنگی ناخواسته درگرفت که کوشش سران مجاهدان برای ختم آن ناکام ماند و شمار
بسیاری از مجاهدان در جریان آن به خاک و خون کشیده شدند. بالاخره سردار هم
تن به مقابله داد و هدف گلوله قرار گرفت و از ناحیه پا بهشدت مجروح شد.
پس
از این درگیری، ستارخان مدتها خانهنشین شد و دولت مشروطه حتی با
درخواست وی برای بازگشت به تبریز مخالفت کرد. سردار ملی سرانجام پس از دوره
طولانی بیماری در تاریخ بیست و پنجم آبانماه سال ۱۲۹۳ هجری شمسی در سن
چهل و هشت سالگی چشم از جهان فروبست و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در
ری به خاک سپرده شد.
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:47
تاریخ
با تشییع پیکر مطهر ۳۷۰ شهید سرفراز در چنین روزی از سال ۱۳۶۱ هجری شمسی، «روز حماسه و ایثار اصفهان» رقم خورد.
با
فرارسیدن محرمالحرام ۱۳۶۱ش، گردانهای عزادار امام حسین (ع) در مناطق
عملیاتی جبهههای نبرد با دستههای سینهزنی در خطوط جنگی و یگانها به راه
افتادند و خاطرات جنگهای صدر اسلام را متجلی ساختند. آوای سوگواری
مناجات برای سرور و سالار شهیدان همهجا به گوش میرسید. نیروهای عراقی از
وحشت حمله رزمندگان ایرانی در ماه محرم، به دستور فرماندهان خود در آمادگی
کامل بهسر میبردند.
در پاییز ۱۳۶۱ش، چند تیپ و لشکر از سپاه و ارتش
از جمله لشکر امام حسین (ع) اصفهان مأموریت یافتند تا در منطقه عملیاتی
«موسیان» برای انجام عملیات محرم سازماندهی شوند. عملیات، سرانجام در ساعت
۲۲:۰۸ دهم آبان ۱۳۶۱ش با رمز «یا زینب (س)» در منطقه عملیاتی موسیان و
شرهانی، زبیدات، جنوب شرقی دهلران در غرب عینخوش با اهدافی نظیر آزادسازی
ارتفاعات حمرین در جنوب دهلران و دسترسی به امکانات نفتی داخل خاک عراق و
شهرک زبیدات آغاز گردید.
تا نزدیک صبح، بیشتر اهداف عملیات تأمین شد و
الحاق نیروها با موفقیت صورت گرفت ولی در منطقه چپ درگیری، بر اثر
بارندگی و طغیان آب، شکاف ایجاد شد و تلاش صورت گرفت تا دشمن نتواند از آن
نقطه استفاده کند. با روشن شدن هوا، هواپیماهای عراقی با تمام امکانات
اقدام به حمله کرده و با ریختن بمب و راکت تلاش کردند مانع ادامه عملیات
شوند که در همین حین، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نیز وارد معرکه شده و
پاسخ مناسبی به نیروی هوایی رژیم بعثی داد.
عملیات تا چهار روز ادامه
پیدا کرد و با خارج کردن جاده دهلران - عینخوش به طول ۱۰۰ کیلومتر از زیر
دید و تیر دشمن، تأمین امنیت شهرهای «موسیان»، «دهلران» و پادگان
«عینخوش»، «دشت اژیه» و دهکدههای اطراف آن و آزادسازی کوههای آزادسازی
منابع نفتی موسیان، بیات و حوضچههای نفتی زبیدات، تلمبهخانه و ۷۰ قطعه
چاه، تأمین قسمتی از مرز به طول ۵۰ کیلومتر و اسارت ۳۴۰۰ عراقی با موفقیت
پایان یافت.
در جریان این عملیات، بیش از سیصد تن از جوانان رشید
اصفهان به درجه رفیع شهادت رسیدند. چند روز بعد - در تاریخ بیست و پنجم
آبانماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی - میدان امام (ره)، میعادگاه ۳۷۰ شهید
جانبرکف سپاه اسلام شد و مردم سربلند دیار نصف جهان، پیکرهای چاکچاک
عزیزانشان را بر شانههای داغدار خویش تشییع کردند.
آن روز بهواسطه
اینهمه شهید، در گلستان شهدای اصفهان برای دفن همه شهدا، فضای کافی وجود
نداشت، پس جلسهای با حضور هیئت اجرایی، ریاست دادگاه انقلاب و هیئت امنای
گلستان شهدا برگزار شد و طی آن، مقرر گردید با مذاکره صاحبان منازلی که در
جنوب مقبره «یوشع نبی» قرار داشت، آنان به یک مجتمع مسکونی متعلق به بنیاد
مسکن و هتل کوثر - که در اختیار بنیاد شهید بود - انتقال داده شوند. کار
انتقال و تخریب منازل با کمک جهاد سازندگی، شهرداری و مردم صورت گرفت و ۳۳۰
قبر برای شهدای عملیات محرم آماده گردید...
