• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3877روز قبل
مصاحبه و گفتگو

ما که امید داریم نباید به این زودی ها امیدمان نابسامانی پیدا بکند . رحمت یکی از مباحثی است که هرچه در این برنامه ها تکرار بشود باز کم است . جایگاه رحمت در فضای ما مثل هوای سالم است که پر از اکسیژن است تا مادامی که این عنصر حیاتی و این عنصر سلامتی وجود نداشته باشد نه زبان می تواند بگوید و نه چشم می تواند ببیند و نه دست و پا می تواند حرکتی بکند . شما در نظر بگیرید که فضای اینجا را گار خفه کننده گرفته ، کجا را میشود دید؟ انسانی که دارد حسش را از دست می دهد و بعد هم خفه می شود و می میرد . فضای رحمت به گونه ای است که وقتی به روی انسان باز شد این انسان می تواند در فضای رحمت خوب ببیند . گاهی که ما در نگاههای مان دچار اشتباه می شویم ، در همین جا از خدا فاصله می گیریم . فرمود : من این رحمت را بر همه ی عالم گسترانیده ام و خودم را بعنوان رحمان به این عالم معرفی می کنم یعنی کسی که دارای رحمت واسعه و گسترده است .علاوه بر این خودم را بعنوان رحیم معرفی می کنم و قرآن خودم را با رحیم و رحمان بودن آغاز کردم . بسم الله الرحمن الرحیم . به رحمت خودم است که ایجاد می کنم و به رحمت خودم است که موجودات را به کمال می رسانم یعنی اول یک سفره ای بنام رحمت را باز می کنم بعد آنجا سخن از فرشته ، بهشت ، عبودیت و... است . پس به ما یاد می دهد که دائم به رحمت من توجه کنید . اگر انسان از رحمت خداوند کم بگوید ، کم تصور کند ، کم امید داشته باشد به همان مقدار غلو می کند . و به همان مقدار تاریکی جای نورانیت را می گیرد و در فضای تاریک دید درست کار نمی کند . در فضای آشفته بازار پر از غوغای یاس و ناامید حقیقت به گوش انسان نمی رسد .در این حالت انسان فلج شده و از بین رفته است. بنابراین رحمت ، عنصر حیاتی ماست . اگر ما همیشه از رحمت خدا بگوییم باز کم گفته ایم . این گفتن از رحمت خیلی لازم و ضروری است و تکرار آن اشکالی ندارد زیرا مثل اکسیژن است . شما این همه تاکید قرآنی را در باب رحمت خدا می بینید. می فرماید: بزرگترین گناه مایوس شدن از رحمت پروردگار است. ما این همه گناهان کبیره داریم و هرکدام از آنها هم در جایگاه خودش خطرناک است ولی می فرماید که خطرناکترین گناه مایوس شدن از رحمت پروردگار است . یعنی آنجاست که تو مرده بحساب می آیی . و بینایی ات را از دست داده ای تحرک و جنب و جوش از بین رفت بنابراین ما باید خط قرمز را داشته باشیم. بنابراین هر چه ما گناه می کنیم نباید مایوس بشویم. البته ما نباید گناه و خلاف بکنیم و باید یک زندگی استاندارد داشته باشیم مثل کارهای استاندارد دیگرمان ، در انسان بودن و مسلمان بودن استاندارد قرآنی را رعایت کنیم و چارچوب ها را رعایت کنیم اما در روایت داریم که بشر خطاکار است مگر معصومین که حساب شان جداست ، نوع بشر دچار اشتباه است ولی روایات یک خط قرمز برای ما کشیده اند که خطا نکنید ولی اگر کردید خط قرمز شما این است که مایوس نشوید. یعنی هیچ گناهی نیست که قابل جبران نباشد و هیچ خطایی نیست که قابل پذیرش نباشد . امام باقر (ع) به محمد بن مسلم که از راویان خوب است فرمود : مومن وقتی گناه کرد توبه می کند و مورد بخشش الهی قرار می گیرد ، زیرا برایش پرونده ی جدیدی باز شده است زیرا توبه کرده است و خدا پذیرفته است . از آن به بعد باید رفتارهای جدیدش را آغاز بکند . سوال کرد : این مومن دائما گناه می کند و دائما توبه می کند پس از گناهان از خدا طلب مغفرت می کند . هرچه مومن گناه می کند و توبه می کند ، خدا با مغفرت به او نگاه می کند و گناهانش را می بخشد . گناه در یک نگاه کوچک و بزرگ ندارد و نافرمانی پروردگار بزرگ است . روایت داریم که به کوچکی گناه نگاه نکن به این نگاه کن که نافرمانی چه کسی را داری انجام می دهی . پس همه ی گناهان کبیره و بزرگ است ، یک گناه هم زیاد است . فرمود : محمد بن مسلم مبادا مومن را از رحمت خدا مایوس کنی . اگر کسی گفتند که صدهزار گناه کردم ، نگو برو گورت را بکن و قصه تمام است . باب رحمت الهی واسع است . آغوش رحمت گشوده است . در قرآن پیام می دهد که از زحمت خدا مایوس نشوید . جای دیگر می فرماید : عذاب من شدید است ولی برای کسانی که توبه نمی کنند ، گردن کشی می کنند ، سرکش هستند و عناد دارند . اما کسانی که خلاف می کنند و پشیمان می شوند عذاب شدید ندارند . در روایت داریم که وقتی شما در پیشگاه خدا اقرار به گناه می کنی یعنی اعتراف می کنی که خدایا من اشتباه کردم و گناه کردم ، همین خودش توبه است .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:4
مصاحبه و گفتگو
دختری بیست و دو ساله هستم . از وقتی خودم را شناختم دوست داشتم اسلام را قلبی بشناسم و اسلام شناسنامه ای نباشم . راهنمایی بفرمایید که من چکار باید بکنم ؟

پاسخ – آنچه که در عرف ما تحت مسلمان شناسنامه ای است یعنی اینکه می پرسند شما مسلمان هستید و شما می گویید : بله . اگر می خواهیم با مسلمان شناسنامه ای متفاوت باشیم باید ببینیم اسلام چه کارهایی را حلال کرده و چه کارهایی حرام کرده است . چه باید ها و نباید هایی دارد . اگر می خواهیم متفاوت باشید از همین الان واجبات را شروع کنید . لازم نیست که یک دوره قرآن و تفسیر آن و فلسفه را بخوانید از همین واجبات شروع کنید . از اولین محرماتی که باید ترک کنید شروع کنید . البته در ضمن آن مطالعاتی هم داشته باشد . این کار شیطان است که می گوید اگر می خواهی مسلمان باشی باید کار را از زیربنا شروع کنی . شما زیر بنا را داری زیرا قبول داری که مسلمان هستی . بالاخره ی یک اطلاعات اولیه حتی خیلی مختصر داری، از همینجا شروع کن . می دانی که خیلی از کارها را باید ترک کنی . می دانی که نباید غیبت کنی و مال مردم را بخوری و می دانی که باید به دیگران احترام بگذاری . اینها را می دانی . اگر اینها را انجام بدهید متفاوت می شوید . این بایدها و نباید هایی که من انجام می دهد نشان می دهد که من فقط مسلمان شناسنامه ای نیستم و متفاوت از مسلمان شناسنامه ای هستم . پس یکسری بایدها و نبایدها و واجبات و محرمات است که من خودم را در این فضاها قرار بدهم بعد در کنار این رفتارهای مثبتی که انجام می دهم و ترک گناهی که می کنم باعث می شود که ارتباط من با خدا تقویت بشود . این بایدها و نبایدها فرصتی برای رشد ایمان فکری ما می شود . با قرار دادن اعتقاد فکری در این فضای باید ها و نباید ها ، رشد قشنگی ایجاد می شود . الان امکان مشاوره داشتن خیلی راحت است . انسان در هر گوشه ی دنیا که باشد با تلفن می تواند مشاوره داشته باشد . سوالات را از کارشناسان مذهبی بپرسیم . با انجام ظاهری اعمال واجبات و محرمات ، خودبخود زمینه ی فطری در ما شکفته میشود .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:3
مصاحبه و گفتگو
– من پشت سر پدر و مادرم غیبت کرده ام و حالا خیلی پشیمان هستم و خجالت می کشم که از آنها طلب بخشش کنم . آیا راه دیگری هست که گناهم بخشیده بشود یا خیر ؟ من حدود دوسال پیش حق همکلاسی های خودم را ضایع کرده ام و به خاطر گناه من او را مجازات کرده اند . الان نه اسم او یادم هست و نه امکان این را دارم که دنبال او بگردم . من باید چکار بکنم ؟

