تبیان، دستیار زندگی

خیلی زود خبر همه جا می‌پیچد.

چند تا از گروهک‌های تروریستی مسئولیت کشتنت را بر عهده می‌گیرند؛ شکار شیر افتخار است برای روباه هایی که یک عمر از ترس، جرأت بیرون آمدن از لانه‌ی خاکی‌شان را نداشته‌اند. بگذریم از نحوه‌ی شکارِ شیر؛ فرض محال که محال نیست!

رسانه‌های غربی شروع می‌کنند به گفتن ویژگی‌هایت؛ از این که کرمانی بودی، از این که در جنگ عملیات‌های بزرگی را فرماندهی کردی، از این که در کربلای چهار تنها گردانی که خط را شکست، از لشکر تحت امر تو بود، از این که کربلای پنج غوغا کردی، از این که عریض‌ترین بخش اروند را نیروهای لشکرت طی کردند و مجال ندادند عراقی‌ها قبضه‌های چهارلول شان را فعال کنند؛ حتی، از این که امنیت را به سیستان و بلوچستان برگرداندی و خیلی چیزها که باید از شیر بودنت بگویند، تا ارزش کار خودشان مشخص شود.

این طرف اما، صدا و سیما خیلی زود چند تا کلیپ از فیلم‌هایی که در زمان حیاتت، به بهانه‌ی امنیتی بودن و به دلیل سیاسی!! بودنت، درست می‌کند و می‌فرستد روی آنتن پخش. چند تا کلیپ که سرعت پخشش کم شده و روی‌شان یا هوای گریه‌ی همایون است، یا گلپونه‌های ایرج؛ حداکثرش یاران چه غریبانه است دیگر. صدا و سیما هم مثل آن طرفی‌ها، فوری با چند تا فرمانده می‌نشیند به مصاحبه، که فلانی این بود و آن بود و استکبار خیلی بد است.

اصل قضیه، توی شهر خودت است؛ توی کرمان. نمی‌دانم، شاید قسمتت شود توی گلزار باشی، البته اگر بنیاد شهید بپذیرد که جزو شهدایی؛ چون می‌دانی که، مسئولیت دارد. پذیرش یک شهید جدید، یعنی مسئولیت جدید. کد برایت بیاید از تهران، می‌شوی شهید؛ غیر این باشد، شهید نیستی؛ حالا هر طور از دنیا رفته باشی و هر که باشی...

تا دعواهای نهادها برای پذیرش شهید جدید انجام شود، چند تا مجموعه‌ی دیگر هم می‌افتند به برنامه‌سازی. یکی فوری اعلام می‌کند کتاب مجموعه خاطراتت را چاپ می‌کند. یکی از رونمایی از آلبوم تصاویرت در دفاع مقدس خبر می‌دهد. یکی از آماده کردن کلی کلیپ و نماهنگ و فوتو کلیپ از تو خبر می‌دهد. راستی، روی بچه‌های تبلیغات حساب کن؛ چند شب توی حسینیه ثارالله برایت مراسم برپا می‌کنند.

فکرش را کرده‌ای اگر شهید بشوی، دکان و دستک یک تعدادی که دارند با اسمت نان می‌خورند، تعطیل می‌شود؟ حیف!

فکرش را کرده‌ای اگر شهید بشوی، برخی‌ها، همان‌هایی که می‌گفتند حاج قاسم آن طرفی است، چون با هواپیمای فلان هواپیمایی رفت و آمد می‌کند و پی‌گیر کار فلان رزمنده‌ی خاطی است، چند بار تو را مصادره می‌کنند که توی فتنه‌ی 78 نامه نوشتی به خاتمی که ما همه جوره در خدمتت هستیم؛ و توی فتنه‌ی 88 سکوت کردی، و این یعنی تو هم بله... فکرش را بکن، تو همچین کاری کرده باشی!!