اما رویداد دیگری در
بعدازظهر همان روز، اصفهانیها را در تاریخ حماسه و ایثار ایرانزمین
جاودانهتر کرد. همان مردمی که صبح، جوانان گلگونکفن خویش را به خاک
سپرده بودند، بعدازظهر بدرقهگر خیل عظیمی از جوانان خود به سوی جبهههای
حق علیه باطل شدند تا خاطره عملیات غرورآفرین را از نو زنده سازند. آری!
بهواسطه همین ازخودگذشتگیها بود که اصفهان و اصفهانیها در تاریخ
پرافتخار ایران و انقلاب اسلامی ماندگار ساخت.
«همین چند روز پیش فقط
در شهر اصفهان حدود ۳۷۰ نفر را تشییع کردند، معذلک همین شهیددادهها و
داغدیدهها به خدمت خود به اسلام ادامه میدهند...» این فرموده
بهیادماندنی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، به رخداد تاریخی بیست و پنجم
آبانماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی اشاره دارد که تحت عنوان «روز حماسه و ایثار
اصفهان» نامگذاری شده است. امام (ره) در همین رابطه، فرمودند: «در کجای
دنیا میتوانید جایی را مانند استان اصفهان پیدا کنید...»
مقام معظم
رهبری نیز در آن ایام طی مصاحبهای در وصف اصفهان، چنین فرمودند: «من شنیدم
در اصفهان هفت نفر از بچههای یک مادر شهید شدهاند و او گریه نمیکند،
آیا چه کسی توانسته است به او بگوید که تو که هفت فرزند و سه دامادت شهید
شدهاند، بعد از اینها خانهات را هم بفروش، برو پشت جبههها هم با جانت و
هم با پولت کار کن، اصلاً کدام کلام و کدام درسی قادر است چنین روحیهای
را در یک انسانی ایجاد کند و بنابراین اینها کار هیچکسی نیست، بلکه فضای
کار انقلاب و فضای انقلابی است که میتواند چنین معجزهای داشته باشد.»
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:47
تاریخ
وفات آیتالله میرزامهدی اصفهانی
حکیم و عالم مسلمان، آیتالله میرزامهدی اصفهانی در چنین روزی از سال ۱۳۶۵ هجری قمری چشم از جهان فروبست.
آیتالله
میرزامهدی اصفهانی خراسانی در اوایل سال ۱۳۰۳ق در اصفهان چشم به جهان
گشود. پدرش میرزااسماعیل اصفهانی از نیکان اصفهان بود. وی در ۹ سالگی سایه
پرمهر پدر را از دست داد، ولی همچنان به تحصیل علم ادامه داد و مقدمات،
ادبیات، فقه و اصول را در حوزه علمیه اصفهان آموخت و در ۱۲ سالگی، برای
ادامه تحصیل عازم نجف اشرف شد. وی بنا به سفارش آیتالله حاجآقا رحیم
ارباب، نزد آیتالله العظمی سیداسماعیل صدر (متوفای ۱۳۳۸ق) رفت و زانوی
شاگردی به زمین زد.
آن فقیه پارسا علاوه بر تحصیل علوم متعارف حوزه،
مبانی سیر و سلوک را فراگرفت. وی علوم اصول را نزد میرزای نائینی و فقه را
نزد سیدمحمدکاظم یزدی آموخت. وی پس از آشنایی با مبانی سیر و سلوک، راههای
سیر و سلوک را از محضر سیداحمد کربلایی (متوفای ۱۳۳۲ق)، شیخ محمد بهاری
همدانی، سیدعلی قاضی و سیدجمالالدین گلپایگانی کسب کرد.
میرزامهدی پس
از تکمیل دروس متعارف حوزوی، همراه آیتالله سید محمود شاهرودی، آیتالله
سیدجمالالدین گلپایگانی و چند نفر دیگر که جمعاً بیش از هفت نفر نبودند،
در اولین دوره درس خارج میرزای نائینی - که درباره اصول فقه بود - شرکت
میکنند. در این درس، دیدگاههای اصولی و فقهی شیخ انصاری نقد میشود. این
درس که گاهی سه ساعت طول میکشید. نزدیک به ۵ سال ادامه یافت.