پاسخ – اینها قشنگی هایی است که در وجود افراد وجود دارد . حالا خلافی کرده و خشکی را در خودش احساس می کند ولی طراوتی اصیل در او وجود دارد . می گوید که من از عمل زشتی که انجام داده ام نگران هستم . دنبال راه کاری می گردد تا آنرا تبدیل به طراوت و پاکی بکند یعنی آنرا به وجود مثمرثمر تبدیل کند . دید پدر و مادرها نسبت به فرزندانشان خیلی خوب است . وقتی آنها می بینند که فرزندشان از آنها عذرخواهی می کند و می گوید که در خلوت و تنهایی یا در ظاهر آن طور که باید خوب برخورد نکردم و من را ببخشید ، اشک شوق در چشم پدر و مادر حلقه می زند که چنین فرزندی دارند بنابراین جوان عزیز از اینکه می خواهد این مسئله را با پدر و مادرش مطرح کند ناراحت نباشد زیرا این حالت قشنگ و زیبایی است که برخورد می کنند . اینها را در حالت کلی بگوید و لازم نیست که تک تک بگوید که کجا چه گفتم و چه کار کردم . همین که جلوی پدر و مادر بیاید و عذر خواهی بکند و بگوید که من را حلال بکنید کافی است . پدر و مادر حق زیادی به گردن ما دارند . خیلی دوستانه و صمیمی و متواضعانه بنشیند و اینها را بگوید. حالا فرض کنیم چنین کاری را نمی تواند بکند . روایتی از رسول گرامی اسلامی در مورد تواضع و لبخند در مقابل پدر و مادر داریم که می فرماید : اگر با چهره ای متبسم و بشاش با پدر و مادر برخورد کنیم خدا ثواب یک حج عمره مقبوله در نامه ی اعمالتان می نویسد . یکی از صحابه تعجب کرد و پرسید : یک نگاه با تبسم و یک حج عمره ی مقبوله ؟ شاید ما روزانه صد بار این کار را بکنیم . ایشان فرمود : خداوند صد حج عمره ی مقبوله در نامه ی اعمالتان می نویسد و فرمود الله اکبر . چه در مورد خدا فکر می کنید . فکر می کنید خدا کم می آورد یعنی حج عمره هایش تمام میشود و دستش خالی می شود . ای جوانان این فرصت ها را از دست ندهید . با یک نگاه بشاش و مهربان ثواب یک حج عمره را ببرید بدون اینکه هزینه ای بکنید زیرا رفتن به حج عمره هزینه دارد . تعجب نکنید که کسی که در خانه اش نشسته ثواب حج عمره را می برد و کسی که به مکه می رود هم همین ثواب را می برد . آنچه که مهم است کار فیزیکی نیست ، آن ویتامین و محتوای کار است . ممکن است طرف سفر حج را هم برود ولی آن اخلاص و طراوتی که باید داشته باشد نداشته باشد معلوم نیست که حجش مورد قبول باشد . ولی ممکن است طرف با یک لبخند و مهربانی ثواب حج عمره را به سوی خودش جذب کند .
در مورد ضایع کردن حق دیگران که چندین سال گذشته است ، در دعای روز دوشنبه داریم که خدایا من از تو طلب مغفرت می کنم بخاطر نذرهایی که کردم و آن را فراموش کرده ام ، وعده هایی داده ام که فراموش کرده ام آن را وفا کنم . شاید در عمرم حق کسی را ضایع کرده ام و نمی دانم و اگر می دانم دسترسی به او ندارم و حتی اسم او را هم نمی دانم ولی فقط می دانم در دوران بچگی وقتی مدرسه می رفتم مثلا خودکاری گرفته ام و پس نداده ام یا در عالمی بچگی آن را برداشته ام و الان متوجه شده ام یا احیانا غیبت کسی را کرده ام یا آبروی کسی را برده ام ، الان امکان جبران آن را ندارم ، خدایا از تو می خواهم که از همه ی اینها صرف نظر بکنی . در ادامه ی دعا می فرماید: خدایا اگر من را مشمول آمرزش خودت بکنی چیزی از تو کم نمیشود و اگر چیزی به من ببخشی به تو ضرری نمی رسد . ما چنین خدایی داریم که تمام فضا را برای آمرزیدن ما و اینکه ما را مورد بخشش قرار بدهد آماده می کند . ائمه دائما این فضاها را در دعاها برای ما مطرح کرده اند که ناامید نشویم. انسان چند تا کار می تواند دراین موارد که دسترسی به طرف ندارد انجام بدهد . حالا ممکن است دسترسی به طرف دارد ولی اگر بخواهد به او بگوید که غیبت تو را کرده ام ، شری به پا می شود و نگرانی هایی بوجود می آید . یکی اینکه طرف توبه کند که از این به بعد این کار را نکند . با خودش بگوید قبلا این کار را از سر نادانی و ناآگاهی کردی ولی الان دیگر اینکار را نکن . این فضاهایی که در این دعاها وجود دارد به این معنا است که ای بنده ی من ، اگر تا بحال خلافی کردی از این به بعد جلویش را بگیر و این کار را ادامه نده ، من بنده ی خودم را از طرف خودم راضی می کنم . در این دعا داریم که خدایا تو از طرف من او را راضی کن . در اینجا فرض این است که امکان پیداکردن طرف نیست ولی اگر من دفتر شما را برداشتم باید آن را به شما برگردانم . ما نمی توانیم حق طرف را ضایع کنیم و بعد بگوییم که استغفار می کنیم و تمام می شود . در همین دعا هم داریم که من در فضایی هستم که امکان انجام آن برای من نیست . پس اول استغفار کند و بعد جبران مافات بکند . دو رکعت نماز یا سوره ی قرآنی بخواند و آنرا هدیه به طرف بکنم و لازم نیست که طرف این را بداند زیرا این هدیه در نامه ی اعمال شما ثبت خواهد شد . مثلا در سفر زیارتی نائب الزیاره بوده و سلامی از طرف به امام کرده است یا در حج طوافی به طرف هدیه کرده است . پس این کارهای معنوی را انجام بدهیم . حتی می توانیم به امور خیریه کمک کنیم و به طرفی که غیبتش را کرده ایم یا مالی از او را ضایع کرده ایم هدیه کنیم . مثلا در بیست سال پیش مبلغی از مال کسی را ضایع کرده ایم . آن مبلغ را در کار خیر بکار می بریم و به طرف هدیه می کنیم . پس همه ی این کارها را انجام بدهیم و در روز قیامت وقتی خدا می بیند ما این کارها را انجام داده ایم و طرف می بیند که خوبی برای او فرستاده ایم راضی می شود و اگر راضی نشد ، خدا از فضل و کرمش او را راضی می کند . ما بین خودمان و خدا بگوییم که خدایا اگر هر کسی حقی از من ضایع کرده ، اگر آبروی من را برده و غیبتی کرده ، او را ببخش . تنگ نظری بد است . اگر ما می خواهیم در روز قیامت خدا ما را ببخشد و با مهربانی با ما برخورد کند با بندگانش با مهربانی برخورد کنیم . اگر می خواهیم خدا از سر مغفرت و گذشت با ما برخورد کند با بندگانش با معفرت برخورد کنیم . اگر من بگویم که چرا غیبت من را کرده و من تو را حلال نمی کنم و تو را به خدا و ابوالفضل واگذارت می کنم خدا هم تو را نمی بخشد و به تو سخت می گیرد و تو هم گرفتار هستی ولی اگر بگویی که من به عفو و کرم او را می بخشم ، به فضل الهی یعنی برای اینکه فضل الهی را جلب کنم ، از سر تقصیرات این فرد می گذرم ، خدایا تو هم از سر تقصیرات من بگذر . اگر می خواهیم بخشیده بشویم ببخشیم ،اگر می خواهیم کرم خدا شامل حال ما بشود کرم ما شامل حال دیگران بشود ، اگر می خواهیم خدا با مهربانی با ما برخورد کند با دیگران با مهربانی برخورد کنیم . یعنی هر جوری که دوست دارید خدا با ما برخورد کند با بندگانش همان جور برخورد کن . اگر شما نبخشید بدانید که خودتان هم گرفتار می شوید . به فردی گفتند که خبر بدی برایت داریم ، ماشینت را دزد برده است . فرد گفت که این که خبر بد نیست . خیر بد آن است که انسان گناه کرده باشد .این ماشین قبلا نگهداریش به دست من بوده است ولی از الان بدست فرد دیگری افتاه است . خدایا اول من را هدایت کن و بعد کسی که ماشین را برده هدایت کن . من خودم به هدایت نیازمند ترهستم تا دیگران . خدایا از سر تقصیر من بگذر و از سر تقصیر او هم بگذر . من او را حلال کردم . روز قیامت آن قدر گرفتار هستم که وقت ندارم به حساب او رسیدگی کنم . این حرکت ، حرکت قشنگی است . دیگر فرقی نمی کند که این ماشین بگردد یا برنگردد . این ها را نمی گوییم برای اینکه فضا برای دزدها باز باشد و بگویند که ما ماشین را می دزدیم و بعد طرف ما را حلال می کند . ما اینها را می گوییم که باز برخورد کنیم . برخوردهای انقباضی و برخوردهای تاریک قشنگ نیست .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:3
مصاحبه و گفتگو