باز فکرش را بکن اگر شهید شوی، یک تعداد از آن‌هایی که این مدت همه جوره زیر بیرقت سینه زدند، همان‌هایی که توی شعارهایشان گفتند سپاهی نباید وارد مسائل حزبی و جناحی شود، اما روی تابلوهایی که توی سطح شهر داشتند، عکس همان امامی را که این دستور را داده بود، نصب کردند و زیرش چند کلمه از عقلانیت و معنویت و عدالت، خلاصه شعارهای حزب‌شان را نوشتند، پابرهنه و موی پریشان می‌دوند توی خیابان و شعار وا مصیبتا سرمی‌دهند؛ همان‌هایی را می‌گویم که گفتند تو یکی به میخ می‌زنی و یکی به نعل. می‌دانم که حنای‌شان برایت رنگی ندارد، ولی گفتنش که ضرر ندارد.

فکرش را بکن اگر تو شهید شوی، رزمنده‌ای که خیلی وقت‌ها می‌آید جلوی مسجد محل‌مان تا چند ریالی کمک بگیرد از مردم، پشتش خم می‌شود. آخر تا حالا حرمت تو را نگه می‌داشتند و صدقه می‌دادند به او؛ تو که نباشی، رزمنده که یتیم شود، صدقه به چه کارش می‌آید؟

تو که نباشی، یک تعداد شیمیایی‌ها، همان‌هایی که تا آخر شب سرفه می‌کنند و دست آخر به سختی خواب می‌روند تا فردا بروند جلوی دکتر بنیاد گردن کج کنند که پول داروهایشان را تأیید کند، غصه می‌خورند؛ نیازشان به دکتر بیش‌تر می‌شود و سختی کار دامن دکترها را می‌گیرد.

تو که نباشی، دیگر برخی به کار نمی‌آیند توی این شهر؛ برخی که تا حالا، عزت داشتند، به عزتِ تو؛ برخی که همه‌ی افتخارشان این بود که روزی، روزگاری، تو دست نوازش کشیده‌ای روی سرشان. و برخی به کار می‌آیند؛ برخی که...

گروه طنز ـ رها ابریشمی: بعد از صحبتهای محمدرضا خباز در برنامه «دیروز امروز فردا» بر آن شدم که مخاطبان بولتن نیوز را با مطلبی طنز پیرامون گفته های وی با خودم همراه کنم.

 

1- محمد رضا خباز: ... قابل دفاع نیست!

الف. عملکرد اصلاح طلب ها بعد از انتخابات سال 88

ب. عملکرد قهرمانی در دربی(!)

ج. عملکرد بازیکنان میلیاردی دو تیم استقلال و پرسپولیس در دربی

د. وضعیت اقتصادی کشور

 

2- خباز: انتخابات آزاد یعنی اینکه ... .

الف. یا ما رای بیاوریم و یا ما رای بیاوریم!

ب. به جای رای گیری بیاییم وسط خیابان کشتی بگیریم! هر کسی هوادارانش بیشتر سطل زباله آتش زدند، او رئیس جمهور شود!

ج. با هر پوششی دلمان خواست در پای صندوق های رای حاضر شویم!

د. شب انتخابات سهام عدالت ندهیم

 

3- خباز: باید ... .

الف. ناز ما را بکشید تا کاندیدا معرفی کنیم!

ب. برای کاندیداها ناهار مجانی تدارک ببنید!

ج. برای کاندیدا فرش سبز پهن کنید!

د. برای کاندیداها فرش قرمز پهن کنید!

 

4- با توجه به جمله زیر کدام گزینه صحیح است؟!

خباز: یکی از شخصیت های سیاسی چندی پیش گفته بود که اصلاحات مرد! این چه آرزویی است؟ بدون وجود رقیب بازی چه معنایی دارد؟

الف. البته ابشان آرزو نکرده! اطلاع رسانی کرده!

ب. رقیب هم رقیب های قدیم! لااقل وقتی می باختن قبول می کردن!