میرزای
اصفهانی در آن ایام، به موازات تلاشهای علمی، به بعد عملی و اخلاقی خود
نیز ادامه میدهد و درجات سیر و سلوک را نزد استادانی مانند آقا سیداحمد
کربلایی بهخوبی میگذراند و مراحلی چون «معرفت نفس» و «خلع بدن» (تجرید)
را پشت سر میگذارد.
کمکم پژوهش در «فلسفه» وی را به سوی «عرفان»
کشانده و در باب عرفان هم به بالاترین مرحله آن دست مییابد، اما با همه
اینها، دلش آرام نگرفت و اضطراب درونیاش روز به روز بیشتر میشد؛ زیرا
میدید که مفاهیم و مصطلحات فلسفی و عرفانی (مثل وحدت وجود، چگونگی علم و
اراده، خلق از عدم محض، حدوث زمانی عالم، خلقت ارواح قبل از ابدان، معاد
کامل جسمانی عنصری، حقیقت خلود، حقیقت نفس، بداء و سعادت و شقاوت) با
محکمات اسلامی و مبانی قرآنی و معارف معصومین علیهمالسلام - چنانکه علامه
طباطبایی در تفسیر «المیزان» جلد ۵، صفحات ۳۰۵ و ۳۰۶ تصریح کرده است -
تطابق تام ندارد.
نگرانی روحی، او را به وادی دیگری میکشاند؛ راه مسجد
سهله را پیش میگیرد و اشکهای خود را بر ریگهای مسجد سهله گسیل میدارد.
او با زمزمه «دست از طلب ندارم تا کام دل برآید»، به حضرت مهدی (عج) توسل
کامل میجوید و سرانجام کام دل برمیآید و دیدار معشوق نصیبش میشود.
با
ارائه لوحی روشن به این عبارت: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت
مساوق لانکارنا و قد اقامنی الله و انا الحجة بن الحسن»، تشویق و نگرانی از
وی زدوده میشود، و به او القاء میشود که حقیقت معرفت را از کجا و چگونه
باید طلب کرد. او بهسختی معتقد میشود که علمی که به برکت قرآن کریم، در
لیلةالقدر نازل گشته، همان حقیقت «علم مصبوب» است که باید آن را برتر از
آن دانست که در سطح انطباق با تأویل علوم بشری قرار گیرد. این علم، علمی
است الهی و بینیاز از همه چیز و همه جا و همه کس. و میزان شناختی است
مستقل و جامع و برتر و بالاتر از همه میزانها و دستگاههای شناختی که
در تاریخ بشر عرضه گشته است.
مکتب معارفی میرزای اصفهانی که باید به
اعتباری، معظمله را در سده چهاردهم هجری، مؤسس آن دانست، از این طرز فکر
مایه میگیرد و شکل میپذیرد؛ زیرا وی موفق به شناختهای غنی و مستقل در
ابواب مختلف معارف «مبداء و معاد» و «آفاق و انفس» و «قرآن و حدیث» میگردد
و به سرچشمه زلال آن رو میآورد و از آن بهرهمند میشود.
میرزامهدی
اصفهانی در سال ۱۳۴۰ق به ایران بازمیگردد و در مشهد اقامت میکند. وی از
سال ۱۳۴۰ق تا سال ۱۳۶۵ق به تدریس تحقیقی خارج اصول، نشر معارف، تربیت نفوس و
عقول، و دادن دید اجتهادی در مسائل عقلی و معارفی و تشجیع بر اظهار نظر و
داشتن درک استقلالی و انتقادی از فلسفه و عرفان پرداخت.
بیشتر شاگردان
معظمله از بزرگان حوزه علمیه خراسان بودند که سالها در درس آقابزرگ حکیم
شهیدی، حاجی فاضل خراسانی، شیخ اسدالله عارف یزدی و دیگر استادان فلسفه و
عرفان، شرکت کرده بودند. پیش از آوردن شرحی درباره این دوره از زندگانی
میرزای اصفهانی، بایستی اشارهای داشت به اجازه اجتهادی که میرزای نائینی
برای معظمله نوشته است؛ اجازهای بسیار تجلیلآمیز، آنهم از کسی که کمتر
اجازه اجتهاد نوشته است.
میرزای نائینی در این اجازه، درباره میرزای
اصفهانی که ۳۵ سال بیش نداشت، نوشت: «... العلم العلام، و المهذب الهمام،
ذوالقریحة القویمة، و السلیقة المستقیمة، و النظر الصائب و الفکر الثاقب،
عماد العلماء و صفوة الفقهاء، و الورع التقی و العدل الزکی... فلیحمدالله -
سبحانه و تعالی - علی ما أولاة من جودة الذهن و حسن النظر.» در حاشیه این
اجازهنامه نیز سه تن از مراجع تقلید تشیع مراتب مندرج در آن و مقامات بلند
علمی و تحقیقی میرزای اصفهانی را تأیید کرده و ستودهاند. این سه تن
عبارتاند از: آقا ضیاءالدین عراقی؛ سیدابوالحسن اصفهانی؛ حاج شیخ
عبدالکریم یزدی.