در بحث صدقات بستگی به تمکن مالی شخص دارد . یک شخصی که دستش تنگ است باز صدقه بدهد . فقیر به امام گفت که تنگ دست هستم . امام فرمود : صدقه بده . به فقرا کمک کن. کمک مالی هر چقدر هم که کم باشد ، باعث ریزش رحمت مالی می شود . انسان غنی نگوید که اگر کم هم بدهم خوب است . انسان غنی به اندازه خودش بدهد . فرهنگ کمک و بخشش باید در همه ی آحاد جامعه باشد . اما باقر (ع) فرمود : روز قیامت به فقرا می گویند که شما بی حساب وارد بهشت بشوید . جلوی در بهشت جلوی آنها را می گیرند و می گویند که شما می خواهید بی حساب وارد بهشت بشوید ؟ می گویند که مگر به ما چیزی هم دادی که پس بدهیم . خدا می فرماید : در دنیا به شما ندادم که امروز بدهم . امروز دارم جبران دیروز را می کنم . می فرماید: تمام کسانی که به اینها کمک کردند وارد بهشت بشوند . کسی که تلاش کرده و زحمت خودش را کشیده ولی واقعا فقیر است ، ناامید نباشد. در حساب پس اندازش گذاشته اند . کسانی هم که به آنها کمک کرده اند وارد بهشت می شوند . پس می بینید که این فضای نیکوکاری ، فضایی است که خدا در رحمتش را باز کرده و می گوید که همه وارد بهشت بشوید.

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:3
مصاحبه و گفتگو

بله . بحث فقر و برخورد با فقرا جایگاهی بسیار عمده ای دارد . اولا ما فقرا را به دیده ی تحقیر نگاه نکنیم . بالاخره آنها هم انسان هستند . ثروت ، موقعیت اجتماعی و اعتبارات دنیوی شخصیت نمی آورد . در نگاه دینی ما فقیر و غنی ندارد . این انسان و مسلمان است و باید مورد تکریم قرار بگیرد . حالا پول دارد یا ندارد فرقی نمی کند ، لباسش نو است یا کهنه ، اینها ملاک نیست . نگاه کریمانه با فقرا این است که اولا نگاه تحقیری نکنیم . اینها برادران و خواهرهان ما هستند . برویم سر سفره ی آنها بنشینیم و سر سفره مان دعوتشان کنیم . ائمه ما هم این کار را می کردند . به آنها شصیت می دادند . دیگر اینکه اگر می خواهیم کمک کنیم صرفا جنبه ی مالی نباشد . به جنبه ی انسان او هم کمک بکنیم و فقیر فکر نکند بخاطر فقرش کمبود انسانی یا موقعیت اجتماعی دارد . باید همان جوری که جلوی غنی بلند می شویم همان جور هم جلوی فقیر بلند بشویم و به آنها نگاه متفاوت نداشته باشیم . همه ی آنها را به دید کریمانه ی انسانی نگاه کنیم .این بسیار موثر است و آنهایی هم که کمک می کنند بدانند که در حقیقت کمک مادی به این فقیر نیست . اولا به خودش کمک کرده است . یعنی وقتی ما یک کار خیر می کنیم ، اول خود ما نورانی می شویم ، پس اولین کمک را داریم به خودمان می کنیم . دیگر اینکه به دین خدا کمک می کنیم . ان تنصرو الله ینصرکم . بعضی ها فکر می کنند که این آیه فقط برای جنگیدن و فقط برای کارهای شاخصی که مستفیما دینی باشد است. ما باید توجه داشته باشیم که وقتی ما داریم به فقرا کمک می کنیم ، در حقیقت به نوعی ما به دین الهی و پیاده شدن توحید در جامعه کمک می کنیم . چون بالاخره فقر در بین افراد تاثیرات متفاوتی می گذارد . یک انسانی است که از نظر سطح ایمانی بالاست ، ممکن است که از فقر استقبال کند و لذت هم ببرد . اما همه کس این جوری نیستند . بعضی ها تحمل شان پایین تر است و ممکن است فقر او را نسبت به دین بدبین کند .وقتی شما به این فقیر کمک می کند او را در فضای ایمان نگه می دارید یعنی شما با کمک کردن مال به این فقیر جلوی ورود کفر به جامعه و فرار ایمان از جامعه را می گیرید . پس شما حافظ ایمان می شوید . شما جلوی حمله و هجوم کفر را می گیرید . پس اگر شما این نوع نگاه را داشته باشید ، آنموقع بجای صد تومان هزار تومان میدهید زیرا همان طور که شما پشت جبهه به رزمنده ها کمک می کردید ، اینجا هم با این کمک ها برای تقویت ایمان کار می کنید . نکته ی بعدی این است که دائم چشممان به دیگران نباشد که چرا کمک نمی کنند . نگویید که فلانی وضعش خوب است و چرا کمک نمی کند . اگر من می توانم یک ریال کمک کنم ،از این غافله عقب نمانم . به دیگران هم توصیه کنم اشکالی ندارد ولی اول خودم این کار را انجام بدهم و بعد به دیگران توصیه کنیم .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:3
مصاحبه و گفتگو