ج. البته به شرطی که رقیب بدونه رقابت برد و باخت داره!

د. آرزو نیست! واقعیته!

 

5- خباز در مورد انتقادات زاکانی در خصوص وضعیت اقتصادی در اواخر دوره اول ریاست جمهوری هاشمی گفت: " دوران سازندگی مصادف بود با ایام بعد از جنگ تحمیلی!"

کدام گزینه صحیح تر است؟!

الف. الان مصادف با تحریم ها نیست؟!

ب. اگه اینطوریه همه مشکلات اقتصادی الان رو میشه گردن تحریم های ناجوانمردانه امریکایی ها دونست!

ج. همیشه از نظر شما همه مشکلات جنبه داخلی داره اما به ما مشکلات خودتون که میرسه میشه مشکلات خارجی!

د. همه موارد!

 

6- سئوال تشریحی:

خباز: مردم باید اطمینان پیدا کنند که اگر جریان سیاسی اشتباه کرد، حداقل از مردم عذرخواهی می کند.

منظور خباز کدام جریان سیاسی و کدام اشتباه بود؟! با رسم شکل نشان دهید!

راهنمایی: خیر! اشتباه کردید! منظور ایشان جناح اصلاح طلب و اشتباهاتشان بعد از انتخابات سال 88 نیست! منظورشان اصولگراها هستند که از احمدی نژاد حمایت کردند و او رئیس جمهور شد!

 

 

 

 

وی با بیان این‌که مرحله دوم MRI امیرعلی انجام شد و بنا به تشخیص پزشکان تاکنون هیچ تغییری در روند پیشرفت تومورهای امیرعلی دیده نشده است، گفت: جواب MRI دوم امیرعلی به زودی مشخص می‌شود و پزشک معالج درباره فرآیند ادامه درمان امیرعلی تصمیم‌گیری خواهد کرد.

 

وی با بیان این‌که به گفته پزشک معالج امیرعلی، درمان دارویی امیرعلی یک ماه طول خواهد کشید، افزود: پس از این زمان پزشکان درباره این‌که نحوه تأثیرگذاری این داروها تا چه حد بوده است و آیا پیوند مغز استخوان شدنی است یا خیر، تصمیم‌گیری می‌کنند.

 

پدر امیرعلی با بیان این‌که فرزندنش ناقل بیماری سل است، افزود: امیرعلی باید مادام‌العمر از قرص‌های ضد سل استفاده کند، زیرا اگر در معرض عفونت‌ها قرار گیرد سلامتی‌اش به خطر می‌افتد.

 

وی با اشاره به وضعیت نامناسب امیرعلی، گفت: بدلیل نبود سه نوع از قرص‌های امیرعلی در بازار، وضعیت جسمی وی بدتر شده است.

 

او تصریح کرد: وضعیت جسمی امیرعلی نسبت به قبل هیچ تغییری نکرده است و فرزندش هر روز از نفس تنگی و بی‌تحرکی دست و پا رنج می‌برد.

 

وی خاطرنشان کرد: ریه امیرعلی دچار مشکل شده و به سختی تنفس می‌کند.

 

مدیرکل امور اجتماعی استانداری گیلان با اشاره به انجام مرحله اول و دوم MRI و پاتوئولوژی امیرعلی تصریح کرد: هنوز نحوه درمان امیرعلی تشخیص داده نشده است.

 

عزیز پورعزیزی با اشاره به وضعیت امیرعلی پسربچه سه ساله گیلانی که حدود 3 سال با بیماری نقص ایمنی دست و پنجه نرم می‌کند و برای ادامه زندگی‌اش به پیوند مغز استخوان نیازمند دارد به خبرنگار ایسنا گفت: از طرف استاندار گیلان مامور پیگیری وضعیت امیرعلی هستم.

 

وی با بیان اینکه بنا به تشخیص پزشکان امیرعلی دچار آبسه مغزی است، افزود: بیماری امیرعلی از بیماری‌های نادر است.