عمده شاگردان میرزای اصفهانی عبارت بودند از: سیدحسین
حائری کرمانشاهی (متوفای ۱۳۶۴ق)؛ سیدصدرالدین صدر (متوفای ۱۳۷۳ق)؛ شیخ
مجتبی قزوینی خراسانی (متوفای ۱۳۴۶ش)؛ آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی
(متوفای ۱۳۳۹ق)؛ میرزاعلیاکبر نوقانی (متوفای ۱۳۷۰ق)؛ شیخ حسین وحید
خراسانی؛ شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای (متوفای ۱۳۳۳ش)؛ شیخ محمدکاظم
مهدوی دامغانی (متوفای ۱۳۶۰ش)؛ شیخ محمدحسن بروجردی (متوفای ۱۳۲۹ش)؛ شیخ
هادی روحانی مازندرانی (متوفای ۱۳۷۸ش)؛ شیخ زینالعابدین غیاثی تنکابنی
(متوفای ۱۳۳۶ش)؛ سیدعلی شاهرودی؛ شیخ علی محدث خراسانی (متوفای ۱۳۷۰ق)؛ شیخ
علی نمازی شاهرودی (متوفای ۱۳۶۴ش)؛ سیدمحمدباقر نجفی (متوفای ۱۳۶۶ش)؛
استاد محمدتقی شریعتی مزینانی (متوفای ۱۳۶۶ش)؛ میرزاجواد آقا تهرانی
(متوفای ۱۳۶۶ش)؛ شیخ عبدالله واعظ یزدی (متوفای ۱۳۷۱ش)؛ شیخ محمدرضا محقق
تهرانی (متوفای ۱۳۷۳ش)؛ شیخ محمدباقر محسنی ملایری (متوفای ۱۳۷۴ش)؛ شیخ
محمود حلبی خراسانی (متوفای ۱۳۷۶ش)؛ شیخ حسنعلی مروارید؛ شیخ محمدباقر ملکی
میانهای (متوفای ۱۳۷۷ش)؛ شیخ عبدالنبی کجوری (متوفای ۱۴۱۹ق.)؛ شیخ
علیاکبر صدرزاده دامغانی؛ آیتالله سیدعلیرضا قدوسی؛ شیخ اسماعیل معتمد
خراسانی.
عمده آثار میرزای اصفهانی نیز عبارت بودند از: مجموعه تقریرات
(این تقریرات شامل مباحث مهم اصول فقه، اصول عقاید (معارف) و قرآنشناسی
است. بهترین نسخه از این تقریرات، نسخهای است که توسط میرزای اصفهانی
تصحیح شده است)؛ معراج القرب (از آثار بسیار ارزنده و سازنده میرزای
اصفهانی درباره نماز، «غایة المنی و معراج القرب و اللقاء» است)؛ وجه اعجاز
قرآن (یکی دیگر از تعالیم عظیم میرزای اصفهانی تأکید بر این موضوع است که
علت اعجاز قرآن، بیشتر از هر چیز، جنبه علمی قرآن در شناخت حقایق هستی،
تازه بودن علم قرآنی و نیز این است که قرآن کریم از سنخ مفاهیم و معقولاتی
که در دست بشر بود، نیست)؛ معارف القرآن (در اصول اعتقادات)؛ ابواب الهدی
(این کتاب خلاصه «معارف القرآن» است)؛ مصباح الهدی (در اصول فقه)؛ المواهب
السنیة فی بیان المعاریض و التوریة فی کلمات الأئمة علیهمالسلام لاستنباط
الاحکام الشرعیه (در روش استنباط احکام)؛ ابطال معارف الیونان (فلسفه
انتقادی)؛ کتاب القضاء و القدر؛ رسالة فی الکر؛ معرفة العوالم.
آثار
میرزای اصفهانی تا سال ۱۳۹۵ق - که نزدیک به ۳۰ سال از فوت وی سپری شده بود -
چاپ نشده بود. سیدمحمدباقر نجفی یزدی در سال ۱۳۹۵ق، مجموعه کوچکی از آثار
معظمله را که مشتمل بر رسالههای ابواب الهدی، مصباح الهدی، مواهب السنیه،
غایة المنی و رسالة فی الکر بود، چاپ و منتشر نمود، ولی افسوس که این چاپ
با روش علمی انجام نشد و نتوانست مقام علمی و معنوی میرزای اصفهانی را نشان
دهد.