وقتی هواپیمایی می خواهد از فرودگاهی اوج بگیرد و به فرودگاه دیگری بنشیند ، بخاطر فضایی است که درآن شاخصی وجود ندارد . نه در آن جاده ای است نه رفت و آمد فضایی وجود دارد . یا وقتی کشتی از یک سمت دریا به سمت دیگر دریا می رود ، در وسط دریا علائمی نصب نکرده اند ، اگر این وسایل نقلیه بخواهند درست و سالم به مقصدی که می خواهند برسند ، باید در درون خودشان شاخص ها را مشخص کنند . یعنی در درون خود این دستگاه باید عقربه ای باشد که این عقربه مشخص کند که تو از کجا داری حرکت می کنی و کجا باید بروی و این عقربه های درون دستگاه است نه بیرون دستگاه که اینها را راهنمایی می کند تا به نقطه ی مقصد برسد . زندگی ما انسانها در ارتباط با خدا ، ارتباط با خودمان ، ارتباط با جامعه و مجموعه ای که در اطراف مان هستند ، ارتباط مان با طبیعت و جهان ، این ارتباطات باید با میزان و شاخص باشد . آن شاخص ، میزان و مقدار را قرآن کریم برای ما مشخص کرده است . اگر ما این سوال را جوری دیگر مطرح کنیم و بگوییم که مجموع سی جزء قرآن ما با چکار دارد ؟ باذکر داستان ها و قصه ها و ذکر معاد ، قیامت ،بهشت ، جهنم و آموزه هایی که از نماز ، روزه ، حج ، بندگی خدا و همه ی اینهایی که مطرح است ، چه می خواهد بگوید ؟ در این مجموعه ی سی جزء وحی قرآنی ، آیا به محتویات و موضوعات گوناگون اشاره کرده یا با ارائه ی یک محور می خواهد من و شما را به آن محور متوجه کند ، می خواهد آن عقربه را بیان کند . بگوید این شاخص درونی و آن عقربه ای است که بر اساس آن همه ی حرکاتت را باید تنظیم بکنی . آن چیزی که در مجموعه ی آمیزه های دینی ما مطرح است ، در ابتدای نزول آیات قرآن ، وقتی سوره علق نازل شد ، خدا به چه چیزی اشاره می کند ؟ شما در ابتدای بحث مطرح کردید که امروز می خواهیم به این بحث وارد بشویم ، آداب سخنرانی ، گویندگی و نویسندگی همین است که وقتی می خواهد پیرامون مسئله ای بحث بکند اول اشاره کند که چه چیزی را می خواهد بگوید یعنی تکلیفش را روشن می کند . قرآن هم از اول تکلیف را روشن کرده است که من می خواهم برای شما بندگان پیامبر بفرستم و در این عبادت ها و ترک گناه ها و ثواب ها چه چیزی می خواهم از شما خلق کنم . خروجی این مسئله چه باید باشد و چه اتفاقی قرار است که بیفتد . در ابتدا می فرماید : اقرا باسم ربک . کدام رَب . آیا پروردگاری که تو را خلق کرد ؟ آیا پروردگارترا بخوان ؟ با اینکه اقرا و ربک الاکرم ؟ اول زنگ کرامت را به گوش انسانها نواخته است و بگوید که حواستان باشد که شما می خواهید تحت ربوبیتی قرار بگیرید که آن رَب شما اکرم است . خودبخود فضای بحث روشن شد که این ربوبیت کریمانه معلم شماست. علم الانسان مالم یعلم . انسانها چه چیزی را نمی دانند که باید یاد بگیرند . انسانها باید آن مدار انسانیت، شاخص عزت و کرامت شان را یاد بگیرند . من که معلم هستم و خودم را معرفی کردم . گفتم رب اکرم معلم شماست . بنابراین در ابتدای امر خداوند زنگ کرامت را به صدا در می آورد و می گوید که من معلم شما هستم و اکرم هستم .پس شما در فضایی کریمانه قرار می گیرید و باید به ربوبیت کریمانه توجه بکنید . بعد می فرماید که این مطالبم را در فی صحف مکرمه گذاشته ام یعنی آنها را در کتاب هایی گذاشته ام که از کرامت از آن یاد می کنند . و بدست فرشتگانی دادم که اینها هم کریم هستند . در ادامه می فرماید: اینها پاکان و کریمانه ستند که برای شما سوغات کرامت می آوردند . مجموعه این مطالب در کتابی بنام قرآن است که آن هم کریم است، انه لقرآن الکریم . همه ی اینحرفها را یک فرشته ی رسول بیان کرده که آن هم کریم است ، قول رسول کریم . فرشته ها خیلی صفت دارند ولی اینجا دست روی صفت کرامت آنها گذاشته است . و همه ی اینها آمد تا به قلب پیامبر مُکرم رسید و آن را دریافت کرد . خدای اکرم مطالبش را در کتاب کریمانه بدست فرشتگان کریمش که نتیجه قرآن کریم باشد بر قلب رسول مکرم نازل می کند . این نشان میدهد که مدار نزول مطالب قرآنی و آموزه های دینی محور کرامت است. بعد ملاک محورکرامت را مشخص می کند . این مجموعه قرآنی به مبحث کرامت پیچیده می شود . مبحث کرامت یعنی همان شاخصی که اشاره کردیم . شاخصی که شما باید در تمام رفتارهای روزمره تان از آن استفاده کنید . اگر می خواهید باخدا رفتار کنید کریمانه رفتار کنید و اگر می خواهید با همسرتان رفتار کنید کریمانه رفتار کنید . ای جوان اگر می خواهی زن بگیری همسری کریمانه باش . می خواهی شوهر کنی همسری کریمانه باش . حالا کرامت یعنی چه ؟ در فارسی ما معادل بسیط کلمه ی کرامت را نداریم. کرامت و کریم به این معناست که انسان از هر چه که با شخصیت و هویت انسانی او ناسازگار است دور بشود ، از آن چیزی که مایه ی ابتذال شخصیت انسانی است و ضربه به انسانیت انسان می زند به دور باشد و یک رویکرد بزرگ منشانه و آقا منشانه داشته باشد . شخصیتی داشته باشد که تحت انحراف قرار نگیرد. یعنی مسائل جانبی که احیانا وزش های نسیم خطرناک سوزاننده و از بین برنده است ، اینها رویش اثر نمی گذارد . به دوری از پستی ها و رویکردی عزتمند ، بزرگ منشانه و آقاوار کریم می گویند. می گوید این را در درون خودت نصب کن ، به تمام روابط خودت نگاهی داشته باش . می خواهی نگاه بکنی خواست باشد که نگاهت آلوده به زشتی ها نشود . بعضی از نگاهها خوراک انسانیت تو نیست . با شأن انسانیت تو ناهمخوان است . می گوییم تو نگاه کریمانه داری . نگاه مبتذل و نگاه هرزه با شأن و شخصیت تو منافات دارد . تو باید بر اساس محور کرامت حساب کنی . می خواهی لباس بپوشی ، این لباس پوشیدن تو باید متناسب با آن عزت نفس و انسانیت تو باشد ، بنابراین هر نوع پوششی نمی تواند پوشش تو باشد. پس با همان شاخص کرامت بپوش ، نگاه کن ، حرف بزن ، غذا بخور و بخواب . هر نوع حرکتی را با هر نوع ذوق و سلیقه ای اجازه نمی دهد . تو مثل کشتی هست که از مبدا درستی حرکت می کنی اما سفر تو به یک مقصد نادرستی ختم خواهد شد . مبدا تو درست است ، مبدا تو فطرت پاک است . قدم اول این است که خدا تو را بر اساس فطرت پاک آفریدم ، پس مبدا تو درست است. نقطه ی حرکت و آغازین تو هیچ مشکلی ندارد . وقتی متولد شدی که آغاز حرکت تو است ، یک فطرت پاک و بی آلایش و دست نحورده به تو داده اند . پس نقطه ی مبدا تو درست است . نقطه ی مقصد خودت را با شاخص کرامت در نظر بگیر . در غیر این صورت اگر تو خواستی سربه هوا حرکت کنی ، بر اساس دوست داشتن حرکت کنی ، آن مقصد را که در درون فطرت پاکت عشقش نهفته است به آن نمی رسی . دقیقا همان به همان جایی که نمی خواهی می رسی و آن جایی که عمق وجود تو میخواهد ، نمی رسی . چقدر خوب است که انسان در محیط زندگی و در شبانه روز یک کتاب حدیثی را باز کند و یک حدیث باعث معطر کردن زندگی اش بشود . ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) روایتی را نقل کرده است . از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود آبروی مردم را نریز . با ریختن آبروی مردم لذت نبرد .آبروی مومن را حفظ کند . خداوند نمی گذارد که این فرد زجر بکشد زیرا از زجر کشیدن دیگران لذت نمی برد . انسانهایی که از زجر دادن دیگران لذت می برند ، منتظر زجر باشند . زیرا این خوراکی است که خودش آماده کرده است . خدا نمی خواهد کسی را زجر بدهد . در پیامک ها می نویسند که ما از خدا می ترسیم ، خدایی که این همه مهربانی و رحمت دارد ترس ندارد . ترس از این است که من از رحمت خدا سوء استفاده کنم . این همه امکانات و فرصت ها به من داده است ، حالا من بیایم از اینها سوء استفاده کنم و آبروی مومن را بریزم و لذت ببرم . خوشم بیاید که شخصیت طرف را خرد کنم و بشکنم . نگهداشتن آبروی مومنی که از آبروی کعبه واجب تر است . بعد من لذت می برم که به او متلک میگویم ، دلش را می شکنم و او را خرد می کنم . این یعنی اینکه من خردشدن را خوراک خودم قرار می دهم . من را خُرد خواهند کرد . این خوراکی است که خودم برای خودم آماده می کنم . اما اگر بیایم حمایت کنم ، عرض و آبروی مومن را نگه دارم ، اگر خلافی هم کرده ، آنرا پوشش بدهم . اگر نسبت به خود من هم بی احترامی کرده ، حقی من را رعایت نکرده اما من حقوق او را رعایت کنم ، این یعنی آتش خاموش کردن ، می فرماید : خداوند عذاب روز قیامت را از او دور می کند . زیرا با این برخورد کریمانه و عزتمندانه ای که می کند تحت تاثیر این حرکت غیر انسانی قرار نگرفت که به آبروی دیگران ضربه بزند ، این آدمی می شود که لباس ضد آتش پوشیده است . می فرماید : اگر کسی خشمش را کنترل کند و نگذارد که این خشم به دیگران ضربه بزند ، خداوند روز قیامت گناهان او را می پوشاند . خدا می فرماید که چون خشم خودت را به بندگان من پوشاندی ، من هم خشم خودم را به تو می پوشانم . در روایت داریم که هر جوری که دوست دارید خدا در روز قیامت با شما برخورد کند ، شما هم در دنیا همان جور برخورد کنید . اگر دوست دارید که خدا با شما خشمگین و غضبناک برخورد کند ، پس شما هم در دنیا با مردم با خشم برخورد کن اما اگر دوست داری خدا با رحمت ، لطفش و گذشت باتو برخورد کند تو هم با بندگانش در دنیا این جوری برخورد کن . پس در آن مجموعه ی قرآنی که یک شاخص به ما می دهد و براساس آن شاخص می گوید حرکت کن . توباید نگاه کریمانه و به دور از آلودگی و به دور از آن چیزی که با انسانیت تو ناسازگاری دارد ، حرکتی زیبا ومتناسب با هویت و شخصیت انسانی خودت داشته باشی . این شاخص را در درون ما می گذارد و می گوید که خشمگین شو ، کرامت میگوید گذشت کن و تحت تاثیر خشم خودت قرار نگیرد . در مقابل دشمن موشک جواب موشک ولی در مقابل دوستان مهربانی و مودت . اشداء علی الکفار رحماء بینهم . بین خودمان موشک جواب موشک ندارد . طرف هم نخواسته که موشک بفرستد ، عصبانی شده یک چیزی گفته است. شما با مهربانی و نادیده گرفتن اشتباه او ، جوابش را بدهید . شما موشکی از جنس انسانی خلق کن و برایش بفرست ، بعد ببین که او را خاضع می کنی یا نه ؟ اگر او موشک خشم زد و شما با موشک خشم جوابش را دادی او را بیشتر خشمگین می کنی و او را بیشتر با خودت دشمن میکنی . شما با موشکی جواب او را بده که از پایگاه انسانی صادر بشود نه موشکی که از پایگاه حیوانیت صادر بشود . خشم یک موشکی است که از پایگاه حیوانیت صادر شده است اما شما با لطف ومهربانی و نگاه کریمانه که می کنید ، یک موشکی از پایگاه انسانیت صادر می کنید و او را آرام می کند و تسلیم شما می شود . قرآن می فرماید : دشمن تو یک دوست مهربان می شود .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:3
مصاحبه و گفتگو