 

پورعزیزی با بیان اینکه امیرعلی دارای دفترچه درمانی است، گفت: پس از تشخیص پزشکان امیرعلی در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران بستری خواهد شد و با توجه به اینکه این بیمارستان دولتی است هزینه درمانی او رایگان خواهد بود.

 

وی افزود: استانداری گیلان از طریق رایزنی با برخی از دستگاه‌ها و خیرین جهت کمک به زندگی و جراحی مغز امیرعلی که دچار بیماری نادر «آبسه مغزی» است، تلاش می‌کند.

 

مدیرکل امور اجتماعی استانداری گیلان از اعلام آمادگی مالی به امیرعلی به محض بستری شدن در بیمارستان خبر داد.

 

به گزارش ایسنا، جواب مرحله دوم MRI تا ظرف چند روز آینده توسط پزشک معالج جهت ادامه فرآیند درمان مشخص می‌شود.

بولتن نیوز : فرهادی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت: مدارس کشور در روز چهارشنبه به هیچ وجه تعطیل نیست.

وی گفت: به جهت اینکه مدارس کشور در روز پنجشنبه فعالیت ندارند زنگ انقلاب راس ساعت 9:33 در روز چهارشنبه 11 بهمن ماه در مدارس سراسر کشور نواخته می شود.

نمیدانم
الگوی عروسی جوانان ما باید مثل امام علی و حضرت زهرا باشد
یا مثل بازیگران هالیوود؟!! زهرا روز عروسیش چادرش را به فقیری داد،
حالا عروس های ما خودشان را به عکاس و فیلمبردار میدهند!!

 

 

http://hejabeislamic.blogfa.com/

خبرگزاری ایسنا: امیرحسین مدرس معتقد است: این بازیگر و مجری تلویزیون که به تازگی در سریال «خاطرات مرد ناتمام» بازی کرده است، گفت: تلویزیون در چند سال اخیر کمی از جایگاهی که قبلا در بین مردم داشته، فاصله گرفته است.

این مساله دلایل زیادی دارد که یکی از آنها کمبود بودجه‌ی تلویزیون است. وقتی بودجه نباشد طبیعتا روی تولید آثار اثر می‌گذارد چرا که اگر بخواهیم یک اثر خوب تولید کنیم نیازمندیم که برایش هزینه کنیم.

بازیگر خوب بیاوریم،‌ طراح صحنه حرفه‌یی بیاوریم و پول خرج کنیم تا کارمان خوب شود. این ضرب‌المثل قدیمی که هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می‌خوری، صادق است.

این بازیگر ادامه داد: یکی دیگر از دلایل این مساله، این است که در چند سال اخیر کسانی به تلویزیون آمده و برنامه‌سازی کرده‌اند که واقعا این کاره نیستند و یا برخی از مدیران میانی تلویزیون هیچگونه آشنایی با رسانه و مخاطب ندارند.

خواننده آلبوم «آژنگ» تاکید کرد: زنجیره‌ی همین عوامل است که به عنوان نقاط ضعف تلویزیون دست به دست هم داده تا مردم از برنامه‌های تلویزیون خسته شوند و تلویزیون برایشان جذابیتی نداشته باشد.

به همین خاطر هم به ماهواره‌ها روی می‌آورند چون رنگ و لعاب ماهواره‌ها خیلی بیشتر از تلویزیون ماست و برخی از محدودیت‌ها که از قضا هیچ ربطی به عرف و شرع هم ندارد، تلویزیون ما دارد اما ماهواره‌ها ندارند.

مدرس این اشکالات تلویزیون را قابل برطرف شدن دانست و گفت: گاهی وقت‌ها اسم کسی را رستم می‌گذاریم ولی خودمان می‌ترسیم که صدایشان کنیم. به نظر من در تلویزیون ‌ما چنین اتفاقی افتاده است و از برخی چیزها هیولایی ساخته‌اند که خودشان طرفش نمی‌روند. اگر همه اینها برطرف شود مردم دوباره به تلویزیون روی می‌آورند و جذب آن می‌شوند.