اخلاق نیک میرزامهدی اصفهانی همگان را به خود جذب مینمود. او
انسانی زاهد، وارسته و بسیار مهربان بود. وی احترام زیادی به سادات
میگذاشت و به کودکان سادات محبت مینمود و از آنها درخواست شفاعت میکرد.
زاهدانه زیست و تا آخر عمر منزل و ملکی نداشت. وقتی به او گفتند: منزل شما
کوچک است و عائله زیاد، خوب است منزلی برای شما تهیه شود، مریدان شما دوست
دارند منزلی برای شما تهیه کنند. گفت: همین منزل استیجاری برای من کافی
است. اصرار میکنند که منزلی هست، بیایید و ببینید. میروند و منزل را
میبینند و میگوید: دو روز دیگر صبر کنید، جواب خواهم داد. بعد از دو روز،
میرزا فوت میکند و خرید منزل هم منتفی میشود.
او هیچگونه علاقه
دنیوی و مادی نداشت. وی به فکر شاگردان خود بود و از آنها دلجویی میکرد.
میرزامهدی اصفهانی در زمان خفقان رضاخانی، به حاج شیخ مجتبی قزوینی پیشنهاد
میدهد که نیمی از شهریه ۱۲ تومانی آیتالله نائینی را بدهد تا خداوند
گشایشی فراهم فرماید.
سرانجام میرزامهدی اصفهانی (خراسانی) پس از عمری
عبادت و طلب علم و کوششهای بسیار برای ترویج مکتب قرآنی خالص، در پرتو
شمیم جانپرور ولایت حضرت مهدی (عج) مهیای سفر آخرت میشود. وی یک هفته پیش
از رحلت، وصیت میکند و امانتها را به صاحبانش بازمیگرداند. او روز
پنجشنبه، پیش از رفتن به حمام مقبره که نزدیک منزل وی بود، با تمامی اهل
منزل خداحافظی میکند و از آنان حلالیت میطلبد. سپس به حمام میرود و بدن
را شستوشو میدهد و از حمام خارج میشود، و در محل رختکن حمام سکته میکند
و در ذیالحجه سال ۱۳۶۵ هجری قمری از این جهان به سرای جاوید میشتابد.
پیکر پاکش را تا بامداد جمعه نگاه داشتند و در روز جمعه، با تشییعی عظیم،
به صحن مطهر حضرت رضا علیهالسلام آوردند، و پس از ادای مراسم، در
دارالضیافه به خاک سپردند.
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:46
کنکور
به گزارش پرداد و به نقل از مهر:: با توجه به نزدیک شدن به کنکور کارشناسی ارشد؛ قائم مقام سازمان سنجش آموزش کشور گفت: امروز چهارشنبه 25 آبان آخرین مهلت ثبت نام در کنکور کارشناسی ارشد سال 91 است و داوطلبان می توانند با ورود به سایت سازمان سنجش در این آزمون ثبت نام کنند.
وی افزود: داوطلبان تا امروز 25 آبان ماه فرصت دارند در این آزمون به صورت اینترنتی ثبت نام و در روزهای 29 آبان تا اول آذر مهلت دارند که اطلاعات ثبت نامی را ویرایش کنند.
همچنین داوطلبان بایستی این را به یاد داشته باشند که دریافت کد رهگیری 14 حرفی پس از ثبت نام نشان دهنده تکمیل ثبت نام است و در صورت عدم دریافت این کد، ثبت نام فرد تکمیل نشده است و فرد، داوطلب آزمون کارشناسی ارشد سال 91 محسوب نمی شود.
داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد، معدل دوره کارشناسی خود را به صورت دقیق در فرم ثبت نام درج کنند زیرا چنانچه هرگونه مغایرتی در این زمینه وجود داشته باشد حتی اگر داوطلب به عنوان پذیرفته شده نهایی معرفی شود، از ثبت نام وی ممانعت خواهد شد.
وی تاکید کرد: انتخاب دقیق کد رشته های امتحانی اصلی و شناور بسیار ضروری است و هر داوطلب می تواند حداکثر 2 کدرشته را در فرم ثبت نام با توجه به ضوابط اعلام شده، انتخاب کند.
کنکور کارشناسی ارشد سال 91 در 137 کد رشته در روزهای 26 تا 28 بهمن ماه سال 90 برگزار می شود.
گردآوری:: گروه خبری پرداد
منبع:: مهر
چهارشنبه 25/8/1390 - 11:44