اگر اموالی هست که ما می دانیم و مطمئن هستیم که آن را از فلان آقا دزدیده است ، می توانیم آن مال را برگردانیم . اما اگر نمی دانیم که این اموال دزدی است یا نه و بصرف اینکه دزد بوده باعث نمی شود که ما از خدا برای او طلب رحمت نکنیم . همیشه نگاه استرحامی داشته باشیم و از خدای رحمان و رحیم بخواهیم که او را مشمول رحمت خودش قرار بدهد . خداوند این شیوه را دوست می دارد که حتی ما برای گناهکارانی که از دنیا رفته اند ، برایشان طلب رحمت و مغفرت کنیم . دزدی بد است ولی معنایش این نیست که برای گناهکار طلب معفرت نکنیم . بهترین اعمال این است که فرزندان به وظایف شرعی خودشان عمل کنند و این برای پدر و مادر باقیات و صالحات است. و از طرف دیگر خیرات دادن فاتحه خواند و کارهای نیک را انجام بدهند و آن را به پدر هدیه کنند .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 13:3
مصاحبه و گفتگو

آنچه قرآن بیان کرده مثل یک فرمولی است که برای کشف حقیقتی بنام انسانیت می باشد . اگر ما بخواهیم خودمان را کشف کنیم ، می فرماید : انسانها موجودی مبتذل و بی ارزشی نیستند . تمام موجوداتی که خدا خلق کرده ، هیچکدام شان بی ارزش نیستند و قابل مصرف هستند یا معادن هستند ارزش طلا یا نقره را دارند . برای کشف این معدنی که لایه های طبیعت روی آن را گرفته است ، اگر بخواهیم انسانیت را کشف کنیم باید با روند و روش پیامبر اکرم آشنا بشویم و این قرآن را از محجوریت بیرون بیاوریم. خودمان را کشف کنیم . سراغ قرآن برویم و ببینیم راه کار کشف حقیقت من چیست ؟ فرمول به ثمر رساندن من کدام است . قرآن اگر از حجاب ، نماز ، روزه ، و مسائل مختلف دینی میگوید ، در حقیقت راه کار کشف ، رشد من و از پایین به بالا آوردن من است و می خواهد من را اوج بدهد . ما می گوییم که نماز معراج است و یا آیات آن در سوره ی معارج است یعنی همه ی اینها معراج ها هستند . معراج یعنی اینکه انسان را بالا ببرند . ابزار وسیله ای برای عروج و بالا رفتن انسان است . نماز مثل نردبان است که به ازای هر رکعت و هر ذکری که انجام می دهید بالا می روید . ممکن است که شما بگویید که اینها تکراری است و چه فایده ای دارد ؟ اما آیا طی کردن پله های نردبان تکراری است ؟ یا اینکه در عین تکرار معراج ، بالا رفتن و عروج است . اگر هر کشاورزی هر روز یا هر هفته و یا هرماه به درخت و سبزه و گل هایش می رسد و به آنها آب می دهد ، هیچ وقت کشاورز نمی گوید که چه فایده ای دارد ، ما که داریم تکرار می کنیم . در این تکرار رشد و ثمردهی گیاه است . نماز و قرآن ما هم همینطور است . فکر نکنیم که وقتی بحث نماز می شود ما آن باز کنیم و بگوییم که قرآن چه گفته است. مجموعه ی زندگی ما ، در رفتار ،اخلاق ، حوزه ی کارهای سیاسی ، اجتماعی ، اداری ، خانوادگی ، در برخوردهای مان و در همه و همه ، ریشه ی دستورالعمل برای اینکه زیباسازی کنیم و محیط زیبایی را برای فرد ایجاد کنیم ، در قرآن ما موجود است . پس سعی کنیم گرایش مان به قرآن بیشتر باشد . بپذیریم که فاصله مان را از قرآن بیشتر کرده ایم . نکند مشمول این گلایه ی قرآن و گلایه ی پیامبر در روز قیامت بشویم که می فرمایند که قرآن در میان شما محجور بود . آیا تمام وجوه زندگی ما را قرآن فرا گرفته است ؟ قبول کنیم که نگرفته است و همین که اجازه نداده ایم قرآن در همه ی فضاهای جامعه ما حضور پیدا بکند ، پیامدهای تلخ آن را هم می بینیم . این همه غم و غصه ها و افسردگی ها محصول چیست ؟ اگر کسی واقعا قرآن را در زندگی اش بیاورد نه اینکه فقط قرآن را باز کند و بخواند ، البته باید قرآن را خواند و با آن ارتباط داشت نه فقط ارتباط کلامی داشت بلکه باید تدبیر و تامل هم داشت وعلاوه بر آن ، قرآن را در زندگی مان پیاده کنیم . اگر قرآن در زندگی ما بیاید همه ی مشکلات ما را حل می کند .شفاء ما فی الصدور . ما از طرفی زندگی پرمخاطره و پر غم و غصه های خرد کننده داریم. غم وغصه ها دوجور هستند . یک غم و غصه هایی است که انسان در کنار این غم وغصه ها کمال پیدا می کند ، نیرومی گیرد و به بالا می رود . این غم و غصه های اولیاء الهی است . پیامبر کم غم و غصه داشت ؟ اما هیچ گاه افسرده نبود . امام راحل ما کم غم و غصه داشت؟ امام با دلی آرام و قلبی مطمئن به دیار ابدی شتافت . یک وقت غم وغصه ها از جنس و سنخ دیگری است و ما را رشد میدهد . بعضی از غم و غصه ها افسردگی می آورد . این غصه ها که ما را افسرده می کند و پنجرمان می کند ، بخاطر این است که ما از نور فاصله گرفته ایم و وصل نیستیم . در تاریکی حرکت می کنیم ونتایج آن این است. سعی کنیم بیشتر با قرآن مانوس باشیم . گاهی برای اینکه انسان بفهمد که کیست باید به آثار نگاه کند . اگر خیلی نمی تواند موثرش را چک کند ، اثرش را بررسی کند . ببیند که آیا آن اثر وجود دارد یا خیر . اگر اثر هست به قدر آن موثر هم هست . مثلا اینکه من می خواهم بدانم که من مومن هستم یا نه ، می فرماید : اگر کسی کار خوب می کند خوشش می آید و کار بد می کند پشیمان می شود ، این نشان میدهد که فرد مومن است . منتها باید مراقبت کند که کار بد را انجام ندهد که نورانیت آرام آرام از بین نرود . در باب نماز هم همینطور است. ما می خواهیم بدانیم که نماز ما تا چه اندازه اثر بخشی داشته و آیا من آن نمازگزار قرآنی هستم یا نه ، چند تا از آثار آن را در سوره ی معارج آیات 19 به بعد بیان می کند .یکی مداومت بر نماز است. آیه 23 سوهر ی معارج می فرماید : کسانی که مداومت بر نماز دارند ( یعنی نه اینکه وقتی مشهد می روند نماز می خوانند ولی وقتی بر می گردند دیگر نمی خوانند و یا کربلا می روند نماز میخوانند و بعد دیگر نمی خواند . ماه رمضان ، محرم و صفر نماز می خواند و بقیه ماه را نمی خوانند .) دیگر اینکه سعی می کنند خاصیت نماز را درزندگی به یاد داشته باشند . نماز یاد خداست . امام باقر (ع) می فرماید : اگر کسی در صحنه های مختلف یاد خدا باشد ، دائم الصلاة است . یعنی اگر در صحنه ی گناه قرار گرفت چون به یاد خداست گناه نمی کند و اگر در صحنه ی خیرپیش می آید آن را انجام بدهد . یعنی دائم در حال نماز و ذکر است زیرا می فرماید : نماز بخوانید که یاد من را فراموش نکنید. این شخص علاوه بر نمازهایی که می خواند ٍ وقتی می خواهد نگاه کند به یاد خداست و خلاف نمی کند . وقتی می خواهد حرف بزند به یاد خداست و هر کاری که می خواهد بکند به یاد خداست .