این خواننده و بازیگر خاطرنشان کرد: وقتی در درون یک سازمان اتفاقاتی بیفتد و اصلاحاتی رو به بهبود و تعالی انجام شود و خود سازمان‌ها بدانند چه کار می‌خواهند، بکنند مردم هم به مرور اعتمادشان جلب می‌شود. چرا که اصلاح و ترمیم از داخل هر سازمان شروع می‌شود.

مدرس با تاکید بر اینکه وضعیت نامناسب تلویزیون روی کار بازیگران و بقیه عوامل تولید هم تاثیر می‌گذارد،‌ گفت: وقتی کسی تلویزیون نگاه نکند هنرمند مخاطب ندارد و وقتی مخاطب نداشته باشد‌ کارش به درد نمی‌خورد و در حیطه‌ی نقد قرار نمی‌گیرد. کارش نه دیده و نه نقد می‌شود؛ یعنی کار بکند یا نکند، برای مخاطب بی‌اهمیت است. آن وقت است که کیفیت بازی‌ها‌، فیلم‌سازی‌ها‌، تدوین و موسیقی هم پایین می‌آید و همه این زنجیره روی هم تاثیر می‌گذارد.

كلاهتان را دودستی بچسبید تا باد نبرد، منظورمان شمایید كه سیمكارت اعتباری دارید یا قصد دارید همین روزها یكی از آنها را بخرید.

چرا می‌گوییم كلاهتان را سفت بگیرید و مراقب اموالتان باشید، چون اگر مثلا روزی دلتان خواست كه سیمكارت اعتباری‌تان را با سیمكارتی دیگر عوض كنید و سیمكارت قبلی را برای روزی كه دوباره به آن احتیاج پیدا كردید، كنار بگذارید، اپراتور مربوط چنین حقی برایتان قائل نیست و شماره شما را بعد از گذشت سه ماه به دیگری واگذار می‌كند، آن هم به نام سیمكارت صفر.

طبیعی است روزی كه بعد از مدت‌ها تصمیم می‌گیرید دوباره از سیمكارت اعتباری‌تان استفاده كنید، ولی می‌بینید كه امكان تماس وجود ندارد یا وقتی شماره خودتان را می‌گیرید و در كمال تعجب صدای فردی ناشناس را می‌شنوید كه خودش را صاحب سیمكارت معرفی می‌كند، چه حالی دارید.

البته عواقب نادیده‌انگاری مشتری به شوكه شدن بخشی از مشتركان ختم نمی‌شود بلكه گاهی نیز وضعی بدتر پیدا می‌كند و زنجیره‌ای از افراد را به جان هم می‌اندازد.

سیمكارت‌های اعتباری، ارزان و در دسترس است‌، برای ثبت‌نام و نشان دارنده آنها نیز سختگیری نمی‌شود، پس براحتی می‌توان آن را خرید، ابزاری برای سوءاستفاده قرار داد و بعد هم دورش انداخت و مطمئن بود كه بعد از سه ماه فردی جدید صاحب آن می‌شود.

این روش در میان كلاهبرداران شایع است یعنی با یك سیمكارت اعتباری، با مجموعه‌ای از افراد تماس می‌گیرند و وارد معامله می‌شوند و پس از رسیدن به اهدافشان، سیمكارت را دور می‌اندازند و اطمینان دارند كه اگر دردسری هم درست شود گریبان فردی را می‌گیرد كه بعد از آنها سیمكارت را می‌خرد.

با این وصف، حال كسی را تصور كنید كه گناهش خرید یك سیمكارت اعتباری به ظاهر صفر، اما مخصوص كلاهبرداری است كه باید تاوان خلافكاری فردی دیگر را پس دهد و كسی هم پاسخگویش نباشد
جام جم