تبیان، دستیار زندگی

اشتباه نکنید این ویلا رویایی نیست. در شهرک غرب تهران هم می توانید از این خانه ها مشاهده کنید.

باشگاه خبرنگاران

در یکی از نقاط حاشیه ای تهران در محله ای به نام خانی آباد نو در یکی از مجتمع های مسکونی طبقه پنج این ساختمان مردی حدودا 35 ساله به دلیل افسردگی شدید قریب به 15 سال است که از خانه بیرون نیامده است.

این مرد به نام یوسف.ص در زمان جوانی یکی از ورزشکاران به نام محله خود بوده است.

به گفته مادر آن یوسف در همان سنین جوانی از فن بیان بالایی برخوردار بوده است و به دلیل همین موضوع بین اطرافیان و آشنایان محبوبیت زیادی را کسب کرده است.

مادر یوسف از رازی پرده برداشت که آن را به 15 سال پیش تعبیر نمود.

زمانی که یوسف در حال ورود به سن جوانی بود با یکی از دختران محل آشنا می گردد.

آشنایی آنان تبدیل می شود به عشقی که این روزها جوانان برای آن سر و دست می شکنند.

ولی حیف که مثل همیشه این گونه آشنایی ها عاقبت خوشی ندارد و این هم برای یوسف اتفاق افتاد.

چرا که در مرداد یک سال یوسف برای خواستگاری به همراه پدر و مادرش به خانواده دختر می روند که در بدو ورود آنان به داخل خانه با برخورد بسیار بد پدر و مادر دختر روبرو می گردند.

و در نهایت آبرویی از یوسف در بین آشنایان و دوستانش بر زمین می ریزد که مدت ها آن را گوشه نشین اتاقش می کند.

حال که 15 سال از آن موضوع می گذرد ولی هنوز هم یوسف از اتاق خود بیرون نیامده است

باشگاه خبرنگاران

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در سفر به استان گلستان

 

 

 

 

 

بولتن نیوز : مصطفی صادقی در این قطعه شعر طنز که در وبلاگش منتشر کرده از اوضاع و شرایط کنونی در حوزه‌های‌ مختلف با تاکید بر وضعیت اقتصادی داد سخن رانده و نتیجه خیلی خوبی هم گرفته است!
قلبم از شعر و غزل‌ها خالی است

بسکه وضع پول جیبم عالی است!

شاعری هم این زمانه کار نیست

بهترین شغل جهان رمالی است

حال من بس حالیا بگرفته است

نه مرا شوری دگر نه حالی است

گویدم یاری که شعرت بی صفاست

نه در آن ابرو و لب نه خالی است

گویمش ابرو و لب را کن رها

حال آن دارد که اورا مالی است

در خیال و در توهم ساکنیم

روز و ماه و هفته ها و سالی است

ما به فکر شعر و ابیات و غزل

او به فکر پول و ارز و قالی است

من ز سرمای هوا یخ کرده ام

نه کلاهی بر سرم نه شالی است

تا به کی باشد زبان در کار حکم

بهترین خصلت همانا لالی است

گروه طنز ـ رها ابریشمی : دانشمندان كانادایی هم بیكارند ها! رفته‌اند تحقیق كرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند كه:‌ «افزایش دی‌اكسید‌كربن در هوا، احتمال تولد نوزادان پسر را كاهش می‌دهد.»

1- شنیده می‌شود پس از شنیده شدن این خبر خانواده‌های بسیاری به سمت مناطق خوش‌آب‌و‌هوا رهسپار شده‌اند! البته ما هنوز نمی‌دانیم این افراد برای آنكه می‌خواسته‌اند فرزندشان پسر شود به مناطق خوش‌آب‌و‌هوا رفته‌اند یا اینكه چون خیال می‌كرده‌اند در آنجا گزینه‌های بیشتری برای خواستگاری از دخترشان وجود دارد به آنجاها رفته‌اند!

2- از این یافته دانشمندان كانادایی، می‌توان نتیجه‌گیری كرد كه پسران به مانند گل‌ها و گنجشك‌ها و پروانه‌ها لطیف هستند و در مقابل آلودگی هوا بسیار آسیب‌پذیرتر از دخترها می‌باشند!!

***

 

اصلاً نفس نکشید!

شاید این سؤال برای شما نیز به وجود آمده باشد، در یك روز كه شهر هوایش بسیار آلوده است؛ چه كاری را بایستی انجام دهید كه كمتر در معرض خطر باشید؟!

از نظر ما بهتر این است كه شما اصلاً نفس نكشید! با نفس نكشیدن فوقش بعد از دو دقیقه بیهوش می‌شوید و بعد اورژانس به سرعت در محل حاضر می‌شود و شما را به بیمارستان منتقل می‌كند و در آنجا به شما اكسیژن متصل می‌كنند و بدین ترتیب می‌توانید زنده بمانید! اما اگر در هوای آلوده تنفس کنید هزار جور بیماری می‌گیرید و آخر سر هم بر اثر منهدم شدن قلب، ریه یا حتی مغزتان به آن دنیا رهسپار می‌شوید!

***

ماسک اکسیژن برای مجسمه‌ها؟!

بابك مغازه‌ای كه كارشناس میراث فرهنگی است، درباره آلودگی هوا گفت: ‌‌«آلودگی هوا به‌شدت روی منظر و فضای بیرونی بناهای تاریخی اثر منفی می‌گذارد و به‌تدریج دچار تغییر رنگ و از بین رفتن جذابیت دیداری این آثار می‌شود.»

در همین راستا ما متوجه می‌شویم كه تا الان چقدر انسان بدی بوده‌ایم كه فقط به فكر خودمان بوده‌ایم، در حالی‌كه این مجسمه‌ها مهم‌تر از خود ما هستند! چیزی كه زیاد است انسان است! حالا فوقش چند نفر بر اثر آلودگی هوا به آن دنیا بروند! دوباره بعد از مدت زمانی كوتاه انسان‌های دیگری جایگزین آن‌ها می‌شوند! اما فاجعه وقتی رخ می‌دهد كه یك بنای تاریخی دچار تغییر‌رنگ شود، خط بیفتد یا رنگ فابریكش مورد خدشه قرار گیرد!

در همین راستا پیشنهاد می‌دهیم برای تمام این مجسمه‌ها ماسك اكسیژن در نظر گرفته شود تا یك وقت برایشان مشكلی پیش نیاید!

***

منم اکسیژن‌تراپی می‌خوام!

خوش به‌حال تهرانی‌ها! آن‌ها حالا می‌توانند پیش اروپانشینان و باقی شهروندان پز بدهند كه «اكسیژن‌تراپی» شده‌اند!

گویا آمبولانس‌هایی در 6 میدان اصلی تهران حضور دارند كه به شهروندانی كه به‌علت تنگی نفس به آن‌ها مراجعه می‌كنند «اكسیژن‌تراپی» می‌دهند!

تازه برای این تیترش روتیتر هم "انتخاب" کرده است!

به هر حال ما سوادمان از روزنامه نگاری زیاد نیست؛ فقط فرصت کرده این کتاب روزنامه نگاری نوین را مطالعه ای اجمالی کنیم؛ اما همین قدر از "انتخاب" تیتر می دانیم که اولا هر چه تیتر کوتاهتر باشد بهتر است! و دوما اینکه در برخی موراد پیش می آید که ما رویدادمان را "دو تیتری" کار کنیم؛ اما "انتخاب" 3 تیتر بسیار جدید و یک نوع نوآوری است که توصیه می شود این دوستان همکار؛ سریعا بروند و به نام خودشان ثبت کنند!

در همین زمینه مطلع شدیم گویا این سایت توانسته است رکورد طولانی ترین تیتر را که گویا پیش از این در دست روزنامه خورشید بود بزند!

البته برخی دلیل این تیتر 30 کلمه ای را ذوق زدگی این سایت از صحبت های مطهری دانسته اند! برخی نیز معتقد هستند خبرنگاران آن سایت تیتر را با لید اشتباه گرفته اند و خیال کرده اند تیتر باید بین 30 تا 50 کلمه باشد!

و بعدش هم تا این لحظه 12 نظر از طرف خوانندگان "انتخاب" شده ... ببخشید، "منتشر شده" است که در تمام آنها عنوان شده هاشمی بیا و از این حرف ها!

از صحبت های آقای مطهری این قسمتش را برای شما "انتخاب" کردیم: "پیشنهاد من به آقای هاشمی این بود که برای یک دوره 4 ساله بیاید و سر و سامانی به وضع موجود کشور داده و سپس فرد دیگری مسئولیت ریاست جمهوری را برعهده بگیرد."

البته نقدی هم داریم به آقای مطهری؛ فرض محال که محال نیست؛ حالا اگر کاندیدای مورد علاقه شما آمد و رئیس جمهور هم شد، چرا بعد از 4 سال و به همین زودی برود؟! حیف نیست ایشان فقط 4 سال به وضع کشور سر و سامان بدهد؟! کجا با این عجله؟! 4 سال دیگه هم بمونن! بالاخره وقتی ایشان توانسته فرزندانش را به این خوبی سر و سامان دهد، حتما می تواند کشور را نیز به خوبی سر و سامان دهد!

با توجه به اینکه نوری زاده در خصوص آزادی گروگان های ایرانی در سوریه گفت که از ابتدای موضوع تلاش هایی کرده که بتواند تماس هایی با مخالفین نظام سوریه برقرار کند و زمینه آزادی این گروگان ها را فراهم کند!! کدام گزینه صحیح است؟!

الف. جنس هایی که قبل از آمدن به آن برنامه زده، مرغوب بوده!

ب. سعی کرده از طریق چت با مخالفین نظام سوریه ارتباط برقرار کنه اما یکهو نمی دونه چطور شده که با یک دختر چت کرده و بعدش هم تصاویرش منتشر شده!

***

اگر واقعا نوری زاده با تروریست ها تماس گرفته باشد، به آنها چه گفته است؟!

الف. یک وقت گول ایران رو نخورین ها! هر چی اونها خواستن بدن، من دو برابرش رو می دم!

ب. آخه دیوونه ها! منکه قبلش بهتون گفته بودم وقتی می خواین ازشون فیلم بگیرین غیر از اون کارت های جعلی، چندتا تفنگ هم نشون بدین بگین مسلح هم بودن!

***

اگر واقعا نوری زاده با تروریست ها تماس گرفته باشد، تروریست ها در پاسخ به تماس های نوری زاده چه گفته اند؟!

الف. ای بابا! پیرمرد! مرض داری اینقدر مزاحم میشی؟!

ب. یه بار دیگه زنگ بزنی میایم (...)! فهمیدی یا نه؟! جرئت داری باز زنگ بزن مزاحم شو!

***

چطوری هست که نوری زاده در ابتدا می گوید گروگان های ایرانی شریک نظام سوریه در سرکوب هستند و بعدش که گروگان ها آزاد می شود می گوید خودم تماس گرفتم و گفتم آزادشون کنن!

الف. ایشون فکر نمی کرده بقیه یادشون مونده باشه که قبلا چی گفته!

ب. ایشون بسیار دل رحم هست!

***

جالب است بدانید نوری زاده در این برنامه سعی می کرد طوری نشون بده که خیلی مطلع هست و گفته بود شخصیت های برجسته مخالف در میان آزادشدگان وجود داشته اند! اما وقتی از او خواسته شد چند نفر را اسم ببرد گفت: «نه، اما من نام برخی افراد برجسته آزاد شده را می دانم ولی من اجازه ندارم که از آن ها نامی ببرم!»

الف. مجری شبکه "اسکای نیوز عربی" ، مثل مجری های صدای امریکا هماهنگ نبودن که سئوال های سخت نپرسن!

ب. تو که اینهمه داستان می بافی، خب دوتا اسم هم از خودت می ساختی دیگه! بعد مدعی می شدی اینها آدم های برجسته ای هستن که فقط خودت می شناسیشون!

***

نوری زاده ضمن اعتراف دخالت اتباع بیگانه و همکاری آنان با مخالفین مسلح در رویارویی با نظام سوریه با مقایسه ای جالب مدعی شد: «هنگامی که اتباع تونسی و الجزایری و یا مصری به دلیل غیرت و شور و دلسوزی [!] برای آنچه که در سوریه در حال رخ دادن است به سوریه می آیند، این موضوع با همکاری ایرانی ها و حضور سپاه پاسداران و نیروی قدس در سوریه تفاوت دارد. این افراد خود به طور انفرادی و داوطلبانه به سوریه آمده اند [!] تا از ملت سوریه در مقابل نظام حاکم دفاع کنند.»

ما که جلوی نوری زاده کم آوردیم! شما که اینقدر طنز می گی و راحت می تونی آدم ها رو بخندونی چرا رفتی توی شبکه ها داستان سرایی می کنی؟! برو توی سیرک کار کن!

گروه طنز ـ رها ابریشمی : تحریم انواع گوناگونی دارد از تحریم اقتصادی گرفته تا تحریم سیاسی و ورزشی و ... در این مطلب به چند نمونه از این تحریم ها اشاره می کنیم:

تحریم در ورزش:

برخی مواقع برخی از مربیان یکهو بصورت خودجوش(!) تصمیم می گیرند برنامه 90 را تحریم کنند، بهانه یشان هم این است که این برنامه با آنها مشکل دارد؛ مثلاً یکی از مربیان شاکی بود که چرا گزارشگر این برنامه با او نیم ساعت صحبت کرده اما فقط 2 دقیقه از صحبت هایش را پخش کرده! آخه اظهار نظرت تو حلقم(!) اگه برنامه 90 بخواد صحبت های هر مربی رو نیم ساعت نشون بده، باید هفتاد و دو ساعت مدت زمانش باشه نه دو سه ساعت! ... راستی! تا یادمان نرفته بگوییم که یکی از نفراتی که اخیراً نود را می خواست تحریم کند فتح الله زاده بود. وی بعد از اینکه عادل به نشان شوالیه اش گیر داد و بعدش به او گفت چرا وقتی مسی با اتوبوس اینطرف و آنطرف می روند، بازیکنان استقلال با اتوبوس نرفته اند و بازی را به تاخیر انداخته اند یکهو از کوره در رفت و با گفتن اینکه شما لیاقت نداری با من صحبت کنی (یا یک چیزی تو همین مایه ها) تلفن را قطع کرد! البته این تحریم از سوی فتح الله زاده تنها ده پونزده دقیقه به طول کشید و ایشان بعد از ده پونزده دقیقه خودش با نود تماس گرفت و مثل باقلوا با عادل مشغول صحبت شد! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد!

تحریم در سیاست:

برخی مواقع دیده شده است افراد و گروه های سیاسی که می دانند در انتخابات رای ندارند به دلیل اینکه جنبه باخت ندارند با بهانه اینکه انتخابات سالم نیست و از این حرف ها! به اصطلاح خودشان انتخابات را تحریم می کنند! البته هستند افرادی در میان خودشان که نامزد شده و حتی یواشکی می روند رای می دهند!

گذشت زمان به این دسته از افراد نشان داد که با تحریم راه به جایی نمی برند و گویا آنها دوباره به حضور در انتخابات چشم دوخته اند!

تحریم خانوادگی:

تحریم در خانواده ها نیز برخی مواقع دیده می شود. از جمله نرفتن عروس به خانه مادرشوهر یا بالعکس! به هر حال این لوس بازی در خانواده ها هم اتفاق می افتد اما چون همواره افرادی وجود دارند که دنبال شیرینی مفتی هستند اقدام به آشتی دادن افرادی می کنند که نسبت به تحریم هم اقدام کرده بودند!

تحریم در اقتصاد:

برخی از کشورها وقتی می بینند یک کشور توانسته در سال های اخیر پیشرفت داشته باشد حسودیشان می شود و به همین دلیل سعی می کنند به بهانه های مختلف مانع از پیشرفت بیشترش شوند! اولین راهی هم که به ذهنشان می رسد تحریم کردن است اما بعد از مدتی که می بینند بانک ها و سرمایه گذاران خودشان هم آنها را دور زده و با کشور مورد تحریم مبادلات اقتصادی دارند و وقتی که متوجه می شوند با تحریم هایشان، کشور مورد تحریم قوی تر شده و خودشان ضرر بیشتری می کنند بعد از مدت زمانی اندک با بیان اینکه "غلط کردیم" اقدام به اتمام تحریم ها می کنند!

 

همانطور که ملاحضه کردید تحریم ها هیچ وقت در هیچ عرصه ای موفق نبوده اند!

ناهید نوری در این قطعه شعر که در نشریه خط خطی منتشر کرده از مصائب شاعری و سن بالای ازدواج و برخی سوء استفاده کنندگان بی زن داد سخن سر داده است.

خواستگار ِ تازه از راه آمده

زیر ِ نور ِ آبی ِ ماه آمده

در پس یک قحطی کم سابقه

یوسف ِ گمگشته از چاه آمده!

کرده قیمت خانه ی ما را سپس

یکسره از راه ِ بنگاه آمده!

تا شنیده که سی و شش ساله ام

بعد از آن با جبر و اکراه آمده

کرده تحقیق و شنیده شاعرم

ساعتی خندیده، آنگاه آمده!

در نکاح قبلی اش خیری نبود

استخاره کرده، دلخواه آمده!

بی پدر، بی مادر و بی خواهر است

با زن ِ همسایه همراه آمده!

هیکل چاقش که از در رد نشد،

نم نمک تا پشت درگاه آمده

یک کلاه فلفلی دارد به سر

با سبیل و ریش ِ کوتاه آمده

دیده من افسرده دارم می شوم،

اینچنین وقت ِ بزنگاه آمده!

من چه خوشبختم که بعد از هشت سال

خواستگار تازه از راه آمده!