این فرد دائم الصلاة است. دیگر می فرماید : توفیق انسان نمازگزار از فضل خداست . انسان نمازگزار نمی گوید که کار و تلاش کردم و پولهایی که بدست آورده ام همه مال خودم است زیرا خدا هم این توفیق را به ما داده ، پس دیگران هم باید در این درآمد سهیم باشند . علاوه بر خمس و زکاتی که می دهد باید به فقرای اقوامش هم کمک کند . و نگوید که به من ربطی ندارد . خدا می گوید : مالی که در اختیار تو قرار دادم ، می خواهم دو تا کار روی آن انجام بگیرد . یکی اینکه می خواهم ببینم در اینجا که باید پول خرج کنی از من فاصله می گیری یا خیر و می خواهم تو را آزمایش کنم . علاوه بر این ، چرخش مال توسط تو باعث آبیاری انسانیت تو میشود . صفای تو رشد می کند . آن کینه ، کدورت ،انحصار طلبی و خودخواهی از بین می رود . این خاصیتها در چرخش مالی به دست تو است و می خواهم که تو را رشد بدهم . اگر آب در جایی ماند ، گندیده می شود حتی اگر زیاد باشد . اما اگر به اندازه ی کمی آب ولی جاری باشد ، در کنارش سبزه و صفا است . مال را به تو میدهم که به دیگران هم بدهی تا بخل و کینه ی تو را از بین ببرد و تو را یک انسان باصفا بکند . پس انسان نمازگزار سعی می کند به اندازه ی توانش حقوق مالی برای دیگران قائل باشد . انسانهای نمازگزار آنهایی هستند که قیامت را قبول دارند . گاهی انسان می گوید که به قیامت معتقد است . ما باید به اندازه ی باورهای مان به خودمان نمره بدهیم . قسم هم می خوریم که قیامت موجود است . روزی است که حقیقت ها خودش را نشان می دهد . آیا من آمادگی برای چنین فضایی دارم یا ندارم ؟ انسان نمازگزار خودش را آماده می کند .این باور باید در رفتار ما اثر بگذارد . اگر من باور دارم که قیامتی در کار است ، آیا حاضرم حرام کاری یا حرام گفتاری کنم ؟ نگاههای هرزه بکنم . اگر این کارها را کردیم ، معلوم می شود که باورمان ضعیف است . باید آن را تقویت کنیم . قرآن می فرماید : نمازگزار کسی است که روز قیامت را تصدیق می کند . در ادامه می فرماید : کسی از عذاب الهی در امان نیست . البته مقصود این نیست که ما بترسیم یک خدای قهاری که با چوب دنبال بندگانش راه افتاده است ، خیر . او که رحمت و رأفت را دارد .از سوء استفاده هایی که از فضای رحمت واسعه ی الهی می کنیم بترسیم . قرآن می فرماید : چه چیزی تو را به پروردگار کریم خودت مغرورت کرد ؟ من کریم نبودم و در حق تو لطف نکردم ؟ این همه خطراتی که به فکر تو هم خطور نمی کرد از تو دور نکردم ؟ حالانتیجه اش این است . اگر ما بهمدیگر محبت کنیم ، نتیجه ی محبت ، محبت است یا خیانت ؟ نتیجه ی دوستی ، دوستی است یا دشمنی ؟ من خدا که این همه دوستی در حق تو می کنم ؟ من که این همه محبت می کنم ؟ حالا اگر چند حاجتی هم داری که برآورده نمی شود ، آن را هم نمی دانی و آن هم خیر تو است . اگر مانعی هم هست به رفتار خودت نگاه کن و مانع را برطرف کن . ببین کجا خلاف کردی ، خلاف هایت را درست کن . و اگر هم به نتیجه نمی رسی نگران نباش . قرآن می فرماید : از من نترس ، از سوء استفاده های خودت بترس . من مرتب به تو هشدار می دهم و تو توجه نمی کنی ، این بی توجهی روزی پشیمانی دارد . خدا می فرماید : انسانهای نمازگزار با عفت هستند . آنها برخوردی همراه با عفت دارند . یعنی از قوه ی شهوتش سوء استفاده نمی کند . یکی از فضاهایی که انحرافات و زمینه ی ابتدال های زیادی را فراهم کرده ، همین عرصه ی رهایی شهوت است . کنترل درست و صحیح نکردن شهوت یعنی شهوت را رها کرده ایم . استفاده ی انسانی و استاندارد از آن نمی کنیم . وقتی زودپزی را روی گاز می گذاریم اگر به اندازه ی کافی آب در آن نکنیم و حرارت به اندازه ی کافی نباشد ، ممکن است انفجاری روی دهد . و این انفجار مصیبت ها و پیامدهای تلخی را بدنبال خواهد داشت . گاهی این انفجارها در قوای طبیعی ما انجام می گیرد . انفجار در شهوت و بدجوری از آن استفاده می شود . این نگاهها و خیالاتی که در خلوتش دارد ، به مخزن مهماتش آتش پرت میکند . قبلا در مورد مقدمات نماز گفته بودیم که هم خودش را پاک میکند و هم فکر و خیالش را پاک می کند و این خودش جلوی شهوات را می گیرد . شهوت چیز خشن و تندی نیست . اگر درست از آنها استفاده کنیم رام می شود و آرام می گیرد . مثل اینکه شما محزن مهمات داشته باشید . این همه مخزن مهمات در پادگانها ارتش و سپاه موجود است .چرا هیچ اتفاقی نمی افتد و هیچ سر و صدایی بلند نمیشود ؟ کافی است که مراقبت کنند که آتشی در آن نیفتد . درست است که ماده ای است که اگر شعله ور بشود بیچاره می کند ولی خیلی راحت می توانیم آن را شعله ور نکنیم . اگر این از عهده ی ما خارج است چرا خدا ما رابه استنطاق می کشد ؟ می فرماید که اگر شرایط ازدواج برایت فراهم نیست ، عفت پیشه کن . این تکلیف است . یعنی تو می توانی عفیف زندگی کنی . بشرطی که تکه های آتش را در انبار مهمات خودت نیندازی . اگر یک گلوله آتش در انبار مهمات بیفتد ، چه فجایعی که ببار نمی آورد . ولی راحت می شود جلوی این گلوله ها را در انبار مهمات گرفت . غضب و شهوت ما انبار مهمات هستند . ممکن است با یک نگاه آلوده صدای انفجار آن بلند بشود . و اتفاقی که نباید بیفتد می افتد . یک جوان در خلوت نشسته و مسائلی را در ذهنش می چرخاند که فضای ابتذال و تحریکات جنسی است ، مسلما آشوب های درونش را نمی تواند کنترل کند . بعد می گوید که دست من نیست . اگر اینها را کنترل کنیم می بینیم که فضا آرام است . مولوی میگوید که این امیال خفته ی ما مثل سگی هستند که یک جا آرام گرفته اند تا لاشه ای جلوی آن نیندازی ، سگ از جایش بلند نمی شود . ولی وقتی بوی لاشه ای را شنید بلند می شود . شکم همدیگر را می درند . امیال در درون نسان اینجوری هستند که تا لاشه ای در مقابل شان پیدا نشود آرام گرفته اند . بخصوص مدیریتی هایی که ما در سایه نماز ، عبادت و بندگی خدا می کنیم ، این غضب و شهوت ، حس و حال دیگری پیدا می کند . غضب و شهوت تغییراتی است که در قوای جسمانی انجام می گیرد . اما اگر اینها در فضای انسانیت بیایند تبدیل به برائت و ولایت میشوند. ما می توانیم به اینها جهت بدهیم . مدل شهوت و غضب تغییر می کند و مدلش عوض می شود . در سایه نماز این غضب و شهوت تربیت شده و بالا می آید . نماز یکی از این فرصت های قشنگ است . هرچه ما از نماز زیباتر استفاده کنیم ، قدرت کنترل ما را بالاتر می برد . می فرماید : نمازگزان آنهایی هستد که به تعهدات شان پایبند هستند و انسانهای امانتداری هستند . انسان نمازگزار در امانتی که دراختیارش می گذارند خیانت نمی کند . امانت فقط این نیست که کسی به شما چیزی بدهد . یک وقتی ما دو نفر صحبت می کنیم و شما می دانید که من یک رازی را به شما گفتم و حتی تاکید می کنم که به کسی نگویید ، این خودش امانت است . شما حق ندارید در امانت خیانت کنید. حق ندارید که این مطلب را به دیگری بگویید. اگر این کار را کردید ، شما در امانت خیانت کردید . نمازگزار این کار را نمی کند . ما اگر به همین نکته توجه کنیم می بینیم که چقدر از آشوب ها از بین می رود . اسرار یکدیگر را به همدیگر میگویند ، آبروها ریخته می شود . قرآن می فرماید : کسانی که اهل شهادت به توحید و قیام به آن می کنند و اگر جایی لازم شد که شهادت بدهند، شجاعانه برای دفاع از حق مسلمان حضور پیدا می کنند . و باید از دستاوردهای نماز حفاظت کنند . مراقبت مان این است که گناهان را انجام ندهیم . یک غیبت می دانید که بلایی به سر ما می آورد .امام صادق (ع) می فرماید: غیبت کردن در تخریب دین مسلمان ، سرعتش از خوره ای که در شکمش میافتد ، بیشتر است . اگر خوره در شکم کسی بیفتد طرف را از زیر نابود می کند . گناهان را انجام ندهیم تا نمازی که بدست آورده ایم را نگه داریم و از آن بهره ببریم .

 حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 12:57
مصاحبه و گفتگو

در روایات ما توصیه ی زیادی شده که اگر شما فرصت های خوبی را برای خودتان فراهم کنید جذابیت تان از رزق الهی بیشتر میشود . یکی از این فرصت های بسیار مناسب همیشه در فضای پاکی و طهارت زندگی کردن است . اگر دوام بر طهارت داشته باشیم رزق شما توسعه پیدا می کند . انسانی که دائم الوضوء است یعنی همیشه وضو دارد خیلی بهتر است و خوب است که ما همیشه با وضوء باشیم . اول صبح بلند بشویم و وضوء بگیریم و اگر به هر دلیلی وضوء باطل شد بلافاصله وضوء بگیریم . مگر چه خرجی دارد ؟ مگر ما دست و صورت را نمی شوییم ؟ پس می ماند دو قسمت بین دست و بازو که باید شسته شود تا تبدیل به وضوء بشود . گاهی بعضی از کارها خیلی راحت است ولی ما به آن نگاههای سختی به آن می کنیم . آیا عنصری از درون نیست که کار به این راحتی را سخت جلوه می دهد ؟ اگر کسی دستشویی می رود و می خواهد بیرون بیاید که دستش را می شوید و اگر این کار را نکند ، انسان بی انظباط و بی نظمی است که می خواهد با دستهای آلوده به کار بپردازد و این درست نیست . حداقل نظافت را رعایت میکند و دستها را می شوید و یک آبی هم بصورت بزند خوب این دو وجب از دست را هم می شوید .در ضمن این صورتی که دارد شسته میشود برای خدا انجام بدهد . یکی یک کار کوچک را این قدر بزرگ کند . یعنی از فرصت های بسیار کوچک کارهای بزرگ و ماندگار خلق می کند . کارهای ما اگر به انگیزه ی الهی انجام بگیرد از ماندگاری برخوردار است . پس دوام بر طهارت داشته باشید توسعه بر رزق داده میشود . پس همیشه دائم الوضوء باشید . موقع غذا خوردن ، موقع خوابیدن ، روایت داریم کسی که وضوء میگیرد و می خوابد ، در آن جایگاهی که خوابیده ، آن جایگاه طهارت و پاکی است و ثواب معبد دارد .چرا انسان بستر خوابیدن خود را تبدیل به معبد نکند ؟ خوب آخر شب یک وضوء با انگیزه ی الهی و نیت می گیرد و میخوابد . اگر دراین بستر این اتفاق نمی افتاد یک محیط طبیعی بود که باید می خوابیدیم ولی آن را تبدیل به یک معبد کرد . ببینید انسان با یک حرکت کوچک این قدر جایگاه را متفاوت کرد . انسان همیشه سعی کند که این حالت را داشته باشد . البته این توسعه ای که در طهارت داده میشود ، دوام بر طهارت فقط وضوء تنها نیست . کم کم وقتی انسان دائم الوضوء شد این خودش یک حس قشنگ و معنوی است . این حس معنوی یک فرصتی را ایجاد می کند که یک حس معنوی اضافه ای هم سراغش می آید . یعنی حلقه وار متصل بهم یک توفیق ، توفیق دیگری را می آورد . در روایت از حدیث قدسی داریم که خدای متعال می فرماید که اگر وضوی کسی باطل شد ، وضوء نگرفت برمن جفا کرده است . اگر وضوء گرفت و دو رکعت نماز نخواهد برمن جفا کرده است . اگر دو رکعت نماز خواند و دعا نکرد بر من جفا کرده است . اگر وضو گرفت و نماز خواهد و دعا کرد و من پاسخ او را اجابت نکردم ، من بر او جفا کردم . من پروردگار جفاکاری نیستم . اصلا این فرصت را در اختیار ما قرار دارد که در فضای معنوی قرار بگیریم واگر حاجتی داریم از این طریق حاجت خود را بگیریم . حالا ممکن است من خواسته ای داشته باشم که این خواسته مصلحت الان من نباشد . این معنایش این نیست که بگویم حالا که این دو رکعت نمازم را خواندم و حاجتم را نگرفتم ، پس مهندسی در برنامه دروغ گفت یا روایت دروغ است زیرا من نتیجه نگرفتم . خیر . نه روایت دروغ است و نه مهندسی دروغگو است . ما این را حساب کنیم که با کریم روبرو هستیم . اگر این مصلحت من نباشد ، مگر میشود من که نماز خواندم ، دستم را در راه او بلند کردم ، او که ما نبودیم و تقاضای مان نبود لطف او ناگفته ی ما می شنود ، حالا که به ما توفیق داده که با اوحرف بزنیم نمی شنود ؟ ار این موردی که من تقاضا دارم و مصلحت من نباشد یقینا بهتر از این را جایگزین می کند . ما اگر کمی خدا را بشناسیم و با آن احساس به درگاهش برویم ، قطعا جواب ما را خواهد داد . انسانی که کمی بزرگواری و کرامت دارد اگر کسی سراغش برود دست رد به سینه اش نمی زند . حالا آن خدایی که ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین است و صفات به این زیبایی را از خودش معرفی میکند ، بعد ما با آن حالت طهارت و پاکی سراغش برویم ، آیا دست رد به سینه ی ما میزند ؟ حالا ممکن است تا به ما برسد زمانبر باشد . الان تایید میشود ولی در زمان بعدی بدست ما می رسد . گاهی هم ممکن است که مصلحت ما نباشد و اگر خود ما هم می دانستیم تقاضا نمی کردیم. شاید شر ما در همین خواسته ی ما باشد. ولی چون ما تقاضا کرده ایم و دست رد به سینه ی ما نمی زند . این در دنیای است و در آخرت کار بین دو نفر که همه ی عبادات شان مساوی بوده است ولی یک نفر درجه اش خیلی بالاتر است و آن علتش این است که او از خدا زیاد سوال می کرده است . دعا و تقاضا زیاد داشت . این فرصت های کوتاه را با این اعمال کوچک بزرگ کنیم . حتی در هنگام مطالعه کردن هم وضوء داشته باشیم . بنا را بر طهارت بگذارید . همین طهارت باعث رزق مادی و معنوی میشود.

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 12:54
مصاحبه و گفتگو

یک وقت صحبت از این است که میشود به زبان فارسی خواند یا خیر که در بحث گذشته اشاره کردیم که اگر می توانیم عربی بخوانیم و آنرا حفظ کنیم یا متن آنرا جلوی دستشویی بزنم تا هنگام وضوء گرفتن آنرا بخوانیم . اگر این کار را هم نمی توانیم بکنیم ذکر دیگری بگوییم . لااله الا الله بگوییم و صلوات بفرستیم . ترجیح بدهیم که حتی المقدور آن لطافت و ظرافت ادبیات معصوم را تغییر ندهیم . حالا اگر طرف اصلا سواد نداشت می تواند صلوات بفرستد و ذکرهای دیگر را بگوید . و در ضمن فرستادن صلوات و استغفار کردن ، اگر فارسی این ها را هم بگوید عیبی ندارد .

حجت الاسلام مهندسی/منبع:سایت یا مجیر

يکشنبه 10/6/1392 - 12:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته